2024 April 17 - چهار شنبه 29 فروردين 1403
توسل و استغاثه در فرهنگ شیعه و اهل سنت
کد مطلب: ١٠٦٤٢ تاریخ انتشار: ٠٥ دي ١٣٩٥ - ١١:٢٦ تعداد بازدید: 5450
حبل المتین » وهابیت
توسل و استغاثه در فرهنگ شیعه و اهل سنت

جنایات وهابیت، توسل یک زائر ایرانی و محکومیت به ۵۰ ضربه شلاق، مشروعیت توسل در آیات و روایات و کلام بزرگان اهل سنت و صحابه و تابعین
حبل المتین 95/10/05

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 95/10/05

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنی‌ها و سرّ المستودع فی‌ها بعدد ما أحاط به علمک

صلوات خاصه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام و درود خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند و بزرگوار «شبکه جهانی ولایت». ان‌شاءالله خوب و خوش و سلامت باشید، در این شب‌های سرد زمستان کانون خانواده و کرسی دلتان گرمِ گرم باشد و در پرتو انوار اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) باشید.

الهی شکر که بازهم خدا به ما توفیق داد تا امشب هم با همکارانمان در «شبکه جهانی ولایت» به خانه‌های شما آمدیم برنامه زنده «حبل المتین» را تقدیم شما کنیم و در این شب‌های سرد زمستانی مهمان خانه‌های شما باشیم.

خیلی خوشحال می‌شویم که شما هم ارتباطتان را با ما برقرار کنید. شماره‌هایی که زیرنویس شده است، راه‌های ارتباطی ماست.

«30001203» سامانه پیام کوتاه ماست؛ شما عزیزانی که در جای جای ایران اسلامی هستید، می‌توانید عشق و ارادت و محبتتان را به ساحت نازنین حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در قالب یک پیام به ما انتقال بدهید.

همچنین شماره دیگری که زیرنویس شده است، شماره‌ای است که از طریق فضای مجازی با استفاده از برنامه‌های واتس آپ، تلگرام و وایبر با ما ارتباط داشته باشید. این نرم‌افزارها در اختیارتان هست و ما منتظر هستیم که پیام‌های شما را دریافت کنیم.

اگر از شمال و جنوب و شرق و غرب ایران اسلامی یا جای جای این عالم پهناور و این کره خاکی برنامه زنده «حبل المتین» را همراهی می‌کنید، بسیار خوشحال می‌شویم که پیام‌های شما را دریافت کنیم.

البته در بخشی از برنامه هم دوستان من زحمت می‌کشند شماره تلفن‌های «شبکه جهانی ولایت» را برای شما زیرنویس می‌کنند و معنای این کار این است که شما می‌توانید به صورت زنده و مستقیم با ما ارتباط داشته باشید و پیام‌های خودتان را برای ما ارسال کنید.

چند روز قبل سالروز اتفاقی مهم و تاریخی در شهر مقدس قم هست و آن هم ورود پرخیر و برکت و تاریخی حضرت کریمه اهلبیت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به شهر مقدس قم بود که یک مراسم بسیار بسیار باشکوه در شهر مقدس قم برقرار شد.

در قم خیابانی به نام خیابان امامزاده شاه ابراهیم وجود دارد که از آنجا کاروان بسیار زیبا و نمادین با دسته‌های گل و پرچم‌های رنگی حرکت کردند تا شمایل روز ورود حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) در 23 ربیع الاول را به وجود آورند.

مردم قم به صورت نمادین از حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) استقبال کردند و بسیار مراسم باشکوهی بود. ان‌شاءالله شما هم برنامه ریزی کنید تا در سال‌های آینده بتوانید در این مراسم شرکت کنید.

مناسبت دیگری هم که امروز پشت سر گذاشتیم، سالروز ولادت حضرت عیسی مسیح نبی گرامی است که نامشان هم در قرآن کریم آمده است.

ولادت حضرت مسیح را خدمت تمام مسیحیان عالم، کسانی که موحد هستند و زیر پرچم حضرت مسیح هستند؛ تبریک عرض می‌کنم. ان‌شاءالله راه حق و حقیقت را در پرتو دین مبین اسلام پیدا کنند.

ما برای شروع می‌خواهیم یک میان برنامه از حرم حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) در ایامی که متعلق به ورود این بانوی بزرگوار به شهر مقدس قم هست، ببینیم تا برنامه ما متبرک شود. سپس در خدمت شما هستیم و منتظر پیام‌هایتان هم خواهیم بود.

دارد دل ما راه نجاتی دیگر

در مشهد و در قم عتباتی دیگر

بر بانوی باکرامت قم صلوات

بر شاه خراسان صلواتی دیگر

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

همان‌طور که خدمتتان گفتم ایام، ایام بسیار مبارکی است. ایام ورود حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به شهر مقدس قم هست و مردم قم ورود پرخیر و برکت این بانوی بافضیلت و باکرامت را جشن می‌گیرند.

امشب در برنامه زنده «حبل المتین» همانند برنامه هفته‌های گذشته توفیق داریم تا در محضر استاد بزرگوارمان حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی باشیم و ان‌شاءالله از محضر این عزیز بزرگوار بهره‌مند بشویم. جناب استاد خدمت شما سلام عرض می‌کنم، خیلی خوش آمدید:

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خداوند جزای خیر به شما بدهد. خدمت شما و همه بینندگان عزیز و گرامی و دوست داشتنی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند و ما را مهمان کانون گرم و باصفای خانواده خودشان قرار دادند، خالصانه‌ترین سلامم را همراه با آرزوی موفقیت بیش از پیش تقدیم می‌کنم.

خدا را قسم می‌دهم به آبروی محمد و آل محمد فرج مولای ما بقیة الله الأعظم را نزدیک نموده و همه ما را از یاران ویژه و از سربازان فداکار آن حضرت قرار بدهد.

از خداوند می‌خواهیم حوائج همه ما و شما را برآورده کند، دغدغه‌های فکری ما را برطرف سازد، دعاهای ما را به اجابت برساند، ان‌شاءالله.

مجری:

ان‌شاءالله؛ از حضور حضرتعالی خیلی ممنون و سپاسگذارم. جناب استاد ما در جلسات قبل به بهانه ایام ولادت ششمین امام شیعیان پیرامون زندگی وجود ششمین امام همام شیعیان امام جعفر صادق (علیه السلام) صحبت کردیم.

نکته مهمی که به نظر من لازم است پیرامون آن صحبت کنیم، توسل نزد امام صادق (علیه السلام) است که ما از دیدگاه شما استفاده می‌کنیم و مطالبی در این خصوص بیان خواهید فرمود.

مقایسه امام صادق(سلام الله علیه) با «محمدبن عبدالوهاب»!!!

متأسفانه شبکه‌های وهابی اخیراً موجی به راه انداختند و مقایسه باطلی انجام می‌دهند. آن‌ها دو شخصیت نور مطلق و ظلمت مطلق را در کنار هم قرار می‌دهند و امام صادق (علیه السلام) را با امام و پیغمبر وهابیت «محمد بن عبدالوهاب» مقایسه می‌کنند.

ابتدا دیدگاه امام صادق (علیه السلام) در خصوص توسل را بفرمایید و قبل از آن هم اشاره به موجی که راه انداختند و مقایسه باطلی که انجام می‌دهند، بفرمایید.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمد الله و الصلوة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله الی یوم لقاء الله افوض امری الی اللهان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر

همان‌طور که اشاره کردید بعضی از شبکه‌های شیطانی و ماجراجو و سران فتنه پول‌هایی از صهیونیسم و آمریکا و عربستان سعودی دریافت می‌کنند و مأموریت دارند تا در قبال آن میان شیعه و سنی ایجاد کنند و آتش اختلاف را میان مسلمانان روشن کنند.

مردم ما کاملاً آگاه هستند و این مسائل را درک می‌کنند، مخصوصاً عزیزان اهل سنت ما خیلی نسبت به این مسائل آگاه هستند.

شبکه‌های وهابی علیه شیعه تبلیغات زیادی انجام دادند و مطالبی از کتب و علمای شیعه پخش کردند، اما مشاهده کردند که اهل سنت برای حرف آن‌ها ارزشی قائل نشدند.

آن‌ها صریحاً اظهار داشتند که هدف ما براندازی حکومت اسلامی و ایجاد ناامنی میان امت اسلامی است. همچنین مردم را تحریک کردند که به خیابان‌ها بریزید و در خیابان‌ها شعار بنویسید.

ما نمی‌دانیم سفارش آقایان به شعار نوشتن در توالت چه مناسبتی دارد، اما مهم این است که مردم حرف آنان را گوش نکردند و به همین دلیل این افراد شدیداً عصبانی هستند. «شهید بهشتی» در این زمینه تعبیری داشتند و می‌گفتند:

"ما می‌دانیم عصبانی هستید، اما بیشتر عصبانی شوید و از عصبانیت بمیرید!"

واضح و روشن است وهابیت به جهت اینکه اهل سنت برای حرف آنان ارزشی قائل نشدند، عصبانی هستند. ما بارها گفتیم اگر وهابیت بخواهند بحث علمی کنند ما حاضریم. اگر یک یا دو نفر مطلبی تندی دارد، در برابر آن ده نفر دیگر مطلب معتدلی دارد.

مراجع عظام تقلید از جمله آیت الله العظمی سیستانی، آیت الله العظمی وحید خراسانی و دیگر مراجع ما مطالب بسیار مهمی در رابطه با وحدت میان شیعه و سنی دارد.

بنده قرار نبود در این زمینه جواب بدهم به جهت اینکه مجریان ما در این زمینه به طور مفصل پاسخ خواهند داد. دانشمند جهان معاصر ماهیت کارشناسان شبکه‌های وهابی را مشخص کرده است و می‌گوید: آفتاب آمد دلیل آفتاب!!

علاوه بر این، این افراد فحاشی‌ها و اهانت‌های شدیدی دارند. اگر ما بخواهیم در مورد این افراد آیه 5 سوره جمعه را بخوانیم، آنجا که می‌فرماید:

(مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یحْمِلُوها کمَثَلِ الْحِمارِ یحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِین)

وصف حال آنان که تحمل (علم) تورات کرده و خلاف آن عمل نمودند در مثل به حماری ماند که بار کتاب‌ها بر پشت کشد (و از آن هیچ نفهمد و بهره نبرد) آری قومی که مثل حالشان این است که آیات خدا را تکذیب کردند بسیار مردم بدی هستند و خدا هرگز (براه سعادت) ستمکاران را رهبری نخواهد کرد.

سوره جمعه (62): آیه 5

یقین داریم که به الاغ توهین شده است، زیرا الاغ هزار شرافت نسبت به این افراد دارد. همچنین اگر آیه 176 سوره مبارکه اعراف را بخوانیم که در رابطه با «بلعم باعورا» است و می‌فرماید:

(فَمَثَلُهُ کمَثَلِ الْکلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیهِ یلْهَث)

حکایت وی حکایت سگ است که اگر بر او هجوم بری پارس می‌کند و اگر او را واگذاری پارس می‌کند.

سوره اعراف (7): آیه 176

بازهم به سگ توهین شده است و در آن هیچ شکی نیست. به نظر من بهترین آیه‌ای که در رابطه با این افراد باید بخوانیم، آیه 44 سوره مبارکه فرقان است که می‌فرماید:

(إِنْ هُمْ إِلاَّ کالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ)

آن‌ها جز به مانند حیوانات نیستند بلکه روش آنان گمراهانه‌تر است.

سوره فرقان (25): آیه 44

زیرا (بَلْ هُمْ أَضَلُّ) مصداق بارز این آقایان است. آن‌ها ادعا می‌کنند و می‌گویند: "ما هفتاد روز است به مراجع نامه نوشتیم و آن‌ها جواب ما را نمی‌دهند!" اصلاً مراجع شما را آدم حساب نمی‌کنند که به نامه‌های شما جواب بدهند.

اگر راست می‌گویید، مفتی اعظمتان نامه بنویسد. مشاهده کنید زمانی که «دکتر طیب» نامه نوشت، مراجع ما به ویژه آیت الله العظمی مکارم شیرازی (حفظه الله) بلافاصله جواب دادند. همچنین زمانی که «پاپ بزرگ» نامه نوشت، ایشان بلافاصله جواب دادند.

کسی برای این افراد ارزشی قائل نیست و شما را آدم حساب نمی‌کنند. آیاتی که از سوره مبارکه اعراف و جمعه برای این افراد تلاوت کردیم، در شأن این افراد نیست و همان آیه 44 سوره مبارکه فرقان مصداق بارز این افراد است.

ما نسبت به نامه نگاری این افراد گفتیم: "جواب ابلهان خاموشی است!"، اما در یکی از شبکه‌ها دیدم که آقای «سجودی» مرتباً می‌گوید: "این‌ها ما را ول نمی‌کنند. اگر آقای قزوینی جواب بدهد، بنده متعهد می‌شوم که جواب ایشان را پخش کنم."

ما و این افراد اختلافات زیادی باهم داریم و این افراد توهین‌های زیادی به شیعه و اهل سنت دارد. او حتی به جناب «مولوی عبدالحمید» هم توهین می‌کند، اما در مقایسه با دیگر کارشناسان وهابی مقداری معتدل است.

من به احترام ایشان جواب نامه‌شان را می‌دهم، حال خواهیم دید که ایشان مردانگی دارد تا جواب ما را پخش کند یانه!!

ما بارها گفتیم که آقای «کالکرابی» به تمام زنان شیعه توهین کرده است. ما به این شخص می‌گوییم: خودت گفتی که من قبلاً شیعه بوده‌ام. آیا قبل از اینکه وهابی شوی، آیا خدای نکرده ناموس شما به همین صورت بوده است؟!

در حال حاضر پدر و مادر و خواهر و برادر شما شیعه هستند. آیا واقعاً حرف ایشان را تأیید می‌کنند یا تکذیب می‌کنند؟!

ما کلیپ صحبت‌های این شخص را بارها پخش کردیم، اما چنین و چنانی از این فرد مشاهده نکردیم. بعد از اینکه اختلافشان بالا گرفت، ایشان از این شبکه خداحافظی کرد.

سؤالی که ایشان پرسیده مربوط به قسمت‌هایی از کتاب «صحیح بخاری» است که اصلاً ارزش جواب دادن ندارد، اما بنده به حول قوه الهی جواب می‌دهم. سؤال دیگرش مبنی بر اینکه «ابن تیمیه» تمامی اهل سنت را کافر و مرتد می‌داند را هم جواب خواهم داد.

به سؤال آقایانی که ادعا می‌کنند میان ائمه اهلبیت (علیهم السلام) و امام وهابیت «محمد بن عبدالوهاب» مقایسه کنیم، جواب خواهم داد و هیچ ابایی در جواب دادن نداریم.

ما این جواب‌ها را به این افراد نمی‌دهیم، زیرا این افراد اصلاً ارزش جواب دادن ندارند و همان آیه 44 سوره مبارکه فرقان برای این افراد بهترین و شایسته‌ترین جواب است.

اولاً مقایسه کردن ائمه طاهرین (علیهم السلام) با افرادی مانند «محمد بن عبدالوهاب» به تعبیر خودتان مقایسه نور و ظلمت و همچنین مقایسه طهارت با نجاست است.

این افراد اصلاً قابل مقایسه با ائمه طاهرین (علیهم السلام) نیستند، اما به جهت اینکه روشن شود و مقایسه‌ای انجام شود بنده قدری نظر بزرگان اهل سنت را نسبت به ائمه طاهرین (علیهم السلام) و قدری هم نظر بزرگان اهل سنت را نسبت به این شخص می‌آورم.

بعد از بیان این روایات قضاوت با بینندگان عزیز!! ما بارها گفتیم که آقای «ذهبی» در کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد 13 صفحه 120 نسبت به ائمه طاهرین (علیهم السلام) می‌نویسد:

«وابناه الحسن والحسین فسبطا رسول الله وسیدا شباب اهل الجنة لو استخلفا لکانا اهلا لذلک»

حسن و حسین نوه پیغمبر اکرم و سروران جوانان اهل بهشت هستند و اگر آن‌ها خلیفه مسلمین می‌شدند شایسته‌ترین فرد بودند.

در مورد امام سجاد (علیه السلام) می‌نویسد:

«وزین العابدین کبیر القدر من سادة العلماء العاملین یصلح للامامة»

همچنین در مورد امام باقر (علیه السلام) می‌نویسد:

«وکذلک ابنه أبو جعفر الباقر سید امام فقیه یصلح للخلافة»

سپس در مورد امام صادق (علیه السلام) می‌نویسد:

«وکذا ولده جعفر الصادق کبیر الشان من ائمة العلم کان اولی بالامر من أبی جعفر المنصور»

امام صادق بلند مرتبه و دارای مقام والاست، او از ائمه علم هست و شایسته‌تر از منصور دوانیقی به امر امامت بود.

همچنین در مورد امام کاظم (علیه السلام) می‌نویسد:

«وکان ولده موسی کبیر القدر جید العلم اولی بالخلافة من هارون وله نظراء»

او امام رضا (علیه السلام) را چنین معرفی می‌کند:

«وابنه علی بن موسی الرضا کبیر الشان له علم وبیان»

او همچنین حضرت جواد الائمه (علیه السلام) را این‌طور معرفی می‌کند:

«وابنه محمد الجواد من سادة قومه»

در مورد امام هادی (علیه السلام) می‌نویسد:

«وکذلک ولده الملقب بالهادی شریف جلیل»

سپس امام حسن عسکری (علیه السلام) را اینگونه معرفی می‌کند:

«وکذلک ابنه الحسن بن علی العسکری رحمهم الله تعالی»

او زمانی که به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌رسد، می‌گوید:

«فاما محمد بن الحسن هذا فنقل أبو محمد بن حزمان الحسن مات عن غیر عقب قال وثبت جمهور الرافضة علیان للحسن ابنا اخفاه»

سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 13، ص 120، ح 59

مشاهده کنید که این روایت نظر ذهبی در رابطه با ائمه طاهرین (علیهم السلام) است. در کتاب «تحفه اثنی عشریه» آقای «آلوسی» در مورد «ابوحنیفه» امام اعظم اهل سنت می‌نویسد:

«وهذا أبو حنیفة - رضی الله تعالی عنه - وهو هو بین أهل السنة کان یفتخر ویقول بأفصح لسان: لولا السنتان لهلک النعمان، یرید السنتین اللتین صحب فیهما لأخذ العلم الإمام جعفر الصادق - رضی الله تعالی عنه -»

ابوحنیفه شخصی است که جایگاه بزرگی میان اهل سنت دارد. او افتخار می‌کند و با فصیح‌ترین زبان می‌گوید: اگر دو سال در مکتب امام صادق (علیه السلام) شاگردی نمی‌کردم بیچاره می‌شدم.

مختصر التحفة الاثنی عشریة، علامة اله‌اند شاه عبد العزیز غلام حکیم الدهلوی، الناشر: المطبعة السلفیة، القاهرة، عام النشر: 1373 هـ، ج 1، ص 8، باب الشیعة السبیة

ملاحظه کنید این اوصاف مربوط به ائمه شیعیان است. حال ملاحظه کنید علمای اهل سنت نسبت به «محمد بن عبدالوهاب» چه نظری دارند. دوستان عزیز شما را به هر خدایی که می‌پرستید و هر پیغمبری که او را دوست دارید، به این مطالب دقت کنید.

در کتاب «دعاوی المناوئین لدعوة الشیخ محمد بن عبد الوهاب» اثر «عبد العزیز بن محمد بن علی العبد اللطیف» در رابطه با «محمد بن عبدالوهاب» از «امام محمد بن فیروز» مطالبی بیان کرده است.

دقت کنید که اهل سنت در مورد هرکسی لفظ امام را به کار نمی‌برند. «ذهبی» می‌گوید: اگر به کسی امام بگویند، طعن طاعنین دیگر در مورد او اثری ندارد. «عبداللطیف» در مورد «ابن فیروز» می‌گوید:

«ولکن تعرف ابن فیروز أنه أقربهم إلی الإسلام، وهو رجل من الحنابلة وینتحل کلام الشیخ (ابن تیمیة) وابن القیم خاصة...»

ابن فیروز نزدیک‌ترین افراد به اسلام بود، او مردی از حنابله بود که پایبند سخنان ابن تیمیه و ابن قیم بود.

دعاوی المناوئین لدعوة الشیخ محمد بن عبد الوهاب، عرض ونقض، المؤلف: عبد العزیز بن محمد بن علی العبد اللطیف، مصدر الکتاب: موقع الدرر السنّیة؛ ج 1، ص 39، باب دراسة استقرائیة مجملة لمؤلفات المناوئین

همین شخص با این توصیفات زمانی که به «محمد بن عبدالوهاب» می‌رسد، می‌گوید:

«.. بل لعل الشیخ - یعنی عبد الوهاب - غفل عن مواقعة أمه - یعنی محمد بن عبد الوهاب - فسبقه الشیطان إلیها فکان أبا لهذا المارد … الخ إنا لله وإنا إلیه راجعون»

عبدالوهاب پدر محمد از اینکه با مادر محمد همبستر شود مقداری غافل ماند و به جای عبدالوهاب شیطان با مادر محمد همبستر شد و شیطان پدر این آدم پست و متمرد بوده است. انا لله و انا الیه راجعون!

دعاوی المناوئین لدعوة الشیخ محمد بن عبد الوهاب، عرض ونقض، المؤلف: عبد العزیز بن محمد بن علی العبد اللطیف، مصدر الکتاب: موقع الدرر السنّیة؛ ج 1، ص 41، باب دراسة استقرائیة مجملة لمؤلفات المناوئین

مشاهده کنید «ابن فیروز» که از اتباع «ابن تیمیه» بوده است، این حرف را می‌زند. اگر این شخص «شافعی»، «مالکی» یا «حنفی» بود؛ می‌گفتیم میان آن‌ها اختلاف مذهبی وجود دارد. این شخص از اتباع «ابن تیمیه» است که به صراحت می‌گوید: "«محمد بن عبدالوهاب» فرزند شیطان است!!"

وهابیت تلاش دارند این فرد با این توصیفات را با ائمه طاهرین (علیهم السلام) مقایسه کند که «ذهبی» در مورد تک تک آن بزرگواران کلمات والا مطرح می‌کند!! من نمی‌دانم این افراد چرا تلاش دارند این مقایسه باطل را انجام بدهند!!

همچنین در کتاب «الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیة» اثر آقای «زینی دحلان» وارد شده است: بسیاری از علمای مدینه از جمله «محمد بن سلیمان کردی شافعی» و «شیخ محمد حیاة الحنفی» از اساتید «محمد بن عبدالوهاب» بودند.

«یفترسون فیه الإلحاد و الضلال»

آن‌ها در محمد بن عبدالوهاب بی‌دینی و گمراهی مشاهده می‌کردند.

والله آقای «زینی دحلان» شیعه نیست!! او مفتی مکه مکرمه بوده است، در مهد وهابیت پرورش یافته است و نزدیک 130 سال قبل هم از دنیا رفته است.

«و کان والده عبدالوهاب من العلماء الصالحین فکان أیضا یفترس فی ولده المذکور الإلحاد و یذمه کثیرا و یحذر الناس»

پدر او عبدالوهاب از علمای صالحین بود ولی فرزندش را آدم ملحد می‌دانست و او را مذمت می‌کرد و به مردم می‌گفت از او برحذر باشید.

الدرر السنية في الرد علي الوهابية؛ زيني دحلان، أحمد بن السيّد، دار غار حراء، الدمشق، الطبعة الأولي، 1424 هـ. ق؛ ص 112

برادر او «سلیمان بن عبدالوهاب» در مورد او گفته است: او گمراهی‌ها و بدعت‌ها و عقیده‌های فاسدی که داشت را انکار می‌کرد.

شما می‌خواهید چنین شخصی را با بزرگانی همچون امام صادق (علیه السلام) که «ابوحنیفه» به شاگردی ایشان افتخار می‌کند، مقایسه کنید؟! یا می‌خواهید با امام باقر (علیه السلام) یا امام کاظم (علیه السلام) مقایسه کنید؟!

شما از این مقایسه خجالت نمی‌کشید؟! احساس نمی‌کنید روزی این مدارک روی آنتن خواهد آمد و شما مفتضح و رسوا خواهید شد؟!

من از جناب آقای «سجودی» تقاضا دارم اگر واقعاً مردانگی دارد و سر حرفش است، این بحث من را منتشر کند؛ البته من گمان نمی‌کنم این بحث را منتشر کند. من از او تقاضا دارم این بحث را منتشر کند و نسبت به آن پاسخ بدهد.

اگر این شخص این مطالب را منتشر کند و به آن جواب علمی بدهد؛ ما قول می‌دهیم که اگر جواب علمی ایشان قانع کننده بود، اعلام کنیم که قانع شدیم و اگر جواب علمی ایشان قانع کننده نبود، ما مجدداً جواب می‌دهیم.

بحث علمی که دعوا و فحش و لاطائلات گفتن ندارد!! آدم نمی‌داند افرادی که شبانه روز کارشان فحاشی و اهانت است و این مباحث را مطرح می‌کنند، از این فحاشی‌ها چه سودی می‌برند؟!

تمام دنیا می‌دانند فحش کار کسی است که حرفی برای زدن ندارد! اگر کسی حرفی برای گفتن داشته باشد، به هیچ وجهی فحش نمی‌دهد.

بنده تنها روایتی از ائمه طاهرین (علیهم السلام) در رابطه با کسانی که فحاشی می‌کنند، برای شما بخوانم. فرقی نمی‌کند فحاشی مربوط به شبکه‌های شیعه باشد که شبانه روز فحاشی می‌کنند، یا شبکه‌های وهابی؛ برای ما هیچ فرقی نمی‌کند!

هرکدام از این شبکه‌ها فحاشی کنند، از دیدگاه ما انسان‌های فاسدی هستند. مرحوم «کلینی» در کتاب «کافی» جلد دوم صفحه 323 نقل می کند که پیغمبر فرمود:

«إِذَا رَأَیتُمُ الرَّجُلَ لَا یبَالِی مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ لَهُ »

اگر دیدید کسی کارش فحش دادن و فحش خوردن است

حال مشاهده کنید که این شخص چقدر با فحش سروکار دارد؛ هم او فحش می‌دهد و هم مردم زنگ می‌زنند به او فحش می‌دهند.

همچنین به شخصی که از لس آنجلس روی آنتن می‌آید دقت کنید که چقدر مردم به او فحش دادند تا رفت دستگاه دلی خرید تا بتواند فحش‌های مردم را کنترل کند و نگذارد روی آنتن برود.

«فَإِنَّهُ لِغَیةٍ أَوْ شِرْک شَیطَان»

بدانید که این شخص یا زنازاده است و یا نطفه شیطان است.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 323، ح 2

«محمد بن عبدالوهاب» مصداق بارز این روایتی است که امام صادق (علیه السلام) از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) توصیف کرده است. این روایت و روایت بعدی آن صددرصد صحیح است؛ مخصوصاً روایت دوم که شکی در صحت آن نیست.

همچنین در کتاب «صحیح بخاری» حدیث 1292 در رابطه با اینکه «غَی» چه هست، وارد شده است:

«یصلی علی کل مَوْلُودٍ مُتَوَفًّی وَإِنْ کان لِغَیةٍ»

برای هر بچه‌ای نماز می‌خواند، ولو اینکه این بچه زنازاده باشد.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 1، ص 456، ح 1292

شارحین از جمله «ابن حجر عسقلانی» در کتاب «فتح الباری» هم در شرح این قضیه می‌گوید:

«أَی مِنْ زِنًا وَمُرَادُهُ أَنَّهُ یصَلَّی عَلَی وَلَدِ الزِّنَا»

فتح الباری شرح صحیح البخاری، المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، الناشر: دار المعرفة - بیروت، 1379، تحقیق: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، ج 3، ص 221، شماره 1356

همچنین در کتاب «عمدة القاری» اثر «بدرالدین عینی» جلد 8 صفحه 177 همین تعبیر وارد شده است. این آقایی که این‌قدر فحاشی می‌کند، بهتر است یک آزمایش «دی ان ای» بدهد تا تکلیفش مشخص شود.

همچنین مشاهده کنید در کتاب شیعیان و اهل سنت روایات زیادی وارد شده است و مؤمنان را از فحاشی و دشنام دادن منع کرده است؛ حال ما نمی‌دانیم فحاشی این آقایان به چه دلیل است و چرا این‌طور می‌کنند!!

دیدگاه ائمه اطهار(علیهم السلام) در مورد توسل

بنابراین این مطلب نکته‌ای بود که خواستیم به این افراد بیان کنیم، اما در مورد دیدگاه امام صادق (علیه السلام) در مورد توسل به کتاب «فروع کافی» مراجعه کنید که در جلد پنجم این کتاب روایت مفصلی وارد شده است که سند آن هم صددرصد صحیح است.

امام صادق (علیه السلام) در این روایت فرمودند:

«شِعَارُنَا یا مُحَمَّدُ یا مُحَمَّد»

شعار ما ائمه یا محمد یا محمد است.

این فرمایش امام صادق (علیه السلام) در حالی است که «محمد بن عبدالوهاب» معتقد است که هرکسی «یا علی» بگوید، کافر و مرتد است!!

«وَ شِعَارُ الْحُسَینِ یا مُحَمَّدُ وَ شِعَارُنَا یا مُحَمَّدُ»

شعار امام حسین هم یا محمدا بوده است و شعار ما هم یا محمد است.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 5، ص 47، ح 1

حال این افراد می‌گویند که دعای غیر الله شرک است. همچنین در کتاب «اصول کافی» جلد دوم وارد شده است که امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید:

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیک- بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أُقَدِّمُهُمْ بَینَ یدَی صَلَاتِی»

خدایا من به طرف تو می‌آیم و محمد و آل محمد را واسطه قرار می‌دهم و این‌ها را در پیشاپیش خودم قرار می‌دهم.

«وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمْ إِلَیک»

و به برکت آن‌ها به تو تقرب می‌جویم.

أصول الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، مترجم: مصطفوی، سید جواد، ج 4، ص 322، ح 1

ما در رابطه با «علی بن ابراهیم» به طور مفصل عرض کردیم که این شخص ثقه است. همچنین در مورد «ابراهیم بن هاشم» هم به طور مفصل مطالبی را بیان کردیم.

فقهای ما درطول تاریخ به روایات «ابراهیم بن هاشم» عمل کردند و «سید بن طاووس» سندی را نقل می‌کند که در حدیث «ابراهیم بن هاشم» است که می‌گوید تمام این افراد ثقه هستند.

همچنین «علامه مجلسی (رضوان الله تعالی علیه)» روایتی را در کتاب «روضة المتقین می‌آورد و می‌گوید:

«(و علی) ثقة (و أبوه) ممدوح کالثقة باعتماد القمیین، بل غیرهم علی حدیثه»

او در ادامه می‌گوید:

«بل لم نجد أحدا یرد حدیثه»

ندیدیم کسی از علمای شیعه حدیث ابراهیم بن هاشم را رد کرده باشد.

روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، نویسنده: مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی، محقق / مصحح: موسوی کرمانی، حسین و اشتهاردی علی پناه، ج 6، ص 45

همچنین «احمد بن ابی نصر بزنطی» از علمای بزرگ شیعه و از روات جلیل القدر ماست و جزو اصحاب اجماع و مشایخ الثقات است. «شیخ طوسی» در مورد او می‌گوید:

«کوفی، ثقة، لقی الرضا علیه السّلام، و کان عظیم المنزلة عنده، و روی عنه کتابا»

فهرست کتب الشیعة و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول، نویسنده: طوسی، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: طباطبائی، عبدالعزیز، النص، ص 50، باب أحمد

همچنین مرحوم «کشی» ایشان را جزو اصحاب اجماع آورده است. راوی بعدی «معاویة بن عمار» است که مشاهده کنید مرحوم «نجاشی» در مورد او می‌گوید:

«و کان وجها فی أصحابنا و مقدما»

او از آبروداران و شخصیت‌های برجسته در میان شیعه بوده است.

«کبیر الشأن عظیم المحل ثقة»

رجال النجاشی، نویسنده: نجاشی، احمد بن علی، ص 411، ح 1096

روایت زمانی که به این صورت مطرح شود، گمان نمی‌کنم دیگر نیازی به ترجمه باشد. همچنین در کتاب «کافی» جلد دوم صفحه 544 روایتی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است.

همچنین از امام باقر (علیه السلام) روایتی بیان شده است که حضرت می‌فرماید:

«یا مُحَمَّدُ یا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِک إِلَی اللَّهِ رَبِّک وَ رَبِّی»

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 552، ح 6

همچنین آقایان وهابی مفصل مطرح می‌کنند: "امیرالمؤمنین در کتاب «نهج البلاغه» بیان کرده است:

«إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی الْإِیمَانُ بِهِ وَ بِ رَسُولِهِ»

نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 163، خ 110

درحالی‌که می گویند توسل شرک و کفر است!!" تنها به حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) افترا نبسته بودید که به ایشان هم بستید! ما بارها گفتیم که توسل سه قسم دارد؛

قسم اول توسل به اسماء الهی است.

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِاسْمِک الْعَظِیمِ الْأَعْظَمِ الْأَجَلِّ الْأَکرَمِ الْمَخْزُونِ الْمَکنُونِ النُّورِ الْحَقِّ الْبُرْهَانِ الْمُبِینِ»

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 582، ح 17

و دعاهای دیگری از جمله دعای افتتاح، دعای جوشن کبیر، دعای صحیفه سجادیه و دیگر دعاها اسماء الهی است و توسل به آن‌ها مشروع است.

قسم دوم توسل به عمل صالح مشروع است.

(رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً ینادِی لِلْإِیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کفِّرْ عَنَّا سَیئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرار)

پروردگارا ما چون صدای منادی‌ای را که خلق را به ایمان می‌خواند شنیدیم اجابت کردیم و ایمان آوردیم، پروردگارا از گناهان ما درگذر و زشتی کردار ما را بپوشان و هنگام جان سپردن، ما را با نیکان محشور گردان.

سوره آل عمران (3): آیه 193

همچنین در روایات بسیاری از ائمه طاهرین (علیهم السلام) وارد شده است که یکی از بهترین وسیله تقرب به خدا اعتراف بنده به تقصیر و گنهکار بودن است.

قسم سوم توسل به انبیاء، اولیاء و صالحین است. فرزندان حضرت یعقوب پیغمبر است و تربیت شده در مکتب پیغمبر خدا هستند که به پدر خود عرضه می‌دارند:

(یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا)

ای پدر! برای گناهان ما آمرزش بخواه.

سوره یوسف (12): آیه 97

همچنین در سوره مبارکه نساء وارد شده است:

(وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُک فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً)

و اگر نامبردگان بعد از آن خلاف‌کاری‌ها- یعنی تحاکم نزد طاغوت و اعراض از رسول و سوگند دروغ- از در توبه نزد تو آمده بودند، و از خدا طلب آمرزش کرده بودند، و رسول برایشان طلب مغفرت کرده بود می‌دیدند که خدا توبه پذیر و مهربان است.

سوره نساء (4): آیه 64

همچنین در سوره مبارکه مائده وارد شده است:

(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَ جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ)

هان ای کسانی که در زمره مؤمنین در آمده‌اید، از خدا پروا داشته باشید، و در جستجوی وسیله‌ای برای نزدیک شدن به ساحتش- که همان عبودیت و به دنبالش علم و عمل است برآئید و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار گردید.

سوره مائده (5): آیه 35

خداوند متعال در این آیه شریفه نفرموده است که وسیله تنها منحصر به عمل صالح است، بلکه اگر کسی عمل صالح داشته باشد قطعاً توسل به عمل صالح شاید افضل از توسل به انبیاء و اولیاء باشد. شخص با این عمل صالح خود را به خداوند متعال نزدیک کرده است.

کسی که عمل صالحی در خود نمی‌بیند و خود را گنهکار می‌بیند و می‌خواهد به دنبال کسی برود که نزد خداوند متعال آبرودار است، می‌گوید:

«یا وَجِیهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّه»

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 99، ص 247، ح 8

در نتیجه حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) می‌فرماید:

«إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُون»

با فضیلت‌ترین توسل، عمل صالح است.

آیا معنای این فرمایش حضرت این است که به دلیل اینکه این عمل با فضیلت‌تر است، اعمال دیگر کفر است؟! همچنین در کتاب «موطأ» اثر «مالک» وارد شده است:

«أفضل الصلاة صلاتکم فی بیوتکم»

با فضیلت‌ترین نماز، نماز در خانه است.

الموطأ، نویسنده: الإمام مالک، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، سال چاپ: 1406 - 1985 م، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت – لبنان، ج 1، ص 130، ح 4

آیا معنای این حرف این است که اگر شما در بیرون از خانه نماز بخوانید، نماز شما باطل است؟! یا از پیغمبر سؤال می کنند که:

«أی الصَّلاَةِ أَفْضَلُ بَعْدَ الْمَکتُوبَةِ قال الصَّلاَةُ فی جَوْفِ اللَّیلِ»

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 2، ص 303، ح 8013

آیا معنای این روایت این است که اگر کسی در طول روز نماز بخواند، نماز او باطل است؟! همچنین در روایت دیگری وارد شده است:

«صلاة العصر هی الوسطی لانه افضل الصلوات»

آیا نستجیر بالله معنای این روایت این است که نماز صبح و ظهر و مغرب و عشاء باطل و کفر است؟! این چه حرف‌هایی است که شما می‌زنید؟!

شما که مصداق تعبیر «ذهبی» هستید، چنانکه در نامه‌ای به «ابن تیمیه» می‌نویسد: اتباع تو قلیل العقل هستند؛ ولی لااقل برای بینندگان خودتان یک احترامی قائل شوید!!

همچنین حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) زمانی که آیه شریفه:

(اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ)

از خدا پروا داشته باشید، و در جستجوی وسیله‌ای برای نزدیک شدن به ساحتش.

سوره مائده (5): آیه 35

می‌خوانند، می‌فرمایند:

«وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ أَنَا وَسِیلَتُهُ وَ أَنَا وَ وُلْدِی ذُرِّیتُه»

مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، نویسنده: ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، ج 3، ص 75، فصل فی أنه السبیل و الصراط المستقیم و الوسیلة

همچنین حضر امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل می‌کنند و می‌فرمایند:

«الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَینِ مَنْ أَطَاعَهُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ فَقَدْ عَصَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ هُمُ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی وَ هُمُ الْوَسِیلَةُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»

عیون أخبار الرضا علیه السلام، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 58، ح 217

این‌ها فرمایش حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است. همچنین از امام رضا (علیه السلام) نقل شده است که حضرت فرمودند:

«اللَّهُمَّ یا رَبِّ أَنْتَ عَظَّمْتَ حَقَّنَا أَهْلَ الْبَیت فَتَوَسَّلُوا بِنَا کمَا أَمَرْتَ»

مردم همان‌طور که دستور داده شده به ما توسل بجویید.

عیون أخبار الرضا علیه السلام، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 168، ح 1

همچنین امام باقر (علیه السلام) فرمودند:

«اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ فقال: تقربوا الیه بالإمام»

تفسیر نور الثقلین، نویسنده: العروسی الحویزی، عبد علی بن جمعة، محقق / مصحح: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 1، ص 627، ح 179

همچنین به «صحیفه سجادیه» مراجعه کنید که از ابتدا تا انتهای آن سرشار از توسلات است. در کتاب «صحیفه سجادیه» با تألیف مرحوم «ابطحی» وارد شده است:

«رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَایبِ أَهْلِ بَیتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِک، وَ جَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِک، وَ حَفَظَةَ دِینِک، وَ خُلَفَاءَک فِی أَرْضِک، وَ حُجَجَک عَلَی عِبَادِک، وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِیراً بِإِرَادَتِک، وَ جَعَلْتَهُمُ الْوَسِیلَةَ إِلَیک»

الصحیفة السجادیة، ص 216، باب 47

همچنین در کتاب «اقبال الأعمال» وارد شده است:

«فَإِنِّی بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِی وَ أَوْصِیائِهِمَا إِلَیک أَتَوَسَّل»

خدایا من به محمد و علی و اوصیاء آن‌ها متوسل می‌شوم.

إقبال الأعمال، نویسنده: ابن طاووس، علی بن موسی، ج 2، ص 716، فصل فیما نذکره من بیان صفات صلاة اللیل فی لیلة النصف من شعبان

این موارد یکی دوتا نیست؛ بلکه حداقل دویست مورد روایت از ائمه طاهرین (علیهم السلام) در رابطه با قضیه توسل بیان شده است که این‌ها کاملاً واضح و روشن است.

بنابراین عزیزان ما مقداری دقت کنند که این نسبت‌هایی که به ائمه طاهرین (علیهم السلام) می‌دهند، نسبت‌های نادرست و ناروا است.

مجری:

استاد ممنونم. می‌خواهیم ببینیم آن تعبیری که شما از وجود نازنین امام صادق (علیه السلام) آوردید که فرموده بودند «شِعَارُنَا یا مُحَمَّدُ یا مُحَمَّد» حتی از امام حسین (علیه السلام) هم این روایت را فرمودید، در منابع اهل سنت به چه صورتی است.

توسل و استغاثه از دیدگاه اهل سنت

توسل و استغاثه از زبان امام صادق (علیه السلام) که درواقع همان توسل است، از دیدگاه اهل سنت به چه صورتی است؟!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

ببینید دوستان روشی که ائمه طاهرین (علیهم السلام) داشتند به این صورتی بود که بیان کردیم. حال در رابطه با «عبدالله بن عمر» در کتاب «طبقات الکبری» اثر «ابن سعد» روایتی وارد شده است که می‌گوید:

پسر عمر عضلات پایش منقبض شده بود و نمی‌توانست حرکت کند. به او گفتند محبوب‌ترین انسان‌ها توسل کن، سپس گفت:

« یا محمد فبسطها»

گفت: یا محمد و عضلاتش باز شد.

الطبقات الکبری، اسم المؤلف: محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری الزهری، دار النشر: دار صادر – بیروت، ج 4، ص 154، باب و من بنی عدی بن کعب

آیا شما نسبت به این روایت هم ادعا می‌کنید که شرک گفته است؟! همان‌طور که امام صادق (علیه السلام) فرمودند، «شِعَارُنَا یا مُحَمَّدُ یا مُحَمَّد» و شعار امام حسین (علیه السلام) هم یا محمد بوده است. جالب اینجاست که «ابن تیمیه» همین عبارت را نقل می‌کند و می‌گوید:

«کنا عند عبد الله بن عمر رضی الله عنهما فخدرت رجله فقال له رجل: اذکر أحب الناس إلیک فقال: یا محمد فکأنما نشط من عقال»

الکلم الطیب، المؤلف: شیخ الإسلام ابن تیمیة، تحقیق: محمد ناصر الدین الألبانی، الناشر: المکتب الإسلامی – بیروت، الطبعة: الثالثة – 1977، ج 1، ص 173، ح 236

«ابن تیمیه» در این روایت می‌گوید: گویا این شخص را در زنجیر بسته بودند و همین که «یا محمد» گفت، پاهایش باز شد.

همچنین در کتاب «البدایة و النهایة» اثر «ابن کثیر دمشقی» جلد 9 با تحقیق «دکتر ترکی» روایتی وارد شده است که می‌گوید: در جنگ یمامه که همان جنگ رده است و یک سال بعد از رحلت پیغمبر اکرم بود، لشکری به فرماندهی «خالد بن ولید» حمله کردند؛

«ثم نادی بشعار المسلمین وکان شعارهم یومئذ یا محمداه»

به شعار مسلمانان ندا کردند و شعار مسلمانان در آنجا یا محمداه بود.

البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 6، ص 324، فصل فی خبر مالک بن نویرة الیربوعی التمیمی

طبق این روایت باید بگوییم تمام آن صحابه‌ای که در آن جنگ بودند همگی به واسطه توسل به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) مشرک شدند و به تعبیر آقای «محمد بن عبدالوهاب» واجب القتل شدند!!

همچنین در کتاب «مصنف» اثر «ابن ابی شیبه» که استاد «بخاری» است، وارد شده است که در زمان عمر بن خطاب نزد قبر پیغمبر اکرم آمد و گفت:

«یا رسول الله استسق لأمتک»

الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة الکوفی، دار النشر: مکتبة الرشد - الریاض - 1409، الطبعة: الأولی، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ج 6، ص 356، ح 32002

این روایت از هر جهت صحیح است، در حالی که آقایان وهابی معتقدند که استغاثه و توسل شرک و کفر است. «ابن کثیر دمشقی» در کتاب «البدایة و النهایة» جلد 7 صفحه 205 روایتی بیان کرده است:

«یارسول الله استسق الله لامتک»

نویسنده در مورد سند روایت می‌نویسد:

«وهذا اسناد صحیح»

البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 7، ص 92، باب ذکر فتح تستر ثانیة واسر الهرمزان وبعثه إلی عمر

همچنین در کتاب «فتح الباری» روایتی وارد شده است که می‌گوید:

«روی بن أَبِی شَیبَةَ بِإِسْنَادٍ صَحِیحٍ مِنْ رِوَایةِ أَبِی صَالِحٍ السَّمَّانِ عَنْ مَالِک الدَّارِی»

«مَالِک الدَّارِی» خزانه‌دار و وزیر امور اقتصادی عمر بن خطاب بوده است. این شخص با سند صحیح نقل کرده است و گفته است:

«یا رَسُولَ اللَّهِ اسْتَسْقِ لِأُمَّتِک فَإِنَّهُمْ قَدْ هَلَکوا»

فتح الباری شرح صحیح البخاری، المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، الناشر: دار المعرفة - بیروت، 1379، رقم کتبه وأبوابه وأحادیثه: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 2، ص 495، قَوْلُهُ بَابُ سُؤَالِ النَّاسِ الْإِمَامَ الِاسْتِسْقَاءَ إِذَا قحطوا

بنابراین این شخص که معتقد است واسطه قرار دادن بین خود و خدا شرک است، باید دستور قتل تمامی این افراد را صادر کند و گردنشان بزنند و بدنشان را زنده زنده به آتش بسوزانند. ما روایات فراوانی با این مضمون داریم و یک مورد یا دو مورد نیست.

بعد از رحلت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) «سهل بن حنیف» از «عثمان بن حنیف» نقل می‌کند و می‌گوید: شخصی مشکلی داشت و نزد عثمان می‌رفت و عثمان به او توجهی نمی‌کرد. این شخص نزد «عثمان بن حنیف» آمد و گفت: چکار کنم؟!

«عثمان بن حنیف» به او گفت: برو وضو بگیر و به مسجد برو و بگو:

«یا مُحَمَّدُ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِک إِلَی رَبِّک»

این استغاثه همانند استغاثه ما شیعیان است که می‌گوییم:

«یا وَجِیهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّه»

استغاثه بالاتر از دعاها و توسل است. معروف است که می‌گویند: هر توسلی استغاثه نیست، ولی هر استغاثه‌ای توسل است. هر دعایی استغاثه نیست، ولی هر استغاثه‌ای دعا است!!

مجری:

زمانی که کلمه «یا» به کار می‌رود و خطاب می‌شود، استغاثه است.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

بله. آقای طبرانی در ادامه نسبت به سند این حدیث می‌گوید:

«وَالْحَدِیثُ صَحِیحٌ»

الروض الدانی (المعجم الصغیر)، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: المکتب الإسلامی, دار عمار - بیروت, عمان - 1405 - 1985، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد شکور محمود الحاج أمریر، ج 1، ص 306، ح 508

همچنین مشاهده کنید در کتاب «مکة المشرفة و المسجد الحرام» وارد شده است که شخصی نزد قبر رسول گرامی اسلام آمده است و می‌گوید:

«یا رسول الله الشفاعة الشفاعة»

تاریخ مکة المشرفة والمسجد الحرام، المؤلف: ابن الضیاء، مصدر الکتاب: موقع الوراق، ج 1، ص 176، باب کیفیة السلام علیه صلی الله علیه وسلم حال الزیارة

جالب این است که این آقایان حتی «ابن تیمیه» تعبیری در کتاب «الکلم الطیب» دارد که این روایت قطعی است که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: هرگاه در بیابان ماندید، ماشینتان گم شد، راه را گم کردید و در جنگل ماندید؛

«فلیناد: یا عباد الله احبسوا [علی] یا عباد الله احبسوا»

صدا بزنید: ای بندگان خدا به داد من برسید، ای بندگان خدا به داد من برسید.

الکلم الطیب، المؤلف: شیخ الإسلام ابن تیمیة، تحقیق: محمد ناصر الدین الألبانی، الناشر: المکتب الإسلامی – بیروت، الطبعة: الثالثة – 1977، ج 1، ص 146، ح 178

این روایت مصداق بارز استغاثه است. آیا پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نمی‌دانستند که همانجا باید خداوند متعال را صدا بزنند؟! چرا «یا عباد الله احبسوا» می‌گویند؟!

همچنین مشاهده کنید که «ابن حجر عسقلانی» در کتاب «مختصر زوائد» می‌گوید:

«فإذا أصاب أحدکم عرجة بأرض فلاة فلیناد: یا عباد الله! اغیثوا»

چطور خداوند عالم نگفت که اگر در بیابان گم شدید، بگویید: «یا الله! اغثنی»؟! مگر خداوند متعال نمی‌فرماید:

(وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِید)

و ما از رگ گردن به او نزدیک‌تریم.

سوره ق (50): آیه 16

و یا فرمود:

(ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ)

مرا بخوانید تا استجابت کنم.

سوره غافر (40): آیه 60

اگر این‌طور باشد، آیا پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) دستور شرک داده‌اند؟! آقای «عسقلانی» در مورد سند این روایت می‌گوید:

«اسناده حسن»

سپس در پاورقی وارد شده است:

«رواه الطبرانی ورجاله ثقات»

مشاهده کنید که این موارد نشانگر نقل تعبیر یاد شده هستند. همچنین در کتاب «مسائل أحمد بن حنبل روایة ابنه عبد الله» وارد شده است که «عبدالله» می‌گوید:

«حججت خمس حجج منها ثنتین راکبا وثلاثة ماشیا أو ثنتین ماشیا وثلاثة راکبا فضللت الطریق فی حجة وکنت ماشیا فجعلت اقول»

من با پدرم بودم و پدرم گفت که من پنج مرتبه به حج رفتم؛ دو مرتبه سواره و سه مرتبه پیاده رفتم. یک مرتبه راه را گم کردم و هرکجا می‌رفتم، راه را پیدا نمی‌کردم. در این حال گفتم:

«یا عباد الله دلونا علی الطریق»

ای بندگان خدا به دادم برسید و راه را به من نشان بدهید.

«فلم ازل اقول ذلک حتی وقعت الطریق»

به قدری این جمله را تکرار کردم تا بندگان خدا به دادم رسیدند و راه را پیدا کردم.

مسائل أحمد بن حنبل روایة ابنه عبد الله، اسم المؤلف: عبد الله بن أحمد بن حنبل، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1401 هـ 1981 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: زهیر الشاویش، ج 1، ص 245، ح 912

آقای «البانی» هم در کتاب خود همین تعبیر را می‌آورد و می‌گوید:

«وهذا اسناد حسن کما قالوا، فإن رجاله کلهم ثقات غیر أسامة بن زید وهو اللیثی وهو من رجال مسلم»

سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة وأثرها السيئ في الأمة؛ المؤلف: محمد ناصر الدين بن الحاج نوح الألباني؛ دار النشر: دار المعارف؛ البلد: الرياض - الممكلة العربية السعودية؛ الطبعة: الأولى، سنة الطبع : 1412 هـ / 1992 م؛ ج2، ص 111، ح 217

«ابن حجر» هم در مورد این روایت گفته است:

«صدوق یهم»

همان تعبیری که امام صادق (علیه السلام) دارند، اهل سنت هم همان تعبیر را دارند. در بحث توسل اهل سنت با شیعه هیچ تفاوتی ندارند. همچنین آقای «سبکی» که «ذهبی» درباره او می‌گوید:

«الْإِمَامُ الْعَلَّامَةُ الْفَقِیهُ الْمُحَدِّثُ الْحَافِظُ فَخْرُ الْعُلَمَاءِ تَقِی الدِّینِ أَبُو الْحَسَنِ السُّبْکی»

یکی از سلفیون این عبارت را معنا می‌کرد و می‌گفت: «الْحَافِظُ» به معنای این است که حافظ قرآن بوده است!!

سپس می‌گوید:

«وَکانَ صَادِقًا مُتَثَبِّتًا خَیرًا دَینًا مُتَوَاضِعًا حَسَنَ السَّمْتِ، مِنْ أَوْعِیةِ الْعِلْمِ یدْرِی الْفِقْهَ وَیقَرِّرُهُ»

المعجم المختص بالمحدثین، المؤلف: شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَایماز الذهبی (المتوفی: 748 هـ)، تحقیق: د. محمد الحبیب الهیلة، الناشر: مکتبة الصدیق، الطائف، الطبعة: الأولی، 1408 هـ - 1988 م، ج، ص 166، باب حرف العین

آقای سلفی که فریب وهابیت را خوردید، مشاهده کنید که همین آقای «سبکی» که او را «الْإِمَامُ الْعَلَّامَةُ» خطاب می‌کند، در کتاب «شفاء السقام فی زیارة خیر الأنام» می‌گوید:

«إعلم: أنه یجوز ویحسن التوسل، والاستغاثة، والتشفع بالنبی صلی الله علیه وآله وسلم إلی ربه سبحانه وتعالی»

بدان که توسل، استغاثه و طلب شفاعت کردن به سوی خداوند عالم خوب است.

«وجواز ذلک وحسنه من الأمور المعلومة لکل ذی دین»

هرکسی که دین دارد می‌داند که این کار خوب است.

«المعروفة من فعل الأنبیاء والمرسلین، وسیر السلف الصالحین، والعلماء والعوام من المسلمین»

معروف است که این سیره انبیاء و مرسلین، سلف صالحین، علماء و عوام مسلمین بوده است.

سپس می‌گوید:

«ولم ینکر أحد ذلک من أهل الأدیان، ولا سمع به فی زمن من الأزمان، حتی جاء ابن تیمیة، فتکلم فی ذلک بکلام یلبس فیه علی الضعفاء الأغمار، وابتدع ما لم یسبق إلیه فی سائر الأعصار»

ابن تیمیه بعضی از افرادی که عقل سالمی ندارند و ضعیف العقل و ضعیف العلم هستند را از راه به در کرده است.

شفاء السقام فی زیارة خیر الأنام علیه الصلاة والسلام، المؤلف: الإمام السبکی، تقی الدین علی بن عبد الکافی الأنصاری، الخزرجی، المصری، الشافعی (683 ه‍ - 756 ه‍)، ج 9، ص 3، باب مشروعیة الزیارة

همچنین جناب آقای «سمهودی» همان کسی که آقای «ابن عماد» در کتاب «شذرات الذهب» در مورد او می‌گوید:

«نزیل المدینة المنورة وعالمها ومفتیها ومدرسها ومؤرخها الشافعی الإمام القدوة الحجة المفنن»

شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، اسم المؤلف: عبد الحی بن أحمد بن محمد العکری الحنبلی، دار النشر: دار بن کثیر- دمشق - 1406 هـ، الطبعة: ط 1، تحقیق: عبد القادر الأرنؤوط، محمود الأرناؤوط، ج 8، ص 50، باب سنة إحدی عشرة وتسعمائة

آقای «سمهودی» در کتاب «وفاء الوفاء» همین تعبیر را دارد و می‌گوید:

«اعلم أن الاستغاثة والتشفع بالنبی صلی الله علیه وسلم وبجاهه وبرکته إلی ربه تعالی من فعل الأنبیاء والمرسلین، وسیر السلف الصالحین، واقع فی کل حال، قبل خلقه صلی الله تعالی علیه وسلم وبعد خلقه، فی حیاته الدنیویة ومدة البرزخ وعرصات القیامة»

استغاثه و طلب شفاعت از پیغمبر اکرم و بجاه و برکت آن از فعل انبیاء مرسلین و سیره سلف صالحین بوده است و در تمام احوال قبل و بعد از خلقت پیغمبر اکرم و در زمان حیات و وفات پیغمبر اکرم و همچنین در قیامت استغاثه و تشفع به پیغمبر اکرم درست است.

وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی، المؤلف: علی بن عبد الله بن أحمد الحسنی الشافعی، نور الدین أبو الحسن السمهودی (المتوفی: 911 هـ)، الناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولی – 1419، ج 4، ص 193، الفصل الثالث فی توسّل الزائر

مشاهده کنید که عقیده ائمه شیعیان و ائمه اهل سنت چقدر به هم نزدیک است!!

مجری:

خیلی متشکرم. بنابراین در اینجا ما باید به عقیده «محمد بن عبدالوهاب» هم بپردازیم. ما نظر اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) از جمله حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)، امام صادق (علیه السلام) و سایر ائمه طاهرین را در خصوص استغاثه و توسل بیان کردیم.

همچنین در ادامه به بیان نظر علمای اهل سنت در این خصوص پرداختیم. حال باید تکلیف خود را با کسانی که نظرشان متفاوت از شیعه و اهل سنت است، روشن کنیم. این افراد وهابیت هستند که پیغمبرشان «محمد بن عبدالوهاب» است.

بخشی از پیامک‌های بینندگان برنامه:

تا استاد نفسی تازه کنند، چند مورد از پیامک‌های عزیزان بیننده را بخوانم و بعد از آن دومرتبه به ادامه بحث بپردازیم.

از آقای شهاب الدین غلامی از پرند ممنونیم؛ ایشان اشاره‌ای به موضوع بحث ما در مورد وهابیت داشتند و گفتند: این افراد شیطان و شیطان پرست هستند.

علی آقا از مشهد پیام فرستادند و از «شبکه جهانی ولایت» و تلاش‌های جناب استاد تشکر کردند.

عزیز دیگری از مشهد برای ما پیام فرستادند و گفتند: "در حرم کریمه اهلبیت برای ما دعا کنید؛ من از حرم امام مهربانی علی بن موسی الرضا (علیه السلام) نایب الزیاره شما هستم." حتماً دعاگوی شما هستیم و از شما ممنونیم.

از آقای ناصری از قزوین هم ممنون و سپاسگذاریم که بزرگواری کردند و برای ما پیام فرستادند.

آقای علی دلشادی از تبریز هم بزرگواری کردند و همراهی خودشان را با ما اعلام کردند و خسته نباشید و (یا حیدر مدد) برای ما فرستادند.

عزیزی خودشان را معرفی نکردند و گفتند: "اگر امکان دارد در زیارت به حرم حضرت معصومه نایب الزیاره ما هم باشید." حتماً اگر لایق باشیم دعاگو و نایب الزیاره شما هستیم.

آقای زمانی از شیراز هم برای ما پیام فرستادند و از ایشان هم ممنون و سپاسگذار هستیم.

آقای وزواری از گلستان بندر گز هم که شاگرد همیشگی «شبکه جهانی ولایت» هستند هم برای ما پیام فرستادند.

آقای غلام حسن زردوست از زابل هم بزرگواری کردند و برای ما پیام فرستادند.

آقا هادی عزیز از مشهد مقدس هم برای ما پیام فرستادند.

دیدگاه «محمد بن عبدالوهاب» نسب به استغاثه و توسل

استاد نظر اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)، علمای شیعه و همچنین علمای اهل سنت را در خصوص استغاثه و توسل را بیان کردید. حال نوبت به نظر «محمد بن عبدالوهاب» نسب به استغاثه و توسل است که باید این مورد را هم بیان کنید.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

دوستان عزیز مشاهده کنید که نظر علمای شیعه و علمای اهل سنت را بیان کردیم. حال بیایید نظر شخصی که به تعبیر «ابن فیروز» فرزند شیطان هست را بیان کنیم.

در کتاب «الرسائل الشخصیة» اثر «امام محمد بن عبدالوهاب» که شک نیست امام شیاطین بود است مطلبی وارد شده است که می‌گوید:

«فی (الإقناع) فی باب حکم المرتد إجماع المذاهب کلهم علی أن من جعل بینه وبین الله وسائط یدعوهم أنه کافر مرتد حلال المال والدم»

تمام مذاهب اتفاق نظر دارند بر اینکه هرکسی بین خود و خدا واسطه قرار بدهد و او را صدا کند کافر است، مرتد است و جان و مالش هم حلال است.

الرسائل الشخصیة، اسم المؤلف: محمد بن عبد الوهاب، دار النشر: مطابع الریاض - الریاض، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد العزیز بن زید الرومی، د. محمد بلتاجی، د. سید حجاب، ج 1، ص 147، باب 4 - الرسالة الحادیة والعشرون

البته در ادامه عرض خواهم کرد که «الإقناع» چه کتابی است و مؤلف این کتاب کیست! این شخص بیان نکرده است که «وسائط» زنده باشد یا مرده باشد، اسماء و صفات الهی باشد، عمل صالح باشد، انبیاء و صالحین باشد!!

در یکی از مناظراتی که آقای «عقیل بی‌عقل» با هم نوع خود داشت، می‌گفت: «محمد بن عبدالوهاب» از صاحب کتاب «الاقناع» نقل قول کرده است و حرف خودش نیست!!

مشاهده کنید که در صفحه 167 این کتاب وارد شده است:

«وتأمل ما ذکروه فی الأمور التی تجعل المسلم مرتداً یحل دمه وماله منها:»

دقت کن آنچه باعث می‌شود یک مسلمان مرتد شود و باعث می‌شود که جان و مالش هدر رود این است:

«من جعل بینه وبین الله وسائط یدعوهم»

بین خودش و خداوند واسطه‌ای قرار بدهد.

«کیف حکی الإجماع فی (الإقناع)»

ببین چطور اجماعی در کتاب الاقناع نقل کرده است.

سپس می‌گوید:

«فإن عرفت أن فی المسألة خلافاً ولو فی بعض المذاهب فنبهنی»

اگر دیدید در بعضی از مذاهب خلافی هست به من خبر بدهید.

الرسائل الشخصیة، اسم المؤلف: محمد بن عبد الوهاب، دار النشر: مطابع الریاض - الریاض، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد العزیز بن زید الرومی، د. محمد بلتاجی، د. سید حجاب، ج 1، ص 167، باب الرسالة الرابعة والعشرون

باید به این شخص بگوییم: تو مصداق آیه شریفه:

(بَلْ هُمْ أَضَل)

بلکه آنان گمراه‌ترند.

سوره اعراف (7): آیه 179

هستی! آیا مطالبی که ما آوردیم را ندیدی؟! عبارت «ابن حجر هیثمی که ادعای اجماع می‌کند، «سبکی» که ادعای اجماع می‌کند، «سمهودی» که ادعای اجماع می‌کند و ده‌ها عالم اهل سنت که بر مشروعیت توسل و تشفع و استغاثه ادعای اجماع می‌کنند را ندیدی؟!

او می‌گوید: ببینید که اجماع در اقناع نقل کرده است. اگر خلاف دیدی، به من خبر بده و اگر چنانچه دیدی که اجماع صحیح است بر تکفیر هرکسی که این‌طور کار بده است و یا اصلاً راضی بشود. خود او واسطه قرار ندهد، ولی به واسطه دیگران راضی باشد؛ انکار دین است.

در رابطه با مؤلف «الإقناع» عزیزان به «سایت مکتبه شامله» بروید و مشاهده کنید که مؤلف آن «موسی بن احمد بن موسی بن سالم» است و یکی از کتاب‌هایی که نوشته است، «الإقناع فی فقه إمام احمد بن حنبل» است.

همچنین در «سایت ویکی پدیا» وارد شده است که لقب او «الحجاوی» بوده است و در سال 968 هجری از دنیا رفته است. او «شرف الدین أبو النجا موسی بن أحمد» نام دارد و همچنین در مورد مؤلفات او می‌گوید:

«الإقناع و هو من أجل کتب الفقه عند حنابلة جرد فیه الصحیح من مذهب الإمام أحمد»

همچنین «ابن عماد» در مورد او گفته است:

«لم یؤلف أحد مؤلفا مثله فی تحریر النقول»

ما همین کتاب حرف «ابن تیمیه» را بیرون کشیدیم. دوستان عزیز ما اولین بار است کتاب «الإقناع» را نشان می‌دهیم تا ببینیم آقای «سجودی» چقدر مردانگی دارد.

کتاب «الإقناع فی فقه الإمام احمد بن حنبل» به تألیف «قاضی دمشق، العلامة المتبحر شیخ الاسلام المحقق أبی النجا شرف الدین موسی الحجاوی المقدسی» جلد چهارم که در «الأزهر» هم به چاپ رسیده است. ایشان در «باب حکم المرتد» می‌گوید:

«هو الذی یکفر بعد إسلامه»

مواردی که باعث می‌شود بعد از مسلمان شدن کافر شود.

او در ادامه تمام این موارد را بیان می‌کند و سپس می‌گوید:

«أو جعل بینه وبین الله وسائط یتوکل علیهم ویدعوهم ویسألهم إجماعا»

الإقناع فی فقه الإمام أحمد بن حنبل، المؤلف: موسی بن أحمد بن موسی بن سالم بن عیسی بن سالم الحجاوی المقدسی، ثم الصالحی، شرف الدین، أبو النجا (المتوفی: 968 هـ)، المحقق: عبد اللطیف محمد موسی السبکی، الناشر: دار المعرفة بیروت – لبنان، ج 4، ص 297، باب حکم المرتد

او در اینجا این موارد را نقل می‌کند، اما اینکه:

«کافر مرتد حلال المال والدم»

است را ندیدیم؛ اگر دوستان این موارد را در این کتاب پیدا کردند به ما هم خبر دهند. دقت کنید که در «باب حکم المرتد» هستیم. حال دومرتبه به عبارتی که در کتاب «الرسائل الشخصیة» وارد شده است، دقت کنید:

«فی (الإقناع) فی باب حکم المرتد إجماع المذاهب کلهم علی أن من جعل بینه وبین الله وسائط یدعوهم أنه کافر مرتد حلال المال والدم»

ما نمی‌دانیم «محمد بن عبدالوهاب» عبارت «کافر مرتد حلال المال والدم» را از کجا آورده است!! شاید پدر او شیطان این مسائل را به او وحی کرده است؛ زیرا به فرموده قرآن کریم:

(إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیوحُونَ إِلی أَوْلِیائِهِمْ)

دیو نهادان به دوستان خود القا می‌کنند.

سوره انعام (6): آیه 121

ما ندیدیم، حال اگر بوده است آقایان به ما نشان بدهند. بنابراین معلوم شد که «محمد بن عبدالوهاب» خود چنین عقیده‌ای را دارد و برای عقیده خودش به حرف صاحب کتاب «الإقناع» استناد می‌کند.

برخی از پیامک‌های بینندگان برنامه:

مجری:

من نگاهی به پیام‌های عزیزان داشته باشم. همچنان پیام‌های شما به دست من می‌رسد. برخی از بزرگان زمانی که لطف می‌کنند از طریق راه‌های ارتباطی که برایشان زیرنویس می‌شود پیام می‌دهند، اسم و نام شهر و دیارشان را نمی‌گویند.

تنها شماره تلفن این عزیزان روی صفحه مانیتور ما قرار می‌گیرد که ما نمی‌دانیم نام زیبای این عزیزان چیست و از کدام دیار برای ما پیام فرستادند.

با توجه به ایامی که در ابتدای برنامه گفتم و در آغاز سالروز ورود پرخیر و برکت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به شهر مقدس قم است، بسیاری از عزیزان سفارش کردند که ما را هم دعا کنید و در حرم به یاد ما باشید. حتماً به یادتان خواهیم بود!

برخی از دوستان حاضری خودشان را سر کلاس درس استاد قزوینی زدند و گفتند: ما در برنامه «حبل المتین» حاضر هستیم!!

آقای زمانی از زرند پیام فرستادند.

آقای نیازمندی از شیراز گفتند: "از دیدار شما خوشحالیم"؛ ممنونم. واقعاً این احساس دوطرفه است. همان‌طور که شما نسبت به ما لطف و عنایت و مرحمت دارید، ما هم نسبت به شما ارادت ویژه داریم.

آقا رضا از علی آباد کارزین برای ما پیام فرستادند و یک یا علی مدد گفتند.

عزیز دیگری هم از برنامه تشکر کردند و گفتند: "خواهش می‌کنم وقتی به مسجد جمکران و حرم بی‌بی حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) رفتید، التماس دعا دارم."

آقای غفار باقری نژاد از خراسان شمالی برای ما پیام فرستادند که از این عزیز هم ممنون و سپاسگذار هستیم.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

دومرتبه به کتاب «الرسائل الشخصیة» دقت کنید:

«من أعظم نواقض الإسلام عشرة:»

بزرگ‌ترین مواردی که انسان اسلام را نقض می‌کند ده مورد است:

«الأول: الشرک فی عبادة الله»

سپس می‌گوید:

«الثانی: من جعل بینه وبین الله وسائط یدعوهم ویسألهم الشفاعة کفر إجماعاً»

دوم: هرکسی بین خود و خدا واسطه قرار بدهد، اجماعا کافر است.

دقت کنید که این مورد دیگر حرف خود اوست و از صاحب کتاب «الإقناع» نقل قول نکرده است.

«الثالث: من لم یکفر المشرکین، أو شک فی کفرهم، أو صحح مذهبهم کفر إجماعاً»

سوم: هرکسی این افراد را کافر نداند، یا در کافر بودن آن‌ها شک کند، او هم کافر است.

الرسائل الشخصیة، اسم المؤلف: محمد بن عبد الوهاب، دار النشر: مطابع الریاض - الریاض، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد العزیز بن زید الرومی، د. محمد بلتاجی، د. سید حجاب، ج 1، ص 212، باب الرسالة الثانیة والثلاثون

به عبارت دیگر هرکسی افرادی که توسل می‌جویند را کافر نداند، او هم کافر است. دوستان عزیز مقداری دقت کنید و ببینید این شخص چکار می‌کند.

دوستان عزیز آقایان وهابی ادعا کردند که ما هشتاد و سه روز است به مراجع نامه نوشتیم و آن‌ها به ما جوابی ندادند. ما عرض کردیم جواب شما کاملاً مشخص است؛ مراجع عظام تقلید شما را آدم حساب نمی‌کنند.

بنده در سال 1382 دیداری با «آل شیخ» مفتی اعظم عربستان سعودی داشتم که در تاریخ 25 جمادی الاولی بود که من به ایشان گفتم که بعضاً سؤالاتی برای ما پیش می‌آید.

این شخص شماره تلفن خود را در ریاض به همراه ایمیل و شماره فکس خود را در اختیار من گذاشت. بنده بعد از این دیدار به قم برگشتم و بعد از ده روز نامه‌ای به ایشان نوشتم و در آن نامه سه سؤال از ایشان پرسیدم و برای ایشان فرستادم.

الآن سیزده سال از آن ماجرا گذشته است و ایشان هنوز جواب نامه مرا نداده است. این در حالی است که خود این شخص شماره تلفن و فکس خود را در اختیار من گذاشت و گفت اگر سؤالی داشتی برای من ارسال کن.

مراجع عظام تقلید برای این آقایان ارزشی قائل نیستند که به سؤالات ایشان پاسخ بدهند؛ حال 80 روز هم از تاریخ ارسال نامه گذشته باشد تفاوتی ندارد. الآن سیزده سال از تاریخ ارسال نامه ما می‌گذرد و ما هنوز منتظر جواب نامه هستیم.

مجری:

حاج آقا ایشان نامه را دریافت کرده است، ولی جوابی ندارد که به نامه بدهد.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

البته سؤالاتی که از ایشان پرسیدم مقداری تند است و حتی از «پروفسور غامدی» و «شیخ محمد بن زیلو» هم این سؤالات را پرسیدم، اما ایشان هم جوابی به سؤالات من ندادند.

بنده همچنین این سؤالات را از دانشجویان آن‌ها پرسیدم و آن‌ها هم جوابی برای سؤالات من نداشتند و گفتند که از استادان خود سؤال می‌کنیم و هنوز جوابی از اساتید خود برای ما دریافت نکردند.

«محمد بن عبدالوهاب» معتقد است که توسل زنده و مرده ندارد؛ شخص هرکسی را بین خود و خدا قرار بدهد مرتکب کفر شده است.

دوستان عزیز مشاهده کنید کتاب «الدرر السنیة فی الأجوبة النجدیة» کتابی است که در آن مجموعه نامه‌ها و سؤالاتی که از علمای نجد از زمان «محمد بن عبدالوهاب» تا الآن جمع‌آوری شده است.

جلد اول این کتاب که «کتاب العقاید» نام دارد، عبارتی از «شیخ محمد بن عبدالوهاب» وارد شده است که می‌گوید:

«الذی أنکرناه علیهم، وکفرناهم به فإنما هو:»

آنچه ما بر مسلمانان انکار می‌کنیم و به واسطه آن مسلمانان را کافر خطاب می‌کنیم این است:

«الشرک بالله، مثل أن تدعو نبیا من الأنبیاء، أو ملکا من الملائکة»

شرک به خداوند به صورتی که پیغمبر اکرم یا ملکی از ملائکه را صدا کنند.

الدرر السنیة فی الأجوبة النجدیة، المؤلف: علماء نجد الأعلام، المحقق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، الطبعة: السادسة، 1417 هـ/1996 م، ج 1، ص 144، باب کتاب العقائد

این شخص در اینجا ادعا می‌کند که اگر کسی ملائکه را صدا کند کافر است؛ آیا ملائکه مرده و زنده دارند؟! مشاهده کنید که بحث زنده و مرده نیست!!

همچنین او در کتاب «کشف الشبهات» که یکی از ننگین‌ترین کتب «محمد بن عبدالوهاب» است، می‌گوید:

«وأن قصدهم الملائکة، والأنبیاء، والأولیاء، یریدون شفاعتهم والتقرب إلی الله بذلک هو الذی أحل دماءهم وأموالهم»

کسانی که ملائکه، انبیاء و اولیاء را قصد می‌کنند و از آن‌ها شفاعت می‌خواهند تا به خداوند نزدیک شوند، قتل و تصرف اموال این شخص واجب است.

کشف الشبهات، المؤلف: الإمام محمد بن عبد الوهاب، الطبعة: الأولی، الناشر: وزارة الشؤون الإسلامیة والأوقاف والدعوة والإرشاد - المملکة العربیة السعودیة، تاریخ النشر: 1418 هـ، ج 1، ص 4، الفصل الثانی بیان الأدلة علی أن المشرکین الذین قاتلهم رسول الله

دیگر از این واضح‌تر و روشن‌تر بیان کنیم. همچنین در کتاب «الدرر السنیة فی الأجوبة النجدیة» وارد شده است:

«من دعا علی بن أبی طالب فهو کافر، ومن شک فی کفره فهو کافر»

هرکسی علی بن أبی طالب را صدا بزند کافر است و هرکسی هم در کفر او شک کند کافر است.

الدرر السنیة فی الأجوبة النجدیة، المؤلف: علماء نجد الأعلام، المحقق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، الطبعة: السادسة، 1417 هـ/1996 م، ج 8، ص 219

مشاهده کنید که مبنای کار آقایان این است که هرکسی «یا علی» بگوید کافر است!!

همچنین در لجنه افتاء عربستان وارد شده است که هرکسی «یا علی»، «یا حسن» و «یا حسین» بگوید مشرک و از اسلام مرتد هستند و ذبیحه آنان را هم نمی‌توان خورد؛ گرچه بسم الله الرحمن الرحیم گفته باشند!!

این در حالی است که آقایان به صراحت می‌گویند: ما تکفیری نیستیم و اصلاً «محمد بن عبدالوهاب» کسی را تکفیر نکرده است!! این افراد زمانی که دروغ می‌گویند، خودشان هم باور می‌کنند که دارند راست می‌گویند.

می گویند شخصی قصد فروش الاغ خود را داشت و آن را به یک دلال سپرده بود. دلال شروع به تعریف کرد و به مردم گفت که این الاغ روزی نیم کیلو یونجه می‌خورد و به چهار نفر سواری می‌دهد، از اسب و قاطر هم جلوتر می‌رود و از بیست و چهار ساعت دو ساعت بیشتر نمی‌خوابد. صاحب الاغ که این تعاریف را شنید، پولی به دلال داد و الاغ را پس گرفت!!

این حکایت آقایان وهابی است؛ آن‌ها در مواقعی به قدری دروغ می‌گویند تا حتی خودشان هم دروغ‌های خود را باور می‌کنند!! مشاهده کنید که بنده حتی یک مورد از این مدارک را بدون تصویر بیان نکردم.

بنده بازهم به آقای «سجودی» با تمام اختلافاتی که با هم داریم عرض می‌کنم: شما دیشب ادعا کردید که اگر آقای «قزوینی» جواب من را بدهد، من قول می‌دهم این مطالب را پخش کنم؛ خب بفرمایید!!

اگر این مطالب را پخش کردید، بنده مطالبی در رابطه با تضعیف آقای «ذهبی» نسبت به «بخاری» مطالبی بیان خواهم کرد، همچنین مطالبی در رابطه با اینکه «ابن تیمیه» تمام اهل سنت را کافر دانسته است نشان خواهم داد.

در این زمان معلوم خواهد شد که ما دروغ می‌گوییم یا راست می‌گوییم. از این آقای شریک دزد سؤال می‌کنند که خواستند شما مدارکتان را بدهید. این شخص می‌گوید: سؤال من مدرک من است.

خدا می‌داند سؤالاتی نسبت به حضرت ابوطالب (سلام الله علیه) داشت که بنده در فرصتی مناسب شخصاً به این سؤالات پاسخ خواهم داد.

در این زمینه تنها جمله‌ای از حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) نقل می‌کنم. شخصی نزد حضرت آمد و به ایشان عرض کرد: یا علی! تو چنین جایگاهی داری و پدرت در آتش جهنم است.

حضرت به او فرمود: دهانت بشکند!! من «قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّار» هستم، آنوقت پدرم در آتش جهنم باشد؟!

شخصی به امام رضا (علیه السلام) عرض کرد: یابن رسول الله! می‌گویند «ابوطالب» در آتش است. حضرت به او گفت:

«کان مسیرک الی النّار»

یقین داشته باش آخر کار در آتش جهنم هستی.

الطرائف / ترجمه داود إلهامی، نویسنده: ابن طاووس، علی بن موسی، مترجم: الهامی، داوود، ص 449، باب ایمان ابو طالب (علیه السلام)

ما حضرت ابوطالب (سلام الله علیه) را بعد از حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) افضل‌ترین صحابه می‌دانیم؛ زیرا خدمات آن بزرگوار خدماتی غیر قابل انکار است و در این رابطه ادله مفصلی هم داریم.

آقای «سقاف» مقاله‌ای نوشته است که در اینترنت هم موجود است. ان‌شاءالله اگر آقای اسماعیلی به بنده یادآوری کنند، من مطالبی در این زمینه بیان خواهم کرد.

«سقاف» یکی از بزرگان و شخصیت‌های اهل سنت است که علیه «ابن تیمیه» بزرگ‌ترین کتاب را نوشته است. من گمان نمی‌کنم در میان علمای شیعه کسی به اندازه «سقاف» اقدامات پلید «ابن تیمیه» را برملا کرده باشد!!

ایشان در «شبکه المستقله» مناظره مفصلی داشتند که واقعاً سنگ تمام گذاشتند. من از دوستان واحد تدوین درخواست می‌کنم که مناظره ایشان را پیدا کنند و ترجمه کنند تا آن را به صورت فارسی و عربی پخش کنیم.

حضرت آیت الله العظمی سبحانی (حفظه الله) و آقای «نواب» که چندین سال در مکه بودند به همراه چند تن از دوستان به منزل ما تشریف آوردند و مناظرات ایشان را در منزل ما تماشا کردند. مناظره ایشان واقعاً عالی است!

آقای «سقاف» مقاله‌ای در رابطه با ایمان حضرت ابوطالب (سلام الله علیه) دارد. «علامه امینی»، «سید محسن امین» و دیگران در این زمینه مقالات بسیاری نوشتند؛ اما به نظر من بهترین مقاله در ایمان حضرت ابوطالب مقاله ای است که آقای «سقاف» نوشته است.

بنده هر زمانی که این مقاله را می‌خوانم، از صمیم قلب این شخص را دعا می‌کنم. من در خدمت شما هستم.

مجری:

استاد از شما ممنونم. خیلی فرصت نداریم، با این حال دوستان تلاش کردند و چند دقیقه‌ای به ما فرصت دادند. با توجه به اینکه در ساعت ده به وقت ایران باید برنامه زنده دیگری پخش شود، فرصت زیادی نداریم. ان‌شاءالله ما در فرصت‌های بعدی در خدمت عزیزان بیننده باشیم.

بخشی از پیامک‌های بینندگان برنامه:

بنده چند مورد از پیام‌های عزیزان بینده بخوانم و بعد ان‌شاءالله دعای جناب استاد را داشته باشیم.

آقای حسن علی اف از جمهوری آذربایجان منطقه نخجوان برای ما پیام فرستادند. از این عزیزمان بسیار ممنونیم.

آقای حسین ملکی از قم از همه اساتید «شبکه جهانی ولایت» تشکر کردند و گفتند: اساتید «شبکه جهانی ولایت» با وهابیت کاری کردند که آن‌ها دیگر جرئت بردن کلمه مناظره را ندارند.

امید سامریان خسته نباشید گفتند و در ادامه گفتند: ما هم سر کلاس درس استاد حاضر هستیم. از این عزیزمان ممنونیم.

آقای علیرضا از داراب هم بزرگواری کردند و از ایشان هم ممنونیم.

آقای محمد حسین یوسفی از کابل هم پیام فرستادند.

آقا یاسر از آبادان برای ما پیام فرستادند.

آقای قیس از خوزستان هم بزرگواری کردند و برای ما پیام فرستادند.

احمد آقا از گلستان و همچنین آقای حسین قویدل از تبریز برای ما پیام فرستادند.

عزیزی هم گفتند: ما را در حرم از دعا فراموش نکنید.

آقا محمود از آلمان پیام فرستادند که حتماً دعاگوی این عزیزان هستیم.

تماس بینندگان برنامه:

در حد چند دقیقه‌ای که از برنامه باقی مانده است چند تلفن داشته باشیم. آقا رضا از مشهد مقدس پشت خط ارتباطی ما هستند. آقا رضا سلام به شما:

بیننده (آقا رضا از مشهد – شیعه):

خدمت جناب آقای اسماعیلی و دکتر قزوینی سلام و عرض ادب دارم.

مجری:

ممنون و متشکرم، در خدمت شما هستیم.

بیننده:

با نام علی اگر هلاکم سازند

در عرض روم چو زیر خاکم سازند

گفتند که ناپاک مبر نام علی

من نام علی برم که پاکم سازند

این مطلبی در رابطه با حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) بود. یک کلمه خطاب به دشمنانی که پا را فراتر گذاشتند و به نظام و رهبر نظام و همچنین دولت مردان توهین می‌کنند، بیان می‌کنم:

بدانید و آگاه باشید من با مقام معظم رهبری در یک طرف کارزار و شما سیل جمعیت در طرف دیگر میدان کارزار باشید. من خود را سپر بلای وجود رهبرم می‌کنم، تا تیرهای بلا به من اصابت کند و وجود آن بزرگوار از هرگونه تیر بلا پاک و در امان باشد.

مجری:

آقا رضا از لطف شما ممنونم و از شما تشکر می‌کنم. فرصت ما خیلی کم هست و باید تلفن‌های دیگر را هم جواب بدهیم و دوستان پشت خط ارتباطی هستند.

از این همه رشادت و دلیری و شجاعت و جانبازی و سرافرازی شما ممنونیم. ان‌شاءالله خداوند به شما سلامتی بدهد. آقا الیاس از دزفول سلام به شما:

بیننده (آقا الیاس از دزفول – شیعه):

سلام. امیدوارم حال شما خوب باشد. سلام عرض می‌کنم خدمت جناب آقای قزوینی و آقای اسماعیلی. جناب آقای قزوینی من یک سؤال مهم از شما داشتم. شما دوست دارید که این اختلافات میان شیعه و اهل سنت برطرف شود و یک امت واحد شوند؟!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

بله؛ این دستور قرآن کریم و ائمه طاهرین (علیهم السلام) و مراجع ما است.

بییننده:

شما دوست دارید علاوه بر اینکه شیعه و اهل سنت یک امت واحده شوند، تمام مردم دنیا مسلمان شوند و امت واحدی را تشکیل بدهند؟!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

عزیزم بحث وحدت، وحدت مذهبی نیست؛ بلکه وحدت اجتماعی است. در سایه سار این وحدت باید به همدیگر توهین نکنیم، فحش ندهیم، ناسزا نگوییم، در صف واحد در برابر دشمنانی که می‌خواهند اسلام را از بین ببرند بایستیم و به جان هم نیفتیم.

مشاهده کنید در سوریه و عراق چقدر مردم کشته شدند؛ درحالی‌که هردو طرف مسلمان هستند. والله ما راضی نیستیم حتی خاری به انگشت آن تروریستی که برای جنگ به این کشورها آمده است، برود؛ زیرا گوینده «لا اله الا الله» و «محمد رسول الله» است!!

بیننده:

آقای قزوینی ان‌شاءالله بنده می‌توانم این کار را انجام بدهم، اما این کار یک هزینه‌ای دارد و هزینه آن هم جواب دادن به یک سؤال بسیار بسیار مهم درباره دین خداوند است!!

مجری:

آقا الیاس چکار می‌خواهید بکنید؟!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

سؤالتان را بفرمایید.

بیننده:

بنده قبل از اینکه این سؤال خیلی مهم را مطرح کنم، خودم را به صورت مختصر معرفی کنم.

مجری:

شما شیعه هستید یا اهل سنت هستید؟!

بیننده:

فرقی نمی‌کند.

مجری:

برای ما فرق می‌کند.

بیننده:

من شیعه هستم. اجازه بدهید خیلی کوتاه خود را برای بینندگان عزیز معرفی کنم.

مجری:

فقط سریع خودتان را معرفی کنید، زیرا وقت کمی داریم.

بیننده:

بنده محقق قرآن کریم هستم و تحقیقات گسترده‌ای روی قرآن کریم و احادیث معصومین داشتم. بنده از سی سال پیش شروع به این کار کردم و تا پنج سال خواندن هر کتابی غیر از قرآن کریم را بر خود حرام کردم؛ مگر کتابی که در رابطه با قرآن کریم باشد.

بنده یک کتاب قرآن کشف الآیات‌دار هم تهیه کردم و شروع به نوشتن آیات قرآن کریم به صورت موضوعی کردم که این کار دوازده سال طول کشید.

بنده با نوشتن آیات قرآن کریم به صورت موضوعی بود که فهمیدم یک اصولی بر آیات قرآن کریم حاکم است. خداوند متعال خواست که با مسلط شدن بر این اصول به باطن کتاب خدا راه پیدا کنم.

مجری:

آقا الیاس سؤالتان را بگویید، فرصت نداریم.

بیننده:

این را بگویم که روی تورات، انجیل، اوستا، گیتا و همچنین مذاهب باستانی از جمله میترائیسم و همچنین مذاهب دیگر دنیا تحقیق کردم. سؤال من این است که:

"اگر من در یک مناظره تلویزیونی با استناد محکم به کتاب خدا و احادیث مطابق با کتاب خدا به همه شما صاحبان مذاهب اعم از شیعه، سنی، یهودی، نصاری، بودائی، زرتشتی و هندو ثابت کنم که این مذاهب شما ربطی به دین خداوند ندارند و دین خداوند چیز دیگری است؛ آیا حاضرید دست از این مذاهب برداشته، به دین خدا گرویده اسلام بیاورید تا رستگار شوید؟!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

ما اسلام شما را به شما تبریک می‌گوییم و نیازی به چنین اسلامی نداریم. خیلی رک بگویم که ما چنین اسلامی را قبول نداریم!!

پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) حدود 40 روایت بلکه بیشتر دارند، مبنی بر اینکه:

«أَنْتَ وَ شِیعَتُک هُمُ الْفَائِزُون»

الأمالی، نویسنده: طوسی، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: مؤسسة البعثة، ص 551، ح 1168

و:

«یا عَلِی أَنْتَ وَ شِیعَتُک فِی الْجَنَّة»

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 65، ص 136، ح 72

بنیانگذار بحث تشیع که ما افتخار داریم که نام آن روی ما است، رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله وسلم) است. بزرگان اهل سنت هم اعتراف کردند که بنیانگذار تشیع پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) بوده است.

تعدادی از صحابه در زمان پیغمبر اکرم اعتراف کردند که شیعه تربیت یافته پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) بودند.

برادر من ما از زحمات شما تشکر می‌کنیم؛ اما ضمن احترام به شما باید بگویم قرآن خواندنی که این‌قدر ما را از قرآن دور کند به درد نمی‌خورد!!

(وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلاَّ خَسارا)

و ما آنچه از قرآن فرستیم شفای دل و رحمت الهی بر اهل ایمان است، لیکن کافران را به جز زیان چیزی نخواهد افزود.

سوره إسراء (17): آیه 82

مجری:

ایشان ادعای بزرگی کردند و گفتند که به باطن قرآن پی بردم!!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

بنده در سال 1363 دوستی داشتم که ایشان قبل از نماز مغرب که ما حرم می‌رفتیم و پشت سر آیت الله العظمی مرعشی نجفی نماز می‌خواندیم، ایشان صحبت‌های قرآنی می‌کرد و اطلاعات زیبایی از آیات قرآن کریم داشتند و آیات را کنار هم می‌چیدند.

یک روز ایشان گفت: من احساس می‌کنیم امام صادق (علیه السلام) چنین تسلطی که من به قرآن کریم دارم را نداشت!!

همین که این شخص این حرف را زد، بنده به او گفتم: من نمی‌دانستم جنابعالی از خر، خرتر هستی!! کسی که چنین نگاهی به قرآن کریم داشته باشد، مصداق این آیه از قرآن کریم است که می‌فرماید:

(وَ لا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلاَّ خَسارا)

قرآن کریم هم جواب این افراد را به این صورت داده است:

(مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یحْمِلُوها کمَثَلِ الْحِمارِ یحْمِلُ أَسْفاراً )

وصف حال آنان که تحمل (علم) تورات کرده و خلاف آن عمل نمودند در مثل به حماری ماند که بار کتاب‌ها بر پشت کشد (و از آن هیچ نفهمد و بهره نبرد).

سوره جمعه (62): آیه 5

پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«إِنِّی تَارِک فِیکمُ الثَّقَلَینِ کتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی وَ لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّی یرِدَا عَلَی الْحَوْض»

کتاب بدون عترت ضلالت‌آور است؛ چنانکه عترت بدون کتاب هم ضلالت‌آور است و در او هیچ شکی نیست!!

کسانی که عترت را چسبیدند و قرآن را رها کردند و به نماز و روزه و سایر اعمال عبادی اهمیت نمی‌دهند، ما آن‌ها را گمراه می‌دانیم.

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: شیعیان هیچ ارتباطی میان ما و خداوند متعال نیست،

«مَنْ کانَ لِلَّهِ مُطِیعاً فَهُوَ لَنَا وَلِی»

هرکسی مطیع خداوند باشد، او دوست ماست.

«وَ مَنْ کانَ لِلَّهِ عَاصِیاً فَهُوَ لَنَا عَدُو»

کسی که قرآن را کنار بگذارد و معصیت کند، او دشمن ماست.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 75، ح 3

ائمه طاهرین (علیهم السلام) احیاگر و ناشر قرآن کریم هستند.

مجری:

بسیار عالی، از شما ممنونم. با توجه به اینکه کسی چنین ادعایی کند که من به باطن قرآن کریم پی بردم، دیگر کاملاً مشخص است و قضاوت را به عهده بینندگان عزیز خواهیم گذاشت.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

جالب است که ایشان به عنوان وحدت قدم پیش می‌گذارد، درحالی‌که این اقدام اول اختلاف است. در این صورت باید همگی بر عقایدمان خط بطلان بکشیم و وحدت ایجاد کنیم.

من از این برادر عزیزم عذرخواهی می‌کنم و به زحمات شما احترام می‌گذارم، اما حداقل شما احساس کنید الآن حدود 50 میلیون این برنامه را می‌بیند؛ اگر ما موضع صحیح نگیریم اختلاف ایجاد خواهد شد.

ما با شیعه، سنی و وهابی تعارف نداریم؛ آنچه تشخیص بدهیم حق است عرض می‌کنیم. «حَتَّی بَلَغَ مَا بَلَغَ». ما معصوم نیستیم و ادعای عصمت هم نداریم، اما اگر نسبت به کسی تشخیص صحیح بدهیم و نسبت به او قطع و یقین داشته باشیم از او حمایت می‌کنیم.

مجری:

بسیار از شما متشکرم و از عزیزان بیننده‌ای که اسامی‌شان را هم به من دادند، اما فرصت نشد تا صدایشان را بشنویم و برنامه به پایان رسید. از همکارانم تشکر می‌کنم که مقداری وقت اضافه به ما دادند که حداقل بتوانیم چند تلفن پخش کنیم. استاد دعا بفرمایید.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

خدایا تو را قسم می‌دهیم به آبروی محمد و آل محمد فرج مولای ما ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نزدیک بگردان، ما را از یاران مخلص و سربازان فداکار آن نازنین وجود قرار بده.

خدایا به حق محمد و آل محمد چشمان گنهکار ما را به دیدن جمال نورانیش منور بگردان و افتخار خدمتگزاری و شهادت در رکاب آن حضرت را نصیب ما بگردان.

خدایا به حق محمد و آل محمد ما را با قرآن و اهلبیت در دنیا و آخرت محشور بگردان، ما را یک لحظه از قرآن کریم و اهلبیت جدا نکن.

خدایا به حق محمد و آل محمد رفع گرفتاری از همه گرفتاران بفرما، حوائج حاجت مندان روا نما.

خدایا به حق محمد و آل محمد حوائج ما، حوائج دست اندرکاران «شبکه جهانی ولایت»، حوائج بینندگان عزیز مخصوصاً عزیزان ولایت یاور برآورده نما، دعاهای ما را به اجابت برسان.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

مجری:

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

از تک تک شما دوستان خوب بیننده که برنامه زنده «حبل المتین» را همراهی کردید ممنونم، در پناه حضرت حق و زیر سایه حضرت مرتضی علی (سلام الله علیه) باشید.

یا علی مدد، خدانگهدار



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب