نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
روش بحث و مناظره با اهل سنت و مدعیان دروغین یمانی
کد مطلب: 12894 تاریخ انتشار: 01 شهريور 1398 - 14:27 تعداد بازدید: 4280
سخنراني ها » پاسخگویی به شبهات
روش بحث و مناظره با اهل سنت و مدعیان دروغین یمانی

سخنرانی عمومی 98/06/01

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 98/06/01


موضوع: روش بحث و مناظره با اهل سنت و مدعیان دروغین یمانی

(سخنرانی در حوزه علمیه بیرجند "جلسه سوم")

فهرست مطالب این سخنرانی:

مسائل مهم مورد بحث، در باب فرقه «احمد بصری»

سه ادله مهمِ مدعیانِ دروغینِ یمانی موعود

اولین قدم در مناظره با مدعیان فرقه احمد بصری

اهانت وقیحانه «احمد بصری» به انبیاء عظام الهی!

اعجاز قانون «مقایسه»، در مناظرات علمی

روش زیبای حضرت ابراهیم در مناظره با مخالفین

ایجاد سؤال؛ راه ابتدایی ورود به مناظره با اهل سنت

طرح مثلث مقدس، برای هدایت مخالفین

سؤالی که اساتید وهابی دانشگاه مدینه را مبهوت کرد!

حدیثی سرنوشت ساز در «صحیح بخاری»!

یک سؤال ساده ی بی جواب از علما و بزرگان اهل سنت!

حدیثی که بزرگان اهل سنت را به زحمتِ فراوان انداخته است!

برخورد دوگانه بزرگان اهل سنت با حدیث ثقلین در تعداد نقل روایت از صحابه

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِي لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ.

خدا را بر تمام نعمت‌هایش بویژه نعمت ولایت سپاس می‌گوییم. در این جلسه در رابطه با سوالاتی كه برای شما مطرح است در خدمت دوستان هستیم. بعضی از دوستان اشاره داشتند كه در رابطه با «احمد الحسن و یمانی» چرا شما صحبت نكردید؟

جناب آقای «شریفی» در این حوزه الحمدلله تخصص لازم را دارند، و به اندازه كافی صحبت كردند؛ ولی چون من معمولا بحثم را با پاورپوینت ارائه می‌دهم، - زیرا تأثیر گذاری پاورپوینت در ارائه مطلب و انتقال مفهوم خیلی راحت‌تر است تا بخواهد به صورت شفاهی باشد؛ - نکاتی را در این زمینه خدمت دوستان تقدیم می کنم.

مسائل مهم مورد بحث، در باب فرقه «احمد بصری»

در رابطه با «احمد بصری» چند تا مسئله داریم:

1- بحث ادعاهای باطل این‌ها است؛

2- ادله پوشالی شان است؛

3- بحث اهانت به مقدسات است؛

4- بحث اهانت به مراجع است؛

5- بحث تكفیر مسلمانان است؛

6- بحث اعترافات سخیف این‌ها است.

یعنی روی این این 6 مسئله باید زوم كرد، از این شش مسئله ادعاهای باطل‌شان كه مشخص است، چرا كه می‌گوید من فرزند حضرت مهدی هستم، امام و حجت هستم! و ادعای نبوت دارد!!

سه ادله مهمِ مدعیانِ دروغینِ یمانی موعود

ادله‌ای هم كه می‌آورد عمدتا «خواب» و «استخاره» است و بحث «حدیث وصیت». من معتقدم با لیدرها و طلبه‌های فاضلی كه جذب این‌ها شده‌اند، - نه طلبه‌های بی‌سواد شان - انسان بحث‌های علمی بكند خوب است.

اولین قدم در مناظره با مدعیان فرقه احمد بصری

ولی در آن‌جا هم من معتقدم ما بیاییم با این‌ها بحث‌های جدلی بكنیم، نه بحث‌های برهانی! بحث‌های مقایسه‌ و بحث‌های هجمه‌ای بكنیم. یعنی ابتدا از این‌ها اعتراف بگیریم كه آقا اگر كسی بیاید به پیغمبر توهین بكند بگوید مثلا حضرت آدم (نستجیر بالله) به جهنم می‌رود، یا (نستجیر بالله) رسول اكرم دچار آتش عذاب خدا می‌شود، یا حضرت ابراهیم چنین و چنان است چه حكمی دارد؟

شما می‌دانید كه روش خیلی مهم است، اول باید از این‌ها اعتراف بگیریم، بپرسیم اگر كسی به پیغمبری توهین كند چه حكمی دارد؟

وقتی اعتراف گرفتیم بعد بیاییم یکی یکی اهانت‌های كه‌این‌ها به حضرت ابراهیم (علی نبینا واله وعلیه السلام) داشته، انكار خاتمیت کرده، و یا اهانت به ائمه کرده را مطرح کنیم.

اهانت وقیحانه «احمد بصری» به انبیاء عظام الهی!

مثلا یکی از اهانت هایی که ایشان دارد این است که می گوید حضرت ابراهیم نور ائمه را دید ولی نتوانست تشخیص بدهد!!

ابراهیمی كه نمی‌تواند تشخیص بدهد آیا این نور، نور اهل‌بیت است یا نور خدای عالم است؟ آیا این به درد پیغمبری می‌خورد؟ این را در یك كفه قرار می‌دهیم و در یك كفه دیگر آیه قرآن كه خطاب به حضرت رسول اكرم دارد:

(وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا)

و پيرو آيين خالص و پاک ابراهيم گردد

سوره نساء (4): آیه 125

(فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا)

از آيين ابراهيم پيروي کنيد.

سوره آل عمران (3): آیه 95

همان‌طوری كه من در جلسه صبح در رابطه با شیعه و سنی گفتم، یك طرف میز ادله شیعه را می‌چینیم، و در طرف دیگر میز ادله اهل‌سنت را می‌چینیم و بعد می‌گوییم قضاوت كنید.

در یك طرف تصویر ادعاهای این‌ها را می‌آوریم، و در طرف دیگر نظر قرآن و اهل‌بیت را می‌گذاریم، بعد می‌گوییم آقا شما خودتان قضاوت كنید. قرآن به مسلمان‌ها خطاب می‌كند:

«(فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا)».

از میان یك صد و بیست چهار هزار پیغمبر فقط حضرت ابراهیم این شایستگی را دارد كه شریعتش مورد تبعیت باشد، آن‌وقت این حضرت ابراهیم (نستجیر بالله) نمی‌تواند تشخیص بدهد این نور، نور امیرالمؤمنین است یا این خدا است! ایشان به چه درد می‌خورد؟ آیا ایشان می‌تواند ناجی باشد؟

بحث بعد حضرت یونس است. این‌جا دیگر وضعیت خیلی افتضاح است. وی در كتاب «متشابهات» به صراحت می‌گوید: "من حقیقت را آشكار می‌كنم كه جسد او در بیابان، عریان و بی سرپناه و روحش در طبقات جهنم تا روز بر انگیخته شدن باقی ماند"!

آیا اگر كسی بیاید بگوید فلان پیغمبر گرفتار آتش شده است، اصلا ما كاری به شیعه و سنی نداریم، شما بروید از یك وهابی سوال كنید، از وهابی‌ هم نه، بروید از یكی از خاخام‌های یهودی سوال كنید آقا اگر كسی بگوید یك پیغمبری گرفتار آتش جهنم است و تا قیامت می‌ماند، شما چه حكمی صادر می‌كنید؟ آیا این آقا مؤمن است یا كافر مرتد؟

شما می‌دانید ارتداد ملی و فطری در همه ادیان است. اگر این ارتداد، ارتداد فطری باشد، تازه توبه‌اش هم قبول نیست.

اگر ارتدادش، ارتداد ملی باشد؛ یعنی موقعی كه متولد شده پدر و مادرش مسلمان نبوده خودش تحقیق كرده و به بلوغ رسیده مسلمان شده است، توبه این فرد قبول است ولی اگر چنان‌چه از پدر و مادر مسلمان به دنیا آمده و همچنین حرفی را بزند، توبه‌اش هم قبول نیست!!

شما ماده 513 قانون مجازات‌های‌ اسلامی مصوب مجلس شورای اسلامی سال 1397 و ماده 262 قانون مجازات‌های اسلامی مصوب 1392 را ببینید، در هردو ماده آمده است:

"كسی‌كه كوچكترین اهانتی به یك پیغمبری بكند، حكمش اعدام است."

بحث در روایات و آیات هم همین حكم است، شما اگر بروید مراجعه فرمایید، خواهید دید که ارتداد فطری یك راه بیشتر ندارد، در زمان حیات خودش اموالش بین ورّاثش تقسیم می‌شود، زنش احتیاج به طلاق ندارد، بلکه خودبخود مطلقه می‌شود، و فقط عده نگهدارد و بعد می تواند برود ازدواج كند؛ حكم خودش هم قتل است. اگر ما این را ارتداد نگوییم، اصلا در دنیا ارتداد مفهوم و معنا پیدا نمی‌كند.

اعجاز قانون «مقایسه»، در مناظرات علمی

در این طرف این آقا می‌گوید حضرت یونس به جهنم رفت. از آن طرف قرآن می‌گوید:

(وَنَجَّينَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ)

و از آن اندوه نجاتش بخشيديم؛ و اين گونه مؤمنان را نجات مي‌دهيم!

سوره انبياء (21): آیه88

اصلا قضیه حضرت یونس سر مشق و الگو برای عموم مسلمان‌ها است كه اگر یك كسی همچنین اشتباهی كرد و بعد استغفار كرد: (كَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ).

قرآن می‌گوید:

(وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يزِيدُونَ)

و او را به سوي جمعيت يکصد هزار نفري -يا بيشتر- فرستاديم!

سوره صافات (37): آیه 147

می فرماید ما او را به یك صد هزار نفر یا بیشتر مأموریت دادیم؛ ولی این‌‌ آقا می‌گوید در جهنم رفته و در آن‌جا دارد عذاب می‌كشد، و با قارون همنشین شده است!!

ببینید اگر ما از این كانال وارد شویم، احساسات طرف مقابل را تحریك كنیم، شاید از صد تا دلیل و برهان تأثیرش بیشتر باشد.

شما بیایید 50 ساعت در رابطه با حدیث وصیت، مهدیون و امثال این‌ها صحبت كنید و بعد ده دقیقه بیایید در مورد این‌طور تناقضات و جواب‌های نقضی و جدلی صحبت كنید خواهید دید كه نتیجه كدام بهتر است.

این آیه قرآن:

(وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِي أَحْسَنُ)

با آنها به روشي که نيکوتر است، استدلال و مناظره کن!

سوره نحل (16): آیه 125

نمی‌خواهد بگوید شما برهان بیاور، برهان یك دنیای دیگر برای خودش دارد، كلمه «جدال» عمدتا بحث‌های تناقضات طرف مقابل با كتاب، سنت، سیره و اعترافاتی كه از خودش می‌گیرد را شامل می‌شود.

«احمدی بصری» مدعی است كه من و تمام ائمه همگی مقام نبوت داریم! می گوید:

«أن بالائمة والمهدیین مقام النبوة وهم رسل»!!

از آن طرف امام رضا (سلام الله علیه) می‌فرماید:

«مَنِ ادَّعَى لِلْأَنْبِيَاءِ رُبُوبِيَّةً وَ ادَّعَى لِلْأَئِمَّةِ رُبُوبِيَّةً أَوْ نُبُوَّةً أَوْ لِغَيْرِ الْأَئِمَّةِ إِمَامَةً فَنَحْنُ مِنْهُ بُرَءَاءُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة»

عيون أخبار الرضا (عليه السلام)، نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ج‏2 ؛ ص201

امام صادق (سلام الله علیه) می‌فرماید:

(مَنْ‏ قَالَ‏ إِنَّا أَنْبِيَاءُ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ، وَ مَنْ شَكَّ فِي ذَلِكَ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ)

رجال الكشي - إختيار معرفة الرجال، نویسنده: كشى، محمد بن عمر، مصحح: طوسى، محمد بن حسن / مصطفوى، حسن‏، ص301

این‌ها را ما بیاوریم جلوی چشمش قرار بدهیم، تصویر كتاب را هم در موبایلمان یا در كامپیوتر ذخیره كنیم و برایش نشان بدهیم. این چند صفحه را كه 20 صفحه هم بیشتر نیست، این‌ها را پرینت بگیریم و در داخل كیف‌مان داشته باشیم. صفحه اول كتاب را همان‌طور كه الان من نشان می‌دهم پرینت بگیریم، و آن صفحه مورد نظر را هم پرینت بگیریم.

یا حداقل این هفت- هشت كتاب را همیشه در كیف‌مان داشته باشیم، بگوییم آقا خودت بخوان ما چیزی نمی‌گوییم و دخالت نمی‌كنیم من می‌خواهم بدانم این قضیه چیست.

روش زیبای حضرت ابراهیم در مناظره با مخالفین

یك روش خوبی حضرت ابراهیم داشت که خیلی روش عالی است و در این‌طور قضایا خیلی قشنگ جواب می‌دهد، شما با این‌ها ابتدا اگر با جدل و برهان وارد بشوید این‌ها در برابر شما موضع می‌گیرند.

ما معمولا به بچه‌ها آموزش می‌دهیم اگر چنان‌چه بخواهید یك داعشی را شستشوی مغزی بدهید، از ابتدا نروید بگویید شما چنین و چنان هستید و نقدش كنید. بهتر است به ایشان بگویید من هم می‌خواهم بیایم داعشی بشوم، و خیلی دوست دارم؛ اما یك سری سوالاتی دارم، شما و یا بزرگان شما می‌توانید سوالات من را پاسخ بدهید؛ یعنی از این كانال وارد شوید.

همان‌طور كه حضرت ابراهیم می‌گوید:

(هَذَا رَبِّي)

اين خدای من است

(فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ)

اما هنگامي که غروب کرد، گفت: «غروب‌کنندگان را دوست ندارم !»

(فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ)

و هنگامي که خورشيد را ديد که (سينه افق را) مي‌شکافت، گفت: «اين خداي من است؟ اين (که از همه) بزرگتر است!»

(فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ)

اما هنگامي که غروب کرد، گفت: «اي قوم من از شريکهايي که شما (براي خدا) مي‌سازيد، بيزارم!

سوره انعام (6): آیه 76 تا 78

از این روش ما بیاییم استفاده كنیم، بگوییم من خیلی دوست داشتم، مطالبی هم نسبت به «احمد الحسن یمانی» شنیده‌ام؛ ولی چیزهای را شنیده‌ام و در كتابش خوانده‌ام، نتوانستم جواب بدهم اگر شما می‌توانید جواب بدهید، من هم دوست دارم به جمع شما بپیوندم. از آن طرف بگوییم ولی ما بچه مسلمان هستیم، با قرآن و روایات انس داریم، این مطالب را ما نمی‌توانیم نادیده بگیریم.

از این كانال اگر ما وارد شویم تأثیرش بیشتر است. از نظر رونشناختی این روش باعث می‌شود آن شخص هم به فكر فرو رود و بگوید عجب! چطور این فكر و سوال به ذهن ایشان آمد چطور برای من نیامده است؟

یا با خودش می‌گوید وقتی این فكر و سوال برای ایشان آمده من باید برایش جوابی داشته باشم، كسی كه در مورد حضرت یونس این‌طوری می‌گوید و یا درباره حضرت امیر می‌گوید اگر ظلمت در وجودش نبود به جای پیغمبر می‌نشست؛ یعنی اصلا كل سیستم الهی بهم می‌ریزد.

همان‌طوری كه سنی‌ها می‌گویند پیغمبر فرمود:

«لو لم أبعث فيكم لبعث عمر بن الخطاب»

اگر من مبعوث نمی‌شدم، عمر ابن خطاب پیغمبر آخر الزمان بود!

فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة : الأولى ، تحقيق: د. وصي الله محمد عباس، ج 1، ص 428، ح676

این آقا هم همین را می‌گوید، چیز دیگری ندارد.

ایجاد سؤال؛ راه ابتدایی ورود به مناظره با اهل سنت

پرسش:

در جلسه صبح مطرح شد وقتی كه ما با یك نفر بحث می‌كنیم، از كجا شروع كنیم؟ در این زمینه توضیح بدهید.

آیت الله دكتر حسینی قزوینی:

ما ان شاء الله جلسه فردا كه در خدمت شما هستیم، روی این موضوع مفصل بحث خواهیم كرد. چند نفر از من خواسته‌اند كه در این موضوع بحث شود. در این جلسه اگر دوستان سوالی به صورت متفرقه دارند در خدمت شما هستیم. ولی در رابطه با این موضوع كه ما باید از كجا شروع كنیم، این بحثی است كه ان شاء الله در جلسه فردا خدمت تان خواهم بود.

پرسش:

استاد! پیرو صحبتی كه داشتیم، فردا وقت تان پر است

آیت الله دكتر حسینی قزوینی:

اگر برای فردا وقت پر است، من یك توضیح مختصری در این زمینه می‌دهم. كلا ما وقتی كه می‌خواهیم با اهل‌سنت ورود پیدا كنیم، راه ورودش این است كه شما سراغ حدیث غدیر و مانند آن نروید.

شما سراغ هر حدیثی بخواهید بروید كه پای صحابه در میان باشد، این‌ها به هیچ وجه حاضر نیستند صحابه را زیر سوال ببرند، به هر عنوانی شما مطرح بكنید؛ چون همان‌طور كه ما برای ائمه عصمت قائل هستیم، آن‌ها برای صحابه فوق عصمت قائل هستند و حاضر نیستند این فوق عصمت را از آن‌ها بگیرند.

ببینید این «صحیح بخاری» است و نمی‌شود هیچ كارش كرد، ایشان و دیگر حضرات به صراحت برای صحابه مقام فوق عصمت قائل هستند. ما می‌گوییم ائمه (علیهم السلام) با توجه به عنایتی كه خدای عالم به آن‌ها كرده این‌ها به هیچ وجه گناه نمی‌كنند؛ ولی آن‌ها می‌گویند نه، صحابه گناه می‌كنند؛ ولی این‌ها قبل از این‌كه گناه بكنند، خدای عالم فرموده است هرگناهی كه دل تان می‌خواهد بكنید.

«اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ فَقَدْ غَفَرْتُ لَكُمْ»

الجامع الصحيح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 3، ص 1095، ح2845

این یعنی فوق عصمت! با این شما می‌خواهید چه كار كنید؟ می‌خواهید بگویید در غدیر پیغمبر علی را معرفی كرد و صحابه زیر بار نرفتند!؟

از آن طرف «ابن حجر» می‌گوید:

«فإنهم لم يزالوا على أعمال أهل الجنة إلى أن فارقوا الدنيا»

صحابه تا آخر عمرشان اعمال‌شان، اعمال اهل جنت بوده است

فتح الباري شرح صحيح البخاري، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، تحقيق: محب الدين الخطيب، ج 8، ص 635

یعنی اگر علی را رها كردند و ابوبكر را گرفتند: «هذا من اعمال الجنة إلى أن فارقوا الدنيا»! شما می‌توانید به آن‌ها بگویید پیغمبر علی را انتخاب كرده شما زیر بار نرفتید!؟

«عینی» در «شرح صحیح بخاری» می‌گوید:

«فإنهم لم يزالوا على أعمال أهل الجنة إلى أن توفوا ومن وقع منهم في أمر ما أو مخالفة لجأ إلى توبة»

عمدة القاري شرح صحيح البخاري ، اسم المؤلف: بدر الدين محمود بن أحمد العيني الوفاة: 855هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج 14، ص 256

اگر چیزی هم بوده خدا بلا فاصله توفیق توبه را به این‌ها داده است، همه این‌ها «كلهم من اهل الجنة قطعا»! لذا ما نمی‌توانیم از این كانال وارد بشویم.

بهترین راه برای ورود چیست؟ بهترین راه این است كه ما بیاییم در ذهن طرف ایجاد سوال كنیم، اگر ایجاد سوال كردیم و او را سراغ تحقیق فرستادیم موفق هستیم.

طرح مثلث مقدس برای هدایت مخالفین

ما یك مثلثی را در این‌جا ترسیم كردیم که یك ضلع مثلث حدیث «افتراق امت به هفتاد و سه فرقه» است. یك ضلع آن حدیث «من مات بلا امام» است و ضلع دیگر آن حدیث «خلفائی اثنا عشر» است.

ما می‌گوییم اصلا كار به شیعه نداریم. شیعه كافر، مشرك و جهنمی! شما اهل‌سنت كه می‌گویید بر حق هستید آیا پیغمبر فرمود كه امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند یا نه؟

این مطلب در «سنن ترمزی» است كه یهود به هفتاد و یك فرقه، نصارا به هفتاد و دو فرقه و امت من به هفتاد و سه فرقه منشعب می‌شوند.

از «آلبانی» - كه این‌ها از او «بُت» ساخته‌اند و می‌گویند «بخاری» دوران است - در «سلسلة الاحادیث الصحیحة» نقل شده که پیغمبر فرمود: قسم به خدای كه جان من در قبضه قدرت او است، امت من به هفتاد و سه فرقه منشعب می‌شود.

«فواحدة في الجنة وثنتين وسبعين في النار»

سلسلة الأحاديث الصحيحة وشيء من فقهها وفوائدها؛ المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدين، بن الحاج نوح بن نجاتي بن آدم، الأشقودري الألباني (المتوفى: 1420هـ)؛ الناشر: مكتبة المعارف للنشر والتوزيع، الرياض، الطبعة: الأولى، (لمكتبة المعارف)، عام النشر: 1415 هـ - 1995 م؛ ج 3، ص 480، ح 1492

شما بگوئید: آقا! من كاری ندارم، الان من می‌خواهم بیایم سنی بشوم، می‌خواهم حنفی بشوم، از كجا بدانم حنفی فی الجنة است؛ ولی شافعی، مالكی، حنبلی، اشعری، معتزلی، ماتریدی و وهابی و... فی الجنة نیستند؟

همه شما می‌گویید ما اهل بهشتیم، پیغمبر می‌گوید از هفتاد و سه فرقه، یك فرقه بهشت می‌رود، این فرقه كدام فرقه است؟

سؤالی که اساتید وهابی دانشگاه مدینه را مبهوت کرد!

من سال هفتاد و چهار یا هفتاد و پنج یك جلسه‌ای در «مدینه» در «رابطة العالم الاسلامیة» داشتم كه بزرگترین مركز فرهنگی وهابی‌ها است. من در آن‌جا رفتم و حدود دوازده نفر از اساتید «دانشگاه مدینه» در آن‌جا جمع بودند، دو سه ساعتی در آن‌جا باهم بحث كردیم.

من به این‌ها گفتم من كاری به شیعه و سنی ندارم، و در جمهوری اسلامی هم مسؤلیت سیاسی ندارم و آزاد هستم، این‌ هم سابقه تدریس و مدارك علمی من است. شما با دلیل در این‌جا برای من ثابت كنید كه «مذهب حنفی» حق است.

اگر ثابت کردید من همین‌جا جلوی شما «مذهب حنفی» را انتخاب می‌كنم؛ و اگر خواستید هم مصاحبه تلویزیونی و هم مصاحبه مطبوعاتی می‌كنم.

یا شما برای من ثابت كنید شافعی حق است، من همین‌جا جلوی شما می‌نویسم من «مذهب شیعه» را رها كردم و «مذهب شافعی» را انتخاب كردم. یا مذهب حنبلی، مالكی، و و هابی را ثابت كنید، من در جلوی شما رسما مذهبم را تغییر می‌دهم.

قرآن می‌گوید:

(فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ)

پس بندگان مرا بشارت ده! همان کساني که سخنان را مي‌شنوند و از نيکوترين آنها پيروي مي‌کنند.

سوره زمر (39) آیات 17 و18

این‌ها به صورت همدیگر نگاه كردند گفتند از ما ساخته نیست، ما یك استادی داریم، ایشان به دانشگاه رفته بعد از نماز مغرب و عشاء می‌آید شما بروید با او بحث كنید.

گفتم همه شما تدریس دارید و مدرك استاد دانشگاهی دارید، شما اگر نتوانید اثبات كنید كه مذهب تان حق است، چه فایده ای دارید؟ این چه مذهبی است كه شما دلیلی برای اثبات مذهب تان ندارید؟

ببینید این‌ها در میدان آزاد شعار می‌دهند؛ ولی در عمل وقتی كه ما این‌ها را در بن بست قرار بدهیم، از بن بست نمی‌توانند در بروند، نه راه پیش دارند و نه راه پس! لذا ما به این‌ها می‌گوییم این «واحدة فی الجنة» كدام فرقه است؟

سوال دوم که از این‌ها می‌پرسیم این است که پیغمبر فرمود: یك فرقه از امت من اهل نجات است، هفتاد و دو فرقه اهل‌ آتش است، آیا پیغمبر نشانه‌ها و علامات اهل نجات را معین كرده یا نكرده است؟

اگر معین نكرده است؛ پس (نستجیر بالله) پیغمبر به امت خود خیانت كرده است، زیرا گفته هفتاد و دو فرقه به جهنم می‌رود و یك فرقه به بهشت می‌رود ولی نگفته این یك فرقه‌ای كه بهشت می‌رود چه ویژگی‌ها و چه خصوصیاتی دارد، تا من بروم آن خصوصیات را بگیرم و عمل کنم.

چون پیغمبر اكرم آمده ما را به راه راستی هدایت كند كه منتها الیه آن بهشت است، (اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ) اعمال و غیره تمام این‌ها مقدمه است كه رسول اكرم ما را به بهشت برساند.

پیغمبر می‌گوید من 23 سال زحمت كشیدم، بعد از من مردم دچار اختلاف می‌شوند و نگفتم صفات اهل‌ جهنم كدام است و صفات اهل بهشت كدام است؟ این‌ خیلی واضح و روشن است.

این نوع سؤال کردن، می‌آید تار و پود فكری طرف را بهم می‌ریزد و در ذهن طرف طوفان به پا می‌كند، می‌گوییم آقا جان! سوالی را كه پرسیدم الان هم به من جواب نده، ان شاء الله بعدا بیا جواب بده.

این را هم می‌دانیم كه این‌ها معمولا چیزهای اضافه كرده‌اند، جلسه بعد ما می‌دانیم كه چه مطالبی می‌خواهد بگوید. می خواهد بگوید پیغمبر فرمود:

«كلهم في النَّارِ إلا مِلَّةً وَاحِدَةً قالوا وَمَنْ هِيَ يا رَسُولَ اللَّهِ قال ما أنا عليه وَأَصْحَابِي»

الجامع الصحيح سنن الترمذي، اسم المؤلف: محمد بن عيسى أبو عيسى الترمذي السلمي الوفاة: 279، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: أحمد محمد شاكر وآخرون، ج 5، ص 26، ح2641

اولا در خیلی از روایت دارد که فرمود:

«ما أنا عليه وأصحابي اليوم»

الفوائد المجموعة في الأحاديث الموضوعة، اسم المؤلف: محمد بن علي بن محمد الشوكاني الوفاة: 1250 هـ، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1407هـ ، الطبعة: الثالثة، تحقيق: عبد الرحمن يحيى المعلمي، ج 1، ص 502، ح87

اگر آمد گفت پیغمبر فرمود: من و اصحابم، هركس به طریقه من و اصحاب من باشد، ما در این‌جا یك سوال از این‌ها می‌پرسیم.

شما شماره حدیث را یاداشت كنید. ما دویست- سیصد روایت داریم که باید تلاش كنیم این‌ها را مثل حمد و سوره حفظ كنیم، این‌كه من به كتاب یا به كامپیوتر یا به موبایلم نگاه كنم فایده‌ای ندارد. این دویست – سیصد روایت به اندازه نصف یك جزء قرآن است، نه یك جزء كامل قرآن! شما تصور كنید می‌خواهید نصف جزء قرآن را حفظ كنید.

حدیثی سرنوشت ساز در «صحیح بخاری»!

یكی از آن احادیث سرنوشت ساز در كتاب «صحیح بخاری» جلد 7 صفحه 207 است. ما وقتی آدرس را با جلد و صفحه می‌گوییم معمولا از مكتبه اهل‌بیت چاپ دار الفكر للطباعة والنشر می‌گوییم. شماره حدیث را از چاپ «عربستان سعودی» می‌گوییم حدیث 6587.

پیغمبر اكرم در آن‌جا می‌فرماید: اصحاب من در قیامت در كنار حوض می‌آیند:

« بَيْنَا أنا قائمٌ في زُمْرَةٌ»

حداقل هفتاد هزار نفر را «زُمْرَةٌ» می‌گویند.

«وَ لَيَرِدَنَّ عَلَيَّ أَقْوَامٌ أَعْرِفُهُمْ وَ يَعْرِفُونِّي ثُمَّ يُحَالُ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ»

تمام این روایت، بحث «حدیث حوض» است.

«يَرِدُ عَلَى الحَوْضِ رِجَالٌ مِنْ أَصْحَابِي»

یا:

«يَرِدَنَّ عَلَيَّ نَاسٌ مِنْ أَصْحَابِي الحَوْضَ»

یعنی همه روایت مربوط به «حدیث حوض» است، این حوض سوراخی دارد، هركس در آن‌جا رفته دیگر نتوانسته بیرون بیاید.

«مالك» رهبر مالكی‌ها می‌گوید ای كاش علمای ما حدیث حوض را در كتاب‌هایمان نمی‌آوردند. این حدیث ما را بی‌چاره و بدبخت‌مان كرده است!!

این‌ها طرف حوض که می‌آیند، ملائکه مانع می‌شوند:

«حتى إذا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ من بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ»

افرادی و كسی از مأمورین الهی می‌آید این‌ها را بر می‌گردانند.

«فقلت أَيْنَ؟»

این‌ها را كجا می‌برید؟

«قال إلى النَّارِ والله»

بحث، بحث «رِجَالٌ مِنْ أَصْحَابِي... نَاسٌ مِنْ أَصْحَابِي الحَوْضَ» تمام روایت، بحث اصحاب است!

«قلت وما شَأْنُهُمْ»

این‌ها چه كار كرده‌اند؟

«قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ على أَدْبَارِهِمْ القهقري»

این زمره اول، كه عرض کردیم هفتاد هزار نفر را «زمره» می‌گویند. سپس می گوید:

«ثُمَّ إذا زُمْرَةٌ حتى إذا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ من بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فقال هَلُمَّ قلت أَيْنَ»

یك دسته دیگر می‌آیند، باز مانع می‌شوند، پیغمبر می گوید كجا می برید؟ می گویند:

«قال إلى النَّارِ والله»

سه تا «زمره» را حضرت در این‌جا مطرح می‌كند؛ یعنی سه تا هفتاد هزار، كه دویست و ده هزار می‌شود، كل صحابه هم حدود دویست و ده تا دویست بیست هزار بوده است. «زمره» نشانگر تعداد زیاد است.

بعد می‌گوید:

«فلا أُرَاهُ يَخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»

از اصحاب من جزء تعداد اندكی از جهنم خلاص نمی‌شوند!

صحیح البخاری، المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبد الله البخاري الجعفي؛ چاپ دار الفكر للطباعة والنشر، ج 7، ص 207، ح 6587

«هَمَلِ النَّعَمِ»؛ (نَعَمْ) گله‌ای شتر را می‌گویند، (هَمَل) از میان این گله بعضی از شترها و بچه شترها بازی گوش هستند و از گله جدا می‌شوند و دنبال چریدن می‌روند، به قدری آن‌جا مشغول هستند كه گله می‌رود و این شترها بدون صاحب در بیابان می‌مانند، مثلا از یك گله‌ای هزار تایی 10- 15 تا جدا می‌شوند، عرب به این «هَمَلِ النَّعَمِ» یعنی ته مانده‌ای گله‌‌ای شتر می‌گوید.

پیغمبر می‌فرماید از اصحاب من جز تعداد اندك از جهنم خلاص نمی‌شوند، شما می‌فرمایید «فواحدة في الجنة ما أنا عليه وَأَصْحَابِي»، ولی این‌جا كه می‌گوید همه اصحاب به جهنم می‌روند! اصحابی كه خودشان را نمی‌توانند نجات بدهند، می‌خواهند ما را از جهنم نجات بدهند!؟ این روایت خیلی روایت عجیبی است، خیلی جاها به دردتان می‌خورد؛ یعنی باید این را مثل حمد و سوره از اول تا آخر حفظ كنید.

البته سه- چهار تا روایت قبل و بعدش را هم در نظر بگیرید؛ چون این‌ها با شیطنت این روایت‌ها را می‌آورند.

«يا رَبِّ أَصْحَابِي فَيُقَالُ إِنَّكَ لَا تَدْرِي ما أَحْدَثُوا بَعْدَكَ»

الجامع الصحيح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 5، ص 2404، ح6205

یعنی این‌جا ده تا دوازده روایت است كه همه مربوط به حوض است؛ لذا اولین بحثی كه ما روی آن كار بكنیم این است كه به این‌ها بگوییم آقا این بحثی كه شما دارید مطرح می‌كنید، ما قبول داریم، شما بفرمایید اول بین خودتان این‌ها را مشخص كنید، دعوای خودتان را حل بكنید و ویژگی‌های فرقه‌ای ناجیه را برای ما بگویید، بعد ما در خدمت شما هستیم.

دوستان باید توجه بکنند که ما باید 50 – 60 تا پاورپوینت آماده داشته باشیم وقتی كه سوال می‌شود، ما سریع نشان بدهیم و بگوییم بفرمایید.

اما درباره حدیث افتراق امت، فرمود:

«ستفترق أمتي على بضع وسبعين فرقة أعظمها فرقة»

اكثر فرقه چه كسانی هستند؟ می فرماید:

«فرقة قوم يقيسون الأمور برأيهم»

اهل قیاس هستند

شیعه که اهل‌ قیاس نیستند؛ اهل‌سنت هستند كه اهل قیاس هستند.

«فيحرمون الحلال ويحللون الحرام»

بعد می‌گوید:

«هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه»

المستدرك على الصحيحين، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج 4، ص 477، ح8325

«آیت الله العظمی صافی» می‌گوید:

«ولا یخفی أن معظم اهل‌السنة والجماعة هم اهل الرأی و القیاس»

لمحات في الكتاب والحديث والمذهب؛ المؤلف: آية الله الصافي الگلپايگاني، الناشر: قسم الدراسات الاسلامية - مؤسسة البعثة؛ ص 45

در «سنن ابن ماجه» دارد:

«وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بيده لَتَفْتَرِقَنَّ أُمَّتِي على ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً وَاحِدَةٌ في الْجَنَّةِ وَثِنْتَانِ وَسَبْعُونَ في النَّارِ قِيلَ يا رَسُولَ اللَّهِ من هُمْ قال الْجَمَاعَةُ»

سنن ابن ماجه، اسم المؤلف: محمد بن يزيد أبو عبدالله القزويني الوفاة: 275، دار النشر: دار الفكر - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج 2، ص 1322، ح 3992

در روایت « مَنْ هُمْ» دارد، «مَنْ هِیَ» نمی‌گوید. اگر مراد واحده بود باید می‌گفت «مَنْ هِیَ»! این یك فرقه‌ای كه اهل بهشت هستند چه كسانی هستند؟ «مَنْ هُمْ» می‌گوید این جمعیت «ثِنْتَانِ وَسَبْعُونَ في النَّارِ» چه كسانی هستند؟ می‌گوید: «الْجَمَاعَةُ»!

مؤید آن هم قرآن است شاید ما بیش از 30 تا آیه داریم، كه می‌فرماید:

(أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُون‏؛ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُون‏؛ أَكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُون‏؛ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُون‏و...)

اكثریت در قرآن كلا مذموم است، ما هیچ جایی نداریم كه اكثریت ملاك حقانیت باشد، اگر پیغمبر بیاید بگوید «الجماعة» اهل نجات هستند، این بر خلاف قرآن است؛ چون در چندین جای قرآن اكثریت مورد مذمت قرار گرفته است.

(أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُون‏؛ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُون‏؛ أَكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُون‏؛ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُون‏و...)

البته ما باید تک تک روی این‌ها كار بكنیم، نشانه‌های فرقه ناجیه در كلام پیغمبر چند تا دلیل دارد، یكی هم كه این اقایان می‌گویند جماعت فرقه ناجیه هستند، ما باید در این‌جا تكلیفش را روشن كنیم.

پس یكی از بحث‌های كه ما داریم، افتراق امت به هفتاد سه فرقه است.

یک سؤال ساده ی بی جواب از علما و بزرگان اهل سنت!

حدیث دوم از مثلث مقدسی که عرض کردیم، حدیث:

«من مَاتَ بِلا إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

است. این حدیث در «صحاح» آقایان است؛ در «صحیح مسلم» جلد 3، صفحه 1849، حدیث 1851 از قول «عبدالله ابن عمر» نقل شده است که پیامبر فرمود:

«وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً »

صحيح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج 3، ص 1849، ح 1851

«احمد ابن حنبل» در كتاب «مسند» خودش دارد:

«من مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 96

حدیث هم صحیح است.

ما از این‌ها یك سوال می‌كنیم اصلا كاری به شیعه هم نداریم، الان پدر بزرگ و مادر بزرگ شما از دنیا رفته، امام زمانش چه كسی بود؟ آیا مرگش مرگ جاهلی بود، مستقیم به جهنم رفت؟ فردا كه شما می‌خواهید بمیرید، آیا شما هم مستقیم به جهنم تشریف می‌برید؟ یا این را قبول ندارید!؟

اگر قبول ندارید، امام زمان شما چه كسی است؟ این‌ها یك بحث‌های مختلف و مفصلی دارند كه می‌گویند امام زمان هركس عمدتا حاكم آن كشور است.

مثلا مسلمان‌های كه در «آمریكا» هستند، حضرت آیت الله «ترامپ» امام زمانشان است! یا در «عربستان سعودی» حضرت حجة الاسلام والمسلمین آقای «سلمان» یا «محمد بن سلمان» امام زمانشان است!

و حال‌آن‌كه خود «مسلم» دارد:

«إذا بُويِعَ لِخَلِيفَتَيْنِ فَاقْتُلُوا الْآخَرَ مِنْهُمَا»

اگر در یك عصر با دو تا خلیفه و امام بیعت كردند، امام دوم واجب القتل است.

صحيح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج 3، ص1480، ح 1853، باب اذا بویع لخلیفتین.

آقایان از جمله «نووی» در «شرح صحیح مسلم» می‌گوید:

«اتفق العلماء على أنه لا يجوز أن يعقد لخليفتين في عصر واحد»

در یك عصر با دو تا خلیفه نمی‌شود بیعت كرد، یك امام باید باشد.

«سواء اتسعت دار الإسلام أم لا»

كشور اسلامی گسترده باشد و یا كم باشد

صحيح مسلم بشرح النووي، اسم المؤلف: أبو زكريا يحيى بن شرف بن مري النووي الوفاة:676 ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1392، الطبعة : الطبعة الثانية، ج 12، ص 232

همه‌ علمای اهل سنت این نظر را دارند. مثلا «ابوطاهر بغدادی» دارد:

«لا تصدق الامامة إلا لواحد في جمیع عرض الاسلام»

یا «عینی» می‌گوید:

«إذا بويع لخليفة بعد خليفة فبيعة الثاني باطلة»

عمدة القاري شرح صحيح البخاري، اسم المؤلف: بدر الدين محمود بن أحمد العيني الوفاة: 855هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج 16، ص 43

این قضیه كاملا واضح و روشن است كه ما می‌توانیم با طرح حدیث «من مَاتَ بِلا إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» روحیه‌ی پژوهش و تحقیق و تردید را در طرف ایجاد كنیم، كاری هم نداریم كه علی خلیفه است و یا ابوبكر خلیفه است.

ما می‌گوییم هركس بدون امام از دنیا برود، مرگش مرگ جاهلی است، با این امام بیعت هم باید بكند، نه این‌كه مثلا فقط بگوید امام من ابوبكر است. یا امام من امیرالمؤمنین است. «مَنْ مات ولیس في عنقه بیعة امام مات میتة جاهلیة»

حدیثی که بزرگان اهل سنت را به زحمتِ فراوان انداخته است!

روایت سوم: حدیث خلفای اثنی عشر است، این روایت پدر این‌ها را در آورده است، از آن احادیثی است كه غوغا كرده است؛ یعنی شما بروید كتاب‌های اهل‌سنت را نگاه كنید متوجه می‌شوید. این روایت در «صحیح مسلم» جلد3، صفحه 1452، حدیث 1821 آمده است:

«ان هذا الْأَمْرَ لَا يَنْقَضِي حتى يَمْضِيَ فِيهِمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً»

صحيح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج 3، ص 1452، ح1821

از «ابن مسعود» سوال می‌كنند:

«هل حدثكم نبيكم كم يكون بعده من الخلفاء؟ فقال: نعم وما سألني عنها أحد قبلك»

فرمود:

«سيكونون عدة نقباء موسى اثني عشر نقيبا»

المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر العسقلاني الوفاة: 852 ، دار النشر: دار العاصمة/ دار الغيث - السعودية - 1419هـ ، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزيز الشتري، ج9، ص577

این‌ها آمدند روی این كه این دوازده نفر چه كسانی هستند بحث کردند. «ابن حجر عسقلانی» یكی از استوانه‌های اهل‌سنت در كتاب «فتح الباری» جلد 13 صفحه 181 تا 183 خودش را كشته كه ببیند این دوازده نفر چه كسانی هستند!

می‌گوید 4 تا از خلفا كه خلیفه پیغمبر هستند «ابوبكر، عمر، عثمان و علی» با امام حسن هم كه پنج ماه بیعت كرد ایشان هم خلیفه پنجم است، خلیفه ششم «معاویه»! بعد روی «یزید» گیر می‌كند، «عبدالمك مروان»، «ولید» این شخص كسی است كه می‌آید نماز صبح خودش را چهار ركعت می‌خواند، و می‌گوید می‌خواهید بیشتر هم بخوانم! آیا این‌ها می‌توانند خلیفه پیغمبر باشند؟

«ابن حجر عسقلانی» گیر می‌كند می‌گوید «عمر ابن عبدالعزیز» هم آدم خوبی بود، ایشان را هم به عنوان خلیفه بیاوریم، خلاصه پایین و بالا می‌رود، خلفای بنی امیه 17- 18 نفر بودند، خلفای بنی العباس 30 و اندی بودند.

در آخر می‌گوید الاغ ما از كرگی دم نداشت، اصلا ما معنای این روایت را نفهمیدیم!!

از «ابن جوزی» نقل می‌كند می‌گوید:

«هذا الحدیث قد أطلت البحث عنه، وطلبته مظانه ، وسألت عنه فما رأيت أحدا وقع على المقصود به»

...احدی از علمای اهل‌سنت را ندیدم كه مقصود پیغمبر را فهمیده باشند

کشف المشکل من حدیث الصحیحین؛ ابن الجوزی، تحقیق: الدکتور علی حسین البواب، چاپ: الأولی، سال چاپ: 1418 - 1997 م، ناشر: دار الوطن للنشر – الریاض، ج 1، ص 449

پس چه شد؟ پیغمبر اكرم می‌فرماید خلفای من دوازده نفر هستند، این در هفده – هجده جای «صحیح بخاری و مسلم» هم آمده نه یك جا! یعنی در حقیقت یك روایت متفق علیه در حد تواتر است اما می‌گویند ما نفهمیدیم!!

«ابن بطال» می‌گوید من از هركس رفتم سوال كردم، می‌گوید من معنای این حدیث را نفهمیدم! این از معجزات اهل‌بیت است كه این روایت‌ها در كتب اهل‌سنت در صحاح‌شان دست نخورده تا الان مانده است.

این از معجزات اهل‌بیت است كه در مذاهب اسلامی این روایت غیر از مذهب شیعه امامیه، نه شیعه زیدی و نه شیعه اسماعیلی و نه اهل‌سنت، غیر از مذهب شیعه امامیه با هیچ مذهبی تطبیق نمی‌كند.

این سه تا روایت به عنوان فنداسیون مباحث اختلافی است؛ یعنی پایه اولیه است، وقتی یك معماری می‌خواهد ساختمانی را بنا كند، اول می‌گوید ساختمان پنج طبقه، ده طبقه یا بیست طبقه و... باشد. بعد بر مبنای آن می‌آید پایه‌ها را بتون ریزی می‌كند تا این ساختمانی كه می‌خواهد پنج، ده یا بیست و... بنا شود بتواند روی آن استوار بشود.

در حقیقت این فنداسیون بحث اختلافی است، ما هیچ كاری نداریم و بحث شیعه و سنی نمی‌كنیم فقط می‌گوییم می‌خواهیم این روایت روشن بشود.

اصلا من می‌خواهم بیایم سنی بشوم، این روایت را من چه كار كنم؟ «حنفی» بشوم، آن یكی‌ها هستند، «حنبلی» بشوم، «مالكی» بشوم! در هر صورت این سه تا روایت سه تا سوال برای من ایجاد كرده است، این سه تا سوال را شما برای من جواب بدهید. این در حقیقت اصل بحث است.

بعد معمار می‌آید روی پایه‌ها، ستون‌ها را بالا می‌برد، ساختمان هنوز معلوم نیست، این كه می‌خواهد چه بسازد و چند طبقه می‌خواهد باشد. این‌كه ساختمان اداری، آموزشی، مسكونی و یا تجاری است هنوز معلوم نیست و كاری نداریم.

شما فقط ستون‌های بزرگ را می‌بیند كه بالا رفته است، ستون‌های كه ما می‌خواهیم بزنیم در آن‌جا هم ما كاری به امامت امیرالمؤمنین و خلافت ابوبكر نداریم، آن‌جا ما می‌آییم سه تا بحث را مطرح می‌كنیم.

برخورد دوگانه بزرگان اهل سنت با حدیث ثقلین در تعداد نقل روایت از صحابه

یكی از آن بحث‌ها «حدیث ثقلین» است، كاری به خلافت نداریم، پیغمبر اكرم می‌‌فرماید:

«إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله وأهل بيتي وإنهما لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض »

اگر به این‌ها تمسك كنید هرگز گمراه نخواهید شد

المستدرك على الصحيحين، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولى، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا؛ ج3، ص 160، ح 4711

ما به این‌ها می‌گوییم كاری به امامت اصلا نداریم، آیا این فرمایش پیغمبر درست است یا درست نیست؟ ببینیم آیا در میان شما آقایان اهل‌سنت به این حدیث چقدر عمل كردند؟

«صحیح بخاری» را باز می‌كنیم تا ببینیم در این كتاب نسبت به اهل‌بیت چقدر سرمایه گذاری شده است؟ در كتاب «صحیح بخاری» عدد روایاتی كه آورده‌اند ببینیم از اهل‌بیت چه تعداد روایت آمده و از غیر اهل‌بیت چقدر روایت آمده است؟ به این‌ها یك مراجعه‌ای داشته باشیم.

در «صحیح بخاری» كلاً از اول تا آخر از حضرت امیر (سلام الله علیه) 29 روایت آمده. بعد می‌خواهیم ببینیم از «ابوهریره» و دیگران چقدر روایت آورده‌ است، من می‌خواهم این برای دوستان مستند باشد.

«ابن حجر» در «شرح صحیح بخاری» می‌گوید از علی ابن ابی طالب:

«تسعة وعشرون حديثا»

29 روایت!

از «ابوهریره» چقدر روایت آورده است؟ در خود «صحیح بخاری» چهار صد و چهل شش روایت از «ابوهریره» آورده است.

«أربعمائة وستة وأربعون حديثا»

هدي الساري مقدمة فتح الباري شرح صحيح البخاري، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت - 1379 تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي , محب الدين الخطيب، ج 1، ص 475، و 476

«ابوهریره» چه زمانی مسلمان شد؟ ایشان سال ششم هجرت بعد از جنگ خیبر مسلمان شد. چقدر خدمت پیغمبر بود؟ هیجده ماه خدمت پیغمبر بود! «ابوهریره» در هیجده ماه 446 روایت! علی ابن ابیطالب یك عمر خدمت پیغمبر بود 29 روایت!! آیا این انصاف است؟

بعد جالب این است كه در جمیع مصادر روایی‌شان، از امیرالمؤمنین پانصد و سی و نه روایت بیشتر ندارند. و جالب‌تر این است كه آقای «ابن حزم» می‌گوید فقط پنجاه روایت از علی صحیح است و مابقی صحیح نیست!!

از «ابو هریره» چقدر روایت آورده‌اند؟ كل روایت این‌ها از «ابوهریره» پنج هزار و سیصد و هفتاد چهار روایت است.

«ابو‌ ریّه» از اساتید «دانشگاه الازهر» است ایشان كتابی به نام «شیخ المضیره ابو هریره» دارد. ایشان در كتابش می‌گوید «ابو هریره» هیجده ماه خدمت پیغمبر بود، ما پنج هزار و اندی از او روایت داریم. علی ابن ابیطالب از اول طفولیت در آغوش پیغمبر بزرگ شده و در تمام سفرها و حضرها غیر از تبوك همراه با پیغمبر بوده است.

«و لو کان علی رضی الله عنه قد حفظ کل یوم عن النبی حدیثاً واحداً لبلغ ما کان یجب أن یرویه، اکثر من 12الف حدیث»

اگر علی هر روز یك روایت از پیغمبر شنیده بود ما باید دوازده هزار روایت از علی می‌داشتیم.

شیخ المضیرة ابوهریرة، ص 128؛ دارالمعارف مصر، الطبعة الثالثه

ولی ما پانصد و سی و هفت روایت بیشتر از ایشان نداریم، آن‌هم پنجاه روایت فقط صحیح است!!

پیغمبر فرمود:« إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدی»! حالا پایین‌تر می‌آییم، عایشه را با حضرت زهرا (سلام الله علیها) مقایسه می‌كنیم.

در كتاب «صحیح بخاری» 242 روایت از عایشه نقل شده، از حضرت زهرا چقدر؟ فقط یك روایت نقل شده است!! در جمیع احادیث اهل‌سنت از عایشه دو هزار و دویست و ده روایت، از حضرت زهرا فقط هیجده روایت!

اصلا ما كاری به امامت نداریم، پیغمبر فرمود من كتاب الله، عترت واهل‌بیتم را نزد شما می‌گذارم، شما از این عترت و اهل‌بیت چند روایت در كتاب‌هایتان آوردید؟

حضرت زهرا در آغوش پیامبر بزرگ شده، وقتی هم كه در «مدینه» بود پیغمبر هر روز صبحانه را نزد حضرت زهرا می‌خورد، از آن طرف پیغمبر از هر نه شب یك شب خانه عایشه بود!

سال دوم یا سوم هجرت پیغمبر با عایشه ازدواج كرده است، هشت سال هم با پیغمبر بیشتر نبوده است، شما ببینید در حقیقت در این هشت سال یك سال و كمتر از یك سال، شاید ده ماه با پیغمبر بوده است. وقتی كه هشت سال را یك نهم بكنیم، همین حدود در میاید.

عایشه با یك سال بودن كنار پیغمبر دو هزار و دویست و ده روایت دارد، صدیقه طاهره از اول طفولیت به قول شما تا 27 سالگی در كنار پیغمبر بوده است. از ایشان فقط هیجده روایت نقل كرده‌اید.

شما با این حدیث ثقلین چه كار كردید و چه جوابی برای ما دارید؟ از آن طرف امام حسن و امام حسین هم كه صحابی پیغمبر بودند، با این‌كه امام بودند ما كاری با آن نداریم، در «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» هیچ روایتی شما از آن دو بزرگوار ندارید!!

یك مرتبه یك آقایی گفت امام حسن و امام حسین كوچك بودند، این‌ها در حدی نبودند كه از پیغمبر روایت بشنوند، گفتم «عبدالله بن زبیر» با امام حسن چقدر فاصله سنی دارد؟ گفت پنج ماه. گفتم: چطور از «عبدالله بن زبیر» در «صحیح بخاری» روایت آورده ولی از امام حسن نیاورده است؟

از حضرت «خدیجه» در كل كتب‌شان یك روایت بیشتر نیاورده‌اند، در حالی‌كه «حضرت خدیجه» بیست و پنج سال با پیغمبر بوده است، حداقل ده سال بعد از بعثت با پیغمبر بوده است. اگر هر هفته یك روایت از پیغمبر داشته باشد، حداقل باید چهار صد روایت از «حضرت خدیجه» داشته باشید. در حالی‌كه شما فقط یك روایت دارید.

لذا یكی از این‌ بحث‌های مطروحه در برابر اهل سنت، همین «حدیث ثقلین» است. بحث بعدی روی بحث «حدیث نجوم» می‌رویم، پیغمبر فرمود:

« النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق وأهل بيتي أمان لأمتي من الاختلاف فإذا خالفتها قبيلة من العرب اختلفوا فصاروا حزب إبليس»

المستدرك على الصحيحين، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة: الأولى ، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا ج 3، ص 162، ح 4715

اهل‌بیت مایه وحدت میان امت من است، نه اصحاب! الان برخورد شما با اهل‌بیت چطوری است؟ واقعا شما در خطبه‌های نماز جمعه تان و در كتاب‌هایتان و در مباحث سیاسی‌تان چقدر مطالب تان مستند به اهل‌بیت است؟

حدیث بعدی، «حدیث سفینه» است، پیغمبر اكرم فرمود:

«إن مثل أهل بيتي فيكم مثل سفينة نوح من ركبها نجا ومن تخلف عنها هلك»

اهل‌بیت من مثل كشتی حضرت نوح است، هركس سوار شد نجات یافت...

فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. وصي الله محمد عباس، ج 2، ص 785، ح 1402

در آن‌جا فرمود: امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند، یك فرقه ناجیه است و در این‌جا می‌فرماید هركس سوار كشتی اهل‌بیت بشود اهل نجات است. این‌ها را وقتی كه كنار هم می‌گذاریم چیزی قشنگی در می‌آید. پس خود پیغمبر خودش آمده اهل‌ نجات را برای ما معین كرده است.

خدا ان شاء الله بر توفیقات شما بیفزاید، خدا به حق حضرت زهرا از ما و شما بپذیرد و ما را از یاران خاص حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء قرار بدهد با ذكر صلوات بر محمد و آل محمد.

والسلام علیكم ورحمة الله وبركاته



مطالب مرتبط:
یمانی در روایات اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)شخصیت ایمانی مؤمن قریش، حضرت ابوطالب (سلام الله علیه)استخدام زندانبان غیرمسلمان برای فشار به زندانیان شیعه در بحرین بررسي صحت روايت پشيماني ابو بكر از آتش زدن خانه وحي
Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :