2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
علائم ظهور امام زمان(عج)
کد مطلب: ٥٩٥٨ تاریخ انتشار: ٠٣ اسفند ١٤٠٢ - ١٠:١٠ تعداد بازدید: 628004
يادداشت » عمومي
علائم ظهور امام زمان(عج)

ظهور حضرت حجت(عج) از اموري است كه در اسلام نسبت به آنها به شدت تأكيد شده و در حتميت آن ذره اي شك و شبهه وجود ندارد. پيش از اين گفتيم كه در آياتي نظير آية 55 سورة نور، خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است كه فرمانرواي زمين گردند و بر آن سيطره يابند.


صحبت كردن از حضرت مهدي(ع) و نشانه هاي ظهور ايشان در واقع صحبت كردن از حوادثي است كه بناست در آينده اتفاق بيفتد و لذا بجاست كه از خود بپرسيم: اگر در مورد احاديث نقل شده در اين زمينه بررسي اسناد صورت گرفت و مطمئن شديم كه آنها از معصوم(ع) صادر شده است، آيا مي توان مطمئن بود كه حتماً همة آن حوادث آن گونه كه در روايات شريف ما آمده اند وقوع يابند؟ پاسخ به اين پرسش در كتب عقيدتي و فلسفي تحت عنوان «بداء» داده مي شود كه طي اين بخش از مطالب به آن مي پردازيم.

«بداء» در لغت به معناي ظهور و روشن شدن پس از مخفي بودن چيزي است و اصطلاحاً به روشن شدن چيزي پس از مخفي بودن از مردم اطلاق مي شود؛ بدين معنا كه خداوند متعال بنا بر مصلحتي، مسئله اي را از زبان پيامبر يا ولي اي از اولياي خويش به گونه اي تبيين مي كند و سپس در مقام عمل و ظهور و بروز، غير آن را به مردم نشان مي دهد. در قرآن آمده است:
خداوند هر چه را بخواهد محو يا اثبات مي كند در حالي كه ام الكتاب نزد اوست و خود مي داند عاقبت هر چيزي چيست.1

و در آيه اي ديگر: و بدالهم سيّئات ما كسبوا.2
بدي هايي را خود كسب كرده بودند و براي آنها مخفي بود برايشان نمايان شد.
يا: ثمّ بدالهم من بعد ما رأؤا الآيات.3
پس از آنكه نشانه ها را ديدند حقيقت امر بر آنها روشن شد.
اين ظهور پس از خفا، تنها براي انسان رخ مي دهد و در مورد
خداوند متعال ابداً صدق نمي كند وگرنه لازمه اش اين است كه خداوند نسبت به آن موضوع جهل داشته باشد كه اين امر محالي است. خداوند، چنانكه قرآن كريم مي فرمايد به همه چيز آگاه و داناست 4 و نسبت به همه چيز در همة زمان ها و مكان ها چه حاضر باشند و چه غايب، چه موجود باشند و چه فاني و چه در آينده به وجود بيايند، علم حضوري دارد. قرآن كريم در اين زمينه مي فرمايد:
هيچ چيزي در آسمان و زمين از نظر خداوند متعال مخفي نمي شود.5
از همين روست كه مسئلة بداء و ظاهر كردن آن امر مخفي به خداوند نسبت داده مي شود:
و بدالهم من الله مالم يكونوا يحتسبون.6
خداوند آنچه را گمان نمي كردند، براي آنها ظاهر كرد.
براساس آية:خداوند چيزي را كه از آنِ مردمي است دگرگون نكند تا آن مردم خود دگرگون شوند.7
و با استفاده از ديگر آيات و روايات مي توان چنين برداشت كرد كه برخي اعمال حسنه نظير: صدقه، احسان به ديگران، صلة رحم، نيكي به پدر و مادر، استغفار و توبه، شكر نعمت و اداي حقّ آن و... سرنوشت شخص را تغيير داده و رزق و عمر و بركت زندگي اش را افزايش مي دهد، همان طور كه اعمال بد و ناشايست اثر عكس آن را بر زندگي شخص مي گذارد.
پيش از شرح اين عبارت كه بداء در حقيقت ظاهر شدن چيزي است كه از ناحية خداوند متعال براي مردم مخفي و براي خودش مشخص بود، لازم است يادآور شويم كه خداوند متعال بنا بر آيات قرآن دو لوح دارد:

الف) لوح محفوظ

لوحي كه آنچه در آن نوشته مي شود؛ پاك نشده و مقدّرات آن تغيير نمي يابند؛ چون مطابق با علم الهي است:
بَل هُوَ قُرآنٌ مَجيدٌ في لَوحٍ مَحفوظٍ.8
بلكه آن قرآن مجيدي است كه در لوح محفوظ ثبت گرديده است.

ب) لوح محو و اثبات
بنا بر شرايط و سنني از سنت هاي الهي، سرنوشت شخص يا جرياني به شكلي خاص مي شود، با از بين رفتن آن سنت ها يا مطرح شدن سنت هاي جديد سرنوشت آن شخص يا آن جريان تحت الشعاع سنت هاي جديد قرار مي گيرد. به عنوان مثال بناست كه شخص در سن 20 سالگي فوت كند امّا به واسطة صلة رحم يا صدقه اي كه مي دهد، 30 سال به عمرش اضافه مي شود و تا 50 سالگي زنده مي ماند يا به عكس، آن شخص بناست 50 سال عمر كند به واسطة گناه كبيره اي خاص، 30 سال از عمرش كاسته مي شود در همان 20 سالگي مي ميرد. كه البته خداوند متعال از اوّل مي دانست كه بناست اوّلي 50 سال و دومي 20 سال عمر كند ولي براي روشن شدن اين سنت هاي الهي مطلب به اين شكل از زبان پيامبران يا اولياي الهي(ع) بيان مي شود.

در قرآن كريم هم آمده است:
يمحوا الله ما يشاء و يثبت و عنده امّ الكتاب.9
يا اين آيه:
آنگاه مدتي را [براي شما عمر] مقرّر داشت و اجل حتمي نزد اوست.10
با توجه به اين دو لوح و مطالبي كه تا به حال به آنها پرداختيم، اين پرسش به ذهن مي رسد كه:
آيا ظهور حضرت مهدي(ع) و نشانه هايي كه براي آن بيان شده است، در لوح محفوظ اند يا محو و اثبات. به عبارت ديگر آيا ممكن است اصلاً مسئله اي به نام ظهور ايشان تا آخر عمر بشريت و هستي اتفاق نيفتد يا ظهور بدون تحقّق نشانه ها رخ دهد يا همة نشانه ها بايد رخ دهند؟
در پاسخ به اين پرسش بايد نشانه هاي ظهور را به دو دسته تقسيم كنيم:

1. امور و علايم مشروط
2. امور و علايم حتمي.
آنگونه كه امام باقر(ع) امور را به موقوفه و حتميه11 و امام صادق(ع) به حتمي12 و غير حتمي تقسيم كرده اند.
مسئله بداء هم در چهار زمينه با موضوع ظهور حضرت مهدي(ع) ارتباط مي يابد:


1. نشانه هاي مشروط و غير حتمي ظهور

جز نشانه هايي كه صراحتاً در احاديث به حتمي بودن آنها اشاره شده است، بقية نشانه هاي ظهور همگي از امور موقوفه به شمار مي روند، چنانكه بزرگاني مانند شيخ مفيد، شيخ صدوق و شيخ طوسي بدان تصريح كرده اند. بدين معنا كه به جز نشانه هاي حتمي ظهور بقية آنها بنا بر مشيت و ارادة الهي ممكن است دچار تغيير و تبديل، تقدّم يا تأخّر شوند. به عبارت ديگر آنها از جمله امور لوح محو و اثبات به حساب مي آيند و ممكن است با تغيير و تبديل در شرايط آنها و عوض شدن علل رخ دادن آنها به گونة ديگري پديد آيند يا اصلاً رخ ندهند. البته بسياري از رويدادهايي كه در احاديث ما به آنها اشاره شده است تا كنون اتفاق افتاده اند و دچار بداء در اصل تحقّق خويش نشده اند.
مثلاً اگر در حديث به نزول بلايي (مشروط) اشاره شده باشد به واسطة توسل و استغفار مؤمنان و مسلمانان ممكن است در نزول آن تأخير رخ دهد يا اصلاً چنين بلايي به جهت عظمت عمل صالح ايشان نازل نشود يا اينكه با برخي اعمال صالح يا ناصالح ظهور حضرت را دچار تعجيل يا تأخير كنند.

شايد بتوان علت بيان چنين اخباري را اين دانست كه اگر مسئله به اين شكل تبيين نمي شد، مؤمنان هم از احتمال حدوث آن حادثه باخبر نمي شدند و بدان مبتلا مي گشتند امّا پس از صدور حديث از ناحية معصوم(ع) و آگاه شدن مؤمنان و مسلمانان از آن، با دعا و توسل و استغفار از پديد آمدن چنان حادثة ناگواري ممانعت به عمل آورند يا سبب حدوث اتفاقي خوشايند شوند. البته فراموش نكنيم كه عكس اين مطلب هم كاملاً صادق است به اين معنا كه شخص معصوم(ع) با اعلام نزول بلا و علّت آن، حجت را بر مردم تمام مي كنند كه شما با وجود آنكه مي توانستيد، آن بلا را از خويش دفع نكرديد يا فلان خير را به سوي خويش جلب ننموديد و از همين روست كه روايت شده است:
خداوند متعال، به چيزي مثل بداء عبادت نشده است.13

2. علايم ظهور و امور حتمي

پنج مورد از نشانه هاي ظهور در بسياري از روايات كه از حدّ تواتر گذشته است؛ از جمله نشانه هاي حتمي ظهور برشمرده شده اند:
خروج سيّد خراساني و يماني، نداي آسماني مبني بر حقّانيت حضرت مهدي(ع)، شهادت نفس زكيّه و فرو رفتن سپاهيان سفياني در منطقة بيداء (بيابان بين مدينه و مكّه).14
اين نشانه هاي پنج گانه را احاديث از علايم حتمي شمرده و هيچ گونه احتمال بدايي در مورد تحقّق آنها نداده اند وگرنه خلاف حتمي بودن آنها مي شد. اين نشانه ها شديداً با مسئلة ظهور ارتباط داشته و همگي مقارن ظهور رخ خواهند داد ان شاءالله. بزرگواراني چون مرحوم آيت الله خويي در پاسخ به نويسندة كتاب سفياني و علامات ظهور15، علّامه سيّد جعفر مرتضي عاملي، در كتاب خويش و شيخ طوسي، در غيبت خويش16 نسبت به اين موضوع تصريح و اذعان كرده اند كه:
هر چند بنابر تغيير مصلحت ها با تغيير شروط اخباري كه به حوادث آينده مي پردازند، ممكن است دچار تغيير و تبديل شوند؛ جز آنكه روايت تصريح كرده باشد كه وقوع آن جريان حتمي است كه (با توجه به اعتماد ما به معصومين(ع)) ما هم يقين به حدوث آنها در آينده پيدا مي كنيم و قاطعانه مي گوييم در آينده چنين خواهد شد.17
اشكال اساسي كه به اين نظر گرفته مي شود؛ متكي به حديثي است كه نعماني در كتاب خويش آورده است كه: ابوهاشم داوود بن قاسم جعفري گفته است: نزد امام جواد(ع) بوديم و صحبت از حتمي بودن آمدن سفياني شد، از آن حضرت پرسيدم: آيا در مورد امور حتمي هم بداء رخ مي دهد؟ فرمودند: آري. گفتم: مي ترسم در مورد خود حضرت مهدي(ع) بداء رخ دهد. حضرت فرمودند:
ظهور حضرت مهدي(ع) وعدة الهي است و خداوند خلف وعده نمي كند.18
علّامه مجلسي، هم در بحارالانوار پس از نقل اين حديث اين
توضيح را اضافه كرده اند كه:
شايد محتوم، معاني مختلفي داشته باشد كه با توجه به اختلاف در تعاريف ممكن است در مورد برخي از آنها بداء رخ بدهد. مضاف بر اينكه شايد منظور از بداء در مورد خصوصيات آن حادثة محتوم و حتمي باشد و نه اصل تحقّق آن، كه مثلاً پيش از زوال حكومت بني عباس سفياني جنبش هاي خويش را آغاز مي كند.19
اين فرضيه چندان قابل قبول نيست؛ زيرا در صورت پذيرفتن آن، چه فرقي بين حتمي و غير حتمي خواهد بود؟ مضاف بر اينكه روايت مورد بحث ما از حيث سند، ضعيف است.20 در ضمن نمي توان از آن همه حديث و روايتي كه به شدت بر حتمي بودن اين پنج نشانه و امتناع احتمال رخ دادن بداء در آنها تأكيد مي كنند، چشم پوشي كرد و به احاديث انگشت شماري از اين دسته تمسك نمود؛ چون ممكن است در شرايط خاصي (به فرض قوت و اعتبار سندي آنها) معصوم(ع) مجبور شده باشند از روي تقيه، چنين سخني بگويند.
عبدالملك بن اعين گويد: به امام باقر(ع) در مورد حضرت مهدي(ع) گفتم: مي ترسم كه زود بيايند و سفياني نباشد. حضرت فرمودند:
والله نه. سفياني از حتمياتي است كه حتماً خواهد آمد.21
امور يا موقوفه اند يا حتميه كه سفياني از دستة حتمياتي است كه حتماً خواهد بود.22
يا امام صادق(ع) فرمودند:
از حتمياتي كه پيش از قيام حضرت مهدي(ع) خواهند بود اينهاست: شورش سفياني، فرو رفتن در بيداء، شهادت نفس زكيّه و منادي كه از آسمان ندا در دهد.23
حمران بن اعين از امام باقر(ع) راجع به آيه:
ثمّ قضي اجلاً و اجلٌ مسمّي عنده؛24
مي پرسد. حضرت مي فرمايند:
دو اجل وجود دارد: محتوم و موقوف.
- محتوم چيست؟
- جز آن نخواهد شد.
- و موقوف؟
- مشيت الهي در رابطة آن جاري مي شود.
- اميدوارم كه سفياني جزء موقوف ها باشد.
- والله كه نه و از محتومات است. 25

3. بداء و قيام حضرت مهدي(ع)

ظهور حضرت حجت(ع) از اموري است كه در اسلام نسبت به آنها به شدت تأكيد شده و در حتميت آن ذره اي شك و شبهه وجود ندارد. پيش از اين گفتيم كه در آياتي نظير آية 55 سورة نور، خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است كه فرمانرواي زمين گردند و بر آن سيطره يابند كه چنين واقعه اي در تمام طول تاريخ تا كنون اتفاق نيفتاده است و از آنجا كه « ان الله لا يخلف المعياد»26 و خداوند در وعدة خويش تخلف نمي كند، در آينده اي دور يا نزديك حتماً چنين اتفاقي خواهد افتاد. ان شاء الله.
علاوه بر اينكه در موارد بسياري رسول مكرم اسلام(ص) و معصومين(ع) شديداً تأكيد نموده اند كه:
حتي اگر از عمر هستي بيش از يك روز باقي نمانده باشد، خداوند آن قدر اين روز را طولاني مي كند كه حضرت مهدي(ع) ظهور كرده و جهان را مملو از قسط و عدل گردانند.27

4. تعيين زمان ظهور حضرت مهدي(ع)

بسياري از روايات، ما را از توقيت (مشخص كردن زمان ظهور) يا تعيين محدودة زماني براي ظهور حضرت به شدت نهي كرده اند و شيعيان را امر كرده اند كه هر كه را چنين كرد تكذيب كنند و دروغ گو بشمارند؛ زيرا اين مطلب در زمرة اسرار الهي است و كسي آن را نمي داند؛ امام صادق(ع) به محمدبن مسلم فرمودند:
محمد! اگر كسي وقتي از جانب ما براي ظهور حضرت مهدي(ع) نقل كرد، از تكذيب كردن او نترس! چرا كه ما براي احدي تعيين وقت نمي كنيم.28
وقتي فضيل از امام باقر(ع) مي پرسد كه آيا اين مسئله وقت مشخص دارد؟ حضرت سه مرتبه مي فرمايند: «آنها كه وقت تعيين مي كنند دروغ مي گويند».29 يكي از ياران امام ششم(ع) به ايشان عرضه مي دارد: اين مسئله اي كه چشم انتظارش هستيم كي خواهد آمد؟ حضرت مي فرمايند:
اي مهزم! آنها كه وقت تعيين كنند دروغ مي گويند، آنها كه عجله كنند هلاك مي شوند و آنها كه تسليم امر خداوند باشند نجات مي يابند و به سوي ما باز مي گردند.30
آنگونه كه از احاديث برمي آيد، ظهور حضرت حجت(ص) از جمله اموري است كه خداوند متعال آن را از مردم پنهان نموده است و هر زمان كه خداوند تبارك و تعالي اراده كنند و شرايط و علل فراهم و مناسب باشد؛ زمين را از بركات وجودي آن امام همام(ع) بهره مند خواهند نمود.

البته نهي از تعيين وقت، شامل نشانه هاي حتمي ظهور نمي شود؛ چرا كه خود معصومين(ع) در اين موارد به فاصلة زماني ميان حدوث آن نشانة حتمي و ظهور حضرت اشاره كرده اند كه مثلاً از ابتداي شورش سفياني تا قيام حضرت بيش از 9 ماه طول نخواهد كشيد يا مثلاً 15 روز پس از شهادت نفس زكيّه حضرت در مكه ظهور مي كنند. وليكن ديگر نشانه ها حداكثر به اين اشاره مي كنند كه ظهور آن وجود مقدس نزديك شده است و نه بيش از اين. چنانكه ديديم برخي از نشانه هاي ظهور قرن هاست كه اتفاق افتاده اند و گذشته اند و هنوز ظهور رخ نداده است. كه البته به جهت ايجاد اميد در دل شيعيان مبني بر نزديك شدن ظهور معصوم(ع) از آن به عنوان نشانة قيام حضرت صاحب(ع) ياد كرده اند.

ضمناً اگر بنا بود زمان ظهور مشخص شود و همگان بدانند كه ايشان بناست چه زماني قيام جهاني خويش را آغاز كنند؛ ستمگران و ظالمان تمام عِدّه و عُدّه خويش را براي آن روز مهيا و آماده مي كردند ـ كه به خيال خام و واهي خود ـ آن نور الهي را خاموش كنند و نگذارند عدالت را در جهان گسترش دهند و مؤمنان و مستضعفاني هم كه قرن ها با حدوث اين حادثة عظيم و بزرگ فاصله داشتند مبتلا به يأس و كسالت و خمودي مي شدند حال آنكه قرن هاست بسياري در انتظار آن يار غايب از نظر، ديده ها را خون بار كرده و هر صبح و شام دست دعا به تعجيل در فرج ايشان برداشته اند و اميد دارند كه در زمرة ياران و ياوران ايشان باشند. مشخص نبودن زمان ظهور خواب از چشم هاي ستمگران ربوده و هر صبح و شام از اين هراسناكند كه شايد آن عزيز مقتدر امروز ظهور كند و پايه هاي حكومت شيطاني شان را درهم شكند.
به اميد آنكه آن روز را ببينيم و از ياوران حضرتش باشيم. ان شاءالله.

----------------------------------------------------------------------------------------
پي نوشت ها :

1. سورة رعد(13)، آية 39.
2 . سورة زمر(39)، آية 48.
3 . سورة يوسف(12)، آية 35.
4 . سورة نساء (4)، آية 35.
5 . سورة آل عمران (3)، آية 5.
6 . سورة زمر(39)، آية 48.
7 . سورة رعد(13)، آية 11.
8 . سورة بروج(85)، آيات 21 و 22.
9 . سورة رعد(13)، آية 39.
10. سورة انعام(6)، آية 2.
11. نعماني، محمد بن ابراهيم، الغيبة، ص204؛ مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج52، ص249.
12. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص202.
13. كليني، اصول كافي، ج 1، باب البدأ، ح 1 و صدوق، محمد بن علي بن حسين، التوحيد، باب 54، ح 2.
14. صدوق، محمد بن علي بن حسين، كمال الدين، ج2، ص650، طوسي، محمد بن حسن، الغيبة ص267، نعماني، همان، صص169 و 172؛ مجلسي، محمد باقر، همان؛ ج52، ص204، طبرسي، فضل بن حسن، اعلام الوري، ص426؛صافي گلپايگاني، لطف الله، منتخب الاثر، صص439 و 455.
15. فقيه، محمد، السفياني و علامات الظهور، ص102.
16. عاملي، جعفر مرتضي، دراسته في علامات الظهور، ص60.
17. طوسي، محمد بن حسن، همان، ص265.
18. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص205، مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص250.
19. مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص251.
20. رك: فقيه، محمد، همان، ص102.
21. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص203؛ مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص249.
22. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص204؛ مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص249.
23. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص176، صافي گلپايگاني، لطف الله، همان، ص455.
24. سورة انعام، آية 2.
25. مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص249.
26. سورة آل عمران(3)، آية 9.
27. رك: شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص340، طبرسي، فضل بن حسن، همان، ص401، مجلسي، محمد باقر، همان، ج51، ص133.
28. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص195، طوسي، محمد بن حسن، همان، ص262؛ آل سيد حيدر، مصطفي، بشارةالاسلام، ص298، مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص104.
29. طوسي، محمد بن حسن، همان، ص262؛ مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص103؛ صافي گلپايگاني، لطف الله، همان، ص463.
30. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص198؛ طوسي، محمد بن حسن، همان، ص262؛ مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص104؛ آل سيد حيدر، مصطفي، همان، ص299؛ صافي گلپايگاني، لطف الله، همان، ص463.




منبع: ماهنامه موعود، شماره 79



Share
401 | سعيدحسيني | | ٢١:١٣ - ١١ بهمن ١٣٩١ |
همه بگين ياحسين
402 | ركسانا | | ١٠:٠٣ - ١٣ بهمن ١٣٩١ |
دين محمد کاملترين دين از جانب خداست مارا به امدن دين ديگر وپيامبر ديگر نيازي نيست شما را نميدانم.اليوم اکملت لکم دينکم.انها که منتظر ظهور پيامبر وناجي ديگر هستند دين اسلام را کامل نمي دانند و به محمد(ص) به عنوان پيامبر خاتم ايمان ندارند اينان همان يهوديان هستند که اعتقاد دارند اخرين پيامبر نبايد محمد وعرب باشد بلکه بايد از ميان قوم خويش ظهور کند اينان بر اين خيال باطل تا ابد خواهند ماند.
403 | كاكو پارسي | | ١٢:٢٩ - ١٣ بهمن ١٣٩١ |
الان فکر اين هستم اگه دو دقيقه ديگه نداي ياري امام را بشنوم از شرم ميميرم يا تن بذلت ديدار در لباس کفر پيش چشم امام خواهم داد
خدايا شرمسارم الان صبح جمعه است و من حس خوبي ندارم بد گرفتارم اقا بدادم ميرسي
404 | سيدعلي | | ١٩:٥٨ - ١٤ بهمن ١٣٩١ |
با سلام خدمت همه ي مهدويان.اگر حرص ظهور اقامون رو ميزنيم بايد تمهيدات لازم براي ظهور رو فراهم کنيم.ظهور اقا بستگي به ما داره.پس بايد از خودمون شروع کنيم.اي کسايي که متن من رو مي خونيد و البته خودم,بياييدبا کارامون دل مولامونو نشکنيم حيف چشماي اسمونيه اقا نيست که به خاطر اعمال ما اشکبار بشه؟اللهم عجل لوليک الفرج
405 | naser | | ١٤:٢٧ - ١٥ بهمن ١٣٩١ |
خانم رکسانا شما چقدر نادان هستي که به ييامبري که ازش حرف ميزني با ايم حرف ها غير مستقيم منکرش هستي بايد سني باشي واقا خداوند هدايتون کنه
406 | سيدعلي | | ١٧:٣٦ - ١٧ بهمن ١٣٩١ |
ناصر موافقم.اگه ب پيامبر(ص) ايمان داريم ب ائمه هم بايد ايمان داشته باشيم.قبول دين اسلام تنها ايمان به خدا و پيامبر(ص) نيست به ال پيامبر(ص) هم بايد ايمان داشت.اما اقا ناصر با كسي ك اشتباه ميكنه با ادبيات بهتري هم ميشه صحبت كرد.
407 | هادي احديان | | ٢٤:٥٢ - ١٧ بهمن ١٣٩١ |
خيلي خوبه بيشتردرمورد علايم ظهور توضيح دهيد
408 | جواد | | ٢٢:٢١ - ١٨ بهمن ١٣٩١ |
من موندم کسي که قران را قبول داره چطور به اومدن گل نر گس شک داره از قران در تکذيب مهدي(عج)ايه مياره خجالت جوب چيزيه بابا اي ول داره تو که دين محمد(ص)را شرطي قبول داري جايي جهل فرقدو رو کنه به ان شک داري بابا اي ول داري ناداني تو ذاتده تعجبي نداره غدير خم را قبول نداري چرا نمي خواي بفهمي وضوي بي ولايت اب بازيست
409 | سينا | | ١٦:٥٥ - ٢٣ بهمن ١٣٩١ |
آيا ميداتيد يهوديان بيش از ما براي ظهور آماده اند ؟ بر روي برجهاي مشرف به خانه خدا شبانه روز تک تير اندازها بين رکن و مقام را نشانه رفته اند
(قتل نفس زکيه هم به احتمال زياد در اثر اشتباه گرفتن نايب ان حضرت به جاي خود اوست )
410 | سيد علي | | ١٩:٢٠ - ٢٤ بهمن ١٣٩١ |
سلام.يهود منتظر ظهوره؟؟؟؟؟باشه.اما نيتي كه در مسير خدا نباشه يا در مسير نابودي حجت خدا باشه محقق نميشه.به اميد نابودي همه دشمنان اقا قبل از ظهور.اللهم عجل لوليك الفرج
411 | ركسانا | | ١٩:٠٤ - ٢٥ بهمن ١٣٩١ |
بله اگر شما قران را قبول داريد بايد قبول کنيد که دين خدا کامل است ومحمد اخرين منجي است وبه جز يهود کسي منتظر منجي نيست چون اين يهود بودند که به محمد ايمان نياورده وگفتند اخرين فرستاده ي خدا محمد نيست وهنوز ظهور نکرده است . حسينعلي نوري(بها الله) هم براين اعتقاد بود ودر توهم محض خود را که بادکنکي بيش نبود من اظهر ه الله ناميد . شما هم بفرماييد منتظر بمانيد تا قيامت.
412 | عليرضا ن | | ٢١:٥٣ - ٢٥ بهمن ١٣٩١ |
با سلام جناب خانم يا اقاي رکسانا، در جواب نظر شما، مي پرسم که آيا با رحلت نبي اكرم (ص) شب قدر هم از بين رفت يا باقي است؟قطعاً بايد بگوي باقي است ، چون تنزل فعل مضارع است و دلالت بر استمرار مي‏كند. اگر هر سال شب قدر دارد و ملائكه در آن نازل مي‏شوند و اسرار سالانه: ﴿من كل أمر﴾ را با خود مي‏آورند، اولا ً، بر چه كسي نازل مي‏شوند؟ ثانياً، چرا اين اسرار را مي‏آورند؟ آيا مي‏آورند كه به كسي بدهند يا مي‏آورند كه برگردانند؟ اگر مي‏آورند كه برگردانند، چرا آوردند و چرا نازل شدند؟ و اگر مي‏آورند كه به كسي بدهند آن فرد كيست؟ ناچار بايد بگويي که انسان كامل هر عصري كه ولي آن عصر است محل نزول ملائكه و ميزبان آنان است و ملائكه، اسرار سالانه را مي‏آورند تا به او بدهند. اما اين سخن شما که مي گوييد، وبه جز يهود کسي منتظر منجي نيست چون اين يهود بودند که به محمد ايمان نياورده وگفتند اخرين فرستاده ي خدا محمد نيست وهنوز ظهور نکرده است . شما اگر به ايه89سوره بقره مراجعه کنيد، در ان خداوند مي فرمايد که :(وَ لَمَّا جَاءَهُمْ كِتَبٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَ كانُوا مِن قَبْلُ يَستَفْتِحُونَ عَلى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُوا كفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلى الْكَفِرِينَ=و هنگامى كه از طرف خداوند كتابى براى آنها آمد كه موافق نشانه هائى بود كه با خود داشتند و پيش از اين جريان به خود نويد فتح مى دادند (كه با كمك او بر دشمنان پيروز گردند، با اين همه هنگامى كه اين كتاب و پيامبرى را كه از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد به او كافر شدند، لعنت خدا بر كافران باد!). يا در ايه146سوره بقره امده است که :( الَّذِينَ ءَاتَيْنَهُمُ الْكِتَب يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِيقاً مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ=كسانى كه كتب آسمانى به آنان داده ايم او (پيامبر) را همچون فرزندان خود مى شناسند (اگر چه ) جمعى از آنان حق را آگاهانه كتمان مى كنند). يا از اين واضح تر ايه 157سوره اعراف مي باشد:( الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسولَ النَّبىَّ الاُمِّىَّ الَّذِى يجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِندَهُمْ فى التَّوْرَاةِ وَ الانجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنهَاهُمْ عَنِ الْمُنكرِ وَ يحِلُّ لَهُمُ الطيِّبَتِ وَ يحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَئث وَ يَضعُ عَنْهُمْ إِصرَهُمْ وَ الاَغْلَلَ الَّتى كانَت عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ ءَامَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِى أُنزِلَ مَعَهُ أُولَئك هُمُ الْمُفْلِحُونَ=آنها كه از فرستاده (خدا) پيامبر ((امى )) پيروى مى كنند كسى كه صفاتش را در تورات و انجيلى كه نزدشان است مى يابند و آنها را به معروف دستور مى دهد و از منكر باز مى دارد، پاكيزه ها را براى آنها حلال مى شمرد، ناپاكها را تحريم مى كند، و بارهاى سنگين و زنجيرهائى را كه بر آنها بود (از دوش و گردنشان بر مى دارد آنها كه به او ايمان آوردند و حمايتش كردند و ياريش نمودند و از نورى كه با او نازل شده پيروى كردند آنان رستگارانند). پس قران تاکيد مي کند از ميان يهوديان و مسيحيان زمان پيامبر اسلام(ص) کساني بودند که به ايشان ايمان اوردند، و رسالت ايشان را قبول کردند و قران از انان به نيکي ياد مي کند و از انهايي که پيامبر اسلام را مثل فرزند خودشان مي شناختند، ولي از پيامبر اسلام تبعيت نکردند، بدترين تعابير قران براي انها ياد مي کند.
413 | محمد | | ٢٣:٠٥ - ٢٥ بهمن ١٣٩١ |
رکسانا خانم دقت کنيد حضرت محمد آخرين پيامبر الهي مي باشد زيرا زمين هيچ گاه از حجت خدا خالي نخواهد ماند طبق فرموده قران.پس با وفات رسول گرامي اسلام ما نياز به حجت الهي داريم.شما رجوع مي دهم به آيه شريفه اطيعوا الله و اطيعوا الرسول واولي الامر منکم.خدا و رسول او که مشخص است مي ماند اولي الامر که همان حجت خدا است وکسي که حجت خدا مي باشد نبايد از او خطا و بي دقتي رخ دهد.براي اثبات اولي الامر به حديث شريف نبوي معروف به حديث جابر رجوع ميدهم که در آنحديث جابر بن عبدالله انصاري به رسول گرامي اسلام مي فرمايد که ما خدا و رسول اورا شناختيم ولي اولي الامر چه کسي ميباشد؟ حضرت فرمودند اي جابر اولي الامر بعد از علي بن ابي طالب و فرزندانش هستند که به ترتيب اسامي ائمه را ذکر ميکردند که آخرين آن حضرت مهدي بودند و چون اولا پيامبر امري را بصورت وهمي بيان نميکنند و از روي عقل صحبت مي نمايند ودر حقيقت دروغي هم نمي گويند و ثانيا اولي الامرها را هم ذکر مي نمايند<حجتهاي الهي> پس حجتها در همين 12 نفر خلاصه ميشوندو ثالثا تمامي حجتها فوت کردندجز حضرت مهدي .که بنا به مشيت الهي براي دوري از گزند به آخرين حجت الهي ايشان را به پرده غيبت بردند وازديد مردم پنهان کردند وبراي اجراي احکام الهي طبق فرايندي که ظهور نام دارد ايشان را به همگان معرفي کرده و ايشان به مدد الهي حکومت صالحان که آرزوي مستضعفان ميباشد را به اجرا در مي آورد و حاکم ميگرداند.به اين عمل ظهور مي گويندکه مخصوص آخرين حجت الهي پيش از حکومت وعده داده شده در قران ميباشد ومنظور آمدن پيامبر جديد نيست طبق آيه گفته شده در مطلب فوق.اين نکته را توجه کنيد آخرين حجت پيش از حکومت وعده داده شده در قران نه آخرين پيامبر ونه آخرين حجت<اين مسئله رجعت را مي گويم که وارد آن نميشوم>.ما نميگوييم حضرت مهدي پيامبر است بلکه حجت ظاهري الهي ميباشد طبق احاديث نبوي.اللهم عجل لوليک الفرج.صلوات.
414 | ذوالنور | | ٠٩:٤٣ - ٢٦ بهمن ١٣٩١ |
سلام خدمت برادران عليرضان ومحمد گرچه شمادرنظرات خودتان وخصوصاًجناب عليرضان به نکات خوبي هم اشاره مي کنيدولي من حيث المجموع کامنت هاي شماغلوآميز و همراه باتعصبات خاصي است که برروي يک عقيده بنظرتقليدي!! تکرار و تاکيدمي کنيد!! جناب عليرضان، ازدانشمندان بزرگ شيعه مي گفت اصلاًشب قدر رابه صريح خود سوره قدر هيچ کس حتي پيامبرازآن خبرنداردجزخداوندبزرگ!!دراين سوره ذکرنشده که ملائکة برچه کسي نازل مي شوند؟حتي نفرموده بر رسول خدانازل مي شوند!!.. لذاعده اي اين آيه وبسياري ديگرازآيات رابه اشتباه وباب ميل خودشان تحريف وترجمه مي کنند!!! ايشان مي فرموددند:ترجمه صحيح اين آيه اينگونه است"فرشتگان و روح،نازل مي گرداننددراين شب، باذن پروردگارشان، ازهرامري سلام ورحمت را،تابه صبح.(ذکري از -برنزول کسي نيست!!! مطلقاًصحبت ازنزول امر،توسط ملائکة ازجانب خداونداست ازشب تاصبح!! وهرگزمشخص نکرده برکسي!! که من وشماباتوسل به تاويل وتفسيرهاي فرقه اي به نفع خودمان شخص خاصي رادرآيه مي گنجانيم!!!) واماجناب محمدمنظورشماازحجت چيست وکيست که زمين خالي ازآن نيست؟ اگرمنظورشماکتاب خداونداست که همه تابع اويند بحثي نيست ولي اگرشخص خاصي است زمان "فَترت" راکه بيش از500 سال!! فاصله بين نبوت حضرت عيسي وحضرت محمدبود!!که ازهيچ پيامبري خبري نبودچگونه حل وتوجيه مي کنيد؟نگوئيدپيامبراني بودند!!! به نص صريح قرآن حضرت عيسي فرمودندپيامبربعدازمن احمداست.والسلام علي من اتبع الهدي
415 | مجيد م علي | | ٢٢:٥٤ - ٢٧ بهمن ١٣٩١ |
الله اکبر با سلام دوستان و برادران اين جناب رکسانا نه شيعه هستند و نه سني .... ايشون بر فرقه موهومه است که معاويه را اول ان مي دانيد و يزيد ملعون وصي او و ابن تيمه و عبد الشيطان تلميذ همفر جاسوس ( شاخ شيطان نجد ) مبلغان ان .. جناب رکسانا لعنت خدا بر انکسي که حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم را خاتم الانبياء نداند . گفتي بها الشيطان اين ملعون هم بمثل ان ملعون شيان شاخ نجده زايده مکر جاسوسهاي اينگليسي ميباشد ... چونکه علماي شيعه توانستند در مبازه با ان ملعون موفق باشند به انگلستان گريخت ولي علماي اهل سنت نتوانستند با عبد الشيطان نجدي مقابله کنند نتيجه ان شد که مکه و مدينه بدست يک گروه شيطاني از کفار حجاز افتاده و بيت المقدس نيز تحت اشغال همزادهاي اين ملعونين در دين يهود يعني همان صهيونيستهاست ايا غير از اين است ؟؟ همينکه ميخواهي وجود امام زمان و مهدي المنتظر را رد کني نشانه اين است که تو هم بمثل يهوديان صهيونيست عمل ميکني و منتظر نمي باشي .. گفتي اگر شما قران را قبول داريد .... فکر کنم قبل از طرح اين سوال خودت بايد جواب انرا بدهي قران را قبول داري يا نه ...؟؟؟ اگر داري ايا حاضري مخالفان اين ايه کوتاه را لعنت کني : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ ( 1 المائدة) اگر حاضري برايت اسم بعضي از انها را مياورم ... لبيک يا علي
416 | عليرضا ن | | ٠٨:٣٩ - ٢٩ بهمن ١٣٩١ |
سلام خدمت جناب ذوالنور جناب ذوالنور، بهتر بود که نام ان دانشمند بزرگ شيعه را ذکر کنيد، تا با ان اشنا شويم. و اينکه فرمودند : اصلاًشب قدر رابه صريح خود سوره قدر هيچ کس حتي پيامبرازآن خبرنداردجزخداوندبزرگ. از کجاي سوره استفاده مي شود؟ و همچنين ايا فرشتگان هنگام نزول براي اين مأموريت‏ها در صحرا فرود مي‏آيند؟ يا بر دريا مي‏نشينند؟ يا در جنگل فرود مي ايند؟ يا اينکه قلب مبارك انسان كامل هر عصري، محل نزول آنهاست. و بهتر بود شما نيز جواب سوالات مطرح شده در کامنت411را بدهيد که بر گرفته از فرمايشات امام جعفر صادق(ع) مي باشد. و همچنين در ترجمه ايات قران ، بنده فقط ترجمه ايت الله مکارم شيرازي را قبول دارم که ايشان نيز چنين ترجمه کرده اند:( فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان براى (تقدير) هر كار نازل مى شوند--شبى است مملو از سلامت (و بركت و رحمت ) تا طلوع صبح). نه ترجمه اي که شما اورده ايد و ايه4و5 را باهم مخلوط نموده ايد. اما در ايه 19سوره مائده، جواب شما اين است که نفي خاص، مستلزم نفي عام نيست، برهان عقلي و شواهد قراني، عام، يعني وجود حجت الله را ، ثابت مي کنند، اما عبارت ( علي فترة من الرسل) بر فترت رسولان الهي دلالت مي کند نه فترت حجج الهي، يعني پيامبرن اصل دين را مي اورند و ان بايد ميان مردم باشد، خواه به دست پيامبران بعدي تثبيت و ترويج شود يا به دست جانشينان يا نمايندگانشان، از اين رو در ايه( انما انت منذر و لکل قوم هاد) براي هر قومي هدايت کننده اي را ضروري شمرد تا حجت الهي تمام باشد نه خصوص وجود رسول را . و همچنين در ايه( انا ارسناک بالحق بشيراً و نذيراً و ان امة الا خلا فيها نذير) هيچ امتي را از نذير خالي ندانسته است. و ان هاديان و نذيران گاهي از انبياي اولوالعزم بوده اند و زماني از غير اولوالعزم، چنانچه بر پايه ايه( ثم ارسلنا رسلنا تترا) انبياي فراوان و پي در پي فرستاده شده اند. و بين حضرت عيسي و پيامبر اسلام(ص) گفته شده است که در اين فاصله سه يا چهار پيامبر امده اند و ايات 13و14سوره يس نيز ناظر بر ان است. و مطلب اخر اينکه ايه 19سوره مائده ، مخاطب ايه يهود و نصاري هستند و مقصود از پيامبران همانا انبياي بني اسرائيل يعني پيامبران ابراهيمي اند که ميان حضرت عيسي(ع) و پيامبر اسلام(ص) از اين نسل پيامبري نيامد و نفي نيامدن انبياي بني اسرائيل مستلزم نفي نيامدن مطلق پيامبر نيست. همچنين اينکه مي گويد که به نص صريح قرآن حضرت عيسي فرمودندپيامبربعدازمن احمداست. اشاره به پيامبر اولوالعزم و صاحب کتاب و شريعت مستقل مي باشد، نه پيامبران تبليغي ميان حضرت عيسي و پيامبراسلام. و شريعت به واسطه كتاب است و از طرفي شريعت كه مجموع قوانين است مكتوب مي‌شد، از اين‏رو عنوان شريعت با عنوان كتاب مقرون است و كتاب نوح(ع) نخستين كتاب آسماني مشتمل بر شريعت است، زيرا اگر كتابي قبل از آن نازل شده بود(البته کتاب که شامل قوانين اعتقادي و عملي و اخلاقي و اجتماعي)،بايد شريعتي نيز قبل از شريعت آن حضرت باشد، حال آنكه قرآنِ كريم صاحبان شريعت را منحصر به پنج نفر كرده است: ﴿شَرَعَ لَكُم مِنَ الدّينِ ما وصّي بِهِ نوحًا والَّذي اَوحَينا اِلَيكَ وما وصَّينا بِهِ اِبرهيمَ وموسي وعيسي... )زيرا اين آيه در مقام امتنان و بيان آن است كه شريعت اسلام، ضمن دربرداشتن معارف و احكام اختصاصي، مفاد شرايع پيشين را نيز داراست و هنگام تبيين چنين مقامي، ذكر همه شريعتها لازم است، بنابراين اگر غير از شرايع ياد شده، شريعت ديگري نيز مي‌بود، بايد از آن نام برده مي‌شد. پس ايه6سوره صف اشاره به پيامبر صاحب شريعت مستقل بعد از حضرت عيسي(ع) مي باشد نه اينکه بين پيامبر اسلام(ص) و حضرت عيسي پيامبراني نيامده باشد.
417 | ذوالنور | | ٢١:٢٧ - ٢٩ بهمن ١٣٩١ |
سلام خدمت دوستان مومن وبرادرعليرضان
جناب عليرضان قصداسائه ادب نيست ولي آنچنان شمابه ضرس قاطع آيات قرآن را(به زعم وخيال باصل)خودتان به هم حواله مي دهيدکه انگارقبل نزول برپيامبر،ازرصدجنابعالي رد شده است وسپس برقلب پيامبراسلام فرودآمده!!
وآنچنان باقاطعيت تمام فرموده ايدکه من فقط ترجمه ايت الله مکارم راقبول دارم که انگارهرچه ترجمه دراين مدت 1400سال نوشته شده راازديدمبارکتان گذرانده ايد!!
خب بااين مقدمات وسياق سخن شما،لزومي نداردکه ازهيچ کتاب وتفسيرديگراستفاده کنيدبرويددرگوشه عزلت وهمه ترجمه واحياناًتفسيرخودتان راکارکرده وآدرسي ازعلماي ديگرنگيريدواين که ملائکه درصحرفرودمي آيند و يادر دريا بنظرخودتان صاحب نظريد!
ازهمه اينهاگذشته شمابه چه جراتي فرودملائکه رامحصوربه يا ويا ويا ويا کرده ايد؟
ملائکه اگربخواهندبه اذن الله به همه آسملانهاوزمين ودرياهاوصحراهاوخلاصه لايغادرصغيرة ولاکبيرة نازل مي شوندونيازي ندارندکه ازمن وشمااجازه بگيرند!!وياخبردهندکه نزول شان درکجاهابوده!!؟؟؟
من آمادگي کامل داشتم که چه بسا پاسخ شماچون گذشته، همان صغرا وکبرا هاي فکري وتقليدي خودتان خواهدبود!! ونيازي نمي بينم که باب بحث باجنعالي بازکرده وبيش ازاين دراين حوزه صحبت کنم.
وجالب است آنچه که خودتان هم درترجمه ايت الله مکارم که آورده ايدصحبتي ازنزول ملائکه برکسي نيست!!! وصِرفاً ازتنزّل ملائکه سخن رفته است!! واين ماهستيم که بازورتفسير!! تاويل!!وبلکه بعضاًتحريف براي آيات قران تقديرات "لادليل عليها"مي تراشيم.
مگر ازمحالات است که باذن الله ملائکه براي امري تنزّل کنندبدون فرودبرکسي؟؟!!!
مثل گرفتن جانهاي خلائق-ايجادزمينه رحمت وصلح وسلامتي براي خلق-العياذبالله اِعمال عذاب الهي-نجات مردم ازمخمصه هاي دينوي و...ضمن اينکه به گفته آن مفسر بزرگ،خداوندمتعال ،ستارالعيوب است نه هتاک الستور!!! وخبرخلق خودرا به مخلوقش نمي دهدولذاحساب وکتاب خلق وتقديرات خلائق،به نصوص عديده و فراوران قرآن کريم، فقط برخالق هستي بوده وبس.ان اليناايابهم ثم ان عليناحسابهم.
والسلام علي من اتيع الهدي.
418 | عليرضا ن | | ٢٣:١٩ - ٣٠ بهمن ١٣٩١ |
سلام خدمت جناب ذوالنور جناب ذوالنور، شما ما را همچنان در حسرت معرفي اين مفسر بزرگ گذاشته ايد، و همچنين نفرموديد که از کجاي ايات سوره قدر استفاده مي شود که اصلاًشب قدر رابه صريح خود سوره قدر هيچ کس حتي پيامبرازآن خبرنداردجزخداوندبزرگ. جناب ذوالنور، ايا اينکه بنده ترجمه حضرت ايت الله مکارم شيرازي را قبول دارم، از نظر شما ايرادي دارد، ايا شما ايرادي در ترجمه ايشان مي بينيد؟ بلکه از نظر خود من ترجمه ايشان روان تر از ترجمه ديگران مي باشد، همانطور که شما نيز به ترجمه ان مفسر بزرگ مراجعه مي کنيد. و مطلب ديگر اينکه بحث در مورد اين بود که در کامنتي بنده گفتم که ملائکه در شب قدر اسرار سالانه را بر انسان کامل هر عصري نازل مي کنند و شما گفتيد که : وهرگزمشخص نکرده بر چه کسي نازل مي شود. و من نمي دانم که شما چرا از واژه تاويل استفاده مي کنيد، و تاويل معناي خاص خود را دارد و از کسي که ادعاي تحصيل در علوم تفسير قراني را دارد، بعيد است که فرق بين تاويل و غيره را نداند. جناب ذوالنور محضر خدمت شما عرض کنم که اتفاقأ بنده به کتب تفسيري نيز مراجعه مي کنم ، و اگر شما فقط به ان مفسر بزرگ مراجعه مي کنيد و به مفسران ديگر مراجعه نمي کنيد، حق نداريد به کسي تهمت بزنيد و بگوييد که :برويددرگوشه عزلت وهمه ترجمه واحياناًتفسيرخودتان راکارکرده وآدرسي ازعلماي ديگرنگيريد. بنده کي گفتم از خودم ترجمه ارائه دادم، بنده رشته ام فني است و به ترجمه ايت الله مکارم مراجعه مي کنم و از خودم ترجمه اي نيز ندارم . و همچنين گروه پاسخ به شبهات نيز از همين استدلال براي اثبات وجود امام زمان (ع) نيز استفاده نموده اند و ان را بر گفته از سخنان امام صادق(ع) مي باشد در کتاب اصول کافي مي باشد. و همچنين ايت الله جوادي املي و ايت الله مکارم نيز به همين موضوع اشاره داشته اند، و شما با اين علم اندک و ناچيزتان صحبت از تحريف قران و غيره مي کنيد!!!! و احتمالاً از نظر شما ملائکه در شب قدر براي خوشگذراني به زمين نازل مي شوند و خداوند نيز امر سالانه را به انها مي دهد، و دوري در زمين مي زنند و بعد بر مي گردد. در حالي که فرشتگان الهي، واسطه هاي الهي هستند. جناب ذوالنور، اتفاقاً خداوند در ايات سوره جن ، خبر خود را به رسولانش داده است و مي فرمايد:(عَلِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً(26) إِلا مَنِ ارْتَضى مِن رَّسولٍ فَإِنَّهُ يَسلُك مِن بَينِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصداً(27)=عالم الغيب او است ، و هيچكس را بر اسرار غيبش آگاه نمى سازد، - مگر رسولانى كه آنها را برگزيده است و مراقبينى از پيش رو و پشت سر براى آنها قرار مى دهد. و اتفاقاً همه مفسران بزرگ شيعه اعم از علامه طباطبائي و ايت الله مکارم بر اين موضوع تاکيد نموده اند. يا مثلاً در سوره مطففين در ايه اي سرنوشت انسانهاي ابرار را در کتابي به نام عليون مندرج مي داند، ايه خطاب به پيامبر (ص) مي فرمايد که تو نيز از درک ان عاجز هستي:(َكلا إِنَّ كِتَب الاَبْرَارِ لَفِى عِلِّيِّينَ(18) وَ مَا أَدْرَاك مَا عِلِّيُّونَ(19)=چنان نيست كه آنها (درباره معاد) خيال مى كنند، بلكه نامه اعمال نيكان در عليين است .--- و تو چه مى دانى عليين چيست ) ؟! ولي در ادامه ايه خاطر نشان مي سازد که مقربان بر ان اشراف دارند:(كِتَبٌ مَّرْقُومٌ(20) يَشهَدُهُ المُْقَرَّبُونَ(21)=نامه اى است رقم زده شده و سرنوشتى است قطعى .- - كه مقربان شاهد آنند). و از طرفي خداوند در ايه 42سوره ال عمران، خداوند از حضرت عيسي را از مقربين مي داند و سوره واقعه خداوند مي فرمايد که :وَ السبِقُونَ السبِقُونَ(10)أُولَئك الْمُقَرَّبُونَ(11). و روشن است که به طريق اولي، اشرف کائنات نيز از ان علم کامل خواهد داشت. با اين توضيحات معلوم مي شود ( وَ مَا أَدْرَاك مَا عِلِّيُّونَ) در واقع خطاب به پيامبر اسلام نبوده است. همچنين در سوره قدر نيز چنين است. و ايه 105سوره توبه نيز نظارت و رؤيت خدا، رسول و ائمه (عليهم‏السلام) را مطرح مي‏كند. نتيجه اين كه، ناظر بودن ائمه (عليهم‏السلام) بر اعمال عباد كه در آيهٴ 105 سورهٴ توبه آمده، نوعي وحي و اخبار غيبي است كه در اختيارشان قرار مي‏گيرد، هر چند كه واژهٴ وحي در آيه نيامده است؛ زيرا اگر چه اِشراف روحي و اِحاطهٴ حضوري انسان كامل نسبت به حوادث فردي و اجتماعي از صنف وحي نيست، ولي اگر از سنخ عرضهٴ اعمال بر آنان توسط كاتبان كرام و ملائكهٴ مأمور ضبط احوال و ثبت اعمال يا ملائكهٴ ديگر باشد از صنف وحي خواهد بود. جناب ذوالنور، احتمالاً اين دو سه خط اخر شما ناشي از اين است که فرق بين علم ذاتي و علم فعلي خداوند را نمي دانيد، و در اين جا شما را به نظرات ايت الله جوادي املي جلب مي کنم: (توحيد با همه مراتبي كه دارد، اصل غير قابل استثنا براي همه عقايد صحيح است؛ در عين حال براي مظهر اوصاف فعلي حق تعالي شدن راه باز است و از اين‏روست كه براي انبيا و اولياي الهي در آيات، روايات و زيارات برخي از اوصاف كمال الهي ذكر شده كه در آن اوصاف نشان مظهريت آنان براي خداي سبحان است. ممكن است گمان شود مظهريت انسان كامل يا متكامل با توحيد اسماي حسناي خدا سازگار نيست. مبتلايان به چنين نگرشي با خلط بين اوصاف فعلي خدا و اوصاف ذاتي او، يا مشترك بودن بعضي از صفات بين وصف ذاتي و فعلي و احياناً مغالطه عمدي، عدّه‏اي را به غلوّ و برخي از عرفاي نامور را به بدعت‏گذاري در معارف ديني متهم كرده‏اند. تا انجا که مي فرمايند: شناخت صفات فعلي خداي سبحان در حدّ مقدور بشر ممكن است و بالاتر اينكه انسان مي‏تواند در پرتو سير و سلوك، مظهر اسماي فعلي خداي سبحان شود. قرآن كريم از اوليا و فرشتگاني نام مي‏برد كه مظهر اوصاف فعلي و مجراي فيض خداي سبحان‏اند و قبلاً گفته شد كه دقيق‏ترين وجه، در جمع بين توحيد افعالي و اسناد كارها به غير خدا همين است كه مؤثر مستقل در عالم غير از خدا نيست و ديگران مظهر اوصاف فعلي اويند، و اگر فرشتگان مظهر فعل خدا در تدبير عالم باشند، انسان كامل كه معلم فرشتگان است به طور مسلم مي‏تواند چنين باشد. مظهريت اسماي حق تعالي مراتبي دارد و كامل‏ترين انسان، يعني حضرت پيامبراكرم‏صلي الله عليه و آله و سلم مظهر اسم اعظم خداست. بنابراين، راه رسيدن به مقام مظهريت باز است و انسان مي‏تواند در پرتو سير و سلوك و تهذيب نفس اين مسير را طي كند و تزاحمي هم در كار نيست. سبقت براي رسيدن به مقامات بلند و درخواست پيشوايي براي متقيان، مي‏تواند دعاي همگان باشد كه ﴿و اجعلنا للمتقين إماماً) ليكن واصلان كوي شهود و نائلان نائله وصالْ اندك‏اند، چون طي عقبه‏هاي كئود، صعب بلكه مستصعب است و غير از معصومانْ انسان صالح و سالكي مي‏طلبد كه قلب او ممتحن بوده و از هرگونه مهنت و محنت رهيده و به محبّت ناب رسيده باشد. 1. ﴿ضربت عليهم الذّلة أين ما ثقفوا إلاّبحبلٍ من الله و حبلٍ من الناس) هر كجا يافت شوند [مُهر] خواري بر آنان زده شده، جز آنكه به طناب اماني از خدا و ريسمان اماني از مردم دست بياويزند. اين آيه درباره يهود است كه به علت كفر، پيمان شكني و كشتن انبيا، مُهر ذلت و خواري بر آنان زده شد، جز آنكه به ريسمان امان الهي و ريسمان امان مردمي تمسك كنند، شبهه در همين جاست كه اين دوگانگي حبل تأمين، با توحيد ناهماهنگ است؛ زيرا در قبال حبل الهي دستاويز ديگري وجود ندارد. جواب اصلي اين است كه گرچه هر دو امان موجب خروج از ذلت و خواري است ولي هر دو مستقل و در عرض هم نيست؛ امان الهي بالأصالة و مستقل است و امان مردم بالعرض و وابسته؛ علت نفوذ و تأثير عيني امان مردمي نفوذ و تأثير حكم الهي است، مانند لزوم اطاعت از پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم و ائمّه(عليهم‌السلام) يا پدر و مادر كه هيچ‏كدام از اين احكام بالأصالة نيست بلكه به دستور خداي سبحان است و هر كس از آنان اطاعت كند در حقيقت دستور خدا را اطاعت كرده است. پس هيچ استقلالي كه موجب دوگانگي شود در بين نيست، از اين‏رو با توحيد منافات ندارد. دليل اين جواب آن است كه جمله ﴿حبلٍ من الناس﴾ بر جمله ﴿بحبلٍ من الله﴾ با واو عطف شده و بين عطف به «أوْ» و عطف به «واو» تفاوت وجود دارد؛ عطف به «أوْ» در استقلال معطوف از معطوف‏عليه ظهور دارد و در عطف به «واو» چنين ظهوري نيست و چون در آيه با واو عطف شده دلالت بر استقلال امان مردم در قبال امان خدا ندارد تا گفته شود امان مؤثّر يا الهي است يا مردمي و شبهه دوگانگي و تنافي با توحيد پيش آيد. همچنين ايه74سوره توبه و ايه 64سوره انفال نيز چنين است. يا ايشان در جاي ديگر مي فرمايند که :( يكي از اسماي حسناي الهي «رازق» و يكي از صفات فعلي خداي سبحان كه از مقام فعل او انتزاع مي‏شود، رازقيت است. آيات مربوط به رزق چند دسته است: 1. آياتي كه فعل رزق را بدون حصر به خدا نسبت مي‏دهد، مانند: ﴿و كلوا ممّا رزقكم الله حلالاً طيّباً) و از آنچه خدا شما را روزي حلال و پاكيزه داده بخوريد؛ ﴿الله الذي خلقكم ثم رزقكم) خدا همان كسي است‏كه شما را آفريد سپس به شما روزي داد. 2. آياتي كه فعل رزق را به غير خدا نسبت مي‏دهد، مانند: ﴿وارزقوهم فيها واكْسوهم) و شما آنان را روزي دهيد و بپوشانيد؛ ﴿فارزقوهم منه) ايشان را از آن [ارث] روزي دهيد. در اين دو آيه فعل رزق به مخاطبانِ بشري اسناد داده شده است، كه اگر آنان اين امر را امتثال كنند عنوان «رازق» لغوي بر آنان صادق است؛ ﴿و علي المولود له رزقهنّ و كسوتهنّ بالمعروف) خوراك و پوشاك آنان [مادران] به نحو شايسته بر عهده پدر است. 3. آياتي كه خدا را «خيرالرازقين» معرفي مي‏كند، مانند: ﴿و إنّ الله لهو خير الرازقين) ﴿و الله خير الرازقين) از اين گونه آيات استفاده مي‏شود كه خدا رازق است و ديگران نيز رازق‏اند ولي خدا بهترين رازق است. با اين بيان، هم دلالت آيات دسته اول تام است و هم آيات دسته دوم؛ ولي آيات ديگري بر انحصار رازقيت در خدا دلالت مي‏كند كه غير از خدا رازقي متصور نيست. 4. آياتي كه خداي سبحان را مسئول و متعهد رزق هر جنبنده‏اي مي‏داند، مانند: ﴿و ما من دابّةٍ في الأرض إلاّعلي الله رزقها) 8 رزق هر جنبنده‏اي در زمين، تنها بر خداست. 5. آياتي كه رازق بودن را منحصراً از آنِ خداي سبحان مي‏داند: ﴿إنّ الله هو الرزّاق) اين تعبير، با توجه به معرفه بودن خبر به الف و لام در «الرزّاق» و ضمير فصل (هو) مفيد حصر و تأكيد است. يعني غير خداوند هيچ موجودي رازق نيست. صريح‏تر از آيه گذشته در افاده انحصار رازقيت در خداوند، اين كريمه است: ﴿هل من خالقٍ غير الله يرزقكم من السّماء و الأرض) آيا غير از خدا آفريدگاري هست كه شما را از آسمان و زمين روزي دهد؟ اين آيه توحيد خالقيت و رازقيت را يكجا دربردارد. ﴿قل من يرزقكم من السّماء والأرض أمّن يملك السّمع و الأبصار و من يُخْرج الحي من الميّت و يخرج الميت من الحي و من يدبّر الأمر فيسقولون الله) بگو كيست كه از آسمان و زمين به شما روزي مي‏دهد؟ يا كيست كه مالك گوش و ديدگان است؟ و كيست كه زنده را از مرده بيرون مي‏آورد و مرده را از زنده خارج مي‏سازد؟ و كيست كه كارها را تدبير مي‏كند؟ خواهند گفت خدا. عناصر محوري اين آيه، توحيد افعالي خداست و چيزي را براي غير او باقي نمي‏گذارد. ﴿قل من يرزقكم من السموات و الأرض قل الله) اين دسته از آيات مبيّن نظر نهايي قرآن كريم درباره رازقيت است و جمع‏بندي نهايي اين است كه تنها خدا رازق است. «لا رازق إلاّ الله» و ديگران هيچ سهمي در آن ندارند . بنابراين، اگر در جايي اين عنوان به غير خدا نسبت داده شد معناي دقيق آن اين است كه آن شي‏ء، به نحو مظهريت خدا عهده‏دار رزق باشد؛ چون رازقيت از صفات فعل خداست و ديگران مي‏توانند مظهر آن شوند. جناب ذوالنور، اين بخشي از بيانات حضرت ايت الله جوادي املي مي باشد، و افراد مثل شما با علم بسيار ناچيز و با گذراندان چند واحد معارف اسلامي خود را علامه فرض مي کنيد ، و جالب است افرادي مثل شما که در همين سايت نيز نظراتي دارند، وقتي با جواب منطقي گروه پاسخ به شبهات روبرو مي شوند، جملات کليشه اي مثل تفسير به راي و اجتهاد و تقسيرهاي فرقه اي و غيره به زبان مي اوردند و جالب است که خود را روشن فکر مي داند و بعد مي گويند که هذا من فضل ربي
419 | Diandra | | ٠٢:٣١ - ٠١ اسفند ١٣٩١ |
http://shamim.valiasr-aj.net/fa/page.php?bank=notepad&id=102All of my questions seltetd-thanks!
420 | ذوالنور | | ١٩:٢٣ - ٠١ اسفند ١٣٩١ |
بسمه تعالي
ازطرف ذوالنور(به عالم الغيب و الشهاده بشري وحَشَري عليرضان فني)بادانشي بسياراندک وناچيز که باچندواحد معارف خودراعلامه فرض کرده و.... !!!!
به علامه بزرگ استادکپي پيست عليرضان، خدوم وچاکر و بله قربان گوي ايات عظام جوادي عاملي ومکارم وگروه پاسخ به شبهات مذهبي بارشته فني!!! که چشم تعبدشان آنچنان ايشان راکور کرده که همه چيز برايشان تارگشته وبه سيم آخر زده که درشرايط حساس وقار و مرداخلاق بودنشان به زيرکشيده و درون واقعي خود رانشان داده اند فقط يک کلام "سلام عليکم"
421 | اميني.م | | ٢٣:٠٥ - ٠١ اسفند ١٣٩١ |
باسلام خدمت عزيزان محترم ازکابران مومن وخصوصاً گروه سايت وليعصر جناب عليرضا ن شماتاکنون چندين بارمرز ادب وتربيت رارعايت نکرده وبايک غرور خاصي خواسته ايدنظرات خودتان رابه زور به کاربران محترم سايت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف تزريق نمائيد وچندوقت پيش هم ديدم به يکي ازکاربران محترم ومحقق باکمال بي تربيتي صفت احمق به اوداده بوديد!!خداوندهرچيزرابه هرکس داده است وفکرنکنيدشماعقل کُل شده وهمه مخالفان شماجاهلند!! من باورنمي کردم که شماتااين حدبي شخصيت باشيدکه بايک نظرمخالف وانتقاداينگونه برآشفته شده وطعن وتوهين به برادر ذالنور بزنيدکه آيه شريفه هذامن فضل ربي قرائت نموده اند!!! شمابگوئيدچه بخوانندوچه بگويند؟تورات بخوانديا انجيل؟واقعاًخجالت آوراست. کلمات ايشان راکليشه اي خوانده! وحتماً سخنان خودراحديث سلسلة الذهب مي دانيد!من قراري ندارم که سخنان تکراري وکليشه اي محض شمارادراينجامطرح کنم که ازاوتاآخرمنتهي به يکي دو سخن وعقيده مي شودوهرچه گفتيدبه نوعي به آن داستان مباهله زده تانظرتان رابه کرسي بنشانيد! آنوقت کليشه به معني واقعي راخواهيد يافت! حتمابرگرديدويک نگاهي به نظرات خودتان بکنيد. ثم ارجع البصرکرتين ينقلب اليک البصرخاسئا وهوحسير. بلي تابدانيدغرور وتکرارمکررات شماتاچه ميزان است؟ اگرعزيزان زحمت کش گروه پاسخ به شبهات مذهبي نظرم راحذف نمي کردندمن وقت گذاشته وبه نکاتي اشاره مي کردم وسخنان زشت وتکراي ودفاع ازعقايدبه قول برادرذوالنورتقليدي تان را!!! دراينجاجمع آوري ميکردم تابدانيد نه ازديگرکاربران محترم اين سايت وزين،باسوادتريدو نه باتقوا تر و نه عاقل تر وخيلي تاکنون خواستيدکه خود راموجّه جلوه دهيدولي بارها خداوندشمارابوسيله خودتان مفتضح نمود. درضمن براي دفاع ازخودتان دست گدائي به گروه پاسخ به شبهات درازنکنيدتااينگونه خودشيريني نمائيدمن فقط يکي دوخط ازکامنت شمارابراي خودتان کپي مي کنم ببنيدتاچه مقدار زننده وزشت بابرادرديني خودتان حرف زده ايد؟! "افراد مثل شما با علم بسيار ناچيز و با گذراندان چند واحد معارف اسلامي خود را علامه فرض مي کنيد ، و جالب است افرادي مثل شما که در همين سايت نيز نظراتي دارند، وقتي با جواب منطقي گروه پاسخ به شبهات روبرو مي شوند، جملات کليشه اي مثل تفسير به راي و اجتهاد و تقسيرهاي فرقه اي و غيره به زبان مي اوردند و جالب است که خود را روشن فکر مي داند و بعد مي گويند که هذا من فضل ربي"!!!! (اهانت وتوهين به جامعه بزرگ علمي و دانشگاهي!! چندمرتبه افرادي مثل شما..افرادي مثل شما)واقعاً شرم آوراست کاربران عزيز ومحترم "اليس منکم رجل رشيد"؟ باتقديرازگروه صبور و مومن سايت وليعصر.اجرتان باخداوندمتعال وانشاءالله بااهلبيت عليهم السلام محشورشويد. فقط درپي نوشت يک سوال کوچکي ازبرادران سايت وليعصر دارم وآن اينکه حقيقت من مدتهاتحقيق نمودم تاببينم لوح محفوظي که درپست خوب تان ازآن نام برده ايدوقرآن کريم نيز درآن لوح محفوظ است، آيامشخصاً معلوم است که به چه لسان وزباني ثبت شده است؟ چون نتوانستم دراين خصوص نظرقاطعي پيداکنم اگرممکن است من را راهنمائي کنيدتابلکه به پاسخم برسم. والسلام علي من اتبع الهدي.

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي؛ خداوند در قرآن مي فرمايد: «"بَل‌ْ هُوَ قُرْءَان‌ٌ مَّجِيدٌ # فِي لَوْح‌ٍ مَّحْفُوظ»(بروج‌، 21 ـ 22) و اين قرآن افسانه نيست‌، بلكه قرآني است مجيد كه در لوح محفوظ جاي دارد."
"لَوح‌" (به فتح لام‌) به معناي صفحة عريضي است كه چيزي بر آن مي‌نويسند و در آيه شريفه‌، منظور، صفحه‌اي است كه قرآن مجيد بر آن ثبت و ضبط شده است كه به نظر مي‌رسد، "لوح محفوظ"، همان صفحة علم خداوند متعال باشد كه شرق و غرب عالم را قرار گرفته و از هرگونه دگرگوني و تحريف‌، مصون و محفوظ است و احتمالاً همان چيزي است كه در قرآن كريم از آن به "كتاب مبين‌" و يا "اُم‌الكتاب‌" ياد شده است‌.
گرچه در آيات فوق‌، "لوح محفوظ" و "لوح محو و اثبات‌" در زمينة قرآن كريم و نزول معجزات يا كتب آسماني به پيامبران‌: وارد شده است‌، ولي در واقع‌، بيانگر يك قانون كلي و شامل است كه در منابع اسلامي نيز به آن اشاره شده است و آن اين كه‌:
تحقق موجودات و حوادث مختلف عالم دو مرحله دارد:
1. مرحلة قطعي‌: كه هيچ گونه دگرگوني در آن راه ندارد و در آيات فوق از آن به "لوح محفوظ" و "اُم‌الكتاب‌" تعبير شده است‌.
2. مرحلة غير قطعي (مشروط): كه در آن دگرگوني و محو و اثبات راه دارد; يعني هر لحظه‌، خداوند متعال مشغول محو آيتي و اثبات آيتي ديگر است‌; گويي در يكي از اين دو لوح‌، آن‌چه نوشته شده است‌، به هيچ وجه دگرگوني راه ندارد و كاملاً محفوظ است‌; و امّا ديگري ممكن است چيزي در آن نوشته شود و سپس محو گردد و به جاي آن چيز ديگري نوشته شود.
حقيقت امر اين است كه گاهي يكي حادثه را با اسباب و علل ناقصة آن در نظر مي‌گيريم‌، مثلاً: سم‌ّ كشنده‌، بنابر مقتضاي طبيعتش انسان را مي‌كشد و گفته مي‌شود: هر كس آن را بخورد، مي‌ميرد; بي‌خبر از آن‌كه اين سم‌، يك "ضد سمي‌" هم دارد كه اگر پشت سر آن خورده شود، اثر آن را از بين مي‌برد; در اين مثال‌، "لوح محو و اثبات‌" است كه تغيير و دگرگوني (با توجه به حوادث ديگر) در آن راه دارد; ولي اگر اين حادثه را با علّت تامه‌اش‌، يعني وجود مقتضي در نظر بگيريم ـ كه در آن همه شرايط جمع و موانع نيز مفقود است ـ وقوع اين حادثه قطعي است و به اصطلاح‌، جايش در لوح محفوظ و ام‌الكتاب است و هيچ گونه دگرگوني در آن راه ندارد.
( ر.ك‌: الميزان‌، ج 11، ص 375، نشر اسلامي / تفسير نمونه‌، ج 10، ص 241، ج 26، ص 353، دارالكتب الاسلاميه‌. )
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
422 | Viktoriya | | ٢٤:٥٥ - ٠١ اسفند ١٣٩١ |
http://shamim.valiasr-aj.net/fa/page.php?id=102&bank=notepad&startrec=7Please teach the rest of these internet holoigans how to write and research!
423 | عماد چقا | | ١٩:٤٠ - ٠٣ اسفند ١٣٩١ |
خبلي ممنونم از توضيحاتتان
424 | عليرضا ن | | ١٠:٤٢ - ٠٥ اسفند ١٣٩١ |
سلام ايا دليل خاصي دارد كه نظري را كه در 1 اسفند فرستادم را نشان نمي دهيد!

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي؛ اگر منظور شما غير از نظري است كه در بالا علني شده، شايد حذف شده! لطفاً دوباره ارسال كنيد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
425 | مهدي | | ١٢:٠٦ - ٠٥ اسفند ١٣٩١ |
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم عجل لوليك الفرج
سلام به همه ي شما خوبان همه ي هموطنان كه مثل خواهر برادرم هستين
فقط همينو ميخوام بگم كه هيچ جاي دين ما ثبت نشده كه دوتا مسلمون اينجور عليه هم ديگه موضع گيري كننو به هر قيمتي و با هر حرفي بخوان حرف خودشونو به كرسي بنشونن و اين راهو رسم مباحثه نيست
و ايا خدا گفته كه تو مباحثتون همديگه رو خراب كنيو با لحن تمسخرو تحقير با همديگه در مورد مسائل ديديني تبادل نظر كنين؟
ايا امام زماني كه الان داريم در موردش حرف ميزنيمو بقول خودمون ناظر بر اعمالمونه از اين روند خوشحال ميشن؟
اين اين نوع برخورد ماها با همديگه درسته؟
من سوادم از همتون كمتره تو هر زمينه اي
ولي بنظر من اين نوع برخورد از ماخواهر برادرا درست نيست و بهتره همه چيز با لحن خوبو صميميت هرچه بيشتر ذره اي كه باعث ازارو خراب كردن طرف مقابلمون نباشه انجام بشه كه يموقع حق الناسي صورت نگيره كه خدا و امامش از اين دوستي و بحث ارومو زيبا مسلما بيشتر خوشحال ميشن وحتي بهتر به نتيجه ميرسيم
از همتون عذر ميخوامو اميدوارم كسي از حرفام ناراحت نشه چون برادرانه گفتم
خداپشتو پناهمون باشه نه كس ديگه
426 | ذوالنور | | ١٨:٠٧ - ٠٥ اسفند ١٣٩١ |
خدمت برادرشفيق،دلسوز وعزيزم "مهدي کامنت422"سلام عليکم.
من ازنصيحت خوب شمادوست عالم تشکرکرده ودرحق تان دعامي کنم آفرين برشما.""رب اغفرلي ولاخي واَدخلنافي رحمتک وانت ارحم الراحمين.""
427 | عليرضا ن | | ٠٨:٠٣ - ٠٦ اسفند ١٣٩١ |
با سلام گروه پاسخ به شبهات، متاسفانه متن ارسالي در 1اسفند را ذخيره ننموده بودم ، ولي حداقل براي خودم مشرب فکري اين جور افراد مشخص شد. و همچنين جناي مهدي خدمت شما عرض کنم که بحث سر موضع گيري و حرف سر کرسي نشاندن نيست، بلکه ايشان از همان کامنت اول به سادگي تمام عباراتي مثل غلوآميز و همراه باتعصبات خاص به کار برده و در ادامه ادعا کردند که بنده از هيچ کتاب و تفسير استفاده نمي کنم ؛ و از خود تفسير دارم. اما وقتي عين بيانات حضرت ايت الله جوادي املي را از تفسيرشان اوردم و ايشان به جاي جواب دادن به ان، شروع کردند که شما علامه کپي پيست زن و چشم تعبدشان آنچنان ايشان راکور کرده و ...هستيد. جناب مهدي ، مثلاً در اين سايت گروه پاسخ به شبهات، براي جواب دادن به جواب برخي از کاربران مي اورند که شما را به بيانات ايت الله مکارم شيرازي در تفسير نمونه جلب مي کنم و عين متن ايشان را از تفسير نمونه مي اورند، ايا اين مي شود ، تقليد يا هر چيز ديگري که ايشان مي گويد؟!! ولي از نظر خود من اين مي شود رسم امانت. علي ايها حال در وصف اين جماعت اينکه در دو کامنت از ايشان پرسيدم که نام مفسر بزرگ چيست تا به ان مراجعه کنم و همچنين پرسيدم که از کجاي ايات سوره قدر استفاده مي شود که اصلاًشب قدر رابه صريح خود سوره قدر هيچ کس حتي پيامبرازآن خبرنداردجزخداوندبزرگ. که از اين اقايان به اصلاح خودشان روشن فکر جوابي نيامد و شروع کردند به گفتن مثل عالم الغيب و الشهاده بشري وحَشَري عليرضان فني.
428 | ذوالنور | | ١٢:٤٢ - ٠٦ اسفند ١٣٩١ |
باسلام وصلوات به حضرت رسول اکرم واهلبيت عصمت و طهارت اوعليهم السلام. جاداردمن يک تشکر ويژه ازبرادران محترم سايت وليعصرداشته باشم که چه زيبابه استنادآيه شريفه "يمحوا الله ما يشاء و يثبت و عنده امّ الكتاب."بداء راکه ازعقايدشيعه است تعريف وتبيين نمودندوذيل همين موضوع به ظهور حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف پرداخته وازآن سخن گفتندگرچه من درخصوص نکاتي ازپست علمي تان سوالاتي داشتم که حقيقت جرأت عده اي نکردم تاآن رامطرح کنم وحدس زدم که ممکن است موردحمله وکم لطفي دوستان مومن وخوب خودم بشوم وانشاءالله درشرايط مناسب وموقع آن بشرط حيات، آن رامطرح خواهم نمودکه يکي ازآنها مدرک قرآني "اعتقادبه ظهوراست" والبته خودمن بيکارننشسته ودرحال تحقيق وتفحص هستم ونمي خواهم عزيزان گروه پاسخ به شبهات رابه زحمت بياندازم. کتب،مقالات و سايت و وبلاگ هاي زيادي رادرخصوص فرزندامام حسن عسکري عليه السلام مطالعه نموده ام که دراين ميان بحمدالله والمنّة به نکات بسيارارزشمندعلمي دست يافته ام آنچه هم اکنون من راشديداً به خودمشغول نموده رهاشدن ازخرافات و رو آوردن به اسلام اصيل است که مرضِيّ خدا ورسول باشد. ولولا فضل الله عليکم ورحمته لاتّبعتم الشّيطان الا قليلاً. به ببرکت انس وتدّر درقرآن کريم قفل هاي قلوب مرده و زنگار زده مابازشده وصيقل خواهدخورد وصراط مستقيم به يمن آن برماآشکارگشته وبسوي آن روانه خواهيم شدانشاءالله تعالي.فانه لاينال ذالک الابفضلک. خدايادرودفرست برمحمدوال محمدومارابه راه راست هدايت فرما.رب زدني علماً والسلام علي عبادالله الصالحين.
429 | ز لطفي | | ٢٠:٤٥ - ٠٦ اسفند ١٣٩١ |
ممنون از اطلاعاتتون واقعا به كارم اومد
430 | عليرضا ن | | ١٤:١٩ - ٠٧ اسفند ١٣٩١ |
سلام جناب اميني، جناب اقاي فوق العاده با شخصيت نيازي نمي بينم که جواب شما را بدهم، در ضمن بنده هيچ توهيني به جامعه دانشگاهي نکرده ام. و در همان کامنت اولي که در جواب به جناب رکسانا نظر گذاشتم ، ان مطالب را ايت الله جوادي املي در کتابشان، ادب فناي مقربان اورده است. و بنده هم از کتابشان نقل قول نمودم ، و ايشان نيز ان را از کتاب کافي نقل نموده و سند ان نيز مورد تاييد مي باشد. و برادر ديني شما نه بنده ، جناب ذوالنور از همان ابتدا الفاظي مثل غلو و تقليد به کار بردند. ايا اين الفاظي که جناب ذوالنور به کار بردند توهين به جامعه حوزه و دانشگاه نيست ؟ ايا ايت الله جوادي املي نيز اين مطالب را همراه باتعصبات خاصي که برروي يک عقيده بنظرتقليدي!! تکرار و تاکيدمي کند!!؟ در ضمن از چه چيزي بايد اشفته شوم؟از نظرات جناب ذوالنور؟
431 | محمد اسي | | ١٩:٣٦ - ٠٩ اسفند ١٣٩١ |
خيلي خوب بود متشکر
432 | طه | | ٢١:٣٦ - ١٤ اسفند ١٣٩١ |
سلام خدمت همه ي برادران و خواهران. من براي اولين بار به اين سايت وارد شدم و همه ي كامنت هارو خوندم.اكثر ما شيعه ايم درست،ولي طبق رفتار ائمه عمل نميکنيم.بدون چشم داشت و بدون خشم.رکساناجان،من جواب شمارو کامل ميدم.اگرواقعا مهدي(ع)وجود نداشت،دليل تک تير تنداز ها بين رکن ومقام چيه؟يا چرا بزرگترين مرکز شيعه شناسي تو اسرائيل(دشمن تمام مسلمين)وجود داره؟آيت الله بهجت که قبول داري؟ايشون چشم بصيرت داشتند.توصيه ميکنم به وب سايت ايشون بري و جواب تمام سوالاتو بگيري.البته اين سايت توسط مريدان ايشان وبا توجه به رساله ي خود ايشان. در ضمن،هيچ کس با تمام عمر احکام خوندن عالم رباني نميشه مگر با توفيق الهي. دوستاني که نظرات دانشمندان غرب مد نظر دارند،تو سايت گوگل سرچ کنند"نظرات دانشمندان غرب در رابطه با اسلام".من الان سال چهارم دبيرستان هستم و اصلا و ابدا اطلاعات زيادي ندارم.ولي تو قسمت پيوست کتاب ديني سال سوم دبيرستان در باره ي اسلام و نظرات غرب کاملا صحبت شده.
433 | ذوالنور | | ١٤:٥٧ - ١٥ اسفند ١٣٩١ |
باسلام خدمت دوست گرامي طه.
جناب طه ماشاءالله سطح اطلاعات شماخيلي بيشترازيک دانش آموزچهارم دبيرستان بنظرمي رسدواين هم نشان ازفهم ودرک ديني شماومطالعات وتحقيق تان مي باشد."ليس للانسان الاماسعي"
جناب طه حتماًمي دانيدکه اعتقادبه مهدويت کم وبيش درهمه اديان آسماني وجود داردوهمه منتظريک شخص صالح،بامديريت قوي هستندکه اين صلاحيت راداشته باشدکه باذن الله دنيارا ازظلم وجور نجات دهد.
منتهابيشترين اختلاف دراين است که آياآن مهدي موعودبدنياآمده ياخير؟
عده اي چون اهل سنت معتقدندکه آن مهدي موعودهنوزبه دنيانيامده!
ولي ماشيعيان اعتقادداريم که ان مهدي موعوددرسال255هجري قمري ازامام حسن عسکري عليهمااسلام بدنياآمده و69سال نيزازطريق نواب خاص ومشاريخ اربعه که درايمان وعلم وتقوا بعدازآنحضرت بي نظيربودندباشيعيان رابطه داشته که نام آن بزرگواران ازاين قراراست
1-عثمان
2-محمد
3-حسين
4علي
خداوندمارابه راه راست هدايت کرده وازياران حقيقي امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف قراردهد.اللهم عجل لوليک الفرج
434 | جواد | | ٠١:٤١ - ١٩ اسفند ١٣٩١ |
سلام خدمت همه دست اندركاران موسسه و همچنين همه دوستاني كه نظر ارسال نموند. اينجانب براي اولين بار به اين سايت آمدم و از مطالب سايت و همچنين اظهار نظرات همه دوستان بهره بردم. نظرات موافق موجب قوت افكارم و نظرات مخالف يا طرح سئوال سبب انديشين بيشتر برايم شده است تا عميقتر به مسائل بياتديشم. براي همه دوستاني كه در اين زمينه قدم ير مي دارند آرزوي توفيق و سربلندي دارم. در نماز قضاهاتان ما را دعا كنيد.(من باب شوخي)
435 | يوسف | | ١٦:٢٥ - ٢٨ اسفند ١٣٩١ |
لطفا همين الان خاطر امام زمان يک سر به پيشگويي هاي شاه نعمت الله ولي در مورد ايران بزنيد وسرنوشت ننگينتون را با خبر بشين ک در مورد ظهور دجال و ظهور حضرت مهدي (ع) هشدار ميدهد .اميدوارم بين هلاجي هاي خودتون سرباز کافر و مقابل امام زمان نباشيد.
436 | منتظر | | ١٥:٣٦ - ٠٢ فروردين ١٣٩٢ |
اياخود مولامون صاحب الزمان از زمان ظهور خود باخبراست؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
علم به برخي از موضوعات از علوم اختصاصي خداوند است مثلاً احدي غير از او نمي‌داند لحظة قيامت كي فرا مي‌رسد و در چه روز و ساعت و ثانيه‌اي كوه ها و آسمان و زمين متلاشي و نظام دنيا برچيده مي‌شود و همان طوري كه هيچ كس غير از خدا از ساعت قيامت با خبر نيست، غير از خدا احدي از ساعت و روز ظهور امام عصر ـ عجّل الله تعالي فرجه الشريف ـ نيز خبردار نيست زيرا در روايات آمده است كه ظهور امام عصر ـ عجّل الله تعالي فرجه الشريف ـ همانند ساعت قيامت است و ظهور امام بستگي به فرمان خداوند متعال دارد.شيخ صدوق، خصال، ج 2، ص 439، حديث 4، منشورات مؤسسة الاعلمي للمطبوعات. بنابراين علم به وقت ظهور امام مهدي ـ عجّل الله تعالي فرجه الشريف ـ از آن دسته از اسراري است كه اختصاص به خدا دارد. و امام زمان ـ عجّل الله تعالي فرجه الشريف ـ طبق روايات عديده‌اي ممكن است از وقت ظهورش بي خبر باشد چون زمان ظهور همانند روز قيامت از غيب‌هاي است كه به خدا اختصاص دارد.البة اگر خدا بخواهد مي تواند با خبر گردد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
437 | مهدي آلبوغبيش | | ٠١:٣٨ - ٠٥ فروردين ١٣٩٢ |
سلام عليكم برادراي مومن هر چه ميتوانيد براي ظهور آقا امام زمان دعا كنيد . كه اينجوري دچار اختلاف و دو راهي قرار نگيريم . اللهم عجل لوليك الفرج و لعافيه و النصر . اللهم اجعلنا من انصاره و اعوانه و المستشهدين بين يديه
438 | مهديار عابدي | | ٢٢:٣٠ - ١٣ فروردين ١٣٩٢ |
سلام ممنون از اطلاع رساني خوبتون.ميخواستم بدونم منظور از نفس زکيه کيست که در نشانه هاي ظهور آقامون آمده؟ با تشکر مهديار عابدي 16 ساله

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
نفس زكيه، جوان دانشمندي از دودمان پيامبر صلي الله عليه وآله و از ياوران حضرت مهدي عليه السلام است كه نامش محمد بن حسن مي باشد و در مكه بين ركن و مقام شهيد مى شود و كشتن شدن او از نشانه هاى قطعى ظهور است.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
439 | عبد الرحمن | | ٢٢:٥٦ - ١٤ فروردين ١٣٩٢ |
سلام عليکم اين مقاله با نام علائم ظهور بود ولي بيشتر در خصوص بدا در ان صحبت شده و از علائم به صورت کلي بيان شدند دوستي با نام رکسانا نظري دادند : دين محمد کاملترين دين از جانب خداست مارا به امدن دين ديگر وپيامبر ديگر نيازي نيست از اين نظر اينجوري برداشت ميشه که گويا ايشان تصور ميکنند که حضرت حجت پيامبري ديگرند و دين ديگري مي آورند در صورتي که ايشان هم مسلمان و پيرو دين حضرت محمد صل الله عليه و اله هستند ايشان هم نماز مي خوانند روزه ميگيرند حج مشرف ميشوند و ... ولي با اين تفاوت که خداوند ايشان را از ميان خلق برگذيده و مويد به علم الهي و علم به قران نموده براي رهنمون ما بني ادمها به حق و ايشان درک کامل تري نسبت به قران و دين اسلام از تمام ما انسانها دارند . انشا الله تشريف بياوررند دين جديدي در کار نيست همين اسلام خودمان است بدون شبهه و صريح و واضح . و اگر نظر هاي دوستان در بالا را مطالعه کنيد بنا به حکم عقل پي ميبريد که وجود چنين معلمي براي ما انسانها واجب است که اين چنين دچار بحث و جدل در خصوص کلام خداوند و دين نشويم انشا الله . دوستان عزيزم ما همگي دوست دار اهل بيت هستيم و دشمن ما کسي ديگر است اگر کسي نظر متفاوتي با ما داشت نياز به برخورد خصمانه نيست چه بسا با شنيدن و توجه کردن و سعي در درک نظر ديگران درک ما کامل تر و وسيع تر شود انشا الله . در سايه وجود مبارک خليفه الله من فوق الارض موفق و مويد باشيم و از خداوند متعال مسئلت داريم که هر چه زود تر فرج قائم ال محمد را برساند انشا الله که فرج ايشان فرج و گشايش کار ماست .
440 | عصر ظهور | | ١١:٠٩ - ١٥ فروردين ١٣٩٢ |
سلام همرزم بزرگوار آيا تابحال شنيده ايد که شعار پرچم امام زمان (ع) هنگام ظهور «اَلبَيعتُ ِلله» است؟ اين سوالي است که متأسفانه افراد کمي به آن پاسخ مثبت مي دهند؛ عليرغم اينکه در روايات متعددي به اين مسئله اشاره شده است. شايد برخي اشعار در مداحي هاي عزيزان, اين شعار را تغيير داده, يا شايد هم کم کاري مبلغين در اين امر موثر بوده است. امروز سعي ما بر اين است که روايات مهجور مانده در اين خصوص را احيا کنيم و براي اين امر, به ياري شما زحمتکشان اين عرصه نيازمنديم. در پست زير برخي روايات مربوط به آن را به همراه منابع و مراجع آن آورده ايم: http://www.albeyatolellah.ir/post/2 تمام درخواست ما اينست که پرچم اَلبَيعتُ ِلله را, که کد آن به دو صورت معمولي و گوشه نما در سايت ما آمده, در سايت شريف خودتان قرار دهيد. براي شما آرزومنديم که ان شاء الله, نام شريف تان به زودي در زمره پرچمداران امام زمان (عج) ثبت شود. خواهشمندم در صورت تاييد درخواست, به بنده هم اعلام بفرماييد. من خادم تمامي زحمتکشان مهدي فاطمه (س) ام يا مهدي
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8] [9] [10] [11] [12] [13] [14] [15] [16] [17] [18]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها