نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
بيانات آيت الله وحيد خراساني به مناسبت فرا رسيدن عيد سعيد غدير خم
کد مطلب: 1143 تاریخ انتشار: 04 آبان 1392 تعداد بازدید: 1584
اخبار » عمومي
بيانات آيت الله وحيد خراساني به مناسبت فرا رسيدن عيد سعيد غدير خم

علي كسي است كه عنده علم الكتاب. بعد سؤال كرد: عنده علم من الكتاب تخت بلقيس را به يك چشم بهم زدن حاضر كرد، تمام جبال و قراوي را در نورديد، اين قدرت را نشان داد، پرسيد از مقايسه بين او و اين ، فرمود: آن كسي كه علمه عند الكتاب كه آصف است، خود سليمان است، خود داوود است، همه اينها عندهم من الكتاب است
همزمان با فرا رسيدن عيد الله الاكبر، آيت الله وحيد خراساني از مراجع معظم تقليد قم با ايراد سخناني ضمن تبريك اين روز به عنوان بزرگترين عيد مسلمانان مطالب ارزنده اي را عنوان نمودند كه متن كامل آن به شرح زير است :

بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين وصلي الله علي سيدنا محمد وآله الطاهرين سيما بقية الله في الأرضين واللعن علي أعدائهم إلي يوم الدين
امروز روز بحث تفسير است ولي قرآن ناطق، روح قرآن ، آن كسي كه قرآن به او باقي است الي يوم القيامه ، او كيست؟
ما همه آشنا هستيم با روز عيد غدير ، اما درك اين روز ، امري است كه بدون مبالغه ، كل بشر عاجز اند از درك . چرا؟ هر گفته اي بايد توأم با منطق و استدلال باشد.
شناختن روز غدير متوقف است بر سه مطلب: يكي: معرفت خود اين روز ، كه روز با اين كه مشترك است از حيث زمان با بقيه ايام ، چه امتيازي داشته كه انتخاب شده براي اين زماني خاص . هر زمان لايق هر زماني نيست . همه جزئيات عالم به معيار است و حساب. وكل شئ عنده ، همه مقداري دارد و قدري ، معرفت خود اوست.
دوم : اين روز، روز چيست و چه شده است در اين روز؟ اين بحث دوم.
سوم: روز كيست؟
در آن "چه" و در اين "كه" ، عقل كل ، كل عقل بايد ديد چه گفته ؟ چون جز او نه كسي خبر دارد آن روز چه روزي است و روزِ چيست؟ و روزِ كيست؟ پس معرفت متوقف بر اين سه قسمت است .
بهتر اين است كه از خود او كمك بگيريم.
شيخ المحدثين صدوق در امالي روايتي را نقل مي كند كه ما قسمتي از آن را تعرض مي كنيم:
عن الصادق ، عن آبائه (عليهم السلام)، قال : قال رسول الله (صلي الله عليه وآله) : يوم غدير خم أفضل أعياد أمتي ؛ اين جواب سؤال اول. خود زمان خصوصيتش اين است : أفضل أعياد أمتي .
عيدي كه در آن عيد كساني كه به مهماني خدا دعوت شدند، شهر الله را به صيام و قيام گذراندند، عيد آن شهر در مقابل اين عيد، نسبتش نسبت فاضل به افضل است . آن حج بيتي كه واختار من خلقه سماعا أجابوا له دعوته ، وصدقوا كلمته ، ووقفوا مواقف أنبيائه ، آن عيدي كه براي آن مقامي قرار داده شده كه جعله سبحانه للإسلام علما ، وللعائذين حرما ، باز هم نسبت آن عيد كه عيد اضحي است به روز غدير، نسبت فاضل به افضل است. اين قسمتي از ما يتعلق بنفس زمان.
اما آن روز ، روز چيست؟ و اين جا است كه كميت عقل لنگ است . وهو اليوم الذي أمرني الله -تعالي ذكره- فيه بنصب أخي علي بن أبي طالب علما لامتي ، يهتدون به من بعدي ، وهو اليوم الذي أكمل الله فيه الدين ، وأتم علي أمتي فيه النعمة ، ورضي لهم الاسلام دينا ،
نسبت به "چه" كه روز، روز چيست، سه مطلب است. در كلمه اولي ، تمام عقول متحير است ، چون فهم مطالب ساده نيست . روايت غير از درايت است . اول مطلب اين است: وهو اليوم الذي أكمل الله فيه الدين . دين را بايد شناخت. باز مرجع قرآن است: أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ . إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ . آن اسلامي كه عند الله دين است و عظمتش در حدي است كه ابراهيم بعد از مقام خلّت و بناي كعبه ، و اسماعيل بعد از آن ذبح عظيم ، هنگام بناي كعبه دعايشان فقط اين دين است: رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ ، آن وقت همچو ديني از اول تا آخر ناقص است؛ فقط به يك كلمه كامل شد و آن كلمه چه بود؟ امرني ربي تعالي ذكره . كلمات حضرت در مواقع خاص حساب هاي دقيقي دارد، اينجا تعالي ذكره است . غوغا است اين كلمات .
اكمل دين را، به چه كامل كرد؟ به اين كه امر كرد به من...؛ او آمر و من مأمور. آمر كيست؟ مأمور كيست؟ متعلق امر چيست؟ با فهم آن دو طرف اين طرف فهميده مي شود . مأمور ابراهيم نيست، موسي نيست، عيسي نيست، آن ها همه دون اين متعلق هستند، مأمور شخص اول عالم است.
متعلق امر چيست؟ متعلق امر اين است:
أمرني الله - تعالي ذكره - فيه بنصب أخي علي بن أبي طالب علما لامتي ، غايت چيست؟ يهتدون به من بعدي، اينجا سرّ كمال دين است . تمام بعثت انبياء ناقص بود و به خاتم تمام شد؛ تمام نزول كتب از صحف آدم تا انجيل عيسي همه ناقص بود و به قرآن تمام شد ؛ اعظم الرسل و اكمل الكتب باز ناقص بود، به علي كامل شد. اين است فهم مطلب. چرا؟ برهانش چيست؟
پيغمبر، معلم كل است، امام تمام انبياء است ، قرآن، كتاب اوست ، اما اين كتاب ، كه ثمره وجود اوست بدون مبيّن ؟ بدون مفسّر؟ بدون آن كسي كه محكمات را از متشابهات ، عام را از خاص ، مطلق را از مقيد، عزائم را از رخص، محكمات را از متشابهات، بطون و تخوم اين كتاب را، كتابي كه لايدرك قعره، همچو كتابي بدون مبين آيا كامل است يا ناقص؟
وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ ، آيا كيست كه از اين كتاب كل شي را استخراج كند؟ پس نتيجه اين شد كه اين روز، روز چيست؟ اگر نبود تمام بعثت انبيا از آدم تا خاتم ناقص بود، تمام نزول كتب از صحف تا قرآن همه ناقص بود. الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ،
بعد نوبت مي رسد كه روز كيست:
ثم قال (صلي الله عليه وآله) : معاشر الناس!، اصلا گفتنش قلب را مي لرزاند تا برسد به فهمش. ثم قال (صلي الله عليه وآله) : معاشر الناس! إن عليا مني وأنا من علي . قيامتي است اينجا . إنّ ... . ابتدا كلام اين است: معاشر الناس! ، طرف خطاب عموم ناس است الي يوم القيامه، إنّ ، محقّقا ، علي از من است ، من هم از علي هستم. آن وقت در اين جمله چه كرد؟ خوب فكر كنيد.
دايره را ديديد؟ قطر دارد، اما آن قطر بي دايره معني ندارد. كاري كرد كه حجت را بر عالم تمام كرد، خودش را گذاشت وسط ، علي را دور خودش محيط كرد. خوب فكر كنيد لفظ را تا برسيد به معني.
إن عليا مني - اول علي، آخر علي - إن عليا مني وأنا من علي ، علي از "من" است . "من" چيست؟
ابن سينا عصاره عمرش كتاب اشارات است، در اشارات اشاره اي دارد، در آن اشاره بحث انيّت است كه انيت چيست؟ من چيست؟ اين، دست من است، اين، پاي من است، اين، سر من است، اين چشم من است، پس "من" چيز ديگري است . علي منّي ، از آن انيت علي پيدا شد. اين مطلب اول .
غوغا در كلمه دوم است: انيت من هم از علي است، اين يعني چه؟ اينجا است حيرة الكمل . إن عليا مني وأنا من علي
خلق من طينتي، دوم . تا آنجا دو تا شد.
سوم :... خوب دقت كنيد اهلش. إن عليا مني - اول- وأنا من علي - دوم - ، خلق من طينتي -سوم- وهو إمام الخلق بعدي ،... وهو إمام الخلق... كل خلائق، مأمور، او منحصرا امام ، يبين لهم ما اختلفوا فيه من سنتي . پنجم اين بود، يبين لهم ما اختلفوا فيه من سنتي ،
ششم: وهو أمير المؤمنين، امير المؤمنين را فهميديد يعني چه؟ سوره مؤمنون را بخوان، بعد ببين. قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ، همچو كساني اميرشان علي بن ابن طالب است.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آَيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَي رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُون
المؤمن اعز من الكبريت الاحمر. علي باز امير اين جمع است.
وهو أمير المؤمنين ، وقائد الغر المحجلين ، ويعسوب المؤمنين ، وزوج سيدة نساء العالمين .
همه خصوصيات نسبي، حسبي ، سببي را بيان كرد، كه روز، روز همچو كسي است.
ختم كلام... مهم اين است...
از كجا شروع شد، به كجا ختم شد؟ شروعش از اينجا بود إن عليا مني ، اين اول، شروع مطلب ، ختم كلام وهو أبو الأئمة المهديين .
اين است سه كلمه : روز چه روزي است؟ روز چيست؟ روز كيست؟ اما آن كسي كه روز، روز اوست به اين سادگي قابل درك نيست. ختم كنيم كلام را اگر وقت باشد ، نتيجه روشن مي شود. ختم كلام اين است:
أبي - روايت از جهت سند غوغا است- أبي ، عن ابن أبي عمير عن ابن أذينة عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) قال : الذي عنده علم الكتاب هو أمير المؤمنين ( عليه السلام ) ، وسئل عن الذي عنده علم من الكتاب أعلم أم الذي عنده علم الكتاب ؟ فقال : ما كان علم الذي عنده علم من الكتاب عند الذي عنده علم الكتاب إلا بقدر ما تأخذ البعوضة بجناحها من ماء البحر.
اين است علي بن ابي طالب . علي كسي است كه عنده علم الكتاب. بعد سؤال كرد: عنده علم من الكتاب تخت بلقيس را به يك چشم بهم زدن حاضر كرد، تمام جبال و قراوي را در نورديد، اين قدرت را نشان داد، پرسيد از مقايسه بين او و اين ، فرمود: آن كسي كه علمه عند الكتاب كه آصف است، خود سليمان است، خود داوود است، همه اينها عندهم من الكتاب است ، نسبتشان به آن كسي كه عنده علم الكتاب ، از جهت فضل اين است: به اندازه اي كه يك پشه اي از آب دريا بردارد، آنچه نزد آنها هست همين قدر است، آنچه نزد علي بن ابي طالب است، تمام بحر است.



Share
1 | مصباح | Iran - Bandar-e Emam Khomeyni | 10:39 - 05 آبان 1392 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
الله اكبر! چه سخناني!
خدا حفظشان كند واقعاً وقتي اين جملات را مي خواني متحير مي ماني كه اين مرد در چه مقامي از علم قرار دارد.
فقط مي گويم خدا علما را براي ما حفظ كند.
آمين.
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :