2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
نسبت هذيان به رسول گرامي !!!
کد مطلب: ٦٢٧٧ تاریخ انتشار: ٢١ آذر ١٣٨٦ تعداد بازدید: 23269
فتنه وهابیت » شناخت وهابیت
نسبت هذيان به رسول گرامي !!!

يازده اشكال اساسي بر عملكرد عمر و همراهان او :



11 - هنگامي كه پيامبر ( ص ) در بستر بيماري فرمودند : « دوات و قلم بياوريد تا چيزي برايتان بنويسم كه هرگز گمراه نشويد » . چرا عمر گفت : « درد بر اوغلبه كرده و كتاب خدا ما را بس است » ؛ « إنّ النبيّ - صلي اللّه عليه وسلم - قد غلب عليه الوجع ، وعندكم القرآن حسبنا كتاب اللّه » صحيح البخاري ، ج 7 ص 9 ، كتاب المرضي باب قول المريض قوموا عنّي ؛ و ج 5 ص 137 كتاب المغازي ، باب مرض النبي - صلي اللّه عليه وسلم - ووفاته ؛ صحيح مسلم في آخر كتاب الوصيّة ، ج 5 ، ص 76 . .



وياگفتند : رسول گرامي ( ص ) هذيان مي‏گويد : « إنّ رسول‏اللَّه - صلي اللّه عليه وسلم - يهجر » ، نستجير باللّه ، ( كبرت كلمة تخرج من أفواههم ) الكهف : 5 . .



و اين قضيّه به قدري درد آور بود كه وقتي ابن عبّاس به ياد آن مي‏افتاد ، اشك چشمانش همانند دانه‏هاي مرواريد از گونه‏هايش سرازير مي‏گشت‏ عن ابن‏عبّاس قال : « يوم الخميس وما يوم الخميس ، ثمّ جعل تسيل دموعه حتّي رأيت علي خدّيه كأنّها نظام اللؤلؤ قال : قال رسول اللّه : ائتوني بالكتف والدواة ( او اللوح والدواة ) اكتب لكم كتاباً لن تضلّوا بعده أبداً فقالوا : إنّ رسول اللّه - صلي اللّه عليه وسلم - يهجر » . صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 76 كتاب الوصيّة باب ترك الوصية لمن ليس عنده شي‏ء ، صحيح البخاري ، ج 4 ص 31 ، كتاب الجهاد والسير . .



در رابطه با اين حديث كه در صحيح بخاري و مسلم وساير كتب صحاح آمده چند سؤال مطرح است :



1 - آيا اين سخن عمر ، مخالف با قرآن نيست كه مي‏فرمايد : ( ما ينطق عن الهوي إن هو إلّا وحي يوحي ) عن ابن‏عبّاس قال : « يوم الخميس وما يوم الخميس ، ثمّ جعل تسيل دموعه حتّي رأيت علي خدّيه كأنّها نظام اللؤلؤ قال : قال رسول اللّه : ائتوني بالكتف والدواة ( او اللوح والدواة ) اكتب لكم كتاباً لن تضلّوا بعده أبداً فقالوا : إنّ رسول اللّه - صلي اللّه عليه وسلم - يهجر » . صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 76 كتاب الوصيّة باب ترك الوصية لمن ليس عنده شي‏ء ، صحيح البخاري ، ج 4 ص 31 ، كتاب الجهاد والسير . النجم : 4 . ؛ پيامبر گرامي ( ص ) از روي هواي نفس سخن نمي‏گويد و تمام سخنان او بر مبناي وحي الهي است .



2 - عمر كه گفت : كتاب خداوند براي ما كافي است « حسبنا كتاب اللّه » ، اين مخالفت عملي عمر ، با سنّت رسول اكرم ( ص ) نيست؟



چون سخن رسول اكرم ( ص ) كه فرمود : چيزي بنويسم كه شما را از گمراهي مصون بدارد ، مربوط به مطالب عادي و شخصي نبود ، بلكه داراي اهمّيّت ويژه بود و از بهترين مصاديق سنّت به شمار مي‏رفت .



3 - آيا مخالفت عمر و همراهان وي با دستور رسول اكرم ( ص ) ، مخالفت با قرآن نيست كه مي‏گويد : از اوامر پيامبر اطاعت و از نواهي حضرت اجتناب نماييد : ( ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا ) الحشر : 7 . .







4 - آيا سخن بخاري كه مي‏گويد : مردم در كنار بستر رسول اكرم ( ص ) سر و صدا كردند و اختلاف كردند ، آيا مخالفت با قرآن نكردند كه از هر گونه سرو صدا در كنار حضرت ، نهي نموده و آن را باعث حبط و نابودي اعمال مي‏داند : ( يا أيّها الذين آمنوا لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النّبي ولا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض أن تحبط أعمالكم وأنتم لا تشعرون ) الحجرات : 2 . .



5 - آيا اختلاف صحابه و تن ندادن به سخن رسول اكرم ( ص ) مخالفت با قرآن نيست كه دستور مي‏دهد در موارد اختلاف بر همگان واجب هست كه تسليم نظريّه پيامبر ( ص ) باشند و كساني را كه نظر آن حضرت را نمي‏پذيرند ، مؤمن نمي‏داند : ( فلا وربّك لا يؤمنون حتّي يحكّموك فيما شجر بينهم ثمّ لا يجدوا في‏أنفسهم حرجاً ممّا قضيت ويسلّموا تسليماً ) النساء : 65 . .



6 - پيامبر گرامي ( ص ) تصميم داشت چيزي بنويسد كه مانع گمراهي امّت باشد ، آيا ممانعت از نوشتن چنين مطلب مهمّي ، سبب گمراهي مردم نشد؟



آيا سخن حضرت را تصديق نمي‏كنيد و يا آن را پذيرفته و تصديق مي‏كنيد ، در صورت دوّم آيا ضلالتي صورت گرفته يا منكر آن هستيد؟ و اگر قبول داريد ، چه ضلالتي دامنگير جامعه اسلامي ، جز انحراف از امر خلافت منصوص صورت گرفته است؟



7 - در برابر عمر و هم‏داستانهايش كه مخالف با وصيّت نوشتن رسول خدا ( ص ) بودند ، افرادي هم بودند كه تلاش در نوشتن اين وصيّتنامه داشتند : « منهم من‏يقول : قرّبوا يكتب لكم‏النبي -صلي‏اللَّه عليه وسلم- كتاباً لا تضلّوا بعده ومنهم من يقول : ما قال عمر » صحيح البخاري ، ج 7 ، ص 9 ، كتاب المرضي باب قول المريض قوموا عنّي ؛ صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 75 ، آخر كتاب الوصية . .



وحتّي زنان پيامبر ( ص ) نيز به همفكران عمر اعتراض كردند كه با اهانت عمر و دفاع رسول ( ص ) مواجه شدند : « فقالت النسوة من وراء الستر : ألا تسمعون ما يقول رسول اللّه؟! قال عمر : فقلت إنّكنّ صواحبات يوسف ، إذا مرض رسول اللّه ، عصرتنّ أعينكنّ ، وإذا صحّ ، ركبتنّ عنقه! قال : فقال رسول اللَّه : دعوهنّ فإنهنّ خير منكم » الطبقات الكبري لابن سعد ، ج‏2 ، ص 244 ، المعجم الأوسط للطبراني ، ج 5 ص 288 ؛ مجمع‏الزوائد للهيثمي الشافعي ، ج 9 ص 34 ؛ كنز العمال ، ج 5 ص 644 ، ح 14133 . ؛ زنان از پشت پرده صدا زدند : مگر سخن رسول گرامي ( ص ) را نمي‏شنويد؟ عمر گفت : شما همانند دلباختگان يوسف هستيد كه به هنگام مريضي پيامبر ( ص ) اشگ شما جاري مي‏شود ، و به وقت سلامتي حضرت ، برگردن او سوار مي‏شويد .



رسول گرامي ( ص ) فرمود : متعرّض آنان نشويد وآنها را به حال خود واگذاريد ، زيرا آنان از شما بهتر هستند .







راستي ، چه شدكه عمر و همراهان او ، بر تيم مقابل غلبه كردند؟ و كار كداميك از اين دو گروه مخالف قرآن و سنّت پيامبر بود؟


Share
1 | جعفر مرادي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠١ مهر ١٣٨٧ |
بنام خدا
با سلام خدمت دكتر قزويني
پيشنهاد مي كنم تمام نقل هاي هفت گانه بخاري از حديث را كه در كتاب العلم - كتاب الاعتصام - كتاب الجهادو... آمده تك تك بياوريد و با هم مقايسه كنيد كه از اين مقايسه پيام هاي زيادي به دست مي آيد
2 | شيعه مرتضي علي | | ١٢:٠٠ - ١٥ اسفند ١٣٨٧ |
2
 
12
پاسخ نظر
به نام خداوند
خدمت جناب دكتر قزويني و همكاران گراميشان سلام و خسته نباشيد عرض مي كنم
خدا خيرتان دهد كه حقايق را آشكار مي كنيد اميدوارم هميشه موفق و پيروز باشيد.
3 | سني | | ١٢:٠٠ - ٠٧ شهریور ١٣٨٨ |
15
 
2
پاسخ نظر
شما يك طرفه مي نويسيد و نظرات و دفاعيات اهل سنت را ناديده مي گيريد و نظريات و سخنان و حديثها را با تصرف و تخليص بي حد مي نويسيد.
1 |جواب اصلی اهل تسنن ها||٢١:٥٤ - ١٥ اسفند ١٣٩٩ |
1
 
3
شما که اهل واقعیت وتحقیق هستید ....دفاعیات اهل تسنن میدونید چی هست ؟
1- میگن این روایت ضعیف و غیر معتبر هست درصورتی که در صحیح مسلم وبخارا امده است
2-میگویند منظور اینجا این است که قران کافی و نیازی به سخنان پیامبر نیست (درصورتی که پیامبر خودشون فرمودند ما مفسران قرانیم و بار ها در حدیث ثقلین که اتفاقا منابع این هم در کتب معتبر اهل تسنن از جمله صحیح مسلم ومستدرک الصالحین .... امده هست که فرمودند قران وامامت با هم هست وقران به تنهایی کافی نیست ....

توجیهات دیگر که چون خیلی الکی وپیش پا افتاده هست که ارزش بحث کردن نداره ...
مانند : استفهام انکاره این جمله (پس چرا پیامبر ناراحت شدند؟؟؟؟)

جالبه مقداری کثیری از این احادیث موجود هست اما بازم بعضی ها به دنبال حقیقت واصل دین نمی گردند
4 | حسين | | ١٢:٠٠ - ١٤ مهر ١٣٨٨ |
1
 
15
پاسخ نظر
جناب سني شما دفاع بفرماييد ممنون ميشيم تاببينيم درمقابل حقائق چگونه دفاع مي فرماييد
5 | محمد | | ٢٣:١٣ - ٢٤ آذر ١٣٨٩ |
با سلام به قول دوست عزيزم آقا حسين دفاعي دارين بفرماييد .جناب سني ديگه حرفي براي گفتن باقي نمونده همه چي مثل روز روشنه .
6 | نجات قاضي پور | | ٢٣:٣٢ - ١٢ دي ١٣٨٩ |
سلام اهل سنت اين را شبه ميدانند. و ميخواهند رد كنند و در اي ناره دلايلي مي آورند لطفا در مورد دلايل آنها توضبح دهيد ممنون و اين كه چرا منابع شماره ي 2 و 3 را اصلا ذكر نكرديد؟
7 | حسن جباري | | ١٨:٤٦ - ٣٠ آبان ١٣٩٠ |
استادگرانقدرجناب آقاي قزويني شمابهترازبنده واقفيد حضرت محمدص باتوجه به قدرت وبينش پيامبرانه ميدانستند که بعدازوي چه حوادثي پيش خواهد آمد درمقاطعي مختلف سعي کرد معيارسنجش يک مسلمان وعلت برتري تقوي برساير مزيتها رابيان وامت راارشادفرمايند. سعي کردند نزديکترين فردازنظرايمان وتقوي را مستقيم وغيرمستقيم تاعيدغديرکه ميخواهد خواسته الهي راابلاغ فرمايندبرهمه بفهماند. درقضيه مباهله،برادرخواندگي ديني،خواباندن علي ع دربسترخود که ميدانست اوکسي نيست مخفيگاه حضرت رالودهد. همسردادن حضرت فاطمه زهرا س ،آزمايش ايمان آورندگان بين خانواده خودوتازه مسلمانان،آزمون سخت ترين جنگها وپهلوانيهاو تمييز حقوق ديني ازحقوق شخصي و......علي ع رابرترين ميدانستند واين ازديد هيچکس پوشيده نبود چون ايشان لايقترين گزينه براي جانشيني بود. اماکسانيکه مخالف اين اخوت وهمدلي بودند وتا رسول الله سلامت بود آن را بروزنميدادندتازمانيکه درحجه الوداع بين اين قوم که باعلم نبوت آمالشان برايشان آشکار بودناگزير گرديدندپيام حضرت جبرئيل س عليه رادال برابلاغ جانشين ابلاغ فرمايندوآنچه دردل داشتند ورضايت خالق متعال برآن بودبرزبان جاري سازند.ايشان باابلاغ خلافت علي ع وسپردن کتاب وعترت به امت اشک ازچشمان مردم جاري ساختند. آن حضرت باعلم نبوت ازرحلت جانگدازخودخبرميداد وميدانست سخت ترين دوران اسلام بعدازغديرآغازميشود درست گفته باشم بين شهادت حضرت محمدص وغدير70روزفاصله است ايام برمحمدص تارشد دختران خلفاي اول ودوم زندگي را برحضرت تلخ کردند دختران خلفا قبل ازپدرشان باحضرت درافتادند آيا عامل اين پرخاشگريها چه ميتواندباشدوچرابايدبعدازغديراتفاق بيفتد اينها حقايقي است که هرچه اين برادران تقلي ميکنند آشکارترميشود. چراحفضه وعايشه ازدانستن بيماري رسول الله حول کنند ووفات حضرت رابازهري که درجنگ بدر به ايشان خوراندند ربط دهند درحاليکه سالها برآن گذشته بود واگرکاراميبودچراقبل ازواقعه غديراثرنکرد. آذربايجانيها مثلي دارندکه گويد دانيش قوي آبرون گئتسون(آنقدرحرف بزن تاآبروت برود) الخائن خائف ،اهل خيانت ازعمل خودميترسد واين ترس باعث تقلي ميشود وتقلي عاقبت بندراآب ميدهد. بگذريم حضرت چه باخيانت اين دوهمسر ياهمان زهري که درجنگ خورانيده شده شهيدميشوند چون برحضرت سوءقصدشده وخدادر قرآن کريم ميفرمايد:ولاتحسبن الذين في سبيل الله امواتا بل احياء عندهم يرزقون پس ازاين باب مسئلت ما ازرسول الله ص نيز مانع شرعي ندارد چون علاوه برنبوت شهيدهم هستند.البته برخلاف نظرآقايان که رسول الله رامرده ميدانند واعتقاددارند کاري ازايشان براي امت ساخته نيست. علي ايحال حضرت غرضشان باتوجه به احوال دروني وبيروني که توسط همسرانش به سمع والدينشان ميرسيد ميترسيدند آنچه دليل برضلالت امت بعدازشهادتش هست ربطي به تاييد کتبي خلافت علي ع گردد چون باب ميل اين دوهمسرمحمدص نبود. لذاباکمال جسارت بارسول الله اورابه هذيان گويي متهم وباايجاد بلوامانع ثبت تاريخي وکتبي خلافت علي ع گردند وآنقدر درکارخودعجول بودند که همسران وپدرزنان آن حضرت بادسيسه آل هاشم راباکفن ودفن رسول الله مشغول ودرمحل سقيفه آنچه طومار غدير وابلاغ خلافت علي ع بود باهم پيچيده وقبل ازدفن رسول الله خلافت ابوبکر راپايه ريزي کردند. واين اشراف به آينده شروع دلواپسيهاي رسول الله بود که ابوبکرراوادارميکرداينگونه خليفه شود اماچرا عمرباوصيت خليفه درحاليکه خودبه حالت اغماميرفت وبرميگشت به خلافت رسيددرصورتيکه عمرنحوه بيعت وانتخاب خليفه اش ابوبکررادرسقيفه وجهه ومنظري شرعي واسلامي داده بود. عمرهم آنچه رسول الله راازآن نهي کرد وهذيان گفت پس ازسوءقصد توسط ابولولو موردحمله قرارگرفته بود باوساطت عايشه براي خلافت عثمان انجام دادودرحاليکه زيربغلش ميکشيدند ووخامت احوالش ازپشت پنجره خانه اش نمايان بود چرا باآن وخامت حال عثمان راجانشين خودکرد چگونه قابل توجيه است مابه عهده طرفدارانش ميگذاريم. آياابوبکرو عمرخلاف سنت پيغمبرنکردند چرابدترآنکه هردو آلت دست عايشه شدند واين ننگ بزرگي برخلافت است آنچه بررسول الله خرده ميگرفتند چندبارمرتکب شدند تاحقيقت اززيرابرضلالت بيرون آيد. اين حقيقت را بايدهرآدم منصف بدور ازهرگونه تعصب مذهبي بپذيرد آنها درخلافت خدعه کردند وبراي اثبات آن نيازي به رجوع قرآن نداريم بلکه ازهمين رفتاردوگانه ميتوان به دوگانگي رفتارآنها پي برد تاباعث افشاءساير اتفاقات وفاصله بين تسنن وشيعه گردد. اماوهابيت را نبايد بااهل تسنن يکي دانست زيرامعتقدم آن عده ازاهل تسنن که بعداز خلافت علي ع اوراخليفه دانستند بادرک حقيقت وتبري ازسه خليفه اول پيروعلي وآل علي گرديدند اختلاف عقيدتيشان بامابسيارکم است . جالبتراينکه وهابيت بانزديک شدن به مباني اعتقادي تسنن موجوديت اعتقادي آنها را تهديدميکندنه شيعه را چون حداقل وجه اشتراکي بين شيعه وسني هست برادران اهل تسنن مواظب باشند اگرچشم درچشم شيعه راميپايند حتما مواظب وهابيهاي پشت سرشان که همان خوارج اين دوروزمان هستند باشند ومن گاها ردپاي وهابيت رادرتشديد اختلاف شيعه وسني احساس ميکنم. پيام:پيروان مذاهب شيعه وتسنن به هوش باشيدتا وهابيت نتواند درلباس شيعه به سني وسني به شيعه بتوپد وموجب اختلاف شودمعتقدم اگرتعصب کوکورانه نباشد شيعه وسني ميتوانند مسالمت آميزبحث کنند وجدال واهانت فقط کارافرادبي منطق است.
8 | مهدي محلاتي | | ٢٤:٥٢ - ٠٩ خرداد ١٣٩٣ |
جناب حسن جباري جالب است شما در اين پيام بر لزوم وحدت شيعه و سني تاکيد کرديد ولي با کمال تعجب در اين پيام به خلفا و همسران پيامبر ص طعنه زديد آيا اينست وحدت سني و شيعه ؟!!! مسئله مشروعيت خلفا که ديگر ربطي به وهابيت ندارد و همه ي اهل تسنن خلفا را مشروع ميدانند و مورد احترام اهل سنت هستند شما چگونه به خود اجازه ميدهيد که از يک طرف در پيامتان خلفا را غاصب و نامشروع جلوه دهيد و از طرفي از وحدت شيعه و سني در مقابل وهابيت دم بزنيد؟!!!!!! اصلا متاسفانه منطق ما شيعيان اينست که هر کس همفکر ماست از ماست و هر کس همفکر ما نيست دشمن ماست و حق حيات ندارد. شما وقتي به عقايد اهل سنت اينگونه توهين ميکنيد تا زماني که سني جواب ندهد و از خود دفاع نکند در ظاهر او را سني و برادر خواهيد خواند واگر جواب دهد و دفاع کند وهابي و دشمن خواهد بود!!!!!!!!! پس معناي وهابي در لغت ما شيعيان سني مذهبي است که بصورت علني عقايد خود را باز گويد و در مقابل توهين از آنها دفاع کند. وسني کسيست که عقايد خود را بصورت نهان نگه دارد و در مقابل توهين به عقايدش سکوت اختيار کند و دفاع نکند.
9 | رشيدرستمي | | ١٩:٢٤ - ١٣ خرداد ١٣٩٣ |
با سلام
برادران گرامي آقايان حسن جباري و مهدي محلاتي عنايت فرمائيد به فرموده اکثر علماي تشيع وحدت بين شيعه وسني مي بايست وجود داشته باشد تا بتوان اسلام را زنده نگهداشت زيرا دشمنان اسلام هميشه در حال توطئه ودشمني با اسلام هستند و بوجود آوردن انواع دينها و مذاهب نوبنياد وگروههاي شيطان پرست براي همين موضوع است .واما مشکلي که در تاريخ اسلام براي شيعه وسني بوجود آمده وجود احاديث ورواياتي است که هم در کتب شيعه وهم در کتب اهل سنت وجود دارد اين احاديث وروايات از سويي با بالابردن مراتب ودرجات افرادي که دشمني آنان با رسول الله (ص) زبانزد خاص و عام بوده وبعضا نيز سلب مراتب ودرجات افرادي که دوستي ،اعتقاد ويقين آنا به پيامبر، قرآن واسلام راهنماي ديگران شده است بعنوان مثال سخنرانان و مداحان به استناد احاديثي که در کتب ما شيعيان وجود دارد نعوذ بالله از امام زمان(ع) معصوم و زنداني در پشت پرده غيبت قاتلي خون آشام و وحشي ساخته اند که به محض ظهور به انتقام شهادت مادر ما شيعيان حضرت فاطمه زهرا (س)، حضرت علي (ص) وفرزندان گرانقدر ايشان (که ما شيعيان مي بايست متشکرو ممنون از زحمات آنان در ارشاد وهدايت خود باشيم) ضمن کشتار 70000 عالم ديني ودشمنان شيعيان اقدام به در آوردن استخوانهاي مردگاني مانند يزيد، شمر، عمر، ابوبکر وغيره از خاک مي نمايد وبه قولي از امام زمان ما جنايتکاري مثل نرون، آتيلا، هيتلر و چنگيز خان مغول ساخته اند واز سوي ديگر در کتب اهل سنت مانند صحاح مسلم، بخاري وغيره احاديثي وجود دارد که حتي خواندن آنان بدون بازگو کردن مي توان جزء گناهان کبيره ناميد ازجمله نسبتهائي که مي دهند:
1- ( خداوند) مثل نعوذ بالله سوار خر شدن خداوند ، کشيدن بند شلوار خداوند ، موهاي فرفري خداوند( جسم قراردادن براي خدا)
2- (قرآن کريم) که صراحتا در آيات آن خداوند بيان مي دارد که هيچکس توان آن را ندارد آيه اي مثل آيات آنرا ارائه نمايد يا آنرا از بين ببرد در صورتيکه خانم عايشه همسر پيامبر (ص) مي گويدبعد از فوت پيامبر آيه رجم در زير تشک وي بوده و بز خانه وي آن را خورده و يا اينکه جناب عمر اظهار نموده بسياري از سوره هاي کوچک در قرآن همانند سوره بقره وآل عمران بزرگ بوده وخود آن سوره ها را ديده است اما در قرآن بعد از فوت رسول الله وجود ندارد (تحريف شدن قرآن )
3- ( رسول الله(ص) مانندنعوذ بالله فراموش کردن آياتي از قرآن و ياد آوري آن توسط شخصي بيابانگرد و بدوي ، اشتباه کردن رسول الله در نماز خواندن بر جسد رئيس طايفه اي از (منافقين يا يهوديان مدينه ) ، نسيان وفراموشي رسول الله در جمع آوري سور وآيات قرآن کريم در پيش از مرگشان ، همبستري رسول گرامي اسلام با همسرش عايشه در زمان عادت ماهانه ( زير سوال بردن معصوميت پيامبر ودور بودن پيامبر ازهرگونه نجاست وپليدي)
4-( حضرت علي (ع) مانند غير واقعي خواندن حضرت علي (ع)به جانشيني رسول گرامي اسلام ، همرديف خواندن حضرت علي (ع) با ديگر افراد که علاوه براينکه هيچگونه خدمتي به اسلام نکرده اند بلکه دشمني آنان با اسلام در کتب شيعه وسني وجود دارد براي مثال ايشان را همپايه معاويه، ابوسفيان، يزيدو غيره که صحابي مي خوانند قرارداده اند ورضي الله عنه مي گويند
5-(حضرت فاطمه الزهرا (س) غصب باغ فدک تحت عنوان عدم ارث بردن فرزندان رسول الله (ص) از ايشان در صورتيکه اين باغ بصورت هديه به ايشان از پدر گراميشان در قبل از درگذشتشان رسيده است وهديه بوده نه ارث وميراث ، حمله به منزل ايشان و ضرب وشتم ايشان که منجر به سقط جنين شده است
6-- همسر رسول گرامي اسلام(ص) خانم عايشه با احاديثي مانند اينکه ايشان گفته اند اگر مرد بالغي مستقيما از سينه زن بالغ شوهر دار 5تا 10 مرتبه شير بخورد به ايشان محرم مي شود و يا اينکه آلت تناسلي پيامبر از ديگر مردان بزرگتر بوده و يا اينکه احکام جماع ، انزال مني و محتلم شدن مردان را مردان از ايشان مي پرسيدند واينکه ايشان بيان مي کند که مردي برمن وارد شد وضمن اينکه شب در اتاق من خوابيد احکام پاک کردن مني از لباس رااز ايشان پرسيده وايشان جواب داده اند
وموارد ديگري که علاوه بر اينکه هيچگونه سودي که براي اسلام ندارد بلکه باعث شده مذاهبي مانند وهابيت تاسيس شود که تيشه به ريشه اسلام مي زند براي مثال در زمان رسول الله کافران و پيروان اديان ديگر بصورت مسالمت آميز با مسلمانان زندگي مي کردند وهيچگاه رسول الله (ص) دستوري براي کشتن آنان صادر نکرده است و به قولي دين اسلام دين رحمت است ام اين وهابيون مي گويند هرکس يک نفر شيعه را بکشد در بهشت برسر سفره پيامبر (ص) حاضر شده وباايشان صبحانه مي خورد و با اين فتوا دستور قتل مسلماناني که داراي مذهب شيعه هستند را فراهم کرده اند که در اين ارتباط من بارها از زبان آيت الله قزويني شنيده ام که برادران اهل سنت علي الخصوص علماي دانشگاه الازهر مصروعربستان را دعوت کرده اند که هيئتي از علماي شيعه وسني تشکيل وضمن مطالعه وبررسي احاديث موجود در کتب مذاهب شيعه وسني کليه احاديثي که به نحوي از انحا باعث توهين به پيامبر(ص) ، قرآن ، حضرت علي (ع) وصحابه مي گردد را شناسائي وبررسي ونهايتا حذف نميايند که باعث رفع اختلاف بين مسلمانان گردد اما متاسفاه علماي اهل سنت به اين موضوع توجه نکرده و با بنيان آن مخالف هستند
از سوي ديگر برادرم مهدي محلاتي توجه داشته باشيد که علماي شيعه از هرگونه تهمت زدن به صحابي وکسانيکه مورد احترام اهل سنت هستند ما را منع کرده اند اما مي خواهم از شما سوال کنم که با توجه به اينکه در کتب اهل سنت اين مواردي که بنده به عرض رسانده ام وجود داردتوهين به صحابه، همسران رسول الله و خلفاي اول ودوم محسوب نمي شود ولي اگربنده بخواهم آنرا بيان نمايم توهين به همسران رسول الله و خلفاي اول ودوم محسوب مي شود مي توانيد به بنده بگوئيد يک فرد براي بيان احاديثي که برپايه توهين به رسول الله (ص) ،خاندان عصمت وطهارت ، همسران رسول الله (ص) وغيره طرح ريزي ودر کتب معتبر اهل سنت آمده است بايد چکار نمايد
درخاتمه ضمن تشکر از شما وديگر مطالعه کنندگان چنانچه مطلبي به نظرتان مي رسد که در راهنمايي بنده وديگر مسلمانان موثر است دريغ نفرمائيد.
10 | برادر مسلمان | | ١٦:٣٥ - ٢٠ بهمن ١٣٩٦ |
ای کاش کمی از خدا پروا داشته باشیم و منطقی فکر کنیم
منطق چه میگوید
منطق میگه وقتی اتفاقی و جرم یا جنایتی در حال حاضر اتفاق میوفته و برای رفع شکایت ب دادگاه ارجاع داده میشه حکم دادگاه بر اساس ادله موجوده و هیچوقت صد در صد نیست
ی هفته پیش اتفاقی میوفته و هر کسی ازون اتفاق ی چیزی میگه و جز کسایی ک خودشون تو اون اتفاق بودن کسی چیزی نمیدونه
الان با وجود پیشرفت علمی و فرهنگی نسبت ب گذشته میبینیم ک بازهم اختراعاتی و کشفیاتی به دیگری نسبت داده میشن در حالی ک متعلق به اون شخص نیست
نکته عجیب اینجاست ک گاهی میایم بر اساس ی سری منابع محدود ک متعلق ب 1400 سال پیشن حکم صادر میکنیم
توهین میکنیم ب افراد راس اسلام ب یارای پیامبر در صورتی ک خوب و بد هرکس با خداست
خدا تو قران ب ما اجازه لعن شخصو داده؟خیر
صحابی دوران پیامبر،همونایی ک اهل تشیع قبولشون دارن انسان های بزرگی بودن
چرا از هیچکدام از صحابی مورد تکریم پیامبر نقلی علیه خلفا نیست؟
چ خوبه اگر ک فکر کنیم
توجه کنیم ب این نکته ک تنها کتاب بدون تحریف و دخل و تصرف قرانه و چنانچه میبینیم
التوبة
إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَىٰ وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
ﺍﮔﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻯ ﻧﺪﻫﻴﺪ ، ﻳﻘﻴﻨﺎ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻯ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ؛ ﭼﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻯ ﺩﺍﺩ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﻣﻜﻪ ﺑﻴﺮﻭﻧﺶ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺩﻭ ﺗﻦ ﺑﻮﺩ ، ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺭ ﻏﺎﺭ [ ﺛﻮﺭ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻣﻜﻪ ] ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﮔﻔﺖ : ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﻩ ﻣﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ . ﭘﺲ ﺧﺪﺍ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ [ ﻛﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻃﻤﺎﻧﻴﻨﻪ ﻗﻠﺒﻰ ﺍﺳﺖ ] ﺑﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩ ، ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺸﻜﺮﻳﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﺪﻳﺪﻳﺪ ، ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪ ﺳﺎﺧﺖ ، ﻭ ﺷﻌﺎﺭ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﭘﺴﺖ ﺗﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ، ﻭ ﺷﻌﺎﺭ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻌﺎﺭ ﻭﺍﻟﺎﺗﺮ ﻭ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺳﺖ ؛ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﺍﻧﺎﻯ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ .(40)
گفته میشه ک خداوند ارامشش رو بر پیامبر نازل کرده چون مقامی برای خلیفه قاعل نیستید
اما همونطور ک در قسمت قبل ایه مشخصه حضرت ابوبکر محزون بودن
چطور میشه ک ارامش ب اون شخص دیگری ک محزون نبوده نازل بشه؟
و خدا هم عالمه و اینده رو دیده ک این ایه رو اورده
حرف من فقط یک چیزه
کمی دور از انصافه برای کسانی ک خدا در قران خودشو همراه اونا گفته حکم صادر کنیم و بهشون بهتان ضلالت بزنیم
انشاالله خدا همه ما را ب راه راست هدایت کند

پاسخ:
با سلام
این که شما صحیح بخاری و صحیح مسلم را قبول ندارید و بر اساس آن نمی توانید حکم کنید یک دیدگاه شخصی است؛ وگرنه اهل سنت تمامی این دو کتاب را صحیح می دانند و تمامی روایات آن را قبول دارند.
اگر شما اعتبار این دو کتاب را زیر سؤال ببرید دیگر بقیه کتب که از این ها پایین تر هستند به طریق اولی غیر معتبر می شوند و اهل سنت دیگر چیزی برای عمل به سنت پیامبر نخواهد داشت و لذا عنوان اهل سنت بر آن ها اسم بدون مسمی می شود.
اگر می خواهید دیدگاه علمای اهل سنت را نسبت به بخاری و مسلم بدانید به لینک زیر مراجعه کنید:
http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=6328

شما ادعا می کنید که از صحابه مورد تکریم نقلی علیه خلفاء نیست؛ در حالی که در خود همین صحیح مسلم نظر امیرالمؤمنین و عباس در مورد ابوبکر و عمر چنین آمده است:

فقال أبو بَكْرٍ قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم ما نُورَثُ ما تركنا صَدَقَةٌ فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ إنه لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّيَ أبو بَكْرٍ وأنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَوَلِيُّ أبي بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا
صحيح مسلم ج 3 ص 1378

در رابطه با آیه غار هم اولا به قول اهل سنت کجا اسم ابوبکر در آیه آمده است که می گویید کسی که همراه پیامبر بود ابوبکر است.
اگر طبق منطق شما پیش برویم باید بگوییم چگونه بر اساس منابع محدود که متعلق به 1400 سال پیش است حکم صادر می کنید که ابوبکر در غار بوده است؟
چرا اگر در همین منابع 1400 سال پیش اشتباهات خلفاء ذکر شده باشد آن وقت منابع را زیر سؤال می برید ولی اگر در همین منابع به نفع خلفاء چیزی گفته باشد سینه سپر می کنید که چرا فضیلت خلفاء را زیر سؤال می برید؟

ابن کثیر از مفسیرین بزرگ اهل سنت تصریح می کند که سکینه بر پیامبر نازل شده است:
ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: شمس الدین، محمد حسین، ج 4، ص 136، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، بیروت، چاپ اول، 1419ق.

ثانیا در همه عبارت‌های قبلی و بعدی، همه ضمیرها به پیامبر برمی‌گردد. لذا برگرداندن ضمیر این قسمت میانی آیه به شخص دیگری، خلاف ظاهر است و بدون وجود دلیلی محکم نمی‌توانیم آن‌را بر خلاف ظاهر آیه به کسی دیگر ارجاع بدهیم.

ثالثا خدا در این آیه مسلمانان را توبیخ کرده و می‌فرماید: اگر شما به او یاری نرسانید خودم او را کمک خواهم کرد همان‌طور که قبلاً در مسیر مدینه و در غار او را یاری کردم. در واقع خدا در صدد بیان این نکته است که من او را بدون کمک هیچ کسی یاری کردم. حال این‌که در بین آیه بخواهد گفته شود که خدا آرامشش را بر ابوبکر نازل کرده، با سیاق آیه سازگاری ندارد.

به فرض که بپذیریم ابوبکر با پیامبر در غار بوده است، این آیه هیچ فضیلتی برای ابوبکر ثابت نمی کند؛ چون ابوبکر از موهبت الهی که سکینه است بی بهره مانده است و اشکال دیگر این است که ابوبکر به حرف پیامبر ایمان نداشته است؛ چون در آیه آمده است که پیامبر به همراه خود می گوید نترس خدا با ما است ولی همان طوری که در روایات اهل سنت آمده است ابوبکر می ترسید است و با گفته پیامبر آرام نمی شده است؛ در واقع این آیه نه تنها فضیلتی برای ابوبکر نیست؛ بلکه نشان دهنده عدم ایمان ابوبکر به پیامبر است.

موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
1 |میثم||٢٠:٣١ - ١٧ بهمن ١٣٩٩ |
0
 
2
مقایسه کنید با رشادت امیرالمومنین که با علم به ترور در بستر به جای پیامبر قرارگرفت
2 |مهدی||٢٢:٠٣ - ١٥ اسفند ١٣٩٩ |
0
 
2
ماشاالله به احاطه کامل نویسنده ...
به اندازه کافی نویسنده محترم جوابتون را داد اما من فقط یک نکته عرض میکنم خدمت همه ...
اگرم بخوان از کسی تعریف بشه باید از امیر المومنین حضرت علی (علیه السلام) تعریف کنند که فاکاری کردند وجای پیامبر خوابیدند ....

شما که قران را قبول دارید چند ایه درباره ی شان منزلت عمر نازل شده است
اما بار ها وبار ها درباره ی شان منزلت حضرت علی علیه السلام ایه نازل شده هست مانند اهدا انگشتر به فقیر که جالبه سند همچین ایه هایی در کتب معتبر (نه الکب که بگین تحریفه) موجود هست !!!

کمی واقع بین باشم
التماس کمی تفکر
11 | کامیار | | ١٤:٥٣ - ٢٧ مهر ١٣٩٧ |
ببینید برادران در اصل این روایات دیگر شبهه ای نیست زیرا فقط نقل شیعه نیست که بشود گفت شیعه از خودش ساخته. اصل این مطلب متاسفانه صحیح است. اما الان وقت بحث و صحبت درباره اینها نیست. اگر یهود را دشمن الله میدانید این بحث را فعلا کنار بگذارید و بر ضد یهود متحد شوید. اگر هم نه، پس باید منتظر پیروزی یهود و نابودی اسلام باشید. ان شا الله بعد از نابودی یهود بر روی اجساد انها فرش پهن میکنیم و درباره این مسایل بحث و مناظره میکنیم.
12 | احسان | | ٢١:٣٢ - ٢١ مهر ١٣٩٨ |
سلام سنی ها میگن که اگه پیامبر قرار بوده کسی رو توی اون کاغذ اسم ببره که بعد از خودش جانشین باشه حتما ابوبکر بوده.این روایت رو بیان کردن:
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ، حَدَّثَنَا وَكِيعٌ . ح وَحَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ ، حَدَّثَنَا مُؤَمَّلٌ ، قَالَا : حَدَّثَنَا سُفْيَانُ ، عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ عُمَيْرٍ ، عَنْ مَوْلًى لِرِبْعِيِّ بْنِ حِرَاشٍ ، عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ حِرَاشٍ ، عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ ، قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : ” إِنِّي لَا أَدْرِي مَا قَدْرُ بَقَائِي فِيكُمْ ، فَاقْتَدُوا بِاللَّذَيْنِ مِنْ بَعْدِي ، وَأَشَارَ إِلَى أَبِي بَكْرٍ ، وَعُمَرَ. كِتَاب ابْنُ مَاجَهْ» أَبْوَابُ فِي فَضَائِلِ أَصَحَابِ رَسُولِ اللَّهِ …» بَاب فَضْلِ أَبِي بَكْرٍ الصِّدِّيقِ رَضِيَ اللَّهُ –حدیث94 . و سلسلة الأحاديث الصحيحة از آلباني

پاسخ:
با سلام
در رابطه با این روایت به لینک زیر مراجعه کنید:
https://www.valiasr-aj.com/persian/mobile_shownews.php?idnews=5176
موفق و مؤید باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
13 | احسان 26 | | ٢٣:٤٤ - ٠٤ بهمن ١٣٩٨ |
سلام سنی ها میگن این حرفی که عمر زده در مورد پیامبر در روز پنجشنبه اتفاق افتاده و پیامبر تا روز دوشنبه زنده بوده و حتی پیامبر بعد از اون قضیه به مسجد هم اومده ولی حرفی راجب اون وصیت نزده توی مسجد.جواب شما چیه؟!

پاسخ:
با سلام
فایده تکرار این مطلب توسط پیامبر صلی الله علیه و آله چیست؟
وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله یک بار مطرح می کنند و در پاسخ به ایشان توهین می شود آیا از این افراد بعید است که دو مرتبه به پیامبر صلی الله علیه و آله توهین کنند؟
وقتی شخصی در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله حجیت قول ایشان را زیر سؤال می برد اگر پیامبر صلی الله علیه و آله آن را تکرار می کرد دیگر کسی حرف پیامبر صلی الله علیه و آله را قبول می کرد؟
اگر صحابه قصد پذیرش سخن پیامبر صلی الله علیه و آله را داشتند چرا نگذاشتند حضرت در همان مجلس وصیت خود را مکتوب کند؟
از نظر شیعه پیامبر صلی الله علیه و آله وصیت خود را مکتوب کردند و آن را در اختیار وصی خود امیرالمؤمنین علی علیه السلام قرار دادند.
موفق و مؤید باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
14 | علی مع الحق و الحق مع العلی | | ١٧:١٥ - ٢١ مهر ١٤٠١ |
خدا به هر کسی که بدون تعصب و لجاجت و با منطق و عقلایی پاسخ میده خیر دنیا و آخرت بده



15 | رضایی رافضی | | ٢١:٠٣ - ٢١ شهریور ١٤٠٢ |
إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها