2024 April 18 - پنج شنبه 30 فروردين 1403
مشروعيت ازدواج موقت در كتاب هاي اهل سنت
کد مطلب: ٦٣٩٠ تاریخ انتشار: ١٩ اسفند ١٣٨٦ تعداد بازدید: 98390
مقالات » پاسخگویی به شبهات
مشروعيت ازدواج موقت در كتاب هاي اهل سنت

متعه در كتاب و سنت و عمل اصحاب، نهي عمر، نظر صحابه و تابعين، عدم نسخ آيات متعه

بسم اللّه الرحمن الرحيم



مشروعيت ازدواج موقت در كتاب هاي اهل سنت



مشروعيت ازدواج موقت در كتاب هاي اهل سنت



متعه چيست؟



اتفاق شيعه وسني در تعريف متعه و ازدواج دانستن آن :



اتفاق شيعه و سني در اينكه متعه در صدر اسلام مدتي جايز بوده است :



اختلاف بين شيعه وسني در مورد متعه در چيست؟



ادله حليت متعه:



1- كلام خداوند متعال :



اثبات نزول اين آيه در مورد متعه :



2- نهي عمر از دو متعه حلال



مدارك اين روايت در كتب اهل سنت



ماجراي يحيي بن اكثم و اين روايت :



ماجراي مامون خليفه عباسي و اين روايت :



3- روايات دال بر حليت متعه در كتب اهل سنت:



4- كلام امير مومنان و ابن عباس : اگر عمر از متعه نهي نمي كرد جز افراد بدبخت زنا نمي كردند :



5- نظر صحابه ، تابعين و علماي اهل سنت و سيره آنها در مورد متعه :



مالك بن أنس:



احمد بن حنبل :



صحابه اي متعه كرده و يا آن را جايز مي دانسته اند :



تابعين و يا علماي اهل سنت كه متعه كرده و يا آن را جايز دانسته اند:



آيا متعه نسخ شده است؟



1- نسخ با آيه سوره مومنون :



2- نسخ با آيه ميراث :



نسخ با نهي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در غزوه خيبر:



آيا صحيح است كه امير مومنان فرموده اند متعه در خيبر نسخ شد؟



آيا شما قبول مي كنيد كه كسي با خواهر يا مادر شما متعه كند



1 - گفتگو ميان امام باقر عليه السلام و ليثي :



2 - گفتگو ميان ابو حنيفه و مؤمن طاق :



متعه چيست؟

مساله متعه يا ازدواج موقت ، از جمله مسائلي است كه اختلاف بين شيعه و سني در مورد آن بسيار شديد بوده و اهل سنت از آن به عنوان حربه اي بر ضد شيعه استفاده مي كنند .

اتفاق شيعه وسني در تعريف متعه و ازدواج دانستن آن :

در ابتدا بايد به اين نكته اشاره كرد كه همگي علماي مذاهب در اين نكته اتفاق دارند كه "متعه ازدواجي است كه در آن مرد و زن مدت زماني را براي عقد معين مي كنند و پس از گذشتن مدت ، خود به خود محرميت از بين رفته و احتياجي به طلاق ندارد ".

قال أبو عمر (بن عبد البر) لم يختلف العلماء من السلف والخلف أنّ المتعة نكاح إلي أجل لا ميراث فيه ، والفرقةتقع عند انقضاء الأجل من غير طلاق. وقال ابن عطية : وكانت المتعة أن يتزوج الرجل المرأة بشاهدين وإذن الوليإلي أجل مسمّي ، وعلي أن لا ميراث بينهما ، ويعطيها ما اتفقا عليه ، فإذا انقضت المدة فليس له عليها سبيلويستبرئ رحمها : لان الولد لا حق فيه بلا شك ، فإن لم تحمل حلت لغيره

تفسير قرطبي ج5 ص132


ابو عمر (بن عبد البر) گفته است كه هيچ يك از علماي سلف و گذشته در اين اختلاف نداشته اند كه متعه ، ازدواجي است كه در آن ارث نيست و جدايي در آن با گذشتن مدت و بدون طلاق صورت مي گيرد . وابن عطيه گفته است : متعه اين است كه شخص با زن ازدواج كند و دو شاهد و اذن ولي داشته باشد و تاريخ (براي انتهاي عقد) معين كند . و چنين است كه ارثي در بين آن دو نباشد و اينكه هر مقداري را كه بر آن موافقت نمودند ، (به عنوان مهر زن ) به وي بدهد . پس وقتي كه مدت زمان گذشت ديگر مرد راهي بر اين زن نخواهد داشت ( ديگر همسر او نيست ) و زن بايد عده نگه دارد . زيرا فرزند در متعه به پدر ملحق مي شود . پس اگر اين زن عده باردار نمي شد (عده نداشت) براي ديگران حلال مي شود ( مي توانند با وي ازدواج كنند)

تفسير طبري ج5 ص 12 سوره نساء ذيل آيه 24 نيز همين مطلب را مي گويد .

اتفاق شيعه و سني در اينكه متعه در صدر اسلام مدتي جايز بوده است :

همچنين در اينكه متعه مدت زماني در ايام حيات رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم مشروع بوده است هيچ شكي نيست :

ولا شك أنه كان مشروعا في ابتداء الإسلام

هيچ شكي در اين نيست كه متعه در ابتداي اسلام جايز بوده است .

تفسير ابن كثير ج1 ص475

پس ادعاي حليت اضطراري آن مانند حليت گوشت مرده و خون در حال اضطرار نيز معني ندارد . زيرا ضرورت ، در هر زماني حكم حرمت را - در هر موضوعي كه باشد - بر مي دارد و مختص به زمان رسول خدا نيست .

اختلاف بين شيعه وسني در مورد متعه در چيست؟

اما اختلاف اصلي در اين است كه آيا براي اين حكم در زمان خود رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم نسخي وارد شده است يا اينكه حكم به حرمت متعه بعد از وفات ايشان و توسط ديگران وضع شده است ؟


مشهور بين اهل سنت نظر اول و اجماع شيعه بر نظر دوم است .


ادله حليت متعه:

براي اثبات حليت متعه - جدا از اجماعي كه حتي اهل سنت نيز آن را در مورد سالهاي اوليه اسلام نقل كرده اند - مي توان از قرآن كريم و روايات رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم استفاده نمود :

1- كلام خداوند متعال :

فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أجُورَهُنَّ فَرِيضَةً) سوره نساء آيه 24 )

اثبات نزول اين آيه در مورد متعه :

الف) كلمات مفسرين در اين زمينه:

مفسرين شيعه و سني در اين نكته كه نزول اين آيه در مورد متعه بوده است ، تقريبا اتفاق نظر دارند . و با اثبات اين مطلب حليت متعه ثابت شده و اثبات حرمت و يا نسخ آن به دليل نياز دارد :

1- وقال الجمهور : المراد نكاح المتعة الذي كان في صدر الإسلام


جمهور علما( مشهور علما) گفته اند كه مراد از اين آيه متعه است كه در صدر اسلام بوده است .

تفسير القرطبي ج 5 ص 130



2- وإلي ذلك ذهبت الإمامية والآية أحد أدلتهم علي جواز المتعة وأيدوا استدلالهم بها بأنها في حرف أبي فما استمعتم به منهن إلي أجل مسمي وكذلك قرأ ابن عباس وابن مسعود رضي الله تعالي عنهم والكلام في ذلك شهير ولا نزاع عندنا في أنها أحلت ثم حرمت

و شيعه به همين نظر ميل دارند و اين آيه يكي از ادله ايشان بر جواز مته است ؛ و استدلال خود را با اين مطلب كه اين آيه در قرائت أبيّ و ابن عباس "إلي أجل مسمي" بوده است تاييد مي كنند ؛ و كلام در اين مطلب مشهور است . ما نيز در اين مطلبي بحثي نداريم كه متعه در ابتدا حلال بود سپس حرام شد .


روح المعاني ج5/ص5



3- وقد استدل بعموم هذه الآية علي نكاح المتعة ولا شك أنه كان مشروعا في ابتداء الإسلام ثم نسخ بعد ذلك وقد ذهب الشافعي وطائفة من العلماء إلي أنه أبيح ثم نسخ ثم أبيح ثم نسخ مرتين وقال آخرون أكثر من ذلك وقال آخرون إنما أبيح مرة ثم نسخ ولم يبح بعد ذلك وقد روي عن بن عباس وطائفة من الصحابة القول بإباحتها للضرورة وهو رواية عن الإمام أحمد وكان بن عباس وأبي بن كعب وسعيد بن جبير والسدي يقرؤون فما استمتعتم به منهن إلي أجل مسمي فآتوهن أجورهن فريضة وقال مجاهد نزلت في نكاح المتعة

و به اين آيه براي اثبات نكاح متعه استدلال شده است ؛ وشكي نيست كه متعه در ابتدا جايز بوده است و سپس نسخ شده است ؛ و شافعي همين نظر را دارد و عده اي چنين مي گويند كه در ابتدا جايز شد و سپس نسخ شد و دوباره مباح شد و دوباره نسخ شد ؛ و عدهاي ديگر بيشتر از اين نيز گفته اند . و عده اي نيز مي گويند تنها يك بار جايز شده و بعد از آن حرام شده و ديگر جايز نشد . و مباح بودن آن به خاطر ضرورت ، از ابن عباس و عده اي از صحابه نقل شده است. و اين روايت از امام احمد است . و ابن عباس و أبي بن كعب و سعيد بن جبير و سدي آيه را چنين مي خواندند: " إلي أجل مسمي ..." و مجاهي نيز گفته است كه در نكاح متعه نازل شده است .


تفسير ابن كثير ج1/ص475



در كتب ذيل همين مطلب به بيان هاي مختلف آمده است :

فتح القدير ج 1 ص499 - جامع البيان ج 5 ص18 بتحقيق صدقي جميل العطار چاپ دار الفكر بيروت - تفسير أبيحيّان ج 3 ص 218- در المنثور ج2 ص140، چاپ مطبعة الفتح جدّة - نواسخ القرآن ابن الجوزي ص 124- تفسيرالثعالبي ج 2 ص215 - تفسير الرازي ج3 ص200

ب) قرائت بسياري از بزرگان صحابه:

طبق روايات اهل سنت ، بسياري از بزرگان صحابه و تابعين مانند ابن عباس و ابي بن كعب و مجاهد و سعيد بن جبير و ابن مسعود و سدي و ديگران اين آيه را چنين قرائت مي كرده اند:

"فَمَا استَمتَعتُم بِهِ مِنهُنَّ إليَ أجَلٍ مُسَمًّي فَآتُوهُنَّ أجُورَهُنَّ"

1- أخبرنا أبو زكريا العنبري حدثنا محمد بن عبد السلام حدثنا إسحاق بن إبراهيم أنبأ النضر بن شميل أنبأ شعبة حدثنا أبو سلمة قال سمعت أبا نضرة يقول قرأت علي بن عباس رضي الله عنهما فما استمتعتم به منهن فآتوهن أجورهن فريضة قال بن عباس فما استمتعتم به منهن إلي أجل مسمي قال أبو نضرة فقلت ما نقرأها كذلك فقال بن عباس والله لأنزلها الله كذلك هذا حديث صحيح علي شرط مسلم ولم يخرجاه

شنيدم ابانضره را كه مي گويد بر ابن عباس اين آيه را خواندم كه زناني را كه ايشان ايشان را متعه كرده ايد پس اجر ايشان را به عنوان واجب وفريضه به ايشان بدهيد .

ابن عباس گفت زناني را كه ايشان را متعه كرده ايد تا زمان معين ابو نضره گفت: ما آن را چنين نمي خوانيم .ابن عباس گفت قسم به خداوند كه خدا آن را چنين نازل كرد .

اين حديث بنا بر نظر مسلم (در شروط صحت حديث) صحيح است ولي بخاري و مسلم آن را در كتب خودشان نياورده اند .

المستدرك علي الصحيحين ج2 ص334 شماره 3192

قرائت ايشان در كتابهاي ذيل نيز نقل شده است :

جامع البيان ج 5 ص19 - المصنف لعبد الرزاق الصنعاني ج 7 ص 497 و 498- شرح النووي علي صحيح مسلم ج 9 ص 179- الكشاف للزمخشري ج 1 ص519- أحكام القرآن للجصاص ج 2 ص 185- تفسير القرطبي ج5 ص130- تفسير ابن كثير ج1 ص486 - الدر المنثور ج 2 ص 139و 140 و...

قطعا مقصو د ابن عباس نزول به عنوان قرآن نبوده است . چون تحريف قرآن به اجماع مسلمانان باطل است . بلكه مقصود نزول به عنوان تفسير اين آيه از جانب خداوند است . يعني خداوند متعال بعد از نزول آيه يا همزمان با آن مصداق وتفسير آيه را به همراه ذكر متن آيه ، به رسول خدا وحي مي نمود . پس مقصود اين آيه همان ازدواج تا زمان معين ومتعه است . جدا از لفظ استمتاع كه در نص آيه آمده و مي تواند دليل ديگري بر اراده متعه باشد .

2- نهي عمر از دو متعه حلال

از اموري كه دلالت بر حليت متعه مي كند ، كلام عمر بن الخطاب است كه گفت : دو متعه در زمان رسول خدا حلال بود . من از آن دو نهي مي كنم و بر(انجام دادن) آن دو عقاب مي نمايم .

اگر در زمينه متعه نسخي از جانب رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم موجود بود ، قطعا عمر به آن استهشاد مي كرد ، اما چنين نكرده است .بنا بر اين ، روايت صراحت دارد در اينكه متعه در زمان رسول خدا حلال بوده است و تحريم آن نظر شخصي عمر است .

مدارك اين روايت در كتب اهل سنت :


سرخسي در دو كتاب خود اين روايت را از جمله رواياتي مي داند كه با سند صحيح از عمر نقل شده است :


وقد صحّ أنّ عمر رضي اللّه عنه نهي الناس عن المتعة فقال: متعتان كانتا علي عهد رسول اللّه صلي اللّه عليهوسلم وأنا أنهي الناس عنهما ؛متعة النساء، ومتعة الحج .

با روايت صحيح ا ز عمر نقل شده است كه وي مردم را از متعه نهي كرد ، پس گفت : دو متعه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم حلال بود ؛ متعه زنان و حج تمتع

المبسوط للسرخسي ج4 ص27 - أصول السرخسي ج2 ص6



همين روايت در كتب ذيل نيز نقل شده است :

مسند أحمد بن حنبل ج3 ص325 ش 14519 - المغني ج7 ص136چاپ دار الفكر 1405- أحكام القرآن للجصاص ج1 ص347 چاپ دار احياء التراث العربي - تفسير القرطبي ج2 ص392 - تذكرة الحفاظ ج1 ص366 - التفسير الكبير ج5 ص130 چاپ اول دار الكتب العلميه بيروت - بداية المجتهد ج1 ص244 چاپ دار الفكر بيروت - وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان ج6 ص150 دار الثقافة لبنان


ماجراي يحيي بن اكثم و اين روايت :


در همين زمينه روايتي از يحيي بن اكثم نقل شده است كه جالب توجه است :


قال يحيي بن أكثم لشيخ بالبصرة: بمن اقتديت في جواز المتعة؟ قال: بعمر بن الخطاب رضي اللّه عنه. قال: كيفوعمر كان أشدّ الناس فيها؟ قال: لأنّ الخبر الصحيح أنّه صعد المنبر فقال: إنّ اللّه ورسوله قد أحلاّ لكم متعتينوإنّي محرّمهما عليكم وأعاقب عليهما. قبلنا شهادته ولم نقبل تحريمه.

محاضرات الأدباء ج3 ص214

يحيي بن أكثم به يكي ا ز شيوخ در بصره گفت در جواز متعه از چه كسي تبعيت مي كني ؟ گفت از عمر . سوال كرد كه چگونه و حال آنكه عمر از سخت گير ترين مردمان در مورد متعه بود . گفت چون روايت صحيح مي گويد كه وي بالاي منبر رفت و گفت خداوند و رسول وي متعه را حلال كردند و من آن را بر شما حرام مي كنم و براي آن عقوبت ؛ پس ما شهادتش را ( در مورد حليت آن از نظر خدا و رسولش) قبول كرديم اما حرام كردنش را (توسط عمر) قبول ننموديم .

ماجراي مامون خليفه عباسي و اين روايت :

همچنين مأمون خليفه عباسي - كه در نظر ايشان امير المومنين بوده است - نيز ماجراي جالبي در مورد اين روايت دارد :

ايشان مي گويند روزي مامون دستور داد تا در بين مردم به حليت متعه ندا دهند (يعني بگويند كه متعه رسما حلال است ) . محمد بن منصور و ابو العيناء از فقهاي دربار وي بر وي داخل شدند تا شايد نظر وي را بر گردانند. در حاليكه وي با عصبانيت مشغول مسواك كردن بود ، كلام عمر را ذكر كرده و گفت :

" دو متعه در زمان رسول خدا و ابو بكر بود و من آن دو را حرام مي كنم !!!"

تو كه هستي اي چپ چشم ( كنايه از كسي كه به مطالب با ديد درست نگاه نمي كند) تا از آنچه كه رسول خدا و ابو بكر انجام داده اند نهي كني؟

پس محمد بن منصور خواست با وي سخن بگويد اما ابو العيناء به وي گفت كسي كه صراحتا در مورد عمر چنين سخن مي گويد ما به وي چه بگوييم؟

در اين هنگام يحيي بن اكثم بر وي وارد شده و با وي خلوت كرد و آنقدر با وي سخن گفت تا وي را از اين نظر باز گرداند .

تاريخ بغداد ج 14 ص 203- تاريخ مدينة دمشق ج 64 ص 71- تهذيب الكمال ج 31 ص 214- وفيات الأعيان ج 5 ص 197

3- روايات دال بر حليت متعه در كتب اهل سنت:

در بسياري روايات مي بينيم كه صحابه صراحتا مي گويند كه ايشان در زمان رسول خدا ، ابو بكر و قسمتي از دوران خلافت عمر متعه مي كرده وآن را جايز مي دانسته اند :

حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ رَافِعٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ أَخْبَرَنَا ابْنُ جُرَيْجٍ أَخْبَرَنِي أَبُو الزُّبَيْرِ قَالَ سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ يَقُول كُنَّا نَسْتَمْتِعُ بِالْقَبْضَةِ مِنْ التَّمْرِ وَالدَّقِيقِ الْأَيَّامَ عَلَي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَبِي بَكْرٍ حَتَّي نَهَي عَنْهُ عُمَرُ فِي شَأْنِ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ

از جابر بن عبد الله الأنصاري شنيدم كه مي گفت : ما در زمان رسول خدا و ابو بكر در مقابل يك مشت خرما يا آرد متعه مي كرديم . تا اينكه عمر در قضيه عمرو بن حريث از آن نهي كرد .

صحيح مسلم ج2 ص 1023 باب نكاح المتعة

الجمع بين الصحيحين ج2 ص399 - سنن البيهقي الكبري ج7 ص237 - مسند أبي عوانة ج3 ص33- مصنف عبد الرزاق ج7 ص500 - معرفة السنن والآثار ج5 ص375 - التمهيد لابن عبد البر ج10 ص112 - عون المعبود ج6 ص101 و...

شبيه همين روايت در مسند احمد وكتب ديگر ذكر شده است .


مسند أحمد بن حنبل ج1 ص52 و ج3 ص325 و...



4- كلام امير مومنان و ابن عباس :

اگر عمر از متعه نهي نمي كرد جز افراد بدبخت زنا نمي كردند :

اين مطلب را ابن جرير طبري و سيوطي در تفسيرشان از امير مومنان علي عليه السلام نقل مي كنند كه فرمود:

لولا أنّ عمر رضي اللّه عنه نهي عن المتعة ما زني إلاّ شقي.

اگر عمر از متعه نهي نمي كرد جز افراد بد بخت زنا نمي كردند ( بلكه به متعه رو مي آوردند)

تفسير الطبري ج5 ص13 چاپ دار الفكر بيروت - الدر المنثور ج2 ص486 دار الفكر بيروت

عبد الرزاق نيز شبيه همين مطلب را از امير مومنان در المصنف (ج7 ص500 شماره14029) نقل مي كند

قرطبي نيز در تفسيرش ج 5 ص 130 (چاپ دار الشعب قاهره) شبيه همين مطلب را از ابن عباس نيز نقل مي كند .


5- نظر صحابه ، تابعين و علماي اهل سنت و سيره آنها در مورد متعه :


يكي از ادله اي كه نمي توان آن را انكار كرد سيره صحابه و تابعين در عمل به متعه بعد از زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بوده است . اين عمل به قدري در ميان ايشان شايع بوده است كه با توجه به آن نمي توان ادعاي نسخ متعه يا عالم نبودن اين عده زياد از علما و بزرگان صحابه و تابعين و نيز علماي اهل سنت را پذيرفت .

وقد ثبت علي تحليلها بعد رسول اللّه صلي اللّه عليه وسلم جماعة من السلف رضي اللّه عنهم منهم من الصحابةرضي اللّه عنهم: أسماء بنت أبي بكر الصديق . وجابر بن عبد اللّه . وابن مسعود . وابن عباس. ومعاوية بن أبيسفيان ، وعمرو بن حريث . وأبو سعيد الخدري . وسلمة . ومعبد أبناء أميّة بن خلف ، ورواه جابر بن عبد اللّه عنجميع الصحابة مدّة رسول اللّه صلي اللّه عليه وسلم . ومدّة أبي بكر . وعمر إلي قرب آخر خلافة عمر.

واختلف في إباحتها عن ابن الزبير . وعن علي فيها توقّف . وعن عمر بن الخطاب أنّه إنّما أنكرها إذا لم يشهد عليهاعدلان فقط وأباحها بشهادة عدلين.


ومن التابعين طاوس . وعطاء . وسعيد بن جبير . وسائر فقهاء مكّة أعزها اللّه



المحلي ج 9 ص 519


گروهي از سلف بر حليت متعه بع د از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم باقي ماندند . در بين ايشان از صحابه اسماء دختر ابو بكر صديق است وجابر بن عبد الله الانصاري و ابن مسعود و ابن عباس ومعاويه وعمرو بن حريث و ابو سعيد خدري و سلمه ومعبد فرزندان امية بن خلف .

جابر نظر به حليت متعه را در زمان رسول خدا از همه صحابه نقل كرده است . و نيز در زمان خلافت ابو بكر و نيز مدتي در زمان عمر تا اواخر خلافتش ( كه طبق روايات خود اهل سنت بعد از آن از متعه نهي كرد)

و در مورد اعتقاد ابن زبير به حلال بودن آن اختلاف شده است . نيز از علي در مورد آن سكوت وتوقف در نظر دادن نقل شده است .

و از عمر نيز نقل شده است كه تنها زماني در مورد متعه اشكال مي گرفت كه دو شاهد در آن حاضر نباشند ، اما اگر دو شاهد شهادت دادند آن را جايز مي دانست .

نيز قرطبي در كتاب الجامع لأحكام القرآن قرطبي ج 5 ص133 فتواي به حليت متعه را نظر علماي مكه و يمن مي داند .

از سوي ديگر مي بينيم كه بزرگان علماي اهل سنت نيز در مورد متعه نظر مخالفي نداشته اند و بالعكس حتي بسياري از ايشان به اين عمل رغبت بسيار نشان مي داند .

مثلا عبد العزيز بن عبد الملك بن جريج از بزرگان علماي امويين و فقيه وعالم مكه كه در زمان وي يكي از اركان اصلي روايت بود و روايات وي به وفور در صحاح سته يافت مي شود 90 زن متعه اي داشت :

1- قال أبو غسان زنيج سمعت جريرا الضبي يقول كان ابن جريج يري المتعة تزوج بستين إمرأة وقيل إنه عهد إلي أولاده في أسمائهن لئلا يغلط أحد منهم ويتزوج واحدة مما نكح أبوه بالمتعة

جرير مي گفت كه نظر ابن جريج حليت متعه بود . او با 60 زن متعه كرد و گفته شده است كه او نام ايشان را به اولادش گفت تا مبادا كسي از ايشان به اشتباه افتاده و با زني از زناني كه پدرش با ايشان متعه كرده بود ازدواج كند!!!

سير أعلام النبلاء ج6/ص331

2- وقال محمد بن عبد الله بن عبد الحكم سمعت الشافعي يقول استمتع ابن جريج بتسعين امرأة حتي إنه كان يحتقن في الليل بأوقية شيرج طلبا للجماع

سير أعلام النبلاء ج6/ص333

از شافعي شنيدم كه مي گفت : ابن جريج با 90زن متعه كرد ؛ حتي او شبها يك ظرف روغن كنجد به خود تنقيه مي كرد تا بتواند نزديكي كند !!!

هم چنين از مالك بن أنس و أحمد بن حنبل دو فقيه بزرگ اهل سنت و رهبران مذاهب مالكي و حنفي نيز قول به جواز متعه نقل شده است :

مالك بن أنس:

1- وَتَفْسِيرُ الْمُتْعَةِ أَنْ يَقُولَ لِامْرَأَتِهِ : أَتَمَتَّعُ بِكَ كَذَا مِنْ الْمُدَّةِ بِكَذَا مِنْ الْبَدَلِ ، وَهَذَا بَاطِلٌ عِنْدَنَا جَائِزٌ عِنْدَ مَالِكِ بْنِ أَنَسٍ وَهُوَ الظَّاهِرُ مِنْ قَوْلِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ

تفسير متعه آن است كه به زني گفته شود: من تو را براي فلان زمان و با فلان مقدار مال متعه مي كنم و اين در اعتقاد ما باطل است و مالك بن انس آن را جايز مي داند و گويا نظر ابن عباس هم چنين باشد .


المبسوط للسرخسي ج5 ص152


2- وفي أن النهي للتحريم أو الكراهة قولان لمالك


در اينكه نهي (از خوردن گوشت الاغ ومتعه ) براي كراهت است يا حرمت مالك دو قول دارد .


شرح الزرقاني ج3 ص198


3- وَقَالَ مَالِكٌ : هُوَ جَائِزٌ ؛ لِأَنَّهُ كَانَ مَشْرُوعًا فَيَبْقَي إلَي أَنْ يَظْهَرَ نَاسِخُه وَاشْتَهَرَ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ تَحْلِيلُهَا وَتَبِعَهُ عَلَي ذَلِكَ أَكْثَرُ أَصْحَابِهِ مِنْ أَهْلِ الْيَمَنِ وَمَكَّةَُ

مالك بن أنس مي گويد كه متعه جايز است . زيرا در ابتدا مشروع بوده است . پس همينطور باقي مي ماند تا نسخش مشخص شود. مشهور است كه ابن عباس نيز آن را حلال ميدانست و بيشتر اصحاب او از اهل يمن و مكه نيز به تبعيت از ايشان ، آن را جايز ميدانستند

تبيين الحقائق شرح كنز الدقائق فخر الدين ابو محمد عثمان بن علي زيلعي كتاب النكاح باب المتعة

احمد بن حنبل :

وقال أبو بكر فيها رواية أخري أنها مكروهة غير حرام لأن ابن منصور سأل أحمد عنها فقال يجتنبها أحب إلي قال فظاهر هذا الكراهة دون التحريم

از ابن قدامه نقل شده كه ابوبكر گفت: روايت ديگري وارد شده كه طبق آن ، متعه مكروه است ، نه حرام ؛ چون ابن منصور از احمد پرسيد و او گفت: به نظر من ، دوري كردن از آن ( متعه ) بهتر است. گفت: پس ظاهر اين گفته ، كراهت است نه حرمت.

المغني ج7 ص136



همين مطلب در كتاب الكافي في فقه ابن حنبل ج3 ص57 و كتاب شرح الزركشي ج2 ص399 آمده است .

صحابه اي متعه كرده و يا آن را جايز مي دانسته اند :


ما اكنون فهرستي از اسامي بعضي از كساني را كه در كتب اهل سنت ، قول به حليت متعه از ايشان نقل شده است ذكر مي كنيم:


جابر بن عبداللَّه انصاري :

صحيح مسلم ج2 ص1022 باب نكاح المتعه چاپ دار إحياء التراث العربي بيروت

مصنف عبد الرزاق ج7 ص499 باب المتعة چاپ المكتب الإسلامي بيروت

عمدة القاري ج17 ص 246 باب غزوة خيبر چاپ دار إحياء التراث العربي بيروت

شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الكتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة


و...


عمران بن حصين خزاعي :


صحيح بخاري ج 4 ص 1642 چاپ دار ابن كثير بيروت 1407 كتاب التفسير باب "فمن تمتع بالعمرة إلي الحج" (بقره أيه 196)

مسند أحمد بن حنبل ج4 ص 436 چاپ موسسه قرطبه مصر

المحبر ص 289 باب من كان يري المتعة من أصحاب النبي

التفسير الكبير ج10 ص41 چاپ دار الكتب العلميه بيروت سوره نساء ذيل آيه "فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَئَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً"

تفسير قرطبي ج5 ص 133چاپ دار الشعب قاهره

ابو سعيد خدري :

المحلي ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت

شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الكتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة

عمدة القاري ج17 ص 246 باب غزوة خيبر چاپ دار إحياء التراث العربي بيروت

عبداللَّه بن مسعود :

المحلي ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت

شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الكتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة

سلمة بن اكوع :

المحبر ص 289 باب من كان يري المتعة من أصحاب النبي

شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الكتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة

مصنف عبد الرزاق ج7 ص 498 ش 14023 باب المتعة چاپ المكتب الإسلامي بيروت

كنز العمال ج 16 ص 219 ح 45731 چاپ دار الكتب العلمية بيروت

امير المومنين علي بن ابي طالب عليه السلام :

التفسير الكبير ج10 ص43چاپ دار الكتب العلمية بيروت ذيل آيه متعه سوره نساء

(روايت نهي عمر از متعه به نقل ازامير مومنان):

الدر المنثور ج2 ص486 دار الفكر بيروت - تفسير الطبري ج 5 ص13 چاپ دار الفكر بيروت - المصنف ج7 ص500 شماره 14029 - كنز العمال ج16 ص219ح 45728 چاپ دار الكتب العلمية بيروت

ابن حزم نيز مي گويد در مورد متعه از امير مومنان روايات مختلفي نقل شده است (بعضي جواز و بعضي حرمت):

المحلي ج9 ص 520 چاپ دار الآفاق بيروت


سعد بن أبي وقاص:

صحيح مسلم ج2 ص 898 كتاب الحج باب جواز التمتع چاپ دار احياء التراث العربي بيروت


مسند أحمد بن حنبل ج1 ص181 چاپ موسسة قرطبه مصر و...



اشكال : اين روايت و باقي روايات نقل شده از سعد مربوط به متعه حج است .

پاسخ : در روايت وي لفظ متعه آمده است ؛ علماي اهل سنت اين روايت را مربوط به متعه حج( حج تمتع) مي دانند ولي خود سعد در اين روايت گفته است: زماني متعه كرديم كه معاويه كافر بود و همگان مي دانند كه حج تمتع رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در سال حجة الوداع بوده است و معاويه در آن سال اسلام آورده بود .

پس اين روايت مربوط به قبل از آن زمان مي گردد و مقصود از آن متعه نساء است نه حج .

عمرو بن حريث (حويرث) :


المحلي ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت

شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الكتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة

مصنف عبد الرزاق ج7 ص 497 ش 14021 و ص 499 ش 14025 و ص500 ش 14028 و 14029 باب المتعة چاپ المكتب الإسلامي بيروت

كنز العمال ج 16 ص 217 ح 45712 چاپ دار الكتب العلمية بيروت

فتح الباري ج9 ص172چاپ دار المعرفة بيروت

سنن كبري بيهقي ج7 ص237 چاپ مكتبة دار الباز مكة المكرمة

أخبار المدينة ابن شبه ج1ص 381 ش 1194چاپ دار الكتب العلمية بيروت



معاوية بن ابي سفيان:


معاويه در ماجراي فتح مكه اسلام آورد . وي در زمان فتح طائف ، زني به نام معانه را متعه نمود . اين زن ، تا زمان خلافت معاويه زنده ماند و معاويه همه ساله هدايايي براي وي مي فرستاد . پس ادعاي حرمت متعه در فتح خيبر يا بعد از آن و حتي در ماجراي فتح مكه نمي تواند صحيح باشد .


المحلي ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت

شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الكتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة

مصنف عبد الرزاق ج7 ص 497 ش 14021 و ص 499 ش 14026 باب المتعة چاپ المكتب الإسلامي بيروت

سلمة بن أميّة:

مصنف عبد الرزاق ج7 ص 498 ش 14024 باب المتعة چاپ المكتب الإسلامي بيروت

جمهرة انساب العرب ابن حزم ص 159 ذيل بحث بنو جمح


الإصابة حرف السين المهملة القسم الأول


المحلي ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت



فضالة بن جعفر بن أمية:


أخبار المدينة ابن شبه ج1ص 381 ش 1194چاپ دار الكتب العلمية بيروت



ربيعة بن أمية:

موطأ مالك ج2 ص542، ح1130 باب نكاح المتعة چاپ دار احياء التراث العربي مصر

الدر المنثور ج2 ص486 چاپ دار الفكر بيروت

سنن البيهقي الكبري ج7 ص206 ش 13950 باب نكاح المتعه چاپ مكتبة دار الباز مكه

الإصابة في تمييز الصحابة ج2 ص521 چاپ دار الجيل بيروت

الأم ، ج 7 ص 235 چاپ دار المعرفة بيروت

كنز العمال ج 16 ص 217 ح 45717 چاپ دار الكتب العلمية بيروت

أخبار المدينة ابن شبه ج1ص 382 ش 1197چاپ دار الكتب العلمية بيروت

معبد بن أمية:

المحلي ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت

مصنف عبد الرزاق ج7 ص 499 ش 14027 باب المتعة چاپ المكتب الإسلامي بيروت

عبد الله بن أبي عوف بن جبيرة:

أخبار المدينة ابن شبه ج1ص 381 ش 1194چاپ دار الكتب العلمية بيروت

عمرو بن حوشب:

مصنف عبد الرزاق ج7 ص 500 ش 14031 باب المتعة چاپ المكتب الإسلامي بيروت


أبي بن كعب:

وي از كساني بود كه آيه متعه را به صورت إلي أجل مسمي (يعني صريح در حليت متعه) قرائت مي كرد:

التفسير الكبير ج10 ص43 چاپ دار الكتب العلمية بيروت

الدر المنثور ج2 ص484 چاپ دار الفكر بيروت

تفسير الطبري ج5 ص13 چاپ دار الفكر بيروت

فتح القدير ج1 ص449 چاپ دار الفكر بيروت

نيل الأوطار ج6 ص270 چاپ دار الجيل بيروت

و...

زيد بن ثابت :

المحبر ص 289 باب من كان يري المتعة من أصحاب النبي

اسماء دختر ابوبكر:

المحلي ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت

شرح الزرقاني ج3 ص 199 چاپ دار الكتب العلمية بيروت كتاب النكاح باب نكاح المتعة

مسند طيالسي ص227 ح1637 چاپ دار المعرفة بيروت



در محاضرات الأدباء راغب ج2 ص234 - باب جواز المتعة چاپ دار القلم بيروت- آمده است :

ابن زبير به ابن عباس گفت : چرا فتواي به حليت متعه مي دهي ؟ پاسخ داد از مادرت (أسماء) بپرس كه چگونه تو را حامله شد . پس سوال كرد ؛ وي پاسخ داد تو را به دنيا نياوردم مگر از متعه.

همين مطلب به صورت خلاصه در كتب ذيل آمده است :

زاد المعاد ج2 ص206 چاپ موسسة الرسالة بيروت و التمهيد لابن عبد البر ج8 ص 208 و الاستذكار ابن عبد البر ج4 ص61 چاپ دار الكتب العلمية بيروت و..

البته متن كامل گفتگو در بعضي از منابع شيعه چنين آمده است:

ابوالقاسم كوفي ميگويد: بعضي از علماي شيعه نقل كرده اند كه وقتي ابن عباس وارد مكه شد و عبداللَّه بن زبير نيز بر فراز منبر خطبه ميخواند ، چون نظرش به ابن عباس افتاد ( در آن روزها نابينا بود ) گفت: اي مردم ، كوري نزد شما آمده كه خدا دل او را نيز كور كند ، او عايشه امّ المؤمنين را دشنام مي دهد و نزديكان و اصحاب پيامبرصلي الله عليه وآله را لعن مي كند و متعه را حلال مي شمارد ، در حالي كه زناي محض است .


اين گفتار بر ابن عباس سنگين آمد ، در آن حال غلامش - عكرمه كه دست او را گرفته بود - را صدا زد و گفت: مرا نزديك او ببر ، پس او را نزديك برد ، تا اينكه مقابل او ايستاد و شعري به اين مضمون خواند:

زماني كه با گروهي رو برو مي شويم ، آن گروه را متلاشي مي كنيم

... تا اينكه گفت: و اما اينكه مي گويي: متعه را در حالي كه زناي محض است ، حلال مي دانم ؛ به خدا قسم! در زمان رسول خداصلي الله عليه وآله به آن عمل مي شد و پس از ايشان نيز پيامبري بر انگيخته نشد ؛ دليل جواز آن نيز گفته ابن صهاك است ، كه مي گفت: دو متعه در زمان رسول خداصلي الله عليه وآله وجود داشت و من آن دو را منع مي كنم و ( مرتكبين را مجازات مي كنم ) و ما گواهي او ( جواز متعه در زمان پيامبرصلي الله عليه وآله ) را مي پذيريم و تحريم او را قبول نمي كنيم . تو نيز از متعه متولد شده اي ، پس وقتي از اين چوب ( منبر ) پايين آمدي از مادرت در مورد بُردهاي ( پيراهن ) عوسجه بپرس! عبداللَّه بن عباس رفت و عبداللَّه بن زبير نيز پايين آمد و با سرعت به سوي مادرش رفت و گفت: درباره بردهاي عوسجه برايم بگو! و با عصبانيت اصرار كرد ، مادرش گفت: پدرت با رسول خداصلي الله عليه وآله بود و مردي به نام عوسجه دو برد ( پيراهن ) را به او هديه كرد و پدرت از بي همسري به پيامبرصلي الله عليه وآله گلايه و شكايت كرد ، آنگاه آن حضرت يكي از دو پيراهن را به او داد و او نيز نزد من آمد و با آن پيراهن مرا متعه كرد و مدتي گذشت و پيراهن ديگر آورد و به وسيله آنها مرا متعه كرد و من به تو حامله شدم ، پس تو فرزند متعه هستي! حالا بگو از كجا اين خبر به گوش تو رسيد ؟ گفت: از ابن عباس شنيدم . مادرش گفت: آيا من تو را از تماس با بني هاشم منع نكردم ، و نگفتم - مواظب باش - آنها زبان هاي غير قابل تحمل و پيروزي دارند.

كتاب الاستغاثه ، ص 145 ، مستدرك الوسائل ، ج 14 ، ص 450

قسمتي از سخنراني ابن زبير و بر خورد شخصي باوي (بدون ذكر نام ابن عباس) در صحيح مسلم باب المتعة ذكر شده است .

در كتب ذيل روايت را با متني شفاف تر آورده و آن شخص را ابن عباس معرفي مي كند :

سنن البيهقي الكبري ج7 ص205 ش 13943 باب نكاح المتعه چاپ مكتبة دار الباز مكه

جمهرة خطب العرب ج2 ص 125 چاپ المكتبة العلمية بيروت

سمط النجوم العوالي ج3 ص237 چاپ دار الكتب العلمية بيروت

امّ عبداللَّه بنت ابي خيثمه:

كنز العمال ج 16 ص 218 ح 45726 چاپ دار الكتب العلمية بيروت

سعد بن أبي سعد بن أبي طلحة:

أخبار المدينة ابن شبه ج1ص 381 ش 1194چاپ دار الكتب العلمية بيروت


عبداللَّه بن عباس بن عبد المطّلب :

صحيح مسلم ج2 ص 1028 ش 1407 باب نكاح المتعة چاپ دار احياء التراث العربي بيروت

مصنف عبد الرزاق ج7 ص 497 ش 14021 و ص499 ش 14027 و ص 501 ش 14032 و ص 502 ش 14033 و 14035 باب المتعة چاپ المكتب الإسلامي بيروت

المحلي ج9 ص 519چاپ دار الآفاق بيروت

المحبر ص 289 باب من كان يري المتعة من أصحاب النبي

التفسير الكبير ج10 ص43 چاپ دار الكتب العلمية بيروت

الدر المنثور ج2 ص484 چاپ دار الفكر بيروت

تفسير الطبري ج5 ص13 چاپ دار الفكر بيروت

فتح القدير ج1 ص449 چاپ دار الفكر بيروت

سير أعلام النبلاء ج15 ص243 چاپ موسسة الرسالة بيروت

سنن البيهقي الكبري ج7 ص205 ش 13943 باب نكاح المتعه چاپ مكتبة دار الباز مكه

آيا ابن عباس از قول خود بازگشت؟

سوال : عده اي ادعا مي كنند كه ابن عباس به سبب بر خورد شديد امير مومنان با وي ، از اين نظر برگشته و فتوا به حرمت متعه داد . آيا اين نظر صحيح است؟

پاسخ : در بحث اسماء دختر ابو بكر روايتي ذكر شد كه در آن به تواتر در مورد بحث ابن زبير با ابن عباس در مورد فتوا به حليت متعه سخن گفته شده است .

اين روايت مربوط به زمان حكومت ابن زبير بود و حكومت وي سالها بعد از زمان شهادت امير مومنان علي عليه السلام بوده است .



اين قرينه به ما نشان مي دهد كه روايت مربوط به نهي امير مومنان ابن عباس را از فتواي به متعه جعلي بوده و براي نسبت دادن حرمت متعه به امير مومنان و ابن عباس صورت گرفته است . و گرنه معني ندارد كه امير مومنان به ابن عباس بگويند رسول خدا از متعه نهي كرده اند ولي وي تا آخر عمر ، بر همان نظر سابقش باقي بماند . البته بايد گفت كه اين روايت جعلي اهل سنت ، احتمال عالم نبودن ابن عباس را به نسخ متعه نيز باطل مي كند .

سمير (احتمالا همان سمرة بن جندب است):

الاصابه ذيل عنوان سمير والد سليمان

ابن عمر :

از وي در مورد متعه سوال شد : گفت ما در زمان رسول خدا زنا نمي كرديم ( متعه زنا نيست ؛ زيرا اگر زنا باشد يعني ما در زمان رسول خدا زنا مي كرديم البته لازم به ذكر است كه از وي روايات مخالف نيز نقل شده است )

مسند أحمد بن حنبل ج2/ص95، ح 5694 چاپ موسسة قرطبه

تابعين و يا علماي اهل سنت كه متعه كرده و يا آن را جايز دانسته اند:

اما در مورد تابعين و علماي اهل سنت :

مالك بن انس:

كلام در مورد وي مفصلا گذشت .


احمد بن حنبل :

كلام در مورد وي مفصلا گذشت .

سعيد بن جبير :

المحلي ج9 ص 520 چاپ دار الآفاق بيروت

مصنف عبد الرزاق ج7 ص 496 ش 14020 باب المتعة چاپ المكتب الإسلامي بيروت

الدر المنثور ج2 ص484 چاپ دار الفكر بيروت

عبدالملك بن عبدالعزيز بن جريج :

كلام در مورد وي مفصلا گذشت .

عطاء بن ابي رباح:

المحلي ج9 ص 520 چاپ دار الآفاق بيروت

المغني ج7 ص136 چاپ دار الفكر بيروت باب "ولا يجوز نكاح المتعة"

طاووس يماني:

المحلي ج9 ص 520 چاپ دار الآفاق بيروت

المغني ج7 ص136 چاپ دار الفكر بيروت باب "ولا يجوز نكاح المتعة"

مجاهد بن جبر :


تفسير الطبري ج5 ص12 چاپ دار الفكر بيروت


تفسير ابن كثير ج1 ص475 چاپ دار الفكر بيروت



سدّي:

تفسير الطبري ج5 ص12 چاپ دار الفكر بيروت

تفسير ابن كثير ج1 ص475 چاپ دار الفكر بيروت

حَكَم بن عتيبه :

تفسير الطبري ج5 ص13 چاپ دار الفكر بيروت

ابن ابي مليكه :

الحاوي الكبير ج 11 ص 449

زفر بن اوس بن حدثان مدني :

البحر الرائق ابن نجيم ج 3 ص 115 چاپ دار المعرفة بيروت

طلحة بن مصرّف اليامي :

الكشف و البيان ، ج 3 ص 286

فقهاي اهل مكه :

المحلي ج9 ص 520 چاپ دار الآفاق بيروت

سير أعلام النبلاء ج7 ص131

تفسير قرطبي ج 5 ص 133چاپ دار الشعب قاهره

فتح الباري ، ج 9 ، ص 173 چاپ دار المعرفة بيروت


فقهاي اهل يمن:

تفسير قرطبي ج 5 ص 133چاپ دار الشعب قاهره

فتح الباري ، ج 9 ، ص 173 چاپ دار المعرفة بيروت

گروهي از اهل بيت و تابعين :

تفسير البحر المحيط ج3 ص226 چاپ دار الكتب العلمية بيروت

آيا متعه نسخ شده است؟

علما ي اهل سنت چنين مي گويند كه متعه اگر چه در ابتدا مباح بوده است ولي در ادامه نسخ شده است . در مورد اين نسخ سه قول وجود دارد :

1- نسخ با آيه سوره مومنون :

عده اي از ايشان ادعا كرده اند كه متعه با نزول آيه شريفه ذيل نسخ شده است :

وَالَّذِينَ هُم لِفُرُوجِهِم حَافِظُونَ إلَّا عَلَي أزوَاجِهِِم أو مَا مَلَكَت أيمَانُهُم (سوره مومنون آيات 5و6)

و كسانيكه پاكدامنند ؛ مگر در مورد همسرانشان يا و يا كنيزكاني كه مالك آنها مي شوند.

ايشان ادعا كرده اند كه در اين آيه تنها نزديكي با همسران و كنيزان جايز دانسته شده است و زن در متعه هيچ كدام از اين دو نيست پس نزديكي باوي حرام است .


متعه نكاح ( ازدواج است ) :

قطعا اين استدلال براي اثبات نسخ متعه مردود است ؛ زيرا همانطور كه در ابتدا گذشت متعه به اقرار علماء اهل سنت ، ازدواج است ؛ پس در مفاد اين آيه داخل شده و حلال است .

آيه سوره مومنون مكي است و آيه متعه مدني :

جدا از اين نكته كه اين سوره مكي است و آيه متعه مدني ؛ پس اين آيات نمي تواند ناسخ حكم متعه باشد .

رواياتي از اهل سنت صريحا نسخ را منكر مي شود :

جداي از ادله گذشته ( مانند كلام عمر و عمل صحابه ) و ادله اي كه در پاسخ به بحث غزوه خيبر مطرح خواهد شد ؛ كه صريحا دلالت بر عدم ورود نسخ براي متعه دارد .

2- نسخ با آيه ميراث :

ايشان ادعا مي كنند كه در متعه ارث نيست ؛ پس آيه ميراث كه ارث را براي همسر اثبات مي كند ناسخ حكم متعه است .

در جواب بايد گفت :

ارث نبردن در متعه نظر همه علماي شيعه نيست :

ارث نبردن در متعه نظر همه علما نيست . بلكه عده اي ميراث را در آن به طور مطلق يا مشروط جاري مي دانند . يعني اگر شرط ارث بكند ارث مي برد و گرنه خير.


فتواي مطلق نظر عده اي از علما مانند قاضي ابن براج است :

جامع الشتات ميرزاي قمي ج 4 ص 390

و فتواي مشروط نظر عده اي از علما مانند آيت الله خويي و نيز آيت الله اراكي است :

توضيح المسائل آيت الله خويي ص434 شماره 2434

توضيح المسائل آيت الله اراكي ص 448 شماره 2439

پس طبق نظر ايشان نمي توان آيه ارث را ناسخ حكم متعه گرفت بلكه تنها اين آيه، در متعه حكم ارث را ثابت مي كند .

مي توان ادله متعه را ناسخ و يا مخصص ادله ارث گرفت :

رواياتي كه دلالت بر عدم نسخ حكم متعه مي كنند - و در بحث بعدي ذكر خواهند شد - شاهد بر اين مطلب هستند كه ادله متعه يا ناسخ حكم ارث در ازدواج موقت است يا مخصص ؛ نه مثل آنچه كه بعضي از اهل سنت ادعا مي كنند.

طبق نظر اهل سنت هم ، ارث مربوط به همه ازدواج ها نمي شود :

خود اهل تسنن هم در بسياري موارد در ازدواجها ميراث را باطل مي دانند :

مثلا در فرضي كه يك مسلمان با زني از اهل كتاب ازدواج كند و بميرد به اجماع مسلمانان آن زن از وي ارث نخواهد برد . يا اگر همسري شوهر خود را بكشد از وي ارث نخواهد برد ؛ پس حكم ارث بردن از لوازم ازدواج نيست تا در صورت نبودن آن حكم به بطلان ازدواج كنيم . بلكه از فروعي است كه در بعضي حالات بر ازدواج بار مي گردد.


اين آيات قبل از آيه متعه نازل شده است پس ناسخ نيست:

اين آيات قبل از آيات متعه نازل شده اند پس نمي توانند ناسخ آن باشند .

رواياتي از اهل سنت صريحا نسخ را منكر مي شود :

و اين ادله ، جداي از ادله ايست كه در گذشته ( مانند كلام عمر و عمل صحابه ) مطرح شد و يا در پاسخ به بحث غزوه خيبر مطرح خواهند گشت ؛ كه صريحا دلالت بر عدم ورود نسخ براي متعه دارند .

نسخ با نهي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در غزوه خيبر:

عده اي از ايشان ادعا مي كنند كه متعه با نهي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در غزوه خيبر يا بعد از آن نسخ شده است ؛ حتي عده اي مي گويند متعه چندين بار نسخ شده و دوباره حلال شد.

تفسير القرطبي ج 5 ص 130

كلام صحابه و خود عمر درعدم نسخ حليت متعه توسط رسول خدا و نسخ آن توسط عمر!!!

ظاهر كلام عمر بن خطاب ( در مورد تحريم شدن متعه توسط وي) اين است كه در زمان رسول خدا نسخي نبوده است . زيرا مي گويد : اين دو متعه در زمان رسول خدا بودند و من از آنها نهي مي كنم .

اين جمله صريح در مدعاي ماست .

نيز اگر چنين بود ( يعني واقعا در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نسخ صورت گرفته بود يا لا اقل عمر مي خواست چنين تظاهر كند ) بايد مي گفت من از آن دو نهي مي كنم چون رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از آن نهي كردند ولي شما نشنيديد ؛ يا در قرآن نسخ آن مطرح شده است و شما نمي دانيد . لذا اگر كسي مخالفت كند وي را عقاب مي كنم . (همانطور كه ابو بكر در ماجراي ارث نبردن از رسول خدا چنين ادعايي كرد و روايتي از رسول خدا ذكر كرد كه غير از وي احدي آن را از ايشان نقل نكرده است . يا خود وي در مورد رجم شبيه اين مطلب را ادعا نمود ) و راه معقول براي جلو گيري صحابه از اين عمل ، همين است كه سنت رسول خدا را به ايشان ياد آور شد .

كلام فخر رازي در توجيه كار عمر :

حتي فخر رازي - از علماي متعصب اهل سنت - هم اين مطلب را پذيرفته است ؛ اما مي گويد كه ما مجبوريم كه اين روايت را از ظاهرش بر گردانده و بگوييم كه نسخ متعه و نهي رسول خدا تنها به عمر رسيده بود و به باقي صحابه كرام مانند علي بن أبي طالب ، ابن عباس ،ابن مسعود ،ابي بن كعب ، جابر سعد بن أبي وقاص و... نرسيده است !!! زيرا اگر چنين نكنيم لازمه اش اعتقاد به دخل و تصرف عمر در احكام دين و تكفير وي اس !!!

تفسير كبير ، ج 10 ص 53

اين مطلب خود بيانگر پاسخ ما نيز هست كه مگر مي شود نهي از چنين مطلبي از اين تعداد از بزرگان صحابه پنهان بماند؟

راوي روايت نسخ توسط رسول خدا كيست؟

جالب اينجاست كه روايات دال بر نسخ عمدتا به شخصي به نام سبرة مي رسد كه در هيچ كدام از كتب رجالي و تاريخي ذكري از وي نيست . تنها وقتي بحث متعه مي رسند مي گويند روايت سبرة دال بر نسخ است ووقتي به اسم سبرة مي رسند مي گويند وي راوي روايت نسخ متعه است .

تعارض اين روايت با روايات عدم نسخ توسط رسول خدا :

رواياتي كه نسخ را ادعا مي كنند با رواياتي كه صريحا نسخ را نفي مي كنند معارض است . زيرا در اين روايات آمده است كه نه نسخي در قرآن نازل شد و نه رسول خدا از آن نهي فرمودند . بلكه عمر آن را طبق نظر خود حرام كرد .


4246 حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ حَدَّثَنَا يَحْيَي عَنْ عِمْرَانَ أَبِي بَكْرٍ حَدَّثَنَا أَبُو رَجَاءٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَيْنٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَال أُنْزِلَتْ آيَةُ الْمُتْعَةِ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَفَعَلْنَاهَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَلَمْ يُنْزَلْ قُرْآنٌ يُحَرِّمُهُ وَلَمْ يَنْهَ عَنْهَا حَتَّي مَاتَ قَالَ رَجُلٌ بِرَأْيِهِ مَا شَاءَ

آيه متعه در كتاب خدا نازل شد . پس ما آن را در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم انجام داديم و قرآني (آيه اي) نازل نشد تا آن را حرام كند و رسول خدا هم از آن نهي نفرمودند . در اين هنگام شخصي طبق نظر خودش هرچه خواست گفت ( متعه را حرام كرد)

صحيح بخاري ج4 ص1642 كتاب التفسير، باب قوله تعالي«يا أيّها الذين آمنوا لا تحرّموا طيّبات ما أحل اللّه لكم»(المائدة 87)


در ذيل اين روايت بسياري از شارحين گفته اند كه مقصود از "رجل" عمر بن خطاب است كه با نظر خودش متعه را حرام كرد :

غوامض الأسماء المبهمة ج2 ص792 - الجمع بين الصحيحين ج1 ص349 - شرح النووي علي صحيح مسلم ج8 ص205- فتح الباري ج3 ص433 و ج8 ص186چاپ دار المعرفة بيروت و ...

روايت جابر نيز سابقا نقل شد كه صريحا در آن مي گويد ما در زمان رسول خدا و ابو بكر و ابتداي زمان عمر متعه مي كرديم . تا اينكه عمر از آن نهي كرد .

پس از خدا و رسولش در اين زمينه نهي صادر نشده است .

نيز از حكم بن عتيبة از فقهاي مشهور تابعين نقل شده است كه آيه متعه نسخ نشده است :

حدثنا محمد بن المثني قال ثنا محمد بن جعفر قال ثنا شعبة عن الحكم قال سألته عن هذه الآية والمحصنات من النساء إلا ما ملكت أيمانكم إلي هذا الموضع فما استمتعتم به منهن أمنسوخة هي قال لا


شعبه مي گويد از حكم در مورد آيه متعه سوال كردم كه آيا نسخ شده است ؟ گفت : نه

تفسير الطبري ج5 ص13

اقرار عمر ديگري از عمر در مورد عدم نسخ آيه متعه توسط رسول خدا:

همچنين روايتي كه عمران بن سوادة از عمر نقل مي كند صريح در عدم نسخ متعه است ؛ بلكه آن را اجتهاد عمر مي داند :

عيسي بن يزيد بن دأب عن عبدالرحمن بن أبي زيد عن عمران بن سوادة قال صليت الصبح مع عمر فقرأ سبحان وسورة معها ثم انصرف وقمت معه فقال أحاجة قلت حاجة قال فالحق قال فلحقت فلما دخل أذن لي فإذا هو علي سرير ليس فوقه شيء فقلت نصيحة فقال مرحبا بالناصح غدوا وعشيا قلت عابت أمتك منك أربعا قال فوضع رأس درته في ذقنه ووضع أسفلها علي فخذه ثم قال هات قلت ذكروا أنك حرمت العمرة في أشهر الحج ولم يفعل ذلك رسول الله ولا أبو بكر رضي الله عنه وهي حلال قال هي حلال لو أنهم اعتمروا في أشهر الحج رأوها مجزية من حجهم فكانت قائبة قوب عامها فقرع حجهم وهو بهاء من بهاء الله وقد أصبت قلت وذكروا أنك حرمت متعة النساء وقد كانت رخصة من الله نستمتع بقبضة ونفارق عن ثلاث قال إن رسول الله أحلها في زمان ضرورة ثم رجع الناس إلي السعة ثم لم أعلم أحدا من المسلمين عمل بها ولا عاد إليها فالآن من شاء نكح بقبضة وفارق عن ثلاث بطلاق وقد أصبت

عمران بن سواده گفت: نماز صبح را با عمر خوانديم و عمر سوره اِسراء و سوره ديگري را همراه آن خواند و آنگاه منصرف شد. من با او برخاستم. رو به من كرد و گفت: آيا كاري داري ؟ گفتم: آري. گفت: پس با من بيا. وقتي داخل خانه شد ، بر روي تخت قرار گرفت در حالي كه چيزي رويش نبود. گفتم: نصيحتي دارم ، گفت: نصيحت كننده ( خيرخواه ) صبح و شب ، خوش مي آيد ، گفتم: امّت چهار اشكال به تو دارند.


عمر سرِ تازيانه اش را در چانه اش و انتهاي آن را بر رانش قرار داد و گفت: ادامه بده!

گفتم: مي گويند كه تو : در ماه هاي حج ، عمره را تحريم كرده اي در حالي كه پيامبرصلي الله عليه وآله و ابوبكر چنين نگفته اند و اين كار حلال است... .

متعه زنان را حرام كرده اي ، در حالي كه خداوند آن را مجاز شناخته است. ما با يك مشت ( خرما و... ) متعه مي كرديم و با سه مشت نيز جدا مي شديم.

عمر گفت: رسول خداصلي الله عليه وآله به خاطر زمانِ ضرورت و اضطرار ، آن را حلال شمرد اما اكنون مردم به راحتي و توانگري رسيده اند و ديگر كسي از مسلمانان را نمي شناسم كه به آن عمل كند و به متعه برگردد. اكنون هر كسي مي تواند با مشتي ( خرما و... ) ازدواج ( دائم ) كند و مي تواند با سه مشت نيز آن را طلاق دهد ( و ديگر از متعه دست برداشته اند ) و نظر من درست بوده است .

تاريخ الطبري ج2 ص 579 چاپ دار الكتب العلمية بيروت

پس ديگر جايي براي ادعاي نسخ باقي نمي ماند ؛ زيرا خود عمر هم نسخ اين آيه را قبول ندارد .

آيا صحيح است كه امير مومنان فرموده اند متعه در خيبر نسخ شد؟

حال كه بحث عدم نسخ ثابت شد بابد گفت كه عده اي از مدافعين خليفه دوم ، براي حفظ آبروي وي ، روايتي وضع كرده و در آن مي گويند كه امير مومنان عليه السلام فرمودند كه رسول خدا در خيبر از متعه نساء منع فرمودند !!! و حتي اين روايت را در صحيح بخاري ومسلم نيز آورده اند!!!

صحيح بخاري ج4 ص1544 كتاب المغازي باب غزوة خيبر - صحيح مسلم ج2 ص1027باب نكاح المتعه

لذا مناسب است براي تكميل بحث در مورد نهي از متعه در خيبر - كه ايشان آن را ادعا مي كنند- به كلام علماي اهل سنت اشاره كنيم:


پاسخ اين روايت :

مع ما وقع في خيبر من الكلام حتي زعم ابن عبد البر أن ذكر النهي يوم خيبر غلط والسهيلي أنه شيء لا يعرفه أحد من أه السير ولا رواة الأثر

لاوه بر اين ( كه تحريم متعه روايات صحيح و صريحي ندارد جز روايت خيبر )، در ماجراي خيبر نيز اشكال شده است . حتي ابن عبد البر اعتقاد داشته كه ذكر نهي در روز خيبر ( از متعه در آن روايت ) غلط است . و سهيلي چنين اعتقاد داشته است كه آن ( نهي از متع در روز خيبر) مطلبي است كه هيچ يك از صاحبان سيره و راويان روايت آن را نمي شناسند!!!

شرح الزرقاني ج3 ص198

همين مطلب را در عمدة القاري ج17/ص247 و نصب الراية ج3/ص 178 آورده اند و در همه آنها گفته اند كه ظاهرا اشتباه از راوي يعني زهري بوده است .

و به همين دليل چنين به نظر مي رسد كه روايتي كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در خيبر از متعه نهي نمودند ، جزو روايات مجعوله است ؛ كه بعد از نهي عمر از متعه و براي توجيه كلام وي صورت گرفته است .

آيا شما قبول مي كنيد كه كسي با خواهر يا مادر شما متعه كند

وسيله هر كسي كه از پاسخ عاجز شده و در ردّ ادلّه و نص فرو مانده ، آن است كه مانند شناگرِ در حال غرق ، دست و پا مي زند و منطق و برهان واستدلال را فراموش مي كند.

در اينجا نيز ( چنين انسان ) به كساني كه متعه را جايز مي دانند خطاب مي كند و مي گويد: آيا شما دوست داريد كه زنانتان متعه شوند ؟!

پس اين نهايت چيزي است كه عاجز و ناتوان به آن استدلال مي كند و گويا آن را جواب كوبنده اي كه بالاتر از آن جوابي وجود ندارد مي شمارد ، گويي پيروزي بزرگي نصيبش شده و دشمن را با اين شيوه سخن ، از پاسخ دادن عاجز كرده است! و خصم نيز نمي تواند جواب او را بدهد.


بعضي از مخالفين جواز متعه ، در گفتگوهاي خود به اين حربه روي آورده اند ؛ مانند عبداللَّه بن معمر ( عمر ) ليثي و ابو حنيفه و متن گفتگوي آنها چنين است:

1 - گفتگو ميان امام باقر عليه السلام و ليثي :

آبي گويد: روايت شده كه عبداللَّه بن معمر ليثي به امام باقرعليه السلام عرض كرد: به من گفته اند كه شما به ( حلّيت ) متعه فتوا مي دهيد ؟ حضرت فرمود: خداوند آن را در كتابش حلال شمرده و پيامبرصلي الله عليه وآله نيز آن را سنت خويش قرار داده و اصحاب او نيز به آن عمل كرده اند.

عبداللَّه گفت: ولي عمر آن را نهي كرده است.

امام باقرعليه السلام فرمود: پس تو به اعتقاد صاحبت عمل كن! و من نيز به فرمايش رسول خداصلي الله عليه وآله عمل مي كنم.

عبداللَّه گفت: آيا خوشحال مي شوي اگر دختران شما مورد متعه واقع شوند ؟

امام فرمود: چرا نام دختران را به ميان مي آوري اي احمق ؟ آن كسي كه در كتابش متعه را حلال شمرده و براي بندگانش مباح قرار داده ، از تو و آن كس كه بي جهت از متعه نهي مي كنيد غيرت مندتر است و ديگر اينكه آيا مي پسندي و خوشحال مي شوي كه دخترانت به ازدواج حائك ( بافنده و جولا ) در آيند ؟

گفت: نه.

فرمود: چرا حلال خدا را حرام مي شماري ؟

گفت: نه حرام نمي شمارم. ولي آن مرد هم شأن من نيست.

حضرت فرمود: خداوند نيز انجام آن را پسنديده و به آن ترغيب و تشويق نموده و به انجام دهنده آن حوري بهشتي تزويج مي كند. آيا تو از آنچه خداوند رغبت دارد دوري مي جويي ؟ و از آنچه هم شأن حوري بهشتي است كبر و تجاوز مي كني ؟

عبداللَّه خنديد و گفت: سينه هاي شما ريشه درخت هاي علم است كه ميوه هاي آن براي شما و برگهاي آن براي مردم است.

نثر الدرر ، ج 1 ، ص 344 ؛ الهيئة المصرية العامة للكتاب ، كشف الغمة ، ص 362 ؛ بحارالانوار ، ج 46 ، ص 356

گفتني است ، كليني آن را روايت كرده و مجلسي نيز سند آن را نيكو دانسته و در آن بعد از جمله او كه گفت: آيا خوشحال مي شوي كه... آمده است: امام باقرعليه السلام هنگامي كه سخن از زنان و دختران به ميان آورد ، از او روي گرداند.

كافي ، ج 5 ، ص 445 ، ح 4 ، تهذيب الاخبار ، ج 7 ، ص 250 ، ح 6 ، وسائل الشيعه ، ج 21 ، ص 6 ، باب 1 ، ح 4 ؛ بحار الانوار ، ج 100 ، ص 217 ؛ مستدرك الوسائل ، ج 14 ، ص 449 ، باب 1 ، ح 11 ؛ مرآة العقول ، ج 20 ، ص 229

2 - گفتگو ميان ابو حنيفه و مؤمن طاق :

مرحوم كليني مي گويد: علي بن ابراهيم گفته است: ابو حنيفه از ابوجعفر محمد بن نعمان صاحب طاق پرسيد: اي ابو جعفر ، در مورد متعه چه مي گويي ؟ آيا آن را حلال مي داني ؟ گفت: آري.

گفت: پس چرا زنانت را از اينكه متعه شوند و ( برايت ) درآمد كسب كنند ، باز مي داري؟

ابو جعفر پاسخ داد: چنين نيست كه در هر چيزي شوق و رغبتي باشد ، هر چند در شمار حلالها است. مردم اندازه ها و مراتبي دارند و اندازه هاي خود را نگه مي دارند ، ولي اي ابو حنيفه ، در مورد نبيذ ( شراب ) چه مي گويي ، آيا حلال است ؟ گفت: آري.

گفت: پس چرا زنانت را در مغازه هاي شراب فروشي قرار نمي دهي تا برايت درآمد كسب كنند ؟

ابو حنيفه گفت: يكي در برابر يكي ، ولي پاسخ تو محكم تر بود.

آنگاه گفت: اي ابو جعفر. آيه اي كه در « سَأَلَ سائِلٌ » ( سوره معارج آيه292) است ، به حرمت متعه حكم مي كند و روايت از پيامبرصلي الله عليه وآله نيز به نسخ آيه وارد شده است.

ابو جعفر پاسخ داد: سوره « سَأَلَ سائِلٌ » مكي است و آيه متعه مدني است. و روايت تو نيز شاذّ و نادر است.


در اين هنگام ابو حنيفه گفت: آيه ميراث نيز به نسخ متعه دلالت مي كند.

ابو جعفر گفت: اين نكاح ( متعه ) بدون ارث است.

ابو حنيفه گفت: چنين چيزي چگونه ممكن است ؟ ( كه ازدواج بدون ارث واقع شود ؟ )

ابو جعفر پاسخ داد: اگر مردي از مسلمانان با زني از اهل كتاب ازدواج كند و آنگاه آن مرد بميرد ، در مورد آن زن چه مي گويي ؟

گفت: آن زن اهل كتاب از مرد مسلمان ارث نمي برد.

گفت: پس ازدواج بدون ميراث هم وجود دارد.

آنگاه از هم جدا شدند... .

الكافي ج 5 ص 450 أبواب المتعة

خداوند همه ما را از كساني قرار دهد كه به خاطر اميال شخصي و اغراض نفسي حلال خدا را حرام نمي نمايند و حرام خدا را حلال نمي نمايند .

**********************

دوست عزيز به نام يزدان ، سؤالاتي پيرامون عقد موقت از كتاب هاي شيعه مطرح كرده اند كه ما سؤالات وي را به همراه پاسخ هايش در اين جا اضافه مي كنيم :

بررسي روايات حرمت متعه در كتاب هاي شيعه :

حرمت متعه در فتح خيبر :

طوسي در كتاب التهذيب 2/186 والاستبصار 3/142 و الحر العاملي در كتاب وسائل شيعه 14/441 نقل مي نمايند:

از زيد بن علي روايت است كه ايشان از پدرانشان و آنان نيز از حضرت علي نقل مي كنند كه ايشان فرمودند: پيامبر اكرم در روز فتح خيبر گوشت الاغ و نكاح موقت و متعه را حرام گرداندند.

پاسخ اين مساله در برابر حليت متعه چيست؟

پاسخ :

در پاسخ به اين سوال بايد گفت : در همان مصادري كه اين روايت را از آنها نقل نموده است پاسخ اين اشكال داده شده است ؛ در كتاب تهذيب بعد از ذكر اين روايت آمده است :

فان هذه الرواية وردت مورد التقية وعلي ما يذهب إليه مخالفوا الشيعة ، والعلم حاصل لكل من سمع الاخبار ان من دين أئمتنا عليهم السلام إباحة المتعة فلا يحتاج إلي الاطناب فيه .

تهذيب الأحكام ج 7 ص 251

در كتاب استبصار نيز مي فرمايد :

فالوجه في هذه الرواية أن نحملها علي التقية لأنها موافقة لمذاهب العامة والاخبار الأولة موافقة لظاهر الكتاب وإجماع الفرقة المحقة علي موجبها فيجب أن يكون العمل بها دون هذه الرواية الشاذة .

الاستبصار ج 3 ص 142

و همان طور كه در سايـت در مقاله مورد نظر شما ذكر شد ، اهل سنت حليت متعه را نظر عده زيادي از اهل بيت مي دانند ؛ بنا بر اين مضمون اين روايت مخالف كلام شيعه و اهل سنت است .

جداي از اين مطلب بايد گفت : نه علماي شيعه و نه بزرگان علماي اهل سنت حرمت متعه در خيبر را قبول ندارند وحتي روايـتي را كه در صحيح بخاري به همين مضمون از امير مومنان نقل شده است - همان طوري كه در متن اين مقاله آمده است - از اشتباهات زهري مي دانند ؛ بنابراين ، اين روايت قطعا تقيه اي بوده و موافق با مضمون روايت دروغين زهري است .

نيز در مورد اين روايت بايد گفت كه در آن بحث حرمت گوشت الاغ اهلي مطرح شده است كه در اين مطلب نيز مخالف اجماع شيعه است ؛ و شيعه آن را تنها كراهت مي دانند .


با وجود نكاح دائم ، نيازي به ازدواج موقت نيست :

محمد بن يعقوب كليني در الكافي روايتي را از علي بن يقطين نقل مي كند كه ايشان از حضرت علي درباره حلت و حرمت نكاح موقت و متعه پرسيدند ايشان ((حضرت علي)) در جوابشان فرمودند: شما به آن هيچ نيازي نداريد و خداوند متعال به وسيله نكاح دائم شما را از آن مستغني گردانده است (الفروع من الكافي 2/43 و وسائل الشيعه 14/449) پاسخ اين مساله در برابر حليت متعه چيست؟

پاسخ :

پاسخ اين روايت ، با نقل درست و بدون تحريف روايت آشكار مي گردد :

علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عن علي بن يقطين قال : سألت أبا الحسن موسي ( عليه السلام ) عن المتعة فقال : وما أنت وذاك فقد أغناك الله عنها ، قلت : إنما أردت أن أعلمها ، فقال : هي في كتاب علي ( عليه السلام ) ، فقلت : نزيدها وتزداد ؟ فقال : وهل يطيبه إلا ذاك .

الكافي ج 5 ص 452

از علي بن يقطين - از ثروتمندترين مردمان دوران خويش و كسي كه به دستور حضرت موسي بن جعفر عليه السلام وزارت هارون الرشيد را پذيرفته بود تا بتواند در حد امكان مانع ظلم وي به شيعيان شود - روايـت شده است كه گفت از موسي بن جعفر عليه السلام در مورد متعه سوال نمودم پس حضرت فرمود : تو ديگر با متعه چه كار داري ؟ زيرا خداوند تو را از آن بي نياز ساخته است !!! ( تو كه از ثروتمنداني و همسران متعدد و كنيزكان بسيار داري ؛ تو ديگر براي چه در مورد متعه سوال مي كني)

پاسخ دادم : مي خواستم بدانم ؛ حضرت فرمودند : در كتاب امير مومنان موجود است ( در نظر ما اهل بيت حلال است ) .

پرسيدم : آيا مي توانيم آن را زياده - از چهار عدد - بگيريم وآيا زياد مي شود ؟

فرمودند : آيا چيزي غير از اين سبب شيريني متعه مي شود ؟ - همين است كه سبب گوارايي متعه شده است كه هر تعداد كه مايل بودي مي تواني به متعه بگيري -

زنان فاجره ، مرتكب نكاح موقت مي شوند :

در روايتي كه هشام بن حكم آن را از ابي عبدالله نقل مي كند چنين مي فرمايد: كه حضرت ابوعبدالله فرمودند: زنان فاجره و فاسقه مرتكب نكاح موقت مي شوند و زنان پاكدامن و محصنه از آن پرهيز مي نمايند. (بحار الانوار 100/ 318 و السرائر 483). پاسخ به اين مساله در برابر حليت متعه چيست؟

در روايتي ديگر كه توسط عبدالله بن سنان نقل شده است چنين وارد شده است كه ايشان مي فرمايند از حضرت ابوعبدالله درباره ي نكاح موقت پرسيدم ايشان فرمودند: خود را با آن چركين و كثيف نگردان (بحار الانوار 100/318 و السرائر 66)

پاسخ به اين مساله در برابر حليت متعه چيست؟

پاسخ :

همانطور كه در پاسخ به سوال اول گفته شد ، حكم به حرمت متعه از مطالبي است كه شيعه و ائمه ايشان بدان معروف هستند ؛ و به همين جهت تمامي روايات مخالف با اين مطلب از طرف شاگردان مكتب ائمه حمل بر تقيه گرديده است .

آيه «فما استمتعتم ... » در باره ازدواج موقت نيست :

آيه "فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً" .اين آيه هرگز در باب ازدواج موقت نيست. زيرا خودش جزئي از يك آيه است كه در مورد ازدواج دائم سخن مي گويد و "ف" اول جمله امكان تفاوت موضوع آيه را منتفي مي كند.

پاسخ به اين مساله در برابر حليت متعه چيست؟


پاسخ :

اين كه اين قسمت از آيه در مورد متعه نازل شده است ، اجماع مفسرين صدر اول اهل سنت و مشهور در بين سائر ايشان است ؛ روايات صحيحه ايشان را نيز در اين باره در مقاله مطرح نموديم .

اما اين اشكال كه در اين آيه فاء آمده است و ابتداي آيه در مقام بيان حكم ازدواج دائم است كلام صحيحي نيست ؛ زيرا :

الف ) ابتداي آيه مي گويد :

َالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا

زنان شوهر دار نيز - براي شما حرام هستند - مگر آنكه ايشان را به كنيزي بگيريد ؛ حكمي است كه خداوند براي شما قرار داده است ؛ و غير اين زنان براي شما حلال است كه با اموال خويش ، به ايشان ميل نماييد در حاليكه پاكدامني را حفظ كرده و زنا ننماييد - زنا اگر با دادن مالي به زن باشد جايز نيست - پس كساني را كه از اين زنان به متغه گرفتيد پس حقوق ايشان را واجب است كه به ايشان پرداخت نماييد ...

سوال اينجاست كه كجاي آيه فوق ، قبل از بحث متعه ازدواج دائم را مطرح كرده است ؟

ب) فاء مي توان براي اضراب باشد ؛ يعني بحث در مورد كلام قبل را مسكوت گذاشته و به موردي جديد بپردازد ؛ يعني حتي اگر در آيه قبل از بحث متعه بحث ازدواج دائم بود ، منافاتي نداشت كه با فاء بر آن عطف گردد .


عقد موقت با زني كه از خانواده شريفي باشد ، درست نيست :

شيخ طوسي چنين فتوا مي دهد:"وقتي زن از خانواده ي شريفي باشد نكاح متعه با او درست نيست چون براي خانواده اش عيب و عار و براي خود زن ذلت و خواري است

(تهذيب الاحكام جلد هفتم ص 253)

پاسخ به اين مساله در برابر حليت متعه چيست؟

پاسخ :

اين نيز از دروغ هايي است كه عده اي از مغرضين از علماي اهل سنت به مرحوم شيخ طوسي نسبت مي دهند ؛ در اين زمينه بهتر است متن كتاب ايشان را ذكر نماييم :

14 - واما ما رواه أحمد بن محمد عن أبي الحسن عن بعض أصحابنا يرفعه إلي أبي عبد الله عليه السلام قال : لا تتمتع بالمؤمنة فتذلها . فهذا حديث مقطوع الاسناد شاذ ، ويحتمل أن يكون المراد به إذا كانت المرأة من أهل بيت الشرف فإنه لا يجوز التمتع بها لما يلحق أهلها من العار ويلحقها هي من الذل ويكون ذلك مكروها دون أن يكون محظورا

تهذيب الأحكام ج 7 ص 253

آنچه كه احمد بن محمد از ابي الحسن از بعضي از اصحاب ما نقل كرده و سند آن را تا امام صادق عليه السلام بالا مي برد كه فرمود : با زن مومن متعه نكن ، زيرا با اين كار وي را خوار مي سازي ؛ اين روايت روايتي است كه سند آن قطع شده ( روات آن مشخص نمي باشد ) و روايت شاذ - مخالف مشهور - مي باشد ؛ و شايد مراد روايت آن است كه اگر زني از خاندان شرف باشد ، نبايد با او متعه كرد ، زيرا اين كار سبب عار براي خاندان وي و ذلت خود وي مي گردد واگر اين چنين باشد مكروه بوده و باز هم حرام نيست - پس بر فرض صحت سند باز هم اين روايت نمي تواند مدركي براي حرمت متعه باشد ؛ زيرا دلالت بر حرمت آن ندارد -

مشخص است كه مرحوم شيخ طوسي در مقام رد استدلال به اين روايت براي حرمت متعه است ؛ نه اثبات اين و اين كلام ايشان هم توجيهي براي كلام مستشكل است كه باز هم در انتها با گفتن و يكون ذلك مكروها آن را نيز رد مي نمايد .

زيديه ، متعه را حرام مي دانند :

زيد پسر امام سجاد رحمهما الله هم قائل به حرمت صيغه بود(رجوع كنيد به كتاب شرح فقه الكبير). زيديه و اسماعيليه هر دو متعه را حرام مي دانند و مخالفت يكي دو صحابي كه حديث تحريم متعه بدانها نرسيده اجماع را به هم نمي زند.

پاسخ به اين مساله در برابر حليت متعه چيست؟

پاسخ :

زيديه ادعا مي كنند كه زيد ادعاي امامت نيز كرده است ؛ آيا تمامي ادعاهاي ايشان مقبول است ؟

نه شيعه و نه اهل سنت اين ادعاي ايشان را نمي پذيرند ؛ در مورد متعه نيز همين سخنان مطرح مي گردد .

چرا در عقد موقت ، ارث و طلاق وجود ندارد :

سوره مومنون آيات 5 الي 7 ازدواج را تنها به شكل دائم با زنان آزاد يا كنيز جايز مي داند. علماي شيعه مي گويند ازواجهم شامل ازدواج موقت هم مي شود. اما اگر چنين است پس بايد به حكم آيات ديگر قرآن زوجين از همديگر ارث ببرند و طلاق بينشان امكان پذير باشد و فرزدانشان هم از والدين ارث ببرند و سقف 4 زن در حالي كه در ازدواج موقت چنين نيست.

پاسخ به اين مساله در برابر حليت متعه چيست؟

پاسخ :

پاسخ اين سوالات در متن مقاله داده شده است كه در اينجا به صورت اجمالي بدان اشاره مي نماييم :

1- آيه سوره مومنون تنها حرمت زنا را اثبات مي كند و مي گويد نكاح تنها با همسر- در ازدواج- و يا كنيز جايز است و علماي شيعه و سني متعه را نوعي ازدواج دانسته و زن را در اين ازدواج همسر مرد مي دانند .

2- قرآن به طور مطلق براي جدايي مرد از زن طلاق را مطرح نمي نمايد و اين تنها مربوط به بعضي از افراد ازدواج دائم است ؛ به عنوان مثال اگر مردي مرتد شود خود به خود از زن خويش جدا مي گردد بدون اينكه بين اين مرد و زن صيغه طلاق جاري گردد ؛ در مورد ارث نيز چنين است ؛ جداي از اين نكته كه بسياري از علماي شيعه در مورد زن در متعه حكم ارث را جاري مي دانند ؛ بنا بر اين اشكال بر ايشان اصلا وارد نيست تا بخواهند پاسخ بگويند .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات



Share
41 | سيدعلي سيداف | Iran - Qom | ١٧:٤٢ - ٢١ مرداد ١٣٩٠ |
عالي بود
42 | صدرا | Iran - Qom | ٠٧:١٥ - ٠٨ شهریور ١٣٩٠ |
در مورد نکاح مثيار که شبيه متعه است توضيح دهيد.
43 | يكي | Iran - Tehran | ١٩:٥٧ - ١٤ شهریور ١٣٩٠ |
خوب.......شما حرمت خانوده رو زير سوال برديد
خوب اگه اين جوريه پس زنا ميشه بي معني
اقا دوست من ميره براي خودش دوست دختر پيدا ميکنه بعدش هم مي ره بين خودشون صيغه رو جاري مي کنه !!!!!!!!!!حالا صيغه که گيرم حلال ديگه چه لزومي داره زنا چجاب رو رعايت کنن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟چه لزومي داره دوست دختر بازي حرام باشه؟؟؟؟؟///
اقا من يه پيشنهادي دارم بريد تو هر شهري يه مکاني بسازيد و چند تا زن البته از فک وفاميل هاي خودتون باشه توش قرار بدين و يه تابلو هم بذاريد و تو تلويزيون هم اعلام کنيد!!!!!!!چه شود!!!!ديگه شهر ميشه کاملا اسلامي!!!!!!!
خوب من سوالم اينجايه که شما چرا اين کار رو نمي کنيد؟؟؟؟؟؟///
در حالي که پيامبر گفته وظيفه ي علما اينه که مردم را اگاه کنن ! مگه اين هم جز اسلام نيست پس چرا مخفيانه اين کار رو مي کنيد؟؟؟؟؟؟؟علنا هم بگيد
44 | مجيد م علي | United States - Fremont | ١٦:٢٧ - ١٦ شهریور ١٣٩٠ |
با سلام

جناب يكي يعني نعوذ بالله خود خداوند سبحان تعالي اشتباه كرده آستغفرالله ربي آتوآب آليــه .

جناب برو احكامشو بخون بعد بيا اين اباطيل را نقل كن . راستي مسيار را چي ميگي ؟؟؟ اينكه نه امر الهي بوده و نه سنت حضرت نبي صلي الله عليه و اله .


لبيك يا علي
45 | آرش | Sweden - Linköping | ٠١:٣٨ - ١٧ شهریور ١٣٩٠ |
با عرض حرمت

ببينيد اصلا اين ازدواج موقت شما براي عادي ترين افراد جامعه قابل پديرش نيست به همين علت با همه کوشش هاي خود نتوانستيد اين عرف زشت را در ميان مردم گسترش دهيد چو ن هيچ عقل سليم آنرا قبول نمي کند.
ميگوييد که اگر مردم به اين عمل مبادرت ورزند از گناه ها دور ميشوند مگر ميشود با آنجام گناهي گناهي ديگري را از بين برد.
ميگويد که ازدواج موقت براي جواناني است که امکانات مالي ندارند تا ازدواچ دايم نمايند يکبار خود بنگريد امروز کساني که ازدواج موقت .ميکنند از چمله کدام افراد اند پول دار يا فقير. بلي اين پولداران اند که براي خوش گداراني خود در يک روز ميتوانند ده زن را صيغه کنند و خرچ شان را هم به نوغ احسن آن بپردازند که يک چوان بي پول هرگز نمي تواند از مخارج يک زن بخصوص که بچه دار هم باشد برايد
ميگوييد که مردان به مسافرت ميروند از خانواده شان دور ميشوند و شهوت هم چيز طبيعي است که نميتوان چلو اش را گرفت پس براي اجتناب از زنا بايد صيغه کنند بياييد ببينيم مردي که مسافرت ميرود زن دارد که آن هم انسان و داراي عين خواست هاست آيا به نظر شما خانم اش هم در غياب شوهرش با کسي صيغه کند يا اينکه ميگويد نه او ميتواند براي رفغ غرايز خود رو به زنا بياورد.
شما که صيغه يک ساعته و چندين ساله داريد آيا اگز زني در يک روز با دو مرد صيغه کند و در نتيجه بار دار شود بچه اش مربوط کدام يک از آقايان ميشود اولي و يا دومي يا اينکه آنر ا براي اخند هاي که صيغه را مشروع ميدانند تحفه بدهد
شما هيچ به فکر زنان استيد که آنان مادران اند نه وسيله عشر ت و خوشگداراتي پولداران بي دين که از راه هاي نا مشروع پول بدست مياورند و امکانات پرداخت مهر ازدواج موقت را بدست مياورند.
خوب اگر صيغه يک عمل شرعي و مشروع بود چرا امام خميني فرمان به تخريت گمرک زمان شاه داد نميشد که آن را تبديل به يک دفتر ثبت صيغه موقت مينمود و چند نفر از اخند هاي معتقد به صيغه را وظيفه بستن عقد ازدواج هاي يک ساعته و چند ساعته را ميداد از يک طر ف آن زنان بي سرپرست صاحب شغلي ميشدند و از طرف ديگر اخند هاي محترم معتقد به صيغه امرار مغاش ميکردند.
مخواستم بدانم که تا حال چند نفر از اين اخند ها از خانواده و بستگان خود را به عقد موقت ديگران آورده اند تا سر مشقي باشد براي زنان ديگر که از آنها پيروي کنند. ميدانيم که هيچ يک از آخند ها تا حال اين کار را نکرده همانطور که تا حا ل هيچ اخندي را نديده ايم که در عاشورا خود را با زنجير وکارد بخاطر شهادت حضرت امام حسين و حسن بزنند در حاليکه مردم ديگر را تشويق ميکنند.
باور دارم که دين اسلام ، مذهب تشيع و عقل سليم چنين چيزي را هرگز باور نخواهد کرد به همين خاطر از تمام مردم متدين و شرافتمند ايران بخصوص خواهران پاک ايراني خود اظهار سپاس و امتنان ميکنم که درمقابل اين عمل زشت ار خود هوشياري نشان داده و تسليم چنين خرافات تا به حال نشده اند و انشالله بادرک درست از اسلام در آينده هم نخواهند شد.
46 | سيد محمد حسيني | Iran - Tehran | ٠٩:٣٢ - ١٧ شهریور ١٣٩٠ |
جواب نظر
جناب---------------------------------------------ي کي-------------------------------------------
آيا پدر و مادر شما(هرچند کاري حلال!!!)را در جلوي چشم شما و خواهر و برادرانت انجام ميدهند!!!
در خانه کس است؟!!!!!!
توضيحات بيشتر:( آيا جماع پدر و مادر شما در مقابل چشمان شما صورت ميگيرد؟اگر آري!پس... .اگر نه پس چرا کاري شرعي را غير علني انجام ميدهندد؟!)
دوست من ابتدا ياد بگير چگونه بحث بکني سپس وارد نقد سنت پيامبر بشو.
((((((((((((((توجه:دوستان پاسخ به شبهات اگر جواب بنده را خلاف شان سايت ميدانند علني نکنند.اگر خواستند علني کنند اين جمله را از انتهاي کامنت حذف کنند.))))))))))))))))
47 | مجيد م علي | Iran - Tehran | ١٤:٣٢ - ١٩ شهریور ١٣٩٠ |
با سلام

جناب ارش اينكه صيغه يك حكم الهي است و در قران هم ايه اي براي ان امده است و بحث هاي فراوان شده شــــــكــــــــــي نـــيــست
ولي متاسفانه شما هنوز حرف (منطق كافرانه ) خودتان را ميزنيد .
و عدم دركتان از اين موضوع گفتن اين جمله شنيع است كه ... آيا اگز زني در يک روز با دو مرد صيغه کند ......

شرايط صيغه كردن را بخوان .


يك سوال جناب اقاي ارش " مگر ازدواج با چهار زن اسلامي نيست ؟؟؟ چرا سني ها نتوانستد اي عرف را ( كه سنت نبوي هم ميباشد ) در جامعه خود رواج بدهند ..

لبيك يا علي
48 | فرشيد | Iran - Tehran | ١٣:٠٣ - ٠٧ مهر ١٣٩٠ |
مثلا زني با6نفر صيغه كرده بچه به دنيا بياد بچه مال چه كسي است

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

اگر زني با 6 نفر ازدواج دائم كند و بعد طلاق بگيرد ، و بعد فرزندي بياورد بچه مال چه كسي است ؟

گروه پاسخ به شبهات

49 | مجيد م علي | Iran - Tehran | ١١:٤٢ - ٠٩ مهر ١٣٩٠ |
با سلام

جناب فرشيد خيلـــــــــــــــــــي شوتي
جناب شوتي يك سوال از تو ميكنم يا خود جواب بده يا علماي شوتت بپرس .
اگر يك زن در وسط چهار ديواري بخوابد و حامله شود شما كدام ديوار را مقصر ميدانيد ؟؟؟؟

خوابيدن زن در کنار ديوار بدليل مذکر بودن آن حرام است
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=93

مثل اينكه قضيه نكبت بار تولد معاويه ملعون را فراموش كردي كه هند چطور حامله شده و چگونه پدر معاويه ملعون ولد زنا را انتخاب كرد .


لبيك يا علي
50 | عليرضا | Iran - Ahvaz | ١٩:٠٢ - ١٧ آذر ١٣٩٠ |


مفتي الازهر مصر در فتوايي نکاح و ازدواج به شرط طلاق را جايز دانسته است. يعني يک دختر و پسر مي توانند از ابتدا ضمن عقد ازدواج شرط کنند که پس از مدتي از يکديگر جدا شوند. آيا اين غير از همان نکاح و ازدواج زماندار يا موقت است؟(نقل از روزنامه القبس مورخه 21-1-2004)

آيا نکاح مسيار که از ابداعات شما است غير از اين است؟
51 | سيد عبدالرحمن حسيني | Iran - Tehran | ١٣:٤٠ - ٠٩ بهمن ١٣٩٠ |
به نظر من اگر بزرگان ! اهل سنت از زمان ؟ متعه را حرام نمي كردند الان مجبور نبودند اينطوري قانون ابداع كنند .
موفق باشيد

نوكر آقاسيد محمد حسيني قزويني هستيم . خدا حفظشون كنه .
52 | مهدي شجاعي | Iran - Tehran | ٢١:٤٥ - ٢٠ بهمن ١٣٩٠ |
سلام ببخشيد ميخوام بدونم درمراسم حج طواف نساء براي اهل سنت منع شده است؟ اگرمنع شده آيا فرزندان کساني که حتي ازشيعه ها اين طواف را بجا نمي آورن حرام زاده اند؟ يکمي اگه ميشه درمورد اين جريان خوردن قرآن توسط بز توضيح دهيد آيا قصد تحريف قرآن راداشتند؟

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

1. هر مذهبي ازدواج خود را دارند و فرزندان آنها اگر طبق شرائط محرميت و حليت مذهب خودشان باشد صحيح است و فرزندان آنها حلال زاده است

2. اگر يكي از طرفين نيز شرائط را داشته باشد و طرف ديگر خير ، ولي بي خبر باشد نيز فرزند شبهه است و حرام زاده به حساب نمي ايد

3. اهل سنت طواف نساء را واجب نمي‌دانند ولي چيزي به نام طواف وداع دارند .

4. در كتب اهل سنت روايتي با سند معتبر آمده است كه عائشه مي‌گويد دو آيه اي كه در مسائل خلافي وي با سائر صحابه به آنها استناد مي‌كرد در قرآني بود كه وقتي پيامبر (ص) از دنيا رفت و آنها مشغول كفن و دفن پيامبر بودند ، بزي آمد و آن را خورد !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

53 | مسلمان | Iran - Qom | ٢١:٠٧ - ٠٣ اسفند ١٣٩٠ |
اگر عمر اين سنت اسلامي را منع نمي‌كرد به جز شقي كسي زنا نمي‌كرد. اگر كسي بگويد بين صيغه موقت و زنا چه فرقي هست ميگويم همان فرقي هست كه ميان نكاح دائم و زنا مي باشد. وقتي دو نفر صيغه شرعي ميخوانند در واقع دارند خود را ملتزم مي‌كنند به پيروي از قانون شرع و اين يعني جلوگيري از بي‌بندوباري يعني مشروعيت، كه در ازدواج دائم هم همه اين‌ها هست. دست از لجاجت برداريم چرا از خودمان حرف مي‌زنيم چرا استدلال‌هاي عرفي و الكي به كار مي‌بريم. چرا تعصبانه صبحت مي‌كنيم. مطلب بالا آنقدر جامع و كامل بود كه ديگر جايي براي صحبت نيست. آيا سنت پيامبر را قبول كنيم يا سنت عمر را ؟؟؟؟؟ كسي كه مي‌گويد صيغه هم مثل زنا مي‌باشد نمي‌داند كه شرايط صيغه چيست. دختر باكره بدون رضايت پدر نمي‌تواند صيغه شود. حتي با رضايت پدر هم اگر صلاح او نباشد نمي‌توان او را صيغه كرد و دختر مي‌تواند مانع شود تا اينكه كار به قاضي كشيده شود. در صيغه بايد مرد مبلغي را همانند مهريه به زن بدهد و زن بايد بعد از پايان مدت صيغه عده نگه دارد مانند ازدواج دائم. بنابراين هيچ زني نمي‌آيد در برابر پول كمي اين همه دردسر را براي خود ايجاد كند. چون حداقل بايد مخارج چند ماه خود را بگيرد. و اين يعني اگر مردي نياز واقعي نداشته باشد زني را صيغه نمي‌كند. بنابراين يك صيغه واقعي از چند ماه تا چند سال ممكن است به طول بيانجامد نه اينكه امروز صيغه يك مرد باشد فردا بلافاصله صيغه مرد ديگر. (((البته اگر دخول در دبر يا قبل صورت نگيرد زن مي‌تواند بلافاصله به صيغه مرد ديگري در بيايد چون در صورتيكه دخول صورت نگيرد نيازي به عده نگهداشتن نيست همانند ازدواج دائم))) البته اگر مردي امكان ازدواج دائم نداشته باشد، مثلا در ديار غريب باشد يا اينكه درآمد كافي براي ازدواج دائم نداشته باشد و به دلايل ديگر برايش مناسب است كه صيغه انجام دهد.
54 | مسلمان | Iran - Qom | ٢١:١٤ - ٠٣ اسفند ١٣٩٠ |
ازدواج مسيار ساخته دست كساني است كه بيش از هزار سال از زمان شريعت فاصله دارند. احكام آن با ازدواج اسلامي در تضاد و تعارض كامل است. چطور به خود اجازه مي‌دهيد وقتي به بن بست مي‌رسيد از پيش خودتان بدعت وارد دين كنيد. وقتي شيعه مي‌گويد صيغه حلال است نمي‌گويد حرف الان علماي آنهاست بلكه به كلام پيامبر، قرآن و احاديث وارده از خاندان پيامبر و اهل بيت عصمت و طهارت و آنچه كه در كتب حديثي اهل سنت وارد شده استدلال مي‌كند. چرا به خودتان اجازه تشريع و بدعت مي‌دهيد مگر احكام بازيچه دست ما هستند. براي اينكه يك عالم بتواند فتوايي بدهد بايد از اصولي پيروي كند. ببينيد چقدر علماي سني با نظرات يكديگر اختلاف و دعوا دارند. در بسياري از مسائل جديد كاملا با يكديگر اختلاف دارند. آيا اين است دين راستين خدا ؟؟؟؟
55 | عليرضا | Iran - Tehran | ٢٢:٣٠ - ٠٥ فروردين ١٣٩١ |
با سلام درود محضر صاحب العصر و الزمان و ولي امر مسلمين حضرت آقا و همچنين تشكر از مديريت سايت كه تلاشي همچون جهاد در راه خدا به تبليغ و رفع شبهات عامه مردم انجام ميدهند اميد است كه مورد شفاعت مادرمان حضرت زهرا (س)در شب اول قبر قرار گيريم. نكته قابل ذكر براي مخالفان متعه:مسلمانان اعم از شيعه و سني اتفاق نظر دارند كه متعه در صدر اسلام وجود داشته و اختلافي در آن زمان وجود نداشته بلكه مشكل اصلي در مورد نسخ يا عدم نسخ بعد رحلت رسول اكرم(ص)است كه اين مشكل هم با درايت علماي شيعي و استناد آنها حل شده و قائل به عدم نسخ هستند و هستيم.خواهشمندم افرادي كه در مسائل فقهي نظر ميدهند مطالعات پيش زمينه فقهي داشته تا با نظرات اشتباه خود مورد گمراهي سايرين نشوند. متعه از جمله مسائلي است كه از فرامين خداوند متعال و پيامبر (ص)است ومورد پذيزش عقل است. سخني كه شيعه و سني و حتي اديان الهي و حتي فراتر ان را قبول دارند اين است كه هرانچه شرع حكم كند مورد پذيزش عقل است و هر انچه عقل حكم كند مورد پذيزش شرع مقدس است منظور از عقل هم عقل سليم خردمندان ميباشد نه عقل ساير عامه مردم و حتي خودم زيرا اطلاعات عامه در جهت كنكاش اي مسائل ناتوان است مگر اينكه خودمان را كامل كنيم همچنين ساير ملل غربي هم در عصر حاضر پي به فوايد ازدواج موقت برده اند. خداوند يار و ياور مروجين اسلام و حافظ رهبر فرزانه امت اسلامي حضرت آقا امام خامنه اي(حفظه ا...) باتشكر عليرضا دانشجوي سال آخر حقوق از ساري
56 | علي يارمحمدي | Iran - Karaj | ٠٥:٣٦ - ٢١ ارديبهشت ١٣٩١ |
دوستان خوبم/ايرانياي عزيز/متعه يا صيغه ياازدواج موقت حرام نيست ولي متاسفانه بعضي ها از اين لطف الهي سوء استفاده مي کنند وبلد نيستن چطوري ازش استفاده کنن و قوانين الهي وسنت پيامبر ورعايت نکردن ان را زيرپا مي زارن.وخودشان بر خودشان اين لطف الهي رو حرام ميکنن.
57 | مجيد م علي | Iran - Tehran | ٢١:٣٣ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٩١ |
با سلام جناب علي يا محمدي نظرتان راجه به نماز جماعت چيست ؟؟؟ البته اين را بخوانيد بعد نظر بدهيد . http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=49 لبيك يا علي
58 | غضنفري | Spain - Reus | ٠٢:٠١ - ٢٤ ارديبهشت ١٣٩١ |
جناب فرشيد:البته حق داري اين سئوال را بپرسي چون بزرگانت بهت توضيح ندادند.ولي اين را بدان كه زني با 6نفر زنا كنه وبچه دار بشه قرعه كشي ميكنن ويا از روي شباهت حدس ميزنن كه بچه از ابوسفيانه يا كس ديگر.البته اينكه گفتم داستان اميرالفاسقين معاويه عليه الحاويه است .ومتاسفانه علمايتان اينرا مخفي كردن.واين را بدان كه ازدواج موقت يا متعه حرام نيست ودستور قرآن است وبه همين دليل هم دختر ابوبكر هم متعه كرده وتو خبر نداري.پس اين راهم بدان كه متعه حلال خدا ورسول بود واميرالمومنين علي(ع)هم فرموده كه اگر متعه را منع نميكردند هيچكس دنبال زنا نمي رفت به جز فاسق.ولي با كمال تاسف كسي متعه را منع كرديعني حلال خدا را حرام كرد كه مشخص است نسبش كيه وپدر ومادر ومادربزرگش وبابا بزرگش وداييش همشون روي هم از2يا3نفر بيشتر نيستن وبنابر اين دوست داشته به جهت اينكه بيشتر ضايع نشه از طريق منع ازدواج حلال زنا را رايج كنه كه شايد امثال خودش زياد بشن
59 | سامان بيگي | Iran - Tajrīsh | ٠٩:٢٧ - ١٨ خرداد ١٣٩١ |
باعرض سلام وتقديم خسته نباشيدازاينكه سعي بي وقفه درجهت شناساندن ريشه هاواصول وادله ومكشوف نمودن حقايق و مطلع نمودن عامه مردم مي نماييدصميمانه متشكرم دين اسلام ومذهب شيعه به عنوان يكي ازمترقي ترين اديان ازدواج موقت را هم دركنارازدواج دايم دارد كه سنت حضرت محمد(ص)مي باشدوهرانچه كه حضرت محمدبه اذن خداوندحلال اعلام كردندتا قيامت حلال باقي خواهد ماندو همانگونه كه هيچگاه نمي شودخورشيدرامخفي نمودحقيقت رانمي توان مخفي كردوخداي عزوحل اين رامي داندودين اسلام بايدبدان عمل كرديعني درجامعه فرهنگ سازي شودفقط صحبت نشودچراوقتي مي شودباخواندن صيعه نكاح وتبادل ايجاب وقبول دونفر رابه هم محرم كرداينقدرسخت گيري شودكه طرفين به زنا بيافتند به درستي كه حضرت محمد (فرمود)من ديني اسان وراحت براي شما اوردم .
60 | محمد حسين | United States - San Jose | ٢٣:٤٠ - ١٤ تير ١٣٩١ |
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام وتحيت در ابتداء كلامي با دوستاني كه به همديگر ناسزا مي گويند : 1 - در قران كريم خطاب به همه مسلمانان آمده است اشداء علي الكفار رحماءبينهم سخت گير بر كافران و مهربان با هم هستند وسيره امام متقيان و اهل البيت نيز همين است پس چگونه به خود اجازه مي دهيم به همديگر توهين و ناسزا بگوئيم ؟ آيا مرتكب گناه كبيره نمي شويم ؟ 2 - در قران آمده است وما ارسلناك الا رحمتا للعالمين آيا ما نيز نبايد به تاسي از پيامبر ص پيام آور رحمت و جذب براي تمام جهانيان باشيم ؟ آيا سراغ داريم حضرت رسول وائمه اطهار در مقابل تمام آزارها و اذيت ها و توهين ها آن هم از طرف كفار زبان به كلامي جز دعوت به حق وهدايت گشوده باشند ؟ 3 - اگر پيشواي ما امام المتقين است آيا كلامي از او كه صاحب حق است در تو هين و تفرقه بين مسلمين شنيده ايد ؟ آيا نماز مالك اشتر براي هدايت و بخشش فردي كه روي سر او زباله ريخته بود را نمي دانيم ؟ آيا بر خورد امام حسين ع با حر در كربلا را نشنيده ايم ؟ آيا حديث حرمت مومن از كعبه بالاتر است را نخوانده ايم ؟ آيا امام خميني هفته وحدت را اعلام نكردند ؟ و اما در خصوص مبحث ازدواج موقت يا صيغه : 1 - هيچگاه نبايد به موضوعات بصورت صفر يا يك نگاه كرد بلكه مي بايست با نگاه عميق به ظاهر و باطن امري و با نگاه اجتهادي و توجه به كليه عناصر زمان حال موضوعي مورد بررسي قرار گيرد 2 - آيا رد كردن صيغه بدون توجه به كاربردها و مزايايي كه ممكن است در شرايط خاص داشته باشد منطقي است ؟ آيا پذيرش صيغه با پذيرش جميع شرايطش ولي بدون حد ومرز بامفاهيم ديني ما و معضلات اجتماعي كه ممكن است ايجاد كند منطقي است ؟ 3 - آيا انجام كاري مانند صيغه با فرض جلو گيري از گناه كه منجر به گناه كبيره ديگري شود صحيح است ؟ بطور مثال آيا مرد متاهلي كه بدو ن اطلاع همسرش صيغه مي كند و بعد به او نمي گويد يا دروغ مي گويد صحيح است ؟ آيا با اين وضعيت عدالت بين همسران قابل تحقق است ؟ آيا فرزندان اين فرد از اين كه داراي خواهر يا برادري ديگر هستند بي اطلاعند در مبحث ارث و حفظ كانون خانوادگي مسلمين ايجاد مشكل نمي كند ؟ بنظر شما چند زن حاظرند شركاي متعدد ونامحدود جنسي را براي شوهرشان بپذيرند ؟ آيا كانون خانواده كه اسلام بر آن تاكيد دارد به خطر نمي افتد 4 - امروزه ثابت شده است نياز و قدرت جنسي در زن 7 برابر مرد است با فرض اينكه يك مرد براي جلوگيري از گناه اجازه صيغه كردن داشته باشد آنگاه براي جلوگيري از به گناه افتادن زنان چه راه كاري داريم ؟ اگر زن مي بايست عفيف باشد و پاكدامن بماند و صبر كند چرا مرد نباشد ؟ 5 - آيات الهي فرقي در حفظ عفاف از نگاه كردن تا ارتباط با نامحرم بين مرد و زن قائل نيست خطاب قران همواره به مومنين ومومنات است 6 - تربيت فرزندان به قدري در اسلام مهم است و آيات و احاديث داريم كه مايه شگفتي است و اهتمام و توجه و وقت گذاشتن پدر ومادر را مي طلبد آيا فرزندان صيغه اي كه مرد در يك شهر است وزماني در شهر ديگري زني را صيغه كرده است با فرض تامين مالي فرزند امكان پذير است ؟ آيا سلامت روحي و رواني و امنيت اجتماعي و آينده اين فرزندان به خطر نمي افتد ؟ دختران و پسران بالغي را در نظر بگيريد كه مادرشان سالي چند بار با مردان مختلف ارتباط جنسي بر قرار مي كند چه احساسي دارند و چه آموزشي مي بينند ؟ 7 - در قران مفهوم ازدواج با مثال زيباي زن ومرد لباس همديگرند كه نگاه بسيار عميقي به ازدواج نه صرفا عمل جنسي است بيان شده است و به تمام كساني كه امكان ازدواج ندارند از زن ومرد دستور عفاف ميدهد تا خداوند آنها را از فضل خود بي نياز كند 8 - زن ومرد براي آرامش همديگر و حركت با همديگر بسوي كمال الهي و تربيت نسلي مومن ازدواج ميكنند نه ارضاي غريزه جنسي بعبارت ديگر غريزه جنسي وسيله اي است براي ازدواج نه ازدواج وسيله اي براي غريزه جنسي 9 - جواني كه استطاعت مالي وشرايط ازدواج و تر بيت فرزند را ندارد زني را صيغه و صاحب فرزند مي شود اين فرد كه خود نان خور پدرش است و مسكن و درامد وماوايي ندارد چگونه فرزندي به جامعه تحويل مي دهد ؟ 10 - همانگونه كه خداوند به حضرت رسول ص دستور داد تا براي فرهنگ سازي جامعه زن مطلقه پسر خوانده اش را بگيرد چگونه است كه بزرگان معتقد به اين امر با همين شرايط صيغه فعلي و بصورت علني جهت فرهنگ سازي اين مستحب و بردن ثواب صيغه كنند و دخترانشان را به عقد مو قت ديگران در اورند در دستورات ديني ماست آنچه را براي خود مي پسندي براي ديگران هم بپسند وآنچه را براي خود نمي پسندي براي ديگران هم نپسند 11 - سخن در اين باب بسيار است كه به صدها بند مي رسد اما شايد از اين سخنان اين گونه بر داشت شود كه با صيغه مخالف هستم ؟ خير اينگونه نيست بلكه اعتقاد دارم انجام ازدواج موقت تحت شرايط بسيار حساب شده و در موارد بسيار خاص كه جز شامل حال درصد بسيار اندكي از جامعه نمي شود قابل بررسي است كه ضمن پرهيز از اثرات نامطلوب از مزاياي اين موضوع بدون داشتن رفتاري صلب در موارد بسيار ضروري استفاده شود كه قطعا مورد تاييد همكان خواهد بود كه : ما حكم به العقل حكم به شرع
61 | اسماعيل مفاخري | Iran - Karaj | ١٠:٤٥ - ١٧ تير ١٣٩١ |
با سلام من از تمام اهل تشيع خواهش دارم كه كمي منطقي فكر كنند و اصل مذهب و تعصب را كنار بزارند . آيا كداميك از آناني كه زني را صيغه مي كنند حاضر اند كه خواهر يا مادر خود را براي يكي صيغه كنند.ولي دوست دارند زني را صيغه كنند چون عمل زنا را انجام داده و شهوات خود را خالي كرده بعد لال دانسته و هر كسي در اين باره چيزي بگويد ان را رد و دلايل چرت وژرت مي اورند .من ازتون خواهشت مي كنم منطقي فكر كنيد و راه راست را انتخاب كنيد تا مورد رحمت خدا قرار گيريد.
62 | اسدالله طهرانيان | Iran - Falāvarjān | ٢٢:٠٣ - ٠٩ مرداد ١٣٩١ |
با سلام! جناب اسماعيل مفاخري!!!! اگر اهل بيت دستور به صيغه دادند شرايطش را هم ذکر کرده اند! اگر گفتند متعه کنيد در کنارش هم دستور داده اند متعه براي افرادي که نيازي ندارند لازم نيست! شيعه ي واقعي کسي است که نعل به نعل دستورات ائمه رو اطاعت کنه نه فقط يکيش رو!!!! ائمه دستور داده اند متعه را بايد افرادي انجام دهند که در اضطرار هستند! اضطرار ميداني يعني چه؟ يعني کسي که به هر دليلي امکان ازدواج دائم ندارد و باز به هر دليلي توانايي کنترل شهوتش را هم ندارد!!!!! حالا يک همچين شخصي در دين و مسلک شما چه راه حلي جز زنا و استمنا دارد؟؟؟ نگو صبر! که عاقلانه نيست! چون کمتر کسي ميتواند تا آخر عمر غريضه ي خداداي اش را سرکوب کند و اين راه حل براي همه عملي نيست!!! پس ميماند همان زنا!!!! خب سوال : زنا بهتر است يا متعه؟؟؟؟ صد البته که متعه!!!! پس اين سوالتان خود به خود پاسخ داده شد!!! همين سوال که ميپرسيد آيا شيعيان راضي هستند خواهر و مادر خودشان را به صيغه کسي دراورند!!! مطمئن باشيد اگر خواهر يا مادر يک شيعه در اين شرايط اضطراري که براي متعه توصيه شده است قرار بگيرد و نتواند پاکدامني پيشه کند و بداند که اگر صيغه نکند به زنا آلوده ميشود ! مطمئن باشيد آن شيعه راضي است که خواهر و مادرش از راه پاک نيازشان را براورده کنند تا از راه زنا و گناه!!!!!!!!!!! من هم يک سوال از اهل سنت ميپرسم! اگر خواهر و مادر خودتان دچار همچين شرايط اضطراري شود شما راضي به زنا کردن آنها ميشويد؟؟؟ اگر راضي به اين نميشويد چه راهکاري به او پيشنهاد ميدهيد؟ منتظريم!
63 | محمد | Iran - Qom | ١٣:٢٨ - ٢٥ شهریور ١٣٩١ |
جواب به اسماعيل مفاخري خود شما چه کار مي کنيد؟ نظر مي ديد که خواهرتون سر چهار راه رسولي زاهدان خودفروشي کنه و با چند چند تا مرد طرف بشه تا مشکلش حل بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ يا مثل بعضي سني هاي........... که تو دانشگاه از حراج زدن خودشون هيچ باکي ندارن الگوي خواهرشما بشه؟؟؟ همون دختر سني هايي رو ميگم که اصلا گناه ازدواج موقت رو نمي کنن؟؟؟!!××!!!!!! ولي همچين حراجي به بالا و پايين شون مي زنن که انگشت به دهن مي موني!! بگيد راهکار شما چيه ؟ براي زني که امکان ازدواج دائم نداره. بقول دوستمون جواب به فرشيد و آرش و ....( فلان زهي و بسار زهي که چون عقده تشخص دارند خودشون رو باکلاس مي خوان نشان بدن):::: آيا شما خواهرتان را شوهر دادين؟؟ خب تو رو خدا ناراحت نشين ولي سوال من اينه که چرا خواهراتون رو دادين که يک عمر يک مردي ب ترتيبشون رو بده اگه يک عمر حال کردن با يه زن بد نيست خيلي هم خوبه ، چرا يک ماه يا يک سال جماع کردن بد باشه؟؟ من به اين علت اين جوري نوشتم که ديدم گويا منتقدين ازدواج موقت اصلا درد دين ندارن فقط مثلا مثلا غيرتي مي شن اگه آيه و روايت مشکل شما رو حل نمي کنه . رک بگم جلوي لنگ به هوا شدن خواهراتون رو بگيرين اگه هم درد دين دارين که آيه قرآن "فاتوهن اجورهن " بايد براتون کافي باشه.
64 | اشرف مخلوقات | Iran - Tehran | ٢٠:١٥ - ٢٦ مهر ١٣٩١ |
سلام با تشكر از محمد حسين 60 وبه اقاي محمد 63 كه به نظر از قرباني ها باشد فيلم خوصوصي را پيشنهاد ميكنم حتما اين فيلم را ببينيد در ضمن چيزهايي مانند شيرنيجات وفلفل وچيزهايي كه محركن كمتر بخوريد در قران نوشته انهايي كه نميتوانند ازدواج كنند تقوا پيشه كنند تا خداوند انها را بينياز كند ودر جايي ديگر از قران امده زن ومرد باعث ارامش همديگرند اگر كسي دايما صيغه كند ايا به ارامش ميرسد البته معني ارامش را متاهل ميفهمد
65 | سيدمحمد | Iran - Isfahan | ٢٤:٠٤ - ٠٦ اسفند ١٣٩١ |
سلام
اگر ميتونيد جواب بدهيد سر بزنيد
والا ولکم دينکم ولي دين
آيا شما چقدر آگاهي در رابطه دختر حضزت رسول (صلوات الله عليه)حضرت فاطمه (سلام الله عليها)داريد؟
منتظر..
66 | م م | Iran - Tehran | ٢٢:٠٩ - ١١ ارديبهشت ١٣٩٢ |
روش استدلال تشيع از آيه ?فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً? علماء و انديشمندان تشيع از آيه فوق به حلت نكاح موقت فتوي داده اند و آن را قوي ترين و مستدل ترين آيه بر حلت نكاح موقت مي دانند ولي اين استدلال بنا به دلايل زير باطل است: اولاً: اين آيه جزيي از آياتي است كه درباره ي نكاح و ازدواج دائم نازل گرديده اند لذا آن نيز بيانگر نكاح دائم است نه نكاح موقت آنجايي كه خداوند متعال مي فرمايد: ?حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ?إلى قوله تعالى:?إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيماً حَكِيماً?. ثانياً: زني كه با آن عقد ازدواج موقت بسته مي شود در نزد تشيع زوجه و ملك يمين به حساب نمي رود و جزو ازواجي كه از آنان ارث برده شود نيز به شمار نمي رود و نسب نيز از آن ثابت نمي شود چنانچه در كتابهاي همچون الفروع الكافي 2/43 التهذيب 2/188 الاتبصار 3/147 وسائل الشيعه 14/446 از محمد بن مسلم روايت نقل مي كنند كه ايشان از امام جعفر صادق شنيدند كه ايشان درباره ي زنان نكاح متعه چنين مي گفتند: آن زن جزو زنان اربعه اي كه در قرآن مجيد ذكر شده است به شمار نمي رود و آن زن نيازي به طلاق ندارد بدون طلاق پس از اتمام عقد قرارداد و ايام ازدواج خود به خود جدا مي شود و آن زن به وسيله اين نكاح ميراث نيز نمي برد و در روايتي ديگر از ابوبصير نقل شده است كه ايشان مي فرمايند از امام جعفر صادق درباره ي زناني كه توسط نكاح موقت ازدواج شده اند پرسيده شد آيا آن زنان جزو زنان چهارگانه اي كه ذكر آن در قرآن آمده است مي باشند؟ ايشان فرمودند خير. و در روايت زراره بن اعين از امام جعفر صادق چنين آمده است در نزد امام جعفر صادق درباره ي زناني كه توسط ازدواج موقت به عقد نكاح آمده پرسيده شد آيا آنان جزو زنان چهار گانه اند ايشان فرمودند: اگر مي خواهي مي توانيد هزار زن را به عقد نكاح موقت در بياوريد زيرا كه آنان به اجاره گرفته شده اند. اگر واقعا آنان جزو زوجات و همسران به شمار مي رفتند هرگز ازدواج با بيش از چهار تن از آنان بنا به آيه ?فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلاثَ وَرُبَاعَ? جايز نبود بنابراين آنان زوجه نيستند و حكم آن را نيز نمي گيرند و جزو زنان زنا كار به شمار مي روند. ثالثاً: زنان ازدواج شده توسط نكاح موقت نيازي به طلاق و جداي ندارند ولي زنان دائم بدون طلاق و گذراندن عده هرگز جدايي و فرقت بين زوجين صورت نمي گيرد. از زراه روايت است كه ايشان از امام جعفر صادق روايت مي كنند كه ايشان فرمودند: هنگامي كه وقت نكاح موقت به پايان برسد زن بدون طلاق جدا مي شود و اگر شخصي خواست در ايام و مهر او بيافزايد. رابعاً: ارث يكي از حقوق مسلم زوج و زوجه است كه بنا به آيات الهي زوج و زوجه از يكديگر ارث مي برند ولي زناني كه توسط نكاح موقت به عقد در آمده اند هرگز از شوهر و شوهر از آنان ارث نمي برند و در روايتي كه از ابن ابي عمير نقل شده است امام جعفر صادق چنين مي فرمايند: زنان نكاح موقت ارث نمي برند. در روايتي ديگر از سعيد بن يسار نقل شده است مي فرمايد درباره ي زني كه به نكاح موقت عقد مي شود و شرط ميراث نيز گذاشته شده است پرسيدم ايشان فرمودند زنان نكاح موقت از شوهران ارث نمي برند برابر است كه آن ارث مشروط باشد يا غير مشروط. و در روايتي ديگر از زراره نقل شده است چنين وارد شده است كه امام جعفر صادق فرمودند: در نكاح متعه بين زن و شوهر ميراث جاري نمي شود.

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي؛ شما از كجاي اين آيه فهميديد كه در مورد ازدواج دائم نازل شده است؟ اين آيات در مورد ازدواج است اعم از دائم و موقت و ازدواج با كنيز و در اين آيات در مورد همه اينها سخن گفته شده است.
زن در ازدواج موقت همانند ازدواج دائم است فقط نفقه ندارد و ارث نمي برد ولي زوجه به حساب مي آيد البته محدود به چهار تا نيست و نسب هم ثابت مي شود. اين دلايل شما زوج بودن و نسب را رد نمي كند فهم اين مساله برعهده مراجع است مي توانيد دلايل و نظرات آنها را ببينيد شما لطفا در كاري كه اهلش نيستيد دخالت نكنيد. به كتبي كه مراجع در مورد نكاح نوشته اند مانند كتاب النكاح آيت الله شبيري زنجاني يا كتاب النكاح آيت الله مكارم شيرازي و... مراجعه كنيد و استدلالات آنها را ببينيد.
دليل ما براي اينكار همين روايات است كه از ائمه به ما رسيده و روايات فراوان ديگري كه از رسول الله صلي الله عليه و آله نقل شده است و در كتب شما هم فراوان آمده كه در مطلب بالا هم به برخي اشاره شده اما مفصل آن را در بخش «فقه مقارن » مي توانيد مطالعه كنيد. اما دليل شما مستند به قول عمر است كه تصريح مي كند در زمان رسول الله صلي الله و عليه و آله چنين چيزي بود ولي من آن را حرام مي كنم. به نظر ما جناب عمر حق چنين كاري نداشته و اين بدعت در دين است اما شما اين را بي اشكال مي دانيد! پس ما دنباله رو حضرت رسول و معصومين عليهم السلام هستيم ولي شما بر خلاف حكم رسول الله صلي الله عليه و آله، حلال ايشان را حرام نموده ايد و از عمر تبعيت مي كنيد!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
67 | م م | Iran - Tehran | ٢٢:١٤ - ١١ ارديبهشت ١٣٩٢ |
يا ازدواج موقت (صيغه) در قرآن وجود دارد؟ پاسخ: در قرآن ازدواج موقت (صيغه) وجود ندارد. کساني که گمان ميکنند در قرآن ازدواج موقت وجود دارد به جمله «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً» استناد مي کنند که جمله اي از آيه 24 سوره نساء است. در سوره نساء در آيه 23 افرادي را که نميشود با آنها ازدواج کرد يکي يکي نام برده و در آيه 24 آنرا ادامه داده، و در ادامه آن چنين گفته: «... وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ». اين آيه از ازدواج صحبت مي کند. نوع خاصي از ازدواج را مطرح نمي کند و زمان در آن نيست. کسانيکه اين جمله از آيه را مربوط به ازدواج موقت ميدانند يکي از دلايلي که مطرح مي کنند اينست که «استمتاع» بمعني لذت بردن است، و ازدواج موقت (صيغه) هم براي لذت بردن است. اين دليل البته غلط است. هم از اين نظر که در ازدواج دائم هم لذت هست و هم از اين نظر که «استمتاع» بمعني «لذت» نيست. در زبان عربي دو تا واژه به يک معني وجود ندارد. هر واژه اي معني و کاربرد خاص خود را دارد. واژه هائي که معاني زيادي دارند و در معني دوم خود معاني مشترکي دارند نيز دقيقاً به يک معني نيستند، بلکه با هم فرق مي کنند و فرق آنها به معنيِ اصليِ مصدر آنها برمي گردد. در زبان عربي بجاي واژه هاي مترادف واژه هاي هم خانواده وجود دارد. واژه «لذت (لذة)» به مفهومي که ما آنرا بهتر درک مي کنيم بمعني: کيف کردن است. «استمتاع» بمعني: بهره مند و برخوردار شدن از چيزي است که حق ما نيست. مثلاً کسي ما را مهمان مي کند و به ما غذا ميدهد. ما از غذا و مهمانيِ وي برخوردار و بهره مند مي شويم و اين حق ما نيست (يعني وي ملزم به چنين کاري نبوده، چنين کاري وظيفه او نبوده، از طرف ما چنين حقي به گردن او نبوده است، ما چيزي از او طلب نداشته ايم. با اين حال از کار و دارائي وي برخوردار و بهره مند شده ايم. اينگونه برخورداريها و بهره منديها استمتاع ناميده ميشود). دليل ديگري که گفته ميشود اين آيه مربوط به ازدواج صيغه است اينست که در آيه گفته شده اجر آنها (يعني اجر زنان) را بدهيد و در ازدواج دائم اجر وجود ندارد. اين دليل هم البته غلط است. اَجـر دادن در آيات ديگري هم مطرح شده است. از جمله: در آيه 5 سوره مائده که از ازدواج با زنان اهل کتاب صحبت مي کند ـ و در آيه 10 سوره ممتحنه ـ و در آيه 6 سوره طلاق که از زنان طلاق گرفته که بچه شير خوار دارند و بچه را شير ميدهند صحبت ميکند. «اجر» بمعني: «دادن مزد يا پاداش بنابر قرار داد قبلي» است. و معنيِ جمله « فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِـهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً» چنين است: هر گاه از چيزي از آنها (يعني از کار زنان نه خودِ آنها) که حق شما نيست (يعني آنها ملزم به انجام آن نيستند) بهره مند و برخوردار شديد پاداش آنها را بنابر قرار قبلي خود که تعهد شما است بپردازيد. و بدنبال آن گفته: « وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا » يعني: اگر پس از تعهدي که پذيرفته ايد به اتفاق هم چيزي از آن قرارداد را کم يا زياد کنيد اشکالي ندارد. خدا مسائل شما را ميداند و با حکمت کار ميکند». خلاصه اينکه آيه از ازدواج صحبت مي کند (و چيزي مبني بر ازدواج موقت در جمله و در آيه نيست)، و به مردان مي گويد در قبال بهره منديها و برخورداريهاي خود از آن دسته از کارهاي زنان، که زنان فراتر از وظيفه و مسئوليت زندگي زناشوئي خود براي همسران خود انجام ميدهند، بنابر قراردادي که با هم مي بندند، به قرار و تعهد خود عمل کنند و پاداش زنان را بدهند. و پاداش دادن به زن مقوله اي است ميان دو نفري که با هم ازدواج ميکنند (که مهريه ناميده ميشود) و يک الزام مذهبي نيست.

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي؛ مساله نكاح موقت در ابتداي اسلام قطعي است و از اين آيه استفاده مي شده و علماي اهل سنت آنرا در كتب تفاسير خود آورده اند و لكن اهل سنت آن را منسوخ مي دانند بر خلاف شيعه؛ اين استدلال شما با اين مساله نمي سازد براي نمونه به سخن اين علما دقت كنيد:
ابن كثير و سيوطي مي گويند:
قوله (ولا يحل لكم أن تأخذوا مما آتيتموهن شيئ) وقد استدل بعموم هذه الآية على نكاح المتعة ولا شك أنه كان مشروعا في ابتداء الإسلام ثم نسخ بعد ذلك وقد ذهب الشافعي وطائفة من العلماء إلى أنه أبيح ثم نسخ ثم أبيح ثم نسخ مرتين وقال آخرون أكثر من ذلك وقال آخرون إنما أبيح مرة ثم نسخ ولم يبح بعد ذلك وقد روى عن ابن عباس وطائفة من الصحابة القول بإباحتها للضرورة وهو رواية عن الإمام وكان ابن عباس وأبي بن كعب وسعيد بن جبير والسدي يقرؤن (فما استمتعتم به منهن إلى أجل مسمى فآتوهن أجورهن فريضة) وقال مجاهد نزلت في نكاح المتعة...
((تفسير القرآن العظيم، إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي أبو الفداء، دار الفكر - بيروت - 1401، ج1 ص475))
((الدر المنثور، عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي، دار الفكر - بيروت - 1993، ج2 ص478))
طبري در تفسيرش اينگونه مي گويد:
فهذه المتعة الرجل ينكح المرأة بشرط إلى أجل مسمى ويشهد شاهدين وينكح باذن وليها وإذا انقضت المدة فليس له عليها سبيل وهي منه برية وعليها أن تستبرئ ما في رحمها وليس بينهما ميراث ليس يرث واحد منهما صاحبه
حدثني محمد بن عمرو قال ثنا أبو عاصم عن عيسى عن بن أبي نجيح عن مجاهد (فما استمتعتم به منهن ) قال يعني نكاح المتعة ... حدثنا بن المثنى قال ثنا أبو داود قال ثنا شعبة عن أبي إسحاق عن عمير أن بن عباس قرأ فما استمتعتم به منهن إلى أجل مسمى .
((جامع البيان عن تأويل آي القرآن، محمد بن جرير بن يزيد بن خالد الطبري أبو جعفر، دار الفكر - بيروت - 1405، ج5 ص12))
و...
در اين مورد مي توانيد همين مطلب را دوباره با دقت بخوانيد يا به بخش «فقه مقارن » برويد تا با استدلال علماي خود و استدلال شيعه به تفصيل آشنا شويد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
68 | مهسا | Iran - Tehran | ٠١:٠٦ - ١٢ ارديبهشت ١٣٩٢ |
کسي که خودت رو اشرف مخلوقات مي دوني :اگر کسي که صيغه مي کنه آرامش نداره دليلش همون آدمي که از اوّل اين کار رو نهي کرد و اين کار در انظار جامعه منفور شد والسلام
69 | مهتاب | Iran - Isfahan | ١١:٤٧ - ٢٦ ارديبهشت ١٣٩٢ |
دوستان.من نمي خوام خيلي صريح صيغه رو تاييد يا رد کنم.اما...
فرض کنيم صيغه با رضايت پسر و دختر(که دختر رو با تاکيد بيشتري مي گم،و روي رضايتش بيشتر تاييد مي کنم چون در جامعه ممکنه پدر معتاد يا ناداني باشه که از اين طريق بخواد به زور ذخترش رو متعه کسي شه تا از اون فرد پول بگيره يا مثلا به خاطر اينکه دخترش باکره نمونه به عقد موقت يه آخوند در بياره،(کم نيستن آدماي معتاد و جاهل تو جامعه ما)و دختر بيچاره خودش ناراضيه!!!)در اين صورت به نظر من صيغه نه يک حکم اسلامي بلکه يک عمل شيطاني است...چون هيچ چيز براي يک دختر بدتر و دردناک تر از اين نيس که تنش بدون رضايت خودش در اختيار مرد ديگه اي قرار بگيره...حالا چه با عمل تجاوز باشه چه حکم شرعيه!!!به نام صيغه....
اما دسته دوم دختراني و (پسراني) هستن که واقعا در انتخاب اين موضوع آزادن پس با هم صيغه مي کنن البته مشابه روابط آزادي ميشه که تو اروپا و ..وجود داره.اما به صلاح جنس زنه چرا؟چون توي حکم صيغه يه سري حقوقي براي طرفين وجود دارد.مث اگه فرد بچه دار شه و...
دسته سوم مردايي هستن که همسر دارن و صيغه مي کنن که اين هم عمل شيطانيه؟چرا؟چون ناشي از هوس بازيه و مرد با اسم دين به هوا و هوس خودش مي رسه و زن هم به عنوان يه موجود احمق!!!بايد بش خيانت بشه ولي حق اعتراض نداره چون عمل شرعيه!!!(من خودم به شخصه ترجيح مي دم با مردي ازدواج کنم که صد تا دوس دختر داره نه با کسي که صد نفر رو صيغه مي کنه...چون لااقل در حالت اول مي تونم با اطمينان بگم شوهرم هوس بازه و من تو انتخابش اشتبا کردم نه اينکه اون شوهرم با عملي مشابه!!!(چون من واقعا در اين حالت فرقي بين صيغه و زنا نمي بينم)به هوس بازي اش برسه و من مث آدماي احمق بگم...نهههههههههههه اين حکم خدااااااااااااس عجب شوهر خوب و خير خواه و خدا پرستي دارم!!!
پس به نظر من صيغه فقط و فقط براي دختر و پسر مجرد که هر دو رضايت کامل دارن نه تنها بد بلکه بسيار هم خوبه.درواقع همون رابطه جنسي آزاده که همه مردم کشورهاي محروم از اين موضوع مي خوان براشون اين آزدي باشه منتها با قوانين و حد و مرزهايي که جلوي بي بندوباري و مي گيره و حقوق زن به خاطر شرايط فيزيکي اش ناديده گرفته نميشه...در کل من مي گم اين حکم براي رفع نياز جنسي تا جايي که توش اجبار نباشه يا به زن ديگه اي خيانت نشه خوبه...
والسلام
70 | فاطمه املشي | Iran - Tehran | ١٨:٣٩ - ٢٧ ارديبهشت ١٣٩٢ |
بسمه تعالي مهتاب خانم : در بررسي دسته ي دوم که فقط (اين گروه کارشون شرعيه ه دسته هاي ديگه اي که برشمدي ) گفتي مشابه روابط آزاد در اروپاست ، خانمي که صيغه مي کنه در ان واحد نمي تونه با چند نفر صيغه کنه و بعد از تمام شدن مدّتش بايد عده نگه داره پس اين روابط آزاد نيست و فکر نکن اين فقط يه محدوديتي براي زن هاست بلکه محدوديتي هم براي مردها حساب ميشه چون برخلاف جوامع اروپايي مرد هم نمي تونه با زن متأهل يا زني که به طور موقت صيغه است يازني در دوران عده است هيچ ارتباط خاصي داشته باشه و اين امر باعث ميشه که مرد هم نتونه زنهاي زيادي براي صيغه کردن پيدا کنه در ضمن هر چيزي که حلاله تا حدي حلاله که اسيب به خود و ديگري نزنه مثلا خوردن انار نه تنها حلاله که بسيار هم تأکيد شده ولي معنيش اين نيست که اگه چهار کيلو انار بخوري بگي من از لحاظ شرعي کار خيلي خوبي کردم يا مثلا فشردن دست در هنگام ديد و بازديد مستحبه ولي نه اينکه اگه دست دوستت شکسته بود بري فشارش بدي که ثواب ببري ، و در ضمن در احاديث شيعه تأکيد شده (حتي براي کسي که يکبار ازدواج مي کنه ) که از روي هوس همسر انتخاب نکنند ( به خاطر زيبايي با کسي ازدواج نکنند) از گروه پاسخگويي تقاضا دارم که متن دقيق اين احاديث رو براي شما بازگو کنند

پاسخ:
باسلام
كاربر محترم؛ رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مي فرمايند: من تزوج امرأة لا يتزوجها إلا لجمالها لم ير فيها ما يحب، ومن تزوجها لمالها لا يتزوجها إلا وكله الله إليه، فعليكم بذات الدين (بحارالانوار، ج١٠٣)
اگر كسي با زني براي زيباييش ازدواج كند به هدفش نمي رسد و اگر بخاطر مالش ازدواج كند خداوند او را به خودش واگذار مي كند پس بر شما باد بر زنان ديندار.
رسول الله (صلى الله عليه وآله): لا تزوجوا النساء لحسنهن،فعسى حسنهن أن يرديهن، ولا تزوجوهن لأموالهن، فعسى أموالهن أن تطغيهن، ولكن تزوجهن على الدين (كنز العمال، حديث ٤٤٥٣٧ )
با زنان بخاطر زيباييشان ازدواح نكنيد چه بسا همان زيبايي او باعث هلاكتش شود و با زنان بخاطر پولشان ازدواج نكنيد چه بسا باعث طغيان او شود بلكه بخاطر دين آنها با آنها ازدواج كنيد.
لا يختار حسن وجه المرأة على حسن دينها (كنز العمال، حديث ٤٤٥٣٧ )
سزاوار نيست زيبايي زن بر دين او برتري داده شود.
(ر.ك: وسائل الشيعه باب نكاح و ميزان الحكمه ذيل عنوان زواج و...)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
71 | مجتبي خدادوست | Iran - Tabriz | ١٩:٤٨ - ٠٢ خرداد ١٣٩٢ |
کامنت شماره 69 « مهتاب» با فتواي علماي اعلم ازدواج موقت با دختر حرام هست. ضمنا ما نمي توانيم نظر خودمان را به حکم خدا ترجيح دهيم: آيه قرآن: اليس الله باحکم الحاکمين آيا خدا بهترين حکم کنندگان نيست؟
72 | سوال | Iran - Qom | ٠١:٤١ - ٠١ تير ١٣٩٢ |
آيا متعه حج با متعه تفاوت دارد؟؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
منظور از متعه حج اين است كه انسان در ماه هاى حج به قصد انجام حج تمتّع از ميقات، لباس احرام بپوشد، سپس به خانه خدا بيايد و طواف كند و پس از سعى بين صفا و مروه، تقصير(گرفتن مقداري از مو) نمايد و از احرام بيرون بيايد آن گاه در همان سفر، دوباره از مكه لباس احرام بپوشد و مُحرِم شود; هر چند بهتر است كه از مسجد الحرام مُحرِم شود. سپس به سوى عرفات و مشعر الحرام برود و اعمال حج را تا پايان به جاى آورد.با اين اقدام، حج تمتّع و عمره آن را انجام داده است. واژه «متعه» به معناى بهره و لذّت بردن است. از آن جا كه در اين نوع حج، انجام امور ممنوع در حال احرام و لذّت بردن ها، در فاصله زمانى ميان دو احرام مباح مى شود، از آن به متعه حج ياد مى شود. كه عمر اين را ممنوع كرد
اما متعة النساء يا متعة النكاح اين است كه اگر زنى شوهر نداشته باشد بخواهد با مردى بطور موقّت ازدواج كند، اين زن مى‏تواند با آن مرد ازدواج كند و يا اگر مردى بخواهد با زنى بطور موقت ازدواج كند و آن زن شوهر نداشته باشد، اين مرد مى‏تواند با آن زن ازدواج كند و وقتى كه آن مدت تمام شد ازدواج پايان مى‏پذيرد و ديگر به يكديگر مَحرم نيستند. حتى انسان مى‏تواند با اهل كتاب هم اينگونه ازدواج بكند. از ديدگاه اسلام مرد و زن در اين امر آزادند. عمر بن خطاب اين آزادى را هم تحريم كرد و گفت هيچ زن و مردى حق ندارند به اين صورت ازدواج كنند. از نظر مكتب اهل بيت اينگونه ازدواج هيچ اشكالى ندارد و آن زن موقتا زن اين مرد است و اين مرد موقتا شوهر آن زن است و اگر در اين مدت آن زن حامله شد، بچه، حلال‏زاده و بچه همين مرد و زن است. كه عمر اين نوع ازدواج را حرام كرد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
73 | محمديمااسلمي | Afghanistan - Kabul | ١٠:٤٥ - ٠٤ مرداد ١٣٩٢ |
جانم فداي خاک پاي عمررض توحبن به عمر توحين به اسلام است خاک بر سرشما شيعه هاي مشرک اين هم ُثثثب
74 | اهل سنت و جماعت | Iran - Urmia | ١٢:١٢ - ٢٩ شهریور ١٣٩٢ |
ايهاالروافض « لکم دينکم ولي دين»
75 | فاطمه املشي | Iran - Kuy-e Ekhtesasi-ye Gomrok | ٢١:٤٧ - ٣٠ شهریور ١٣٩٢ |
بسمه تعالي
محمديمااسلمي چطور اينکه خودتون ميگين جانم فداي خاک پاي فلان کسک اين شرک نيست ههه خسته نمي شيد از اين همه متناقض گويي ها
76 | فاطمه املشي در جواب 74 | Iran - Kuy-e Ekhtesasi-ye Gomrok | ٢١:٤٩ - ٣٠ شهریور ١٣٩٢ |
يا ايها الکافرون " لا اعبد ما تعبدون"
77 | محسن م | Iran - Tehran | ٠١:٠٧ - ٠٦ مهر ١٣٩٢ |
ايهاال...يه دعا ميکنم اگه تو امين گفتن شک کردي پس بدون اهل بيت (ع) حق هستن و دفاع کردن از عمر از روي تعصب هستش اگه هم امين گفتي پس انشاالله با هاش تو اون دنيا هم کوپه باشي
**الهي هر کس رو با پيشواش محشور و هم نشين کن**
78 | محسن م | Iran - Tehran | ٠١:٢٨ - ٠٦ مهر ١٣٩٢ |
اوني که به شيعيان ميگي رافضي اون قدر اسم پيش ما به امانت داريد
حيف اسلام دست و بال ما رو بسته
برو کتاباتونو بگرد ببين يه روايت ضعيف از عمر و يزيد و معاويه و... داريد که يه توصيه اخلاقي کرده باشه که تو نياي پيروان خاتم الانبيا(ص) وخاتم الاوصيا(عج) رو رافضي بيگي
79 | طلبه | Iran - Tehran | ٠١:٢٠ - ٢٨ آبان ١٣٩٢ |
سلام -واقعا عالي بود.
خدا خيرتون بده .
ترويج حكم خدا يعني متعه حكم خداست.
ياعلي.....
80 | احمد | Iran - Mashhad | ١٥:١٢ - ٣٠ آبان ١٣٩٢ |
زني که چندين نقر از او استفاده جنسي کنند اون زن از نظر اخلاقي فاسد ميشه چون سرشتش را که مبتني برتشکبل خانواده است از دست ميدهد هيچ کس حاضر نمي شود با چنين زني ازدواج دائم کند آيا اين بدبخت کردن زن نيست !!
کي دوست داره زني از خانواده او چنين خراب شود .
اسلام دستور مهريه براي زن ميدهد ودر مورد طلاق زن خيلي حساسيت بخرج داده تا خداي ناخواسته شوهري زنش را طلاق ندهد زيرا زن بعد از طلاق سرنوشت بد و اين چنيني پيدا مي کند، سرنوشتي که از نگاه اسلام مبغوض است .
به نظر من حتي کتابي که اينچنين با سرنوشت زنان بيچاره بازي کند قابل قبول نيست از کجا معلوم که اين حرفاشون صحيح باشه . چون مخالف با اسلام هستن و هر کتابي که مخالف با اسلام و قرآن باشند قابل استناد نيستند .
چطوري باور کنم که اسلام زن رو بي ارزش و کالا قرار داده و با سرنوشت او بازي مي کنه ؟؟!!
  بعدی [1] [2] [3]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها