شيخ عبد الرحمن بن ناصر البراك مفتي سرشناس وهابيت در فتوايي كه جديدا در سايتهاي وهابيت از وي نقل شده, ديدن خداوند در خواب را صحيح دانسته و در پاسخ به سوال شخصي كه اين سوال را از وي كرده، آنرا مستند به احاديث جعلي از پيامبر اكرم (ص)!! و نقل قولي از اربابشان ابن تيميه كرده است.
البته اين فتوا امر جديدي نيست و متاسفانه بسياري از اهل سنت و تمام وهابيون معتقدند كه خداوند به خصوص درقيامت با چشم ديده مي شود و اعضا و جوارح دارد . (در پايان به برخي از اين عقائد خرافي و شرك آميز اشاره خواهيم كرد) جالب اينجاست كه آنان با وجود چنين اعتقادات شرك آميزي، شيعيان را كه معتقدند خداوند به هيچ وجه نه در دنيا و نه در آخرت قابل ديدن نيست را مشرك دانسته و فتوي به قتل آنان مي دهند.
اصل فتواي وي كه در يكي از سايت وهابيون با نام اسلام وي نقل شده بدين شكل است:
الشيخ عبد الرحمن بن ناصر البراك
• المصدر: موقع الشيخ عبد الرحمن بن ناصر البراك
• تاريخ النشر: 29 محرم 1433 (24 /12 /2011)
السؤال:
ما رأيكم برؤية الله في المنام؟ حيث قرأنا أنها لا تنكر في بعض الكتب. ثم هل هي رؤية حقيقية أم ماذا؟ والبعض يري شيخاً فيظن أنه رأي الله، وكيف نفهم كلام بعض العلماء حيث يقول في بعض المراجع اتفق أهل العلم علي جواز رؤية الله في المنام لكنها ليست ذات الله؟
الإجابة:
الحمد لله،
نعم دلت السنة علي أن الله يُري في المنام، كما جاء في الحديث أن النبي صلي الله عليه وسلم قال: "رأيت ربي في المنام في أحسن صورة" (أخرجه أحمد 22126، والترمذي 3233) وغيرهما. وقد حُكي الاتفاق كما ورد في السؤال علي إمكان ووقوع رؤية الله في المنام، وذكر ذلك شيخ الإسلام ابن تيمية وقال: إن رؤية العبد لربه في المنام هي بحسب إيمانه، وبين أن رؤيا المنام ليست كالرؤية في اليقظة؛ فللرؤيا أحكام، وللرؤية في اليقظة أحكام وقال صلي الله عليه وسلم في الحديث الصحيح: "إنكم لن تروا ربكم حتي تموتوا" (أخرجه أحمد 22816، وابن ماجه 4077). وهذه الرؤية العيانية.
وأما الرؤيا في المنام فهي حاصلة في الدنيا وواقعة كما ذكر أهل العلم، ولكن يبقي النظر في الضابط الذي يميز به بين الصحيح من غيره مما يُدَّعَي من ذلك. ولا أذكر أن أحداً تعرض لذكر ضابط يحصل به التمييز فيما يُدَّعَي من رؤية الله في المنام، كما ذكروا أن الضابط فيما يُدَّعَي من رؤية النبي صلي الله عليه وسلم مطابقة صفة المرئي في المنام للمعروف من صفته صلي الله عليه وسلم مثل كونه ربعة أي: ليس بالطويل وليس بالقصير، وأنه أبيض مشرب بحمرة، وكث اللحية فمن رأي في المنام من هو علي هذه الصفة معتقداً أنه الرسول صلي الله عليه وسلم أو قيل له هذا الرسول صلي الله عليه وسلم فهو كما رأي، لقوله صلي الله عليه وسلم: "من رآني في المنام فقد رآني، فإن الشيطان لا يتمثل بي" (صحيح البخاري 6993، وصحيح مسلم 2266).
ومن رآه علي خلافها كان ظنه أنه رأي النبي صلي الله عليه وسلم خطأ. ولا ريب أن من رأي في المنام ما يظنه الرب، فإننا لا نقبل دعواه ولا نردها لعدم ما يعول عليه في القبول أو الرد، بل نقول: الله أعلم بذلك.
تاريخ الفتوي: 17-10-1427 هـ.
سوال:
نظر شما در مورد ديدن خداوند در خواب چيست؟ در حاليكه ما در بعضي كتب خوانده ايم كه اين مطلب انكار نشده است.حال آيا اين رؤيه يك رؤيه واقعي و حقيقي است يا چيز ديگري است؟ برخي شيخي را ديده اند كه گمان مي كند خدا مي بيند. چگونه بفهميم كلام بعضي از علماء را كه مي گويند اتفاق دارند اهل علم بر جواز رايت خداوند در خواب لكن آنچه ديده اند ذات خداوند نبوده است؟
پاسخ:
بله , سنت دلالت مي كند بر اين كه خداوند در خواب ديده ميشود، كما اينكه در حديثي از پيامبر(ص) نقل شده كه گفت: ديدم خداوندم را در خواب به بهترين صورت و شكل(أخرجه أحمد 22126، والترمذي 3233 و غير اين دو) و همانطور كه در سوال هم اشاره كرده ايد اتفاق علما هم بر اين است كه امكان دارد خداوند در خواب ديده شود. اين مطلب را شيخ الاسلام ابن تيميه هم ذكر كرده و مي گويد: ديدن خداوند در خواب براي هر شخصي به حسب ايمان وي است. نيز رؤيه در خواب مانند رؤيه در بيداري نيست. و براي هر يك احكامي خاص وجود دارد.پيامبر در حديث صحيحي مي گويد: شما پروردگارتان را نمي بينيد مگر بعد از مردن(أخرجه أحمد 22816، وابن ماجه 4077) منظور از اين ديدن,ديدن با چشم است.
اما رؤيه در خواب, اين رؤيه در اين دنيا حاصل شده و واقعيت دارد كما اينكه اهل علم هم آن را ذكر كرده اند, اما يك مطلب باقي مي ماند و آن ضابطه و قانون در تشخيص صحيح و غير صحيح از مدعيان است. بايد گفت هيچ كس تاكنون در اين رابطه ضابطه و قانوني را نقل نكرده است كما اينكه ذكر شده كه ضابط براي مدعي ديدن پيامبر مطابقت صفت مرئي در خواب با صفات معروفه آنحضرت از اين قبيل است: نه كوتاه قامت و نه بلند قامت بود سفيد مشرف به قرمز بود, محاسن او پرپشت, بود. پس هر كس كه در خواب شخصي را با اين صفات ببيند و معتقد باشد او رسول خدا بوده يا به او بگويند او رسول خدا بوده او همان رسول خدا است كه در خواب ديده است. به خاطر قول خود آنحضرت كه : هر كس مرا در خواب ببيند به تحقيق كه مرا ديده است به درستي كه شيطان به شكل من در نمي آيد. (صحيح البخاري 6993، وصحيح مسلم 2266) و هر كس كه برخلاف اين صفات او را ببيند و گمان كند كه او رسول خداست به خطا رفته است. و شكي نيست كسي كه در خواب كسي را ببيند كه گمان كند وي خداست ما نه حرف وي را رد و نه قبول مي كنيم چون دليلي بر رد يا قبول آن نداريم بلكه مي گوييم خدا بدان آگاه تر است.
منبع: سايت پرسمان وهابيت
مطالبي ديگر در مورد خداي وهابيت:
وهابيون در حقيقت مشركاني بي شرم هستند كه خود را مروجان توحيد ناب اسلامي معرفي مي نمايند و از سويي ديگر رهروان حقيقي سنت رسول الله (ص) اعم از شيعه و سني را مشرك پنداشته و هيچ مخالفتي را برنمي تابند و آن را پاسخ نمي دهند جز با قتل و مهدور الدم دانستن مسلمانان!
ابو بكر ابن عربي مي گويد: فردي كه مورد وثوق من بود نقل كرد كه ابو يعلي، امام و پيشواي ابن تيميه(پدر فكري و معنوي وهابيت كه محمد ابن عبدالوهاب متاثر از او بود) مي گويد: در باره خدا هر عضوي را جز ريش و عورت اثبات خواهم كرد: «إذا ذكر اللّه تعالي وما ورد من هذه الظواهر في صفاته، يقول: ألزموني ماشئتم فإنّي ألتزمه، إلاّ اللحية والعورة»
(( العواصم من القواصم: 210، الطبعة الحديثة: 2/283، دفع شبه التشبيه بأكف التنزيه لابن الجوزي: 95، 130 ـ الهامش. )).
ابو يعلي از ابن عباس نقل كرده كه پيامبر گرامي(صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: «رأيت ربي عز وجل، شاب أمرد جعد قطط، عليه حلية حمراء». خداوند را به صورت نوجواني ديدم كه هنوز موي صورتش در نيامده، سرش پرمو، پيچ پيچ (فرفري) و داراي زيور و آلات سرخ بود. ابو يعلي در كتاب ديگرش گفته: ابوزرعه دمشقي اين روايت را صحيح شمرده ... و أحمد بن حنبل گفته: «هذا حديث رواه الكبّر عن الكبّر، عن الصحابة عن النبي(صلي الله عليه وآله وسلم) ، فمن شك في ذلك أو في شيء منه فهو جهميّ لا تقبل شهادته ولا يسلّم عليه، ولا يُعاد في مرضه».
اين حديث را بزرگان از بزرگان از صحابه روايت كرده اند و هر كس در صحت اين روايت شك نمايد او جهمي و شهادت او پذيرفته نيست، سلام نبايد به او داد و به هنگام مريضي از وي نبايد عيادت كرد (( طبقات الحنابلة: ج3 ص81 ج 82، ط ج مكتبة العبيكان، مكة المكرمة ج جامعة أم القري.إبطال التأويلات لأبي يعلي: ج1 ص141، ط1 ج مكتبة دار الإمام الذهبي الكويت، 1410 هـ.، إبطال التأويلات: ج1 ص145. )).
«ولو قد شاء لاستقرّ علي ظهر بعوضة فاستقلّت به بقدرته ولطف ربوبيّته فكيف علي عرش عظيم»
اگر خداوند بخواهد با قدرت خويش مي تواند بر پشت يك پشه اي هم قرار گيرد، پس چگونه نتواند بر روي عرش استقرار بيابد.(( التأسيس في ردّ أساس التقديس: ج 1 ص568)).
از هيأت عالي افتاي سعودي پرسيده شده: از نظر شرعي حكم كسي كه معتقد است كه خداوند همه جا وجود دارد چيست؟ و چگونه مي شود به او پاسخ داد؟
هيأت جواب داد: عقيده اهل سنّت اين است كه خداوند بالاي عرش قرار گرفته، و در درون جهان نيست بلكه خارج از اين عالم مي باشد.
ودليل بر علوّ خداوند و بالا بودن او از مخلوقات، همان نزول قرآن از طرف اوست، ومسلّم است كه نزول همواره از بالا به پايين صورت مي گيرد، همانطوري كه در قرآن نيز آمده است: (وَأَنزَلْنَآ إِلَيْكَ الْكِتَـبَ بِالْحَقِّ ...): ما قرآن را به سوي تو به حق نازل نموديم. تا آنجا كه مي نويسند: رسول گرامي(صلي الله عليه وآله وسلم) از كنيزي كه مي خواستند آزاد نمايند پرسيد: خداوند كجاست؟ پاسخ داد: در آسمان ها است. حضرت پرسيد: من، چه كسي هستم؟ پاسخ داد: پيامبر خدا.
آنگاه حضرت به صاحب آن كنيز فرمود: او شخص با ايماني است، و مي تواني وي را در راه خدا آزاد نمايي.( مسند أحمد (3/4، 68، 73) والبخاري (فتح الباري) برقم 3344، 4351، ومسلم برقم 1064.)
و همچنين رسول اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: من امين كسي هستم كه در آسمان هاست، و اخبار آسمان هر صبح و شب به اطلاع من مي رسد.
آن گاه هيأت عالي افتاي سعودي مي نويسد: «من اعتقد أنّ اللّه في كلّ مكان فهو من الحلوليّة، ويردّ عليه بماتقدّم من الأدلّة علي أنّ اللّه في جهة العلوّ، وأنّه مستو علي عرشه، بائن من خلقه، فإن انقاد لما دلّ عليه الكتاب والسنّة والإجماع، وإلاّ فهو كافر مرتدّ عن الإسلام».
هر كس معتقد باشد كه خداوند همه جا هست، قائل به حلول و دخول خداوند در درون عالم شده، بايد به چنين فردي با دليل ثابت كرد كه خداوند بر بالاي عرش قرار دارد، و خارج از جهان مي باشد، و اگر نپذيرفت او كافر و مرتدّ و خارج از اسلام است.( فتاوي اللجنة الدائمة للبحوث العلميّة والإفتاء: 3/216 ـ 218.)
واضح و مبرهن است كه اين ويژگي ماده است كه اگر در جايي باشد نمي تواند در آن واحد در جاي ديگر باشد واين در حالي است كه خداوند متعال صريحا در قران مي فرمايد:
وَ هُوَ الَّذي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ وَ هُوَ الْحَكيمُ الْعَليمُ (زخرف 84)
ترجمه:اوست كه هم در آسمان خداست و هم در زمين خداست و حكيم و داناست.
براستي اگر خدا بر روي زمين نيست و فقط در آسمان است چگونه خدايي مي كند ؟!
در كتاب «منهاج السنّة» كه در ردّ كتاب «منهاج الكرامة» علاّمه حلّي نوشته است مي گويد:
عموم منسوبين به اهل سنّت براي اثبات رؤيت خدا اتّفاق دارند واجماع سلف براين است كه ذات احديّت را در آخرت با چشم مي توان ديد ولي در دنيا نمي توان ديد (( مختصر منهاج السنّة: 2/240. )).
ابن تيميه مي گويد: هر شب هر طور كه بخواهد به آسمان دنيا فرود مي آيد، و مي گويد: آيا كسي هست كه مرا بخواند و من اجابتش كنم، و طالب مغفرتي هست كه او را ببخشم ... خدا اين كار را تا طلوع فجر انجام مي دهد.و پس از نقل مطلب فوق مي نويسد: «فمن أنكر النزول أو تأوّل فهو مبتدع ضالّ» (هر كس فرود آمدن خدا را به آسمان دنيا انكار يا توجيه كند بدعتگذار و گمراه است (( مجموعة الرسائل الكبري، رساله يازدهم: 451. )).
«ابن بطوطه» در سفرنامه خود مي نويسد: «ابن تيميّه» درمسجد جامع دمشق كه من حضور داشتم، بر بالاي منبر گفت: «إنّ اللّه ينزل إلي السماء الدنيا كنزولي هذا» (خداوند به آسمان دنيا فرود مي آيد، همچنان كه من از پلّه اين منبر فرود مي آيم)، سپس يك پلّه پايين آمد، «ابن الزهراء» از فقهاء مالكي اعتراض كرد، و اظهارات وي را به اطلاع ملك ناصر رساند، وي دستور داد تا او را زنداني كردند، و در زندان از دنيا رفت. (( رحلة ابن بطوطة: 113. )).
ابن تيميه در رساله «عقيدة الحمويّة» مي نويسد: خداوند مي خندد، و روز قيامت در حال خنده بر بندگان خود تجلّي مي كند (( مجموعة الرسائل الكبري، رساله يازدهم: 451. )).
بخاري از ابو هريرة از قول يكي از صحابه نقل مي كند كه از مهماني پذيرائي كرده بود، به محضر پيامبر گرامي(صلي الله عليه وآله وسلم)رسيد و حضرت فرمود: «ضحك اللّه الليلة». خداوند شب گذشته به خاطر پذيرائي تو از مهمان، خنديد (صحيح بخاري، ج 4، ص 226، كتاب المناقب، باب مناقب الأنصار)).
بخاري در صحيح خود از ابو هرير نقل كرده كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم)فرمود: «يضحك اللّه إلي رجلين يقتل أحدهما الآخر فكلاهما يدخل الجنّة» خداوند مي خندد بر دو نفري كه همديگر را مي كشند و هر دو وارد بهشت مي شوند (( صحيح بخاري، ج 3، ص 210، كتاب الجهاد مناقب، باب وجوب النفير، صحيح مسلم، ج 6، ص 40، كتاب الإمارة، باب بيان الرجلين يقتل أحدهما الآخر. )).
1. خدا به جز ريش و عورت همه چيز دارد: 2. خدا صورتي بدون مو و موهايي فرفري دارد: 3. خدايي كه بر پشت پشه سوار مي شود: 4. خدايي كه نمي تواند هرجا باشد! 5. خدا را در آن دنيا مي توان با چشم ديد: 6. خدايي كه از عرش به زير مي آيد: 7. خدايي كه مي خندد: