نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
زندگينامه امام جواد علیه السلام
کد مطلب: 5907 تاریخ انتشار: 01 بهمن 1402 - 09:15 تعداد بازدید: 323537
يادداشت » عمومي
زندگينامه امام جواد علیه السلام


حضرت امام محمد تقي جوادالأئمه علیه السلام

امام نهم شيعيان حضرت جواد (ع ) در سال 195هجري در مدينه ولادت يافت .
نام نامي اش محمد معروف به جواد و تقي است .
القاب ديگري مانند : رضي و متقي نيز داشته ، ولي تقي از همه معروفتر مي باشد . مادر گرامي اش سبيكه يا خيزران است كه اين دو نام در تاريخ زندگي آن حضرت ثبت است .
امام محمد تقي (ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود . پس از شهادت جانگداز حضرت رضا عليه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال يافت .
مأمون خليفه عباسي كه همچون ساير خلفاي بني عباس از پيشرفت معنوي و نفوذ باطني امامان معصوم و گسترش فضايل آنها در بين مردم هراس داشت ، سعي كرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خويش قرار دهد .
" از اينجا بود كه مأمون نخستين كاري كه كرد ، دختر خويش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد ، تا مراقبي دايمي و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد . رنجهاي دايمي كه امام جواد (ع ) از ناحيه اين مأمور خانگي برده است ، در تاريخ معروف است " .
از روشهايي كه مأمون در مورد حضرت رضا (ع ) به كار مي بست ، تشكيل مجالس بحث و مناظره بود .
مأمون و بعد معتصم عباسي مي خواستند از اين راه - به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند .
در مورد فرزندش حضرت جواد (ع ) نيز چنين روشي را به كار بستند . به خصوص كه در آغاز امامت هنوز سني از عمر امام جواد (ع ) نگذشته بود . مأمون نمي دانست كه مقام ولايت و امامت كه موهبتي است الهي ، بستگي به كمي و زيادي سالهاي عمر ندارد .
باري ، حضرت جواد (ع ) با عمر كوتاه خود كه همچون نوگل بهاران زودگذر بود ، و در دوره اي كه فرقه هاي مختلف اسلامي و غير اسلامي در ميدان رشد و نمو يافته بودند و دانشمندان بزرگي در اين دوران ، زندگي مي كردند و علوم و فنون ساير ملتها پيشرفت نموده و كتابهاي زيادي به زبان عربي ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود ، با كمي سن وارد بحثهاي علمي گرديد و با سرمايه خدايي امامت كه از سرچشمه ولايت مطلقه و الهام رباني مايه گرفته بود ، احكام اسلامي را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعليم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسياري پاسخ گفت .
براي نمونه ، يكي از مناظره هاي ( = احتجاجات ) حضرت امام محمد تقي (ع ) را در زير نقل مي كنيم : " عياشي در تفسير خود از ذرقان كه همنشين و دوست احمد بن ابي دؤاد بود ، نقل مي كند كه ذرقان گفت : روزي دوستش ( ابن ابي دؤاد ) از دربار معتصم عباسي برگشت و بسيار گرفته و پريشان حال به نظر رسيد .
گفتم : چه شده است كه امروز اين چنين ناراحتي ؟
گفت : در حضور خليفه و ابوجعفر فرزند علي بن موسي الرضا جرياني پيش آمد كه مايه شرمساري و خواري ما گرديد .
گفتم : چگونه ؟ گفت : سارقي را به حضور خليفه آورده بودند كه سرقتش آشكار و دزد اقرار به دزدي كرده بود .
خليفه طريقه اجراي حد و قصاص را پرسيد . عده اي از فقها حاضر بودند ، خليفه دستور داد بقيه فقيهان را نيز حاضر كردند ، و محمد بن علي الرضا را هم خواست . خليفه از ما پرسيد : حد اسلامي چگونه بايد جاري شود ؟
من گفتم : از مچ دست بايد قطع گردد . خليفه گفت : به چه دليل ؟ گفتم : به دليل آنكه دست شامل انگشتان و كف دست تا مچ دست است ، و در قرآن كريم در آيه تيمم آمده است : فامسحوا بوجوهكم و ايديكم . بسياري از فقيهان حاضر در جلسه گفته مرا تصديق كردند .
يك دسته از علماء گفتند : بايد دست را از مرفق بريد . خليفه پرسيد : به چه دليل ؟ گفتند : به دليل آيه وضو كه در قرآن كريم آمده است : ... و ايديكم الي المرافق . و اين آيه نشان مي دهد كه دست دزد را بايد از مرفق بريد .
دسته ديگر گفتند : دست را از شانه بايد بريد چون دست شامل تمام اين اجزاء مي شود . و چون بحث و اختلاف پيش آمد ، خليفه روي به حضرت ابوجعفر محمد بن علي كرد و گفت : يا اباجعفر ، شما در اين مسأله چه مي گوييد ؟
آن حضرت فرمود : علماي شما در اين باره سخن گفتند . من را از بيان مطلب معذور بدار . خليفه گفت : به خدا سوگند كه شما هم بايد نظر خود را بيان كنيد .
حضرت جواد فرمود : اكنون كه من را سوگند مي دهي پاسخ آن را مي گويم .
اين مطالبي كه علماي اهل سنت درباره حد دزدي بيان كردند خطاست . حد صحيح اسلامي آن است كه بايد انگشتان دست را غير از انگشت ابهام قطع كرد .
خليفه پرسيد : چرا ؟ امام (ع ) فرمود : زيرا رسول الله (ص ) فرموده است سجود بايد بر هفت عضو از بدن انجام شود : پيشاني ، دو كف دست ، دو سر زانو ، دو انگشت ابهام پا ، و اگر دست را از شانه يا مرفق يا مچ قطع كنند براي سجده حق تعالي محلي باقي نمي ماند ، و در قرآن كريم آمده است " و ان المساجد لله ... " سجده گاه ها از آن خداست ، پس كسي نبايد آنها را ببرد .
معتصم از اين حكم الهي و منطقي بسيار مسرور شد ، و آن را تصديق كرد و امر نمود انگشتان دزد را برابر حكم حضرت جواد (ع ) قطع كردند .
ذرقان مي گويد : ابن ابي دؤاد سخت پريشان شده بود ، كه چرا نظر او در محضر خليفه رد شده است
. سه روز پس از اين جريان نزد معتصم رفت و گفت : يا اميرالمؤمنين ، آمده ام تو را نصيحتي كنم و اين نصحيت را به شكرانه محبتي كه نسبت به ما داري مي گويم .
معتصم گفت : بگو . ابن ابي دؤاد گفت : وقتي مجلسي از فقها و علما تشكيل مي دهي تا يك مسأله يا مسائلي را در آنجا مطرح كني ، همه بزرگان كشوري و لشكري حاضر هستند ، حتي خادمان و دربانان و پاسبانان شاهد آن مجلس و گفتگوهايي كه در حضور تو مي شود هستند ، و چون مي بينند كه رأي علماي بزرگ تو در برابر رأي محمد بن علي الجواد ارزشي ندارد ، كم كم مردم به آن حضرت توجه مي كنند و خلافت از خاندان تو به خانواده آل علي منتقل مي گردد ، و پايه هاي قدرت و شوكت تو متزلزل مي گردد .
اين بدگويي و اندرز غرض آلود در وجود معتصم كار كرد و از آن روز در صدد برآمد اين مشعل نوراني و اين سرچشمه دانش و فضيلت را خاموش سازد . اين روش را - قبل از معتصم - مأمون نيز در مورد حضرت جوادالأئمه (ع ) به كار مي برد ، چنانكه در آغاز امامت امام نهم ، مأمون دوباره دست به تشكيل مجالس مناظره زد و از جمله از يحيي بن اكثم كه قاضي بزرگ دربار وي بود ، خواست تا از امام (ع ) پرسشهايي كند ، شايد بتواند از اين راه به موقعيت امام (ع ) ضربتي وارد كند . اما نشد ، و اما از همه اين مناظرات سربلند درآمد .
روزي از آنجا كه " يحيي بن اكثم " به اشاره مأمون مي خواست پرسشهاي خود را مطرح سازد مأمون نيز موافقت كرد ، و امام جواد (ع ) و همه بزرگان و دانشمندان را در مجلس حاضر كرد . مأمون نسبت به حضرت امام محمد تقي (ع ) احترام بسيار كرد و آنگاه از يحيي خواست آنچه مي خواهد بپرسد . يحيي كه پيرمردي سالمند بود ، پس از اجازه مأمون و حضرت جواد (ع ) گفت : اجازه مي فرمايي مسأله اي از فقه بپرسم ؟ حضرت جواد فرمود : آنچه دلت مي خواهد بپرس .
يحيي بن اكثم پرسيد : اگر كسي در حال احرام قتل صيد كرد چه بايد بكند ؟ حضرت جواد (ع ) فرمود : آيا قاتل صيد محل بوده يا محرم ؟ عالم بوده يا جاهل ؟ به عمد صيد كرده يا خطا ؟ محرم آزاد بوده يا بنده ؟ صغير بوده يا كبير ؟ اول قتل او بوده يا صياد بوده و كارش صيد بوده ؟ آيا حيواني را كه كشته است صيد تمام بوده يا بچه صيد ؟ آيا در اين قتل پشيمان شده يا نه ؟ آيا اين عمل در شب بوده يا روز ؟ احرام محرم براي عمره بوده يا احرام حج ؟ يحيي دچار حيرت عجيبي شد . نمي دانست چگونه جواب گويد .
سر به زير انداخت و عرق خجالت بر سر و رويش نشست . درباريان به يكديگر نگاه مي كردند .
مأمون نيز كه سخت آشفته حال شده بود در ميان سكوتي كه بر مجلس حكمفرما بود ، روي به بني عباس و اطرافيان كرد و گفت : - ديديد و ابوجعفر محمد بن علي الرضا را شناختيد ؟ سپس بحث را تغيير داد تا از حيرت حاضران بكاهد . باري ، موقعيت امام جواد (ع ) پس از اين مناظرات بيشتر استوار شد .
امام جواد (ع ) در مدت 17سال دوران امامت به نشر و تعليم حقايق اسلام پرداخت ، و شاگردان و اصحاب برجسته اي داشت كه : هر يك خود قله اي بودند از قله هاي فرهنگ و معارف اسلامي مانند :
ابن ابي عمير بغدادي ، ابوجعفر محمد بن سنان زاهري ، احمد بن ابي نصر بزنطي كوفي ، ابوتمام حبيب اوس طائي - شاعر شيعي مشهور - ابوالحسن علي بن مهزيار اهوازي و فضل بن شاذان نيشابوري كه در قرن سوم هجري مي زيسته اند .
اينان نيز ( همچنانكه امام بزرگوارشان هميشه تحت نظر بود ) هر كدام به گونه اي مورد تعقيب و گرفتاري بودند .
فضل بن شاذان را از نيشابور بيرون كردند .
عبدالله بن طاهر چنين كرد و سپس كتب او را تفتيش كرد و چون مطالب آن كتابها را - درباره توحيد و ... - به او گفتند قانع نشد و گفت مي خواهم عقيده سياسي او را نيز بدانم .
ابوتمام شاعر نيز از اين امر بي بهره نبود ، اميراني كه خود اهل شعر و ادب بودند حاضر نبودند شعر او را - كه بهترين شاعر آن روزگار بود ، چنانكه در تاريخ ادبيات عرب و اسلام معروف است - بشنوند و نسخه از آن داشته باشند .
اگر كسي شعر او را براي آنان ، بدون اطلاع قبلي ، مي نوشت و آنان از شعر لذت مي بردند و آن را مي پسنديدند ، همين كه آگاه مي شدند كه از ابوتمام است يعني شاعر شيعي معتقد به امام جواد (ع ) و مروج آن مرام ، دستور مي دادند كه آن نوشته را پاره كنند .
ابن ابي عمير - عالم ثقه مورد اعتماد بزرگ - نيز در زمان هارون و مأمون ، محنتهاي بسيار ديد ، او را سالها زنداني كردند ، تازيانه ها زدند . كتابهاي او را كه مأخذ عمده علم دين بود ، گرفتند و باعث تلف شدن آن شدند و ... بدين سان دستگاه جبار عباسي با هواخواهان علم و فضيلت رفتار مي كرد و چه ظالمانه !

شهادت حضرت جواد علیه اسلام
اين نوگل باغ ولايت و عصمت گرچه كوتاه عمر بود ولي رنگ و بويش مشام جانها را بهره مند ساخت .
آثار فكري و رواياتي كه از آن حضرت نقل شده و مسائلي را كه آن امام پاسخ گفته و كلماتي كه از آن حضرت بر جاي مانده ، تا ابد زينت بخش صفحات تاريخ اسلام است .
دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسي از حضرت جواد (ع ) دعوت كرد كه از مدينه به بغداد بيايد .
امام جواد در ماه محرم سال 220هجري به بغداد وارد شد . معتصم كه عموي ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند . علت اين امر - همچنان كه اشاره كرديم - اين انديشه شوم بود كه مبادا خلافت از بني عباس به علويان منتقل شود .
از اين جهت ، درصدد تحريك ام الفضل برآمدند و به وي گفتند تو دختر و برادرزاده خليفه هستي ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علي الجواد ، مادر علي هادي فرزند خود را بر تو رجحان مي نهد .
اين دو تن آن قدر وسوسه كردند تا ام الفضل - چنان كه روش زنان نازاست - تحت تأثير حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحريك و تلقين معتصم و جعفر برادرش ، تسليم گرديد .
آنگاه اين دو فرد جنايتكار سمي كشنده در انگور وارد كردند و به خانه امام فرستاده تا سياه روي دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعريف و توصيف كرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در اين امر اصرار كرد .
امام جواد (ع ) مقداري از آن انگور را تناول فرمود . چيزي نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شديدي بر آن حضرت عارض گشت .
ام الفضل سيه كار با ديدن آن حالت دردناك در شوهر جوان ، پشيمان و گريان شد ، اما پشيماني سودي نداشت .
حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گريه مي كني ؟ اكنون كه مرا كشتي گريه تو سودي ندارد . بدان كه خداوند متعال در اين چند روزه دنيا تو را به دردي مبتلا كند و به روزگاري بيفتي كه نتواني از آن نجات بيابي . در مورد مسموم كردن حضرت جواد (ع ) قولهاي ديگري هم نقل شده است .

زنان و فرزندان حضرت جواد علیه السلام

زن حضرت جواد (ع ) ام الفضل دختر مأمون بود . حضرت جواد (ع ) از ام الفضل فرزندي نداشت .
حضرت امام محمد تقي زوجه ديگري مشهور به ام ولد و به نام سمانه مغربيه داشته است .
فرزندان آن حضرت را 4 پسر و 4 دختر نوشته اند بدين شرح :

1 - حضرت ابوالحسن امام علي النقي ( هادي )
2 - ابواحمد موسي مبرقع
3 - ابواحمد حسين
4 - ابوموسي عمران
5 - فاطمه
6- خديجه
7- ام كلثوم
8- حكيمه حضرت جواد (ع ) مانند جده اش فاطمه زهرا زندگاني كوتاه و عمري سراسر رنج و مظلوميت داشت .


بدخواهان نگذاشتند اين مشعل نوراني نورافشاني كند . امام نهم ما در آخر ماه ذيقعده سال 220ه . به سراي جاويدان شتافت . قبر مطهرش در كاظميه يا كاظمين است ، عقب قبر منور جدش حضرت موسي بن جعفر (ع ) زيارتگاه شيعيان و دوستداران است .



Share
81 | محمد | Iran - Tehran | 21:22 - 10 آبان 1391 |
1
 
 
1
پاسخ نظر
سلام بر امام بزرگوار حضرت امام جواد، از متن خوبتان متشکرم
82 | عرشيا جعغري | Iran - Qazvin | 14:47 - 20 آذر 1391 |
0
 
 
1
پاسخ نظر
من متن شما را خواندم خيلي خوشم امد و علاقه ام به امام جواد خيلي زياد شد و از شما تشکر ميکنم . عرشيا 10ساله از قزوين.
83 | ساسان | United States - Fremont | 22:05 - 22 آذر 1391 |
0
 
 
1
پاسخ نظر
سلام و دررود بر امام جواد (ع)
خسته نباشيد. بسيار زيبا بود
جاي تاسف دارد که امروزه در ايران بعضي آدمهاي بي فرهنگ اسم امام جواد را مسخره مي کنند و آن را جايگزين کلمه جوات که در اصل از کلمه گوات به معناي لات و بي فرهنگ است، کرده اند. بسيار متاسف شدم که ديدم حتي در سايت لغت نامه دهخدا هم به نام امام جواد (ع) توهين شده است، لطفا شما هم در اين ارتباط اعتراض کنيد
84 | حسام | Iran - Tehran | 11:29 - 02 دي 1391 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام و درود خداي رحمان بر حضرت جواد الائمه که زندگي اين ابرمرد تاريخ همراه با عزت و کرامت درسهاي بزرگي در اوراق تاريخ براي همه بشر گذاشت
85 | محمود عيسي خاني | Iran - Tehran | 14:02 - 04 دي 1391 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام وعرض خسته نباشيد. اللهم صل علي محمد وآل محمد اين صلوات را هديه ميکنم به امام جواد(ع) باتشکر بسيار عالي بود
86 | + | Iran - Tehran | 22:33 - 30 دي 1391 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
عالي بود
87 | ندا محقق زاده | Iran - Shiraz | 09:37 - 01 بهمن 1391 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
با سلام خيلي عالي بود، معمولاً موقعي در مورد چيزي جستجو ميكنيم اينقدر كامل و مفيد نمياره. با تشكر
88 | عليرضا دهشيري .نطنز-اريسمان | Iran - Isfahan | 21:10 - 02 بهمن 1391 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
با سلام و خداقوت و خسته نباشيد خدمت بچه هاي مؤسسه تحقيقاتي ولي عصر(عج) بنده مسئول هيئت جوادالائمه (ع) اريسمان هستم و از مطالب شما در سايتم استفاده ميکنم فقط بخاط خدا قصد خيانت ندارم هدف ما هدف شماست ياران بي ادعاي مهدي وامانده قافله عشقم
89 | سحر | Iran - Tehran | 16:13 - 15 بهمن 1391 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام خيلي عالي بود ممنون انشاالله همگي از بخشش اين امام بزرگوار بهرمند بشيم التماس دعا
90 | مريم | Iran - Tehran | 18:16 - 17 بهمن 1391 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
ممنون از متن مختصر و مفيدتان من به تازگي اين امام بزرگوارمان را شناخته ام و بسيار از ايشان حاجت گرفته ام، خيلي بد است اين همه درس ديني و معارف در مدرسه و دانشگاه پاس کرده ايم اما بسيار کم از ائمه بزرگوارمان مي دانيم....من به مسلمان بودنم افتخار ميکنم
91 | گوزل پور | United States - Cheyenne | 16:01 - 18 بهمن 1391 |
1
 
 
0
پاسخ نظر
خيلي ممنون از اطلاعاتي كه در مورد امام جواد (ع) توي سايت گذاشتيد
92 | مسعودجاتن | Iran - Karaj | 12:45 - 20 بهمن 1391 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام خداقوت اخو? اجرت باامام جواد
93 | فهيمه سادات زهرايي | United States - Atlanta | 07:50 - 23 بهمن 1391 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام ممنون از شما به خاطر اين مطالب زيبا و آموزنده ايشان بارها حاجتم را روا كرده اند. امام فهيم و عالمي مانند ايشان توانايي آن را دارند كه مريضان را شفا دهند و گرفتاران و نيازمندان را بي نياز كنند. فقط بايد اعتقاد قلبي خود را در مورد ائمه اطهار در روح و قلبمان افزايش دهيم آنگاه آثار آن را به وضوح خواهيم ديد.
94 | بهزاد دريابي | Afghanistan - Kabul | 07:58 - 08 اسفند 1391 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
تشکر خيلي زياد افريييييييييييييييييييين بر شما از جاغوري شهر غزني کشور افغانستان
95 | مريم | Iran - Yazd | 14:22 - 11 اسفند 1391 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام.تشكـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر.استفاده بردم ازمطالب گرانبها
96 | هانيه | Germany - Frankfurt am Main | 19:28 - 18 اسفند 1391 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
باسلام; متشکرازاطلاعاتت خيلي کامل وعالي بود. خيلي لذت بردم.
97 | مهشاد | Iran - Tehran | 23:39 - 13 فروردين 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام خيلي متن جالبي بود من براي تحقيق مدرسه ام از اين متن استفاده کردم متن کاملا جامع وکاملي براي ما دبستاني ها براي تحقيقات مدرسه بود. ممنون
98 | پرچكاني | Iran - Tehran | 10:52 - 22 فروردين 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
ممنون دستتون درد نکنه. خيلي استفاده کرديم. خدا قوت . علي يارتان
99 | امير رضا فيضي نيا | Iran - Qazvin | 09:58 - 30 فروردين 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
بر اي تحقيق درسي استفاده کردم با تشکر از زحماتتان
100 | نصرالله ابراهمي | Afghanistan - Herat | 20:18 - 25 ارديبهشت 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
تشکراززحمات وافرشما که دراين راستا زحمت کشيده ايد زمينه تحقيق رابراي هزاران مسلمان مهيا نموده ايداجرتان باامام حسين(ع)
101 | ققنوس | Iran - Tehran | 24:21 - 29 ارديبهشت 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
ايکاش چندبيتي درمدح امام هم ميگذاشتيد .سپاس
102 | كامران براري | Iran - Tehran | 10:56 - 30 ارديبهشت 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
تحقيق بسيارخوبي بود،انشاالله اجرتان باحضرتش
103 | حسين | Germany - Hamburg | 14:44 - 30 ارديبهشت 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام وخسته نباشيد اجرتان با اهل بيت پيامبر(ص) علي لعنت الله علي القوم الظالمين وسيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون.
104 | محمود رضائيان از مشهد | Germany - Frankfurt am Main | 21:14 - 30 ارديبهشت 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
باتقدير وتشکر از متن خوبتان
105 | محمدرضا حلواني | United States - Fremont | 21:25 - 30 ارديبهشت 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
با سلام ، اميدوارم حق به حقدار برسد و به اميد ظهور حضرت قائم آل محمد مهدي صاحب الزمان (عج) با تشکر
106 | احد خسروي | Iran - Tehran | 22:32 - 30 ارديبهشت 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
بسيار عالي بد متشكرم
107 | شيماسادات حسيني | Iran - Tehran | 24:38 - 30 ارديبهشت 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام
تشکر از زحماتتان
ياحق
108 | جلال | Iran - Tehran | 10:45 - 31 ارديبهشت 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام اجرتان با ائمه عليه السلام
109 | علي بي غم | Iran - Tehran | 14:46 - 31 ارديبهشت 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام و خسته نباشيد من علاقه خاصي به امام جواد داشتم و دارم.خدايا به حق امام جواد اللهم عجل لوليك الفرج
110 | حميد رضا معتمدي | Iran - Isfahan | 24:23 - 31 ارديبهشت 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
اسلام عليک يا جواد الائمه
ممنوم از متن زيبايي که گذاشتين
عالي بود
111 | نازنين سلطاني | Iran - Bandar-e Khamīr | 10:18 - 18 خرداد 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام عزيزان - خسته نباشيد اي كاش اين اطلاعات در مضامين درسي گنجانده ميشد - سپاسگذارم از متن عالي و مفيدتون
112 | سجاد سليماني | Germany - Nuremberg | 19:51 - 17 تير 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
با سپاس از متن آموزنده شما. در زمان 23 سالگي امام جواد(ع) مامون بر اثر يك بيماري اي -بعد از پيروزي كشورهاي اسلامي بر روميان - هلاك شد. و در زمان شهادت امام زنده نبوده.ولي براين اشاره اي نشده است.
113 | حديث | Iran - Ilam | 13:08 - 22 تير 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام , متن فوق العاده اي بود , من هيچكدوم از اين مطالبو نمي دونستم براي حاجتم به اينن بزرگوار متوسل شدم انشالله كه شما عزيزان و بعدشم من حاجت روا بشيم با ذكر صلوات. بسيار ممنونم ازتون
114 | علي زارعي نژاد | Iran - Isfahan | 18:22 - 05 شهريور 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
السلام عليک ياامام جواد(عليه السلام)
115 | بانو بهين | Iran - Tehran | 21:45 - 19 شهريور 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
با تقدير وتشكر از شما به خاطر اين متن مفيد و با درود وسلام بر امام جواد وپدر بزرگوار و اجداد طاهرينش ، دوستان در بازار تهران امام زاده اي به نام اقا (سيد ولي) مدفونند كه از فرزندان پاك امام جواد مي باشند ولي گرد غربت بر سر و روي مزارشان نشسته ومردم كه به بازار مي روند كمتر پيش مي ايد به زيارت أيشان بروند .
116 | پريسا | Iran - Tehran | 23:23 - 26 شهريور 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
خيلي خوب بود.براي مني که به عنوان يک شيعه اطلاعاتم نسبت به امامم کم بود
117 | ميلاد | Iran - Tehran | 17:22 - 06 مهر 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام .خسته نباشيد مطالبي که گذاشتيد قوي بود خدا شما را حفظ کند.يا علي
118 | amir | Iran - Tehran | 17:44 - 10 مهر 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
خيلي خوب بود مرسي
119 | علي ناطقي | Denmark - Vejby | 14:12 - 11 مهر 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
با عرض سلام وأرادت قلبي، اگر زحمت نيست كمي درباره كيفيت شهادت مولا يمان بنويسيد عاقبت بخير شويد

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي؛ در مورد كيفيت شهادت ايشان چند قول نقل شده است:

1. ام الفضل به تحريك معتصم و برادرش جعفر لعنت الله عليهم ايشان را بوسيله انگور مسموم به شهادت رساند:

زندگانى دوازده امام عليهم السلام، نويسنده: هاشم معروف الحسنى‏(وفات: 1404 ق) / مترجم محمد مقدس، ج‏2، ص466، ناشر: امير كبير، مكان نشر: تهران‏، سال چاپ: 1382 ش‏ ؛ عيون المعجزات‏، نويسنده: شيخ حسين بن عبد الوهاب‏(وفات: قرن پنجم‏)، ص129، ناشر: مكتبة الداورى‏، مكان نشر: قم‏؛ المناقب، ابن شهرآشوب، ج4، ص379؛ إثبات الوصية، المسعودي، ص227، ناشر: انصاريان‏، مكان نشر: قم‏، سال چاپ: 1426 ق؛ أعيان الشيعة، محسن الأمين(وفات: 1377 ق‏)، ج‏2، ص36، ناشر: دار التعارف‏، مكان نشر: بيروت‏، سال چاپ: 1403 ق‏ ؛ بحار الأنوار، مجلسي ،ج‏50،ص17، ناشر: اسلامية، مكان نشر: تهران‏، سال چاپ: 1363 ش‏ ؛ جلاء العيون، المجلسي، ص 967، ناشر: سرور، مكان نشر: قم‏، سال چاپ: 1382 ش ؛ دلائل الإمامة، الطبري(وفات: قرن پنجم)‏، ص395، ناشر: بعثت‏، مكان نشر: قم‏، سال چاپ: 1413 ق‏

2. معتصم لعنه الله ايشان را در مهماني يكي از نويسندگان دربارش بوسيله غذاي مسموم به شهادت رساند:

تفسير العيّاشي، ج1، ص320 ؛ الوسائل، ج18، ص490 ح 5؛ مدينة المعاجز، ص535؛ حلية الأبرار، ج2، ص217؛ إثبات الوصية، مسعودي، ص220؛ عيون المعجزات، ص129؛ و كشف الغمّة، ج2، ص345؛ بحار الأنوار، مجلسي ،ج‏50،ص7، ناشر: اسلامية، مكان نشر: تهران‏، سال چاپ: 1363 ش‏

3. معتصم لعنه الله ايشان را بوسيله شربت مسمومي به شهادت رساند:

أئمّة الهدى، ص135؛ المناقب، ابن شهرآشوب، ج‏4، ص384 ؛ بحار الأنوار، مجلسي ،ج‏50،ص8، ناشر: اسلامية، مكان نشر: تهران‏، سال چاپ: 1363 ش‏

4. همچنين نقل شده ام‏ الفضل‏ دختر مأمون لعنت الله عليهما‏ آن‏ جناب‏ را بوسيله‏ پارچه ‏اى‏ آلوده‏ بسم‏ مسموم‏ كرد:

منتخب الأنوار في تاريخ الأئمة الأطهار(ع)، محمد بن همام بن سهيل اسكافى‏(وفات: 336 ق‏) ، ص83، ناشر: دليل ما، مكان نشر: قم ؛ بحار الأنوار، مجلسي ،ج‏50،ص10، ناشر: اسلامية، مكان نشر: تهران‏، سال چاپ: 1363 ش‏

ابن صباق مالكي در فصول المهمه(ج‏2، ص1058 ، ناشر: دار الحديث‏، مكان نشر: قم‏، سال چاپ: 1422 ق) شهادت ايشان را توسط سم دانسته و مدارك ذيل را براي سخن خود ذكر مي كند: دلائل الإمامة، طبري، ص209؛ إثبات الهداة، الحرّ العاملي، ج6، ص197 ح 53؛ تفسير العيّاشي، ج1، ص320 ؛ المناقب، ابن شهرآشوب، ج4، ص379 ؛ بحار، ج50، ص75 ح 7، و ج79، ص190 ح 33، و ج85، ص128 ح 1؛ الوسائل، ج18، ص490 ح 5؛ مدينة المعاجز، ص535؛ حلية الأبرار، ج2، ص217؛ إثبات الوصية، مسعودي، ص220؛ عيون المعجزات، ص129؛ و كشف الغمّة، ج2، ص345 ؛ مروج الذهب؛ مسعودي، ج3، ص464 ؛ أئمّة الهدى، ص135 ؛ نزهة الجليس، ج2، ص69 ؛ نور الأبصار، ص330 ؛ إحقاق الحقّ للقاضي الشوشتري، ج19، ص586 و 599 و ج12، ص416 و 415 ؛ إرشاد ، شيخ مفيد، ج2، ص295 ؛ كشف الغمّة، ج2، ص361.

در پايان تحقيقي از شيخ عباس قمي(ره) در مورد شهادت ايشان از كتاب منتهي الامال نقل مي كنيم:

«و كيفيّت شهادت آن مظلوم به اختلاف نقل شده، اشهر آن است كه زوجه‏اش امّ الفضل دختر مأمون به تحريك عمويش معتصم آن حضرت را مسموم كرد ... از كتاب عيون المعجزات نقل شده كه چون حضرت جواد عليه السّلام وارد بغداد شد و معتصم انحراف امّ الفضل را از آن حضرت دانست او را طلبيد و به قتل آن حضرت راضى كرده زهرى براى او فرستاد كه در طعام آن جناب داخل كند، امّ الفضل انگور رازقى را زهرآلود كرده به نزد آن امام مظلوم آورد و چون حضرت از آن تناول نمود اثر زهر در بدن مباركش ظاهر شد ... مسعودى در اثبات الوصيّة نيز قريب به همين نقل كرده الّا آن كه گفته: معتصم و جعفر بن مأمون هر دو امّ الفضل را واداشتند بر كشتن آن حضرت، و جعفر بن مأمون به سزاى اين امر در حال مستى به چاه افتاد، او را مرده از چاه بيرون آوردند.

و علّامه مجلسى رحمه اللّه در جلاء العيون نقل كرده كه ... چون حضرت داخل بغداد شد، به ظاهر اعزاز و اكرام نمود و تحفه‏ها براى آن حضرت و امّ الفضل فرستاد و پس شربت حماضى براى آن حضرت فرستاد با غلام خود استناس نام، و سر آن ظرف را مهر كرده بود، چون شربت را به خدمت آن حضرت آورد گفت: اين شربتى است كه خليفه براى خود ساخته، و خود با جماعت مخصوصان خود تناول نموده و اين حصّه را براى شما فرستاده است كه با برف سرد كنيد و تناول نماييد، و برف با خود آورده بود و براى حضرت شربت ساخت. حضرت فرمود كه: باشد در وقت افطار تناول نمايم. گفت: برف آب مى‏شود، و اين شربت را سرد كرده مى‏بايد تناول نمود، و هر چند آن امام غريب مظلوم از آشاميدن امتناع نمود، آن ملعون مبالغه را زياده كرد تا آن كه شربت زهرآلود را دانسته و ناكام نوشيد، و دست از حيات كثير البركات خود كشيد.

طبق روايت ديگر معتصم يكى از نويسندگان خود را طلبيد، و امر كرد كه آن حضرت را به ضيافت خود دعوت نمايد و زهرى در طعام آن جناب داخل نمايد. آن بدبخت، حضرت را به ضيافت طلبيد آن جناب عذر خواست و فرمود: مى‏دانيد كه من به مجلس شما حاضر نمى‏شوم، آن ملعون مبالغه كرد كه غرض اطعام شما است و متبرّك شدن خانه ما به مقدم شريف شما، و هم يكى از وزرا خليفه آرزوى ملاقات شما را دارد و مى‏خواهد كه به صحبت شما مشرّف شود. پس چندان مبالغه كرد تا آن امام مظلوم به خانه او تشريف برد. چون طعام آوردند و حضرت تناول فرمود اثر زهر در گلوى خود يافت و برخاست و اسب خود را طلبيد كه سوار شود، صاحب منزل بر سر راه آمد و تكليف ماندن كرد حضرت فرمود: آنچه تو با من نمودى اگر در خانه تو نباشم از براى تو بهتر خواهد بود، و به زودى سوار شد و به منزل خود مراجعت كرد، چون به منزل رسيد اثر آن زهر قاتل در بدن شريفش ظاهر شد و در تمام آن روز و شب رنجور و نالان بود تا آن كه مرغ روح مقدّسش به بال شهادت به درجات بهشت پرواز كرد. صلوات اللّه عليه.»

(منتهى الآمال، شيخ عباس قمى(وفات: 1359 ق‏)، ج‏3، ص1804 الي 18.9، ناشر: دليل ما، مكان نشر: قم‏، سال چاپ: 1379 ش‏)

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
120 | فاطمه بهرامي | Iran - Qazvin | 14:36 - 11 مهر 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
خسته نباشيد خيلي خوب بود استفاده كردم
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :