2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
اذان از ديدگاه فريقين : مبحث دوم : تثويب در اذان (الصلوه خير من النوم)
کد مطلب: ٦٧٠٥ تاریخ انتشار: ١٠ آذر ١٣٨٦ تعداد بازدید: 2094
خارج فقه مقارن » اذان از ديدگاه فريقين
اذان از ديدگاه فريقين : مبحث دوم : تثويب در اذان (الصلوه خير من النوم)

جلسه نوزدهم 1386/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 86/09/10

مبحث دوم:

«تثويب» (الصلوة خير من النوم) در اذان

بحث امروز در رابطه با موضوع دوم امسال ما «تثويب» است. «تثويب» از ثاب يثوب يا ثوّبَ يثَوِّبُ است. در حقيقت «تثويب» عبارت ديگر «الصلوة خيرٌ من النوم» است.

وجه تسميه تثويب :

اين كه چرا به اين موضوع «تثويب» مي گويند، خود اهل سنت در پاسخش مانده اند. معناي تثويب يعني «رجوع»، از باب اين كه بعد از آن كه مي گويند: حي علي الصلوة و حي علي الفلاح دوباره مي گويند: الصلوة خيرٌ من النوم، در حقيقت رجوعي است به دعوت به نماز و عبارتٌ أخراي حي علي الصلوة است. روي اين جهت، وقتي مؤذن مي گويد: حي علي الصلوة و بعد دوباره برمي گردد و مي گويد: الصلوة خيرٌ من النوم، يعني رجوعٌ إلي الدعوة المجدّدة الي الصلوة. لكن برخي در كتاب هاي لغت مثل فيروز آبادي و جوهري و غيره مي گويند: تثويب يعني الصلوة خير من النوم، يعني معناي تثويب مصطلح شده در الصلوة خير من النوم. چه اين كه اين الصلوة خير من النوم در وسط اذان باشد يعني بعد از حي علي الفلاح، يا بين اذان و اقامه باشد، چون اهل سنت بر هر دو اعتقاد هستند. اينها همه نتيجه دور افتادن از اهل بيت و توصيه نبي مكرم به ثقلين است كه وقتي انسان شريعت را از منبع و سرچشمه اصلي كه متصل به وحي هستند نگيرد خالص ترين اعمال انسان هم كه نماز است، دستخوش تغيير مي شود. خود مالك در موطأ نقل مي كند كه: أنس بن مالك غلام و صحابه پيامبر اكرم را در شام ديدم در حالي كه گريه مي كند. گفتم: ما يبكيك؟ چرا گريه مي كني؟ گفت: از شريعت پيامبر جز نماز چيزي نگذاشته بودند كه آن را هم تغيير دادند. يا در تعبير ديگري كه شافعي در كتاب الأمّ از حسن بصري دارد، مي گويد: اگر صحابه پيغمبر زنده شوند و به اعمال شما مسلمان ها نگاه كنند، هيچ آثاري از سنت پيغمبر در ميان شما نمانده است!

نماز امير المؤمنين(ع) مردم را به ياد نماز پيامبر اكرم(ص) انداخت:

در صحيح ابن ماجه دارد كه: وقتي اميرالمؤمنين بعد از پايان جنگ جمل در بصره نماز جماعت خواند، صحابه اي كه يه حضرت اقتدا نموده بودند گفتند:

صَلَّي بِنَا عَلِي يوم الْجَمَلِ صَلَاةً ذَكرَنَا صَلَاةَ

اين نماز خواندن علي [عليه السلام] ما را به ياد نماز هاي پيامبر انداخت.

سنن ابن ماجه، ج 1، ص 296، اسم المؤلف: محمد بن يزيد أبو عبدالله القزويني الوفاة: 275، دار النشر: دار الفكر - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي.

يعني بعد از مدتي به يادشان آمد كه نماز پيغمبر چگونه بوده است. اين هم از مصائب روزگار است كه بعد از 20 يا 25 سال بعد از پيامبر اسلام آن قدر اينها در شريعت نبوي تحريفات و تغييرات انجام دادند، بدعت ها گذاردند كه آقا اميرالمؤمنين مي فرمايد: «اين دين در دست اشرار گرفتار بود به قدري تغيير دادند (كه حدود 40 بدعت را نام مي برد) كه اگر من بخواهم اين بدعت ها را تغيير دهم و به زمان پيامبر بازگردانم، همه حتي همين ها كه در اطرافم هستند از اطراف من پراكنده مي شوند». (مضمون روايت) [فإن هذا الدين قد كان أسيرا في أيدي الأشرار يعمل فيه بالهوي، وتطلب به الدنيا (نهج البلاغه، خطبه هاي امير المؤمنين عليه السّلام ، ج 3، ص 95)]

ظاهراً در همين قضيه جنگ جمل بوده كه وقتي حضرت به كوفه آمد، ديد كه مردم در حال خواندن نماز تراويح هستند. حضرت به امام حسن فرمود: برو و به اينها بگو كه اين بدعت است و آن را كنار بگذاريد. امام حسن سلام الله عليه آمد و وقتي اشاره كرد كه اين نماز تراويح بدعت است و نمي شود به جماعت خواند، مردم از گوشه و كنار مسجد فرياد برآوردند كه: وا سنة عمراه. اميرالمؤمنين فرمود: حسن جان! چه گفتند؟ عرض كرد: وقتي گفتم كه اين نماز تراويح بدعت است گفتند وا سنة عمراه.( رجوع شود به: شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد معتزلي، جلد 2، صفحه 283 و جلد 1، صفحه 269) حضرت فرمود: اينها را به حال خودشان رها كن.

اينها همه نشانه و اثر دور افتادن جامعه از اهل بيت عصمت و طهارت است كه از جمله اين مسائل همين قضيه تثويب و اضافه كردن الصلوة خير من النوم است.

اقوال علماي شيعه در مسئله تثويب(الصلوة خير من النوم) :

ما در هر بحثي كه وارد مي شويم تلاش مي كنيم كه ابتداء نظر فقهاي شيعه و رواياتي كه شيعه در اين زمينه دارد مطرح شود و بعد مي بينيم كه در كنار آنچه كه اهل بيت دارند، اهل سنت چه آورده اند و چه ساخته و پرداخته اند؟

در كتاب «الموسوعة الفقهية الميسّرة» كه نويسنده آن آقاي محمد علي انصاري است و كتاب خوبي هم است مي گويد:

و أما بالنسبة الي حكمه ففيه أقوالٌ: الأول القول بالتحريم

در رابطه با حكم تثويب چند قول است: قول اول قول به تحريم است.

الموسوعة الفقهية الميسرة، شيخ محمد علي انصاري، ج 1، ص 385.

قول اول: قول به حرمت

برخي از علماء قائل به حرمت هستند و (مثلاً) مي گويند اگر كسي در وسط اذان بگويد: الصلوة خير من النوم حرام است. مختار شيخ طوسي در نهايه، صفحه 67 همين است. همچنين ابن حمزه در الوسيله، صفحه 92 نظرش تحريم است، نظر ابن ادريس نيز در سرائر، جلد 1، صفحه 212 همين است، علامه حلي هم در قواعد، جلد 1، صفحه 266 و در مختلف، جلد 2، صفحه 131 قائل به تحريم است، مرحوم محقق كركي يا همان محقق ثاني در جامع المقاصد، جلد 2، صفحه 190 قائل به تحريم است، مرحوم صاحب مدارك شاگرد مقدس اردبيلي در مدارك، جلد 3، صفحه 291 قائل به تحريم است و همچنين بزرگان زيادي قائل به تحريم هستند.

قول دوم: قول به كراهت

بعضي از بزرگان ما قائل به كراهت هستند؛ سيد مرتضي در كتاب الإنتصار، صفحه 39 مي گويد: تثويب مكروه است، شيخ طوسي در المبسوط، جلد 1، صفحه 95، كلمه «يكرَهُ» دارد، همين واژه را صاحب جواهر هم دارد. مرحوم محقق حلي استاد علامه حلي در شرائع، جلد 1، صفحه 76 قائل به كراهت است.

يك قول هم قائل به بدعت است.

در رابطه با بدعت و حرمت، شكي نيست كه اگر در اين زمينه قائل به حرمت شويم، چون ما رواياتي كه نشانگر اين باشد كه بتوانيم الصلوة خير من النوم بگوئيم، نداريم؛ ولي از آنجائي كه صاحب وسائل و صاحب مستدرك رواياتي از امام صادق عليه السلام آورده اند كه؛

إذا كنت في اذان الفجر فقل الصلوة خير من النوم بعد حي علي خير العمل و لا تقل في الإقامة الصلوة خير من النوم إنّما هذا في الأذان

زماني كه اذان صبح مي گويي بعد از حي علي خير العمل بگو: الصلوه خير من النوم و در اقامه اين چنين نگو! چرا كه اين جمله از آن اذان است.

وسائل الشيعة (آل البيت)، الحر العاملي، ج 5، ص 427.

ما يكي، دو روايت داريم. بعضي از كساني كه قائل به كراهت شده اند، گفته اند: وجه جمع روايات دلالت كننده بر حرمت و روايات دالّ بر جواز آن است كه حرمت را حرمت تنزيهي بدانيم و حمل بر كراهت كنيم. بنده ابتدءً اقوال را عرض مي كنم تا وقتي به روايات رسيديم، ببينيم كه با اين روايات چه كار كنيم. چند روايت وجود دارد كه ظاهر آنها جواز گفتن «الصلوة خير من النوم» در اذان صبح است و اينها از حيث سند هم ايرادي ندارند. پس قول اول قول به حرمت و قول دوم قول به كراهت است كه ما توانستيم تنها چهار قائل براي كراهت پيدا كنيم؛ سيد مرتضي، شيخ طوسي كه البته در نهايه قائل به حرمت ولي در مبسوط قائل به كراهت است، محقق حلي در شرائع و شهيد اول در ذكري و ادله اين بزرگواران را خواهيم آورد كه صاحب جواهر اقوال و ادله هر كدام را مطرح كرده است.

قول سوم: قول به بدعت بدون اشاره به كراهت و يا حرمت

اما قول سوم كه تعبير كرده اند به اين كه: التثويب بدعة، بدون اين كه بگويند حرام است يا مكروه است. علامه حلي در غالب كتب فقهي اش تعبير به «بدعة» دارد. شهيد ثاني در شرح لمعه، مرحوم سبزواري در ذخيره، مرحوم كاشاني در وافي قائل به بدعت هستند كه صاحب جواهر اين اقوال را در كتاب خود رديف كرده است.

قول چهارم: قول به اباحه

قول ديگر اين است كه كساني قائل به اباحه هستند و مي گويند: تثويب اشكالي ندارد، مثل ابن جنيد اسكافي و محمد بن احمد بن ابراهيم جعفي، اين قول را شهيد در دروس، جلد 1، صفحه 162 از اين دو بزرگوار نقل مي كند.

پس چهار قول در بين فقهاء در اين زمينه داريم: تحريم، كراهت، بدعت و اباحه.

روايات عدم جواز تثويب در كتاب وسائل الشيعه :

اما روايات تثويب را مرحوم صاحب وسائل در وسائل، جلد 5، صفحه 425 در باب مستقلي به نام«باب عدم جواز التثويب في الاذان و الاقامه و هو قول الصلوة خير من النوم» جمع كرده است.

اولين روايت را ايشان از شيخ طوسي نقل مي كند كه اين روايت صحيحه است و هيچ مشكل سندي ندارد و اين چنين آورده است معاويه بن وهب مي گويد:

سئلت اباعبدالله عليه السلام عن التثويب الذي يكون بين الأذان و الأقامة، فقال: ما نعرفه.

از امام صادق عليه السلام در باره تثويبي كه بين اذان و اقامه است سؤال شد حضرت فرمودند: ما چنين چيزي نمي شناسيم.

الاستبصار، شيخ طوسي، ج 1، ص 308 ـ من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق، ج 1، ص 289 ـ تهذيب الأحكام، شيخ طوسي، ج 2، ص 63.

در اينجا واژه بين «الاذان و الأقامة» را دو نوع مي توان معنا كرد: اول تثويبي كه بين اذان است يعني گفتن الصلوة خير من النوم بعد از حي علي الفلاح و در اذان نيز همين طور. دوم اين كه بعد از آن كه اذان را گفته و مي خواهد اقامه را شروع كند، در بين اين دو مي گويد: الصلوة خير من النوم. ظاهر روايت هم اين معناي دوم را مي رساند و بعضي از علماء اهل سنت هم قائل هستند به جواز الصلوة خير من النوم بين اذان و اقامه ضمن اين كه در ميان اهل سنت قائل به عدم جواز نيز وجود دارد كه ان شاء الله در بخش اقوال اهل سنت اشاره خواهيم كرد.

اين روايت را مرحوم شيخ صدوق هم در من لايحضر، جلد 1، صفحه 188 آورده است كه سند او هم سند صحيحي است. كليني روايت را از علي بن ابراهيم از محمد بن عيسي بن عُبيد يقطيني از يونس و... كه دوباره به معاويه بن وهب مي رسد، نقل مي كند كه باز هم سند صحيح است و اگر در مورد محمد بن عيسي بن عبيد بخواهيم تأمل كنيم، چون شيخ صدوق آن را با سند صحيح آورده پس سند كليني مؤيد مي شود و از درجه اعتبار نمي افتد. مرحوم ابن ادريس صاحب سرائر هم در آخر كتاب سرائر، روايت را با سند ويژه خودش آورده؛ محمد بن علي بن محبوب از عباس بن معروف كه ثقه است، از عبدالله بن مغيره كه ثقه است تا اين كه دوباره به معاويه بن وهب مي رسد. در حقيقت در اين باره ـ اگر سند كافي را صحيح بدانيم ـ چهار سند صحيح داريم كه از امام سؤال مي كنند از تثويب بين اذان و اقامه و حضرت مي فرمايد: ما نعرفه. اين روايت اول از كتاب وسائل بود. عزيزان در اين باره مي توانند كتاب الإنصاف آقاي سبحاني، صفحه 151 و كتاب المنتهي علامه حلي و جواهر و خلاف شيخ طوسي را مطالعه داشته باشند.

روايت دوم؛ شيخ طوسي بإسناده عن محمد بن علي بن محبوب عن احمد بن محمد ـ كه منظور احمد بن محمد بن عيسي است، گرچه مي تواند احمد بن محمد بن خالد نيز باشد ولي چون از طرف ديگر، عبدالله بن ابي نجران در سند وجود دارد راهي نداريم جز اين كه بگوئيم او احمد بن محمد بن عيسي رئيس قمّيين است، شكي در ثقه بودنش نيست و از اصحاب اجماع هم مي باشد، عبدالله بن ابي نجران هم ثقه است ـ عن حمّاد بن عيسي كه از اصحاب اجماع است، عن حريض بن عبدالله كه او هم ثقه و از اصحاب اجماع است، عن زراره كه باز هم ثقه و از اصحاب اجماع مي باشد. اين روايت صحيحه اعلائي نيست ولي تمام رواتش از راويان معتبر درجه اول شيعه مي باشند. زراره مي گويد:

قال: قال لي أبو جعفر عليه السلام، - في حديث - : إن شئت زدت علي التثويب حي علي الفلاح مكان الصلاة خير من النوم.

امام باقر عليه السلام فرمودند: اگر خواستي مي تواني بر تثويب حي علي الفلاح به جاي «الصلوه خير من النوم» دو بار ديگر «حي الفلاح» را اضافه بگوئي. (يعني به جاي «الصلوه خير من النوم» چهار مرتبه حي علي الفلاح بگويي)

وسائل الشيعة (آل البيت)، شيخ حر عاملي، ج 5، ص 426.

اين روايات، خود نشانگر اين است كه امام عليه السلام به صراحت نمي تواند حكم شرعي را بيان كند.

شيخ حر عاملي بعد از نقل روايت فوق مي گويد: شيخ طوسي بعد از اين روايت چنين مي گويد:

قال الشيخ لو كان ذكر «الصلوة خير من النوم» من السنة لما سوّغ له العدول عنه الي تكرّر

شيخ طوسي مي گويد: اگر گفتن «الصلوه خير من النوم» سنت مي بود نبايد امام عليه السلام عدول از آن را جايز دانسته و به جاي آن تكرار حي علي الفلاح را جايز بداند.

وسائل الشيعة (آل البيت)، شيخ حر عاملي، ج 5، ص 427.

يعني همين نشان مي دهد كه الصلوة خير من النوم جزء سنت نيست، اگر جزء سنت بود و جزء اذان مشروع بود نمي شد كه امام دستور بدهد كه ما يك عضو اساسي اذان مشروع را حذف كنيم و به جاي آن حي علي الفلاح را تكرار كنيم، مي گويد: همين تعبير امام كه «إن شئت زدت علي التثويب حي علي الفلاح مكان الصلوة خير من النوم» به اين معناست كه «الصلوة خير من النوم» سنت نبوي نيست، چرا كه اگر سنت نبوي مي بود عدول از آن و گفتن حي علي الفلاح به جاي آن جايز نبود.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب