2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
شبهات وهابیت و اهل‌سنت پیرامون «خمس»
کد مطلب: ١٢٣٦٨ تاریخ انتشار: ٢٠ آذر ١٣٩٧ - ١٧:١١ تعداد بازدید: 4638
سخنراني ها » پاسخگویی به شبهات
شبهات وهابیت و اهل‌سنت پیرامون «خمس»

خمس در آیات و روایات اهل سنت و بقاء حکم آن تاکنون و ترک آن
سخنرانی عمومی 97/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 97/09/20

موضوع: شبهات وهابیت و اهل‌سنت پیرامون «خمس»

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِي لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ

خدا را بر تمام نعمت‌هایش بویژه نعمت ولایت سپاس می‌گوییم و بسیار خوشحالم که توفیق نصیب شد تا در جمع شما عزیزان و بزرگواران در این مرکز حضور پیدا کنم. موضوع بحث شبهاتی است که وهابیت و یا اهل‌سنت در رابطه با موضوع «خمس» دارند. اولاً‌ به صورت کلی قطعاً می‌دانید اهل‌سنت معتقد به وجوب «خمس» فقط در غنائم جنگی هستند و بس!

از آیه «خمس» هم همین برداشت را دارند به جای «خمس» این‌ها معتقد به «زکات» هستند حتی در نقدین، و همچنین وهابی‌ها که در حقیقت برخواسته از اهل‌سنت است و با اهل‌سنت، در خیلی از فروعات و اصول یکی هستند و تفاوت‌های خاصی در رابطه با تکفیر و قتل مسلمان‌ها دارند.

ولی از نظر معتقدات‌ این‌ها خیلی با هم تفاوتی ندارند؛ ابتدا به حرفی که سران وهابی در رابطه با «خمس» دارند می‌پردازیم، «ابن تیمیه» بزرگ‌ نظریه‌پرداز وهابیت در کتاب «منهاج السنة النبویه» یا به تعبیر «علامه امینی»، «منهاج البدعة الامویه» می‌گوید:

«وأما الخمس فقد اختلف اجتهاد العلماء فيه فقالت طائفة سقط بموت النبي صلى الله عليه وسلم ولا يستحق أحد من بني هاشم شيئا بالخمس»

بعد از رحلت نبی مکرم خمس ساقط شد، دیگر لازم نیست که ما خمس بدهیم و شرط خمس، حیات نبی مکرم بود.

«وقالت طائفة بل الخمس إلى اجتهاد الإمام يقسمه بنفسه في طاعة الله ورسوله كما يقسم الفيء وهذا قول أكثر السلف وهو قول عمر بن عبدالعزيز ومذهب أهل المدينة مالك وغيره»

بعد ایشان می‌گوید:

«وهو أصح الأقوال وعليه يدل الكتاب والسنة»

بعد می‌گوید:

«وأما ما يقوله الرافضة»

آن‌چه که شیعه معتقد است

«من أن خمس مكاسب المسلمين يوخذ منهم ويصرف إلى من يرونه هو نائب الإمام المعصوم أو إلى غيره فهذا قول لم يقله قط أحد من الصحابة»

عقیده‌ی که شیعه در رابطه با «خمس» دارد احدی از صحابه، نه امیر المؤمنین و نه دیگری و نه هیچ کدام از تابعین و نه هیچ کدام از بنی‌هاشم و غیره همچنین حرفی نزدند.

«وكل من نقل هذا عن علي أو علماء أهل بيته كالحسن والحسين وعلي بن الحسين وأبي جعفر الباقر وجعفر بن محمد فقد كذب عليهم»

...تمامش دروغ و افتراء است

« فإن هذا خلاف المتواتر من سيرة علي رضي الله عنه فإنه قد تولى الخلافة أربع سنين وبعض أخرى»

...چهار سال و اندی خلیفه بود.

«ولم يأخذ من المسلمين من أموالهم شيئا بل لم يكن في ولايته قط خمس مقسوم»

خمسی که امیر المؤمنین گرفته و توزیع کرده باشد ما نداریم.

منهاج السنة النبوية ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم، ج 6 ص 104 و 105

همچنین «ناصر الدین قفاری» که از علمای بزرگ و اساتید بزرگ دانشگاه «محمد ابن سعود» «ریاض» است و کتاب‌هایش معمولاً کتاب درسی دانشگاه «مدینه» است و جزء لیدرها و ایدئولوگ‌های وهابی در عصر حاضر است، ایشان همین تعبیر را از «ابن تیمیه» نقل می‌کند:

«أن النبي صلى الله عليه وسلم لم يخمس أموال المسلمين، ولا طلب أحداً قط من المسلمين بخمس ماله»

نبی مکرم نه دستور به «خمس» داده و نه از کسی «خمس» گرفته...

«وهذه الأموال التي يأخذها شيوخ الشيعة باسم فريضة إسلامية وحق من حقوق آل البيت، وهي تتدفق اليوم عليهم كالسيل من كل قطر»

اموالی را که آیات و مراجع شیعه به اسم «حق الامام الغائب» می‌گیرند این‌ها مثل قطراتی است که همانند سیل از هر قطره‌ درست می‌شود و از بدعت‌های شیعه است.

« هي من أكبر العوامل على بقاء خرافة الاثني عشرية إلى اليوم»

این‌‌ از بزرگترین عللی است که اینها بعد از غیب حضرت ولی عصر «خمس» را تأسیس کردند تا بقای مرجعیت شیعه، در سایه «خمس» ادامه پیدا کند.

أصول مذهب الشعية الإمامية الإثني عشرية عرض ونقد - (ج 3 / ص 1182)

کتاب «اصول مذهب الشیعة الامامیة الاثنی عشریه»، در حقیقت قوی‌ترین کتابی است که در 14 قرن علیه شیعه نوشته شده، ایشان تمام شبهاتی را که از قرن 3 به این طرف علیه شیعه بوده آن‌ها را جمع کرده و با یک بیان خیلی جذاب و روان‌شناختی در 3 جلد تألیف کرده که در حقیقت رساله دکترای ایشان بوده است!

ایشان این کتاب را در زمان «ملک فهد» نوشت، «ملک فهد» دستور داد این را کتاب درسی در دانشگاه «مدینه» در مقطع ارشد در 3 سال قرار دادند. معمولاً امروزه هم که از مفتیان وهابی در مورد عقاید شیعه سوال می‌کنند که عقاید شیعه چیست؟ می‌گوید کسی می‌خواهد عقاید شیعه را بداند کتاب «اصول مذهب شیعه» را مطالعه کند.

یکی از توفیقاتی که خدای عالم به حقیر داد، خدا آیت‌الله العظمی «فاضل لنکرانی» را بیامرزد، ایشان دو سال قبل از رحلت‌شان بنده را خواست فرمود فلانی این کتاب 10 سال است نوشته شده و عقاید شیعه را خیلی مورد هجمه قرار داده؛ ولی نه حوزه، نه دانشگاه کسی به این جواب نداده است، به خاطر لطفی که ایشان به بنده داشت تعبیرش این بود که فلانی آستین بالا بزن از جده‌ات حضرت زهرا دفاع کن، کمک‌تان می‌کند.

ما هم تقریباً 7- 8 سال یک لجنه خیلی قویی تشکیل دادیم و 3 جلد جواب نوشتیم، الحمد لله هر کدام از دوستان و مراجع که کتاب را خواندند از باب اینکه بچه دبستانی احتیاج به تشویق دارد، مورد تشویق قرار دادند و در نجف هم سه چهار تا از مراکز تخصصی ‌شان این کتاب را، کتاب درسی قرار دادند.

حاج آقای «اعرافی» هم از ما خواست که این کتاب را در یک جلد خلاصه کنیم تا کتاب درسی المصطفی قرار بدهند ما انجام دادیم ان شاء الله امسال چاپ بشود؛ در حقیقت این 3 جلد کتاب، خلاصه‌ی شبهاتی است که در 14 قرن علیه شیعه نوشته شده است.

پرسش:

حاج آقا! اسم کتاب خودتان چیست؟

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

فقط «نقد» را جلویش گذاشتیم

پرسش:

چند جلد است؟

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

کتاب ما 3 جلد است؛ البته در 3 جلد ما توانستیم 3 تا شبهه را پاسخ بدهیم! دوستان اگر در سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» در قسمت آثار تألیفات بیایند، در این‌جا کل آن‌چه که خدا توفیق داده ما ورقه‌ها را سیاه کردیم نزدیک به 80 جلد کتاب است و این را هم که مشاهده می‌کنید کتاب «نقد اصول مذهب الشیعة الاثنی عشریه» است.

پرسش:

ترجمه نشده؟

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

ترجمه شده! ما این کتاب را نقد کردیم فقط واژه «نقد» را اضافه کردیم دیگر جلد و رنگ جلد و غیره آن را مثل همان کتاب طراحی کردیم که بتواند وارد «عربستان» سعودی بشود.

الحمد لله سال اولی که چاپ شد دوستان «عربستان» بردند، گرچه بعضی‌ها را در فرودگاه «جده» گرفتند و مصادره و ضبط کردند؛ ولی تعدادی را آن‌جا بردند و به بعضی از علمای «مکه» و «مدینه» دادند و به «ریاض» هم بردند و به دست «قفاری» هم این جواب را دادند.

حضرت آیت‌الله العظمی «سبحانی» نقل می‌کرد می‌گفت یک مقاله‌ی من از «قفاری» دیدم از نوشتن کتابش اظهار ندامت کرده، البته ایشان فرمودند که این جواب شما، باعث شد که ایشان اظهار ندامت کند.

ما یک شب افطار جایی دعوت بودیم حاج آقای «سبحانی» و حاج آقای «مکارم» هم بودند آقای «سبحانی» شروع کرد از این کتاب تعریف کردن! فرمود فلانی خیلی خوب جواب دادید قلم خیلی خوبی هم دارد.

حاج آقای «مکارم» قریب به این مضمون فرمود فلانی من 50- 60 سال است با آقای «سبحانی» هستم غیر از کتاب خودش از هیچ کتابی تعریف نمی‌کند؛ ولی این کتاب شما معلوم است خیلی خوب است که ایشان دارد تعریف می‌کند! گفتم ایشان بزرگوار هستند و ذره‌ پروری می‌کنند، ما فقط یک کلمه نقد را آن‌جا گذاشتیم، این کتاب را یکی از دوستان من‌ از دانشگاه آزاد «تاکستان» ترجمه کرد، ما دیدیم بنده خدا خیلی از اصطلاحاتی را که ما به کار بردیم متوجه نشده، یکی از دوستان از اساتید دانشگاه «کرج» ترجمه کرد، آن را هم دیدیم آن‌ را که ما می‌خواستیم نیست!

یکی از شاگردان ما هم این کتاب را ترجمه کرد دیدیم باز خیلی مورد قبول واقع نشد؛ هم کتاب خیلی قوی است؛ یعنی حالت تخصصی بلکه فوق تخصصی دارد، الحمد لله ما هم تلاش کردیم خیلی فراتر از آن‌چه که او تصور می‌کرد جواب دادیم البته خود اهل‌بیت کمک کردند.

اخیراً یکی از مترجمینی که در «پژوهشکده سپاه» است، ایشان چند صفحه‌ی ترجمه کرد به من داد دیدم واقعاً متوجه شده! ما بحث‌های «رجالی»، «درایه»، «فقهی»، «کلامی» داریم، من دیدم این بنده خدا کاملاً داخل گود است ایشان ترجمه کرد، ما دادیم دوستان دیگر هم دیدند و ویراش هم کردند جلد اولش را من دیدم با این‌که دوستان دیده بودند من باز هم دیدم که سی - چهل موردی را اشتباهی ترجمه کردند اصلاح کردیم.

جلد دوم را هم دوستان ما دیدند دادند که ما ببینیم تا برای چاپ آماده بشود نمی‌دانم قبل از ظهور ولی عصر بعد از ظهور ولی عصر بنا است چاپ بشود نمی‌دانم!

پرسش:

چرا خودتان ترجمه نمی‌کنید؟

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

عربی نوشتن برای ما راحت‌تر است ترجمه فارسی یک فنی است فقط فهم نیست این‌که چطوری مطلب را بیان کنیم متوجه هستیم؛ ولی این‌که به صورت یک قلم سلیس و روان در بیاید این کار هر کسی نیست! من فقط یک جلد کتاب فارسی نوشتم آن هم «وهابیت از منظر عقل و شرع» است، بقیه کتاب‌های که ما نوشتیم عربی است.

دوستان اگر وارد سایت بشوند و آن‌جا بیایند این کتاب را هم به صورت (اچ تی ام ال) و هم به صورت (پی دی اف) گذاشتیم، می‌توانند دانلود کنند و داشته باشند.

ایشان در کتاب «مذهب شیعة اثنی عشریة» در جلد 2، صفحه 80 تعبیرش به این صورت است:

«وأن وراء دعوى غيبة الإمام وانتظار رجعته الرغبة في الاستئثار بالأموال»

أصول مذهب الشعية الإمامية الإثني عشرية عرض ونقد - (ج 2 / ص 822)

در زمان غیبت حضرت مهدی منتظر هستند که او رجعت کند این‌ها تصمیم گرفتند که باید یک اموالی به دست بیاورند و با این اموال مراجع، زندگی خودشان را ادامه بدهند؛ لذا بر این مبنا آمدند قضیه «خمس» را تأسیس کردند و عملیات قتل و غارت هم بر همین محور است.

«ولعل من أسباب القول بالمهدوية والغيبة أيضًا تطلع الشيعة إلى قيام كيان سياسي لهم مستقل عن دولة الإسلام...»

همچنین در جلد 3 ایشان می‌گوید این‌ها فریب می‌دهند که ما صحابه را سب نمی‌کنیم و چنین و چنان می‌کنیم و حال آن‌که در کتاب‌های‌شان چنین و چنان است و از جمله کارهای که انجام می‌دهند بحث «خمس» است.

در هر صورت...

در کتاب «پروتکلات»‌شان تعبیرش این است که:

«فهذا قول لم يقله قط أحد من الصحابة لا علي ولا غيره، ولا أحد من التابعين لهم بإحسان»

تا آن تعبیری که ایشان در مورد «خمس» دارد:

«لا يعرفها دين الإسلام»

اصلاً اسلام، همچنین چیزی را که این‌ها دارند نمی‌شناسد.

بروتوكولات آيات قم حول الحرمين المقدسين - (ج 1 / ص 11 و 12)

ما مطالب زیادی از این‌ها داریم بیش از 50- 60 نفر از بزرگان‌شان ما ضبط کردیم که این‌ها در رابطه با «خمس» شبهاتی دارند، ما در جواب این‌ها که می‌گویند اصلاً اسلام این را نمی‌شناسد و از بدعت‌های شیعه است، امیر المؤمنین و دیگر صحابه همچنین چیزی را معتقد نبودند و ائمه از امام سجاد تا امام صادق (سلام الله علیهم) هیچ کدام‌شان معتقد به «خمس» نبودند امیر المؤمنین «خمس»‌ نگرفته است! ما اول از «صحیح بخاری» جواب می‌دهیم:

« أَنَّ فَاطِمَةَ عليها السَّلَام أَرْسَلَتْ إلى أبي بَكْرٍ تَسْأَلُهُ مِيرَاثَهَا من النبي صلى الله عليه وسلم ... وما بَقِيَ من خُمُسِ خَيْبَرَ»

الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، ج 3، ص 1360، ح 3508

صدیقه طاهره هم معتقد به «خمس» بوده و هم خمسی را که ابوبکر مصادره کرده و در نزدش بود، این را مطالبه کرده است؛ ایشان می‌گوید دین اسلام «خمس» را نمی‌شناسد «خمس» از بدعت‌های شیعه است، بفرمایید!

پرسش:

استاد! غنیمت جنگ خیبر بوده است

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

نه، خمس خیبر ربطی به غنیمت ندارد

پرسش:

در جنگ خیبر غنیمت به دست آوردند

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

«فدک» و چیزهای دیگر کاملاً جدا است، حالا هر چه که بوده است، این‌ها می‌گویند «خمس» از بدعت‌های شیعه است.

پرسش:

غنیمت را که به عنوان خمس قبول دارند؟

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

غنیمت را قبول دارند؛ ولی می‌گویند غنیمت با رحلت پیغمبر تمام شد و وجوب «خمس» با موت پیغمبر ساقط شد!

می‌گوید:

«سقط وجوبه بموت النبی»

این‌که:

« وما بَقِيَ من خُمُسِ خَيْبَرَ»

می‌گوید این چیست؟

یا «ابن ابی الحدید» در «شرح نهج‌البلاغه» دارد:

«وهو سهم ذوي القربى»

شرح نهج البلاغة ، اسم المؤلف: أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد المدائني الوفاة: 655 هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1418هـ - 1998م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمد عبد الكريم النمري، ج 16،ص 135.

وقتی که صدیقه طاهره مطالبه می‌کند!

همچنین در «تاریخ مدینه منوره» که از معتبرترین کتاب‌های این‌ها است صدیقه طاهره می‌آید این آیه قرآن را قرائت و از ابوبکر حقش را مطالبه می‌کند:

(وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ...)

و بدانيد که هر چيزي را به غنيمت گرفتيد يک پنجم آن براي خدا و پيامبر و براي خويشاوندان [او] و يتيمان و بينوايان و در راه‏ماندگان است ...

سوره انفال (8): آیه 41

ابوبکر هم می‌‌گوید:

«وأنا أقرأ من كتاب الله الذي تقرئين ولم يبلغ علمي فيه أن الذي قرأ رسول الله هذا السهم كله من الخمس»

صدیقه طاهره می‌فرماید:

«قالت أفلك هو ولأقربائك»

ابوبکر می‌گوید:

«قال لا وأنت عندي أمينة مصدقة»

تاريخ المدينة المنورة ، اسم المؤلف: أبو زيد عمر بن شبة النميري البصري الوفاة: 262هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1417هـ-1996م ، تحقيق : علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان ج 1، ص 131

الی آخر احتجاج صدیقه طاهره با ابوبکر!

در اوائل «تاریخ اسلام ذهبی» هم دارد که صدیقه طاهره می‌آید به آیه «خمس» بر حقوقی استدلال می‌کند که ابوبکر این‌ها را تصرف کرده بود؛ پس این‌که با رحلت پیغمبر «خمس» ساقط شد این بر خلاف «صحیح بخاری» و بر خلاف عباراتی است که آورده‌اند!

پرسش:

حاج آقا! مگر جنگ خیبر مربوط به حیات رسول الله نبوده؟

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

بله، می‌گوید با مرگ پیغمبر«خمس» هم تمام شد. عبارت «ابن تیمیه»‌ این بود.

پرسش:

همان خمس قبل را می‌خواهد نه خمس چیزی که الان باقی مانده است.

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

چیزهای دیگر را می‌آورد که دارد: «سقطَ بموت النبی» با مرگ پیغمبر «خمس» ساقط شد و رفت.

پرسش:

حاج آقا! عرض ما این است که الان حضرت صدیقه «خمس» نمی‌خواهد می‌گوید آن‌که آن روز به عنوان «خمس» از این غنائم جدا شد آن را بدهید.

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

آن را هم این‌طوری جواب می‌دهد:

«نحن معاشر الأنبياء لا نورّث ما تركنا صدقة»

الكشف والبيان (تفسير الثعلبي ) ، اسم المؤلف: أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهيم الثعلبي النيسابوري الوفاة: 427 هـ - 1035م ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت - لبنان - 1422هـ-2002م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : الإمام أبي محمد بن عاشور ، مراجعة وتدقيق الأستاذ نظير الساعدي، ج 4 ص 359

پرسش:

این یک بحث دیگر است

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

در هر صورت...

این‌که آیا این «خمس»،‌ غنیمت جدیدی است یا غنیمت زمان رسول اکرم است؟ صدیقه طاهره به چه عنوانی این «خمس» را می‌خواهد؟ به عنوان ارث!

پرسش:

بله به عنوان ارث.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

معتقد هستند که پیغمبر ارث نمی‌گذارد

پرسش:

اشکال ندارد، برای بحث «خمس» به این نمی‌توانیم استناد بکنیم؛ ولی برای بحث ارث چرا؛ بحث ما این است.

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

ببینید ایشان می‌گوید دین اسلام چیزی به نام «خمس» نمی‌شناسد و «خمسی» که در قرآن برای غنائم جنگی است این هم با رحلت نبی مکرم وجوبش رفت! حالا این «خمس» چه زمان پیغمبر بوده این حقش به خلیفه پیغمبر رسید، چه بعد از پیغمبر بوده این هم باز حق امام و خلیفه است؛ ولذا حتی در همین هم که بوده به حضرت ندادند!

پس در این است که آیا ائمه اهل‌بیت و معصومین معتقد به «خمس» هستند یا نه؟ بحث «فدک» بحث ملک شخصی است، در بحث «خیبر» می‌گوید خمس من را بدهید؛ یعنی «خمسی» که پیغمبر در اختیار این‌ها قرار داده بود و این‌ها در حقیقت تصرف کردند؛ یعنی چیزی نبود که در اختیار ابوبکر باشد، ابوبکر در زمان پیغمبر کاره ا‌ی نبود!؛ پس این «خمس» را ابوبکر از کجا تصرف کرده است؟

اگر در زمان پیغمبر این «خمس» مربوط به رسول اکرم بوده؛ ابوبکر عامل پیغمبر، نماینده پیغمبر و خلیفه پیغمبر که نبود! پس چه کاره‌ی پیغمبر بوده است؟ تمام این‌ها در اختیار اهل‌بیت بوده است؛ لذا آمدند از این‌ها غصب کردند می‌گوید این اموالی که از «خمس» در اختیار من بوده برداشتید و تصرف کردید اموال من را بدهید و استناد هم به آیه «خمس» می‌کند!

اجازه بدهید یک مقدار بحث جلوتر برود.

در «مناقب ابن مردویه» متوفای 410 است که امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در شوری آمد و با آن پنج نفر دیگر محاجّه کرد و فرمود:

«أما و اللّه لأحاجّنّهم‏ بخصال لا تستطيع عربهم و لا عجمهم المعاهد منهم و المشرك أن ينكر منها خصلة واحدة»

من در این‌جا به مطالبی احتجاج می‌کنم که هیچ کس نمی‌تواند انکار کند.

شامي، يوسف بن حاتم، الدر النظيم فى مناقب الأئمة اللهاميم، 1جلد، جامعه مدرسين - قم، چاپ: اول، 1420 ق، ص330

باز در این‌جا مواردی که وجود دارد:

«انشدكم باللّه أمنكم أحد كان يأخذ الخمس غيري و غير فاطمة؟»

آیا کسی غیر از من و فاطمه «خمس» را تصرف کرده؟

تاریخ «خمس» امیر المؤمنین بیان می‌کند!

«قالوا: اللّهمّ لا»

به خدا نه!

همچنین همین تعبیر را «سیوطی» در «جامع الاحادیث» دارد:

«أَفِيكُمْ أَحَدٌ كَانَ يَأْخُذُ الْخُمُسَ غَيْرِي وَغَيْرُ فَاطِمَةَ ؟ قَالُوا : اللَّهُمَّ لاَ»

جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير) ، اسم المؤلف: الحافظ جلال الدين عبد الرحمن السيوطي الوفاة: 19/جمادى الاولى / 911هـ ، دار النشر : ج 12، ص 55

«ابن عساکر» در «تاریخ دمشق» همین تعبیر را دارد؛ اما این آقا می‌گوید علی ابن ابیطالب در دوران خلافتش «خمسی» نگرفت بفرمایید «سنن کبری بیهقی» متوفای 458 است ایشان دارد:

«عن الشعبي قال جاء رجل إلى علي رضي الله عنه فقال إني وجدت ألفا وخمس مائة درهم في خربة في السواد»

سواد قسمت‌های از کشور «عراق» است که در آن‌جا کشت و زرع بوده و از آن به سواد عراقی تعبیر می‌کردند.

می‌گوید من 1500 درهم در یک خرابه‌ای پیدا کردم حضرت مطالبی را گفت بعد فرمود:

«فلك أربعة أخماسه ولنا الخمس»

چهار پنجمش مال خودت است یک پنجم «خمس» مال ما است.

این‌که می‌‌گوید علی ابن ابی طالب معتقد به «خمس» نبوده، «خمس»‌در دورانش نگرفته این هم 1500 درهم «خمس» است که حضرت دریافت کرده است و حضرت فرمود:

«فلك أربعة أخماسه ولنا الخمس»

بعدا دارد:

«ثم الخمس لك»

سنن البيهقي الكبرى ، اسم المؤلف: أحمد بن الحسين بن علي بن موسى أبو بكر البيهقي الوفاة: 458 ، دار النشر : مكتبة دار الباز - مكة المكرمة - 1414 - 1994 ، تحقيق : محمد عبد القادر عطا، ج 4، ص 156

این‌‌که ما «خمس» را به تو می‌بخشیم یا نمی‌بخشیم آن بحث جدای است!

همچنین در کتب شیعه با سندهای کاملاً معتبر و صحیح از امیر المؤمنین (سلام الله علیه) آمده است:

عَنْ عَلِيٍّ (علیه السلام) قَالَ: وَأَمَّا مَا جَاءَ فِي الْقُرْآنِ... فَقَوْلُهُ‏ (وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ- وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ‏) فَجُعِلَ‏ لِلَّهِ‏ خُمُسُ‏ الْغَنَائِمِ‏ وَ الْخُمُسُ يُخْرَجُ مِنْ أَرْبَعَةِ وُجُوهٍ مِنَ الْغَنَائِمِ الَّتِي يُصِيبُهَا الْمُسْلِمُونَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ مِنَ الْمَعَادِنِ وَ مِنَ الْكُنُوزِ وَ مِنَ الْغَوْصِ.

شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، 30جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1409 ق، ج‏9 ؛ ص490

این هم فرمایش حضرت امیر است.

پرسش:

حاج آقا! در روایت کلمه «خمس» است؛ ولی از کجا «خمس» فقهی از آن در می‌آید:

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

کدام، از این چه در می‌آید؟

پرسش:

حضرت فرمود «فلك أربعة أخماسه ولنا الخمس» چهار پنجمش مال تو و یک پنجمش مال ما است

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

می‌گوید در یک خرابه‌‌ی گنجی پیدا کردم چه کار کنم؟ حضرت می‌گوید گنج پیدا کردی یک پنجمش مال ما است چهار پنجمش هم مال شما است.

پرسش:

در روایات قانون کلی را می‌گویند چون این گنج است، این‌جا اگر قانون آمده بود به این روایت می‌شد استناد بکنیم؛ ولی حضرت مستقیم می‌فرماید که چهار پنجمش مال تو، یک پنجمش مال ما، از آن «خمس» فقهی در نمی‌آید.

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

پس از آن چه در می‌آید؟

پرسش:

حضرت دارد تقسیم می‌کند این ‌قدرش مال تو و این ‌قدرش هم مال من!

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

این بابا رفته زحمت کشیده و گنج را در آورده بعد بگوید بیا یک پنجمش را به منِ علی بده به چه مناسبتی!

پرسش:

مناسبتش در این روایت در نمی‌آید

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

آخر عزیز من! حضرت دارد می‌گوید: «ولنا الخمس» اصلاً «خمس» اصطلاحاً به چه معنا است؟

پرسش:

«خمس» به یک پنجم می‌گویند

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

نه همچنین چیزی نیست! «ولنا الخمس»، «خمس» در آیه قرآن در زمان رسول اکرم به عنوان یک موضوع فقهی در میان همه مطرح بوده، «خمس» که می‌گفتند یک پنجم منظور نبود، همان «خمس» مصطلح فقهی مد نظر بود؛ در عصر پیغمبر حقیقت شرعیه شده است.

شما ببینید این همه در این جنگ‌ها و غیره پیغمبر غنائم گرفته گفته «خمسش» مال من است مابقی مال شما این‌که می‌گوید «ولنا الخمس»،انصرافش به همان «خمس» متشرعه به عنوان حقیقت شرعی است!

مورد دیگر مردی خدمت حضرت علی (سلام الله علیه) می‌آید این مربوط به زمان حکومت حضرت است

« يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَصَبْتُ مَالًا أَغْمَضْتُ فِيهِ»

مال حلالِ مخلوط به حرام شده چه کار کنم؟

حضرت فرمود:

«أَ فَلِي تَوْبَةٌ قَالَ ائْتِنِي بِخُمُسِهِ فَأَتَاهُ بِخُمُسِهِ»

یک پنجم خمسش را به من بده

«فَقَالَ هُوَ لَكَ إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا تَابَ‏ تَابَ‏ مَالُهُ‏ مَعَهُ»

شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، 30جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1409 ق، ج‏9 ؛ ص506

حضرت دستور می‌دهد «خمس» را به من بده این‌که می‌گوید حضرت علی چنین و چنان نکرده همه این‌ها حرف‌های بی‌اساسی است که آقایان دارند.

پرسش:

حاج آقا! شما از اهل‌سنت مثال آورید، از شیعه هم مثال آوردید اگر یک اهل‌سنتی بگوید این مثال‌های که شما از شیعه آوردید که ما قبول نداریم، این مثال‌های هم که شما از کتب اهل تسنن آوردید، آن چیزی که حضرت به صحابه آمدند استناد کردند گفتند آیا غیر از من و فاطمه کسی از اصحاب بود که زمان رسول الله «خمس» به او تعلق بگیرد؟ گفتند «لا والله»، این حرف اهل‌سنت را رد نمی‌کند؛ یعنی آن‌ها می‌گویند بله زمان حیات رسول الله «خمس» به شما تعلق می‌گرفت بنا بر آن چیزی که زمان رسول الله بود.

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

احسنت به این‌ها تعلق می‌گرفت! آیا آیه‌‌ و روایتی داریم که این حکم، نسخ شده است؟

«حَلَالُ‏ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ‏ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة»

كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏1 ؛ ص58

اگر زمان پیغمبر «خمس» مال این‌ها بوده، آیه‌ی هم که بیاید این را نسخ کند نیامده، سنت قطعیه هم که نسخ نکند نیامده است!

پرسش:

شاید تقاضا نمی‌کردند.

پرسش 2:

نه می‌خواهند «علی المبنی» جواب بدهید؛ یعنی مبنای آن‌ها این است که در زمان رسول الله، «خمس» بوده ولی بعد از رسول الله...

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

«خمس» مال چه کسی بوده؟

پرسش:

مال اهل‌بیت رسول الله

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

اهل‌بیت رسول الله، بعد از رحلت پیغمبر چه شد؟ دادند؟

پرسش:

ندادند!

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

احسنت! پس این‌که آقایان می‌گویند اسلام چیزی به نام «خمس» نمی‌شناسد، حتی این‌ها غنائمش را هم زیر سوال می‌برند، یا مثلاً می‌گویند «خمس» را شیعه‌ها ساختند، اصل وجوب «خمس» را «ابن تیمیه»، «بخاری» و دیگران زیر سوال می‌برند.

این‌که آقایان مطالبی در رابطه با «خمس» و غیره دارند ما دوباره آن‌ها را به طور مفصل بحث می‌کنیم.

در «صحیح مسلم» دارد که از «ابن عباس» سوال کردند

«تَسْأَلُنِي عن الْخُمْسِ لِمَنْ هو؟»

مال چه کسی است؟

«ابن عباس» گفت:

«وَإِنَّا كنا نَقُولُ هو لنا فَأَبَى عَلَيْنَا قَوْمُنَا ذَاكَ»

ما می‌گوییم «خمس» مال ما ساداتِ هاشمی‌ها است.

صحيح مسلم ، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج 3، ص 1444، ح 1812

ولی «قومُنا» قریشی‌ها؛ یعنی ابوبکر و عمر و غیره «أَبَى ذلك»! این مال «صحیح مسلم» است؛ یعنی کُلاً و مطلق هم است، بحث سر غنائم و غیر غنائم نیست.

«احمد ابن حنبل» در «مسند » خودش می‌گوید:

« نَرَى قَرَابَةَ رسول اللَّهِ هُمْ فأبي ذلك عَلَيْنَا قَوْمُنَا»

مسند الإمام أحمد بن حنبل ، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة – مصر، ج 1، ص 248، ح 2235

امام «شافعی» در کتاب «احکام القرآن» می‌گوید:

«قال الشافعي رحمه الله ويقسم سهم ذي القربى على بني هاشم وبني المطلب»

أحكام القرآن ، اسم المؤلف: محمد بن إدريس الشافعي أبو عبد الله الوفاة: 204 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1400 ، تحقيق : عبد الغني عبد الخالق، ج 1، ص 158

«شافعی» متوفای 204 است؛ یعنی در حقیقت 190 سال بعد از رحلت پیغمبر است، ایشان می‌گوید «سهم ذوی القربی» باید به «بنی‌هاشم» داده بشود.

«علاء الدین کاشانی» از فقهای مشهور «احناف» است از او تعبیر به «مَلِکُ العلماء» می‌کنند ایشان همین را از امام «شافعی» نقل می‌کند:

«وَيُصْرَفُ إلَى أَوْلَادِ بَنِي هَاشِمٍ من أَوْلَادِ سَيِّدَتِنَا فَاطِمَةَ رضي اللَّهُ تَعَالَى عنها»

بدائع الصنائع في ترتيب الشرائع ، اسم المؤلف: علاء الدين الكاساني الوفاة: 587 ، دار النشر : دار الكتاب العربي - بيروت - 1982 ، الطبعة : الثانية ج 7، ص 125

«ابو حامد غزالی» در کتاب «اصولی‌» خودش به نام «المستصفی» می‌گوید:

«أراد بذي القربى بني هاشم وبنى المطلب دون بني أمية وكل من عدا بني هاشم»

المستصفى في علم الأصول ، اسم المؤلف: محمد بن محمد الغزالي أبو حامد الوفاة: 505 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1413 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمد عبد السلام عبد الشافي، ج 1، ص 193

«ابو داود» در «صحیح سنن» برای «آلبانی» ایشان می‌گوید:

«فِيمَا قَسَمَ مِنْ الْخُمُسِ بَيْنَ بَنِي هَاشِمٍ وَبَنِي الْمُطَّلِبِ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَسَمْتَ لِإِخْوَانِنَا»

سنن أبى داود - (ج 8 / ص 210)

حتی بعضی از مفتیان معاصر ما مانند علامه «مفتی خدا نظر» که از مفتیان مشهور «زاهدان» است و غالب اینهای که لقب «مفتی» و «مولانا» و غیره دارند از شاگردان ایشان هستند.

ایشان می‌گوید دادن «زکات» به سید جایز نیست در «نوادر» از امام اعظم، علت تحریم «زکات» این است که این‌ها غساله‌ی مال و چرک مال است نه تقرر «خمس» و این علت در هر زمانی محقق باشد؛ پس «خمس» به جای «زکات» در اختیار سادات قرار می‌گیرد.

ایشان می‌گوید از ائمه نیامده شما ببینید ما شاید بالای 70- 80 تا روایت داریم، غالب این روایت‌ها هم یا موثقه یا صحیحه است.

از امام باقر (سلام الله علیه) من این‌ها را به ترتیب امام آوردم

«قَرَأْتُ عَلَيْهِ آيَةَ الْخُمُسِ فَقَالَ مَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِرَسُولِهِ وَ مَا كَانَ لِرَسُولِهِ فَهُوَ لَنَا»

صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، 1جلد، مكتبة آية الله المرعشي النجفي - ايران ؛ قم، چاپ: دوم، 1404 ق، ج‏1 ؛ ص29

در این‌جا بحث این است که «ابن تیمیه» می‌گوید تمام این چیزهای که از قول ائمه آورده‌اند همه دروغ است، اگر دروغ است با عینک تو دروغ است، یا نه از دیدگاه شیعه دروغ است! اگر از عینک تو باشد شیعه از اول تا آخر عقایدش که از امامت ائمه گرفته عصمت ائمه گرفته تمام معتقدات شیعه از دیدگاه تو دروغ است!!

شیعه، تابع شما که نیست، شیعه برای خودش قانون، فقه، اصول و رجال دارد بر مبنای این، شیعه آمده مبانی اعتقادی‌ خودش را استوار کرده است.

«قفاری» می‌گوید اصلاً در زمان ائمه «خمس» نبود در زمان غیبت صغری این «خمس» جعل شد! ما ده دوازده تا روایت از امام صادق (سلام الله علیه) داریم که بعضی‌ها موثقه هست و بعضی صحیحه است.

«كُلُّ شَيْ‏ءٍ قُوتِلَ عَلَيْهِ عَلَى شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ فَإِنَّ لَنَا خُمُسَهُ وَ لَا يَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ يَشْتَرِيَ مِنَ الْخُمُسِ شَيْئاً حَتَّى‏ يَصِلَ‏ إِلَيْنَا حَقُّنَا»

كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏1 ؛ ص545

در کتاب «وسائل» از امام باقر (سلام الله علیه) داریم:

«مَنِ اشْتَرَى شَيْئاً مِنَ الْخُمُسِ لَمْ يَعْذِرْهُ اللَّهُ اشْتَرَى مَا لَا يَحِلُ‏ لَهُ‏»

شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، 30جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1409 ق، ج‏9 ؛ ص484

آیا این مال غیبت صغری است؟

همچنین از امام صادق (سلام الله علیه):

«لَمَّا حَرَّمَ‏ عَلَيْنَا الصَّدَقَةَ أَبْدَلَنَا بِهَا الْخُمُسَ‏ فَالصَّدَقَةُ عَلَيْنَا حَرَامٌ وَ الْخُمُسُ لَنَا فَرِيضَةٌ وَ الْكَرَامَةُ لَنَا حَلَال‏»

شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، 30جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1409 ق، ج‏9 ؛ ص270

باز روایت دیگر از امام صادق (سلام الله علیه) داریم همان تعبیر در یک روایت دیگر را دارد.

روایت بعدی بازهم از امام صادق (سلام الله علیه) که می‌فرماید:

«إِنِّي لآَخُذُ مِنْ أَحَدِكُمُ الدِّرْهَمَ‏ وَ إِنِّي‏ لَمِنْ أَكْثَرِ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَالًا »

منِ امام صادق احتیاجی به «خمس» ندارم.

«مَا أُرِيدُ بِذَلِكَ إِلَّا أَنْ تُطَهَّرُوا»

كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏1 ؛ ص538

از امام کاظم (سلام الله علیه) داریم که فرمود «خمس» در پنج چیز: غنائم، غوص، کنوز، معدن و ملاحه واجب است.

از امام کاظم (سلام الله علیه) هم داریم:

«فِي‏ كُلِ‏ مَا أَفَادَ النَّاسُ‏ مِنْ قَلِيلٍ أَوْ كَثِيرٍ»

كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏1 ؛ ص545

یکی از بحث‌های اختلافی است که آن‌ها خیلی روی آن مانور می‌دهند می‌گویند «خمس»، «ارباح مکاسب» از چیزهای است که در زمان غیبت صغری فقهاء دیدند درآمدی ندارند این‌ «خمس» را جعل کردند، بفرمایید این هم روایت آقا امام کاظم (سلام الله علیه) بود که در این مورد قرائت کردیم.

از امام رضا (سلام الله علیه):

«وَالْخُمُسُ مِنْ‏ جَمِيعِ‏ الْمَالِ‏ مَرَّةً وَاحِدَةً»

ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله عليه و آله، 1جلد، جامعه مدرسين - قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق، ص418

روایت دیگر از امام رضا (سلام الله علیه):

«أن الخمس بعد المؤنة»

وسائل الشيعة ( الإسلامية ) - الحر العاملي - ج 6 ص 354

همچنین از امام جواد (سلام الله علیه) روایت داریم؛ یعنی این قضایای «خمس» در زمان ائمه (علیهم السلام) به عنوان یک امر فریضه‌ی قطعی واجب در میان شیعه فرهنگ شده بود، ارتباطی به زمان غیبت، ارتباطی به این‌که فقهاء بیایند برای تأمین مالی‌شان وضع کنند ندارند.

پرسش:

استاد در بین علمای سلف و متأخر از خود شیعه ما کسی را نداریم مخالف وجوب «خمس» باشد؟

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

نه، من ندیدم، «خمس» از ضروریات فقه شیعه است.

پرسش:

ما جدیداً از بعضی علماء می‌شنویم که این‌ها یک مقدار حرف دارند

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

می‌شنوید، ان شاء الله که به قولی گربه بود!!

یا از امام هادی، امام عسکری، تمام این بزرگوران روایت دارند! شما ببینید ما از آقا امیر المؤمنین گرفتیم طبقه‌بندی کردیم تا امام عسکری آمدیم، که از تک تک ائمه (علیهم السلام) حداقل شش- هفت تا روایت ما در رابطه با وجوب «خمس» داریم این را ما آوردیم برای این‌که ثابت بشود بحث «خمس» ارتباطی به زمان غیبت ندارد.

از زمان ائمه (علیهم السلام) فقط من نتوانستم از آقا امام حسن و امام حسین پیدا کنم؛ چون در زمان سه امام بزرگوار، امام حسن، امام حسین و امام سجاد شیعه واقعاً در غربت بود و ائمه (علیهم السلام) توان نشر فرهنگ اهل‌بیت را نداشتند.

از زمان امام باقر (سلام الله علیه) که یک مقدار فضا باز شد انبوه این روایات از ائمه آمده، از امام باقر گرفته تا امام عسکری (سلام الله علیه) از حضرت ولی عصر هم داریم:

«لعنة الله والملائكة والناس أجمعين على من أكل من مالنا درهما حراما»

وسائل الشيعة ( آل البيت ) - الحر العاملي - ج 9 ص 541

از همه ائمه ما روایت داریم اگر فقهاء می‌گویند «خمس» واجب است، برای فتوای خودشان ده‌ها و صدها روایت از ائمه (علیهم السلام) آوردند از امیر المؤمنین گرفته تا حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه)!

پرسش:

پس این روایاتی که در باب حلیّت در زمان غیبت داریم چه است؟

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

بحث آن جدا است حلیّت را قاطی این قضیه نفرمایید. خواستید بحث کنید من تقریباً دو سال بحث خارج فقه مقارن‌ را اختصاص به فقه دادیم در سایت «ولی عصر» بحثش است.

روایاتی که در حلیت «خمس» داریم بعضی‌ها مطلق است، مطلقات هم مقید بشود به آن روایاتی که از ائمه است که ما حلال کردیم برای شیعیان‌مان تا نسل‌شان پاک بشود.

چون در زمان «بنی امیه»، «بنی العباس» جنگ‌های صورت می‌گرفت اسرائی را می‌آوردند کنیز و غیره در میان مردم منتشر می‌کردند و می‌فروختند وقتی که این جهاد، جهاد غیر مشروع است، اموالی که به غنیمت می‌گیرند هم غیر مشروع است، کنیزهای که می‌آورند غیر مشروع است غلام‌های که می‌گیرند غیر مشروع است.

کسی هم که روی این‌ها معامله کند غیر مشروع است؛ یعنی اگر در جهاد صد تا کنیز آوردند در بازار می‌فروشند بنده یا جنابعالی می‌خریم در حقیقت با این خریدن ما یک زن و دختری که حرّه است را به عنوان کنیز می‌خریم و همبستر شدن با این کنیز زنا است و فرزندانش نیز زنا زاده هستند.

ائمه (علیهم السلام) در این قسم شیعه را در حلّ قرار دادند تا نسل‌شان ناپاک نشود، روایاتی که ما داریم مطلقات را با این دسته از روایات مقیّد می‌کند، اموالی که است این اموال در میان مردم منتشر می‌شود مال حرام است، بنده و شما می‌خواهیم از آن مال بخریم با این مال حرام می‌خواهیم آب بگیریم و غسل کنیم، با این مال حرام می‌خواهیم لباس بگیریم و نماز بخوانیم، ائمه آمدند این را حلال کردند برای این‌که شیعه «من حیث لا یحتسب» به مشکل بر نخورد.

پرسش:

استاد! این یک توجیهی است که ما می‌خواهیم بکنیم، یا سند دارد؟

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

نه، ما روایات داریم

پرسش:

دلیلی بر این داریم که این کار را می‌کنیم

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

بله عرض کردم امکانش نیست خدمت شما نشان بدهم. روایات تصریح دارد که ما حلال کردیم

«لتطیب نفوسکم»

یا:

«تطیب ذریاتکم»

این قید روایات است!

پرسش:

استاد «وما یأخذه السلاطین» این عبارت «عروه» است که آن چیزهای که سلاطین می‌آیند می‌گیرند؛ پس همین ظاهراً می‌شود اگر قرار بر این بود فقه ما، علمای ما خمسش را نباید به ما اجازه می‌دادند پس چطور اجازه دادند؟

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

چه اجازه دادند؟

پرسش:

«وما یأخذهُ السلاطین» که این‌ها می‌گویند خمسش را بپردازید

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

ما کاری با این‌ها نداریم ایشان می‌فرماید این است...

پرسش:

شما می‌فرماید از راه نامشروع! سلاطین هم اگر از راه نامشروع گرفتند اگر به دست ما رسید خمسش را بدهیم...

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

الان که سلاطین اسیر و غیره که ندارد

پرسش:

فرض کنید زمان «شاه عباس» این اتفاق می‌افتاد

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

آن حلال مخلوط به حرام می‌شود ما که نمی‌دانیم؛ ولی در آن زمان مشخص بود غنائم جنگی را می‌آوردند در میان مسلمان‌ها توزیع می‌کردند؛ یعنی مشخص است این مال حرام است یک دفعه است من نمی‌دانم آن بحث دیگری است! یا بعضی از سلاطین اموال حلال دارند، اموال حرام هم دارند آن یک بحث مشخصی است، روایاتی که در رابطه با حلیّت است بفرمایید این روایاتش است:

«وَ قَدْ طَيَّبْنَا ذَلِكَ‏ لِشِيعَتِنَا لِتَطِيبَ وِلَادَتُهُمْ وَ لِتَزْكُوَ وِلَادَتُهُمْ»

ما این «خمس» را برای شیعه حلال کردیم...

كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏1 ؛ ص547

روایت صحیحه هم است.

روایت دیگر:

«قَالَ مِنْ قِبَلِ خُمُسِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ إِلَّا شِيعَتَنَا الْأَطْيَبِينَ»

كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏1 ؛ ص546

ما این خمس را حلال نکردیم مگر این‌که:

«فَإِنَّهُ‏ مُحَلَّلٌ‏ لَهُمْ‏ لِمِيلَادِهِمْ‏»

روایت صحیحه هم است.

«أَحْلَلْنَا أُمَّهَاتِ‏ شِيعَتِنَا لآِبَائِهِمْ لِيَطِيبُوا»

طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، دار الكتب الإسلاميه - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏4 ؛ ص143

ما یکی دو تا روایت نداریم روایت خیلی زیاد است و از خود حضرت امیر روایت داریم:

«حَلَّلَهُمْ مِنَ الْخُمُسِ يَعْنِي الشِّيعَةَ لِيَطِيبَ‏ مَوْلِدُهُم‏»

ابن بابويه، محمد بن على، علل الشرائع، كتاب فروشى داورى - قم، چاپ: اول، 1385ش / 1966م، ج‏2 ؛ ص377

این‌ها کاملاً مشخص است!

یا:

«إباحة الاراضی المفتوحة»

یا:

«مَا مِنْ أَرْضٍ تُفْتَحُ وَ لَا خُمُسٍ يُخْمَسُ فَيُضْرَبُ عَلَى شَيْ‏ءٍ مِنْهُ إِلَّا كَانَ حَرَاماً عَلَى مَنْ يُصِيبُهُ فَرْجاً كَانَ‏ أَوْ مَالًا»

كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏8 ؛ ص286

در بعضی از روایات دارد که:

«إباحة ... والغنائم»

پرسش:

استاد ببخشید! نتیجه را می‌شود بگویید! آن روایتی که می‌گوید «خمس» واجب است؛ یعنی تکلیفاً واجب است، این روایتی که ابَحنا می‌گوید؛ یعنی اثر وضعی‌اش را بر داشته است.

آیت‌الله دکتر حسینی قزوینی:

در یک مدت خاصی بوده؛ یعنی ابَحنا در حقیقت مثل حکم ثانوی است شیعه در یک جامعه‌ای زندگی می‌کند که در این جامعه اسراء را می‌آورند، اموال و غنائم جنگی را به غصب می‌آوردند و کاملاً هم مشخص است، ائمه (علیهم السلام) آمدند این را تحلیل کردند برای اینکه شیعه گرفتار این قضایا نشود.

در هر صورت ...

بحث:

(قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى)

بگو به ازاي آن [رسالت] پاداشي از شما خواستار نيستم مگر دوستي در باره خويشاوندان

سوره شوری (42): آیه 23

در این‌که این‌ها چه کسانی هستند؟ در آیه «خمس» هم « وَ لِذِي الْقُرْبى‏» دارد و ما مفصل این را بحث کردیم که مراد از « وَ لِذِي الْقُرْبى‏» چه کسانی هستند؟ امام مجتبی و امام سجاد به آیه « وَ لِذِي الْقُرْبى‏» استناد می‌کنند و بحث لغوی غنیمت را که این‌ها می‌گویند در غنائم جنگی است خیلی از بزرگان اهل‌سنت آمدند کلمه غنیمت را به معنای ربح گرفتند غنائم جنگی، غنائم جنگی که می‌گویند

(وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ)

بدانيد هرگونه غنيمتي به دست آوريد

سوره انفال (8): آیه41

نیست که: «أنما غنمتم من الاموال فی الحرب بین المسلمین والکفار والمشرکین» باشد

« غَنِمْتُمْ ؛ یعنی ما ربحتم»

«ابن قتیبه دینوری» دارد:

«وأصل الغنيمة والغنم في اللغة الربح»

غريب الحديث ، اسم المؤلف: عبد الله بن مسلم بن قتيبة الدينوري أبو محمد الوفاة: 276 ، دار النشر : مطبعة العاني - بغداد - 1397 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. عبد الله الجبوري، ج 1، ص 229

«ابن منظور» دارد:

«و غنم الشيء غنما : فاز به »

لسان العرب ، اسم المؤلف: محمد بن مكرم بن منظور الأفريقي المصري الوفاة: 711 ، دار النشر : دار صادر - بيروت ، الطبعة : الأولى ج 12 ص 446

«طریحی» هم دارد:

«الْغَنِيمَةُ في الأصل هي‏ الفائدة المكتسبة»

طريحي، فخر الدين بن محمد، مجمع البحرين، 6جلد، مرتضوى - تهران، چاپ: سوم، 1375ش، ج‏6 ؛ ص129

این ها در لغت باز هم‌ همین بحث را دارند، آقایانی از بزرگان اهل‌سنت آمدند در ذیل آیه غنیمت گفتند:

«والغنيمة في اللغة ما يناله الرجل أو الجماعة بسعي»

المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز ، اسم المؤلف: أبو محمد عبد الحق بن غالب بن عطية الأندلسي الوفاة: 546هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - لبنان - 1413هـ- 1993م ، الطبعة : الاولى ، تحقيق : عبد السلام عبد الشافي محمد، ج 2، ص 528

حالا این جماعت سعيٍ در جنگ باشد، در جنگل باشد، در زراعت باشد یا در تجارت باشد فرقی نمی‌کند!

«تفسیر قرطبی»، «تفسیر فخر رازی» و «تفسیر ثعالبی» هم همین تعبیر را دارند «آلوسی» وهابی این‌طور تعبیر دارد:

«وغنم في الأصل من الغنم بمعنى الربح»

روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني ، اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج 10، ص 2

یعنی: «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ؛ أَنَّمَا رَبِحْتُمْ»! این‌که یعنی این آقایان آیه غنیمت را به غنائم جنگی اختصاص دادند در حقیقت هم با فتاوای فقهای خودشان و هم با لغت و هم با علمای تفسیرشان نمی‌سازد.

«الخمس فی السنة النبویة» این آقایان می‌گویند ما فقط در غنائم جنگی داریم ولی شما این مطالب را ببینید:

«الركاز ، وفيه وجوب الخمس وهو إجماع العلماء»

عمدة القاري شرح صحيح البخاري ، اسم المؤلف: بدر الدين محمود بن أحمد العيني الوفاة: 855هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت ج 9، ص 103

این را می‌خواهند چه کار بکنند؟ کسی رفته گنجی پیدا کرده، آیا این فرد با بیل و کلنگ در بین خاک و سنگ جهاد می‌فرمودند! یا آن آقای که به اعماق دریا می‌رود و غواصی می‌کند لؤلؤ و مرجان گیر می‌آورد، با ماهی‌ها و با آب می‌جنگد! قضیه چست؟ آقایان حرف‌های می‌زنند که با منابع‌ خودشان هم سازگاری ندارد.

شما ببینید در «صحیح بخاری» این‌طوری دارد:

«في الْعَنْبَرِ وَاللُّؤْلُؤِ الْخُمُسُ»

الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، ج 2، ص 544

آیا این هم جهاد است؟

آقایان می‌آیند یک شعری می‌گویند و در قافیه‌اش گیر می‌کنند! بله، «خمس» فقط در غنائم جنگی است آن هم مال زمان پیغمبر بوده عنبر و لؤلؤ و غیره که در «صحیح بخاری» است بعد از قرآن هم شما می‌گویید صحیح‌ترین کتاب است!

آیه قرآنی که دارد می‌گوید:

(فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ)

غنيمتهای فراوان نزد خداست

سوره نساء (4): آیه 94

در نزد خدا، غنیمت‌های زیادی است؛ یعنی به این معنی است که با خدا بروید بجنگید تا به غنائمی که در نزد خدا است دسترسی پیدا کنید! فقط کلمه غنیمت در آیات غنیمت که نیست در آیات دیگر هم است.

این آقایان دارند می‌گویند:

«عندالله غنائم کثیرةً من رزقه وفضائل نعمته»

«زاد المسیر» به همین شکل دارد:

«فعند الله مغانم كثيرة»

زاد المسير في علم التفسير ، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علي بن محمد الجوزي الوفاة: 597 ، دار النشر : المكتب الإسلامي - بيروت - 1404 ، الطبعة : الثالثة، ج 2 ص 169

این ‌طور قضایا زیاد داریم.

در «صحیح بخاری» داریم:

«في الْمَعْدِنِ جُبَارٌ وفي الرِّكَازِ الْخُمُسُ»

الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، ج 2، ص ،545، ح65، باب فی الرکاز الخمس

این‌که مراد از رکاز چیست! آقایان یک بحث جدایی دارند، این‌که می‌گویند در معدن، و لؤلؤ و غیره‌ی که از دریا می‌گیرند «خمس» است این را تحت چه عنوانی می‌خواهند بیاورند؛ آیا تحت آیه غنیمت می‌آورند یا نه در سنت رسول الله اصلاً واژه و مسئله «خمس» را جدا آورده است؟

از همه مهم‌تر افرادی خدمت پیغمبر می‌آیند و مطالبی را می‌گویند این مطلب در «صحیح بخاری» است

«إِنَّا نَأْتِيكَ من شُقَّةٍ بَعِيدَةٍ»

از یک فاصله خیلی دوری آمدند.

«وَبَيْنَنَا وَبَيْنَكَ هذا الْحَيُّ من كُفَّارِ مُضَرَ ولا نَسْتَطِيعُ أَنْ نَأْتِيَكَ إلا في شَهْرٍ حَرَامٍ»

این‌ها طوری هستند که به ما اجازه خروج از منطقه نمی‌دهند فقط در شهر حرام که قتل و غارت ممنوع است ما می‌توانیم بیاییم چه کار کنیم؟ به ما توصیه کن.

حضرت فرمود:

« شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إلا الله وَأَنَّ مُحَمَّدًا رسول اللَّهِ وَإِقَامُ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءُ الزَّكَاةِ وَصَوْمُ رَمَضَانَ وَتُعْطُوا الْخُمُسَ من الْمَغْنَمِ»

الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، ج 1، ص 45، ح87

...از مَغنَم «خمس» بدهید

در این‌جا «خمس» در کنار صلات و زکات قرار گرفته است! این مَغنَم چیست؟ آیا جهاد است؟ این‌ها که می‌گویند ما در محاصره کفار هستیم، اصلاً‌ از روستای خودمان نمی‌توانیم بیرون بیاییم، توان این‌که در غیر شهر حرام بیرون بیاییم نداریم!

آیا این:

«وَتُعْطُوا الْخُمُسَ من الْمَغْنَمِ»

غنائم است یا نه: «المَغْنَم هو الربح» است.

پرسش:

از قول چه کسی است؟

پاسخ:

رسول اکرم دستور می‌دهد، در «صحیح بخاری» ح 87 است.

پرسش:

از پیامبر سوال پرسیده بود؟

پاسخ:

بله، ما نمی‌توانیم بیاییم چه کار کنیم یک توصیه‌ی به ما بکنید؟ حضرت می‌فرماید بعد از توحید، نمازتان را بخوانید زکات‌تان را بدهید و خمس مال‌تان را هم بدهید، روزه‌تان را هم بگیرید. این «خمس» چه خمسی است؟

یا در «البدایة والنهایة» دارد پیغمبر اکرم افرادی را به شهرهای مختلف برای گرفتن خمس می‌فرستد:

«ان يأخذ من المغانم خمس الله»

البداية والنهاية ، اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء الوفاة: 774 ، دار النشر : مكتبة المعارف – بيروت، ج 5، ص 77

«ما كتب على المؤمنين من الصدقة» این مربوط به زکات است.

«تاریخ اسلام» «ذهبی» دارد که رسول اکرم افرادی را برای جمع آوری «خمس» عامل قرار داده بود:

«کان رَجُلٌ من بَنِي أَسَدٍ كان رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم اسْتَعْمَلَهُ على الْأَخْمَاسِ»

«وهو رَجُلٌ من بَنِي أَسَدٍ كان رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم اسْتَعْمَلَهُ على الْأَخْمَاسِ»

صحيح مسلم ، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج 2، ص 754، ح 1072

از طرف پیغمبر مأمور بود برود «خمس» اموال را جمع کند. آیا این «خمس»، «خمس» غنائم است! «خمس غنائم» که اصلا تحویل گرفتن و توزیعش غنائم «کان بید رسول الله» است اصلاً ربطی به «خمس غنائم» نداشته است.

«اسْتَعْمَلَهُ على الْأَخْمَاسِ»

این را می‌خواهند چه کار بکنند؟ این مطلب در «صحیح مسلم» بود.

در کتاب «البدایة والنهایة» دارد:

«أن تقروا بالخمس»

البداية والنهاية ، اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء الوفاة: 774 ، دار النشر : مكتبة المعارف – بيروت، ج 2، ص 352

افرادی مانند «عمرو ابن مُره جُهنی» را برای جمع آوری اخماس مردم می‌فرستد، این «خمس» چه خمسی است؟ یعنی گفته شما بروید با آن قبیله بجنگید اموال‌شان را به دست بیاورید و «خمسش» را جدا کنید و برای من بیاورید، یا نه افرادی را برای تبلیغ شریعت فرستاده است!

این که رسول اکرم افرادی به عنوان عامل و جمع آوری اخماس در زمان خودش قرار داده، این دلیل بر این است که مسئله «خمس» در زمان پیغمبر به عنوان یک امر مشروعی بوده است؛ یعنی چیزی نیست که بعد از پیغمبر مسئله «خمس» تثبیت شده باشد. فقهای‌شان هم همین‌طور «ابو حنیفه» می‌گوید:

"المعادن فیه الخمس فی قلیله وکثیره»

«المدونة الکبری» «امام مالک» می‌گوید در رصاص و نحاس و لؤلؤ و یاقوت و جمیع جواهرت «خمس» است «سرخسی» از علمای بزرگ «احناف» است می‌گوید در کنز «خمس» است «ابن حزم اندلسی» می‌گوید:

«من وجد کنزا ففیه الخمس وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ »

به آیه «خمس» هم استدلال می‌کند؛ یعنی حتی این آقایان در معدن و غواصی و غیره هم به همین آیه دارند استدلال می‌کنند.

بحث در این مورد زیاد است من به همین اندازه اکتفا می‌کنم با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد.

پرسش:

استاد! این‌جا هم اصول وجوب «خمس» وهم مصرفش ثابت شد

پاسخ:

بله.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها