2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
مناظرات درباره صلوات و سلام بر آل محمد (صلي الله عليه و آله)
کد مطلب: ٦٢٦٦ تاریخ انتشار: ١١ دي ١٣٨٦ تعداد بازدید: 41510
مناظره و گفتگو » شیعه و وهابیت
مناظرات درباره صلوات و سلام بر آل محمد (صلي الله عليه و آله)

مي دانيم كه بسياري از اهل تسنن وقتي كه نام علي (عليه السلام) را مي برند به جاي (عليه السلام) مي گويند :

«كرم الهه وجهه؛ خداوند مقامش را ارجمند كند.»

در حالي كه در مورد ساير صحابه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) مي گويند:

«رضي الله عنه؛ خدا از او راضي شود.»

زيرا خود آن ها معتقدند كه امام علي(عليه السلام) گناهي نكرده است تا درباره اش «رضي الله عنه» گفته شود،

بلكه بايد درباره علي(عليه السلام) گفت:

«خدا بر مقامش بيافزايد»

اينك اين سؤال پيش مي آيد كه چرا با ذكر نام علي(عليه السلام) جمله «عليه السلام» نمي گويند؟

براي پاسخ به اين سؤال به مناظره زير توجه كنيد:

دكتر تيجاني، در مسير خود از قاهره به عراق، در ميان كشتي، دوستي دانشمند پيدا كرد به نام «استاد منعم» كه از استادان دانشگاه و دانشمندان شيعه از اهالي عراق بود.

آن دو در كشتي با هم گفت و گو مي كردند. و سپس در عراق به گفت و گو و مناظرات خود ادامه دادند.

يكي از مناظرات اين بود كه روزي در خانه «استاد منعم» در بغداد، چنين مناظره شد:


دكتر سماوي:

شما شيعيان مقام علي (عليه السلام) را به قدري بالا مي بريد كه او را در رديف پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) قرار مي دهيد،

يرا بعد از نام او به جاي «كرم الله وجهه» و... جمله «عليه السلام» يا «عليه الصلاة و السلام» مي گوييد،

با اينكه سلام و صلوات مخصوص پيامبر(صلي الله عليه و آله) است. چنان كه در قرآن مي خوانيم:


«إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَي النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا؛

همانا خداوند و فرشتگان بر پيامبر درود مي فرستند. اي كساني كه ايمان آورده ايد بر او درود بفرستيد و سلام دهيد و تسليم فرمانش باشيد.»



استاد منعم:

آري، دست گفتي! ما هنگامي كه نام اميرمؤمنان علي(عليه السلام) و ساير امامان معصوم(عليهم السلام) را مي بريم، «عليه السلام) مي گوييم،
ولي اين به آن معني نيست كه ما آن ها را پيامبر و يا در درجه پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) مي دانيم.

دكتر سماوي:
پس به چه دليل بر آن ها سلام و صلوات مي فرستيد؟

استاد منعم:
به دليل همين آيه اي كه خوانده شد:
«ان الله و ملائكته يصلون علي النبي...»

آيا تفسير اين آيه را خوانده اي؟
مفسران شيعه و سني به اتفاق نقل مي كنند:
هنگامي كه اين آيه نازل شد، جمعي از اصحاب از پيامبر (صلي الله عليه و آله) پرسيدند:


« اي رسول خدا، اصل چگونگي صلوات و سلام بر تو را فهميديم، ولي نفهميديم چگونه بر تو درود و صلوات بفرستيم؟»


پيامبر(صلي الله عليه و آله) در پاسخ فرمود: بگوييد :

«اللهم صل علي محمد و آل محمد، كما صليت علي ابراهيم و آل ابراهيم في العالمين انك حميد مجيد؛

خدايا! درود و رحمت بفرست بر محمد و آل محمد، همان گونه كه بر ابراهيم و آل ابراهيم در ميان جهانيان درود و رحمت فرستادي، تو ستوده والا هستي.»
[19]

نيز فرمود:

«لا تصلوا علي الصلاة التبراء؛

هرگز بر من صلوات ناقص نفرستيد.»


پرسيدند:

«صلوات ناقص چيست؟»

فرمود: اينكه فقط بگوييد :

«اللهم صل علي محمد» (بدون دنباله آن) ناقص است،

بلكه بگوييد:

«اللهم صل علي محمد و آل محمد» ، كه صلوات كامل است [20]


در روايات متعدد آمده است كه صلوات كامل بفرستيد، و جمله «آل محمد» را در آخر آن حذف نكنيد،

و حتي در تشهد نماز ، تمام فقهاي اهل بيت (عليهم السلام) آن را واجب مي دانند، و از فقهاي اهل تسنن ،


امام شافعي آن را در تشهد دوم نماز هاي واجب، واجب مي داند. [21]

جالب اينكه شافعي بر اساس همين فتوا، در شعر معروف خود چنين تصريح مي كند:


« يا اهل بيت رسول الله حبكم فرض من الله في القرآن انزله


كفـاكم من عـظـيم الـقدر انكم من لم يصل عليكم لا صلاة له
[22]


ترجمه :

اي اهل بيت رسول خدا! دوستي شما فريضه و واجبي است كه خداوند در قرآن، آن را نازل كرده است،

در مقام و عظمت شما همين بس كه هر كس در نماز بر شما صلوات نفرستد، نمازش باطل است.»


دكتر سماوي در حالي كه سخت تحت تأثير قرار گرفته بود، و اين گفتار مستدل بر قلبش نشسته بود

گفت:

در اين جهت مي پذيرم كه آل محمد(صلي الله عليه و آله) شريك در صلوات پيامبر(صلي الله عليه و آله) هستند،

و ما هم وقتي كه صلوات بر پيامبر(صلي الله عليه و آله) مي فرستيم، اصحاب و آل آن حضرت را نيز شريك در صلوات مي سازيم،


ولي اين را قبول نداريم كه اگر تنها نام علي ذكر شد، بگوييم«عليه السلام» يا «سلام خدا بر او».[23]

استاد منعم:

آيا كتاب صحيح بخاري را قبول داريد؟

دكتر سماوي:

آري، اين كتاب را امامي عالي مقام از امامان مورد قبول اهل تسنن، تأليف كرده، و صحيح ترين كتاب بعد از قرآن است.

استاد منعم كتاب صحيح بخاري را از كتابخانه اش آورد و صفحه اي از آن را گشود و به من داد تا بخوانم.

ديدم در آن صفحه نوشته است:

فلان شخص ما را حديث كرد، از فلان شخص ديگر و او از علي(عليه السلام) ، من تا جمله «عليه السلام» را ديدم تعجب كردم، باور نمي كردم كه حقيقت داشته باشد،

با خود مي گفتم نكند اين كتاب صحيح بخاري نباشد، سراسيمه بار ديگر آن را گرفتم و دقيق خواندم، ديدم همان است كه ديده بودم، شك و ترديدم برطرف شد.

استاد منعم صفحه ديگري از كتاب صحيح بخاري را گشود كه در آن نوشته بود:

«علي بن الحسين(عليه السلام) ما را حديث كرد.»



ديگر هيچ جوابي نداشتم جز اين كه شگفت زده بگويم: سبحان الله!


بعدا من بار ديگر با ناباوري كتاب صحيح بخاري را ورق زدم. ديدم در مصر توسط «انتشارات شركت حلبي و فرزندان» چاپ شده است...

به هر حال راهي جز پذيرفتن حقيقت نداشتم. [24]




پي نوشتها :

---------------------

[19]- صحيح بخاري: ج 6، ص 51 ؛ صحيح مسلم: ج 1، ص 305.

[20] - الصواعق المحرقه: ص 144.

[21] - شرح نهج البلاغه: ابن ابي الحديد: ج 6، ص 144.

[22] - المواهب زرقاني: ج 7، ص 7 ؛ تذكره علامه: ج 1، ص 126.

[23] - مترجم گويد: در قرآن در آيه 130 سوره صافات مي خوانيم: «سلام علي آل ياسين؛ سلام بر آل ياسين»

از ابن عباس نقل شده است كه منظور از آل ياسين آل محمد(صلي الله عليه و آله) هستند. بنابراين مطابق قرآن،

رواست كه با ذكر هر يك از امامان آل محمد(صلي الله عليه و آله) بگوييم: «عليه السلام».

حتي افرادي كه از علماي متعصب اهل تسنن مثل «ابن روزبهان» كه به اشكال تراشي معروف است، قبول دارد كه منظور از «آل ياسين» آل محمد(صلي الله عليه و آله) هستند.

جالب اينكه در سوره صافات بر افرادي مانند نوح، (آيه 79)و ابراهيم(آيه 109) و موسي و هارون(آيه 120) و همه مرسلين (آيه 182) سلام شده است.

از اين مطالب مي توان فهميد كه آل محمد(صلي الله عليه و آله) در رديف پيامبران هستند.

و آيه مذكور با توجه به برتري محمد بر ساير پيامبران دليل بر افضليت و امامت آل محمد(صلي الله عليه و آله) است. (دلايل الصدق: ج 2، ص 398).

[24] - «آنگاه.... هدايت شدم»: ص 67-65 (با تلخيص و اقتباس).




Share
1 | انور | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢١ بهمن ١٣٨٧ |
اين انتشاراتي ها اگر كلمه به كلمه مواظب نباشي به كتاب ها دستبرد ميزنند ؛ كم يا اضافه ميكنند بخصوص تو ايران اصلا يك رسم ديرينه است انتشاراتي ها به خود حتي حق ميدهند دخل و تصرف كنند
2 | علي بلاش آبادي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٧ ارديبهشت ١٣٨٨ |
ممنون از مطلبتون . استفاده كردم . يا علي
3 | غلامعلي نوري | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ٢٨ آذر ١٣٨٨ |
بنام خدا با صلوات بر محمد وآل محمد وبا سلام خدمت حقيقت جويان مقدمه : ما ايراني ها قرنهاست بعضي الفاظ وجملات مذهبي را بدون اينکه در معني ومفهوم آن دقت کنيم (هر چند هم در تضاد آشکاري با دستورات قرآن باشد ) تکرار مي کنيم ومصرانه هم مي گوييم فقط ما برحقيم وهر کس بر خلاف عقايد ما باشد باطل وکافر است ! قبلا در مقاله اي گفته بودم که به مرور بعضي راز ها رادر آينده مي گويم پس در ذيل يکي از اين نمونه ها را که مردم هر روز تکرار مي کنند مي آورم وبا شواهدي از آيات قرآن ثابت مي کنم که اين طرز صلوات درست نيست وبه احتمال زياد اين يک صلوات ايراني وساخت ايران است ودر ست در جايگاه مخالف دستور قرآني قرار گرفته است اميدوارم که مرا به کفر گويي متهم نکنيدد وفقط فکر کنيد اگر نظر در ست بود بپذيريد وبه ديگران هم بگوييد اگر هم پرسشي به ذهنتان آمد بپرسيد شرح مطلب اول به مفهوم جمله اللهم صل علي محمد وآل محمد توجه مي کنيم که خدايا بر محمد وخاندانش درود فرست ظاهرا اشکالي ندارد! اما به آيه ي صلوات در سوره احزاب توجه کنيد ! إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يصَلُّونَ عَلَى النَّبِي يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا (الأحزاب/56) خدا و فرشتگانش همواره بر پيامبر درود مي‏فرستند اي کساني که ايمان آورده‏ ايد بر او درود وسلام بفرستيد و.. پس به آيه خوب توجه کنيد خود خدا وملائکه هميشه خودشان بر پيغمبر بدون انقطاع صلوات مي فرستند چه لزومي دارد که ما دوباره با دعا وخواهش وتمنا يا تعارف به خدا بگوييم بر پيغمبر صلوات بفرست ؟ خدا کارخودش راخوب بلد است که انجام دهد خودش مقدم برما واول کار را انجام داده او از ما خواسته که خودمان بر پيامبر صلوات بفرستيم نه اينکه دوباره به خودش تعارف کنيم که خدايا نه ما نمي فرستيم تو بفرست آقا خدا خودش فرستاده خودتان بفرستيد نه تعارف کنيد که خدايا توبفرست !....... به نظر من در اين صلوات مرسوم يک نوع تعارف وتفکر ايراني نهفته شده و قرنهاست که مردم نا آگاهانه از آن پيروي مي کنند براي جا افتادن مطلب مثالي مي زنم فرض کنيد شخص گرانقدري به خانه ي اي وارد مي شود پدر ومادر خانواده به احترام او از جا بلند شده وبعد به پسر خود نيز مي گو يند تونيز به احترامش بلند شو اين نهايت بي عقلي وبي فکري است که پسر در اين حال به پدر بگويد تو بلند شو ! مگر اين پسر چشم وعقل ندارد که ببيند که پدرش خود قبلا بلند شده است و حالامنتظر پسرش است که احترام را بجاي آورد آقا پدر کا رخودش را بلد است و قبلا خودش به احترام طرف بلند شده ولازم نيست که بچه ي نفهم به او بگويد وتعارف کند که نه تو بلند شو! اميدوارم که مطلب جا افتاده باشد ومن شهادت مي دهم که سالهاست بعد از اينکه متوجه شدم هيچگاه عمدا اللهم صل علي محمد وآل محمد نگفته وبجاي آن سلام بر محمد وآل محمد يا شبيه به اين مفهوم گفته ام تا گامي هر چند کوچک در جهت عمل به دستورات واقعي قرآن برداشته باشم خدا نگهدار تا آينده غلامعلي نوري

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
ظاهرا شما بيشتر از رسول خدا و خداوند مي‌فهميد !
خداوند خود دستور به صلوات فرستادن بر رسولش داده است ! اگر منظور شما اين است كه چرا از خدا براي رسولش طلب درود مي‌كنيم ! او كه دائم مي فرستد ! پس بايد مردم درود بفرستند ، مي‌گوييم اين درود مردم درمقابل درود خدا اثري هم دارد يا خير ؟ اگر ندارد كه قطعا ندارد چرا اصلا درود بفرستند ؟
خود رسول خدا (ص) دستور داده اند كه اينگونه به حضرت صلوات بفرستيم كه «اللهم صل علي محمد وآل محمد»
اما اثر آن چيست ؟ همانند اثر نماز ! آيا نماز براي خداوند اثري دارد ؟ پس چرا ما به آن مامور شده‌ايم ؟! اين درواقع فايده‌اي است كه ما خود از آن بهره مند مي شويم !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
4 | غلامعلي نوري | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ٠٣ بهمن ١٣٨٨ |
سلام شما را به خواندن يکي مقالات ونوشته هاي خود در ذيل دعوت مي کنم تا ديگر برچسب بي مورد به اينجانب نزنيد أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ (الطور/38) يا مگر آنان را نردبانى است كه با آن مي شنوند پس (اگر چنين است ) بايد شنونده ي آنها دليل قاطع بياورد مقدمه : بارها آيه ي 38 طور را خوانده واز کنارش گذشته بودم ولي اين بار امروز که در جستجوي مطلبي ديگر بودم خداخواسته دوباره چشمم به اين آيه خورد لحظه اي فکر کردم که غير از معني ظاهري(بالا رفتن از نردبان براي گوش کردن حرفهاي ديگران) مثل اينکه چيز ديگري بايد بدانم ! ارتباط نردبان با شنيدن غير از معناي ظاهري چه مي تواند باشد؟ چند لحظه تمرکز ...... واين چنين انفجاري ديگر در کره مغزم بله يادم آمد ! scala نزديک بيست سال پيش ،در دوران دانشجويي در درس آناتومي وفيزيولوژي خوانده بوديم که: در ساختمان گوش وشنوايي انسان ساختارهايي بکار رفته که دقيقا اسم آنها نردبان بود: نردبان دهليزي (scala vestibuli ) نردبا ن مياني (scala media) ونردبان صماخي (scala tympani )* حال کسي به من بگويد : نرد بان هايي که دانشمندان در قرون اخير در حلزون گوش داخلي انسان کشف کرده اند پيامبر ما در قرن هفتم چطور متوجه آنها شده است ؟؟! تبارک الله خدايا ترا سپاس که باز برمن منت گذاشتي و به قطره اي ديگر ازدرياي دانش قرآني مهماني کردي چقدرعالي بود اين پذيرايي وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ (ابراهيم/7) و آنگاه که پروردگارتان اعلام کرد که اگر واقعا سپاسگزاري کنيد [ مسلماَ پاداش] شما را افزون خواهم کرد غلامعلي نوري
5 | غلامعلي نوري | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ٠٣ بهمن ١٣٨٨ |
باسلام اولا منظورتان از اين برچسب :ظاهرا شما بيشتر از رسول خدا و..... چيه مي خواهيد به جاي جواب دادن منطقي وآرام سريع طرف را با اين گونه برچسب ها کافر حساب کنيد وخلاص من از شما مي خواهم که دوباره آيه صلوات را با دقت بيشتري مرور کنيد آخر کجاي نوشته هاي اينجانب بيشتر از خدا ورسول فهميدن است؟ آيه کاملا واضح وصريح است ونيازي به پيچاندن وحديث آوردن ندارد صيغه ي امري در آن بکار رفته يعني شما خودتان صلوات بفرستيدوامر مي کند نه اينکه ابتدا به ساکن دوباره به خدا ارجاع بدهيد !اگر من ذره اي بر خلاف خود آيه حرف زده ام اعلام کنيد نحوه وطرز صلوات اللهم صل علي محمد وآل محمد واجب نيست اختياري است مستحب است وسنت است علاوه بر اين، «درودبر محمد وآل محمد» گفتن چه ايرادي دارد ؟ شما فقط عربي را قبول داريد ؟ عربهايي که الان عقايد شما را به رسميت نمي شناسند!بمگر خدا ي بزرگ و جهان آفرين عرب است که زبان هاي ديگر را متوجه نشود ؟ چرا اينقدر حرف حق را قبول نمي کنيد وبه حرفهاي آبا واجدا دچسبيده ايد شايد آنها اشتباه کرده باشند مگر قرآن نمي خوانيد که مي فر مايد وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَينَا عَلَيهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يعْقِلُونَ شَيئًا وَلَا يهْتَدُونَ(البقرة/170) و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل کرده است پيروي کنيد مي‏گويند نه بلکه از چيزي که پدران خود را بر آن يافته‏ايم پيروي مي‏کنيم آيا هر چند پدرانشان چيزي را درک نمي‏کرده و به راه صواب نمي‏رفته‏اند [باز هم در خور پيروي هستند]

پاسخ:
با سلام
جناب نوري !
پاسخ شما قبلا داده شد !
آيا وقتي خدا و رسول مي‌گويند اينگونه صلوات بفرستيد ، نمي‌فهميدند چه گفته‌اند ؟ در مورد صلوات نيز حتي اگر وجوب نباشد و استحباب باشد ، باز دلالت بر صحت اين كار مي‌كند !
مگر مي‌شود كاري عقلا باطل باشد ولي شرع آن را مستحب به شمار آورد !
همچنين آيه‌اي كه به آن استدلال كرديد ، به نفع ما است و نه شما ! زيرا مي فرمايد «اتبعوا ما انزل الله» و شما با آنچه خداوند نازل كرده است مخالفت مي‌كنيد ! و نه ما ! و مي‌گوييد هر آنچه من به آن رسيدم مرا كفايت مي‌كند !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
6 | غلامعلي نوري | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ٠٤ بهمن ١٣٨٨ |
خدمت دوستان صبور وپرظرفيت حضرت ولي عصر سلام عرض مي کنم اگر تمايل داريد کل مقالات قراني ومذهبي جديد اينجانب را مشاهده کنيد سري به سايت نسيم وحي ونشاني http://www.nasimevahy.com/search.php?searchid=5976 بزنيد مسلما از خواندن مقالات خوشحال خواهيد شد واستفاده خواهيد نمود!
7 | غلامعلي نوري | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ٠٤ بهمن ١٣٨٨ |
با سلام ضمن تشکر ازاينکه نوشته هاي اينجانب را باشکيبايي خود نمايش داديد نکته ي جالب وجديدي در مورد اهل بيت عليهم السلام که خود بدست آورده ام به عنوان هديه براي شما مي فرستم اميد وارم که مورد توجه دوستداران اهل بيت قرار گيرددر ضمن اين نکته را ضروري مي دانم که قصد اينجانب از طرح بعضي مسائل قبلي خدا ناخواسته تضعيف عقايد نيست بلکه ذهنيت هايي است که مي خواهم خوشبينانه وبا کرامت نفس به آنهابرخورد شود پس اين شما واين هم پژوهش جديد درمورد حقانيت اهل بيت مطلب زيبايي در مورد پنج تن آل عبارابهشما وعلاقه مندان اهدا مي کنم اگر مجموع جمع ابجدي حروف پنج تن آل عبا عليهم سلام را محاسبه کنيم عدد جالبي بدست مي آيد وآن583 است يعني جمع ابجدي اسامي پنج تن محمد=92 علي= 110 فاطمه= 135 حسن= 118 حسين= 128 پس مجموع ابجدي اسامي بالا =583 اين عدد 583 عجيب سه خاصيت شگفت انگيز دارد يکي اينکه برابر ابجد کلمه ي احد عشر است است که همان عدد 11 است وديگري اينکه خود عدد 583 باز بر يازده قابل تقسيم است که از تقسيم آن به يازده عدد 53 بدست مي آيد خوب! فکر مي کنيد که اين عدد53 که از تقسيم عدد583 (که ابجد احد عشراست ) به 11 بوجود آمده نشانه ي چيست ؟ ابجد احد عشرتقسيم بر يازده = 53 بله اين عدد 53 همان ابجد کلمه ي مبارک احمد است به عبارت ديگر اگر مجموع ابجدي 5 تن آل عبا يعني (محمد +علي+فاطمه+حسن+حسين =583) را که همان احد عشر است به يازده تقسيم کنيم باز اسم حضرت محمد ( احمد =53)بدست مي آيد هر گاه اينجانب به اين موضوع جالب نگاه مي کنم شگفت زده مي شوم ونتيجه اي جز اين به ذهنم نمي آيد که اهل بيت احمد (ص) = پنج تن آل عبا غلامعلي نوري __________________
8 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ٠٤ بهمن ١٣٨٨ |
جناب غلامعلي نوري با عرض سلام و خسته نباشيد. بنده در حد و سواد دانش شما نيستم. ولي مسائلي است که لازم مي‌بينم به شما اطلاع دهم. 1) ايزولاسيون = زندان = مرگ و نيستي دشمنان دين حنيف اسلام که همان تشيع باشد دو راهکار عمده براي نابودي تشيع در پيش گرفته اند: الف) در حصار کردن شيعيان و خفه کردن صداي تشيع. ب) تبليغ و مطرح کردن و جهاني کردن اصواتي که بر عليه تشيع هستند. جناب غلامعلي نوري آيا شما تاکنون نام dr Zakir Naik را شنيده ايد؟ ايشان فردي است که اکنون به کمک امواج رسانه‌اي وهابيت به يک چهره بين‌المللي تبديل شده است. تخصص ايشان بيان معجزات علمي قرآن و مناظره با فرهيختگان است. ما منکر سواد و معلومات ايشان نيستيم. ولي سواد ايشان يک صدم سواد شما هم نمي‌شود. ولي چرا ايشان به يک چهره شناخته شده نزد صدها ميليون نفر تبديل شده است ولي کسي شما را نمي‌شناسد؟ A) شما را محدود به يک اينترنت کم سرعت کرده اند در صورتيکه شبکه هاي ماهواره‌اي به تبليغ ايشان مشغول هستند. B) ايشان اکثر مناظرات و سخنراني هاي خود را به زبان انگليسي بيان مي‌کند و محدود به يک زبان کم جمعيت نيست. C) مطلب مهم آنکه ايشان به طور محترمانه مشغول کپي کردن تفاسير شيعيان و بيان آن مي‌باشد. >>>>> بنده به شما قول مي‌دهم که در کمتر از يک سال مطالب شما بر زبان ايشان جاري خواهد بود و ميليونها بيننده سواد ايشان را تحسين خواهند کرد <<<<<<<<< براي نمونه به تفسير اين آيه توجه کنيد: «حتّى إِذا بلغ مغرِب الشّمسِ وجدها تغرب في عين حمئة» يکي از ايراداتي که کفار به قرآن مي‌گرفتند اين آيه نوراني بود. بنده با کمال تعجب ديدم dr Zakir Naik تفسير الميزان را راجع به اين آيه را نقل مي‌کند بدون آنکه کوچکترين اشاره اي‌ به منبع خود کند. شما سري به تفاسير اهل سنت در مورد اين آيه بزنيد. جز چرت و پرت چيزي نخواهيد يافت. جناب غلامعلي نوري بنده مدتهاي زيادي با اين اهل عمر حشر و نشر داشته ام. درد آورترين لحظه براي من زماني بود که اينها فيلم‌هاي متکلمين خود در مقابل مسيحيت را به من نشان مي‌دادند و مي‌گفتند کجاست علماي شيعه!! چگونه به آنها مي‌گفتم که اول متکلم ما در مقابل مسيحيت دکتر بهشتي را مشتي رواني براي غارت منابع نفت ايران تکه تکه کردند؟ جناب غلامعلي نوري کجاست متکلم ما بر ضد مسيحيت صهيونيستي؟ شما فکر مي‌کنيد اسرائيل چگونه ميليونها اونجليست را با خود همراه کرده است؟ اينهمه شعار مرگ بر اسرائيل و دريغ از يک متکلم توانا که با استفاده از منابع خودشان صهيونيسم را بکوبد. گرچه چنين شخصي مسلما به سرنوشت شهيد مطهري دچار مي‌شد. کجاست متکلم ما بر ضد يهود؟ آيا شما مي‌دانيد منبع شرع يهود قوانين حمورابي است؟ جناب غلامعلي نوري درد آورتر از همه اينکه بنده به چشمان خودم مي‌بينم که چگونه جوانان اهل سنت ايران را با بورسهاي مختلف روانه دانشگاههاي ممالک عمري مي‌کنند و در دانشگاههاي به زبان انگليسي از آنها مهندس و ... مي‌سازند. آنگاه جوانان شيعه بايد منتظر يک نمايشگاه بين‌المللي شوند تا بلکه جناب فلاني که فقط و فقط او هم اجازه ورود کتاب را دارد چند کتاب سطحي را براي او از خارج کشور وارد کند. و يا شرم آورتر آنکه که دختر شيعه براي يک مدرک فوق‌ليسانس بايد روانه بلاد کفر و يا بدتر از کفر عمري ها شود. جناب غلامعلي نوري آيا مايل هستيد شمر زمان بشناسيد؟ همين امروز در يک بيابان در جوار کوير لوت يک تابلو با اين مظمون نسب کنيد: «بزودي در اين مکان يک دانشگاه خصوصي به زبان انگليسي تاسيس مي‌شود» اولين کسي که در صدد تعقيب شما برآمد شمر زمان است. يا علي
9 | غلامعلي نوري | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ٠٥ بهمن ١٣٨٨ |
بنام خدا سلام ميخواهيد من چکار کنم به زبان انگليسي از شيعه وکشورم دفاع کنم باشد حرفي نيست مي نويسم ولي چه کسي تضمين مي کند که صحبت هاي اينجانب به عنوان يک ايراني شيعي به دنيا ارائه شود شما اگر به من قول بدهيد که نوشته هاي اينجانب را که به زبان انگليسي مي نويسم در جايي که خود مي دانيد که براي سر بلندي ايران وشيعه لازم است منتشر کنيد من حاضرم با تمام وجود به شما کمک کنم تا دنيا بداند شيعه يعني چه وقدرت تفکر ايراني چقدر بالاتر از انديشهاي پوشالي مخالفان ايرا ن وشيعه است اگر مردانه قول بدهيد من هم کاملا باشما همکاري مي کنم ومن کاري جز ارتقا نام ايران وقدرت انديشه ي ايراني ندارم آيا به من قول مي دهيد که همکاري کنيد ؟ وبدانيد که من مطمئن هستم که خدا با ماست وموفق خواهيم شد چرا که وعده ي خداحق است منتظر جواب هستم ان کنتم فاعلين !
10 | غلامعلي نوري | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ٠٦ بهمن ١٣٨٨ |
A fine & final geographical prediction by means of holy Quran By: Dr gholam ali noory MD Abstract پيشگويي قاطع علمي قرآن کريم مقدمه : مي دانيم که منابع جغرافيايي وزمين شناسي مقادير مختلفي را براي درصد خشکي ها ودرصد آب روي سطح زمين اعلام کرده اند مثلا دانشنامه علمي MC Graw Hill حدود 74 درصد سطح زمين را آب وبقيه را خشکي بيان نموده يا دانشنامه بريتانيکا 71درصد راآب و29درصد را خشکي اعلام نموده است و منابع ديگر هم اعداد مختلفي را از دوسوم آب ويک سوم خشکي گرفته تا سه چهارم آب ويک چهارم خشکي نوشته اند بنابرين مقدار دقيق وقاطعي براين امر نداريم . با اين اوصاف من فکر مي کنم که درصد قطعي را با قرآن مي توان بدست آورد چطور ؟ خيلي ساده است ! تعداد تکرارکلمات بحر وبحراً ( به معني دريا، اقيانوس و....) بکار رفته در قران را اگر بر تعداد تکرار کلمات بر وبراً (به معني خشکي و...) تقسيم کنيم نسبت آب به خشکي در روي سطح کره ي زمين را مي توانيم با دقت فوق العاده بدست آوريم. بحث: طبق کتب آماري کلمات قرآن مجيد ( کتاب فرهنگ آماري کلمات قرآن مجيد نوشته دکتر محمد روحاني و کتاب المعجم المفهرس نوشته فواد عبد الباقي )مجموع تکرار کلمات بحر وبحرا در قرآن 33 بار است ومجموع تکرار کلمات بر وبرا 12 است . از تقسم 33بر 12عدد 2.75 بدست مي آيد يعني آب روي کره ي زمين 2.75 برابر خشکي سطح آن است . براي بدست آوردن درصد آب وخشکي هم مي توان با استفاده از اعداد فوق وبا حل معادله دو مجهولي ذيل درصد اب وخشکي را بدست آورد. داريم w= آب و l=خشکي 100% = L+W W/L=2.75 با حل اين معادله درصدآب 73.3 ودر صد خشکي 26.6 بدست مي آيد. حال چطورممکن است شخصي در زمان ومکان پيامبر در آن وادي غير ذي ذرع اين نسبت را بين کلمات بحر وبر برقرارکرده باشد؟ با چه اسبابي ،ماهواره اي ،رايانه اي توانسته بود اين نسبت را محاسبه کند؟؟ غلامعلي نوري
11 | غلامعلي نوري | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ٠٦ بهمن ١٣٨٨ |
-------------------------------------------------------------------------------- بنام خدا زيبايي ها وشگفتي هاي ابجدي قرآن در ارتباط با عدد يازده مجموع ابجدحروف بسياري از کلمات وعبارتهاي کليدي قرآن بر11 قابل تقسيم است كتابت كلمات بر اساس خط عثمان طه ( (رسم الاملاء ء)) است الله = هو اله واحد 66 حدود الله 88 خدا605 قل هو الله احد220 الله الصمد231 لا اله الا الله165 لا اله الا هو110 لا اله الا انت550 حج11 بيت العتيق1023 يوم الحج الاكبر(توبه 3)352 الماعون198 المقربون429 المتقون627 المطهرون341 الفا ئزون176 ضالين891 مسرفين440 جاهلين99 كوثر 726 اسلام132قلب132 شهيد319 ا ولي الامر319ربنا الله319 قرء ان 352لوح محفوظ 1078ا م الكتاب495 يا الله77 غيب1012 عباد الله143 شعائر الله (حج 32)638 سبحان الله187 حاش لله (يوسف 51)374 احد عشر (يوسف 4 )583تسع وتسعون ( ص 23)1122 غلام عليم (الحجر 53)1221 المتكبر693 المهيمن 176 الملك121 ارض1001 لقاء الله (عنكبوت 5)198 انما انا بشر مثلكم1276 حسبنا الله187 لاتخف (طه)1111ظهور 1111 مالك يوم الدين242 اياك نعبد واياك نستعين836 شيءٌ عجيب ( ق 2 )396 مصر 330 وكيل66العقل 231 و قل رب زدني علما550 احصيناه (نباء )165 رب العرش (انبياء 22 )803 كادح (انشقاق)33 سبع132 يخلق مالاتعلمون ( نحل 8)1408 هو الولي (شوري 28)88 دهر209 مشركون616 عليك البلاغ علينا الحساب (رعد 40)1463 مدّ كر (قمر 22)264 ان اكرمكم عند الله اتقيكم(حجرات 13)1133 اني تبت اليک و اني من المسلمين ( احقاف 15)1342 شاهد ومشهود (بروج)671 منابع : قرآن کريم جدول ابجدي حروف توضيح: چند لغات غير قرآني نيز اضافه شده است تهيه وتنظيم :غلامعلي نوري __________________ مادر دوجهان غير خدا يار نداريم ما جز غم او هيچ دگر کار نداريم
12 | غلامعلي نوري | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ٠٦ بهمن ١٣٨٨ |
با سلام بار قبل در مورد مجموع ابجدي حروف کلمات کليدي قرآن و وعدد يازده نوشتم اما مجلس يازده همين جا ختم نمي شود در ادامه مقاله به ياري خدا توجه را به چندموضوع شهودي و كار بردي عدد يازده جلب مي كنم تا نكات عملي هم روشن شود. 1– وقايع سياسي، تاريخي، بين المللي و...... روز پيروزي انقلاب اسلامي كه 22بهمن (ماه 11 ) بود. فراز هايي از زندگي رهبر راحل انقلاب روح اله الموسوي الخميني نيز با 11در رابطه است(مثلا ابجد اسم او را حساب كنيد تا به 1144 برسيد.) در1320 ه.ق متولددر سال 1342........ودر 11سال بعد از انقلاب فوت و..... وجالب آنكه ابجد اسم آقاي سيد علي خامنه اي رهبر معظم جمهوري اسلامي ايران نيز يازده اي است آيا اين هم اتفاقيست؟؟ وحادثه 11 سپتامبر نيز در نوع خود به يازده مربوط بوده كه ذلت وضلالت ضالين را نشان داد. جنگ 33روزه اسراييل در سال 2006 وجنگ22 روزه اين رژيم عليه غزه ( غزه=1012 ) 2- كاربردعدد يازده در تفسير بعضي از آيات وجملات مهم به لطف پروردگار در استفاده از عدد يازده درتفسيرنگاه كنيد(وما اوتيتم....الّا قليلا) 1- بين برادران شيعي وسني در جمله ختم قرائت قران (صدق الله ( العلي) العظيم ) اختلاف است كه باز هم با سبب 11 پي بردم كه فقط جمع ابجد جمله برادرانشيعي بريازده قابل قسمت است( 1452) پس ائمه ي شيعه (ع) شايد با توجه به اين راز آن را توصيه كرده اند.(خدا آگاهتر است) تهيه وتنظيم : غلامعلي نوري __________________ مادر دوجهان غير خدا يار نداريم ما جز غم او هيچ دگر کار نداريم
13 | غلامعلي نوري | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ٠٦ بهمن ١٣٨٨ |
باسلام
در اين مقاله مي خواهيم با هم خصوصيات يک زن مدير وفرمانروا را که در سوره ي مور (نمل) در صفحه ي 379 قرآن کريم به آن اشاره شده است بررسي کنيم .
مقدمه
براي هر فردي چه زن وچه مرد در زندگي دنيايي حداقل دو نوع زندگي مي توان در نظر گرفت
1 زندگي خانوادگي
2 زندگي اجتماعي
بنابراين در بحث وبررسي زندگي هر کس بايد بين اين دو تمايز قائل شدچرا که داخل نمودن اين دو مقوله در هم ممکن است نتايج غير منطقي ونا مشروعي ببار آورد براي روشن شدن مطلب چند مثال مي آورم

حضرت نوح(ع) پيامبر بزرگ در زندگي خانوادگي پسري داشت که علي رغم تمام آرزو ونصيحتهاي پدر ايمان نياورد ونوح (ع) به نوعي قادر نشد که او را مومن گرداند .با اين وصف ما نمي توانيم از آن حضرت ايراد بگيريم که اين چه جور پيامبري است که نمي تواندپسر خودرا در خانواده مومن کند آن وقت مي خواهد مردم اجتماع را مومن وخداپرست گرداند !؟ بنابراين بايد بين زندگي خانوادگي و اجتماعي افراد تفکيک قايل شد.چرا که مسائل خانوادگي توجيهي براي رد وظايف اجتماعي نيست

در مثال ديگرحضرت لوط (ع)هم به همين صورت در زندگي خانوادگي زني داشت که با اوي مشکل عقيدتي داشت واو هم نتواست وي را هدايت کند بنابراين ما دوباره نمي توانيم خداي ناخواسته از آن حضرت اشکال بگيريم وزندگي خصوصي رادر وظيفه ي اجتماعي دخالت دهيم .
در مثال ديگر در زندگي خانوادگي مي توانيم جعفر کذاب (فرزند امام هادي (ع)را مثال بزنيم با وجودي که حسب ونسبش از بهترين آفريدگان خداوند بودندوپسر امام ،برادر امام و سيد وازخانواده ي شهيد هم بود باز راه خطا رفت وراه صداقت خانواده واجدادمحترمش در او موثر نيفتاده بود.

يا در مثال ديگر فرعون ملعون زني داشت خداپرست .حال درآن زمان فرد ساده لوحي اگر عقايدورفتار حضرت آسيه (رض ) را مي ديد ممکن است بگويد اين زن که اين قدر خداپرست است ببين ايمان شوهرش ديگر چقدر است ! وحتما مردم در خدا پرستي به شوهروي اقتدا مي کنند!

با اين مثال ها و مقدمه بنابرين ما هرگز نمي توانيم از زندگي خانوادگي وخصوصي ، زندگي اجتماعي فردي را نتيجه بگيريم .

بحث
بعضي از دوستان وعلما از روي احساسات مرد سالارانه مخالف مديريت زنان هستند

وبه آيه ي 34 سوره زنان وجمله ي محترمه ي(الرجال قوامون علي النساء...)هم

اشاره مي کننداما اين عزيزان بايد توجه مي کردند که منظور اين آيه زندگي

خانوادگي ومعيشتي معمول در حريم خانواده است نه زندگي اجتماعي ومديريتي!.

با توجه به مقدمه ي ابتدايي فرق است بين اين دو مقوله خانوادگي واجتماعي.ما

نمي توانيم از قسمتي از يک آيه که دلالت صريح خانوادگي و معيشتي مشخصي

دارد نتيجه گيري اجتماعي کلي ومطلق داشته باشيم وادامه آيه نيز دلالت براين

دارد که اين جمله به خودي خود مطلق نبوده وسبب ودليل دارد.

اقامه قوامون به جملات ودلايل بعد وابسته است اگر دلايل واسباب نباشدجمله ي

اول از مطلق بودن مي افتد. يعني اگر هم به فرض منظور جمله ي فوق سرپرستي

هميشگي ومطلق همه ي مردان بر زنان در کل اجتماع ! باشد پس اين دوستان

جملات استثنا کننده وسببي بما فضل الله بعضهم علي بعض وبما انفقوا من اموالهم

را چگونه تفسير وتوجيه مي کنند!

يعني مرد اگر شايستگي وفضلي نداشته باشد آياباز سر پرست باقي مي ماند؟! اگر

بيکار وبي مال باشد آيا باز سرپرست مي ماند؟


خصوصيّات يک زن مدير در قرآن

حال به اصل مطلب بپردازيم

طبق آنچه که در سوره ي مورصفحه ي 379 آمده فرمانرواي زن سرزمين سبا

خصوصيّات ذيل را داشته است

1-بنا به شايستگي امورکلي مملکتي به وي سپرده شده بود يا اينکه از تمام

امکانات آن زمان بر خوردار بود

2- مثل مردي چون فرعون خود را پروردگار مردم نمي دانسته بلکه به معبودي بالاتر

ازخود اعتقاد داشته

3-با وجودي که خورشيد پرست بوده اين حالت در اثردر بي خبري نگه داشته شدن

توسط شيطان بوده نه از روي عناد و خود خواهي ولجاجت

4-باسواد بوده (تحصيل کرده بوده) چونکه توانسته نامه راشخصا بخواند مثل مردي

چون رضا خان قلدر بي سواد نبوده

5-با انصاف وعادل و هوشيار بوده چونکه وقتي از نامه ي حضرت سليمان (ع) حرف

مي زند از آن به عنوان کتاب کريم ياد مي کند . نه مثل مردي چون خسرو پرويز

که نامه را پاره کرد

6- چيزي را از زير دستان پنهان نمي کرده (يا ايها الملا....)

7-خود سرانه ومخفيانه بدون نظر صاحب نظران وکارشناسان در امور کشوري

تصميم نمي گرفته است(ماقاطعه امرا حتي تشهدون)

8-اهل مشورت با زير دستان وصاحب نظران بود ه (افتوني في امري)

9- بعد از مشورت فرمان آخر را او صادر مي کرده(والامر اليک)

10-صلح طلب بوده با وجودي که مردان جنگي وجان فدايي داشته اما فرمان به

جنگ نداده است.

11- سياست مدار وآينده نگر بوده براي ارزيابي واکنش حضرت سليمان (ع) از هديه استفاده کرده است

12-از تباني ورشوه دادن پنهاني دور بوده هديه را با اطلاع بقيه اهدا کرده است.

13-به نامه ي سليمان عملا جواب داده وخود با اختيار آمده(آيه 42)

14-در موقع ناچاري از سليمان (ع)شرم نداشت و لباس خود را مقداري بالا آورد(آيه

44)

15- لجباز ومغرور نبوده ،واقع بين بوده وبه حقيقت اعتراف کرده (آيه 44)

16- بعيد نيست در آخر سر همسر حضرت شده باشد (مع سليمان!)پس قبلا مجرد

بوده! (خدا آگاه است.)

نتيجه گيري
به تحقيق که در هيج جاي قرآن مديريت اجتماعي زن مذمت يا نفي نشده است پس هر فردي چه زن وچه مرد اگر شايستگي و شرايط لازم را داشته باشد مي تواند در اجتماع مدير باشد .

توجه : از دوستان هر کسي نسبت به اين مقاله انتقاد دارد با ذکر دليل قاطع ومنطقي به اين جانب تذکر دهد


تهيه وتنظيم: غلامعلي نوري

منبع
قرآن کريم
تدبر در آيات مذکور
__________________

مادر دوجهان غير خدا يار نداريم
14 | غلامعلي نوري | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ٠٦ بهمن ١٣٨٨ |
سلام
امشب مي خواهم در دنباله ي بحث 11 به مناسبت سالروز تولد حضرت علي ابن موسي الرضا (ع)مطلبي را براي دوستداران امامان بزرگوارمان بفرستم


روز تولدش 11 ذي قعده بوده است که بر 11 قابل قسمت است

ابجد اسمش علي 110 مي شود که بر 11 قابل قسمت است

ابجد لقبش رضا 1001 مي شود که باز بر 11 قابل قسمت است

تاريخ 88/8/8 با برداشتن مميزها بر 11 قابل قسمت مي شود(فردا)

در بعضي منابع احتمال داده شده که در سن 55 سالگي وفات نموده است. که باز بر 11قابل قسمت است.


منبع مورد استفاده : تقويم سال 88
15 | غلامعلي نوري | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ٠٦ بهمن ١٣٨٨ |
بنام خداوند حسابگر همه چيز(سوره ي نساء86) مقدمه بالاخره انسان است. انديشه دارد. کنجکاو است . مي خواهد سر از همه چيز در بياورد وهر چيزي راکه به ذهنش افتاد در مورد آن تحقيق کند . جلوي انديشه را که نمي شود گرفت هر لحظه فکر تازه اي ممکن است بر کره ي مغزش فرودآيد . چاره اي نيست بايد به جرقه ها اهميت داد. جرقه هاي فکري از زمانهاي خيلي قديم حتي قبل از اينکه ماها بدنيا بياييم هميشه وجودداشته است ...... پس يک روزي يک انساني در چندين ميليون ثانيه ي پيش در گوشه اي از اين کره ي آبي کوچک ،با توجه به امکاناتي که داشت به فکرش رسيد که از روي کنجکاوي هم که شده تعداد تکرار کلمات مختلف در قرآن مجيدرا بررسي کند شايد به نتيجه اي ديگر در ابعاد شناخت قرآن کريم دست يابد شروع بکار کرد ..... روزها وشبها زحمت کشيد تکرار کلمات رادر قرآن به صورت مفرد وجمع ومشتقات گرد آوري کرد ولي نمي دانست که چطور تعداد تکرار کلمه اي در قرآن را اعلام کند نمي دانست در بيان تعداد تکرار کلمه اي مثل کتاب چطور عمل کند. آيا فقط تعداد تکرار کلمه ي کتاب را( به صورت مفرد) اعلام کند يا اينکه حالت مُنوَن منصوب( کتاباً )را هم بايد به آن اضافه کند و يا اينکه مشتقات (کَتَبَ) را نيز به شمار ه آورده يا علاوه بر اينها حالت جمع(کُتُب) راهم بايستي به تعداد مفرد کلمه اضافه کند؟ خلاصه نمي دانست براي بيان درست تعدادتکرارکلمات قرآن چه کار بايد کرد ؟ کدام گزينه وحالت را انتخاب کند؟ ديگران رفته بودند وبدون قانون وقاعده ي ثابتي به صورت خود آفرين وخود کار تعدادتکرارکلمات در قرآن را را بر اساس ذهنيت هاي از پيش ساخته بيان مي کردند يعني گاهي تکرار کلمه را به صورت مفرد واگر به نتيجه ي ذهني از قبل تعيين شده ي خود نمي رسيدند جمع آن کلمه را نيز به محاسبه اضافه واگر باز به هدف خيالي خود نمي رسيدند مشتقات ريشه ي کلمه ي مورد نظر را هم به آن مي افزودند تا بالاخره با هر دست وپا شکستگي که شده به منظور ونيت خيالي خود در مقابل رقبا برسند. واين چنين آنان قاعده ي ثابت وپايداري در نحوه ي شمارش کلمات قرآني رعايت نمي کردند.وبراي نيل به اهداف وذهنيات خيالي خود حتي اگرچه مفسده هم داشت از اين شاخه به آن شاخه مذبذب (نساء143)و سر گردان بودند.... پس اوازاين کارهاي پراکنده نگران بود وپيروي از روش بي اساس آنان را به ضررتحقيقات اصيل مي دانست تا اينکه خداوند متعال با علم به نيت او به نکته نهفته در آيه ي 36 سوره توبه راهنماييش کرد که با استفاده از آن قاعده ي ثابت و مستند قراني با آسودگي خاطر تعداد تکرار کلمات مختلف را در قرآن بتوان بيان کرد . وما هم امروزه با توجه به مستند ومحکم بودن قاعده ي يافته شده توسط آن فرد، راه او را ادامه مي دهيم . روحش شاد وراهش پررهرو باد . بحث: همانطوريكه مي دانيد در سوره توبه آيه ي 36 (انّ عدة الشهورعندالله اثنا عشر شهراً في كتاب الله) قرآن مجيد يك قاعده ثابت جهت شمارش كلمات در کتاب خدا (في کتاب الله ) به ما آموزش داده يعني براي شمارش تعداد تكراركلمه ي شهر كه طبق آيه ي فوق مجموعاً 12 بار در قرآن تكرار شده بايد تعداد كلمات شهر وشهراً را در نظر بگيريم وكلمه ي جمع ، شهور و اشهر وشهرين و... را نبايد در محاسباتمان وارد كنيم چراکه در اين صورت عدد بدست آمده بيشتر از 12 وتعداد ماهها مي شود. اگر اين قاعده ي ثابت قراني را براي كلمات ديگر هميشه رعايت كنيم به نتايج حقيقي وشگفت انگيزي مي رسيم اما متاسفانه بسياري از پژوهشگران اين قاعده را رعايت نكرده وبراي رسيدن به اهداف خاص و از قبل تعيين شده اي از هر بند وتبصره ي خودساخته اي بر خلاف آموزش صريح قرآن در شمارش كلمات استفاده کرده وگاهي جمع کلمه وگاهي مشتقات ريشه ي آنرا هر وقت ذهنشان لازم ببيند همينطوري اضافه مي کنند و خود را در دريايي مي اندازند كه به شنا كردن در آن موظف نشده اند!وباصراحت کامل هم مي گويند ما پيرو آموزش هاو دستورات قرآنيم . نتيجه: براي بيان صحيح تعداد تکرار يک اسم در قرآن مجيد: بايد براساس دستور العمل قراني مندرج در آيه 36 سوره ي توبه، مفردوحالت مُنَون منصوب آنرا باهم درنظر گرفت (مانند مجموع شهر وشهراً = 12 ماه) واز اضافه نمودن حالت جمع ،مشتقات ، تثنيه واسم متصل به ضمير.... پرهيز نمود. تنهااستثنا آن در موارد مقايسه اي است يعني مقايسه تعدادتکرار دو کلمه ي متضاد براي بررسي مقابله اي آنها .پس در اين مورد تمام حالات دو کلمه متضاد را با هم مقايسه مي کنيم. غلامعلي نوري والسلام در ادامه بحث قبلي جهت اطلاع دوستان ارجمند تعداد تکرار بعضي از کلمات را درقرآن کريم مي آورم. ( منبع:فرهنگ آماري کلمات قرآن کريم ،دکتر محمود روحاني) شهر وشهراً 12=10+2 مسجد ومسجداً 22=20+2 شمس وشمساً 33=32+1 عدد و عدداً 6=4+2 امام واماماً 6=2+4 صبر وصبراً 14=8+6 عدل وعدلاً 14=13+1 علي وعلياً 11=9+2 صدق وصدقاً 11=10+1 شيطان وشيطاناً 70=68+2 شعيب وشعيباً 11=7+4 ساعَه 48=48+0 صادق وصادقاً 3=2+1 بحر وبحراً 33=33+0 __________________ مادر دوجهان غير خدا يار نداريم
16 | غلامعلي نوري | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ٠٦ بهمن ١٣٨٨ |
بنام آفريدگار آفاق وانفس سلام خدا بردوستان عزيز ودانش پژوه دوستان عزيز: امروز در دنباله بحث وتشريح مطالب قبلي در مورد پيشگويي هواپيمادر قرآن، در ارتباط با اختراع بالون مطالبي را بيان مي کنم بعضي از مفسران ودوستان ارجمند با يک برداشت زودهنگام ذکر کرده اند که در آيه ي 125 انعام که مي فرمايد يجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ اين دليلي بر پيشگويي اختراع هواپيما است. اما اگر بيشتر دقت شود اين آيه دلالت واضحتر وگرايش بيشتري به پيشگويي اختراع بالون دارد تا هواپيما به چند دليل: اگر در جمله ي يجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ دقت شود نشان مي دهد که آن فردي که در آسمان بالا ميرود دچار فشردگي سينه وتنگي نفس مي شود واين نکته با ساختار بالون بالا رونده بيشتر سازگار است تا هواپيما چونکه فردي که در اتاقک رو باز و عريان بالون ايستاده است، مستقيمادر معرض هوا ست وبيشتر کاهش فشار هوا وتنگي نفس را با بالا رفتن تدريجي احساس مي کند تا آن خلبان حفاظت شده در اتاقک بسته ي هواپيما . پس آن خلباني که در کابين مجهز وبسته ي هواپيما نشسته است بخاطر قرار گرفتن در آن محفظه ي مسدود، مجهز ومحاسبه شده احساس فشردگي سينه و تنگي نفس را در مقايسه با بالون سوار ندارد دليل دوم اينکه بالون عمودي تر بالا ميرود واين با معاني صعد (بالا رفتن عمودي وراست )سازگاري بيشتري دارد چرا که اگر به معاني کلمه وريشه هاي صعد در فرهنگ هاي لغت عربي به عنوان نمونه المنجد مراجعه کنيم مي بينيم که گفته ي صعد في السُّلم يعني از نردبان بالا رفت ومعلوم است که يکي از ويژگي هاي نردبان، عمودي قرار گرفتن آن است الصَعدَه يعني چوب يا نيزه ي صاف وراست المِصعَد هم به معناي آنسانسو ر (که به صورت عمودي وصاف وراست بالا مي رود. البته تفاسير ديگري هم وجود دارد که در صورت تمايل تحقيق کنيد غلامعلي نوري __________________
17 | غلامعلي نوري | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ٠٦ بهمن ١٣٨٨ |
بنام خداوند متعال

با سلام خدمت دوستان
چند سال پيش يکي از دوستان ازمن پرسيد شما که اينقدر در مطالب قرآني پزوهش مي کنيد آيا در قرآن اشاره اي واضحي به ميکروسکپ ،تلسکوپ و هواپيما شده است است يا نه ؟

اتفاقا موضوع تحقيق خوبي بود پس شروع کردم و.......جواب او را دادم.

اما قبل از بيان آيات مربوطه دوست دارم که دوستان نيز در موارد فوق تحقيق وتفکر کنند شايد بهتر از من به

نتيجه برسند ....

پس من منتظرم که دوستان عزيز نتيجه ي تفکر وتحقيقات خود را در جواب اين پست مرقوم نمايند.....

موفق باشيد
__________________
بنام خداوند

با سلام خدمت دوستان عزيز


دوست گرامي حاج آقا طباطبايي آيه اي که آورده ايد مربوط به بالون است نه

هواپيما ( لطفا به مقاله ي اينجانب در همين سايت بنام پيشگويي بالون

است يا هواپيما مراجعه فرماييد)

پس به لحاظ احترام به نظر شما همکار گرانقدر امشب با هواپيما شروع مي

کنم


در سوره ي يوسف آيه ي 105 آنجا که مي فر مايد

وَكَأَيِّن مِّن آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ ﴾ جزء 13 و چه بسيار نشانه(ها) در آسمانها و زمين است که بر آنها مى گذرند با اين حال از آنها روى برمى گردانند.

How many a portent is there in the heavens and the earth which they pass by with face averted!


فهم وچگونگي تفسير قسمتي از اين آيه در آن زمان شايد براي اعراب مشکل ايجاد مي کرده :
عبور ومرور کردن بر نشانه هايي که در آسمان هستند چگونه ممکن است ؟ شايد منظور جنيان باشند! يا.....

اما امروزه تفسير آيه براي ما راحت تر شده است
روزانه در ترافيک هوايي افراد بسيار زيادي در آسمان از طريق هواپيما از کنار ابر ها گذشته و بر بالاي زمين عبور مي کنندو آيات کوها ودشتها را از زاويه ديگري مي بينند (به معني يمرون عليها توجه شود!)
ولي متاسفانه ديگر اينقدر برايشان عادي شده يا مشکلات ومسائل روز مره آنقدر ذهنشان را به خود مشغول داشته که با وجودي که از شيشه هواپيما به بيرون هم نگاه مي کنند باز فکر شان مشغول در چگونگي شرکت در فلان جلسه وسمينار وخريد فلان جنس از بهمان هستند
و.... باقي قضايا

اگر کسي نظر بهتري داردبسم الله



غلامعلي نوري

با سلام
از دوستان عزيز کسي غير از همکار ودوست ارجمندمان طباطبايي سر دبير گرامي نسيم وحي کسي دراين مبحث شرکت نکرد
پس اينجانب وظيفه ي خود مي دانم که از اين دو در اين پست تشکر کنم !

سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ( 53 فصلت) به زودى نشانه هاى خود را در افقها[ى دور دست ]و در وجودشان به آنها نشان خواهيم داد، تا برايشان روشن گردد که او خود حق است .آيا کافى نيست که پروردگارت خود شاهد هر چيزى است



اينجا قرينه ي جالبي وجود دارد افقها يا کرانه ها اشاره به پديدهاي خيلي

دور از انسان و انفس اشاره به پديد هاي خيلي نزديک به انسان مي تواند

باشد

امروزه کرانه هاو کهکشانها ي شگفت انگيز را(افاق را) با دور بين مي بينيم

وياخته ها وشگفتي هاي داخل بدن را(في انفسهم) با ريزبين يا داخل بين

(ميکروسکپ يا اندوسکپ=داخل بين ....) *جالب است که بگويم در ساختمان ميکروسکپ وتلسکوپ هم قرينه هاي جالب بکار رفته است **
در ضمن آيا از اين آيه نکته ديگري هم بدست مي آيد ؟

هرکسي نظربهتري دارد ماييم ونواي بينوايي بسم الله ....


غلامعلي نوري

ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــ

18 | غلامعلي نوري | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ٠٦ بهمن ١٣٨٨ |
بنام خداوندجان وخرد با سلام مقدمه: براي درک مطالب اين مقاله هيچ اطلاعات وپيش زمينه اي غير از دانستن حروف الفبا لازم نيست(ترجمه وتفسير لازم ندارد!) اين مطالب را حدود 5-4 سال قبل متوجه شدم و در اينجاجهت استفاده پژوهشگران وعلاقه مندان مباحث قرآني تکرار مي کنم به نظر اينجانب که زيباست! (دقت کنيد که در ارائه مطالبي چون اين نمي گويم از اعجازقرآن است بلکه در منتهاي مراتب مي گويم از اعجاب است نه از اعجاز ) مطلب نخست يک سوال از شما بپرسم ؟ به نظر شما چه نکته ي زيبايي در آيه ي 27 قصص نهفته است قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَي هَاتَينِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِي حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ(القصص/27 خوب فکر ودقت کنيد فعلا نيازي به هيچ گونه ترجمه وتفسير نداريد بيشتر دقت کنيد خوب حالا دوباره به جمله ي مبارکه ي إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَي نگاه کنيد چه نکته ي جالبي مي بينيد پس دوباره به جمله ي بالا خوب کنيد: إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَي بله کاملا درست حدس زديد تمام کلمات با الف شروع مي شوند شايد براي شما هم زيبا باشد پس چند مورد ديگر را هم مي آورم و بقيه موارد را به شما دانشمندان محقق واگذار مي کنم ! أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّه البقرة/140 افوض امري الي ا لله غافر 44 اني امرت ان اکون اول انعام 14 اذ اوحينا الي امک طه 38 ان ادري اقريب ام 109 انبياء فاتيا فرعون فقولا 16 شعراء انما امرت ان اعبد .... 91 نمل ارءيت اذ اوينا الي.... 63 کهف اوحينا اليک ان اتبع ..... 123 نحل فتولي فرعون فجمع .... 60 طه نمونه اي از نوع ديگر در آيه ي قال فانا قد فتنا قومک 85 طه همانطوريکه مي بينيد حروف ق ، ف يک در ميان تکرار شده اند نمونه اي از نوع ديگر به مريم 19 نگاه کنيد: قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيا (مريم/19 درجمله ي إِنَّمَاأَنَارَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ دقت کنيد . که چطور حروف الفباي( ا - ر- ل) در ابتداي کلمات دو بار دوبار تکرار شده اند ......... واين شايد سرنخي بوده است براي آنان که مي انديشند! اي دوستان گرامي من پس بياييد کمي تحقيق کنيم بياييد به قول شادروان نظامي گنجوي فرزند خصال خويشتن باشيم وديگران هم از مطالب ما به عنوان منبع اصلي ياد کنند نه اينکه صرفا مطالب دست چندم وتکراري آنها را تکرار کنيم غلامعلي نوري __________________ مادر دوجهان غير خدا يار نداريم ما جز غم او هيچ دگر کار نداريم
19 | غلامعلي نوري | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ٠٦ بهمن ١٣٨٨ |
بنام خدا (توضيح پاياني را هم بخوانيد ) من استوي يوماه فهو مغبون کسي که دو روزش مانند هم باشد زيان کرده است مقدمه اين بار هم با رونمايي مطلب تازه اي از قرآن به دوستداران قرآن سلام مي گويم و هر بار نکات زيبا وفرمولهاي رياضي ساده و جديدي که بدست آورده ام براي علاقه مندان به نمايش مي گذارم که واقعا قرآن حق دارد که گفته است اينطور کتابي نمي توان آورد گيرم که کسي به فرض محال در يک زمينه خاص مانند بلاغت بتواند آيه اي بياورد اما ابعاد دريا را کي مي شود جمع وجور کرد ودر کوزه اي آورد شرح مطلب : به عنوان آغاز مطلب رابطه ي عدد 4 وسوره نور را مي آورم نور سوره ي 24 قرآن است که در علم رياضي يعني !4 (4 فاکتوريل ) يابه عبارت ديگر 24=4*3*2*1 ابجد نور برابر 256 است يعني 4ضربدر 4ضربدر 4ضربدر 4يا به عبارت رياضي 4 بتوان 4 نور 64 آيه دارد يعني 4ضربدر4 ضربدر 4يعني 4 بتوان 3 در آيه ي 4 سوره ي 24عدد 4 آمده است (اربعه=4) کلمه ي اربع به معني عدد 4در قرآن تنها 3بار آن هم تنها در سوره ي نور آمده اما کلمه ي اربعه (با تا تأنيث مجازي) يعني صورت ديگر عدد4 در سور مختلف آمده است وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ (الضحي/11) و امانعمتهاي پروردگارت را بازگو کن! پس خدايا ترا سپاس که هر روز مرا به نکته اي نو از آن کتاب راه مي نماياني غلامعلي نوري __________________ بنام خدا .........ادامه از قبل 10nرا در نظر بگيريد اگر به ترتيب بجاي n اعداد 5-4-3-2-1 بگذاريم عددي که به دست مي آيد شماره ي سوره اي است که با حروف مقطعه آغاز مي شود اثبات صحت احاديث با رياضي! در حديث آمده است مردي به خدمت رسول الله (ص) رسيد و سؤال کرد به چه کسي نيکي کنم؟ فرمود :مادرت. پرسيد بعد از آن به چه کسي نيکي کنم؟ فرمود: مادرت براي سومين بار پرسيد سپس کي؟ و باز هم فرمود : مادرت و آنگاه که براي چهارمين بار سؤال کرد فرمود: پدرت . چطور ثابت مي کنيم که اين حديث درست است ؟ اينجانب گاهي براي اثبات يارد برخي تفاسير واحاديث از رياضيات هم استفاده کرده ام بنام خدا باوجود قطع شدن اينترنت در اين روزها مشتاقان را بيش ازاين در انتظار نگذاشته وجواب اثبات حديث را با قرآن مي آورم قبل ازهر چيز بايد به نکته اي اشاره کنم وآن اين که کمک گرفتن از رياضيات( براي تفسير آيات ودرستي برخي احاديث ) بايد در جهت اثبات مطلب شرعي وعقلي قبلي باشد نه ابداع موضوع ناشناخته وجديدي بي اصل واساس ! استفاده از رياضيات مثل تيغ جراحي است در دست اهلش حيات آور ودردست نا اهل فتنه آور است! ودر نظر داشتن اين مهم خيلي ضروري است اما اثبات حديث تقدم محبت به مادر به پدر ببينيد در اين حديث پرسشگر 4 بار ارپيامبر مي پرسد واو سه بارهربار فقط يک کلمه جواب مي دهد ودر مجموع مي گويد : مادرت مادرت مادرت وبار چهارم مي گويد پدرت يعني سه بارفقط مادرت ويک بار پدرت جواب داده است حکمت چيست ؟چرا پيامبر اينطور گفته است ؟ يادتان هست در سوره ي نجم که مي فرمايد وَمَا ينْطِقُ عَنِ الْهَوَى(النجم/3) و از سر هوس سخن نمي‏گويد خوب پيامبر براساس حکمت و قرآن جواب داده وازروي هواکه نبود است که همين طور بر مادر تکيه کند اما حمکت ودليل؟ بسيار ساده است! اگر مادرت را به عربي ترجمه کنيم اُمک مي شود که آن سه بار در قرآن تکرار شده ! دوبار در سوره طه ويک بار دز سوره مريم آمده است پدرت در عربي ابوک مي شود که تنها يک بار در قرآن تکرار شده است! فقط در سوره مريم ببينيد که چقدر ساده وزيبا درستي اين حديث معقول با قرآن ثابت شد ! وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ (العنکبوت/69) و کساني که در راه ما کوشيده‏اند به يقين راه‏هاي خود را بر آنان مي‏نماييم و در حقيقت‏ خدا با نيکوکاران است توضيح : آقا من تا حال اين dr Zakir Naik را که گفتيد نگيرم از پاي نمي نشينم الان ديگر شما هدف را به من نشان داده ايد و تا بلايي به سرش نياورم که مترسکش از صفحه ي اذهان عمومي دنيا پاک نشود دست بردار نيستم کمک کنيد که نوشته هاي فراوانم را بتوانم منتشر کنم در ضمن فقط گوشه ي اندکي از نوشته هاي اينجانب را در سايت نسيم وحي ببينيد تا مقدمه راحس کنيد تنها انتظار من از شما همکاري در انتشار است وسلام
20 | غلامعلي نوري | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ٠٦ بهمن ١٣٨٨ |
introduction I say to you each time a simple and beautiful mathematical points obtained from Holy Quran Description : I Start with relationship between number 4 and Chapter 24(Nour=نور) Nour is the 24th Chapter in Qrun (24=4 factorial) e i 1*2*3* 4=24 Abjad of word نورis 256 that tell us exponentiation of 4 to 4 chapter nour has 64 verses that tell us exponentiation of 4 to3 in Chapter 24, in the verse 4, occured number 4 word اربع meaning number 4 only 3 times occured in the Quran all in the Chapter nour But the word اربعه (another form for four) occured in the variety of other chapters Gholam-Ali Nouri, iran
21 | غلامعلي نوري | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ٠٦ بهمن ١٣٨٨ |
In the name of God A fine & final geographical prediction by means of holy Quran By :Dr Gholamali nouri MD Abstract Purpose: About scientific aspect of the holy Quran, many works are done all over the Islamic countries .In this article my study is aimed to show a fine Quran `s prediction About hydrosphere/ land ratio Method: there is no doubt that total repetitions of a word are not in vain in Quran. According to this fact ,I decided to find number of total repetitions of many interrelated ) in related statistical books. land = بَرّ ( Sea) and word = بَحر( Words as word occur in 33 places & total repetition of word sea = بحر Results: total repetitions of word land occur in 12 place .then 33 divided by 12 results in 2.75 i.e a value nearby the = بر same hydrosphere/ land ratio as scientists say today. Conclusion: there is various values for percentages of hydrosphere & land among scientists today ,but which is correct? I recommend all the world scientists calculate & Measure the hydrosphere/ land ratio by end of their endurance again. does the result differ from Quran `s settings? Keywords: Quran, hydrosphere/ land ratio ,word repetition ,prediction By :Dr Gholamali nouri MD
22 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ٠٧ بهمن ١٣٨٨ |
جناب دکتر غلامعلي نوري
من به سايت شما آمدم و پيغام گذاشتم ولي مثل اينکه وب مستر شما را مطلع نکرده است.
در هر صورت برادر لطفا به ايميل بنده تماس بگيريد:
[email protected]
دکتر عزيز. داستان شما داستان ابوذر شهيد (رحمةالله عليه) است که حقيقت چنان براي او شيرين بود که خواست مردم ديگر را نيز از از آن شيريني کامي دهد و لذا به اطراف کعبه رفت و فرياد توحيد سر داد.(خدا لعنت کند آن کاخ زور نشين فاسد را که ابوذر را با گرسنگي شهيد کرد)
دکتر. خداوند چگونه پستانداران ضعيف و ناتوان را به دايناسورهاي هيولايي برتري داد؟
با دادن مغز پيشرفته تر.
و سپس اصابت يک شهاب‌سنگ به پستاندران فرصت داد که بر زمين مسلط شوند،‌به اذن خداوند.
معادل آن اصابت آن شهاب‌سنگ در زمان ما اينترنت است.
دکتر عزيز.
يک دوربين متوسط، چند سافت‌‌وير فيلم سازي به علاوه مطالب علمي-ديني شما با بودجه ميلياردي وهابيت که خرج اين دکتر زکير مي‌کند برابري خواهد کرد انشاء الله. همانگونه که بدن نحيف موش ها بر دايناسور ها غلبه کرد.
چگونه؟
حوابش يک کلمه است: youtube

دکتر اين سايت وظيفه‌اي دارد. و گروه هم به وظيفه خود عمل مي‌کنند. اگر اجازه دهيد که مطالب شما جداي از مطالب اين صفحه منتشر شود افراد بيشتري پي به مطالب شما خواهند برد.
**************
علاوه بر وهابيت دشمن ديگر ما پان‌ايرانيسم ها هستند:
حمله_اعراب_به_ايران در fa.wikipedia.org/wiki/ را نگاهي بيانداريد.
بخش «نبرد گرگان».
بنده اگر بگويم نصف دينم را مديون آيت الله قزويني هستم که اين مطلب را براي ما روشن فرمودند که شرکت حسنين (عليهما السلام)‌ در کشتار طبرستان از دروغ پردازي هاي بني‌اميه است.
جالب آنکه با اينکه بنده مطالب حقيقي را وارد کردم بازهم مطالب بنده را پاک کردند.
متاسفانه براي اين دروغشان هنوز جوابي نيافته ‌ام:
«ليکن علي ابي ابيطالب (امام علي) با نگهداري اين کالاي پر ارزش مخالفت نمود و گفت اين کالاي با ارزش بايد بين همه بزرگان تقسيم شود تا همگان بهره بردند. بدين گونه فرش تکه تکه شد و هر تکه به بزرگي از شهر داده شد و خود علي قسمت خود را با قيمت ۲۰ هزار درهم فروخت.»

به شما توصيه اکيد مي‌کنم که حتما اين صفحه را بخوانيد:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=105
***************
به طور کلي اين را بگويم که ايرانيان خارج کشور به شدت تحت تاثير تبليغات مشتي ضداسلام کافر هستند.
الحمد الله خداوند آيت الله قزويني را براي ما فرستاد که پاسخ حملات شبکه‌هاي وهابي را داده باشيم.
ولي متاسفانه،خيلي هم متاسفانه، بنده هنوز يک متکلم توانا در حد ايشان براي پاسخ گويي به چرنديات پان‌ايرانيست هاي ضد اسلام نيافته ام.
**************
دکتر
براي ندامت و تاسف و سرشکستگي ما همين بس که نفت حجاز بجاي آنکه در دستگاه پتروشيمي ما تبديل به پليمر شود در مجتمع هاي صنعتي آمريکا مورد بهره‌برداري قرار مي‌گيرد.
ولي فاجعه اصلي آن است که پول حاصل از نفت خاورميانه که زير پاي شيعيان است بر ضد خود ما استفاده مي‌شود!!!!!!!
هجوم وهابيت به ايران لکه ننگي بر پيشاني ما است که بجاي آنکه ما دين حنيف اسلام شيعي را در اقصا نقاط دنيا تبليغ کنيم مشغول دفاع از خود در عمق مرزهاي خود شده ايم!!!
آنهم دفاع در برابر رذل ترين دين ساخته يهود دين وهابيت.
********
لذا دکتر خواهشا ميدان جهاد را به بيرون مرزها بکشيد.
يا علي
23 | غلامعلي نوري | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ٠٨ بهمن ١٣٨٨ |
بنام خدا
با سلا م
از لطف وعنايت شما متشکرم من در حال پيگيري قولهايي که به شما دادم هستم مطالبي که اينجانب به خواست خدا مي خواهم منتشرشود(توسط هر سازمان ونهاد شايسته و ذي صلاحي) واقعا زياد وزيبا وشگفت انگيز است اما تا به حال فقط مقدمه بوده است چرا که به ميزان صلاحيت، تعهد وقدرشناسي خوانندگان مقالات آگهي نداشته ام ولي از اين به بعد هرکدام از تحقيقاتم را که در هر سايتي ارائه کنم يک کپي از آن را همزمان براي آدرسي که شما تعيين کنيد مي فرستم تا آن طور که براي سربلندي ايران واسلام لازم مي دانيد منتشر کنيد
بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ (الأنبياء/18)
بلکه ما حق را بر سر باطل مي‌کوبيم تا آن را متلاشي سازد؛ و اين گونه، باطل يکباره محو ونابود مي شود
ومن اينچنين آمادگي خود را دفاع از براي ارزشهاي متعالي دينم وکشورم اعلام مي کنم
عشق پيدا شد وآتش به همه عالم زد
غلامعلي نوري
24 | اميد ترك | Iran - Shahr-e Jadīd-e Lār | ١٥:٥٩ - ٢٨ ارديبهشت ١٣٨٩ |
ذكر صلوات خلاصه عقايد يك مسلمان است چرا
يعني كجايش عدل وكجايش معاد وكحايش توحيد است
25 | سحر اداب | Iran - Tehran | ١٣:٥٨ - ١٣ تير ١٣٨٩ |
سلام

فقط ميگم خداوند خيلي بزرگه ،مي خواهم يه داستان كوتاهي در باره ي اعتماد به خدا براتون بگم .
روزي يه ادمي كه عاشق كوه نوردي بو د و البته مسلمانم نبود تصميم گرفت بره كوه نوردي رفت، رفت،رفت ،تا به يه قله ي بلند رسيد .در آن فصل سال هوا زود تاريك مي شد .هي با خودش گفت از اين كوه برم بالا نرم بالا،وبلخره تصميم گرفت كه اين راه رو بره بالا شروع به رفتن كرد و چون عادت نداشت كه هيچوقت عقب نگاه نكند همين طوري رفت بالا هوا خيلي سرد بود وتاغريك هم شده بود.واو همين طوري به راه خودش ادامه داد تا يجه پاش سور خوردو با طناب از كوه وزمين آويزان شد .حلا تصور كنيد هواسرد نمي دونه چقدر از كوه رفته بالا آويزون در هواوزمين ...
توي آن لحظه بود كه براي اولين بار روبه آسمان كرد وگفت بلند خدا كمكم كن ،فرياد مي زد خدا من تا حالا تورو صدا نكردم آدم بدي بودم ولي تو امروز به من كمك كن در همان لحطه بود كه خداوند گفت آيا به من اطمينان داري ،آن مرد گفت بله ،بله، خدا مجدد گفت به من اطمينان داري ،مرد گفت بله خداوند فرمود طناب را از خود واز كن وبپر مرد گفت :اگه بپرم ميميرم خداوند فرمود مگر نگفتي به من اطمينان داري پس بپرمرد گفت :اگه بپرم مي ميرم اينجا از سرما يخ بزنم بهتر ازاينه كه به پرم وقطعه قطعه بشوم خداوند فرمود خود داني من رفتم اينجابه مان ويخ به زن وآنمرد ازشدت سرمامرد
چند روز بعد در مجلات خبزي اينگونه نوشتن :مردي كوه نورد در فاصاهي 1متري از زمين يخ زد ومورد
خودت برو فكر كن ببين من ظور اين داستان چيه
26 | taha | Iran - Rey | ١١:٣٠ - ٣٠ شهریور ١٣٨٩ |
سلام آقاي نوري من تازه امروز با شما آشنا شدم و مقداري از مطالب من جمله صلوات بر محمد و آل او را خواندم. بنده يك شهروند معمولي و حتي كم‌سواد هستم كه هميشه از اين باب حسرت خوردم. بنابراين سواد شما رو ندارم اما در مورد مطلب فوق با شما اختلاف نظر دارم. 1-اللهم صل علي محمد و آل محمد جمله‌اي‌ست كه خدا به مسلمانان آموخته و حتي براي آن محل استناد نيز قرار داده. 2-من در مجلس وعاظ معروف شنيدم كه نگوييد لعنت بر شيطان، بلكه بگوييد لعنت خداوند بر شيطان. كه اين مثمر ثمر مي‌باشد. و حالا هنگام درود بر پيامبر ما مي‌گوييم درود خدا بر محمد و آل او. درود ما بر هم ديگر توفيري ندارد. درود خداوند بسيار بالاتر از درود ما مي‌باشد. چه معنا دارد كه بگوييم چون خدا صلوات مي‌فرستد پس ما بايد بگوييم سلام ما بر محمد و آل او؟ مگر ما بين خودمان و خداوند ديواري كشيده‌ايم. ما با گفتن درود خدا بر محمد و ال او حداقل در اين يك مورد امر پروردگار را بجا مي‌اوريم. چرا كه خداوند نفرموده بگوييد درود شما بر محمد و ال او كه اين پيامبر ختمي مرتبت و خاندان معصومش به سلام ما نيازي ندارند. با همه احترامي كه به شما قائلم اميدوارم هيچ‌گاه ناخواسته بدعت‌گزار نشويم؟ والسلام.
27 | taha | Iran - Rey | ١١:٣٤ - ٣٠ شهریور ١٣٨٩ |
در جواب اميد ترك دوست عزيزمان خلاصه مي نويسم:
عدلش علي است
معادش فاطمه ، حسن و حسين است
توحيدش محمد است
پس صلوات خدا بر محمد و ال محمد.
28 | ؟؟؟؟ | Iran - Arak | ٢١:١٣ - ٢٩ فروردين ١٣٩٠ |
سلام در کتاب دروغگويان را بشناسيم ، عثمان الخميس جور ديگري طريقه ي فرستادن صلوات را آورده : " سخاوي ميگويد: از پيامبر خدا -صلي الله عَليه و آله و سلم- مطلبي روايت شده است كه من بر سند آن دست نيافتم: برمن دم بريده درود نخوانيد گفتند: درود دم بريده چيست؟ (اللهم صل علي محمد) ميگوييد و ساكت مي شويد بلكه (اللهم صل علي محمد وآل محمد) بگوييد ، اين حديث را أبوسعد در شرف المصطفي آورده است . اين حديث آنطور كه سخاوي مي گويد، سند ندارد در حالي كه اين دروغگو (تيجاني) جرأت مي كند و مي گويد: (مفسرين اجماع كرده اند) آيا دروغي برتر از اين هم هست؟ القول البديع ص 46 " عثمان الخميس ميگويد به تفاسير طبري ، ابن کثير ، ابن العربي ، قرطبي ، نسفي ، شوکاني ، ابن جوزي ، (( ابن تيميه )) ، ابن عطيه ، نسائي و سيوطي مراجعه کردم هيچ کدام اين حديث رو نياوردند.

پاسخ:

با سلام


دوست گرامي


آقاي تيجاني در اصل نزول آيه در مورد اهل بيت ادعاي اجماع کرده است و نه در مورد روايت ، البته آقاي عثمان الخميس ، به خاطر اينکه بتواند مغالطه بکند ، مي گويد در مورد اين نزول روايت اجماعي در کار نيست ! و در حقيقت چنين القا مي کند که آيه در مورد اهل بيت نازل نشده است !


اما در مورد اين روايت ، ابن حجر هيثمي بهتر از عثمان الخميس به روايات آگاهي دارد و اين روايت را در الصواعق المحرقه ج2 ص 430 آورده است .


موفق باشيد


گروه پاسخ به شبهات

29 | مينا دانشور | Iran - Tehran | ٢٣:٤٩ - ٢٤ آذر ١٣٩٠ |
سلام
در قرآن آيه ي صريح آمده كه اي كساني كه ايمان آورديد بر پيامبر صلوات بفرستيد اما جايي از صلوات به خاندان ايشان ذكر نشده
آيا اين انحراف در قرآن نيست؟؟؟
30 | بخت النصر | Iran - Khorramshahr | ١٤:١٥ - ٢٦ آذر ١٣٩٠ |
سرکار خانم مينا دانشور
چرا شما آيه‌اي که بر آل محمد سلام مي‌دهد «سلام علي آل ياسين» را تحريف مي‌کنيد؟
مگر صلوات بر محمد و آل محمد چه ضربه اي به کعب الاحبار مي‌زند که چنين از آن مي‌ترسيد؟

اللهم صلي علي محمد و آل محمد
31 | شاهين | Iran - Tehran | ١١:٠٣ - ١٧ بهمن ١٣٩٠ |
برادر گرامي غلامعلي نوري شما واقعا اگر نيت خدايي است براي اعتلاي اسلام تلاش كنيد ايران به بركت اسلام پيشرفت ميكند خدا كمك كند كه همه ما همانطور كه او ميخواهد و مورد رضاي اوست فكر كنيم و عمل كنيم .اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم ولعن اعداعهم اجمعين
32 | مصطفي غفوري اصل | Iran - Zarrīn Shahr | ٠٢:٢٧ - ٠٩ مرداد ١٣٩١ |
با سلام و خسته نباشيد. يک سوال داشتم ، مي خواستم بدونم که چرا براي احترام و درود بر پيامبر گرامي مان از صله الله و عليه استفاده مي شود ولي براي ديگر پيامبران از لفظ عليه السلام استفاده مي شود ؟ با تشکر

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
در باره چگونگي صلوات و سلام فرستادن به پيامبر صلي الله عليه وآله به اين آدرس مراجعه كنيد
اما درباره روش صلوات فرستادن به پيامبران ديگر، روايات داريم كه بدين‏ گونه باشد: نخست بر پيامبر اسلام و آل او صلوات بفرستيم سپس بر انبياء، سلام يا صلوات فرستاده مي ‏شود(مثلا اين‏گونه: علي نبينا و آله و عليه السّلام) مگر در مورد حضرت ابراهيم عليه السّلام که برخي گفته‏ اند: ابتدا بر او، سپس بر رسول خدا و خاندان او صلوات اللّه عليهم، صلوات فرستاده مي‏ شود (مثلا اين‏گونه: عليه و علي نبينا و آله السّلام). عروة الوثقي (محشي ) ج2 ص 620
موفق بشيد
گروه پاسخ به شبهات
33 | ناصر | Germany - Nuremberg | ١٣:٤٧ - ٢٤ آبان ١٣٩١ |
سلام عليکم کرن الله وجهه الشريف که گويند به اين دليل است که امير المومنين هيچ وقت بت را نپرستيد واز بچگي درخانه پيامبربزرگ شدوال ابراهيم مردمي وحداني بودند
34 | سليماني | Iran - Khorramshahr | ٢٣:٣٢ - ٠٧ دي ١٣٩١ |
نقد نظر آقاي نوري در خصوص چگونگي صلوات : جناب آقاي نوري به نظر بنده حقير مثالي که شما زديد اينجا جايگاه نداره . نه پيامبر رو مي شه به شخص تازه وارد تشبيه کرد و نه رابطه ما و خدا رو به رابطه پدر فرزندي . يعني فکر مي کنم بهتره اينطوري مثال بزنين . پدري مستجاب الدعوه يکي از فرزندانش رو به خاطر مقامش خيلي عزيز و محترم مي دونه و به بقيه فرزندانش هم توصيه مي کنه که اين عزت و احترام رو حفظ کنن و براش دعا کنن. بقيه فرزندان ضمن حفظ احترام و دعا براي برادرشون از پدرشون مي خوان که براي اون برادرشون دعا کنه چون اون پدره که مقامش از همه بالاتره و مستجاب الدعوه است.
35 | عاشق اميرالمومنين علي | Iran - Mashhad | ٠٢:٠٢ - ٢٩ فروردين ١٣٩٢ |
من نمي دانم از علما و عوام اهل سنت چه چيزي کسر مي شود اگر بعد از ذکر نام پيامبر بگويند : صلي الله عليه و آله و سلم؟! يا بعد از خواندن قرآن بگويند : صدق الله العلي العظيم ؟! آيا آوردن کلمات : علي و آله خيلي دردناک است؟!!
36 | ميثم تمار | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٠:١٢ - ٠٥ شهریور ١٣٩٢ |
الحمد الله الذي جعلنا من المتوسلين بولايت اميرالمومنين علي ابن ابي طالب عليه السلام .
انشالله خداوند اجر شما را چند برابر بدهد که کمر دشمنان قسم خورده را شکستيد.
37 | عليرضا | United States - Cedar Knolls | ١٨:٤٦ - ٠٥ آذر ١٣٩٢ |
سلام
در متن اشاره کرديد:
19- صحيح بخاري: ج 6، ص 51 ؛ صحيح مسلم: ج 1، ص 305.
مي خواستم اگر برايتان امکان دارد , اطلاعت دقيقتري بديد تا دقيق اين روايت را نشان اهل سنت بدهيم
متاسفانه در سايت هاي سني نتونستم پيدا کنم.
اگه اسکن داريد چه بهتر وگرنه اطلاعاتي بديد که مثلا بتونم در اين سايت پيداش کنم sunnah.com
سپاس از شما.

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي؛ طبق نرم افزار «الجامع الكبير» كه اهل سنت آن را توليد كرده اند اين روايت در آدرسهاي ذيل آمده است:

آدرس صحيح بخاري:

الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، ج 3 ، ص 1233، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا

3190 حدثنا قَيْسُ بن حَفْصٍ وَمُوسَى بن إِسْمَاعِيلَ قالا حدثنا عبد الْوَاحِدِ بن زِيَادٍ حدثنا أبو قرة مُسْلِمُ بن سَالِمٍ الْهَمْدَانِيُّ قال حدثني عبد اللَّهِ بن عِيسَى سمع عَبْدَ الرحمن بن أبي لَيْلَى قال لَقِيَنِي كَعْبُ بن عُجْرَةَ فقال ألا أُهْدِي لك هَدِيَّةً سَمِعْتُهَا من النبي e فقلت بَلَى فَأَهْدِهَا لي فقال سَأَلْنَا رَسُولَ اللَّهِ e فَقُلْنَا يا رَسُولَ اللَّهِ كَيْفَ الصَّلَاةُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ فإن اللَّهَ قد عَلَّمَنَا كَيْفَ نُسَلِّمُ عَلَيْكُمْ قال قُولُوا اللهم صَلِّ على مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كما صَلَّيْتَ على إبراهيم وَعَلَى آلِ إبراهيم إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ اللهم بَارِكْ على مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كما بَارَكْتَ على إبراهيم وَعَلَى آلِ إبراهيم إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ

و در ج 4، ص 1282 آمده است:

4519 حدثني سَعِيدُ بن يحيى حدثنا أبي حدثنا مِسْعَرٌ عن الْحَكَمِ عن بن أبي لَيْلَى عن كَعْبِ بن عُجْرَةَ رضي الله عنه قِيلَ يا رَسُولَ اللَّهِ أَمَّا السَّلَامُ عَلَيْكَ فَقَدْ عَرَفْنَاهُ فَكَيْفَ الصَّلَاةُ قال قُولُوا اللهم صَلِّ على مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كما صَلَّيْتَ على آلِ إبراهيم إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ اللهم بَارِكْ على مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كما بَارَكْتَ على آلِ إبراهيم إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ

آدرس صحيح مسلم:

الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، ج 5 ص 5992، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا

31 بَاب الصَّلَاةِ على النبي صلى الله عليه وسلم

5996 حدثنا آدَمُ حدثنا شُعْبَةُ حدثنا الْحَكَمُ قال سمعت عَبْدَ الرحمن بن أبي لَيْلَى قال لَقِيَنِي كَعْبُ بن عُجْرَةَ فقال ألا أُهْدِي لك هَدِيَّةً إِنَّ النبي صلى الله عليه وسلم خَرَجَ عَلَيْنَا فَقُلْنَا يا رَسُولَ اللَّهِ قد عَلِمْنَا كَيْفَ نُسَلِّمُ عَلَيْكَ فَكَيْفَ نُصَلِّي عَلَيْكَ قال قولوا اللهم صَلِّ على مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كما صَلَّيْتَ على آلِ إبراهيم إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ اللهم بَارِكْ على مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كما بَارَكْتَ على آلِ إبراهيم إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ

و در ج 1 ، ص 404 اين كتاب آمده است:

بَاب الصَّلَاةِ على النبي صلى الله عليه وسلم بَعْدَ التَّشَهُّدِ

405 حدثنا يحيى بن يحيى التَّمِيمِيُّ قال قرأت على مَالِكٍ عن نُعَيْمِ بن عبد اللَّهِ الْمُجْمِرِ أَنَّ مُحَمَّدَ بن عبد اللَّهِ بن زَيْدٍ الْأَنْصَارِيَّ وَعَبْدُ اللَّهِ بن زَيْدٍ هو الذي كان أُرِيَ النِّدَاءَ بِالصَّلَاةِ أخبره عن أبي مَسْعُودٍ الْأَنْصَارِيِّ قال أَتَانَا رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَنَحْنُ في مَجْلِسِ سَعْدِ بن عُبَادَةَ فقال له بَشِيرُ بن سَعْدٍ أَمَرَنَا الله تَعَالَى أَنَّ نُصَلِّيَ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللَّهِ فَكَيْفَ نُصَلِّي عَلَيْكَ قال فَسَكَتَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم حتى تَمَنَّيْنَا أَنَّهُ لم يَسْأَلْهُ ثُمَّ قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قُولُوا اللهم صَلِّ على مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كما صَلَّيْتَ على آلِ إبراهيم وَبَارِكْ على مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كما بَارَكْتَ على آلِ إبراهيم في الْعَالَمِينَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ وَالسَّلَامُ كما قد عَلِمْتُمْ

406 حدثنا محمد بن الْمُثَنَّى وَمُحَمَّدُ بن بَشَّارٍ واللفظ لابن الْمُثَنَّى قالا حدثنا محمد بن جَعْفَرٍ حدثنا شُعْبَةُ عن الْحَكَمِ قال سمعت بن أبي لَيْلَى قال لَقِيَنِي كَعْبُ بن عُجْرَةَ فقال ألا أُهْدِي لك هَدِيَّةً خَرَجَ عَلَيْنَا رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَقُلْنَا قد عَرَفْنَا كَيْفَ نُسَلِّمُ عَلَيْكَ فَكَيْفَ نُصَلِّي عَلَيْكَ قال قُولُوا اللهم صَلِّ على مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كما صَلَّيْتَ على آلِ إبراهيم إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ اللهم بَارِكْ على مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كما بَارَكْتَ على آلِ إبراهيم إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد

براي ديدن اين روايت از «صحيح بخاري» و «صحيح مسلم» طبق كتابي كه در سايت مد نظر شما آمده كليك كنيد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
38 | عليرضا | United States - Cedar Knolls | ١٨:٥٠ - ٠٥ آذر ١٣٩٢ |
سلام
ايا براي اين بحث , صلوات که اهل سنت متاسفانه کامل نمي فرستند مقاله کاملي داريد که مطالعه کنيم.
سپاس.

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي؛ در اين مورد مقاله اي در اين سايت قرار ندارد ولي غير از پيوندهايي كه در نظر قبلي از صحيح بخاري و مسلم قرار داده شد مي توانيد رواياتي در اين مورد ازديگر صحاح سته را در پيوندهاي ذيل بخوانيد:





موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
39 | محب الحيدر | Iran - Kermanshah | ١٧:٠٢ - ٢٨ اسفند ١٣٩٢ |
سلام دوست عزيز عالي بود
يا مهدي....
40 | رضا خزايي | Iran - Tehran | ٠٢:٢٧ - ١٨ خرداد ١٣٩٣ |
به درستي که اصل مغالطه را خوب رعايت کرديد.
مطالب بدون منبع موثق و بدون مدرک مستدل و بحث هاي غير کارشناسي.
امروزه هر کسي ميتواند دهها برابر بيش از اين موارد را در اينترنت جمع آوري و منتشر نمايد.
سوال اين بود که اصل صلوات از کجا آمده؟ و عجل فرجهم، و واهلک اعداهم و مواردي نظير اينها چرا و با کدام دليل تاريخي و مستند اضافه شده؟ اين بدعتها چرا و چگونه رنگ خير و ثواب به خود گرفته است؟ همين. حالا شما بيا نزديک به 40 نظر غير کارشناسي رو منتشر کن.
آدرس دقيق اسناد تاريخي که نشون ميده اين بدعتها کار ثوابي است را ميخواهم.

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي

1. آدرسها در ذيل همين مطلب نوشته شده است شايد دقت نکرده ايد!

2. به مطلبي با عنوان «صلوات رمز محبت و وفادارى به پيامبر اکرم و خاندانش » مراجعه نماييد.

3. وعجل فرجهم و اهلک اعدائهم دعاي ديگري است که بعد از صلوات انجام مي شود و مانند هر دعاي ديگري دليل ان امر خداوند در مورد دعا کردن مانند «ادعوني استجب لکم» مي باشد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
  بعدی [1] [2]  
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها