2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
گفتمان وحدت، چالش­ها و آسیب ها
کد مطلب: ١٢٩٩٣ تاریخ انتشار: ٢٠ آبان ١٣٩٨ - ١٣:٥٦ تعداد بازدید: 4082
سخنراني ها » امامت و خلافت
گفتمان وحدت، چالش­ها و آسیب ها

سخنرانی عمومی 98/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 98/08/20

موضوع: گفتمان وحدت، چالش­ها و آسیب ها

(سخنرانی در مدرسه مبارکه فیضیه)

فهرست مطالب این سخنرانی:

چالشهای پیشروی وحدت مسلمین

1- برداشت شخصی از مسئله «وحدت»!

شرط تحقق وحدت شیعه و سنی از دیدگاه «قرضاوی»!

شرطی عجیب برای تحقق وحدت از طرف یک استاد حوزه علمیه

طرح شهید مطهری برای ایجاد وحدت بین شیعه و سنی

2- برداشت‌های گزینشی از کتاب و سنت

3- یک سویه و یک طرفه بودن وحدت

یک روش و منهج تأثیرگذار در مناظره با وهابی ها

4- انحصاری کردن وحدت میان شیعه و اهل سنت

5- توجه به فضائل اهلبیت و صرفنظر از مظالم اهلبیت

6- عدم رعایت مقدسات یکدیگر

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا الله

خدا را بر تمام نعمت‌هایش به ویژه نعمت ولایت سپاس می گوییم و فرارسیدن میلاد خجسته نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام جعفر صادق (علیه السلام) را به پیشگاه مقدس مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و شما گرامیان تبریک و تهنیت عرض می‌کنم.

خدا را به آبروی رسول اکرم و امام صادق سوگند می‌دهم عیدی ما را فرج موفور السرور مولایمان حضرت ولی عصر قرار بدهد با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد.

موضوع بحث همانطور که اشاره کردند، بحث "گفتمان وحدت، چالش‌ها و راهکارها" است. یکی از مسائلی که امروز در جامعه به صورت گسترده مطرح است و مورد نقد و بررسی و اختلاف اندیشمندان است، بحث «وحدت» است.

چالشهای پیشروی وحدت مسلمین

1- برداشت شخصی از مسئله «وحدت»!

در حوزه وحدت بنده به چند مورد از چالش‌های وحدت اشاره می‌کنم. البته این مسائل بیش از این موارد است، اما بنده به برخی از چالش‌های فراروی وحدت اشاره‌ای دارم.

اولین اشکال ما این است که امروزه تعریف صحیحی از وحدت ارائه نمی‌شود. هرکسی برداشتی از وحدت دارد و آن را به عنوان یک اصل اساسی مطرح می‌کند و دیگران را تخطئه می‌کند یا در مراتب بعد، افراد را به تفرقه افکنی و تفسیق و حتی اگر خجالت نکشد، به تکفیر هم متهم خواهد کرد.

بنده در این زمینه عبارتی را از «مرحوم شهید مطهری» مطرح می‌کنم. ایشان نگاه بسیار اساسی نسبت به وحدت دارد و به نظر بنده سخن ایشان باید در این زمینه برای همه ما فصل الخطاب باشد.

ایشان کتابی تحت عنوان «امامت و رهبری» دارد که ظاهراً آخرین کتاب ایشان است و اوایل انقلاب این کتاب را نوشتند. ایشان در اینجا مباحث متعددی را در رابطه با وحدت مطرح می‌کند. ایشان ابتدا می‌نویسد: "آیا بحث امامت منافات با وحدت دارد یا خیر؟!" چون تعدادی از آقایان، اعم از علمای و شیعه و اهل سنت بر این باور هستند که طرح مسئله امامت، وحدت را به هم می زند، زیرا امامت به معنای این است که امیرالمؤمنین منصوص الخلافة است و امامت آن هم، الهی است.

شرط تحقق وحدت شیعه و سنی از دیدگاه «قرضاوی»!

آقای «قرضاوی» در سخنرانی آخر که چندین سال قبل مطرح کرد، تعبیری داشت و می‌گفت: "شیعیان راه تفرقه رفتند، زیرا معتقدند که امیرالمؤمنین خلیفه منصوب پیغمبر اکرم است و صحابه را متهم به کارشکنی و مخالفت با رسول اکرم می‌کنند. شیعه معتقد است رسول اکرم علی بن أبی طالب را برای خلافت نصب کرد، اما صحابه به پیغمبر اکرم خیانت کردند و سخن پیغمبر اکرم را در رابطه با علی بن أبی طالب قبول نکردند."

بعضی از آقایان در داخل کشور که تقریبی‌های دو آتیشه هستند و مطالبی در گوشه و کنار در سخنرانی‌ها و مقالات مطرح می‌کنند، همین بحث را بیان می‌کنند.

شرطی عجیب برای تحقق وحدت از طرف یک استاد حوزه علمیه

ان شاءالله خداوند همه گذشتگان را رحمت کند. ما افرادی همانند جناب آقای «واعظ زاده خراسانی» را از مفاخر حوزه علمیه می دانیم و واقعاً محصول حوزه علمیه هستند. ایشان در آخرین مقاله‌ای که در مجله «نهج البلاغه» شماره‌های 4 و 5 داشتند، به صراحت می‌نویسند: "اگر ما بخواهیم میان شیعه و اهل سنت وحدت برقرار کنیم، باید دو کار انجام دهیم. اقدام اول این است که دست از منصوص الخلافه بودن امیرالمؤمنین برداریم، زیرا با تکیه بر منصوص الخلافه بودن امیرالمؤمنین ما عملاً اهل سنت و صحابه را متهم به مخالفت با پیغمبر اکرم کرده‌ایم. اقدام دوم این است که ما برای خلافت شیخین به دنبال دلیل بگردیم. من از طلبه‌های حوزه‌های علمیه و دانشجویان می‌خواهم دنبال دلیل بگردند."

این مطالب در شماره‌های چهار و پنج مصاحبه این بزرگوار بود. با دستوری که آیت الله سبحانی، آیت الله خزعلی و آقای «دین پرور» مؤسس نهج البلاغه دادند، ما هم مقاله مفصل 60 صفحه‌ای در مجله شماره شش در جواب ایشان نوشتیم.

البته بحث، بحث علمی است و ما هم تکفیر و تفسیق نمی‌کنیم. گرچه همین مقاله ما باعث شد که بسیاری از تقریبی‌ها در طول دوازده سال اخیر با دید دیگری به ما بنگرند.

طرح شهید مطهری برای ایجاد وحدت بین شیعه و سنی

«مرحوم شهید مطهری» می‌فرماید: "ایراد دوم این است که با طرح و بحث این مسائل، تکلیف اتحاد اسلامی چه می‌شود." مراد ایشان طرح و بحث مسائل امامت است.

ایشان سپس اهمیت وحدت و اختلاف فرقه‌ای که استعمار ایجاد کرده است را مطرح می‌کند و می‌نویسد: "مفهوم اتحاد اسلامی در این صد سال اخیر میان علما، فضلا و روشنفکران مطرح بوده است. بعضی افراد راهکارهایی دادند و معتقدند که باید مشترکات همه فرق را بگیرند و مختصات همه را کنار بگذارند."

ایشان سپس اشکال می‌کند و می‌نویسد: "چگونه ممکن است از پیرو یک مذهب تقاضا کرد که به خاطر مصلحت حفظ وحدت اسلام و مسلمین از فلان اصل اعتقادی و عملی خود که به هر حال به نظر خود آن را جزو متن اسلام می‌دانند، صرفنظر کنند."

ایشان در صفحه 16 می‌نویسد: "ما که خود شیعه هستیم و افتخار پیروی اهلبیت (علیهم السلام) را داریم، کوچک‌ترین مورد حتی یک مستحب یا مکروه کوچک را قابل مصالحه نمی‌دانیم."

اگر تعریف وحدت این است، بسیار راحت و آسان است و همگان، جز عده محدودی، از اندیشمندان ما به آن معتقد هستند.

ایشان سپس می‌نویسد: "نه توقع کسی را در این زمینه می‌پذیریم و نه از دیگران انتظار داریم به خاطر مصلحت و اتحاد اسلامی از یک اصل از اصول خود دست بردارد. آرزو و انتظار ما این است که محیط حسن تفاهم به وجود آید تا ما که از خود اصول و فروعی داریم، فقه و حدیث و کلام و فلسفه و تفسیر و ادبیات داریم بتوانیم کالای خود را به عنوان بهترین کالا عرضه بداریم."

آیت الله العظمی بروجردی (قدس الله نفسه الزکیه) همین نظر را داشتند. جناب آقای «قمی» نماینده ایشان در مصر در سخنرانی که در فیضیه داشتند، همین نظر را دارند. آن بزرگواران معتقدند که ما وحدت را وسیله‌ای برای ارائه فرهنگ نورانی اهلبیت قرار بدهیم.

اگر ما با اهل سنت بنای ناسازگاری داشته باشیم و به آنها فحش و ناسزا و سب و لعن کنیم و ما سایه آنها را با تیر بزنیم و آنها هم سایه ما را با تیر بزنند، دیگر محفل حسن تفاهمی پیش نخواهد آمد.

وحدت با طرحی که شهید مطهری دارد یا همین طرح را حضرت امام خمینی دارد و بعضی از فرمایشات مقام معظم رهبری حول همین محور است، نود درصد به نفع شیعه است و ده درصد به نفع دیگران است. اگر منافع ما پنجاه پنجاه باشد، بازهم ما مشکلی نداریم.

ایشان سپس به طور مفصل اشکالات مرحوم آیت الله العظمی بروجردی و دیگران را در این زمینه مطرح می‌کند و سپس در صفحه 18 می‌نویسد: "به هر حال طرفداری از تز اتحاد اسلامی ایجاب نمی‌کند که در گفتن حقایق کوتاهی شود. آنچه نباید صورت گیرد کارهایی است که احساسات و تعصبات و کینه‌های مخالف را برمی انگیزد. بحث علمی سروکارش با عقل و منطق است، نه عواطف و احساسات."

ایشان در ادامه مطلبی می‌نویسد که مایه اختلاف اساسی میان تقریبی‌های تندرو در جامعه امروز و تقریبی‌های معتدل است. «شهید مطهری» می‌نویسد:

"حضرت علی (علیه السلام) از اظهار و مطالبه حق خود و شکایت از ربایندگان آن خودداری نکرد و با کمال صراحت ابراز داشت و علاقه به اتحاد اسلامی را مانع آن قرار نداد. خطبه‌های فراوانی در کتاب شریف «نهج البلاغه» شاهد این مدعاست. در عین حال تظلم‌ها موجب نشد که از صف جماعت مسلمین در برابر بیگانگان خارج شود."

این مطالب نشانگر این است که این بزرگواران یک تعریف جامع و زیبایی دارند که بسیار آسان می‌توان این تعریف را در جامعه پیاده کرد و تنش زا هم نیست.

2- برداشت‌های گزینشی از کتاب و سنت

دومین چالشی که در اینجا مطرح است، برداشت‌های گزینشی از کتاب و سنت است. این قضیه خود دنیایی دارد که ما وقتی می آییم فرمایشاتی که آقایان تقریبی‌های تندرو و معتدلین دارند را مطالعه می کنیم، می بینیم که هرکدام به کتاب و سنت و فرمایشات اهلبیت استناد می‌کنند!

متأسفانه بعضی افراد یک تکه را می‌گیرند و تکه دیگر را رها می‌کنند. همین چند روز قبل یکی از آقایانی که در حوزه علمیه اصفهان است، ادعا می‌کند که اصلاً ما در منابع شیعه حتی یک روایت ضعیف هم نداریم که ائمه اطهار کسی را لعن کرده باشند!!

ایشان دو صفحه دیگر روایت «شیخ صدوق» در کتاب «اعتقادات الإمامیة» را می‌آورد مبنی بر اینکه؛

«وَ قِیلَ لِلصَّادِقِ- عَلَیهِ السَّلَامُ: یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّا نَرَی فِی الْمَسْجِدِ رَجُلًا یعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِکمْ وَ یسَمِّیهِمْ»

افرادی به امام صادق عرضه داشتند: یابن رسول الله! ما در مسجد فردی را مشاهده می‌کنیم که آشکارا به دشمنان شما دشنام می‌دهد و آنها را نام می‌برد.

«فَقَالَ: «مَا لَهُ- لَعَنَهُ اللَّهُ- یعْرِضُ بِنَا»

امام صادق فرمود: چه مرضی دارد؟ لعنت خدا بر او باد! با این کارش زبان دشمنان را علیه ما باز می‌کند.

إعتقادات الإمامیة (للصدوق(، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ص 107، باب الاعتقاد فی التقیة

این روایت همچنین در کتاب «بحارالانوار» جلد 71 صفحه 217 وارد شده است. مشاهده کنید وقتی که انسان گزینشی حرف بزند و با تکیه بر حقایق سخن نگوید، می‌بینیم حرفش در فاصله دو یا سه صفحه دچار تناقض می‌شود. او با ذکر این روایت ادعا می‌کند که ائمه اطهار کسی را لعنت نکردند!!

همچنین «مرحوم شیخ طوسی» در کتاب «تهذیب الأحکام» جلد 2 صفحه 321 به صراحت می‌نویسد:

«سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ یلْعَنُ فِی دُبُرِ کلِّ مَکتُوبَةٍ أَرْبَعَةً مِنَ الرِّجَالِ وَ أَرْبَعاً مِنَ النِّسَاءِ- التَّیمِی وَ الْعَدَوِی وَ فُعْلَانَ وَ مُعَاوِیةَ وَ یسَمِّیهِمْ وَ فُلَانَةَ وَ فُلَانَةَ وَ هِنْدَ وَ أُمَّ الْحَکمِ أُخْتَ مُعَاوِیةَ»

تهذیب الأحکام، نویسنده: طوسی، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوی، ج 2، ص 321، 169

دقت داشته باشید امام صادق «فِی دُبُرِ کلِّ مَکتُوبَةٍ» بر دشمنان خود لعن و نفرین می‌کردند، نه بالای منبر یا جلسات یا در جمع خانواده! شما هم بعد از نماز اگر می‌خواهید از دشمنان اهلبیت (علیهم السلام) برائت بجویید، آزاد هستید.

آقایان به شرح حال آقای «رواجنی» یکی از علمای بزرگ اهل سنت مراجعه کنند که در کتاب «سیر أعلام النبلاء» اثر «ذهبی»، «تهذیب التهذیب» اثر «ابن حجر عسقلانی»، «تهذیب الکمال» اثر «مزی» وارد شده است که می‌گوید: "بنده معتقدم اگر کسی هر روز بعد از نماز بر دشمنان آل محمد لعنت نکند، خداوند او را با دشمنان آل محمد محشور خواهد کرد!"

«وَقَالَ ابْنُ جَرِيْرٍ: سَمِعْتُهُ يَقُوْلُ: مَنْ لَمْ يَبْرَأْ فِي صَلاَتِهِ كُلَّ يَوْمٍ مِنْ أَعْدَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ حُشِرَ مَعَهُم.»

سير أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله ، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقيق: شعيب الأرناؤوط, محمد نعيم العرقسوسي؛ ج 11، ص 537

البته بحث، بحث کلی است. شاید آنها در مصداق با ما تفاوتی داشته باشند، اما اینکه انسان دشمنان آل محمد را لعنت کند، به تعبیر آیت الله شبیری زنجانی اصلاً اگر برائت نباشد ولایت معنا ندارد. اگر تبرّی نباشد، تولّی تحقق پیدا نمی‌کند.

شما هزار بار هم «الله» بگویید فایده‌ای ندارد. وقتی از مشرکین هم سؤال می‌کنند:

(وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیقُولُنَّ اللَّه)

هر گاه از آنها سؤال کنی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است مسلماً می‌گویند اللَّه.

سوره لقمان (31): آیه 25

اما ارزش جایی است که ابتدا «لا إله» بیاید و از تمام خدایان باطل تبری بجوییم، سپس «إلا الله» بگوییم و تولی بیاید.

3- یک سویه و یک طرفه بودن وحدت

سومین چالش هم یک سویه بودن وحدت است. ما دائماً به شیعه فشار می‌آوریم که شما با اهل سنت وحدت برقرار کنید و به مقدسات آنها ناسزا نگویید. فرمایش متینی است و در آن هیچ شک و شبهه‌ای نیست.

همگان معتقدیم که سب و ناسزا به مخالفین خلاف فرمایش قرآن کریم است، همچنان که می‌فرماید:

(وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیرِ عِلْم)

(معبود) کسانی را که غیر خدا را می‌خوانند دشنام ندهید مبادا آنها (نیز) از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند.

سوره انعام (6): آیه 108

حتی اگر این فرمایش در قرآن نباشد؛ همچنین اگر ده‌ها روایت از حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و ائمه اطهار در رابطه با نهی سب و لعن علنی نباشد، ما باشیم و عقل خودمان، همین عقل کافی است.

اگر ما دنبال تعامل و هدایت و زندگی مسالمت آمیز هستیم، سب و لعن کمر زندگی مسالمت آمیز را می‌شکند. امکان پذیر نیست که شما با شخصی بحث کنید و به مقدسات او ناسزا بگویید، سپس انتظار داشته باشید به حرف شما هم گوش بدهد.

«مرحوم مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» آورده است که «مفضل» با «ابن ابی العوجاء» بحث می‌کند به طوری که «ابن ابی العوجاء» عصبانی می‌شود و قدری کفر می‌گوید. «مفضل» عصبانی می‌شود و فحش و ناسزا نثار او می‌کند.

«ابن ابی عوجاء» او را نگاه می‌کند و می‌گوید: «مفضل» آیا تو شاگرد امام صادق هستی؟ «مفضل» می‌گوید: بله.

«ابن ابی عوجاء» می‌گوید: من بارها با استادت بحث کردم و بدتر از این گفتم. یک مورد امام صادق به من طعنه نزد و نظیر حرف‌های تو را از امام صادق نشنیدم.

مشخص است سیره ائمه اطهار (علیهم السلام) کاملاً مسالمت آمیز است. شاید بیش از پنجاه روایت با این مضمون وجود دارد:

«مَنْ صَلَّی مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ کانَ کمَنْ صَلَّی خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ»

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 3، ص 380، ح 6

روایات دیگری وجود دارد مبنی بر اینکه هرکسی در صف اول نماز اهل سنت باشد، همانند کسی است که شمشیر در راه خدا می زند و در رکاب پیغمبر اکرم می‌جنگد.

مضمون این همه روایت چیست؟ آیا تنها به جهت این است که ما برویم مساجد اهل سنت را پر کنیم؟

نه، ائمه اطهار با این کار می‌خواهند حضور شیعه در مساجد اهل سنت بیشتر باشد، تعامل شیعه و اهل سنت با همدیگر بیشتر باشد و چه بسا شیعیان به شبهات اهل سنت پاسخ بدهند یا عقیده خود را برای اهل سنت بازگو کنند.

حضور در مساجد اهل سنت که این همه فضیلت دارد - با اینکه یقین داریم نمازشان باطل است - به جهت این است که با حضور در مساجد آنها فرهنگ اهلبیت را منتشر کنیم. ما با شرکت در مساجد و صفوف نماز اهل سنت موجب می‌شویم که اهل سنت اخلاق و رفتار ما را ببینند و با این اخلاق و رفتارمان جذب ما شوند.

در کتاب «کافی» وارد شده است «معاویة بن وهب» که یکی از اصحاب امام صادق (علیه السلام) و موثق هم است، از حضرت می‌پرسد: یابن رسول الله! ما با اهل سنت چطور تعامل کنیم؟

حضرت نمی‌فرمایند که اخلاق و رفتارتان چطور باشد، بلکه می‌فرماید:

«تَنْظُرُونَ إِلی أَئِمَّتِکمُ الَّذِینَ تَقْتَدُونَ بِهِمْ، فَتَصْنَعُونَ مَا یصْنَعُونَ»

نگاه کنید به پیشوایان خود آنان که از آنها پیروی کنید و هر طور آنها رفتار کنند شما نیز همان طور رفتار کنید.

«فَوَ اللَّهِ، إِنَّهُمْ لَیعُودُونَ مَرْضَاهُمْ، وَ یشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ، وَ یقِیمُونَ الشَّهَادَةَ لَهُمْ وَ عَلَیهِمْ، وَ یؤَدُّونَ الْأَمَانَةَ إِلَیهِمْ»

بخدا سوگند آنها عیادت بیمارانشان را می‌کنند، و بر سر جنازه‌هاشان حاضر می گردند و بسود و زیان آنها گواهی می دهند و امانت‌های آن‌ها را بآنها رد می کنند.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 4، ص 680، ح 4

در روایت پنجم وارد شده است که حضرت می‌فرماید که اگر با اهل سنت با اخلاق خوب برخورد کنید، اهل سنت می گویند:

«هذَا جَعْفَرِی، فَیسُرُّنِی ذلِک، وَ یدْخُلُ عَلَی مِنْهُ السُّرُورُ، وَ قِیلَ: هذَا أَدَبُ جَعْفَر»

این جعفری است من شاد می‌شوم و از او شادی بر من وارد می‌شود و گفته می‌شود این اثرِ پرورش جعفر است.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 4، ص 681، ح 5

حضرت در ادامه می‌فرماید که اگر اخلاقتان با اهل سنت بد باشد، به ما بدبین می‌شوند و می گویند که امام صادق نتوانسته شاگردان و شیعیان خوبی تربیت کند.

مشاهده کنید این مسائل و ملاحظات از طرف ماست، اما آیا وحدت یک اتوبان یک طرفه است یا در مقابل هم باید چنین رفتارهایی ببینیم؟

اهل سنت و حتی علمای معاصرشان تندی‌های زیادی نسبت به شیعیان دارند. ما اصلاً وهابیت را کنار می‌گذاریم، اما مشاهده کنید رئیس دانشگاه الأزهر «دکتر احمد طیب» یک ماه رمضان تمام عقاید شیعیان را نقد کرد.

ما در سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» غالب حرف‌هایشان را آوردیم و جواب دادیم.

ایشان معتقد است علت اینکه من علیه شیعه حرف می‌زنم، این است که خانمی از شیعیان نزد من آمد و گفت: ما شیعیان بعد از هر نماز عمر و ابوبکر و عایشه را لعنت می‌کنیم. او با این بهانه یک ماه تمام یک سویه عقاید شیعیان را نقد کرد.

بعد از اقدام او آیت الله العظمی مکارم شیرازی نامه‌ای به او نوشت و او هم نامه‌ای در جواب نوشت. بعد از اینکه آیت الله العظمی مکارم شیرازی نامه دوم را نوشت و فرستاد، او دیگر جوابی نداد!!

اگر قرار است وحدت رعایت شود، این وحدت باید همانند اتوبان دوطرفه باشد. علمای اهل سنت اشکال می‌کنند که در کتب شما لعن و سب خلفا هست. آیا لعن و سب تنها در کتب ما هست و این مسائل در کتب شما نیست؟

در کتب فقهی اهل سنت وارد شده است:

«من أنکر خلافة الصدیق أو عمر فهو کافر»

هرکسی منکر خلافت ابوبکر و عمر باشد کافر است.

الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، المؤلف: أبی العباس أحمد بن محمد بن محمد بن علی إبن حجر الهیتمی، الناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة الأولی، 1997، تحقیق: عبدالرحمن بن عبدالله الترکی وکامل محمد الخراط، ج 1، ص 138، باب خاتمة

آیا این طرز فکر به وحدت ضربه می زند یا خیر؟ این مطالب در کتب شما فراوان وجود دارد و تنها از ما انتظار دارید این مطالب را از کتب خود برداریم؟

همچنین «ابن مفلح مقدسی» یکی از فقهای صاحب آوازه اهل سنت مطالبی در خصوص رافضه در کتاب خود آورده است. «ابن نجیم حنفی» در کتاب خود می‌نویسد:

«وإن أنکر خلافة الصدیق فهو کافر»

البحر الرائق، نویسنده: ابن نجیم المصری، تحقیق: ضبطه وخرج آیاته وأحادیثه: الشیخ زکریا عمیرات، چاپ: الأولی، سال چاپ: 1418 - 1997 م، ناشر: منشورات محمد علی بیضون - دار الکتب العلمیة - بیروت – لبنان، ج 1، ص 611، باب الإمامة

ما الی ماشاءالله این مطالب را جمع کردیم و هرچه شما بخواهید در این زمینه وجود دارد. در کتب اهل سنت وارد شده است که هرکسی منکر امامت ابوبکر باشد، کافر است.

اگر این مطالب در کتب ما وجود دارد، در کتب شما هم وجود دارد. اگر قرار باشد ما برداریم، شما هم باید بردارید. بنده بارها گفتم ما نباید نبش قبر کنیم که در گذشته چه بوده است. اگر شما دو روایت از کتب ما بیاورید، ما بیست عبارت از کتب شما می‌آوریم.

یک روش و منهج تأثیرگذار در مناظره با وهابی ها

ما در طول بیست و پنج سالی که با وهابیت بحث و مناظره داشتیم، در این زمینه کاملاً دستمان پر است. مثلاً وقتی اهل سنت ادعا می‌کنند که در کتب «انوار نعمانیه» شما این مطالب وجود دارد، ما هم مطالب فراوانی از کتب خودشان مطرح می کنیم.

ما روزی مکه مهمان «شیخ عاتق» یکی از علمای طراز اول مکه و مفتیان مکه بودیم. همراه بنده آقای «نواب» که در حال حاضر مسئول بعثه مقام معظم رهبری هستند هم حضور داشتند. ما آن شب با چند تن از وهابیت بحثمان شد و بحث تندی هم داشتیم.

یکی از آنها که کم آورد، بیرون رفت و وقتی برگشت حدود چهل برگه فتوکپی کتاب آورد و ادعا کرد که شما در کتب خود سب و لعن دارید. بنده این برگه‌ها را ورق زدم و مشاهده کردم که از کتاب «انوار نعمانیه» هم مطلب آورده است.

بنده گفتم: «شیخ عاتق» شما قضاوت کنید! یکی از علمای ما به نام آیت الله انگجی در کتاب «انوار نعمانیه» جلد 2 صفحه 108 در پاورقی می‌نویسد: مطالعه کردن بعضی از کتب «سید نعمت الله جزائری» حرام و خلاف شرع است.

وقتی که این مطلب را گفتم، «شیخ عاتق» عصبانی شد و به آنها گفت: شما خجالت نمی‌کشید و حیا نمی‌کنید؟ شما کتابی آوردید که علمای شیعه معتقد هستند مطالعه کردن آن حرام است! بندگاه خدا تا آخر جلسه دیگر نتوانستند حرف بزنند.

ما با خود اندیشیدیم که اگر کتب «بحارالانوار» یا «کافی» را زیر سؤال ببریم، خلاف انصاف است. این هم روش و منهجی است و مصداق بارز فرمایش قرآن کریم است که می‌فرماید:

(وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَن)

و با آنها به طریقی که نیکوتر است استدلال و مناظره کن.

سوره نحل (16): آیه 125

معمولاً زمانی که طرف مقابل ده مورد اشکال می‌کنند، ما می‌بینیم یکی از اشکالاتی که خیلی مسخره است و می‌توان هو کرد را انتخاب می‌کنیم و به آن جواب می‌دهیم. سپس می گوییم که باقی اشکالات شما هم همینطور است.

بنده به یاد دارم سال 1384 یا 1385 که مکه بودیم، هجمه علیه شیعه خیلی زیاد بود. وهابیت نسبت به امام خمینی ادعاهای زیادی داشتند و چندین کتاب در رابطه با اثبات کفر امام خمینی و حکومت ایران نوشتند.

ما در آنجا چندین اوراق A4 که بتوان بروشور شود چاپ کردیم و فتاوی شنیعه وهابیت را در آن اوراق آوردیم. این فتاوی از آن قسم فتاوی بود که در قوطی هیچ عطاری دیده نمی‌شود. این فتاوی به حدی بود که اصلاً نمی‌توانم آن را مطرح کنم. به عنوان مثال:

«ان الرجل اذا شق ذکره علی نصفین فادخل نصفه فی امرأة و نصفه فی امرأة أخری یجب علیه الغسل دونهما»

یا:

«من أدخل نفسه فی فرج امرأة إن أدخل من جانب الرأس فلیس له غسل و إن أدخل نفسه من جانب الرجل»

زمانی که آقای «قاضی عسگر» این اوراق را دید، گفت: روح بنده اصلاً با این حرف‌ها سازگار نیست، اما این مطالب در جواب فضولی‌ها و بی حیایی‌هایی است که وهابیت انجام می‌دهند.

روحانیون ما باید این مطالب را داشته باشند و زمانی که وهابیت بی حیایی را از حد گذراندند، چندین مورد از این سرعت گیرها را زیر پایشان پهن کنند تا آنها با صورت زمین بخورند!!

مؤدبانه بودن اصل اساس است و در آن هیچ شک و شبهه‌ای نیست. قرآن کریم می‌فرماید زمانی که حضرت موسی و حضرت هارون می‌خواستند برای دعوت فرعون بروند، خداوند متعال به آنها دستور داد:

(فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیناً لَعَلَّهُ یتَذَکرُ أَوْ یخْشی)

اما به نرمی با او سخن بگوئید شاید متذکر شود یا از (خدا) بترسد.

سوره طه (20): آیه 44

اما زمانی که فرعون از مسیر ادب خارج می‌شود و می‌گوید:

(إِنِّی لَأَظُنُّک یا مُوسی مَسْحُورا)

گمان می‌کنم ای موسی تو دیوانه (یا ساحری)!

حضرت موسی دیگر قول لین ندارند، بلکه در برابر او می‌فرمایند:

(وَ إِنِّی لَأَظُنُّک یا فِرْعَوْنُ مَثْبُورا)

و من گمان می‌کنم ای فرعون تو نابود خواهی شد!

سوره إسراء (17): آیات 101 و 102

حضرت موسی بلافاصله در برابر (مَسْحُورا)، کلمه (مَثْبُورا) را مطرح می‌فرماید. امیرالمؤمنین در کتاب «نهج البلاغه» خطبه 206 نسبت به یاران خودشان که در جنگ صفین به معاویه فحش می دادند، می‌فرماید:

«إِنِّی أَکرَهُ لَکمْ أَنْ تَکونُوا سَبَّابِینَ»

دوست ندارم که شما دشنام دهنده باشید.

نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 323، خ 206

همچنین روایات متعددی از امیرالمؤمنین در مذمت فحش به دیگران داریم، اما یک مرتبه نسبت به «اشعث بن قیس» عبارت تندی می‌فرمایند.

یکی از پسران این مرد کثیف و پلید «محمد»، قاتل حضرت هانی و حضرت مسلم بود و پسر دیگر او در کربلا پیراهن امام حسین را بعد از شهادت غارت کرد. همچنین دختر او «جعده» قاتل امام حسن است. آن‌ها خانواده‌ای هستند که گمان نمی‌کنم کسی در بی شرفی به پای آنها برسند.

«اشعث بن قیس» در مسجد هنگام سخنرانی امیرالمؤمنین برای فتنه گری به پا می‌خیزد. امیرالمؤمنین ساکت نمی‌نشینند، بلکه می‌فرمایند:

«لَعْنَةُ اللَّهِ وَ لَعْنَةُ اللَّاعِنِینَ حَائِک بْنَ حَائِک مُنَافِقَ بْنَ کافِرٍ الْخَبَر»

مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، نویسنده: نوری، حسین بن محمد تقی، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 13، ص 98، ح 14886

حضرت تعابیری بسیار تند به کار می‌برند که اگر واقعاً این عبارت در کتاب «نهج البلاغه» با سند معتبر وارد نشده بود، انسان باور نمی‌کرد که امیرالمؤمنین اینطور با یک مخالف بحث کنند. اگر مخالف خط قرمز را رد کرد، ما نباید ساکت بنشینیم. قرآن کریم می‌فرماید:

(وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا)

و به مردم نیک بگوئید.

سوره بقره (2): آیه 83

در این زمینه آیات زیادی وارد شده است، اما زمانی که قرآن کریم به علمای یهود که دین فروشی می‌کنند می‌رسد، می‌فرماید:

(کمَثَلِ الْحِمارِ یحْمِلُ أَسْفاراً)

مانند درازگوشی هستند که کتابهایی را حمل می‌کند.

سوره جمعه (62): آیه 5

همچنین نسبت به «بلعم باعورا» می‌فرماید:

(فَمَثَلُهُ کمَثَلِ الْکلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیهِ یلْهَثْ أَوْ تَتْرُکهُ یلْهَث)

او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنی دهانش را باز و زبانش را برون خواهد کرد و اگر او را به حال خود واگذاری باز همین کار را می‌کند.

سوره أعراف (7) آیه 176

مشاهده کنید نه قرآن کریم و نه نبی گرامی اسلام و نه ائمه اطهار نسبت به کسانی که قداست شکنی می‌کنند و خط قرمزها را مورد هدف قرار می‌دهند، درنگ نمی‌کنند.

حال اگر طرف مقابل از راه مسالمت و دوستی وارد شده است، نود و نه درصد روش‌ها همین است و یک درصد هم برای آن کار می‌ماند. بنده خیلی زیاد عزیزان را معطل نکنم و مطالب را در نیم ساعت تمام کنم.

4- انحصاری کردن وحدت میان شیعه و اهل سنت

چهارمین مورد از چالش‌ها، انحصاری کردن وحدت میان شیعه و اهل سنت است. اگر شما کتب اهل سنت را بخوانید خواهید دید که احناف، مالکی‌ها را تکفیر می‌کنند. مالکی‌ها، شافعی‌ها را تکفیر می‌کنند. شافعی‌ها، حنبلی‌ها را تکفیر می‌کنند.

در این زمینه غوغاست. کشت و کشتاری که میان مذاهب اهل سنت ایجاد شده است، میان شیعه و سنی نبوده است.

اگر به تاریخ «البدایة و النهایة» مراجعه کنید، می‌بینید که در نیشابور مذاهب احناف و مالکی‌ها با همدیگر درافتادند و همدیگر را کشتند و بازار را آتش زدند. همچنین این اتفاقات در اصفهان و بغداد هم میان مذاهب اهل سنت رخ داد.

درگیری و کشت و کشتاری که میان اهل سنت وجود داشته و تکفیری که انجام شده است، یک دهم آن میان شیعه و سنی وجود ندارد.

رساله دکتری یکی از شاگردان ما به نام آقای «ابوالقاسمی» در دانشگاه ادیان در رابطه با تکفیر مذاهب بوده است. من گمان می‌کنم در طول این چهارده قرن کسی در این زمینه چنین مطالب جمع آوری نکرده است.

وقتی انسان این مسائل را مطالعه می‌کند، اصلاً مغزش سوت می‌کشد! اختلاف و تکفیر میان شیعه و سنی در سایه قرار گرفته است. اگر قرار است وحدتی هم باشد، این قضیه هم باید مطرح شود.

ما یک سال در کنفرانس وحدت اسلامی در تهران بودیم که به غروب انجامید. علمای اهل سنت که از کردستان آمده بودند، یک طرف شروع به خواندن نماز جماعت کردند. علمای اهل سنت که از زاهدان آمده بودند، یک طرف نماز خواندند. علمای اهل سنت که از مازندران آمده بودند، یک طرف شروع به نماز خواندند کردند. ما هم زیرزمین رفتیم و گوشه‌ای نماز خواندیم و قریب به صد نفر هم پشت سر ما نماز خواندند.

جناب آقای «ربانی خراسانی» آمد و گفت: کنفرانس وحدت اسلامی بهتر از این نمی‌شود. یک کنفرانس وحدت اسلامی و چهار دسته نماز جماعت!!!

شما شیعه را کنار بگذارید؛ خودتان چرا پشت سر همدیگر نماز نمی‌خوانید؟ چرا ازدواج با دختران دیگر مذاهب را تحریم می‌کنید؟

در این زمینه غوغاست به طوری که اگر بنده بخواهم پنجاه جلسه یک ساعت و نیمه در رابطه با اختلاف اهل سنت با یکدیگر بگویم بازهم مطلب تمام نمی‌شود.

5- توجه به فضائل اهلبیت و صرفنظر از مظالم اهلبیت

پنجمین چالش، منحصر کردن موضوعات به فضائل اهلبیت و صرفنظر از مظالم است. این قضایا واقعاً درست نیست. همانطور که امیرالمؤمنین این همه خطبه دارند و می‌فرمایند:

«أَلَا مَنْ دَعَا إِلَی هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ کانَ تَحْتَ عِمَامَتِی هَذِه»

آگاه باشید، هر که مردم را به این شعار تفرقه دعوت کند، بکشیدش اگر چه زیر این عمامه باشد.

نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 185، خ 127

حضرت بهتری از این قضیه را بیان کنند؟! ولی زمانی که بحث مظالم مطرح می‌شود، طبق فرمایش «شهید مطهری» از ربایندگان حق گلایه می‌فرمایند. حضرت در خطبه 150 از کتاب «نهج البلاغه» می‌فرماید:

«حَتَّی إِذَا قَبَضَ اللَّهُ رَسُولَهُ رَجَعَ قَوْمٌ عَلَی الْأَعْقَاب»

تا جایی که می‌فرماید:

«عَلَی سُنَّةٍ مِنْ آلِ فِرْعَوْن»

نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 209، خ 150

«شرح نهج البلاغه» تألیف آیت الله العظمی مکارم شیرازی را مطالعه کنید، زیرا در شرح این کتاب شریف غوغا کردند و بنده لذت بردم از شرحی که ایشان نوشتند.

ایشان می‌نویسد: تمام حرف امیرالمؤمنین ناظر به صدر اسلام و خلفاست. حضرت در نامه 53 «نهج البلاغه» می‌فرماید:

«فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کانَ أَسِیراً فِی أَیدِی الْأَشْرَار»

نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 435، خ 53

امیرالمؤمنین از یک طرف می‌فرماید: هرکسی شعار تفرقه سر داد باید کشته شود، حتی اگر زیر عمامه من پنهان شده باشد. همینطور از طرف دیگر نسبت به بیان حقایق و تظلمی که بر ایشان روا داشتند کوتاه نمی آید.

در کتاب شریف «نهج البلاغه» بالای 40 خطبه است که امیرالمؤمنین از ربایندگان حق گلایه می‌کنند. حضرت در «نهج البلاغه» می‌فرمایند:

«فَإِنَّهُمْ قَدْ أَجْمَعُوا عَلَی حَرْبِی کإِجْمَاعِهِمْ عَلَی حَرْبِ رَسُولِ اللَّهِ»

نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 409، خ 36

این هم فرمایش حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است و ما نباید یک جانبه برداشت کنیم.

6- عدم رعایت مقدسات یکدیگر

ششمین چالش که بحث پایانی ماست، عدم رعایت مقدسات یکدیگر است که متأسفانه امروزه در جامعه ما مطرح است.

در بعضی از شبکه‌های ماهواره‌ای و شیعیان انگلیسی امروز دست به کاری می‌زنند که خطرشان برای جهان اسلام و شیعه، از هزار شبکه وهابی بالاتر است.

«یاسر الحبیب» و کارشناسان «شبکه ماهواره‌ای فدک» چندین سال قبل روز هفدهم ماه مبارک رمضان که روز مرگ عایشه بود، جشن گرفتند و لباس قرمز پوشیدند و «عایشه فی النار» گفتند و کف ‌زدند.

تقاضا دارم دوستان در موبایلتان اگر اینترنت دارید، «اسپایکر+کلیپ» را سرچ کنید که شاید بیش از دو هزار سایت آن را گذاشتند. داعشی­ها روز دوم یا سوم تصرف موصل در دانشکده افسری، هزار و هفتصد دانشجوی شیعه را قتل عام کردند.

داعشی­ها اسلحه را روی شقیقه جوانان شیعه می‌گذاشتند و می‌گفتند: «هذا انتقام عائشة فی النار»!!!

یعنی آقای «یاسر الحبیب» اگر در «شبکه فدک» علیه عایشه شعار دادی، نتیجه کار تو به مَسلخ بردن هزار و هفتصد جوان دانشجوی شیعه است.

آیا این اقدامات موجب رضایت حضرت فاطمه زهراست؟ در ایام عید الزهراء بعضی از آقایان خط شکنی می‌کنند که همگی آنها خلاف شرع است.

در زمان «مرحوم میرزای قمی» تعدادی از علمای افغانستان و تاجیکستان به قم خدمت ایشان آمدند و گفتند: "جناب آقای میرزای قمی! نتیجه عید الزهرا که در قم می‌گیرید، این است که در افغانستان و تاجیکستان سنی‌ها ما را کافر حربی می‌دانند، مردان ما را می‌کشند و زنان و دختران ما را به عنوان اسیر خرید و فروش می‌کنند. اگر احساس می‌کنید که رضایت خداوند متعال و رضایت حضرت فاطمه زهرا در این است، این کار را بیشتر انجام دهید."

شما در اینترنت عبارت «بهجت + عید الزهراء» را سرچ کنید و نظر ایشان را ببینید. ایشان می‌نویسد: "اگر کسی در ایام عید الزهراء در قم و تهران و شیراز جشن بگیرد و به مقدسات اهل سنت توهین کند، اما به ازای آن در آن طرف دنیا به یک شیعه بی احترامی شود و خون از بینی یک شیعه بیاید این شخص مسئول آن خون است و باید در قیامت جواب دهد."

البته بنده راهکارهایی هم در این زمینه داشتم، اما فرصت بیان آنها نیست. بنده چندین دعا می‌کنم.

خدایا به آبروی حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) تو را سوگند می‌دهیم فرج مولای ما حضرت بقیة الله الأعظم را نزدیک بگردان. خدایا ما را از یاران خاص و سربازان فداکار و شهدای رکابش قرار بده.

خدایا رفع گرفتاری از جمیع گرفتاران بنما. خدایا انقلاب ما را به انقلاب جهانی حضرت ولی عصر متصل فرما.

خدایا تمام خدمتگزاران به اسلام و قرآن و اهلبیت در هر لباس و منصبی هستند، بالاخص مقام معظم رهبری موفق و مؤید بدار. خدایا حوائج ما را برآورده نما. خدایا دعاهای ما را به اجابت برسان.

هدیه به ارواح پاک انبیاء، اولیاء، شهداء، صدیقین، صالحین بالأخص امام راحل صلواتی ختم بفرمایید.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها