بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ: 98/05/06
موضوع: «پاسخگویی به شبهات» از اساسیترین مصادیق حفاظت از مذهب
(سخنرانی در جمع طلاب کاشمر)
فهرست موضوعات این سخنرانی:
کرسی تدریس نفوذیهای یهودی و مسیحی در مسجد النبی!!
خذمت بی نظیر اهلبیت و شاگردان ایشان به اسلام
مصداقی از خفقان شدید و عجیب دوران بنی امیه!
«پاسخگویی به شبهات» از اساسیترین شاخصههای حفاظت از مذهب
ارزش پاسخ به یک شبهه، بیست میلیون برابر تمام ثروت دنیا
چگونگی برخورد با شبهه افکنان در بیان امام حسن عسکری(سلام الله علیه)
لزوم پرهیز از فحش و اهانت به مخالفین در مناظرات
امروز خروجی «لعن علنی» همان خروجی «سب» و «شتم» است!
آیا در زیارت عاشورا به خلفای اهل سنت لعن می کنیم!؟
دستور صریح امام صادق به مباهله با مخالفین!
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا الله
خدا را بر تمام نعمتهایش به ویژه نعمت ولایت سپاس می گوییم و خدا را به صاحب نعمت مطلقه سوگند میدهیم که ما را در دنیا و آخرت از این بزرگواران لحظهای جدا نفرماید.
ما در جلسه صبح که در خدمت بخشی از شما بزرگواران و گرامیان بودیم، نکاتی را عرض کردیم و اشاره شد که بحث ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) در سرلوحه تمام معارف دینی است.
بدون تمسک به ولایت، توحید، اعتقاد به رسالت، اعتقاد به نبوت و معاد ما معنا پیدا نمیکند، زیرا ائمه اطهار فرمودند:
«بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی»
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 145، ح 10
معرفت الهی که از طریق اهلبیت نباشد، جز بت پرستی و پرستیدن فرآوردههای ذهنی چیز دیگری نیست.
کرسی تدریس نفوذیهای یهودی و مسیحی در مسجد النبی!!
نبوتی که از طریق اهلبیت معرفی نشود، معادی که از طریق اهلبیت معرفی نشود، نبوت و معاد نیست؛ بلکه چیزی است که عموماً از کانال دشمنان و مخالفان اسلام به ویژه افراد نفوذی همانند «کعب الأحبارها» و «تمیم داریها» بیان شده است.
در عصری که نقل روایت جرم نابخشودنی محسوب میشود، و خلیفه اول دستور می دهد تمام روایات نبی گرامی اسلام جمع شود و همه را آتش زدند.
«ذهبی» یکی از استوانههای علمی اهل سنت به صراحت این مطالب را از عایشه نقل میکند. در دوران خلافت خلیفه دوم نقل حدیث جرم بود به طوری که «عبدالله بن مسعود» به جرم نقل حدیث زندانی میشود یا «ابو درداء» تازیانه میخورد.
ولی درست در همان عصری که نقل حدیث جرم بود و عقوبتهای سنگینی داشت «کعب الأحبار» که یهودی بود و به ظاهر مسلمان شده بود و در حقیقت نفوذی بود، در مسجد النبی کرسی تدریس داشت و تعداد زیادی از صحابه پای درس او نشسته بودند. حتی «ابن عباس» و «ابوهریره» و دیگران روایات متعددی در صحاح اهل سنت از «کعب الأحبار» یهودی دارند.
و همچنین «تمیم داری» نفوذی از ناحیه مسیحیت کرسی تدریس دارد. سخن گفتن امیرالمؤمنین ممنوع است و اطراف علی بن أبی طالب رفتن جرم محسوب میشود. اهل بیت خانه نشین و گوشه گیر شدند، اما نفوذیهای یهود و نصاری در جامعه اسلامی در هر گوشهای، بحث و تدریس و سخنرانی دارند.
عمده خرافات در این زمان وارد مکتب عزیزان اهل سنت ما شد. «ابن کثیر دمشقی» سلفی العقیده شاگرد «ابن تیمیه» متوفای 774 هجری میگوید: "غالب احادیث اسرائیلیاتی که در کتب مختلف ما مخصوصاً کتب تفسیری ما هست، توسط «کعب الأحبارها» وارد شد." آنها اهلبیت را که نبی گرامی اسلام آن بزرگواران را عِدل قرآن نامید و در مورد آنها فرمود:
«إِنِّی تَارِک فِیکمُ الثَّقَلَینِ کتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی وَ لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّی یرِدَا عَلَی الْحَوْض»
عیون أخبار الرضا علیه السلام، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 62، ح 259
خانه نشین شدند و دیگران که از اسلام سیلی خورده بودند میدان دار حدیث شدند. قطعاً عزیزان در تاریخ حدیث، مطالعه کردهاند و یا شنیدهاند که منع تدوین حدیث و نقل حدیث به جایی رسید که صحابه از دنیا رفتند، اما اجازه کتابت و نقل و تألیف حدیث را پیدا نکردند. همچنین تابعین و اتباع تابعین از دنیا رفتند و تا سال 98 و 99 هجری زمان «عمر بن عبدالعزیز» نقل حدیث از پیغمبر اکرم قدغن و جرم نابخشودنی بود.
خذمت بی نظیر اهلبیت و شاگردان ایشان به اسلام
برای اولین بار «عمر بن عبدالعزیز» دستور داد که حدیث پیغمبر اکرم نوشته شود، اما بازهم دستور او عملی نشد. اگر به کتب عزیزان اهل سنت مراجعه کنید، میبینید اولین کسی که حدیث نوشت «شهاب الدین زهری» متوفای 123 یا 124 هجری است.
بعد از او این قضایا پیش آمد. یعنی تا صد سال پس از رحلت پیغمبر اکرم حدیث نویسی در جامعه اسلامی، فعلی ممنوع و خلاف مقررات حکومت اسلامی آن زمان بود.
علی رغم جو آن زمان، همه ائمه اطهار از جمله امیرالمؤمنین، امام حسن مجتبی، امام حسین، امام باقر و امام صادق با تشکیل دانشگاههای بزرگ و تربیت نیروهای ورزیده، آثار رسول اکرم و سخنان ائمه اطهار را شرح و تدوین کردند.
صاحب «وسائل الشیعه» در جلد آخر، فصل 14 باب «الفائدة الرابعة عشر» مینویسد: "کتابهایی که در عصر ائمه اطهار توسط اصحاب آن بزرگواران نوشته شد، بالغ بر شش هزار و ششصد تألیف است."
در عصری که نوشتن حدیث ممنوع بود، ائمه اطهار به شاگردان و اصحاب دستور دادند این احادیث نوشته شود و محفوظ بماند.
این افتخار و مایه سربلندی شیعه است که در عصری که خفقان بود و بردن نام ائمه اطهار جرم محسوب میشد، احادیث نبی مکرم اسلام نوشته شد و به دست ما رسید.
مصداقی از خفقان شدید و عجیب دوران بنی امیه!
دوستان عزیز که در زمینه کتب رجالی اطلاع دارید، به کتاب «تهذیب التهذیب» اثر «ابن حجر عسقلانی» یکی از استوانههای علمی اهل سنت متوفای 852 هجری مراجعه کنید. و نیز «ذهبی» یکی دیگر از استوانههای علمی اهل سنت متوفای 748 هجری است. آنها در شرح حال «علی بن رباح» می گویند:
«کان بنو أمیة إذا سمعوا بمولود اسمه علی قتلوه»
تهذیب التهذیب، المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، الناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعة الأولی، 1404 – 1984، ج 7، ص 280، باب من اسمه علی
بنی امیه آنچنان در جامعه خفقان ایجاد کرده بودند که اگر میشنیدند در خانهای فرزندی به دنیا آمده و نام آن نوزاد را علی گذاشتند، فرعون وار آن نوزاد را به قتل میرساندند.
بنا به نقل «سیوطی» متوفای 911 هجری در طول هفتاد سال، در بالای بیش از هشتاد هزار منبر امیرالمؤمنین را سب و لعن میکردند.
مذهب شیعه که امروز به دست ما رسیده و به وجود آن افتخار میکنیم و مباهات میورزیم، از لا به لای شکنجهها و خونها و شلاقها به دست ما رسیده است.
این مذهب خون بهای بزرگانی همانند «محمد بن أبی بکر»، «قنبر» غلام حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و دیگر صحابهای است که آنها را بالای دار میزدند و در بالای دار هم دست از تبلیغ علی بن أبی طالب برنمی داشتند.
آنها آخرین سخنشان دفاع از امیرالمؤمنین بود و زیر ضربات شمشیر جز علی سخنی نمیگفتند. بنابراین ما باید قدر این نعمت و مذهب و معارف دینی را خوب بدانیم و از آن پاسداری کنیم.
اگر ما امروز از این مذهب و معارف نورانی و پاک خوب حفاظت نکنیم و در برابر تهاجم فرهنگی و هجوم فرهنگی دشمن پاسخگو نباشیم، بدانیم نسلهای آینده به ما نفرین خواهند کرد و ما را مورد لعن خودشان قرار خواهند داد.
معارف دینی امانتی در دست ما هست. همانطور که نسلهای گذشته آن را به ما تحویل دادند، ما هم موظفیم آن را به نسلهای آینده تحویل دهیم.
«پاسخگویی به شبهات» از اساسیترین شاخصههای حفاظت از مذهب
یکی از اساسیترین شاخصههای حفاظت از مذهب، بحث پاسخگویی به شبهات است. وهابیت و دیگر فرق انحرافی با تمام توان و با پشتیبانی استکبار جهانی در پی القاء شبهه و جدا کردن جوانان ما از بدنه مذهب تشیع برآمدهاند.
امروز سرمایه گذاریهای سنگینی انجام دادند تا بتوانند با القاء شبهه، جوانان ما را از مذهب جدا کنند و اذهان جوانان ما را نسبت به معارف دینی و مبانی اعتقادی متزلزل کنند. لذا پاسداری در این حوزه وظیفه ماست.
عزیزان به روایتی توجه کنند که از امام هادی (علیه السلام) است که در کتاب «الإحتجاج» اثر «مرحوم طبرسی» یکی از علمای قرن ششم هجری آمده است. این روایت مربوط به من و شماست.
امام هادی (علیه السلام) در قرن سوم، ما را میبیند و جو حاکم بر جامعه ما را میبیند و این سخن را میفرماید:
«لَوْ لَا مَنْ یبْقَی بَعْدَ غَیبَةِ قَائِمِکمْ مِنَ الْعُلَمَاءِ الدَّاعِینَ إِلَیهِ وَ الدَّالِّینَ عَلَیهِ، وَ الذَّابِّینَ عَنْ دِینِهِ بِحُجَجِ اللَّهِ، وَ الْمُنْقِذِینَ لِضُعَفَاءِ عِبَادِ اللَّهِ مِنْ شِبَاک إِبْلِیسَ وَ مَرَدَتِهِ، وَ مِنْ فِخَاخِ النَّوَاصِبِ لَمَا بَقِی أَحَدٌ إِلَّا ارْتَدَّ عَنْ دِینِ اللَّهِ»
اگر پس از غیبت قائم (ع) شما از علمائی که دعوت به سوی او کنند و راهنمایی به حضرت او نمایند و با حجتهای الهی و از دین او دفاع کنند و ضعیفان از بندگان خدا را از دامهای شیطان و پیروان شیطان نجات بخشند باقی نمیماندند البته هیچکس از مؤمنین پابرجا نبودند، مگر آنکه از دین خدا برمیگشت.
می فرماید اگر علمای پاسخگو به شبهات نبودند، در این صورت جوانان و مردم از دین الهی مرتد میشدند و جامعه ما از مذهب اهلبیت فاصله میگرفت.
«وَ لَکنَّهُمُ الَّذِینَ یمْسِکونَ أَزْمَةَ قُلُوبِ ضُعَفَاءِ الشِّیعَةِ کمَا یمْسِک صَاحِبُ السَّفِینَةِ سکانها أُولَئِک هُمُ الْأَفْضَلُونَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل»
ولی این علماء بودند که دلهای ضعفای شیعه را نگه داشتند همچنانکه کشتیبان سکان و فرمان کشتی را نگهداری میکند آن فرمانی که کشتی امواج آب را با آن میشکافد و پیش میرود آن علماء در پیشگاه خدای عزوجل برتر از همه باشد.
الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسى، احمد بن على، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر؛ ناشر: نشر مرتضى - مشهد؛ ج1، ص: 18
بنابراین ما باید دقت کنیم زیرا این مسائل، مسائلی ساده نیست.
ارزش پاسخ به یک شبهه، بیست میلیون برابر تمام ثروت دنیا
همچنین در روایتی از امام حسن عسکری که از امام حسن مجتبی نقل میفرماید آمده که فردی هدیهای خدمت امام حسن مجتبی آورد که در منطقه او نواصب مشغول پخش شبهات بودند.
حضرت به او پیشنهاد فرمود در برابر این هدیه، من حاضرم بیست هزار درهم به تو هدیه کنم یا یک فصلی از پاسخ به شبهات و راهی از پاسخ به شبهات به تو آموزش بدهم که به منطقه خود برگردی و با این شخص ناصبی مناظره کنی و او را شکست دهی.
دقت داشته باشید حضرت بیست هزار درهم را در برابر آموزش روش پاسخگویی به شبهات قرار میدهند و سپس میفرمایند: اگر انتخاب خوب کرده باشی، هردو را به تو اهدا خواهم کرد.
شخص میگوید: یابن رسول الله! آیا ثواب پاسخ به شبهاتی که به من آموزش میدهی به اندازه بیست هزار درهم هست؟ به عنوان مثال اگر بیست هزار درهم را در راه خدا انفاق کنم یا به مردم احسان کنم، پاسخگوئی به شبهات ثوابی در این حد دارد؟
حضرت فرمود: ارزش یک پاسخ به شبهه بیست میلیون برابر تمام ثروت دنیاست، نه بیست هزار دینار!!
«وَ قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع وَ قَدْ حَمَلَ إِلَيْهِ رَجُلٌ هَدِيَّةً فَقَالَ لَهُ أَيُّمَا أَحَبُّ إِلَيْكَ أَنْ أَرُدَّ عَلَيْكَ بَدَلَهَا عِشْرِينَ ضِعْفاً يَعْنِي عِشْرِينَ أَلْفَ دِرْهَمٍ أَوْ أَفْتَحَ لَكَ بَاباً مِنَ الْعِلْمِ تَقْهَرُ فُلَاناً النَّاصِبِي فِي قَرْيَتِكَ تُنْقِذُ بِهِ ضُعَفَاءَ أَهْلِ قَرْيَتِكَ إِنْ أَحْسَنْتَ الِاخْتِيَارَ جَمَعْتُ لَكَ الْأَمْرَيْنِ وَ إِنْ أَسَأْتَ الِاخْتِيَارَ خَيَّرْتُكَ لِتَأْخُذَ أَيَّهُمَا شِئْتَ فَقَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَثَوَابِي فِي قَهْرِي ذَلِكَ النَّاصِبَ وَ اسْتِنْقَاذِي لِأُولَئِكَ الضُّعَفَاءِ مِنْ يَدِهِ قَدْرُهُ عِشْرُونَ أَلْفَ دِرْهَمٍ قَالَ أَكْثَرُ مِنَ الدُّنْيَا عِشْرِينَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّة»
حضرت فرمود اگر به یک مورد شبهه پاسخ بدهی و جوانان ما را از شبهات نواصب نجات بدهی، ارزشی برابر بیست میلیون برابر ثروت دنیاست.
عزیزان من تمامی این قضایا نشانگر این است که موضوع پاسخگویی به شبهات، یک موضوع اساسی است که دغدغه ائمه اطهار (علیهم السلام) بوده است. آن بزرگواران شاگردان و افراد ورزیدهای را در این زمینه تربیت میکردند و به جامعه تحویل میدادند.
در این زمینه روایات زیادی در کتب شیعه وارد شده است؛ «مرحوم کشی» در کتاب «رجال»، «مرحوم طبرسی» در کتاب «الإحتجاج»، «علامه مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» روایاتی در این زمینه آوردهاند.
اگر این روایات جمع شود، شاید متجاوز از یک صد روایت از معصومین (علیهم السلام) در اهمیت پاسخگویی به شبهات و در اهمیت مناظره با مخالفین اهلبیت و در اهمیت تربیت شاگرد توانمند در این حوزه داریم.
چگونگی برخورد با شبهه افکنان در بیان امام حسن عسکری(سلام الله علیه)
من موردی را خدمت عزیزان اشاره کنم. «مرحوم طبرسی» در کتاب «الإحتجاج» روایتی آورده است که نشانگر چگونگی برخورد ما با شبهه افکنان است.
ما نمیتوانیم با شبهه افکن خوش و بش کنیم، بلکه باید ببینیم که تعبیر حضرت چیست. افرادی خدمت امام حسن عسکری (علیه السلام) میآیند و عرضه میدارند:
«یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ لَنَا جَاراً مِنَ النُّصَّابِ یؤْذِینَا وَ یحْتَجُّ عَلَینَا فِی تَفْضِیلِ الْأَوَّلِ وَ الثَّانِی وَ الثَّالِثِ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ یورِدُ عَلَینَا حُجَجاً لَا نَدْرِی کیفَ الْجَوَابُ عَنْهَا وَ الْخُرُوجُ مِنْهَا»
مشخص است که دشمنان شبانه روز کار میکنند، پشت درهای بسته فکر میکنند و اتاق فکر دارند. در حال حاضر وهابیت در فضای مجازی و سایبری، سرمایه گذاریهای کلانی انجام داده است.
آنها میلیاردی برای القاء شبهه سرمایه گذاری کرده اند و در تلاشند تا شبانه روز شبهه طرح کنند. صبح هم عرض کردم طبق تحقیقی که دانشگاه علم و صنعت تهران انجام داده است، میگوید: از طریق رسانههای بین المللی، بیش از سیصد شبکه ماهوارهای تنها در خاورمیانه توسط سلفیها و وهابیت راه اندازی شده و کارشان القاء و طرح شبهه علیه مذهب شیعه است.
لذا وظیفه ماست که در برابر این شبهات قیام کنیم، یاد بگیریم، آموزش ببینیم و وارد این عرصه شویم. به تعبیر امام صادق؛
«أَلَا فَمَنِ انْتَصَبَ لِذَلِک مِنْ شِیعَتِنَا کانَ أَفْضَلَ مِمَّنْ جَاهَدَ الرُّومَ وَ التُّرْک وَ الْخَزَرَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ»
آگاه باشید ارزش آن دانشمندان شیعهای که چنین خود را در معرض دفاع قرار دادهاند هزار هزار بار بالاتر از سپاهیانی است که در برابر هجوم دشمنان اسلام از کفّار روم و ترک و خزر پیکار میکنند.
«لِأَنَّهُ یدْفَعُ عَنْ أَدْیانِ مُحِبِّینَا وَ ذَلِک یدْفَعُ عَنْ أَبْدَانِهِم»
زیرا دانشمندان نگهبانان عقاید و فرهنگ اسلام و مدافع دین دوستان ما هستند در حالی که مجاهدان حافظ مرزهای زمینی هستند.
الإحتجاج علی أهل اللجاج، نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 17، فصل فی ذکر طرف مما أمر الله فی کتابه من الحجاج و الجدال
بنابراین این توفیق متعلق به ماست و این درهای سعادت به روی ما گشوده شده است تا از این در ورود پیدا کنیم و افتخار دفاع از حریم اهلبیت را پیدا کنیم. این راه را به غفلت نگذرانیم که قطعاً فردای قیامت پشیمان خواهیم شد.
راوی عرضه میدارد:
«یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ لَنَا جَاراً مِنَ النُّصَّابِ یؤْذِینَا وَ یحْتَجُّ عَلَینَا فِی تَفْضِیلِ الْأَوَّلِ وَ الثَّانِی وَ الثَّالِثِ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ یورِدُ عَلَینَا حُجَجاً لَا نَدْرِی کیفَ الْجَوَابُ عَنْهَا وَ الْخُرُوجُ مِنْهَا»
یابن رسول الله در همسایگی ما فردی ناصبی است که ما را اذیت میکند و دلائلی بر فضیلت ابوبکر و عمر و عثمان بر امیرالمؤمنین میآورد که بلد نیستیم جواب او را بدهیم و بر او پیروز شویم.
حضرت به یکی از شاگردان خود دستور داد:
«مُرَّ بِهَؤُلَاءِ إِذَا کانُوا مُجْتَمِعِینَ یتَکلَّمُونَ فَتَسْتَمِعُ عَلَیهِمْ فَیسْتَدْعُونَ مِنْک الْکلَامَ فَتَکلَّمْ وَ أَفْحِمْ صَاحِبَهُمْ وَ اکسِرْ عِرْبَهُ وَ فُلَّ حَدَّهُ»
بلند شو و با آنها برو و با آن فرد بحث کن طوری که خفه شود. عزتش را بشکن و شمشیری که علیه شیعه از رو بسته را تکه تکه کن.
مراد از فرمایش حضرت این بود که کاری کن که او در برابر براهین تو توان دفاع نداشته باشد و عظمتی که پیدا کرده است را خرد کن.
ثابت کن حرفهایی که می زند ارتباطی به قرآن و اسلام ندارد و آنها به نام اسلام و قرآن این شبهات را مطرح میکنند. باید به این افراد ثابت کنید که شیاطین و دشمن قرآن و اسلام هستند.
«وَ لَا تُبْقِ لَهُ بَاقِیةً»
و برای او چیزی باقی مگذار.
«فَذَهَبَ الرَّجُلُ وَ حَضَرَ الْمَوْضِعَ وَ حَضَرُوا وَ کلَّمَ الرَّجُلَ فَأَفْحَمَهُ وَ صَیرَهُ لَا یدْرِی فِی السَّمَاءِ هُوَ أَوْ فِی الْأَرْضِ »
شاگرد امام حسن عسکری رفت و آنچنان با دشمن اهلبیت سخن گفت و آنچنان عرصه را بر او تنگ کرد که او به حالتی رسید که نمیفهمید در آسمان است یا در زمین است.
الإحتجاج علی أهل اللجاج، نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 19، فصل فی ذکر طرف مما أمر الله فی کتابه من الحجاج و الجدال
عزیزان امروز پاسخ به شبهات باید این چنین باشد. نمیشود با شبهه افکن تعارف کنی و با زبان خوش سخن بگویی!
لزوم پرهیز از فحش و اهانت به مخالفین در مناظرات
البته در بحثها و مناظرات، توهین و ناسزا نه تنها نباید به زبان ما بیاید، بلکه از ذهن ما هم نباید خطور کند. شعار امیرالمؤمنین این است:
«وَ لَا تَتَکلَّمُوا بِالْفُحْشِ فَإِنَّهُ لَا یلِیقُ بِنَا وَ لَا بِشِیعَتِنَا»
زبان خود را به فحش باز نکنید، زیرا فحش دادند نه زیبنده ماست و نه زیبنده شیعیان ماست.
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، نویسنده: نوری، حسین بن محمد تقی، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 12، ص 82، ح 13575
امیرالمؤمنین که معاویه را مسلمان نمیداند و در نامه 16 «نهج البلاغه» قسم شدید و غلیظ یاد میکند و میفرمایند:
«فَوَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ مَا أَسْلَمُوا وَ لَکنِ اسْتَسْلَمُوا وَ أَسَرُّوا الْکفْرَ»
قسم به خدایی که دانه را شکافت کسانی که در فتح مکه مسلمان شدند، مسلمان نشدند و تنها کفر خود را مخفی کردند.
«فَلَمَّا وَجَدُوا أَعْوَاناً عَلَیهِ أَظْهَرُوه»
هرگاه زمینهای پیدا کنند کفر خود را ظاهر میکنند.
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 374، خ 16
این جمله حضرت متعلق به جنگ صفین است که میفرماید: امروز منافقین همان کفرهای پنهان شده فتح مکه را اظهار میکنند.
همین عبارت در کتب اهل سنت است. آقای «هیثمی» یکی از علمای بزرگ اهل سنت متوفای 807 هجری است. او کتابی تحت عنوان «مجمع الزوائد» دارد که در جلد اول صفحه 113 همین عبارت را از زبان «عمار» نقل میکند. او همانند مولایش میفرماید:
«وَاللَّهِ مَا أَسْلَمُوا، وَلَکنِ اسْتَسْلَمُوا وَأَسَرُّوا الْکفْرَ، فَلَمَّا رَأَوْا عَلَیهِ أَعْوَانًا أَظْهَرُوهُ»
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، المؤلف: أبو الحسن نور الدین علی بن أبی بکر بن سلیمان الهیثمی (المتوفی: 807 هـ(، المحقق: حسام الدین القدسی، الناشر: مکتبة القدسی، القاهرة، عام النشر: 1414 هـ، 1994 م، ج 1، ص 113، ح 439
امیرالمؤمنین با اینکه معتقد است معاویه مسلمان نشده و تنها کفر خود را مخفی کرده است، اما در همین جنگ صفین که افرادی نسبت به معاویه فحش و ناسزا میدهند حضرت میفرماید:
«إِنِّی أَکرَهُ لَکمْ أَنْ تَکونُوا سَبَّابِینَ وَ لَکنَّکمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَکرْتُمْ حَالَهُم کانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ وَ قُلْتُمْ مَکانَ سَبِّکمْ إِیاهُم»
دوست ندارم که شما دشنام دهنده باشید، اما اگر به توصیف اعمال و بیان حالشان بپردازید سخنتان به صواب نزدیکتر و عذرتان پذیرفته تر است.
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 323، خ 206
حضرت به اصحاب خود به صراحت دستور دادند به جای ناسزا گفتن کارهای زشت معاویه را برملا کنید و اعمال وقیح و ضد اسلامی را برای مردم بازگو کنید.
دوستان عزیز! در فضای مجازی و منابر و جلسات خود، همیشه در نظر داشته باشید این شعار اهلبیت است که ما منطق داریم، برهان داریم، دلیل داریم. کسی فحش میدهد که دلیل و برهان ندارد.
فحش و ناسزا دلیل «مَن لا دلیل له» است. ما که معتقدیم مذهبمان برخاسته از متن قرآن کریم است؛ افزون بر اینکه در کتب شیعه ادله متواتر برای حقانیتمان داریم، در کتب اهل سنت نیز ادله حقانیت مذهب ما به وفور موجود است.
صبح هم عرض کردم اگر تمام کتابهای شیعه را نابود کنند و از بین برود، ما از کتب اهل سنت و دیگران، ادله قطعیه بر حقانیت مذهب شیعه داریم. ما نیازی به توهین و ناسزا و فحش نداریم. بعضی افراد که بلد نیستند و ناآگاه هستند، وقتی وارد میشوند شروع به فحش دادن میکنند.
«مرحوم شیخ صدوق» کتابی به نام «الإعتقادات» دارد که در آنجا اعتقادات شیعه را آورده است و مباحثی تحت عنوان "اعتقادنا فی التوحید" و "اعتقادنا فی النبوة" دارد تا جایی که به مبحثی تحت عنوان "اعتقاد در برخورد با مخالفین" میرسد. او روایتی را نقل میکند که «مرحوم علامه مجلسی» این روایت را در کتاب «بحارالانوار» جلد 74 صفحه 217 نقل میکند. در روایت آمده است:
«وَ قِیلَ لِلصَّادِقِ- عَلَیهِ السَّلَامُ: یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّا نَرَی فِی الْمَسْجِدِ رَجُلًا یعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِکمْ وَ یسَمِّیهِمْ»
افرادی به امام صادق عرضه داشتند: یابن رسول الله! ما در مسجد فردی را مشاهده میکنیم که آشکارا به دشمنان شما دشنام میدهد و آنها را نام میبرد.
عزیزان دقت داشته باشید روایتی که در کتب اعتقادی میآید، به این معناست که تمام قنطره های علم رجالی را سپری کرده است. «شیخ صدوق» معتقد است روایتی که در کتاب اعتقادی میآید، قطعاً از معصوم صادر شده و نیازی به بررسی سندی ندارد.
امام صادق وقتی این خبر را شنید فرمود:
«مَا لَهُ- لَعَنَهُ اللَّهُ- یعْرِضُ بِنَا»
امام صادق فرمود: چه مرضی دارد؟ لعنت خدا بر او باد! با این کارش زبان دشمنان را علیه ما باز میکند.
إعتقادات الإمامیة (للصدوق(، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ص 107، باب الاعتقاد فی التقیة
حضرت سپس آیه 108 سوره مبارکه انعام را میخواند که خداوند میفرماید:
(وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیرِ عِلْم)
(معبود) کسانی را که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید مبادا آنها (نیز) از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند.
سوره انعام (6): آیه 108
قرآن کریم دستور میدهد که حتی به بت پرستان نیز فحش و ناسزا ندهید، زیرا آنها هم به خداوند متعال توهین و ناسزا میکنند.
بنابراین ما باید در بحثها دقت کنیم که از به کار بردن کلمات تند و زننده و زشت اجتناب و خودداری کنیم. اگر طرف مقابل هم به ما فحش داد، مصداق بارز آیه قرآن کریم است که میفرماید:
(وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً)
و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند به آنها سلام میگویند.
سوره فرقان (25): آیه 63
منطق شیعه باید این باشد. اگر طرف مقابل صد فحش هم به شما بدهد، جواب شما باید این باشد که اگر هزار فحش هم بدهی یک فحش از من نخواهی شنید! این باید شعار ما باشد.
بنده بارها به دوستانی که میخواهند وارد در زمینه پاسخگویی به شبهات و مناظره وارد شوند، می گویم: اگر توانایی و قدرت معنوی دارید تا اگر جلوی دیگران فحش رکیک ناموسی به تو دادند به خاطر حضرت فاطمه زهرا تحمل کنی و جواب ندهی، وارد شو!
حال اگر با یک فحش شنیدن شما هم از کوره در بروید و چندین فحش متقابلاً نثار او کنید، به درد این کار نمیخورید و باید به دنبال کار دیگری باشید. هرکسی را بهر کاری ساختند!
لذا در بحثهایمان باید برخوردمان با شبهه افکنان قوی و محکم و بدون ملاحظه، اما خالی از هرگونه اهانت و به کار بردن الفاظ رکیک و نادرست باشد.
امروز خروجی «لعن علنی» همان خروجی «سب» و «شتم» است!
پرسش:
مسئله «لعن» چه حکمی دارد؟
پاسخ:
اولاً امروز لعن علنی خلاف شرع است و همه آقایان و مراجع عظام تقلید به آن فتوا دادند. مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید معتقدند امروز لعن علنی با سب و شتم هیچ تفاوتی ندارد. یعنی خروجی «لعن» همان خروجی «سب» و «شتم» است.
«سب» به معنای فحش دادن و به کار بردن الفاظ رکیک است. «لعن» یعنی از خداوند عالم طلب دوری از رحمت خواستن. بله شما میتوانید بعد از نماز بین خود و خدا از دشمنان اهلبیت تبری بجویید و آزاد هستید، اما در میان مردم این کار جایز نیست.
حتی بنده معتقدم در میان اهل و عیال که میتوانند این مطالب را به بیرون ببرند و بیرون درز کند و در جای دیگر فتنه درست کند جایز نیست، زیرا قرآن کریم میفرماید:
(وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْل)
و فتنه (و بت پرستی) از کشتار هم بدتر است!
سوره بقره (2): آیه 191
لذا این کار قطعاً حرام است. در کتاب «تهذیب الأحکام» اثر «شیخ طوسی» جلد 2 صفحه 321 وارد شده است:
«سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ یلْعَنُ فِی دُبُرِ کلِّ مَکتُوبَةٍ أَرْبَعَةً مِنَ الرِّجَالِ وَ أَرْبَعاً مِنَ النِّسَاءِ- التَّیمِی وَ الْعَدَوِی وَ فُعْلَانَ وَ مُعَاوِیةَ وَ یسَمِّیهِمْ وَ فُلَانَةَ وَ فُلَانَةَ وَ هِنْدَ وَ أُمَّ الْحَکمِ أُخْتَ مُعَاوِیةَ»
تهذیب الأحکام، نویسنده: طوسی، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوی، ج 2، ص 321، 169
امام صادق در تعقیبات نماز دشمنان را لعن میکردند، نه بالای منبر!! شما هم اگر واقعاً تابع امام صادق هستید، بعد از نماز هرچقدر دلتان میخواهد و به هرکسی هم دوست دارید لعن کنید.
ولی وقتی سجاده نماز را جمع کردید و سر سفره آمدید، وارد ماشین شدید، در مدرسه یا بالای منبر قرار گرفتید، لعن کردن ممنوع است. لذا ما یک روایت صحیح نداریم که ائمه اطهار (علیهم السلام) در ملأ عام لعن و نفرین کرده باشند.
آیا در زیارت عاشورا به خلفای اهل سنت لعن می کنیم!؟
پرسش:
لعن زیارت عاشورا چه حکمی دارد؟
پاسخ:
لعن زیارت عاشورا همگی لفافه است؛
«اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلًا ثُمَّ الثَّانِی ثُمَّ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَ»
فرازی از زیارت عاشورا
علمای اهل سنت از «مرحوم شیخ طوسی» به حاکم عباسی شکایت کردند؛ ظاهراً حاکم وقت «المقتدر بالله» بود. علمای اهل سنت گفتند که «شیخ طوسی» در کتاب «مصباح المتهجد» لعن خلفا را آورده است.
«مقتدر بالله» دستور داد تا علمای اهل سنت را جمع کردند و «شیخ طوسی» را هم آوردند. حاکم به او گفت که شما خلفا را لعن کردید. «شیخ طوسی» گفت: من در کجا لعن کردم؟ حاکم، زیارت عاشورا را باز کرد و به او گفت که شما نوشتید:
«اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلًا ثُمَّ الثَّانِی وَ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَ»
«شیخ طوسی» گفت: آیا من نامی از ابوبکر و عمر و عثمان بردم؟ حاکم گفت: خیر. پس مراد شما چیست؟
«شیخ طوسی» گفت: اولین ظالم «قابیل» قاتل برادرش هابیل بود. دومین ظالم کسی است که حضرت زکریا را میان چوب گذاشت و تکه تکه کرد. سومین ظالم قاتل امیرالمؤمنین «ابن ملجم مرادی» است.
«المقتدر بالله» رو به علمای اهل سنت کرد و گفت: جوابی بدهید. آنها گفتند: ما جوابی نداریم. «شیخ طوسی» کتاب خود را به بغل گرفت و جلسه را ترک کرد.
امام صادق (علیه السلام) هزار و چهارصد سال قبل وقتی زیارت عاشورا را مطرح میکند، به فکر جان «شیخ طوسی» استوانه علمی و فقهی شیعه هم بودند.
من و جنابعالی هم اگر لعن میکنیم، نام نمی بریم. اگر قرار بود نامی از خلفا باشد امام صادق نام آنها را میآورد. علاوه بر این در لعن امام صادق (علیه السلام) دو رمز گذاشتهاند؛ رمز اول «الرَّابِعَ» و رمز دوم «یزِیدَ خَامِسا» است.
بنده بارها در بحثها و مناظرات وقتی این مطالب را بیان میکنم، می گویم که در زیارت عاشورا چهار نفر به طور مخفی لعن شدهاند.
اگر قرار باشد مراد از «أَوَّلًا ثُمَّ الثَّانِی وَ الثَّالِثَ» ابوبکر و عمر و عثمان باشد، حتماً «وَ الرَّابِعَ» علی بن ابی طالب است! آیا شما معتقدید که ما نستجیر بالله علی بن أبی طالب را لعن میکنیم؟!! طرف مقابل معطل میماند که چه جواب دهد.
از طرف دیگر به جهت اینکه شیعیان راه را گم نکنند، «یزِیدَ خَامِسا» میخواهد بفهماند که مراد از «وَ الرَّابِعَ» کسی جز معاویه نمیتواند باشد. دلیل این حرف این است که در متن زیارت عاشورا وارد شده است:
«اللَّهُمَّ الْعَنْ أَبَا سُفْیانَ وَ مُعَاوِیةَ وَ یزِیدَ بْنَ مُعَاوِیة»
در آنجا معاویه و یزید را کنار هم آورده است، اما در «أَوَّلًا ثُمَّ الثَّانِی وَ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَ» قبل از یزید را حذف کرده است. در چهار سطر قبل معاویه را چسبانده تا برای ما قرینه باشد. مشاهده کنید امام صادق (علیه السلام) به فکر همه این مسائل بودهاند.
حال اینکه ما در ملأ عام این قضایا را مطرح کنیم، قطعاً اشتباه است. ائمه اطهار (علیهم السلام) صلاح ندیدند این مسائل را بیان کنند و من و شما هم فضول نیستیم!
وقتی امام صادق اسم نبردند، مگر من و شما فضول هستیم که بگوییم مراد از فرمایش امام صادق چنین و چنان است؟! غلط کردیم که چنین کنجکاوی کنیم. بین خود و خدا هرکاری میخواهید بکنید، اما توجیه و تفسیر کردن مراد امام صادق جایز نیست.
از شخصی سؤال پرسیده بودند: مراد از «سرّ المستودع» در ذکر شریف «الهی بفاطمة و أبیها و بعلها و بنیها و سرّ المستودع فیها» چیست؟ شخص در جواب گفته بود: اگر قرار بود ما بدانیم، دیگر «سرّ المستودع» نمیشد!!
این مسائل اسرار اهلبیت است. لذا ائمه اطهار لعن کردند و فرمودند: خدا لعنت کند کسانی که اسرار ما را کشف میکنند.
قضایا به همین شکل بوده و باقی است تا زمانی که حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) بیاید و پرده از بسیاری از اسرار بردارد که یکی از آنها همین قضایاست.
حضرت بقیة الله الأعظم امام معصوم و حجت الهی است و به هر نحوی که صلاح میبیند این قضایا را بیان میفرماید.
دستور صریح امام صادق به مباهله با مخالفین!
نکته دیگر که در اینجا باید به آن گذرا اشاره کنم، این است که در کتاب «رجال علامه حلی» وارد شده است که امام صادق (علیه السلام) میفرماید:
«أن أبا جعفر علیه السلام کان یباهی بالطیار»
امام باقر به وجود طیار افتخار میکرد.
رجال العلامة الحلی، نویسنده: علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، محقق / مصحح: بحرالعلوم، محمدصادق، ص 150، باب 64 محمد الطیار
«طیار» یکی از اصحاب توانمند امام باقر بود که در حوزه پاسخ به شبهات فعالیت میکرد و هرکجا مناظره کرده، گل کاشته و پیروز و سربلند از مناظره بیرون آمده است. در روایت دیگر آمده است:
«و أنه کان شدید الخصومة عن أهل البیت علیهم السلام»
او با دشمنان ما اهلبیت به صورت خصمانه برخورد میکرد.
رجال العلامة الحلی، نویسنده: علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، محقق / مصحح: بحرالعلوم، محمدصادق، ص 53، باب 2 حمزة بن الطیار
همانطور که با دشمن برخورد میکنند، «محمد طیار» این چنین با مخالفین ما برخورد میکرد. صبح هم اشاره کردم که وقتی امام صادق «هشام بن حکم» را میبینند، میفرمایند:
«نَاصِرُنَا بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ وَ یدِه»
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 171، ح 4
راوی خدمت امام صادق میرسند و در رابطه با بحث و مناظره بحث میکند. حضرت میفرماید:
«کلم الناس و بین لهم الحق الذی أنت علیه و بین لهم الضلالة التی هم علیها»
ولایتی که خداوند به شما تفضل کرده را برای مردم با دلیل بیان کنید و گمراهی که مردم دارند را برایشان بازگو کنید.
ما چندی قبل خدمت آیت الله جوادی آملی بودیم. ایشان میگفت: مباحثی که در رابطه با بطلان خلافت خلفاست را با زبان خوش بگویید، زیرا جوانان اهل سنت حق دارند این مطالب را بشنوند.
ما وظیفه داریم این مسائل را برای جوانان بیان کنیم. فحش دادن ممنوع است، اما بیان حقیقت که ممنوع نیست. اهانت کردن جرم است، اما مسائل تاریخی که خودشان با زبان خوش نقل کردند که جرم نیست. حضرت سپس میفرماید:
«و باهلوهم فی علی بن أبی طالب»
در مورد امامت علی بن أبی طالب با مخالفین بحث و مناظره و مباهله کنید.
تصحیح اعتقادات الإمامیة، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: درگاهی، حسین، ص 71، فصل فی النهی عن الجدال
مباهله به معنای جان به کف گرفتن و با جان بازی کردن است. بنابراین موضوع بحث و مناظره و پاسخگویی به شبهات یکی از موضوعات مهم و بلکه اهمی است که امروز با آن مواجه هستیم.
دوستان عزیز بی پرده بگویم که اگر امروز به دنبال یک واجب عینی و تعیینی که ترک آن گناهی نابخشودنی است میگردید، پاسخگویی به شبهات است.
امروزه ما در جهان معاصر در میان واجبات الهی چیزی واجبتر از پاسخ به شبهات نداریم. این قضیه با توجه به انبوه روایاتی است که ما از ائمه اطهار (علیهم السلام) مطرح کردیم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته