2024 April 19 - جمعه 31 فروردين 1403
ریشه‌های فکری وهابیت
کد مطلب: ٨٣٧٢ تاریخ انتشار: ١٧ شهریور ١٣٩٠ - ١١:٤٨ تعداد بازدید: 2538
حبل المتین » وهابیت
ریشه‌های فکری وهابیت

آثار ابن تیمیه منشا فکری وهابیت - تکفیر شیعه
حبل المتین 90/06/17


لینک دانلود

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 17 / 06 / 90

مجری :

ممنونیم که برنامه ما را برای دیدن انتخاب کردید . قصد من و همکارانم در این برنامه این است که تاریخ اسلام را یک دور ، تحلیل و واکاوی نماییم و وقایعی که در صدر اسلام اتفاق افتاده که عمدتا منشأ آثار و اعتقادات برای مسلمان ها است ، بررسی کنیم . عمده مطالبی که خدمت شما عرض می کنیم ، از کتب اهل سنت است . در این خصوص هم قضاوتی نمی کنیم . بینندگان ما همه اهل شعور و منطق و تعقل هستند و خودشان تصمیم می گیرند و خودشان فکر می کنند .

ما ترس و واهمه ای از بیان علمی نداریم . بنده همیشه این تذکر را در ابتدای بحث بیان می کنم ؛ اما از جسارت و توهین و بی ادبی ، پرهیز می کنیم . همین تقاضا را هم از شما بیننده عزیزی که تماس می گیرید ، داریم ؛ چون این دستور موالیان ما است .

ما در خدمت کارشناس عزیز و ارجمند برنامه ، آیت الله دکتر حسینی قزوینی هستیم .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

بنده هم از همه بینندگان عزیز که در جای جای این کره خاکی ، ما را میهمان کانون گرم خانواده هایشان قرار داده اند ، سلام عرض می کنم . موفقیت همه عزیزان را از خداوند خواهانم .

مجری :

اگر خاطر شریف حضرت عالی و بینندگان عزیز باشد ، مباحثی که ما مطرح می کنیم به صورت سلسله ای و مسلسل است . ما در چند شب قبل مباحث مربوط به وهابیت را شروع کردیم و قصد داریم جلساتی را به این موضوع اختصاص دهیم .

ما در جلسه گذشته بیوگرافی از وهابیت و چگونگی پیدایش و بنیانگذار آن مخصوصا ابن تیمیه ، را ارائه دادید . بنده از شما تقاضا دارم سؤال آخری را که در جلسه قبل داشتیم ، را به صورت خلاصه پاسخ دهید تا ارتباطی بین این جلسه و جلسه قبل ایجاد شود ، سپس به سؤالات جدید می پردازیم .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

همان طور که شما هم اشاره فرمودید ، ما در جلسه گذشته در رابطه با بنیانگذاران فکری و سیاسی وهابیت صحبت شد و اشاره شد که امروز یکی از مسائلی که به عنوان تهدید جدی برای جهان اسلام مطرح است و مانع پیشرفت اسلام است و عامل بدبینی مردم ، به ویژه متفکران غربی به اسلام است ، همین جنایات وهابیت است که واقعا هر کس نام اسلام را می شنود ، این ترور ها و این تروریست ها که عمدتا از عربستان سعودی صادر می شود ، در ذهنش تداعی می کند . متأسفانه امروز یکی از مصارف بزرگ بودجه عربستان سعودی صرف همین قضایا می شود و الان در خود عربستان سعودی ، هیئت امر به معروف و نهی از منکر یا رابطه العالم الاسلامی که عمدتا سه دانشگاه بین المللی در اختیارشان است ، جامعه اسلامی مدینه ، دانشگاه ام القری و دانشگاه امام محمد بن سعود . یعنی اگر کسی به خروجی های این سه دانشگاه به ویژه دانشگاه امام محمد بن سعود نگاه کند ، عمدتا تفکرات انتخاری و انفجاری و تکفیری در این سه دانشگاه وجود دارد .این ها تصور می کنند با این فتاوای تکفیری و تفجیری ، می خواهند به جهان اسلام ، خدمتی بکنند و حال آن که با این کار خود اسلام را بدنام می کنند و امروز واقعا این تفکر وهابیت ، لکه ننگی در دامن اسلام و در جهان اسلامی است .

این که قضیه چیست ، من بارها گفتم و باز هم تکرار می کنم . اگر این آقایان تصور می کنند مثلا یک عده ای مسلمانان شیعه و سنی ، با توسل به اهل بیت (علیهم السلام) اين ها راه كفر و شرك مي پیمایند ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) با این ها چه کار می کرد ؟ ابتدا دستور می داد مشرکین را بکشند یا این که سیزده سال در مکه مکرمه کار فرهنگی انجام داد و در هر کجا که بودند ، اول با طرف مقابل ابلاغ و اتمام حجت می کرد و حتی آیه قرآن است که می فرماید : وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ . اگر کسی از مشرکین پناهندگی خواست ، به او پناهندگی بده تا آن ها هم سخن خداوند را بشنوند . توبه / 6

اگر این آقایان راست می گویند و می خواهند منادی توحید هستند و علیه کفر و شرک می خواهند کاری انجام دهند ، یکی از بزرگانشان بیایند و در یکی از رسانه های بین المللی با شخصیت هایی از شیعه یا از مسلمان ها از اهل سنت باشند .

شما ببینید آقای احمد طیب ، شیخ الازهر ، بزرگترین شخصیت فکری و سیاسی اهل سنت است . این آقا رسما اعلام کرد که امروز تفکر وهابی و سلفی ، همان تفکر خوارج است . ان شاء الله بنده از سایت خودشان نشان خواهم داد .

الان دیگر بحث شیعه نیست . اگر راست می گویند ، جناب مفتی اعظم عربستان سعودی یا یکی از شخصیت های هیئت کبار علمای عربستان سعودی با یکی از شخصیت های اهل سنت یا یکی از بزرگان و مراجع شیعه که سخنگوی مذهب هستند ، در یک رسانه عمومی صحبت کنند . اگر چنانچه مفتی عربستان سعودی یا یکی از شخصیت های وهابی آمد و با یک مرجع شیعه که بارها اعلام کردند ما برای مناظره آمادگی داریم ، بیایند و صحبت کنند . اگر توانستند ثابت کنند که روش ما یک روش شرک آلود است ، قطعا تمام اهل سنت هم می پذیرند .

این راهش نیست که آقایان پشت پرده ها و در های بسته بنشینند و فتواهای تکفیری و فتواهای قتل و غارت و انفجار صادر کنند . حتی همین امروز بود که بنده سایت ها را نگاه می کردم ، دیدم که آقایان در قضیه سوریه ، زورشان به دولت سوریه نمی رسند ، می گویند : ما حرم حضرت زینب (سلام الله علیها ) را منفجر می کنیم . این نشانگر نهایت پستی و زبونی شما است . اصلا قضیه حرم حضرت زینب (سلام الله علیها ) چه ارتباطی به قضیه سوریه دارد .

شبکه ما یک شبکه سیاسی نیست ، این را هم که عرض می کنم ، این ها نهایت پستی خودشان را با این کارشان نشان می دهند . مگر در سال 88 نبود که 38 نفر از بزرگان وهابی فتوا دادند ، حتی در میان این مفتیان ، مفتی اعظم عربستان سعودی ، عبد الرحمن براک ، شیخ صفر الحوالی و این مفتی گندیده و لجن کویت که نسبت به ائمه بدترین جسارت ها را کرد و حتی تا پای لعن هم آمد ، فتوا دادند که حرم حضرت امیر (علیه السلام) ، حرم امام حسین ، حرم حضرت ابو الفضل (علیهم السلام) و حرم حضرت زینب (سلام الله علیها ) را منفجر كرده و با خاک یکسان کنند .

این ها چه کار می کنند ، اگر حرفی برای زدن دارند ، در همین ده ها ماهواره خود ، با شخصیت های شیعه صحبت کنند و می دانند که اگر مفتی اعظم عربستان با شیخ الازهر یا مفتی اعظم مصر صحبت کند ، حرفی برای زدن غیر از فحش و تکفیر ندارد . من معتقدم اگر مفتی عربستان سعودی ، آل الشیخ با شیخ احمد طیب 5 دقیقه حرف بزند ، شیخ طیب ثابت می کند تمام تفکرات وهابیت ، مخالف با آیات قرآن است ، اصلا کاری به روایات هم نداریم . اگر مفتی اعظم بیاید و با یکی از مراجع صحبت کند ، در همان 5 دقیقه اول ثابت می کند که تمام مبانی فکری وهابیت ، مخالف قرآن ، سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، سیره صحابه است . اما این ها نمی آیند ، همین نیامدن بهترین دلیل است بر این که حرفی برای زدن ندارند .

این ها بحث هایی بود که لازم دیدم آن ها را توضیح دهم . مثلا مفتی اعظم ، بن باز ، پشت در های بسته فتوا صادر می کند :

الجماعة الذين من الجعفرية يدعون عليا والحسن والحسين فهم مشركون مرتدون عن الاسلام .

اگر کسی یا علی ، یا حسین گفت ، این شخص مشرک و مرتد از اسلام است .

همین فتوا است که زمینه ساز این همه قتل و کشتار و انفجار است . نه تنها در داخل ایران ؛ حتی این انفجارات در خود عربستان سعودی هم کشیده شد . در کشورهای منطقه ، در لبنان ، پاکستان ، مصر ، افغانستان ، در عراق که در کشتار شیعه و حتی اهل سنت ، کولاک کرده اند .

من نمی دانم این آقا که می گوید : کسی که یا علی ، یا حسین بگوید ، مشرک است ، این که در روایت های خودشان با سند های صحیح آمده که ما در ماه مبارک رمضان بحث کردیم که یک مرد نا بینا خدمت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) می رود و از حضرت تقاضا می کند که برای شفای چشمش دعا کند . پیامبر (صلی الله علیه و آله) به او دستور می دهد که به مسجد برو و در آن جا وضو بگیر و نماز بخوان و بگو يا محمد يا رسول الله ! انی اتوجه بک الی ربی فی حاجتی ليقضيها ،

اگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفت : بگو یا محمد ! ، آیا دستور به شرک داده ؟ آقای حاکم نیشابوری در مستدرک خود ، جلد اول ، صفحه 458 می گوید :

این روایت ، شرایط صحیحین را دارد .

حاکم نیشابوری ، مستدرک ، ج 1 ، ص 458

یا از همه بالاتر فتاوای خود ابن تیمیه است که روایت را در کتاب رسائل و فتاوای خود ، جلد 27 ، صفحه 132می آورد :

روایت صحیح است .

ابن تیمیه ، مجموعه رسائل وفتاوی ، ج 27 ، ص 132

اگر روایت صحیح است ، پیامبر (صلی الله علیه و آله ) می گوید : در مسجد بنشین . حال فاصله پیامبر (صلی الله علیه و آله) با این مرد چقدر بوده ؟ معلوم نیست که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حجره خود بودند یا این که در مسافرت بودند ؟ حال با این فاصله ، صدا بزن یا محمد ، یا رسول الله ! انی اتوجه بک الی ربی فی حاجتی لیقضیها . این چه فرقی دارد با این که ما بگوییم يا رسول الله انا توجهنا واستشفعنا وتوسلنا بک الی الله وقدمناک بين يدی حاجاتنا يا وجيها عند الله اشفع لنا عند الله ؟

این ها می گویند : این برای دوران حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده . همین قضیه را آقای عثمان بن حنیف صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، زمان عثمان بن عفان ، به آن شخصی که خانه یکی از تشکیلات عثمان می رفت و او پاسخش را نمی داد و با مشکل مواجه بود ، یاد داد که برای حل مشکلت این کار را انجام بده . آن شخص به مسجد رفت وهمین توسل را خواند : يا محمد يا رسول الله ! انی اتوجه بک الی ربی فی حاجتی ليقضيها ، بعد از آن پیش عثمان رفت و مشکلش حل شد .

وقتی برگشت از عثمان بن حنیف تشکر کرد . عثمان گفت : من این را از خودم نگفتم ؛ بلکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به من آموزش داد . روزی نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودم . شخص نابینایی آمد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به او چنین دستوری داد .

آقای طبرانی این قضیه را در معجم صغیر خود ، جلد اول ، صفحه 183 بیان می کند و می گوید :

والحديث صحيح

طبرانی ، معجم صغیر ، ج 1 ، ص 183

اصلا مبنای آقای طبرانی این نیست که روایت را تصحیح کند ؛ اما چون می داند افراد ماجراجو و افراد فتنه در بحث توسل فتنه می کنند ، می گوید : این مسأله صحیح است .

یا همین قضیه که توسل به پیامبر (صلی الله علیه و آله) در زمان عثمان بن عفان با رهنمود عثمان بن حنیف ، انجام شده ، آقای ابن تیمیه در کتاب التوسل والوسیله ، جلد اول ، صفحه 94 می گوید :

روایت صحیح است .

ابن تیمیه ، توسل و الوسیله ، ج اول ، ص 94

البته ابن تیمیه در ادامه مطلب ، شروع به توجیه آن می کند . یا این که واقعا اگر کسی یا علی ، یا حسین بگوید ، مشرک و مرتد است ، اولین مشرک و مرتد ، ابوبکر است . در صحیح بخاری و دیگر کتاب ها آمده . آقای زینی دحلان در کتاب الدرر السنیه ، صفحه 34 می گوید :

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) که از دنیا رفته بود ، ابوبکر آمد و گفت : بابی انت وامی طبت حیا ومیتا اذکرنا یا محمد عند ربک ،

یا محمد گفتن اگر شرک است و ارتداد دارد ولو بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) . با وجود این که آقای زینی دحلان آن را بررسی سندی کرده یا این که آقای باقلانی از استوانه های کلامی شما اهل سنت است ، در تمهید شان ، صفحه 488 این مسأله را مطرح می کند .

یا قضیه بلال بن حارث که در زمان عمر بن خطاب ، متوسل به پیامبر (صلی الله علیه و آله) می شود و می گوید :

حدثنا أبو معاوية عن الأعمش عن أبي صالح عن مالك الدار قال وكان خازن عمر على الطعام قال أصاب الناس قحط في زمن عمر فجاء رجل إلى قبر النبي (ص) فقال يا رسول الله استسق لأمتك فإنهم قد هلكوا فأتي الرجل في المنام فقيل له إئت عمر فأقرئه السلام وأخبره أنكم مسقيون وقل له عليك الكيس عليك الكيس فأتى عمر فأخبره فبكى عمر ثم قال يا رب لا آلو إلا ما عجزت عنه

یا رسول الله ! برای امت طلب باران کن تا هلاک نشوند ... وقتی این قضیه را برای عمر بن خطاب نقل می کند ، عمر گریه می کند و می گوید : من چیزی کوتاهی نکردم مگر این که توانایی آن را نداشتم.

ابن حجر عسقلانی ، فتح الباری ، ج 2 ، ص 412

این قضیه را از کرامات عمر نقل می کند . این شخص پیش قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده و گفته : یا رسول الله ! این عبارت با یا علی و یا حسین ، چه تفاوتی دارد ؟ اگر این شرک است ؛ پس یا رسول الله هم شرک است .

بنده وقتی این روایت را برای آقای محمد زینی ، یکی از مفتیان مکه مکرمه خواندم ، تعجب کردند و گفتند : واژه یا رسول الله ، در کتاب های ما آمده ؟ گفت : شاید روایت ضعیف باشد ؟ گفتم : این روایت را آقای ابن حجر عسقلانی در کتاب فتح الباری ، جلد 2 ، صفحه 412 باب سؤال الناس الامام الاستسقی اذا قحطوا آورده و گفته که این روایت صحیح است .

ابن کثیر دمشقی در کتاب البدایه والنهایه ، جلد 7 ، صفحه105 ، وقایع سال 18 هجری قمری می گوید :

هذا اسناد صحيح

سند روایت صحیح است .

ابن کثیر ، البدایه و النهایه ، ج 7 ، ص 105 وقایع سال 18 هـ

اگر بنا باشد یا علی گفتن و یا حسین گفتن شرک باشد ، یا رسول الله گفتن هم شرک است ، این ها باهم فرقی نمی کند .

یا روایتی که در مورد عبد الله بن عمر که در نزد شما از قداست خاصی برخوردار است ، وقتی پایش به خاطر گرفتگی یا سکته ، لمس می شود و نمی تواند حرکت کند ، یکی از همراهانش می گوید :

حدثنا أبو نعيم قال حدثنا سفيان عن أبي إسحاق عن عبد الرحمن بن سعد قال خدرت رجل بن عمر فقال له رجل اذكر أحب الناس إليك فقال محمد

محبوب ترین انسان ها را صدا کن تا پایت از این حالت خارج شود و شفا پیدا کند . عبد الله بن عمر گفت : یا محمد .

ابو اسحاق حربی ، غریب الحدیث ،

بخاری ، الادب المفرد ، ص 207

ایشان متوفای 285 هـ که با دو واسطه این قضیه را نقل کرده است . اگر این قضایا شرک است ، عبد الله بن عمر ، بلال بن حارث ، ابوایوب انصاری ، بلال مؤذن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ، خلیفه اول مشرک باشند . اما شما آن ها را رها کرده و چند تا شیعه را که یا علی و یا حسین می گویند ، بهانه کرده اید و آن ها را مشرک و مرتد می دانید .

این ها قضایایی است که انسان می بیند و قلبش به درد می آید . بعضی از همین فارغ التحصیلان دانشگاه محمد بن سعود ، در این ماهواره ها می گویند : ما که فتوای به قتل نمی دهیم .

اما وقتی شما می گویید توسل شرک است . حرم ائمه (علیهم السلام) باید خراب شود . یک جوان که خبر ندارد و جاهل و نادان است ، وقتی می گویید شرک است ، پیامبر (صلی الله علیه و آله) با مشرکان چه برخوردی داشت ؟ با آن ها جنگید ، شما هم باید با آن ها بجنگید .

ما بحثی را از آقای بن جبرین از مفتیان شماره 2 عربستان سعودی بود که می گوید :

الرافضة بلا شك كفار لاربعة ادلة

دلیل اولشان هم این است که آن ها طعن در قرآن می کنند . اگر واقعا طعن در قرآن اشکال دارد ، شما این همه روایت در تحریف قرآن دارید . این قضایا چیست ؟ اگر قابل جواب دادن است ، به یکی از این ها پاسخ دهید . ما هم حاضر هستیم متقاعد شویم . شما هم یک جواب قانع کننده به ما بدهید . ببینیم این قضیه ای که شما این گونه حکم تکفیر صادر می کنید ، در حالی که همه این مطالب در صحاح شما هم موجود است .

مجری :

حضرت استاد ! شما از بن جبرین و فتاوای عجیب و غریب و خیلی تندی که این آقا داشت ، بیان کردید . ما دیدیم که در جنگ سی و سه روز ایشان فتاوای بسیار تندی داشتند . شما فرمودید که آقای بن جبرین به چهار دلیل فتوا به تکفیر شیعیان دادند . یک دلیل را بیان کردید ، اگر امکان دارد بقیه دلائل آن را هم بفرمایید .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

دلیل دوم ایشان هم ، دلیل مسخره و خنده آور است . ایشان می گوید : دلیل دوم که شیعیان کافر هستند :

طعنهم فی السنة واحاديث صحيحة فلا يعملون بها لانها من رواية الصحابة الذينهم كفار في اعتقادهم

در سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و احادیث صحیحه اشکال می کنند و به آن عمل نمی کنند . چون روایات صحیحه از صحابه نقل شده و شیعیان صحابه را کافر می دانند . معتقدند که صحابه بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) همه کافر شدند و فقط چند نفری از آن ها مسلمان ماندند .

یعنی تصور می کند احادیث صحیحه جزء ما انزل الله است . می گوید شیعیان معتقدند که صحابه بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) همه کافر شدند و فقط چند نفری از آن ها مسلمان ماندند . خلفای سه گانه ، جمهور صحابه ، همه کافر شده اند .

این خلاصه سخن این مفتی عربستان است که شیعیان به سنت و احادیث صحیحه عمل نمی کنند. خیلی عجیب است ، یعنی عمل نکردن به احادیث صحیحه به معنای کافر شدن است .

بنده در این جا باید چند نکته را بیان کنم . این آقایان هم هر شب در ماهواره های خود می گویند : این ها صحابه را کافر می دانند ، این ها به صحابه جسارت می کنند ، همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله) را چنین و چنان می کنند .

در هر صورت تلقی آقایان این است که شیعه معتقد است که تمام صحابه ، جز این چند نفر ، همه کافر هستند . بنده یک توضیح مختصر می دهم و وقتی بحث صحابه را شروع کردیم ، باید جلسات متعدد و زیادی در مورد صحابه داشته باشیم . اولا آقایان به ما بگویند چند نفر صحابه داریم . پیامبر (صلی الله علیه و آله) که از دنیا رفت ، آمار صحابه چند نفر بودند ؟

ابن کثیر دمشقی سلفی در کتاب البدایه و النهایه ، جلد 5 ، صفحه 397 می گوید :

پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) که از دنیا رفت ، تعداد صحابه 120 هزار نفر بود .

ابن کثیر ، البدایه و النهایه ، ج 5 ، ص 397

ما می پرسیم شما می توانید اسامی این 120 هزار نفر را برای ما بگویید . اسامی این ها در کجا نوشته شده ؟ می گویند :

اسامی این 120 هزار نفر ثبت نشده ، تعدادی که ثبت شده ، ده هزار نفر هستند .

سیوطی ، تدریب الراوی ، ج 2 ، ص 220

ایشان می گویند تمام صحابیه که اسامی آن ها ثبت شده ، ده هزار نفر هستند . آقای ابن حزم اندلسی در کتاب اسماء الصحابه و ما روی عنهم ، صحابه ای که ما اسامی آن ها را داریم و روایت از آن ها نقل شده است . ایشان 999 نفر از صحابه را آمار داده یعنی از 120 هزار نفر 999 نفر اسامی آن ها معلوم و مشخص است ؛ حتی به هزار نفر هم نرسیده ، یعنی از 120 هزار نفر ، 119 هزار نفر از آن ها هیچ کلمه و جمله ای از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل نکرده اند . البته عمده روایات این ها از چند نفر بیشتر نیست . از ابو هریره مجموعا 5374 روایت ، از عبد الله بن عمر مجموعا 2630 روایت ، از انس 2286 روایت ، از عایشه 2210 روایت ، که مجموعا حدود 13 هزار نفر از همین چند نفر روایت نقل شده است .

حال بگویید از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) چند روایت دارند ؟ 537 روایت ، آن هم می گویند فقط 50 روایت از آن صحیح است و مابقی به هیچ وجه صحیح نیست . با این که امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) از بدو تولد تا آخرین لحظه از زندگی مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همراه ایشان بوده . در صورتی که ابوهریره در جنگ خیبر مسلمان شده و بيشتر از هجده ماه با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نبوده است .

نکته دیگری که آقای ابن حزم اندلسی در کتاب اسماء الصحابه و ماروی عنهم ، آورده این است :

445 نفر از این صحابه ، فقط یک روایت نقل کرده اند .

یعنی 50 در صد از صحابه تک روایتی هستند . یعنی یک روایت گفته اند . 211 نفر را آورده و گفته : این ها فقط دو روایت دارند . یعنی در حدود 700 نفر از صحابه ، یک روایت یا دو روایت نقل کرده اند . آیا به این سنت می گویند ؟ اگر کسی گفت : روایات صحابه ، جوابگوی مسائل فقهی و اخلاقی و سیاسی و اقتصادی نیست ، آسمان بر سر آن ها باید خراب شود .

نکته دوم این که ، بنده از عزیزان حتی شیعیان ، تقاضا دارم این مطلب را در جواب داشته باشند . گر چه ما می دانیم مطالبی را که ما برای این آقایان بیان می کنیم ، مثل یاسین خواندن است و فایده ای ندارد .

عقیده شیعه در مورد صحابه ،در کتاب رجال شیخ طوسی ، 488 نفر از صحابه را بیان کرده . از این تعداد ، 176 نفر از آن ها را توثیق کرده و می گوید : روایت این ها معمول به عند الشیعه هستند . در مورد اصحاب امیرالمؤمنین از صحابه ، 436 نفر را آورده و گفته 187 نفر از این ها مورد وثوق هستند و روایات آن ها مورد استناد است یعنی 176 نفر از صحابه در اصحاب النبی (صلی الله علیه و آله) و370 نفر از آن ها را شیخ طوسی توثیق کرده و ما به روایات این 370 نفر از صحابه عمل می کنیم . حداقل 300 نفر از صحابه در نزد ما ، روایاتشان حجت است .

معلوم می شود که این ها جز حرف های بی پایه و اساس ، چیز دیگری نیست . در جای دیگر ، آقای ذهبی در تاریخ اسلام ، جلد 3 ، صفحه 484 می گوید :

در جنگ جمل هشتصد نفر از انصار با علی بن ابیطالب (علیه السلام) بودند و 400 نفر از کسانی که در بیعت رضوان در رکاب علی بن ابیطالب (علیه السلام) بودند .

ذهبی ، تاریخ اسلام ، ج 3 ، ص 484

شیعه به این ها ترضی کرده و برایشان دعا می کند . در الفتوح ابن اعثم ، جلد 2 ، صفحه 544 می گوید :

در جنگ صفین هشتصد نفر از انصار در رکاب علی بن ابیطالب (علیه السلام) بوده و 900 نفر از کسانی که در بیعت رضوان حضور داشتند ، در رکاب ایشان بودند .

ابن اعثم ، الفتوح ، ج 2 ، ص 544

این ها همه صحابه بودند و ما برای این ها ترضی می کنیم و در نزد ما مقدس و محترم هستند .

از طرف دیگر ، آقایان می گویند : شما می گویید تمام صحابه مرتد شدند ، غیر از چهار نفر . اگر در این زمینه روایت دارید ، بفرمایید .

در البدایه و النهایه ، ج 6 ، صفحه 33 ، می گوید :

عائشة قالت لما قبض رسول الله ارتدت العرب قاطبة وأشربت النفاق والله لقد نزل بي ما لو نزل بالجبال الراسيات لهاضها وصار أصحاب محمد

عايشه گفته : وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفت ، تمام عرب مرتد شدند ....

ابن کثیر ، البدایه و النهایه ، ج 6 ، ص 33

یا آقای مزی در تهذیب الکمال ، جلد 21 ، صفحه 557 می گوید :

قال لما مات النبي (ص) كفر الناس إلا خمسة

بعد از این که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفتند ، مردم کافر شدند ،غیر از پنج نفر .

مزی ، تهذیب الکمال ، ج 21 ، ص 557

حال به کت بگویید این پنج نفر چه کسانی بودند ؟ حتما می گویید : ابابکر ، عمر ، عثمان ، اگر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) را مسلمان بدانید ، ایشان هم بوده . بنده گمان نمی کنم غیر از این ها کس دیگری را داشته باشید .

تماس بینندگان

بیننده : محمد از اصفهان ـ شیعه

بنده دو موضوع را می خواهم بیان کنم . اول این که ، این شبکه های وهابی به شدت وحدت برادران اهل سنت را بر ریاست اهل سنت معنا می کنند . علمای اهل سنت و قدیمی های آن ها و کسانی که اهل مطالعه هستند از آن ها ، همیشه متوجه هستند که بزرگترین دشمن برادران اهل سنت چه در زمان ابن تیمیه و چه در زمانی که خاندان وهابی بر علیه خاندان ملک شریف قیام کردند و چندین جنگ بر علیه آن ها به راه انداختند ، برادران اهل سنت عربستان را برای قدرت قتل عام کردند ، آیا آن ها اهل سنت نبودند ؟ یا این که بزرگترین امپراطوری اسلامی را چه کسانی منحل کردند ؟ همین ها بودند .

یا ما کدام برادر سنی مرز نشین ما حاضر است ، الان که وهابی ها به خلیج فارس چشم دوخته اند ، بگویند خلیج !! این کارشناسان وهابی فقط خلیج را می گویند . یا در برنامه های عربی ، اهواز را در نقشه هایشان ، جدا از ایران نشان می دهند . در صورتی که در آن برنامه ها به عنوان مهمان شرکت می کنند . پس در این جا اصلا حرف از سنی و شیعه نیست ، بحث در مورد تجاوز به مرزهای ما است .

نکته دوم این که ، اولین مسأله در هر دینی توحید است . بنده با شبکه وهابی کلمه دو بار تماس گرفتم و گفتم آقای کارشناس در کتاب توحید محمد بن عبد الوهاب برای خداوند ، دست و پا قائل شده و گفته خداوند در اصل نشسته ، اما در کتاب های ما همه این مسائل را رد می کند .

این آقای کارشناس حدیثی را از امام (علیه السلام) در اصول کافی نشان می دهد که بعضی ها قائل به جسمانیت خداوند است . آن کارشناس فقط سؤال امام (علیه السلام) را نشان می دهد و پاسخی را که داده اند ، نشان نمی دهد .

بیننده : محمد از سقز ـ اهل سنت

بنده می خواستم در مورد سلفی ها صحبت کنم . چرا ما راه دور برویم و در شبکه های ماهواره ای به دنبال آن ها باشیم . این سلفی ها الان در شهرها و در مساجد ما تبلیغ می کنند . مثلا اگر شخصی را از دنیا می رود ، اجازه نمی دهند که برای آن مرده فاتحه خوانده شود ، حتی بعضی از این آخوندها دعوا می کنند و می گویند نباید برای مرده فاتحه خواند و دعا کرد ؛ چون کسی که مرد ، رفته .

الان یک دوره ای شده که در مساجد خودمان تبلیغات زیادی می کنند ، به حدی که انسان شرمش می شود . آخوند عربستان برای خودش حرف هایی می زند . این فاتحه خواندن و دعا کردن ، از کوچکی در گوش های ما خواندند و گفتند که به مرده فاتحه و دعا می رسد .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

برای ما این مسأله خیلی عجیب است و باید خود این آقایان پاسخ دهند . ما ان شاء الله در سلسله بحث هایی که داریم ، این ها را بیان خواهم کرد .

بیننده : آقای ثریایی از مشهد ـ شیعه

بنده امشب یکی از این شبکه های وهابی را می دیدم . این ها متأسفانه جسارت را به غایت رساندند. شما با این متانت و ادب صحبت می کنید ؛ اما آن ها با کمال وقاحت و بی ادبی در مورد امام زمان (علیه السلام ) ما ، در موردی یکی از اعتقادات مسلم شیعیان چگونه صحبت می کنند . آن آقای سجودی که قبلا راویان شیعه را متهم به مواد مخدر می کردند . الان هم که شمشیر را از رو بسته و هر چه می توانند علیه امام زمان (علیه السلام) صحبت مي كنند .

نکته دوم این که ، این شبکه ها که این همه بر علیه شیعه و شیعیان برنامه و مطلب دارند ، چطور در مورد مسیحیت و یهودیت و لائیک برنامه ندارند . یعنی ما فقط دشمن درجه یک وهابیت و دیگر مسلمان ها هستیم ؟ بنده از شما تقاضا دارم که در این خصوص توضیحاتی را بیان کنند .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

در خصوص مواردی که بیان کردید ، آقای سبکی در کتاب السیف الصقیل ، نامه ای را که آقای ذهبی به ابن تیمیه نوشته را بیان کرده . بنده از بینندگان عزیز تقاضا دارم این مطلب را به عنوان یادگاری از ما داشته باشند . این که ما این همه می گوییم و برای این ها مانند یاسین خواندن است . ما شاید یک مطلب را ده بار پاسخ دادیم ؛ اما باز می بینیم که حرف خود را تکرار کرده و جسارت و توهین می کنند و غیر از خودشان در زیر این آسمان هیچ مسلمانی را نمی بینند . یک روایت از نهج البلاغه می خواند و فوری می گوید : مراد از حضرت علی (علیه السلام) ، حضرت زهرا (سلام الله علیها ) است .

نامه ای که آقای ذهبی از استوانه های اهل سنت است و به ابن تیمیه نوشته ، به صورت مفصل در کتاب السیف الصقیل آقای سبکی بیان شده است :

معظم أتباعك إلا قعيد مربوط خفيف العقل أو عامي معظم أتباعك إلا قعيد مربوط خفيف العقل أو عامي ...

آقای ابن تیمیه ! معظم پیروان تو افراد عقب مانده ، گوشه گیر و سبک عقل می باشند . یا این ها افرادی عوام ، دروغگو و کودن هستند . یا این ها افرادی بیگانه ، فرومایه و مکار می باشند . یا این ها افرادی خشک ، ظاهر الصلاه و فاقد عقل می باشند . اگر حرف مرا قبول نداری ، پیروانت را امتحان کن و آن را در ترازوی عدل بگذار و ببین که آیا این پیروان چنین صفاتی را دارند یا ندارند .

سبکی ، سیف الصقیل ، ص 218

این را که ما نمی گوییم ، آقایان ببینند و به این کارشناسان و افرادی که در این شبکه ها هر روز شمشیر تکفیر و تفسیق و تخریب و انفجار صادر می کنند ، واقعا ذهبی آن ها را خوب شناخته است .

این هم پاسخ شما در مورد فرمایشان کارشناسان وهابی بود .

بیننده : آقای صفایی از کردستان ـ اهل سنت

بنده می خواستم در مورد بحث وهابیت و اهل تسنن نکته ای را بیان کنم . اولا حساب اهل تسنن باید به صورت کامل از وهابیت جدا شود . دوما ، این آقایانی که این تفکرات جدید را بیان می کنند ، حقیقتا نمی دانیم که این مسائل را از کجا مطرح می کنند . ما اهل تسنن ایران که اکثرا شافعی مذهب هستند ، ببینند که نظر امام شافعی در مورد اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) چیست ؟ این ها را در نظر بگیرند. فقه شافعی ملا عبد الکریم مدرس را بیاورید و نگاه کنید نظر ایشان در مورد زیارت قبور چیست ؟ نظرش در مورد اهل بیت (علیهم السلام) چیست ؟ بنده به عنوان یکی سنی در سال 63 به زیارت امام رضا (علیه السلام) رفتم . اگر خداوند بخواهند ده بار دیگر هم می روم .

نکته بعد این که ، ما به جایی رسیدیم که این ها خیلی از مردم را سر در گم کرده اند و نمی دانند که این ها چه می گویند ؟ ما الان روحانی هایی داریم که از ترس وهابیت نمی توانند نظر خود را بیان کنند .

مطلب دیگر این که ، خیلی از افراد هستند که شمشیر را از رو بسته و می خواهند بین مسلمانان تفرقه افکنی کنند . برای مثال شب گذشته آقای اللهیاری در مورد امام و مقام معظم رهبری ، مطالبی را گفت که تا صبح نتوانستم بخوابم .

وهابیت و راه آن ها مشخص است و ما و علمای ما می دانند که این ها چه کسانی هستند . اما این آقا به عنوان یک شیعه که اعتقادات اهل سنت را بیان می کند و آنقدر جوان است که حتی ریش کاملی ندارد ، آیا سزاوار است که بر علیه مقام معظم رهبری و حضرت امام صحبت کنند . حضرت امامی که حتی دشمنان جرأت ندارند بر علیه ایشان صحبت کنند .

بنده از شما استاد قزوینی تقاضا دارم که یک برنامه در مورد روشنگری در خصوص این آقا داشته باشید .

مجری :

ما چندین جلسه در مورد این آقا برنامه داشتیم ، اگر شما جلساتی قبلی را که استاد قزوینی به صورت مفصل در باره این شبکه صحبت کرده بودند ، می دیدید ، حتما متوجه می شدید که چقدر بین این شبکه و آن شبکه فاصله است .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

هم از ابو حنیفه و هم از امام شافعی ، این مسائل به صورت مفصل مطرح کردند . امام شافعی قضایای مفصلی در رابطه با توسل به ائمه (علیهم السلام) داریم :

آل النبي ذريعتي * وهم إليه وسيلتي

أرجو بهم أعطى غدا * بيدي اليمين صحيفتي

آل پیامبر (صلی الله علیه و آله) پناهگاه من هستند . این ها واسطه من نزد خداوند هستند . امیدوارم به برکت اهل بیت (علیهم السلام) پرونده مرا به دست راستم كه اهل بهشت باشم ، بدهند .

دیوان امام شافعی ، ج اول ،ص 25

ابن حجر عسقلانی ، الصواعق المحرقه ، ج 2 ، ص 524

در مورد شبکه آقای اللهیاری ، ما بار ها صحبت کردیم و گمان نمی کنم دیگر لزومی به تکرار آن باشد . یک زمانی بود که آقایان اهل سنت می گفتند اگر واقعا جمهوری اسلامی با این شخص در این فحاشی ها موافق نیست ، پس چرا از قم برنامه پخش می کنند .

الان متوجه شدند فحاشی هایی که این شخص به مسئولین نظام و به شخصیت های مراجع ما که امام راحل هم از مراجع بزرگ محسوب می شدند ، داده ، فکر نمی کنم یک دهم از آن ها را شبک های بی بی سی و دیگر شبکه های لوسانجلسی ، چنین فحاشی نکردند .

بنده در جلسه ای که آیت الله مکارم با یکی از مراکزی که در رابطه با وهابیت صحبت می کند ، فرمودند : این اللهیاری دیوانه به آن ها فحش می دهد و آن ها هم به شیعه فحش می دهند .

این تعبیر ایشان بوده . این گونه نیست که بزرگان و مراجع ما در برابر این آقا ساکت باشند .

بیننده : آقای فلاح از مشهد ـ شیعه

بنده چند سؤال از محضر استاد قزوینی داشتم .

سؤال اول ، چرا در سوره حجرات که در مورد این است که صدای خود را در محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بلند نکنید ، خطاب یا ایها الذین آمنوا ، آمده است ؟

سؤال دوم ، در مورد سخن امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام ) كه در نهج البلاغه نقل شده که فرمودند : انهما عادلان و قاسطان ، منظور حضرت در این جا چه بوده است ؟

سؤال سوم ، مراد از کلمه اهل بیت از لحاظ قرآنی نه روایی ، در سوره احزاب ، آیه 33 ، إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ، آن جایی که خداوند متعال خطاب به حضرت ابراهیم (علیه السلام) و همسرش دارد : رَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ . هود / 73 ، در این آیه خداوند همسر حضرت ابراهیم را جزء اهل بیت او می داند . بنده می خواستم بدانم چگونه به شبهه ای که می گویند زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) جزء اهل بیت محسوب نمی شوند ، پاسخ می دهید ؟

سؤال چهارم ، در مورد بیعت رضوان ، آیا همه کسانی که با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بیعت کردند ، شامل رضی الله عنهم و رضوا عنه ، می شوند ؟ اگر نمی شوند ، دلیلش چیست ؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

برادر عزیز ! بعضی از سؤالات شما به توضیحات مفصل دارد . این که چرا خطاب در آیه لاترفع اصواتکم ، یا ایها الذین آمنوا آمده ، این مشخص است که خطاب به همه مؤمنان است یعنی اگر هر مؤمنی خواست صدای خود را بالاتر از صدای پیامبر (صلی الله علیه و آله) برود ، عملش از بین می رود . شأن نزول آن را هم آمده و درباره ابوبکر و عمر پیش پیامبر (صلی الله علیه و آله) بودند که در گیری لفظی پیدا می کنند و صدایشان بالا می رود . این سؤال را می توانید از جناب دکتر رضایی اصفهانی که در زمینه قرآن صحبت می کند ، سؤال کنند .

در مورد سؤال دوم که حضرت امیر (علیه السلام) در مورد ابوبكر و عمر گفته اند که عاصم کاذب غادر ، در نهج البلاغه نیست . در کتاب صحیح مسلم ، جلد 5 ، حدیث 4468 آمده که آقایان می گویند چرا شما این تکه از روایت را می خوانید و صدر روایت را نمی خوانید ؟ در آن جا عباس هم همین تعبیر را نسبت به امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) دارد . شما باید این را پاسخ دهید كه فردی که به عنوان صحابه مطرح است ، نسبت به علی بن ابیطالب (علیه السلام) که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مورد ایشان می گوید : علی مع الحق و الحق مع علی و علی مع القرآن و القرآن مع علی ، این تعبیر را استفاده می کند . چرا این عبارت رکیک را چه عباس و چه شخص دیگری که گفته باشد ، مخالف قرآن و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) است . در ضمن ، حرف آقای عباس برای ما حجت نیست . حرف امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) به عنوان خلیفه اول از دیدگاه ما ، و خلیفه چهارم از دیدگاه شما ، حجت است . شما می گویید رابطه میان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و دیگر خلفا ، رابطه حسنه بوده و شما شيعه ها مي خواهید این رابطه حسنه را خلاف نشان دهید . ما برای اثبات این قضیه را نقل می کنیم . کاری هم نداریم که رابطه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) درست بود یا درست نبود ؟ فرضا هم اگر این مطلب درست باشد ، باز هم شما محکوم هستید . معلوم می شود که بین خود امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و عباس که عموی ایشان هست ، رابطه حسنه نبوده است . به قولی شما از چاله در می آیید و در چاه می افتید .

در مورد اهل بیت در قرآن ، مشخص است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بیوت متعدد داشتند نه یک بیت . ایشان از ما جواب قرآنی خواستند ، اولا ما از اهل سنت 72 روایت صحیح داریم که این آیه 33 سوره احزاب در مورد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها ) و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) نازل شده است . چطور این آقایان می گویند آیه 40 از سوره توبه ، در مورد ابوبکر نازل شده . آیه 11 از سوره نور در مورد عایشه نازل شده . در صورتی که نه اسم عایشه و نه اسم ابوبکر در آیه بیان شده است . می گویند روایت در این زمینه داریم . اگر در این جا دو روایت دارید ، در مورد آیه 33 سوره احزاب 72 روایت داریم که در مورد این پنج تن نازل شده است .

دوما ، در مورد این دو آیه فاصله وجود دارد ، آیه ای که در سوره احزاب آمده و آیه ای که در سوره هود بیان شده . علاوه بر این ، حضرت ابراهیم (علیه السلام) یک بیت داشتند در صورتی که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نه بیت داشت . اگر بنا باشد که اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) باشد ، باید بگوید انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیوت . همان طور که قبل از این آیه کلمه بیوت بیان شده ، وقرن فی بیوتکنّ . بعد از این هم ، باز کلمه بیوت به صورت جمع آمده . اگر بنا است با حضرت ابراهیم مقایسه کنند ، به ما جواب بدهند که حضرت ابراهیم یک خانه داشت : رَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ

در صورتی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بیوت متعدد دارد و اگر قرار است شامل همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) شود ، باید بگوید السلام علیکم علی البیوت ، نه این که بگوید : اهل البیت .

علاوه بر این ، لحن آیات مربوط به زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، لحن توبیخی است . در صورتی در این جا لحن آیه تکریمی است .

در رابطه با قضیه بیعت رضوان ، آیه 10 سوره فتح می گوید : فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ ، کسی که بیعت شکنی می کند ، به خودش ضرر می زند .

تعبیر العادلان القاسطان ، از حضرت علی (علیه السلام) نیست ؛ بلکه از امام صادق (علیه السلام) است . علاوه بر این ، روایت سند ندارد . ثانیا ، ذیل روایت به ضرر این ها است . آقایان می توانند این روایت را در کتاب الصراط المستقیم ، جلد 3 ، صفحه 73 ببينند . اول روایت از امام صادق (علیه السلام ) می پرسند :

وقيل للصادق عليه السلام : ما تقول في العمرين ؟ فقال : إمامان عادلان قاسطان كانا على الحق فرحمة الله عليهما ، فلما خف المجلس سئل عن التأويل فقال : ( و جعلناكم أئمة يدعون إلى النار ( 2 ) وأما القاسطون فكانوا لجهنم حطبا ( 3 ) ) وعدلا عن الحق وهو علي ، فالرحمة وهو النبي صلى الله عليه وآله عليهما ( وما أرسلناك إلا رحمة للعالمين )

نظر شما در مورد ابوبکر و عمر چیست ، گفتند : امامان عادلان قاسطان . منظور از امامان ، ائمه ای است که دعوت به جهنم می کند . منظور از قاسطون این است فکانوا لجهنم حطبا ،...

الصراط المستقیم ، ج 3 ، ص 73

ما به طلبه های خود می گوییم اصلا این روایات را مطرح نکنند . این روایات هم سند ندارند و هم اهانت به مقدسات اهل سنت است . این روایت را آقای شوشتری در کتاب الصوارم المهرقه فی جواب الصواعق المحرقه ، صفحه 155 و هم چنین در کتاب شرح احقاق الحق ، جلد اول ، صفحه 69 آورده است. در آن جا مشخص است که چیست ؟ در صدر روایت می گوید : سأل رجل من المخالفین ، یکی از مخالفین به حضرت این گونه گفت . وقتی رفت ، حضرت فرمود : نظر من این بوده .

بنده عبارت را اشتباها متوجه شدم که این بیننده گفت : انهما غادران ...

این هم جواب برادر عزیز . البته ما به این روایت ، به صورت مفصل در فقه مقارن ، پاسخ دادیم و پخش شده ، شاید دوباره اگر لازم شد ، باز هم پخش شود .

بیننده : امیر از زاهدان ـ اهل سنت

استاد قزوینی در جلسه قبل فرمودند که از سوره احزاب 100 آیه کم شده و مقداری از آن را بز خورده . بنده می خواستم بدانم مگر خداوند در قرآن نگفته که قرآن کلام من است و کسی نمی تواند به آن اضافه و از آن کم کند . من خودم محافظ آن هستم .

نکته بعد ، مگر بعد از خلفای سه گانه حضرت علی (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام) حکومت نکردند ، چرا این ها قرآنی را که کم شده بود یا آیاتی را که گم شده بود را اضافه نکردند ؟ پس این ها هم در حق مسلمین ظلم کردند که آیاتی را که کم شده یا بز خورده را اضافه نکردند .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

ما از شما تشکر می کنیم ؛ اما حرف هایی که ما در رابطه با تحریف قرآن زدیم ، از کتاب های اهل سنت نقل کردیم . نگفتیم ما به آن معتقدیم ؛ حتی ما گفتیم که اهل سنت هم اعتقادی به تحریف قرآن ندارند . این آقایان وهابی که می خواهند به شیعه جسارت کنند که شما چنین روایتی دارید ، ما هم می گوییم شما چنین روایتی دارید . ما از صحیح بخاری ، حدیث 6918 روایت عمر را نقل کردیم که گفته بود آیه رجم در قرآن بوده ؛ اما حذف شده است . حال شما به این روایت پاسخ دهید ؟ هر جوابی که شما به این روایت دادید ، ما هم از روایاتمان همان جواب می دهیم .

عایشه می گوید : آیه رضاع از قرآن حذف شده است . پیامبر (صلی الله علیه و آله) همان زمان که از دنیا می رفتند ، ما این آیه را در قرآن می خواندیم .

فتوفي رسول الله صلي الله عليه وسلم وهن فيما يقرأ من القرآن .

صحيح بخاري ، ح 6918

در صحیح مسلم ، حدیث 3487 ، شما چه جوابی به این روایت دارید ، هر جوابی که شما دادید ، ما هم جواب را از این طرف می دهیم . یا قضیه بز عایشه یا گوسفند ایشان که می گوید :

حدثنا أبو سَلَمَةَ يحيى بن خَلَفٍ ثنا عبد الأعلى عن مُحَمَّدِ بن إسحاق عن عبد اللَّهِ بن أبي بَكْرٍ عن عَمْرَةَ عن عَائِشَةَ وعَنْ عبد الرحمن بن الْقَاسِمِ عن أبيه عن عَائِشَةَ قالت لقد نَزَلَتْ آيَةُ الرَّجْمِ وَرَضَاعَةُ الْكَبِيرِ عَشْرًا وَلَقَدْ كان في صَحِيفَةٍ تَحْتَ سَرِيرِي فلما مَاتَ رسول اللَّهِ (ص) وَتَشَاغَلْنَا بِمَوْتِهِ دخل دَاجِنٌ فَأَكَلَهَا

من این آیه قرآن را نوشته بودم و زیر رختخوابم گذاشته بودم . ما مشغول کفن و دفن پیامبر (صلی الله علیه و آله) بودیم که آن بز یا گوسفند آمد و آن را خورد و آیه قرآن به شکم بز رفت .

سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 328

این روایت را که ما نگفتیم ، اگر شما می گویید روایت صحیح نیست ، آقای البانی در سنن ابن ماجه ، جلد اول ، صفحه 328 می گوید : روایت صحیح است .

ما از این روایت ، ده ها مصدر بیان کردیم . مسند ابی یعلی ، جلد 4 ، صفحه 323 . هم چنین در المنثور ، تألیف سیوطی ، جلد 2، صفحه 335 ، حتی در بعضی از کتاب های اصولی آقایان که مقدمه برای فقه است . مثل اصول سرخسی ، جلد 2، صفحه 80 . اصول آقای جساس ، جلد 2 ، صفحه 264 همین قضیه داجن را که آیه قرآن را خورده ، بیان کرده است .

بنده گفتم شما هم این مسائل را دارید ، پس ما هم بگوییم به خاطر این که شما چنین روایتی دارید ، شما معتقد به تحریف قرآن هستید . نه ، ما این سخن را نمی گوییم و چنین عقیده ای هم نداریم که شما معتقد به تحریف قرآن هستید .

بارها ما و بزرگان ما گفته اند : اهل سنت معتقد به تحریف قرآن نیستند و این روایات هم دلیل نمی شود . توجیه و تأویل کردند . ما هم اگر روایاتی داریم ، جواب دادند و آن ها را توجیه و تأویل کرده اند .

چطور توجیه علمای شما حجت است ، اما توجیه و جواب علمای شیعه ، حجت نیست . ده ها بار در شبکه المستقله آمده و ثابت کردند بر این که شیعه قائل به تحریف قرآن نیست . آقای عثمان الخمیس و دیگران هم آمده بودند و به مبارکی این امر که شیعه معتقد به تحریف قرآن نیست ، گوسفند بریانی هم آوردند و خوردند . اما بعد از سه ماه یا چهار ماه ، در همین شبکه مستقله گفتند : شیعیان به تحریف قرآن هستند .

حال اگر ما بتوانیم تکه آن شبی را که خود وهابی ها ثابت کردند که شیعیان قائل به تحریف قرآن نیستند و دیگران هم این مطلب را قبول کردند و سور آن را هم خوردند و همه مردم هم دیدند . اما با این حال هر روز در شبکه های ماهواره ای خود ، این مطلب را چماقی کرده و بر سر شیعه می زنند .

مجری :

حضرت استاد ! بحث ما در مورد وهابیت بود که یکی از مفتیان عربستان ، آقای بن جبرین گفته بود شیعه به چهار دلیل کافر است . شما دو دلیل آن را بیان کردید ، دو دلیل دیگر هم مانده ، آن ها را هم بیان کنید .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

در رابطه با دلیل سوم و چهارم آقای بن جبرین ، ایشان می گویند : چون شیعیان ، اهل سنت را کافر می دانند ، پس ما هم شیعیان را کافر می دانیم .

البته ما قصد جسارت نداریم ؛ اما واقعا انسان وقتی عبارت را می بیند ، این سخن را اگر یک شتر چران بیابان های ریاض بگوید ، انسان گلایه نمی کند . اما یک انسان عالم که همه مفتی است و هم دکترا دارد که بگوید : شیعه ها قائل هستند که اهل سنت ، نجس هستند . اگر با یکی سنی دست دهند ، بلافاصله دست خود را آب می کشند .

بنده از آقایان اهل سنت تقاضا می کنم ، که به مطلب آقای بن جبرین به دقت گوش کنید .

يعتقدون نجاسة الواحد منا فمتي صافحناهم غسلوا ايديهم بعدنا

شيعيان معتقدند تک تک ما اهل سنت ، نجس هستیم . وقتی با آن ها مصافحه می کنیم ، بعد می روند و دستان خود را آب می کشند .

حداقل سالیانه بیشتر از 250 یا 300 هزار نفر مسافر از ایران به عربستان سعودی می روند . غذای آن ها را می خورد ، از رستوران های آن ها استفاده می کنند . ذبیحه آن را حلال می دانند . پشت سر آن ها نماز می خوانند .

بنده روزی مهمان منزل پرفسور غامدی بودیم . ایشان گفتند : شما معتقدید که ما نجس هستیم . گفتم : بنده در منزل شما چای و شربت خوردم . میوه را شستید ، خوردم . قطعا می خواهید به ما سحری هم بدهید ، ما هم خواهیم خورد . حداقل عملا حرف شما رد می شود . شما از بنده می پرسیدید که این عقیده را دارید یا ندارید ؟ بنده هم جواب شما را می دادم .

چهارمین دلیل آقای بن جبرین :

شركهم الصريح بالغلو في علي وذريته ودعائهم مع الله

چون این ها یا علی و یا حسین می گویند و نسبت به علی بن ابیطالب (علیه السلام) و ذریه ایشان غلو می کنند ، ما آن ها را مشرک و کافر می دانیم .

اللؤلؤ المکین من فتاوی فضیله شیخ بن جبرین ، ص 39

این عبارت را می توانید روی سایت های این آقایان ، مشاهده کنید . این آقا می گوید : شما شیعیان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و ذریه ایشان را غلو می کنید و اين ها در کنار خدا می خوانید.

اگر واقعا یا علی گفتن و یا رسول الله گفتن ، کفر و شرک است ، ما گفتیم . پیامبر (صلی الله علیه و آله) به ما دستور داده ، عبد الله بن عمر می گفت : یا محمد ، بلال بن حارث می گفت : یا رسول الله . ابوبکر می گفت :يا رسول الله اذکرنا عند ربک ... ، امیرالمؤمنین می گوید : يا رسول الله اذکرنا عند ربک ...

علاوه بر این ، خداوند کریم در سوره مائده ، خیلی واضح می گوید : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (35) . بين خود و خدا وسیله ای انتخاب کنید .

آیا شما این ها را هم برای مردم می خوانید ؟ یا این که می گویید مراد از وسیله ، عمل صالح است. کجای آیه نوشته ، عمل صالح ؟؟ به صورت مطلق نوشته ، وابتغوا الیه الوسیله ، بین خود و خدا ، واسطه قرار دهید .

اگر واسطه افراد قرار دادن ، باید حکم به کفر صحابه کنید . در صحیح بخاری ، حدیث 1010 ، از قول خلیفه دوم می گوید :

حدثنا الْحَسَنُ بن مُحَمَّدٍ قال حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ الْأَنْصَارِيُّ قال حدثني أبي عبد اللَّهِ بن الْمُثَنَّى عن ثُمَامَةَ بن عبد اللَّهِ بن أَنَسٍ عن أَنَسِ أَنَّ عُمَرَ بن الْخَطَّابِ رضي الله عنه كان إذا قَحَطُوا اسْتَسْقَى بِالْعَبَّاسِ بن عبد الْمُطَّلِبِ فقال اللهم إِنَّا كنا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا فَتَسْقِينَا وَإِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِعَمِّ نَبِيِّنَا فَاسْقِنَا قال فَيُسْقَوْنَ

خدایا ما به تو ، به واسطه پیامبرت متوسل می شدیم .

صحیح بخاری ، ح 1010

این روایت را از قول صحابه نقل می کند . اگر واقعا توسل به غیر ، شرک است ؛ پس تمام صحابه هم مشرک بودند . علاوه بر این ، در ضمن روایت می گوید : چون پیامبر (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفته بود ، جایز نیست . پس زمانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) زنده بود ، توسل هم جایز بوده . شما که می گویید : هر گونه توسل ، باطل است .

علاوه بر این ، شما می گویید : این که انا نتوسل الیک بعم نبینا ، خود آقای بن علوی مالکی در مفاهیمشان پاسخ داده اند که در این جا بحث توسل به عباس نیست ، بلکه بحث دعای استسقاء است که کسی جلو بایستد و مردم به او اقتدا کنند ، پیامبر (صلی الله علیه و آله ) که از دنیا رفته و نمی تواند به او اقتدا شود .

جالب این است ، بعد از این که عباس عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله) نماز خواند و عمر و دیگران هم به او اقتدا کردند ، باران آمد . بعد از آن عمر گفت :

هذا والله الوسيلة الي الله .

به خدا سوگند ، امروز وسیله خدا ، عباس عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله) است .

ابن اثیر جزری ، اسد الغابه ، ج 3 ، ص 111

ابن عبد البر ، الاستیعاب ، ج 2، ص 815

پس شما می گویید توسل در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) مشروع بوده . در این صورت باید تمام آیاتی را که شما می خوانید را تخصیص دهید با این که آیات شما عاری از تخصیص است .

علاوه بر این ، شهدایی که به امر پیامبر (صلی الله علیه و آله) به شهادت رسیدند . وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ . آل عمران / 169

این صریح قرآن است و شوخی بردار نیست . پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مراتب درجاتش بالاتر از شهید است . امام سبکی می گوید :

حياة الانبياء والشهدا كحياتهم في الدنيا

زندگی انبیاء و شهدا ، در عالم برزخ مثل زندگی آن ها در دنیا است .

سبکي ، سیره حلبیه ، ج2 ، ص 432

این مسأله را به عنوان یک مسأله قطعی می گویند . زینی دحلان هم می گوید :

فقد ثبت بنص القرآن حياة الشهدا والانبياء افضل من الشهدا . فالحياة لهم ثابتة بالاولي

به نص قرآن زندگی شهدا و انبیاء ثابت است و انبیاء بالاتر از شهدا هستند . زندگی برای انبیاء ، قطعا ثابت است .

زینی دحلان ، الدرر السنیه ، ص 14

اين ها مباحثي است كه آقای سبکی می گوید :

ومن عقائدنا ان الانبياء احياء في قبورهم فاين الموت

از عقاید ما اهل سنت است که انبیاء در قبورشان زنده هستند ، پس مرگ کجاست ؟

طبقات شافعیه ، ج 3 ، ص 384

این آقا می گوید شما نسبت به ائمه (علیهم السلام) غلو می کنید . اگر ما گفتیم که امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) از غیب خبر دارد ، باید هفت آسمان بر سر ما خراب شود . اما اگر چنین قضایایی در مورد ابوبکر و عمر گفته شود ، اشکالی ندارد و چنین و چنان است . آن جا هم توجیه کنید .

بنده از بزرگان این ها ، مثل علامه عینی روايتي را كه آقای مسلم در صحیحش ، حدیث 847 که پیامبر (صلی الله علیه و آله) می گوید :

نماز می خوانم ، پشت سرم را هم می بینم . می گوید : این که پیامبر (صلی الله علیه و آله) پشت سرش را می بیند ، می دانید چه معنایی دارد ؟ به این معنا است که خداوند یک چشم کوچک به اندازه سر سوزن پشت گردن ایشان گذاشته و ما به خاطر این که خیلی کوچک بوده ، نمی توانیم ببینیم ، مردم را می دیده . یا این که نه ، تصویر مردم در مقابل ایشان می افتاده و آن ها را می دیده .

عینی ، عمده القاری ، ج 4 ، ص 154

پیامبر (صلی الله علیه و آله) می گوید : من بهشت و جهنم را هم می بینم .

آقای علامه عینی به ما جواب دهند که این بهشت و جهنم را چگونه می دیدند ؟ با دوربین ، تلسکوپ یا وسیله دیگری می دیده ؟

یا در مورد آقای عمر بن خطاب که در مدینه مشغول خطبه خواندن است ، یک دفعه می گوید :

قال فبينا عمر يخطب الناس يوما قال فجعل يصيح وهو على المنبر يا ساري الجبل يا ساري الجبل قال فقدم رسول الجيش فسأله فقال يا أمير المؤمنين لقينا عدونا فهزمناهم

به فرمانده مسلمان ها که در جنگ نهاوند بوده ، می گوید : یا ساری ! به دامنه کوه برو .

ابن تیمیه ، منهاج السنه ، ج 8 ، ص 204

ابن تیمیه این روایت را به عنوان یکی از کرامات عمر بن خطاب نقل کرده است . در این جا عمر بن خطاب چگونه دید ؟ علم غیب داشت یا این که ماهواره های پیشرفته عکس برداری در اختیارش بوده؟ یا این که عمر بن خطاب از این تلسکوپ های پیشرفته در مسجد النبی (صلی الله علیه و آله) گذاشته بوده مثل تلسکوپ های پیشرفته امروزی . یا این که علم غیب داشته که به اذن الله بوده یا به تعلیم الله بوده ؟

چطور اگر شما در مورد عمر بن خطاب گفتید : خبر دارد و در مدینه نهاوند را می بیند و پیام می دهد و جالب این که پیامش را هم در آن جا می شنوند ، اشکال ندارد .

یا در مورد ابوبکر که می خواست از دنیا برود ، به عایشه وصیت می کند :

آن بار را بین خود و دو برادرت تقسیم کن . عایشه گفت : من خواهری ندارم . ابوبکر می گوید : همسر من بنت خارجه حامله هست ، بچه ایشان دختر خواهد بود .

آقایان این روایت را هم به عنوان کرامت برای ابوبکر آورده که هم خبر از مرگش می دهد که این مرض منتهی به مرگش می شود . هم این که خبر داد از طفلی که در رحم مادر است ، دختر می باشد . قرآن می گوید : چیزی که در ارحام است ، غیر از خدا کسی نمی داند .

حال آقای ابوبکر چگونه توانسته این پیش بینی را بکند ؟ آیا ایشان دستگاه های پیشرفته سونو گرافی داشته یا ایشان از علم غیب خود ولو بعلم الله بوده ، استفاده کرده است ؟ اگر این درست است ، از کجا بوده ؟ اگر ابوبکر که می گوید : بچه داخل رحم همسرم ، دختر است ، یا آقای عینی بگوید : ابوبکر دستگاه های پیشرفته سونوگرافی داشته یا این که بگوید : علم غیب داشته ؟

اگر اولی را بگوید ، باید ثابت کند . اگر دومی را بگوید ، باید بگوید از کجا آمده ؟ اگر علم غیب از طرف خودش بوده که لايعلم الغيب الا الله . آقایان که می گویند : کسی که مدعی علم غیب باشد ، مشرک و کافر است . یا این که شما می گویید : علم غیب را خداوند به او یاد داده . عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا (26) إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ ... . جن / 26 و 27 ، چطور این آیه در مورد ابوبکر تطبیق می کند ؛ اما در مورد ائمه معصومین (علیهم السلام ) که آیه تطهیر در مورد آن ها نازل شده ، تطبیق نمی کند .

بیننده : آقای رجبی از شیراز ـ شیعه

بنده از حضرت استاد دو سؤال داشتم . اول این که ، سه خلیفه و طلحه و زبیر ، جزء انصار بودند یا مهاجرین ؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

همه از مهاجرین بودند و هیچ کدام از انصار نبودند .

بیننده :

یعنی این ها ایمان آورده بودند ؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

همه این ها از مکه مهاجرت کرده بودند و اهل مدینه نبودند . انصار ، اهل مدینه بودند و مهاجرین اهل مکه بودند . عثمان ، جزء مهاجرین به حبشه بوده و از مکه به مدینه آمد . عمر و ابوبکر هم در سال 13 هجری ، قبل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) از مکه به مدینه آمدند .

بیننده :

مشهور ترین شخصیت های انصار چه کسانی بودند ؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

سعد بن عباده ، معاذ ، این ها از شخصیت های انصار بودند . قبیله اوس و خزرج ، همگی جزء انصار هستند .

بیننده :

شما می فرمایید برنامه ما سیاسی نیست . این شبکه وهابی وصال ، چند روز است که با کمال بی شرمی توهین به مقام معظم رهبری ، سپاه و انقلاب می کنند .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

در رابطه با این قضایا ما پاسخگو نیستیم ، شبکه هایی که سیاسی است ، آن ها پاسخگو هستند . چون اگر ما هم وارد مباحث سیاسی شویم ، ما را هم متهم به حکومتی بودن می کنند . این شبکه ها اصلا عددی نیستند و هر چه حرف بزنند ، به ضرر خودشان است .

بیننده : آقای صابری از قزوین ـ شیعه

بنده از حضرت استاد این سؤال را داشتم که در روز عید غدیر ، اکثر مسلمانان با حضرت علی (علیه السلام) بیعت کردند . چطور امکان دارد که بعد از دو ماه اين قضيه را فراموش کنند ؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

در رابطه با عید غدیر ، ما بارها گفتیم صحابه ای که در مقابل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با ایشان مخالفت می کنند و می گویند : ایشان هذیان می گوید . از این صحابه ما انتظار داشته باشیم که نسبت به قضیه غدیر ، عکس العملی از خود نشان دهند . حدیث حوض و غیره ، این قضیه را واضح و روشن می کند .

بیننده : آقای فرسودی از هرمزگان ـ اهل سنت

من از استاد قزوینی دو سؤال داشتم که تقاضا دارم به صورت مختصر توضیح دهند . در میان مذاهب اربعه اهل سنت ، کدام یک از آن ها به مذهب تشیع نزدیک تر هستند ؟ دوم این که ، در مورد آیه 29 سوره فتح ، توضیح مختصری بدهند که برای بنده شبهه کوچکی پیش آمده است .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

ما همه چهار مذهب را از مذاهب اسلامی می دانیم و همه را مسلمان و پاک می دانیم . ازدواج با آن ها را مشروع دانسته و ذبیحه آن ها را حلال می دانیم . اما معتقدیم که مذهب شافعی به مذهب شیعه ، نزدیکتر از دیگر مذاهب اهل سنت می باشد . البته این به آن معنا نیست که ما آن مذاهب را قبول نداریم.

در مورد آیه 29 از سوره فتح که گفتند مشکلی برای بنده پیش آمده ، نه احتیاجی ندارد .

مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآَزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا .

در این آیه ویژگی های صحابه خوب را بیان کرده است که این ها در برابر کفار محکم هستند .

آقایان بیایند و این آیه را تطبیق کنند . البته بنده از برادران اهل سنت عذر خواهی می کنم . آقایان به ما بگویند : ابوبکر و عمر در طول این 23 سال ، آیا یک قطره خون را از بینی کفار جاری کرده اند یا نه؟ اشد علی الکفار چه بوده ؟

رحماء بينهم ، این که بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که به در خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها ) آمدند و عمر گفت : والله لاحرقن عليکم ، قسم به خدا من خانه را آتش می زنم . یا این که این ها جنگ رده را به راه انداخته و امثال مالک بن نویره را کشتند . یا این که در جنگ جمل این صحابه در مقابل ایستادند ، از مصادیق رحماء بینهم است ؟

تراهم رکعا سجدا يبتغون فضلا من الله ، این ها در حال سجده و رکوع هستند .

سيماهم فی وجوههم من اثر السجود ، چند نفر از این صحابه که اثر سجده در پیشانی آن ها بوده ؟

این آیه واضح و روشن است .

بیننده : خانم مدرس از تهران ـ شیعه

بنده می خواستم دو نکته را بیان کنم . یکی این که ، چند روز قبل جوانی با شبکه وهابی کلمه تماس گرفت و گفت که سنی شدم و به شیعه ها توصیه می کردند که دست از حضرت علی (علیه السلام) و اعتقاداتتان بردارید . بنده می خواستم به این شخص بگویم که به قول فردوسی بزرگ که می گوید :

بر این زادم و هم بر این بگذرم چنان دان که خاک پای حیدرم

ما اگر روزی شود که تعصب خود را از ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) برداریم ، آن روز دیگر هیچ هویتی نداریم . تمام هویت ما به این است که ما ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) را قبول داریم .

نکته دوم این که ، همین بیننده اولی که از اصفهان تماس گرفتند ، چند روز قبل با شبکه وهابی کلمه تماس گرفته بودند و باب حرکت و انتقال را می گفتند که کارشناس وهابی آن شبکه به حدی سر درگم کرد كه در آخر گفت : شما دروغ می گویید و تماس ایشان را قطع کردند .

من از همه دوستان تقاضا دارم که این کارشناس وهابی تجاهل می کند . ایشان مسأله ای را مطرح می کند ؛ چون اصلا نمی خواهد حقیقت معلوم و مشخص شود . ایشان می خواهد حقیقت را ناحق جلوه دهد . مسأله ای را مطرح کرده ، تجاهل می کند و همه را به چالش می کشاند . در آخر هم با سفسطه و مغلطه و لات و الات ، حق را ناحق جلوه می دهد .

خواهش بنده این است که کسی با این ها وارد بحث شود که به زبان عربی و حدیث و قرآن تسلط داشته باشد که این ها نتوانند حق را نا حق جلوه دهند . وقتی ما استادی مثل استاد قزوینی داریم ، ما چه کاره ایم که با این ها وارد بحث شویم .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

ما بارها در شبکه ، کلیپ های این ها را پخش کردیم و مطالبشان را گفتیم که این مطالبی را که می گویند ، نادرست است . این ها اصلا روایت را متوجه نیستند و مطالب را وارونه جلوه می دهند . اصلا در رجال کار نکردند . ما به این آقایان گفتیم که اگر می خواهند ، ما حاضریم که بحث رجالی برایشان داشته باشیم .

بیننده : آقای خالصی از مشهد ـ شیعه

بنده امروز شبکه وهابی کلمه را می دیدم که در مورد شیعیان حرف های زیادی می زند . از جمله این که امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) با امام حسن (علیه السلام) مشکل داشتند . امام حسن (علیه السلام) با معاویه صلح کرد . در حالی که حضرت علی (علیه السلام) با معاویه اختلاف زیادی داشت . بنده می خواهیم از این آقایان بپرسم که این حرف ها را که می زنند ، از کدام سند شیعیان می خواند . بنده می خواستم در این خصوص توضیحاتی را بیان کنند .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

این ها حرفی برای زدن ندارند ، به همین خاطر یک سری روایات ضعیف و موضوع و بدون سند پیدا می کنند که میان علی بن ابیطالب (علیه السلام) و عمر هيچ اختلافی نبوده و با هم برادر بودند ؛ اما بین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام) اختلاف بوده .

خیلی عجیب است که این حرف را می گویند . این اختلاف ضرری به عدالت صحابه نمی زنند . میان علی بن ابیطالب (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام) و امام حسین و امام حسن (علیهم السلام) اختلاف است . حتی امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) در قضیه قتل عثمان ، به سینه امام حسن (علیه السلام) زند .

اگر واقعا این اختلاف عدالت صحابه را زیر سؤال می برد ، در همه موارد باید زیر سؤال ببرد . نه این که در روابط امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و دیگر خلفا نمی زند ؛ اما در مورد روابط امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (عليه السلام ) با امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) که آیه تطهیر ، آیه مباهله ، شاهد عصمت و مقام رفیع این ها است ، این جا هیچ اشکالی ندارد .

ما این مسائل را در پاسخ به کتاب آقای قفاری به صورت مفصل بیان کردیم .

بیننده : آقای اثنی عشری ـ شیعه

بنده دو سال پیش که به مدینه منوره مشرف شده بودم ، قضیه ای را دیدم که یکی از شخصیت های مهم اهل سنت بچه مریضی را در دست گرفته بود و به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) استغاثه می کرد که آن بچه مریض را رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شفاء دهند .

به نظر بنده اکثریت اهل سنت استغاثه و توسل را قبول دارند و این وهابی زده ها هستند که متأسفانه این مسائل را انکار می کنند .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

خدایا تو را قسم می دهیم به آبروی محمد وآل محمد هر چه سریعتر لباس فرج بر اندام مولایمان بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) بپوشان .

خدایا به آبروی محمد و آل محمد ما را از انصار خاص آن حضرت قرا ر بده .

رفع گرفتاری از گرفتاران بنما .

جوائج حاجتمندان روا بفرما .

مجری :

خیلی تشکر می کنیم از شما استاد عزیز و هم چنین از شما بینندگان عزیز و ارجمند که ما را در این برنامه همراهی کردید .

اللهم عجل لولیک الفرج .



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب