حسینی:
بسم الله الرحمن الرحیم؛ اللهم صلی علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم؛ عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمندی که بیننده ویژهبرنامهی از هیاهو تا واقعیت در خصوص مناظرات المستقله در مورد حضرت زهرا سلاماللهعلیها هستید؛ بنده به همراه آقای شرفی در قسمت نهم از این ویژهبرنامه در خدمت شما هستیم، جناب آقای شرفی سلام علیکم و رحمه الله.
شرفی:
و علیکم سلام و رحمه الله و برکاته؛ بسم الله الرحمن الرحیم، بنده هم خدمت شما بینندگان عزیز عرض سلام و ادب و احترام دارم؛ إنشاءالله که بتوانیم در این قسمت از ویژهبرنامه، مطالب ارزنده و مفیدی را تقدیم حضور شما بینندگان عزیز کنیم.
حسینی:
آن دسته از عزیزانی که همراه بودند، فکر میکنم که کاملاً در جریان مناظرات المستقله قرار گرفتند و اینکه ما در این برنامهها چهکار میکنیم؛ ما معرفی میکنیم که سؤالاتی که مطرح کردند چه بود پاسخهای آیت الله قزوینی در آن مناظرات چه بود و اگر ما را در هشت جلسه گذشته همراهی کرده باشید میدانید که ما تمام استدلالهای آیت الله قزوینی در خصوص هجوم به منزل حضرت زهرا سلاماللهعلیها را آوردیم؛ روایتهایی که ایشان از کتب اهل سنت بررسی سندی کرده بودند آوردیم، ایرادهایی که آقایان وهابی در المستقله گرفتند و پاسخهایی که آیت الله قزوینی دادهاند را در این برنامه پخش کردیم و همچنین روایات آیت الله قزوینی از شیعه مبنی بر شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها آورد را باهم دیگر دیدیم؛ ایرادهایی که آنها وارد کرده بودند را شنیدیم؛ سؤالها و درخواستهایی که داشتند را پخش کردیم و پاسخهایی که آیت الله قزوینی که با آن سؤالها مرتبط بود را ارائه کردیم اما بعد از اینکه آیت الله قزوینی روایات کتب شیعه را خواندند و در موردش بحث کردند آنها واقعاً هیچ پاسخی نداشتهاند فقط سؤال جدید مطرح میکردند و آیت الله قزوینی به آنها پاسخ میدادند و آیت الله قزوینی بعد از بررسی روایات اهل سنت و اثبات صحت آنها مبنی بر حمله به منزل حضرت زهرا سلاماللهعلیها عباراتی را از بقیه علمای اهل سنت قرائت کردند که اینها هجوم به منزل حضرت زهرا سلاماللهعلیها را پذیرفته بودند و در کتب خودشان نقل کرده بودند.
شرفی:
اما بعد از آن روایاتی که ذکر شد،آیت الله قزوینی به اقوالی از کتب شیعه و از کتب و علمای اهل سنت اشاره داشتند که محتوای آن روایت را تائید کرده بودند؛ روایتی که مثلاً از کتاب مصنف ابن ابی شیبه، تاریخ طبری و انساب الاشراف و سایر کتب قرائت شد و تهدید به احراق و تهدید هجوم و حتی برخی اعترافهای دیگر در آنجا بود که آیت الله قزوینی ثابت کردند و اقوالی را خواندند که بگویند فقط این روایات نیست بلکه علما و متفکرین اهل سنت محتوای آن روایات را تائید و به آن اعتراف کردهاند که چنین قضایایی در صدر اسلام واقعاً رخ داده و تهدید به هجوم و احراق بیت صورت گرفته است که حتی عملی شدن این تهدیدها هم در اقوالی که آیت الله قزوینی قرائت کردند آمده بود؛ وقتیکه آیت الله قزوینی به یکی از اقوال کتاب الملل و النحل شهرستانی اشاره کردند اینها جنجالی در شبکه المستقله را شروع کردند تا شاید بتوانند خودشان را از بند استدلالهای آیت الله قزوینی رها کنند که استدلال آیت الله قزوینی را میبینیم سپس در خدمت شما بینندگان عزیز خواهیم بود.
کلیپ:
آیت الله قزوینی: شهرستانی از علمای بزرگ اهل سنت و از اعلام قرن ششم هجری این قضیه را از جاحظ نقل میکند، عمر رضیالله عنه در روز بیعت به شکم فاطمه علیها السلام ضربه وارد نمود تا اینکه جنین او از شکمش افتاد و در حالی که عمر فریاد میکشید خانهاش را به همراه ساکنان آن به آتش بکشید و کسی در خانه نبود جز علی و فاطمه و حسن و حسین و زینب؛ کتاب الملل و النحل جلد اول ص57 چاپ دار المعرفه بیروت؛ همچنین بسیاری از عزیزان اهل سنت و علمای آنها این قضیه را نقل کردهاند.
شرفی:
یکی از اقوالی که آیت الله قزوینی از علمای اهل سنت به آن اشاره داشتند همین مطلب بود که شهرستانی از علمای سرشناس اهل سنت از عالم دیگری از علمای اهل سنت نقل میکند که ایشان چنین اعترافی کرده است؛ آیت الله قزوینی به این اشاره داشتند که چنین قولی نقل شده است و ما این را تائید داریم که خود آیت الله قزوینی گفتند که شهرستانی این را نقل کرده است اما بعدش چه اتفاقی رخ داد؟
حسینی:
بعد از شبی که آیت الله قزوینی این عبارت را خواندند آقای حسن الحسینی شروع کردند به ایراد گرفتن؛ شب بعد شبی بود که آیت الله قزوینی اصلاً در مناظره حضور نداشتند، آقای الحسینی یک سری ایرادات به این روایت گرفت و خیلی سعی کرد که روی آن فضا سازی کند چون خیالش راحت بود که آیت الله قزوینی روی خط نیستند و نمیتوانند به آقای الحسینی پاسخ بدهند! و شبکههای وهابی فارسی زبان که خواستند مناظره را ترجمه کنند یا بهتر بگویم تحریف کنند همین قسمت را که آقای الحسینی مثلاً پاسخ آیت الله قزوینی را در مورد شهرستانی داده است، جزء ادامه مباحث آیت الله قزوینی گذاشتند بهطوریکه بیننده احساس میکند که آیت الله قزوینی در مناظره حضور دارد و آقای الحسینی جواب او را میدهد! ولی ببینیم ایراد آقای الحسینی به نقلی که آیت الله قزوینی از شهرستانی نقل کرده است چه بوده است؟
کلیپ:
الحسینی: متأسفانه دست به یک جنایت علمی زد و شروع کرد به فریبکاری و قیچی کردن روایات و این داستان را به کتاب الملل و النحل شهرستانی نسبت داد...
و من الآن متن را با خودم آوردهام ببینید که شهرستانی در الملل و النحل چه میگوید او این سخنان را در رد گمراهیهای ابراهیم بن یسار (نظام) میگوید و از جمله گمراهیهای او: تمایل به رافضیگری و غیبت کردن بزرگان صحابه و بر افتراهای خود افزود و گفت...
ببینید که چگونه شهرستانی این سخنان را رد میکند و بر افتراهای خود افزود و گفت که عمر در روز بیعت به شکم فاطمه ضربه وارد نمود و جنینش را سقط کرد سپس شهرستانی ادامه میدهد تا جایی که میگوید...
از این افتراهای فاحش در حق صحابه...
از شما میخواهم که بین من و آیت الله قزوینی داور باشید.
حسینی:
ملاحظه فرمودید که آقای الحسینی با اتهام زنی به آیت الله قزوینی گفتند که آیت الله قزوینی اینجا را تقطیع و تدلیس کرده است و تعبیرشان این بود که جنایت کبری در اینجا رخ داده است! اینهایی که دوست داشتند از روایت صحیح السند فرار کنند چه روایاتی که در کتب شیعه وجود دارد و چه روایاتی که در کتب اهل سنت وجود دارد و بین اقوال متعددی که آیت الله قزوینی از علمای اهل سنتی که قضیه هجوم را یا نقل کرده بودند و یا پذیرفته بودند آورده بود، بر آقای شهرستانی و کتاب الملل و النحل ایشان دست گذاشتند و دیدید که عبارتها چه بود؛ عبارتهایی که آقای الحسینی آوردند تدلیسگر و دروغ بودن مطلب آیت الله قزوینی بود؛ ایشان که بینندهی بازپخش این مناظره بودند شب بعد مجدد بهصورت تلفنی حاضر شدند و نکاتی را در مورد این بددهنیهای آقای الحسینی گفتند؛ نکات آیت الله قزوینی را میشنویم و به یک مورد هم دقت کنید که حتی شبکه وهابی فارسی زبان که این مناظره را اینقدر تحریف و سانسور کردند خودشان در زیرنویس قید کردند که آیت الله قزوینی در پاسخ اشاره میکند که من بازپخش برنامه را دیدم و الآن میخواهم جواب بدهم و این هم نشان دهنده تحریف و تقطیعی است که در اینجا رخ داده است؛ عبارتی که آیت الله قزوینی در خصوص اهانتهای آقای الحسینی داشتند را با هم میبینیم.
کلیپ:
آیت الله قزوینی: اما امروز از طریق تکرار این برنامه در ساعت 5 به وقت ایران از سخنان برادران عزیز مطلع گردیدم، متأسفانه از مطالبی که از سوی برادر عزیز الحسینی مطرح شد و مرا متهم به دروغگویی و تدلیس کرد به شدت ناراحت شدم؛ به نظر من این خلاف ادب مناظره و اخلاق مسلمانی است و ای کاش این برادر عزیز در گفتههای خود صادق میبود؛ خودش از شهرستانی عبارتی نقل کرد و مقداری از کلام او را قیچی نمود و قسمتی از آن را حذف کرد! اگر تقطیع در کلام صاحب کتاب، تدلیس به حساب میآید پس خود او نیز تدلیس نموده است؛ جای بسی تأسف است که او با عبارات تند و تیزی سخن گفت که فکر نمیکنم لایق برادر عزیز مسلمانی باشد؛ من پاسخ او را با تندی نمیدهم بلکه به او سلام میکنم چنانکه این منطق قرآن است که میفرماید: قَالُوا سَلاَماً.
حسینی:
پاسخ آیت الله قزوینی بود به آن عبارت تندی که آقای الحسینی در خصوص ایشان داشتند؛ دیدیم که برخلاف بقیه وهابیها که با چه ادبیات سخیفی بحث میکنند آیت الله قزوینی چقدر مؤدبانه گفتند شما با الفاظ تندی از من یاد کردید ولی من از آن الفاظ تند استفاده نمیکنم و فقط به شما سلام میدهم که این منطق قرآن است، نکتهای که آیت الله قزوینی اشاره کردند این بود که اگر در هر جایی که انسان میخواهد شاهدی بیاورد خواندن قسمتی از عبارت تدلیس باشد پس چرا آقای الحسینی وقتیکه برای پاسخ دادن به کتاب الملل و النحل رجوع کردند و یک بخشی از عبارت شهرستانی را خواندند و یک بخشی را نخواندهاند؟ و از همان بخشی که انتخاب کرده بودند برخی از قطعات را حذف کردند و قرائت نکردند؟ آیت الله قزوینی گفتند که اگر این دلالت در تدلیس دارد پس در اینجا باید به خود آقای الحسینی هم بگویم که تدلیس کردند.
شرفی:
بله، اما آقای الحسینی وارد شدند و پاسخی دادند و ما میبینیم که در مناظرات و مباحث علمی یک اصطلاحی وجود دارد که گفته میشود «استدلال به موضع شاهد»؛ با هم دیگر ببینیم که آقای الحسینی همین توجیه را آوردند إنشاءالله بنده به شما بینندگان عزیز توضیح خواهم داد که منظور از این اصطلاح چیست؟
کلیپ:
الحسینی: و بعد میگویی که من ناقص نقل کردم؛ این خیلی عجیب و غریب است من کلامی را آوردم که نزد دانشگاهیان به آن «موضع استدلال» گفته میشود چون نمیشود که همه چهار صفحه را بخوانم فقط متن مورد استدلال را خواندم چرا این اقوال را مخفی میکنی؟! و بعد میگویی که من ناقص نقل کردم این خیلی عجیب و غریب است من کلامی را آوردم که نزد دانشگاهیان به آن موضع استدلال گفته میشود.
شرفی:
این پاسخ آقای حسن الحسینی وهابی بود که گفتند این کاری که من انجام دادم استدلال به موضع شاهد است و این در نزد علما و آکادمیها و کسانی که پای درس و علم و دانش هستند یک چیز خیلی واضحی است.
بله استدلال به موضع شاهد هیچ اشکالی ندارد و کاری که آیت قزوینی هم انجام دادند دقیقاً استدلال به شاهد بود یعنی اینکه یک نفر یک قولی را نقل میکند و مثلاً اینجا آیت الله قزوینی گفتند شهرستانی نقل کرده است که فلان عالم اهل سنت همین اعتقاد را داشت و دقیقاً همین موضعی که محل استدلال ما بود آوردیم و به آن استدلال کردیم و این کلام آیت الله قزوینی هم همینگونه بود یعنی دقیقاً استدلال به موضع شاهد بود؛ اینکه اعتقادات شهرستانی در مورد این قضیه چه باشد برای ما مهم نیست، مهم این است که چنین قولی وجود دارد که شهرستانی تصریح کرده است فلان عالم از علمای اهل سنت این اعتراف را کرده است؛ اما جالب این است که آقای حسن الحسینی بعد از اینکه ادعا کردند که من تدلیس نکردم و به موضع شاهد استدلال کردم یک سری مسائل دیگری را هم در مورد این فردی که از او نقل شده است آوردند.
حسینی:
یعنی این حرف آقای الحسینی در پاسخ به عبارات آیت الله قزوینی بود که فرمودند خود شما چرا برخی از موارد را آوردید؟ ایشان گفتند من موضع شاهد را آوردم ولی همین موضع شاهد را از آیت الله قزوینی نمیپذیرفتهاند!
شرفی:
ایشان دقیقاً یک قاعدهای را برای خودشان قبول کردند ولی برای آیت الله قزوینی این قاعده را قبول نکردند و این عین ظلم و دشمنی و عناد است چون آیت الله قزوینی هم به موضع شاهد استدلال کردند و هیچ اشکالی به این عمل وارد نیست اما خود آقای حسن الحسینی در مورد این نقل شهرستانی ادعای دیگری را هم مطرح کردند که با هم دیگر ببینیم و با پاسخهای آیت الله قزوینی بعد از آن در خدمت شما خواهیم بود.
کلیپ:
الحسینی: آقای قزوینی! من یقین دارم که شما به کتابهایی که ذکر کردید اصلاً مراجعه نکردهاید! تمام روایاتی که شما از کتابهای اهل سنت نقل کردید من همه اینها را از اینترنت کپی گرفتم و همچنین دیروز آیت الله جناحی هم روایات را ذکر کرد و ما هم تمام آنها را رد کردیم و از مواردی که نشانگر این است که شما روایات را نخوانده و به منابع آن مراجعه نکردهاید. مثلاً آنچه از کتاب الملل و النحل نقل کردید در واقع شهرستانی این روایت را بیان کرده و سپس رد نموده است و نیز بر فرقهی نظامیه که این گمراهیها را مطرح کردهاند ایراد کرده است اما شما میگویید که شهرستانی قائل به این قضیه است.
شرفی:
این پاسخ دیگری از آقای حسن الحسینی بود در مورد عباراتی که در کتاب الملل و النحل آقای شهرستانی نقل شد و یک نکته جالب این است که ایشان گفتند من همه اینها را از اینترنت کپی گرفتم! که واضح شد یکی از دلایلی که اینها مجبور شدند اینقدر دروغ بگویند و تدلیس کنند ظاهراً از آن سایتهایی است که اینها کپی گرفتند یعنی از اصل، منبع خراب بوده است.
حسینی:
یک نکته دیگر اینکه آیا در استودیوی شبکهی المستقله که همه آن را میدیدند آیا برای آقای الحسینی اینترنت بود؟!
شرفی:
ما که ندیدم در خود استودیو سیستم یا کامپیوتر یا لپتاپی باشد.
حسینی:
پس این هم باز بر تحریف آقایان وهابی دلالت داشت که انگار آیت الله قزوینی مطرح کردند و آقای الحسینی جواب میدهد در حالی که خودشان میگویند که من از اینترنت گرفتهام و کسی اینترنتی در استودیو نمیدید!
شرفی:
و آنها بعد از آن شب که شب اول حضور آیت الله قزوینی در برنامه بود، در عدم حضور آیت الله قزوینی، در این فاصله اینها از سایتهای اینترنتی کمک گرفته بودند و به همین خاطر هم بسیاری از مطالبی را که گفتند دروغ بود و در آنها تدلیس بود؛ اما یک نکته اساسی دیگر این است که آیا شهرستانی در کتاب الملل و النحل خودش اصل انتساب این کلام به آن عالم اهل سنت را زیر سؤال میبرد یا میگوید این عالم اهل سنت چنین اعتقادی داشته است؟ اگر ممکن است شما از خود همان کتاب برای ما نمایش بدهید.
حسینی:
عزیزانی که اهل علم و تدبر هستند میدانند که کتاب الملل و النحل در مورد تفکرات و نحلهها و ملل گوناگون است که آقای شهرستانی اینها را یکییکی توضیح داده است و برخی تفکرات و برخی از اقوال آنها را نقل کرده است؛ به کتاب الملل و النحل جناب آقای شهرستانی مراجعه میکنیم ببینیم در این کتاب آقای شهرستانی چه گفته است؟ آیا عبارات آقای الحسینی که در اینترنت دیده دقیقتر بود یا مطلبی که آیت الله حسینی قزوینی از کتاب الملل و النحل نقل کردند؟
3- النظامية:
أصحاب إبراهيم بن يسار بن هانئ النظام، قد طالع كثيرا من كتب الفلاسفة وخلط كلامهم بكلام المعتزلة...
الملل والنحل ج1 ص 53، اسم المؤلف: أبو الفتح محمد بن عبد الكريم بن أبى بكر أحمد الشهرستاني (المتوفى: 548هـ)، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، 1404، تحقیق: محمد سيد كيلاني
در مورد نظامیه که پیروان ابراهیم بن یسار هستند توضیح میدهد كه اینها افرادی از معتزله هستند؛ معتزله شیعه است یا سنی؟! کاملاً واضح است که معتزله گروهی از اهل سنت هستند و هیچ شک و شبههای در آن وجود ندارد؛ آقای شهرستانی در این کتاب یک سری از عقاید «نظام» را نقل میکند تا اینکه در صفحه 57 میگوید: آقای نظام گفته است که خلیفه دوم در مورد اینکه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نبی است سؤالاتی را مطرح کرده است؛ مثلاً گفته است خلیفه دوم در روز حدیبیه از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم سؤال پرسید که:
ونسبه إلى الشك يوم الحديبية في سؤاله الرسول عليه السلام حين قال: ألسنا على الحق؟ أليسوا على الباطل؟ قال: نعم، قال عمر فلم نعطى الدنية في ديننا؟
الملل والنحل ج1 ص 57، اسم المؤلف: أبو الفتح محمد بن عبد الكريم بن أبى بكر أحمد الشهرستاني (المتوفى: 548هـ)، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، 1404، تحقیق: محمد سيد كيلاني
...آیا ما بر حق نیستیم؟ آیا طرف مقابل بر باطل نیست؟ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود بله؛ عمر گفت:...
این روایتی است که خود اهل سنت این را نقل کردهاند و اینکه اعتقاد به این روایت داشته باشی شخصی را کافر نمیکند یا از اهل سنت خارج نمیکند اعتقادی است که اهل سنت دارند و اهل سنت خلیفه دوم را معصوم نمیدانند که بخواهیم بگویم به خاطر این عصمت، خلیفه دوم را زیر سؤال برده است؛ سپس آقای شهرستانی میگوید که آقای نظام یک سری سخنهای دیگری داشته که باعث میشود وجدان انسان به درد بیاید و حکایاتی را نقد میکند؛ مثلاً یکی از آن قضایایی که آقای نظام گفته است این است که:
وزاد في الفرية فقال: إن عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتى ألقت الجنين من بطنها، وكان يصبح: أحرقوا دارها بمن فيها، وما كان في الدار غير علي وفاطمة والحسن والحسين.
الملل والنحل ج1 ص 57، اسم المؤلف: أبو الفتح محمد بن عبد الكريم بن أبى بكر أحمد الشهرستاني (المتوفى: 548هـ)، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، 1404، تحقیق: محمد سيد كيلاني
خلیفه دوم در روز بیعت ضربهای به شکم حضرت زهرا سلاماللهعلیها زد و جنینی که در شکم او بود سقط شد و عمر فریاد میزد خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها را با همان افرادی که در آن هستند آتش بزنید و در خانه هم جز حضرت زهرا و علی و حسنین علیهمالسلام نبودند.
آیا آقای شهرستانی که این روایت را آورده است در مورد اینکه این عبارت را نظام نگفته است شک کرده و رد میکند؟ یا میگوید که چرا نظام چنین حرفی را زده است؟ یعنی تشکیک آقای شهرستانی در چیست؟ یکبار آقای شهرستانی مثلاً از قول یکی از علمای اهل سنت میآورد که گفتهاند که فلانی قائل به شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها بوده است و هجوم به خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها را پذیرفته است و میگوید این قول که ایشان قائل بوده است صحیح نیست و چنین عقیدهای نداشته است اما یکبار مثل اینجا از آقای إبراهيم بن يسار نظام میآورد که آقای نظام این اعتقاد را داشته است و اتفاقاً آقای شهرستانی به خاطر اینکه آقای نظام چنین اعتقادی را داشته است به نظام هجمه میکند؛ این دو خیلی با هم فرق میکند.
شرفی:
در حقیقت خود نظام چنین اعتقادی را دارد و قائل به این است که جنین حضرت زهرا سلاماللهعلیها سقط شد و احراق و هجوم به بیت صورت گرفت؛ این عقیده نظام است اما شهرستانی این را نقل میکند و تصریح میکند که نظام چنین عقیدهای دارد اما خود شهرستانی این را قبول ندارد.
حسینی:
اتفاقاً شهرستانی این ادله را برای تضعیف و جرح در نظام میکند؛ چرا؟! چون معتقد است آقای نظام قطعاً به هجوم اعتقاد داشتند؛ مگر آیت الله قزوینی میخواستند چه چیزی بفرمایند؟ فرمودند آقای شهرستانی از نظام نقل میکنند که چنین اتفاقی افتاده است؛ آیا آقای شهرستانی تشکیک کرده است که نظام چنین اعتقادی را داشته است؟ خیر؛ ایشان سعی میکند همین اعتقاد نظام را به عنوان جرحی برای نظام یادآوری کند و در مورد آن توضیح دهد پس مشخص شد کلام آیت الله قزوینی صد درصد دقیق بود و هیچ جای ایرادی در این موضوع نبود؛ اینها به جای اینکه بگویند چرا آقای نظام معتزلی اهل سنت چنین اعتقادی داشته است گفتند که شهرستانی چنین اعتقادی را نداشته است!
شرفی:
در حقیقت آیت الله قزوینی به موضع شاهد استدلال کردند و این ثابت شد که نه تدلیسی بود و نه تقطیعی بود و خود آقای حسن الحسینی وهابی هم این قاعده را قبول داشتند و خودشان هم برای توجیه کارشان گفتند من از این قاعده استفاده کردم؛ آیت الله قزوینی باز هم وارد شدند و توضیح دادند که آیا اینگونه نقل از کتاب الملل و النحل از آقای شهرستانی تدلیس است یا خیر؟!
حسینی:
بله، آیت الله قزوینی نسبت به این موضوع باز هم ورود پیدا کردند چون آقایان وهابی در المستقله سعی کردند حول همین قضایا توضیح دهند که بحث پیش نرود و دیگر اصلاً اشارهای به بقیه اقوالی که آیت الله قزوینی آورد، نمیکردند! جواب به آنها چه میشود؟ معاصرین را بخواهند چه جواب بدهند؟ اصلاً نمیتوانستند جواب بدهند؛ آیت الله قزوینی نسبت به این موضوعات ایرادی را از آقای الحسینی گرفتند که اتفاقاً ثابت میکرد آقای الحسینی در مورد کتاب آقای شهرستانی تدلیس کرده است؛ سخنان آیت الله قزوینی را ببینیم آنجایی که موضع شاهد ما است کلیپ را نگه میداریم چون آیت الله قزوینی در این سخنانی که میبینید به سخنان ضبط شده خودشان وقتیکه در مورد نظام توضیح میدادند اشاره میکنند؛ بعد از آن برمیگردیم میبینیم که واقعاً حرف آیت الله قزوینی با آنچه که در مورد نظام توضیح داشتند منطبق است یا خیر؟! باهم دیگر کلیپ را ببینیم.
کلیپ:
آیت الله قزوینی: اما راجع به برادر عزیز الحسینی که اتهام دروغ و تدلیس به من وارد نمودند ایشان بین خود و خدای خود نسبت به این مطالبی که بیان کردند مسئول است؛ به این برادر عرض میکنم، اگر بریدن کلام نشانه تدلیس است پس او خود نیز تدلیس نموده است زیرا او از الملل و النحل شهرستانی سخن نظام را بدون اینکه تمام عبارت او را بیان کند و عباراتی را که در آن اهانت به خلیفه بود را حذف کرد و فقط بعضی از عبارات را بهصورت تقطیع شده ذکر نمود ولی من این را تدلیس به شمار نمیآورم چون تدلیس معنای دیگری دارد؛ اما برادر عزیزم گفتند: من از شهرستانی مطلب نقل کردهام و نوار ضبط شده برنامه موجود است که من گفتم: شهرستانی از نظام نقل نموده است.
حسینی:
ملاحظه فرمودید آیت الله قزوینی فرمودند که اگر ما بخواهیم بگویم این موضع شاهدی که من نقل کردم تدلیس است، پس خود آقای الحسینی تدلیس کردند و آیت الله قزوینی گفتند که ما چنین نسبتی نمیدهیم و این از ادب آیت الله قزوینی بود چون واقعاً اینها تدلیس کردند؛ آیت الله قزوینی اشاره کردند که من وقتیکه به کتاب الملل و النحل استناد کردم نگفتم شهرستانی میگوید بلکه گفتم که شهرستانی نقل میکند و فیلمش هم ضبط شده و موجود است؛ بینندگان عزیز برگردیم ببینیم که آیت الله قزوینی واقعاً آنجا گفتند شهرستانی میگوید؟ یا گفتهاند که شهرستانی نقل میکند؟ با هم دیگر دقت کنیم، زیرنویس هم توسط خود وهابیها است؛ ببینیم آیت الله قزوینی در سخنشان صادق بودند یا آقای الحسینی؟
کلیپ:
آیت الله قزوینی: شهرستانی از علمای بزرگ اهل سنت و از اعلام قرن ششم هجری این قضیه را از جاحظ نقل میکند.
حسینی:
دیدید که آیت الله قزوینی فرمودند که شهرستانی این قضیه را از جاحظ یا نظام نقل کرده است که آنجا در موردش بحث شد که از نظام است؛ یک اشتباه لفظی بین جاحظ و نظام بود، به هر حال آیت الله قزوینی گفتند شهرستانی نقل میکند؛ اما میدانید آقای الحسینی چه گفته است؟ بینندگان عزیز باهم دیگر ببینیم آقای الحسینی در خصوص همین کلیپی که از آیت الله قزوینی با هم دیدیم چه نسبتی به آیت الله قزوینی دادند.
کلیپ:
الحسینی: و نیز بر فرقهی نظامیه که این گمراهیها را مطرح کردهاند ایراد کرده است اما شما میآیید و میگویید که شهرستانی قائل به این قضیه است.
حسینی:
بله، فکر کنم مشخص شد که چه کسی اینجا تدلیس کرده بود و دروغ میگفت؛ آقای الحسینی گفتند آیت الله قزوینی گفته که شهرستانی گفته است در حالی که دیدیم آیت الله قزوینی فرموده بودند شهرستانی نقل میکند؛ بین این دو قضیه خیلی فرق است؛ سپس همین آقایان وهابی که در شبکههای خود مناظره را تحریف کردند، کلیپ درست کرده بودند که آیت الله قزوینی گفته است آقای شهرستانی اینگونه میگوید! در حالی که شهرستانی از نظام نقل میکند و این قول را رد میکند.
آیا آقای شهرستانی انتساب قول به نظام را رد میکند یا اینکه میگوید که چرا نظام چنین اعتقادی را داشته است؟ پس نظام به شکستن پهلوی حضرت زهرا سلاماللهعلیها و سقط جنین ایشان و هجوم اعتقاد داشته است که شهرستانی به او ایراد میگیرد؛ خیلی واضح است من نمیدانم که واقعاً این آقایانی که در المستقله بودند و بعد از اینها شبکههای وهابی فارسی زبان، قضیه به این روشنی و واضحی را چهکار میکنند؟ یعنی هرچقدر هم اینها تقطیع میکنند و برش میزنند باز به آنچه که میخواهند نمیرسند.
شرفی:
و بعد از اینکه ثابت شد آقای حسن الحسینی وهابی دروغ گفتند و تدلیس کردند و عمل آیت الله قزوینی دقیقاً علمی و منطقی بود و استدلال به موضع شاهد بود و کاری که آقای حسن الحسینی انجام دادند نسبت دروغ و تهمت زدن به آیت الله قزوینی بود؛ اما بعد از اثبات این دروغگویی و تدلیس آقایان وهابی در شبکه المستقله آیت الله قزوینی وارد خود کتاب الملل و النحل شهرستانی شدند و در این مورد توضیح دادند که شهرستانی چرا در مورد نظام اینطور صحبت کرده است و آیا این نوع صحبتها باعث میشود که ما کلام نظام را کلاً رها کنیم و دروغ بدانیم یا خیر؟ کلیپ پاسخ آیت الله قزوینی را با هم دیگر ببینیم.
کلیپ:
آیت الله قزوینی: اگر برادر الحسینی میخواست که تضعیف شهرستانی به نظام را بگویند ادب مناظره اقتضا مینمود که درباره این شخص هم مطالب مدح و هم مطالب ذم را مطرح کنند سپس به مرحله نتیجهگیری برسند این نظام که شهرستانی و بعضی دیگر او را به دروغگویی و رافضیگری متهم میکنند. صفدی از بزرگان علمای اهل سنت در کتاب الوافی بالوفیات ج6 ص13 میگوید ابراهیم نظام شخصی باذکاوت بوده است، خطیب بغدادی میگوید إبراهيم بن يسار ابواسحاق نظام وارد بغداد شد و یکی از قهرمانان اهل نظر و کلام بود تاریخ بغداد ج6 ص94 ابن ماکولا در کتابش اکمال الکمال جلد 7 ص357 میگوید: نظام یکی از قهرمانان متکلمین و صاحب اشعار ملیح و رقیق است؛ برادران عزیز و بینندگان گرامی اگر بخواهیم یک راوی بیابیم که درباره او جرحی وارد نشده باشد و فقط وثاقت برای او ذکر شده باشد فکر نمیکنم حتی یک راوی به این شکل بیابیم؛ ذهبی حتی درباره صحابه میگوید نشد که درباره شخص معتبری سخن به میان آید و سخن فردی بیاعتبار در مورد او نباشد و اگر باب تضعیف راوی را به روی خود بگشاییم عده زیادی از صحابه و تابعین و پیشوایان در آن داخل خواهند شد؛ مقدمه کتاب الرواة الثقات المتكلم فيهم بما لا يوجب ردهم ص23، ذهبی و نیز ابن حجر عسقلانی از شعبه که از بزرگان علمای اهل سنت است نقل میکنند که میگوید شخصی از اصحاب حدیث را ندیدیم مگر اینکه اهل تدلیس باشد به جزء عمرو بن مره؛ سیر اعلام النبلاء ج5 ص197 تهذیب التهذیب ابن حجر ج8 ص90، درباره مطالبی که راجع به اتهام به تدلیس از ذهبی و ابن حجر ذکر شد باید برادر الحسینی جواب دهند و بحث کنند.
شرفی:
این هم از پاسخ کاملاً علمی و مستند آیت الله قزوینی که اول مدح آقای نظام را آوردند و گفتند که خود علمای اهل سنت این مدحها را در مورد آقای نظام در کتبشان دارند و بعد به قولی از آقای ذهبی از علمای سرشناس اهل سنت اشاره کردند که اگر قرار باشد به خاطر چند ذم و چند نکوهش ما عالمی را کلاً کنار بگذاریم حتی مجبور میشویم برخی از صحابه و تابعین و ائمه اهل سنت را کنار بگذاریم؛ ما این قول را یکبار دیگر مرور کنیم که آقای ذهبی میگویند:
وَلَو فتحنا هَذَا الْبَاب على نفوسنا لدخل فِيهِ عدَّة من الصَّحَابَة وَالتَّابِعِينَ والائمة
الرواة الثقات المتكلم فيهم بما لا يوجب ردهم ص 23، اسم المؤلف: شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (المتوفى: 748هـ)، دار النشر: دار البشائر الإسلامية - بيروت - لبنان،الطبعة: الأولى، 1412هـ - 1992م، تحقیق: محمد إبراهيم الموصلي
اگر قرار باشد به خاطر یک نکوهش و ذم و یا اقوالی که در ذم افرادی وارد شده است و ما آن شخص را کلاً کنار بگذاریم باید حتی برخی از صحابه و تابعین و ائمه اهل سنت را کنار بگذاریم
این کلامی است که آیت الله قزوینی آنجا قرائت کردند و آنان واقعاً پاسخی به این قول ندادند و بعد از آن بود که در مورد شخصیت نظام سکوت کردند و وارد قضایایی شدند که مجبور شدند به آیت الله قزوینی دروغ ببندند.
حسینی:
همینطور که ملاحظه فرمودید و جناب شرفی عزیز توضیح دادند آیت الله قزوینی فرمودند که شما چه جرحی دارید بیاورید؟ که این جرح واقعاً بتواند نظام را کنار بگذارد؛ و ثابت شد که نظام قائل به شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها بوده است و مشخص کرده بود که چه اتفاقاتی برای ایشان افتاده است؛ خیلی واضح است که آقایان در المستقله چون جوابی برایش نداشتند، آن دروغ را به آیت الله قزوینی نسبت دادند که آیت الله قزوینی پاسخ آنان را در همانجا دادند؛ البته آقای الحسینی گفتند که آقای شهرستانی علت جرحی که بر نظام وارد کرده است و علت نکوهش نظام توسط شهرستانی، وجود برخی از اعتقاداتی است که آقای نظام داشته است و آیت الله قزوینی هم همین را هم پاسخ دادند؛ یعنی واقعاً سؤالی را بدون جواب نمیگذاشتند و زمانی که فرصت پیدا میکردند حتی چنین سؤال و شبههای را سریع پاسخ میدادند؛ پاسخ آیت الله قزوینی را بشنویم.
کلیپ:
آیت الله قزوینی: اما آنچه برادر الحسینی در قضیه تکذیب شهرستانی نسبت به نظام ذکر کرد در اینجا نکات متعددی قابل ذکر است؛ آنچه شهرستانی در تضعیف نظام بیان داشته است که او چه نوشته است و چه انجام داده است تمام این عباراتی که شهرستانی از نظام نقل کرده همین عبارات در کتابهای دیگر نیز وجود دارد و این مطلب منحصر به نظام نمیشود، که اگر وقت اقتضا کند إنشاءالله این قضایا را ذکر میکنم.
حسینی:
توضیحات آیت الله قزوینی بود در خصوص آن مواردی که آقای شهرستانی در مورد نظام آورده بود؛ اهل سنت روایتی دارند که مثلاً چنین اعتقادی اگر باشد جرمی نیست که بخواهیم برایش جرحی وارد کنیم که عقایدش را کلاً نپذیریم و بهصورت کلی بخواهیم کنار بگذاریم و آیت الله قزوینی فرمودند که اگر فرصت باشد من همین اعتقاداتی را که آقای شهرستانی در الملل و النحل در مورد نظام آورده است و به خاطر آنها اقوال نظام را بخواهید کنار بگذارید من از بقیه کتب برای شما میآورم یعنی اگر بنا باشد همین فتح باب را داشته باشیم، همینطور که ذهبی گفتند و شما هم عبارت آقای ذهبی را نشان دادید دیگر هیچکس برای شما باقی نمیماند؛ اینجا بود که در المستقله دیگر واقعاً نمیدانستند که چهکار باید کنند؛ آیت الله قزوینی عبارت نظام را که شهرستانی نقل کرده بود برای نمونه از چندین نفر که در عین حالی که اهل سنت هستند ولی هجوم را پذیرفتند، آوردند؛ افراد دیگری بودند که ما دیدیم بخش عظیم آن را شبکه وهابی فارسی زبان حذف و سانسور کردند؛ آیت الله قزوینی اسم دو نفر دیگر هم از علمای اهل سنت معاصر آوردند که قضیه هجوم و غیره را نقل کردند و قبول داشتند و پذیرفتند؛ اما اینجا هم اولاً آقای الهاشمی به بحث آیت الله قزوینی ورود کردند و جلوی ایشان را گرفتند و گفتند که اصلاً عبارت شیعه بخوانید و عبارت اهل سنت را کنار بگذارید و بعد از آن شبکههای وهابی فارسی زبان که مناظره را ترجمه و تحریف کردند کلاً از قسمت سوم مناظره که آیت الله قزوینی حضور داشتند را حذف و سانسور کردند؛ عبارت آیت الله قزوینی را از افراد دیگر اهل سنت ببینیم که قائل به هجوم به منزل حضرت زهرا سلاماللهعلیها بودند و ببینیم که چگونه آقای الهاشمی الحامدی رئیس المستقله به بحث آیت الله قزوینی ورود میکند تا اینکه این عبارات قرائت نشود.
کلیپ:
آیت الله قزوینی: و از علمای معاصر اهل سنت «عمر رضا کحاله» در کتابش اعلام النساء جلد سوم ص1221 و نیز دانشمند فاضل معاصر «مامون غریب» اهل مصر در کتابش این عبارت را نقل کردهاند
(ممانعت الهاشی از نقل ادامهی اقوال)
حسینی:
ملاحظه فرمودید، آیت الله قزوینی تا نام عمر رضا کحاله و جناب آقای مامون غریب را آوردند آقای الهاشمی ورود کردند و نگذاشتند که آیت الله قزوینی قولهای آنها را بخواند یا به کتب آنها آدرس بدهد؛ آیت الله قزوینی روایت شیعه را در این بخش آورده بودند، مؤیدی در این خصوص که اهل سنتی هستند که این را پذیرفتهاند؛ این افراد هم حداقل در مناطق خودشان از علمای سرشناس اهل سنت هستند که با کلام خودشان تأثیر گذارند؛ اما آقای الهاشمی ورود کردند و اجازه نداد آیت الله قزوینی مباحث خودشان را ادامه بدهد چون میدانست اگر بخواهد این باب در مناظره باز شود، و آیت الله قزوینی بخواهند از اهل سنتی که قضیهی هجوم را پذیرفتهاند، مطرح کند، دیگر نمیتوانند به آنها جواب دهند مثل روایاتی که نتوانستند به آن پاسخ بدهند.
شرفی:
خیلی جالب، آنجایی که آقای الهاشمی میان کلام آیت الله قزوینی نیامدند و ایشان عباراتی را از اقوال علمای اهل سنت مثل آقای حسن بن فرحان مالکی مثل شاعر نیل یا همان حافظ ابراهیم خواندند، آنجا که کلام ایشان کامل قرائت شد شبکههای وهابی فارسی زبان آن را پخش نکردند و حذف کردند که ما قبلاً در بخشهایی که به حذفیات و سانسورهای شبکههای وهابی فارسی زبان در مورد این مناظرات پرداختیم، به آن اشاره داشتیم اما خالی از لطف نیست مجدداً با هم کلیپی را ببینیم که اینها آن بخش از کلام آیت الله قزوینی که به بخشی از علمای اهل سنت که مسئله هجوم و برخی از جزئیات را پذیرفتهاند اشاره داشتند، حذف کردند اما در آن مناظرات المستقله قرائت شد و پاسخی هم در موردش نداشتند؛ کلیپش را با هم ببینیم.
کلیپ:
آیت الله قزوینی: از افراد یا انصافی که به این موضوع پرداخته، جناب شیخ حسن بن فرحان مالکی استاد و محقق تربیتی در اداره آموزش و پرورش کشور عربستان سعودی در شهر ریاض است که میگوید: یاران (حضرت) علی علیهالسلام در زمان بیعت با عمر کمتر شده بودند و این به خاطر تفرقهای بود که از همان اول به سبب هجوم به خانه (حضرت) زهرا سلاماللهعلیها پیش آمده بود و اکراهی که سایر صحابه همراه با علی از بیعت با ابوبکر پیدا کرده بودند این خصومت و هجوم ناگهانی به خانه فاطمه مطلبی است که با سندهای صحیح ثابت گردیده و یادآور خاطرات دردناکی است که تکرار آن را دوست نمیدارند؛ و یا شاعر نیل حافظ ابراهیم که از علمای بزرگ و مورد افتخار و مباهات مصر است را میبینیم که در شعر خود میگوید: و گفتاری که از سوی عمر به علی علیهالسلام صادر شد به چه شنونده بزرگواری و چه گوینده مهمی به او گفت اگر بیعت نکنی خانهات را به آتش میکشم و کسی را در آن باقی نمیگذارم؛ هرچند دختر پیامبر مصطفی در آن باشد؛ جز ابو حفص عمر کسی چنین جسارتی را به شهسوار و مدافع عرب نکرده است دیوان محمد حافظ ابراهیم جلد یک ص82؛ و یا عبد الفتاح عبد المقصود در این رابطه میگوید: مگر دهان مردم بسته و بر زبانها بند زده شده که داستان هیزم را بازگو نکنند؟ قصه هیزمی که زاده خطاب دستور به جمعآوری آن به درب خانه فاطمه شده بود آری زاده خطاب (عمر) گرداگرد خانه را که علی و اصحابش در آن بودند محاصره کرد تا به این وسیله آنان را قانع سازد یا بیمحابا بر آنان بتازد! و اما راجع به روایاتی که در برنامه قبل از کتابهای اهل سنت خوانده و سند آن را نیز تصحیح نمودم لازم است اینجا اعلام کنم که حاضران در استودیو و دیگر شرکت کنندگان تلفنی برنامه هیچ دلیلی بر ضعف این روایات ارائه نکردهاند.
الهاشمی: این خلاصه سخنان شما در مورد روایات اهل سنت بود و در پایان سخنانتان از برادر حسن فرحان المالکی سخن به میان آوردید که زمانی من در همین برنامه با ایشان گفتگو داشتم و ایشان به شکل کلی روایات شیعه را تائید مینمود.
شرفی:
این همان چیزی بود که شبکههای وهابی فارسی زبان نتوانستند تحمل کنند و حذف کردند چون در آن شبهای مناظرات در شبکه وهابی المستقله پاسخی برای این عبارات آقای حسن بن فرمان مالکی یا شاعر نیل نبود؛ ما اینجا میخواهیم در مورد شاعر نیل کمی صحبت کنیم و ببینیم که ایشان چه گفتهاند البته آیت الله قزوینی کاملاً در مورد ایشان صحبت کردند و گفتند که شاعر نیل چه جایگاهی داشت و آنها قبولش دارند و هیچ اعتراضی هم نکردند؛ بینندگان عزیز در تصویر کتاب دیوان حافظ ابراهیم که همان شاعر نیل است را مشاهده میکنند که محققین آن احمد امین، احمد الزین، ابراهیم الابیاری از کسانی هستند وجود نام این سه نفر بر این کتاب، در جلالت قدر این کتاب در نزد اهل سنت کفایت میکند چون هرکدام از این سه نفر از بزرگان و متفکرین معاصر اهل سنت هستند؛ آقای احمد امین از کسانی هستند که در برخی کتب خود در مورد ائمه شیعه هم حتی بعضاً عبارات تندی دارند و آقای احمد الزین و همینطور آقای ابراهیم الابیاری از علمای بزرگ اهل سنت هستند؛ در این کتاب در مورد مؤلف صحبت شده است؛ به عنوان نمونه بببینم که جایگاه شاعر نیل یا حافظ ابراهیم چگونه است؟
کان حافظ قد بلغ من ذیوع الصیت و الشهره فی الاوساط الوطنیه الی بدأت تتحرک، مبلغا کبیرا
دیوان حافظ ابراهیم ص 25، اسم المؤلف: محمد حافظ بن إبراهيم (المتوفى: 1351هـ)، دار النشر: الهيئة المصرية العامة للكتاب 1987م، تحقیق: احمد أمين+ احمد الزين+ ابراهيم الابياري
حافظ ابراهیم (شاعر نیل) به درجه بسیار عظیمی از شهرت رسید
یعنی ایشان یک فرد بسیار مشهوری در بین اهل سنت بود؛ بعد محققین در مقدمه کتاب میگویند که:
فقد شد شعره الوطنی و سیرته کضابط حر جرئ جسور، کل الانظار و الاسماع و کان یتردد علی مجالس الزعماء الاحرار فی ذالک الوقت و علی راسهم الاستاذ الام الشیخ محمد عبده و مصطفی کامل باشا و سعد باشا زغلول و محمود باشا سلیمان و آل اباظه و آل عبد الرازق و غیرهم
دیوان حافظ ابراهیم ص 25، اسم المؤلف: محمد حافظ بن إبراهيم (المتوفى: 1351هـ)، دار النشر: الهيئة المصرية العامة للكتاب 1987م، تحقیق: احمد أمين+ احمد الزين+ ابراهيم الابياري
آوازه و شهرت ایشان بهقدری بود که شعرهای حافظ ابراهیم به سمع و نظر همه میرسید و او به مجالس علمای بزرگ آن زمان رفت و آمد داشت از جمله آن مجالس، مجلس استاد شیخ محمد عبده (از علمای بسیار سرشناس اهل سنت مصر) و مصطفی کامل باشا و سعد باشا زغلول و محمود باشا سلیمان و آل اباظه و آل عبد الرازق و دیگران است.
یعنی جایگاه ایشان در نزد اهل سنت بسیار بلند و والا مقام بود و به مجالس علمای اینچنینی رفت و آمد داشت و بعد در ادامه میگوید علاوه بر اینکه شاعر نیل به مجالس این علما رفت و آمد داشت:
فاحبوه جمیعا و قربوه الیهم، و قد وجدوا فیه ذخیره وطنیه تستحق المراعاه، کما وجدوا فی شعره سلاحا من امضی الاسلحه التی یجب استخدامها فی الهاب الشعور الوطنی فی البلاد و تحریک مشاعر الجماهیر تمهیدا للقیام بالحرکه الوطنیه.
دیوان حافظ ابراهیم ص 25، اسم المؤلف: محمد حافظ بن إبراهيم (المتوفى: 1351هـ)، دار النشر: الهيئة المصرية العامة للكتاب 1987م، تحقیق: احمد أمين+ احمد الزين+ ابراهيم الابياري
تمامی این علما و بزرگان اهل سنت ایشان را دوست داشتند و از مقربین آنان بود و آنان ایشان را یک ذخیره برای مصر میدانستند که مستحق مراعات حال بوده است همانطوری که از شعر او برای برانگیختن احساسات ملی در مصر استفاده کردند
و گفتند که شعر ایشان شعری است که ما باید از آن برای برانگیختن احساسات ملی در مصر استفاده کنیم تا بر ضد خیلی از ظلمها و ناملایمات قیام کنیم؛ یعنی هم شعر ایشان و هم خود آقای حافظ ابراهیم در نزد علمای اهل سنت جایگاه ویژهای دارد.
این شرح حال آقای شاعر نیل حافظ ابراهیم بود و اینکه ایشان در نزد اهل سنت موجه و مقبول هستند؛ اما یکی از اشعار ایشان در همین کتاب را ببینیم که عنوان شعر «عمر و علی» است؛ این همان شعری است که آیت الله قزوینی هم در شبکه المستقله خواندند و هیچ پاسخی داده نشد و شبکههای وهابی فارسی زبان مجبور شدند آن را کاملاً حذف کنند:
وَقـولَه لِعَلـىٍّ قالهــا عُمَـرُ اَکـرِمْ بِسامِعِها اَعْظِمْ بِمُلْقِیهـا
حَـرَّقْتُ دارَک لا اَبقى عَلیک بِها اِنْ لَمْ تُبایعْ وَ بِنتُ المُصطَفى فیها
ما کانَ غیرُ اَبى حَفْصٍ یفُوهُ بِها اَمامَ فـارِسِ عَدنانٍ وَ حامیهـا
دیوان حافظ ابراهیم ص 82، اسم المؤلف: محمد حافظ بن إبراهيم (المتوفى: 1351هـ)، دار النشر: الهيئة المصرية العامة للكتاب 1987م، تحقیق: احمد أمين+ احمد الزين+ ابراهيم الابياري
عمر سخنى به على گفت که گوینده و شنونده آن، هر دو، بزرگوار و درخور تکریماند. عمر گفت: اگر بیعت نکنى خانه را بر سرت آتش میزنم و یک تن را زنده نمیگذارم، با اینکه دختر مصطفى در آنجاست.
این سخن، در برابر پیشواى رزمندگان عدنان [یعنى قهرمان بزرگ قریش] و سرآمد آنان (على بن ابى طالب)، از دهان کسى به جزء عُمر نمیتوانست بیرون آید.
این کلام را کنار کلام آقای حسن الحسینی بگذاریم که میگفت ميان آنان محبت بود و روایات مصنف دلالت بر محبت دارد؛ این چیزی است که علمای اهل سنت قبول کردند؛ یک فرد مقبول در نزد اهل سنت میگوید عمر بن خطاب تهدید به احراق بیت کرد گفت حتی اگر دختر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در آن خانه باشد و شما بیعت نکنید من آن خانه را بر اهلش آتش میزنم و بعد میگوید: هیچکس هم به غیر از عمر بن خطاب این جرئت و شهامت را نداشت که چنین کلامی را بگوید و چنین تهدیدی را انجام بدهد! چرا؟! چونکه در مقابل عمر، امیرالمؤمنین علیهالسلام بود که حامی عرب بود و آن جایگاه را داشت و شاعر نیل این را از باب مدح آورده است و روایت نیست که بگوییم سندش ضعیف است یا مرسل است؛ این روایت نیست که بگویم که مثلاً قائلش ضعیف و کذاب است؛ شاعر نیل حافظ ابراهیم فردی که شخصیت و شعر او در نزد علمای اهل سنت مقبول است این را از باب یک مسئلهی قطعی میگوید.
حال ببینیم آن کسانی که این شعر را شرح دادند در پاورقی چه میگویند؟ در پاورقی شماره سه که در مورد همین ابیات است گفتند که:
(۳) یشیر بهذه الأبیات إلى امتناع علی عن البیعه لأبی بکر یوم السقیفه، وتهدید عمر إیاه بتحریق بیته اذا استمر علی إمتناعه وکان فیه زوجه علی فاطمه بنت الرسول صلى الله علیه وسلم.
دیوان حافظ ابراهیم ص 82، اسم المؤلف: محمد حافظ بن إبراهيم (المتوفى: 1351هـ)، دار النشر: الهيئة المصرية العامة للكتاب 1987م، تحقیق: احمد أمين+ احمد الزين+ ابراهيم الابياري
که خود محققین میگویند منظور از این ابیات همان قضیهای است که امیرالمؤمنین علیهالسلام بیعت نمیکردند و عمر بن خطاب با افرادی که همراه او بودند تهدید کردند که اگر بیعت نکنید ما خانه شما را آتش میزنیم، و ما قبلاً ثابت کردیم بیعتی هم صورت نگرفت؛ پس قطعاً این تهدید عملی شده است.
حسینی:
ملاحظه فرمودید بینندگان عزیز حالا متوجه میشوید که چرا شبکههای وهابی فارسی زبان این بخش از سخنان آیت الله قزوینی را حذف و سانسور کردند؟! به قول آقای شرفی این مطلب روایت هم نیست که بگویند سندش ضعیف است شعری است که در مدح خلیفه دوم آمده که ایشان در قضیه هجوم چقدر شجاع بودند که به منزل امیرالمؤمنین علیهالسلام هجوم برده است و خواسته برای ابوبکر بیعت اجباری بگیرد! اینکه شبکههای وهابی این بخش از سخنان آیت الله قزوینی را سانسور میکنند برای این است که اهل سنت ندانند که افرادی از بزرگانشان هستند که این قضیه هجوم را یک قضیه بدیهی میدانند و اصلاً هیچ اشکالی در آن ندارند؛ اما آنها چگونه متوجه این قضیه شدند؟ به آنان که وحی نشده است بلکه روایاتی که در کتب اهل سنت موجود است را دیدند؛ آنان به کتب شیعه که کار ندارند پس روایات ابن ابی شیبه را دیدند، روایات طبری را دیدند، روایات بلاذری را دیدند، عبارات دیگری که آیت الله قزوینی در المستقله آورده بود دیدند و فهمیدند که این قضیه هجوم یک موضوع ثابت و کاملاً قطعی است؛ فرد دیگری که آیت الله قزوینی در مناظرات المستقله به آن اشاره داشتند و به کلامشان استناد کردند که باز هم با تقطیع و برش سخنان ایشان همراه بود و همانجا یک سری مسائل دیگر پیش آوردند، جناب آقای عبدالفتاح عبدالمقصود است؛ ما مراجعه میکنیم به کتابی که آیت الله قزوینی آدرس دادند؛ ایشان یک بخش کوتاهی از عبارات عبدالفتاح عبدالمقصود قرائت کردند که کمی مفصل قضایای هجوم را آورده است ولی نکتهای در مورد خلیفه دوم در سخنان آقای عبدالفتاح عبدالمقصود وجود دارد که شاید یک مقدار قابل تأمل است؛ ایشان مینویسد خلیفه دوم به همراه اطرافیانش و کسانی که معاون و دستیارش بودند به سمت منزل حضرت زهرا سلاماللهعلیها رفتند منتها برخی از مردم گفتند که خلیفه دوم با شمشیر برود، شاید برای بعضیها سؤال باشد كه چرا خلیفه دوم آن موقع با شمشیر به منزل حضرت زهرا سلاماللهعلیها حمله نکرد؟ در کتب اهل سنت هم آمده بود که آنان با فتیله و آتش به آنجا رفتند و آقای عبدالفتاح عبدالمقصود میگوید:
وتحدث آخرون بأن السيف سوف يلقى السيف
الامام علی بن ابی طالب ج1 ص 190، اسم المؤلف: عبدالفتاح عبدالمقصود (المتوفى: 1993م)، دار النشر: مكتبه العرفان-بيروت
ديگران گفتند که شمشیر، شمشیر را میاندازد
یعنی چه؟! یعنی طرف مقابل خلیفه دوم دست به شمشیر برده است؛ دیدیم که بر اساس روایات اهل سنت زبیر دست به شمشیر برد؛ لذا برخی هم گفتند خلیفه دوم باید شمشیر ببرد تا بتواند شمشیر را بیندازد یکطور دیگر هم ما میتوانیم این عبارت را ترجمه کنیم به این معنا که اگر خلیفه دوم شمشیر بکشد امیرالمؤمنین علیهالسلام هم شمشیر میکشید و دیگر نمیشد قضایا را جمع کرد چون امیرالمؤمنین علیهالسلام ببیند طرف با شمشیر میآید به خاطر همین است که ما در عبارات و روایاتی که داریم میبینیم که غالباً از غلاف شمشیر استفاده میکنند یعنی شمشیر را بیرون نمیکشند، خلیفه دوم با فتیله آتش به سمت خانه امیرالمؤمنین علیهالسلام میرود و اینجا میگوید که مردم این مطلب را گفتند.
گروهی دیگر از مردم عبارت دیگری را گفتند که:
ثم تحدث غیر هولاء و هولاء بان «النار» هی الوسیله المثلی الی حفظ الوحده
الامام علی بن ابی طالب ج1 ص 190، اسم المؤلف: عبدالفتاح عبدالمقصود (المتوفى: 1993م)، دار النشر: مكتبه العرفان-بيروت
گفتند که آتش ببرید که باعث حفظ وحدت هم میشود
اگر خلیفه دوم فتیله ببرد امیرالمؤمنین علیهالسلام شمشیر نمیکشد یعنی جناب آقای عبدالفتاح عبدالمقصود کاملاً فضای نظامی و جنگی که در مورد منزل حضرت زهرا سلاماللهعلیها بود را شرح میدهد و بعد میرسد به عبارتی که آیت الله قزوینی قرائت کردند؛ خیلی عبارت عجیب است؛ او مینویسد:
و هل علی السنه الناس عقال یمنعها ان تروی قصه حطب امر به ابن الخطاب فاحاط بدار فاطمه
الامام علی بن ابی طالب ج1 ص 190، اسم المؤلف: عبدالفتاح عبدالمقصود (المتوفى: 1993م)، دار النشر: مكتبه العرفان-بيروت
آیا بر دهان مردم دهن بند زده شده که قصهی هیزم و آتش بر خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها را نقل نمیکنند
این اعتراف وحشتناک است؛ حالا ما باید این را به چه کسانی برگردانیم؟ به آن وهابیهایی که اینها را نقل نمیکنند و اجازه نمیدهند که این حقایق تاریخی نقل شود؛ آقای عبدالفتاح عبدالمقصود اهل سنت میگوید مگر دهانبند به دهان شما زدند که اینها را نقل نمیکنید؟! آقایانی که در المستقله نشستهاید آقای الحسینی، آقای ابو شوارب، آقای الخزاعی، آقای الهاشمی الحامدی، آقایانی که در شبکه وهابی فارسی زبان هستید، آقای عبدالفتاح عبدالمقصود میگویند که چرا اینها را نقل نمیکنید؟ حقیقت یک واقعیت است؛ اینکه برداشت از این هجوم چیست، عدالت صحابه را زیر سؤال میبرد و موضوعات دیگر که بحث علمی آن است ولی این حقیقت تاریخی را اول بپذیریم چون با سند صحیح در کتب اهل سنت آمده است و بعد ایشان میگوید:
...و فیها علی و صحبه، لیکون عده الاقناع او عده الایقاع
الامام علی بن ابی طالب ج1 ص 190، اسم المؤلف: عبدالفتاح عبدالمقصود (المتوفى: 1993م)، دار النشر: مكتبه العرفان-بيروت
در خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها، امیرالمؤمنین علیهالسلام و یاران او بودند؛ خلیفه دوم رفت یا امیرالمؤمنین علیهالسلام را برای بیعت قانع کند یا به زور به بیعت بیاورد
صحیح بخاری گفته بود امیرالمؤمنین بیعت کرد یا بیعت نکرد؟!
شرفی:
حداقل تا شش ماه ایشان بیعت نکرد
حسینی:
در آن جریان ایشان بیعت نکردند پس خلیفه دوم متوسل به زور شده است؛ سپس ایشان عباراتی را از حضرت زهرا سلاماللهعلیها نقل میکند که ما از آن عبور میکنیم که حضرت زهرا سلاماللهعلیها فریاد زدند و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را خواستند و فرمودند که یا رسول الله ببین که فرزند خطاب و ابوبکر با دخترت بعد از تو چه میکنند؛ آیت الله قزوینی عبارت را خواندند ولی جواب کسانی که در المستقله بودند چه بود؟ آیا واقعاً شما پاسخی دیدید؟ به عبارت عبدالفتاح عبدالمقصود پاسخی دیدید؟ به عبارت بن فرحان پاسخی دیدید؟ اینکه آقای الهاشمی گفت مؤید روایات شیعه است مگر آیت الله قزوینی گفتند روایات شیعه مخالف این را میگویند؟ افراد دیگری مثل آقای حافظ ابراهیم که شما خواندید آیا اینها جوابی دادند؟ فقط تقطیع کردند! حتی نظام را؛ پاسخی نداشتند و فقط به آقای شهرستانی ایراد گرفتند؛ پس حقیقت کاملاً واضح و مشخص شد که در مرحله اول آیت الله قزوینی روایت صحیح اهل سنت و روایات صحیح شیعه را قرائت کردند و ایراداتی که به روایات اهل سنت گرفته شد خود آیت الله قزوینی پاسخ دادند سپس آیت الله قزوینی اقوالی که علمای اهل سنت در کتب خود گفته بودند یا نقل کرده بودند را آوردند و برای هیچکدام از این موارد پاسخ قانع کنندهای نداشتند؛ ولی در این مناظرات کلامی گفته شد که کاملاً واضح شد که چرا اینها حتی سخن نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم را که بر اساس قواعدی که خودشان گفته بودند صحیح بود را در مورد هجوم نپذیرفتند.
شرفی:
و اینجا بود که آقای صباح الخزاعی وارد شدند و یک قاعدهی جدیدی را از خودشان گفتند! ایشان گفتند که ما یک قاعدهای داریم که طبق آن در این مناظرات عمل میکنیم؛ چه قاعدهای است؟ با همدیگر ببینیم.
کلیپ:
صباح الخزاعی: هر حدیثی و هر روایتی و هر قصهای از کتابهای شیعه و یا اهل سنت خواندید که به صحابه طعن وارد میکند و یا چیز بدی را به آنها نسبت میدهد باطل است و صحیح نیست و ممکن نیست که عقل بتواند آن را قبول کند.
شرفی:
تأسیس یک قاعدهای جدید و عجیب و غریب از آقای صباح الخزاعی که گفتند هر روایت و یا هر قولی که به عدالت صحابه طعن وارد کند را اصلاً باطل میدانیم! یعنی چه حقیقت طبیعی باشد یا چه حقیقت طبیعی نباشد، متواتر باشد یا نباشد، یک عالم یا چند عالم تصریح و اعتراف کرده باشند، این مهم نیست و بهمحض اینکه یک روایت یا قولی باشد و به عدالت صحابه طعن وارد کند ما قبول نمیکنیم! آیا این روش علمی است؟ آیا کسی که میخواهد مناظره کند این قاعده را قبول میکند؟ آیا با این قواعد برای مناظره میآیند یا خیر؟!
حسینی:
غیرعلمیتر از این قاعدهای که این آقایان گفتند حذف همین سخنان صباح الخزاعی در مناظره بود که آقایان وهابی اگر از شبهای دیگر در مناظره استفاده کردند چرا همین بخش را نیاوردند؟ منطق آقای صباح الخزاعی و منطق کسانی که در المستقله بودند کاملاً واضح شد؛ اینها گفتند هر چیزی که بر ضد صحابه باشد را نمیپذیریم! پس اصلاً چرا مناظره گذاشتید؟ اگر قرار است نپذیرید بگوید که هر چه وجود دارد ولو از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و از صحابه باشد! خود خلیفه اول میگوید این کار را کردیم، نمیپذیرند! خلیفه دوم قسم خورده است، نمیپذیرند! آیت الله قزوینی از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم این روایت را آورده است، نپذیرفتند! اهل سنت از بقیهی علمای اهل سنت گفته بودند یا نقل کرده بودند که این قضایا را پذیرفتهاند، اینها نپذیرفتند! پس مشخص شد که دلیل چه بود.
اما آیت الله قزوینی نسبت به همین قاعده غیرعلمی که گذاشتند پاسخی دادند که واقعاً تمام اینها در مقابل این استدلال مبهوت شدند چون این کلام آیت الله قزوینی در مورد این استدلال تیر خلاص بود که البته استدلال در شب پنجم مناظره که آیت الله قزوینی حضور نداشتند آورده شد ولی آیت الله قزوینی در برنامهای که خودشان در المستقله بودند این را پاسخ دادند؛ ببینیم پاسخ آیت الله قزوینی نسبت به این مسئله که اگر واقعاً هر آنچه ضد صحابه است و در کتب باشد نپذیریم عملی است یا نه؟!
کلیپ:
آیت الله قزوینی: و ما توجه برادران شیعه و اهل سنت را به اختلافاتی که بین صحابه وجود داشته باشد را جلب میکنیم؛ اگر از قضیه فاطمه سلاماللهعلیها با خلیفه اول و دوم صرف نظر کنیم چگونه میتوان از اتفاقات به وجود آمده بین صحابه در قضیه جنگ جمل و صفین و قضیه قتل عثمان بن عفان چشم پوشی کرد؟ اینگونه قضایای اختلافی بین صحابه و جنگ و دعوا بین آنها رایج بود؛ نمیدانیم چرا برادران عزیز اهل سنت این مسئله را در مورد حضرت فاطمه سلاماللهعلیها خیلی بزرگ میکنند؟ در مورد اجتماع صحابه برای قتل عثمان بن عفان و جلوگیری از دفن او در قبرستان مسلمانان و درنهایت دفن او در قبرستان یهود چه میخواهند بگویند؟ و یا قضیه جنگ جمل که در آن بنا به قولی 4000 نفر بیگناه کشته شد؟ و در جنگ صفین که بیش از صد هزار نفر از مسلمانان از دو طرف سپاه امیرالمؤمنین علیهالسلام و معاویه کشته شدند؟ این قضایا در تاریخ ثابت شده است.
حسینی:
ملاحظه فرمودید که آیت الله قزوینی فرمودند اگر شما بخواهید کلاً هر آنچه در مورد صحابه است و اختلافاتی که در میان آنان بوده را نپذیرید، صرف نظر از این قضایایی که در زمان حمله به منزل حضرت زهرا سلاماللهعلیها اتفاق افتاده است، جمل را میخواهید چهکار کنید؟ صفین را میخواهید چهکار کنید؟ نهروان را میخواهید چهکار کنید؟ جریان قتل عثمان را میخواهید چهکار کنید؟ یعنی شما باید کلاً تاریخ اسلام را کنار بگذارید؛ و آنها اصلاً هیچ جوابی و هیچ اشارهای به این استدلالهای آقای قزوینی در المستقله نکردند که بخواهند ورود پیدا کنند که چه فکری در مورد آن قضایا میخواهید کنید.
شرفی:
ما در این برنامه به یک سری از اقوالی که آیت الله قزوینی به آن استناد کردند پرداختیم چه در مورد قولی که شهرستانی از یکی از علمای اهل سنت نقل کرده بود، چه در مورد سایر اصحاب که شبکههای وهابی فارسی زبان بخشی از آن را حذف و سانسور کردند و بخشی را هم با جابهجایی و تدلیس حتی از استدلالات و جوابهای آیت الله قزوینی حذف کردند؛ این مطالبی بود که در این برنامه مطرح شد إنشاءالله که بینندگان عزیز دنبال کرده باشید و این مطالب مورد استفاده شما قرار گرفته باشد؛ و قضاوت با خود شما بینندگان عزیز است که ببینید شبکههای وهابی فارسی زبان با این مناظرات چه کردند و آیت الله قزوینی چه استدلالهایی آوردند؛ خود شما حکم کنید و ببینید واقعاً چه کسی دست برتر را در این مناظرات داشت؛ إنشاءالله به نتیجه حقیقی خواهید رسید؛ ممنون و متشکر هستیم؛ شما را به خداوند بزرگ میسپاریم؛ خدانگهدار.
پایان