2024 April 23 - سه شنبه 04 ارديبهشت 1403
وضو از ديدگاه فريقين : بررسي حديث ويل للاعقاب (1)
کد مطلب: ٦٧٣٨ تاریخ انتشار: ٢٤ آبان ١٣٨٥ تعداد بازدید: 2277
خارج فقه مقارن » وضو از ديدگاه فريقين
وضو از ديدگاه فريقين : بررسي حديث ويل للاعقاب (1)

جلسه بیست ودوم 1385/08/24

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 85/08/24

آقاي سبحاني هيچ گونه بحثي روي اين روايات نكردند نه بحث سندي و نه بحث دلالي. اگر با يك وهابي بحث كنيد شما همه اين روايات را بياوريد، او خواهد گفت كه اين روايات همگي ضعيف هستند و به درد ما نمي خورند، خوب بود كه يك بحث دلالي و سندي هم مي كردند. اين دو نقض در كارهاي ايشان ديده مي شود.

بررسي ويل للاعقاب :

براي بررسي اين حديث به كتب اهل سنت رجوع مي كنيم تا مشخص شود آنها چگونه به اين حديث استدلال مي كنند. ابن قدامه مقدسي، متوفاي 620 مي آيد در صفحه 120، ج1، به همين روايت استدلال مي كند. يعني مي آيد تقريبا روايت ديگري كه در همين زمينه «ويل للأعقاب» دارد.

وعن عمر رضي الله عنه أن رجلا توضأ فترك موضع ظفر من قدمه فأبصره النبي صلي الله عليه وسلم فقال " ارجع فأحسن وضوءك " فرجع فتوضأ ثم صلي رواه مسلم.

المغني، عبد الله بن قدامه، ج 1، ص 122

خليفة دوم نقل مي كند: مردي وضو گرفت و يك تكه اي از روي ناخنش نشسته بود، پيغمبر ديد و فرمود دو باره برگرد و دوباره نماز بخوان.

وفي لفظ أن النبي صلي الله عليه وسلم رأي رجلا يصلي وفي ظهر قدمه لمعة قدر الدرهم لم يصبها الماء فأمره النبي صلي الله عليه وسلم أن يعيد الوضوء والصلاة.

وعن عبد الله بن عمرو أن النبي صلي الله عليه وسلم رأي قوما يتوضؤن وأعقابهم تلوح فقال " ويل للأعقاب من النار.

وعن عائشة وأبي هريرة أن النبي صلي الله عليه وسلم قال " ويل للأعقاب من النار "

تمام اين روايات استدلال شده بر وجوب غسل نه بر وجوب مسح؛ يعني مي گويند پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) يك بخشي از پا (آن ها وقتي پا را مي شويند همه پا؛ حتي پشت و پاشنه پا را مي شويند) پاشنه و قسمت عقب پا شسته نشده است، حضرت فرمود: «ويل للأعقاب من النار». اين دليل بر اين است شستن قسمت عقب پا واجب است.

از علماي بزرگ شافعي كه حرف براي زدن دارد، نووي است. ايشان دو كتاب دارد بر شرح صحيح مسلم و يك كتابي دارد به نام المجموع كه كليه فتاواي علماي شافعي را در آن جا آورده است. ايشان صراحت دارد كه:

ومنها ما ثبت في الصحيحين أن رسول الله صلي الله عليه وسلم رأي جماعة توضأوا وبقيت أعقابهم تلوح لم يمسها الماء فقال ويل للأعقاب من النار رواه البخاري ومسلم من رواية عبد الله بن عمرو بن العاص ورويا نحوه من رواية أبي هريرة وفي هذا تصريح بأن استيعاب الرجلين بالغسل واجب وعن عمر بن الخطاب رضي الله عنه أن رجلا توضأ فترك موضع ظفر علي قدميه فأبصره النبي صلي الله عليه وسلم فقال ارجع فأحسن وضوءك.

المجموع، محيي الدين النووي، ج 1، ص 418

اين نمونه هايي بود كه من آوردم و آن بخش هايي كه آقايان آورده اند، از اين خيلي بالاتر است. آن هايي كه مي گويند آيه «وامسحوا برؤوسكم و ارجلكم الي الكعبين » اگر در دلالت بر مسح كند حديث «ويل للأعقاب» نسخ مي كند حكم آيه را. يعني تا اين اندازه آن ها جلو رفته اند. همين حديث «ويل للأعقاب» دلالت بر مسح رجلين و نسخ حكم آيه را اگر ما قائل به دلالت بر مسح باشيم.

مخالفين، به ويژه وهابي ها اگر شما ده دليل بياوريد، 9 دليل محكم را رها مي كنند، اگر يك جا شما جاي هو كردن هست، آن را بر مي دارند و عَلَم مي كنند و شروع مي كنند به هو كردن.و در اين جا هم اين توجه و دقت بايد بشتر باشد.حداقل بايد كتاب هاي فقهي اهل سنت، حتي مشاهير آن ها را؛ مثل مبسوط سرخسي ، مغني ابن قدامه، يا رد المختار ابن عابدين كه دم دست است و همه اهل سنت به آن ها مراجعه مي كنند بايد ببينيم كه اين آقايان نسبت به بعضي از اين مسائل نظرشان چي است. همين طوري آوردن و شماره دادن كه ما 15 روايت را آورده ايم هنر نيست. وهابي ها مي آيند همين را عَلَم مي كنند و مي گويند و قس علي هذا ساير ادله را.

عجيب اين است كه بعضي از اين آقايان؛ مثلا آلوسي در روح المعاني، ج6، ص70 و محمد رشيد رضا در تفسير المنار، ج6، ص228 از سيوطي نقل مي كنند كه آقاي سيوطي كه اركان علماي اهل سنت است و يك محل اعراب ويژه اي نزد اهل سنت دارد، مي گويد: اين حديث «ويل للأعقاب » صريح در غسل رجلين است و ناسخ آيه است. و همچنين طحاوي از علماي بزرگ اهل سنت، كتابي دارد به نام شرح معاني الآثار، ج1، ص39 مي گويد: حديث «ويل للأعقاب من النار »، ناسخ حكم آيه است. ابن رشد اندلسي كه هم المقدمات دارد و هم بداية المجتهد، و تقربيا از پهلوان هاي فقهي اهل سنت است، يعني عالم خيلي آزاد است در المقدمات، ج1، ص15، مي گويد: «ويل للأعقاب » يدل علي وجوب الغسل و اين ناسخ آيه شريفه است.

اين آقايان در اين حد به اين حديث استناد كرده اند. آن وقت ما بياييم و خيلي ساده بگوييم كه يكي از رواياتي كه دلالت مي كند بر وجوب مسح، حديث «ويل للأعقاب» است.! اين ريزه كاري ها را مخصوصا انتخاب كرده ام، براي اين كه هميشه حضرت آيت الله شبيري زنجاني به بنده توصيه مي كردند در بحث هاي كه شما داريد با وهابي ها يا با اهل سنت، به جاي آوردن ده تا دوازده تا دليل ضعيف، دو تا دليل محكم بياوريد، كه طرف نتواند در مقابل اين دو تا دليل قد علم كند. و يكي از اشكالاتي كه به مرحوم علامه اميني رضوان الله تعالي عليه در الغدير به نظر ما مي رسد همين بحث است. كه ايشان نسبت به يك مسأله روي كميت حساب باز مي كند نه كيفيت. مي بينيم كه روي يك قضيه بيست تا سي تا چهل تا دليل آورده است. طرف مقابل مي آيد از اين بيست تا دليل 18 تا محكمش را رها مي كند و يكي از آن ها را كه ضعيف است عَلَم مي كند و به اين در و آن در مي زند و مي گويد اين آقايان همين هستند و به هر رد و يابسي استدلال مي كنند و طرفي هم كه مي خواند، الغدير را در اختيار ندارد. مي گويد الغدير بيست تا دليل آورده است؛ من جمله اين دليل. و اين دو دليل را حسابي مي كوبد و مي گويد ساير دليل هايشان هم به همين شكل است.

اما نسبت به اين حديث من خيلي دوست دارم كه دوستان دقت كنند كه من مي خواهم تكليفم را هم با نووي و هم با ابن حجر هم با ابن رشد اندلسي و هم با ابن قدامه كاملا روشن كنيم كه اصلا آيا اين روايت ما باشيم و انصاف ما و ما باشيم دلالت روايت يا فقه الحديث، آيا اين روايت دلالت مي كند بر غسل يا دلالت نمي كند بر غسل. اين را اول روشن كنيم.

اولا بر اين كه اين حضرات كه آورده اند و گفته اند كه اين حديث ناسخ قرآن است. تكليف آن ها را روشن كنيم تا نوبت برسد به ابن قدامه.

اين كه آيا اين حديث ناسخ قرآن هست؛ يعني ناسخ آية «و اذا قمتم الي الصلاة » است. شما اگر به روح المعاني مراجعه كنيد، در ج6، ص69 و 70 بعد از اين كه از سيوطي نقل مي كند كه ايشان معتقد هست، حديث «ويل للأعقاب » ناسخ حكم آيه است. آيه دلالت مي كند بر مسح، سنت دلالت مي كند بر غسل. مراد از سنت هم، ويل للأعقاب است، آلوسي مي گويد:

و لايخفي أنه اوهن من بيت العنكبوت.

وزعم الجلال السيوطي أنه لا إشكال في الآية بحسب القراءتين عند المخيرين إلا أنه يمكن أن يدعي لغيرهم أن ذلك كان مشروعا أولا ثم نسخ بتعيين الغسل، وبقيت القراءتان ثابتتين في الرسم كما نسخ التخيير بين الصوم والفدية بتعيين الصوم وبقي رسم ذلك ثابتا، ولا يخفي أنه أوهن من بيت العنكبوت وإنه لأوهن البيوت .

البته آن چه مشخص است، اين است كه بحث ما بر سر اين روايت است كه آيا ناسخ آيه هست يا نه ؟ ؛ اما اين كه منظور آلوسي هم همين روايت باشد، مشخص نيست . ايشان كل نسخ آيه را توسط روايات بحث مي كند نه خصوص اين روايت را

از اين بدتر نمي شود فحش داد. معمولا وقتي مي خواهند طرف را بكوبند به او مي گويند: اين سخن شما «اوهن من بيت العنكبوت ».

قرطبي در تفسيرش، ج6، ص30 و 31 اين قضيه را نقل مي كند و تصريح دارد بر اين كه نبي مكرم صلي الله عليه وآله سوره مائده را كه در حجة الوداع نازل شد، فرمود:

ايها الناس إنّ سورة المائده آخر ما انزل فاحلوا حلالها و حرموا حرامها.

و خود سيوطي روايات متعددي در درّ المنثور، ج2، ص251 و 252 از عطيه آورده است كه مي گويد:

قال رسول الله (ص) المائده من آخر القرآن نزولا فأحلوا حلالها و حرموا حرامها.

بعد مي گويد: احمد بن حنبل در مسندش، ابو عبيد در فضائلش، نحاس در كتاب ناسخش، نسائي و ابن منذر و حاكم نيشابوري با تصريح بر صحتش، ابن مردويه و بيهقي در سننش، نقل كرده است از زبير بن جبير كه:

قال حججت فدخلت علي عائشة رضي الله عنها فقالت لي يا جبير تقرأ المائدة فقلت نعم قالت اما انها آخر سورة نزلت فما وجدتم فيها من حلال فاستحلوه وما وجدتم من حرام فحرموه هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين ولم يخرجاه.

المستدرك، الحاكم النيسابوري، ج 2، ص 311

و مشابه آن را از علماي اهل سنت زياد داريم كه صراحت دارند بر اين كه سوره مائده هيچ يك از آياتش نسخ نشده است. صراحت دارند حتي سيوطي نقل مي كند از عمرو بن شرحيل كه:

لم ينسخ من المائدة شيء

وأخرج أبو داود والنحاس كلاهما في الناسخ عن أبي ميسرة عمر بن شرحبيل قال : لم ينسخ من المائدة شئ . ( فتح القدير، الشوكاني، ج 2، ص 3 )

شما اگر كتاب هاي تفسيري را در اول سوره مائده مراجعه كنيد، همه به اين قضيه اذعان دارند كه هيچ آيه اي از آيات مائده نسخ نشده است. پس بنابراين، اين حضراتي كه فرمودند؛ مثل ابن رشد اندلسي، يا خود سيوطي و طحاوي كه «ويل للأعقاب » ناسخ آيه شريفه «وامسحوا برؤوسكم و ارجلكم» هست، خود علماي اهل سنت جوابش را داده است و نيازي به گفتن ما نيست. اضافه بر اين كه نمي شود با يك خبر واحد قرآن را نسخ كرد. تمام علماي اهل سنت اذعان دارند كه با خبر واحد نمي شود قرآن را نسخ كرد؛ چون قرآن يك حكم قطعي است و نسخ نمي شود مگر به حكم قطعي مثل خودش؛ مثل تواتر. كه آن آقايان اهل سنت معتقدند حديث متواتر مضمونش در حكم آيات قرآن است. به اين مطلب صراحت دارند. حديثي كه به تواتر برسد، به منزله نزول آن در قرآن است.

من يك عبارتي را كه در خود صحيح بخاري هست بخوانم و بعد ما نقد اساسي كه بر اين حديث داريم، ببينيم واقعا اين حديث دال بر غسل است يا دال بر مسح.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب