بازگشت

محاجه ي ابن عباس با معاويه


عبدالله بن عباس از صحابه ي رسول خدا صلي الله عليه و آله و از ياران صميمي و از شاگردان مخلص امير مؤمنان است شخصيت علمي او معروف و ارادتش نسبت به امير مؤمنان عليه السلام در ميان عامه و خاصه مشهور است او در جنگهاي امير مؤمنان شركت جسته و از سوي آن حضرت مسؤوليتهاي حساس به عهده گرفته است و از ياران نزديك و صميمي حضرت امام مجتبي و امام حسين عليه السلام به شمار مي رود. وفات ابن عباس در سال 68 واقع شده است. در شرح حال وي به تنقيح المقال، معجم رجال الحديث، اسدالغابة، الاصابة و كتابهاي رجالي ديگر مراجعه شود.

در همان روزها كه معاويه در مدينه به سر مي برد ضمن بازديد از نقاط شهر با عده اي از افراد قريش كه دور هم نشسته بودند و عبداللَّه بن عباس هم در ميانشان بود مواجه شد و همه آنان بجز ابن عباس به احترام معاويه از جاي برخاستند معاويه از بي اعتنايي ابن عباس ناراحت شد و چنين گفت: يابن عباس اين بي احترامي تو در اثر عقده و كينه اي است كه از جنگ صفين در دل شماست يابن عباس پسرعمويم عثمان مظلوم كشته


شد (و جنگ صفين براي خونخواهي او بود.)

ابن عباس: عمر بن خطاب نيز مظلوم كشته شد پس براي جبران مظلوميت وي خلافت را به فرزندش تفويض كن!

معاويه: عمر را فردي مشرك به قتل رسانيد.

ابن عباس: عثمان را چه كسي كشت؟

معاويه: متأسفانه او را مسلمانان مظلومانه كشتند.

ابن عباس: اين گفته پاسخ توست و پايمال كننده ي خون عثمان است زيرا اگر مسلمانان او را كشته اند لابد ريختن خون او را مشروع و حلال دانسته اند.

معاويه: يابن عباس مي داني كه ما اخيراً به همه نقاط كشور اسلامي فرمان اكيد صادر كرده ايم كه از ذكر فضايل علي خودداري شود و اينك تو نيز بايد لب فروبندي و از اظهار هر مطلبي خودداري كني.

ابن عباس: معاويه! تو ما را از خواندن قرآن (كه فضايل علي در آن منعكس است) جلوگيري مي كني؟

معاويه: نه. قرآن بخوانيد.

ابن عباس: از تفسير قرآن چه؟

معاويه: آري نبايد قرآن را تأويل و تفسير كنيد.

ابن عباس: تو مي گويي ظاهر قرآن را بخوانيم ولي از معني و مفهوم آن كه مقصود خداست غافل بمانيم؟

معاويه: بلي فقط به ظاهر قرآن قناعت كنيد.


ابن عباس: آيا خواندن ظاهر قرآن بر ما لازمست يا عمل كردن بر مفاهيم آن؟

معاويه: عمل به مفاهيم قرآن مهمتر است.

ابن عباس: بدون درك مفهوم قرآن چگونه مي توانيم به آن عمل كنيم؟

معاويه: تأويل و تفسير قرآن را بايد از كساني فرا بگيريد كه آن را مانند تو و خاندانت معني و تفسير نمي كنند.

ابن عباس: آري بايد تفسير قرآن را كه در خاندان ما نازل گرديده است از آل ابي سفيان و يهود و نصارا فرابگيريم!

معاويه: ما را با يهود و نصارا همرديف مي كني؟

ابن عباس: به خدا سوگند آن گاه شما را با يهود و نصارا همرديف نمودم كه شما ملت مسلمان را از پرستش خداوند از طريق قرآن منع كرديد و اجازه نداديد امر و نهي، حلال و حرام، ناسخ و منسوخ، عام و خاص و محكم و متشابه قرآن را بفهمند كه اگر روزي مسلمانان از درك اين مفاهيم غفلت ورزند در مسير هلاكت و در وادي حيرت و ضلالت قرار خواهند گرفت.

معاويه: آنچه مي خواهيد قرآن بخوانيد ولي از آيات قرآن و احاديث پيامبر آنچه درباره ي خاندان شماست سخن به ميان نياوريد.

ابن عباس: يُريدونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِاَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ [1] .


معاويه: يابن عباس سخن كوتاه كن و لب فروبند و اگر تحمل آن را نداري در خفا سخن بگو و گفتار تو به گوش ديگران نرسد.

معاويه پس از مراجعت به منزل مبلغ پنج هزار درهم [2] براي ابن عباس فرستاد تا از وي دلجويي كند و از شدت مخالفت و بدبيني او نسبت به بني اميه كاسته شود. [3] .


پاورقي

[1] صف: 8.

[2] و بنا به نقلي يکصدهزار درهم.

[3] گرچه مورخان اقامن چند روزه‏ي معاويه در مدينه و تماس او باافراد سرشناس اين شهر را به صورت يک جريان عادي نقل نموده‏اند ولي تصميمات و اقدامات بعدي او که به صورت حاد و جدي در قلمرو کشور اسلامي به اجرا درآمد نشانگر اينست که اين موضوع يک برنامه‏ي حساب شده وبراي ارزيابي طرز تفکر مسلمانان سرشناس پس از جنگ صفين و شهادت امير مؤمنان عليه‏السلام و صلح امام حسن عليه‏السلام و پيامدهاي سياسي و آثار اجتماعي اين سه حادثه‏ي مهم بوده است و معاويه در اين ارزيابي بدين نتيجه رسيده است که بايد مبارزه را بر ضد اهل‏بيت و در سطح وسيعتر و از راه فرهنگي، تبليغي و توأم با ايجاد اختناق و رعب بيشتر آغاز کند.