2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
اظهارات مفتي اعظم عربستان در مشروعيت بيعت يزيد و حرمت قيام امام حسين (علیه اسلام)
کد مطلب: ٦١٣٥ تاریخ انتشار: ٠٣ آبان ١٣٩٣ تعداد بازدید: 79169
فتنه وهابیت » شناخت وهابیت
اظهارات مفتي اعظم عربستان در مشروعيت بيعت يزيد و حرمت قيام امام حسين (علیه اسلام)

هر دم از اين باغ بري مي رسد تازه تر از تازه تري مي رسد.
مفتيان وهابيت كه روزي فتوا به كفر شيعه و روزي تحريم دعا براي پيروزي حزب الله لبنان و... مي دهند، هر روز با افاضاتشان پرونده درخشان خود را درخشان تر و طبل رسوايي خود را شهره آفاق مي سازند.
اما اين بار سخنان مفتي اعظم عربستان عبدالعزيز آل الشيخ يادآور فتواي شريح قاضي است كه با جملات خود امام حسين را محكوم و يزيد را مبراي از هر خلاف شرعي دانسته است.
آري صف بندي سپاه سيد الشهداء و يزيد تا روز قيامت برپاست.
كل يوم عاشوراء وكل ارض كربلاء
* * *

* * *

Get the Flash Player to see this player.

لينك دان لود



لينك مربوط به فيلم موردنظر در سايت يوتيوب:
http://www.youtube.com/watch?v=v0Yoeg7k1s4

مفتي اعظم عربستان شيخ عبد العزيز آل شيخ در برنامه زنده كه از ماهواره المجد عربستان پخش مي شد در پاسخ خانمي در رابطه با يزيد و قيام امام حسين عليه السلام اين چنين پاسخ داد:

زمان پرداختن به اين امور گذشته و زمان آن سپري شده است . آنها گروهي بودند كه درگذشتند، هر كار نيك و بدي كردند براي خود كردند و شما هم هر چه كرديد براي خود خواهيد كرد و مسئول كار آنها نخواهيد بود.

بيعت يزيد بن معاويه، بيعتي شرعي است كه در زمان پدرش معاويه از مردم گرفته شد و مردم هم بيعت كرده و به اين بيعت گردن نهادند. امّا هنگامي كه معاويه از دنيا رفت حسن و حسين بن علي و ابن زبير از بيعت با او خودداري كردند.

حسين و ابن زبير در تصميمشان مبني بر بيعت نكردن به خطا رفتند. چون بيعت با يزيد بيعتي شرعي بود و اين بيعت در زمان زندگي پدرش معاويه و در مقابل چشم مردم گرفته شده بود. ولي خداوند در آنچه مقدر مي فرمايد حكيم و عليم است، آن امت ها هم بنا به تقدير خداوند در گذشتند و از دنيا رفتند.

شما را به خدا قسم! من دوست ندارم اين مطالب را از من نقل كنيد. اين ها مسائلي است كه گذشته است. تاريخ هم در باره اين مطالب به شكل هاي مختلف حكايت نموده است. ولي به هر شكل اين قضايا گذشته و تمام شده ... يزيد و حسين بيش از هزار و اندي سال است كه از دنيا رفته اند ...

ولي به عقيده من بيعت يزيد بن معاويه بيعتي شرعي بوده؛ و حسين را نصيحت كرد ند كه از مدينه به طرف عراق نرود، او را نصيحت كردند كه بيعت كند ولي او نپذيرفت. ابن عباس و ابن عمر و فرزدق و بسياري از صحابه او را از رفتن به عراق بر حذر داشته و به او گقتند كه: رفتن به عراق به مصلحت او نيست. ولي حسين اين نصيحت ها را نپذيرفت... و خدا هم هر آن چه مقدر فرموده بود انجام شدو...

ولي با اين وجود ما براي حسين از خداوند درخواست رضايت كرده و براي او عفو و بخشش را خواستاريم. و مقدرات الهي حكمت هايي دارد كه ما از آن آگاه نيستيم ...

اصلاً فائده نقل اين مطالب چيست؟ حسين هر اشتباهي كرده براي خود كرده...

عقيده اهل سنت و جماعت اين است كه واجب است تا به فرامين كسي كه مورد بيعت قرار گرفته و مردم حول محور او جمع شده اند گوش فرا داده شده و از او پيروي گردد. و قيام و سركشي عليه او نيز حرام مي باشد. و از همين رو خروج و قيام حسين عليه يزيد حرام بود...

ما مي گوييم: حسين در قيامش عليه يزيد اشتباه كرد و براي او بهتر بود كه اين كار را نمي كرد. و باقي ماندن در مدينه و بر آن چه مردم بر آن اجتماع كرده بودند بهتر و سزاوار تر بود. و هر چه به او گفته شد كه عراق طرفدار و همراه تو نيست گوش نداد و توجهي ننمود...

و حقيقت اين است كه مردم عراق و شام و مصر و حجاز و يمن با يزيد بن معاويه در زمان زندگي و حيات پدرش بيعت كرده و امامت و رهبري وي را پذيرفته بودند، به همين جهت هم قيام عليه او و تجاوز به حريم خلافت او جايز نبود. اين تمام مطلب است بيش از اين هم سخني نمي گوئيم و معتقد به بيش از اين هم نيستيم.

* * *
متن عربي:

يا اختي هذه امور مضت و تاريخ مضي تلك امة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم و لا تسئلون عما كانوا يعملون.
بيعة يزيد بن معاويه بيعه شرعية أخذها أبوه له في حياته فبايعه الناس و قبلوا بيعته و لما توفي امتنع الحسن و الحسين بن علي و ابن الزيبير عن المبايعه.
و امتناع الحسين وابن الزبير عن المبايعه كانوا بذلك رضي الله عنهما غير مصيبين. لأن بيعة يزيد بيعة شرعية و بيعة اُخذت له في حياة أبيه و أعطاهم نصب عينهم. ولكن الله حكيم عليم فيما قضي وقدّر. تلك أمة مضت.
والله إني ما أحب أن تكتب عنّي هذه المسأله. هذه المسائل مضي و التواريخ كلها تحكي القضيه بأساليب مختلفة. فمن التواريخ من يقول: ... هذه المسائل مضت. مضي يزيد و مضي الحسين ولهم أكثر من ألف و... سنة مضت...
لكن اعتقد أن يزيد بن معاوية: بيعته، بيعة شرعية؛ و أن الحسين رضي الله عنه و أرضاه نصح أن لا يخرج الي العراق و لا يقبل من دعاه الي البيعة. حذّره ابن عباس و ابن عمر والفرزدق. و كبير من الصحابة حذّروه من الخروج الي العراق. أن الخروج لا يؤدّي لمصلحة. لكن رضي الله و أرضاه ما قبل... والله قدّر ما قدّر وقضي ما قضي و اذا نفذ القضاء ل..
لكننا نترضي الحسين و نسئل العفو عن الجميع ولله فيما قضي وقدّر حكمة لا نعلمها...
ما الفائدة من هذا المطلب؟ الحسين أخطأ ما أخطأ...
اهل السنة والجماعة عقيدتهم وجوب الانقياد لمن بويع وإن من بويع و اجتمعت الكلمة عليه وجب علي الجميع السمع و الطاعة له. وحرم الخروج عليه. حرم الخروج للحسين رضي الله عنه و أرضاه...
نقول: الحسين رضي الله عنه وأرضاه في خروجه كان الأمر خلافا مع عقيدته و كان عدم الخروج أولي. والبقاء هو الأولي والدخول فيما دخل الناس هو أولي. لكنه كره عما قيل إن العراق كله معك...
أن العراق والشام و مصر والحجاز ويمن قد أعطو البيعة ليزيد بن معاويه في حياة أبيه وأصبح إماماً معترفاً به لا يجوز الخروج عليه ولا التعدّي علي خليفته. هذا هو الأمر ولكن لا نقول بأشدّ.
والحقيقة أن العراق والشام و مصر والحجاز ويمن قد أعطو البيعة ليزيد بن معاويه في حياة أبيه وأصبح إماماً معترفاً به لا يجوز الخروج عليه ولا التعدّي علي خليفته. هذا هو الأمر ولكن لا نقول بأشدّ.

* * *
در پايان خوب است كه نظر اين مفتي اعظم (عبدالعزيز آل شيخ) را با مفتي اعظم سوريه (احمد بدرالدين حسون) در مورد امام حسين (ع) مقايسه كنيد.
بخشي از سخنان وي تحت عنوان «
كتمان حقايق عاشوراء... » (چرا عاشورا را ساليان سال از ما پنهان مي كنند ؟ علت تنها ترس از شيعه شدن مردم است !!!) را به همراه فيلم سخنراني وي در لينك ذيل مي توانيد مشاهده نماييد.


Share
241 | رضا كاوياني | Iran - Bandar Abbas | ٢١:٥٨ - ١٨ آبان ١٣٩٣ |
علت مخالفت با قيام يزيد توسط اين مفتي ها از نظر بنده اصلا جنبه ديني ندارد.بلکه علت در سياست نهفته است.
سياستي که رنگ و لعاب دين به آن ميدهند و مثلا ميگويند يزيد خليفه شرعي بود و حسين نبايد قيام ميکرد.
علت اصلي جلوگيري از نشر و توسعه اين تفکر است که (( هر حکومتي شرعي نيست و نبايد به هر حکومتي راضي شد و نبايد هر حکومتي را پذيرفت و لذا در مقابل حکومت طاغوت قيام بايد کرد و جان داد و اين همان راهي است که به خدا ميرسد))
و انگيزه آنها اين است که مردم عادت کنند هر حکومتي را بپذيرند و لذا به هيچ وجه فکر قيام عليه آل سعود و... به ذهن آنها نيايد چون شورش است و کفر است و.... و بنابر اين هر کس رييس شود و به هر ترتيبي بر مردم چيره شود خواه از راه تزوير و نيرنگ و.... فرقي نميکند و مردم حق اعتراض و قيام ندارند. در حالي که قيام حسين (ع) درست با هدفي در نقطه مقابل اين طرز فکر انجام شد و به مردم فهماند که در مقابل حکومت اشرار قيام لازم است و بذل جان لازم است و راه خدا اين است.
لعنت بر دروغ.
لعنت بر سياست.
لعنت بر نفوسي که دانسته و ندانسته طاغوتها را چاق ميکنند و زغال در کوره حکومتهاي طاغوتي ميريزند.
(( به يقين راه خدا راهي نيست که اين مفتي ها از آن در حال عبورند.))
به يقين راه خدا راه حسين (ع) است.راهي که خدا به رونده اين راه ميگويد : يا ايتها النفس المطمئنه* ارجعي الي ربک راضيه مرضيه *فدخلي في عبادي و الدخلي جنتي.
لذا اين مفتي ها بندگان طاغوتند و خدا را بنده نيستند.خدا هم چشمها و گوشهاي آنها را با اعمالشان بسته است و لذا درک نميکنند و نميفهمند.
خدا ما را از گزند اين اشرار حفظ کند و ما به خدا پناه ميبريم.
242 | شيعه علي | | ١١:٣٤ - ١٠ آذر ١٣٩٣ |
اولا اين خاندان ملعون وشجره پليد وکافر که بني اميه مي باشد چه کاري کرده که از نظر صحابه و ديگر علما مورد تحسين باشد جزء درگيري با خاتم النبين وجانشين برحق اش علي ابن ابوطالب وفرزندش امام حسن المجتبي (ع) چه کاري کرده است مگر يزيد جزء شراب خواري وزنا با محارب و کنيزان چيزي ديگري دارد مگه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لعنت خداوند بر تابعين و دفاع کنندگان از اين شجره ملعون ولعنت بر کساني که مي گويند خاندان ابوسفيان و بني اميه ادمهاي خوبي بودند
وانشالله ان کساني که مي گويند خاندان بني اميه اسلام اورده اند انشالله با اين طايفه مهشور گرددند
243 | ابراهيم | Iran - Yazd | ١٦:٤١ - ٢٣ آذر ١٣٩٣ |
از اين ملعون هاي وهابي هرچيزي برمياد . انشاالله خداوند آنها را با يزيد محشور و ما را هم با امام حسين عليه السلام محشور فرمايد . آمين
244 | حسين | | ١٧:٥٩ - ١٣ دي ١٣٩٣ |
در دوران معاويه و يزيد هم همين ياوه گويها بوده ، اگر قرار بود شيعه از واق واق اين وهابي ها بترسد که تا الان کارش تمام شده بود
اي حسين جان بفداي لب تشن و چاک چاکت ما فداي تو و خاندان توهستيم (( لبيک يا حسين ))
245 | رضا مقيمي | | ٢٠:٠٨ - ١٣ دي ١٣٩٣ |
به راستي که او خود از خوارج واز نواصب است. خدا لعنتش کنه
246 | علي زاد | Iran - Khowy | ٢٢:٠٧ - ١١ بهمن ١٣٩٣ |
جناب مفتي پس عايشه نيز به خطا رفته بود چون همه با خليفه ي وقت حضرت علي بيعت کرده بودند...
1 |ناشناس||٠٨:٥٨ - ١٩ بهمن ١٣٩٦ |
0
 
1
پس چرا حضرت علی به مخالفت نپرداختن اگه برای خلافت بهش ظلم شده بود علی فاتح خیبر شیر خداست.؟؟جانم فدای علی
پاسخ:
با سلام
رسول اکرم 13سال در مکه با آن ظلم و جور قریش زندگی کردند و قیام هم نکردند!
علل عدم قیام امیرالمؤمنین بر ضد حکومت ابوبکر:
حضرت قطعاً تصمیم بر قیام داشت؛ ولی روی بعضی از ملاحظات قیام نکردند:
1- نبود قدرت و نیروی کافی:
الف) اگر به تعداد اصحاب بدر و طالوت نیرو داشتم قیام می کردم!
مرحوم کلینی در کافی از حضرت امیر نقل می کند که حضرت فرمود:
«أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ كَانَ‏ لِي‏ عِدَّةُ أَصْحَابِ طَالُوتَ أَوْ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ وَ هُمْ أَعْدَاؤُكُمْ لَضَرَبْتُكُمْ بِالسَّيْفِ حَتَّى تَئُولُوا إِلَى الْحَق»
به خدا قسم اگر من به تعداد اصحاب طالوت، یا تعداد اهل بدر، در حالی که آنها دشمن شما بودند، نیرو داشتم، حتماً با شمشیر شما را می زدم تا اینکه بر صراط مستقیم باز گردید.
کافی، ج8، ص 32، ح 5
ب) اگر چهل نفر نیروی فرمانبردار داشتم قیام می کردم!
حضرت می فرماید:
«وَ لَوْ كُنْتُ وَجَدْتُ يَوْمَ بُويِعَ (أَخُو تَيْمٍ) أَرْبَعِينَ‏ رَجُلًا مُطِيعِينَ لَجَاهَدْتُهُم»
اگر من در روزی که بیعت گرفته شد برای اخوتیم (ابوبکر)، من چهل مرد فرمانبردار داشتم، حتماً با آنها نبرد می کردم.
مستدرک الوسائل، ج11، ص 76، ح 12462
روزی «اشعث بن قیس» به حضرت امیر اعتراض می کند که چرا همانگونه که در مقابل طلحه و زبیر و معاویه دست به شمشیر بردید، در برابر ابوبکر و عمر دست به شمشیر نبردید تا حق خود را بگیرید!؟
حضرت در پاسخ ابن قیس می فرمایند:
«يَا ابْنَ قَيْسٍ أَمَا وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ إِنِّي لَوْ وَجَدْتُ يَوْمَ بُويِعَ أَخُو تَيْمٍ‏ الَّذِي عَيَّرْتَنِي بِدُخُولِي فِي بَيْعَتِهِ أَرْبَعِينَ رَجُلًا كُلُّهُمْ عَلَى مِثْلِ بَصِيرَةِ الْأَرْبَعَةِ الَّذِينَ قَدْ وَجَدْتُ لَمَا كَفَفْتُ يَدِي وَ لَنَاهَضْتُ الْقَوْمَ وَ لَكِنْ لَمْ أَجِدْ خَامِساً فَأَمْسَكْت.
قَالَ الْأَشْعَثُ فَمَنِ الْأَرْبَعَةُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ سَلْمَانُ وَ أَبُوذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ الزُّبَيْرُ بْنُ صَفِيَّةَ قَبْلَ نَكْثِهِ بَيْعَتِي»‏
ای پسر قیس! به خدائی که دانه را شکافت و انسان را آفرید سوگند، همانا من اگر روزی که با ابوبکر بیعت گرفته شد، بیعتی که مرا شماتت به آن بیعت کردن می کنی، اگر چهل مرد در اختیار داشتم، چهل مردی که در بصیرت همانند آن چهار نفر بودند که من یافتم؛ هرگز دست روی دست نمی گذاشتم و با آن قوم می جنگیدم و نابودشان می کردم، ولیکن نفر پنجمی نیافتم و لذا دست نگه داشتم.
اشعث گفت: آن چهار نفر چه کسانی هستند ای امیرالمؤمنین؟ حضرت فرمود: آن چهار نفر سلمان و ابوذر و مقداد و زبیر بودند البته زبیر قبل از آنکه بیعت مرا شکست.
سلیم بن قیس هلالی، ص 218؛ احتجاج طبرسی، ج1، ص 449؛ ارشاد القلوب دیلمی، ص 94، ح33؛ بحارالأنوار ج29، ص 419
د) اگر به تعداد این گوسفندان نیرو داشتم قیام می کردم!
در روایات آمده است:
«خَرَجَ مِنَ الْمَسْجِدِ فَمَرَّ بِصِيرَةٍ فِيهَا نَحْوٌ مِنْ ثَلَاثِينَ شَاةً فَقَالَ وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ لِي رِجَالًا يَنْصَحُونَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِهِ بِعَدَدِ هَذِهِ الشِّيَاهِ لَأَزَلْتُ ابْنَ آكِلَةِ الذِّبَّانِ‏ عَنْ مُلْكِهِ قَالَ فَلَمَّا أَمْسَى بَايَعَهُ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ سِتُّونَ رَجُلًا عَلَى الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ اغْدُوا بِنَا إِلَى أَحْجَارِ الزَّيْتِ‏ مُحَلِّقِينَ
وَ حَلَقَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فَمَا وَافَى مِنَ الْقَوْمِ مُحَلِّقاً إِلَّا أَبُوذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ حُذَيْفَةُ بْنُ الْيَمَانِ وَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ وَ جَاءَ سَلْمَانُ فِي آخِرِ الْقَوْمِ فَرَفَعَ يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي كَمَا اسْتَضْعَفَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ هَارُون»
روزی امیرالمؤمنین از مسجد خارج شد و از کنار محل نگهداری حیوانات که سی رأس گوسفند در آنجا نگه داری می شد، عبور کرد و فرمود: به خدا قسم اگر من به تعداد این گوسفندان، نیرو داشتم، حاکم را از حکومتش برکنار می کردم؛ وقتی عصر شد، تعداد 360 نفر با علی بیعت کردند که تا پای جان در کنار او بجنگند. حضرت به آنها فرمود: بروید و سرهای خود را بتراشید و در محله احجار الزیت حاضر شوید.
حضرت سر خود را تراشید و در محل قرار حاضر شد ولی از بیعت کنندگان جز ابوذر، مقداد، حذیفه، عمار و سلمان که در آخر آمد، کسی دیگری حاضر نشد. حضرت در این هنگام دست به آسمان بلند کرد و فرمود: خدایا این قوم مرا تنها گذاشته و ناتوان کردند، همانگونه که بنی اسرائیل هارون را ناتوان گذاشتند.
کافی، ج8، ص 33، ح5
2- وصیت پیغمبر اکرم:
ابن عباس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل می کند که در وصیتی به امیرالمؤمنین فرمود:
«يَا عَلِيُّ إِنَ‏ قُرَيْشاً سَتَظَاهَرُ عَلَيْكَ وَ تَجْتَمِعُ كَلِمَتُهُمْ عَلَى ظُلْمِكَ وَ قَهْرِكَ فَإِنْ وَجَدْتَ أَعْوَاناً فَجَاهِدْهُمْ وَ إِنْ لَمْ تَجِدْ أَعْوَاناً فَكُفَّ يَدَكَ وَ احْقِنْ دَمَك»
ای علی! همانا قریش بعد از من بر ضد تو خواهند شد و همگی آنها بر ظلم کردن و چیره شدن بر تو اجتماع خواهند نمود، اگر یاوری داشتی با آنها نبرد کن و اگر یاوری نیافتی، دست نگه دار و خونت را حفظ کن.
الغیبه شیخ طوسی، ص 193‏
تشبیه عدم قیام حضرت امیر، به عدم قیام حضرت هارون
حضرت موسی برای عبادت به کوه طور می رود و وقتی بر می گردد می بیند که قومش گوساله پرست و بت پرست شدند. نه تنها دست از نبوت حضرت موسی و وصایت حضرت هارون برداشته اند بلکه گوساله پرست هم شدند. حضرت هارون هم هیچ قیامی در مقابل آنها نکرد، و با گوساله پرستها مبارزه هم نکرد.
وقتی حضرت موسی از کوه طور آمد به هارون گفت:
أَ فَعَصَيْتَ أَمْري
آیا از دستور من سرپیچی کردی؟
سوره طه(20) : آیه 93
حضرت موسی ریش حضرت هارون را گرفت و کشید؛ هارون گفت:
قالَ يَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْيَتي‏ وَ لا بِرَأْسي‏ إِنِّي خَشيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَني‏ إِسْرائيلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلي
گفت: اى فرزند مادرم! ريش و سر مرا مگير!، من ترسيدم بگويى تو ميان بنى اسرائيل تفرقه انداختى و سفارش مرا به كار نبستى.
سوره طه(20) : آیه94 ‏
در حقیقت هارون گفت من ترسیدم اگر بر ضد سامری قیام بکنم، تعدادی از من طرفداری کنند و تعدادی از سامری؛ در نتیجه جنگ داخلی راه بیافتد و موحد کشی و بنی اسرائیل کشی راه بیافتد.
آیا کسی می تواند بگوید که حضرت هارون کار نادرستی انجام داده است؟ وقتی حضرت هارون آمد و دلیل آورد، حضرت موسی با آن همه عصبانیت متقاعد شد و آرام گرفت.
«ابن عبدالبر» در «استیعاب» از زبان امیرالمؤمنین نقل می کند:
«وأیم اللَّهِ لَوْلا مَخَافَةُ الْفُرْقَةِ وَ أَنْ يَعُودَ الْكُفْرُ وَ يَبُوءَ الدِّينُ لِغَيْرِنَا، فَصَبَرْنَا عَلَى بَعْضِ الأَلَمِ، ثُمَّ لَمْ نَرَ بِحَمْدِ اللَّهِ إِلا خَيْرًا»
قسم به خدا اگر ترس تفرقه بین امت اسلامی نبود، و این که کفر دوباره بازگردد و دین اسلام نابود شود، حتماً حکومت را تغییر می دادم؛ ولی به بعضی دردها صبر کردم و به حمد خدا از این صبرم جز خیر چیزی ندیدم.
الإستیعاب، ج2، ص 497
امیرالمؤمنین در مقابل خلفاء قیام مسلحانه نکردند؛ وگرنه مخالفت های خود را به گوش آن ها رساندند؛ مثل:
وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالْأَمْرِ
صحيح البخاري ج 4 ص 1549
در مورد امر خلافت نسبت به استبداد ورزیدی.
خطبه فدکیه حضرت زهرا سلام الله علیها خود دلیل دیگری بر مخالفت و غاصب دانستن خلفاء توسط اهل بیت علیهم السلام است.
نظر امیرالمؤمنین نسبت به خلفاء هم در کتاب صحیح مسلم به وضوح بیان شده است:
فقال أبو بَكْرٍ قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم ما نُورَثُ ما تركنا صَدَقَةٌ فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ إنه لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّيَ أبو بَكْرٍ وأنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَوَلِيُّ أبي بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا
صحيح مسلم ج 3 ص 1378
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
247 | رضا | | ١٩:٣٠ - ٢٣ بهمن ١٣٩٣ |
افاضات امثال ایشان است که اسلام این چنینی مورد حمایت استکبار وصهیونیزم جهانی است چون به زعم اینها ، چون پول وقدرت دارند اولی الامر ند و واجب الاطاعه!!!!!!!!!! از محبین اهل بیت می خواهم که نسبت به این اظهارات سخیف با عصبانیت پاسخ ندهید بقول آن بزرگ

کی شود دریا زپوز سگ نجس
کی شود خورشید ز پفی ملتمس
248 | سیدمسلم | Iran - Bandar-e Emam Khomeyni | ٠٧:٤١ - ٠٣ اسفند ١٣٩٣ |
باسلام....
خود این احمق داره میگه که به عقیده سنت و جماعت هر حاکمی که مردم باهاش بیعت کردند رو نباید جلوش قیام کرد.......
خب اگر به زعم شما که امام علی(ع) خلیفه چهارم است و قیام بر خلفا حرام است پس چرا عایشه جلوی حضرت قیام کرد...چرا؟
دقیقا عین قیام زن حضرت موسی بر حضرت یوشع بود که یوشع وصی بر حق حضرت موسی بود و با سه طاغوت جنگید و سرانجام در بیست و یکم رمضان هم به شهادت رسید و تاریخ دوباره تکرار میشود....منابع:حیات القلوب علامه مجلسی ج ۲
249 | كاميار | Iran - Tehran | ١٥:٣٤ - ٢٨ خرداد ١٣٩٤ |
امام علي و امام حسين(ع)از دست همين خواص و به ظاهر مسلمانها زجرها و دردها كشيدند.
250 | نوین | | ١٦:٢٠ - ١٩ شهریور ١٣٩٧ |
امام حسین می توانست یا یزید بیعت نکند ولی اینکه به شهر کوفه برود و دست به شورش علیه حکومت رسمی بزند درست نبود زیرا در کلیه حکومت های تک محور هر مخالفتی با سرکوب پاسخ داده میشود واین ذات حکومتهای دیکاتوریست.
251 | امید روشن | | ١٨:٤١ - ٠٢ مهر ١٣٩٧ |
یعنی یک هرزه شیطان صفت مثل یزید برجامعه اسلامی حکومت کند !
و امام حسین که خط کش خدا ومیزان خدا بوده باید این ننگ را رسمیت می بخشیده؟

این چه استدلال احمقانه ایی است. از فساد فساد برمیخیزد. یزید فاسد مستبد بود وازهمه بدتر اینکه حکومت استبدادی را میخواست موروثی کند.

اساس رهبری در اسلام بر شایسته سالاری بوده. علی در عصر خود بعد از پیامبر شایسته ترین ها بوده . پیامبر در غدیر خم بیان کرده که پیروی علی را بکنید. تاریخ جهان اسلام نشان داد وقتی شایسته ترین یعنی علی را با کودتایی یه اسم ثقیفه کنار گذاشتن و به حرف پیامبر گوش ندادند چه فجایعی در جوامع اسلامی درست شد. این تصمیم غلط باعث شد که وحدتی در جامعه اسلامی بوحود نیاید و بدنه این جوامع از بیرون و درون مورد اسیب شدید قرار گیرند.

پیام خدا بشکل وحی( قران) برااساس حق و عدل خدا بیان شده بود. براین اساس نیز حکومت نیز باید مبنی بر حق و عدل باشد تا تناقصی با پیام وخواست خدا اینجاد نکند.

بنابراین خلیفه وحاکم فاسدی مانند معاویه ویزید لیافت این منصب را براساس حکم قران ندارد.
 [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها