2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
بررسي شبهه ازدواج ام كلثوم با عمر (ويرايش جديد)
کد مطلب: ٦٣٤٢ تاریخ انتشار: ٢٣ بهمن ١٣٩٩ - ١٠:٠٠ تعداد بازدید: 280935
مقالات » نقد خلافت خلفا
بررسي شبهه ازدواج ام كلثوم با عمر (ويرايش جديد)

نبود دختري به نام ام كلثوم، پدر ابوبكر، تعارضات در اين قضيه، بررسي بهانه عمر براي ازدواج

بسم الله الرحمن الرحيم

ازدواج ام كلثوم با عمر، شاهد دروغ بودن شهادت:

طرح شبهه:

شيعيان ادعا مي كنند كه خليفه دوم قاتل فاطمه زهرا (رضي الله عنها) است؛ اما كدام عقل سليم مي پذيرد كه حضرت علي (رضي الله عنه ) دخترش را به ازدواج قاتل همسر گراميش ، فاطمه (رضي الله عنها) درآورد و رابطه دوستانه با او برقرار نمايد؟

نقد و بررسي:

يكي از شبهاتي كه اهل سنت؛ به ويژه در سال هاي اخير به صورت گسترده مطرح كرده اند، ازدواج خليفه دوم با امّ كلثوم دختر امير مؤمنان و فاطمه زهرا عليهما السلام است.

اهل سنت، استفاده هاي گوناگوني از اين ازدواج مي كنند؛ از جمله مي خواهند با اثبات اين ازدواج، رابطه صميمانه و دوستانه امير مؤمنان با خلفا را ثابت و از سوي ديگر، شهادت صديقه شهيده سلام الله عليها، غصب خلافت و... را انكار نمايد.

از اين رو، اين شبهه اهميت فوق العاده و پيوند ناگسستني با انديشه هاي شيعيان دارد و بايد به صورت دقيق و مستدل بررسي شود.

انديشه وران شيعه پاسخ هاي گوناگوني از اين مطلب داده اند كه همگي آن ها صحيح و معقول به نظر مي رسد؛ برخي همچون رضي الدين حلي، علامه مقرّم، علامه باقر شريف القرشي و... اصل وجود دختري به نام امّ كلثوم را براي حضرت زهرا سلام الله عليها منكر شده و دليل هاي متقني براي آن ارائه كرده اند. كه ما نيز در اين مقاله، در دفاع از اين نظر، شواهد فراوان بيان كرده ايم.

برخي ديگر، وقوع تعارض در روايات ازدواج را دليلي واضح براي بطلان مدعاي اهل سنت در باره اين ازدواج مي دانند؛ از جمله شيخ مفيد رضوان الله تعالي عليه در دو رساله مجزا به نام هاي المسائل العُكبرية و المسائل السروية، و نيز سيد ناصر حسين الهندي در كتاب افحام الأعداء والخصوم و آيت الله ميلاني و...

ما نيز در اين مقاله، تعارض هاي گسترده در نقل اين ماجرا را مطرح و مستندات آن را از كتاب هاي اهل سنت ذكر كرده ايم.

و انديشه وران ديگري، همچون سيد مرتضي پاسخ داده اند كه اين ازدواج با زورگويي و تهديد عمر بن خطاب بوده است.

عده اي از دانشمندان شيعه و سني با پذيرش اصل ازدواج، نكته ديگري را مطرح كرده اند كه امّ كلثوم همسر عمر، دختر امير مؤمنان عليه السلام نبود؛ بلكه دختر ابوبكر بوده است؛ از جمله يحيي بن شرف نووي، مهمترين شارح صحيح مسلم در كتاب تهذيب الأسماء اين مطلب را نقل كرده و آيت الله مرعشي نجفي از عالمان شيعه در شرح احقاق الحق به اين مطلب تصريح كرده اند كه در ادامه مدرك و اصل سخن ايشان خواهد آمد.

گويا از بين پاسخ هاي موجود، پاسخ اخير كامل تر است؛ چرا كه از طرفي تمام روايات موجود در كتاب هاي اهل سنت كه ازدواج دختر امير مؤمنان عليه السلام را با خليفه دوم ثابت مي كند، با اشكالات سندي مواجه و با تعارض ها و تناقض هاي غير قابل جمعي كه دارند، غير قابل اعتماد هستند و از طرف ديگر در هيچ يك از روايات موجود در كتاب هاي شيعه، تصريح نشده كه امّ كلثوم دختر امير مؤمنان از حضرت زهرا عليهما السلام باشد؛ بلكه ازدواج دختري به نام امّ كلثوم را كه در خانه امير مؤمنان بوده ثابت مي كنند.

اعتراف انديشمندي همچون نووي، برترين شارح صحيح مسلم كه گسترده ترين و مهمترين كتاب فقهي شافعي نيز متعلق به او است، عامل مهم ديگري است كه اين ديدگاه را تقويت مي كند.

و نيز مي گوييم كه حتي در صورت اثبات چنين ازدواجي، نمي توان از آن رابطه صميمانه امير مؤمنان را با خلفا اثبات كرد؛ زيرا اين ازدواج نه تنها براي خليفه دوم فضيلت محسوب نمي شود؛ بلكه لكه سياهي است كه همانند تيرگي غصب خلافت، بر دامان او باقي مانده است؛ چرا كه در ماجراي اين ازدواج چيزهايي نقل شده است كه عرق شرم از پيشاني انسان غيرت مند جاري مي شود. اين مطلب را در محور چهارم بررسي كرده ايم.


فهرست مطالب

محور اول: دختري به نام ام كلثوم وجود نداشته است

كلام عالمان شيعه در تاييد اين ديدگاه:

كلام علماي اهل سنت در تاييد اين نظر:

شواهد اين ديدگاه:

1. در هيچ روايت صحيح السندي بين نام ام كلثوم و زينب جمع نشده است:

2. عبد الله بن جعفر با چه كسي ازدواج كرده است:

3. دو خطبه با نام يك نفر:

4. عزاداري و نوحه خواني ام كلثوم براي حضرت زهرا سلام الله عليها:

5. امير مؤمنان در شب ضربت خوردن، مهمان چه كسي بود؟

6. ام كلثوم بهترين دختر امير مؤمنان عليه السلام:

7. معاويه، از دختر چه كسي خواستگاري كرد؟

8. در شام چه كسي دفن شده است:

9. چه كساني از زنان اهل بيت، در كربلا اسير شدند:

10. ميراث فاطمه، فقط به ام كلثوم رسيد:

11. ازدواج عمر با حضرت زينب (س)!!!

12. ام كلثوم در كربلا حضور داشت:

منكرين ازدواج در اهل بيت به اقرار علماي اهل سنت


محور دوم: ام كلثوم دختر ابوبكر، يا ام كلثوم دختر امير مؤمنان عليه السلام؟

1. اعتراف مهم ترين شارح صحيح مسلم: عمر داماد أبو بكر

تحليل روايت جعلي رد خواستگاري عمر از دختر أبو بكر توسط عايشه:

2. يك روايت از دو ام كلثوم:


محور سوم: تعارض هاي موجود در نقل قضيه

1. ام كلثوم پس از عمر با چه كسي ازدواج كرد؟

2. سن ام كلثوم هنگام ازدواج

هنوز به حدي نرسيده بود كه شهوت را برانگيزد:

دختري كوچك و غير بالغ كه با ديگر دختران بازي مي كرد:

ده سال يا بيشتر داشت:

3. مقدار مهريه ام كلثوم:

الف: ده هزار دينار:

ب: چهل هزار دينار:

ج: چهل هزار درهم:

4. آيا عمر از ام كلثوم فرزندي داشته است؟

فرزندي نداشت:

يك فرزند داشت:

دو فرزند داشت:

سه فرزند داشت:

زيد برادر عمر بود يا پسر عمر؟

5 . زيد اصغر بزرگتر از زيد اكبر!!!

6 . عمر، دخترش رقيه را به ازدواج ابراهيم بن نعيم آورد:

7. تاريخ وفات ام كلثوم و زيد:

مرگ در زمان حكومت عبد الملك بن مروان (73 ـ 86هـ):

مرگ در زمان امارت سعيد بن العاص (48 ـ 54هـ):

مرگ، پس از واقعه كربلا:

8. نحوه وفات ام كلثوم و زيد:

مرگ بر اثر مريضي:

مرگ بر اثر اصابت سنگ:

مرگ بر اثر اصابت تير:

مرگ بر اثر خوردن سم:

9. آيا زيد، فرزند داشت؟

فرزندي نداشت:

چندين فرزند داشت:

10. سن زيد هنگام وفات:

خردسال بود:

جوان بود:

بزرگسال بود:

11. چه كسي بر جنازه زيد و ام كلثوم نماز خواند؟

عبد الله بن عمر

سعيد بن العاص:

12. حضور أبو قتاده بدري در صف نماز جماعت:

13. ازدواج عمر با ام كلثوم يا با حضرت زينب (س)

14. چه كسي امام جماعت را مقدم كرد؟

امام حسن عليه السلام:

امام حسين عليه السلام:

مردم امام جماعت را مقدم كردند!


محور چهارم: اهانت به ناموس رسول خدا

عمر ساق ام كلثوم را برهنه كرده به آن نگاه كرد:

عمر ساق ام كلثوم را برهنه، لمس كرد!

آرايش ام كلثوم توسط امير مومنان پيش از ازدواج، و لمس ساق و بوسيدن او توسط عمر!

كشف ساق توسط عمر، مصدر تشريع براي پيروان او:

توجيه اين عمل توسط علماي اهل سنت:

بررسي اين روايات از ديدگاه منصفين:

ديدگاه علماي شيعه نسبت به اين عمل:

ام كلثوم، عمر را «امير المؤمنين» مي خواند!!!

عمر در مقابل اهانت مغيره به ام كلثوم، سكوت كرد:

محور پنجم: بررسي و تحليل بهانه عمر براي ازدواج


محور ششم: مخالفت با سنت رسول خدا

رد خواستگاري أبو بكر و عمر توسط رسول خدا (ص):

احياء سنت جاهلي توسط عمر:

جمع بين دختر رسول خدا و دختر دشمن خدا حرام است:


محور هفتم: عمر با ام كلثوم «كفو» نبود

غير هاشمي، كفو هاشمي نيست:

عدم كفائت سني عمر با ام كلثوم:

عدم صلاحيت اخلاقي عمر براي ازدواج با ام كلثوم:

عدم كفائت ديني عمر با ام كلثوم:

امير مؤمنان (ع)، خليفه دوم را فاجر، ستمگر، دروغگو، خيانتكار و... مي داند:

شراب خواري خليفه، دليل بر عدم كفائت:

بدعت گذار با دختر عفيفه، كفو نيست:


محور هشتم: ازدواج با تهديد و زورگويي

در حال ضرورت، ازدواج با كافر نيز جايز است:

ازدواج اجباري عمر با عاتكه:

ازدواج هاي اجباري با خاندان اهل بيت عليهم السلام:

ازدواج اجباري حجاج بن يوسف با دختر حضرت زينب (س):

ازدواج اجباري مصعب بن زبير با سكينه بنت الحسين عليهما السلام

روايت جنيه در كتاب هاي سني

محور نهم: بررسي روايات اهل تسنن

زهري، در خدمت گروه جعل حديث بني اميه:

زهري، كثير الإدراج است:

زهري از مدلسين بوده است:

زهري، دشمن امام علي عليه السلام است:

لينك فايل pdf:

https://www.valiasr-aj.com/lib/omekolsom/omekolsom.pdf



Share
321 | عليرضاموسوي تبريزي | Iran - Yazd | ٠٢:٥٢ - ٢٥ خرداد ١٣٩١ |
سلام به دوست گرامي علي شماره 315من تابحال چندمورددراين پست نظراتي ازشماخوانده ام که ازصداقت،پاکي وعطوف شماتشکرمي کنم شمابرادرمهربان براي من دعاي خيرکرديدومن هم برايتان دعاي خيرکرده وحساب شماراباعده اي ديگرجدامي کنم برخوردخوب شمامن راشرمنده کرداگرازمن بدي ديده ايدمن راحلال کنيد.خداوندشماوهمه خانواده تان رادردنياوآخرت خوشبخت نمايد.همين الان کامنتي براي آقاي غضنفري فرستادم که يادم رفت درهمان کامنت ازشماتشکرکرده وديگروقت عزيزان گروه پاسخ به شبهات رانگيرم.والسلام
322 | مجيد م علي | Iran - Tehran | ٠١:٥٢ - ٢٦ خرداد ١٣٩١ |
با سلام خانم الي زاده چشم مي خواهيد راجع به اخلاق شخصي عمر قبل از بعث نبي مكرم صلي الله عليه و اله و سلم صحبت كنيم يا ركوردهاي عمر در فرار از غزوات . لبيك يا علي
323 | ب.س | Türkiye - Bartın | ١٣:١٠ - ٢٧ خرداد ١٣٩١ |
اقا خودت ظهور کن و ما را ازين شبهات رها ساز.؟؟؟ و عاملين شهادت بانوي دو عالم فاطمه الزهرا
324 | غضنفري | Spain - Reus | ٠٤:١٣ - ٣٠ خرداد ١٣٩١ |
با عرض سلام خدمت تمامي دوستان ولايي و اساتيد بزرگوارم خصوصآ جناب حسيني(شاه اسماعيل صفوي)و جناب مجيد م علي: ضمن تبريك عيد سعيد مبعث كه پايه اسلامي در آن روز بزرگ بنا گذارده شد كه با كلام شريف" اقرا بسم ربك الذي خلق ..." آغاز شد و زماني كه هجمه ها و دشمنيهاي مشركين و در راس آنها بني اميه بر اين دين آسماني شدت گرفت خداي متعال با كلام شريف"ان اعطيناك الكوثر..."آن را بيمه كرد.تا اينكه در اوخر عمر شريف رسول الله(ص) به كوري چشم بني اميه و حاميان كافر اين شجره ملعونه در قرآن با آيه شريفه"اليوم اكملت لكم دينكم ..."با اعلام ولايت مولي الموحدين امير المومنين وصي خاتم المرسلين فاروق اعظم صاحب ذوالفقار حيدر كرار صديق اكبر فاتح خيبر برادر مصطفي علي مرتضي عليه السلام اين كاملترين دين خود را جاو دانه ساخت. لازم است كه به استحضار حضرات عالي برسانم اخيرا فرزندان سقيفه كه به كلي درمانده شده اند ولي تعصب وعناد مانع از روشني چشمانشان شده. هر از چند گاهي با چهره هاي مختلفي سعي در ايجاد شبهه ميكنند و بناي اتهام واهانت را ميگذارند.وبه مصداق "نرود ميخ آهني در سنگ"مانند ضبط صوت دو لبه طوطي وار تكرار مكررات ميكنند. واينجانب از شما و همه دوستان و گروه محترم پاسخ به شبهات به جهت اينكه اينگونه افراد با اين روش موضوع مورد بحث را به فضايي غير علمي سوق داده اند پوزش ميطلبم
325 | عليرضاموسوي تبريزي | Iran - Yazd | ٠٢:٠٣ - ٣١ خرداد ١٣٩١ |
سلام.
خبر،خبر،سوال ،سوال،اي مومنين،اي مسلمين،اي شيعان و اي اهل سنت،اي همه نظردهندگان دراين وب،شمارابه خداقسم جوگيرومتعصب نشويدوپاسخ اين سوال من راباصداقت وراستي وصميمانه بدهيدکه؟؟؟
آياانتخاب مذهب تشيع وياتسنن شماواقعاًوحقيقةً تحقيقي محض است؟! وهيچ تقليدوتعليم ازپدرومادرتان درآن تاثيري نداشته است؟!؟!؟!؟!؟!
اگرداشته است پس اينقدربرادران هم کيش خودرا،به بادلعن وطعن نفرين نبنديدويکديگرراکافرنخوانيدوکليدجهنم رابه صاحبش که خداونداست تحويل داده وهمه دنيارااهل جهنم وخودرااهل بهشت ندانيدکه: هو اعلم بمن اتّقي. بنده شناس وخدارابنده،خدامي داند.
مخاطب من دراين کامنت شخص خاصي نيست بلکه همه اند.اول خودم.
پاسخ خودم اين است که:تاثيرتقليدوتعليم ازپدرومادرم درانتخاب مذهب،غيرقابل انکاراست.به همين لحاظ برادران محترم مسلمان ازمذاهب ديگررابه لعن ونفرين نمي گيرم وباخودم مي گويم که: اگرمن هم کاملاًدرشرايط آنان بودم حتماً بهترازآنان نبودم الّا اين يشاءالله
326 | مجيد م علي | Iran - Tehran | ٢٣:٤٥ - ٣١ خرداد ١٣٩١ |
با سلام جناب تبريزي سوال خوبي فرموديد . بله بنده ام به تاسي از مذهب پدر و مادر خودم مذهب شيعه را داشتم . اما روزي يك شافعي در مورد چرايي مذهبم سوال كرد و الحمد الله با تحقيق هاي زياد به اين نتيجه رسيدم كه : 1 ) لا يقاس بال محمد ( ص ) 2 ) اِني تارِکٌ فيکُمُ الثَقَلَين،کِتابَ اللهِ و عِترَتي (اهلِ بَيتي) وَ اِنَّهما لَن يَفتَرِقا حَتّي يَرِدا علَيَّ الحَوض. 3 ) ولاية علي بن ابي‌طالب حصني فمن دخل حصني امن من عذابي 4 ) انا مدينه العلم و علي بابها 5 ) من کنت مولا فهذا علي مولا 6 ) 300 آيه از قرآن كريم در باره علي عليه السلام نازل شده است . و هزار صد حديث در مورد ايمان حضرت علي عليه السلام بخدا قسم وقتي اين احاديث و تفاسير قراني را ديدم به حقانيت امامت حضرت علي عليه السلام پي بردم . در عين حال ان سه نفر غاضب خلافت يك حديث در مورد صلاحيتشان داريد . صحيح باشه در عين حال بتحقيق در مورد غاضبين امامت متوجه شدم اساس خلافتشان بر كذب و تزوير بوده بعنوان مثال : نحن معاشر الأنبياء لا نورث، ما تركناه فهو صدقة، دروغ از اين بزرگتر . نمي توني بگي كه به ايات قراني جاهل بوده كه اگر بگي باز هم نمي بايست اين مقام غضب كند . لبيك يا علي
327 | عليرضا ن | Iran - Tehran | ٠٤:٣٠ - ٠١ تير ١٣٩١ |
با سلام جناب عليرضا موسوي اين مطلبي که فرموديد : آياانتخاب مذهب تشيع وياتسنن شماواقعاًوحقيقةً تحقيقي محض است؟! وهيچ تقليدوتعليم ازپدرومادرتان درآن تاثيري نداشته است؟ اين مطلب شما در حد اقتضا به اين معنا که پدر و مادر در انتخاب تشيع يا تسنن موثرند ، اما علت تامه را ندارند. حال اگر شما پدر و مادر را علت تامه بدانيد ، انوقت با اين آيه قران چکار مي کنيد: ( خداوند مثلى براى كسانى كه كافر شده‏اند زده است ، مثل به همسر نوح ، و همسر لوط ، آنها تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند ، ولى به آن دو خيانت كردند ، و ارتباط آنها با اين دو ( پيامبر ) سودى به حالشان ( در برابر عذاب الهى ) نداشت.و به آنها گفته شد : وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مى‏شوند ---و خداوند مثلى براى مؤمنان زده ، به همسر فرعون ، در آن هنگام كه گفت پروردگارا ! خانه‏اى براى من نزد خودت در بهشت بساز ، و مرا از فرعون و عمل او نجات ده ، و مرا از قوم ظالم رهائى بخش--- همچنين مريم دختر عمران مثل زده كه دامان خود را پاك نگاه داشت ، و ما از روح خود در او دميديم ، او كلمات پروردگار و كتابهايش را تصديق كرد ، و از مطيعان فرمان خدا بود).( سوره تحربم ايات 10تا12). جناب عليرضا موسوي، زنان نوح و لوط ، تحت سرپرستي دو تن از بهترين بندگان خداوند، يعني نوح و لوط بودند و بهترين موقعيت را داشتند که هدايت شوند، پس چرا هدايت نشدند؟ چرا اين پيامبران در اين دو زن تاثير نگذاشتند؟ چرا آسيه همسر فرعون که شوهرش ادعاي خدايي مي کرد و در نتيجه او نفر دوم کشورش مي شد ، تحت تاثير شوهرش قرار نگرفت و گفت:پروردگارا ! خانه‏اى براى من نزد خودت در بهشت بساز ، و مرا از فرعون و عمل او نجات ده ، و مرا از قوم ظالم رهائى بخش. و همچنين پس بايد اينطور نتيجه گرفت که حضرت مريم چون خانواده اش مومن بودند، پس در او تاثير داشته و نيز مومن شده است؟ پس چرا پسر نوح تحت تاثير پدرش قرار نگرفت و مومن نشد؟ جناب موسوي همانطور که در اين آيات مي بينيد، خداوند حجت را بر بندگانش تمام کرده و هيچ بهانه اي نيست که مثلاً من در منطقه مسيحي نشين متولد شدم ، پس بايد مسيحي باشم و غيره. و در نهايت لب آن به تاثير اقتضايي برمي گردد نه علت تامه.
328 | غضنفري | Spain - Reus | ١١:٤٦ - ٠١ تير ١٣٩١ |
جناب تبريزي:ما شيعيان به جرات و اطمينان قلبي ميگوئيم كه مذهبمان را تحقيقي ومنطقي آنهم به شكل خيلي كامل انتخاب كرده ايم.
البته ارشادات و تربيت مبتني بر خلق زيباي علوي توسط والدينمان هم بسيار موثر بوده است.
ولي اصل مطلب اين است كه ما حقانيت مذهب اهلبيت عليهم السلام را نه از كتب خودمان بلكه از كتب دشمنان اين مذهب و اسلام واقعي كشف كرده ايم و بطلان ديگر مذاهب را هم نه از مذهب خودمان بلكه از كتب مذهب خودشان ثابت كرده ايم.و جالب اينجاست كه در مباني مذهبمان ذره اي خلاف قرآن نيافتيم و اين بهترين دليل ما بود وهست.
و اينكه شما چطور هستي به ما ربط ندارد ولي سعي كن كه شما هم بر اساس تحقيق و منطق مذهب حق را پيدا كني
329 | عليرضاموسوي تبريزي | Iran - Yazd | ٢٣:٠٦ - ٠١ تير ١٣٩١ |
آقايان مجيدم علي وعليرضان درودبرشما.اگرچه درجواب اين سوال بنده که ازدوستمان يادگرفتم وبرايم خيلي جذاب بوده، هرکس ازمردم دنيا،باتوجه به عقايدوتوجيحات منحصربه فردخود، اعم ازعقلي،علمي وحتي ظني وخيالي خود،که بازهم بعضي ازآنهاخالي ازتاثيروتقليدنيست، پاسخ هاي فراواني خواهنددادولي اين دوپاسخ شماکه ازقرآن مجيد وروايات است قابل تحسين واستفاده است ومن ازشماتشکرمي کنم.بي شک حق باقرآن واهلبيت است.
330 | بخت النصر | Iran - Khorramshahr | ٠٣:٥٧ - ٠٢ تير ١٣٩١ |
جناب عليرضا موسوي
کمي هم از ارادت و محبت خود نسبت به امام خميني بگوييد.

با تشکر
331 | ميرجليلي.شاهديه يزد | Iran - Yazd | ٠١:١٩ - ٠٣ تير ١٣٩١ |
بسم الله وباسلام خدمت شما.بنظرمي رسدکه ممکن است هيچکدام ازبرادران محترم مجيدم علي وعليرضان سوال برادرعليرضاموسوي رادرست متوجه نشده وگرچه پاسخ آنان درمقام خودمنطقي وصحيح است اماتاکيدبرادرموسوي درمصداق است نه حکم واصل مسوليت هرکس.مامي دانيم که خداوندبزرگ باانزال کتب وارسال رسل حجت رابربندگان تمام کرده وبقول جناب عليرضا.ن هيچ بهانه اي نيست که مثلاً من در منطقه مسيحي نشين متولد شدم ، پس بايد مسيحي باشم.بلي اين عين حق است اماسوال اينجاست که شماچي؟
مثلاًبرادرمجيدم علي اگرواقعاًشمابقول خودتان که درست هم فرموده ايددرابتداتشيع شمابه تاسي ازوالدين تان نبودوبرخلاف اين شرايط شيعي-مذهبي شما، ازوالدين شماگرفته تامحيط اجتماعي تان همه اهل تسنن بودند،
اولاً آياتعصب شمااجازه مي دادکه دست به تحقيقات زده وموارد1تا6رادليل قاطع برانتخاب مذهب تشيع دانسته وبلافاصله شيعه شويد؟
ثانياًادله اي که شماآورده ايدتماماًدرمسيرانتخاب مذهب موروثي شمابوده وشمابارسيدن به اين ادله حقه، لذت مي برديدکه شماو والدين شما اهل هدايت وسعادت بوده واين مواردششگانه اعصاب وروان شمارابه آرامش بيشتررسانده است.علاوه براينکه حتي اگرسني مذهب بوديدوبه همه اين تحقيقات دست مي زديدوبه شماره هاي مذکورنائل مي شديدبازهم تعصب وشرايط الان شما بسياربايک شيعه موروثي متفاوت بود!چون سعي مي کرديدکه همه اين هاراپاتک زده وتوجيه نمائيدکمااينکه مي بينيدديگران هم،همين کاررامي کنند!
ثالثاًخداونددرقرآن مي فرمايدهيچ کس به موسي ايمان نياوردمگرعده اندکي وعلت ايمان نياوردن آنان هم بخاطرترس ازفرعون وهم دستانش بودکه مباداآنان رابه فتنه وعذاب گرفتارکنندوخوب است يک لحظه شماخودتان رادرجاي يکي ازمذاهب ديگربگذاريدکه اگربخواهيدمذهب تان راعوض کرده واين ادله حقه ششگانه بياورديدچه فتنه هاوعذاب هاي روحي وجسمي که ازهمه مردم وهم مذهبي هاي خودتان گرفته وحتي اقوام تان وبدون شک حتي والدين شماوهمسر وفرزندانتان به شماخواهدرسيدوچه بساممکن است عده اي بنام حکومت وقضات، حکم زندان وبدتررابراي تان درسربگيرند!
نتيجةً اينکه آنچه برادرموسوي گفته انداين است که من وشمانبايدبه شيعه بودن خودمان مغروربوده وديگران رابه انواع لعن وتوهين کوچک شمرده چون انتخاب مذهب مابه يدِخودمان نبوده وبلکه نعمت شرايط ومحيط زندگي که خداوندمتعال برايمان مقدرکرده مارابه اين مذهب تشيع مزِيّن نموده است.پس انصاف داشته وديگران راتکفيرنکنيم.به همين جهت عليرضاموسوي مي گويد:پاسخ خودم اين است که:تاثيرتقليدوتعليم ازپدرومادرم درانتخاب مذهب،غيرقابل انکاراست.به همين لحاظ برادران محترم مسلمان ازمذاهب ديگررابه لعن ونفرين نمي گيرم وباخودم مي گويم که: اگرمن هم کاملاًدرشرايط آنان بودم حتماً بهترازآنان نبودم الّا اين يشاءالله
لازم به ذکراست که آنچه بيان شداصلاًوابداًدليل براين نيست که وقتي مابه عقايدحقه اي رسيديم نبايدتغييرعقده داده وهمان جادرجازده به اين بهانه که والدين واقوامم، من راطردخواهندنمود!فقط آنچه منظورمن بوداين است که سختي وفتنه هاي بعدازتغييرعقده وتبعات ناشي ازآن آنقدرزياداست که هيچ کس آن را ردّوانکارنمي کندوخوشابحال کسي که براي رسيدن به حق، همه اين هاراتحمل کندودراينصورت اجراوبغيرحساب است.
اللهم صل علي محمدوال محمدوعجل فرجهم. والسلام
332 | ابو | Iran - Tehran | ٢١:٥٧ - ٠٣ تير ١٣٩١ |
س. به همگي. اين همه دعوا ومرافه چيه .ما ايرانيان عادت کرديم هر کسي دين خودشو پيش گيره
333 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | Iran - Tehran | ٠٢:١٦ - ٠٤ تير ١٣٩١ |
سلام بر مؤمنين چند جمله با جناب موصوي طبريضي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خب قسمت مهم حرفم با جناب موصوي طبريضي تموم شد راستش ديدم گروه محترم پاسخ به شبهات در فيلتر کردن پاسخهاي بنده به جناب موصوي طبريضي خيلي زحمت ميکشند، براي همين گفتم کمي از زحماتشون بکاهم تا انقدر به زحمت نيفتند! البته نميدانم اين جناب مدعي طبريضي چرا به نوشته هاي خودش دقت نمي کنه!!! جالبه ايشون حتي حرفهاي خودش و هم قبول نداره!!! پيشنهاد من و بي شرمانه خطاب ميکنه ! اما همين عمل را از عمربن خطا نميتونه نه تنها بي شرمانه نميدونه بلکه سعي ميکنه اون و توجيه هم بکنه !!! خودش داره ميگه: (( اينقدربرادران هم کيش خودرا،به بادلعن وطعن نفرين نبنديدويکديگرراکافرنخوانيدوکليدجهنم رابه صاحبش که خداونداست تحويل داده وهمه دنيارااهل جهنم وخودرااهل بهشت ندانيدکه: هو اعلم بمن اتّقي. بنده شناس وخدارابنده،خدامي داند )) اما ظاهرا فراموش کرده که تقريبا در تمام کامنت ها همين جناب طتبريضي کليدت بهشت و جهنم بدست گرفته و تقسيم ميکرد !!! البته جز اين هم انتظار نميره آدم دروغگو کم حافظه است راستي طبريزي دل دردت خوب شد؟ چرا تهديدت را عملي نکردي؟! منتظرم ها يا حق
334 | عليرضاموسوي تبريزي | Iran - Yazd | ٠٧:٢١ - ٠٦ تير ١٣٩١ |
ما شيعيان به جرات و اطمينان قلبي ميگوئيم كه مذهبمان را تحقيقي ومنطقي آنهم به شكل خيلي كامل انتخاب كرده ايم.!!!
سلام.اين جمله بالا بخوانيدوالبته نخنديدچون درجه غلو ودروغ رابه تخته گازرسانده!
برادرمحترم چرادروغ مي گوئيد؟هيچگاه پيامبروامامان سلام الله عليهم دروغ نگفته اندکه شماخودراشيعه دانسته ومثل نقل ونبات دروغ را،به خوردمردم مي هيد!گرچه بدانيدمردم مي فهمندوگول شماغلات رانمي خورند.
بدون ترديدهمانطورکه برادران عليرضان ومجيداشاره کرده اندتشيع مابه تاسي ازوالدين مان بوده است اماعلت تامه نيست وانتخاب ماهم بعدازبلوغ ورشدفکري مان نقش داشته ولي عمده وشروع آن موروثي وصحيح تربگويم منّت ورحمت خداوندبرمابوده است که اوراشکرمي کنيم.
الحمدلله الذي جعلنامن المتمسکين بولاية اميرالمومنين عليه السلام.
وشماآقاي بخت النصرلطفاًفضاي بحث علمي وتحقيقي راسياسي نکنيد.اين سايت پاسخ به شبهات مذهبي است نه سياسي!
باتشکرازگروه پاسخ به شبهات مذهبي وديگردوستان عاقل وراستگو.
335 | عليرضا ن | Iran - Tehran | ٠٨:١٦ - ٠٧ تير ١٣٩١ |
با سلام
جناب مير جليلي، بنده در کامنت327 گفتم که اين سخن جناب موسوي که فرمودند:تاثيرتقليدوتعليم ازپدرومادرم درانتخاب مذهب،غيرقابل انکاراست؛ در حد اقتضا و علت ناقصه قابل قبول است ، ولي اگر بگوييم که پيروي اکثر مردم يک منطقه از اداب و رسوم و از جمله دين و مذهب منطقه خود ، علت تامه باشد، چنين چيزي اصلاً قابل قبول نيست، دليلش همان آياتي مي باشد که ذکر کردم. مثلاً چرا شرايط و محيط زندگي که خداوند متعال براي پسر حضرت نوح فراهم کرده بود ، باعث نشد که پسر حضرت نوح به او ايمان بياورد.
جناب مير جليلي در سخنانتان فرموديد که :اماسوال اينجاست که شماچي؟
جناب مير جليلي ، يکي از دلايل خودم براي انتخاب مکتب اهل بيت عليهم السلام اين است که خداوند در آيه 48 سوره مائده در خطاب به پيامبر(ص)مي فرمايد که :(وَ أَنزَلْنَا إِلَيْك الْكِتَب بِالْحَقّ‏ِ مُصدِّقاً لِّمَا بَينَ يَدَيْهِ مِنَ الْكتَبِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ=و اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم ، در حالى كه كتب پيشين را تصديق مى‏كند و حافظ و نگاهبان آنها است ). جناب مير جليلي همانطور که در اين آيه مي بينيد، قران کريم افزون بر آن که تصديق کننده کتابهاي گذشته است، مهيمن بر آنها نيز هست، يعني بر همه انها برتري و سيطره دارد. و مقام و شخصيت معنوي هر پيامبري در کتاب آسماني او تجلي پيدا مي کند ، حضرت موسي(ع) در حد تورات و مقام حضرت عيسي (ع) در حد انجيل و انبياي پيشين نيز در حد کتب آسماني خود ظهور کرده اند، وقتي سيطره و فضيلت قرآن بر همه کتابهاي انبياي سلف ثابت شود سيطره و فضليت رسول مکرم اسلام(ص) نيز بر ديگر انبيا ثايت مي شود، زيرا پيامبر اسلام(ص) در حد قرآن است و قران بر کتب ديگر سيطره دارد، پس پيامبر اسلام(ص) مهيمن است. و از طرف ديگر اهل بيت عليهم السلام طبق حديث متواتر ثقلين ، همتاي قرآنند و در هيچ درجه از درجات وجودي قران عقب نيستند و گرنه افتراق حاصل مي شود، در حالي که پيامبر اکرم(ص) فرمودند: ( لن يفترقا حتي يردا علي الحوض). چون اهل بيت عليهم السلام همسنگ قران است و قران مهيمن بر کتب اسماني است، پس مي توان دريافت که مقام اهل بيت عليهم السلام از انبياي گذشته برتر است. و وقتي که کسي همسنگ قران کريم باشد، آيا او شايسته جانشيني پيامبر اسلام(ص) و پيروي کردن از او است يا کسي که خود احتياج به هدايت دارد؟
جناب مير جليلي يکي ديگر از دلايلم اين است که احاديثي نقل شده است مبني بر اينکه خليفه هاي پيامبر(ص) دوازده نفر خواهند بود که به اين مضمون مي باشند:( دوازده امير وجود دارند که همگي از قريش اند) يا ( کار مردم ادامه خواهد داشت تا اينکه دوازده نفر بر آنها حاکم شوند که همگي از قريش اند) يا در روايت ديگر آمده است که : ( اين امر به پايان نخواهد رسيد تا دوازده خليفه در ميان انها بيايند) و در روايت ديگر امده است که :( اسلام با وجود دوازده خليفه پيوسته عزيز و محکم باقي مي ماند). با وجود اينکه اين احاديث خلفا را در عدد دوازده محصور کرده اند، اهل سنت حديث ديگري را نقل کرده اند که معارض همه اين احاديث است و آن اين است که پيامبر (ص) فرمودند که :( خلافت بعد از من سي سال پس از ان پادشاهي است). جناب مير جليلي احاديث مربوط به خلفا اثني عشر با حديث پيامبر که مي فرمايد: خلافت بعد از من سي سال است ، چگونه قابل جمع است ، چون اين سي سال منطبق بر خلفا چهار گانه و شش ماه خلافت امام حسن(ع) است. و اينکه افرادي بيش از اين تعداد خلافت را بر عهده گرفته اند.
جناب مير جليلي لطفاً شما اين دوازده خليفه پيامبر را نام ببريد.
336 | بخت النصر | Iran - Khorramshahr | ٠٣:١٠ - ٠٨ تير ١٣٩١ |
جناب آقاي ميرجليلي.شاهديه يزد
شما هم از ارادت خود به امام خميني بگوييد.

با تشکر
337 | عليرضا ن | Iran - Tehran | ٠٨:٢٢ - ١٣ تير ١٣٩١ |
با سلام
جناب عليرضا موسوي تبريزي، نظرتان در کامنت 334کاملاً نااميد کننده بود. شما از طرفي مي فرمايد که :اينقدربرادران هم کيش خودرا،به بادلعن وطعن نفرين نبنديدويکديگرراکافرنخوانيد، و از طرفي ديگر به کامنت 328جناب غضنفري تهمت غلو مي زنيد و او را از غلات مي دانيد!
جناب موسوي آيا مي دانيد که عقايد خطرناک و خاصي مثل: اعتقاد به الوهيت و خدايي ائمه-- اعتقاد به نبوت ائمه--اعتقاد به حلول جزء الهي در حضرت علي و برخي از ائمه- اعتقاد به تناسخ-- و از همه مهتر عقيده خطرناک تفويض، يعني اينکه خداوند پس از خلق شدن رسول گرامي اسلام و ائمه همه امور را از خلق و زنده کردن و ميراندن را به آنها واگذار کرد. همه از ويژگي هاي فرقه غلات هستند.
جناب موسوي آيا به صرف گفتن اين جمله که: ما شيعيان به جرات و اطمينان قلبي ميگوئيم كه مذهبمان را تحقيقي ومنطقي آنهم به شكل خيلي كامل انتخاب كرده ايم، گوينده اين سخن غالي مي شود؟ آيا بهتر نبود که از ايشان دليل اطمينان قلبيشان را بخواهيد؟ يا سخن ايشان را نقد کنيد؟ آيا شما مي توانيد غالي بودن جناب غضنفري را ثابت کنيد؟
و همچنين از آقاي سعيد حسيني و خود و ديگران شيعيان تقاضا دارم که برخوردشان مثل امامان عليهم السلام باشند. برخورد امام صادق(ع) با ديگران از زبان يکي از ملحدان زمانش واقعاً شنيدني است: ابن ابي العوجا با رفقاي مادي مسلکش، در مسجد پيامبر نشسته بودند و درباره شخصيت پيامبر و انکار صانع عالم ، سخن مي گفتند. مفضل که از شاگردان امام صادق بود، وقتي سخنان کفرآميز آنان را شنيد، بر آشفت و فرياد زد اي دشمنان خدا! خالق و مدبر را انکار مي کنيد؟ ابن ابي العوجا که مفضل را نمي شناخت گفت: از کدام گروهي؟ اگر از اهل کلامي،بيا باهم به بحث بنشينيم و اگر از ياران جعفر بن محمدي که او با ما اين گونه سخن نمي گويد. گاهي حرفهاي تندتر و کفرآميز تر از اينها که شنيدي، در محضر وي مي گوييم ، ولي او با کمال بردباري و متانت، حرفهاي ما را مي شنود و صبر مي کند تا آنچه را در انديشه داريم بگوييم تا جايي که کلمه اي باقي نماند و در مدتي که ما سخن مي گوييم چنان با دقت و حوصله حرفها و دلايل ما را گوش مي دهد که ما گمان مي کنيم، تسليم عقيده ما شده است و پس از ان، با ملايمت تمام و مهرباني با جملاتي کوتاه و پر مغز شروع مي کند به پاسخ دهي. تو اگر از ياران او هستي بسان او با ما سخن بگو.
338 | بخت النصر | Iran - Khorramshahr | ٢٠:٣١ - ١٤ تير ١٣٩١ |
موصوي طبريضي
به جاي اين رقاصي ها و دلقک بازي اگر مرد هستي و شرف و ناموس داري 20 صفحه علم صنمت عمر بن خطاب را براي ما بياور.
ما چيز ديگري از شما ابوبکريست ها نمي‌خواهيم.
339 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | Iran - Tehran | ٠٥:٠٥ - ١٦ تير ١٣٩١ |
سلام عليکم برادر گرامي جناب عليرضا ن عزيز از نصيحت برادرانه ي شما بي نهايت سپاسگذارم بنده طبق فرمايشات شخص آقاي موسوي مبني بر صحت ازدواج ام کلثوم و عمربن خطا از دختر يا خواهر خردسالشان براي پدرم خواستگاري کردم، و ايشان بجاي پاسخ مناسب ما را به بخاطر اين پيشنهاد که عمربن خطا مرتکب شده بود به بي شرمي و بي حيائي متهم نمودند، اما زماني که قرار شد همين عمل را از عمر بن خطا بررسي و طبق نظر خودشان او را هم بي حيا و بي شرم خطاب کنند، متآسفانه دل درد گرفته و خود را به کوچه ي عمرچپ زدند !!! حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب عليه السلام که فرمودند: "مرد شناخته نمي شود مگر آنکه سخن گويد" از طرفي يک مسئله ي جالبي در بحثهاي ايشان وجود دارد که مصداق بارز جمله ي " کافر همه را به کيش خود پندارد" است. بنده فقط يک درصد احتمال دادم که جناب موسوي تبريزي صادق باشد و گفته هايش را بر حسب صداقت قرار دادم و با توجه به اينکه گروه محترم پاسخ به شبهات و مسئولين اين سايت وزين و نوراني اين شبهه را بخوبي مورد بررسي قرار داده و افسانه ازدواج عمربن خطا و ام کلثوم را اثبات فرموده بودند، سعي کردم که ايشان متوجه اشتباه خود شوند، اما متآسفانه نه سايت جوابي به ايشان داد و نه ايشان پاسخ به سؤالات بنده و ديگر دوستان را دادند. لذا عناد و دشمني ايشان با ادله ي قوي شيعه و همچنين دلايل محکم دوستان بجاي پاسخ به آنان بروز کرد! بهتر است به سؤالات دوستان شيعه و پاسخهاي جناب تبريزي و نوشته هاي ايشان دقت فرمائيد تا موضوع کاملا روشن شود آيا بواقع در سخنان جناب تبريزي چيزي جز تهديد و ترعيب و تهمت افترا و همچنين تکفير شيعه مي بينيد ؟ بنده ابتدا منتظر شدم تا گروه محترم پاسخ به شبهات پاسخ دهد، اما عليرغم توضيحاتي که مسئولين سايت در مقاله مربوط به ازدواج عمربن خطا و ام کلثوم داده بودند هيچ پاسخي از سوي آن بزرگواران ارائه نگرديد و بنده مجبور شدم پاسخي مناسب به ايشان بدهم. هر چند که دلم نميخواست به اين مطلب بپردازم اما چکنم که مجبور به بيان حقيقت هستم تا قضاوت شما و ديگر عزيزان دقيق تر صورت پذيرد. متآسفانه چند نظر از بنده در واکنش به نوشته هاي جناب تبريزي علني نشد و گرنه من با اهل عمر تعارف ندارم و شما ميتوانيد اين مطلب را از نوشته هاي بنده دريابيد. مشکل ما عمري ها نيستند بلکه مشکل اصلي ما منافقان شيعه نمائي هستند که مانند وهابيت براي ايجاد شبهه در ميان شيعه به هر کاري دست ميزنند و برخي از آن کارها از پوشيدن لباس زنانه گرفته تا معرفي خود تحت عنوان شيعه است. همين سال گذشته وزارت اطلاعات 5 طلبه ملبس را که وهابي بوده و در ميان شيعه نفوذ کرده بودند را از فلان حوزه دستگير کرد، ابتداي سال جاري وزير اطلاعات اعلام کرد که وهابيت تحت عناوين مختلف حتي روحانيون شيعه ئر حال فعاليت در تهران و شهرهاي ديگر هستند. بنابراين هوشياري بيش از پيش شيعيان عزيز در مواجهه با چنين مسائلي لازم و ضروري است و دقيقا بر همين مبنا بنده از مسئولين سايت ميخواهم که آي پي جناب تبريزي و مشخصات بنده را به وزارت اطلاعات تحويل دهند تا هر دو مورد بررسي کارشناسي قرار گرفته و حق از ناحق تشخيص داده شود و اگر احيانا مسئله اي تحت عنوان نفاق در ميان باشد افشاء گردد. بنده شماره تلفنم را به مسئولين سايت داده ام جناب تبريزي هم ميتوانند همين کار را انجام دهند تا ادعاهاي خود را بصورت واقعي اثبات کنند وگرنه هر کسي ميتواند در محيط مجازي اظهار فضل کرده و يک مشت دروغ مبتي بر جهل تحويل مردم دهد. در هر صورت بنده منتظرم اميدوارم مسئولين محترم سايت در علني کردن اين نظر کم لطفي نکنند ياحق
340 | عليرضاموسوي تبريزي | Iran - Yazd | ٢١:١٢ - ١٩ تير ١٣٩١ |
بنام اوکه برتراست.(بادقت بخوانيد) 1-انديشه‌وران شيعه پاسخ هاى گوناگونى از اين مطلب(ازدواج ام کلثوم دخترفاطمه زهراءسلام الله عليهاباخليفه دوم) داده‌اند كه همگى آن‌ها صحيح و معقول به نظر مى‌رسد؛ 2-...و انديشه‌وران ديگرى، همچون سيد مرتضى پاسخ داده‌اند كه اين ازدواج با زورگويى و تهديد عمر بن خطاب بوده است. سلام بربندگان صالح خداوسلام به گروه مومن وصبورپاسخ به شبهات مذهبي وديگردوستان گرامي. لطفاًدوسطرفوق،که عزيزان گروه پاسخ به شبهات زحمت کشيده ودرمعرض ديدهمگان قرارداده اندرابخوانيدوبرادرسعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)راسفارش کنيدکه روحيه استحماروسوارشدن برمردم راکنارگذاشته وبه اهل تحقيق اجازه دهندتانظرخودرابدهندواين خواسته خداورسولش واهلبيت پاک ومعصوم اوعليهم السلام مي باشد. آقاي سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)گرچه صدهاتن ازرجال دين ازصدراسلام تاکنون موافق نظرسيدمرتضي بوده اندوهستندمانندايت الله جوادي عاملي حفظه الله،ولي من فرض رابرهمان يک نفرعالم بزرگ يعني سيدمرتضي گذاشته وبازفرض مي گيرم براينکه من هم زحمت کشيده وباتحقيق بسيار، دومين نفري هستم که به نظرسيدمرتضي رسيده ام. 1-جناب سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)آيااين است برخوردشماواين است اخلاق حسنه نبوي ومنطق متين علوي که مادونفررابه گروه ضالّه وهابيت ملحق کرده که حتي خوداهل سنت هم ايشان راقبول ندارند!وماراوهابي بدانيدچون موافق نظرشمانيستيم؟ 2-آقاي سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)آياايمان وادب شمابه شماامرمي کندکه براي ردّنظرمخالف خودتان،پدرپيرخودتان رابه خواستگاري دختران وخواهران همه مخالفين نظرخودببريد؟قل بئسمايامرکم به ايمانکم ان کنتم مؤمنين . 3-برادرسعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)گوياشمافقط سرگرم ودرگيرقيل و قال وبلاگ خودکه پرازاهانت ولعن فحش به اهل سنت است بوده وازقرآن غافليدکه بارهاتمسخرديگران رابه القاب نهي نموده بئس الاسم الفسوق بعدالايمان.به چه دليلي نام کسي رااينگونه مطرح مي کنيدکه آقاي بخت النصرهم ازشمايادگرفته وبه من مي گويد:جناب موصوي طبريضي، به جاي اين رقاصي ها و دلقک بازي اگر مرد هستي و شرف و ناموس داري... 4-سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)شمادرمباحثه ومناظره کم آورديدوسريع رفته ايدسراغ توپ وتانک ومسلسل!ودستگيري وبزن وببندوپليس و..اگرمن رامي شناختيدوازسابقه من مي دانستيدازاين قيل وقال هانمي کرديد. 5-(شاه اسماعيل صفوي)زمان ترعيب وپاسگاه بازي گذشته،بدانيد مملکت قانون داردوهيچ کس بي جهت ازکسي نمي ترسدمگراينکه خلاف کرده باشدواين شمائيدکه بايدبترسيدچون کج دهني شما به مقام معظم رهبري برهمگان هويداشده است همين چندروزپيش رهبرمعظم درشبکه خبرنکات بسيارزيبنده اي رادرخصوص عاملين اختلاف بين شيعه وبرادران اهل سنت مطرح نموده اندوبايدبگويم که هرچه که ايشان زحمت کشيده وتمام مردم مسلمان رابه همدلي واتحاددعوت مي کندشمابااين ادبيات قبيح وزشت خودکه پرازطعن ولعن نفرين وتمسخربه اهل سنت است رابيهوده وباطل مي کنيدآيامي دانيدکه اين الستةحدادِشمامي تواندباعث قتل شيعه بي گناهي درآنطرف دنيابشود؟خدارحمت کندعلامه عسکري را،که چه خون دلهاکه نخوردندبخاطروجودافرادي کج فهم مثل شما!؟ 6-آقاي صفوي ازاين به بعدمن راوهابي صدانکنيدچون والله-تالله بالله بخداقسم من شيعه اثناعشري بوده وبراي حقانيت اعتقادخودحاضرم مباهله کنم واينکه قسم خورده ام بازبخداقسم ازترس شما وامثال شمانبوده قسم خوردم تاحجت رابرشماتمام کنم که به من ومردم تهمت نزنيد! 7-آقاخداحافظ. والسلام علي من اتّبع الهدي
341 | مجيد م علي | Iran - Tehran | ٠٢:٢١ - ٢٠ تير ١٣٩١ |
الله اكبر با سلام جناب تبريزي . بقول خودتان با دقت بخوانيد ..... 1 ) برداشت از مقاله بالا نشانده اين است كه اجماعي مابين علماي شيعه و سني در اين مسئله نيست . 2 ) اينكه بر فرض محال اين ام كلثوم مدعي بعضي از علما همان دختر حضرت فاطمه الزهرا باشد هيچ دردي را از دردهايي كه عمر به ان مبتلا ميباشد درمان نمي كند . بمثل: شك در نبوت , دخيل بودن در توطئه قتل حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم . دخيل بودن در مسموم كردن ان حضرت و شهادت ايشان . توهين واضح و اشكار در مسئله حديث ( قرطاس ) . و هجوم به خانه حضرت فاطمه سلام الله عليها و شهادت ايشان بدست اين شخص و بسياري از اعمال شنيع ديگرش ........... هر يك به تنهايي كافيست كه او را ............. باقي اين گفتار قضاوت با شماست ..... فقط اين را بگويم كه ايشان از اين افسانه بنام ازدواج با دختر حضرت علي عليه السلام چيزي بيشتر از زنان حضرت نوح عليه السلام و لوط عليه السلام نصيبش نمي شود حتي حاضرم بگويم كمتر خيلي خيلي كمتر. در نهايت جناب تبريزي اينكه در اثبات شيعه بودن خود به قسم و مباهله توسل كرديد اشكالي ندارد ولي جناب تبريزي اين را بسياري از وهابيون حتي علماي اين فرقه ضاله براي اثبات درست بودن اباطيل خود حاضرند صدها مرتبه بيشتر از شما هم قسم بخورند و هم طلب مباهله كنند . اينجا مجبورم مثلي بزنم هر چند كه شخصاً اعتقاد به مقايسه هيچ شخصي يا حتي سگ ولگرد محله خودمان را كه باعث ازار و اذيت مردم محله امان شده با اين ملعون حقير ندارم . اين ملعون كسي غير از عبد الشيطان معلق زاده لندني دلقك شبكه ضاله وصول نيست . حق را بايد گفت هر چند كساني خوششان نيايد . لبيك يا علي
342 | بخت النصر | Iran - Khorramshahr | ٠٢:٣٣ - ٢٠ تير ١٣٩١ |
موصوي طبريضي ابوبکريست اين لاطالئات که نوشتي همان 20 صفحه علم عمر بود؟ چي‌شد 20 صفحه علم عزيز دلت عمر بن خطاب؟ استخبارات نجد به جاي اينکه مشتي آدمکش و تروريست مثل تو را بفرستد ايران، کمي در معابد يهوديان بچرخد شايد يک خط از علم و حکمت عمر بن خطاب را بيابد!! برگرد به استخبارات نجد بگو ايران صحراي آفريقا نيست که هر گراز وحشي پرچمي با حروف عربي در دست بگيرد و ادعاي اسلام و رهبري اسلام را کند!! ***** اين نهايت عجز و درمانده‌گي و بيچاره‌گي و ذلت شما است که با فرار از سوالات عقلي و فطري ما، روي به دزديدن اسامي شيعيان آورده‌اي!!! ***** نکند فکر کرده‌اي که با دزديدن اسامي شيعيان تو هم جزء مسلمين مي‌شوي؟ ***** اين عمل تو، بنده را ياد صنمت عمر بن خطاب مي‌اندازد!!! ***** او هم چون تو فکر مي‌کرد که با دزدين دخترکان 5 ساله و ازدواج اجباري با آنها، صاحب عزت و شرف مي‌شود!!! **** آخر مگر فرعون لعين با دزديدن دختر مزاحم به جايي رسيد که عمر بن خطاب به درجه و مقامي برسد؟ ****** به اين دختر دزدي و اسم دزدي ها پايان دهيد!!! اين دختر دزدي‌ها و اسم دزدي ها براي شما اهل عمر، شرف و آبرو نمي‌آورد!!! ****** سلام خداوند به شاه اسماعيل صفوي و استاد بنده آقاي سعيد حسيني که زندگي خود را وقف جلوگيري از دختردزدي توسط شما کردند.
343 | عليرضاموسوي تبريزي | Iran - Tehran | ٠٥:٥٠ - ٢٠ تير ١٣٩١ |
برادران مجيد م علي وبخت النصر سلام عليکما. شمادرتهمت وافترآء واهانت وتکفيروتفسيق وفحش وناسزاي برمن، کوتاهي نکرديد؟! بدانيدآنچه راشمابه من گفته ايد،هرگزمن حاضرنمي شوم به يک کافري نسبت داده وندانسته اورااين چنين متهم کنم! چون دين اسلام ومذهب برحق من، که همان قرآن کريم وشيعه جعفري وعقل سليم است،اين اجازه رابه من نمي دهد!من قاري قرآن هستم که چندين باره درزمينه هاي قرائت ومفاهيم وتفسير،رتبه هاي مختلف ازاستاني تاکشوري راکسب کرده ام ونيازي ندارم که شماباورکنيد.مي توانيدباورنکنيدوبازهم همان روش پيشين خودراکه فحش وتکفيروتفسيق است ادامه دهيدولي دوستان من، اين کاررانکنيدوخودرابه اين گناهان بزرگ ونابخشودني آلوده نکنيد.من ذره اي ازصفات خودراکه ازالطاف خداوندي برمن است وهميشه بابت آن خداراشکرمي کنم براي گروه محترم وعاقل پاسخ به شبهات، گفته ام وخواسته ام علني نشودکه شمامي توانيدسوال کنيدوايشان هم فقط بگويندآري ياخيرنه بيشتر. برادران مجيدوبخت النصر،کتاب هرکس آئينه عقل اوست. لذااينکه آقاي صفوي مي گوينددرفضاي مجازي هرکس مي توانداظهارفضل کندمردوداست مثلاًبراي پي بردن به مفاخروبزرگان ازجمله مفاخرشيعه، چون شيخ حسن علامه حلي،ملاصدرا،شيخ طوسي،شيخ صدوق،مرحوم آخوند،شيخ مرتضي انصاري وديگران ازاين بزرگواران نيازي نيست که ماايشان رابه چشم سرببينيم! کتب ايشان دالّ براعجوبه بودن شان مي باشدلمعه شيخين شهيدين نشانه اي ازبزرگي آن دوبزرگواراست اسفارملاصدرادليل برنمونه بودن ايشان است رسائل،مکاسب شيخ مرتضي انصاري آئينه ژرف انديشي اوست.وهمينطورکامنت هاي من وشمانشانه اي ازايمان وتقواي ماست!من خودم رامي گويم که بنده گنه کارخداوندم. پس بيش ازاين خودراآلوده به پليدي وگناه نکنيدمن ازشماراضي ام واميدوارم که خداوندنيزازمن وشماراضي شود.ادب وروش کامنت گذاري راازبرادرعليرضان يادبگيريدخداوندايشان راحفظ نمايد.التماس دعا.وصلي الله علي سيدنامحمدواله وسلم
344 | مجيد م علي | Iran - Tehran | ٢٠:٢٢ - ٢٠ تير ١٣٩١ |
الله اكبر با سلام جناب تبريزي .كجاي نظر من بوي اهانت ميدهد ؟؟؟ ميشود بفرماييد. اينكه اگر اين ازدواج اتفاق افتاده باشد كه نيافتاده براي عمر هيچ خيري خواهد داشت . همان عمري كه معلوم عام و خاص است . شما كه قاري قران كريم هستيد ايا اين ايه را نخواده ايد . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ( 13 ) الحجرات در ثاني افشاي حقايق تاريخي انهم وقتيكه به اين تواتر بحث شده اهانت نيست . فقط يك نكته بسيار مهم و كوتاه . در طي سالهاي طولاني كه با وهابيون بودم متوجه شدم انها از بيان كلمه زيبا و مهم و اسان """ سلام """ خود داري ميكنند شايد از بيان ان اكراه دارند شايد . لبيك يا علي
345 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | Iran - Tehran | ٢١:٢٨ - ٢٠ تير ١٣٩١ |
جناب موصوي طبريزي عمر پرست متآسفانه شما را در حد بحث عملي نمي بينم شما متآسفانه قدرت بيان حقيقت را نداريد کسي که سخني از شيعه را بي شرمانه مي داند و همان سخن را بصورت عملي از عمربن خطا بي شرمانه نمي داند، قطعا خود نيز فاقد آن اخلاق حسنه است، در واقع اين رفتار شما نمي تواند دليل ديگري داشته باشد. شما خود را قاري قرآن معرفي مي کنيد، در حاليکه متآسفانه خود از آن بي بهره ايد، خواندن طوطي وار قرآن بدون دقت و تفکر در معاني عميق آن کتاب آسماني چه ارزشي دارد؟ بهتر نيست به آيات صريح لعن که مختص ملعونين مورد ذکر قرآن است دقت کنيد تا اينقدر مفتضح نشويد ؟! گيرم واقعآ شما قاري قرآن باشيد! با دُم خروستان چه کنيم؟!!! جناب قاري قرآن !!! آيا نمي دانيد خداوند تبارک و تعالي بارها و بارها به کررات در قرآنش صريحآ لعنت خود و فرشتگان و همه ي مردم را به گمراهان و گمراه کنندگان نسبت مي دهد؟!!! اي مدعي شيعگي و اي مدعي قرائت قرآن آيا شما عمر و عثمان و ابوبکر و معاويه و يزيد را گمراه و گمراه کننده نمي دانيد؟!!! ديگر رقاصي بس است. به اندازه کافي براي عمربن خطا خدمت کرده ايد. تا بحال حتي يک سؤال ما را پاسخ نگفته و فقط سعي در انحراف موضوع نموده ايد تا خود را به نحوي تبرئه کنيد! غافل از اينکه خود را در گرداب حماقت و بلاهتتان خود گرفتار ساخته ايد. دليل اين قضاوت در کامنتهاي قبلي شما کاملآ مشهود است و هر انسان آزاده و اهل حقيقتي چنانچه در نظرات ديگر کاربران در واکنش به شما موجود است، با خواندن آنان به اين نتيجه خواهد رسيد. مگر ابوبکر و عمر و عمثان و معاويه و يزيد و ... قرآن نمي خواندند؟ مگر هم اکنون بسياري از وهابيت حافظ کل قرآن کريم نيستند؟ اين مسائل دليل بر فضل کسي نمي شود زيرا علم و فضل مبتني بر علوم قرآني زماني نمود پيدا ميکند که عملکرد عالم دقيقا مبتني بر قرآن کريم و نظرات امام معصوم باشد ولاغير. مزخرفات شما در واقع نظر شخصي بوده و ارتباطي با قرآن و اهل بيت عليهم السلام ندارد، مهمتر از آن اينکه ما نمي توانيم نظرات شخصي را ملاک حقانيت قرار دهيم، زيرا طبق فرمايش رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم شرط مسلماني و عدم گمراهي و انحراف هر مسلمان قطعا و قطعا پيروي از قرآن و اهل بيت عليهم السلام است (حديث قلين). بنابراين اگر ما بخواهيم نظر شخصي را در امور ديني و عقيدتي لحاظ کنيم ناچاريم ابوبکر و عمر و عثمان و معاويه و يزيد را هم بپذيريم! زيرا آنان هم داراي نظر شخصي بودند! يکي از دلايل گمراهي حضرتعالي همين نظرات شخصي است، اگر هم بر فرض محال عنوان شناسنامه اي شما هم شيعه باشد، فرقي بحال بنده نمي کند زيرا تفکرات شما (نظرات شخصي) مبتني بر غير اهل بيت عليهم السلام و قرآن کريم است. در واقع ارائه ي نظرات شخصي در جائي که قرآن و اهل بيت عليهم السلام حکم کرده اند نشان از همان گمراهي مورد نظر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در حديث شريف ثقلين دارد و از همه مهمتر فرد گمراه (کسي که نظر شخصي را بجاي قرآن و اهل بيت عليهم السلام ترجيح مي دهد) نشان از خيانت او نيز دارد! زيرا سول خدا فرمودند: اني تارک فيکم الثقلين کتاب الله وعترتي ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدي، کتاب الله فيه‏الهدي والنور حبل ممدود من السماء الي الارض وعترتي اهل بيتي وان اللطيف الخبير قد اخبرني‏انهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض وانظروا کيف تخلفوني فيهما. من در ميان شما دو امانت نفيس و گرانبها مي‌گذارم يکي کتاب خدا قرآن و ديگري عترت و اهل بيت خودم. مادام که شما به اين دو دست بيازند هرگز گمراه نخواهيد شد و اين دو يادگار من هيچ گاه از هم جدا نمي‌شوند. مسند احمد بن حنبل، ج‏۵، ص‏۱۸۲ مستدرک حاکم، ج‏۳، ص‏۱۴۸ صحيح مسلم، ج‏۷، ص‏۱۲۲ سنن بيهقي، ج‏۲، ص‏۱۴۸ صحيح ترمذي، ج‏۵، ص‏۶۶۲ صواعق المحرقه،ص 233، بيروت، 1414 ق تفسير فخر رازي،خ 8 /ص 173 تفسير الخازن 1 / 277 ، بيروت، 1415 ق بنده دقيقا به همين دليل گفتم که در محيط مجازي هر کسي مي تواند اظهار فضل کند، زيرا تا مرد سخن نگفته باشد - عيب و هنرش نهفته باشد. و اما بنده مباهله را قبول دارم به شرط اينکه بصورت حضوري انجام پذيرد بنده و شما ميتوانيم با مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف هماهنگ کنيم و آن بزرگواران هم ترتيبي اتخاذ کنند تا ملاقات و مباهله در آنجا صورت پذيرد و نيز از مسئولين ذيربط هم دعوت به عمل آيد تا شاهد مباله باشند. حتي اگر اين مباهله بصورت پخش مستقيم انجام شود عالي خواهد شد چون هم به لحاظ بازتاب خبري و هم به لحاظ وسعت تبليغي و بازتاب ويژه ي آن به خيلي از دوستان که احيانآ دچار ابهام هستند کمک خواهد کرد. بنابراين بهتر است هرچه زودتر با مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عج الله تعالي فرجه الشريف هماهنگ نمائيد منتظرم
346 | عليرضا ن | Iran - Tehran | ٢١:٣٨ - ٢٠ تير ١٣٩١ |
با سلام به جناب عليرضا موسوي تبريزي
جناب موسوي در اين مقاله ، نظر گروه پاسخ به شبهات واضح است که فرمودند: عده‌اى از دانشمندان شيعه و سنى با پذيرش اصل ازدواج، نكته ديگرى را مطرح كرده‌اند كه امّ‌كلثوم همسر عمر، دختر امير مؤمنان عليه السلام نبود؛‌ بلكه دختر ابوبكر بوده است؛ از جمله يحيى بن شرف نووى، مهمترين شارح صحيح مسلم در كتاب تهذيب الأسماء اين مطلب را نقل كرده است.
و همچنين اگر به نظر سيد مرتضي توجه کنيم که فرموده اند:كه اين ازدواج با زورگويى و تهديد عمر بن خطاب بوده است. که گروه پاسخ به شبهات اين مطلب را در محور هشتم آورده اند که : هشام بن سالم از امام صادق عليه السلام نقل مى‌كند كه آن حضرت فرمود: زمانى كه عمر بن الخطاب از امّ‌كلثوم خواستگارى كرد، اميرمؤمنان به او فرمود: امّ‌كلثوم خردسال است. امام صادق مى‌فرمايد: عمر با عباس ملاقات كرد و به او گفت: من چگونه ام، آيا مشكلى دارم؟ عباس گفت: تو را چه شده است؟ عمر گفت: از برادر زاده‌ات دخترش را خواستگارى كردم، دست رد بر سينه‌ام زد، قسم به خدا چشمه زمزم را پر خواهم كرد، هيچ كرامتى را براى شما نمى‌گذارم؛ مگر اين كه آن را از بين ببرم، دو شاهد بر مى‌انگيزم كه او سرقت كرده و دستش را قطع خواهم كرد. عباس به به نزد اميرمؤمنان عليه السلام آمد، او را از ماجرا با خبر ساخت و از او درخواست كرد كه تصميم در اين باره را بر عهده او نهد، حضرت امير نيز مسأله ازدواج را به عهده عباس گذاشت.
جناب موسوي اگر اصل تاريخي ازدواج را مسلم تلقي کنيم و بر فرض اگر از روي رضايت و اختيار باشد( که چنين نيست)، آيا از اين قضيه مي توان دليلي براي مشروعيت حکومت خليفه دوم استفاده کرد؟ مگر در جوامع مختلف اتفاق نمي افتد که بين دو گروه مخالف ازدواجي صورت مي گيرد ، بدون اينکه از آن به عنوان عامل مشروعيت ياد شود. مگر الان در مناطقي که شيعه و سني با هم زندگي مي کنند از اين قبيل ازدواج ها اتفاق نمي افتد بدون اينکه شيعه مذهب سني يا سني مذهب شيعه را تاييد کند.
مگر خليفه مسلمين نبايد حافظ جان و ناموس ديگران باشد، پس چرا خليفه دوم اين عبارت را به عباس عموي پيامبر مي گويد: قسم به خدا چشمه زمزم را پر خواهم كرد، هيچ كرامتى را براى شما نمى‌گذارم؛ مگر اين كه آن را از بين ببرم، دو شاهد بر مى‌انگيزم كه او سرقت كرده و دستش را قطع خواهم كرد. آيا پيامبر اسلام چنين کاري را انجام مي داد؟ مگر در قران آيه 78سوره هود نمي خوانيم که حضرت لوط پيشنهاد تزويج دختران خود را به قوم فاسد خود داد. آيا اين کار حضرت لوط دليل بر اين است که قوم حضرت لوط افرادي صالح بودند؟
جناب موسوي ايا صرف ارتباط فاميلي دليل بر مشروعيت حکومت يا رابطه دوستانه است؟
347 | عليرضاموسوي تبريزي | Iran - Yazd | ٢٣:٤٩ - ٢٠ تير ١٣٩١ |
با عرض سلام واحترام خدمت برادرمودّب،فهيم وخوبم عليرضا ن
نظرشخص من که شايدهم اشتباه کنم (چون معصوم نيستم) اين است که درميان تمام کاربران اين سايت فقط عده قليلي رااينچنين شناخته ام که هم اهل منطق اندوهم ادب وتربيت اسلامي رارعايت مي کنندوهم ازسوادخوبي برخوردارند!وانصافاًبايدبگويم که يکي ازآنان شمابرادرگرامي من، عليرضاهستيد.بله کامنت خوب ومنطقي شماراخواندم واذعان مي کنم که حق باشماست که صِرف ارتباط فاميلي دليل بر مشروعيت حکومت يا رابطه دوستانه کسي نيست واين ازنگرش هاي محکم ،ثابت وهميشگي من بوده است.هرگزخداي نکرده من درصدداين نبوده ام که بخواهم مشروعيت حکومت خلفاء ثلاث راثابت کنم چون ثبوتاًواثباتاًاين سه نفر، حق علي عليه السلام راغصب کرده اندواگرکسي دراين موضوع شک داشته باشدبايدخودرااصلاح کرده وتوبه نمايد.
برادرعليرضامن شماراحَکَم وقاضي مي کنم که آيابرخوردونوع نگارش اين چندنفرکه من براي شان به لفظ جلاله قسم يادکرده ام که شيعه هستم ودرعين حال آنان، ازهيچ اهانت وفحش وافتراءوناسزاوتکفيروتفيسق وسرزنش به لقب واستفاده ازالفاظ نارواومسخره آميزمثل ابوبکريست وهابي ورقاص وامثال ذالک کوتاهي نکردنددرکجاي منطق قرآن وسيره نبوي وتشيع علوي محلي ازاعراب دارد؟
برادرعليرضابراي من ثابت ويقيني شدکه ازهمان اول نبايدبابعضي واردبحث مي شدم! کسي که بخل مي ورزدکه حتي سخن خودرابامخاطب خودباسلام شروع کندوآنقدرروحيه خشن وپرخاشگري دراوعجين شده که مست فحش وتهمت است!وجالب اينکه بگفته خودمجيداين ازخصوصيات وهابيون است!
برادرعليرضاآنهامن رابه نداشتن سوادمتهم مي کنندوخودراعالم واتفاقاًقسمت اول راخوب فهميده اندچون خودمن هم معترف هستم که من که هيچ، قرآن فقط خداوندراعالم مطلق دانسته وبشرراازعلم اندک بهره مندکرده وانبياءوائمه اطهارعليهم السلام هم علم شان متصل به منبع وحي است وازخوداستقلالاًچيزي ندارندواماقسمت دوم که تلويحاًخودراصاحب فضل دانسته وازالفاظي مثل:تورادرحدي نمي دانم که باتوبحث نمايم وفلان وبَمان!جالب است که هنوزمعني محال رانمي دانندومثلاًمي گويند:به فرض محال که اين ازدواج صورت گرفته باشد!درحالي که درتعريف محال آمده به جمع ضدين مي گويندمثلاًيک ديوارهم زمان هم سياه باشدوهم سفيد!که اين ،محال است.ولي ازدواجِ حتي يک دخترشيرخواره بامردکامل هرگزمحال نيست وازنظرشرعي محکوم به صحت است ومردحق داردکه ازاين دختراستمتاع نمايدمگرمباشرت تازمان رسيدن به سن بلوغ!
برادرعليرضاتکرارمي کنم من همه کامنت شمارابادقت خواندم وهمه آن راتائيدوتصديق مي کنم وشک نکنيدکه تمام تهمت هاي اين گروه برمن ناروابودومن ازسردلسوزي ازآنان گذشته بودم وحتي درحق آنان دعاکرده بودم ولي ديدم من دراشتباه بودم وگذشت من ازآنان بي جابوده است لذارضايت خودراازآنان پس گرفته وآنان رابه خداي بزرگ که درکمين بندگان است مي سپارم.فلايومنواحتي يرواالعذاب الاليم.
برادرعليرضاالتماس دعاوخدانگه دارشماباد.جاداردمن دراين جاحُسن استفاده کرده وازگروه محترم پاسخ به شبهات مذهبي تشکرنموده وخسته نباشيدبگويم .وصلي الله علي سيدنامحمدواله وسلم.
348 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | Iran - Tehran | ٠١:٠٣ - ٢١ تير ١٣٩١ |
سلام

جناب موصوي طبريزي

در کداميک مسابقات استاني شرکت و موفق به کسب مقام شده ايد؟
349 | رحمتي | Iran - Yazd | ٠٤:١٧ - ٢١ تير ١٣٩١ |
باتقديم سلام واحترام به خوبان. اين جمودفکري وعصبيتي که دربعضي ازاين گفته هاي چندتن ازآقايون ديده مي شودباورکنيدازفشارقبرابي لهب شديدتراست! وزيباترازاين،اين است که اين آقايون مردم راارشادونصيحت هم کرده وقصددارندجوانان راراهنمائي کنند!!!واي واي!!! مغز اينان ازسنگ وآهن سخت تراست! آيااين است صفت معلمي که مي خواهدجواني که ذهن وعاطفه اوازگل لطيف تراست رابه دين ومذهب راهنمائي کند؟ فحش ومسخره واهانت ازابله است وسينه گشاده وروي خش ازپيامبرواهل بيت. پس خودتان قضاوت کنيدکه آياشماابله هستيدياپيروپيامبرواهل بيت. خيلي واضح است من نمي گويم شجاع بوده وخودتان بگوئيد. بااين روحيه آقامي خواهديک مباهله هم انجام دهد؟! فايده اي نداردچون سنگ مي خوردروي سنگ وفقط صدامي کند! وشايدبدتر!ممکن است سنگ آسماني بشکندکه اين سنگ همان سنگ است! خجالت هم خوب چيزي است. واقعاًبرايت متاسفم استادس-ي
350 | عليرضاموسوي تبريزي | Iran - Yazd | ١٦:٠٠ - ٢١ تير ١٣٩١ |
آقاي صفوي وهمدستان ونوچه هاي او،سلام برمومنين
گرچه قصدداشتم که اصلاًواردبحث دراين حوزه نشوم ومواردي رادراين خصوص به گروه محترم پاسخ به شبهات مذهبي وگرفتارجاهلاني چون شماتوضيح داده ام ولي ديدم بدنيست که چندجمله کوتاه به شماي چندنفرانگل و ناخلف بگويم تاخيلي پرّونشويد
شمادرچندکامنت بالاتريک اهانت بزرگي رابه گروه پاسخ به شبهات مذهبي وبلکه همه کاربران آنان نموده ايدودرواقع بااين نظرخودآنان راجاسوس جلوه داده واين سايت غني وارزشمندايشان رابه پايگاه ارعاب تبديل نموده ايدتاديگرکسي احساس امنيت نکندودرنتيجه ضريب کابران اين سايت بااين فتواي بي بديل شماريزش قابل ملاحظه اي خواهدداشت شماازايشان خواسته ايدتاآي پي من رابه اين وآن بدهندفقط به جرم اينکه شمابه خيال باطل خودگمان کرده ايدکه من وهابي هستم ومن درپاسخ شمابايدبگويم که علت اينکه شمااين نظراعجوبه گانه را داده ايدبه چندعلت است وسرفصل آن اين است که شما روحيه دلاوري وشجاعت من رانمي دانيدوازسابقه من خبرنداريد!من باشمارش برايتان توضيح خواهم داد.
1-من درهمه عمرم ازهيچ کس نترسيده ام تا شمادومي آن باشيدپس اين که آي پي است اگرآي دي من هم به کسي داده شودمن باکي نداشته وضربه نمي خورم فقط ازحق قانوني خودکه شکايت است دريغ نخواهم نمود.
2-بسياري کاربران رسماًباعنوان وهابي وسني وحتي يهودي مي آيندونظرخودرامي دهندوازامثال تونيزخوفي ندارندواصلاًاين سايت راه اندازي شده است براي تبادل نظروبحث علمي ونهايت اينکه اگرموردي پسندمديرمحترم نبودآن راحذف مي کند.
3-من ازشيعيان ومحبين اهل بيت عليهم السلام هستم وبابت آن به لفظ جلاله هم سوگنديادنموده ام واصلاًوهرگزخداراشکر،حتي من بافرقه ضالّه وهابي رابطه دوستي وحتي همسايگي هم ندارم وخداشاهداست که تابحال مستقيم يک نفرازآنان رانديده ام!. خوب است يک کسي بيايدوهم ازمن تحقيق کندواگرزمينه آن فراهم شدمن ازخصوصيات اخلاقي وعَمَلي شمارامقداري توضيح دهم تادست عوام فريبي شمابازشود!
کوچکترين آن که به نوبه خودبزرگترين است وجرم آن بسيارسنگين،شمانصايح علماءشيعه راوخصوصاًمقام معظم رهبري راکاملاًبه مسخره گرفته ايدوهرچه اين پيرمردمجتهدوپدرمعنوي ماوخسته دل ازامثال شمافريادمي زندکه نبايدبين شيعه وسني اختلاف انداخت وبارهاآن رانهي کرده وحرام دانسته اندولي شمابه اين مردبزرگ کج دهني کرده وعملاًدروبلاگ تان وديگروبلاگ هابدترين فحش هارابه برادران اهل سنت مي دهيدواينجورباعث خون شيعه شده وايشان راخون به دل مي کنيدنمي دانم که آقايان مسئول کجايندکه امثال شماهاراسرجاي خودنمي نشانند؟
4-اين سايت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است وهرکس به اين سايت سرمي زندنوعي احترام به آقاي خودگذاشته وهمينطورباعث دلگرمي گروه زحمت کش پاسخ به شبهات مذهبي شده است لذابايدامنيت اوتضمين باشدوهمين هم است پس مطمئن باشيدکه گروه فهيم پاسخ به شبهات شرعي خودرادراختياربي خردوجاهلي چون شماهانمي گذارندواطلاعات شخصي هيچ کس رابه هيچ کس ديگرنمي دهندومي داننندکه اين کارايشان خلاف اخلاق،خلاف دين وخلاق قانون است وطرف مقابل حق پيگيري دارد.
5-آقاي مدعي علم وفضل بروبجاي اين قيل وقال هاي بيهوده، معلومات خودرابالاببرکسي که هنوزانواع فرض راکه يکي ازآنهافرض محال است نمي داني ومي گوئيدبرفرض محال که شناسنامه تان شيعه باشد!البته اين کارتان بدنبودچون مقداري من خنديدم وشايدبابت خنداندن من ماجورباشيد
6-عزيزان گروه پاسخ به شبهات مذهبي وبويژه مديرمحترم خدافظ شماباشد
7-صفوي وهمدستان او.موتوابغيظکم.
حتماًبه جان مقام ولايت علني شودوالسلام
آقاي صفوي به خيالت خيلي خيلي هوشياري که اين سوال راازمن مي پرسي که درکدام مسابقات استاني کسب مقام نموده ام وازکشوري نمي پرسي؟ازعجايب شيخ مااين است شيره راخوردوگفت شيرين است!ازتجويدونغمات ومقامات بپرس تابرايت توضيح دهم دستگاه هاي هفتگانه اصلي صُنِعَ بِسَحَر=دستگاه صبا-نهاوند-عجم-بيات-سه گاه-حجاز و رَست ومابقي فرعي اندمثل رَمَل و...
ازتفسيرهم مي تواني سوال کني هرچه بلدبودم مي گويم گرچه احتمالاًمن بااين سايت ومخصوصاًشماممکن است خداحافظي کنم وفکرمي کنم اين کارمعقولي باشد.علت اينکه من اين کامنت راگذاشتم ديدم که هنوزهم شما بي تربيت هستيدوالاقصدسکوت داشتم.
351 | بخت النصر | Iran - Khorramshahr | ٢١:٢١ - ٢١ تير ١٣٩١ |
يک نفر در کشتي از ايران شکست خورده بود، فوري رفت لباس تيم ايران را پوشيد و پرچم ايران را در دست گرفت. به او گفتند چرا چنين مي‌کني؟ گفت: مي‌خواهم وقتي داور من را به عنوان بازنده اعلان مي‌کند لباس تيم ايران را بر تن داشته باشم، تا همگان فکر کنند ايران شکست خورده است!!! ***** حالا هم 1 ميليارد ابوبکريست چنان از نوکران و غلامان حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) شکست خورده اند که چاره را در اين ديده اند که تحت نام شيعيان و با ادعاي تشيع به ميدان بيايند و جهالت و حماقت و عناد و بت پرستي خود را به نام شيعيان تمام کنند!!! ***** واقعا بايد به اين حماقت استخبارات نجد خنديد که فکر مي‌کنند که با اين اعمال پوچ و ايذايي، مي‌تواند دين حضرت آدم (عليه السلام)، دين انبياء الهي و سرور انبياء حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله)، دين 14 معصوم (عليهم السلام) را «نابود» کند!! ***** موشوي طبريزي!!! آخر مگر امامت عمر بن خطاب، با آنهمه سال زندگي منافقانه در کنار نبي اکرم (صلي الله عليه و آله)، توانست اسلام را نابود کند که حال اربابانت در استخبارات نجد بتوانند پرچم اسلام را خاک کنند؟!!! مگر ابوبکرها و تيمورها و صدام ها و غزنوي ها و عثماني ها و عباسي ها و اموي ها ... توانستند اسلام را نابود کنند که حال چند تا استخباراتي بچه‌باز بتوانند بوسيله تو اسلام را از ميان بردارند؟!!! ***** صنمت عمر بن خطاب، زمين دزدي کرد، منبر دزدي کرد، محراب دزدي کرد، لقب دزدي کرد، اسم دزدي کرد، دختر دزدي کرد. ولي آيا عاقبت جز آتش دوزخ را به دست آورد؟ حال شما هم زمين شيعيان را بدزديد، مساجد آنها را بدزديد، القاب و اسامي آنها را بدزديد. آيا عاقبتي بهتر از ابوبکر خواهيد داشت؟ ***** عمري در قطيف زمين و نفت شيعيان را مي‌دزدد. عمري در ايران نام و القاب شيعيان را مي‌دزدد. چه کند که زمين دزدي و لقب دزدي و دختر دزدي اساس دين او است.
352 | مجيد م علي | Iran - Tehran | ٢٣:٠٢ - ٢١ تير ١٣٩١ |
با سلام تحريف سخن ديگران از مصاديق وهابيون است >>>>> بنده گفتم >>>>> ولي جناب تبريزي اين را بسياري از وهابيون حتي علماي اين فرقه ضاله براي اثبات درست بودن اباطيل خود حاضرند صدها مرتبه بيشتر از شما هم قسم بخورند و هم طلب مباهله كنند . نظر 341 : تاريخ: 20 تير 91 - 02:21:12 بنده گفتم : >>>>> 344 تاريخ: 20 تير 91 - 20:22:17 در طي سالهاي طولاني كه با وهابيون بودم متوجه شدم انها از بيان كلمه زيبا و مهم و اسان """ سلام """ خود داري ميكنند شايد از بيان ان اكراه دارند شايد . شما فرموديد >>>> نظر : 350 21 تير 91 - 16:00:13 حتي سخن خودرابامخاطب خودباسلام شروع کندوآنقدرروحيه خشن وپرخاشگري دراوعجين شده که مست فحش وتهمت است!وجالب اينکه بگفته خودمجيداين ازخصوصيات وهابيون است! در ضمن اي کاش جواب نظر شماره 348- تاريخ: 21 تير 91 - 01:03:37 را مي داديد . اخه خود شما فرموديد : نظر 343 تاريخ: 20 تير 91 - 05:50:17 >>>>> چندين باره درزمينه هاي قرائت ومفاهيم وتفسير،رتبه هاي مختلف ازاستاني تاکشوري راکسب کرده ام ان شاء الله اين نظر بنده را دليل بر توهين ندانيد .. لبيک يا علي
353 | عليرضا ن | | ٠٢:٠٧ - ٢٢ تير ١٣٩١ |
با سلام جناب عليرضا موسوي تبريزي ، کسي که جانشيني حضرت علي (ع) را از راه نص ثابت مي داند و وي را براي اين مهم از هر کس ديگري شايسته و سزاوار بداند و حضرت علي (ع) را بعد از پيامبر (ص) محور تفکر خويش قرار دهد، که بحمدالله از نوشته يتان اين گونه بر مي ايد ، صدر در صد شيعه هستيد. و ما نيز بايد اين رفتار امام صادق (ع) را الگو قرار دهيم: ابن ابي العوجا با رفقاي مادي مسلکش، در مسجد پيامبر نشسته بودند و درباره شخصيت پيامبر و انکار صانع عالم ، سخن مي گفتند. مفضل که از شاگردان امام صادق بود، وقتي سخنان کفرآميز آنان را شنيد، بر آشفت و فرياد زد اي دشمنان خدا! خالق و مدبر را انکار مي کنيد؟ ابن ابي العوجا که مفضل را نمي شناخت گفت: از کدام گروهي؟ اگر از اهل کلامي،بيا باهم به بحث بنشينيم و اگر از ياران جعفر بن محمدي که او با ما اين گونه سخن نمي گويد. گاهي حرفهاي تندتر و کفرآميز تر از اينها که شنيدي، در محضر وي مي گوييم ، ولي او با کمال بردباري و متانت، حرفهاي ما را مي شنود و صبر مي کند تا آنچه را در انديشه داريم بگوييم تا جايي که کلمه اي باقي نماند و در مدتي که ما سخن مي گوييم چنان با دقت و حوصله حرفها و دلايل ما را گوش مي دهد که ما گمان مي کنيم، تسليم عقيده ما شده است و پس از ان، با ملايمت تمام و مهرباني با جملاتي کوتاه و پر مغز شروع مي کند به پاسخ دهي. تو اگر از ياران او هستي بسان او با ما سخن بگو.
354 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | Iran - Tehran | ٠٣:٤١ - ٢٢ تير ١٣٩١ |
آقا يا خانم بيسواد و بيمار "اليرزا موصوي طبريزضي" بقول خودت با دقت بخوان گفته اي: ... آقاي صفوي وهمدستان ونوچه هاي اوگرچه قصدداشتم که اصلاًواردبحث دراين حوزه نشوم ومواردي رادراين خصوص به گروه محترم پاسخ به شبهات مذهبي وگرفتارجاهلاني چون شماتوضيح داده ام ولي ديدم بدنيست که چندجمله کوتاه به شماي چندنفرانگل و ناخلف بگويم تاخيلي پرّونشويد جواب: از کي تا حالا شما بجاي گروه پاسخ به شبهات پاسخ مي گوئيد ؟! گمراهاني مانند تو بقدري حقير هستند که به دليل اينکه چيزي از خود براي ارائه ندارند، سعي مي کنند از ديگران مايه بگذارند! شما اگر چيزي در چنته داري از خودت مايه بگذار بچه جان !!! جالب است که طبق گفتار خودت حاضر نيستي عمربن خطا را حتي بي شرم و بي حياء بداني اما شيعيان را انگل و ناخلف مي خواني !!! گفته اي: شمادرچندکامنت بالاتر يک اهانت بزرگي رابه گروه پاسخ به شبهات مذهبي وبلکه همه کاربران آنان نموده ايدودرواقع بااين نظرخودآنان راجاسوس جلوه داده واين سايت غني وارزشمندايشان رابه پايگاه ارعاب تبديل نموده ايدتاديگرکسي احساس امنيت نکندودرنتيجه ضريب کابران اين سايت بااين فتواي بي بديل شماريزش قابل ملاحظه اي خواهدداشت شماازايشان خواسته ايدتاآي پي من رابه اين وآن بدهندفقط به جرم اينکه شمابه خيال باطل خودگمان کرده ايدکه من وهابي هستم ومن درپاسخ شمابايدبگويم که علت اينکه شمااين نظراعجوبه گانه را داده ايدبه چندعلت است وسرفصل آن اين است که شما روحيه دلاوري وشجاعت من رانمي دانيدوازسابقه من خبرنداريد!من باشمارش برايتان توضيح خواهم داد جواب: کداميک از سخنان بنده اهانت محسوب ميشود ؟ آيا منظورتان همان حديث ثقلين يا آيات شريف قرآن کريم در خصوص لعن مستقيم خداوند و ملائکه و همه ي مردم بر گمراهان و گمراه کنندگان است؟! يا افشاي عقايد وهابيت در مدعي شيعه اي مانند شما که ماهيت شما را به همگان معرفي مي کند ؟ آمار سايت هم که خلاف نظر شما را ثابت مي کند ! در ضمن منظور شما از گروه محترم پاسخ به شبهات کدام گروه است ؟! آيا منظور شما همان گروهي است که حضرتعالي در نظرات قبلي آنان را حتي بدتر از يهود خوانده ايد ؟؟!!!!! اين نظر خود شماست که در سايت هم موجود است: 289 نام و نام خانوادگي: عليرضاموسوي تبريزي - تاريخ: 06 خرداد 91 - 23:32:46 سلام.واقعاًشماگروه پاسخ به شبهات ازيهودهم بدتروبيشتراهل تحريف مي باشيد!شمانظرات منطقي راحذف مي کنيد!چرانظرآن برادري ازيزد.صادق،که شراط اقليمي وفرهنگي عرب رادرازدواج دختران کم سن وسال ورشدبالاي دختران عرب به تائيدروايت توضيح داده بودحذف نموديد؟براي من نظرايشان خيلي جالب وعقلي بود. البته بقيه ي کامنتهاي شما هم به همين شکل است! هنر شما همين است، از توهين به تمام کاربران و شيعياني که با نظرات تو مخالفت کرده اند گرفته تا تقسيم بهشت و جهنم به بندگان خدا و ... که نشان از سخنان متکبرانه و تآثير به اصطلاح کارشناسان شبکه وهابي "کلمه" و نوعي بيماري روحي و رواني در شما دارد. جناب مصوي طبريضي بيمار رواني نفاق شما کاملا آشکار است و هر کسي که نظرات شما را بخواند براحتي مي تواند به اين نتيجه برسد در ضمن مگر شما قانون نظام مقدس جمهوري اسلامي را قبول نداريد ؟ مگر وزارت اطلاعات را قبول نداريد ؟ پس چرا اولا آن بزرگواران را با لفظ " اين و آن " نام برده ايد ؟ ثانيآ آنرا که حساب پاک است از محاسبه چه باک است ؟! ثالثا همانطور که در نظرات بنده ثبت شده است، من به گروه محترم پاسخ به شبهات عرض کردم که آي پي هر دو نفرمان را در اختيار آن عزيزان زحمتکش وزارت اطلاعات و با هر مرجع ذي صلاح قرار دهند تا حق از ناحق مشخص شود، مغالطع و ترس شما چه دليلي دارد ؟! مگر ادعا نمي کنيد که به کسب مقام قرآني دست پيدا کرده ايد ؟! پس چرا از مقامات ذيربط وحشت داريد ؟! مگر پيشنهاد مباهله ندادي ؟! من هم قبول کردم چرا مثل هميشه فرار مي کني ؟! ادعا کرده ايد داراي روحيه دلاوري و ... هستيد ! پس ديگر فرارتان براي چيست ؟! بر خلاف شما بنده از خود چيزي نگفته و ادعائي هم ندارم ولي مطمئنم که شما به هيچوجه صادق نبوده و نيستيد و هيچوقت هم در هيچ مرجع قانوني حاضر نخواهيد شد، حتي اگر قرار باشد در مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف حاضر شويد هم امتناع خواهيد کرد. واقعا خنده دار است که از طرفي پيشنهاد من را مبني بر بررسي کارشناسانه ي قانوني توسط وزارت اطلاعات و يا مسئولين ذيربط رد مي کنيد و از آن هراس داريد و مسئولين را " اين و آن " قلمداد مي کنيد، و از سوي ديگر در خواست مي کنيد تا يک نفر بيايد و در مورد شما تحقيق کند !!! در مورد فرمايش مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي (مدظله العالي) بهتر است متن کلام ايشان را بدقت بخوانيد. بنده در بحثها و مناظراتم تنها کتابهاي اهل سنت را مستمسک بحث قرار داده و فقط به مطالبي اشاره کرده ام که در کتابهاي صحيح اهل سنت موجود است. اگر واقعا مطلبي از آن کتابها را توهين ميدانيد، برويد يقه ي نويسندگان آن کتب و نيز علماي اهل سنت و تابعين را گرفته و همچنين جلوي چاپ اين کتابها را بگيريد که به فرمايش مقام معظم رهبري عمل کرده باشيد و بقول خودتان به کسي توهسن نشده باشد. چرا فرمايش آن بزرگوار را نصفه و نيمه بيان مي کنيد ؟! ايشان فرمودند اولا اهل بصيرت باشيد ثانيآ بحث علمي هيچ اشکالي ندارد. شما بجاي اين حرفها سعي کنيد سؤالات دوستان را که مدام در حال فرار از آن هستيد را پاسخ دهيد تا ماهيت علمي و اهداف شخص شما بر اي همه شفاف گردد، نه اينکه از همان اول با توهين وارد سايت شده و به عمربن خطا و پيروانش دُم تکان بدهيد. ما طبق نظر خودتان به شما پيشنهادي کرديم اما شما بجاي احترام به نظر خود که قطعا از محبت شما به عمربن خطا نشآت ميگيرد پيشنهاد ما را که حتي قابل قياس با بي شرمي عمربن خطا هم نبود، بي شرمانه خطاب کرديد و حاضر نشد همان واژه را در برابر فعل عمربن خطا که طبق روايات بسي بي شرمانه و زورگويانه و وقيحانه و مبتني بر کفر بوده است را نتوانستيد به محبوب خود عمر نسبت دهيد و همچنان سعي کرديد که حقايق را زير پا گذاشته و به عمر دُم تکان دهيد !!! شما در آخرين کامنت خود گفتي: اين سايت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است وهرکس به اين سايت سرمي زند نوعي احترام به آقاي خودگذاشته وهمينطورباعث دلگرمي گروه زحمت کش پاسخ به شبهات مذهبي شده است لذابايدامنيت اوتضمين باشدوهمين هم است پس مطمئن باشيدکه گروه فهيم پاسخ به شبهات شرعي خودرادراختياربي خردوجاهلي چون شماهانمي گذارندواطلاعات شخصي هيچ کس رابه هيچ کس ديگرنمي دهندومي داننندکه اين کارايشان خلاف اخلاق،خلاف دين وخلاق قانون است وطرف مقابل حق پيگيري دارد جواب: منظور از دلگرمي اين گروه محترم، همان کامنت شماست که آنان را از يهود بدتر خوانده ايد ؟! آيا با اينکار شما مخصوصا اگر بر فرض محال شيعه باشيد آنها مي توانند بقول خودتان دلگرمي داشته باشند ؟! آن بزرگواران براي اينکه حق خود را از تو بگيرند سراغ چه کسي بايد بروند ؟! آيا همين نظر شما نفاق مبتني بر ذات و عقيده ي منحط شما را ثابت نمي کند ؟! اصلا يکي از دلايل ترس و فرار شما از جواب به سؤالات بنده و دوستان همين مسئله ي نفاق شماست !!! گفته اي: آقاي مدعي علم وفضل بروبجاي اين قيل وقال هاي بيهوده، معلومات خودرابالاببرکسي که هنوزانواع فرض راکه يکي ازآنهافرض محال است نمي داني ومي گوئيدبرفرض محال که شناسنامه تان شيعه باشد!البته اين کارتان بدنبودچون مقداري من خنديدم وشايدبابت خنداندن من ماجورباشيد جواب: کجاي سخنان بنده بوي اظهار علم و فضل مي دهد ؟! بهتر نيست به کامنتهاي خودت نگاهي بيندازي تا معلوم شود چه کسي اظهار فضل کرده است ؟! در مورد فرض محال شيعگي شما هم شکي نيست، در واقع اگر شما معني جمله مرا نمي فهميد به من ربطي ندارد، ضمن اينکه عدم فهم از سوي شما کاملا امري طبيعي است، زيرا اگر از شعور کافي بر خوردار بوديد قطعا مي فهميديد که شيعه اي با تفکرات شما يعني بدتر از وهابيت ولاغير. در آخر هم بهتر است به سؤالات ادعاهاي خودت جامع ي عمل بپوشاني چون سابقه بنده روشن است و دوستان مي دانند که تا مسئه اي را روشن نکنم ساکت نخواهم ماند و ميدانم که از ورود ناشيانه به چنين بحث مهمي مثل ... پشيماني اما غرور عمري ات بتو اجازه نمي دهد حقيقت را بپذيري ! توصيه ميکنم از بندگي شيطان (وهابيت) خارج شود و مباهله حضوري را بپذير و براي روشن شدن حقيقت در محاکم قانوني حاضر شويم تا صحت سخنان شما و بنده براي هدايت ديگر دوستان ثابت شود. در واقع هدف بنده همين است و مطئن باش تا حق کساني که در کامنتهايت به آنان توهين کرده اي را از تو نگيرم به افشاءگري خواهم پرداخت تا بر شياطين وهابيت ثابت شود که اينگونه رقاصي هاي مبتني بر نفاق و خدمت به عمر تحت عنوان نام مبارک شيعه ديگر براي آنان و اربابان تو کارساز نيست و بقول دانشمند گرامي جناب آيت الله دکتر حسيني قزويني بزرگوار اين ترفند ها نخ نما و قديمي شده است. اين نوع نگرش ها و اين نوع شبهه افکني ها نه تنها کمکي به وهابيت نمي کند بلکه همانطور که اکنون به فلاکت افتاده و مفتضح شده ايد به ضرر شماست ! در ماندگي و دستپاچگي شما به حدي رسيده است که اختيار خود را از دست داده و به پاچه گيري اقدام کرده ايد بهتر است از اين به بعد اگر نظري را در سايت قرار مي دهيد بيشتر دقت کنيد تا خدائي نکرده دچار سکته مغزي يا احيانآ سکته عقيدتي مبتني بر عقايد ضاله وهابيت نشويد، مخصوصا زماني که مشغول تايپ مي شويد. توصيه نهائي من به تو اين است: شيطان را از خود دور کن غرور کاذب بر گرفته از هر چيزي که در تو پديد آمده است را به زباله دان افکن عقايد ضاله آتش بزن طبق مولايمان امير المؤمنين حضرت علي بن ابطالب عليه السلام رو در رو به عمر و عمري ابوبکر و بکري بگو : شما دو نفر اي عمر و اي ابوبکر ، خائن ، گناهکار و حيله گر هستيد، تا بشود تو را پيرو او ناميد در غير اينصورت جلسه رقاصي خود را تعطيل کن مباهله حضوري و بررسي کارشناسانه ي توسط مسئولين ذيربط فراموش نشود. بي صبرانه منتظرم. آنرا که حساب پاک است از محاسبه چه باک است خدا شاهد است که خيلي از حرفها را سانسور کردم يا حق
355 | ركسانا | | ٠٩:١٠ - ٢٢ تير ١٣٩١ |
سلام با توجه به انچه که اقاي کليني از امام صادق نقل کرده است دو نظريه اي که ميگويد ام کلثوم دختر حضرت علي نبوده است وهمچنين اين ازدواج صورت نگرفته رد است. من نميدانم کساني که چنين اظهاراتي را بيان مي کنند از کتب اهل تشيع خبر ندارند . امام جعفر صادق (عليه‌السلام) در مورد ازدواج ام کلثوم فرمود: «إنّ ذلک فرج غُصبناه» اين ناموسي است که از ما غصب شده است». (کليني الکافي، ج 5، ص 346، ح 1 و 2، سال 1367ش، دارالکتب الاسلامية، طهران) اين جملات مي رسانند که اين ازدواج صورت گرفته است وام کلثوم ناموس حضرت علي يعني دختر وي بوده است.
356 | ركسانا | Kazakhstan - Astana | ٠٩:١٦ - ٢٢ تير ١٣٩١ |
گروه پاسخ به شبهات

لطفا نظرات توهين اميز وتمسخراميز را تاييد نکنيد. چنين نظراتي در خور اين سايت نيست.
357 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | Iran - Tehran | ١٢:٢٤ - ٢٢ تير ١٣٩١ |
سلام عليکم نمونه اي ديگر از خواستگاري عمربن خطا البته مطمئنم اين بار دل درد جناب " اليرزا موصوي طبريضي " بيشتر خواهد شد !!! عبدالله، فرزند أبي‌بکر، زني به نام عاتکه داشت که گويا در مقابل مقداري مال و اموال، با او شرط کرده بود که بعد از وفاتش شوهر نکند. عاتکه هم شرط را پذيرفته و زندگي مي‌کرد تا اينکه شوهرش از دنيا رفت. بعد از وفات شوهر، عاتکه به شرط خود وفا کرده و بنا کرد از ازدواج امتناع نمايد درحالي‌که خواستگاراني داشت. يکي از اين خواستگاران، عـُمـَر بود که يک‌بار به وليّ عاتکه مراجعه کرده و از او خواست نزد عاتکه، يادي از او کند. وليّ، چنين کرد اما عاتکه، خواستگاري عـُمـَر را هم رد نمود. عمر از وليّ خواست که عاتکه را به عقد او در آورد و او نيز چنين کرد. سپس برخاست و به منزل عاتکه وارد گرديده و با او گلاويز شد. عمر و عاتکه آن‌قدر با هم کارزار کردند تا اينکه عمر، چيره گشت و با او آميزش نمود. کارش که تمام شد، با تنفر و اَه‌اَه‌گويان، برخاسته و بيرون شد و ديگر سراغي از عاتکه نگرفت. جدايي به درازا انجاميد تا اين‌که خود عاتکه، کسي فرستاد که بيا که بهر تو آماده‌ام. أخبرنا عفان‌بن‌مسلم حدثنا حمادبن‌سلمة أخبرنا علي‌بن‌زيد: أن عاتکةبنت‌زيد کانت تحت عبدالله‌بن‌أبي‌بکر فمات عنها و اشترط عليها أن لاتزوج بعده فتبتلت و جعلت لاتزوج و جعل الرجال يخطبونها و جعلت تأبى فقال عمر لوليها: اذکرني لها فذکره لها فأبت عمر أيضاً فقال عمر: زوجنيها فزوجه إياها فأتاها عمر فدخل عليها فعارکها حتى غلبها على نفسها فنکحها فلما فرغ قال: أف أف أف أفف بها ثم خرج من عندها و ترکها لا يأتيها فأرسلت إليه مولاة لها أن تعال فإني سأتهيأ لک. (الطبقات‌الکبرى، ابن‌سعد ج8 ص265) چنين خليفه اي قطعآ عامل يهود بود و آئين يهود را بنام اسلام نکته به نکته و مو به مو اجراع ميکرد و برخلاف آيه 51 سوره مبارکه مائده يهوديان از دوستان نزديک خلفاي ثلاثه بوده و يهودياني از جمله ابوهريره ها و کعب الاحبارها بعنوان منبع حديثي اهل سنت به شمار ميروند و اين نشان از جايگاه رفيع يهود در ميان اهل سنت دارد. اليرزا موصوي طبريزضي براي رفع دل درد ميتواني يک نظر ديگر که همراه با توهين به شيعيان است بنويسي البته اين بار مواظب باش که حرفهايت همانند گذشته به افشاي ماهيتت کمک نکند زيرا تا مرد سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد.
358 | ابو زينب | | ٢٠:٠٣ - ٢٢ تير ١٣٩١ |
سلام

جناب تبريزي

آيا اينهمه توهين و افتراء و جفنگياتي که به برادران شيعه نسبت داده ايد، چيزي بجز ارادتتان به عمربن خطاب را ثابت مي کند ؟!!!
مشخص است که شما مشکل بزرگي در عقيده خود داريد.
واقعا نميدانم شما از عقل و علم و منطق و استدلال چيزي مي دانيد يا خير؟
اما در اين بحثها براي من ثابت شد که مشکل شما بقدري با شيعه عناد و دشمني داري که حاضري براحتي بر هر شيعه اي که مخالف نظر توست توهين کني و همان فعل را حاضر نيستي در حق غاصبين ولايت و ظالمين به اهل بيت عليهم السلام بپذيري تا جائيکه حاضر مي شوي بخاطر عمربن خطاب به شيعيان ناسزا بگوئي !
آيا اين يکي از آموزه قرآني شماست که ادعا کرده ايد از قاريان ممتاز بوده و موفق به کشب مقام استاني و کشوري شده ايد ؟!
بفرمائيد ديگر چه مقامي کسب کرده ايد؟
البته به شما موفق به کسب مقام برتر در رشته توهين به شيعيان شده باشيد!
واقعا ابر شما متآسفم که حتي يک سؤال از شيعيان نتوانستيد پاسخ دهيد و همواره دد صدد توهين به شيعه بخاطر عمربن خطاب بوده ايد!
شما که شهامت آنرا نداريد دختر دزدي عمر را بي شرمانه اعلام کنيد، چرا پيشنهاد سعيد حسيني را بي شرمانه اعلام کرديد؟!
ايا اين خود بزرگترين دليل بر نفاق شما نيست؟!
شما بخاطر عمربن خطاب شيعيان را انگل حساب کرديد !!!
آيا اين اساس عقيده شما را اثبات نمي کند؟!!!
از همکان ابتداي ورود به سايت با ادبيات طلباکارانه و بسيار سخيف گروه محترم پاسخ به شبهات را بدتر از يهود خوانديد !!!
دوستان مي توانند بروند و نظرات آقاي موسوي را مطالعه کنند.
واقعا تعبير صحيحي را جناب بخت النصر براي شما بکار برده اند، جناب رقاصي براي عمر جز بي آبروئي براي شما حاصل ديگري ندارد

سؤال جناب حسيني را من هم از شما دارم.
در کدام مسابقات موفق به کسب مقام کشوري و يا استاني شده ايد؟

يا علي
359 | عليرضاموسوي تبريزي | | ٢٠:٢٥ - ٢٢ تير ١٣٩١ |
باسلام وصلوات برمحمدواهل بيت معصوم واطهاراوعليهم السلام. جان ومال من و دار وندارمن، فداي اسلام ناب محمدي وقرآن کريم،اين معجزه جاويداحمدي وسيره وهدف پيامبروائمه طاهرين، سلام الله عليهم وعلي جميع الانبياءوالمرسلين وجميع عبادالله الصالحين. وسلام خدمت برادرمحترم،وزين ومومن عليرضان، مطالب شماراخوانده وسعي خواهم کردتاحتي الامکان به آن عمل کنم چون که نصيحت امام صادق عليه السلام است وبرمن است که بدان پايبندبوده وتخطّي نکنم وهرچندتاالان هم روش من همين بوده است واگرهم يکي دوموردکمي تندي نموده ام درقبال انبوهي ازفحش هاوتهمت هاوتمسخرهائي بوده که بحمدالله سندآن موجوداست. همان آقائي که شمااورانصيحت کرده ايد،واعجبا!ازيکطرف بابت نصيحت شما،ازشماتشکرمي کندوازطرف ديگرذره اي بحال او تاثيرنگذاشته واو وهمدستانش دقيقاًبا دهان بدبو و متعفّنِ پرازفحش وتمسخروتوهين، براي من مطلب مي نويسند!سواءعليهم اَ اَنذرتَهم ام لم تُنذرهُم لايومنون! جداًچه زيباگفت آن دانشمندبزرگ که:کتاب هرکس آئينه عقل اوست! البته ناگفته نماندکه اين مباحثات، فوائدبسياري براي من داشت!وازجمله آشنائي من باافرادي مثل شمابرادرعليرضان، وقليل ماهم، وديگراينکه باديدن اينگونه برخوردهاازاين قوم لُدّ وبي تربيت وفحاّش،اعتقادم نسبت به تحقيقات بسياري که کرده وبه آن رسيده بودم صدبرابرشد! باتشکرازبرادرعليرضان وگروه محترم پاسخ به شبهات مذهبي.وصلي الله علي سيدنامحمدواله وسلم.
360 | مجيد م علي | | ٢١:٠٥ - ٢٢ تير ١٣٩١ |
الله اکبر
با سلام

جناب رکسانا اين را چه ميگوييد :

محمدبن ابي‌بكر، از همان سنين كودكي، با حضرت علي(عليه‎السلام) ‌آشنا شد، بعد از مرگ ابوبكر، و ازدواج اسماء با حضرت علي(عليه‎السلام)‌، محمد در خانه آن حضرت پرورش يافت و از نزديك با شيوه‌ زندگي امام علي(عليه‎السلام) و سيره‌ آن حضرت آشنا شد، و اين باعث شد كه محمد علاقه‌ وافري به حضرت پيدا كند، حضرت علي(عليه‎السلام) نيز متقابلاً محمد را دوست مي‌داشت و مي‌فرمود: «محمد از صلب ابوبكر و فرزند من است.»

الغارات، ص 158، مؤلف ابراهيم بن محمد ثقفي كوفي

لبيک يا علي
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8] [9] [10] [11] [12] [13]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها