مجری :

طبق هفته های گذشته در خدمت کارشناس عزیز حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم و خدمت ایشان سلام عرض می کنیم .

حضرت آیت الله حسینی قزوینی :

بنده هم خالصانه ترین سلامم را خدمت شما fو بینندگان عزیز که در هر کجای این کره خاکی هستند ، تقدیم می کنم . موفقیت همه گرامیان را از خداوند عالم خواهانم . خدا را به آبروی محمد و آل محمد همه ما را حاجت روا نموده ، تمام دغدغه های فکری و ذهنی ما و شما را بر طرف کند . دعای همه ما را به اجابت مقرون نماید . ان شاء الله

مجری :

اگر خاطر شریف شما بینندگان عزیز باشد ، ما حدود سه ماه و نیم با بحث توسل از منظر قرآن و سنت ، در خدمت شما بودیم . امید داشتیم آقایانی که منکر این مباحث هستند از جمله آقایان وهابی در شبکه های خود به این مباحث ، پاسخ دهند ؛ ولی هیچ عکس العملی انجام ندادند . شاید هم در برابر این همه مباحث و موضوعات منطقی نمی توانند تاب بیاورند و پاسخ دهند .

به هر حال این سکوتی که کرده اند و این عدم توانایی در پاسخگویی نشان می دهد که این ها هیچ پاسخ منطقی برای ما ندارند .

می دانید که ما شیعیان و برادران اهل سنت در این موضوع مشترک هستیم . همان گونه که حضرت استاد در این مدت از علمای اهل سنت مطالب زیادی را بیان کردند و کاملا مشخص بود که از دیدگاه آن ها توسل یک امر بدیهی است . این جا است که وهابیت با ما تمایز دارند ، از این جهت انتظار داشتیم این مباحث را پاسخ دهند ؛ اما دریغ از یک پاسخ !!!

موضوع برنامه از جلسه قبل به این بحث تغییر کرد مبنی بر این که علمای اهل سنت منکرین توسل را کافر می دانند . بنده از حضرت استاد تقاضا دارم خلاصه ای از مطالب گذشته را بیان کنند تا بینندگان عزیز با موضوع بحث ارتباط بر قرار کنند .

دیدگاه علمای اهل سنت درباره منکرین توسل به رسول خدا (صلی الله علیه و آله)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی :

همان طوری که اشاره شد ، بیش از سه ماه در باره مشروعیت توسل از منظر قرآن و سنت ، سیره نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) و سیره انبیاء و سیره صحابه ، اقوال فقها و بزرگان اهل سنت را مطرح کردیم و از آقایانی که به خاطر توسل مسلمان ها را مشرک و قتل آن ها را واجب و تصرف اموال آن ها را به عنوان غنائم جنگی جایز می دانند ، دعوت کردیم برای بحث و مناظره بیایند ؛ اما ما در این سه ماه گذشته چیزی ندیدیم . حال ما می خواهیم این سؤال را مطرح کنیم ، آقایانی که می گویند توسل جایز نیست و منکر توسل هستند ، تعدادی از علمای اهل سنت ، منکرین توسل را کافر دانسته اند من جمله ابن تیمیه را که می گویند : ابن تیمیه ، زندیق است .

زندیق یعنی چه ؟ یعنی ملحد ، بی دین ، لامذهب و کافر است به خاطر انکار توسل ، زیارت و تندیس نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) .

ما در جلسات گذشته مطالبی را بیان کردیم که تلاش می کنم خلاصه ای از آن را در چند دقیقه بیان می کنم . اولین کسی که در این جا سخن گفته :

1 . ابن حجر عسقلانی

ایشان از استوانه های علمی اهل سنت می باشد که به صراحت می گوید :

ومنهم من ينسبه إلى الزندقة لقوله إن النبي ﴿صلی الله عليه وآله﴾ لا يستغاث به وأن في ذلك تنقيصا ومنعا من تعظيم النبي ﴿صلی الله عليه وآله﴾ وكان أشد الناس عليه في ذلك النور البكري فإنه لما عقد له المجلس بسبب ذلك قال بعض الحاضرين يعزر فقال البكري لا معنى لهذا القول فإنه إن كان تنقيصا يقتل وإن لم يكن تنقيصا ...

بعضی از بزرگان اهل سنت ، ابن تیمیه را زندیق ، ملحد و لامذهب دانسته اند ؛ به خاطر این که توسل و استغاثه به پیامبر (صلی الله علیه و آله) را انکار کرده و این در حقیقت تنقیص و منع از تعظیم نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) است .

عسقلانی ، ابن حجر ، الدرر الکامنه ، ج ۱، ص181

2 . حصنی دمشقی

ایشان هم از بزرگان اهل سنت است که می گوید :

وقال ابن تيمية: من إستغاث بميت أو غائب من البشر ....

فإن هذا ظالم ضال مشرك ،ذا شيء تقشعر منه الأبدان ولم نسمع أحدا فاه بل ولا رمز إليه في زمن من الأزمان ولا بلد من البلدان قبل زنديق حران قاتله الله عزوجل .

وقد فعل جعل الزنديق الجاهل الجامد قصة عمر رضي الله عنه دعامة للتوصل بها إلى خبث طويته في الإزدراء بسيد الأولين والآخرين وأكرم السابقين واللاحقين وحط رتبته في حياته وإن جاهه وحرمته ورسالته وغير ذلك زال بموته وذلك منه كفر بيقين وزندقة محققة فإنه ﴿صلی الله عليه وآله﴾ حرمته وقدره ومنزلته عند ربه ما زالت ولم تزل وهو سيد ولد آدم وأكرمهم على الله عزوجل على الدوام ومن تأمل القرآن العظيم وجده مشحونا.

ابن تیمیه گفته : هر کس به میت یا به غائب توسل بجوید و استغاثه کند ، ظالم ، مشرک و گمراه است ... این سخن بدن انسان را به لرزه می آورد و در گذشته چنین سخنی را جز زندیق حران نگفته است و این سخن ابن تیمیه که انکار استغاثه به میت و غائب کرده ، یقینا کفر و در حقیقت زندقه است .

این زندیق متحجر آمده قضیه توسل خلیفه دوم به عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله) را وسیله قرار داده برای آن نیت نا پاک خودش ، تا بتواند جایگاه سید اولین وآخرین و اکرم سابقین و لاحقین را بعد از رحلتش تحقیر کند و بگوید جاه و حرمت و رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله) با وفات آن حضرت از بین رفت . این سخن ابن تیمیه یقینا کفر و در حقیقت زندقه است و جایگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) با این مطالب و با رحلت ایشان از بین نخواهد رفت .

حصنی دمشقی ، دفع شبه من شبّه وتمرد ، ج 1 ، ص 68

3 . آقای سبکی

ایشان هم از علمای بزرگ اهل سنت هستند که می گوید :

لما احدث ابن تيمية ما احدث في اصول العقائد ونقض من دعائم الاسلام الاركان والمعاقد بعدا ان كان مستترا بتبعية الكتاب والسنة مظهرا انه داع الي الحق هاد الي الجنة فخرج عن الاتباع الي الابتداع وشذ عن جماعة المسلمين بمخالفة الاجماع ...

فلم يدخل في فرقة من الفرق الثلاثة والسبعين التي افترقت عليها الامة ...

ابن تیمیه بدعت هایی در اصول عقائد گذاشته و پایه های اسلامی و ارکان دینی را نابود کرده و به مردم چنین وانمود کرده که ایشان به حق دعوت می کند و حال آن که ابن تیمیه بدعت گذار است تا این که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) متابعت کرده باشد و با اجماع مسلمین مخالفت نموده . ابن تیمیه با این کارش ابن تیمیه از هفتاد و سه فرقه هم بیرون رفت .

یعنی اگر حتی کسی بگوید ابن تیمیه رافضی است یا این که از خوارج است را هم شامل نمی شود و از همه این فرق خارج است .

سبکی ، الدرر المضیه فی الرد علی ابن تیمیه ، ص 7

ترمذی در سنن خود روایتی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با سند صحیح نقل کرده که فرمودند :

امت من بعد از من به هفتاد و سه دسته تقسیم می شوند . یک دسته اهل نجات است و باقی آن ها داخل آتش جهنم است .

ترمذی ، سنن ترمذی ، ج 4 ، ص 134

پس آقای سبکی می گوید : ابن تیمیه از هفتاد و سه خارج است . یعنی قطعا کافر و اهل آتش جهنم است .

اثبات کفر ابن تیمیه به خاطر مشرک دانستن حضرت آدم (ع)

آقای حصنی دمشقی از علمای اهل سنت می گوید :

وقد تقدم توسل آدم عليه السلام بالنبي ﴿صلی الله عليه وآله﴾ وأن الله قبله بسبب التوسل وجعل هذا الزنديق آدم عليه السلام بتوسله بالنبي ﴿صلی الله عليه وآله﴾ ظالما ضالا مشركا وليس وراء ذلك زندقة وكفر

این انسان زندیق و بی دین ، حضرت آدم (علیه السلام) را به خاطر توسل به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ، ظالم ، گمراه و مشرک معرفی کرده است . بالاتر از این بی دینی و کفری نداریم .

حصنی دمشقی ، دفع شبه من شبه وتمرد ، ص 450

این کاملا واضح و روشن است و فکر نمی کنم که بهتر از این بتوانیم یک مطلب را روشن کنیم . این در حقیقت عقائد بزرگان اهل سنت نسبت به کفر ابن تیمیه در انکار توسل بود .

این آقایان درباره مشروعیت توسل با ما بحث نکردند که با ما تماس بگیرند و از عقیده فاسدشان دفاع کنند . حداقل بیایند از امام خودشان که شیخ الاسلام می گویند ، از اسلامشان که زیر سؤال رفته ، از اسلام ابن تیمیه دفاع کنند و ما به تعبیر یکی از مراجع بزرگوار ابن تیمیه برای این ها بت شده و باید این بت شکسته شده است . ما هم به حول و قوه الهی و با توکل بر خدای عالم و استعانت از ساحت آقا ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه ) در چند جلسه کاری خواهیم کرد که این بت شکسته شود و اگر کسی اسم ابن تیمیه را در جلسات برد ، بدانند که این آقا طرفدار یک کافر ، زندیق ، دشمن خدا و دشمن پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) است .

ان شاء الله بحث خواهیم کرد که شاید بیش از صد نفر از بزرگان اهل سنت باشد که گفته باشند : ابن تیمیه به خاطر اهانت هایی که به امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و صدیقه طاهره (سلام الله علیها ) و دیگر ائمه (علیهم السلام) کرده ، منافق می دانند .

ما به حول و قوه الهی این ها را به یکی پس از دیگری مطرح می کنیم تا هم عزیزان شیعه و هم عزیزان اهل سنت بینند که بزرگانشان در این زمینه چه گفته اند و هم کسانی که خیال می کنند سلفیت و وهابیت و ابن تیمیه یک سوغات علمی و دینی آورده اند ، قضیه روشن شود .

مجری :

یکی از سخنانی که آقایون وهابی از ابن تیمیه ، امام کجی ها ، یاد گرفته اند ، همین تفاوت حیات و ممات بعد از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) است که حضرت عالی هم اشاره مختصری در یکی از همین روایات کردید ، آیا در تکفیر ابن تیمیه به همین جهت هم اشاره شده یا نه ؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی :

در رابطه با این قضیه بزرگان اهل سنت صحبت های زیادی داشته اند . یکی از اشکالاتی که بعضی ها امروز هم می گیرند که البته این ها هم الهام گرفته از امامشان است که بزرگان اهل سنت او را کافر دانسته اند ، این است که می گویند پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حالی که زنده است می توان به او توسل جست ؛ ولی زمانی که از دنیا رفت نمی توان به او توسل کرد و این قدرت را ندارد که به او توسل کرد . این خودش کفر است .

بارها ما گفتیم فرض این که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) زنده باشند ، توسل مشروع است یا خیر ؟ می گویند : مشروع است . گفتم شما یک دلیل بیاور که با رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) این توسل مشروع مبدل به کفر و شرک شد . شما چون آیاتی می آورد که وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ ، گمراه ترا از او کسی که غیر خدا را می خواند ، کسی نیست .

این آیه هم شامل زمان حیات و زمان ممات را می شود . یا این که می گوید : إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ . بنده هایی مثل شما هستند . زمان حیات را هم شامل می شود ، فرقی نمی کند . اگر شما به آیات مراجعه می کنید ، آیاتی که شما به آن استدلال می کنید ، این آیات نگفته پیامبر (صلی الله علیه و آله) زنده بود ، توسل مشروع است . پیامبر (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفت ، توسل شرک می شود . این آقایان بیایند اثبات کنند که هیچ وقت چنین کاری نمی کنند .

اگر به دنبال سنت هستید ، ما ده ها روایت صحیح و معتبر آورده ایم که صحابه به قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) توسل کرده اند . دستوری که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در خصوص توسل داده اند ، اعم از حیات و ممات است . سخن فقهای چهار مذهب را بیان کردیم ، فقهای شافعی ، حنبلی ، حنفی و مالکی که می گویند : در کنار قبر نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) زیارت کنند و آیه 64 سوره نساء را بخوانید و به ایشان توسل کنید .

اگر آقایان راست می گویند و جرأت دارند که ما شک داریم ، همین بخشی را که ما از علمای احناف ، علمای شافعی ، مالکی آن ها از کتاب های فقهی شان آوردیم ، فتوا به مشروعیت توسل با استناد به آیه 64 سوره نساء داده اند . یا باید بگویند ابن قدامه مقدسی ، نووی و مالک وامثال این ها ، مشرک وکافرند یا بیایند از عقیده باطلشان که از امام باطل و کفرشان گرفته اند ، دست بردارند .

اما در این زمینه آقای حصنی دمشقی از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب دفع شبه من شبّه وتمرد بیان کرده است :

بيان زندقة من قال أن روحه ﴿صلی الله عليه وآله﴾ فنيت وإن جسده صار ترابا وبيان زيغ إبن تيمية وحزبه

الحمد لله رب العالمين من إستغاث بميت أو غائب من البشر بحيث يدعوه في الشدائد والكربات ويطلب منه قضاء الحاجات فيقول يا سيدي الشيخ فلان أنا في حسبك أو في جوارك أو يقول عند هجوم العدو عليه يا سيدي فلان يسترعيه أو يستغيث به أو يقول نحو ذلك عند مرضه وفقره وغير ذلك من حاجاته فإن هذا ظالم ضال مشرك وفي بعض النسخ كافر عاص لله تعالى بإتفاق المسلمين فإنهم متفقون على أن الميت لا يسأل ولا يدعي ولا يطلب منه شيء سواء كان نبيا أو غير ذلك

ما می خواهیم زندقه و لامذهبی کسانی را ثابت کنیم که می گویند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بعد از این که از دنیا رفت ، روحشان فانی شد و جسد مبارکشان خاک شد .

... در این جا آقای حصنی دمشقی می گوید : این شخص به خاطر این که این سخنان را گفته ، ظالم و گمراه و مشرک است و در بعضی از جاها هم گفته کافر است و خداوند را معصیت را به اتفاق مسلمین معصیت کرده است ؛ چون می گوید : کسی که مرد ، نه می توان از او سؤالی کرد و نه می شود از او در خواستی داشت .

یکی از این آقایان مدتی قبل مطلب زیبایی گفت من در مدینه از یکی از این آقایان وهابی سؤالی کردم که نتوانست پاسخ دهد . گفتم : قرآن به جسم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل شده یا به روح حضرت ؟ اگر به جسم پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل شده ، که جسم ایشان مرد و تمام شد . اگر به روحشان نازل شده که روحشان باقی است . می گوید هر کاری کردم ، حاضر نشد پاسخی به من بدهد .

ببینید که یک انسان عادی و عوام این ها را چنان به چالش می کشد که نمی توانند پاسخ دهند . در صفحه بعد هم ادامه می دهد :

وانت أرشدك الله تعالى وبصرك إذا تأملت ما قاله في هذا الجواب إقشعر جلدك وقضيت العجب مما فيه من الخبائث والفجور وإدعاء إتفاق

المسلمين وما فيه من الرمز إلى تكفير الأنبياء وتضليلهم والتلبيس على الأغبياء

وليت شعري من أي الدلالات أن من توجه إلى قبر سيد الأولين والآخرين ﴿صلی الله عليه وآله﴾ وتوسل به في حاجة الإستسقاء أو غيرها يصير بذلك ظالما ضالا مشركا كافرا

وقد فعل جعل الزنديق الجاهل الجامد قصة عمر رضي الله عنه دعامة للتوصل بها إلى خبث طويته في الإزدراء بسيد الأولين والآخرين وأكرم السابقين واللاحقين وحط رتبته في حياته وإن جاهه وحرمته ورسالته وغير ذلك زال بموته وذلك منه كفر بيقين وزندقة محققة فإنه ﴿صلی الله عليه وآله﴾ حرمته وقدره ومنزلته عند ربه ما زالت ولم تزل وهو سيد ولد آدم وأكرمهم على الله عزوجل على الدوام ومن تأمل القرآن العظيم وجده مشحونا بذلك

دقت کنید این خبائث و فجور که ادعای اتفاق مسلمین می کنند ، در حقیقت انبیاء را تکفیر می کنند .

ای کاش ما می دانستیم از کدام دلیل اثبات کرده بر این که هر کس به قبر سید اولین و آخرین متوسل شود ، مشرک و کافر است .

جایگاه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بعد از وفاتش با زمان حیاتش هیچ تفاوتی ندارد . اگر تفاوتی نداشت باید رسالت ایشان بعد از رحلت باطل می شد . اشهد ان محمد رسول الله که ما می گوییم برای پیامبری است که از دنیا رفته است ، بعد از رحلت است یا نه برای پیامبری است که هنوز زنده است و بلکه حیاتش فوق حیات شهداء است .

حصنی دمشقی ، دفع شبه من شبّه وتمرد ، ج 1 ، ص 67

باز آقای حصنی دمشقی جمله زیبایی می گوید :

فسكوت هذا الزائغ القائل بمسألة الفرق تبعا لسلالة اليهود عن هذه الأمور الواضحة الجليلة المشهورة والعدول إلى الفجور فيها من أقوى الأدلة على خبث طويته

قوله ولا يطلب الجيدة منه شيء سواء كان نبيا أو شيخا أو غير ذلك قال الأئمة الأعلام النقاد أصحاب الأذهان الجيدة هذا منه كفر لما فيه من حط رتبة الأنبياء عليهم الصلاة والسلام والإجماع على أن من غمط من نبي في شيء من الأشياء كفر

این ابن تیمیه ای که از نسل یهود است ، چنین حرفی را گفته که پیامبر (صلی الله علیه و آله) که از دنیا رفت ، با زمان حیاتش تفاوت دارد .

این سخن ابن تیمیه کفر است ؛ چون رتبه انبیاء را پایین آورده و هر کس رتبه انبیاء را پایین بیاورد ، کفر است که شک و تردیدی در آن نیست .

حصنی دمشقی ، دفع شبه من شبّه و تمرد ، ج 1 ، 94 (جامع الکبیر)

این سخن کاملا واضح و روشن است و بزرگان اهل سنت ، همان طورکه هم قبلا و هم در الان اشاره شد ، به زمان حیات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و بعد از وفات آن حضرت ، هیچ تفاوتی قائل نیستند . اگر بنا باشد بعد از وفاتشان به حضرت توسل کنیم ، نستجیر بالله نبوتشان زیر سؤال می رود .

مجری :

حضرت استاد ! این مطالبی که شما از آقای سبکی و دیگران که کفر ابن تیمیه ، امام کجی ها و ارتجاعات خواندید ، چگونه است که هم ابن تیمیه و هم طرفدارانشان باز هم ادعای موحد بودن دارند ، موحد بودنی که این همه در این شبکه ها در بوق و کرنا کرده اند .

حضرت آیت الله حسینی قزوینی :

بله ، برای بنده هم بسیار جالب است که این ها با این وضعیتی که دارند ، باز هم دم از موحد بودن می زنند . چند روز قبل روایت جالبی را در همین نرم افزار جامع الکبیر دیدم که عبارت بسیار زیبایی داشت که از دیدگاه آقایان شیطان هم ، موحد است .

این عبارت را ابن جوزی از بزرگان اهل سنت در کتاب المنتظم خود نقل می کند :

قال : التقى موسى وابليس عند عقبة الطور ، فقال : يا ابليس لم لم تسجد لآدم . فقال كلاماً كنت لأسجد لبشر يا موسى ادعيت التوحيد وأنا موحد ، ثم التفت إلى غيره وأنت قلت أرني فنظرت إلى الجبل فانا أصدق منك في التوحيد ، قال : أسجد للغير ما سجدت من لم يتعلم التوحيد من ابليس فهو زنديق ، يا موسى كلما ازداد محبة لغيري ازددت له عشقاً .

می گوید : حضرت موسی (علیه السلام) با شیطان در کنار کوه طور با هم دیدار کردند . حضرت فرمود : چرا به حضرت آدم (علیه السلام) سجده نکردی ؟ گفت : اي موسي ! تو فقط ادعای توحید می کنید ، من موحدم ( این آقایان که شبکه های توحیدی (وهابی ) زده اند ، واقعا از این روایت استفاده کرده اند ) چون من فقط می گویم ، تو یا الله نگفتی . زمانی که در کوه طور با خداوند مناجات می کردی ، به خدا گفتی خودت را به من نشان بده . خداوند فرمود : به کوه نگاه کن و تو « یا الله » نگفتی ، در کنار یا الله ، « یا کوه » هم گفتی . من در توحید از تو صادق ترم ؛ چون خداوند به من گفت : در برابر غیر من که حضرت آدم (علیه السلام) بود ، سجده کن . گفتم : نه ، فقط الله ، من برای آدم (علیه السلام) سجده نکردم . هر کس توحید را از ابلیس یاد نگیرد ، زندیق است .

ابن جوزی ، المنتظم ، ج 17 ، ص 239

بسیار جالب است ، شیطان می گوید : من گفتم فقط یا الله ؛ ولی حضرت موسی (علیه السلام) فقط یا الله نگفت . خداوند گفت : به کوه نگاه کن . حضرت موسی (علیه السلام) باید می گفت : نه من فقط با تو یا الله نگاه می کنم و فقط باید یا الله بگویم . ای موسی ! چون تو موحد نبودی و به کوه نگاه کردی ؛ پس من از تو موحد ترم .

واقعا این روایت مصداق اتمّ این شبکه های وهابی است . در این زمینه آقای خفاجی مصری در کتاب نسیم الریاض خود عبارت های جالبی را بیان کردند که بنده از عزیزان اهل سنت تقاضا دارم مقداری توجه کنند و بدون هیچ تعصبی به روایتی که از این کتاب می خوانم ، گوش کنند که شبانه روز آن را در شبكه هاي خود می خوانند :

لعن الله اليهود والنصاري اتخذوا قبور انبيائهم مساجد

خدا یهود و نصاری را لعنت کند ؛ چون قبور پیامبرانشان را مسجد قرار داده اند .

ما از این آقایان سؤال می کنیم ، نصارا پیامبرشان حضرت عیسی (علیه السلام) است ، حضرت عیسی (علیه السلام) هم که به آسمان رفته ، قبر ندارد . قبر حضرت عیسی کجاست که مسیحیان آن را مسجد قرار دادند ؟ در مورد یهود هم قرآن کریم در چند جا گفته : یهود پیامبرانشان را به قتل می رساندند ؛ یعنی بعد از کشتن پیامبرانشان ، برای احترام به آن ها قبر هایشان را مسجد قرار می دادند ؟

ما اگر به اندازه سر سوزنی فکر کنیم ، متوجه می شویم که این روایت ها همه ساختگی هستند .

آقای خفاجی در ادامه می گوید :

واعلم ان هذا الحديث هو الذي دعا ابن تيمية ومن تبعه كابن القيم مقالته الشنيعة التي كفروه بها...

فتوهم انه حمي جانب التوحيد بخرافات لاينبغي ذكرها ، فانه لاتصدر عن عاقل فضلا عن فاضل ساحة الله تعالي .

این روایت لعن الله الیهود ... که ابن تیمیه آن را ملاک برای تخریب قبرها و حرم قرار داده ، ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم ، مقاله شنیع و زشتی را بیان کردند که همین مقاله باعث شد علمای اهل سنت آن ها را کافر بدانند .

خفاجی می گوید : ابن تیمیه فکر کرده با این خرافاتی که قابل ذکر کردن نیست ، توحید را حمایت می کند و حال آن که این حرف های خرافی را هیچ عاقلی نمی زند چه برسد یک انسان فاضل این سخنان را بگوید .

خفاجی مصری ، نسیم الریاض ، با مقدمه محمد عبد القادر عطا ، ج 5

در صورتی که آقایان این خرافات ابن تیمیه را در رسانه ها و نماز های جمعه مطرح می کنند و در این سه ماه هم هرچه از این ها خواستیم که بیایند و از این خرافات ابن تیمیه دفاع کنند ، حاضر نشدند .

مجری :

حضرت استاد ! با توجه به فرمایشات شما در مورد ابن تیمیه داشتید ، آیا می توان تا حدودی گفت که کفر ابن تیمیه ، اجماعی است ؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی :

در این باره تعدادی از علمای اهل سنت ، ادعای اجماع کردند که برای نمونه ابن حجر هیثمی که از علمای بزرگ اهل سنت هست را نشان می دهم .

ابن حجر هیثمی در کتاب حاشیه ابن حجر هیثمی بر شرح ایضاح امام نووی می گوید :

ولقد كفّره كثير من العلماء عامله الله بعدله وخذل متبعيه الذين نصروا ما افتراء علي الشريعة

بسياري از علما ابن تیمیه را کافر دانسته اند ، خداوند با عدلش با ابن تیمیه برخورد کند و پیروانش را ذلیل کند ، کسانی که افترائات ابن تیمیه را بر شریعت قراء محمدی (صلی الله علیه و آله) یاری کردند .

هیثمی ، ابن حجر ، حاشیه ابن حجر هیثمی فی شرح الایضاح امام نووی، ص489.

اما ابن حجر هیثمی چه کسی بوده است ؟

در کتاب النور السافر عن اخبار القرن العاشر ، تألیف علامه عبد القادر بن عبد الله العیدروس بیان شده :

في الرجب توفي الشيخ (الامام شيخ الاسلام خاتمة اهل الفتيا والتدريس ... وكان بحرا في علم الفقه وامام الحرمين ... امام اقتدت به الائمة.

ابن حجر هيثمي , امام . شيخ الاسلام . پایان بخش فتوا و تدریس بوده .... دریایی از علم فقه بوده . امام الحرمین و امامی بود که دیگر ائمه اهل سنت به او اقتدا می کردند .

العیدروس ، عبد القادر بن عبد الله ، النور السافر ، ص390 ـ 391

اما در مورد آقای حصنی دمشقی در اول کتابش بیان شده :

الامام الکبير الحجة ...

ايشان امام كبير و حجت است ...

عمر کحاله در کتابش می گوید :

.... فقيه محدث ....

آقای حصنی دمشقی فقیه و محدث بوده ...

عمر کحاله ، معجم المؤلفین ، ج 3 ، ص 74

خیر الدین زرکلی هم می گوید :

فقيه ورع من اهل دمشق ...

حصني دمشقی فقیه با ورع و با تقوا بود ....

زرکلی ، خیرالدین ، الاعلام ، ج 6 ، ص 69

شوکانی می‌گوید :

وحفر جنازته عالم لايحصيهم الا الله

جنازه حصنی دمشقی را جمعیتی تشییع می کردند که کسی غیر از خدای عالم تعداد آن ها را نمی داد و مردم برای تبرک به قبر او ازدحام کرده و خواب های صالح هم در حیات و هم بعد از وفات او دیدند .

شوکانی ، البدر الطالع ، ج 1 ، ص 166

جناب ملا علی قاری در شرح شفاء قاضی عیاض ، زمانی که به ابن تیمیه می رسد ، می گوید :

وقد افرط ابن تيمية من الحنابلة حيث حرم السفر لزيارة النبي صلي الله عليه وسلم كما افرط غيره حيث قال كون الزيارة قربة معلوم من الدين بالضرورة وجاحده محكوم عليه بالكفر ولعل الثاني اقرب الي الصواب لان التحريم ما اجمع العلماء فيه بالاستجاب يكون كفرا لانه فوق تحريم المباح المتفق عليه في هذا الباب ...

ابن تیمیه از حنابله افراط کرده به صورتی که سفر برای زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را حرام دانسته و حال آن که سفر برای زیارت ، از ضروریات دین است . هر کس این را انکار کند ، محکوم به کفر است . چیزی که علما بر استحباب آن اجماع کردند ، اگر کسی انکار کند ، کفر است .

قاری ، ملا علی ، شرح شفاء لقاضی عیاض ، ج2، ص151

نکته بعد از کتاب آقای حصنی دمشقی است که زمانی که به ابن تیمیه می رسد ، عبارت بسیار زیبایی بیان می کند :

فكتب عليها الإمام العلامة برهان الدين الفزاري نحو أربعين سطرا بأشياء وآخر القول أنه أفتى بتكفيره ووافقه على ذلك الشيخ شهاب الدين بن جهبل الشافعي وكتب تحت خطه كذلك المالكي وكذلك كتب غيرهم ووقع الإتفاق على تضليله بذلك وتبديعه وزندقته ...

فلما قرئت عليهم أخذها قاضي القاضي بدر الدين بن جماعة وكتب عليها القائل بهذه المقالة ضال مبتدع ووافقه على ذلك الحنفي والحنبلي فصار كفره مجمعا عليه .

بزرگان اهل سنت فتوا دادند که ابن تیمیه کافر است . از جمله آقای برهان الدین فزازی ، شهاب الدین بن جهبل شافعی ، فتوا به کفر ایشان داد . علمای اهل سنت بر گمراهی ، بدعت گذار و زندیق بودن ابن تیمیه ، اتفاق نظر دارند .

علمای اهل سنت از حنفی ها و حنبلی ها فتوا به کفر او دادند ؛ پس کفر ابن تیمیه اجماعی شد .

حصنی دمشقی ، دفع شبه من شبّه وتمرد ، ج 1 ، ص 70.

پس تا این جا کفر ابن تیمیه اجماعی شد و اگر چهار نفر هم مدح ابن تیمیه را بگویند ، به قول خود همین آقایان که می گفتند : اگر صد نفر از یک تعریف و تمجید کند ؛ اما یک نفر از او مذمت کند ، قول کسی که مذمت کرده ، مقدم است . چون کسی که مذمت می کند ، بر اموری اطلاع پیدا کرده که مدح کننده ها ، از آن اطلاعی ندارند .

در یکی از صفحات همین کتاب ها مطلبی نوشته که دقیقا آدرس آن را نمی دانم ، این که اگر آقای حصنی دمشقی به تمام آثار ابن تیمیه اطلاع پیدا می کرد ، دستور می داد ابن تیمیه را از قبر بیرون می آورند و آتش می زدند .

برای این که ابن تیمیه را بیشتر بشناسید که چه کسی است ، مطلبی را از کتاب خود ابن تیمیه می خوانیم :

وقد جرى مثل هذا لي ولغيري ممن أعرفه ذكر غير واحد أنه استغاث بي من بلاد بعيدة وأنه رآني قد جئته ومنهم من قال رأيتك راكبا بلباسك وصورتك ومنهم من قال رأيتك على جبل ومنهم من قال غير ذلك فأخبرتهم أني لم أغثهم وإنما ذلك شيطان تصور بصورتي ليضلهم لما أشركوا بالله ودعوا غير الله .

ابن تیمیه در کتابش می گوید : بعضی از مردم از سرزمین های دور به من استغاثه کردند و من را دیده اند . می گویند : ما تو (ابن تیمیه ) را دیدیم با همین لباس و شکل و شمایل سوار بر اسب شدی . بعضی از آن ها هم می گویند : بر بالای کوه تو را دیدیم و این که ما را نجات دادید . من این ها را نجات ندادم ، شیطان به صورت من در آمده و مردم را گمراه می کند .

ابن تیمیه ، الجواب الصحیح لمن بدل دین المسیح ، ج 2 ، ص 322

حال سؤال ما این است که چرا شیطان خود را به شکل شما در می آورد ، چرا به شکل مثلا به صورت مالک یا ابو حنیفه یا ذهبی یا افراد دیگر در نیامده و از بین این همه مردم فقط به شکل ابن تیمیه در آمده و مردم را گمراه می کند ؟

در کتاب قاعده الجلیله فی التوسل والوسیله هم چنین مطلبی را بیان کرده است :

في اقوام استغاثوا بي وبغيري في حال غيبتنا عنهم فرأوني أو ذاك الآخر الذي استغاثوا به قد جئنا في الهواء ورفعنا عنهم ولما حدثوني بذلك بينت لهم أن ذلك إنما هو شيطان تصور بصورتي وصورة غيري من الشيوخ الذين استغاثوا بهم....

شیطان به صورت من در می آمد و به صورت دیگران از شیوخ (شاید شیوخی مثل ابن قیم ) .

ابن تیمیه ، قاعده الجلیله فی التوسل والوسیله ، ج 1 ،ص 155

این هم نشان می دهد که شیطان متوجه است که به شکل چه کسانی در بیاید که از میان این همه اعاظم خود را به صورت ابن تیمیه در می آورد .

مجری :

ما پرونده ابن تیمیه ، امام کجی ها را برای شما مفتوح کردیم و ان شاء الله این برنامه ادامه خواهد داشت و شما عزیزان هم این برنامه را پیگیری می کنید تا استفاده کافی را برده باشید و قضاوت این برنامه ها را به عهده شما می گذاریم .

تماس بینندگان

بیننده : آقای سعیدی از شهر ری ـ شیعه

بنده می خواستم از شما و حضرت استاد و دیگر دوستانتان تشکر می کنم که با این برنامه های خود ما را آگاه کرده اید .

بیننده : امیر الحسین ، 14 ساله از بابل ـ شیعه

مولای من ! دانم که بهتری زهمه خلق این جهان از بس که خوبی تو ز خوبان شنیده ام

سؤال اول را پاسخ می دهم : آیاتی که مشروعیت توسل را ثابت می کنم با توسل به شهید شش ماهه کربلا ، مطلبم را شروع می کنم : آیه اول ، آیه 35 مائده :

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ

خداوند خطاب به مؤمنین می فرماید : ای کسانی که ایمان آورده اید ، تقوا پیشه کنید و برای تقرب به خداوند وسیله ای را انتخاب نمایید .

به تعبیر آقای شوکانی : اگر مراد ، عمل صالح باشد این جا تکرار لازم است .

آیه دوم ، 57 سوره اسراء :

أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ

اين ملائکه و انبیاء را که شما صدا می کنید و این ها را عبادت می کنید چون حضرت عیسی و عزیر پیامبر ، این ها می خواستند بین خود و خداوند دنبال وسیله باشند .

آیا وهابی ها از حضرت عیسی و عزیر پیامبر (علیهم السلام) ، موحدتر هستند ؟

آیه سوم : 5 سوره منافقون :

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ.

بيایید پیامبر را واسطه قرار دهید تا از طرف خداوند طلب مغفرت کنند ؛ اما منافقون سرشان را برگرداندند .

این آیه نشان می دهد کسی که مخالف توسل باشد ، منافق است . یکی از ویژگی های منافقان ، مخالفت با توسل است .

آیه چهارم : 97 و 98 سوره یوسف :

قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ. قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ.

این آیه توسل به حضرت یعقوب (علیه السلام) را نشان می دهد .

وهابی ها می گویند : واسطه قرار دادن شرک است ، زنده و مرده نمی خواهد . اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله) زنده باشد ، توسل به او شرک است . اگر پیامر (صلی الله علیه و آله) زنده نباشد ، توسل به او شرک است . وهابی ها می گویند : ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ و با این آیه به خیال خام خود ، شرک بودن توسل را ثابت می کنند . چرا حضرت یعقوب به فرزندانش نگفت : مستقیما از خداوند بخواهید ، چرا حضرت یعقوب به فرزندانش نگفت شما مشرک هستید ؟ حال حضرت یعقوب الله است یا من دون الله ؟ سؤال ساده تر : نماز الله است یا من دون الله ؟ در جهان الله داریم و من دون الله . دون الله زنده و مرده ندارد . وهابی های عقیده بر ، ساخته شده توسط یهود ! شما از حضرت یعقوب موحدتر هستید ؟

آیه پنجم : 64 سوره نساء

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا .

خداوند عالم می فرماید : کسانی که در حق خود ظلم کرده اند (گناه کرده اند ) نزد پیامبر بیایند و پیامبر برای آن ها طلب استغفار کند .

این آیه توسل به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را اثبات می کند . آیا خداوند عالم در این آیه دستور به شرک داده است ؟ آیا « جَاءُوكَ » فقط در حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله) معنا داشت ؟ آیا زمانی که حضرت از دنیا رفتند ، جَاءُوكَ معنایی ندارد ؟ آیا زمانی که پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله) در قید حیاتت بودند ، خداوند از رگ گردن به مؤمنین نزدیک تر نبود ؟ و با رحلت حضرت خداوند از رگ گردن به مؤمنین نزدیک تر شد ؟ آیا در زمان حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله) ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ معنایی نداشت ؟

آقای سبکی که هم زمان با ابن تیمیه بود در کتاب شفاء السقام خود می گوید :

آیه 64 سوره نساء می فرماید : نزد پیامبر بروید و خداوند عالم مسلمانان عالم را تحریک می کند که نزد پیامبر بروند و پیامبر برای آن ها طلب استغفار کند .

به ذهن می آید که شامل حیات پیامبر می شود . این جایگاهی است برای پیامبر که با وفات آن حضرت از بین نمی رود . آقای ابن کثیر هم او را علامه می خواند .

حال شبکه وهابی ـ سیاسی کلمه ، فدائیان اسرائیل غاصب ، آیا آقای سبکی معصوم است یا نه ؟ یا فقط ابن تیمیه و محمد بن عبد الوهاب معصوم هستند ؟ خداوند عالم به صراحت می فرماید : جَاءُوكَ ، سراغ پیامبر بروید . آیا خداوند عالم دستور به شرک داده است ؟

وهابی های یهودی ! یک آیه را می گیرید و چند آیه دیگر را رها می کنید . شبکه یهودی ـ وهابی کلمه ، فرزندان فتنه ! شبکه شما ، شبکه نفاق و فتنه است . ما و عزیزان اهل سنت به راحتی این موضوع را دریافته ایم . شبکه شما و امثال شبکه کلمه برای ما حکم مسجد ضرار یهود در عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله) را دارد که جز انحراف و تحریف دین اسلام ، وظیفه دیگری ندارد .

آقای خدمتی ! که در خدمت خاخام سعودی هستی ، به دروغ گفتن هایت ادامه بده که شاخ شیطان از قبیله نجد است . تو در خدمت قبیله الیاس بن مضر و عنزه بن اسد بن ربیعه هستی و عنزه خیبری یهودی و خدای مو فرفری و الاغ سوار یهودی را تبلیغ می کنی . وعده خدا نزدیک است ، وای بر تو !!!‌

از استاد یزدانی تشکر می کنیم که ایل و تبار وهابی سعود را برای ما آشکار کردند و ان شاء الله ما از فدائیان و سربازان آقا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه ) و عاشق شهادت هستیم . ما از شهادت نمی ترسیم ؛ چون سر مشق ما شهید سیزده ساله دشت کربلا ، حضرت قاسم بن الحسن است . از ما بترسید که جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا . اللهم عجل لولیک الفرج .

بیننده : محسن از انگلستان ـ شیعه

بنده از حضرت استاد یک سؤال فنی داشتم ، ما می توانیم برنامه های شبکه را روی سیستم آیفون هم می توان مشاهده کرد . چون ما در این جا دوستانی داریم اصلا منکر وجود وهابیت هستند و ما با برنامه های شما است که ثابت کردیم وهابیت وجود دارد . دیدن برنامه روی سیستم اندروید یا آیفون برای ما تنها راهی است که اگر در منزل نبودیم ، برنامه های شما را ببینیم .

حضرت آیت الله حسینی قزوینی :

دوستان به ما قول دادند که سیستم اندروید و آیفون را برای ما راه اندازی کنند . ان شاء الله در آینده خیلی نزدیک با یاری خداوند و یاری دوستان هم این سیستم ها راه اندازی شود و هم شبکه های عربی و انگلیسی را هم راه اندازی کنیم .

بیننده : نصیر احمد از فارس ـ اهل سنت

این کتاب هایی را که شما می گویید ، ما در این جا با مولوی های خود در میان می گذاریم ، هیچ کدام را قبول ندارند . در این مناطقی که ما هستیم هم شیعه است هم اهل سنت . این ها توسل را به آن صورتی که شما می گویید ، قبول ندارند .

حضرت آیت الله حسینی قزوینی :

برادر عزیز ! ما این مطالب را از کتب فقهی همه مذاهب اهل سنت خواندیم . آقا اگر مالکی است ، از کتاب های مالکی ها و اگر حنفی است از کتاب های حنفی ها ، اگر شافعی است از کتب شافعی ها و اگر حنبلی است از کتب حنبلی ها نشان می دهیم . یا این که شما با این افراد هماهنگی کنید که روی خط تماس بیایند و ما به اشکالات آن ها پاسخ می دهیم . تا برای همه معلوم شود که حرف ما چه است و حرف این آقایان چه است ؟

بیننده :

حضرت استاد از شما تشکر می کنم . بنده از اهل سنتی که روی خط می آیند خواهش می کنم که خلاف عقیده اهل سنت صحبت نکنند .

حضرت آیت الله حسینی قزوینی :

عزیز من ما که نمی توانیم به بیننده های خود چنین حرفی بزنیم . خیلی از اهل سنت هستند که عقیده خود را می گویند و آن را هم اثبات می کنند در حالی که کاملا مخالف عقیده ما است و ما هم اجازه صحبت کردن به آن ها را می دهیم .

بیننده : ناشر از سراوان ـ اهل سنت

من با آقای ملازاده تماس گرفتیم به ما گفت که چند بار به آقای قزوینی گفتیم با ما مناظره کند ، اما نمی آید . گفت به شما بگویم که با ایشان مناظره کنید .

من گفتم : من اهل سنت هستم و با شیعه فرقی نمی کنیم . آن ها توسل را قبول دارند ، ما هم توسل را قبول داریم . گفت : پس شما هم برادر همان ها هستید .

حضرت آیت الله حسینی قزوینی :

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با افرادی که اهل بحث بودند ، بحث می کردند ؛ اما افرادی که هتاک بودند را خداوند در قرآن با هتاکی پاسخ می دهد . در باره ابولهب نمی گوید : که بیا با هم بحث کنیم و گفتگو داشته باشیم ؛ بلکه می گوید : تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ ، هر دو دست ابولهب بریده باد .

یا مثلا درباره بلعم باعورا خداوند به حضرت موسی (علیه السلام) نمی گوید با بلعم صحبت کن . وقتی به بلعم باعورای هتاک می رسد ، می گوید : فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ، بلعم باعورا مثل سگ است ، سنگ بزنی یا نزنی در هر دو صورت پاچه می گیرد .

این منطق ، منطق قرآنی است . ما آن دسته از عزیزان اهل سنت را که دعوت کردیم ، آمدند و با هم گفتگو کردیم . باز هم از عزیزان اهل سنت که اهل علم و منطق هستند ، دعوت می کنیم . ما شیخ علی دهواری که در سراوان هستند ، چند جلسه در منزل ما مهمان بودند و از مصاحبت با ایشان بسیار لذت بردم . ایشان یک فرد سلفی و وهابی و فارغ التحصیل دانشگاه مدینه بود ؛ ولی انسان مؤدب و منطقی بود . حتی با ایشان قرار گذاشتیم با هم بحث و مناظره کنیم . متأسفانه تعدادی از کور دلان و پست فطرتان ، احساس کردند که اگر مناظره انجام بگیرند ، به ضرر آن ها تمام می شود . به همین دلیل ایشان را ترور کردند . ما هم بارها گفتیم که خدا لعنت کند کسانی را که ایشان را ترور کردند

ایشان اهل سنت نبودند ؛ بلکه وهابی و سلفی بود . منتها یک انسان سلفی مؤدب و متین بود . ما هم به دنبال همین افراد هستیم که با ما بحث و گفتگو کنند . آن ها حرف ما را نقد کنند ، ما هم حرف های ما را نقد نمایند و مردم هم قضاوت کنند .

بیننده : آقای مزار زهی از زاهدان ـ اهل سنت

ما با شیعیان کتاب ، قبله و پیامبرمان یکی است . بنده می خواستم بدانم تفاوت ما اهل سنت با شیعیان چیست؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی :

برادر عزیز ! اختلاف که فقط برای شیعه و سنی نیست ، بین همین چهار فرقه اهل سنت هم اختلاف وجود دارد . اما اگر اختلاف به جایی برسد که به یکدیگر هتاکی و ناسزا دهند و تکفیر کنند ، محکوم است . اما اگر هر کسی عقیده خود را داشته باشد و برای عقیده یکدیگر احترام قائل شدیم و با هم بحث کنیم و برای اثبات عقیده خود ادله هایی بیان کنیم . در آخر هم یا شما به عقیده من قانع می شوید یا این که من به عقیده شما قانع می شوم .

ولی مشکل اساسی ما سلفیت و وهابیت است که شب می خوابند و صبح فتوای تکفیر می دهند . این تکفیر هم شامل سنی و هم شیعه می شود . ما شیعه و سنی در یک خط در برابر وهابی ها ایستاده ایم.

بیننده : اسد الله از سراوان ـ اهل سنت

بنده از این شبکه هایی که بین مسلمانان تفرقه افکنی می کنند ، توصیه می کنم که این کارها را نکنند . ما در ایران در کنار برادران اهل سنت در صلح و آرامش زندگی می کنیم و هیچ مشکلی نداریم .

حضرت آیت الله حسینی قزوینی :

ما هم بارها گفته ایم که چه شبکه های شیعی و چه شبکه های وهابی که تفرقه افکنی می کنند ، از نظر ما محکوم است . در حال حاضر تفرقه افکنی بین مسلمانان ، در حقیقت خدمت به دشمنان اسلام است .

بیننده : فؤاد از سقز ـ اهل سنت

بنده هفته قبل یکی از برنامه های شما را می دیدم که یک بیننده در مورد خطبه 110 نهج البلاغه که در مورد توسل بود ، سؤال کردند ؛ اما پاسخی ندادید .

حضرت آیت الله حسینی قزوینی :

در همان جلسه به صورت مفصل پاسخ این سؤال را دادم ؛ اما اگر شما نشنیده اید ، باز هم پاسخ را تکرار می کنیم .

إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى الْإِيمَانُ بِهِ وَ بِ رَسُولِهِ وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَامِ وَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَابِ وَ حَجُّ الْبَيْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَ يَرْحَضَانِ الذَّنْبَ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِي الْمَالِ وَ مَنْسَأَةٌ فِي الْأَجَلِ وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُكَفِّرُ الْخَطِيئَةَ وَ صَدَقَةُ الْعَلَانِيَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِيتَةَ السُّوءِ وَ صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِي مَصَارِعَ الْهَوَان‏.

با فضیلت ترین چیزی که متوسلین به آن توسل می جویند : ایمان به خدا ، جهاد در راه خدا .... که ده مورد را می شمارد .

در این جا افضل را نام می برد . آیا به این معنا است که توسل به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کفر است ؟

این را بارها گفته ایم که ما روایات زیادی از کتب اهل سنت داریم که نسبت به نماز عصر گفتند نماز عصر افضل نماز ها است .

وهي الوسطي لانها افضل الصلوات ...

نماز عصر که نماز وسطی است ، افضل همه نماز ها است .

قرطبی ، تفسیر قرطبی ، ج 20 ، ص 179

این جا به این معنا است که بقیه نماز ها کفر است ؟ شما می توانید پاسخ این سؤال را بدهید ؟

در کتاب های دیگر اهل سنت نیز همین مورد را بیان کرده از جمله فتح المعین ، احکام القرآن ، تفسیر فخر رازی ؛ حتی یکی از فتاوای آقای بن باز همین مورد را دارد :

صلاة العصر امرها عظيم وهي صلاة الوسطي وهي افضل الصلوات الخمس ، قال الله جل وعلا : وحافظوا علي الصلوات والصلاة الوسطي .

نماز عصر از افضل نماز ها است . قرآن هم می فرماید : مراد از نماز وسطی ، نماز عصر است .

امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) می گوید : با فضیلت ترین توسل ، توسل به ایمان به خدا است . ما که نگفتیم توسل به اعمال شرک است . ما گفتیم توسل سه صورت دارد ؛ توسل به اعمال صالح ، توسل به اسمای الهی و توسل به اولیای الهی است . قرآن هم هر سه مورد را نام برده است .

رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آَمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآَمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ.

اين جا توسل به عمل صالح است .

وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا

توسل به اسماي حسناي الهي است .

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا.

در این جا هم توسل به اولیای الهی است .

ببینید برادر عزیز همه این موارد توسل در قرآن بیان شده است و ما هیچ مشکلی نداریم .

بیننده :

بنده از همه بینندگان عزیز تقاضل دارم که این شبکه های وهابی را نگاه نکنند ؛ چون این ها نه ارتباطی به اهل سنت دارند و نه ارتباطی با اهل تشیع دارند .

مجری :

صحبت نهایی این بیننده عزیز « الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» است که آیه قرآن را اشاره کرده بودید . اگر این برنامه ها را نگاه می کنند ، شبکه های وهابی را نگاه نکنند . زمانی که این اقوال را شنیدید ، وظیفه دارند که از افضل کلام تبعیت کنند .

بیننده : خانم رسولی از کرج ـ شیعه

بنده از حضرت استاد چند سؤال داشتم . دعایی به نام صنمی قریش هست که حضرت امیر (علیه السلام) در قنوت نماز می خواندند .

حضرت آیت الله حسینی قزوینی :

چنین چیزی درست نیست . دعاهای زیادی بوده که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در قنوت نماز می خوانده و نوبت به این دعا نمی رسید . به هیچ وجه صلاح نیست که این قضایا را مطرح کنیم .بعضی از مطالب است که عبارت ها با فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام) نمی خواند . امیرالمؤمنین (علیه السلام) زمانی که نسبت به معاویه می گوید : إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِين‏، من نمی خواهم شما نسبت به معاویه شما فحش بدهید .

با این حال خودش در قنوت ناسزا و فحش دهد ؟ يكي از بزرگواران در یکی از شهرها می گفت : قزوینی ، قزوینی ده سال قبل نیست . امروز مقداری وحدتی تقریبی شده است .

این درست نیست . بنده از اول کودکی چنین بار آمده ام و بحث ناسزا گفتن و فحش دادن در قاموس بنده نیست . همین روش را 50 سال پیش هم داشته ام ، فرزندانم را هم همین طور تربیت کرده ام . این احترام به مخالف ، منطق قرآن است . قرآن می گوید : وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا، با مردم نیکو سخن بگویید .

اما توجه داشته باشید که تولی و تبری از اصول اصلی شیعه است که به تعبیر آیت الله شبیری زنجانی که از اساتید بزرگوار ما بود ، می فرمودند : اگر تبری نباشد ، تولی هم معنا ندارد . تبری از دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) و لعنت بر آن ها هم از ذاتیات شیعه است . نه تنها شیعه ؛ بلکه اهل سنت هم نسبت به دشمنان شیعه تبری می جویند و خیلی از آن ها لعنت می کنند .

به عقیده بنده نمازی که بعد از آن به دشمنان اسلام لعنت نکنیم ، معلوم نیست آن نماز مورد قبول خداوند قرار بگیره . این یک بحث است . اما بحث دیگر این که ما نام ببریم ، چنین چیزی نیست . امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و ائمه ما (علیهم السلام) نام نبردند .

قرآن نسبت به ناسزا گفتن یک آیه دارد ، آیه 108 سوره انعام است که می فرماید : وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ ، شما به بت پرستان هم ناسزا نگویید . اما در مورد لعن حدود 42 آیه در قرآن داریم که خدای عالم یهود ، نصارا ، منافقین ،شیطان و ظالمین را لعن کرده است.

لعن یعنی از خدای عالم بخواهیم که فلان شخص را از رحمت خود دور کند ؛ ولی ناسزا یعنی فحش دادن . ما باید مقداری دقت کنیم که منطق ما منطقی باشد که دشمن را به مخالف و مخالف را به دوست و دوست را به هم کیش تبدیل کنیم .

بیننده :

نظر شخصی بنده این است که هيچ وقت دوست به دشمن تبدیل نمی شود . چیزی که بنده یاد گرفتم این است که کسی که دشمن است ، هیچ وقت به دوست تبدیل نمی شود .

حضرت آیت الله حسینی قزوینی :

این فرمایش شما برخلاف نظر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) است . امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) می فرماید :

قال علي (عليه السلام ) : أَحْبِبْ حَبِيبَكَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ بَغِيضَكَ يَوْماً مَا وَ أَبْغِضْ بَغِيضَكَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَكَ يَوْماً مَا.

دوستت را معتدل دوست بدار ، تمام اسرارت را در اختیارش قرار نده ؛ چون ممکن است روزی دشمنت شود و اسرارت را بر ملا کند . دشمنت را هم معتدل دشمن بدار ، شاید همین دشمن روزی دوستت شود .

نهج البلاغه ، حکمت 268

این سخن امیرالمؤمنین (علیه السلام) است ، سخن بنده که نیست .

بیننده :

بنده از این جهت می گویم که زمانی این دعا را می خوانم یک احساس خاصی به من دست می دهد .

حضرت آیت الله حسینی قزوینی :

خواهر گرامی ! آن حس شخصی یک چیز است و این که ما حالتمان را به دیگران تحمیل کنیم ، چیز دیگری است . همین آقای سلمان حدادی ، یک دشمن شناسنامه دار شیعه بود . در پاکستان دوره دیده بود بر این که هر پنج دقیقه یک نفر را وهابی کند و گفت : من حدود هزار نفر را وهابی کردم .

همین حرف هایی که ما گفتیم را شنید و آمد و شیعه شد و به برکت ایشان ده ها و صدها نفر از وهابی ها شیعه شد . همان شبی که ایشان در شبکه برنامه داشت ، عزیزی از استان گلستان تماس گرفت و گفت من و 22 نفر از خانواده ام با شنیدن سخنان سلمان حدادی ، شیعه شدیم . بنده شماره این شخص را دارم .

ما باید دقت کنیم و به همین راحتی برای دیگران نسخه نپیچیم .

خدایا تو را قسم می دهم به اسمای حسنایت ، به ذات اقدست و به آبروی اولیائت فرج مولای ما حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) را نزدیک بگردان .

قلب مقدسش را با ظهورش مسرور و خشنود بگردان .

خدایا به آبروی محمد و آل محمد رفع گرفتاری از همه گرفتاران بفرما .

حاجت حاجتمندان روا بفرما .

دعا های ما را به اجابت برسان .

مجری :

ممنون و سپاسگذاریم از حضرت استاد به خاطر وقتی که در اختیار ما قرار داد و هم چنین از شما بینندگان عزیز و فهیم که این دو ساعت برنامه را همراه ما هستید .

اللهم عجل لولیک الفرج