بازگشت

عزاداري در عصر صفويه


با روي كار آمدن دولت صفويه و رسمي گرديدن مذهب تشيع توسط حكمرانان اين سلسله، برگزاري هرچه باشكوه تر مراسم عزاداري در اشكال روضه خواني، نوحه خواني، واقعه خواني، مرثيه سرايي و سينه زني در قالب اجتماعات وسيع شكل فراگيري به خود گرفت. اروپاييان كه در قالب فرستادگان سياسي، نظامي، بازرگان، مبلغ مذهبي، در اين دوران به دربار ايران آمده اند، در سفرنامه ها و گزارشهاي خود به چنين اجتماعاتي اشاره دارند. اما گرچه در پاره اي از اين يادداشت ها به صحنه هاي نمايش گونه سوگواري ها توجه شده و از اشخاصي سخن گفته اند كه با لباس هاي رنگارنگ مشغول عزاداري بوده اند و نبردهاي ساختگي توسط صدها تن عزادار صورت مي گرفته است، ولي با كاوشي در اين منابع، ردپايي از مراسم تعزيه خواني، به شكل تكامل يافته در اعصار بعد، در زمان صفويه مشاهده نمي شود. آنتونيودي گووآر )Antoniode Gourea( كشيش اسپانيايي كه از طرف فيليپ پادشاه اسپانيا در عهد حكومت شاه عباس اول، چندين بار به دربار ايران مسافرت نموده، در سال 1011 هجري از مشاهدات خود در شيراز چنين گزارش ارائه داده است:

... در پيشاپيش دسته هاي عزادار شتراني ديده مي شد كه بر پشت هر يك پارچه اي سبزرنگ افكنده، زنان و كودكان را بر آنها سوار كرده بودند، سر و روي زنان و كودكان گويي توسط نيزه زخمي شده بود و تظاهر به گريه مي كردند ... [1] .

پيتر دلاواله مبلغ مسيحي و سياح ايتاليايي در محرم سال 1026 هجري از طريق قصرشيرين به اصفهان آمد و با مشاهده عزاداري در اين شهر به نگارش آنچه ديده بود پرداخت و نوشت:

... از تمام اطراف و محلات اصفهان دسته هاي بزرگي به راه افتادند. بر روي اسبان آنان سلاح هاي مختلف و عمامه هاي متعدد قرار دارد و به علاوه چندين شتر نيز همراه دسته ها هستند كه بر روي آنها جعبه هايي حمل مي شود كه درون هريك سه چهار بچه به علامت بچه هاي اسير حسين شهيدعليه السلام قرار دارند ... [2] .

توماس هربرت سياح انگليسي كه در عصر شاه عباس اول به ايران آمد، با وجود آنكه مطالب دقيقي را در سفرنامه اش مطرح كرده، صحنه هاي عزاداري را از روي سرگرمي مشاهده نموده و نتوانسته است تصوير درستي از اين مراسم بر روي كاغذ بياورد.

آدام اولئاريوس )Adam Olearius( كه در ايام محرم سال 1047 هجري در عصر شاه صفي در اردبيل به سر مي برده است، نسبت به ديگر سياحان اروپايي اين دوره، گزارش نسبتاً دقيقي از مراسم سوگواري در ايام عاشوراي شهر اردبيل دارد:

... روي بعضي از شترها و اسب ها كودكان و پسربچه ها را به عنوان بازماندگان شهيدان كربلا نشانده بودند و به زين و روپوش نيلگون اين اسب ها و شترها تيرهايي فرو رفته بود كه به منزله تيرهايي بود كه كفار و دشمنان حسين عليه السلام به طرف آنها پرتاب كرده بودند. روي بعضي از اسب ها و شترها هم تير و كمان و شمشير و كلاه خود و زره و ساير سلاح هاي قديمي را به عنوان سلاح باقي مانده از شهدا حمل مي كردند. [3] .

سر ژان شاردن كه در اين عصر به ايران مسافرت كرده و گزارش سفرنامه اش به فارسي ترجمه شده، در جلد چهارم اين مجموعه اشاراتي به عزاداري عصر صفوي دارد:

... در جلو هر دسته بيست علم، بيرق، هلالي، پنجه هاي فلزي مزين به نقوش رمزي كنده كاري شده از [حضرت] محمّد[ص] و [حضرت ]علي[ع ]سوار بر دسته هاي نيزه مانند حركت مي كردند. اين وسايل براي مسلمانان نمادي مقدس بود از غزوات صدر اسلام ...

پتروس ديك، سياح اروپايي كه در عهد شاه صفي به ايران آمده، به اجراي تعزيه اي با عنوان آب فرات اشاره مي كند، ولي گزارشي از چگونگي اجراي اين نمايش نياورده است به نظر مي رسد او شاهد برگزاري مراسم واقعه خواني و گفتگوهاي حزن انگيز مرثيه سرايان بوده و اين حالت را به عنوان يك نمايش تعزيه تلقي كرده است. چون سياحان ديگر از تعزيه خواني در هنگام حكومت شاه صفي گزارش ارائه نداده اند.

ژان باتيست تاورنيه، جهانگرد فرانسوي كه بين سال هاي 1049 تا 1101 هجري به مدت 6 بار به ايران مسافرت نموده، در بخش هفتم از كتاب چهارم خود به برخي سوگواري هاي نمايش گونه و عمليات شبيه سازي اشاره مي كند:

... هر دسته [عزادار] يك عماري داشت، در بعضي از آن عماري ها طفلي شبيه نعش خوابيده بود و آنهايي كه دور عماري را احاطه كرده بودند گريه و زاري مي كردند. آنها كه به عدد كثيري براي تماشا در ميدان ايستاده بودند، از ديدن اين اطفال يك مرتبه به اجماع فريادكنان گريه مي كردند و عقيده ايشان اين است كه به واسطه اين گريه ها همه گناهانشان آمرزيده مي شود ... [4] .

آخرين گزارش مهم از مراسم عزاداري در عهد صفوي به قلم جهانگردي است به نام كورني يل لابرون كه در سال 1704م گواه شكوه رو به افزايش اين مراسم در عصر صفوي است. وي از عزاداراني سخن مي گويد كه از طريق حركات نمايش صامت صحنه هاي حزن انگيز كربلا را به تصوير مي كشيده اند و برخي از آنان براي نشان دادن چگونگي و شدت ضربات و جراحات وارده پيكرهاي خود را به رنگ سرخ و سياه مي كردند. [5] .

با بررسي گزارشهاي نگارش يافته توسط سياحاني كه در دوران صفويه به ايران آمده اند، ما شاهد رشد تقريبي سالانه و شكوه و جلال مراسم عزاداري براي شهيدان كربلا در اين دوران مي باشيم. همچنين اين نوشته ها بيانگر آن هستند كه دسته هاي عزادار در سير تقويمي دوران اقتدار صفويان متنوع تر شده و با اشكال نمايشي مي كوشيده اند وقايع عاشورا را در اذهان زنده نگاه دارند. گرچه تمامي اين مراسم سير تكامل سوگواري را در شكل و محتوا مورد تأييد قرار مي دهند، ولي توان از اين آداب و رسوم به عنوان نمايش تعزيه سخن گفت و تنها بايد خاطرنشان ساخت كه زمينه هاي اجراي تعزيه از طريق صحنه هاي نمايش مورد اشاره فراهم گرديده است. در اين عزاداري ها به قول (لابرون) جاي متن و اشعار سوزناك كاملاً خالي بوده است؛ همان كه در تعزيه ركن اصلي و اساسي را به وجود مي آورد.


پاورقي

[1] تعزيه هنر بومي ايران، گردآورنده پيتر چلکووسکي، ترجمه داود حاتمي، ص 151 - 150.

[2] سفرنامه پيتر دلاواله، ترجمه شجاع الدين شفا، ص 123.

[3] سفرنامه آدام اولئاريوس، ترجمه مهندس حسين کردبچه، ج 2، ص 488.

[4] سفرنامه تاورينه، ترجمه ابوتراب حيدري، ص 414.

[5] تعزيه، هنر بومي پيشرو ايران، ص 368.