بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله
بحث ما در رابطه با مسئله عدالت صحابه و استدلال آقایان اهل سنت بر آیات قرآن کریم به ویژه آیه شریفه:
(وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصار)
و پیشروان نخستین از مهاجرین و انصار.
سوره توبه (9): آیه 100
بر عدالت جمیع صحابه بود. ما در اینجا به بحثی در رابطه با عبارت «ابن تیمیه» ورود پیدا کردیم که معتقد است:
«فان کثیرا من الصحابة و التابعین کانوا یبغضونه و یسبونه و یقاتلونه»
بسیاری از صحابه و تابعین بغض علی را در دل داشتند، ایشان را سب میکردند و با علی بن أبی طالب قتال میکردند.
منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 7، ص 137
ما در مقام پاسخگویی به این عبارت ابن تیمیه سؤالاتی را مطرح کردیم که تعداد آنها به 14 سؤال رسید.
ما در این رابطه سؤالی مطرح کردیم مبنی بر اینکه «ابن تیمیه» در کلام خود نسبت به این کلام صادق است یا صادق نیست؟!
اگر «ابن تیمیه» در کلام خود صادق است، ادعای او چه حکمی دارد و اگر در کلام خود صادق نیست و دروغ میگوید چه حکمی دارد؟! زیرا طبق بیان او که می گوید:
«کثیرا من الصحابة و التابعین کانوا یبغضونه و یسبونه و یقاتلونه»
اگر این حرف «ابن تیمیه» دروغ است ،در روایات اهل سنت درباره دروغ گفتن روایات متعددی وارد شده است. از جمله در کتاب «مساوی الاخلاق» اثر «خرائطی» وارد شده است که «عبیدالله بن جراد» سؤال میکند:
«یا نَبِی اللَّهِ، هَلْ یزْنِی الْمُؤْمِنُ؟»
ای نبی خدا، آیا مؤمن زنا میکند؟
«قَالَ: قَدْ یکونُ مِنْ ذَلِک»
رسول الله فرمودند: شاید.
«قَالَ: یا رَسُولَ اللَّهِ، هَلْ یسْرِقُ الْمُؤْمِنُ؟»
«عبیدالله بن جراد پرسید: یا رسول الله! آیا مؤمن دزدی میکند؟
«قَالَ: قَدْ یکونُ مِنْ ذَلِک»
رسول الله فرمودند: شاید.
«قَالَ: یا نَبِی اللَّهِ، هَلْ یکذِبُ الْمُؤْمِنُ؟»
عبیدالله بن جراد پرسید: یا نبی الله! آیا مؤمن دروغ میگوید:
«قَالَ: لَا»
رسول الله فرمودند: نه.
«ثُمَّ أَتْبَعَهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ هَذِهِ الْکلِمَةَ: [ص:70] {إِنَّمَا یفْتَرِی الْکذِبَ الَّذِینَ لَا یؤْمِنُونَ} [النحل: 105]»
پیغمبر در ادامه کلام خودشان این آیه را مطرح کردند که خداوند می فرماید: کسانی که دروغ میگویند و به افترا سخن میگویند، به خدا ایمان ندارند.
مساوئ الأخلاق ومذمومها، المؤلف: أبو بکر محمد بن جعفر بن محمد بن سهل بن شاکر الخرائطی السامری (المتوفی: 327 هـ)، حققه وخرج نصوصه وعلق علیه: مصطفی بن أبو النصر الشلبی، الناشر: مکتبة السوادی للتوزیع، جدة، الطبعة: الأولی، 1413 هـ - 1993 م، ج 1، ص 69، ح 127
زمانی که «ابن تیمیه» میگوید:
«فان کثیرا من الصحابة و التابعین کانوا یبغضونه و یسبونه و یقاتلونه»
اگر این حرف او دروغ است، در حقیقت او مصداق بارز آیه شریفه (یفْتَرِی الْکذِبَ الَّذِینَ لَا یؤْمِنُونَ) است.
همچنین در کتاب «در المنثور» بنا به نقل «تاریخ بغداد» و دیگر کتب وارد شده است:
«یا رسول الله هل یکذب المؤمن»
یا رسول الله! آیا مؤمن دروغ میگوید؟
«قال: لا یؤمن بالله ولا بالیوم الآخر من إذا حدث کذب»
رسول الله فرمودند: به خدا و قیامت ایمان ندارد کسی که سخن دروغ میگوید.
الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین السیوطی، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1993، ج 5، ص 169، باب النحل: (103 - 105) ولقد نعلم أنهم... ..
همچنین در کتاب «صحیح بخاری» دو روایت از «ابو هریره» وارد شده است که روایات بسیار خوبی است. در روایت اول وارد شده است:
«آیةُ الْمُنَافِقِ ثَلَاثٌ إذا حَدَّثَ کذَبَ وإذا وَعَدَ أَخْلَفَ وإذا أؤتمن خَانَ»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 1، ص 21، ح 33
اگر «ابن تیمیه» به دروغ میگوید:
«فان کثیرا من الصحابة و التابعین کانوا یبغضونه و یسبونه و یقاتلونه»
بنابراین همین روایت «صحیح بخاری» ثابت میکند که «ابن تیمیه» منافق است. همچنین روایت بعدی از «عبدالله بن عمروعاص» است که میگوید:
«أَرْبَعٌ من کنَّ فیه کان مُنَافِقًا خَالِصًا»
چهار صفت وجود دارد که در هرکسی باشد منافق خالص است.
«وَمَنْ کانت فیه خَصْلَةٌ مِنْهُنَّ کانت فیه خَصْلَةٌ من النِّفَاقِ»
هرکسی یکی از خصلتها را داشته باشد یک چهارم نفاق را داراست.
«حتی یدَعَهَا إذا أؤتمن خَانَ وإذا حَدَّثَ کذَبَ وإذا عَاهَدَ غَدَرَ وإذا خَاصَمَ فَجَرَ تَابَعَهُ شُعْبَةُ عن الْأَعْمَشِ»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 1، ص 21، ح 34
جالب اینجاست که «ابن تیمیه» خودش در کتاب «مجموع الفتاوی» جلد 18 صفحه 351 مطلبی را از «أحمد بن عبدالله بکری» نقل میکند که مطلبی شنیدنی است. او در مورد کتاب «تنقلات الأنوار» چنین مینویسد:
«إنَّ کتَابَ " تَنَقُّلَاتِ الْأَنْوَارِ " الْمَنْسُوبُ إلَی " أَحْمَد بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْبَکرِی " مِنْ أَعْظَمِ الْکتُبِ کذِبًا وَافْتِرَاءً عَلَی اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَعَلَی أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّه صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ»
کتاب «تنقلات الأنوار» اثر «أحمد بن عبدالله البکری» از بزرگترین کتابهایی است که به خدا و رسول الله و اصحاب پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دروغ بسته است.
حال ما از «ابن تیمیه» سؤال میکنیم شما که در کتاب خود میگویید:
«فان کثیرا من الصحابة و التابعین کانوا یبغضونه و یسبونه و یقاتلونه»
آیا این مصداق بارز «مِنْ أَعْظَمِ الْکتُبِ کذِبًا وَافْتِرَاءً» هست یا نیست؟! «ابن تیمیه» سپس میگوید:
«وَصَاحِبُ الْکتَابِ الَّذِی سَمَّاهُ " تَنَقُّلَاتِ الْأَنْوَارِ " یفْتَرِی الْکذِبَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ وَعَلَی أَصْحَابِهِ وَیکذِبُ عَلَیهِ کذِبًا لَا یعْرَفُ أَنَّ أَحَدًا کذَبَ مِثْلَهُ فِی کتَابٍ»
صاحب کتاب «تنقلات الأنوار» آنچنان به خدا و پیغمبر اکرم و اصحاب آن حضرت آنچنان دروغ گفته است که کسی تا به حال چنین دروغی نگفته است.
سپس مینویسد:
«وَإِنْ کانَ فِی بَعْضِ مَا یذْکرُهُ صِدْقٌ قَلِیلٌ جِدًّا فَهُوَ مِنْ جِنْسِ مَا فِی سِیرَةِ عَنْتَرَةَ وَالْبَطَّالِ»
آیا در طول این 14 قرن کسی همانند «ابن تیمیه» تعبیر:
«فان کثیرا من الصحابة و التابعین کانوا یبغضونه و یسبونه و یقاتلونه»
را در مورد صحابه به کار برده است؟! ما تا به حال ندیدیم. حتی خوارج که با امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) دشمنی فراوانی دارند، می گویند که مراد از «یبغضونه و یسبونه و یقاتلونه» ما هستیم، نه «کثیرا من الصحابة و التابعین»!!
منظور «ابن تیمیه» این است که از میان 120 هزار صحابه حدود 70 هزار نفر یا بیشتر نستجیر بالله امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را سب میکردند. «ابن تیمیه» در ادامه این روایت میگوید:
«فَإِنَّ عَنْتَرَةَ کانَ شَاعِرًا فَارِسًا مِنْ فُرْسَانِ الْجَاهِلِیةِ وَلَهُ شِعْرٌ مَعْرُوفٌ وَقَصِیدَتُهُ إحْدَی السَّبْعِ الْمُعَلَّقَاتِ لَکنْ افْتَرَوْا عَلَیهِ مِنْ الْکذِبِ مَا لَا یحْصِیه إلَّا اللَّهُ وَکلُّ مَنْ جَاءَ زَادَ مَا فیها مِنْ الْأَکاذِیبِ»
سپس «ابن تیمیه» مطالبی در رابطه با خلافت معاویه در صدر اسلام و فتوحات قسطنطنیه و غزوه دوم بیان میکند و میگوید بعضی افراد نسبت به این غزوهها افترا بستند، اما:
«وَالْبَکرِی صَاحِبُ " تَنَقُّلَاتِ الْأَنْوَارِ " سَلَک مَسْلَک هَؤُلَاءِ الْمُفْتَرِینَ الْکذَّابِینَ لَکنْ کذِبُهُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ وَعَلَی أَصْحَابِهِ أَفْضَلِ الْخَلْقِ بَعْدَ النَّبِیینَ أَکثَرُ»
دروغی که «بکری» صاحب کتاب «تنقلات الأنوار» بر پیغمبر اکرم و اصحاب ایشان که بعد از رسول الله افضل الخلق هستند، بیشتر از دروغگویانی هستند که در سیره بطال و عنتره دروغ بستند.
«وَفِیهِ مِنْ أَنْوَاعِ الْأَکاذِیبِ الْمُفْتَرِیاتِ وَغَرَائِبِ الْمَوْضُوعَاتِ: مَا یجِلُّ عَنْ الْوَصْفِ»
این کتاب سرشار از دروغها و افتراهای عجیب و غریب است که به وصف نمیآید.
«وَرِوَایةِ أَحَادِیثَ تُخَالِفُ کتَابَ اللَّهِ وَسُنَّةَ رَسُولِهِ وَإِجْمَاعَ الْمُسْلِمِینَ وَتُخَالِفُ مَا تَوَاتَرَ عَنْ النَّبِی صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ»
سپس مینویسد:
«وفیها مِنْ الْأَقْوَالِ وَالْأَفْعَالِ الْمُضَافَةِ إلَی النَّبِی صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ وَأَصْحَابِهِ مَا بَرَّأَهُ اللَّهُ مِنْهُ وَهِی مِنْ جِنْسِ أَحَادِیثِ الزَّنَادِقَةِ الْنُصَیرِیة وَأَشْبَاهِهِمْ الَّذِینَ یخْتَلِقُونَ مَا فِیهِ غُلُوٌّ فِی عَلِی وَغَیرِهِ وَفِیهِ مِنْ الْقَدْحِ فِی دِینِ الْإِسْلَامِ وَالْإِفْسَادِ لَهُ»
او مطالبی را به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب ایشان گفته است که از جنس احادیث زنادقه نصیریه و کسانی که در مورد علی غلو میکنند هست که موجب قدح در دین اسلام و فساد است.
«مَا یوجِبُ إبَاحَةَ دَمِ مَنْ یقُولُ ذَلِک»
حکم دروغهایی که این شخص بر پیغمبر اکرم و اصحاب ایشان بسته است، مباح کردن خون کسی است که چنین عبارتهایی را نقل میکند.
«وَإِنْ کانَ جَاهِلًا اُسْتُتِیبَ فَإِنْ تَابَ وَإِلَّا قُتِلَ»
هرکسی حرفهای این کتاب را نقل کند خونش هدر است. اگر جاهل باشد باید توبه داده شود و اگر توبه داده نشد باید کشته شود.
«وَأَقَلُّ مَا یفْعَلُ بِمَنْ یرْوِی مِثْلَ هَذَا أَنْ یعَاقَبَ عُقُوبَةً تَرْدَعُهُ عَنْ مِثْلِ ذَلِک»
کوچکترین کاری که برای ناقلین این مطالبی باید اعلام شود این است که عقوبت و مجازاتی به او داده شود که از این کار برگردد.
«وَکذَلِک یسْتَحِقُّ الْعُقُوبَةَ مَنْ یکرِیهَا لِمَنْ یقْرَؤُهَا وَیصَدِّقُ مَا فیها وَمَنْ ینْسَخُهَا أَیضًا کذَلِک»
اگر کسی این کتاب را عاریه میگیرد، برای مردم قرائت میکند یا کسی مطالب این کتاب را تصدیق یا استنساخ میکند، تمامی این افراد باید مجازات شوند.
حال ما از «ابن تیمیه» سؤال میکنیم عقوبت تو نسبت به اینکه دروغ بستی و تعابیری که به کار بردی چیست؟!
عقوبت وهابیانی که حدود هفتصد، هشتصد سال است این عبارت را نقل، چاپ و استنساخ میکنند و در شبکههای ماهوارهای برای میلیونها مخاطب این مطالب را نقل میکنند، چیست؟! چه کیفری باید برای وهابیت در نظر گرفته شود؟!
«وَیجِبُ عَلَی أَهْلِ الْعِلْمِ إظْهَارُ مَا یعْلَمُونَ مِنْ کذِبِ هَذِهِ وَأَمْثَالِهَا»
اهل علم باید دروغهای نوشته شده در این کتب را برای مردم نقل کنند.
او در نهایت مینویسد:
«وَأَمَّا مِثْلُ مَا فِی " تَنَقُّلَاتِ الْأَنْوَارِ " مِنْ الْأَحَادِیثِ فَهُوَ مِمَّا یعْلَمُهُ مَنْ لَهُ أَدْنَی عِلْمٍ بِأَحْوَالِ الرَّسُولِ وَمَغَازِیهِ أَنَّهُ کذِبٌ»
اگر کسی ادنی علمی به احوال رسول الله و غزوات ایشان داشته باشد، میداند مطالبی که در کتاب «تنقلات الأنوار» وارد شده است دروغ است.
حال ما به «ابن تیمیه» میگوییم کسی که حتی الفبای دین اسلام را خوانده باشد و به اسلام آگاهی داشته باشد، میداند سخن تو که می گویی:
«فان کثیرا من الصحابة و التابعین کانوا یبغضونه و یسبونه و یقاتلونه»
دروغ است! بله البته تعدادی از بنی امیه این افراد فاسد و شجره ملعونه در قرآن که شاید به اندازه دو یا سه درصد جامعه اسلامی را تشکیل میدادند، به تحریک معاویه، امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را سب میکردند.
این افراد اصلاً صحابه پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نبودند و ارتباطی با پیغمبر اکرم نداشتند. صحابه پیغمبر همگی در مکه و مدینه بودند، اما این افراد در شام بودند.
اهل سنت معتقدند که صحابه پیغمبر کسی است که پیغمبر اکرم را دیده باشد. حال چند نفر از بنی امیه پیغمبر اکرم را دیدند؟! شرط صحبت؛ رؤیت رسول الله (صلی الله علیه و آله) است!!
آیا به غیر از افرادی مانند «ابوسفیان»، «معاویه» و «مغیره» چند نفر رسول الله (صلی الله علیه و آله) را دیدند؟! آیا تعداد این افراد از تعداد انگشتان دست تجاوز میکند؟! آیا مراد از «کثیرا من الصحابة و التابعین» این افراد هستند؟!
کسی که از تاریخ اسلام و تاریخ صحابه آگاهی کوچکی داشته باشد، میداند که این حرف «ابن تیمیه» دروغ است. او در آخر مطلبش میگوید:
«وَعَلَی وُلَاةِ الْأُمُورِ عُقُوبَةُ مَنْ یرْوِی هَذِهِ»
حاکمان باید کسانی که چنین حرفی را نقل میکنند مجازات کنند.
«أَوْ یعِینُ عَلَی ذَلِک بِنَوْعِ مِنْ أَنْوَاعِ الْإِعَانَةِ»
آنها به نوعی دارند ناقلین روایت را کمک میکنند.
«وَلِوَلِی الْأَمْرِ أَنْ یحْرِقَهَا»
ولی امر مسلمین باید چنین کتابی را آتش بزند.
مجموع الفتاوی، المؤلف: تقی الدین أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی (المتوفی: 728 هـ)، المحقق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، الناشر: مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، المدینة النبویة، المملکة العربیة السعودیة، ج 18، ص 351
ما میگوییم طبق فتوای «ابن تیمیه»، ولاة امر باید کتاب «منهاج السنة» و «مجموع الفتاوی» را به خاطر دروغی که او در آن نقل کرده است، آتش بزنند!! این حرفی است که خود «ابن تیمیه» زده است.
این مسئله در صورتی است که ما بگوییم حرف «ابن تیمیه» دروغ است. حال اگر «ابن تیمیه» راست میگوید و چنین واقعیتی وجود داشته است و چنین اتفاقی افتاده است و:
«فان کثیرا من الصحابة و التابعین کانوا یبغضونه و یسبونه و یقاتلونه»
حال ما کلمه «کثیرا» را هم از این عبارت برمیداریم و تنها:
«فان من الصحابة و التابعین کانوا یبغضونه و یسبونه و یقاتلونه»
ما فرض میگیریم که تعداد اندکی از صحابه این کار را میکردند؛ آیا این اقدام صحابه باعث سقوط آنها از عدالت هست یا نیست؟!
سب و بغض امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) چه حکمی دارد؟! شما چه عباراتی را در رابطه با سب و بغض امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) نقل کردهاید؟!
ما در گذشته بیان کردیم که «ابن تیمیه» عباراتی در سب خلفای راشدین دارد. همچنین در روایات وارد شده است کسی که امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را سب کند، در حقیقت رسول الله (صلی الله علیه و آله) را سب کرده است.
همچنین ما هفته گذشته حکم سب رسول الله در سنت را مطرح کردیم و بیان کردیم اجماع مسلمانان بر این عقیده هستند کسی که رسول گرامی اسلام را سب کند کافر است. بنابراین صحابه ای که امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را سب میکردند همگی کافر هستند، زیرا سب حضرت به منزله سب رسول الله است و شخص کافر هم خارج از عدالت است!!
بحث سر این است که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«ولا تسبوا علیا فإن من سب علیا فقد سبنی ومن سبنی فقد سب الله»
تاریخ مدینة دمشق، اسم المؤلف: علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 14، ص 132، ح 1566
با این روایت می خواهید چه بکنید؟ می گویی تعداد زیادی از صحابه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را سب میکردند، هرکسی حضرت را سب کند رسول گرامی اسلام را سب کرده است و هرکسی رسول الله را سب کند خداوند را سب کرده است!!
این روایت با مدارک متعدد نقل شده است. جالب اینجاست که در کتاب «الشریعة» اثر آقای «ابوبکر أجری» وارد شده است:
«فَإِنِّی أَشْهَدُ لَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ یقُولُ: «مَنْ سَبَّ عَلِیا فَقَدْ سَبَّنِی, وَمَنْ سَبَّنِی فَقَدْ سَبَّ اللَّهَ, وَمَنْ سَبَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَکبَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ عَلَی مَنْخِرَیهِ فِی نَارِ جَهَنَّمَ»»
شنیدم که رسول الله فرمودند: هرکسی علی را سب کند مرا سب کرده است، هرکسی مرا سب کند خدا را سب کرده است و هرکسی خدا را سب کند خداوند متعال او را با سر در آتش جهنم میاندازد.
الشریعة، المؤلف: أبو بکر محمد بن الحسین بن عبد الله الآجُرِّی البغدادی (المتوفی: 360 هـ)، المحقق: الدکتور عبد الله بن عمر بن سلیمان الدمیجی، الناشر: دار الوطن - الریاض / السعودیة، الطبعة: الثانیة، 1420 هـ - 1999 م، ج 4، ص 2060، ح 1538
همچنین آقای «ابن مردویه» هم تعبیر زیبایی دارد و میگوید:
«عن الحسین بن علی، قال: حدّثنی أبی علی بن أبی طالب - وهو آخذ بشعرة منه -: إنّ جدّی رسول الله (صلی الله علیه وسلم) أخذ بشعرة منه وقال:»
حسین بن علی (علیه السلام) فرمودند: پدرم یک تار موی خود را گرفت و فرمود: همانا جدت رسول الله یک تار موی مرا گرفتند و فرمودند:
«"من آذی شعرةً منک فقد آذانی، ومن آذانی فقد آذی الله، ومن آذی الله لعنه الله ملء السماوات والأرض "»
هرکسی یک تار موی تو را اذیت کند مرا اذیت کرده است، هرکسی مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده است و هرکسی خدا را اذیت کند لعنت خداوند به اندازه آسمان و زمین بر او باد.
مناقب علی بن أبی طالب؛ نویسنده: أحمد بن موسی ابن مردویه الأصفهانی، تحقیق: جمعه ورتبه وقدم له: عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین، چاپ: الثانیة، ص 80، ح 65
همچنین در روایت دیگری از «عمر بن خطاب» وارد شده است که میگوید:
«عن عمر بن الخطاب، قال: کنت أجفو علیاً، فلقینی رسول الله (صلی الله علیه وآله) فقال: " إنّک آذیتنی یا عمر! ". فقلت: أعوذ بالله ممن آذی رسوله! قال: " إنّک قد آذیت علیاً، ومن آذی علیاً فقد آذانی "»
عمر بن خطاب می گوید من مدام در حق علی جفا می کردم. روزی پیغمبر را ملاقات کردم. ایشان به من فرمود: ای عمر تو مرا آزار دادی! گفتم: پناه می برم به خدا از کسی که پیغمبر را بیازارد. فرمود: تو علی را اذیت کردی و هر کس علی را بیازارد مرا آزار داده است.
مناقب علی بن أبی طالب (ع)؛ نویسنده: أحمد بن موسی ابن مردویه الأصفهانی، تحقیق: جمعه ورتبه وقدم له: عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین، چاپ: الثانیة، ص 81، ح 66
همچنین از «ابن عباس» نقل شده است که میگوید:
«عن ابن عباس، أنّه مرّ بعد ما حجب بصره بمجلس من مجالس قریش، وهم یسبّون علیاً»
از ابن عباس نقل شده است بعد از اینکه بینایی خود را از دست داد از کنار مجلسی از مجالس قریش میگذشت که شنید امیرالمؤمنین را سب میکنند.
«قال: فردّنی إلیهم، فردّه»
او به شخصی که دستش را گرفته بود گفت: من را به سوی این مجلس برگردان. او هم او را برگرداند.
«فقال: أیکم السّاب لرسول الله؟»
ابن عباس گفت: کدام یک از شما رسول الله را سب میکردید؟
«فقالوا: سبحان الله! من سبَّ رسول الله فقد کفر»
مردم قریش گفتند: سبحان الله! کسی که رسول الله را سب کند کافر است.
«فقال: أیکم السّاب لعلی بن أبی طالب؟ قالوا: قد کان ذاک»
ابن عباس گفت: کدام یک از شما علی بن أبی طالب را سب میکرد؟ اهل قریش گفتند: تعدادی از ما ایشان را سب میکردیم.
«فقال لهم: فاشهدوا، لقد سمعت رسول الله (صلی الله علیه وسلم) یقول: " من سبّ علیاً فقد سبّنی، ومن سبّنی فقد سبّ الله "»
ابن عباس گفت: شاهد باشید من از رسول الله شنیدم که میفرمودند: هرکسی علی را سب کند مرا سب کرده است و هرکسی مرا سب کند خدا را سب کرده است.
مناقب علی بن أبی طالب (ع)؛ نویسنده: أحمد بن موسی ابن مردویه الأصفهانی، تحقیق: جمعه ورتبه وقدم له: عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین، چاپ: الثانیة، ص 81، ح 67
همچنین «ابن مردویه» در روایت دیگری مینویسد:
«أنّ معاویة لعن علیاً (علیه السلام) علی المنبر وکتب إلی عمّاله أن یلعنوه علی منابرهم، ففعلوه»
معاویه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را بر منبر لعنت کرد و به همه عمالش نوشت که او را بر منابر لعنت کنند.
مناقب علی بن أبی طالب (ع)؛ نویسنده: أحمد بن موسی ابن مردویه الأصفهانی، تحقیق: جمعه ورتبه وقدم له: عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین، چاپ: الثانیة، ص 82، ح 68
بنابراین هرکسی امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را سب کند رسول الله (صلی الله علیه و آله) را سب کرده است و هرکسی رسول الله را سب کند خداوند متعال را سب کرده است.
پرسش:
آیا عبارتی مثل عبارت «ابن تیمیه» که می گوید اکثر صحابه به امیرالمؤمنین ناسزا می گفتند و بغض او را در دل داشتند و...؛ در کتب ائمه اربعه از جمله «ابو حنیفه»، «مالک» و دیگران وجود دارد؟!
پاسخ:
چنین عبارتی در هیچ کتاب دیگری وارد نشده است. در هیچ کتابی وارد نشده است که صحابه را در برابر امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) قرار بدهند. من هیچ جا ندیدم
ائمه اربعه نهایت حرفی که در مورد صحابه دارند جنگ جمل است که میگویند: آنها در جنگ جمل اجتهاد کردند و خطا کردند و حق با امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) بوده است. ائمه اربعه همگی اتفاق نظر دارند که حق با حضرت بوده است.
من ندیدم یک نفر از ائمه اربعه ادعا کنند که «طلحه»، «زبیر»، «عایشه» یا «معاویه» به حق بودهاند. همه بالاتفاق قبول دارند که حق با امیرالمؤمنین بوده است.
به نظرم «ابوحنیفه» است که میگوید: اگر جنگ جمل اتفاق نیفتاده بود، ما نمیدانستیم که حکم برخورد با بغات چگونه است؟ و قتال با بغات را ما از عمل علی بن ابیطالب یاد گرفتیم. او معتقد است که اگر عمل امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) نبود، حکم برخورد با بغات برای ما روشن نبود. منظور «ابوحنیفه» این است که ما روایت خاصی نداشتیم که ببینیم چگونه باید با بغات برخورد کنیم.
پرسش:
«ابوبکر» در پی ماجرایی با بغات محاربه کرده بود.
پاسخ:
زمانی که «ابوبکر» با بغات محاربه کرد، یک محمل شرعی درست کردند که این افراد منکر زکات هستند. آنها ادعا کردند به دلیل اینکه این افراد منکر زکات هستند ما آها را میکشیم و گفتند:
«لأَقْتُلَنَّ من فَرَّقَ بین الصَّلاَةِ وَالزَّکاةِ فإن الزَّکاةَ حَقُّ الْمَالِ والله لو منعونی عَنَاقاً کان یؤَدُّونَهَا إلی رسول اللَّهِ لَقَاتَلْتُهُمْ علی منعها»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 1، ص 19، ح 117
خلیفه اول گفت: کسانی که به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) زکات پرداخت میکردند، اگر به من زکات ندهند آنها را خواهم کشت.
این در حالی است که بغات با ابوبکر نجنگیدند و به سمت آنها لشکرکشی نکردند، بلکه خلفا به جنگ با آنها رفتند. «مالک بن نویره» داشت زندگی خودش را می کرد و طبق وصیت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مشغول تقسیم زکات میان فقرا بود و کار خلافی انجام نمیدادند.
ولی در جنگ جمل «طلحه»، «زبیر» و «عایشه» لشکرکشی کردند و در برابر خلیفه به حق قیام کردند و مسافت طولانی شام تا عراق را طی کردند. ملاحظه کنید میان دمشق تا منطقه صفین حدود 500 کیلومتر مسافت وجود دارد.
زمانی که ما با ماشین خودمان به ترکیه رفته بودیم برای رفتن به سویه؛ در استان وان منزل یکی از دانشجویان خودمان که در دانشگاه بین المللی شاگرد ما بود مهمان بودیم. آنها راههای میانبر به ما نشان دادند و ما از قسمت دیاربکر رفتیم که حدود 1400 کیلومتر راه ما نزدیک شد.
اتوبوسها از طرف استانبول میرفتند و از آنجا دور میزدند، اما ما از قسمت کوهستانی رفتیم و قبر «ابو ایوب انصاری» را هم زیارت کردیم. ما ابتدا وارد دیاربکر و از آنجا وارد اورفا که محل قیام حضرت ابراهیم (علیه السلام) بود، شدیم.
ما در آنجا آثار کاخ بزرگ «نمرود» را مشاهده کردیم. البته شاید 300 پله میخورد و بالای کوه میرفت. آنجا دریاچه کوچکی وجود دارد که آب خاصی دارد و همه ماهیان مشکی هستند. گفته شده این ماهیها از نسل ماهیانی هستند که برای حضرت ابراهیم آب بردند. امروزه محل آتش زدن حضرت ابراهیم به استخر بزرگی تبدیل شده است که همه ماهیان آنجا مشکی هستند و من ماهی مشکی غیر از آنجا در جای دیگری مشاهده نکردم.
ما در آنجا با بعضی از دوستان مشورت کردیم که اگر از حلب برویم، بازهم مسیر ما دور خواهد شد. ما از دوستانمان در آنجا تقاضا کردیم به ما راه میانبری نشان دهند که از اورفا مستقیم وارد عراق شویم.
ما در کمتر از 40 دقیقه وارد خاک عراق شدیم و دقیقاً در جایی وارد شدیم که منطقه صفین بود و قبر «عمار یاسر» را در آنجا مشاهده کردیم. من گمان نمیکنم کسانی که سوریه یا عراق میروند، کسی قبر «عمار یاسر» را زیارت کرده باشد.
زمانی که ما وارد این منطقه شدیم، کنار شریعه فرات منطقه صفین را مشاهده کردیم. اگر کسی از دمشق بخواهد به آنجا بیاید، باید بالای 450 یا 500 کیلومتر مسافت را طی کند.
یعنی «معاویه» با اسب و شتر این مسافت را طی کرده است و لشکرکشی کرده تا به منطقه صفین برای جنگ با امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و براندازی حکومت حضرت بیاید. حساب «معاویه» از کسانی که «ابوبکر» با آنها قتال کرد، کاملاً جداست.
در هر صورت...
«مناوی» هم در این رابطه میگوید:
«ومن سب الله فهو أعظم الأشقیاء»
ما باید ببینیم «أعظم الأشقیاء» بودن با عدالت سازگار است یا نه؟ او سپس میگوید:
«وفیه إشارة إلی کمال الاتحاد بین المصطفی والمرتضی»
فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، اسم المؤلف: عبد الرؤوف المناوی، دار النشر: المکتبة التجاریة الکبری - مصر - 1356 هـ، الطبعة: الأولی، ج 6، ص 147، ح 8678
تعبیر بسیار زیبایی است. همچنین «ابن تیمیه» هم در کتاب «الصارم المسلول علی شاتم الرسول» مینویسد:
«محذور سب الله اغلظ من محذور الکفربه»
گناه کسی که به خداوند ناسزا بگوید، غلیظتر از گناه کسی است که کافر به خدا باشد.
الصارم المسلول علی شاتم الرسول، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی، دار النشر: دار ابن حزم - بیروت - 1417، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد عبد الله عمر الحلوانی, محمد کبیر أحمد شودری، ج 3، ص 1034
حال «ابن تیمیه» که میگوید:
«فان کثیرا من الصحابة و التابعین کانوا یبغضونه و یسبونه و یقاتلونه»
و ما هم با استفاده از روایات بیان کردیم کسی که امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را سب کند رسول الله (صلی الله علیه و آله) را سب کرده است. و کسی که رسول الله را سب کند خداوند متعال را سب کرده است و گناه کسی که خدا را سب کند غلیظتر از گناه کسی است که به خدا کافر باشد.
بنابراین روایات ثابت شد صحابهای که امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را سب میکردند همگی از کفار بودند. این افراد نه تنها از دایره عدالت بیرون رفتند، بلکه از دایره اسلام هم بیرون رفتند. آیا اتباع «ابن تیمیه» ملتزم به این مطالب و روایات هستند، یا نه؟!
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته