بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ : 95/05/03
خلاصه آنچه در این برنامه خواهید دید...
احترام بزرگان اهل سنت به حرم ائمه(علیهم السلام):
احترام هارون الرشید به قبر امیرالمؤمنین(سلام الله علیه)!: «فأخبره بعض شیوخ الکوفة أنه قبر أمیر المؤمنین علی علیه السلام» بعضی از عالمان کوفه گفتند: آنجا قبر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است! «ثم إن هارون أمر فبنی علیه قبة»هارون الرشید دستور داد و گنبدی بر روی قبر مطهر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بنا شد. «وأخذ الناس فی زیارته والدفن لموتاهم حوله» مردم بعد از او به زیارت قبر امیرالمؤمنین میرفتند و به خاطر تبرک به حرم مطهر امیرالمؤمنین، امواتشان را در آنجا دفن میکردند. عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب، أحمد بن علی الحسینی (ابن عنبة)، ص 62
توصیف «ابن خلکان» از حرم مطهر امام کاظم(سلام الله علیه)!: «توفی فی الحبس ودفن فی مقابر الشونیزیین خارج القبة، وقبره هناک مشهور یزار» در زمانی که در زندان بود از دنیا رفت و در قبرستان شونیزیین دفن شد و قبرش هم اکنون معروف است و محل زیارت می باشد. «وعلیه مشهد عظیم فیه قنادیل الذهب والفضة وأنواع الآلات والفرش ما لا یحد» حرم مطهر امام کاظم دارای گنبد و بارگاهی بود و قندیلهایی از طلا و نقره در آنجا آویزان بود و انواع فرشهای گران قیمت در آنجا پهن بود. وفیات الأعیان؛ أبو العباس شمس الدین أحمد بن محمد ابن خلکان (المتوفی: 681 هـ)، المحقق: إحسان عباس، الناشر: دار صادر – بیروت، ج 5، ص 310
توسل «ابوعلی خلال» به حرم امام کاظم(سلام الله علیه)!: «ما همنی أمر فقصدت قبر موسی بن جعفر فتوسلت به الا سهل الله تعالی لی ما أحب» هروقت مشکلی برای من پیدا میشد کنار قبر موسی بن جعفر میرفتم و به امام کاظم متوسل میشدم و مشکلم حل می شد. تاریخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، ج 1، ص 120، باب ما ذکر فی مقابر بغداد المخصوصة بالعلماء والزهاد
تعظیم و تکریم «ابن خزیمه» نسبت به حرم امام رضا(سلام الله علیه)!: «خرجنا مع إمام أهل الحدیث أبی بکر بن خزیمة» با ابی بکر بن خزیمه امام اهل حدیث خارج شدیم، «وعدیله أبی علی الثقفی مع جماعة من مشائخنا وهم إذ ذاک متوافرون إلی زیارة قبر علی بن موسی الرضی بطوس» و به همراه عدیل او ابو علی ثقفی و جماعتی از مشایخ کنار زیارت قبر امام رضا در طوس میرفتیم. «قال فرأیت من تعظیمه یعنی بن خزیمة لتلک البقعة وتواضعه لها وتضرعه عندها ما تحیرنا» میگوید: من دیدم ابن خزیمه آنچنان در برابر این بقعه و بارگاه تعظیم میکند و آنچنان تواضع و تضرع میکند که همه ما حیرت زده شدیم. تهذیب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، ج 7، ص 339، ح 627
زیارت مکرر و توسل «ابن حبان» به حرم امام رضا(سلام الله علیه)!: «قد زرته مرارا کثیرة» من قبر امام هشتم را زیاد و مکرر زیارت کردم. «وما حلت بی شدة فی وقت مقامی بطوس فزرت قبر علی بن موسی الرضا صلوات الله علی جده وعلیه ودعوت الله إزالتها عنی إلا أستجیب لی وزالت عنی تلک الشدة» زمانی که من در طوس ساکن بودم هروقت برای من شدت و مشکل حاد پیش میآمد کنار قبر امام رضا (علیه السلام) میرفتم و متوسل میشدم و مشکلم برطرف میشد و دعایم به اجابت میرسید. «وهذا شیء جربته مرارا فوجدته کذلک» من این را بارها تجربه کردم و نتیجه اش را دیده ام. الثقات، اسم المؤلف: محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التمیمی البستی، دار النشر: دار الفکر - 1395 - 1975، الطبعة: الأولی، تحقیق: السید شرف الدین أحمد، ج 8، ص 457، ح 14411
عکس العمل مسلمانان، نسبت به بنای بر قبور بر صحابه!
قبر «سلمان فارسی» در «مدائن»!: «وقبره الآن ظاهر معروف بقرب ایوان کسری علیه بناء» قبر او مشخص و معروف و نزدیک ایوان کسری است و دارای گنبد و بارگاه است. تاریخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 1، ص 163، ح 12
قبر «طلحه بن عبدالله» در «بصره»!:«ومن المشاهد المبارکة بالبصرة مشهد طلحة بن عبد الله أحد العشرة رضی الله عنهم وهو بداخل المدینة وعلیه قبة وجامع وزاویة فیها الطعام للوارد والصادر وأهل البصرة یعظمونه تعظیما شدیداً» زمانی که به بصره رفتم مشهد طلحة بن عبدالله که در جنگ جمل کشته شد را دیدم که قبه و گنبد و بارگاهی دارد، در کنار قبر او مسجدی است و همچنین آشپزخانهای در آنجا قرار دارد که برای زائرین قبر طلحه اطعام و اکرام میکنند.
قبر «حلیمه سعدیه»، دایه پیغمبر و «انس بن مالک»، خادم پیغمبر!: «وعلی کل قبر منها قبة» بر روی هرکدام از این قبور گنبد است، «مکتوب فیها اسم صاحب القبر ووفاته» اسم و سال وفات او هم آنجا نوشته شده است. رحلة ابن بطوطة (تحفة النظار في غرائب الأمصار وعجائب الأسفار)؛ المؤلف: محمد بن عبد الله، ابن بطوطة (المتوفى: 779هـ)، الناشر: أكاديمية المملكة المغربية، الرباط، عام النشر: 1417 هـ؛ ج 2، ص 15، باب ذکر المشاهدة المبارکة بالبصرة
قبر «زبیر بن عوام» در «بصره»!: «وجعل الموضع مسجداً ونقلت إلیه القنادیل والآلات والحصر والسمادات وأقیم فبه قوام وحفظة» بر روی قبر زبیر مسجدی ساختند، قندیل و آلات و غیره درست کردند و اشخاصی را آنجا قرار دادند تا از قبر و گنبد و فرش و وسایل ارزشمند محافظت کنند، «ووقف علیه وقوفاً» برای حرم زبیر زمینها و ساختمانهایی را وقف کردند تا درآمد آن صرف حرم «زبیر بن عوام» شود. المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علی بن محمد بن الجوزی أبو الفرج، دار النشر: دار صادر - بیروت - 1358، الطبعة: الأولی، ج 14، ص 383
قبر «ابو ایوب انصاری» در ترکیه!: «فقالوا هذا قبر أبی أیوب الأنصاری صاحب النبی فأتیت تلک البنیة فرأیت قبره فی تلک البنیة وعلیه قندیل معلق بسلسلة» گفتند: اینجا قبر ابی ایوب انصاری صاحب پیغمبر اکرم است و دیدم قندیلهایی را با زنجیر آویزان کردند. تاریخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 1، ص 154، ح 7
سیره اهل سنت، نسبت به قبور ائمه چهارگانه خویش!
حرم «ابوحنیفه» امام حنفی ها در «بغداد»!: «وفی هذه الأیام بنی أبو سعد المستوفی الملقب شرف الملک مشهد الإمام أبی حنیفة رضی الله عنه،» در این ایام آقای ابو سعید مستوفی ملقب به شرف الملک بارگاهی برای ابوحنیفه درست کرد و آنجا را زیارتگاه ابوحنیفه نامید. «وعمل لقبره ملبناً، وعقد القبة، وعمل المدرسة بإزائه، وأنزلها الفقهاء، ورتب لهم مدرساً» برای قبر او ضریح و قبهای درست کرد و در کنار او مدرسهای درست کرد و دستور داد فقها آنجا بیایند و مدرسهایی درست کردند. المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علی بن محمد بن الجوزی أبو الفرج، دار النشر: دار صادر - بیروت - 1358، الطبعة: الأولی، ج 16، ص 100
حرم «مالک بن انس»، امام مالکی ها در «مدینه»!: «وأمامها قبر إمام المدینة أبی عبد الله مالک بن أنس رضی الله عنه وعلیه قبة صغیرة مختصرة البناء» زمانی که به مدینه رفتم قبر امام المدینه ابی عبدالله مالک بن انس را دیدم که بر آن قبه کوچک با بنای مختصری وجود داشت.
حرم «امام شافعی» در «مصر»!: «أنشأ الکامل دار الحدیث بالقاهرة وعمر قبة علی ضریح الشافعی» آنها گنبد بزرگی را بر روی ضریح قبر امام شافعی بنا کردند و موقوفاتی هم برای آنجا ترتیب دادند. سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 22، ص 128
حرم «احمد بن حنبل» فرد مورد عنایت وهابیت، در «بغداد»!: «ودفن ببغداد، وقبره مشهور معروف یتبرک به» احمد بن حنبل در بغداد دفن شده و قبر او مشهور و معروف و مورد تبرک است. تهذیب الأسماء واللغات، المؤلف: أبو زکریا محیی الدین یحیی بن شرف النووی (المتوفی: 676 هـ)، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 1، ص 112
کراماتی چند از «احمد بن حنبل»!!
غضب «احمد بن حنبل» و نابودی نسل مورچه ها!! : «در خانه ما به قدری مورچه بود که عرصه را بر پدرم تنگ کرده بود؛ هروقت تکان میخورد مورچهها او را اذیت میکردند. پدرم مقداری ناراحت شد، در این هنگام مشاهده کردیم که مورچه سیاهی آمد و همه مورچهها را خورد؛ بعد از اینکه آن مورچه سیاه آمد دیگر نسل مورچه از خانه پدرم کنده شد.»
تکان دست «احمد بن حنبل» و قطع خون دماغ!! : «فقال له أبو عبد الله: أی شیءٍ حالک بنی؟ فقال: یا جدی هو ذا أموت, ادعُ الله لی» سپس پدرم گفت: فرزندم! چه اتفاقی افتاده است؟! شخص گفت: یا جداه! دارم میمیرم، برایم دعا کن.«ثم جعل یحرک یده کأنه یدعو له, فانقطع الدم وقد کانوا یئسوا منه, لأنه کان یرْعف دائمًا» احمد بن حنبل دستش را تکان میداد و گوید دعا میکرد، همان لحظه خون دماغش قطع شد در حالی که تمام اعضای خانواده از حیات او قطع امید کرده بودند.
بارور شدن تمام نخلسان خرما، به برکت قلم «احمد بن حنبل»!!:«قال: دخلتُ یومًا علی أبی عبد الله وهو یملی علی, وأنا أکتب» میگوید: روزی نزد احمد بن حنبل رفتم و داشت برای من املا میگفت و من مینوشتم. «فاندقّ قلمی, فأخذ قلمًا فأعطانیه, فجئت بالقلم إلی أبی علی الجعفری, فقلت: هذا قلم أبی عبد الله أعطانیه» در آن سال خرماها بارور نشده بودند و مردم نگران بودند، او به من گفت: قلم من را بگیر و در نخلستان آویزان کن، «خُذ القلم فَضعه فی النَّخلة عسی تَحمل, فوضعه فی النَّخلة فحملت النَّخلة» زمانی که قلم او را در نخلستان آویزان کردیم تمام درختان خرما بارور شدند و آن سال خرما دادند.
شفای آنیِ پیرزنِ بیست سال زمین گیر شده، به دعای «احمد بن حنبل»!!: «قال: حدثنی علی بن أبی حرارة - جار لنا - کانت أمی مُقعدةٌ نحو عشرین سَنة, فقالت لی یومًا: اذهب إلی أحمد بن حنبل فَسلهُ أن یدعو الله لی» شخصی میگوید: مادر من 20 سال زمینگیر و فلج بود و نمیتوانست تکان بخورد. او به من گفت: پسرم پیش احمد بن حنبل برو و از او بخواه برای من دعا کند. «فَسرت إلیه فدققتُ علیه البابَ وهو فی دِهلیزه, فلم یفتح لی, وقال: مَن هذا؟ فقلت: أنا رجلٌ من أهل ذاک الجانب, سَألتنی أُمی - وهی زَمِنة مُقعَدة - أن أسألک أن تدعو الله لنا, فسمعتُ کلامه کلامَ رجلٍ مُغْضب» من پیش احمد بن حنبل آمدم، او در را باز کرد و گفت: چه کسی هستی؟ من گفتم: مردی هستم و از او خواستم برای مادر بیمارم دعا کند. او خیلی غضبناک شد، «فقال: نحن أحوجُ إلی أن تدعو الله لنا, فولیت منصرفًا؛ فَخرجت عجوزٌ من داره, فقالت: أنتَ الذی کلَّمت أبا عبد الله؟ قلتُ: نعم, قالت: قَد ترکتُه یدعو الله لها, قال: فجئت من فَوری إلی البیت,» زمانی که داشتم ناامید برمیگشتم دیدم از خانه احمد بن حنبل پیرزنی بیرون آمد و گفت: تو با احمد بن حنبل صحبت میکردی؟ گفتم: بله، گفت: بشارت باد بر تو که احمد بن حنبل دستانش را به دعا بلند کرد. سریع به سوی خانه برو «فَدققتُ الباب, فَخرجت علی رجلیها تمشی, حتی فتحت الباب, فقالت: قد وهبَ الله لی العافیة» و زمانی که خانه آمدم و در را زدم دیدم مادرم که 20 سال زمینگیر بود به برکت دعای احمد بلند شد و برای من در را باز کرد.
با توسل به «احمد بن حنبل» شب تاریک و ظلمانی روشن شد!! : «خرجتُ أنا وأبی فی لَیلة مُظلمة نزور أحمد, فاشتدَّت الظلمة, فقال أبی یا بُنی, تعال حتی نتوسَّل إلی الله تعالی بهذا العبد الصالح حَتی یضئ لنا الطریق» من و پدرم در یک شب ظلمانی میرفتیم تا قبر احمد بن حنبل را زیارت کنیم. شب خیلی ظلمانی بود و راه را گم کردیم و هیچ راه چارهای نداشتیم. پدرم گفت: پسرم بیا به عبد صالح احمد بن حنبل متوسل شویم تا راه را پیدا کنیم، «فإنی مُنذ ثلاثین سَنة ما توسَّلتُ به إلا قُضیت حاجَتی» زیرا که من سی سال است هروقت به احمد بن حنبل متوسل شدم حاجتم برآورده شده است. «فدعا أبی وأمَّنْتُ أنا علی دُعائه, فأضاءّت السماء کأنها لیلة مُقمرة حتی وَصلنا إلیه» در آن شب ظلمانی ما به احمد بن حنبل متوسل شدیم. در همان هنگام آسمان روشن شد، ماه درآمد و راه را پیدا کردیم و به مقصد رسیدیم.
شرمندگی فرشته «نکیر و منکر» از سؤال کردن از «احمد بن حنبل»!!! :«سمعت بنداراً محمد ابن بشار العبدی، یقول: رأیت أحمد بن حنبل فی المنام شبیه المغضب، فقلت: یا أبا عبد الله، أراک مغضباً» محمد بن بشار میگوید: احمد بن حنبل را در خواب دیدم که غضبناک است. از او پرسیدم: ای ابا عبدالله چرا غضبناک هستید؟ «فقال: وکیف لا أغضب وجاءنی منکر ونکیر یسألان: من ربک؟ فقلت لهما: ولمثلی یقال من ربک! فقالا لی: صدقت یا أبا عبد الله، ولکن بهذا أمرنا فاعذرنا» گفت: چگونه عصبانی نباشم نکیر و منکر آمدند و از من سؤال میکنند: خدای تو کیست؟ من به آنها گفتم: از من احمد بن حنبل سؤال میکنید خدای تو کیست؟ نکیر و منکر سرشان را پایین انداختند و گفتند: تو راست میگویی ولی ما مأمور و معذوریم. «سمعت عبد الله بن أحمد، یقول: رأیت أبی فی المنام فقلت: ما فعل الله بک؟ قال: غفر لی» پسر احمد بن حنبل میگوید: پدرم را در خواب دیدم و گفتم: وقتی وارد قبر شدی چه اتفاقی افتاد؟ گفت: خدا من را بخشید. «قلت: جاءک منکر ونکیر؟ قال: نعم! قالا لی: من ربک؟ قلت: سبحان الله، أما تستحیان منی؟! فقال لی: یا أبا عبد الله، اعذرنا بهذا أمرنا» گفتم: نکیر و منکر هم آمدند؟ گفت: بله! از من پرسیدند: خدای تو کیست؟ من گفتم: سبحان الله، از من حیا نمیکنید این سؤال را میپرسید؟ سپس گفتند: ای ابا عبدالله، ما مأموریم و معذور.
خداوند هر سال به زیارت قبر «احمد بن حنبل» می رود!!! : «کان قد جاء فی بعض السنین مطر کثیر جداً قبل دخول رمضان بأیام، فنمت لیلة فی رمضان، فأریت فی منامی کأنی قد جئت علی عادتی إلی قبر الإمام أحمد بن حنبل أزوره، فرأیت قبره قد التصق بالأرض حتی بقی بینه وبین الأرض مقدار ساق أو ساقین» در یکی از سالها قبل از ماه رمضان باران زیادی آمد، من خوابیده بودم و در خواب دیدم که آمدم کنار قبر امام احمد بن حنبل تا زیارت کنم و مشاهده کردم که قبر او به زمین چسبیده است و اندازه نصف ساق یا دو برابر آن بیشتر از قبر باقی نمانده است. «فقلت: إنما تم هذا علی قبر الإمام أحمد من کثرة الغیث، فسمعته من القبر وهو یقول: لا بل هذا من هیبة الحق عز وجل،» میگوید: من ناراحت شدم که باران باعث خرابی قبر امام احمد بن حنبل شده است، اما شنیدم صدایی از قبر آمد که میگوید: نه به خاطر باران قبر من خراب نشده است، بلکه از عظمت خداوند متعال قبر من خراب شده و به زمین چسبیده است، «لأنه عز وجل قد زارنی»زیرا خداوند عزوجل یک روزی به زیارت من آمده بود. مناقب الإمام أحمد، المؤلف: جمال الدین أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی (المتوفی: 597 هـ)، المحقق: د. عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: دار هجر، الطبعة: الثانیة، 1409 هـ، ج 1، ص 607 و 608، الباب الثانی والتسعُون
آیه تطهیر و همسران پیغمبر!
«فَقُلْنَا من أَهْلُ بَیتِهِ نِسَاؤُهُ» پرسیدند: اهل بیت پیغمبر زنانشان هستند؟«قال لَا وأیم اللَّهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَکونُ مع الرَّجُلِ الْعَصْرَ من الدَّهْرِ ثُمَّ یطَلِّقُهَا فَتَرْجِعُ إلی أَبِیهَا» گفت: نه و به خدا سوگند یک زن عمری با مردی زندگی میکند و طلاق میگیرد و به خانه پدرش برمیگردد. صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1874، ح 2408
همچنین امام «نووی» در «شرح صحیح مسلم» میگوید: «والمعروف فی معظم الروایات فی غیر مسلم أنه قال نساؤه لسن من أهل بیته» در معظم روایات غیر از صحیح مسلم زنان پیغمبر جزو اهلبیت ایشان نیستند. شرح صحیح مسلم، نویسنده: النووی، جلد: 15، وفات: 676، رده: مصادر حدیث سنی – فقه، خطی: خیر، سال چاپ: 1407 - 1987 م، ناشر: دار الکتاب العربی - بیروت – لبنان، ج 15، ص 180، باب من فضائل علی بن أبی طالب رضی الله عنه
آقای «آلوسی سلفی» در کتاب «روح المعانی» جلد 22 به صراحت میگوید: «أن النساء المطهرات غیر داخلات فی أهل البیت الذین هم أحد الثقلین» همسران پاکیزه پیغمبر، در اهل بیتی که یکی از ثقلین هستند داخل نیستند. روح المعانی؛ شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، الناشر دار إحیاء التراث العربی، مکان النشر بیروت، ج 22، ص 16
در کتاب «شرح مشکل الآثار» اثر آقای «ابو جعفر طحاوی» روایتی از ام سلمه با این مضمون وارد شده است: «فقالت أَنْزَلَ اللَّهُ هذه الآیةَ إنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ إلَی آخِرِهَا وما فی الْبَیتِ إِلاَّ جِبْرِیلُ وَرَسُولُ اللهِ وَعَلِی وَفَاطِمَةُ وَحَسَنٌ وَحُسَینٌ علیهم السلام» زمانی که آیه (إنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ) در خانه من نازل شد رسول اکرم و امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) و حسن و حسین (علیهم السلام) حضور داشتند. «فَقُلْت یا رَسُولَ اللهِ أنا من أَهْلِ الْبَیتِ» گفتم: یا رسول الله آیا من هم جزو اهلبیت هستم؟ «فقال إنَّ لَک عِنْدَ اللهِ خَیرًا» حضرت فرمود: تو آدم خوبی هستی. « فَوَدِدْتُ أَنَّهُ قال نعم فَکانَ أَحَبَّ إلَی مِمَّا تَطْلُعُ علیه الشَّمْسُ وَتَغْرُبُ» آرزو داشتم که پیغمبر اکرم میگفت تو هم جزو اهلبیت هستی و اگر بله میگفت از تمام آنچه آفتاب میتابد برای من ارزشمندتر بود. شرح مشکل الآثار، اسم المؤلف: أبو جعفر أحمد بن محمد بن سلامة الطحاوی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان/ بیروت - 1408 هـ - 1987 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، ج 2، ص 244
در کتاب «تفسیر ابن کثیر دمشقی» روایتی از عایشه نقل میکند و مینویسد: «فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَ أَنَا مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ» گفتم: ای رسول خدا من هم جزو اهلبیت هستم؟ «فَقَالَ: تَنَحَّيْ فَإِنَّكِ عَلَى خَيْر» پیغمبر اکرم فرمود: خیر، از اهلبیت من دور شو. تفسیر القرآن العظیم، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1401، ج 3، ص 486، ح 296
عایشه میگوید: من جزو اهلبیت نیستم! ام سلمه میگوید: من جزو اهلبیت نیستم! اما آقایان وهابیت به زور میخواهند بگویند: "این افراد جزو اهلبیت هستند."
تفصیل مطالب این برنامه:
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم
دلباختگان کوی عشقیم
از لطف خدا علی سرشتیم
با مهر نبی و آل حیدر
گوئی که همیشه در بهشتیم
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة مولانا امیرالمؤمنین و الأئمة المعصومین (علیهم السلام).
سلام و صلوات عرشیان و فرشیان بر خاتم پیامبران حضرت محمد مصطفی و اهلبیت پاک و نورانیش و یک سلام و درود به پیشگاه مهربان شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی ولایت» و همراهان خوب و باصفای برنامه زنده «حبل المتین».
هرجایی که هستید بهترینها را برای شما آرزو میکنم و امیدوارم در این شبهای گرم تابستان خوب و خوش و سلامت باشید. امیدوارم گرما بر وجود نازنینتان اثر نگذارد؛ البته آرزو میکنم که کانون خانوادههایتان به ویژه عزیزانی که تازه تشکیل زندگی دادند گرم باشد.
سلام و درود و ارادت خودم را به همه عزیزانی که در جایجای این کره خاکی هستند و در کشورها و قارههای مختلف حضور دارند تقدیم میکنم؛ انشاءالله که بپذیرند.
اگر میخواهید با ما ارتباط داشته باشید راههای ارتباطی همین الان برای شما زیرنویس شده است. «30001203» سامانه پیام کوتاه شبکه ماست که با این شماره آشنا هستید.
شماره دیگری که در اختیار شما قرار دارد تا در فضای مجازی از طریق برنامههای واتس آپ، تلگرام و وایبر میتوانید پیامهای خودتان را بهصورت متن، تصویر یا صوت در اختیار ما قرار دهید؛ انشاءالله ما در برنامه زنده «حبل المتین» یا برنامههای دیگر از آنها استفاده میکنیم.
اگر در ذهن شریف و مبارکتان باشد چند هفتهای است با توجه به فرارسیدن سالروز تخریب قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) بحثی را در خصوص تخریب قبور آغاز کردیم؛ انشاءالله امشب هم مباحث را ادامه خواهیم داد.
اگر تمایل دارید میتوانید در رابطه با این موضوع مطالب یا سؤالات خودتان را برای ما ارسال کنید و حتماً از آنها استفاده میکنیم. همچنین میتوانید از عشق، ارادت و محبتتان به ساحت نازنین آقا و مولا و عزیز دلمان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) برای ما بگویید.
بینندگان عزیز همین الان گوشی تلفن همراه را بردارید و برای ما پیام بدهید. امشب هم در محضر استاد بزرگوار حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی هستیم؛ استاد سلام علیکم و رحمة الله:
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. بنده هم خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی و دوست داشتنی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند و ما را مهمان کانون گرم و باصفای خانواده خودشان قرار دادند خالصانهترین سلامم را همراه با آرزوی موفقیت روزافزون تقدیم میکنم.
خدا را به حق محمد و آل محمد سوگند میدهم فرج مولایمان بقیة الله الأعظم (ارواحنا له فداه) را نزدیک نموده، رفع گرفتاری از جمیع گرفتاران بنماید، دغدغههای فکری ما و شما گرامیان را برطرف، حوائج ما را برآورده کند و دعاهای ما را به اجابت مقرون کند انشاءالله.
مجری:
خیلی متشکر و ممنونم که استاد ابتدای برنامه برای ما و شما دعا میکنند و آخر برنامه هم که همیشه دعای خیر ایشان شامل حال ما است.
به دوستان عزیزی که در استودیو حضور دارند از اینکه کمک میکنند تا برنامه زنده «حبل المتین» بر روی آنتن «شبکه جهانی ولایت» برود، خدا قوت و خسته نباشید میگویم.
استاد ما در برنامههای گذشته درخصوص اندیشه و تفکر وهابیت پلید در خصوص حرم ائمه طاهرین (علیهم السلام) و مقدسات شیعیان صحبت کردیم؛ آنان عکس العملهای فراوانی دارند زیرا چشم دیدن مقدسات شیعیان را ندارند!
استاد شما در جلسات گذشته نظرات بزرگان و علمای اهل سنت را فرمودید؛ همچنین نظرات وهابیت را هم بیان کردید. در این جلسه میخواهیم در مورد سیره بزرگان اهل سنت با حرم ائمه (علیهم السلام) چگونه بوده است؟!
آیا بزرگان اهل سنت به حرم ائمه طاهرین (علیهم السلام) مشرف میشدند و به این اماکن مقدس احترام میگذاشتند؟! کلیت موضوع را بیان بفرمایید.
خلاصه ای از مطالب بیان شده در جلسه گذشته:
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمد الله و الصلوة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله الی یوم لقاء الله افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر.
ما در جلسات گذشته مفصل در رابطه با فتاوی وهابیت تکفیری مبنی بر تخریب قبور انبیاء و اولیاء و حتی وجوب نبش قبر این بزرگواران و خارج ساختن استخوانها یا آثار گرد و غبار آنان بحث کردیم.
در ادامه بیان کردیم که وهابیت به دلیل عداوت و کینه خاصی که نسبت به اهلبیت (علیهم السلام) دارند این فتاوی را صادر میکنند وگرنه در کنار مکه مکرمه و بیت الله الحرام قبور قریب به سیصد تن از انبیاء بزرگوار در آنجا قرار دارد.
وهابیت نسبت به قبور انبیاء در کنار بیت الله الحرام یا حرم بزرگان اهل سنت هیچ عکس العملی نشان نمیدهند و تاکنون در این باره حتی سخنی نگفتهاند و نسبت به حرم بزرگان اهل سنت هیچ اظهارنظری نکردهاند.
هدف وهابیت پلید عمدتاً نابود کردن آثار اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) بوده و هست؛ فتاوی این افراد با قرآن کاملاً منافات دارد. همچنین آیه 36 سوره نور را مطرح کردیم که خداوند متعال میفرماید:
(فی بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکرَ فیها اسْمُه)
در خانههایی که خدا اجازه داده همواره محترم و با عظمت باشند.
سوره نور (24): آیه 36
گفتیم: مراد از (بُیوتٍ) بیت انبیاء از جمله بیت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است که اشرف و افضل بیوت بوده است و همچنین مراد از (تُرْفَعَ) به هر معنایی که بگیرند شامل ساختن حرم و گنبد و بارگاه خواهد شد.
سپس آیه 21 سوره کهف را مطرح کردیم و گفتیم خداوند عالم در اینجا به صراحت میگوید:
(الَّذِینَ غَلَبُوا عَلی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَسْجِدا)
و کسانی که در مورد ایشان غلبه یافته بودند گفتند بر غار آنها عبادتگاهی خواهیم ساخت.
سوره کهف (18): آیه 21
در این آیه شریفه خداوند عالم این مطلب را رد نکرده است؛ بلکه در آیه 13 کهف از این داستان به عنوان داستان حق تعبیر میکند و میفرماید:
(نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیک نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدی)
ما داستانشان را برای تو به حق میخوانیم. ایشان جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان داشتند و ما بر هدایتشان افزودیم.
سوره کهف (18): آیه 13
همچنین از قول آقای «زمخشری» که از علمای بزرگ و مفسران نامی اهل سنت است بیان کردیم که میگوید:
«{لَنَتَّخِذَنَّ} علی باب الکهف {مَّسْجِدًا} یصلی فیه المسلمون ویتبرکون بمکانهم»
ما میخواهیم بر روی قبر اصحاب کهف مسجدی بسازیم تا مسلمانان بیایند آنجا نماز بخوانند و به جایگاه اصحاب کهف تبرک بجویند.
الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل فی وجوه التأویل، أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشری، تحقیق عبد الرزاق المهدی، الناشر دار إحیاء التراث العربی، ج 2، ص 665
سپس در رابطه با ماجرای حرم مطهر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) بحث کردیم که عایشه در آنجا نماز میخواند و اگر چنانچه نماز خواندن در کنار قبور اشکال داشته باشد این آقایان باید ابتدا أم المؤمنین عایشه را مورد عتاب قرار دهند.
همچنین بیان کردیم که دیواری حائل میان منزل عایشه و قبر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) ابتدا توسط عایشه و بعد یا قبل از آن توسط خلیفه دوم بنا شد تا قبر نبی گرامی اسلام محفوظ بماند.
بعد از گذشت 100 سال از اسلام، «عمر بن عبدالعزیز» حجره عایشه که معتقدند قبر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آنجا قرار دارد را خراب کردند و الان به مسجد النبی تبدیل شده است.
امروزه تمام مسلمانان از سراسر جهان برای زیارت به آن مکان مقدس میروند و نماز میخوانند، همچنین وهابیت در آنجا نماز میخوانند که در کنارشان حرم مطهر و قبر مطهر رسول گرامی اسلام، قبر صدیقه طاهره فاطمه زهرا و همچنین قبر شیخین آنجا قرار دارد.
اگر واقعاً خواندن نماز در کنار قبر اشکال دارد آیا این عقیده شامل خود حضرات وهابیت هم میشود یا تنها شامل حال شیعیان میشود؟!
احترام بزرگان اهل سنت به حرم ائمه(علیهم السلام):
نسبت به سؤالی که حضرتعالی داشتید، اولاً؛ این افراد کاملاً مسئلهای را مطرح کردند که قبر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) توسط هارون الرشید بنا شد.
احترام هارون الرشید به قبر امیرالمؤمنین(سلام الله علیه)!
در کتاب «عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب» صفحه 62 روایتی وارد شده است که میگوید:
هارون الرشید برای شکار رفته بود و سگ شکاری را به دنبال صید آهو فرستاده بود، میدید آهوان و پرندهها در جایی جمع میشوند که دیگر سگ شکاری نمیتواند به آن مکان برود.
دومرتبه از آنجا میآیند شکارچیان آنها را دنبال میکنند و آنها در منطقهای قرار میگیرند که شکارچیها جرئت نزدیک شدن ندارند. این رویداد موجب تعجب هارون الرشید شد که قضیه چیست!
«فتعجب الرشید من ذلک ورجع إلی الکوفة وطلب من له علم بذلک»
هارون الرشید افراد آگاه از این قضیه را احضار کرد و پرسید: قضیه چیست؟
«فأخبره بعض شیوخ الکوفة أنه قبر أمیر المؤمنین علی علیه السلام»
بعضی از عالمان کوفه گفتند: آنجا قبر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است!
به کوری چشم کارشناسان ناصبی شبکههای شیطانی وهابی این روایت نوشته آقای «ابن عنبه» مورخ اهل سنت است و کسی نیامده بگوید «ابن عنبه» شیعه بوده است و این مطلب ثابت شده است.
همچنین در منابع شیعه و اهل سنت وارد شده است که علت اینکه قبر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) تا زمان هارون الرشید مخفی بود به جهت این بود که اجداد کارشناسان شبکههای شیطانی و خوارج تصمیم داشتند قبر مطهر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را نبش کنند و به بدن مطهر آن حضرت جسارت کنند.
سپس میگوید: پس از اینکه خبردادند که اینجا قبر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است سپس آنجا در کنار قبر رفتند و گفتگویی داشتند سپس
«ثم إن هارون أمر فبنی علیه قبة»
هارون الرشید دستور داد و گنبدی بر روی قبر مطهر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بنا شد.
اولاً؛ کشف این قضیه توسط هارون الرشید است و اولین شخصی که گنبد و بارگاه ساخت هارون الرشید بوده است.
«وأخذ الناس فی زیارته والدفن لموتاهم حوله»
مردم بعد از او به زیارت قبر امیرالمؤمنین میرفتند و به خاطر تبرک به حرم مطهر امیرالمؤمنین، امواتشان را در آنجا دفن میکردند.
عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب، أحمد بن علی الحسینی (ابن عنبة)، ص 62
بنابراین بنیانگذار حرم سازی، شیعیان نبودند، بلکه «بنی عباس» که شما فدائیان آنها هستید و بعد از «بنی امیه» مدافعان آنها هستید؛ بودند!
توصیف «ابن خلکان» از حرم مطهر امام کاظم(سلام الله علیه)!
همچنین در کتاب «وفیات الأعیان» اثر «ابن خلکان» متوفای 681 است که ایشان بین قرن هشتم و نهم هجری از دنیا رفته است. ایشان در کتاب خود راجع به امام موسی کاظم (علیه السلام) اینگونه مینویسد:
«توفی فی الحبس ودفن فی مقابر الشونیزیین خارج القبة، وقبره هناک مشهور یزار»
در زمانی که در زندان بود از دنیا رفت و در قبرستان شونیزیین دفن شد و قبرش هم اکنون معروف است و محل زیارت می باشد.
سپس در توصیف حرم مطهر امام کاظم (علیه السلام) میگوید:
«وعلیه مشهد عظیم فیه قنادیل الذهب والفضة وأنواع الآلات والفرش ما لا یحد»
حرم مطهر امام کاظم دارای گنبد و بارگاهی بود و قندیلهایی از طلا و نقره در آنجا آویزان بود و انواع فرشهای گران قیمت در آنجا پهن بود.
وفیات الأعیان؛ أبو العباس شمس الدین أحمد بن محمد ابن خلکان (المتوفی: 681 هـ)، المحقق: إحسان عباس، الناشر: دار صادر – بیروت، ج 5، ص 310
این مطلب کاملاً واضح و روشن است.
توسل «ابوعلی خلال» به حرم امام کاظم(سلام الله علیه)!
در مورد اینکه برخورد بزرگان اهل سنت با حرم ائمه طاهرین (علیه السلام) چطور بوده است باید به کتاب «تاریخ بغداد» اثر آقای «خطیب بغدادی» متوفای 463 است که حدود قرن پنجم هجری از دنیا رفته است مراجعه کنید.
ایشان از قول «ابو علی خلال» که یکی از علمای بزرگ اهل سنت است، مینویسد:
«ما همنی أمر فقصدت قبر موسی بن جعفر فتوسلت به الا سهل الله تعالی لی ما أحب»
هروقت مشکلی برای من پیدا میشد کنار قبر موسی بن جعفر میرفتم و به امام کاظم متوسل میشدم و مشکلم حل می شد.
تاریخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، ج 1، ص 120، باب ما ذکر فی مقابر بغداد المخصوصة بالعلماء والزهاد
از دیدگاه علمای وهابی تمامی این افراد مشرک و مهدور الدم هستند؛ همانطوری که «محمد بن عبدالوهاب» که طبق اعتراف بزرگان تابعین «ابن تیمیه»، نطفهاش از شیطان بسته شده میگوید:
«مَن جَعَل بَینَه وبَین الله وَسائِط یَدعُوهم أنّه کافرٌ مُرتدٌّ حَلالُ المالِ والدَّم»
هرکسی بین خودش و خدا واسطه قرار بدهد کافر و مرتد است قتلش واجب است و تصرف اموالش لازم است.
مؤلفات محمد بن عبد الوهاب، دار النشر: جامعة الإمام محمد بن سعود - الریاض، تحقیق: عبد العزیز زید الرومی، ج 1، ص 147، فصل 4 الرسالة الحادیة والعشرون
مجری:
استاد «تاریخ مدینة الإسلام» درست بود که شما فرمودید «تاریخ مدینه دمشق»؟!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
«تاریخ دمشق» است که «مدینة السلام» آن را مینویسد که در بعضی از چاپها «تاریخ بغداد» نام گذاری شده است. «تاریخ بغداد» همان «تاریخ مدینة السلام» است و مراد از «سلام» همان «بغداد» است.
همچنین در کتاب «المنتظم» اثر آقای «ابن جوزی» از علمای بزرگ و متعصب اهل سنت و متوفای 597 است، در جلد 9 به صراحت میگوید:
«إبراهیم الخلال یقول ما أهمنی أمر فقصدت قبر موسی بن جعفر فتوسلت به إلا سهل الله لی ما أحب»
ابراهیم خلال میگوید: هروقت مشکلی برای من پیش میآمد کنار قبر موسی بن جعفر میرفتم و به ایشان متوسل میشدم و مشکلم حل میشد.
المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علی بن محمد بن الجوزی أبو الفرج، دار النشر: دار صادر - بیروت - 1358، الطبعة: الأولی، ج 9، ص 89، ح 997
کارشناسان وهابی که میگویند: "ارتباطی میان مردگان با این دنیا وجود ندارد، نه صدای ما را میشنوند و نه مشکلی از ما حل میکنند" جواب این روایات را بدهند.
آقای «خطیب بغدادی» و «ابن جوزی» هیچکدام نگفتند روایت ضعیف است، آقای «ابراهیم خلال» کافر بوده، مشرک بوده، مرتد بوده، با آیات قرآن سازگاری ندارد و سایر حرفهای بیاساسی که امروزه کارشناسان شبکههای شیطانی وهابی مطرح میکنند!
تعظیم و تکریم «ابن خزیمه» نسبت به حرم امام رضا(سلام الله علیه)!
آقای «ابن حبان» در کتاب «تهذیب التهذیب» جلد هفتم در رابطه با «ابن خذیمه» که از علمای بزرگ اهل سنت است میگوید:
«خرجنا مع إمام أهل الحدیث أبی بکر بن خزیمة»
با ابی بکر بن خزیمه امام اهل حدیث خارج شدیم،
«احمد بن حنبل» یا وهابیها عمدتاً خودشان را «اهل حدیث» و تابع «احمد بن حنبل» میدانند؛ سپس میگوید:
«وعدیله أبی علی الثقفی مع جماعة من مشائخنا وهم إذ ذاک متوافرون إلی زیارة قبر علی بن موسی الرضی بطوس»
و به همراه عدیل او ابو علی ثقفی و جماعتی از مشایخ کنار زیارت قبر امام رضا در طوس میرفتیم.
«قال فرأیت من تعظیمه یعنی بن خزیمة لتلک البقعة وتواضعه لها وتضرعه عندها ما تحیرنا»
میگوید: من دیدم ابن خزیمه آنچنان در برابر این بقعه و بارگاه تعظیم میکند و آنچنان تواضع و تضرع میکند که همه ما حیرت زده شدیم.
تهذیب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، ج 7، ص 339، ح 627
اگر بقعهسازی و گنبدسازی خلاف شرع و حرام است، امام اهل حدیث چطور در برابر آن بقعه تعظیم و تواضع و تضرع میکند؟! طبق فتوای آقایان وهابی حتماً این شخص هم کافر و مرتد است و مهدور الدم است!!
ما نمیدانیم قبر آقای «ابن خزیمه» در کجاست تا ببینیم وهابیت چطور غنایم قبر او را تصرف میکنند!
زیارت مکرر و توسل «ابن حبان» به حرم امام رضا(سلام الله علیه)!
آقای «ابن حبان» که از علمای بزرگ اهل سنت است و متوفای 354 و از اعیان قرن سوم و چهارم هجری است، کتبی به نامهای «المجروحین» و «الثقات» دارند که در کتاب «الثقات» زمانی که میخواهد در رابطه با شرح حال امام رضا (علیه السلام) صحبت کند میگوید:
«وقبره بسناباذ خارج النوقان مشهور یزار بجنب قبر الرشید»
قبر امام رضا (علیه السلام) در کنار قبر هارون الرشید بوده است.
قبل از اینکه امام رضا (علیه السلام) را در آنجا دفن کنند هارون الرشید گنبد و بارگاهی داشته است، و قبل از آمدن امام هشتم معلوم نبوده اصلاً در طوس شیعهای وجود داشته یانه؛ زیرا به قدم مبارک امام هشتم (علیه السلام) تشیع به شهرهای ایران کشیده شده است!
در سال 80 یا 90 هجری که «حجاج بن یوسف ثقفی (لعنت الله علیه)» عرصه را بر شیعیان کوفه تنگ کرد، آقایان «اشعری» فرار کردند و به قم آمدند و در قم هم تنها و غریب بودند.
زمانی که حضرت معصومه به قم مشرف شدند، شهرهای اطراف قم همانند ساوه و آوه و غیره نه تنها شیعه نبودند؛ بلکه از نواصب بودند!! بسیاری از نزدیکان حضرت معصومه (سلام الله علیه) را در ساوه یا آوه آن زمان جلوی چشم آن بزرگوار به قتل رساندند و ایشان به قم منتقل شدند.
بنابراین قبل از آمدن امام هشتم (علیه السلام) در طوس ما هیچ دلیلی نداریم که حتی یک شیعه در آنجا وجود داشته باشد؛ زیرا مرکز حکومت بنی عباس بود. چه کسی برای قبر هارون الرشید گنبد درست کرد؟! شیعیان درست کرده بودند یا اهل سنت درست کردند؟!
گنبد و بارگاه هارون الرشید را تابعین و اتباع تابعین درست کرده بودند!! امام رضا (علیه السلام) را هم در کنار قبر هارون الرشید به خاک سپردند.
ما معتقدیم قطعاً با حضور امام هشتم جنازه هارون الرشید را به جهنم منتقل کرده و در آنجا به دلیل جنایاتش میسوزد؛ زیرا هارون و فرزندانش از جمله مأمون جنایات زیادی در طول تاریخ انجام دادند.
«ابن حبان» در ادامه روایت میگوید:
«قد زرته مرارا کثیرة»
من قبر امام هشتم را زیاد و مکرر زیارت کردم.
«وما حلت بی شدة فی وقت مقامی بطوس فزرت قبر علی بن موسی الرضا صلوات الله علی جده وعلیه ودعوت الله إزالتها عنی إلا أستجیب لی وزالت عنی تلک الشدة»
زمانی که من در طوس ساکن بودم هروقت برای من شدت و مشکل حاد پیش میآمد کنار قبر امام رضا (علیه السلام) میرفتم و متوسل میشدم و مشکلم برطرف میشد و دعایم به اجابت میرسید.
«وهذا شیء جربته مرارا فوجدته کذلک»
من این را بارها تجربه کردم و نتیجه اش را دیده ام.
الثقات، اسم المؤلف: محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التمیمی البستی، دار النشر: دار الفکر - 1395 - 1975، الطبعة: الأولی، تحقیق: السید شرف الدین أحمد، ج 8، ص 457، ح 14411
من نمیدانم کارشناسان شبکههای وهابی بلدند این مطالب را بخوانند یا بلد نیستند یا خواندن این روایات را حرام میدانند؟!
آقای «بیعقل» که عقل و هوش او بالاتر از حیوان نیست، اگر در آن زمان بود میگفت: "گاوپرستها هم متوسل به گاو میشوند و نتیجه میگیرند!" ما نمیدانیم این چه عقلی است او دارد!
مشرکین مکه از رسول اکرم هزاران معجزه میدیدند؛ اما میگفتند: "سحر است!" این شخص نمیگوید: "سحر است" بلکه میگوید: گاو پرستها هم به این شکل متوسل میشوند و نتیجه میگیرند!! ما ارتباط گاو پرستها را با آقایان وهابی نفهمیدیم!
عزیزان اهل سنت برخورد بزرگان و علمای اهل سنت نسبت به قبور و حرم مطهر ائمه طاهرین به این صورت بوده است! مراقبت باشید وهابیت دین و دنیای شما را خراب نکنند؛ اگر دینتان را خراب کنند قطعاً آخرت شما را هم خراب کردند و یقین بدانید مصداق بارز:
(خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ)
چنین کسانی در دنیا و آخرت زیان میکنند.
سوره حج (22): آیه 11
شدهاید! قسم به خداوند که از وهابیت برای کسی خیری نرسیده است و نخواهد رسید. این افراد جز تفکر شیطانی چیز دیگری ندارند و هیچ چیزی هم دستشان نیست و از هرگونه مناظره فرار میکنند؛ زیرا میدانند در اولین مناظره رسوا و مفتضح میشوند!!
من قبل از اینکه سال 1382 با مفتی اعظم عربستان سعودی «آل شیخ» دیدار و بحثی داشته باشم؛ تصور میکردم کسانی که در ردههای پایین علم قرار دارند از جمله اساتید زیاد مسلط نیستند همانطوری که اساتید ما هم در حد بالا مسلط نیستند.
زمانی که من با او شروع به صحبت کردم، یقین پیدا کردم بر اینکه وهابیت طبل تو خالی هستند!! آنها شبیه بادکنکی هستند که داخل آن غیر از باد چیز دیگری نیست و تنها یک سوزن لازم دارد.
وهابیت از هرگونه مناظره میترسند و هرکسی به آنجا میرود همین که احساس میکنند مقداری به قرآن و روایت و سنت مسلط است بلافاصله تلفن او را قطع میکنند؛ اما اگر میبینند کسی زیاد تسط ندارد میگویند: "این شخص حجت الاسلام و آیت الله بود!"
وهابیت شخصی از طرف خودشان را ساختگی درست کردند و شایعه کردند مبنی بر اینکه این شخص حجت الاسلامی در قم بوده است و در مدرسه فیضیه به مقام آیت اللهی رسیده است. جالب بود زمانی که داشتند غسل میدادند چشمانش را باز کرد و آبروی آنان را برد!!
بنابراین این مطالب نمونهای از برخورد بزرگان اهل سنت نسبت به قبور و حرم ائمه طاهرین (علیهم السلام) بود؛ اگر بخواهیم از این نمونهها بیان کنیم روایات فراوانی از بزرگان و علمای اهل سنت مبنی بر توسل به قبور ائمه طاهرین (علیهم السلام) در دست داریم.
توسل به قبور ائمه (علیهم السلام) در معتبرترین کتب اهل سنت از جمله کتاب «تاریخ اسلام» وجود دارد که آقای «ذهبی» در این کتاب به طور مفصل توسلاتی که توسط بزرگانشان انجام شده و نتیجه گرفتند را بیان کرده است.
مجری:
نمونههای آن را در دوران معاصر مشاهده میکنیم؛ زمانی که به حرم امام رضا (علیه السلام) یا حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشرف میشویم میبینیم علما و بزرگان اهل سنت که حتی در شبکه ما حضور پیدا کردند به حرم حضرت معصومه (علیها سلام) میآیند.
اهل سنت همچنین در کربلا، نجف یا سایر اماکن مقدس مشرف میشوند و با احترام و ادب در محضر ائمه معصومین و اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) حاضر میشوند.
در برنامه زنده «حبل المتین» از «شبکه جهانی ولایت» نسبت به سیره بزرگان و علمای اهل سنت در برخورد با حرم معصومین (علیهم السلام) و مقدسات شیعیان مباحثی تقدیم حضور شما بینندگان عزیز شد.
استاد سیره مسلمانان به چه صورت است؟! مسلمانانی که در جای جای این عالم هستند نسبت به بنای قبور صحابه چه عکس العملی نشان میدادند؟!
عکس العمل مسلمانان، نسبت به بنای بر قبور بر صحابه!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
سؤال زیبایی است؛ آثاری زیادی از صحابه در گذشته بوده است، گرچه برخی از آنان از بین رفته اما آثار زیادی نیز موجود است. ما در گذشته مفصلاً در این زمینه صحبت کردیم، اما شاید دوباره این مباحث را مطرح کنیم. به عنوان مثال میتوان به قبر «ابو ایوب انصاری» اشاره کرد.
قبر «سلمان فارسی» در «مدائن»!
من تنها نمونههایی از منابع اهل سنت میآورم؛ کتاب «تاریخ بغداد» که نام دیگر آن «تاریخ مدینة السلام» اثر «خطیب بغدادی» متوفای 463 است. ایشان در جلد اول این کتاب در رابطه با قبر سلمان فارسی که الان هم در مداین صاحب گنبد و بارگاه و تشکیلات است مینویسد:
«وقبره الآن ظاهر معروف بقرب ایوان کسری علیه بناء»
قبر او مشخص و معروف و نزدیک ایوان کسری است و دارای گنبد و بارگاه است.
تاریخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 1، ص 163، ح 12
در قرن چهارم یا پنجم هجری بر روی قبر سلمان فارسی گنبد و بارگاه وجود داشته است؛ اگر واقعاً بنای بر قبور حرام است چه کسانی بر روی قبور گنبد و بارگاه ساختند؟! چطور در طول این مدت خراب نشده است؟!
قبر «طلحه بن عبدالله» در «بصره»!
در عراق آن زمان عمدتاً اهل سنت حکومت میکردند و حکومت شیعیان بسیار کم بود. آقای «ابن بطوطه» سفرنامهای دارد به نام «رحلة ابن بطوطه» که در آن مینویسد:
«ومن المشاهد المبارکة بالبصرة مشهد طلحة بن عبد الله أحد العشرة رضی الله عنهم وهو بداخل المدینة وعلیه قبة وجامع وزاویة فیها الطعام للوارد والصادر وأهل البصرة یعظمونه تعظیما شدیداً»
زمانی که به بصره رفتم مشهد طلحة بن عبدالله که در جنگ جمل کشته شد را دیدم که قبه و گنبد و بارگاهی دارد، در کنار قبر او مسجدی است و همچنین آشپزخانهای در آنجا قرار دارد که برای زائرین قبر طلحه اطعام و اکرام میکنند.
ما نمیدانیم چکار کنیم؟!
قبر «حلیمه سعدیه»، دایه پیغمبر و «انس بن مالک»، خادم پیغمبر!
در ادامه روایت میگوید: قبر «حلیمه سعدیه» مادر رضاعی رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) و در کنار او قبر یکی از شیرخواران نبی مکرم، همچنین قبر «ابو بکره» صاحب پیغمبر اکرم قبهای در آنجا داشته است.
قبر «أنس بن مالک» خادم پیغمبر در آنجا قرار دارد؛ سپس ایشان قبور را میشمارد و میگوید: قبر «محمد بن سیرین»، قبر «محمد بن واسع»، قبر «عتبه» غلام رسول الله، قبر «مالک بن دینار»، قبر «حبیب عجمی» و قبر «سهل بن عبدالله تستری» در آنجاست.
سپس میگوید:
«وعلی کل قبر منها قبة»
بر روی هرکدام از این قبور گنبد است،
«مکتوب فیها اسم صاحب القبر ووفاته»
اسم و سال وفات او هم آنجا نوشته شده است.
رحلة ابن بطوطة (تحفة النظار في غرائب الأمصار وعجائب الأسفار)؛ المؤلف: محمد بن عبد الله، ابن بطوطة (المتوفى: 779هـ)، الناشر: أكاديمية المملكة المغربية، الرباط، عام النشر: 1417 هـ؛ ج 2، ص 15، باب ذکر المشاهدة المبارکة بالبصرة
سیره مسلمین از گذشته همین بوده است؛ گرچه امروزه وهابیت امروزه به دنبال این است که این اماکن را ویران کنند. اقدام وهابیت به معنای این است که تاکنون هیچکس این مطلب را نفهمید و همه اسلام را اشتباهی خواندند و نتوانستند قرآن را ترجمه کنند و:
(ِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدا)
پس با خدا احدی را مخوانید.
سوره جن (72): آیه 18
را نفهمیده بودند؛ و چند وهابی تازه به دوران رسیده آمدهاند ترجمه درست قرآن و روایات را بیان میکنند!!
قبر «زبیر بن عوام» در «بصره»!
آقای «ابن جوزی» متوفای 597 در کتاب «المنتظم» جلد 14 میگوید: اهل بصره زمانی که مشغول بنایی بودند، به قبری و جنازهای برخورد کردند و احساس کردند قبر «زبیر بن عوام» است:
«وجعل الموضع مسجداً ونقلت إلیه القنادیل والآلات والحصر والسمادات وأقیم فبه قوام وحفظة»
بر روی قبر زبیر مسجدی ساختند، قندیل و آلات و غیره درست کردند و اشخاصی را آنجا قرار دادند تا از قبر و گنبد و فرش و وسایل ارزشمند محافظت کنند،
«ووقف علیه وقوفاً»
برای حرم زبیر زمینها و ساختمانهایی را وقف کردند تا درآمد آن صرف حرم «زبیر بن عوام» شود.
المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علی بن محمد بن الجوزی أبو الفرج، دار النشر: دار صادر - بیروت - 1358، الطبعة: الأولی، ج 14، ص 383
این روایات بیانگر چیست؟!
قبر «ابو ایوب انصاری» در ترکیه!
همچنین در کتاب «تاریخ بغداد» جلد اول وارد شده است «ابو ایوب انصاری» در قسطنطنیه سابق همان ترکیه فعلی به خاک سپرده شده است، سپس درباره او مینویسد:
«فقالوا هذا قبر أبی أیوب الأنصاری صاحب النبی فأتیت تلک البنیة فرأیت قبره فی تلک البنیة وعلیه قندیل معلق بسلسلة»
گفتند: اینجا قبر ابی ایوب انصاری صاحب پیغمبر اکرم است و دیدم قندیلهایی را با زنجیر آویزان کردند.
تاریخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 1، ص 154، ح 7
این مطلب به قرن چهارم یا پنجم هجری تعلق دارد که نزدیک به هزار سال قبل است، اما این سیره وجود داشته است.
همچنین آقای «ابن کثیر دمشقی» متوفای 774 در «البدایة و النهایة» جلد 8 میگوید:
«مات أبو أیوب بأرض الروم سنة ثنتین وخمسین ودفن عند القسطنطینیة وقبره هنالک یستسقی به الروم إذا قحطوا وقیل إنه مدفون فی حائط القسطنطینیة»
ابو ایوب انصاری در روم که همان ترکیه فعلی است سال 52 از دنیا رفت و در قسطنطنیه دفن شد و قبر او محل توسل مردم ترکیه بوده است و زمانی که قحطی پیش میآمد به قبر صحابه پیغمبر اکرم متوسل میشدند و قحطی از بین میرفت.
«وعلی قبره مزار ومسجد وهم یعظمونه»
بر روی قبر او مزار و گنبد و مسجد وجود دارد، مردم او را گرامی میدارند.
البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 8، ص 59، باب ذکر من توفی فیها من الأعیان
آقایان اهل سنت مقداری دقت کنید؛ گرچه دقت دارید اما افرادی فریب وهابیت را میخورند. از دیدگاه وهابیت همه کشورها از جمله ایران، عراق، مکه، مدینه، ترکیه و سایر بلاد کفرستان بوده و تنها وهابیت مسلمان واقعی هستند!!
تصاویری که مشاهده میکنید مربوط به مزار «ابو ایوب انصاری» صحابه پیغمبر اکرم که در استانبول واقع در ترکیه قرار دارد؛ اطراف حرم و محل عبادتگاه به خوبی در تصویر قابل مشاهده است که به محل عبادتگاه مردم تبدیل شده است.
این مکان را شیعیان نساختهاند؛ بلکه متعلق به قبر چهارم یا پنجم هجری است. امروزه وهابیت به قبور ائمه طاهرین (علیهم السلام) و همچنین قبر نبی گرامی اسلام جسارت میکنند و فتوا میدهند که حجره نبوی باید به آتش کشیده شود و نبش قبر کنند!
ما نمیدانیم وهابیت حرفهایشان را از کدام کتاب استخراج کردهاند؛ عاقلان دانند!! من در خدمت شما هستم.
مجری:
استاد خیلی متشکرم؛ به هر صورت اهل سنت به چهار مذهب از جمله «شافعی»، «حنبلی»، «حنفی» و «مالکی» تقسیم میشوند. هرکدام از این مذاهب دارای ائمه و بزرگانی هستند و منابع فقهی خودشان را از صحبتهای آنان استخراج میکنند.
میخواهیم ببینیم سیره اهل سنت نسبت به قبور ائمه اربعه خودشان به چه صورت بوده است؟! «شافعیها»، «مالکیها»، «حنبلیها» و «حنفیها» با قبور امامان خودشان چه رفتاری داشتند؟!
سیره اهل سنت، نسبت به قبور ائمه چهارگانه خویش!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
اولاً؛ من تاریخی از آنان را بیان میکنم که همین قبوری که برای ائمه اهل سنت است به چه نحوی بوده است؟! شاید بعضی افراد تصور میکنند این قبور را در صدههای اخیر ایجاد کردند!
حرم «ابوحنیفه» امام حنفی ها در «بغداد»!
در کتاب «المنتظم» اثر «ابن جوزی» متوفای 597 هجری جلد 16 حوادث سال 459 را میگوید؛ او مینویسد:
«وفی هذه الأیام بنی أبو سعد المستوفی الملقب شرف الملک مشهد الإمام أبی حنیفة رضی الله عنه،»
در این ایام آقای ابو سعید مستوفی ملقب به شرف الملک بارگاهی برای ابوحنیفه درست کرد و آنجا را زیارتگاه ابوحنیفه نامید.
«وعمل لقبره ملبناً، وعقد القبة، وعمل المدرسة بإزائه، وأنزلها الفقهاء، ورتب لهم مدرساً»
برای قبر او ضریح و قبهای درست کرد و در کنار او مدرسهای درست کرد و دستور داد فقها آنجا بیایند و مدرسهایی درست کردند.
المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علی بن محمد بن الجوزی أبو الفرج، دار النشر: دار صادر - بیروت - 1358، الطبعة: الأولی، ج 16، ص 100
ببینید «ابو سعید مستوفی» شیعه بوده یا سنی بوده است؟! اگر شیعه بوده چه ارتباطی با قبر «ابوحنیفه» داشته است؟!
قبر «ابو حنیفه» سقفی داشته است و راوی میگوید: همه اطراف آنجا را خراب کردند و میخواستند قبر را خراب کنند دیدند آنجا مکان محترمی است و از هرگونه تعرض کنارهگیری کردند و دیدند بویی همانند بوی کافور از جنازه «ابوحنیفه» به مشام میرسد.
همچنین آقای «ابن خلکان» متوفای 681 در کتاب «وفیات الأعیان» جلد پنجم میگوید:
«وبنی شرف الملک أبو سعد محمد بن منصور الخوارزمی مستوفی مملکة السلطان ملک شاه السلجوقی علی قبر الإمام أبی حنیفة مشهداً وقبة، وبنی عنده مدرسة کبیرة للحنیفة»
ابو سعد محمد بن منصور خوارزمی مستوفی مملکة السلطان ملک شاه سلجوقی بر قبر امام ابوحنیفه مشهد و قبهای درست کرد و برای احناف مدرسهای درست کرد و بنای مشهد هم در سال 459 هجری بوده است.
وفیات الأعیان؛ أبو العباس شمس الدین أحمد بن محمد ابن خلکان (المتوفی: 681 هـ)، المحقق: إحسان عباس، الناشر: دار صادر – بیروت، ج 5، ص 414، باب الإمام أبو حنیفة
این مطالب واضح و روشن است. آقای «ذهبی» هم از قافله عقب نمانده است؛ در کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد 6 میگوید:
«وعلیه قبة عظیمة ومشهد فاخر ببغداد»
دارای گنبد بزرگ و زیارتگاه فاخر در بغداد است.
سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 6، ص 403، ح 163
آقای «ابن جبیر» در سفرنامه خود میگوید: من در آنجا رفتم و دیدم یک گنبد سفید و سر به فلک کشیده که در زیر آن گنبد قبر امام ابوحنیفه بوده است.
«ابن بطوطه» نیز در سفرنامهاش میگوید: قبر «ابوحنیفه» در بغداد دارای قبه بزرگی بوده و در آن مکان آشپزخانه مجهزی برای اطعام برای کسانی که میآمدند و میرفتند وجود داشته است؛ شبیه آشپزخانه امام رضا (علیه السلام) که برای زائرین آن حضرت اطعام میکنند.
در عبارت «قبة عظیمة» نشان حرم و بارگاه باشکوه «ابوحنیفه» است. همانطور که در تصویر هم مشاهده میکنید این مکان بلاتشبیه به حرم امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) یا حرم امام رضا (علیه السلام) است.
در تصویر نشان داده شده است مردم برای زیارت به حرم «ابو حنیفه» آمدند؛ سال گذشته شب میلاد رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) در آن مکان جشن برگزار کرده بودند و جشن و سرور داشتند که در مورد آن قبلاً به طور مفصل صحبت کردیم.
کتاب «تاریخ بغداد» جلد اول روایتی از «امام شافعی» بیان میکند و مینویسد:
«قال سمعت الشافعی یقول انی لأتبرک بأبی حنیفة وأجیء إلی قبره فی کل یوم یعنی زائرا فإذا عرضت لی حاجة صلیت رکعتین وجئت إلی قبره وسألت الله تعالی الحاجة عنده فما تبعد عنی حتی تقضی»
من از امام شافعی شنیدم که میگوید: من به وجود ابوحنیفه تبرک میگویم، و قبر او را زیارت می کنم و اگر حاجتی برایم پیش بیاید کنار قبر ابوحنیفه دو رکعت نماز میخوانم و از خداوند عالم حاجت میطلبم و حاجتم برآورده میشود.
تاریخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 1، ص 123، باب ما ذكر في مقابر بغداد المخصوصة بالعلماء والزهاد
بیننده عزیزی که در برنامههای گذشته زنگ زده بود و میگفت: "این روایات ساخته خودتان است" توجه کند که «امام شافعی» متوفای 204 است و «ابوحنیفه» متوفای 150 هجری است.
«امام شافعی» شیعه نبوده است؛ بلکه رئیس یک مذهب است که به رئیس مذهب دیگر متوسل میشود. غیر از کتاب «تاریخ بغداد» کتاب «الخیرات الحسان» که اثر آقای «ابن حجر هیثمی» از علمای بزرگ شافعی است.
ایشان در کتاب خود از قول «امام شافعی» میگوید: زمانی که در بغداد بودم به قبر «ابوحنیفه» تبرک میجستم و در کنار قبر او متوسل میشدم. و این مطالب کاملاً واضح و روشن است.
حرم «مالک بن انس»، امام مالکی ها در «مدینه»!
در رابطه با قبر «امام مالک» در کتاب «سفرنامه ابن بطوطه» مشهور به «تحفة النظار» میگوید:
«وأمامها قبر إمام المدینة أبی عبد الله مالک بن أنس رضی الله عنه وعلیه قبة صغیرة مختصرة البناء»
زمانی که به مدینه رفتم قبر امام المدینه ابی عبدالله مالک بن انس را دیدم که بر آن قبه کوچک با بنای مختصری وجود داشت.
«امام مالک» تا سال 1344 هجری که مصادف با نیمه اول قرن چهاردهم است، در قبرستان بقیع دارای گنبد و بارگاه و زیارتگاه بوده که زیارتگاه مردم بوده است. گنبد او همانند گنبد «ابوحنیفه» بزرگ نبود، اما گنبد مختصری وجود داشت.
دلیل اینکه «امام مالک» گنبد و بارگاه مختصری داشته شاید به این دلیل باشد که «مالکیها» امکانات نداشتند، یا ارادت زیادی به امامشان نداشتند و یا به این دلیل است که چون قبر «امام مالک» در کنار قبر رسول اکرم و ائمه طاهرین قرار دارد تحت الشعاع آن بزرگواران قرار گرفته بوده است.
«وقبر الحسن بن علی بن أبی طالب علیهم السلام وهی قبة ذاهبة فی الهواء بدیعة الأحکام عن یمین الخارج من باب البقیع»
همچنین قبر امام حسن مجتبی (علیه السلام) دارای قبه سر به فلک کشیده بود که قبور مهاجرین و سایر صحابه در آنجا قرار داشت.
«وفی آخر البقیع قبر أمیر المؤمنین أبی عمر عثمان بن عفان رضی الله عنه وعلیه قبة کبیرة»
و در آخر بقیع قبر عثمان بن عفان قرار داشت که دارای یک گنبد و قبه بزرگی بوده است.
تحفة النظار فی غرائب الأمصار وعجائب الأسفار، اسم المؤلف: محمد بن عبد الله بن محمد اللواتی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1405، الطبعة: الرابعة، تحقیق: د. علی المنتصر الکتانی، ج 1، ص 143، باب بعض المشاهد الکریمة بخارج المدینة الشریفة
بارگاه مطهر ائمه بقیع (علیهم السلام) و همچنین قبر امامان و بزرگان اهل سنت در سال 1344 هجری ویران شد.
حرم «امام شافعی» در «مصر»!
در کتاب «سیر أعلام النبلاء» اثر آقای «ذهبی» جلد 22 در توصیف قبر «امام شافعی» روایتی با این مضمون وارد شده است:
«أنشأ الکامل دار الحدیث بالقاهرة وعمر قبة علی ضریح الشافعی»
آنها گنبد بزرگی را بر روی ضریح قبر امام شافعی بنا کردند و موقوفاتی هم برای آنجا ترتیب دادند.
سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 22، ص 128
همچنین «ابن خلکان» متوفای 681 در کتاب «وفیات الأعیان» جلد 4 میگوید:
«وقبره یزار بها»
قبر او زیارتگاه مردم است.
وفیات الأعیان؛ المؤلف: أبو العباس شمس الدین أحمد بن محمد ابن خلکان (المتوفی: 681 هـ)، المحقق: إحسان عباس، الناشر: دار صادر – بیروت، ج 4، ص 165
همچنین در جلد پنجم همین کتاب «وفیات الأعیان» صفحه 81 مینویسد:
«حللت فی موضع حصین وبنی بالقاهرة دار حدیث ورتب لها وقفاً جیداً وکان قد بنی علی ضریح الإمام الشافعی، رضی الله عنه، قبة عظیمة»
حرم امام شافعی در قاهره دارای موقوفات خوبی می باشد. بر روی ضریح او گنبد بزرگی بنا شده است.
وفیات الأعیان؛ المؤلف: أبو العباس شمس الدین أحمد بن محمد ابن خلکان (المتوفی: 681 هـ)، المحقق: إحسان عباس، الناشر: دار صادر – بیروت،ج 5، ص 81
این مطالب ارتباطی با شیعیان نداشته است؛ تصویری که مشاهده میکنید مربوط به گنبد و بارگاهی است که هم اکنون بر روی قبر امام شافعی است.
تصویر سه بعدی که مشاهده میکنید ضریح «امام شافعی» را نشان میدهد، همچنین اطراف ضریح را نشان میدهد که محل خواندن نماز است. اطراف ضریح «امام شافعی» در تصویر مشخص است و همچنین زیر گنبد ضریح «امام شافعی» قابل مشاهده است.
هم اکنون اگر کسی به قاهره مراجعه کند قبر «امام شافعی» زیارتگاه تمام مسلمانان اعم از «شافعی»، «مالکی»، «حنفی»، «حنبلی» است و پیروان تمام مذاهب اهل سنت برای زیارت به این مکان مراجعه میکنند.
حرم «احمد بن حنبل» فرد مورد عنایت وهابیت، در «بغداد»!
راجع به قبر «احمد بن حنبل» که مورد عنایت وهابیت است در کتاب «تهذیب الأسماء و اللغات» اثر آقای «نووی» متوفای 677 که از او به «فقیه الأمه» تعبیر میکنند وارد شده است. ایشان در جلد اول این کتاب مینویسد:
«ودفن ببغداد، وقبره مشهور معروف یتبرک به»
احمد بن حنبل در بغداد دفن شده و قبر او مشهور و معروف و مورد تبرک است.
تهذیب الأسماء واللغات، المؤلف: أبو زکریا محیی الدین یحیی بن شرف النووی (المتوفی: 676 هـ)، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 1، ص 112
آقایان وهابی! این روایت مربوط به امام شماست اگر قبول داشته باشید؛ گرچه به قول «دکتر طیب» شیخ «الأزهر» که گفت: "این افراد مذهب «احمد بن حنبل» را نجس کردند!" در این روایت بیان شده است که مردم به قبر «احمد بن حنبل» تبرک میجویند.
در کتاب «مناقب احمد بن حنبل» اثر «ابن جوزی» متوفای 597 روایتی وارد شده است که میگوید: کتاب «مناقب امام احمد» را «ملک خالد بن عبدالعزیز آل سعود» عنایت کرد و دستور داد این کتاب را با هزینه خودش چاپ کنند و در میان مردم منتشر کنند تا خدمتی در راه علم و طلاب انجام گرفته باشد.
این کتاب به دستور «ملک خالد» که پس از «ملک عبدالعزیز» به پادشاهی رسید و بعد از او «ملک فیصل» و بعد از او «ملک فهد» و بعد از او «ملک عبدالله» و در نهایت «ملک سلمان» به پادشاهی رسید؛ افراد نامبرده همگی از نوادگان «عبدالعزیز» بودند.
«عبدالعزیز» بنیانگذار «آل سعود» و محو آثار حجاز در مکه بود؛ در این کتابی که «ملک خالد» دستور توزیع آن را داده نوشته شده است:
«فی ذکر کراماته وإجابة سُؤاله»
در بیان کراماتی که از قبر احمد بن حنبل بوده است.
مناقب الإمام أحمد، المؤلف: جمال الدین أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی (المتوفی: 597 هـ)، المحقق: د. عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: دار هجر، الطبعة: الثانیة، 1409 هـ، ج 1، ص 397
اگر ما مطلبی کوچکتر از این روایت را در مقام ائمه طاهرین (علیهم السلام) نقل کنیم؛ آسمان را بر سر شیعه ویران میکنند!!
آقای «کالکرابی» که مدتی در افغانستان شیعهکشی میکرد و الان پناهنده کشورهای غربی شده است داد و بیداد به راه میاندازد که در کتاب «کافی» همچنین کرامتی از امام علی و امام صادق (علیهم السلام) نقل کردند؛ برای خدا چه چیزی مانده است؟!
کراماتی چند از «احمد بن حنبل»!!
او که میگوید: "اگر ائمه طاهرین دارای این کرامات هستند، چه کراماتی برای خداوند باقی مانده است؟! در جای دیگر میگوید: اگر حضرت ابوالفضل باب الحوائج است چرا حاجت خود را نتوانست برآورده کند؟!"
من توصیه میکنم سه بخش این کتاب را به دقت مطالعه کنید: بخش اول مربوط به خوابهایی است مسلمانان در رابطه با «احمد بن جنبل» دیدهاند؛ بخش دوم مربوط به خوابهایی که از «احمد بن حنبل» دیدهاند؛ بخش بعدی کرامات «احمد بن حنبل» است!!
غضب «احمد بن حنبل» و نابودی نسل مورچه ها!!
نویسنده در این کتاب از «پسر احمد بن حنبل» نقل میکند که او میگوید:
«در خانه ما به قدری مورچه بود که عرصه را بر پدرم تنگ کرده بود؛ هروقت تکان میخورد مورچهها او را اذیت میکردند. پدرم مقداری ناراحت شد، در این هنگام مشاهده کردیم که مورچه سیاهی آمد و همه مورچهها را خورد؛ بعد از اینکه آن مورچه سیاه آمد دیگر نسل مورچه از خانه پدرم کنده شد.»
تکان دست «احمد بن حنبل» و قطع خون دماغ!!
در جای دیگر میگوید:
«شخصی گرفتار خون دماغ شده بود و از دماغش دائماً خون میریخت. هرچه دکترها میآمدند میخواستند معالجه کنند نمیتوانستند این کار را انجام دهند.
«فقال له أبو عبد الله: أی شیءٍ حالک بنی؟ فقال: یا جدی هو ذا أموت, ادعُ الله لی»
سپس پدرم گفت: فرزندم! چه اتفاقی افتاده است؟! شخص گفت: یا جداه! دارم میمیرم، برایم دعا کن.
«ثم جعل یحرک یده کأنه یدعو له, فانقطع الدم وقد کانوا یئسوا منه, لأنه کان یرْعف دائمًا»
احمد بن حنبل دستش را تکان میداد و گوید دعا میکرد، همان لحظه خون دماغش قطع شد در حالی که تمام اعضای خانواده از حیات او قطع امید کرده بودند.
مناقب الإمام أحمد، المؤلف: جمال الدین أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی (المتوفی: 597 هـ)، المحقق: د. عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: دار هجر، الطبعة: الثانیة، 1409 هـ، ج 1، ص 397، الباب الحادي والستون
بارور شدن تمام نخلسان خرما، به برکت قلم «احمد بن حنبل»!!
همچنین در صفحه بعد همین کتاب میگوید:
«قال: دخلتُ یومًا علی أبی عبد الله وهو یملی علی, وأنا أکتب»
میگوید: روزی نزد احمد بن حنبل رفتم و داشت برای من املا میگفت و من مینوشتم.
«فاندقّ قلمی, فأخذ قلمًا فأعطانیه, فجئت بالقلم إلی أبی علی الجعفری, فقلت: هذا قلم أبی عبد الله أعطانیه»
در آن سال خرماها بارور نشده بودند و مردم نگران بودند، او به من گفت: قلم من را بگیر و در نخلستان آویزان کن،
«خُذ القلم فَضعه فی النَّخلة عسی تَحمل, فوضعه فی النَّخلة فحملت النَّخلة»
زمانی که قلم او را در نخلستان آویزان کردیم تمام درختان خرما بارور شدند و آن سال خرما دادند.
مناقب الإمام أحمد، المؤلف: جمال الدین أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی (المتوفی: 597 هـ)، المحقق: د. عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: دار هجر، الطبعة: الثانیة، 1409 هـ، ج 1، ص 398، الباب الحادي والستون
شفای آنیِ پیرزنِ بیست سال زمین گیر شده، به دعای «احمد بن حنبل»!!
سپس مینویسد:
«قال: حدثنی علی بن أبی حرارة - جار لنا - کانت أمی مُقعدةٌ نحو عشرین سَنة, فقالت لی یومًا: اذهب إلی أحمد بن حنبل فَسلهُ أن یدعو الله لی»
شخصی میگوید: مادر من 20 سال زمینگیر و فلج بود و نمیتوانست تکان بخورد. او به من گفت: پسرم پیش احمد بن حنبل برو و از او بخواه برای من دعا کند.
«فَسرت إلیه فدققتُ علیه البابَ وهو فی دِهلیزه, فلم یفتح لی, وقال: مَن هذا؟ فقلت: أنا رجلٌ من أهل ذاک الجانب, سَألتنی أُمی - وهی زَمِنة مُقعَدة - أن أسألک أن تدعو الله لنا, فسمعتُ کلامه کلامَ رجلٍ مُغْضب»
من پیش احمد بن حنبل آمدم، او در را باز کرد و گفت: چه کسی هستی؟ من گفتم: مردی هستم و از او خواستم برای مادر بیمارم دعا کند. او خیلی غضبناک شد،
«فقال: نحن أحوجُ إلی أن تدعو الله لنا, فولیت منصرفًا؛ فَخرجت عجوزٌ من داره, فقالت: أنتَ الذی کلَّمت أبا عبد الله؟ قلتُ: نعم, قالت: قَد ترکتُه یدعو الله لها, قال: فجئت من فَوری إلی البیت,»
زمانی که داشتم ناامید برمیگشتم دیدم از خانه احمد بن حنبل پیرزنی بیرون آمد و گفت: تو با احمد بن حنبل صحبت میکردی؟ گفتم: بله، گفت: بشارت باد بر تو که احمد بن حنبل دستانش را به دعا بلند کرد. سریع به سوی خانه برو
«فَدققتُ الباب, فَخرجت علی رجلیها تمشی, حتی فتحت الباب, فقالت: قد وهبَ الله لی العافیة»
و زمانی که خانه آمدم و در را زدم دیدم مادرم که 20 سال زمینگیر بود به برکت دعای احمد بلند شد و برای من در را باز کرد.
مناقب الإمام أحمد، المؤلف: جمال الدین أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی (المتوفی: 597 هـ)، المحقق: د. عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: دار هجر، الطبعة: الثانیة، 1409 هـ، ج 1، ص 399، الباب الحادي والستون
با توسل به «احمد بن حنبل» شب تاریک و ظلمانی روشن شد!!
جالب است که «عبدالله بن موسی» از علمای اهل سنت میگوید:
«خرجتُ أنا وأبی فی لَیلة مُظلمة نزور أحمد, فاشتدَّت الظلمة, فقال أبی یا بُنی, تعال حتی نتوسَّل إلی الله تعالی بهذا العبد الصالح حَتی یضئ لنا الطریق»
من و پدرم در یک شب ظلمانی میرفتیم تا قبر احمد بن حنبل را زیارت کنیم. شب خیلی ظلمانی بود و راه را گم کردیم و هیچ راه چارهای نداشتیم. پدرم گفت: پسرم بیا به عبد صالح احمد بن حنبل متوسل شویم تا راه را پیدا کنیم،
«فإنی مُنذ ثلاثین سَنة ما توسَّلتُ به إلا قُضیت حاجَتی»
زیرا که من سی سال است هروقت به احمد بن حنبل متوسل شدم حاجتم برآورده شده است.
«فدعا أبی وأمَّنْتُ أنا علی دُعائه, فأضاءّت السماء کأنها لیلة مُقمرة حتی وَصلنا إلیه»
در آن شب ظلمانی ما به احمد بن حنبل متوسل شدیم. در همان هنگام آسمان روشن شد، ماه درآمد و راه را پیدا کردیم و به مقصد رسیدیم.
مناقب الإمام أحمد، المؤلف: جمال الدین أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی (المتوفی: 597 هـ)، المحقق: د. عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: دار هجر، الطبعة: الثانیة، 1409 هـ، ج 1، ص 400، الباب الحادی والستون
این شخص بیان میکند که به ذات «احمد بن حنبل» متوسل میشود، حال که این شخص مرده است و وهابیت اعتقاد دارند مردگان با این دنیا ارتباطی ندارند! نمیدانم این آقای «بیعقل» اینجا هم جرئت دارد بگوید: "گاو پرستها هم به گاو متوسل میشوند" یانه؟!
من معمولاً صبحها بعد از نماز صبح و خواندن قرآن، پیامکهای بینندگان را میخوانم. عزیز بینندهای پیامک زیبایی فرستاده بود و بسیار برای من دلنشین بود؛ او نوشته بود:
اگر چنانچه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) الان بیاید و دستور بدهد قبر معاویه را خراب کنند، آیا شما وهابیت شمشیر به روی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میکشید یا نمیکشید؟!
خیلی سؤال زیبایی است! اگر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیایند و بفرمایند: قبر معاویه باید خراب شود؛ وهابیت چه کار میکنند؟! ما شک و شبههای نداریم که این افراد حتی در برابر پیغمبر اکرم هم میایستند!!
همین امروز چند نفر از عزیزان بیننده پیامک دادند و گفتند: آقای «ابوالقاسمی» چرا برنامه ندارد؟ دلمان تنگ شده است! عزیزان دل ما هم تنگ شده است، ایشان یک سفر تبلیغی آموزشی داشتند، اما انشاءالله به حول قوه الهی تا آخر شوال برمیگردند.
انشاءالله از اول ذیقعده شبهای جمعه برنامههای ایشان باز به روال سابق ادامه خواهد یافت. حالا که ایشان نیستند، ما شبهای جمعه هم در خدمت دوستان هستیم.
زمانی که ما گفتیم: شبهای جمعه برنامه نداریم؛ کارشناسان وهابی گفتند: ظاهراً معلوم است که برای آقای قزوینی مشکلی پیش آمده و دیگر برنامه ندارد و او را اخراج کردند. حالا قبل از اینکه بگویند: "آقای «ابوالقاسمی» را اخراج کردند!" اطلاع رسانی میکنیم.
انشاءالله از اول ذیقعده به حول قوه الهی عزیز سفر کرده ما به خوشی و سلامتی برمیگردند و انشاءالله برنامههایشان را همان شبهای جمعه ادامه خواهند داد.
انشاءالله ما هم برنامههای شب دوشنبه خودمان سر جای خودش باقی میماند و شبهای سه شنبه در «شبکه عربی» در خدمت عزیزان عربزبان هستیم. البته همکاران اصرار داشتند تعداد برنامهها بیشتر شود؛ اما برای من مقدور نبود.
این روایات نمونههایی از سخنان علمای اهل سنت در خصوص امامان اربعه خودشان است. ما قصد جسارت به شخصی را نداریم؛ ما اگر چنین روایاتی را در توصیف ائمه طاهرین (علیهم السلام) بیاوریم وهابیها چه بساطی علیه ما درمیآورند.
شرمندگی فرشته «نکیر و منکر» از سؤال کردن از «احمد بن حنبل»!!!
در همین کتاب «مناقب احمد بن حنبل» که به دستور «خالد بن عبدالعزیز» چاپ شده، روایت دیگری وجود دارد که میگوید:
«سمعت بنداراً محمد ابن بشار العبدی، یقول: رأیت أحمد بن حنبل فی المنام شبیه المغضب، فقلت: یا أبا عبد الله، أراک مغضباً»
محمد بن بشار میگوید: احمد بن حنبل را در خواب دیدم که غضبناک است. از او پرسیدم: ای ابا عبدالله چرا غضبناک هستید؟
«فقال: وکیف لا أغضب وجاءنی منکر ونکیر یسألان: من ربک؟ فقلت لهما: ولمثلی یقال من ربک! فقالا لی: صدقت یا أبا عبد الله، ولکن بهذا أمرنا فاعذرنا»
گفت: چگونه عصبانی نباشم نکیر و منکر آمدند و از من سؤال میکنند: خدای تو کیست؟ من به آنها گفتم: از من احمد بن حنبل سؤال میکنید خدای تو کیست؟ نکیر و منکر سرشان را پایین انداختند و گفتند: تو راست میگویی ولی ما مأمور و معذوریم.
مناقب الإمام أحمد، المؤلف: جمال الدین أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی (المتوفی: 597 هـ)، المحقق: د. عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: دار هجر، الطبعة: الثانیة، 1409 هـ، ج 1، ص 606، الباب الثانی والتسعُون
همچنین در آخر همان صفحه از پسر «احمد بن حنبل» نقل میکنند که او میگوید:
«سمعت عبد الله بن أحمد، یقول: رأیت أبی فی المنام فقلت: ما فعل الله بک؟ قال: غفر لی»
پسر احمد بن حنبل میگوید: پدرم را در خواب دیدم و گفتم: وقتی وارد قبر شدی چه اتفاقی افتاد؟ گفت: خدا من را بخشید.
«قلت: جاءک منکر ونکیر؟ قال: نعم! قالا لی: من ربک؟ قلت: سبحان الله، أما تستحیان منی؟! فقال لی: یا أبا عبد الله، اعذرنا بهذا أمرنا»
گفتم: نکیر و منکر هم آمدند؟ گفت: بله! از من پرسیدند: خدای تو کیست؟ من گفتم: سبحان الله، از من حیا نمیکنید این سؤال را میپرسید؟ سپس گفتند: ای ابا عبدالله، ما مأموریم و معذور.
مناقب الإمام أحمد، المؤلف: جمال الدین أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی (المتوفی: 597 هـ)، المحقق: د. عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: دار هجر، الطبعة: الثانیة، 1409 هـ، ج 1، ص 606، الباب الثانی والتسعُون
بخشهایی از این کتاب که توصیه کردم دوستان آن را مطالعه کنند، مملو از اینطور مطالب هست. اجازه بدهید روایت دیگری از همین کتاب بیاورم. این کتاب نسخههای زیادی داشت اما من تلاش کردم نسخهای بیاورم که به دستور «ملک خالد بن عبدالعزیز» چاپ شده است.
خداوند هر سال به زیارت قبر «احمد بن حنبل» می رود!!!
در روایت دیگری راوی میگوید:
«کان قد جاء فی بعض السنین مطر کثیر جداً قبل دخول رمضان بأیام، فنمت لیلة فی رمضان، فأریت فی منامی کأنی قد جئت علی عادتی إلی قبر الإمام أحمد بن حنبل أزوره، فرأیت قبره قد التصق بالأرض حتی بقی بینه وبین الأرض مقدار ساق أو ساقین»
در یکی از سالها قبل از ماه رمضان باران زیادی آمد، من خوابیده بودم و در خواب دیدم که آمدم کنار قبر امام احمد بن حنبل تا زیارت کنم و مشاهده کردم که قبر او به زمین چسبیده است و اندازه نصف ساق یا دو برابر آن بیشتر از قبر باقی نمانده است.
«فقلت: إنما تم هذا علی قبر الإمام أحمد من کثرة الغیث، فسمعته من القبر وهو یقول: لا بل هذا من هیبة الحق عز وجل،»
میگوید: من ناراحت شدم که باران باعث خرابی قبر امام احمد بن حنبل شده است، اما شنیدم صدایی از قبر آمد که میگوید: نه به خاطر باران قبر من خراب نشده است، بلکه از عظمت خداوند متعال قبر من خراب شده و به زمین چسبیده است،
«لأنه عز وجل قد زارنی»
زیرا خداوند عزوجل یک روزی به زیارت من آمده بود.
«فسألته عن سر زیارته إیای فی کل عام»
خداوند هرسال به زیارت من میآید و از خدا پرسیدم: چطور هرسال به زیارت من میآیی؟!
دوستان شما را به خدا قسم اگر شما همچین مطلبی را نسبت به رسول گرامی اسلام و ائمه طاهرین (علیهم السلام) بگویید، وهابیت چه غوغایی به راه میاندازند!!
این کتاب به دستور «ملک خالد بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان چاپ شده است و در میان مردم توزیع شده است تا خدمتی به طلاب در راه علم باشد!!
در ادامه می گوید:
«فقال عز وجل: یا أحمد، لأنک نصرت کلامی، فهو ینشر ویتلی فی المحاریب»
سپس خداوند متعال گفت: ای احمد، تو کلام من را یاری کردی تا در میان مردم منتشر شود و در محرابها خوانده شود.
«فأقبلت علی لحده أقبله»
من رفتم قبر او را زیارت کنم.
«ثم قلت: یا سیدی، ما السر فی أنه لا یقبل قبر إلا قبرک؟»
سپس گفتم: ای آقای من، در میان قبرها فقط باید قبر تو را بوسید.
«فقال لی: یا بنی، لیس هذا کرامة لی، ولکن هذا کرامة لرسول الله صلی الله علیه وسلم؛»
سپس گفت: ای پسرم، این کلام من نیست بلکه کرامت پیغمبر اکرم است.
«لأن معی شعرات من شعره صلی الله علیه وسلم»
زیرا چند تار مو از پیغمبر اکرم با من دفن شده است و به این خاطر قبر من باید بوسیده شود.
مناقب الإمام أحمد، المؤلف: جمال الدین أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی (المتوفی: 597 هـ)، المحقق: د. عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: دار هجر، الطبعة: الثانیة، 1409 هـ، ج 1، ص 607 و 608، الباب الثانی والتسعُون
این کتاب مملو از این حرفهاست؛ گرچه ما جسارت نمیکنیم و قضاوت را به عهده مردم میگذاریم مخصوصاً کسانی که طرفدار «احمد بن حنبل» و وهابیت هستند و خودشان را «اهل حدیث» میدانند.
نویسنده این کتاب «ابن جوزی» است که از علمای طراز اول اهل سنت است، ناشر این کتاب «ملک خالد» است و این کتاب از هر جهت مورد تأیید آنان است.
عجیب است که خدا هرسال به زیارت «احمد بن حنبل» میرود و این کفر نیست؛ اما اینکه ما بگوییم که هرسال به زیارت امام حسین (علیه السلام) یا امام رضا (علیه السلام) میرویم این کفر به حساب میآید!!
نمیدانم آقایان وهابیت نسبت به شرک خدا هم فتوا میدهند یا نه؛ البته از این اشخاص بیعقل بعید نیست که بگویند: "خدا هم به خاطر اینکه به زیارت قبر «احمد بن حنبل» رفته مشرک شده است و پیغمبر باید اسلحه بردارد و خدا را بکشد؛ زیرا واجب القتل است!"
حتماً آقای «سجودی» فتوا میدهد: خداوند به جهت اینکه به زیارت قبر «احمد بن حنبل» رفته واجب القتل و ممکن القتل است. عجیب است به جهت وجود یک تار مو از پیغمبر اکرم در قبر «احمد بن حنبل» قبر او قابل بوسیدن است؛ اما بوسیدن قبر پیغمبر اشکال دارد!!
از نظر آقایان وهابیت بوسیدن قبر فرزندان پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) که خون رسول الله در رگهای آنان است شرک و کفر به حساب میآید.
من در اینجا حرف زیاد دارم اما آقای اسماعیلی هم از طرفی از شنیدن حرفها لذت میبرند و هم اشاره میکنند که وقت برای بینندگان عزیز باقی نمانده است.
مجری:
استاد میخواهید این بحث را در جلسات بعد ادامه بدهیم؟
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
بله. در تصویر قبر «احمد بن حنبل» را مشاهده میکنید؛ ما نمیدانیم خداوند متعال الآن هم به زیارت قبر ایشان میرود یانه، اما آن زمان که قبر او کمی از زمین بالاتر بود از هیبت خداوند متعال به زمین چسبیده بود اما الان بارگاه او از هیبت خداوند متعال به زمین نمیچسبد.
شاید خداوند از ترس وهابیت که خدا را مشرک بدانند و به جای پیغمبر اتباع «محمد بن عبدالوهاب» یک اسلحه بردارند تا وقتی خداوند آمد او را با اسلحه بزنند پشیمان شده و به زیارت «احمد بن حنبل» نمیآید و قبر «احمد بن حنبل» دارای گنبد و بارگاه و زیارتنامه است.
مجری:
استاد وقتمان کم است و میخواهیم به بینندهها برسیم؛ اما بعضی از عزیزان بیننده به ما پیام دادند و به فضایل و کراماتی که «احمد بن حنبل» داشته به ما پیام دادند. توضیحی بفرمایید براساس آنچه در کتب «حنبلیها» آمده و برای خودشان مقدس و ارزشمند است.
عزیزی در پیام گفتند: امامان اربعه چه تفاوتی با ائمه طاهرین (علیهم السلام) دارند؟! ائمه (علیهم السلام) حاجت میدهند و امامان اربعه هم حاجت میدهند.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
والله ما نمیدانیم و این سؤالات را از آقایان وهابیت باید بپرسیم و ما سردر نمیآوریم.
مجری:
شاید میخواهند برای شیعیان شبهه ایجاد کنند.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ما معتقدیم این افراد دچار توهم شدند. آنها وقتی میگویند: "خدا به زیارت او میرود!" حتماً حاجت هم برآورده میکنند.
قضیه آخر را که آوردم که میگوید: "هرسال به زیارت من میآید" ما هم گفتیم: خدایی که به زیارت قبر «احمد بن حنبل» میرود آنجا ایستاده و هرکسی که متوسل میشود حاجتش را برآورده میکند.
آنها حیا نمیکنند و به جای اینکه مقام «احمد بن حنبل» را بالا ببرند مقام خدا را پایین میآورند. این آقایان که میتوانند این کرامات ساختگی را درست کنند کارهای دیگری هم میتوانند انجام دهند و هیچ چیزی از آنان بعید نیست.
مجری:
این مطلب را به این جهت بیان کردیم که بعضی از دوستان شیعه ما دچار شبهه شده بودند؛ گرچه اگر مقداری توجه و دقت میکردند با فرمایشات پایانی استاد مطالب کاملاً روشن و واضح شد.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
مشخص است که این افراد فضیلتسازی میکنند؛ همانطوری که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در مقام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند:
«أنا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَعَلِی بابها فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْیأْتِهِ من بَابِهِ»
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 11، ص 65، ح 11061
فضیلتی با این مضمون ساختند:
«أنا مدینة العلم وابو بکر أساسها وعمر حیطانها وعثمان سقفها وعلی بابها»
الصواعق المحرقة؛ اسم المؤلف: ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی، ج 1، ص 87
وقتی میبینند کراماتی از قبور و حرم ائمه طاهرین (علیهم السلام) وجود دارد این مطالب را میسازند.
تماس بینندگان برنامه:
مجری:
چند دقیقهای بیشتر از برنامه زنده «حبل المتین» از «شبکه جهانی ولایت» باقی نمانده است. بینندهای پشت خط ارتباطی ماست؛ اگر توانستیم تلفن دیگری هم جواب میدهیم اما اگر فرصت نداشتیم به همین یک تماس تلفنی اکتفا میکنیم.
آقا ایمان از مشهد مقدس دیار امام رضا (علیه السلام) سلام به شما:
بیننده (آقا ایمان از مشهد – شیعه):
سلام عرض میکنم خدمت حاج آقای قزوینی رئیس محترم «شبکه جهانی ولایت» و آقای اسماعیلی عزیز و تمامی دست اندرکاران «شبکه جهانی ولایت»؛ به همه شما خسته نباشید میگویم. واقعاً دست شما درد نکند!!
امشب من واقعاً میترسیدم وقت صحبت نداشتم باشم؛ حرفهای حاج آقا خیلی به دلم نشست و در مورد زیارت قبور حرفهای خیلی خوبی زدند.
میخواستم در مورد مسابقه «تجلی ولایت» از حاج آقا بپرسم که نحوه بررسی پیامکهایی که فرستادیم به چه صورت است و تقاضا داشتم حاج آقا توضیح کوتاهی بدهند.
مجری:
آقا ایمان در این مورد اگر از دوستان اتاق فرمان راهنمایی میخواستید کمکتان میکردند.
بیننده:
این سؤال اولم بود، اما سؤال دومم این است که میخواستم ببینم روایتی در مورد زیارت قبر معاویه وجود دارد یانه؟!
امروز من داشتم «شبکه کلمه» را میدیدم به قول حاج آقا «عقیل بیعقل»
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ما نگفتیم «عقیل بیعقل» بلکه آقای «ملازاده» گفت.
بیننده:
بله؛ «عقیل بیعقل» داشت در مورد آیه ولایت صحبت میکرد و گفت: «عکرمه» گفته است این آیه در مورد «عبادة بن صامت» نازل شده است.
مادر خودم در مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن و حدیث مشغول به تحصیل هستند نرم افزار آن را دارند.
مجری:
آقا ایمان ما توضیح میدهیم. چون وقتمان خیلی کم است دوتا سؤال هم پرسیدید، انشاءالله استاد توضیح میدهند. با شما خداحافظی میکنم. در خصوص مسابقه میتوانید از دوستان کسب اطلاعات کنید.
استاد ما در خصوص زیارت قبر معاویه بحثی داریم؟!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ما یک کلیپی در رابطه با قبر معاویه نشان دادیم که روی قبر معاویه نوشته بود: "من زار قبری وجبت له شفاعتی" اما روی قبر او نوشتند: "هذا الکلب ابن الکلب".
مجری:
در مورد آیه ولایت و بحث «عکرمه» بفرمایید.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
«عکرمه» به لحاظ شخصیتی انسان فاسدی بوده و جزو خوارج بوده است. ایشان در دروغگویی ضرب المثل بوده است و زمانی که میخواستند شخصی را در دروغگویی مثال بزنند میگفتند: همانند «عکرمه» دروغ میگوید.
آیه تطهیر و همسران پیغمبر!
ایشان میگوید: من حاضرم مباهله کنم بر اینکه آیه در حق زنان پیغمبر اکرم نازل شده است. ما نمیدانیم زمانی که در کتاب «صحیح مسلم» آمده است. در کتاب «صحیح مسلم» از «زید بن ارقم» سؤال میکنند:
«فَقُلْنَا من أَهْلُ بَیتِهِ نِسَاؤُهُ»
پرسیدند: اهل بیت پیغمبر زنانشان هستند؟
«قال لَا وأیم اللَّهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَکونُ مع الرَّجُلِ الْعَصْرَ من الدَّهْرِ ثُمَّ یطَلِّقُهَا فَتَرْجِعُ إلی أَبِیهَا»
گفت: نه و به خدا سوگند یک زن عمری با مردی زندگی میکند و طلاق میگیرد و به خانه پدرش برمیگردد.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1874، ح 2408
این سگهای ولگرد آلمان که نسبت به آیه حضرت ابراهیم را میخوانند این دیگر کتاب «صحیح مسلم» است؛ اول این مطالب را حل کنند بعد سراغ آیه ولایت بروند. این آیه در حق اهلبیت عصمت و طهارت نازل شده است.
آیات قبل و بعد از آیه ولایت هم کاملاً بیانگر این مطلب است که این آیه در چه موردی نازل شده است و شأن نزول آن کاملاً مشخص است. همچنین امام «نووی» در «شرح صحیح مسلم» میگوید:
«والمعروف فی معظم الروایات فی غیر مسلم أنه قال نساؤه لسن من أهل بیته»
در معظم روایات غیر از صحیح مسلم زنان پیغمبر جزو اهلبیت ایشان نیستند.
شرح صحیح مسلم، نویسنده: النووی، جلد: 15، وفات: 676، رده: مصادر حدیث سنی – فقه، خطی: خیر، سال چاپ: 1407 - 1987 م، ناشر: دار الکتاب العربی - بیروت – لبنان، ج 15، ص 180، باب من فضائل علی بن أبی طالب رضی الله عنه
آقای «آلوسی سلفی» در کتاب «روح المعانی» جلد 22 به صراحت میگوید:
«أن النساء المطهرات غیر داخلات فی أهل البیت الذین هم أحد الثقلین»
همسران پاکیزه پیغمبر، در اهل بیتی که یکی از ثقلین هستند داخل نیستند.
روح المعانی؛ شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، الناشر دار إحیاء التراث العربی، مکان النشر بیروت، ج 22، ص 16
از این واضحتر و روشنتر بیان کنند؛ این آقایان به اجبار به دنبال این هستند که مطالب را تکذیب کنند. در اینکه این آیات در حق خمسه طیبه نازل شده است هیچ شکی نیست؛ همچنین در کتاب «صحیح مسلم» حدیث 1478 دارد:
این آیه در مورد شأن نزول آیه (یا أَیهَا النبی قُلْ لِأَزْوَاجِک) نازل شده است که مربوط به زنان پیغمبر است که میگوید: زنان پیغمبر اکرم نسبت به رسول الله سختگیری داشتند و
«ثُمَّ اعْتَزَلَهُنَّ شَهْرًا أو تِسْعًا وَعِشْرِینَ»
رسول اکرم یک ماه یا بیست و نه روز با زنان خود قهر کرد.
«ثُمَّ نَزَلَتْ علیه هذه الْآیةُ (یا أَیهَا النبی قُلْ لِأَزْوَاجِک)»
تا زمانی که آیه شریفه (یا أَیهَا النبی قُلْ لِأَزْوَاجِک) نازل شد.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 2، ص 1104، ح 1478
شأن نزول این آیات از آیه 28 تا آیه 33 مشخص است و آیه 33 هم مشخص است. آقایان که میگویند: "ما تابع شأن نزول هستیم" به شأن نزول این آیات دقت کنند. شأن نزول این آیات که مربوط به زنان پیغمبر اکرم هم روشن است و شأن نزول آیه تطهیر هم روشن است.
مشخص است که شیعیان و اهل سنت معتقدند که آیات متفرق نازل شده است. اولین آیهای که نازل شده است:
(اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذی خَلَق)
بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید.
سوره علق (96): آیه 1
است که در آخر قرآن کریم قرار گرفته است. سوره حمد چهاردهمین یا پانزدهمین سورهای است که نازل شده است اما در اول قرآن کریم قرار گرفته است. سوره بقره در اول قرآن کریم قرار گرفته است.
مشخص است آیاتی در مکه نازل شده است که پیغمبر اکرم فرموده است: این آیات را در سور مدنی قرار بدهید، آیاتی در مدینه نازل شده است اما رسول اکرم فرموده است: این آیات را در سور مکی قرار بدهید.
این مطلب که بگویند: "این سه آیه به این صورت است و آیات دیگر به این صورت است" یا "در فلان مکان اهلبیت در رابطه با حضرت ابراهیم چنین میگویند" همگی چرندیات و تحمیل کردن عقاید فاسد و نادرست و ضد سنت بر قرآن کریم است.
آقایان بفرمایند جواب بدهند! ما حرفی نداریم. ما حداقل 50 دلیل داریم که این آیه در حق اهلبیت (علیهم السلام) نازل شده است. جالب است که در کتاب «شرح مشکل الآثار» اثر آقای «ابو جعفر طحاوی» روایتی از ام سلمه با این مضمون وارد شده است:
«فقالت أَنْزَلَ اللَّهُ هذه الآیةَ إنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ إلَی آخِرِهَا وما فی الْبَیتِ إِلاَّ جِبْرِیلُ وَرَسُولُ اللهِ وَعَلِی وَفَاطِمَةُ وَحَسَنٌ وَحُسَینٌ علیهم السلام»
زمانی که آیه (إنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ) در خانه من نازل شد رسول اکرم و امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) و حسن و حسین (علیهم السلام) حضور داشتند.
«فَقُلْت یا رَسُولَ اللهِ أنا من أَهْلِ الْبَیتِ»
گفتم: یا رسول الله آیا من هم جزو اهلبیت هستم؟
«فقال إنَّ لَک عِنْدَ اللهِ خَیرًا»
حضرت فرمود: تو آدم خوبی هستی.
« فَوَدِدْتُ أَنَّهُ قال نعم فَکانَ أَحَبَّ إلَی مِمَّا تَطْلُعُ علیه الشَّمْسُ وَتَغْرُبُ»
آرزو داشتم که پیغمبر اکرم میگفت تو هم جزو اهلبیت هستی و اگر بله میگفت از تمام آنچه آفتاب میتابد برای من ارزشمندتر بود.
شرح مشکل الآثار، اسم المؤلف: أبو جعفر أحمد بن محمد بن سلامة الطحاوی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان/ بیروت - 1408 هـ - 1987 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، ج 2، ص 244
در کتاب «تفسیر ابن کثیر دمشقی» روایتی از عایشه نقل میکند و مینویسد:
«فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَ أَنَا مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ»
گفتم: ای رسول خدا من هم جزو اهلبیت هستم؟
«فَقَالَ: تَنَحَّيْ فَإِنَّكِ عَلَى خَيْر»
پیغمبر اکرم فرمود: خیر، از اهلبیت من دور شو.
تفسیر القرآن العظیم، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1401، ج 3، ص 486، ح 296
این روایت از خود عایشه است؛ عایشه میگوید: من جزو اهلبیت نیستم! ام سلمه میگوید: من جزو اهلبیت نیستم! اما آقایان وهابیت به زور میخواهند بگویند: "این افراد جزو اهلبیت هستند." این آقایان خودشان را به مسیر انحرافی زدند و مشخص است کجا سقوط میکنند.
مجری:
خیلی متشکرم؛ انشاءالله آقا ایمان پاسخ خودشان را دریافت کرده باشند. از توجه و عنایات تک تک شما دوستان بیننده ممنونم، انشاءالله حسن ختام برنامه ما دعاهای استاد در حق شما دوستان خوب بیننده باشد.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
خدایا تو را قسم میدهیم به آبروی محمد و آل محمد به ویژه خمسه طیبه که نامشان را بردیم و زبان ما به نام این بزرگواران معطر شد و تمام خانههایی که این روایات را شنیدند به نام خمسه طیبه معطر شد، به این پنج نور پاک سوگند میدهیم فرج مولای ما امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نزدیک بگردان.
خدایا تو را سوگند میدهیم قلب نازنین امام زمان را با ظهورش مسرور بگردان، چشم گنهکار ما را با دیدن جمال نورانی امام زمان منور بگردان، خدایا به حق خمسه طیبه رفع گرفتاری از همه گرفتاران بنما، خدایا گرفتاریهای مورد نظر را به آبروی خمسه طیبه برطرف بفرما.
خدایا به حق خمسه طیبه حوائج حاجتمندان برآورده نما، حوائج ما و حوائج دست اندرکاران «شبکه جهانی ولایت» و حوائج بینندگان عزیز به ویژه حوائج ولایت یاوران برآورده نما، دعاهای ما را به اجابت برسان.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مجری:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
از نگاههای مهربان و توجه شما ممنونم، امشب بحثمان مهم بود و حتماً باید به یک جای مناسب میرسید و ببخشید از اینکه نتوانستیم تلفنها را داشته باشیم و صدای گرم شما را بشنویم.
در پناه حضرت حق و زیر سایه نازنین آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) باشید. یاعلی