2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
شهادت یا رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و آله!؟
کد مطلب: ٨٢٩٨ تاریخ انتشار: ٢٢ شهریور ١٤٠٢ - ١٨:١٣ تعداد بازدید: 7820
يادداشت » عمومي
شهادت یا رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و آله!؟

وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللّهُ الشَّاکِرِینَ.
آل عمران ایه ۱۴۴
محمد [ص‏] فقط فرستاده خداست‏؛ و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمی گردید؟ [و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟] و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمی ‏زند؛ و خداوند بزودى شاکران [و استقامت ‏کنندگان‏] را پاداش خواهد داد.
أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْخُزَاعِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَى الْجَلُودِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِيَّا الْغَلَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عُتْبَةُ بْنُ الضَّحَّاكِ عَنْ هِشَامِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: لَمَّا قُتِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع رَقِيَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ع فَأَرَادَ الْكَلَام‏ .... ً وَ لَقَدْ حَدَّثَنِي جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ ص:
أَنَّ الْأَمْرَ يَمْلِكُهُ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَفْوَتِهِ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ أَوْ مَسْمُوم‏ ....
کفاية الاثر: 162
حضرت امام حسن عليه السّلام پس از شهادت پدر خود امير المؤمنين عليه السّلام در ضمن سخن‏رانى خود فرمود:
پيامبر اكرم بمن خبر داده كه امامت در اختيار دوازده امام از اهل بيت اوست كه بر گزيده‏ اند هيچ كدام از ما نيست مگر اينكه يا مسموم می‏شود و يا مقتول‏
یکی از مظلومیتهای حضرت رسول این است که معمولا به کیفیت شهادت ایشان توجه نمیشود. و معمولا میگویند رحلت حضرت رسول !!! قصد داریم در رابطه با کیفیت شهادت و قاتلین آن حضرت صحبت کنیم:
کتابهای سیره و حدیث مرگ رسول خدا بوسیله سم را تایید کرده اند و آن را با احادیث متواتر ذکر کرده اند از جمله:
ابن سعد میگوید در روایتی آمده است: پیامبر ص مسموم درگذشت و شصت و سه ساله بود. این قول ابن عبده است. (المجدد فی الانساب. محمد بن محمد علوی ص۶ )
شیخ مفید میگوید: او در مدینه روز دوشنبه دوشب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری درگذشت درحالیکه شصت و سه سال داشت. (المقنعه شیخ مفید ص۴۵۶ و منتهی المطلب حلی ج۲ص۸۸۷ )
علامه حلی شهادت رسول خدا را به وسیله سم ذکر میکند. (منتهی المطلب حلی ج۲ ص۸۸۷ )
در کتاب جامع الرواه آمده است: پیامبر ص در مدینه مسموم درگذشت.(جامع الرواه محمد علی اردبیلی ج۲ص۴۶۳ )
شیخ طوسی میگوید: رسول خدا دو شب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری مسموم درگذشت. (تهذیب الاحکام ج۶ص۱ و بحار الانوار ج۲۲ص۵۱۴ )
بیهقی از عبدالله بن مسعود روایت کرده است که وی گفت: اگر ۹بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده اشت برایم محبوبتر است از اینکه یکبار قسم بخورم که او کشته نشده است به جهت اینکه خداوند او را پیامبر شهید قرار داده است. (السیره النبویه ابن کثیر دمشقی ج۴ص۴۴۹ )
حاکم نیشابور کشته شدن رسول خدا را تایید کرده است. آنجا که میگوید: شعبی گفته است: بخدا قسم رسول خدا و ابوبکر با سم کشته شدند و عمر و عثمان و علی بن ابیطالب با شمشیر کشته شدند و حسن بن علی با سم و حسین بن علی با شمشیر کشته شد. (المستدرک. ج۳ص۶۰ )
ابن مسعود کشته شدن پیامبر در سنه ۱۱ هجری تایید و تاکید کرده است. (السیره نبویه ابن کثیر ج۴ص۴۴۹ و البدایه و النهایه ج۶ص۳۱۷و۳۲۲ )
رسول خدا ص فرمود: هیچ پیامبری یا وصی او نیست مگر آنکه شهید میشود. (بصائر الدرجات ص۱۴۸و بحارالانوار ج۱۷ص۴۰۵و ج۴۰ص۱۳۹ )
و همچنین فرمودند: هیچ کس از ما (اهل بیت) نیست مگر آنکه مسموم یا مقتول خواهد بود. (کفایه الاثر-خراز قمی ص ۱۶۲ و وسائل الشیعه ج۱۴ص۲ و بحارالانوار ج۴۵ص۱ و من لایحضره الفقیه ج۴ص۱۷ )
پس شهادت حضرت رسول توسط سم قطعی است. ولی چه کسی و در چه زمانی ایشان را به شهادت رسانده اند؟؟؟
زمان شهادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله
ظاهرا بیشترین فاصله ای را که بین فرمان حمله به شام به رهبری اسامه و شهادت حضرت رسول بیان شده است دو هفته است. (المغازی واقدی ج۱ص۱۲۶)
به دلیل زیاد بودن روایات در این زمینه بنده به بیان مصادر کفایت میکنيم: الطبقات الکبری ابن سعد جلد دوم و سیره ابن هشام و انساب الاشراف جلد اول و عیون الاثر جلد دوم.
در تمامی این مصادر فاصله ۱۲ الی ۱۴ روز فاصله بین دستور حمله به شام و شهادت بیان شده است. شهادت ایشان در سال ۱۱ هجری و در سن شصت و سه سالگی بوده است.
اولا:از آنجایی که حضرت رسول ص از شهادت قریب الوقوع خودشان در غدیر خبر داده بودند.
ثانیا:فاصله زمانی زیادی بین غدیر و دستور حمله به شام به رهبری اسامه نبوده است.
ثالثا: سرزمین شام در فاصله دوری از مدینه قرار داشت.
رابعا: در غدیر علی علیه السلام به عنوان جانشین معرفی شده بود.
عده‌اي از اطرافیان از پیوستن به سپاه اسامه سر باز زدند تا بتوانند به طور سری به گونه ای که رسوا نشوند از دست پیامبر ص خلاص شوند و نقشه های شوم خود را در بعد از شهادت حضرت اجرا کنند.
اطرافيان:
روایت شده است: پس بیهوش شد و چون به هوش آمد زنها به او دارو خوراندند در حالی که او روزه دار بود. (الطبقات الکبری ج۲ص۲۳۵)
در دو روایت بخاری و مسلم از قول يكي از زنان پيامبر(ص) آمده است: ما به رسول خدا در هنگام بیماری اش دارو دادیم پس شروع کرد به اشاره کردن به ما که به من دارو ندهید.
گفتیم: (مسئله ای نیست) هر بیماری از دارو متنفر است. در بعضی روایات اینچنین آمده: (اهمیتی ندهید) کراهیت مریض از دواست!
اندکی بعد پیامبر فرمود: هرکس در خانه است در برابر چشم من باید دارو بخورد بجز عمویم عباس که در کنار شما حضور نداشت. (صحیح البخاری ج۷ص۱۷ و ج۸ص۴۰ و صحیح مسلم ج۷ ص ۲۴و۱۹۴- تاریخ طبری ج۲ص۴۳۸ )
اولا: مگر اطاعت حضرت رسول در هر حالی طبق نص قرآن واجب نشده است ؟ مگر قرآن نفرموده: که پیامبر ص از روی هوی و هوس سخن نمیگوید ؟ پس چرا وقتی حضرت خواستند که به او دارو (سم) را ندهند آن زن اطاعت نکرد و بلکه خلاف دستور حضرت عمل کرد ؟ انگار او نیز مانند فلاني خیال کرده بود که پیامبر ص نعوذبالله هذیان میگوید !!! آیا رسول خدا ص فایده دارو را نمی دانست و آنها میدانستند ؟ و آیا پیامبر مصلحت خود را تشخیص نمیداد و آنها تشخیص میدادند ؟
ثانیا: جمله آخر حضرت (همه اهل خانه در برابر چشم من از این دارو بخورند) اشاره به این دارد حضرت میدانستند که آن دارو نبوده است بلکه سم بوده است که میخواستند توسط آن حضرت را بکشند. لهذا منظور حضرت اینچنین بوده است: اگر دارو بوده است از آن بخورید!!! ولی خودشان میدانستند که دارو نبود و از آن نخوردند.
در الطب النبوی ابن جوزی ج۱ص۶۶ میگوید: به او دوا خوراندند در حالیکه بیهوش بود و چون به هوش آمد فرمود: چه کسی با من چنین کرد. این کار زنهائی است که از آنجا آمده اند و با دست به سوی حبشه اشاره کرد. و در روایات صحیح آمده که دو تن از زنان پيامبر(ص) حبشی بودند.
این یک افشاگری از سوی رسول خداست که او را به روشی که زنان حبشیه به شوهرانشان سم میخوراندند مسموم کرده اند. سم حبشه نیز معروف و مشهور بوده است و بعضی از حبشیها متخصص در سحر و شعبده و انواع سم بوده اند.
عبدالصمد بن بشیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: میدانید پیامبر ص درگذشت یا کشته شد همانطور که خدا میفرماید: (اگر او درگذرد یا کشته شود به جاهلیت باز میگردید.) او قبل از مرگ مسموم شد. آن دو زن به او سم نوشاندند. (تفسیرالعیاشی ج۱ص۲۰۰ و بحارالانوار ج۲۲ص۵۱۶وج۲۸ص۲۱ )


Share
1 | محمد | Iran - Tehran | ١٦:٥٣ - ١٩ آذر ١٣٩٤ |
سلام
با تشکر از مقاله ای که در این خصوص روی سایت قرار دادید ... جاداره قبل از اینکه سوالم رو مطرح کنم اعلام کنم که من شیعه هستم اما یه مطلبی برام سوال شده... میخواستم بدونم که اگر شهادت پیامبر (ص) به طور حتم به اثبات رسیده پس چرا بسیاری از مردم و تقویم ها رسانه های ما ائم از تلویزیون و غیره همه میگویند رحلت پیامبر (ص) ؟؟؟

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
تقويم و رسانه نمي تواند ملاك درستي يا نادرستي وقايع و اعتقادات باشد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
1 |مصطفی|Iran - Tehran |٠٨:٥٧ - ٢٣ مهر ١٣٩٩ |
0
 
1
سلام آقا محمد.جامعه ما که مدام دم از وحدت میزنند اگر بگوییم شهادت پیامبر، خب میپرسند توسط کی؟ما هم باید بگیم عایشه و حفصه لذا این گونه مخالفت با وحدت میشود و خب لابد بیان حقایق دین مهم نیست
پاسخ:
با سلام
خود رهبری هم گفتند که بیان حقایق هیچ ارتباطی به بحث تفرقه ندارد و خدشه ای به وحدت وارد نمی کند.
موفق و موید باشید
گروه پاسخ به شبهات
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
2 | علی | Iran - Tehran | ٠٧:١٥ - ٠٩ آذر ١٣٩٥ |
باسلام

در خصوص علت خوراندن زهر به پیامبراسلام صلی الله علیه و آله روایاتی در کتب شیعه بیان شده است. در این روایات حضرت خود خلافت خلیفه اول و دوم را به خاطر یک موضوعی به دختر خلیفه دوم بیان می کنند و ...
آیا این روایات صحیح هستند و اگر صحیح اند چرا پیامبر صلی الله علیه و آله این کار را انجام دادند؟

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
روایات در خصوص اثبات مسمومیت پیامبر (ص) در شیعه فراوان است درباره سوال بعدی متن روایت را اراسال کنید
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
3 | علی | | ١٤:٤٧ - ٠٩ آذر ١٣٩٥ |
سلام
پیرو سوال قبل متن احادیث خدمتتان ارسال میگردد:
1، علی بن ابراهیم قمی در سبب نزول آیات اول سوره تحریم چنین روایت می کند:
«سبب نزول این سوره این بود که رسول خدا (ص) در خانه (اتاق) بعضی از زنانشان بودند و ماریه قبطیه همراه پیامبر (ص) بود و به ایشان خدمت می کرد. روزی که پیامبر در خانه حفصه بودند، حفصه برای حاجتی بیرون رفت. پس رسول خدا (ص) ماریه را در آغوش گرفتند. پس حفصه از این جریان با خبر شد و غضب کرد. خدمت رسول خدا (ص) آمد و گفت: ای رسول خدا! در روزی که نوبت من است و در خانه من و بر روی بستر من! پس پیامبر از او شرم کرد و فرمود: دست نگه دار (و برای این که او را راضی کند فرمود:) ماریه را بر خود حرام کردم و بعد از این هرگز با او همبستر نخواهم شد و من رازی را برای تو فاش میکنم که اگر آن را به کسی بگویی لعنت خدا و همه ملائکه و همه مردم بر تو باد. حفصه گفت: قبول می کنم. آن راز چیست؟ حضرت فرمود: همانا بعد از من ابوبکر خلافت را به دست می گیرد و بعد از او پدر توست. حفصه پرسید: چه کسی این را به تو خبر داده است؟ فرمود: خداوند دانا و خبیر به من خبر داده است. پس حفصه در همان روز این خبر را به عایشه داد و عایشه هم این خبر را به ابوبکر داد. و ابوبکر نزد عمر آمد و به او گفت: عایشه از قول حفصه خبری به من داده که اطمینان به قول او ندارم! پس تو از حفصه سؤال کن. عمر نزد حفصه آمد و به او گفت: این چیست که عایشه از قول تو نقل می کند؟ حفصه منکر شد و گفت: من چیزی به عایشه نگفتم! عمر به او گفت: اگر این خبر صحیح است، به ما بگو تا آن را جلو بیندازیم! حفصه گفت: بله، رسول خدا (ص) چنین فرمود. پس چهار نفری جمع شدند که رسول خدا (ص) را مسموم کنند.
پس جبرئیل همراه این سوره بر پیامبر (ص) فرود آمد. گفت: ﴿وَأَظهَرهُ اللهُ عَلَیهِ﴾(39)یعنی: خدا برای پیامبر (ص) آشکار کرد که حفصه سرّ را برای دیگران فاش کرده و آنان اهتمام به قتل پیامبر کردند. ﴿عَرَّفَ بَعضَهُ﴾ یعنی: پیامبر (ص) بعضی از آن چه را که خداوند به او خبر داده بود را به حفصه گفت و فرمود: چرا آن چه را به تو گفته بودم به دیگران خبر دادی؟ ﴿وَ أعرَضَ عَن بَعضٍ﴾ یعنی: پیامبر (ص) به او خبر نداد که می داند آنان اهتمام به کشتن ایشان کرده اند.»تفسیر قمی، علی بن ابراهیم، ج 2 ص 376؛ و از او بحارالانوار مجلسی، ج 22، ص 239
2، مرحوم بیاضی روایتی را از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود: «إنه أعلم حفصه أن أباها و أبابکر یلیان الأمر، فأفشت إلی عایشة، فأفشت إلی أبیها، فأفشی إلی صاحبه، فاجتمعا علی أن یستعجلا ذلک علی أن یسقیاه (ص) سُمّا».«پیامبر (ص) حفصه را آگاه کردند که پدرش (عمر) و ابوبکر امارت را بدست می گیرند، حفصه این سرّ را برای عایشه فاش کرد و عایشه هم برای پدرش گفت: و ابوبکر هم به عمر گفت. پس آن دو (ابوبکر و عمر) جمع شدند برای این که این امر زودتر اتفاق بیفتد، پیامبر را مسموم کنند».الصراط المستقیم، علی بن یونس نباطی بیاضی، ج 3، ص 168؛ و از او بحارالانوار مجلسی، ج 22، ص 246.
اولاَ آیا این روایات درست اند؟
ثانیاَ اگر درست هستند آیا رسول الله صلی الله علیه و آله در رفتار با همسرانشان کار اشتباهی را انجام دادند که برای جبران ان به حفصه آن خبر را گفتند؟
ثالثاَ چرا پیامبر صلی الله و علیه و آله با دادن این خبر موجب شهادت خود شدند؟
باتشکر و سپاس

پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
روایتی که از تفسیر قمی نقل کردید، روایت اهل سنت است که قمی از تفسیر کشاف نقل کرده است همچنانکه در حاشیه کتاب اشاره شده است که از کشاف دارد نقل می کند
(1). ذَكَرَهُ الْكَشَّاف‏
تفسير القمي ؛ ج‏2 ؛ ص376
در تفسیر کشاف نیز چنین آمده است
فقال لها : اكتمي عليّ ، وقد حرمت مارية على نفسي ، وأبشرك أن أبا بكر وعمر يملكان بعدي أمر أميّ ، فأخبرت به عائشة وكانتا متصادقتين . وقيل : خلا بها في يوم حفصة ، فأرضاها بذلك واستكتمها فلم تكتم ، فطلقها واعتزل نساءه ؛ ومكث تسعاً وعشرين ليلة في بيت مارية . وروى :
الكشاف ج 4 ص 567
بنابراین روایت شیعه نیست تا به شیعه اشکال شود که چرا پیامبر (ص) اینکار را کرد و یا چرا اینکار را نکرد
در خصوص روایت بیاضی به این آدرس رجوع کنید
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
4 | فرزاد | Iran - Tehran | ٠٤:٢٤ - ٠٦ آذر ١٣٩٧ |
سلام و عرض خسته نباشید
تشکر بابت پرداختن به این موضوع مهم که نشان دهنده ی غربت و مظلومیت سید الانبیاء در نزد امت خودش دارد...

اللهم صلی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدایهم اجمعین
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها