بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر توکلت علی الحی الذی لا یموت و استعنت بذی العزة و القدرة و الجبروت
ثم الصلاة و السلام علی سیدنا و سیدی الأولین و الآخرین أبی القاسم و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین المنتجبین المکرمین لا سیما مولانا و سیدنا حجة بن الحسن روحی و أرواح العالمین لتراب مقدمه الفداه
و بعد قالت فاطمة (سلام الله علیها):
«مَنْ أَصْعَدَ إِلَی اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ إِلَیهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِه»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 68، ص 184، ح 44
شهادت جانسوز، غریبانه و مظلومانه تنها یادگار رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) را به پیشگاه مقدس فرزند بزرگوارش بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) و به همه علاقمندان به اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به ویژه شیعیان و شما گرامیان تسلیت و تعزیت میگویم.
خدا را قسم میدهم به آبروی حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) فرج موفور السرور مولایمان حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نزدیک نموده و همه ما را از یاران خالص و سربازان فداکار آن بزرگوار قرار بدهد؛ به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
ما زنده به لطف و رحمت زهراییم
مأمور برای خدمت زهراییم
روزی که تمام خلق حیران هستند
ما منتظر شفاعت زهراییم
روزی که گشایند در باغ بهشت
سرفصل کتاب آفرینش زهراست
روح ادب و کمال بینش زهراست
روزی که گشایند در باغ بهشت
مسئول گزینش و پذیرش زهراست
یادم نمیرود در یکی از سفرهای حج زمانی که وارد مدینه شدیم و داخل هتل وارد آسانسور شدیم، یکی از مداحان قم با ما بود. زمانی که این شعر را خواند، ما در تمام لحظات سفر از جمله هنگام تشرف به نزد قبر مطهر رسول گرامی اسلام و در کنار بیت الله الحرام این شعر را با خود زمزمه میکردیم.
گمگشته محبت ما در مدینه است
سعی و صفا به مکه، صفا در مدینه است
گر در مدینه است حبیب و حبیبهاش
بیت خدا به مکه، خدا در مدینه است
خدا را شاکریم که به ما توفیق داد دو شب در محضر شما گرامیان و در خدمت حضرت معصومه (سلام الله علیها) توفیق سخن گفتن به حقیر داده شده است.
من در جلسه اول که امشب باشد موضوعی را مطرح میکنم و فرداشب هم موضوعی دیگر را مطرح میکنم.
موضوع امشب من فضایل بینظیری است که در رابطه با حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) از زبان رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) آن هم در کتب اهل سنت بیان شده است.
شما عزیزان از کتب شیعه مطالب زیاد شنیدهاید؛ اجازه بدهید دو شب فضایل بیبی دو سرا و سیده اهل جنت را از منابع عزیزان اهل سنت بشنویم.
در رابطه با فضایلی که نسبت به حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در منابع اهل سنت آمده است، این فضایل و این شاخصهها و این ویژگیها در حق هیچ یک از صحابه حتی در حق شخص حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) هم وارد نشده است.
همچنین این فضایل در حق هیچکدام از فرزندان دیگر رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) هم وارد نشده است.
عزیزان میدانند طبق مبانی اهل سنت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) دارای هشت فرزند بودند. گرچه غالب بزرگان شیعه نیز در این زمینه این چنین سخن آوردهاند؛ چهار پسر و چهار دختر برای پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) ذکر شده است.
فرزند اول آن بزرگوار «قاسم» نام داشت که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) به همین مناسبت مکنی به «أبو القاسم» است. فرزند دوم آن بزرگوار «طاهر» و فرزند سوم ایشان «طیب» نام داشت.
این هر سه پسر در مکه از دنیا رفتند و در قبرستان «أبوطالب» دفن شدند. در یکی از سفرهایی که ما به مکه مشرف شده بودیم و در قبرستان «أبوطالب» را باز کردند، توفیق زیارت این قبور را داشتیم.
ما قبر آقا «عبدالمطلب» را زیارت کردیم، قبر «أبوطالب» را زیارت کردیم، قبر حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) را زیارت کردیم.
قسم به روح پاک این بیبی دو سرا یکی از بهترین و باصفاترین لحظات عمر من، آن لحظهای بود که وارد یک گودی شدیم که قبر حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) در آنجا قرار دارد.
خدا را شاهد میگیرم در حدود 20 دقیقهای که ما در آنجا بودیم، والله العلی الأعلی بوی حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) از قبر حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) کاملاً احساس میشد.
شیعه و اهل سنت زمانی که وارد محوطه قبر شده بودند، آنچنان گریه میکردند که قطرات اشک همانند ابر بهاری از چشمانشان سرازیر بود. البته همه مشغول بودند و مقداری از خاک قبر حضرت خدیجه را برمیداشتند. ما دیدیم فرصت طلایی هست و مقداری خاک به عنوان تیمن و تبرک از قبر حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) برداریم.
بین قبر حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) و آقا «عبدالمطلب» سه قبر بود؛ آن قبرها متعلق به «قاسم»، «طیب» و «طاهر» بود. روی این قبور سنگی گذاشته بودند و افرادی که آنجا اطلاع داشتند میگفتند که این سه قبر، قبر سه پسر رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) است.
فرزند چهارم رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) «ابراهیم» نام دارد که از «ماریه قبطیه» متولد شده است و در مدینه از دنیا رفته است. این چهار پسر را برای حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) شمردهاند.
چهار دختر هم برای حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) شمردهاند که هر چهار دختر نیز از حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) متولد شده است.
اولین دختر و دختر بزرگ ایشان «زینب» همسر «ابن ابی العاص» است که داستان مفصلی دارد؛ زمانی که همسر ایشان در جنگ بدر اسیر شد، طبق دستور خداوند عالم رسول گرامی اسلام به اسرای بدر دستور داد که هرکسی فدیه بدهد، از قید اسارت آزاد میشود.
بستگان و خویشاوندان مشرکین قریش از مکه هدایایی به عنوان فدیه آوردند و اسیر خود را آزاد کردند. در میان کسانی که از مکه آمده بودند، دختر رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) بود که برای آزاد کردن همسر خود و داماد پیغمبر اکرم آمده بود.
مظلومیت حضرت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) تا اینجاست که یکی از کسانی که برای کشتن آن بزرگوار و شکست اسلام آمده است، شوهر دختر اوست.
«زینب» همسر «ابن ابی العاص» آمد؛ از ایشان پرسیدند که برای آزادی همسرت چه آوردهای؟! از آستین گردنبندی را درآورد و در جلوی رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) پهن کرد. زمانی که چشم حضرت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) به این گردنبند افتاد، قطرات اشکش جاری شد و با صدای بلند گریه کرد.
عرض کردند: یارسول الله! چرا گریه میکنید؟! حضرت فرمودند: این گردنبند مرا به یاد همسر فداکارم حضرت خدیجه کبری انداخت که در شب زفاف دخترش «زینب» این گردنبند مخصوصه خود را به دخترش هدیه داد.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: من نسبت به حق خودم در رابطه با «ابن ابی العاص» گذشت کردم و دیگر صحابه هم به تبع نبی مکرم اسلام از حق خودشان صرفنظر کردند.
«ابن ابی العاص» دختر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه آله و سلم) را گرفت و به مکه رفت و پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شرط کرد اگر چنانچه دخترم تمایل داشته باشد به مدینه بیاید، ممانعت به عمل نیاورید. آنها به مکه رفتند، «ابن ابی العاص» مسلمان شد و همراه با همسرش «زینب» به مدینه آمدند. این ماجرا سرنوشت دختر اول رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
من این مطالب را نقل میکنم تا جایگاه حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) کاملاً روشن شود. دختر دوم آن بزرگوار «رقیه» است که همسر «عتبة بن أبی لهب» و عروس بزرگ «ابولهب» است. دختر سوم رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) «أم کلثوم» نام دارد که او هم عروس دوم «أبو لهب» و همسر «عتیبة بن أبی لهب» است.
زمانی که سوره مبارکه مسد نازل شد، «ابولهب» به «عتبه» و «عتیبه» دستور داد که هرچه سریعتر دختران پیغمبر اکرم را طلاق بدهند تا برود بر سر پیغمبر اکرم خراب شود و نتواند هزینه آنها را به دست بیاورد، بلکه دست از نبوت بردارد.
این دو دختر بعداً با عثمان خلیفه سوم ازدواج کردند که داستان مفصلی دارد. دختر چهارم حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است.
من عرض کردم شاید بعضی افراد تصور کنند فضایلی که در مورد حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) وجود دارد، رابطه ابوت و بنوت باعث شده است که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) این چنین سخنان پرمحتوا و پرمغز درباره حضرت فاطمه زهرا بیان کند. چنین نیست، بلکه اگر بحث پدر و فرزندی در میان بود رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) در حق سه دختر و چهار پسر دیگر خود هم سخنی بیان میفرمودند.
این در حالی است که ما مشاهده میکنیم که فضایل بیبدیل و بینظیر تنها و تنها و تنها در حق حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) بیان شده است و بس!!
بعداً عرض میکنم که چرا از میان همه فرزندان پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) این فضایل در حق حضرت زهرای مرضیه وارد شده است و فلسفه این فضایل چیست.
فضایل بینظیری که رسول گرامی اسلام این سخنان را در حق هیچیک از صحابه حتی حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) هم بیان نشده است.
روایت اول جناب «ابن صباغ مالکی» از «مجاهد» مفسر نامی اهل سنت نقل میکند که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) روزی از منزل بیرون آمدند، دست حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را گرفته بودند و فرمودند:
«من عرف هذه فقد عرفها، ومن لم یعرفها فهی فاطمة بنت محمّد»
مردم هرکسی این دختر را میشناسد که هیچ، اما هرکسی او را نمیشناسد بداند که او فاطمه دختر محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) است.
«وهی بضعة منّی، وهی قلبی وروحی الّتی بین جنبی، فمن آذاها فقد آذانی، ومن آذانی»
فاطمه پاره وجود من است.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) نفرمودند «بضعة من جسمی» یا «بضعة من بدنی»، بلکه میفرمایند:
«وهی بضعة منّی، وهی قلبی»
فاطمه پاره وجود من است و زهرا قلب من است.
«وروحی الّتی بین جنبی»
فاطمه جان من است که در میان قفسه سینهام قرار گرفته است.
«فمن آذاها فقد آذانی»
هرکسی فاطمه را اذیت کند من پیغمبر اکرم را اذیت کرده است.
«ومن آذانی فقد آذی اللَّه»
هرکسی من را اذیت کند خدا را اذیت کرده است.
الفُصُولُ المُهمّة فی مَعرِفَةِ أحوال الأئمةِ، علی بن أحمد بن عبد اللَّه المکی المالکی المشهور بابن الصبّاغ (784-855 ق)، ج 1، ص 664، فصل: فی ذکر البتول
در رابطه با ماجرای «بضعة منّی» در کتب شیعه بیش از 50 روایت وجود دارد که من متذکر روایات کتب شیعه نمیشود.
آقای «محمد بن اسماعیل بخاری» متوفای 256 که یک سال بعد از ولادت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از دنیا رفته است، در کتاب «صحیح بخاری» که عزیزان اهل سنت ما معتقدند که صحیحترین کتاب بعد از قرآن «صحیح بخاری» است، روایتی آورده است. در جلد سوم این کتاب، صفحه 1361 حدیث 3510 روایتی از «مسور بن مخرمه» وارد شده است که میگوید:
«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی»
فاطمه پاره وجود من است، هرکسی فاطمه را به غضب بیاورد من را به غضب آورده است.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1361، ح 3510
آقای «مسلم بن حجاج نیشابوری» متوفای سال 261 هجری که یک سال بعد از آغاز غیبت صغری از دنیا رفته است، در کتاب «صحیح مسلم» جلد چهارم صفحه 1903 حدیث 2449 از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل میکند:
«إنما فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یؤْذِینِی ما آذَاهَا»
فاطمه پاره وجود من است، هرآنچه فاطمه را اذیت کند من را اذیت کرده است.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1903، ح 2449
زمانی که روایتی در کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» میآید، آقایان اهل سنت آن را به منزله آیه قرآنی تلقی میکنند. انکار روایات کتب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» نازل منزله انکار آیه قرآنی است!!
آقای «آلوسی سلفی» که از متأخرین است و متوفای 1270 هجری قمری است، کتابی در تفسیر قرآن به نام «روح المعانی» دارد. او در جلد سوم این کتاب صفحه 155 زمانی که به حدیث «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» میرسد که پیغمبر اکرم فرمودند: فاطمه پاره وجود من است!! عنان قلم از دستش میرود و سخنی میگوید که در آن سیزده قرن هیچیک از بزرگان اهل سنت چنین سخنی را بیان نکرده است.
در خانه اگر کسی هست، یک حرف بس است
غالباً عزیزان اهل سنت معتقدند که از میان زنان عایشه همسر پیغمبر اکرم از همه با فضیلتتر است. این در حالی است که آقای «آلوسی» زمانی که به حدیث «بضعة منی» میرسد، جملهای دارد که میگوید:
«أن فاطمة البتول أفضل النساء المتقدمات والمتأخرات من حیث أنها بضعة رسول الله صلی الله تعالی علیه وسلم»
فاطمه زهرا بافضیلتترین زنان تاریخ بشر در گذشته و آینده است، زیرا پاره وجود رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) است.
تا اینجا مسئلهای نیست، اما جمله دیگر او زیباست که تقاضا دارم عزیزان و فضلای محفل ما به آن توجه کنند. او میگوید:
«إذ البضعیة من روح الوجود وسید کل موجود لا أراها تقابل بشئ؟»
پاره وجود کسی که روح عالم وجود است، آیا ایشان قابل مقایسه با کسی هستند؟
روح عالم وجود رسول گرامی اسلام محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله وسلم) است. آن بزرگوار قابل مقایسه با کسی نیست. سپس میگوید:
«وأین الثریا من ید المتناول؟»
حضرت فاطمه زهرا از نظر کمالات به منزله ستاره ثریا است.
دستهای ما توانایی رسیدن به کمالات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را ندارد و از آن عاجز است. سپس میگوید بعضی افراد گفتهاند که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرموده است:
«خذوا ثلثی دینکم عن الحمیراء»
نصف دینتان را از عایشه بگیرید.
«وأنه لیس بنص علی أفضلیة الحمیراء علی الزهراء»
آیا این روایت نشانگر برتری عایشه بر حضرت فاطمه زهرا نیست؟!
او پاسخ میدهد: اولاً این روایت فضیلتی را ثابت نمیکند، بر فرض فضیلتی هم باشد رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) میدانستند که بعد از ایشان حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) چند صباحی بیشتر در قید حیات نیستند.
خود آن بزرگوار فرمودند: فاطمه تو اولین نفر از اهلبیت من هستی که بر من وارد میشوی. اگر رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به برکت وحی الهی میدانستند که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) عمر طولانی دارند، میفرمودند:
«خذوا کل دینکم عن الزهراء»
شما تمام دینتان را از فاطمه زهرا بگیرید.
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 3، ص 155، ح 24
بنابراین جایگاه رفیع حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) قابل مقایسه با فضایل دیگر صحابه حتی حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) نیست.
گرچه ما معتقدیم رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم)، حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)، حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و ائمه طاهرین (علیهم السلام) انوار الهی هستند که در زیارت جامعه کبیره میخوانیم:
«خَلَقَکمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ حَتَّی مَنَّ عَلَینَا بِکمْ فَجَعَلَکمْ فِی بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکرَ فیها اسْمُهُ»
من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 613، ح 3213
خداوند عالم نور این چهارده وجود مقدس را از نور خودش آفرید، قبل از آنکه آدم و خاتم و عرش و فرش و آسمان و زمین در این عالم ناسوت و ملکوت و جبروت تحقق پیدا کند.
عقیده ما این است، اما میخواهیم از نظر بحث علمی بگوییم این فضایلی که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) برای حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) بیان کرده است به خاطر رابطه پدر و فرزندی نبود. فضایل حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) حامل پیامی است که برای تمام نسلها بر تمام عصرها میباشد.
نکته دومی که در رابطه با حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) بیان شده است، این است که در منابع معتبر اهل سنت روایاتی در فضیلت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بیان شده است.
کتاب «مستدرک علی الصحیحین» اثر «حاکم نیشابوری» متوفای 405 در جلد سوم صفحه 167 از رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل میکند:
«لفاطمة إن الله یغضب لغضبک ویرضی لرضاک»
خدا عالم با غضب حضرت زهرا خشمگین میشود و با خوشنودی حضرت زهرا خوشنود میشود.
غضب و خوشنودی حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) همسنگ خوشنودی و غضب خداوند تبارک و تعالی است.
اگر شما تمام منابع شیعه و اهل سنت را بررسی کنید، خواهید دید که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) این تعبیر را در حق کسی دیگر غیر از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نیاورده است. «حاکم نیشابوری» در مورد سند این روایت میگوید:
«هذا حدیث صحیح الإسناد»
این روایت صحیح است.
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 167، ح 4730
البته افراد دیگری از جمله آقای «هیثمی»، آقای «ابن حجر عسقلانی» و حدود دوازده نفر از بزرگان دیگر اهل سنت تصریح بر صحت این روایت دارند.
اگر از اینجا بگذریم، در رابطه با فضایل حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) جملهای در مصادر و کتب عزیزان اهل سنت آمده است که این فضایل قابل تأمل و حامل پیامی است؛ این پیام همسنگ بودن حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) با رسول گرامی اسلام است!!
در مورد همترازی حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) با نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) روایتی از عایشه بیان شده است که نقل میگوید:
«ما رأیت أفضل من فاطمة غیر أبیها»
من بافضیلتتر از فاطمه در میان صحابه و مسلمان غیر از پدر او رسول الله ندیدم.
المعجم الأوسط، اسم المؤلف: أبو القاسم سلیمان بن أحمد الطبرانی، دار النشر: دار الحرمین - القاهرة - 1415، تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد, عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی، ج 3، ص 137، ح 2721
همچنین باز ایشان میگوید:
«ما رأیت أحدا قط أصدق من فاطمة»
من راستگوتر از فاطمه هرگز ندیدم.
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 9، ص 201، باب مناقب فاطمة بنت رسول الله e رضی الله عنها
جالب این است که آقای «ابن حجر عسقلانی» که از استوانههای علمی اهل سنت است و متوفای 852 هجری است، در کتابی که در رابطه با صحابه است جلد هشتم صفحه 264 این روایت را میآورد و میگوید: این حدیث شرایط صحیح مسلم و صحیح بخاری را دارد!!
حالا ما سؤالی اینجا طرح میکنیم: اگر حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) راستگوترین مسلمانان و در صداقت همسنگ حضرت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است، آیا جزای چنین بانویی این بود که وقتی فدک را مطالبه کرد، خلیفه اول از او شاهد بخواهد؟!
مگر حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دروغ میگفت؟! مگر ادعای کذب داشتند؟! حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که آیه تطهیر در شأن او نازل شده است!!
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) همان بانویی است که در آیه مباهله برای اثبات نبوت و صداقت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در مباهله حاضر میشود. حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) همان بانویی است که مصداق بارز آیه شریفه:
(قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)
بگو من از شما در برابر رسالتم مزدی طلب نمیکنم به جز مودت نسبت به اقرباء.
سوره شوری (42): آیه 23
است. حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) همان بانویی است که سوره هل أتی در حق آن بزرگوار نازل شده است. همین بانوی بزرگوار را متهم به کذب میکنند و از ایشان درخواست میکنند برو شاهد بیاور تا مشخص شود فدک مال تو هست یا نه!!
حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) شهادت میدهد؛ همو که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در حق ایشان فرمودند:
«علی مع الحق والحق مع علی ولن یفترقا حتی یردا علی الحوض»
تاریخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 14، ص 320، ح 7643
و یا فرمود:
«علی مع القرآن والقرآن مع علی لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض»
سپس میگوید:
«هذا حدیث صحیح الإسناد»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 134، ح 4628
حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) که با حق است و حق با علی است شهادت میدهد، اما متأسفانه شهادت آن بزرگوار رد میشود.
امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) که جزو آیه تطهیر و آیه مباهله و آیه مودت و سوره هل أتی هستند، شهادت میدهند، اما شهادتشان رد میشود.
«أم أیمن» خادمه رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) شهادت میدهد، اما شهادت او رد میشود و همچنین غلام پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) شهادت میدهند، اما شهادت او هم رد میشود.
آیا نتیجه «ما رأیت أحدا قط أصدق من فاطمة» این بود؟! بگذریم. آقای «طبرانی» متوفای 368 هجری در کتاب «معجم أوسط» جلد چهارم صفحه 242 باز از قول عایشه نقل میکند:
«ما رأیت احدا من خلق الله اشبه برسول آ لله دینا»
در میان تمام خلایق کسی را شبیهتر به پیغمبر اکرم از نظر دیانت ندیدم.
المعجم الأوسط، اسم المؤلف: أبو القاسم سلیمان بن أحمد الطبرانی، دار النشر: دار الحرمین - القاهرة - 1415، تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد, عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی، ج 4، ص 242، ح 4089
آخرین جملهای که در اینجا عرض میکنم این است که آقای «حاکم نیشابوری» در جلد سوم صفحه 174 روایتی از عایشه نقل میکند.
خیلی عجیب است که غالب فضایل حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) از قول همسر پیغمبر اکرم و دختر ابوبکر وارد شده است که برای اهل سنت غیر قابل انکار است. او میگوید:
وقتی که حضرت زهرای مرضیه وارد منزل پیغمبر اکرم میشدند، رسول گرامی اسلام تمام قد در برابر حضرت فاطمه زهرا میایستاد؛
«إذا دخلت علیه قام إلیها فقبلها ورحب بها وأخذ بیدها فأجلسها فی مجلسه»
دوستان شما را به خدا مشاهده کنید چنین عبارتی در حق کدام یک از صحابه وارد شده است!!
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) تمام قد در برابر حضرت زهرای مرضیه میایستد، دست حضرت فاطمه زهرا را میگیرد و بوسه بر دستان مبارک آن حضرت میزند و حضرت فاطمه زهرا را در جای خود مینشاند.
جالب است که «حاکم نیشابوری» در ادامه میگوید:
«هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه»
این حدیث صحیح است و شرایط صحیح بخاری و صحیح مسلم را دارد.
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 174، ح 4754
اجازه بدهید جملهای هم عرض کنم و بعد جمعبندی داشته باشم و مابقی عرایضم را فرداشب بیان کنم.
حتماً عزیزان شنیدهاند که مرحوم «شیخ صدوق» متوفای 381 هجری در کتاب «علل الشرایع» جلد اول صفحه 180 روایتی را آورده است مبنی بر اینکه چرا زهرا را زهرا میگویند. او در ادامه میگوید:
نور حضرت فاطمه زهرا برای آسمانیان همانند ستارگان برای زمین میدرخشید. نور وجود فاطمه خانههای مدینه را روشن میکرد.
«فَیدْخُلُ بَیاضُ ذَلِک النُّورِ إِلَی حُجُرَاتِهِمْ بِالْمَدِینَة»
علل الشرائع، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ج 1، ص 180، ح 2
این روایت در منابع شیعه است و روایات مشابه هم زیاد داریم، اما جملهای در کتاب «اخبار الدول» جناب آقای «احمد بن یوسف قرنانی» جلد اول صفحه 256 از قول عایشه همسر پیغمبر اکرم وارد شده است که میگوید:
«کنّا نخیط و نغزل و ننظم الإبرة باللیل فی ضوء وجه فاطمة»
ما شبها سوزن را با نور وجود فاطمه نخ میکردیم. شبها با نور وجود فاطمه ریسندگی میکردیم.
بنازم به این جایگاه؛ در این روایت بیان شده است که اگر ما خیاطی میکردیم و لباس را بخیه میزدیم به نور وجود حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بود.
این فضایل برای چیست؟! من تنها اشارهای میکنم و انشاءالله به حول قوه الهی به فردا شب موکول میکنم.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بارها فرموده بودند که امت من به 73 فرقه منشعب میشوند؛ 72 فرقه اهل آتش و تنها یک فرقه اهل نجات هستند.
این مطلب را تمام منابع اهل سنت آوردهاند، مخصوصاً جناب آقای «ترمذی» متوفای 179 هجری در کتاب «صحیح» جلد چهارم صفحه 134 و 135 این عبارت را به طور مفصل بیان کرده است.
از طرف دیگر رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
هرکسی بدون امام از دنیا برود، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة - مصر، ج 4، ص 96، ح 16922
این روایت در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» اثر «حاکم نیشابوری» هم بیان شده است. بعد از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) صحابه به دو دسته تقسیم شدند؛
یک دسته به سراغ حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و دسته دیگر به سراغ خلیفه اول اهل سنت رفتند. برای بسیاری افراد امر مشتبه است که آیا حق با حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است، یا با ابوبکر است!!
باید در اینجا فردی شاخص و ملاک حقانیت و معیار حقیقت باشد و حجت برای همه تمام شود. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در قید حیات نیستند که حق و حقیقت را بیان کنند. بنابراین حضرت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: فاطمه پاره وجود من است.
حضرت ختمی مرتبت با این روایت میخواهند شاخص و ملاک معین کنند. حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) با هرکسی هست، حق با اوست. حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با هرکسی بیعت کرده است، او امام حق است!!
بنابراین هدف نهایی از این فضایل بینظیر تنها مسئله پدر و فرزندی نیست. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) میخواهند برای آینده مسلمین و آینده امت اسلامی که در حیران به سر میبرند، ملاک و معیار و میزان معین کند.
من در این زمینه سخن زیاد دارم؛ مخصوصاً مرحوم «علامه امینی» مناظرهای با علمای الأزهر مصر داشتند. روی همین قضیه انشاءالله این مطالب را عرض خواهم کرد.
اما آخرین جمله من این است ببینید با حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) با این همه فضایل و جایگاه چه کردند. عجیب اجر مودت را ادا کردند، عجیب با پاره وجود رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) برخورد کردند.
نمیدانم موقع هجوم به خانه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) چه اتفاق افتاد و چه حوادثی روی داد. نمیدانم بین در و دیوار چه اتفاقی افتاد، اما نقل میکنند هنگامی که حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) از اتاق بیرون آمد و چشمش به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) افتاد دو جمله را بیان کرد.
اگر به این مطالب خوب دقت کنیم، حتی وقتی که به منزل هم برویم گریه امانمان نمیدهد. آن بزرگوار صدا زد:
«یا لیتنی ضربت مکانک»
یا فاطمه بنت رسول الله! کاش به جای تو مرا کتک زده بودند. به جای آنکه مسمار سینه تو را این چنین بخراشد، بر سینه من وارد میشد.
سپس فرمودند:
«یا لیتنی مت قبل هذا»
حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) میفرماید: زهرا جان! وقتی پیش رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتی، آن بزرگوار را از این ظلمها آگاه کن و به او خبر بده.
روز روشن خانهام را از جفا آتش زدند
این چنین بیحرمتی با خانه اعداء نشد
همسری چون من به راه شوهر خود جان نداد
کودکی چون محسنم قربانی بابا نشد
ای قلم بنویس ای تاریخ در خود ثبت کن
یا نفر در موج دشمن حامی زهرا نشد
علی لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
خدایا به آبروی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هرچه سریعتر لباس فرج بر اندام ملکوتی مولایمان بپوشان، ما را از سربازان فداکار و از شهدای رکابش قرار بده، انقلاب ما را به انقلاب جهانیش متصل بفرما.
خدایا رفع گرفتاری از همه گرفتاران بنما، حوائج همه مخصوصاً حوائج جمع ما به آبروی حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) برآورده نما، دعاهای ما را به اجابت برسان، خدمتگذاران به اسلام و قرآن و اهلبیت بالأخص مقام معظم رهبری موفق و مؤید بدار.
هدیه به ارواح پاک انبیاء و اولیاء و صدیقین و شهداء بالأخص امام راحل و دو یادگارش صلوات غرائی ختم بفرمایید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته