بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ارث فدک- ادامه بررسی روایت و اشکال ابن کثیر
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی محمد رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله.
پرسش:
حضرت زهرا نقل میکرد که پدرم رسول خدا به من فرمود:
«يَا فَاطِمَةُ مَنْ صَلَّى عَلَيْكِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ أَلْحَقَهُ بِي حَيْثُ كُنْتَ مِنَ الْجَنَّة»؛ منظور از «صلّی علیک» چیست؟
پاسخ:
همان صلوات فرستادن یا سلام دادن است. «صلی الله علی فاطمة وابیها»؛سلام و صلوات، هر دو یک چیز است؛ ولی صلوات بر شخصِ حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) موضوعیت دارد:
«اللهم صلّ علی فاطمة الزهرا، اللهم صلّ علی فاطمة الزهرا»
ما هفته فاطمیه را باید طوری برگزار کنیم که به تعبیر «مقام معظم رهبری» مثل عاشوراء باشد؛ چون بحث فاطمیه هر چه عمیقتر و گستردهتر باشد باعث بیداری خیلی از جوانهای اهلسنت میشود؛ خیلی از علمای اهلسنت در صد سال اخیر به خاطر قضیه حضرت زهرا (سلام الله علیها) به مذهب شیعه مشرف شده اند؛ چون این مسئله سطحی و شوخی بردار نیست. از طرفی پیغمبر میفرمود:
«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 3، ص 359، ح 3510
و:
«فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 3، ص 1126، ح 2926
و:
«قال رسول الله (صلى الله عليه وسلم) لفاطمة إن الله يغضب لغضبك ويرضى لرضاك»
المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج 3، ص 167، ح4730 (براساس نرم افزار الجامع الکبیر)
اینها در یک طرف و در طرف دیگر:
(لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيهِمْ)
با قومي که خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستي نکنيد
سوره ممتحنه (60): آیه 13
(إِنَّ الَّذِينَ يؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا)
آنها که خدا و پيامبرش را آزار ميدهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته، و براي آنها عذاب خوارکنندهاي آماده کرده است.
سوره احزاب (33): آیه57
اینها عامل بیداری خیلی از جوانهای اهلسنت خواهد شد که حداقل بروند نسبت به مذهبشان تحقیق و بررسی کنند و از این حالت تقلید دست بر دارند البته ما باید مراقب باشیم سب و لعن به هیچ وجه نکنیم.
سب و لعن قطعاً فتنه انگیز است و باعث تفرقه و اختلاف میشود. چه بسا باعث قتل شیعه بشود که آیتالله العظمی «بهجت» یک تعبیری دارند که اگر شما در عید الزهرا به مقدسات اهلسنت توهین کنید و در آن طرف دنیا خون یک شیعه ریخته شود ، شما قطعاً مسئول هستید.
لذا ما باید مقداری دقت کنیم که خدای نکرده باعث نشویم که مشکلاتی به وسیله بعضی از «وهابی»ها یا سنیهای افراطی درست شود و زمینه قتل شیعه را فراهم کند.
پرسش:
آیا اهل سنت در جلسات خود قائل به وجوب کشتن شیعه هستند؟
پاسخ:
اینطور نیست که اهلسنت در جلساتشان بگویند کشتن شیعه واجب است.
این عبارت قطعاً خلاف واقع است، شاید «وهابی»ها چنین عقیده ای داشته باشند یا بعضی از اهلسنت افراطی، ولی عموم اهلسنت اینطور نیستند.
پرسش:
درباره فیلمی که در «انگلیس» ساخته شده طبق کتب عامة، نظر جنابعالی چیست؟
پاسخ:
این فیلمی که ساخته شده اینطور نیست که طبق کتب عامه باشد نه، اینها شاید از کتابهای عامه چیزهای استفاده کرده باشند؛ ولی عمدتاً از منابع شیعه روایات صحیح و ضعیف را به هم ریختند و یک داستانی درست کردهاند، البته تکههایی از این فیلم پخش شده و هنوز اکران هم نشده؛ ولی مشخص است که هدف از این فیلم، ایجاد تفرقه میان شیعه و سنی است و دارند زمینه را برای قتل شیعه فراهم میکنند.
آقایان مراجع فتوا دادند ساختن فیلم حرام است، کمک کردن به این فیلم حرام است، تماشا کردن این فیلم حرام است. اینها چیزهایی بود که آقایان مراجع رسماً اعلام کردند و ما باید یک مقداری دقت کنیم.
قطعاً این فیلم پخش بشود فردا در «شبکههای وهابی» تکههایی از این فیلم را پخش میکنند و شروع میکنند علیه شیعه مانور دادن، سنیها را بر ضد شیعه شوراندن، در آن هیچ شک و شبهه ای نیست، این «تشیع انگلیسی» به تعبیر رهبری تا شیعه و سنی را به جان هم نیاندازند از پای نخواهند نشست.
آغاز بحث...
بحثمان در رابطه با «فدک» بود، به شبهه ای که «ابن کثیر دمشقی» اشاره کرده بود رسیدیم. عزیزان دقت کنند که اینها با فضائل اهلبیت چه میکنند!
ما صحت سند را بررسی کردیم و گفتیم اگرچه نسبت به «عطیه عوفی» تضعیفاتی وارد کرده اند ولی توثیقاتی هم دارد لذا روایتش «مختلفٌ فیه» میشود.
حتی نسبت به «عطیه عوفی» در یک جا «البانی»تصحیح می کند روایتی را که عطیه در سندش قرار دارد و جاهای دیگر میگوید ضعیف است و ایشان مدلس است و تدلیس خبیث دارد.
اینطور برخورد کردن با روایات و روات ، منافقانه است و این صحیح نیست .«ذهبی» به «ابن خراش» که خودش درباره اش دارد:
«الحافظ البارع الناقد»
میگوید:
«فاما أنت أيها الحافظ البارع الذي شربت بولك، فأنت زنديق معاند للحق، فلا رضى الله عنك، مات بن خراش إلى غير رحمة الله»
تذكرة الحفاظ؛ اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدين محمد الذهبي الوفاة: 748، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة: الأولى، ج2، ص684
به خاطر ردّ قضیهی «ما ترکناه صدقه».
یا حدیث:
«حَبِيبُكَ حَبِيبِي، وَحَبِيبِي حَبِيبُ اللَّهِ، وَعَدُوُّكَ عَدُوِّي، وَعَدُوُّي عَدُوُّ اللَّهِ»
«مستدرک حاکم نیشابوری» این روایت را میآورد و میگوید این روایت:
«صحیحٌ علی شرط الشیخین»
المستدرك على الصحيحين، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا؛ ج 3، ص 138، ح 4640
«ذهبی» هم میگوید رواتش همه ثقه هستند ولی روایت، مضمونش منکر است، اینکه مضمونش منکر است ،چرا؟ چون «عَدُوُّكَ عَدُوِّي، وَعَدُوُّي عَدُوُّ اللَّهِ»؛ قطعاً نمیتواند قداست و شأن کسانی را که با حضرت جنگیدند ،حفظ کند لذا میگوید «والحدیثُ منکرٌ»!
یا در کتاب «میزان الإعتدال» این روایت را مطرح میکند و میگوید:
«يشهد القلب انه باطل»
قلب من شهادت میدهد که این روایت باطل است.
ميزان الاعتدال في نقد الرجال؛ اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي الوفاة: 748، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1995 ، الطبعة: الأولى، تحقيق: الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود، ج 1، ص 213
وگرنه از نظر سند هیچ مشکلی ندارد. کاملاً مشخص است که نسبت به احادیث مربوط به اهلبیت با تمام توان به میدان میآیند و به شکلی تضعیف میکنند ؛ ولی از آن طرف وقتی به مطالبی که به نفع خودشان است می رسند حاضر نیستند حقیقت را بگویند.
اشکال دیگری مطرح می کنند که چرا رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) «فدک» را به زهرای مرضیه بخشید ؟ بهتر نبود پیغمبر این را به تمام مسلمانان میبخشیدند ؟
در اینجا ما چند تا جواب دادهایم عزیزان باید دقت کنند: اولاً پیامبر اکرم، تابع وحی است آنچه که از خدای عالم وحی میشود او عمل میکند:
(اتَّبِعْ مَا أُوحِي إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ)
از آنچه که از سوي پروردگارت بر تو وحي شده، پيروي کن!
سوره انعام (6): آیه 106
یا:
(قُلْ مَا يكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي قُلْ مَا يكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يوحَى إِلَي إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيتُ رَبِّي عَذَابَ يوْمٍ عَظِيمٍ)
بگو: «من حق ندارم که از پيش خود آن را تغيير دهم؛ فقط از چيزي که بر من وحي ميشود، پيروي ميکنم! من اگر پروردگارم را نافرماني کنم، از مجازات روز بزرگ (قيامت) ميترسم!»
سوره یونس (10): آیه 15
من از پیش خودم نمیتوانم چیزی را عوض کنم . اینکه پیغمبر پشت درهای بسته از پیش خودشان تصمیم بگیرند، اینطور نیست.
لذا رسول اکرم میفرماید من چیزی را از پیش خودم نمیتوانم تغییر بدهم: (إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يوحَى إِلَي)
(وَمَا ينْطِقُ عَنِ الْهَوَى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْي يوحَى)
و هرگز از روي هواي نفس سخن نميگويد! آنچه ميگويد چيزي جز وحي که بر او نازل شده نيست!
سوره نجم (53): آیات 3 و 4
این یک نکته.
نکته دیگر اینکه کسانی که در اینطور قضایا اعتراض میکنند که چرا رسول اکرم «فدک» را به فاطمه زهرا داد؟ مثلاً چرا به دیگر فرزندانش نداد یا به دیگر صحابه نداد، این اعتراض در حقیقت صفت منافقان است.
در «صحیح بخاری» است که رسول اکرم در «حنین» غنائم جنگی را اختصاص داد به تعدادی از افرادی که تازه مسلمان شده بودند. همراه «معاویه» و «ابو سفیان» مسلمان شده بودند.
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: لَمَّا كَانَ يَوْمُ حُنَيْنٍ، آثَرَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أُنَاسًا فِي القِسْمَةِ، فَأَعْطَى الأَقْرَعَ بْنَ حَابِسٍ مِائَةً مِنَ الإِبِلِ، وَأَعْطَى عُيَيْنَةَ مِثْلَ ذَلِكَ، وَأَعْطَى أُنَاسًا مِنْ أَشْرَافِ العَرَبِ فَآثَرَهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي القِسْمَةِ، قَالَ رَجُلٌ: وَاللَّهِ إِنَّ هَذِهِ القِسْمَةَ مَا عُدِلَ فِيهَا، وَمَا أُرِيدَ بِهَا وَجْهُ اللَّهِ، فَقُلْتُ: وَاللَّهِ لَأُخْبِرَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَأَتَيْتُهُ، فَأَخْبَرْتُهُ، فَقَالَ: «فَمَنْ يَعْدِلُ إِذَا لَمْ يَعْدِلِ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، رَحِمَ اللَّهُ مُوسَى قَدْ أُوذِيَ بِأَكْثَرَ مِنْ هَذَا فَصَبَرَ»
شخصی که ظاهرا ذُو الْخُوَيْصِرَةِ است،اعتراض می کند و می گوید: والله اینجا عدالت اجرا نشد.خبر به حضرت رسید،فرمودند:
اگر خدا و پیغمبر عدالت را رعایت نکنند چه کسی میخواهد عدالت را رعایت کند؟
الكتاب: الجامع المسند الصحيح المختصر من أمور رسول الله صلى الله عليه وسلم وسننه وأيامه = صحيح البخاري
المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي- المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر- الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبد الباقي).ج 4 ، ص 95
این نشان میدهد که پیغمبر در تمام افعالش معصوم بوده .
یا در رابطه با «بنو نضیر»،آنها هم بدون قتال با پیامبر مصالحه و جلاء وطن نمودند. لذا آن اموال خالص برای پیغمبر بوده (فیء) .پیغمبر اکرم هم فقط بین مهاجرین تقسیم فرمود.
« مِنْ الْأَنْصَارِ مِنْهَا شَيْئًا، إلَّا سَهْلَ بْنَ حُنَيْفٍ وَسِمَاكَ بْنَ خَرَشَةَ أَبَا دُجَانَةَ فَإِنَّهُمَا كَانَا مُحْتَاجَيْنِ فَأَعْطَاهُمَا »
این اموال را فقط در میان «مهاجرین» تقسیم کرد الا دو نفر از انصار(لذا بقیه «انصار» بهره ای نداشتند)
الكتاب: شرح السير الكبير- المؤلف: محمد بن أحمد بن أبي سهل شمس الأئمة السرخسي (المتوفى: 483هـ)- الناشر: الشركة الشرقية للإعلانات. ج 1، ص 609
اختیار با خود پیغمبر است که بخواهد این اموال را به چه کسی بدهند. (مهم این است که عقیده داریم ایشان ازمسیر وحی و عدالت لحظهای خارج نمی شدند)، لذا آن اعتراضات نشان میدهد که اینها از حقیقت اسلام و ایمان،خیلی بهرهای ندارند .قرآن می گوید
(إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يوحَى إِلَي)
فقط از چيزي که بر من وحي ميشود، پيروي ميکنم!
سوره یونس (10): آیه 15
آنچه که به من وحی میشود به آن عمل میکنم. همین تعبیر را «قرطبی» ، «بغوی» ، «ابو داود سجستانی» ، «ابن کثیر دمشقی» همه دارند.
پیغمبر اکرم ،اموال «بنی نضیر» که مثل «فدک» مصالحه شده بود و لذا فیء بود را در اختیار «مهاجرین» قرار داد، «فدک» را هم به حضرت زهرا (سلام الله علیها) بخشید.
«ابن شُبه نُمیری» متوفای 262 -در زمان غببت صغری-است، در کتاب «تاریخ مدینه منوره» جلد 1، وقتی که مسئله «فدک» را مطرح میکند، میگوید:
«إن أبا بكر رضي الله عنه انتزع من فاطمة رضي الله عنها فدك»
تاريخ المدينة المنورة؛ اسم المؤلف: أبو زيد عمر بن شبة النميري البصري الوفاة: 262هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1417هـ-1996م، تحقيق: علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان، ج1، ص124
ابوبکر، «فدک» را -«إِنتزع»- به زور تصرف کرد. این هم مشخص می کند که «فدک» در اختیار حضرت زهرا بوده که «انتزع من فاطمة» می گوید. نمیشود که «فدک» از بیت المال عمومی مسلمین بوده باشد و بعد ایشان بگوید: «انتزع من فاطمة »!
«فدک» یکی از مباحث اساسی است و باید به خوبی زوایای قضایا بررسی شود که «فدک» ملک شخصی پیغمبر بوده به حضرت زهرا بخشیده و اینها به زور از دست حضرت زهرا گرفتند و تصرف کردند، اینها چیزهایی است که در منابع اهلسنت کاملاً وجود دارد و غیر قابل انکار است.
همه عزیزان را به خدای منان میسپاریم و ان شاء الله در ایام فاطمیه عزیزان همه را دعا کنند، حضرت ولیعصر را دعا کنند، ما را هم ان شاء الله دعا کنند .
«والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»