2024 April 19 - جمعه 31 فروردين 1403
=متعه الحج: غضب رسول خدا ص و نفرين عايشه
کد مطلب: ٦٥٧٢ تاریخ انتشار: ٠٥ بهمن ١٣٨٨ تعداد بازدید: 2672
خارج فقه مقارن » متعة الحج
=متعه الحج: غضب رسول خدا ص و نفرين عايشه

تاریخ : 88/11/05

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 88/11/05


در رابطه با «متعة الحج» عرض شد كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در سال 10 هجرت در حجة الوداع، يكي از سنت هاي دوران جاهلي كه انجام عمره در ماه هاي حرام أفجر الفجور مي دانستند، بر هم زد و فرمود نه تنها أفجر الفجور نيست، بلكه يك أمر مشروع است. صحابه در برابر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) ايستادند و مخالفت كردند و اين أمر إلهي را به إستهزاء گرفتند و حتي با دست هاي شان كيفيت سرازير شدن مني از آلات شان را به همديگر نشان دادند. اين قضايا در صحيح بخاري و صحيح مسلم و تمام جوامع روائي معتبر أهل سنت آمده است.

موضوع چهارم: غضب پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از مخالفت صحابه و نفرين عايشه بر صحابه

نكته مهم اين است كه بعضي از روات و شارحين تلاش كرده اند براي حفاظت از صحابه، اين قضيه را تأويل و توجيه كنند كه مثلا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) خروج از إحرام را براي صحابه واجب نكرده بود يا مثلا رواياتي را آورده اند كه شكي در جعلي بودن آنها نيست كه صحابه گفتند ما در ابتداء مخالفت كرديم، ولي بعد اطاعت كرديم و از إحرام خارج شديم.

آنچه كه در اينجا مهم است و مي توان گفت أهرم كل روايات «متعة الحج» است، همين بخش غضب پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از صحابه و نفرين عايشه است و اين بخش، تمام توجيهات شارحين و روات و روايات جعلي را بر هم مي زند.

روايت اول:

مسلم از عايشه نقل مي كند:

قدم رسول الله صلي الله عليه و سلم لأربع مضين من ذي الحجة أو خمس فدخل علي و هو غضبان! فقلت: من أغضبك يا رسول الله؟! أدخله الله النار! قال: أو ما شعرت إني أمرت الناس بأمر فإذا هم يترددون؟! (قال الحكم: كأنهم يترددون أحسب) و لو إني إستقبلت من أمري ما إستدبرت ما سقت الهدي معي حتي إشتريه ثم أحل كما حلوا

4 يا 5 روز از مكه گذشته بود كه رسول الله (صلي الله عليه و سلم) وارد مكه شد و وارد منزل من شد در حالي كه غضبناك بود. گفتم: چه كسي تو را غضبناك كرده است يا رسول الله؟ خداوند او را وارد آتش جهنم كند!

ما هم به دعاي عايشه، آمين مي گوييم.

رسول الله (صلي الله عليه و سلم) فرمود: آيا متوجه شدي و فهميدي كه من مردم را به أمري دستور مي دهم و آنها هم أمر مرا ردّ مي كنند. (حكم مي گويد: تصور مي كنم كه حضرت فرمود: مانند اين كه آنها ردّ مي كنند)

حَكَم مي خواهد عمل صحابه را توجيه كند.

اگر آنچه را كه در آخر متوجه شدم، در اول متوجه مي شدم كه جبرئيل دستور به خروج از إحرام مي دهد، با خودم قرباني نمي آوردم و با شما از إحرام خارج مي شدم و مي رفتم در منا قرباني مي خريدم و از إحرام بيرون مي آمدم، همان طور كه شما از إحرام بيرون آمديد

صحيح مسلم، ج4، ص34

يترددون به معناي ردّ كردن قول پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به آنها أمر مي كرد، ولي آنها ردّ مي كردند و باز هم حضرت به آنها أمر مي كرد و باز هم آنها ردّ مي كردند. همان طور كه در ساير منابع آمده است:

أنظروا ما آمركم به فافعلوا، فردوا عليه القول، فغضب ثم إنطلق حتي دخل علي عائشة غضبان ...

مسند احمد، ج4، ص286

نكته

البته گفتني است كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) بعد از اين كه آمدند و طواف و سعي و تقصير را انجام دادند، از إحرام بيرون نيامدند و داخل هيچ خانه اي در مكه نشدند:

و نزل بالبطحاء

آن چند روز را ـ از روز چهارم تا روز هشتم ـ در يك جاي بدون سقف و محيط باز ساكن شدند و در مكه ماندند.

اين عبارت از عايشه است. غضب نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، شوخي نيست. خداوند در قرآن، إيذاء نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) را در حدّ إيذاء خودش آورده است:

إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآَخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا

سوره أحزاب/آيه57

خود آقايان مي گويند كه عايشه أم المؤمنين، براي شان اهميت زيادي قائل است و اگر دعاي او به اجابت نرسد، قطعا نفرينش به اجابت مي رسد. چون خودش جزء كساني است كه بارها غضب پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را فراهم كرده است.

روايت دوم:

در مسند احمد هم اين گونه آمده است:

عن البراء بن عازب قال: خرج رسول الله صلي الله عليه و سلم و أصحابه، قال: فأحرمنا بالحج، فلما قدمنا مكة قال: إجعلوا حجكم عمرة، قال: فقال الناس: يا رسول الله! قد أحرمنا بالحج، فكيف نجعلها عمرة؟ قال: أنظروا ما آمركم به فافعلوا، فردوا عليه القول، فغضب ثم إنطلق حتي دخل علي عائشة غضبان، فرأت الغضب في وجهه، فقالت: من أغضبك؟! أغضبه الله! قال: و ما لي لا أغضب و أنا آمر بالأمر فلا أتبع؟!

براء عازب مي گويد: رسول الله (صلي الله عليه و سلم) و صحابه براي حج خارج شدند. ما إحرام به نيت حج تمتع بستيم. وقتي وارد مكه شديم، حضرت فرمود: حج تان را عمره قرار دهيد. مردم گفتند: ما حج تمتع نيت كرده ايم، چطور اين حج تمتع را عمره كنيم؟ حضرت فرمود: آنچه را كه من دستور مي دهيم، انجام دهيد. مردم سخن حضرت را ردّ كردند و قبول نكردند. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) غضبناك شد و رفت و وارد خانه عايشه شد در حالي كه غضبناك بود. عايشه غضب را در چهره رسول الله (صلي الله عليه و سلم) ديد و گفت: چه كسي تو را غضبناك كرده است؟! خداوند تو را به غضب بياورد! حضرت فرمود: چرا غضبناك نشوم در حالي كه دستور مي دهم و كسي دستور مرا تبعيت نمي كند؟!

مسند احمد، ج4، ص286

اين قضيه در منابع زير هم آمده است:

سنن ابن ماجة، ج2، ص993 ـ السنن الكبري للنسائي، ج6، ص56 ـ مسند أبي يعلي، ج3، ص234 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج3، ص233 ـ مسند ابن راهويه، ج2، ص513 ـ صحيح ابن خزيمة، ج4، ص165 ـ صحيح ابن حبان، ج9، ص248 ـ الإحكام لإبن حزم، ج3، ص299 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج5، ص275 ـ تذكرة الحفاظ للذهبي، ج1، ص116 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج5، ص400 و ج8، ص498 ـ السيرة الحلبية، ج3، ص318

اين روايت صراحت دارد كه صحابه در دستور پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مخالفت كردند و قرآن هم صراحت دارد:

وَ مَا آَتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا

سوره حشر/آيه7

ما بايد در مورد صحابه روشن گري كنيم. اينها شبانه روز إلقاء مي كنند كه صحابه چنين و چنان اند و اين همه آيات قرآني در رابطه با صحابه آمده است. در آيه رضوان آمده است:

لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا

سوره فتح/آيه18

مگر امكان پذير است خداوند از كسي راضي باشد و او گرفتار آتش جهنم شود؟! شيعيان متوجه نيستند كه چه مي گويند.

اين قضايا روشن و واضح است. يكي از اين آقاياني كه در شبكه وهابي نور برنامه دارد، به نام دكتر سيد حسين موسوي كه خيلي هم مؤدب و آرام حرف مي زند، شايد در طول اين ماه، در اكثر هفته ها كه وارد بحث شده، هم آيه قبل را مطرح كرده است و هم اين آيه را:

وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ

سوره توبه/آيه100

عبارتي را هم از مرحوم علامه طباطبائي (ره) از الميزان نقل مي كند. خيلي عجيب است كه بعضي وقت ها مي گويند عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد. گاهي وقت ها به ذهن ما هم نمي رسد كه برويم الميزان را مطالعه كنيم. ايشان خيلي مانور مي دهد و به جوانان شيعه توصيه مي كند كه الميزان را بخوانند كه علامه طباطبائي (ره) مي گويد اين رضايت خداوند از صحابه، رضايت دائمي است، نه موقت.

من هم با خودم گفتم كه چطور مي شود علامه طباطبائي (ره) بگويد رضايت خداوند، دائمي است، نه موقت. رفتم مطالعه كردم و ديدم اين مجري برنامه، صدر و ذيل جملات علامه طباطبائي (ره) حذف كرده و روي آن مانور مي دهد.

علامه طباطبائي (ره) مي فرمايد:

اين آيه يا آيه رضوان مخالفت دارد و در آنجا، إذ ظرفيه است و رضايت خداوند موقت است و فقط محدود به زمان بيعت است. ولي در اين آيه اختصاص دارد به بهترين صحابه و آنهايي كه اصلا در ذهن شان هم مخالفت با خدا و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) خطور نمي كند و اين صحابه اي كه خدا مي داند اينها مخالفت نمي كنند، خداوند رضايت دائمي از آنها دارد.

آن وقت اين مجري، اول و آخر عبارت را انداخته است و وسط عبارت را گرفته و مانور مي دهد. وقتي نوچه ها و جوجه وهابي ها در ماهواره ها مي آيند، اينها را مي نويسند و آماده مي كنند تا با جوانان شيعه بحث كنند و بتوانند به عنوان يك دليل از شيعه بيان كنند.

اين نشان مي دهد همان افرادي كه در بيعت رضوان بودند، همان افرادي كه مهاجرين و اولين بودند، همان ها هم در برابر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي ايستند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم از آنها غضبناك مي شود و غضب و إيذاء پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم غضب و إيذاء خداوند است.

البته همين مسائل را هم آقاي بخاري آورده است و به خاطر حفاظت از صحابه، آن قسمت آخر را كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد:

و ما لي لا أغضب و أنا آمر بالأمر فلا أتبع؟!

حذف كرده است و فقط آورده است:

فقال رسول افعلوا ما أمرتكم

صحيح البخاري، ج2، ص152

و قسمت غضبناك شدن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را نياورده است.

نكته: فكر و هوش صحابه، زنان شان بود

نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) به اينها دستور داد تا از إحرام خارج شوند و همه چيز بر آنها حلال مي شود. صحابه، اولين چيزي به كه ذهن شان خطور كرد، مسئله نزديكي با زنان شان بود و اين را ملاك قرار دادند و شروع كردند به مسخره كردن.

روايت اول:

در روايت جابر آمده است:

فأمرنا رسول الله صلي الله عليه و سلم أن يحلّ منا من لم يكن معه هدي، قال: فقلنا: حلّ ماذا؟ قال: الحلّ كله،فواقعنا النساء و تطيبنا بالطيب ...

حضرت دستور داد هر كس قرباني ندارد، از إحرام خارج شود. گفتيم: چه چيزي براي ما حلال مي شود اگر از إحرام خارج شويم؟ حضرت فرمود: همه چيز. پس ما هم با زنان مواقعه كرديم ...

صحيح مسلم، ج4، ص35

يعني از آن همه محرّمات، اولين چيزي كه به ذهن اينها رسيد، مواقعه با زنان بود.

روايت دوم:

در روايت ديگر آمده است:

فقال لنا رسول الله صلي الله عليه و سلم: من لم يكن معه هدي فليحلل، قال: قلنا: أي الحلّ؟ قال: الحلّ كله، قال: فأتينا النساء و لبسنا الثياب ...

رسول الله (صلي الله عليه و سلم) به ما فرمود: هر كس قرباني ندارد، از إحرام خارج شود. گفتيم: چه چيزهايي بر ما حلال مي شود اگر از إحرام خارج شويم؟ حضرت فرمود: همه چيز. پس ما هم به سراغ زنان مان رفتيم و ...

صحيح مسلم، ج4، ص36

اينها كاملا مشخص است كه فكر، چه نوع فكري است. يعني اينها كه از مدينه إحرام بستند و از زنان جدا شدند، از 26 ذي القعده تا روز 5 ذي الحجه، حدود 8 روز از زنان شان جدا بودند و نتوانستند تحمل كنند و تمام فكر و هوش و حواس شان به دنبال اين بود كه بهانه اي پيدا كنند و به سراغ زنان خود بروند و به مجرد خروج از إحرام، سراغ زنان شان رفتند. در قضيه جنگ هم در روزهايي اول كه به جنگ مي آيند، به حضرت مي گويند:

ما تاب و توان جدا شدن از زنان مان را نداريم. اگر واقعا قرار است ما دور باشيم، اجازه بدهيد خودمان را أخته كنيم و از مردانگي بياندازيم.

يعني عرب حاضر است خودش را از مردانگي بياندازد و خواجه شود، ولي حاضر نيست چند روز و موقتاً از همسرش دور باشد. اين هم از ظرائف تاريخ عرب است.

روايت سوم:

فلما قدمنا، أمرنا، فجعلناها عمرة و أن نحل إلي نسائنا ...

حضرت دستور داد حج تمتع را عمره قرار دهيم. ما هم عمره قرار داديم و به سراغ زنان مان رفتيم ...

صحيح البخاري، ج3، ص114

روايت سوم:

فأمرنا أن نحل، قال عطاء: قال: حلوا و أصيبوا النساء، قال عطاء: و لم يعزم عليهم و لكن أحلهن لهم

حضرت ما را أمر كرد تا از إحرام خارج شويم. عطا گفت: از إحرام خارج شويد و به سراغ زنان تان برويد. عطاء گفت: حضرت، خروج از إحرام را واجب نكرده است

صحيح مسلم، ج4، ص37

أمر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به إحلال خورده است و تمام موارد حرام با خروج از إحرام بر آنها حلال شد. ولي اولين چيزي كه به ذهن آنها خطور كرد اين بود كه به سراغ زنان شان بروند. عطاء هم حرف پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را تفسير مي كند.

ديديم كه در هيچ روايتي، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) اشاره اي به مسئله نزديكي به زنان ندارد. اگر آنجا كه عطاء مي گويد:

و لم يعزم عليهم و لكن أحلهن لهم

به خروج از إحرام برگردد، اشتباه است و هيچ شكي نيست كه أمري واجب است. لذا به دنبالش غضب آمده است. خواهيم خواند يكي از أدله اي كه آقايان أهل سنت در علم أصول مي آورند، اين است كه أمر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دالّ بر وجوب است. مگر اين كه قرينه اي بر إستحباب داشته باشيم. خود آقاي إبن حزم آندلسي در كتاب الإحكام، مفصل مانور داده است و يكي از دلائلش همين قضايا است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:

أحلوا ...

از إحرام خارج شويد و صحابه مخالفت كردند و رسول الله (صلي الله عليه و سلم) هم غضبناك شد

اگر أمر، دالّ بر وجوب و فور نبود، صحابه مي توانستند دليل و توجيه بياورند كه مثلا أمر، مولوي و ولايي و حكومتي نبوده است و أمر ارشادي بوده است.

ولي اگر برگردد به اين كه حضرت، نزديكي با زنان را واجب نكرده است و بعضي از شارحين هم همين را مي گويند، نه تنها پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) آن را واجب نكرده است، بلكه حرف آن را هم نزده است. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فقط فرمود از إحرام خارج شويد و كل محرّمات بر شما حلال شد. اين كه با زنان نزديكي كنيد يا نكنيد، در كلام پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) يافت نمي شود و امري ديگر است. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فقط فرمود كه اين محرّمات بر شما حلال و مباح شد و أمر نفرمود كه برويد همه اين محرمات را كه بر شما حلال شده است، انجام دهيد. كسي كه مُحْرِم مي شود، با إحرامش، اين موارد را بر خودش حرام مي كند و وقتي از إحرام خارج مي شود، همان موارد را بر خود حلال مي كند و اين دستور شريعت است. اگر ما مي گوييم من بر خودم حرام كردم، نوعي مجاز است يا اين كه مي گوييم من با خروج از إحرام، بر خودم حلال كردم، نوعي مجاز است. من چه كسي هستم كه بخواهم بر خودم حلال يا حرام بكنم؟ شارع مقدس گفته است به مجرد مُحْرِم شدن، اين موارد حرام مي شود و به مجرد خروج از إحرام، همين موارد حلال مي شود.

روايت چهارم:

فأمرنا النبي صلي الله عليه و سلم أن نطوف بالبيت و بالصفا و المروة و أن نجعلها عمرة و لنحل إلا من كان معه هدي، قال و لم يكن مع أحد منا هدي غير النبي صلي الله عليه و سلم و طلحة و جاء علي من اليمن معه الهدي، فقال: أهللت بما أهل به رسول الله صلي الله عليه و سلم، فقالوا: أننطلق إلي مني و ذكر أحدنا يقطر؟!

صحيح البخاري، ج8، ص128

روايت پنجم:

فأمر النبي صلي الله عليه و سلم أصحابه أن يجعلوها عمرة و يطوفوا ثم يقصروا و يحلوا إلا من كان معه الهدي،فقالوا: ننطلق إلي مني و ذكر أحدنا يقطر منيا؟!

صحيح البخاري، ج2، ص171

روايت ششم:

إبن عباس مي گويد:

قدم النبي صلي الله عليه و سلم صبح رابعة من ذي الحجة مهلين بالحج لا يخلطهم شئ، فلما قدمنا أمرنا، فجعلناها عمرة و أن نحل إلي نسائنا، ففشت في ذلك القالة، قال عطاء: فقال جابر: فيروح أحدنا إلي مني و ذكره يقطر منيا؟! فقال جابر بكفه

صحيح البخاري، ج3، ص114

إبن عباس مي گويد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به ما أمر كرد حج تمتع را عمره قرار دهيم. قسمت دوم از طرف خود إبن عباس است كه مي گويد:

و أن نحل إلي نسائنا

نه كلام پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله).

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



Share
1 | علي شعبان | Iran - Karaj | ١٩:١٥ - ٢٨ خرداد ١٣٩٣ |
ضمن عرض سلام و خسته نباشيد.
ممنون از روشنگريهايي كه در دين براي ما انجام ميدهيد.
خداوند پشت و پناهتان باشد انشاالله
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب