2024 April 25 - پنج شنبه 06 ارديبهشت 1403
شبهات حسین المؤید 4 – انکار عصمت ائمه
کد مطلب: ٧٨٧٥ تاریخ انتشار: ١٩ فروردين ١٣٩٤ - ١١:٣٩ تعداد بازدید: 4697
خارج کلام مقارن » بررسی شبهات حسین المؤید
شبهات حسین المؤید 4 – انکار عصمت ائمه

جلسه هفتاد و هشتم 94/01/19

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه هفتاد و هشتم 94/01/19
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمد لله و الصلاه علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیه الله و اللعن الدائم علی اعداءهم اعداء الله الی یوم لقاء الله.
بحث ما در جلسات گذشته، در رابطه با شبهات «حسین المؤید» بود. یکی دیگر از شبهاتی که این آقا مطرح می کند و به قول خودش، اوج شبهات خود بر علیه شیعه هست؛ انکار عصمت ائمه (علیهم السلام) است.

«حسین المؤید» معتقد است که نه ائمه ادعای «عصمت» داشتند، و نه اصحاب ائمه، هیچکدام ادعای «عصمت» برای ائمه نداشتند!

آقای «کدیور» یک سخنرانی داشت، ظاهراً در دانشگاه تهران؛ که ایشان هم، به تبع وهابی ها، منکر «عصمت» برای ائمه شد! البته ایشان در آن جلسه، چند مسئله را مطرح کرده بود، یکی اینکه مسئله عصمت ائمه، از قرن سوم، چهارم، مطرح شده است و در قرن اول و دوم از قول ائمه و اصحاب ائمه، کسی ادعای عصمت نداشته است.

مسئله دیگر، مسئله امامت منصوص بود که ایشان معتقد است که نه ائمه اینچنین ادعائی داشتند و نه اصحاب ائمه همچین عقیده ای داشتند که امامت ائمه امامت منصوص باشد. این مسئله توسط بزرگانی مثل شیخ صدوق و سید مرتضی و شیخ مفید و...مطرح شد و اینها بودند که مسئله امامت منصوص را مطرح کردند. بعضی وقت ها هست که خودی ها، وقتی بخواهند ضربه بزنند، ضربه آنها از دشمن خیلی سوزناک تر می شود.

در رابطه با مسئله «عصمت»، من چند نکته را خدمت دوستان عرض می کنم که یادگاری از ما داشته باشند:

نکته اول: عصمت ریشه قرآنی دارد:

1- خداوند در قرآن کریم می فرماید:

]يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم‏[

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اطاعت كنيد خدا را، و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر را

سوره نساء(4): آیه 59

يكى از آياتى كه عصمت پيامبر اسلام و ائمه (عليهم السلام) را ثابت مى‌كند، همين آيه است؛ چرا كه خداوند در اين آيه، اطاعت از رسول خدا و «اولى الأمر» را به صورت مطلق واجب كرده است؛ يعنى هر دستورى كه آنها در هر زمينه‌اى دادند، بايد بدون چون و چرا پذيرفته شود.

اگر «اولى الأمر» معصوم نباشد، ممكن است عمداً و يا سهواً دستورى بدهد كه مخالف دستور خداوند و يا رسول خدا (صلى الله عليه وآله) باشد كه در اين صورت اگر از دستور خدا و رسول او اطاعت شود، از دستور «اولى الأمر» سر پيچى شده است، و اين مخالف با صريح آيه است؛ چون در اين آيه، اطاعت از آنها به صورت مطلق واجب شده است. و اگر از دستور « اولى الأمر » اطاعت شود، از دستور خداوند سر پيچى شده است. اين تناقض در صورتى حل مى‌شود كه «اولى الأمر» معصوم از هر گونه خطا و اشتباه باشد.

حتى «فخر رازى»، مفسر معروف اهل سنت نيز از اين آيه عصمت «اولى الأمر» را فهميده است و ذيل همين آيه مى‌گويد:

«فَثَبت أنّ الله تعالى أمَرَ بِطاعة أولي الأمر عَلى سَبيل الجَزم، و ثَبَت أنّ كلَّ مَن أمَرَ الله بِطاعَتِه عَلى سَبيل الجَزم وَجَب أن يكون مَعصوماً عَن الخَطأ، فَثَبت قَطعاً أنّ أولي الأمر المذكور في هذه الآية لابُد و أن يكونَ مَعصوماً.»

بنابراين ثابت شد که فرمان خدا به اطاعت از أولو الامر حتمى و قطعى است و نيز ثابت شد که هر کس را که خداوند پيروى و اطاعتش را واجب بداند بايد معصوم از خطا و اشتباه باشد، وقتى اين چنين بود اولى الامر در اين آيه به ناچار و قطعا بايد معصوم باشند.

تفسير الكبير (أو مفاتيح الغيب) ج10، ص116

البته آقای «فخر رازی» در آخر می گوید که در این هیچ شکی نیست که اولی الأمر باید معصوم از خطاء و... باشند، ولی چه کنیم که «ابوبکر» و «عمر» و «عثمان» معصوم نبودند، و لذا ما باید از دلالت آیه دست برداریم! و این کلام فخر رازی خیلی جالب است.

2- خداوند در سوره «بقره» می فرماید:

]وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[

و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود، و وى همه را به انجام رسانيد، [ خدا به او ] فرمود: من تو را پيشواى مردم قرار دادم.» [ ابراهيم ] پرسيد: از دودمانم [ چطور ]؟ فرمود: پيمان من به بيدادگران نمى رسد.

سوره بقره(2): آیه 124

این آیه هم دلالت بر عصمت دارد و در آن هیچ شکی نیست. «فخر رازى» درباره لزوم عصمت امام مى‌گويد:

«قوله: «إِنّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» يدل على أنه عليه السلام كان معصوماً عن جميع الذنوب لأن الإمام هو الذي يؤتم به ويقتدى، فلو صدرت المعصية منه لوجب علينا الاقتداء به في ذلك، فيلزم أن يجب علينا فعل المعصية و ذلك محال لأن كونه معصية عبارة عن كونه ممنوعاً من فعله و كونه واجباً عبارة عن كونه ممنوعاً من تركه و الجميع محال»

اين گفته خداوند كه «من تو را پيشوا براى مردم انتخاب كردم» دلالت مى‌كند بر اين كه آن حضرت از تمام گناهان معصوم باشد؛ چرا كه امام كسى است كه از او پيروى و به او اقتدا مى‌شود، اگر معصيتى از او سر بزند، واجب است كه ما در همان معصيت از او پيروى كنيم،‌ در اين صورت بر ارتكاب معصيت واجب مى‌شود و اين محال است؛ چرا كه معصيت عبارت از چيزى كه انجامش ممنوع است، و اگر واجب باشد،‌ معنايش اين است كه ترك معصيت ممنوع باشد و جميع اين فرض‌ها محال است.

تفسير الكبير (مفاتيح الغيب)، ج4، ص37

و ترديدى نيست كه مراد از «عهدي»‌ كه خداوند صراحتا گفته است آن را به ظالمان و ستمگران نخواهد داد، همان مقام «امامت» است كه پيش از اين در آيه گذشت؛ چنانچه بسيارى از مفسران و علماى اهل سنت به اين مطلب اعتراف كرده‌اند؛ از جمله فخررازى در تفسير خود مى‌گويد:

«(لاَ يَنَالُ عَهْدِي) جواباً لقوله (وَمِن ذُرِّيَّتِي) وقوله (وَمِن ذُرِّيَّتِي) طلب للإمامة التي ذكرها الله تعالى فوجب أن يكون المراد بهذا العهد هو الإمامة ليكون الجواب مطابقاً للسؤال»

جمله «لا ينال عهدي» جواب اين گفته ابراهيم «ومن ذريتي» است، ابراهيم در اين جمله همان امامت را درخواست كرده است كه خداوند در آيه ذكر نموده؛ پس واجب است كه مراد از «عهد» را «امامت» بدانيم، تا جواب مطابق با سؤال باشد.

تفسير الكبير (مفاتيح الغيب) ج4، ص39

3- آیه تطهیر، دلیل دیگر قرآنی است که به عصمت ائمه دلالت می کند. خداوند می فرماید:

]إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً[

خداوند فقط مى‏خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملًا شما را پاك سازد.

سوره احزاب(33): آيه 33

آقایان اهل لغت واژه «رجس» را معنا کرده اند به هر گونه پلیدی باطنی.

نکته دوم: عصمت ائمه اهلبیت(علیهم السلام) در روایات پیغمبر:

در روایات پیامبر هم، مسئله عصمت ائمه به صراحت مطرح شده است، از جمله:

1- حدیث ثقلین:

حديث ثقلين،‌ از ديدگاه شيعه و سنى روايتى است متواتر، كه در صحيح‌ترين كتاب‌هاى اهل سنت وارد شده و بزرگان اهل سنت، صحت آن را پذيرفته و اعلام كرده‌اند. «احمد بن حنبل» در مسند خود مى‌نويسد:

«حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا بن نُمَيْرٍ ثنا عبد الْمَلِكِ بن أبي سُلَيْمَانَ عن عَطِيَّةَ العوفي عن أبي سَعِيدٍ الخدري قال قال رسول اللَّهِ: اني قد تَرَكْتُ فِيكُمْ ما ان أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بعدي الثَّقَلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الآخَرِ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إلى الأَرْضِ و عترتي أَهْلُ بيتي الا و انهما لَنْ يَفْتَرِقَا حتى يَرِدَا عَلَىَّ الْحَوْضَ»

ابوسعيد خدرى می گويد: رسول خدا فرمود: من بعد از خودم در ميان شما دو چيز گرانبها مى‌گذارم كه اگر به آنها تمسك كنيد، هرگز گمراه نخواهيد شد، يكى از آن‌ها كه بزرگتر از ديگرى است،كتاب خدا است كه ريسمانى ممتدى از آسمان تا زمين. و ديگرى عترت و اهل بيت من هستند. آگاه باشيد كه اين دو از يكديگر جدا نمى‌شوند تا در كنار حوض (كوثر) بر من وارد شوند.

مسند أحمد بن حنبل، ج3،‌ ص59، ح11578

«ابن كثير» دمشقى سلفى هم در تفسير خود درباره اين روايت مى‌گويد:

«و قد ثبت في الصحيح أن رسول الله قال في خطبة بغدير خم إن تارك فيكم الثقلين كتاب الله وعترتي وإنهما لم يفترقا حتى يردا علي الحوض»

در صحيح (مسلم) ثبت شده است كه رسول خدا در خطبه غدير خم فرمود: من در ميان شما دو چيز گرانبها مى‌گذارم، يكى كتاب خدا و ديگر عترتم را، اين دو از يكديگر جدا نمى‌شوند تا در كنار حوض (كوثر) بر من وارد شوند.

تفسير القرآن العظيم، ج3، ص404

در این حدیث، نبی مکرم اهل بیت را عدل قرآن قرار داده است. و همانگونه که قرآن معصوم از هرگونه خطاء هست، ائمه نیز اینچنین هستند. و گرنه خُلف لازم می آید.

2- حدیث امان:

در این روایت شریف پیغمبر اکرم فرمودند:

«النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ مِنَ الْغَرَقِ، وَأَهْلُ بَيْتِي أَمَانٌ لِأُمَّتِي مِنَ الِاخْتِلَافِ، فَإِذَا خَالَفَتْهَا قَبِيلَةٌ مِنَ الْعَرَبِ اخْتَلَفُوا فَصَارُوا حِزْبَ إِبْلِيسَ»

ستارگان امان اهل زمین از غرق شدن هستند و اهل بیت من امان امّت از اختلاف می باشند اگر قبيله و گروهي از عرب با اهل بيت من مخالفت كنند، دچار اختلاف مي‌شوند و اينها حزب ابليس مي‌شوند.

مستدرک علی الصحیحین، ج3، ص 162، ح 4715

اگر اهل بیت معصوم نباشند، و دستور خلاف بدهند، و دستور بر گناه بدهند و یا گناه بکنند؛ امان بودن ایشان معنا پیدا نمی کند.

نکته سوم: عصمت ائمه در لسان خود اهلبیت (علیهم السلام)

نکته ای که خیلی مهم است این است که خود ائمه (علیهم السلام) به عصمت خودشان تصریح کرده اند. دوستان این بحث را باید خوب دقت کنند. تا اینجای بحث، غالباً در دیگر کتابها وجود دارد. حضرت آیة الله سبحانی مطرح کرده، علامه طباطبائی مطرح کرده و از علمای گذشته هم مثل مرحوم شیخ مفید و... با آیات و روایات بیان شده، برای اثبات عصمت استدلال کرده اند.

ولی آنچه که مهم است و من ندیدم کسی در این زمینه کار کرده باشد، بحث «عصمت» در لسان خود ائمه (علیهم السلام) است.

من سه، چهار سال قبل که برای مداوا به «آلمان» رفته بودم، در بیمارستان که بودیم، برای اینکه حوصله مان سر نرود، گفتیم یک کار مفیدی انجام بدهیم. من در یکی، دو هفته ای که در آنجا بودم، عمده وقتم را گذاشتم روی این مسئله که کلمه «عصمت» در لسان ائمه (علیهم السلام) برای خودشان آمده یا نیامده است؟ و من احساس می کنم که این بحث، بحث بِکر و نویی باشد.

1- عصمت ائمه از زبان رسول خدا (صلی الله علیه و آله)

پیغمبر اکرم در موارد متعددی، که از طرق متعددی نقل شده است، به عصمت ائمه اهلبیت اشاره کرده است.

الف) به روايت اميرالمؤمنین (سلام الله علیه)

«شيخ صدوق» در كتاب «عيون اخبار الرضا» و «الأمالى» خود نقل مى‌کند:

«عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ عَنِ النَّبِيِّ: أَنَّهُ قَالَ: مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى الْقَضِيبِ الْيَاقُوتِ الْأَحْمَرِ الَّذِي غَرَسَهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ بِيَدِهِ وَ يَكُونَ مُتَمَسِّكاً بِهِ فَلْيَتَوَلَّ عَلِيّاً وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ فَإِنَّهُمْ خِيَرَةُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَ صَفْوَتُهُ وَ هُمُ الْمَعْصُومُونَ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطِيئَةٍ.»

هر كس خوشحال مى‌شود كه به شاخه ياقوت سرخ بنگرد كه خداوند با دست خود كاشته و به او چنگ اندازد، بايد على و امامان از فرزندانش را دوست دارد؛ چرا كه آن‌ها بهترين خلقند و برگزيده او و از هرگونه گناه و اشتباهى معصوم هستند.

عيون اخبار الرضا، ج2، ص57؛ الأمالي، ص583

این روایت، در مسئله «عصمت»، صریح است. حال بگذریم از اینکه چهار نفر امثال «کدیور» و... می آیند و اراجیفی می بافند، این دلیل بر بی سوادی این آقایان است. و نتیجه عدم رجوع به مصادر می باشد. اصل این روایت از امام رضا(سلام الله علیه) است، این که این آقا می گوید مسئله عصمت در قرن سوم و چهارم مطرح شده است، مشخص است که دروغ است.

و همچنین «خزار قمى» در «كفاية الأثر» از قول «ابوطفیل»، صحابی پیامبر، که جزء معمرین صحابه نیز هست، نقل مى‌کند:

«أخبرنا القاضي المعافى بن زكريا قال حدثنا علي بن عتبة قال حدثني الحسين بن علوان عن أبي علي الخراساني عن معروف بن خربوذ عن أبي الطفيل عن علي قال قال رسول الله أنت الوصي...أنت الإمام أبو الأئمة الإحدى عشرة من صلبك أئمة مطهرون معصومون.»

ابوطفيل از اميرالمؤمنین (عليه السلام) نقل كرده است كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود: يا على، تو جانشين من هستی... تو امام و پدر يازده امام از نسل خودت هستى، تمام آن امامان پاك و معصوم هستند.

كفاية الأثر في النص على الأئمة الاثني عشر، خزاز القمي الرازي، 151

ب) به روايت «سلمان فارسي»

«سليم بن قيس هلالى» که از اصحاب امام سجاد(سلام الله علیه) است و زمان امیرالمؤمنین را نیز درک کرده است؛ به نقل از «سلمان» از رسول خدا نقل مى‌كند كه آن حضرت فرمود:

«وَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِيَّ وَ فِي أَخِي عَلِيٍّ وَ فِي ابْنَتِي فَاطِمَةَ وَ فِي ابْنِي وَ الْأَوْصِيَاءِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ، وُلْدِي وَوُلْدِ أَخِي: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» أَ تَدْرُونَ مَا «الرِّجْسُ» يَا سَلْمَانُ قَالَ: لَا. قَالَ: الشَّكُّ، لَا يَشُكُّونَ فِي شَيْ‏ءٍ جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ أَبَداً، مُطَهَّرُونَ فِي وَلَادَتِنَا وَ طِينَتِنَا إِلَى آدَمَ، مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ مِنْ كُلِّ سُوءٍ.»

اين آيه در باره من و برادرم على و دخترم فاطمه و دو پسرم و جانشينان يكى پس از ديگرى نازل شده است كه فرزندان من و فرزندان برادرم هستند: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً. «خداوند خواسته است رجس و بدى را از شما اهل بيت ببرد و شما را پاك گرداند». اى سلمان، آيا مى‏دانيد «رجس» چيست؟ سلمان عرض كرد: نه. فرمود: شكّ است، آنان هرگز در باره چيزى كه از جانب خدا آمده باشد شك نمى‏كنند. ما در ولادتمان و در طينتمان تا حضرت آدم پاك هستيم، از هر بدى پاك و معصوم هستيم.

سليم بن قيس (متوفاى80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص909

کتاب «سلیم بن قیس» کتابی کاملاً معتبر است

کتاب «سلیم بن قیس» نیز کتابی صد در صد معتبر است. هر کس بگوید که این کتاب معتبر نیست، و ضعیف است، اشتباه کرده است. هر کس و هر مقامی که باشد. در حقیقت شک در اعتبار کتاب «سلیم بن قیس»، خیلی از مسائل را زیر سؤال می برد. خود آقای «خوئی» که در مباحث علمی سختگیر هم هست، می گوید که این کتاب قطعاً تألیف «سلیم بن قیس» است و هیچ شک و شبهه ای در آن نیست. و از کتاب های معتبر شیعه هست. مرحوم «علامه مجلسی»، مرحوم «اردبیلی» در کتاب «جامع الروات» و... همه بر اعتبار کتاب سلیم بن قیس اذعان دارند.

فقط یک نکته ای آقای خوئی دارد و آن این است که آیا تمام روایاتی که الآن در این کتاب موجود است، همان روایاتی است که «سلیم بن قیس» به «ابان بن ابی عیاش» داده؛ یا در طول تاریخ دست کاری شده است؟ در استنساخ ها، مستنسخین دست کاری کردند؟

آقای خوئی می گوید که بعضی از مطالبی که در این کتاب آمده، ما می بینیم که با روایات دیگرِ «سلیم بن قیس» که در کتب اربعه و... آمده، همخوانی ندارد. و این نشان می دهد که بعضی از مستنسخین، سهواً یا عمداً، یک سری تصرفاتی در این کتاب داشته اند.

از آنجائی که تنها راه اتصال ما به «سلیم بن قیس»، «ابان بن ابی عیاش» است، ما با ادله متعدد ثابت کرده ایم که «ابان بن ابی عیاش» یا ثقه هست و یا حداقل روایاتش حسن است.

من مناظره ای که با پروفسور «غامدی» در مکه داشتم، یکی از اشکالات ایشان در مورد همین «سلیم بن قیس» بود. اگر دوستان به همین کتاب قصة الحوار الهادئ، جلد اول مراجعه کنند، بنده مفصل ادله اعتبار کتاب سلیم بن قیس را در آنجا مطرح کرده ام. البته این کتاب در سایت مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر، موجود است و دوستان می توانند هر سه جلدش را دانلود کنند.

ج) به روايت «ابن عباس»

شيخ صدوق، خزار قمى و ابن شهرآشوب نقل کرده اند:

«حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ الرَّازِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا الْهَيْثَمُ بْنُ أَبِي مَسْرُوقٍ النَّهْدِيُّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وآله يَقُولُ أَنَا وَعَلِيٌّ وَالْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ وَتِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُون‏.»

ابن عباس مى‌گويد: از رسول خدا صلى الله عليه وآله شنيدم كه مى‌گفت: من و‌ على و حسن و حسين و 9 نفر از فرزندان حسين، پاك و معصوم هستيم.

عيون اخبار الرضا، ج2 ص66؛ كمال الدين و تمام النعمة، ص280؛ كفاية الأثر في النص على الأئمة الاثني عشر، خزاز القمي الرازي، ص19؛ مناقب آل أبي طالب، ابن شهرآشوب ، ج1 ص254

تمام فقهای شیعه بر این عقیده هستند که اگر روایتی به سه و یا بیشتر برسد، می شود مستفیض، و نیازی به بررسی سندی ندارد. اگر تک تک راویان سند هم ضعیف باشند، مطلب تمام است.

«ابن تیمیه حرانی» هم می گوید:

«فَإِنَّ تَعَدُّدَ الطُّرُقِ وَ كَثْرَتَهَا يُقَوِّي بَعْضَهَا بَعْضًا حَتَّى قَدْ يَحْصُلُ الْعِلْمُ بِهَا وَ لَوْ كَانَ النَّاقِلُونَ فُجَّارًا فُسَّاقًا»

همانا تعدد طرق و کثرت نقل یک روایت، یکدیگر را تقویت می کنند به طوری که علم و یقین به صحت روایت حاصل می شود، هر چند ناقلین روایت، انسانهای فاجر و فاسقی باشند.

مجموع الفتاوی، ج 18، ص 26

د) به روايت «عمار بن ياسر»

«خزار قمى» در «كفاية الأثر» نقل کرده است:

«عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُوسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَعْمَرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَعْبَدٍ عَنْ مُوسَى بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ أَسْلَمَ عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ عَنْ عَمَّارٍ قَالَ لَمَّا حَضَرَ رَسُولَ اللَّه الْوَفَاةُ دَعَا بِعَلِيٍّ فَسَارَّهُ طَوِيلًا ثُمَّ قَالَ: يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي‏... وَ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ يُخْرِجُ اللَّهُ الْأَئِمَّةَ التِّسْعَةَ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُون‏.»

ابوطفيل از عمار نقل كرده است كه وقتى رسول خدا (ص) در بستر احتضار قرار گرفت، على (ع) را پيش خود خواست، مدت طولانى را با او به آرامى سخن گفت و سپس فرمود: اى على ! تو جانشين و وارث من هستى، و از نسل حسين 9 امام خواهند آمد كه همگى آنها پاك و معصوم هستند.

كفاية الأثر في النص على الأئمة الاثني عشر، ص124

همانگونه که ملاحظه شد، چهار نفر از صحابه (امیرالمؤمنین، سلمان فارسی، ابن عباس، عمار یاسر) از نبی مکرم نقل می کنند که ائمه اهلبیت معصوم بودند. این آقا می گوید که اصحاب، اینچنین عقیده ای نداشتند که ائمه معصوم باشند! آیا این چهار نفر، اصحاب پیغمبر و اصحاب امیرالمؤمنین نبودند!؟

2- عصمت ائمه از زبان اميرالمؤمنین (عليه السلام)

روایت اول: «شيخ صدوق» در كتاب «خصال» و «علل الشرايع» با سند صحيح نقل مى‌كند:

«حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيّاً عليه السلام يَقُول‏:... إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ صلي الله عليه وآله وَلِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ صلي الله عليه وآله لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا يَأْمُرُ بِمَعْصِيَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَتِهِ.»

... امیرمومنان علی علیه السلام فرمود:

تنها بايد از خداوند و پيغمبر و جانشينان او فرمان برد و اين‌كه خداوند دستور فرموده است‌ فقط از دستورات پيغمبر اطاعت شود براى اين است كه پيغمبر معصوم است و پاك و به نافرمانى خداوند دستور نمي دهد و اين‌كه فقط به اطاعت جانشينان پيغمبر امر فرموده است براى اين است كه آنان نيز معصومند و پاك و امر بگناه نمى‌كنند.

خصال شیخ صدوق، ص139؛ علل الشرائع، ج1 ص123؛ سليم بن قيس (متوفاى80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص 405

سؤال: ادعای «عصمت» اهلبیت؛ چگونه با عبارات امام سجاد (سلام الله علیه) در «صحیفه سجادیه» سازگاری دارد؟

جواب: در این زمینه در آینده مفصل سخن خواهیم گفت. ولی اجمالاً بدانید که «صالحی شامی» از علمای شاخص اهل سنت، در کتاب «سبل الهدی و الرشاد» این مسئله را مفصل جواب داده است.

خود پیغمبر در یک حدیثی فرموده است:

«إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَى قَلْبِي، وَ إِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ اللهَ، فِي الْيَوْمِ مِائَةَ مَرَّةٍ»

همانا قلب مرا زنگار می گیرد و لذا من در هر روز صد مرتبه استغفار می کنم.

صحیح مسلم، ج4، ص 2075، ح 2702

قرآن کریم در حق پیغمبر می فرماید:

]إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبيناً _ لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّر وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقيماً[

ما براى تو پيروزى آشكارى فراهم ساختيم! غرض اين بود كه خداوند گناهان گذشته و آينده‏اى را كه به تو نسبت مى‏دادند ببخشد و نعمتش را بر تو تمام كند، و به راه راست هدايتت فرمايد.

سوره فتح(48): آیه 1و2

اگر بنابراین باشد، عصمت رسول الله هم زیر سؤال می رود. در حقیقت این مسائل، از قبیل «حَسَنَاتُ‏ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِين» است. ائمه (علیهم السلام) در هر لحظه ای از لحظات زندگی خود، محو تماشای جمال حق بودند. یعنی یک لحظه از حق و از تفکر در جمال و جلال حق، غافل نبودند. همین که یک لحظه با مردم، یا با خانواده مشغول صحبت می شدند، در آن لحظه توجه شان به غیر خدا معطوف می شد و این را برای خود، گناه حساب می کردند.

بوسیدن فرزند، برای من و شما حسنه است، ولی برای امام چون موجب می شود که از تماشای جمال و جلال حق و از توجه محض به خدای عالم غافل بشود، گناه محسوب می شود. این جوابهائی است که علمای اهل سنت بیان کرده اند.

نکته دیگر اینست که این عبارات اهل بیت، برای آموزش ما صادر شده است. حضرت امام (رض) و دیگران هم دارند که ائمه، این عبارات را آورده اند تا به ما آموزش بدهند. «صالحی شامی»، «نووی» و دو سه نفر از بزرگان اهل سنت هم می گویند که پیغمبر اکرم که استغفار می کرد، هدفش آموزش به امت بوده است. جهت آشنائی بیشتر در این زمینه، «تفسیر نمونه» بهترین منبع هست، که این مطالب را به صورت دسته بندی شده، مطرح کرده است.

روایت دوم: مرحوم کلینی در «کافی» نقل کرده است:

«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صلي الله عليه وآله قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَجَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَحُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ وَ جَعَلَ الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا يُفَارِقُنَا.»

سليم بن قيس هلالى از امير المؤمنين (عليه السلام) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: به درستى كه خداى تبارك و تعالى‏ ما را پاكيزه و معصوم گردانيد، و ما را گواه بر خلق خود و حجت در زمين قرار داد، ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داد، نه ما از قرآن جدا شويم و نه او از ما جدا مى‌شود.

أصول كافي، ج1 ص191؛ كمال الدين و تمام النعمة شیخ صدوق، ص240؛ بصائر الدرجات الكبرى في فضائل آل محمد، ص103

روایت سوم: مرحوم مجلسی در «بحارالأنوار» از حضرت امیر نقل کرده است که فرمود:

«وَ الْإِمَامُ الْمُسْتَحِقُّ لِلْإِمَامَةِ لَهُ‏ عَلَامَاتٌ‏ فَمِنْهَا أَنْ يُعْلَمَ أَنَّهُ مَعْصُومٌ مِنَ الذُّنُوبِ كُلِّهَا صَغِيرِهَا وَ كَبِيرِهَا لَا يَزِلُّ فِي الْفُتْيَا وَ لَا يُخْطِئُ فِي الْجَوَابِ وَ لَا يَسْهُو وَ لَا يَنْسَى وَ لَا يَلْهُو بِشَيْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا»

امامی که شایستگی امامت را دارد، نشانه هائی دارد: از جمله اینکه مشخص بشود که او از تمامی گناهان معصوم است، چه گناه کوچک و چه گناه بزرگ! خصوصاً در فتوا دادن و در جواب دادن هرگز خطا نمی کند و سهو نمی کند، فراموش نمی کند و به چیزی از امور لغو دنیا سرگرم نمی شود.

بحارالأنوار، ج 25، ص 164، ح 33

سؤال: در این روایات، خود حضرت امیر برای خویش ادعای عصمت می کند؛ آیا وثاقت یک شخص، با ادعای خود او ثابت می شود؟

پاسخ: اثبات وثاقت یک شخص با ادعای خود او، دور است و باطل. زیرا ما از کجا بدانیم که فلانی ثقه است، چون خودش می گوید که من ثقه هستم! از کجا بدانیم که او راست می گوید؛ چون که ثقه است! این دور است و صد در صد باطل. به قول حضرت امام(رض) اثبات وثاقت رجل به لسان خودش، از مضحکات است! ولی اگر از طریق ادله، ثابت شد که یک فرد ثقه است. مثلاً ما ده دلیل اقامه کردیم که «زراره» ثقه است. وقتی وثاقتش ثابت شد، او آمد و یک ادعائی برای خودش کرد، در اینجا ما آن ادعا را می پذیریم.

روایت چهارم: «خزار قمى» در «كفاية الأثر» از امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) و ایشان از نبی مکرم(صلی الله علیه و آله) نقل می کند که فرمود:

«هكذا وجدت اساميهم مكتوبة على ساق العرش ، فسألت الله تعالى عن ذلك فقال : يا محمد هم الائمة بعدك مطهرون معصومون و أعداؤهم ملعونون»

اسامی ایشان در عرش نوشته شده است. من از خداوند در مورد ایشان پرسیدم. فرمود: ای محمد! ایشان ائمه بعد از تو هستند که پاک و معصوم هستند و دشمنان ایشان مورد لعن و نفرین هستند.

كفاية الأثر في النص على الأئمة الاثني عشر، ص102

روایت پنجم: و همچنین از امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) روایت شده که ایشان فرمود:

«قَدْ عَلِمَ الْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ أَنَّهُ قَال إِنِّي‏ وَ أَهْلَ‏ بَيْتِي‏ مُطَهَّرُون»

یقیناً آن دسته از اصحاب پیامبر (ص) که حقایق را درک کردند، و احادیث ایشان را حفظ کردند، می دانند که پیغمبر فرمود که من و اهل بیت من از گناه و پلیدی پاک و معصوم هستیم.

بحارالأنوار، ج 23، ص 130، ح 62؛ تفسیر قمی، ج1، ص5

3- عصمت ائمه از زبان امام سجاد (عليه السلام)

«شيخ صدوق» در كتاب «معانى الأخبار» نقل کرده است:

«حَدَّثَنَا عَبَّاسُ بْنُ يَزِيدَ بْنِ الْحَسَنِ الْكَحَّالُ مَوْلَى زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي قَالَ حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليهم السلام قَالَ: الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً»

عبّاس كحّال غلام زيد بن علىّ گويد: پدرم برايم گفت: حضرت موسى بن جعفر به نقل از پدرش از جدش از امام سجّاد عليهم السلام فرمود: از ما خاندان جز معصوم، شخص ديگرى نمى‏تواند امام باشد.

معاني الأخبار، ص132

4- عصمت ائمه از زبان امام باقر (عليه السلام)

«شيخ صدوق» در كتاب «علل الشرايع» مى‌نويسد:

«... الْأَئِمَّةَ الَّذِينَ قَرَنَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِهِ فَقَالَ: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» وَ هُمُ الْمَعْصُومُونَ الْمُطَهَّرُونَ الَّذِينَ لَايُذْنِبُونَ وَ لَايَعْصُونَ»

اهل بيت آن حضرت (دوازده نفر) ائمه ميباشند كه خداوند اطاعت آنها را با اطاعت خود و رسول خود برابر و مقرون فرموده چنان كه مي فرمايد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ، و ايشان معصوم و پاك هستند (از هر رجس و پليدى و اعمال زشت) و مرتكب هيچ گونه گناهى نشده و نمي شوند و نافرمانى خدا را نمي كنند.

علل الشرائع، ج1 ص123

5- عصمت ائمه از زبان امام صادق (عليه السلام)

«شيخ صدوق» در كتاب «الخصال» و نیز «معانى الأخبار» از قول امام صادق(علیه السلام) نقل مى‌كند که پیغمبر فرمود:

«قَالَ النَّبِيُّ صلي الله عليه و آله: أَيُّهَا النَّاسُ عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ وَ عَلِيٌّ نَفْسِي وَ أَخِي أَطِيعُوا عَلِيّاً فَإِنَّهُ مُطَهَّرٌ مَعْصُومٌ لَا يَضِلُّ وَ لَا يَشْقَى‏.»

پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله فرمود، «اى مردم! مواظب خودتان باشيد، كه هر گاه هدايت يابيد آن كس كه گمراه است نمى‏تواند به شما زيانى برساند، على جان من و برادر من است، از او اطاعت كنيد؛ زيرا كه او پاكيزه و معصوم است، نه گمراه است و نه بدبخت.

علل الشرائع، ج1، ص174ـ 175؛ معاني الأخبار، ص350

و همچنین در كتاب «الخصال» مى‌نويسد:

«...حَدَّثَنِي أَبُو مُعَاوِيَةَ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عليهما السلام قَالَ: هَذِهِ شَرَائِعُ الدِّينِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يَتَمَسَّكَ بِهَا وَ أَرَادَ اللَّهُ هُدَاهُ... وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَوْصِيَاءُ لَا ذُنُوبَ لَهُمْ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُون‏... وَ لَا يَصْطَفِي مِنْ عِبَادِهِ مَنْ يَعْلَمُ أَنَّهُ يَكْفُرُ بِهِ وَ يَعْبُدُ الشَّيْطَانَ دُونَهُ وَ لَا يَتَّخِذُ عَلَى خَلْقِهِ حُجَّةً إِلَّا مَعْصُوماً.»

اين‏ها دستورات دين است براى كسى كه بخواهد پايبند آنها شده و خداوند هدايت او را خواسته باشد:... انبياء و جانشينان او هيچ گناهى بر گردن ندارند؛ چرا كه آنها معصوم و پاكيزه هستند... و خداى تبارك و تعالى بر بندگانش اطاعت كسى را واجب نمى‌كند كه مى‌داند كه ايشان را گمراه مى‌كند و در ضلالت مى‌اندازد و از براى رسالتش اختيار نمى‏فرمايد و بر نمى‏گزيند و از بندگانش كسى را كه مى‌داند كه كافر مى‏شود و شيطان را به غير از خدا مى‏پرستد و بر خلقش حجتى را فرا نمى‏گيرد مگر كسى كه معصوم باشد.

خصال، ج2، ص608

در روایتی دیگر «شيخ كلينى» با سند صحيح نقل مى‌كند:

«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي خُطْبَةٍ لَهُ يَذْكُرُ فِيهَا حَالَ الْأَئِمَّةِ عليهم السلام وَ صِفَاتِهِم‏... فَالْإِمَامُ هُوَ الْمُنْتَجَبُ الْمُرْتَضَى وَ الْهَادِي الْمُنْتَجَى وَ الْقَائِمُ الْمُرْتَجَى اصْطَفَاهُ اللَّهُ بِذَلِكَ وَ اصْطَنَعَهُ عَلَى عَيْنِه‏...مَصْرُوفاً عَنْهُ قَوَارِفُ السُّوءِ مُبْرَأً مِنَ الْعَاهَاتِ مَحْجُوباً عَنِ الْآفَاتِ مَعْصُوماً مِنَ الزَّلَّاتِ مَصُوناً عَنِ الْفَوَاحِشِ كُلِّهَا»

امام صادق (عليه السلام) در خطبه‏اى كه حال و صفات امامان عليهم السلام را بيان مى‌كند، مي فرمايد:... پس امام همان برگزيده، پسنديده، رهبر، محرم اسرار و اميد بخشى است كه به فرمان خدا قيام كرده است، خدا او را براى اين برگزيده و در عالم ذر كه او را آفريده، زير نظر خود پروريده‏... چنگال بدى را از او مى‏گرداند و او را از ناپاكى‌ها بر كنار مى‏دارد و از آفات بر حذر مى‏دارد، از گناه معصوم است و از هر گونه هرزگى مصون است.

أصول كافي، ج1، ص203 ـ 204

باز هم مرحوم «كلينى» و نیز «شيخ صدوق» با سند صحيح نقل مى‌كنند:

«سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ «وَما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ» أَرَأَيْتَ مَا أَصَابَ عَلِيّاً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ عليهم السلام مِنْ بَعْدِهِ هُوَ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ هُمْ أَهْلُ بَيْتِ طَهَارَةٍ مَعْصُومُونَ!؟ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه و آله كَانَ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ وَ يَسْتَغْفِرُهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ مِائَةَ مَرَّةٍ مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ إِنَّ اللَّهَ يَخُصُّ أَوْلِيَاءَهُ بِالْمَصَائِبِ لِيَأْجُرَهُمْ عَلَيْهَا مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ.»

على بن رئاب گويد از امام صادق عليه السلام درباره تفسير اين سخن خداوند كه: «هر مصيبتى به شما رسد بخاطر اعمالى است كه انجام داده‏ايد» سؤال كردم آيا مصيبت‌هايى که على و اهل بيت او ديدند، به خاطر كارى‌هايى بود كه آنها انجام داده بودند؛ با اين كه آنان خاندان طهارت و هم معصوم (از گناه) بودند؟ فرمود: همانا رسول خدا صلى الله عليه وآله در هر روز و شب بدون اين كه گناهى انجام داده باشد، صد بار استغفار مى‌كرد و به سوى او توبه مى‌نمود، همانا خداوند دوستان خود را با مصيبت‌ها و پيش آمدها گرفتار كند تا بدان واسطه بدون گناه به آنها اجر و ثواب دهد.

أصول كافي، ج2، ص450 ح 2؛ معاني الأخبار، ص383

در روایت دیگری، «شيخ صدوق» با سند صحيح نقل مى‌كند:

«فَقُلْتُ لَهُ: تُقْبَلُ شَهَادَةُ مُقْتَرِفٍ لِلذُّنُوبِ؟ فَقَالَ: يَا عَلْقَمَةُ لَوْ لَمْ تُقْبَلْ شَهَادَةُ الْمُقْتَرِفِينَ لِلذُّنُوبِ لَمَا قُبِلَتْ إِلَّا شَهَادَاتُ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَوْصِيَاءِ لِأَنَّهُمْ هُمُ الْمَعْصُومُونَ دُونَ سَائِرِ الْخَلْق‏.»

علقمة بن محمد الخضرمى گفت: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: اى پسر رسول خدا؛ آيا گواهى گناهكاران نيز پذيرفته مى‌شود؟ فرمود: اى علقمه ! اگر شهادت گناهكاران پذيرفته نشود؛ پس بايد فقط شهادت انبياء و اوصياء پذيرفته شود؛ چرا كه تنها آنها معصوم هستند نه غير آنها.

أمالي، ص163

6- عصمت ائمه از زبان امام رضا «عليه السلام»

«شيخ صدوق» روايت جامع و كاملى را از امام رضا (عليه السلام) درباره امامت نقل مى‌كند كه امام در فراز‌هاى از آن، عصمت ائمه (عليهم السلام) را ثابت مى‌كند:

«...الْإِمَامُ أَمِينُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِي خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ خَلِيفَتُهُ فِي بِلَادِهِ وَ الدَّاعِي إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ الذَّابُّ عَنْ حُرَمِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ الْإِمَامُ هُوَ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ الْمُبَرَّأُ مِنَ الْعُيُوبِ... وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلَ وَ الْعِثَارَ»

امام، امين خدا است در ميان خلقش و حجت او بر بندگانش و خليفه او در بلادش‏ و دعوت‏كننده به سوى او و دفاع‏كننده از حقوق او است، امام از گناهان پاك و از عيب‌ها بر كنار است... امام معصوم و محفوظ است از گناه، قول و فعل او با درستى و صدق همراه و از خطاها و لغزشها ايمن است.

كمال الدين و تمام النعمة، ص675 ـ 681؛ أمالي، ص773 ـ 778؛ عيون اخبار الرضا (ع)، ج2 ص195 ـ 199؛ معاني الأخبار، ص96 ـ 101

7- عصمت ائمه از زبان امام هادي (عليه السلام)

حضرت امام هادی(علیه السلام) در زیارت جامعه کبیره، چندین بار به مسئله عصمت ائمه(علیهم السلام) اشاره کرده اند:

«وَ أَشْهَدُ أَنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّونَ الْمَعْصُومُونَ الْمُكَرَّمُونَ الْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقُونَ الصَّادِقُون‏.... عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيراً.»

و من شهادت می دهم که شما امامان رشد یافته و هدایت یافته و معصوم از گناه هستید که مورد تکریم خداوند قرار گرفته و مقرب درگاه خداوند هستید. شما پرهیزگار و راستگو هستید... خداوند شما را از گمراهی ها مصون داشته، و از فتنه ها ایمن ساخته، و از گناه ها پاک کرده و پلیدی را از شما دور ساخته و پاک گردانیده است.

من لا يحضره الفقيه، ج2، ص609 ـ 617، ح3213؛ عيون اخبار الرضا (ع)، ج1، ص305 ـ 309؛ تهذيب الأحكام، ج6، ص95 ـ 101

نکته چهارم: عصمت ائمه اهلبیت(علیهم السلام) از زبان اصحاب

آقای «مؤید» می گفت که اصحاب ائمه اعتقاد به عصمت ائمه نداشتند! در حالی که «هشام بن حکم» به عنوان برترين متكلم شيعه در عصر امام صادق (عليه السلام) و مورد تأييد ایشان، می گوید روزی از امام پرسیدم که آیا شما معصوم هستید!؟ حضرت فرمودند: آری:

«فَإِنِّي سَأَلْتُهُ يَوْماً عَنِ الْإِمَامِ أَ هُوَ مَعْصُومٌ قَالَ نَعَمْ»

همانا من روزی از امام صادق پرسیدم که آیا او معصوم است؛ فرمود: بله

أمالي شیخ صدوق، ص732؛ معاني الأخبار، ص133؛ خصال، ص215؛ علل الشرائع، ج1 ص205

در جای دیگر، شخصی از «هشام» درباره «عصمت» می پرسد:

«قَالَ فَمِنْ أَيْنَ زَعَمْتَ أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ أَنْ يَكُونَ مَعْصُوماً مِنْ جَمِيعِ الذُّنُوبِ قَالَ إِنْ لَمْ يَكُنْ مَعْصُوماً لَمْ يُؤْمَنْ أَنْ يَدْخُلَ فِيمَا دَخَلَ فِيهِ غَيْرُهُ‏ مِنَ‏ الذُّنُوب فَيَحْتَاجَ إِلَى مَنْ يُقِيمُ عَلَيْهِ الْحَدَّ كَمَا يُقِيمُهُ عَلَى غَيْرِه‏»

شخصی از هشام پرسید: از کجا مطمئن شدی که امام باید از تمام گناهان معصوم باشد؟ هشام گفت: اگر امام معصوم نباشد، مثل سایر مردم که گناه می کنند، او نیز گناه می کرد. در اینصورت باید کسی پیدا شود که بر او حد جاری کند. همانگونه که او، حد را بر دیگری جاری می کند.‏

علل الشرائع، ج‏1، ص204

نکته پنجم: عصمت ائمه(علیهم السلام) از زبان علمای شیعه

بزرگان شیعه بر مسئله عصمت ائمه اهلبیت(علیهم السلام)، تصریح کرده اند. و بر این مسئله اتفاق نظر دارند:

1- شيخ صدوق:

شيخ صدوق از قديمى‌ترين دانشمندان شيعه است که درباره عصمت ائمه (عليهم السلام) مى‌نويسد:

«واعتقادنا فيهم: أنهم أولوا الأمر الذين أمر الله تعالى بطاعتهم... و أنهم معصومون من الخطأ و الزلل.»

اعتقاد ما (شيعيان) در باره ائمه عليهم السلام اين است كه: آن‌ها همان اولى الأمرى هستند كه خداوند دستور به اطاعت از آنها را داده است، همچنين ما اعتقاد داريم كه آنها از هرگونه خطا و لغزش معصومند.

الاعتقادات في دين الإمامية، ص94

و در ادامه مى‌نويسد:

«اعتقادنا في الأنبياء و الرسل و الأئمة و الملائكة صلوات الله عليهم أنهم معصومون مطهرون من كل دنس، و أنهم لا يذنبون ذنبا، لا صغيرا و لا كبيرا، و لا يعصون الله ما أمرهم، و يفعلون ما يؤمرون. و من نفي عنهم العصمة في شئ من أحوالهم فقد جهلهم.»

اعتقاد ما در باره انبيا، رسولان، ائمه و ملائكه كه درود خداوند بر آن‌ها باد، اين است كه آن‌ها از هر گونه پليدى معصوم و پاك هستند. و‌ آنها گناهى؛ چه كبيره و چه صغيره انجام نمى‌دهند، هرگز از دستوراتى كه خداوند به آنها داده است سرپيچى نكرده و تمام فرامين را انجام داده‌اند. و كسانى كه عصمت را از آنها در هر يك از حالاتشان نفى مى‌كنند، به درستى كه آن‌ها جاهل هستند.

الاعتقادات في دين الإمامية، ص96

2- شيخ مفيد:

شيخ مفيد يكى ديگر از بزرگان تاريخ شيعه درباره «عصمت» مى‌نويسد:

«و يجب على كل مكلف أن يعرف إمام زمانه، و يعتقد إمامته و فرض طاعته، و أنه أفضل أهل عصره و سيد قومه، و أنهم في العصمة و الكمال كالأنبياء عليهم السلام»

بر هر مكلفى واجب است كه امام زمانش را بشناسد و اعتقاد به امامت و وجوب اطاعت از او را داشته باشد، و نيز واجب است كه اعتقاد داشته باشد، امام، برترين فرد زمان خود و آقاى قومش است و آنها همانند انبياء، معصوم و انسان كامل هستند.

المقنعة، ص32

3- سيد مرتضي:

سيد مرتضى نيز درباره عصمت و اين كه تمام علماى پيرو اهل بيت، همين اعتقاد را دارند، مى‌نويسد:

«لأنا نعلم ضرورة أن كل عالم من علماء الإمامية يذهب إلى أن الإمام يجب أن يكون معصوما منصوصا عليه، و إن لم نعلم كل قائل بذلك و ذاهب إليه بعينه و اسمه و نسبه.»

... زيرا ما به صورت ضروری و بديهى مى‌دانيم كه هر عالمى از علماى اماميه، اين اعتقاد را دارد كه واجب است امام، معصوم باشد و این مسئله در میان علماء به اثبات رسیده است؛ اگر چه تمام قائلان آن را به صورت تك تك با اسم و نسب نمى‌شناسيم.

رسائل المرتضى، ج2 ص368

4- شيخ طوسي:

شيخ طوسى، معروف به شيخ الطايفه نيز در كتاب‌هاى متعددش بر عصمت ائمه (عليهم السلام) تأكيد كرده است. به عنوان نمونه وى در كتاب «الرسائل العشر» مى‌نويسد:

«مسألة: الإمام عليه السلام معصوم من أول عمره إلى آخره في أقواله و أفعاله و تروكه عن السهو و النسيان، بدليل أنه لو فعل المعصية لسقط محله من القلوب، و لو جاز عليه السهو و النسيان لارتفع الوثوق بإخباراته، فتبطل فائدة نصبه.»

امام، كسى است كه از اول عمر تا آخر آن معصوم است؛ چه در گفتار و چه در آن چه انجام مى‌دهد يا ترك مى‌كند. و نيز از سهو و فراموشى معصوم است؛ به دليل اين كه اگر امام معصيتى انجام دهد، جايگاهش را در قلب مردم از دست مى‌دهد،‌ و نيز اگر سهو و نسيان براى او جايز باشد، اعتماد به گفتار آنها از بين مى‌رود و در نتيجه فايده نصب آنها باطل خواهد شد.

الرسائل العشر، ص98

نکته ششم: عصمت ائمه(علیهم السلام) در نظر اهل سنت

1) ابن ابی الحدید:

«ابن ابی الحدید» در «شرح نهج البلاغه» می نویسد:

«نص أبو محمد بن متويه رحمه الله تعالى في كتاب الكفاية على أن عليا معصوم و... أدلة النصوص قد دلت على عصمته»

ابو محمد در کتاب کفایه خود، تصریح کرده است که همانا علی معصوم بوده است. و... ادله نیز بر عصمت علی دلالت دارد.

شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج6، ص 229

2) فخر رازی:

فخر رازی مفسر شهیر اهل سنت می نویسد:

«وَ مَنِ اتَّخَذَ عَلِيًّا إِمَامًا لِدِينِهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى فِي دِينِهِ وَ نَفْسِهِ.»

هر کس در دین خود، علی را امام خویش قرار دهد، به واقع به ریسمان محکمی در دین و جان خویش، تمسک کرده است.

تفسیر الکبیر، ج1، ص 170

اینها نمونه هائی بود از اقوال پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، ائمه اهلبیت(علیهم السلام)، اصحاب ائمه و علمای شیعه و سنی در باب عصمت ائمه (علیهم السلام). بنابراین این آقای «مؤید» که می گوید نه ائمه ادعای «عصمت» داشتند، و نه اصحاب ائمه؛ حرف بی اساس و دروغی است که بر زبان جاری می کند.

والسلام علیکم و رحمة الله



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب