2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
الإفهام والإفحام أو قضایا الوسیلة والقبور
کد مطلب: ٨٠٠٤ تاریخ انتشار: ٢٧ آبان ١٣٩٤ - ١٨:٣٢ تعداد بازدید: 1081
کتابخانه » عمومي
الإفهام والإفحام أو قضایا الوسیلة والقبور

نویسنده : محمد زکی ابراهیم

محمد زکی ابراهیم در سال 1906 ویا 1916 در قاهره بدنیا آمد . پدر ایشان شيخ إبراهيم الخليل بن علي الشاذلي نیز از علمای الازهر بوده است . وی مورد تائید بسیاری از علمای اهل سنت بوده و تمجید و تعریف علمای الازهر پیرامون وی، نشان دهنده ی شخصیت علمی و مقام والای وی بوده است .

معرفی کتاب :

موضوع اصلی کتاب پیرامون توسل است . ابتدای کتاب، مولف با بیان بابی تحت عنوان بماذا نتوسل (برای چه توسل می کنیم) در ابتدا علت و چیستی توسل را ذکر می کند .

در باب دوم از این کتاب، انواع توسل را بر می شمارد . مولف معتقد است سه قسم از توسل را همه طوائف مسلمانان قبول دارند که عبارت است از :

1.توسل به شخص زنده ای که صالح است .

2.توسل فرد زنده به اعمال صالح

3.توسل به ذات خداوند متعال

ایشان تصریح می کند : در این سه قسم هیچ اختلافی بین مسلمانان نبوده و فقط اختلاف در توسل به میت صالح است. اختلافی بین ملت اسلام نبود تا قرن هفتم که ابن تیمیه این اختلاف فتنه ب انگیز را بدعت گذاشت . مولف هم چنین تصریح میکند : اما جمهور مسلمانان توسل به فرد صالح چه زنده و چه مرده را جایز می دانند که با دلیل عقلی و دلیل نقل قابل اثبات است .

وی برای اثبات توسل و قضای حاجت، به حدیث شخص نابینا که نزد پیامبر آمده بود استدلال می کند . همچنین برای اثبات توسل به مرده به حدیث شخص نابینا و عثمان بن حنیف که علمای اهل سنت در بسیاری از کتب خود بیان کرده اند استدلال می کند . او همچنین تصریح می کند که حدیث شخص نابینا توسط طبرانی تصحیح شده است و روایت صحیح می باشد .

وی همچنین در بابی جداگانه به حدیث صحابه به عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره کرده و به مفاد این حدیث توسل حتی به فرد میت را نیز به اثباتی می رساند .

مولف ضمن اشاره به روایت نظرات علمای اصول دین، تصریح می کنند که آنان توسل به مرده را جایز و صحیح دانسته و تصریح می کند که افرادی چون فخر رازی در المطالب العالیة و سعد الدین تفتازانی در شرح المقاصد و شریف جرجانی در حاشیة المطالع به صحت و جواز توسل به فرد مرده معتقدند .

وی همچنین با استناد به آیه 35 سوره مائده، به اثبات توسل به مرده و زنده می پردازد و می نویسد : اینکه بخواهیم این آیه را تخصیص زده و یا محدود نمائیم، نظر شخصی در حکم خداوند بوده و مطلب شاذی بوده که کسی از جمهور اعم از قبلی و بعدی ها از او قبول نمی کند .

وی همچنین نکاتی را بین وسیله و وساطت بیان و به فرق بین این دو نیز اشاره ای مختصر می کند .

مولف کتاب همچنین اشاره به توسل به جاه و حق شخص زنده و مرده را نیز اشاره کرده و کلامی از آلوسی را به کلام خود ضمیمه می کند .

از فصول دیگر این کتاب، بحثی پیرامون حیات برزخی بوده که نویسنده بر اساس آیات قران کریم و بر اساس روایات اهل سنت به اثبات این مساله می پردازد . وی همچنین برای اثبات این مطلب، به روایت عرضه اعمال بر پیامبر نیز استدلال کرده است . او همچنین به راویان این حدیث صحیح نیز اشاره می کند .

مولف همچنین با متذکر شدن مبحثی پیرامون شرک، قائل است نباید متوسل را – چنان چه وهابیون می پندارند – مشرک دانست و اصلا شرک در بین مسلمانان جای ندارد .

وی در فصل بعدی یک ملحقی با 14 باب مختصر را مطرح می کند که بعضی از عناوین آن بدین صورت است :

وسائل و مسائل، شخص زنده افضل است یا مرده؟، نفع بردن مرده از عمل زنده، تبرک به آثار صالحین، فاتحه برای فلانی حال یا مرده باشد و یا زنده و... ازجمله ابواب این فصل دوم از این کتاب می باشد .

فصل سوم : همراه با قضیه قبه و قبور و مساجد :

در این فصل نیز مولف محترم مجددا ابوابی مفصل تر نسبت به قبل مطرح و قائل است که فتنه ابن تیمیه در قرن هفتم هجری مسلمانان را در هم کوبید و آنان را متفرق کرد و خواستند با پیشبرد اهداف سیاسی خاص و قیام دولتی معین، از اسم توحید و سنت استفاده کنند .

از جمله ابواب این کتاب عبارت است از:

1.بنای قبور :

مولف در این باب به ادله مانعین از زیارت قبور پرداخته و تصریح می کند که این قسم از احادیث که مورد استدلال آنان است، در واقع جهت نفی پرستیدن سنگ هاست و اصل زیارت قبور و همچنین بنای قبور بلااشکال است . وی از اعمال و تفکرات این تیمیه پیرامون تخریب قبور نتیجه گرفته و می نویسد : وبنابر این بناهایی که در هفت قرن اول در تاریخ اسلام ساخته شده بود، تخریب نشد چه برروی قبور صحابه و یا تابعین و یا خلفاء، امراء، ملوک، یا اولیاء صاحین در سراسر عالم. وی همچنین با استناد به آیه 21 سوره کهف، اشاره می کند که با توجه به این آیه، ساختن بنا روی قبور حتی مورد تائید قرآن کریم نیز می باشد .

2.مساله گنبد :

وی با استناد به عمل صحابه و ذکر چند مورد از روایات ساختن گنبد برروی قبور، تصریح می کند که ساختن گنبد عملی مشروع در نزد اهل سنت می باشد .

3.مساجدی که در کنارش قبور است :

مولف در این باب نیز، اشاره ای دارد به قبوری که در حاشیه مسجد قرار دارد و همچنین می نویسد : مسجد قبر قرار داده نمی شود و همچنین قبر مسجد قرار داده نمی شود . مولف با استدلال به دفن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در خانه ای که متصل به مسجد بود در صدد تثبیت کلام خود می باشدو می نویسد : عدم منع این عمل توسط صحابه خود دال بر جواز این عمل می باشد. پس وجود قبر در بنائی که به مسجد متصل می شود بلامانع و از امور مستحب در شرع می باشد.

همچنین ادله دیگری نیز در اثبات این مطلب در این فصل سوم از این کتاب قابل ملاحظه می باشد.

4.نماز در مساجدی که در آن ضریح قرار دارد :

کسانی که منع از زیارت قبور را در دستور کار خود قرار داده اند، نماز خواندن در جایی که ضریحی قرار دارد نیز جایز ندانسته و آن رانیز شرک برشمرده و گمان می کنند که افراد به سمت ضریح نماز می خوانند و آن را ضریح را پرستش کرده در حالی که در نزد هیچ مسلمانی این چنین نیست .

نویسنده کتاب به این مساله نیز اشاره ای کرده که مراد از نهی حدیث نبوی نسبت به سجده بر قبور را حمل بر شرک کرده در حای که قبلا توضیح داد در بین مسلمانان شرک نبوده و کسی که در محلی که قبر یا ضریحی وجود دارد نماز میخواند، به سمت قبر نماز نمیخواند و بلکه اصلا قبر را قبله خود قرار نمی دهد و این از مصادیق شرک شمرده می شود .

5.نقل احکام و شرک مومنین :

در این باب به طور مختصر بیان احکام شرعی و مشرک دانستن مومنین را ناصواب دانسته و قائل است این مطلب در نزد هیچ کس معتبر نخواهد بود .

6.توضیح پیرامون حدیث لعن الیهود والنصاری :

یکی از دستاویز وهابیت، حدیثی است که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است : لعن اليهود والنصارى ، اتخذوا قبور أنبيائهم مساجد . با استناد به این روایت مسلمانان را مشرک دانسته و گمان می کنند کسانی که در نزد قبری نماز بخوانند، مشرک شده و از دین خارج می گردد . مولف به این حدیث بدین صورت پاسخ داده است : واما حدیث لعن الیهود والنصاری اتخذ قبور انبیائهم مساجد، نهی در اینجا اتخاذ قبر به عنوان بت ویا عبادت است و آنچه در معنای آن است . توجیه این روایت همان است که قبلا ذکر کردیم و آن اینکه : یعنی آنان انبیائشان را خداوند خود قرار داده آنان را در مساجد خود بدون اینکه خدا را بپرستند، آنان را می پرستیدند . و همچنین بت های خود مانند لات و عزی و.. را می پرسیده و بر آنان سجده می کردند .

در واقع بهترین جواب را می توان از زبان این عالم اهل سنت در مورد گمان های باطل وهابیون پیرامون این قضیه دانست و خط بطلانی بر تفکرات پوچ آنان کشید.

7.برکت قبور صالحین :

در این باب نیز بیش از 5 مورد را مولف بر اساس کتب اهل سنت نام می برد که به برکت قبور، دعایی مستجاب شده و یا مشکلی مرتفع شده است .

8.نشستن بر قبور :

یکی دیگر از مباحثی که به نحو اختصار در این کتاب مطرح است، بحث نهی از نشستن برروی قبور است که مصنف این نهی را حمل برنجس کردن قبور دانسته و صرف نشستن بر قبرو را حرام نمی داند .

9.ادعای طواف دور ضریح ها :

از جمله ادعاهای مانعین از زیارت قبوراستدلال به طواف به دور ضریح است . مولف پیرامون این قضیه می نویسد : آنان که از این مساله منع کرده اند، استدلال می کنند که افراد همان طوری که در اطراف کعبه طوف می کنند، در اطراف ضریح ها و آنچه در آن است طواف می کنند .

مولف ضمن بیان این کلام به شرایط مخصوص طواف دور خانه اشاره و تصریح می کند که زیارت قبور با طواف خانه خدا و آنچه مانعین استدلال کرده اند فرق دارد .

10.چادر زدن روی قبور :

در این باب نیز مولف با ذکر جهار روایت از کتب اهل سنت بر مشروعیت این مطلب صحه می گزارد .

فصل چهارم :

برگشتی قطعی و محکم پیرامون قضیه توسل و قبور از منظر علم و دین و نقل و عقل :

در این باب مولف با توجه به اینکه با ادله های فراوان به اثبات توسل و مباحث پیرامون قبور پرداخت، باز در این باب نیز ایشان به نحو تفصیل به این مساله بسیار مهم می پردازد .

در این فصل نیز با بیان 7 باب به این دو مساله به نحو مفصل تر می پردازد . آنچنان که محقق کتاب در پاورقی ذکر کرده است، این فصل در پاسخ نامه ای است که فردی برای مولف نوشته است و ظاهرا جزو متن اصلی کتاب نمی باشد و از محلقات کتاب است.

فصل پنجم :

تحقیق و بررسی بعضی از احادیث توسل توسط جناب محمد زاهد کوثری :

در باب مولف با نقل مطالب و نوشته های علامه محمد زاهد کوثری در 11 باب به بررسی توسل و استغاثه و سماع اصحاب قبور و... به نحو نسبتا مفصل می پردازد .

فصل ششم :

بحثی پیرامون وسیله از منظر عالم صوفی :

در این باب نیز با نقل بیان از یک عالم صوفی اهل سنت، به نام محمد فرید نجدی است پیرامون وسیله کلام وی را مطرح میکند .

همچنین در این باب نیز مباحثی از نوشته این عالم اهل سنت از جمله : توحید، مشرک و کافر، اسباب و طلب شفاعت و... در 13 باب تدوین و مطرح شده است.

فصل هفتم :

نظرات ائمه چهارگانه اهل سنت پیرامون بنای بر قبور و نماز خواندن بر آن :

در این باب مولف بر اساس روایات و همچنین بیان نظرات علمای اهل سنت و استدلال بر بعضی از آیات قرآن در رد گمان های باطل مانعین علی الخصوص ابن تیمیه و اتباع وی یعنی وهابیون می باشد .

از جمله مطالبی که در ابن باب نوشته شده و مورد توجه است، بحث ساختن بناء روی قبورمی باشد . وی با استدلال بر آیه 21 سوره کهف بر اثبات مشروعیت این مطلب تاکید و تصریح داشته و معتقد است نه تنها اشکال ندارد، بلکه این مساله ریشه قرآنی دارد .

فصل هشتم :

توضیح پیرامون حدیث شدّ رحال و محدود کردن علمی این حدیث براساس احکام و معنای آن :

در این باب مولف ضمن بیان حدیث شد رحال و استدلال ابن تیمیه و تابعین او بر اساس این روایت، از این روایت به نحو مبسوط پاسخ داده و به خط بطلانی بر گمان باطلین این افراد کشید است .

فصل نهم :

زیارت قبر پیامبر از سنت های موکده و شریفه است . که در این باب نیز اشاره ای به این مطلب به چشم می خورد.

فصل دهم :

توضیح پیرامون حدیث حیاتی خیر لکم و تصحیح آن پیرامون علامه غماری:

در این باب نیز در 10 فصل حول این حدیث از قول جناب غماری به این روایت پرداخته و توضیح و تفسیر می دهد .

فصل یازدهم :

توجیه در مورد آیات دعا و عبادت :

یکی دیگر از حربه های وهابیون بر علیه مسلمانان، حربه ی صدا زدن دیگران و شرک دانستن این مطلب می باشد . آنان معتقدند که اگر کسی غیر خدا را صدا بزند، درواقع مدعو را عبادت کرده و مشرک شده است . اگر با دقت به این کلام وهابیون بنگیریم، ضمن باطل بودن این کلام، در میابیم آیاتی که آنان بدان استناد می جویند، اکثرا پیرامون عبادت غیر الله بوده در حالی که کسی غیرخدا را اگر صدا بزند، او را عبادت نمی کند و حتی علمای شیعه و سنی تصریح کرده اند که استغاثه با عبادت فرقی بزرگ دارد .

در این فصل آخر کتاب، مولف با بیان مقدمه ای پیرامون آیات عبادت اشاره می کند که تکفیر متوسلین از مسلمانان پیرامون شرک و کفر که توسط ابن تیمیه واتباع وی مطرح شده است، از نظر عقل و شرع باطل است .

وی معتقد است اینان مانند خوارج آیات را بدون هیچ گونه ملاحظه ای بر مسلمانان حمل کرده و با استناد به حدیث ابن عباس که فرموده است : مانند خوارج نباشید که آیات قرآن را بر مسلمانان تاویل میکنند و خون و مال مسلماننان را حلال دانسته اند، وهابیت را خوارج عصر می داند .

وی همچنین در بابی مطرح می کند که هرگونه صدا زدنی عبادت نبوده و در توضیح این مقام مطالبی را می نویسد .

همچنین پیرامون این نظریه که صدازدن عبادت است را نیز مطرح و پاسخی مستدل به این مطلب ارائه می دهد .

وی همچنین در بابی جداگانه توجیه آیاتی که در این زمینه می باشد را مطرح می کند و نیت فرد را مهم بر می شمارد و قائل است که اگر کسی در حین استغاثه نیت پرستیدن را نداشته باشد، نباید برچسب کفر و شرک بر او زد .


در دوفصل آخر نیز مولف کلماتی پیرامون سلفیت معاصر و خاتمه ای را برای پایان دادن به مطالب خویش ذکر کرده و بدین صو.رت کتاب خود را به پایان می رساند .
راي دانلود کتاب برروي لينک زير کليک کنيد :



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها