2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
وضو از ديدگاه فريقين: تصريح برخي از روايات اهل سنت در مسح سر و پا (1)
کد مطلب: ٦٥٢٩ تاریخ انتشار: ١٢ دي ١٣٨٩ تعداد بازدید: 4622
خارج فقه مقارن » وضو از ديدگاه فريقين
وضو از ديدگاه فريقين: تصريح برخي از روايات اهل سنت در مسح سر و پا (1)

فقه مقارن 89/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم


مقارن89/10/12

موضوع: «غَسل» یا «مَسح» پاها، در وضو

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدالله و الصلوة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیه الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداءالله الی یوم لقاء الله

بحث ما در رابطه با وضو بود که آیا آنچه مشروع است وضوی مَسحی است یا وضوی غَسلی!؟ البته باید عرض کنم این برنامه‌ها که دارد پخش می‌شود تأثیرات خوبی دارد.

همین دیشب یکی از افراد خیلی محترم و مُعنوَن از اهل سنت سیستان و بلوچستان زنگ زده بود و تحت تأثیر همین بحثها بود. او می‌گفت: بنده از این به بعد وقتی که وضو می‌گیرم مسح می‌کشم. بعضی از افراد به من اعتراض می کنند و می‌گویند مگر شیعه شده‌ای که مسح می‌کشی!؟

ایشان می‌گفت: یک دلیل محکم از کتاب‌های خودمان برایم بیاور که بتوانم آن‌ها را قانع کنم و بگویم که مسح کشیدن در کتاب‌های خودمان آمده است. بنده گفتم: بهترین دلیل همان روایت «بخاری» است که به صراحت می‌گوید:

«فَجَعَلْنَا نَمْسَحُ علی أَرْجُلِنَا»

و بر پاهای خود مسح می‌کشیدیم.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 1، ص 33، ح 60

این مسئله خیلی واضح و روشن است. همچنین صحابه از جمله امیرالمؤمنین، «عثمان»، «ابن عباس»، «قتاده» و دیگران به هنگام وضو گرفتن مسح می‌کشیدند. این روایات، روایتی است که با سندهای معتبر در کتاب‌های اهل سنت آمده است.

و توجیهاتی هم که آقایان دارند توجیهات غیر اساسی و غیر اصولی است که نه مستند به کتابی است، نه مستند به دلیلی است، نه مستند به برهانی است و نه مستند به سنتی است!

آن‌ها ادعا می‌کنند علی رغم اینکه روایات متعددی وجود دارد که نشانگر مشروعیت مسح بر پاها است، ولی مراد از این مسح‌ها «غَسل خفیف» است!! این ادعاها حرف‌هایی است که بیشتر به افسانه شبیه است تا حقیقت.

الحمدالله این بحث‌ها اثرات خودش را دارد. حال ان‌شاءالله ما یک تلخیص بندی هم در آخر داریم. ما تمام بحث‌هایمان را در یک صفحه درمی‌آوریم و ان‌شاءالله عصاره بحث را در اختیار عزیزان قرار می‌دهیم که برای حفظ کردن داشته باشند.

این بحث‌ها باید کاملاً حلاجی بشود تا انسان در مناظرات بتواند از این مباحث استفاده کند. علاوه بر این مقداری تمرین علمی است که در دیگر موارد هم ما باید این چنین وارد شویم. یعنی اگر دوستان چندین موضوع را به این شکل که ما درباره وضو یا موارد و مسائل دیگر آورده‌ایم و نقد و بحث کردیم، وارد شوند تقریباً ملکه ورود و خروج به موارد اختلافی در اختیارشان قرار می‌گیرد.

یکی از کسانی که قائل به مسح بوده و از دیدگاه علمای اهل سنت جایگاه ویژه‌ای دارد «عکرمه» است. «عکرمه» غلام «ابن عباس» بوده و خودش اهل مدینه بوده است. «ابو عبدالله المدنی مولی ابن عباس» که علمای اهل سنت در مورد او می‌گویند:

«کان من علماء زمانه بالفقه والقرآن»

در فقه و قرآن، از علمای عصر خودش بوده است.

بعضی افراد همانند «جابر بن زید» در مورد او می‌گویند:

«عکرمة من أعلم الناس»

عکرمه از آگاه‌ترین مردم است.

تهذیب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، ج 7، ص 240، ح 476

البته ما چنین عقیده‌ای نسبت به «عکرمه» نداریم. ما «عکرمه» را انسانی نادرست، کذاب، دروغگو می‌دانیم که ناشر افکار خوارج بوده است. حال بنده بعد از اتمام این مباحث اشاره‌ای به نظر خودمان نسبت به «عکرمه» خواهم داشت.

البته بد نیست همین جا عرض کنیم؛ مشاهده کنید آقای «مزی» در کتاب «تهذیب الکمال» وقتی به شرح حال «عکرمه» می‌رسد، می‌گوید:

«إن عکرمة کذاب یحدث غدوة حدیثًا یخالفه عشیة»

عکرمه دروغگو بود. او صبح حدیثی را می‌گفت و غروب همان حدیث را تکذیب می‌کرد.

تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 20، ص 286، ح 4009

این روایت در کتاب «تهذیب التهذیب» جلد هفتم صفحه 237 و کتاب «سیر اعلام النبلاء» جلد پنجم، صفحه 28 هم وارد شده است. اصلاً خود «عکرمه» تقریباً ضرب المثل بوده است. نقل شده است روزی راوی می‌گوید:

«دخلت علی علی بن عبد الله بن عباس وعکرمة مقید علی باب الحش»

دیدم عبدالله پسر ابن عباس در باغی است و در آنجا عکرمه را به زنجیر بسته است.

«قلت: ما لهذا کذا؟»

گفتم: چرا او را به زنجیر بسته‌اید؟

«قال: إنه یکذب علی ابی»

او از قول پدرم حدیث دروغ نقل می‌کند.

تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 20، ص 280، ح 4009

همچنین «ابن حجر عسقلانی» در کتاب «تهذیب التهذیب» جلد 7 صفحه 238 و «ذهبی» در کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد 5 صفحه 23 همین داستان را نقل می‌کند. همچنین در جای دیگری نقل شده است که «عبدالله بن عمر» به غلامش «نافع» می‌گفت:

«لا تکذب علی کما کذب عکرمة علی ابن عباس رضی الله تعالی عنهما»

مبادا به من دروغ بگویی همان طور که عکرمه به مولایش دروغ می‌بست.

عمدة القاری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: بدر الدین محمود بن أحمد العینی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 1، ص 8، باب بسم الله الرحمن الرحیم

مشاهده می کنید که دروغگویی «عکرمه» ضرب المثل بوده است. در کتاب «تهذیب التهذیب» جلد هفتم صفحه 238 همین مطلب وارد شده است. همچنین «سعید بن مصیب» که از اعلام اهل سنت هست، به غلامش می‌گفت:

«ولا تکذب علی کما کذب عکرمة علی بن عباس»

مبادا به من دروغ ببندی همانطور که عکرمه بر ابن عباس دروغ می‌بست.

تهذیب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، ج 7، ص 237، ح 476

این روایت همچنین در کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد پنجم صفحه 22 نقل شده است! بازهم در کتاب «تهذیب التهذیب» جلد 7 صفحه 237 نقل شده است که «عکرمه» از خوارج بوده و در شرح حالش گفته شده که وقتی «عکرمه» وارد مصر شد خوارج دور او را گرفتند، مسائل را از او یاد می‌گرفتند و او آرای خوارج را در میان مردم منتشر می‌کرد.

ما نسبت به «عکرمه» مطالب زیادی داریم. به عنوان مثال در کتاب «تاریخ دمشق» جلد 41 صفحه 94 و «تهذیب کمال» جلد 20 ص 284 نقل شده است:

«عکرمة فقال کان قلیل العقل»

عکرمه آدم کم عقلی بوده است.

تاریخ مدینة دمشق وذکر فضل‌ها وتسمیة من حل‌ها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 41، ص 94، ش 4743 عکرمة

خود «ذهبی» در کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد 5 صفحه 27 نوشته است که اصلاً «عکرمه» نماز نمی‌خواند. مشخص است روایت کسی که اهل نماز نبوده چطور است. البته در مورد «عکرمه» در بعضی از تعابیر «لا یحسن الصلاة» و در بعضی از تعابیر «لا یصلی» وارد شده است.

ایشان با تمام این احوالات وضو می‌گرفت. او همانند کسی است که روزه نمی‌گرفت، اما سحری می‌خورد. گفتند: تو که روزه نمی‌گیری چرا سحری می‌خوری؟! گفت: اگر سحری هم نخورم بی‌دین لامذهب هستم دیگر!! البته بعد از قضایایی که نسبت به امیرالمؤمنین پیش آمد این افراد مقداری موضع گرفتند و از روی بغض نسبت به علی بن أبی طالب مطالبی را مطرح کردند.

حالا ما کاری به این مواضع نداریم و تنها از باب قاعده الزام که می‌گوید: «الزمهم بما یلزمون به أنفسهم»؛ این استفاده ی مسح در وضو را می خواهیم استفاده کنیم. به قول آقایان که در مورد «عکرمه» گفتند: «علماء زمانه بالفقه و القرآن» و یا «من اعلم الناس» ما می خواهیم ببینیم که او در مورد وضو چه دارد!؟

خداوند همه ما را از لغزش‌ها حفظ کنند. وقتی حضرت یوسف (علیه السلام) با آنکه در مبارزه با نفس مدال قهرمانی را کسب کرد و اگر قرار است مدال قهرمانی به کسی بدهند اولین مدال به حضرت یوسف داده می‌شود. حضرت یوسف با وجود آن مبارزات و موفقیت‌ها می‌گوید:

(إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی)

نفس (سرکش)، بسیار به بدی‌ها امر می‌کند مگر آنچه را پروردگارم رحم کند.

سوره یوسف (12): آیه 53

از خداوند عالم بخواهیم که عاقبتمان را ختم بخیر کند.

در هر صورت «طبری» در کتاب «تفسیر» خود جلد 6 صفحه 129 می‌نویسد:

«عن عکرمة قال لیس علی الرِجلین غَسل»

بر روی پا نباید شستشویی انجام بگیرد.

«إنما نزل فیهما المسح»

آنچه در وضو نازل شده مسح پا است.

جامع البیان عن تأویل آی القرآن، اسم المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1405، ج 6، ص 129، باب المائدة: (6) یا أیها الذین... ..

آقای «علامه بدرالدین عینی» در کتاب «عمدة القاری» جلد 2 صفحه 238، آقای «ابن عطیه أندلسی» در کتاب «المحرر الوجیز» جلد 2 صفحه 163، آقای «قرطبی» در کتاب تفسیر خود جلد 6 صفحه 92 و آقای «شوکانی» در کتاب «فتح القدیر» خود جلد 2 صفحه 18 از «عکرمه» نقل کرده‌اند که در پا، مسح نازل شده است. باز هم آقای «طبری» در کتاب «تفسیر طبری» جلد 6 صفحه 129 می‌گوید:

«حدثنی مَن صحب عکرمة إلی واسط قال فما رأیته غَسَل رِجلیه»

کسی که تا واسط همسفر «عکرمه» بود، گفت: من ندیدم به هنگام وضو گرفتن پایشان را شسته باشند.

«إنما یمسح علیهما حتی خرج منها»

با اینکه از واسط بیرون بیایند پایشان را مسح می‌کشیدند.

جامع البیان عن تأویل آی القرآن، اسم المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1405، ج 6، ص 129، باب المائدة: (6) یا أیها الذین... ..

این روایات صراحت دارد بر اینکه صحابه با آن همه مباحثی که داشتند بر «إنما نزل فیهما المسح» مقید بودند. حال اگر ایشان در خانه نماز هم نمی‌خواند و در سفر بود به خاطر اینکه رعایت حال دیگران را کند نماز می‌خواند. او اگر نماز هم نمی‌خواند حداقل وضو می‌گرفت!! در هر صورت یکی از کسانی که مقید بوده و آقایان اهل سنت در کتاب‌های معتبرشان نقل کرده‌اند «عکرمه» است.

فرد دیگری که اهل سنت روی او مانور می‌دهند و از شخصیت‌های برجسته و تابعین است «قتاده بن دعامه» است. در کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» روایات زیادی از ایشان آمده است. اضافه بر اینکه وثاقت ایشان متفق علیه است از «ابو زرعه» نقل شده است:

«قتادة من أعلم أصحاب الحسن»

قتاده از عالم‌ترین اصحاب حسن بصری بوده است.

تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 23، ص 516، ح 4848

«ابوحاتِم» که اسم فاعل است نه «حاتَم»؛ می‌گوید:

«أثبت أصحاب أنس: الزُّهْرِی، ثم ثابت، ثم قتادة»

دقیق‌ترین اصحاب انس بن مالک، زهری(متوفای 124 ه)، ثابت و قتاده بوده است.

تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 4، ص 347، ش 811

بعضی افراد در مورد «قتاده» می‌گویند:

«کان من علماء الناس بالقرآن والفقه»

قتاده از عالم‌ترین مردم به قرآن و فقه بوده است.

تهذیب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، ج 8، ص 318، ش 637

همچنین «ابن جریر طبری» در «تفسیر طبری» که یکی از معتبرترین تفاسیر اهل سنت است مطلبی آورده است. «ابن تیمیه» می‌گوید: «تفسیر طبری» از تفاسیری است که می‌شود به روایات آن اعتماد کرد. «طبری» در جلد 6 صفحه 129 وقتی آیه شریفه:

(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکمْ وَ أَیدِیکمْ إِلَی الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکمْ وَ أَرْجُلَکمْ إِلَی الْکعْبَین)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید هنگامی که برای نماز بپاخاستید صورت و دست‌ها را تا آرنج بشوئید و سر و پاها را تا مفصل (یا برآمدگی پشت پا) مسح کنید.

سوره مائده (5): آیه 6

را نقل می کند، می‌گوید:

«افترض الله غسلتین ومسحتین»

خداوند دو شستشو (صورت و دست) و دو مسح (سر و پاها) را واجب کرده است.

جامع البیان عن تأویل آی القرآن، اسم المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1405، ج 6، ص 129، باب المائدة: (6) یا أیها الذین... ..

همچنین آقای «قرطبی» که از ایشان به «امام قرطبی» تعبیر می‌شود و بارها عرض کردیم که کتاب «تفسیر» او عصاره تفاسیر 6 قرن صدر اسلام است، می‌گوید:

« وقال قتادة: افترض الله غسلتين ومسحتين »

خداوند دو شستشو و دو مسح واجب کرده است.

الجامع لأحكام القرآن، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج6، ص 92

همین تعبیر را «بدرالدین عینی» در کتاب «عمده القاری» جلد 2 صفحه 238، «ابن عطیه اندلسی» در کتاب تفسیر «المحرر الوجیز» جلد 2 صفحه 163 و «علامه شوکانی» در کتاب «فتح القدیر» جلد 2 صفحه 18 از «قتاده» نقل می‌کند.

فرد دیگری که آقایان اهل سنت روی آن مانور می‌دهند آقای «حسن بصری» است که یکی از زهاد ثمانیه بوده است. وی از فقهای تابعین است و آقایان اهل سنت برای او ارزش ویژه‌ای قائل هستند. او تقریباً سال 21 هجری دو سال مانده به اتمام خلافت عمر به دنیا آمد و در ماه رجب سال 110 هجری هم از دنیا رفته است. ایشان جزء تقویت کنندگان دولت بنی امیه و کاتب والی خراسان «ربیع بن زیاد» بوده است. حتی بعضی افراد گفته‌اند:

« لولا لسان الحسن و سيف الحجاج لوئدت الدولة المروانية فى مهدها»

اگر شمشیر حجاج و زبان حسن بصری نبود، دولت بنی مروان در نطفه خفه می شد و زیر خاك می رفت.

مع الله دراسات في الدعوة والدعاة؛ المؤلف: محمد الغزالي؛ الناشر: دار نهضة مصر؛ الطبعة: الأولي؛ ص 138

البته ایشان بعضاً از امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) تحت عنوان «ابو زینب» روایت نقل می‌کرد؛ که البته رعایتاً للتقیه بود!!

آقایان می‌توانند کتاب «طبقات المفسرین» جلد 1 صفحه 150، کتاب «حلیة الأولیاء» اثر «ابن نعیم اصفهانی» جلد 2 صفحه 131، کتاب «طبقات الفقهاء شیرازی» صفحه 68، کتاب «تهذیب التهذیب» اثر «ابن حجر» جلد 2 صفحه 231 و کتاب‌های متعدد دیگر را ببینند.

«مرحوم شیخ عباس قمی» یکی از علمای شیعه وقتی ایشان را نقل می‌کند، می‌نویسد:

«کان الحسن أحد الزهاد الثمانیة»

حسن یکی از زهاد هشت‌گانه بود.

«وکان یلقی الناس بما یهوون ویتصنع المرئاسة»

او با مردم مدارا می‌کرد و تلاش می‌کرد که خود را به ریاست برساند و تقریباً خود را به رئیس می‌زد.

«وکان رئیس القدریة»

او رئیس قدریه‌ها در عصر خودش بود.

الکنی والألقاب، نویسنده: الشیخ عباس القمی، ج 2، ص 84، باب البصری

در هر صورت او نزد آقایان اهل سنت از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و قبل از آنکه مذاهب اربعه اهل سنت جا بیفتد یکی از مذاهب فقهی رسمی اهل سنت، مذهب فقهی «حسن بصری» بوده است.

در رابطه با ایشان آقای «ابن ابی شیبه» استاد «بخاری» در کتاب «مصنف ابن ابی شیبه» جلد 1 صفحه 25 نقل می‌کند:

«عَنِ الْحَسَنِ أَنَّهُ کان یقول إنَّمَا هو الْمَسْحُ علی الْقَدَمَینِ»

آنچه واجب است مسح کشیدن بر روی پاها است.

«وکان یقول یمْسَحُ ظَاهِرَهُمَا وَبَاطِنَهُمَا»

زمانی که خود او وضو می‌گرفت هم روی پا و هم زیر پا را مسح می‌کشید.

الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة الکوفی، دار النشر: مکتبة الرشد - الریاض - 1409، الطبعة: الأولی، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ج 1، ص 25، ح 179

این روایت علاوه بر کتاب «المصنف ابن ابی شیبه» در کتب دیگری نقل شده است. آقای «ابن کثیر دمشقی» در کتاب تفسیر خود جلد 2 صفحه 27، «ابن حزم اندلسی» در کتاب «المحلی» جلد 2 صفحه 56 و «جصاص» در «احکام القرآن» جلد 2 صفحه 345 نقل می‌کند.

البته بعضی از آقایان هم از ایشان نقل می‌کنند که ایشان می‌گفت: ما در آیه وضو، هم می‌توانیم «ارجُلِکُم» بخوانیم و هم «ارجُلَکُم» بخوانیم. هم می‌شود مسح کشید و هم می‌شود شُست. هر نمازگزاری مخیر است بین اینکه مسح بکشد یا پای خود را به هنگام وضو گرفتن بشوید. هر دو مسقط تکلیف است.

این مطلب از «علامه بدرالدین عینی» در کتاب «عمدة القاری» جلد 2 صفحه 238 و همچنین «شوکانی» در کتاب «نیل الاوطار» جلد 1 صفحه 168 و کتاب‌های متعدد دیگری نقل شده است.

یکی دیگر از افرادی که آقایان نقل کرده‌اند که او هم قائل به مسح بوده است نه قائل به غَسل، «ابومالک اشعری» صحابه پیامبر است. تعبیر «ابن اثیر جزری» در کتاب «أسد الغابه» جلد 5 صفحه 288 این است:

«له صحبة»

أسد الغابة فی معرفة الصحابة، اسم المؤلف: عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد الجزری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عادل أحمد الرفاعی، ج 5، ص 288، ح 5109

در کتاب «تهذیب الکمال» اثر «مزی» جلد 34 صفحه 245 وارد شده است:

«أبو مالک الاشعری، له صحبة. رَوَى عَن النبي »

تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 34، ص 245، ح 7598

بنده روایتی در کتاب «مسند احمد بن حنبل» پیدا کرده‌ام. غالباً کسانی که در متن نوشتند به روایات «ابو مالک اشعری» اشاره نکرده‌اند. «احمد بن حنبل» نقل می‌کند که «ابو مالک اشعری» تعدادی از اقوامش را جمع کرد و گفت:

«اجْتَمِعُوا أصلی بِکمْ صَلاَةَ رسول اللَّهِ»

جمع شوید تا برای شما نماز پیغمبر را بخوانم.

«فلما اجْتَمَعُوا قال هل فِیکمْ أَحَدٌ من غَیرِکمْ»

وقتی که جمعیت جمع شدند، گفت: آیا غیر خودی هم در میان شما هست؟

مشاهده کنید یک صحابه پیغمبر می‌خواهد نماز پیغمبر و وضوی پیغمبر را بخواند، اما از حکومت وحشت دارد!! ببینید بنی امیه چه جو اختناق‌آمیزی ایجاد کرده بودند.

«قالوا لا الا بن أُخْتٍ لنا»

یکی از حاضران گفت: خواهرزاده‌ام اینجاست که از فامیل‌های من است.

«قال بن أُخْتِ الْقَوْمِ منهم»

خواهرزاده‌ها جزء قوم هستند.

او ظرف آبی خواست و شروع به وضو گرفتن کرد.

«فَتَوَضَّأَ وَمَضْمَضَ وَاسْتَنْشَقَ وَغَسَلَ وَجْهَهُ ثَلاَثاً وَذِرَاعَیهِ ثَلاَثاً ثَلاَثاً»

سپس می‌گوید:

«وَمَسَحَ بِرَأْسِهِ وَظَهْرَ قَدَمَیهِ»

سر و روی پایش را مسح کشید.

«ثُمَّ صلی بِهِمْ»

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 5، ص 342، ح 22949

این نماز، نماز مفصلی است که آقایان می‌توانند در کتاب «مسند احمد بن حنبل» جلد 5 صفحه 342 آن را مشاهده کنند.

مراد ما از این روایت این است که ایشان وقتی می‌خواهد نماز پیامبر را بخواند، وضوی پیامبر به مردم نشان بدهد، می‌گوید:

«وَمَسَحَ بِرَأْسِهِ وَظَهْرَ قَدَمَیهِ»

آقای «طبرانی» تقریباً با هفت یا هشت سند این قضایا را از آقای «ابومالک اشعری» نقل می‌کند. تقریباً شش یا هفت سند در کتاب «معجم الکبیر» اثر «طبرانی» جلد 3 صفحه 280 و 281 نقل شده است.

این مطالب آنچه که ما توانستیم برای شما بیابیم بود. البته افراد دیگری هم هستند دیگر ما از آنها صرف نظر می‌کنیم.

این روایات نمونه‌هایی بود از نظرات صحابه، تابعین، اتباع تابعین و فقهای بزرگ اهل سنت که معتقد بودند قرآن به مسح نازل شده است، نه به غَسل. و خودشان هم به هنگام وضو گرفتن مسح می‌کشیدند.

جالب این است که تعبیر آقای «عبدالرزاق صنعانی» در کتاب «المصنف» جلد 1 صفحه 19 حدیث 54 این است که آنجا فردی از «مطر وراق» سؤال می‌کند:

«من کان یقول المسح علی الرجلین؟»

چه کسی گفته موقع وضو گرفتن پایمان مسح بکشیم؟

«فقال فقهاء کثیر»

در جواب گفت: فقهای زیادی می‌گویند که موقع وضو گرفتن ما باید مسح بکشیم.

المصنف، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الرزاق بن همام الصنعانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1403، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ج 1، ص 19، ح 54

این در حقیقت عصاره ادله ما بر مسح پا به هنگام وضو بود. ما روایت «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» را آوردیم. وضوی پیغمبر را آوردیم. وضوی امیرالمؤمنین را با سندهای متعدد آوردیم. وضوی عثمان را آوردیم.

همچنین وضوی صحابه مثل همانند «ابن عباس»، «انس بن مالک»، «قتاده»، «ابو مالک اشعری»، «عکرمه» و دیگران را آوردیم مبنی بر اینکه همگی به مسح در وضو قائل بودند و خودشان هم ملتزم بودند به هنگام وضو گرفتن مسح می‌کشیدند.

ما در جلسه بعد یک تکه‌هایی از فقهای بزرگ اهل سنت عرض می‌کنیم، بعد به ادله اهل سنت برای غَسل پا می‌رسیم تا ببینیم این افراد در برابر انبوه روایاتی که «ابن کثیر» می‌گوید: "آثار عجیب و غریب" در برابر این همه ادله‌ای که برای شستشوی پا دارند چیست؟

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب