2024 April 19 - جمعه 31 فروردين 1403
نقد و بررسی ریشه های انفجار و تخریب قبر پیامبر اسلام، انبیاء و اولیای الهی (5)
کد مطلب: ٩٧٩٠ تاریخ انتشار: ٣١ تير ١٣٩٥ - ١٦:٠٠ تعداد بازدید: 4678
حبل المتین » وهابیت
نقد و بررسی ریشه های انفجار و تخریب قبر پیامبر اسلام، انبیاء و اولیای الهی (5)

بنای بر قبور نزد وهابیت و اهل سنت، صحابه و بنای بر قبور
حبل المتین 95/04/31

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 95/04/31

خلاصه آنچه در این برنامه خواهید دید...

استناد وهابی ها برای تخریب قبور، به روایت مأموریت امیرالمؤمنین! یکی از مواردی که وهابیت به آن استدلال می‌کنند قضیه مأموریت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) برای تخریب قبور مدینه است. «عَنْ عَلِيٍّ، قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي جَنَازَةٍ فَقَالَ: " أَيُّكُمْ يَنْطَلِقُ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلا يَدَعُ بِهَا وَثَنًا إِلا كَسَرَهُ، وَلا قَبْرًا إِلا سَوَّاهُ، وَلا صُورَةً إِلا لَطَّخَهَا؟» امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌فرماید: رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) در مدینه در تشییع جنازه‌ای شرکت کردند و فرمودند: کدام یک از شماها می‌تواند به مدینه برود و در آنجا بت‌ها را بشکند، قبرها را یکسان کند و عکس ها را پاک کند. مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر؛ ج 1، ص 87، ح 657

در این روایت «ولا قبرا إلا سواه» فرموده است؛ بلکه «ولا قبرا إلا خربته» یا «ولا قبرا إلا هدمته» نفرموده است؛ این عبارت به معنای تخریب نیست بلکه فرموده است قبرها را مساوی کند. «تسویة القبر» به معنای صاف کردن است؛ زیرا در قدیم قبرها به صورت کوهان شتر بود. به همین خاطر رسول گرامی اسلام فرمودند: قبرها از آثار جاهلیت است، طبق این روایت تمام افرادی که قبرها را بلند می‌کنند؛ از جمله آقایانی که قبر «ابوحنیفه» را بلند کردند و تشکیلاتی برای آن درست کردند کافر شده‌اند! این روایتی است که آقایان آوردند و جالب است که آقای «شعیب أرنؤوط» در پاورقی می‌گوید: «إسناده ضعیف»

توصیه ای به تماس گیرندگان با شبکه های شیطانی! نکته‌ای را باید برای عزیزانی که با شبکه‌های شیطانی و این اساتید شیاطین تماس می‌گیرند بگویم و آن این است: زمانی که یک شیعه روایتی را از کتاب «بحارالانوار» یا سایر کتب می‌آورد می‌گویند: این روایت را بررسی سندی کنید که سند آن به چه صورت است!

شما که حتی روایت متواتر را هم ضعیف خطاب می‌کنید؛ اصلاً الفبای رجال بلد نیستید آن‌وقت می‌خواهید یک بچه شیعه و یک جوان عادی یا یک دانشجو برای تو روایات را بررسی سندی کند؟!

کارشناسان شبکه‌های وهابی زمانی که از روایتی را از کتب اهل سنت می‌خوانند نمی‌توانند آن را بررسی سندی کنند، آن‌وقت انتظار دارند یک بچه شیعه بتواند روایات را بررسی سندی کند! امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمود: «فَذَلِک حَرَامٌ عَلَی شِیعَتِنَا أَنْ یصِیرُوا فِتْنَةً عَلَی ضُعَفَاءِ إِخْوَانِهِمْ وَ عَلَی الْمُبْطِلِین» شیعیان ما کار خلاف شرع انجام می‌دهند و این باعث می‌شود یک دسته از جوانان شیعه که اطلاعات بالایی ندارند دچار فتنه شوند.

با تمام این صحبت‌ها اگر عزیزان باز هم می‌خواهند با شبکه‌های شیطانی وهابی تماس بگیرند؛ به «سایت ولی عصر» مراجعه کنند زیرا ما تمام این مباحث را در این سایت بررسی کردیم و آنجا قرار دادیم.

دوستانی که تماس می‌گیرند؛ تنها بپرسند: خدایی که ادعا می‌کنید می‌تواند هزارتا همانند خود را خلق کند، اگر خلق کرد از میان آن‌ها کدام یک از آن خدایان قابل پرستش است؟! خدایانی که خدا او را خلق کرده است، بنده خدا هستند یا خدا هستند؟!

عقیده دیگر وهابیت این است که خداوند عالم می‌تواند به پیغمبرش یک اسلحه بدهد و پیغمبر او، خدا را بکشد! اگر پیغمبر با اسلحه خدا را کشت تکلیف این عالم چه خواهد شد؟! تکلیف روزی بندگان چه خواهد شد؟! شما وهابیان اگر هزاران بار هم دهانتان را آب بکشید بعد نام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را بیاورید به آن شخصیت بزرگوار جسارت کردید!

اشکالات وارده بر استناد به روایت مأموریت امیرالمؤمنین برای تخریب قبور! بنابراین آقای «شعیب أرنؤوط» ضعف روایت را بیان کرده است. همچنین آقای «ألبانی» در کتاب «ارواء الغلیل» جلد سوم صفحه 206 در همین جا بحث را مطرح می‌کند و بر تمام روایاتی که در اینجا آمده اشکال می‌کند و می‌گوید: «ورجاله ثقات رجال الشیخین غیر أبی المودع أو أبی محمد, فهو مجهول کما قال فی " التقریب " وغیره» رجال آنان رجال شیخین است غیر ابی المودع یا ابی محمد، که او مجهول است. إرواء الغلیل فی تخریج أحادیث منار السبیل، المؤلف: محمد ناصر الدین الألبانی، الناشر: المکتب الإسلامی – بیروت، الطبعة: الثانیة - 1405، ج 3، ص 210، ح 759

و روایت مجهول هم ضعیف است.

نکته سوم این است که شما می‌گویید: پیغمبر اکرم دستور داد تمام قبرهایی که در مدینه وجود داشت را خراب کردند! در حالی که در کتاب «صحیح مسلم» روایتی وارد شده است مبنی بر اینکه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) به هنگام عبور از میان مکه و مدینه یا در سفر آخرشان زمانی که به قبر مادر بزرگوارشان می‌رسند: «زَارَ النبی قَبْرَ أُمِّهِ فَبَکی وَأَبْکی من حَوْلَهُ» پیغمبر اکرم قبر مادر بزرگوارشان را زیارت کردند و گریه کردند و تمام افرادی که آنجا بودند گریه کردند. اگر چنانچه تمام قبرها تخریب شده بود، پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) از کجا قبر مادرشان را شناختند؟!

ارزیابی بنای بر قبور انبیاء و اولیای الهی، از دیدگاه قرآن! آیه اول: آیه 36 سوره مبارکه نور: آقای «ثعلبی» نقل می‌کند: پیغمبر اکرم زمانی که این آیه را تلاوت کردند مردی بلند شد و گفت: یا رسول الله! این خانه کدام خانه است؟! پیغمبر اکرم فرمود: مراد خانه انبیاء است! سپس ابوبکر بلند شد و گفت: یا رسول الله! خانه علی و زهرا هم جزء خانه انبیاء است؟! حضرت در جواب فرمودند: بله از فاضل‌ترین خانه انبیاء است. الکشف والبیان؛ المؤلف: أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم الثعلبی النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت - لبنان - 1422 هـ - 2002 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور، ج 7، ص 107

همچنین در کتاب «در المنثور» اثر «جلال الدین سیوطی» با تحقیق دکتر «ترکی» همین روایت وارد شده است: همچنین آقای «ألوسی» در کتاب «روح المعانی» همین روایت را آورده است:

ببینید مراد از رفعت چیست؟! خداوند عالم در سوره بقره آیه 127 می‌فرماید: (وَ إِذْ یرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّک أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیم) در این آیه شریفه (یرْفَعُ) به چه معناست؟! این مطلب در حقیقت اشاره به حرم ساختن، ساخت بنا بر روی قبور ائمه (علیهم السلام) ضریح درست کردن و گنبد درست کردن است. همان کاری که حضرت ابراهیم انجام داده و خانه خدا را ساخته و برافراشته کرده است.

«ابن جوزی» می گوید: «والثانی أن تبنی قاله مجاهد وقتادة» نظریه دوم این است که ما بر روی قبر آن‌ها ساختمان بسازیم، مجاهد و قتاده هم همین مطلب را گفتند. زاد المسیر فی علم التفسیر، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1404، الطبعة: الثالثة، ج 6، ص 46، النور: (36)

همچنین در کتاب «تفسیر بحر المحیط» هم آقای «ابو حیان أندلسی» همین روایت را آورده است: «وإذنه تعالی وأمره بأن (تُرْفَعَ) أی یعظم قدرها قاله الحسن والضحاک» خداوند متعال اذن داده است که تکریم و تعظیم شود و این روایت را حسن بصری و ضحاک گفته است. «وقال ابن عباس ومجاهد: تبنی وتعلی» ابن عباس و مجاهد گفته است: ساختمان بلند روی قبر آن‌ها باشد و برافراشته شود و بالاتر از خانه‌های عادی باشد. تفسیر البحر المحیط، اسم المؤلف: محمد بن یوسف الشهیر بأبی حیان الأندلسی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت - 1422 هـ -2001 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: الشیخ عادل أحمد عبد الموجود - الشیخ علی محمد معوض، ج 6، ص 421، باب النور: (36)

آیه دوم: آیه 23 سوره مبارکه کهف: (فَقالُوا ابْنُوا عَلَیهِمْ بُنْیاناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَسْجِداً إِذْ یتَنازَعُونَ بَینَهُمْ أَمْرَهُم) اگر چنانچه مسجد ساختن مصداق بارز کفر بوده و بدعت به حساب می‌آمده خداوند عالم باید در این سوره مبارکه به آن اشاره می‌کردند. خداوند متعال در این آیه شریفه نه تنها اصحاب کهف را محکوم نمی‌کند؛ بلکه می‌فرماید: ما او را به حق بر تو می‌خوانیم!

آقای «زمخشری»در کتاب «الکشاف» می‌گوید: «{ لَنَتَّخِذَنَّ } علی باب الکهف { مَّسْجِدًا } یصلی فیه المسلمون ویتبرکون بمکانهم» ما می‌خواهیم بر روی قبر اصحاب کهف مسجدی بسازیم تا مسلمانان بیایند آنجا نماز بخوانند و به جایگاه اصحاب کهف تبرک بجویند. الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل فی وجوه التأویل، أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشری الخوارزمی، تحقیق عبد الرزاق المهدی، الناشر دار إحیاء التراث العربی، عدد الأجزاء 4، ج 2، ص 665

آقای «طبری» در کتاب «تفسیر طبری» جلد 15 می‌نویسد: «وقال المسلمون نحن أحق بهم هم منا نبنی علیهم مسجدا نصلی فیه ونعبد الله فیه» مسلمانان گفتند: ما بر روی قبر اصحاب کهف مسجد می‌سازیم و آنجا نماز می‌خوانیم و خدا را عبادت می‌کنیم.

همچنین آقای «ابن جوزی» متوفای 597 در کتاب «زاد المسیر» می‌گوید: «فقال المسلمون نبنی علیهم مسجدا لأنهم علی دیننا» مسلمانان گفتند: ما می‌خواهیم بر روی قبر اصحاب کهف مسجد درست کنیم زیرا این‌ها بر دین ما بودند.

روش صحابه در بنای قبور، پس از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در کتاب «وفاء الوفا» اثر آقای «سمهودی» از علمای بزرگ و یکی از شخصیت‌های برجسته اهل سنت است؛ ایشان در جلد دوم صفحه 109 می‌نویسد: «وکان بیت عائشة رضی الله عنها أحد الأربعة المذکورة. لکن سیأتی من روایة ابن سعد أنه لم یکن علیه حائط زمن النبی صلّی الله علیه وسلّم، وأن أول من بنی علیه جدارا عمر بن الخطاب» خانه عایشه در زمان پیغمبر اکرم نسبت به مسجد دیواری نداشته است و اولین کسی که دیوار برای آن گذاشت عمر بن خطاب بوده است یعنی در جایی که قبر پیغمبر اکرم قرار دارد دیواری برای خانه عایشه درست کرده است که قبر نبی مکرم اسلام محفوظ باشد.

اگر چنانچه بنا بر روی قبور حرام است و باید قبرها با خاک یکسان شود، دیوار ساختن بر روی قبر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) چه معنایی دارد؟! دیوار را خلیفه دوم ساخته است!

در کتاب «البدایة و النهایة» بیان شده است. «فأدخل فیه الحجرة النبویة حجرة عائشة فدخل القبر فی المسجد» حجره و قبر پیغمبر اکرم که خانه عایشه در آنجا بود هم داخل مسجد قرار گرفت. البداية والنهاية ، اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء ، دار النشر : مكتبة المعارف – بيروت؛ ج9، ص 75

روایت بعدی باز هم در کتاب «وفاء الوفاء» اثر آقای «سمهودی» روایتی در رابطه با «فاطمه بنت اسد» وارد شده است که می‌گوید: «فلما توفیت خرج رسول الله صلی الله علیه وسلم، فأمر بقبرها فحفر فی موضع المسجد الذی یقال له الیوم قبر فاطمة» زمانی که فاطمه بنت اسد از دنیا رفت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) دستور داد قبری در مکانی که مسجد قرار داشت حفر کنند.

تماس بینندگان برنامه:

بیننده (آقای مؤمن الطاق از خوزستان – شیعه): الان الحمدلله رب العالمین با شبهاتی که وهابیت مطرح می‌کنند. با مناظراتی که الان در فضای مجازی شیعه مخصوصاً سایت مذهبی «ندای شیعه» گذاشتند الحمدلله مطلب برای اهل سنت آشکار شده است. مناظره کنندگان سایت «ندای شیعه» بینندگان «شبکه جهانی ولایت» هستند که بحمدالله پیروز هستند. بزرگ‌تر از مناظره کنندگان شبکه‌های وهابی کارشناسان این شبکه‌هاست که چند شب پیش یکی از آن‌ها به نام «کمال شرف» از شبکه وهابی «الرحمة» با یکی از مناظرین شیعه در موضوع امامت مناظره کرد و در مناظره شکست فجیعی خورد.

این شخص که بزرگ کارشناسان وهابی بود هیچ کاری نکرد و فرار کرد و بعد از مناظره فوراً اکانت خود را حذف کرد تا کسی به جهت شکستی که خورده بود به او تسلیت نگویند. دست حضرت استاد را می‌بوسم و از ایشان تشکر می‌کنم که چنین شاگردان خوبی در فضای مجازی و در دنیای واقعی تربیت کردند

بیننده (آقای نوربخش از سیر‌جان – شیعه): می‌خواستم ببینم در سخنرانی که بعضی از آقایان انجام می‌دهند آیا پروسه یا حساب و کتابی وجود دارد که مشرکین وهابی از آنان سوءاستفاده نکنند؟! دوتا از آقایان روحانی هستند که یکی از آنان لهجه اصفهانی دارد و دیگری در شبکه «امام حسین» است و به نظر من اگر این دو روحانی نبودند؛ اصلاً شبکه‌های وهابی تعطیل می‌شدند.

بیننده (خانم رباب از آمریکا – شیعه): سلام عرض می‌کنم خدمت گویندگان و شنوندگان؛ من وثیقه گذاشتم یک ماه زنگ نزنم امشب زنگ بزنم و تلفن من را وصل کنند چون این هفته زیاد زنگ زدم. سلام عرض می‌کنم به جناب آقای دکتر حسینی قزوینی عزیز؛ جناب آقای دکتر من همیشه می‌گویم: روز قیامت ما خطاب به وهابیت می‌گوییم چقدر آقای قزوینی برای شما حرف زد و شما نفهمیدید و گوش نکردید!

ارزیابی صحت و سقم نظرات «ابن غضائری» در رجال: در رابطه با نظرات «ابن غضائری» ما در کتاب «المدخل الی علم الرجال و الدرایة» مفصل بحث کردیم که ما همان نظر مرحوم آیت الله «خوئی» را قبول داریم که انتساب این کتاب به «ابن غضائری» مشخص نیست و ثابت نشده این کتاب متعلق به «ابن غضائری» باشد. آنچه از آقای «ابن غضائری» سند قطعی داریم این است که فرزندان «ابن غضائری» بعد از فوت پدرشان تمام آثار علمی او را از بین بردند.

تفصیل مطالب این برنامه:

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

من شیفته روی علی بوده و هستم

من مرغ سر کوی علی بوده و هستم

چون هست علی دست خداوند توانا

من ریزه‌خور خوان علی بوده و هستم

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة مولانا امیرالمؤمنین و الأئمة المعصومین (علیهم السلام).

سلام و درود به پیشگاه شما بینندگان عزیز و خوب و دوستی داشتنی «شبکه جهانی ولایت» و برنامه زنده «حبل المتین»؛ امیدوارم هرکجا که هستید سالم و سلامت باشید و زیر سایه آقایمان مرتضی علی (علیه السلام) زندگی سرشار از نور و معنویت داشته باشید.

از دوستانی که در ایران اسلامی هستند و چه بزرگوارانی که در جای جای این کره خاکی نگاه مهربانشان را به «شبکه جهانی ولایت» هدیه دادند ممنونم.

از نگاه مهربانتان، توجه و همراهی‌تان با این شبکه بسیار خوشحالم؛ همچنین خدا را شاکریم از اینکه از میان تمام شبکه‌های ماهواره، «شبکه جهانی ولایت» را انتخاب کردید که منسوب به وجود نازنین آقا و مولایمان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است.

آقای کیا کارگردان خوب برنامه راه‌های ارتباطی را برای شما زیرنویس کردند و معنای آن این است که می‌توانید با ما ارتباط داشته باشید و به ما پیام بدهید.

سامانه پیام کوتاه شبکه ما «30001203» است؛ همچنین شماره دیگری در اختیار شماست که با آن شماره در فضای مجازی از طریق برنامه‌های واتس‌آپ، تلگرام و وایبر می‌توانید برای ما پیام بفرستید.

خیلی خوشحال می‌شویم به صورت صوتی، تصویری و متنی به ما پیام بدهید و از عشق، ارادت و محبتتان به ساحت نورانی و ملکوتی حیدر کرار امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) برای ما بگویید تا بتوانیم در برنامه از پیام‌های شما استفاده کنیم.

طبق معمول در بخشی از برنامه صدای گرم و دلنشین و باصفای شما بینندگان خوب شبکه جهانی ولایت را خواهیم شنید؛ همچنین می‌توانید سؤالاتتان را برای ما ارسال کنید تا ان‌شاءالله بتوانیم جواب بدهیم.

امشب نیز در محضر استاد بزرگوار حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی هستیم، ان‌شاءالله بتوانیم درک کنیم و بهره‌مند شویم. استاد سلام علیکم و رحمة الله:

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ بنده هم خدمت همه بینندگان عزیز، گرامی و دوست داشتنی که در هر کجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند و ما را مهمان کانون گرم و باصفای خانواده خودشان قرار داده‌اند خالصانه‌ترین سلامم را همراه با آرزوی موفقیت روزافزون تقدیم می‌کنم.

خدا را به حق محمد و آل محمد سوگند می‌دهم فرج مولایمان بقیة الله الأعظم را نزدیک نموده و همه ما و شما گرامیان را از یاران باوفا و سربازان فداکار آن بزرگوار قرار بدهد، حوائج همه ما و شما را برآورده کند، دغدغه‌های فکری همه ما را برطرف سازد، دعاهای ما را به اجابت مقرون کند ان‌شاءالله.

مجری:

روزی که پشت سر گذاشتیم شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا (سلام الله علیه) عموی بزرگوار نبی گرامی اسلام و همچنین وفات حضرت عبدالعظیم حسنی بود؛ امشب هم شب جمعه، شب رحمت و مغفرت است.

دوست دارم برنامه را یک ذکر نورانی و بافضیلت شروع کنیم و اگر اموات، گذشتگان، پدران، مادران، علما، اساتید الان چشم انتظار هستند حداقل آن‌ها را به یک ذکر صلوات بر محمد و آل محمد مهمان کنیم!

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

اگر در ذهن شریفتان باشد ما قبل از هشتم شوال با توجه به مناسبت تخریب قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) در برنامه زنده «حبل المتین» بحثی در مورد تخریب قبور ائمه و بزرگان و مباحثی از این قبیل آغاز کردیم.

در روزهای پنج شنبه و یکشنبه، بحث حول این موضوع را ادامه دادیم؛ تا رسیدیم به امشب می‌خواهیم که ان‌شاءالله باز هم از محضر استاد استفاده کنیم.

استاد یکی از روایاتی که وهابیت پلید و ملعون بر وجوب تخریب قبور به آن استدلال می‌کنند حدیثی است که وجود نازنین مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از طرف پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) مأموریت پیدا کردند تا به مدینه بروند و قبور را تخریب کنند.

برای شروع در جلسه گذشته اشاره‌ای فرمودید؛ می‌خواهم بحث را آغاز بفرمایید تا سؤالات بعدی را عرض کنیم.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمد الله و الصلوة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله الی یوم لقاء الله افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر.

همان‌طوری که در جلسات گذشته اشاره کردیم؛ امروز وهابیت پلید برای تخریب قبور ائمه طاهرین (علیهم السلام) کارهایی انجام می‌دهند، تلاش زیادی دارند و فتاوای عجیب و غریبی صادر می‌کنند و در کنار آن به زعم خودشان بر یک سری روایاتی استدلال می‌کنند.

روایاتی که وهابیت به آن استدلال می‌کنند از دیدگاه خودشان ضعیف است و شکی نیست که همه آن‌ها ساختگی باشد؛ همچنین آن‌ها برخورد دوگانه‌ای نسبت به قبور ائمه طاهرین (علیهم السلام) و قبور ائمه اهل سنت و دیگر صحابه دارند!

استناد وهابی ها برای تخریب قبور، به روایت مأموریت امیرالمؤمنین!

یکی از مواردی که وهابیت به آن استدلال می‌کنند روایتی است که شما به آن اشاره کردید و آن قضیه مأموریت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) برای تخریب قبور مدینه است.

در کتاب «مسند احمد بن حنبل» با تحقیق «شعیب الأرنؤوط» که یکی از وهابیان سرشناس معاصر است، در جلد اول صفحه 87 روایت جالبی از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) وارد شده است. تقاضا دارم عزیزان به روایت خوب دقت کنند؛ او می‌نویسد:

«عَنْ عَلِيٍّ، قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي جَنَازَةٍ فَقَالَ: " أَيُّكُمْ يَنْطَلِقُ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلا يَدَعُ بِهَا وَثَنًا إِلا كَسَرَهُ، وَلا قَبْرًا إِلا سَوَّاهُ، وَلا صُورَةً إِلا لَطَّخَهَا؟»

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌فرماید: رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) در مدینه در تشییع جنازه‌ای شرکت کردند و فرمودند: کدام یک از شماها می‌تواند به مدینه برود و در آنجا بت‌ها را بشکند، قبرها را یکسان کند و عکس ها را پاک کند.

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر؛ ج 1، ص 87، ح 657

در این روایت «ولا قبرا إلا سواه» فرموده است؛ بلکه «ولا قبرا إلا خربته» یا «ولا قبرا إلا هدمته» نفرموده است؛ این عبارت به معنای تخریب نیست بلکه فرموده است قبرها را مساوی کند.

قبلاً گفتیم: «تسویة القبر» به معنای صاف کردن است؛ زیرا در قدیم قبرها به صورت کوهان شتر بود. به همین خاطر رسول گرامی اسلام فرمودند: قبرها از آثار جاهلیت است، حالت بیضی شکل قبرها را از بین ببرید؛ آن‌ها را صاف کنید و یک وجب بلندتر از زمین قرار دهید اما آقایان وهابیت به جای صاف کردن قبر؛ بحث تصنیم را مطرح کردند.

« فَقَالَ رَجُلٌ: أَنَا يَا رَسُولَ اللهِ. فَانْطَلَقَ، فَهَابَ أَهْلَ الْمَدِينَةِ، فَرَجَعَ»

شخصی گفت: یا رسول الله من می‌روم. با رفتن او مردم مدینه به وحشت افتادند و او برگشت.

پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) هنوز در تشییع جنازه بودند! با موقعیتی که رسول اکرم در آن زمان داشتند؛ ایشان در تشییع جنازه بودند و جمعیت زیادی آنجا حضور داشتند. مسلمانان در شهر مکه جانشان در خطر بود؛ حال چطور امکان داشت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به مدینه بیایند و قبرها را ویران کند؟!

« فَقَالَ عَلِيٌّ: أَنَا أَنْطَلِقُ يَا رَسُولَ اللهِ»

علی (علیه السلام) فرمود: یا رسول الله من می‌روم.

« قَالَ: " فَانْطَلِقْ»

پیغمبر اکرم فرمودند: برو!

« فَانْطَلَقَ ثُمَّ رَجَعَ»

امیرالمؤمنین به مدینه رفتند و برگشتند.

« فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللهِ، لَمْ أَدَعْ بِهَا وَثَنًا إِلا كَسَرْتُهُ، وَلا قَبْرًا إِلا سَوَّيْتُهُ، وَلا صُورَةً إِلا لَطَّخْتُهَا»

سپس فرمودند: یا رسول الله! تمام بت‌ها را شکستم، تمام قبرها را تسویه کردم و تمام عکس‌ها را پاک کردم.

« ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: مَنْ عَادَ لِصَنْعَةِ شَيْءٍ مِنْ هَذَا، فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ»

سپس پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: هرکسی چنین کاری کند به اسلام و آنچه محمد نازل کرده کافر شده است.

طبق تفکر وهابیت مضمون روایت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) این است: هرکسی عکسی بیندازد؛ از جمله آقایانی که الان عکس می‌اندازند همگی در کفر به سر می‌برند.

طبق این روایت تمام افرادی که قبرها را بلند می‌کنند؛ از جمله آقایانی که قبر «ابوحنیفه» را بلند کردند و تشکیلاتی برای آن درست کردند کافر شده‌اند! این روایتی است که آقایان آوردند و جالب است که آقای «شعیب أرنؤوط» در پاورقی می‌گوید:

«إسناده ضعیف»

سند این روایت که آقایان به آن استدلال می‌کنند ضعیف است؛ همچنین این روایت در کتب شیعه هم آمده است که بزرگان ما گفتند: سند این روایت ضعیف است! اگر فرصت باقی بود آن روایات را هم عرض خواهیم کرد.

توصیه ای به تماس گیرندگان با شبکه های شیطانی!

نکته‌ای را باید برای عزیزانی که با شبکه‌های شیطانی و این اساتید شیاطین تماس می‌گیرند بگویم و آن این است: زمانی که یک شیعه روایتی را از کتاب «بحارالانوار» یا سایر کتب می‌آورد می‌گویند: این روایت را بررسی سندی کنید که سند آن به چه صورت است!

شما که حتی روایت متواتر را هم ضعیف خطاب می‌کنید؛ اصلاً الفبای رجال بلد نیستید آن‌وقت می‌خواهید یک بچه شیعه و یک جوان عادی یا یک دانشجو برای تو روایات را بررسی سندی کند؟!

وهابیت که خودشان روایات زیادی از کتب شیعیان بر علیه شیعیان می‌خوانند کدامیک از این روایات را بررسی سندی می‌کنند؟! شما حیا نمی‌کنید از کتاب‌های شیعیان بر علیه شیعیان استفاده می‌کنید و بررسی سندی انجام نمی‌دهید؟!

کارشناسان شبکه‌های وهابی زمانی که از روایتی را از کتب اهل سنت می‌خوانند نمی‌توانند آن را بررسی سندی کنند، آن‌وقت انتظار دارند یک بچه شیعه بتواند روایات را بررسی سندی کند!

بعضی از جوانان عزیز ما از روی عشق و علاقه به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) با این اساتید الشیاطین تماس می‌گیرند؛ اما سرمایه علمی کافی ندارند و طرف مقابلشان هم استاد شیطان هستند و دائم جوانان شیعه را سؤال پیچ می‌کنند!

به نظر من سؤال پیچ کردن جوانان شیعه که سهل است؛ اگر کارشناسان شبکه‌های وهابی با شیطان گفتگو کند می‌تواند او را سؤال پیچ کند! به نظر من برای عزیزانی که توانایی علمی کافی ندارند تماس گرفتن با شبکه‌های شیطانی وهابی خلاف شرع و حرام است.

امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمود:

«فَذَلِک حَرَامٌ عَلَی شِیعَتِنَا أَنْ یصِیرُوا فِتْنَةً عَلَی ضُعَفَاءِ إِخْوَانِهِمْ وَ عَلَی الْمُبْطِلِین»

شیعیان ما کار خلاف شرع انجام می‌دهند و این باعث می‌شود یک دسته از جوانان شیعه که اطلاعات بالایی ندارند دچار فتنه شوند.

بحار الأنوار؛ مجلسی، محمد باقر، ج 2، ص 125، ح 2

با تمام این صحبت‌ها اگر عزیزان باز هم می‌خواهند با شبکه‌های شیطانی وهابی تماس بگیرند؛ به «سایت ولی عصر» مراجعه کنند زیرا ما تمام این مباحث را در این سایت بررسی کردیم و آنجا قرار دادیم.

عزیزان شیعه می‌توانند به این سایت مراجعه کنند چند مقاله و روایاتی که از آن‌ها آوردیم را مطالعه کنند و سؤال طرح کنند و بگویند: ما کارشناس نیستیم و آمدیم سؤال کنیم، شما که کارشناس هستید به سؤالات ما جواب بدهید!

کارشناسان وهابی اگر راست می‌گویند باید جواب بیننده‌ها را بدهند؛ نه اینکه بیننده‌ها جواب کارشناسان وهابی را بدهند! اگر آن‌ها به دنبال سؤال کردن هستند ما الان 6 سال است در «شبکه جهانی ولایت» و 4 سال در شبکه‌های دیگر بحث مناظره را مطرح می‌کنیم.

رئیس کارشناسان وهابی نفاق را از حد گذرانده‌اند و ان‌شاءالله خداوند عالم به حق حضرت زهرا (سلام الله علیها) آن‌طور که مستحق اوست با او برخورد کند؛ اگر او مرد هستند برای مناظره حاضر شوند.

زمانی که یکی از شیعیان با شبکه‌های وهابی تماس می‌گیرند که احساس می‌کنند مقداری سرمایه علمی دارد بلافاصله تلفن او را قطع می‌کنند؛ همین اقدام آن‌ها بهترین دلیل و مدرک بر بطلان حرف‌های آنان است.

من باید به عزیزان شیعه و سنی بگویم: همین‌که وهابیت توانایی بحث و مناظره ندارند و تلفن را به روی بچه شیعه‌ها قطع می‌کنند نشانگر این است که دین و مذهب و مکتب آنان باطل است.

دوستانی که تماس می‌گیرند؛ تنها بپرسند: خدایی که ادعا می‌کنید می‌تواند هزارتا همانند خود را خلق کند، اگر خلق کرد از میان آن‌ها کدام یک از آن خدایان قابل پرستش است؟! خدایانی که خدا او را خلق کرده است، بنده خدا هستند یا خدا هستند؟!

اگر خدایانی که خدای وهابیت آنان را خلق می‌کند بنده خدا باشند؛ بنابراین خدا نیستند و اگر خدای خدا هستند و رفیق خدا هستند، این مطلب نشانگر شرک است. اگر خداوند عالم هزارتا خداوند شریک رأی خود آفریده است و بالاتر از این مطلب دیگر شرکی وجود ندارد.

کفار مکه چند بت و خدا برای خودشان درست می‌کردند؛ اما وهابیان پا را از کفار قریش هم فراتر گذاشته‌اند و می‌گویند: خداوند می‌تواند هزارتا خدا همانند خود را بیافریند زیرا ویژگی خداوند متعال این است که عالم را تدبیر کند.

سؤال سوم این است که اگر میان هزار و یک خدایی که وهابیت دارند اختلاف به وجود آمد؛ برای مثال یکی از خدایان گفت: من می‌خواهم خورشید را از این‌طرف بیاورم و دیگر خدا حرف او را قبول نکرد، چه کسی باید دعوای خدایان را حل کند؟!

وهابیان که عقل ندارند؛ رئیس آنان هم که سواد ندارد. اگر میان خدایان اختلافی به وجود آمد و دعوایی صورت گرفت چه کسی میان خدایان داوری کند؟! همه آنان خدا هستند و امر خدا هم به فرموده قرآن کریم:

(إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ کنْ فَیکون)

کار او وقتی چیزی را اراده کند فقط همین است که بدو بگوید: باش پس وجود یابد.

سوره یس (36): آیه 82

اگر خدایان وهابیت به جان هم افتادند نتیجه این دعوا چه خواهد شد؟! دنیا به چه صورت در خواهد آمد؟! شما وهابیان که در الفبای توحیدتان مشکل دارید و ناخودآگاه در شرکی قرار گرفته‌اید که میلیون‌ها برابر بدتر از مشرکین مکه بوده است؛ اصلاً باید به وهابیان مشرکین بدتر از مکه بگوییم!

عقیده دیگر وهابیت این است که خداوند عالم می‌تواند به پیغمبرش یک اسلحه بدهد و پیغمبر او، خدا را بکشد! اگر پیغمبر با اسلحه خدا را کشت تکلیف این عالم چه خواهد شد؟! تکلیف روزی بندگان چه خواهد شد؟!

خداوند شما که این همه امکانات برای شما فراهم کرده است؛ اگر کشته شود تکلیف ماهواره و شبکه شما چه خواهد شد؟! شما در توحید خودتان اشکال دارید آن‌وقت در رابطه با خلافت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بحث می‌کنید؟!

شما وهابیان اگر هزاران بار هم دهانتان را آب بکشید بعد نام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را بیاورید به آن شخصیت بزرگوار جسارت کردید!

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) که سهل است؛ اگر شما با دهانتان بخواید آستانه و صحن امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را بلیسید آنجا نجس می‌شود و باید آنجا را آب بکشند! آن‌وقت شما در رابطه با خلافت و امامت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نظر می‌دهید؟!

اشکالات وارده بر استناد به روایت مأموریت امیرالمؤمنین برای تخریب قبور!

بنابراین آقای «شعیب أرنؤوط» ضعف روایت را بیان کرده است. همچنین آقای «ألبانی» در کتاب «ارواء الغلیل» جلد سوم صفحه 206 در همین جا بحث را مطرح می‌کند و بر تمام روایاتی که در اینجا آمده اشکال می‌کند و می‌گوید:

«ورجاله ثقات رجال الشیخین غیر أبی المودع أو أبی محمد, فهو مجهول کما قال فی " التقریب " وغیره»

رجال آنان رجال شیخین است غیر ابی المودع یا ابی محمد، که او مجهول است.

إرواء الغلیل فی تخریج أحادیث منار السبیل، المؤلف: محمد ناصر الدین الألبانی، الناشر: المکتب الإسلامی – بیروت، الطبعة: الثانیة - 1405، ج 3، ص 210، ح 759

و روایت مجهول هم ضعیف است.

نکته سوم این است که شما می‌گویید: پیغمبر اکرم دستور داد تمام قبرهایی که در مدینه وجود داشت را خراب کردند! در حالی که در کتاب «صحیح مسلم» روایتی وارد شده است مبنی بر اینکه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) به هنگام عبور از میان مکه و مدینه یا در سفر آخرشان زمانی که به قبر مادر بزرگوارشان می‌رسند:

«زَارَ النبی قَبْرَ أُمِّهِ فَبَکی وَأَبْکی من حَوْلَهُ»

پیغمبر اکرم قبر مادر بزرگوارشان را زیارت کردند و گریه کردند و تمام افرادی که آنجا بودند گریه کردند.

اگر چنانچه تمام قبرها تخریب شده بود، پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) از کجا قبر مادرشان را شناختند؟!

مجری:

این مطلب سندی بر زیارت قبور است.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

بله همین‌طور است. سپس فرمودند:

«فَزُورُوا الْقُبُورَ فَإِنَّهَا تُذَکرُ الْمَوْتَ»

قبرها را زیارت کنید زیرا انسان را به یاد مرگ می‌اندازد.

مطلبی که قلب انسان را به درد می‌آورد این است که اجداد وهابیت کافر بودند و به دنبال این هستند که کفر پدر و مادر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را اثبات کنند؛ به همین جهت در ادامه روایت وارد شده است:

«فقال اسْتَأْذَنْتُ رَبِّی فی أَنْ أَسْتَغْفِرَ لها فلم یؤْذَنْ لی وَاسْتَأْذَنْتُهُ فی أَنْ أَزُورَ قَبْرَهَا فَأُذِنَ لی»

از خداوند عالم خواستم که بروم قبر مادرم را زیارت کنم اجازه داد، اما زمانی که از خدا خواستم برای مادرم استغفار کنم خداوند به من اجازه نداد.

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 2، ص 671، ح 976

نمی‌دانم این چه پیغمبری است که وهابیت درست کردند که نمی‌تواند برای مادرش از خداوند طلب مغفرت کند؟! خیلی عجیب است. این مطالب را افرادی مانند «سلمان رشتی» می‌گیرند و با آن ده‌ها کتاب شیطانی می‌نویسند!

همچنین در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد دو صفحه 336 روایتی با همین مضمون بیان شده است:

«خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ يَنْظُرُ فِي الْمَقَابِرِ، وَخَرَجْنَا مَعَهُ، فَأَمَرَنَا فَجَلَسْنَا»

پیغمبر اکرم به قبرستان آمد و به قبرها نگاه می‌کرد، و ما هم با ایشان بودیم. به ما دستور داد تا بنشینیم

«ثُمَّ تَخَطَّا الْقُبُورَ »

از قبرها یکی پس از دیگری عبور می‌کرد تا به قبری رسید.

دوستان عزیز اگر این قبرها خراب شده بود عبارت «ثم تخطا القبور» که معنای قدم گذاشتن روی قبرهاست؛ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) از کجا می‌دانستند که اینجا قبر است؟!

سپس در ادامه می‌گوید:

« حَتَّى انْتَهَى إِلَى قَبْرٍ مِنْهَا فَنَاجَاهُ طَوِيلًا »

سپس رسول اکرم روی قبری ایستاد و خیلی درد دل کرد؛

« ثُمَّ ارْتَفَعَ نَحِيبُ رَسُولِ اللَّهِ بَاكِيًا فَبَكَيْنَا لِبُكَائِهِ »

سپس ناله ایشان بر روی قبر مادرشان بلند شد، و ما هم به گریه رسول اکرم گریه کردیم.

« ثُمَّ أَقْبَلَ إِلَيْنَا فَتَلَقَّاهُ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا الَّذِي أَبْكَاكَ فَقَدْ أَبْكَانَا، وَأَفْزَعَنَا »

پیغمبر به سمت ما آمد و با عمر بن خطاب روبرو شد و عمر بن خطاب گفت: یا رسول الله چرا گریه کردید؟ ما هم به گریه شما گریه کردیم. و ناراحت شدیم.

« فَجَاءَ فَجَلَسَ إِلَيْنَا فَقَالَ: «أَفْزَعَكُمْ بُكَائِي؟ »

پیغمبر اکرم آمدند نشستند و فرمودند: آیا گریه من شما را ناراحت کرد؟

« فَقُلْنَا: نَعَمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ »

همه گفتیم: بله یا رسول الله!

« فَقَالَ: " إِنَّ الْقَبْرَ الَّذِي رَأَيْتُمُونِي أُنَاجِي فِيهِ، قَبْرُ أُمِّي آمِنَةَ بِنْتِ وَهْبٍ »

سپس رسول اکرم فرمودند: قبری که من با او درد دل می‌کردم قبر مادرم آمنه بنت وهب بود.

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 2، ص 366، ح 3292

اگر علمای وهابی عقل داشته باشند عبارت «فناجاه طویلا» به معنای درد دل پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) است به تنهایی کفایت می‌کند! اگر واقعاً مرده نمی‌شنود و با این عالم ارتباطی ندارد پیغمبر اکرم با چه کسی مناجات می‌کردند؟!

آیا پیغمبر اکرم با خاک درد دل می‌کرد؟! اگر این‌طور فرض کنیم توهین به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) است! این مسائل کاملاً مطرح شده است.

می‌دانید که حضرت آمنه در زمانی که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) 6 ساله بودند از دنیا رفتند؛ همچنین رسول اکرم در 40 سالگی به پیغمبری مبعوث شدند که 34 از فوت مادر بزرگوارشان می‌گذشت.

پیغمبر اکرم حدود 13 سال در مکه بودند و بعد از آن به مدینه هجرت کردند و قبر مادرشان را زیارت کردند. بنابراین 46 سال از فوت مادر بزرگوار پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) گذشته بود؛ اما هنوز قبر مادرشان مشخص است و آثار قبر هم وجود دارد!

در کنار قبر حضرت آمنه قبور دیگری وجود داشت که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) قدم زنان از روی قبور می‌گذشتند تا به قبر مادر بزرگوارشان می‌رسند. این آقایان باید جواب بدهند که قضیه به چه معناست!

کسانی که این روایات را جعل کردند ظاهراً تاریخ اسلام را فراموش کردند؛ زیرا شخص دروغگو کم حافظه است! رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در مکه بودند که بعضی از مردم مدینه اسلام می‌آورند.

پیغمبر گرامی اسلام شخصی به نام «مصعب بن عمیر» را به مکه فرستادند تا احوال قضایا را بگوید. در منطقه «عقبه» که منطقه «منا» است با رسول اکرم بیعت می‌کنند درحالی‌که هنوز اسلام بین مردم مدینه منتشر نشده است و مردم هنوز از اسلام خبر ندارند.

آیا این تفکر که در این زمان شخصی به مدینه بیاید و قبرها را ویران کند، بت‌ها را نابود کند، هرکسی عکسی در خانه دارد عکس‌ها را از بین ببرد مسخره نیست؟! آیا این روایات نشانگر جهل و نادانی سازندگان این روایات در تاریخ اسلام نیست؟!

ما نمی‌دانیم قضیه چیست و بر فرض روایت هم صحیح باشد؛ زمانی که این روایت صحیح با واقعیت تاریخی تطبیق ندارد تکلیف چیست؟!

در روایتی که بیان کردیم وارد شده بود: پیغمبر اکرم در تشییع جنازه حضور داشتند، شخصی به مدینه می‌آید و برمی‌گردد و دفعه بعد امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به مدینه می‌آیند اما پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) هنوز در تشییع جنازه هستند.

اگر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به مدینه آمدند و قبرها را خراب می‌کردند، بت‌ها را نابود می‌کردند و عکس‌ها را از بین بردند حداقل چند روز طول می‌کشد؛ اما در روایت بیان شده است که امیرالمؤمنین به مکه برگشتند اما رسول اکرم هنوز در تشییع جنازه بودند!!

فضای مکه در آن روز طوری نبود که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) به قدری امنیت و آزادی داشته باشند تا زمانی که یک مسلمان از دنیا برود بخواهند برای او تشییع جنازه برپا کنند.

این روایات نمونه‌هایی از جعلیاتی است که سران وهابی ایجاد کردند.

مجری:

استاد خیلی متشکرم؛ در حال حاضر اگر بحثی مطرح شود و درصدد پاسخ به آن باشیم، وهابیت که حرفی برای گفتن ندارند؛ می‌گویند: از قرآن پاسخ بدهید! استاد روایات و عمل وهابیت مبنی بر تخریب قبور ائمه طاهرین را از منظر قرآن چطور ارزیابی می‌کنید؟!

ارزیابی بنای بر قبور انبیاء و اولیای الهی، از دیدگاه قرآن!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

چند شب پیش عزیزی از کردستان تماس گرفته بودند و می‌گفتند: اقدامات شما مخالف آیات قرآن است. زمانی که آیه را از او پرسیدیم، گفت: آیه را بلد نیستم و یادم رفته است!

ما از او خواستیم که قرآن را بخواند و امشب برای ما مطرح کند که در کدام آیه از قرآن آمده است که ساختن حرم و بنای گنبد بر روی قبور و ساخت ضریح حرام است!

این آقا اگر می‌توانند مطالب خودشان را بیاورند، حداقل اگر شیعیان حرف او را گوش نکرد؛ آقایان «حنفی‌ها» حرف او را گوش کنند و بروند قبر «ابو حنیفه» را خراب کنند و همچنین «شافعی‌ها» بدانند که ما همچین آیه‌ای در قرآن داریم و قبر «امام شافعی» را خراب کنند.

این آقا باید آیه مورد نظر را بیاورد زیرا تمام مسلمانان تابع قرآن هستند. بر فرض شیعیان قرآنی که شما می‌گویید را قبول نکنند؛ زیرا خدایی که شما از او صحبت می‌کند خدایی است که پیغمبر می‌تواند او را با اسلحه بکشد، حتماً قرآن او را هم می‌تواند تحریف کند.

خدایی که این‌قدر قدرت نداشته باشد نمی‌توان به‌سادگی در مورد او حرف زد. ما دوتا آیه از قرآن می‌آوریم و این قضیه را به‌صورت خیلی ساده مطرح می‌کنیم؛ همچنین تلاش می‌کنیم معنای این آیه و تفسیر اهل سنت به‌صورت روشن بیان شود.

آیه اول: آیه 36 سوره مبارکه نور:

آیه اول در سوره مبارکه نور آیه شریفه 36 است که می‌فرماید:

(فِی بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکرَ فیها اسْمُهُ یسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ)

در خانه‌هایی که خدا اجازه داده همواره محترم و با عظمت باشند و نام وی در هر بامداد و پسین در آن یاد شود.

سوره نور (24): آیه 36

این آقایان بیایند اولاً؛ به ما بگویند (بُیوتٍ) اشاره به کدام خانه است؟! قطعاً اشاره به خانه همه مسلمانان نیست بلکه به خانه‌های خاصی اشاره دارد زیرا این ویژگی‌ها به همه خانه‌ها تعلق ندارد.

دوما؛ مراد از (تُرْفَعَ) به معنای اینکه رفعت بگیرد، برافراشته شود، بلند شود، نمایان شود چیست؟! مراد از خانه‌هایی که خداوند متعال اجازه نمایان شدن آن‌ها را داده است کدام خانه است؟!

آقای «ثعلبی» در تفسیر «الکشف و البیان» جلد هفتم از «بریده اسلمی» نقل می‌کند: پیغمبر اکرم زمانی که این آیه را تلاوت کردند مردی بلند شد و گفت: یا رسول الله! این خانه کدام خانه است؟! پیغمبر اکرم فرمود: مراد خانه انبیاء است!

سپس ابوبکر بلند شد و گفت: یا رسول الله! خانه علی و زهرا هم جزء خانه انبیاء است؟! حضرت در جواب فرمودند:

«نعم من أفاضلها»

بله از فاضل‌ترین خانه انبیاء است.

الکشف والبیان؛ المؤلف: أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم الثعلبی النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت - لبنان - 1422 هـ - 2002 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور، ج 7، ص 107

همچنین در کتاب «در المنثور» اثر «جلال الدین سیوطی» با تحقیق دکتر «ترکی» همین روایت وارد شده است:

«فقام الیه أبو بکر فقال: یا رسول الله هذا البیت منها البیت علی وفاطمة»

ابوبکر بلند شد و گفت: یا رسول الله خانه علی و فاطمه هم جزو خانه انبیاء است؟

«قال: نعم من أفاضلها»

پیغمبر اکرم فرمود: بله با فضیلت‌ترین خانه انبیاء است.

الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین السیوطی، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1993، ج 6، ص 203، باب النور: (36)

در اول این روایت «وأخرج ابن مردویه» وارد شده است و این به معنای آن است که «سیوطی» هیچ اظهار نظری نکرده است؛ این در صورتی است که اگر «سیوطی» به روایتی برسد که ضعیف است بلافاصله در کنار راوی عبارت «بسند ضعیف»را می‌آورد!

روش آقای «سیوطی» در نقل روایت به این صورت است که قبلاً هم توضیح دادیم. همچنین آقای «ألوسی» در کتاب «روح المعانی» همین روایت را آورده است:

«فقام إلیه أبو بکر رضی الله تعالی عنه فقال: یا رسول الله هذا البیت منها لبیت علی وفاطمة رضی الله تعالی عنهما»

ابوبکر بلند شد و گفت: یا رسول الله خانه علی و فاطمه هم جزو خانه‌ای که گفتید است؟

«قال: نعم من أفاضلها»

پیغمبر اکرم فرمود: بله با فضیلت‌ترین خانه انبیاء است.

سپس می‌گوید:

«وهذا إن صح لا ینبغی العدول عنه»

اگر این روایت صحیح باشد دیگر نمی‌توانیم از آن عدول کنیم.

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 18، ص 174، ح 36

این مطلب خیلی مهم است؛ سؤال می‌کنیم آقای «ألوسی» اگر روایت صحیح نیست چرا به ضعیف بودن آن اشاره نکردید؟! این روایات همه نشانگر این است که مسئله اهلبیت (علیهم السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیه) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) را نمی‌تواند قبول کند.

اگر روایت صحیح نبود؛ اشکال سندی و دلالتی داشت چرا به این مطلب اشاره نکردید؟! معلوم است که آقای «ألوسی» هم دلیلی برای عدم صحت روایت ندارد. این اشکال عادی است؛ همان‌طوری که وقتی در جای دیگر می‌آید می‌گویند: رافضه این روایت را درست کردند!

این روایات همه نشانگر این است که خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) و امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) جزء خانه‌هایی است که خداوند فرموده: باید برافراشته شود و رفعت بگیرد. ببینید مراد از رفعت چیست؟! ما می‌خواهیم این مطالب را تنها به وسیله قرآن اثبات کنیم.

خداوند عالم در سوره بقره آیه 127 می‌فرماید:

(وَ إِذْ یرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّک أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیم)

(و نیز بیاد آورید) هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را بالا می‌بردند (و می‌گفتند) پروردگارا! از ما بپذیر تو شنوا و دانایی.

سوره بقره (2): آیه 127

در این آیه شریفه (یرْفَعُ) به چه معناست؟! این مطلب در حقیقت اشاره به حرم ساختن، ساخت بنا بر روی قبور ائمه (علیهم السلام) ضریح درست کردن و گنبد درست کردن است. همان کاری که حضرت ابراهیم انجام داده و خانه خدا را ساخته و برافراشته کرده است.

(یرْفَعُ) در آیه شریفه (فِی بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکرَ) هم اشاره به همین مطلب دارد. نکته دوم این است که آقایان می‌گویند: مراد از (تُرْفَعَ وَ یذْکرَ فیها اسْمُهُ) تعظیم و تکریم این‌ها است.

در کتاب «زاد المسیر» اثر آقای «ابن جوزی» در مقام ترجمه آیه 127 سوره بقره می‌گوید:

«أحدها أن تعظم»

یکی از معانی آن این است که آن‌ها مورد تعظیم قرار بگیرند.

من از شما سؤال می‌کنم تعظیم و تکریم قبور ائمه (علیهم السلام) به چیست؟! آیا ضریح ساختن و گنبد ساختن از مصادیق تکریم هست یا نیست؟!

مشاهده کنید در طول تاریخ قبل از اسلام زمانی که می‌خواستند نسبت به قبور بزرگانشان تکریم کنند بر بالای قبر او گنبد یا ضریح قرار می‌دادند. آقایان «احناف» بر قبر «ابوحنیفه» به قصد تکریم گنبد و بارگاه ساختند، اهل سنت بر قبر آقای «بخاری» گنبد و بارگاه ساختند!

مصداق این روایت کاملاً مشخص است؛ مگر اینکه شخصی کاملاً بی‌عقل باشد که الحمدلله دشمنان ما یک نفر را معین کردند و مابقی «حکم الامثال فیما یجوز وفیما لایجوز واحد» همه از این قبیل هستند؛ آقایی که این حرف را زده خودش هم خارج از این قاعده نیست!

«ابن جوزی» در ادامه روایت می‌گوید:

«والثانی أن تبنی قاله مجاهد وقتادة»

نظریه دوم این است که ما بر روی قبر آن‌ها ساختمان بسازیم، مجاهد و قتاده هم همین مطلب را گفتند.

زاد المسیر فی علم التفسیر، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1404، الطبعة: الثالثة، ج 6، ص 46، النور: (36)

بنابراین این آیه کاملاً بر مشروعیت ساختن حرم بر روی قبور ائمه طاهرین (علیهم السلام) دلالت می‌کند. همچنین در کتاب «تفسیر بحر المحیط» هم آقای «ابو حیان أندلسی» همین روایت را آورده است:

«وإذنه تعالی وأمره بأن (تُرْفَعَ) أی یعظم قدرها قاله الحسن والضحاک»

خداوند متعال اذن داده است که تکریم و تعظیم شود و این روایت را حسن بصری و ضحاک گفته است.

«وقال ابن عباس ومجاهد: تبنی وتعلی»

ابن عباس و مجاهد گفته است: ساختمان بلند روی قبر آن‌ها باشد و برافراشته شود و بالاتر از خانه‌های عادی باشد.

تفسیر البحر المحیط، اسم المؤلف: محمد بن یوسف الشهیر بأبی حیان الأندلسی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت - 1422 هـ -2001 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: الشیخ عادل أحمد عبد الموجود - الشیخ علی محمد معوض، ج 6، ص 421، باب النور: (36)

همچنین آقای «ألوسی» در کتاب «تفسیر المعانی» می‌گوید:

«ومن ذلک أیضا بناؤها رفیعة عالیة لا کسائر البیوت»

باید ساختمان‌های آن‌ها خیلی بلند باشد و خیلی بالاتر از خانه‌های دیگران باشد.

«وفسر بعضهم الرفع ببنائها رفیعة»

خانه‌های انبیاء، امیرالمؤمنین و حضرت زهرا باید ساختمان‌های بلندی باشد.

به چه دلیل؟!

«وإذ یرفع إبراهیم القواعد من البیت وإسماعیل»

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 18، ص 176، باب النور )36 – 37(

ایشان دقیقاً به همان دلیلی که ما اشاره کردیم اشاره کرده است. از آقایان وهابی تقاضا دارم مقداری قرآن بخوانند و فقط شعار ندهند! این روایات را علمای اهل سنت در مورد آیه قرآن بیان کردند که هیچ‌کدام از آنان شیعه نبودند.

آیه دوم: آیه 23 سوره مبارکه کهف:

آیه دوم آیه 23 سوره کهف است؛ بعد از اینکه اصحاب کهف نزدیک 300 سال در غار خوابیدند و سپس بیدار شدند و احساس کردند که مردم از جایگاه آن‌ها خبردار شدند از خداوند متعال خواستند تا آنان را از دنیا ببرد.

زمانی که مردم به دیدن اصحاب کهف آمدند؛ دیدند همه آنان از دنیا رفتند. در آن زمان بین مردم اختلاف به وجود آمد:

(فَقالُوا ابْنُوا عَلَیهِمْ بُنْیاناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَسْجِداً إِذْ یتَنازَعُونَ بَینَهُمْ أَمْرَهُم)

وقتی که میان خویش در کار آن‌ها مناقشه می‌کردند، گفتند بر غار آن‌ها بنائی بسازید پروردگار به کارشان داناتر است، و کسانی که در مورد ایشان غلبه یافته بودند گفتند بر غار آن‌ها عبادت‌گاهی خواهیم ساخت.

سوره کهف (18): آیه 21

اگر چنانچه مسجد ساختن مصداق بارز کفر بوده و بدعت به حساب می‌آمده خداوند عالم باید در این سوره مبارکه به آن اشاره می‌کردند. خداوند عالم در همین سوره مبارکه آیه 13 می‌گوید:

(نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیک نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدی)

ما داستانشان را برای تو به حق می‌خوانیم. ایشان جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان داشتند و ما بر هدایتشان افزودیم.

سوره کهف (18): آیه 13

خداوند تبارک و تعالی در این آیه به صراحت بیان می‌کند که داستان اصحاب کهف به حق است؛ اما زمانی که در قرآن کریم از کار فرعون حرف می‌زند بلافاصله او را محکوم می‌کند، زمانی که از نمرود حرف می‌زند بلافاصله او را محکوم می‌کند!

خداوند متعال در این آیه شریفه نه تنها اصحاب کهف را محکوم نمی‌کند؛ بلکه می‌فرماید: ما او را به حق بر تو می‌خوانیم! ما فعلاً کاری با این مسائل نداریم و مطلبی از کتاب «الکشاف» که اثر آقای «زمخشری» از علمای بزرگ و استوانه‌های تفسیری اهل سنت است؛ می‌آوریم.

من خطاب به بیننده عزیزی که چند شب پیش زنگ زده بود می‌گویم: به این روایت دقت کند؛ زیرا یقیناً «زمخشری» هزاران برابر شما، از قرآن باخبر است، و هزاران برابر «ابن تیمیه» و «محمد بن عبدالوهاب» قرآن بلد بوده است.

آقای «زمخشری» مفسر قرآن است و عمر خود را در تدبر به آیات قرآن گذرانده است؛ ایشان متوفای 538 هجری است و حدود 200 سال قبل از «ابن تیمیه» بوده است. «زمخشری» در کتاب «الکشاف» می‌گوید:

«{ لَنَتَّخِذَنَّ } علی باب الکهف { مَّسْجِدًا } یصلی فیه المسلمون ویتبرکون بمکانهم»

ما می‌خواهیم بر روی قبر اصحاب کهف مسجدی بسازیم تا مسلمانان بیایند آنجا نماز بخوانند و به جایگاه اصحاب کهف تبرک بجویند.

الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل فی وجوه التأویل، أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشری الخوارزمی، تحقیق عبد الرزاق المهدی، الناشر دار إحیاء التراث العربی، عدد الأجزاء 4، ج 2، ص 665

از این روایت معلوم می‌شود که این افراد مسلمان بودند. شما که این همه دم از قرآن می‌زنید و زمانی که گفتیم یک آیه بیاورید! گفتید آیه یادم نیست، یقیناً نمی‌توانید آیه‌ای در قرآن کریم پیدا کنید.

آقای «زمخشری» عمر خود را به تفسیر قرآن کریم گذرانده و قرآن خوانده است این‌طور سخن می‌گویند. آقای «طبری» در کتاب «تفسیر طبری» جلد 15 می‌نویسد:

«وقال المسلمون نحن أحق بهم هم منا نبنی علیهم مسجدا نصلی فیه ونعبد الله فیه»

مسلمانان گفتند: ما بر روی قبر اصحاب کهف مسجد می‌سازیم و آنجا نماز می‌خوانیم و خدا را عبادت می‌کنیم.

جامع البیان عن تأویل آی القرآن، اسم المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1405، ج 15، ص 222، باب الکهف: (19 - 20) وکذلک بعثناهم لیتساءلوا...

اگر آنجا مسجد بسازند تبدیل به بتکده می‌شود و اگر پیروان وهابی معتقدند که اگر در مکان مسجد قبری باشد باید آن قبر را ویران کنند و آثار جسد را به بیرون از مسجد ببرند جواب این روایت را چه می‌دهند؟! آقای «طبری» اهل سنت و از خود شماست.

همچنین آقای «ابن جوزی» متوفای 597 در کتاب «زاد المسیر» می‌گوید:

«فقال المسلمون نبنی علیهم مسجدا لأنهم علی دیننا»

مسلمانان گفتند: ما می‌خواهیم بر روی قبر اصحاب کهف مسجد درست کنیم زیرا این‌ها بر دین ما بودند.

زاد المسیر فی علم التفسیر، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1404، الطبعة: الثالثة، ج 5، ص 123، باب الکهف: (21) وکذلک أعثرنا علیهم...

همچنین آقای «فخر رازی» در کتاب تفسیر خود جلد 21 صفحه 90 می‌نویسد:

«(لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَّسْجِدًا) نعبد الله فیه ونستبقی آثار أصحاب الکهف بسبب ذلک المسجد»

ما بر روی قبر اصحاب کهف مسجد می‌سازیم تا خدا را عبادت کنیم تا آثار اصحاب کهف کهنه نشود و برای آیندگان جاودانه بماند.

التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، اسم المؤلف: فخر الدین محمد بن عمر التمیمی الرازی الشافعی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1421 هـ - 2000 م، الطبعة: الأولی، ج 21، ص 90

آن‌ها به صراحت بیان می‌کنند: مسجد می‌سازند تا قبر اصحاب کهف از بین نرود و نام و یاد این افراد در تاریخ زنده بماند. از این عبارت واضح‌تر می‌خواهید بشنوید؟!

همچنین آقای «شوکانی» در کتاب «فتح القدیر» جلد سوم صفحه 277 می‌گوید:

«أمرهم لنتخذن علیهم مسجدا) ذکر اتخاذ المسجد یشعر بأن هؤلاء الذین غلبوا علی أمرهم هم المسلمون»

اینکه می‌خواهند مسجد بسازند دلالت می‌کند بر این که این افراد مسلمان بودند که پیروز شدند و می‌خواستند بر روی قبر اصحاب کهف مسجد بسازند.

فتح القدیر الجامع بین فنی الروایة والدرایة من علم التفسیر، اسم المؤلف: محمد بن علی بن محمد الشوکانی، دار النشر: دار الفکر – بیروت، ج 3، ص 277، الکهف: (21) وکذلک أعثرنا علیهم...

من واقعاً نمی‌دانم دیگر به چه زبانی باید با این آقایان حرف بزنیم تا:

(وَ مَثَلُ الَّذِینَ کفَرُوا کمَثَلِ الَّذِی ینْعِقُ بِما لا یسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکمٌ عُمْی فَهُمْ لا یعْقِلُون)

مثل کسانی که کافر شدند مثل آن چوپانی است که بر گوسفندان خود نهیب می‌زند و چیزهایی می‌گوید که گوسفندان نمی‌فهمند تنها صدایی و ندایی از او می‌شنوند، کر و گنگ و کورند و در نتیجه راهی برای تعقل ندارند.

سوره بقره (2): آیه 171

نباشند! گویا این روایات، آیات سوره یاسین بود که داشتیم برای این آقایان می‌خواندیم. من در خدمت شما هستم.

مجری:

استاد خیلی از شما متشکرم؛ بنابراین نکته‌ای که در ابتدا مطرح شد با این مضمون که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از طرف پیغمبر اکرم مأمور تخریب قبور بودند و همچنین تخریب قبور از منظر قرآن را به خوبی بیان کردید.

می‌خواهیم ببینیم روش و سیره صحابه پس از رحلت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و اله وسلم) در بنای قبور به چه صورت بوده است؟!

روش صحابه در بنای قبور، پس از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم)

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

در کتاب «وفاء الوفا» اثر آقای «سمهودی» از علمای بزرگ و یکی از شخصیت‌های برجسته اهل سنت است؛ ایشان در جلد دوم صفحه 109 می‌نویسد:

«وکان بیت عائشة رضی الله عنها أحد الأربعة المذکورة. لکن سیأتی من روایة ابن سعد أنه لم یکن علیه حائط زمن النبی صلّی الله علیه وسلّم، وأن أول من بنی علیه جدارا عمر بن الخطاب»

خانه عایشه در زمان پیغمبر اکرم نسبت به مسجد دیواری نداشته است و اولین کسی که دیوار برای آن گذاشت عمر بن خطاب بوده است یعنی در جایی که قبر پیغمبر اکرم قرار دارد دیواری برای خانه عایشه درست کرده است که قبر نبی مکرم اسلام محفوظ باشد.

وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی، المؤلف: علی بن عبد الله، نور الدین أبو الحسن السمهودی (المتوفی: 911 هـ)، الناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولی – 1419، ج 2، ص 109، باب أول من بنی جدارا علی بیت عائشة

اگر چنانچه بنا بر روی قبور حرام است و باید قبرها با خاک یکسان شود، دیوار ساختن بر روی قبر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) چه معنایی دارد؟! دیوار را خلیفه دوم ساخته است!

همچنین در همین کتاب جلد دوم صفحه 111 می‌نویسد:

«روی ابن زبالة عن عائشة رضی الله عنها أنها قالت: ما زلت أضع خماری وأتفضل فی ثیابی «1» حتی دفن عمر؛ فلم أزل متحفظة فی ثیابی حتی بنیت بینی وبین القبور جدارا»

ابن زباله از عایشه نقل می‌کند که او می‌گوید: من همیشه در خانه بدون روسری بودم و لباس خانه می‌پوشیدم تا زمانی که عمر را در خانه من دفن کردند و بعد از او دیگر لباس بلند می‌پوشیدم و روسری می‌گذاشتم تا زمانی که بین ما و بین قبرها دیواری بنا کردند.

اگر واقعاً پس از اینکه خلیفه دوم از دنیا رفت، تمام شد و دیگر ارتباطی با دنیا ندارد؛ عایشه به چه دلیل بعد از دفن عمر در خانه‌اش روسری بر سر می‌گذاشت و لباس می‌پوشید؟! او در خانه حجاب خود را حفظ می‌کرد زیرا یقین داشت که عمر او را می‌بیند و نامحرم است!

قبل از دفن شدن عمر در خانه عایشه، پدر او ابوبکر و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در خانه او دفن بود و به همین دلیل او با لباس خانه و بدون حجاب در منزل بود؛ اما زمانی که عمر در خانه او دفن شد او در منزل حجاب خود را حفظ می‌کرد!!

عایشه معتقد بود که شخص مُرده می‌بیند و با این دنیا ارتباط دارد؛ حال آنکه پیروان وهابیت به تبع از «شیخ الشیاطین» می‌گویند: زمانی که شخص از دنیا رفت، فانی شده و دیگر با دنیای زندگان ارتباط ندارد، صدای ما را نمی‌شنوند و جواب ما را نمی‌دهند!!

در ادامه روایت وارد شده است:

«کانوا یأخذون من تراب القبر»

مسلمانان از خاک قبر پیغمبر اکرم به عنوان تبرک برمی‌داشتند،

اگر خاک قبر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) بدون ارزش است، چرا مسلمانان از آن خاک به عنوان تبرک استفاده می‌کردند؟!

«فأمرت عائشة بجدار فضرب علیهم وکانت فی الجدار کوة»

سپس عایشه دستور داد بر روی قبر پیغمبر اکرم گنبدی گذاشتند و بین خانه و قبر پیغمبر اکرم دیوار کشیدند و بر دیوار سوراخی قرار داده بودند.

«فکانوا یأخذون منها، فأمرت بالکوت فسدت»

مردم دستشان را دراز می‌کردند و از همان سوراخ خاک قبر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) را به عنوان تبرک برمی‌داشتند تا زمانی که عایشه دستور داد سوراخ را بستند.

وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی، المؤلف: علی بن عبد الله، نور الدین أبو الحسن السمهودی (المتوفی: 911 هـ)، الناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولی – 1419، ج 2، ص 111، الفصل العشرون فیما حدث من عمارة الحجرة بعد ذلک، والحائز الذی أدیر علیها

این عبارت که دیواری بر روی قبر پیغمبر اکرم گذاشتند، در حقیقت به معنای تکریم است و با ضریح تفاوتی ندارد. اگر حفاظت از قبور اشکال دارد چرا عایشه همچین بنایی ساخته است؟!

در کتاب «البدایة و النهایة» جلد نهم صفحه 75 داستان مفصلی بیان شده است. نقل می‌کند: در زمان خلافت «ولید بن عبدالملک»، «عمر بن عبدالعزیز» دستور داد تمام خانه‌های اطراف را بخرند و بین آن‌ها ارتباط ایجاد کنند.

«فأدخل فیه الحجرة النبویة حجرة عائشة فدخل القبر فی المسجد»

حجره و قبر پیغمبر اکرم که خانه عایشه در آنجا بود هم داخل مسجد قرار گرفت.

البداية والنهاية ، اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء ، دار النشر : مكتبة المعارف – بيروت؛ ج9، ص 75

آقایان وهابی! نه «عمر بن عبدالعزیز» شیعه بوده است و نه «ولید بن عبدالملک» شیعه بوده است؛ شما که فدایی این افراد هستید به ما بفرمایید چنانچه وجود قبر در مسجد موجب بطلان نماز است، از آن زمان تا الان که 1338 سال می‌گذرد نماز مسلمانان باطل است؟! در این مطلب شک و شبهه‌ای وجود ندارد.

روایت بعدی باز هم در کتاب «وفاء الوفاء» اثر آقای «سمهودی» روایتی در رابطه با «فاطمه بنت اسد» وارد شده است که می‌گوید:

«فلما توفیت خرج رسول الله صلی الله علیه وسلم، فأمر بقبرها فحفر فی موضع المسجد الذی یقال له الیوم قبر فاطمة»

زمانی که فاطمه بنت اسد از دنیا رفت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) دستور داد قبری در مکانی که مسجد قرار داشت حفر کنند.

وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی، المؤلف: علی بن عبد الله، نور الدین أبو الحسن السمهودی (المتوفی: 911 هـ)، الناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولی – 1419، ج 3، ص 87

از این روایت نتیجه می‌گیریم اگر مسجد بعداً بر روی قبر «فاطمه بنت اسد» ساخته شده است این دلیل بطلان فتوای وهابیت است؛ یا مسجد وجود داشته و قبر «فاطمه بنت اسد» را درون مسجد حفر کردند که این هم موجب بطلان حرف وهابیت است!

در کتاب «خلاصة الوفاء بأخبار المصطفی» اثر آقای «سمهودی» وارد شده است:

«مصعب بن عمیر وعبد الله بن جحش دفنا تحت المسجد الذی بنی علی قبر حمزة»

مصعب بن عمیر و عبدالله بن جحش کنار مسجدی که بر روی قبر حمزه سیدالشهدا بود دفن شدند.

خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفی، المؤلف: علی بن عبد الله بن أحمد الحسنی السمهودی (المتوفی: 911 هـ)، دراسة وتحقیق: د/ محمد الأمین محمد محمود أحمد الجکینی، ج 3، ص 114، باب سید الشهداء حمزة بن عبد المطلب ومصرعه

بنابراین بر روی قبر حمزه سیدالشهدا هم مسجد قرار داشته است.

همچنین در همین کتاب روایت دیگری با این مضمون وارد شده است:

«وعن أبی جعفر أن فاطمة بنت رسول الله صلی الله علیه وسلم کانت تزور قبر حمزة رضی الله تعالی عنه ترمّه وتصلحه، وقد تعلمته بحجر»

حضرت فاطمه دختر رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) قبر حضرت حمزه سیدالشهدا را زیارت می‌کردند و اگر خرابی در قبر بود آن را ترمیم می‌کرد و سنگی بر روی آنجا می‌گذاشت.

خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفی، المؤلف: علی بن عبد الله بن أحمد الحسنی السمهودی (المتوفی: 911 هـ)، دراسة وتحقیق: د/ محمد الأمین محمد محمود أحمد الجکینی، ج 3، ص 111، باب زیارة النبی صلی الله علیه وسلم وخلفائه قبور الشهداء علی رأس کل حول

شاید وهابیت فردا یک روایتی را بیاورند و بگویند: نستجیر بالله حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) صحابه پیغمبر اکرم نبوده است!! اگر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) دستور داده بود قبرها را با خاک یکسان کنید حضرت فاطمه زهرا به چه دلیل قبر را ترمیم می‌کردند؟!

اگر پیغمبر اکرم دستور داده بودند قبرها را با زمین یکسان کنید؛ این قبر دیگر احتیاج به ترمیم ندارد و لازم نیست سنگی بر روی قبر بگذارند تا مشخص باشد که اینجا قبر حضرت حمزه سیدالشهدا است!

این روش صحابه بوده است و روایات ما نیست؛ بلکه روایات از کتب اهل سنت است. بسیار واضح و روشن است که این مباحث کاملاً در عهد صحابه از جمله بنی امیه و بنی عباس که شما از آن به «سلف صالح» تعبیر می‌کنید وجود داشته است!

مجری:

استاد از شما خیلی متشکرم؛ اگر اجازه بدهید به همین مقدار بسنده کنیم. ان‌شاءالله در خدمت دوستان خوب بیننده باشیم و صدای گرمشان را بشنویم و تلفن‌هایشان را جواب بدهیم.

باز هم یادآوری می‌کنم تمام راه‌های ارتباطی در اختیار شما قرار دارد تا با ما ارتباط داشته باشید. می‌خواهیم در برنامه زنده «حبل المتین» از «شبکه جهانی ولایت» مدح و منقبت وجود نازنین امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را بشنویم.

زمانی که نام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را می‌بریم و «یا علی» می‌گوییم انگار در بهشت قرار داریم؛ زیرا رمز ورود به بهشت ولایت مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هست.

همچنین زمانی که عاشقان و شیعیان نام وجود نازنین امیرالمؤمنین حیدر کرار را می‌برند و «یا علی» می‌گویند؛ گویا در بهشت قرار گرفته‌اند!

شنیدن نام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و مدح و منقبت وجود نازنین امیرالمؤمنین چقدر زیبا و لذت‌بخش بود و به طور خلاصه ما شیعیان با شنیدن نام زیبای امیرالمؤمنین جگرمان خنک می‌شود!

انسان وقتی تصاویر نجف مخصوصاً ایوان طلایی نجف را می‌بیند، مخصوصاً زمانی که نام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را در اذان می‌شنویم و شهادت به ولایت امیرالمؤمنین را بر زبان جاری می‌کنیم؛ شور و حال عجیبی به ما دست می‌دهد و واقعاً لذت‌بخش هست.

در این گرمای طاقت فرسای تابستان که دمای هوا نزدیک به 50 درجه است و گاهی اوقات با نوشیدن یک لیوان آب خنک جگرمان خنک می‌شود، بچه شیعه‌ها با شنیدن نام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) این حالت برای دل مهربانشان اتفاق می‌افتد.

هرجای عالم هستید ان‌شاءالله عشق و ارادت و محبت حضرت حیدر کرار گوارای وجودتان باشد!

تماس بینندگان برنامه:

در این مدت کمی که از برنامه باقی مانده است می‌خواهیم تماس بینندگان برنامه را پخش می‌کنیم. اگر دوستان ملاحظه کنند و مختصر و مفید مطالبشان را بیان کنند، فکر می‌کنم بتوانیم به تلفن‌های بیشتری جواب بدهیم. آقای مؤمن الطاق از خوزستان سلام به شما:

بیننده (آقای مؤمن الطاق از خوزستان – شیعه):

بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی (حفظه الله) و همچنین مجری توانا آقای علی اسماعیلی؛ خیلی خوشحالم از اینکه امشب توانستم با شما صحبت کنم.

مجری:

من فامیل شما را درست خواندم؟!

بیننده:

بله؛ ایشان یکی از شاگردان امام صادق بودند که در بحث کلام استاد بودند، ما هم به تبرک نام ایشان این اسم را انتخاب کردیم.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

در فضای مجازی هم با همین نام فعالیت دارند.

بیننده:

عرضی خدمت همه بینندگان عزیز داشتم؛ الان الحمدلله رب العالمین با شبهاتی که وهابیت مطرح می‌کنند. با مناظراتی که الان در فضای مجازی شیعه مخصوصاً سایت مذهبی «ندای شیعه» گذاشتند الحمدلله مطلب برای اهل سنت آشکار شده است.

مناظره کنندگان سایت «ندای شیعه» بینندگان «شبکه جهانی ولایت» هستند که بحمدالله پیروز هستند.

بزرگ‌تر از مناظره کنندگان شبکه‌های وهابی کارشناسان این شبکه‌هاست که چند شب پیش یکی از آن‌ها به نام «کمال شرف» از شبکه وهابی «الرحمة» با یکی از مناظرین شیعه در موضوع امامت مناظره کرد و در مناظره شکست فجیعی خورد.

این شخص که بزرگ کارشناسان وهابی بود هیچ کاری نکرد و فرار کرد و بعد از مناظره فوراً اکانت خود را حذف کرد تا کسی به جهت شکستی که خورده بود به او تسلیت نگویند.

الحمدلله امشب آخرین مناظره سایت «ندای شیعه» خواهد بود؛ اگر کسی تمایل دارد می‌تواند به سایت مراجعه کند و آنجا پخش آنلاین مناظره را تماشا کند.

موضوع دیگری هم می‌خواستم مطرح کنم در ارتباط با برنامه شماست؛ وهابیت می‌گویند اگر بنای بر قبور ساختن شرک است اولین مشرک «ابو جندل صحابی» است. آقای «ابو جندل صحابی» هنگامی که «ابو بصیر صحابی» فوت کرد او را دفن کرد و روی قبر او مسجد ساخت.

این مطلب در کتاب اهل سنت از جمله «الوافی بالوفیات» در جلد 10 صفحه 108 چاپ دارالکتاب العربی همچنین کتاب «عمدة القاری» اثر آقای «عینی» جلد 14 صفحه 16 وجود دارد که می‌گوید:

«فدفنه أبو جندل مکانه، وصلی علیه وجعل عند قبره مسجداً»

الوافی بالوفیات، اسم المؤلف: صلاح الدین خلیل بن أیبک الصفدی، دار النشر: دار إحیاء التراث - بیروت - 1420 هـ- 2000 م، تحقیق: أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفی، ج 10، ص 108، باب أبو بصیر الصحابی

عمدة القاری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: بدر الدین محمود بن أحمد العینی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 14، ص 16، باب 51

اگر وهابیت بنای قبور را شرک حساب کنند اولین مشرک این شخص می‌باشد. بنده دوتا سؤال هم از حاج آقای قزوینی داشتم که به نظر بنده سؤالات مهمی هستند و اگر پاسخ بدهند خیلی ممنونم.

سؤال اول این است که نظر ایشان در مورد انتساب کتاب «رجال» اثر آقای «ابن غضائری» چیست و اگر می‌توانند در مورد کلیات این کتاب توضیحی بدهند.

سؤال دوم این است که شنیدم آقای «ذهبی» گفته است: "اگر کسی حتی یک روایت جرح داشته باشد هیچ روایتی از او قبول نیست!" اگر ممکن است این مطلب را هم نشان بدهند خیلی متشکرم.

مجری:

خیلی متشکرم، منتظر باشید تا استاد به سؤالات شما پاسخ بدهند.

بیننده:

دست حضرت استاد را می‌بوسم و از ایشان تشکر می‌کنم که چنین شاگردان خوبی در فضای مجازی و در دنیای واقعی تربیت کردند. یا علی

مجری:

از تماس شما ممنونم، التماس دعای خیر دارم، خدانگهدارتان باشد. به دیار سیر‌جان برویم و با آقای نوربخش که از بینندگان خوب ما هستند صحبت کنیم. سلام بر آقای نوربخش:

بیننده (آقای نوربخش از سیر‌جان – شیعه):

با عرض سلام خدمت شما آقای اسماعیلی و همچنین خدمت استاد بزرگ آیت الله قزوینی؛ صحبت‌هایم را در چند بخش خدمت شما تقدیم می‌کنم. اول اینکه از برادرانی که تلفن را جواب می‌دهند اگر از من آزار و اذیتی به آنان رسیده معذرت‌خواهی می‌کنم.

مطلب دوم اینکه می‌خواستم ببینم در سخنرانی که بعضی از آقایان انجام می‌دهند آیا پروسه یا حساب و کتابی وجود دارد که مشرکین وهابی از آنان سوءاستفاده نکنند؟!

دوتا از آقایان روحانی هستند که یکی از آنان لهجه اصفهانی دارد و دیگری در شبکه «امام حسین» است و به نظر من اگر این دو روحانی نبودند؛ اصلاً شبکه‌های وهابی تعطیل می‌شدند.

مطلب سوم اینکه شعری در مورد آقا امام زمان (ارواحنا له الفداه) در چند خط سرودم که اگر اجازه بدهید بخوانم.

مجری:

بله کوتاه بفرمایید.

بیننده:

باز در عمق دلم احساس خواری می‌کنم

با طلوع یاد تو شب زنده داری می‌کنم

من نمی‌دانم کجا و کی تو از ره می‌رسی

چشم به ره ماندم ولی چشم انتظاری می‌کنم

گرچه در افکار من مانده رخ زیبای تو

باز با یاد رخت من بی‌قراری می‌کنم

هرکجا دل از نبودت پر شده از یأس و غم

باز با امید تو امیدواری می‌کنم

این بیت را برای آقای «خدمتی» سرودم:

مردم بی‌دین و مذهب را چنین افکار است

من برای دیدنت بیهوده کاری می‌کنم

روز جمعه که تو آیی چشم‌هایم از آن تو

من برای فرش ره هردو را راهی می‌کنم

از استاد می‌خواهم در مورد آقای «ابوهریره» مقداری توضیح بفرمایند.

مجری:

از شما ممنونم، خدانگهدارتان باشد. به آمریکا برویم، سرکار خانم رباب خواهر بزرگوارمان پشت خط ارتباطی هستند؛ خواهرم سلام علیکم:

بیننده (خانم رباب از آمریکا – شیعه):

سلام عرض می‌کنم خدمت گویندگان و شنوندگان؛ من وثیقه گذاشتم یک ماه زنگ نزنم امشب زنگ بزنم و تلفن من را وصل کنند چون این هفته زیاد زنگ زدم. سلام عرض می‌کنم خدمت آقای اسماعیلی که همیشه یاد شما هستم.

سلام عرض می‌کنم به جناب آقای دکتر حسینی قزوینی عزیز؛ جناب آقای دکتر من همیشه می‌گویم: روز قیامت ما خطاب به وهابیت می‌گوییم چقدر آقای قزوینی برای شما حرف زد و شما نفهمیدید و گوش نکردید!

دوستان عزیزی که جواب تلفن را می‌دهند پرسیدند: خانم رباب شما چه سؤالی دارید؟ گفتم: بالاخره سؤالی طرح می‌کنم چون آقای دکتر نمی‌گذارند سؤالی باقی بماند اما الحمدلله همه را جواب می‌دهند.

اگر بخواهم یک سؤالی دربیاورم و مطرح کنم این است: شما که تمام این سال‌ها که زحمت می‌کشید لطف عزیزان اهل سنت و سایر فرق است؛ آیا اگر آن‌ها این همه آگاهی‌هایی که شما می‌دهید و از کتب خودشان طرح می‌کنید من نباید به آن‌ها بگویم:

"مقداری به نبوت خودتان هم شک کنید!" اطلاعاتتان کم است. اگر انسان مقداری سواد قرآنی داشته باشد، در متون قرآن به کمک او می‌آید. خداوند متعال می‌فرماید «کل شی‌ء أزواجا»

آیا این سؤال من درست است یانه؟! از همه شما متشکریم که اجازه می‌دهید ما در این غربت از اهلبیت (علیهم السلام) جدا نشویم.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

خانم رباب از شما متشکرم، خدا ان‌شاءالله به شما جزای خیر بدهد. خیلی وقت بود بیننده‌های ما صدای شما را نشنیده بودند و ما شما را جزو شیر زنان دیار غرب می‌دانیم که در نشر فرهنگ اهلبیت تلاش می‌کنید و از برگزاری برنامه‌های دینی فروگذار نیستید.

خدا ان‌شاءالله شما را موفق بدارد!

مجری:

از این خواهر بزرگوارمان ممنونیم؛ به حق این صفت شیر زن بهترین صفتی است که باید به ایشان بدهیم. ان‌شاءالله ایشان که هم نام مادر حضرت علی اصغر هستند با این بانوی بزرگوار محشور شوند.

سؤالات بیندگان را پاسخ بدهیم و اگر فرصتی باقی ماند تلفن‌های دیگری هم خواهیم داشت. آقای مؤمن الطاق چند سؤال مطرح کنند. ایشان گفتند: نظرتان را در خصوص کتاب «رجال» آقای «ابن غضائری» بفرمایید.

ارزیابی صحت و سقم نظرات «ابن غضائری» در رجال:

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

در رابطه با نظرات «ابن غضائری» ما در کتاب «المدخل الی علم الرجال و الدرایة» مفصل بحث کردیم که ما همان نظر مرحوم آیت الله «خوئی» را قبول داریم که انتساب این کتاب به «ابن غضائری» مشخص نیست و ثابت نشده این کتاب متعلق به «ابن غضائری» باشد.

آنچه از آقای «ابن غضائری» سند قطعی داریم این است که فرزندان «ابن غضائری» بعد از فوت پدرشان تمام آثار علمی او را از بین بردند.

گاهی اوقات فرزندانی هستند که نام پدر را زنده می‌کنند همانند «فخر المحققین» که نام پدرش «علامه حلی» را بلند کرد و بعضی دیگر از فرزندان این چنین هستند؛ اما کتابی که الان منسوب به «ابن غضائری» هست دارای مطالب دوگانه است:

یک مرتبه روایات را به طور کلی تضعیف کرده است که ما حرف او را نمی‌پذیریم زیرا معلوم نیست این شخص کیست. اول باید «مضعف» و «جارح» برای ما مشخص بشود تا ما جرح و تضعیف او را قبول کنیم.

در مواردی ایشان استدلال می‌کند و می‌گوید: روایات این آقا این است و از روایات او بیان می‌کند که این شخص ضعیف است یا این شخص ثقه است.

اجتهاد این شخص برای ما محترم است؛ زمانی که دلایل را می‌آورد و می‌گوید: به این دلایل این آقا ضعیف است و به این دلایل این شخص ثقه است؛ گرچه خودشان دوتا کتاب داشتند: کتابی در «ضعفا» و کتابی در «ثقات» داشتند.

کتابی که الان از او در دست داریم فقط کتاب «ضعفا» است و کتاب «ثقات» او موجود نیست؛ بر فرض کسی در زمان حیات او کتاب «ثقات» او را استنساخ کرده باشد، کتاب «ثقات» او اصلاً در دست ما نیست و ظاهراً کتاب «ثقات» چندین برابر کتاب «ضعفا» بوده است!

آنکه اجتهاد کرده، این اجتهاد برای ما محترم است که ما از این اجتهاد چه برداشتی می‌کنیم. شاید مؤلف این کتاب از این اجتهاد «ضعف» برداشت کرده است و فقیه دیگری بیاید از این کتاب «توثیق» برداشت کند!

از این جهت کاملاً مشخص است، اما ایشان هرکسی بوده بسیار شخص متصرع در تضعیف بوده است. ایشان بسیاری از بزرگانی که بزرگان ما در طول تاریخ به روایات آنان عمل کردند را تضعیف کرده است.

مجری:

سؤال دیگری داشتند و آن این است که گفتند: "«ذهبی» بیان داشته اگر شخصی جرحی داشته باشد روایتی از او مورد قبول نیست." در مورد این مطلب توضیح بفرمایید.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

ایشان در کتاب «النکت علی مقدمة ابن الصلاح» جلد 3 صفحه 362 در روایتی می‌گوید:

«فلو جرحه واحد وعدله مائة قدم قول الواحد لذلک»

اگر صد نفر یک راوی را توثیق کنند یک نفر او را تضعیف کند قول یک نفر مقدم است.

النکت علی مقدمة ابن الصلاح، الناشر: أضواء السلف – الریاض، الطبعة الأولی، 1419 هـ - 1998 م، تحقیق: د. زین العابدین بن محمد بلا فریج، ج 3، ص 362، شماره 244

این نظر ایشان است؛ اما آقای «ذهبی» کتابی به نام «الرواة الثقات المتکلم فیهم بما لا یوجب ردهم» دارند. ایشان در این کتاب نام تعدادی از راویانی که گفتند کذاب است را آوردند؛ مثلاً به عنوان نمونه در همین کتاب صفحه 53 وارد شده است:

«أحمد بن عیسی التستری مصری ثقة حجة احتج به الشیخان وما علمت فیه وهنا فلا یلتفت الی قول یحیی بن معین فیه کذاب وکذا غمزه ابو زرعة»

احمد بن عیسی تستری مصری از قول مسلم و بخاری ثقه و حجت است اما یحیی بن معین او را دروغگو خوانده است و ابو زرعه او را تضعیف کرده است.

الرواة الثقات المتکلم فیهم بما لا یوجب ردهم، الإمام الحافظ أبی عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، تحقیق محمد إبراهیم الموصلی، الناشر دار البشائر الإسلامیة، سنة النشر 1412 هـ - 1992 م، مکان النشر بیروت – لبنان، ص 53

ما نمی‌دانیم فتوای او را نگاه کنیم یا عمل او را نگاه کنیم؟! طبق یک ضرب المثل: خانه از پای بست ویران است! امثال آقای «خدمتی» که در یک شبکه آمریکایی انگلیسی می‌گوید: "شیعه‌ها اصلاً رجالی ندارند" به این مطلب توجه کند!

«ذهبی» می‌گوید: اگر صد نفر شخصی را توثیق کند، اما یک نفر او را تضعیف کند تضعیف مقدم است. در این روایت «ابن معین» که از استوانه‌های علم رجال است می‌گوید: این شخص کذاب است!

در صفحه 55 همین کتاب راجع به «احمد بن فرات» می‌گوید:

«من کبار الائمة الاثبات»

سپس از «ابن خراش» نقل می‌کند:

«علی قول ابن خراش فیه یکذب عمداً»

ابن خراش می‌گوید: این شخص عمداً دروغ می‌گفت!

الرواة الثقات المتکلم فیهم بما لا یوجب ردهم، الإمام الحافظ أبی عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، تحقیق محمد إبراهیم الموصلی، الناشر دار البشائر الإسلامیة، سنة النشر 1412 هـ - 1992 م، مکان النشر بیروت – لبنان، ص 55

ما از این شخص این‌طور روایات فراوان داریم؛ آقایان به صفحه 66 مراجعه کنند؛ شخصی راوی به نام «اسرائیل بن یونس» می‌آورد و می‌گوید:

«من ثقات الکوفیین»

از طرف دیگر می‌گوید:

«وقال ابن سعد منهم من یستضعفه قلت ولا یلتفت إلی ابن حزم فی رده لحدیث إسرائیل وتضعیفه»

ابن حزم أندلسی و دیگران گفتند: این شخص اسرائیلی‌ات نقل می‌کرده است و شخص ضعیفی بوده است.

الرواة الثقات المتکلم فیهم بما لا یوجب ردهم، الإمام الحافظ أبی عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، تحقیق محمد إبراهیم الموصلی، الناشر دار البشائر الإسلامیة، سنة النشر 1412 هـ - 1992 م، مکان النشر بیروت – لبنان، ص 66، شماره 18

مجری:

بسیار خوب؛ استاد آقای نوربخش گفتند: در خصوص شخصیت «ابوهریره» توضیحاتی بفرمایید.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

نسبت به «ابوهریره» باید مفصل بحث کنیم که آقای «ابوهریره» کیست و نظر آقایان درباره «ابوهریره» چیست. من تنها مسئله‌ای برای عزیزان بیننده عرض کنم که آقای «ابوهریره» روایتی را نقل می‌کرد و بعد که مشخص می‌شد این روایت اشکال دارد می‌گفت:

«لَا هذا من کیسِ أبی هُرَیرَةَ»

این از کیسه ابوهریره بوده است.

در اینجا روایت مفصلی بیان شده است مبنی بر اینکه:

«قال النبی أَفْضَلُ الصَّدَقَةِ ما تَرَک غِنًی وَالْیدُ الْعُلْیا خَیرٌ من الْیدِ السُّفْلَی وَابْدَأْ بِمَنْ تَعُولُ تَقُولُ الْمَرْأَةُ إِمَّا أَنْ تُطْعِمَنِی وَإِمَّا أَنْ تُطَلِّقَنِی وَیقُولُ الْعَبْدُ أَطْعِمْنِی وَاسْتَعْمِلْنِی وَیقُولُ الِابْنُ أَطْعِمْنِی إلی من تَدَعُنِی فَقَالُوا یا أَبَا هُرَیرَةَ سَمِعْتَ هذا من رسول اللَّهِ»

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2048، ح 5040

اول روایت «قال النبی» می‌گوید، اما آخر روایت «من کیسِ أبی هُرَیرَةَ» می‌گوید.

ایشان می‌گفت: من دوتا کیسه داشتم، یک کیسه را زمان عمر باز کردم و اگر چنانچه کیسه دوم را باز می‌کردم گردنم را می‌زد و من را می‌کشت.

مجری:

مشت نمونه خروار است!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

این روایت از کتاب «صحیح بخاری» است و من از کتاب «مسند أحمد بن حنبل» و جاهای دیگر نیاوردم. سند روایت خیلی واضح و روشن است و قضاوت با بینندگان است.

مجری:

خیلی ممنونم، استاد چند دعا بفرمایید حسن ختام برنامه ما باشد.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

خدایا تو را قسم می‌دهیم به آبروی محمد و آل محمد فرج مولای ما امام زمان (ارواحنا له الفداه) نزدیک بگردان، قلب نازنینشان را از ما خوشنود بگردان، ما را مشمول دعاها و عنایات ویژه آن بزرگوار قرار بده.

خدایا به حق محمد و آل محمد رفع گرفتاری از همه گرفتاران بنما، عزیزان ما در عراق و سوریه و یمن و بحرین و عربستان سعودی و افغانستان و پاکستان و تاجیکستان و ترکیه و کشمیر و هرکجا که گرفتارند به حق محمد و آل محمد از همه آنان رفع گرفتاری بنما.

خدایا به حق محمد و آل محمد شر اشرار از سر مسلمین کوتاه بگردان، خدایا به حق محمد و آل محمد شر وهابیت پلید و تکفیری را از مسلمانان دور بگردان، خدایا وهابیت پلید و تکفیری را هرچه زودتر از صفحه گیتی محو و نابود بگردان.

خدایا بر تمام افرادی که در هرکجای دنیا توسط اشرار مصیبت‌زده و گرفتارند و قلب‌هایشان شکسته است رحمت و صبر و مغفرتت را بر این دودمان و قلب‌ها نازل بگردان.

خدایا به حق محمد و آل محمد حوائج ما و حوائج دست اندرکاران «شبکه جهانی ولایت» و حوائج بینندگان عزیز مخصوصاً ولایت یاوران گرامی برآورده نما، دعاهای ما را به اجابت برسان.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

مجری:

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

به پایان برنامه زنده «حبل المتین» رسیدیم، فردا جمعه و متعلق به وجود نازنین آقا و مولایمان امام زمان (ارواحنا له الفداه) است.

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

هرکجا هست خدایا به سلامت دارش

یا علی مدد، خدانگهدار



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب