2024 April 23 - سه شنبه 04 ارديبهشت 1403
زنان راوي غدير
کد مطلب: ٥٨٩١ تاریخ انتشار: ٢٥ تير ١٤٠١ تعداد بازدید: 5724
يادداشت » عمومي
زنان راوي غدير

شواهد موجود در كتب تاريخي گوياي اين حقيقت است كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) از آغاز رسالت با رويكرد عمده زنان به آيين توحيدي روبرو شد. اولين پذيرنده اسلام (خديجه)، (1) اولين شهيده (سميه) (2) و بانواني كه از سابقين و مهاجران شمرده مي شدند(3) نمونه روشني از مشاركت زنان در عرصه هاي اجتماعي را به نمايش مي گذارند.

حضور زنان در حجة الوداع بارزترين و ماندگارترين نوع شركت در صحنه هاي اجتماعي است. اخبار فراواني كه به وسيله راويان زن از اين مراسم عظيم نقل شده، گوياي تلاش گسترده زنان در پاسداري از اين ميراث مقدس است. دستاوردهاي بانوان در عرصه اخبار غدير به دو گروه عمده تقسيم مي شود:

الف. اخبار زنان صحابي



در سال دهم هجري، با اعلام پيامبر(صلي الله عليه و آله)، مؤمنان بسياري از شهرهاي مختلف به سوي مدينه روان شده، در حومه شهر مسكن گزيدند و به انتظار موسم حج نشستند؛ حجي كه بعدها به حجة الوداع، حجة الاسلام، حجة البلاغ، حجة الكمال، حجة التمام شهرت يافت. پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) روز شنبه، پنج يا شش روز قبل از آغاز ذي حجة، از مدينه حركت كرد. در اين سفر همه زنان و اهل بيت پيامبر با وي همراه بودند. (4) گروهي از اين بانوان حديث غدير را نقل كرده اند؛ كه نام و روايتشان چنين است:

1. حضرت زهرا(سلام الله عليها)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله عليها) يگانه يادگار رسول اكرم(صلي الله عليه و آله) است، كه همچون ديگر اهل بيت(عليهم السلام) بارها به يادآوري واقعه غدير پرداخت. نگاهي به سخنان آن بزرگوار جايگاه وي در عرصه اخبار غدير را آشكار مي سازد:

گروهي از انصار، براي توجيه خطاي خويش، به ايشان گفتند: اگر مطالب شما را قبل از بيعت با ديگران مي شنيديم با غير علي بيعت نمي كرديم. حضرت فرمود:

آيا پدرم در روز غدير براي كسي جاي عذر باقي گذاشت؟(5) و نيز در جواب محمود بن لبيد كه پرسيده بود: آيا از سخنان پيامبر دليلي بر امامت علي داريد؟

فرمود: شگفتا، آيا روز غدير را فراموش كرديد؟!

محمود بن لبيد گفت: آن روز چنان بود ولي از آنچه به شخص شما اشاره شده، بگوييد.

حضرت فرمود: خدا را شاهد مي گيرم، شنيدم [پيامبر] فرمود: علي بهترين كسي است كه در ميان شما جانشين خود قرار مي دهم. علي(عليه السلام) امام و جانشين بعد از من است و دو فرزندم حسن و حسين و نه تن از فرزندان حسين امامان نيك اند. اگر از آنان اطاعت كنيد، شما را هدايت خواهند كرد و اگر با آنان مخالفت ورزيد، تا قيامت اختلاف در ميان شما حاكم خواهد بود.(6)

روايتي با سند بسيار دقيق و مشهور بيان مي دارد كه دختر بزرگوار پيامبر حديث غدير را چنين بيان فرمود:

قال رسول الله(صلي الله عليه و آله): «من كنت وليه فعلي وليه و من كنت امامه فعلي امامه.» (7)

رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرمود: هر كس من سرپرست اويم علي سرپرست اوست و هر كس من امام او هستم علي امام اوست. احتجاجي از فاطمه زهرا به وسيله چند تن از زنان به اين صورت روايت شده است:

قالت: انسيتم قول رسول الله(صلي الله عليه و آله) يوم غدير خم، من كنت مولاه فعلي مولاه و قوله: انت مني بمنزلة هارون من موسي عليهماالسلام. (8)

آيا سخن رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در روز غدير خم را فراموش كرده ايد، كه فرمود: هر كس من مولاي او هستم علي مولاي اوست و آيا سخنش را فراموش كرده ايد كه فرمود: تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسي هستي. حضرت فاطمه زهرا(عليهاالسلام) عمر خويش را در راه اثبات ولايت اميرمؤمنان به انصار و مهاجرين صرف نمود و سرانجام نيز در همين راه به شهادت رسيد و سيده شهيدان ولايت نام گرفت.

2. ام سلمه

حضور زنان پيامبر، از جمله ام سلمه (9) در مراسم غدير، در كتب مختلف مورد تاكيد قرار گرفته است. (10) صاحب روضة الصفا مي گويد: «چون حضرت رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در غدير خم حديث «من كنت مولاه فعلي مولاه » در شان اميرمؤمنان فرمود پس از منبر فرود آمد و در خيمه خاص خود نشست و فرمود كه اميرمؤمنان در خيمه ديگر بنشيند بعد از آن طبقات خلائق را فرمود تا به خيمه علي(رض) رفتند و زبان به تهنيت علي(عليه السلام) گشادند. چون مردم از اين امر فارغ شدند امهات مؤمنين به فرموده آن حضرت نزد علي رفتند و او را تهنيت دادند.» (11)

ام سلمه يكي از دو زن پيامبر(صلي الله عليه و آله) است كه حديث غدير را روايت كرده است. او ماجراي غدير را چنين باز مي گويد:

اخذ رسول الله(صلي الله عليه و آله) بيد علي بغدير خم فرفعها حتي راينا بياض ابطيه فقال «من كنت مولاه فعلي مولاه » ثم قال «ايها الناس اني مخلف فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي و لن يفترقا حتي يردا علي الحوض » (12)؛ در غدير خم رسول خدا(صلي الله عليه و آله) دست علي(عليه السلام) را بالا برد، تا آنجا كه سفيدي زير بغلش را ديديم، آنگاه فرمود: هر كس من مولاي او هستم پس علي مولاي اوست.

بعد فرمود: اي مردم، من دو چيز گرانبها در ميان شما بر جاي مي گذارم كتاب خدا و عترتم. اين دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا وقتي در حوض به من برگردند.

ام سلمه از معدود كساني است كه بعد از وفات نبي اكرم(صلي الله عليه و آله) در خط ولايت اميرمؤمنان باقي ماند. او به فرزنش چنين وصيت كرد. «يا بني الزمه فلا و الله ما رايت بعد نبيك صلي الله عليه و آله اماما غيره »؛ پسركم، همراهش [علي] باش. به خدا قسم، بعد از پيامبرت امامي غير او نديدم. (13) ام سلمه روايات ديگري نيز، در باره اميرمؤمنان، از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل كرده است. (14)

3. اسماء بنت عميس

او به دليل تقرب به اهل بيت روايات فراواني نقل كرده است؛ تنها حدود شصت روايت از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) دارد كه بسياري از آنها در منزلت اميرمؤمنان است. (15) اسماء از سابقين در اسلام است و از جمله افرادي است كه قبل از آن كه مردم در خانه ارقم ايمان بياورند به همراه همسرش جعفر به خدمت پيامبر آمد و اسلام اختيار نمود و به همراه جعفر به حبشه مهاجرت كرد. بعد از شهادت جعفر طيار به عقد ابوبكر در آمد و از وي صاحب (محمد) شد در آن زمان كه همسر خليفه دوم بود توطئه قتل وصي پيامبر(صلي الله عليه و آله) را با هوشياري و ايثار تمام خنثي نمود. وي همواره از محبان و ملازمان فاطمه زهرا(عليهاالسلام) بود او بعد از شهادت حضرت فاطمه(عليهاالسلام) از جمله زنان علي(عليه السلام) شد. فرزندش محمد را چنان تربيت كرد كه از مريدان و مخلصان اميرمؤمنان شد. زماني كه در حجة الوداع شركت جست همسر ابوبكر بود. و محمد بن ابي بكر نيز در مسير حجة الوداع متولد شد. ابن عقده در كتاب ولايت، حديث غدير را از او روايت كرده است. (16) اسماء همچنين از راويان حديث ردالشمس (17) به شمار مي رود.

4. ام هاني بنت ابي طالب (سلام الله عليهما)

او فاخته نام دارد (18) و خواهر اميرمؤمنان(عليه السلام) است. ام هاني از راويان (19) و اصحاب (20) پيامبر اكرم بود پيامبر ضمن حديثي او را «يكي از بهترين مردم » خواند. (21) اين بانوي گرانقدر احاديثي چون ثقلين (22) و غدير را از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) روايت كرده است. او در باره واقعه غدير مي گويد:

رسول خدا(صلي الله عليه و آله) از حج بازگشت، تا در غدير خم فرود آمد، سپس برخاست و در گرماي سوزان چنين گفت: [اي مردم هر كس من مولاي او هستم، پس علي مولاي اوست. خدايا، هر كس او را دوست دارد، دوست بدار و هر كس با او دشمني كند، دشمن بدار؛ هر كس او را زبون سازد، زبون گردان و هر كس او را ياري كند، ياري كن]. (23)

5. عايشه دختر ابي بكر

او در شمار زنان پيامبر اكرم (24) و حاضران در حجة الوداع جاي داشت. در كتب مختلف اهل سنت روايت غدير از وي نقل شده است. ابن عقده در «حديث ولايت » روايت او را نيز ذكر مي كند. (25)

بررسي موضع گيري هاي وي و تطبيق آن با عملكرد ام سلمه همسر ديگر پيامبر گرامي كه در تاريخ از خود بر جاي نهاده و تحقيق در انگيزه ها، تعيين جهت گيريها و موقعيت هاي آن دو مي تواند براي بانواني كه امروز در مقابل امواج سهمگين و بنيانكن سياست بازي تبليغات رنگارنگ و هدفدار و شعارهاي برخاسته از مطامع نفساني و دنيوي دنياداران قرار دارند نمونه هايي تجربه شده و تاريخي و الگويي عملي و آكنده از راهكارهاي مذهبي و سياسي باشد.

6. فاطمه دختر حمزة بن عبدالمطلب

او از صحابه مشهور پيامبر(صلي الله عليه و آله) است و ابن عقده و منصور رازي حديث غدير را از وي نقل كرده اند. (26)

7. همسر زيد بن ارقم

از جمله كساني كه حديث غدير را روايت كرده اند زيد بن ارقم و نيز همسر وي مي باشد علامه طباطبايي ضمن نام بردن از گروه كثيري كه روايت (من كنت مولاه فعلي مولاه) را نقل كرده اند به ايشان نيز اشاره مي كند. (27)

ب. روايات زنان تابعي و ...



در ميان روايات غدير روايتي با ده سند به چشم مي خورد كه همه راويانش زن هستند. نام اين بانوان چنين است:

1. الشيخة ام محمد زينب ابنة احمد بن عبدالرحيم المقدسيه.

2. فاطمه دختر امام موسي بن جعفر(عليه السلام)

3. زينب دختر امام موسي بن جعفر(عليه السلام)

4. ام كلثوم دختر امام موسي بن جعفر(عليه السلام)

5. فاطمه دختر جعفر بن محمد الصادق(عليه السلام)

6. فاطمه دختر محمد بن علي(عليه السلام)

7. فاطمه دختر علي بن الحسين(عليه السلام)

8. فاطمه دختر حسين بن علي(عليه السلام)

9. سكينه دختر حسين بن علي(عليه السلام)

10. ام كلثوم دختر فاطمه زهرا(سلام الله عليها).

اين گروه از فاطمه زهرا (سلام الله عليها) نقل كرده اند كه حضرت فرمود:

«انسيتم قول رسول الله(صلي الله عليه و آله) يوم غدير خم، من كنت مولاه فعلي مولاه و قوله انت مني بمنزلة هارون من موسي عليهماالسلام.» (28)

آيا سخن رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در روز غدير را فراموش كرديد، كه فرمود: هر كس من مولاي او هستم علي مولاي اوست. و [آيا] گفتارش را [فراموش كرديد كه فرمود]: [اي علي،] جايگاه تو در برابر من مانند جايگاه هارون در برابر موسي است.

11. عايشه بنت سعد

عايشه بيشتر روايت هايش را از پدرش سعد (29) بن ابي وقاص نقل مي كند و نزد ابن حجر از راويان موثق به شمار مي رود. (30) او روايت غدير را، از زبان پدرش چنين بازگو مي كند:

«كنا مع رسول الله(صلي الله عليه و آله) بطريق مكة و هو متوجه اليها (كذا في النسخ و الصحيح و هو: متوجه الي المدينه) فلما بلغ غدير خم وقف للناس ثم رد من تبعه و لحقه من تخلف فلما اجتمع الناس اليه قال: ايها الناس من وليكم؟ قالوا: الله و رسوله. ثلاثا ثم اخذ بيد علي فاقامه ثم قال «من كان الله و رسوله وليه فهذا وليه اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه .» (31)

با رسول خدا در راه مكه بوديم و او به سوي مكه توجه داشت. (در نسخه هاي صحيح مي خوانيم كه به مدينه توجه داشت.) وقتي به غدير خم رسيد، ايستاد؛ آنان كه جلو بودند بازگشتند و آنان كه عقب مانده بودند، رسيدند. مردم پيرامونش گرد آمدند و حضرت فرمود:

اي مردم، سرپرست شما كيست؟ حاضران سه بار گفتند: خدا و پيامبرش. آنگاه دست علي را بلند كرد و فرمود: هر كس خدا و رسول او سرپرستش هستند، اين سرپرست اوست. خدايا، هر كس او را دوست دارد، دوست بدار و آن كس با او دشمني مي ورزد، دشمن بدار.

عايشه بنت سعد حديث ديگري نيز از پدرش روايت كرده، كه ولايت علي(عليه السلام) را آشكار مي سازد:

«سمعت ابي يقول: سمعت رسول الله(صلي الله عليه و آله) يوم الجحفه فاخذ بيد علي فخطب فحمد الله و اثني عليه ثم قال: ايها الناس اني وليكم قالوا صدقت يا رسول الله ثم اخذ بيد علي فرفعها فقال: هذا وليي و يؤدي عني ديني و انا موالي من والاه و معادي من عاداه.» (32)

شنيدم پدرم گفت كه، رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در روز جحفه دست علي(عليه السلام) را گرفت، سپس خطبه خواند، خداي را سپاس گفت، ستايش كرد و فرمود: اي مردم، من ولي شما هستم. گفتند: راست گفتي، اي رسول خدا(صلي الله عليه و آله). سپس دست علي را گرفت و بالا برد و فرمود: اين جانشين من است و دين مرا ادا مي كند. من دوست دار كسي هستم كه او را دوست بدارد و دشمن كسي هستم كه با او دشمني ورزد.

12. دارميه حجونيه كنانيه

او از شيعيان معروف و بسيار مشهور حضرت اميرمؤمنان بوده به نحوي كه آوازه اش تا بدان حد پيچيده بود كه معاويه موقع ورود به مكه از وي سراغ گرفت اين موضوع خود به خوبي مي تواند نمايانگر فعاليت هاي مؤثر و ارزنده اين بانوي شيعه و محب اهل بيت باشد (ما تنها به آن بخش از سخنان وي كه مربوط به غدير مي شود مي پردازيم) (33) آنچه از گفتگوي او و معاويه بر جاي مانده است را زمخشري در كتاب «ربيع الابرار» چنين باز مي گويد:

سالي معاويه به حج رفت و از زني كه به نام دارميه حجونيه، كه سياه چهره و تنومند بود، سراغ گرفت وقتي او را نزد معاويه آوردند، پرسيد: اي دختر حام، چگونه اي؟

گفت: خوبم، حام نيستم، از قبيله بني كنانم.

گفت: راست گفتي، آيا مي داني چرا تو را فرا خواندم؟

- سبحان الله! من غيب نمي دانم.

- خواستم بپرسم چرا علي را دوست داري و با من دشمني مي ورزي؟

- آيا از پاسخ معافم مي داري؟

- نه.

- حال كه نمي پذيري مي گويم؛ من علي را به خاطر عدالتش و تقسيم يكسانش دوست داشتم و با تو دشمني مي ورزم چون با آن كه براي حكومت از تو سزاوارتر بود، جنگيدي و در پي چيزي برآمدي كه براي تو نيست. با علي دوستي ورزيدم به خاطر ولايتي كه رسول خدا(صلي الله عليه و آله)، در روز غدير خم در مقابل چشم تو، براي او اقرار گرفت، به خاطر آن كه به بيچارگان محبت مي ورزيد و دينداران را بزرگ مي داشت و ... . (34)

13. حسنيه

او در خانه امام صادق(عليه السلام) پرورش يافته بود و از شاگردان مكتب وي شمرده مي شد.(35) حسنيه، با استعداد سرشارش، در مناظرات مختلف، كه توسط هارون الرشيد ترتيب داده مي شد، شركت جسته و از مقام ولايت دفاع مي كرد. در يكي از اين مناظره ها از فردي، كه ابراهيم خوانده مي شد، پرسيد: آيا در هيچ جاي تفاسير شما آمده است كه در حجة الوداع رسول خدا(صلي الله عليه و آله) به امر پروردگار، در غدير خم، فرود آمده، اين آيه را: (يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالتك). با بيمناكي براي مردم تلاوت كرد و سپس آيه والله يعصمك من الناس نازل شد و [آيا در تفاسير شما آمده است كه پس از نزول «والله يعصمك من الناس » پيامبر خدا دست علي بن ابي طالب را گرفت؛ بر منبري، كه از جهاز شتر ساخته بودند، برآمد و گفت: من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله و العن من ظلمه. آنگاه، اين آيه نازل شد: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا.»

ابراهيم سر به زير افكند، حسنيه علماء را مخاطب ساخت و آنان را به جان هارون سوگند داد. حاضران، كه خود را در مقابل هارون الرشيد مي ديدند، لب به تاييد گشودند. ابو يوسف گفت: بيشتر صحابه و مفسران تصريح كرده اند كه اين آيه در باره علي بن ابي طالب نازل شده است و حديث "من كنت مولاه فعلي مولاه" نيز مشهود است.

حسنيه پرسيد در باره «انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يوتون الزكوة و هم راكعون » چه مي گوييد؟ ابويوسف گفت: به اجماع امت در باره علي بن ابي طالب است.

آنگاه حسنيه با شگفتي پرسيد: ... احكام و نصوص الهي را وا مي نهيد و بيعت روز غدير را ناديده مي گيريد؟! (36)

14. عميرة بنت سعد بن مالك

او نيز از تابعين شمرده مي شود. عميره، اهل مدينه و خواهر سهل ام رفاعه ابن مبشر بود. او از راويان حديث غدير است و در سلسله سند حديث «منا شده » اميرمؤمنان(عليه السلام) قرار دارد.

15. ام المجتبي علويه

او حديث غدير را از عدي بن ثابت نقل كرده است و ابن عساكر در تاريخ خود از حديث وي ياد مي كند. (37)

16. فاطمه بنت علي بن ابي طالب(عليه السلام)

او دختر علي بن ابي طالب(عليه السلام) است و مادرش ام ولد مي باشد. برقي در رجال خود وي را از راويان امام حسن(عليه السلام) مي داند (38) و در تهذيب الاحكام از راويان اميرمؤمنان(عليه السلام)، ابي حنيفه، اسماء بنت عميس (39) شمرده شده است. حديث منزلت (40) و ردالشمس (41) از جمله روايات اوست. وي حديث غدير را از ام سلمه نقل نموده است. (42)

«اشهد الله تعالي لقد سمعته يقول: علي خير من اخلفه فيكم و هو الامام و الخليفة بعدي و سبطاي و تسعة من صلب ائمة ابرار لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادين مهديين و لئن خالفتموهم ليكون الاختلاف فيكم الي يوم القيمة. »


پي نوشت ها:

1- درباره اسلام خديجه اين سخن اميرمؤمنان به تنهايي كافي است كه فرمود: «لم يجمع بيت واحد يومئذ في الاسلام غير رسول الله و خديجه و انا ثالثهما.» نهج البلاغه خطبه 192 (قاصعه).

2- كانت سميه ام عمار بن ياسر و ابوه ياسر ممن عذب في الله تعالي فصبرا و ارادتهما قريش علي ان رجعا عن الاسلام الي الكفر فابيا فضرب ابوجهل سمية بحربة في قبلها فماتت ... . اعيان الشيعه، ج 7 ، ص 319.

3- رياحين الشريعة، ج 2، ص 305.

4- الغدير ج 1، ص 9.

5- خصال صدوق، ج 1، ص 173؛ عوالم، ج 11، ص 467. «هل ترك ابي يوم غدير خم لاخذ عذرا» تاكيد مورخان بر اين كه اهل بيت پيامبر(صلي الله عليه و آله) از جمله حاضرين در غدير بودند مبين اين مطلب است كه حضرت فاطمه زهرا(س) نيز در بين آنان حضور داشته است. زيرا مورخان حضور زنان پيامبر را به طور مستقل بيان كرده و گفته اند كه امهات مؤمنين همراه پيامبر بودند بنابراين از طرفي فاطمه زهرا(عليهاالسلام) داراي چنان شخصيت برتري است كه در صورت عدم حضور وي در غدير بايد بتوان رواياتي دال بر آن يافت كه ظاهرا وجود ندارد از اين روي مي توان گفت كه ايشان نيز در بين جمع حاجيان در حجة الوداع حضور داشته است.

6- بحارالانوار، ج 36، ص 353 و 354/ اسمي المناقب، ص 32/ نهج الحياة، ص 38.

7- احقاق الحق، ج 2، ص 460. در فيض الغدير، ص 391 به نقل از ينابيع الموده حديث را چنين نقل كرده است «قالت: قال رسول الله(صلي الله عليه و آله) من كنت وليه فعلي وليه و امامه. »

8- الغدير، ج 1، ص 197/ «من كنت مولاه فعلي مولاه » احقاق الحق، ج 6، ص 282/ ارجح المطالب، ص 571 و 448. صاحب فيض الغدير توضيحي بر احتجاج حضرت فاطمه دارد (فيض الغدير، ص 390).

9- ام سلمه دختر ابي اميه بن المغيرة مخزومي است مادرش عاتكه دختر عبدالمطلب است او دختر عمه پيامبر و همسر وي بود و در سال 65 هجري وفات يافت. (اعلام خصال صدوق، ص 301)

10- معارج النبوة، ج 2، ص 318.

11- فيض الغدير، ص 388 - 389.

12- الغدير، ج 1، ص 17 و 18/ ملحقات احقاق الحق، ص 53/ معجم رجال الحديث، ج 23، ص 177.

13- اعلام النساء، ص 651/ بصائر الدرجات، ص 183، ح 4.

14- مانند «من سب عليا فقد سبني و من سبني فقد سب الله تعالي » (المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 121) و «قال رسول الله(صلي الله عليه و آله) كاني دعيت فاجيب و اني تارك فيكم الثقلين احدهما اكبر من الاخر كتاب الله عز و جل حبل ممدود من السماء الي الارض و عترتي اهل بيتي فانظروا كيف تخلفوني فيهما». اعلام النساء، ص 634 نقل از امالي شيخ طوسي، ج 2، ص 92/ كشف الغمه، ج 2، ص 32، ارجح المطالب، ص 338، از طريق ابن عقده.

15- اعيان الشيعه، ج 3، ص 408/ جامع الرواة، ج 2، ص 455/ خلاف طوسي، ج 1، ص 5.

16- الغدير، ج 1، ص 17.

17- امالي مفيد، ص 55 و 56/ ارشاد مفيد، ص 163 و 164. مجموعه فضايل و عنايات اسماء بنت عميس به اهل بيت(عليه السلام) در ضمن مقاله اي مستقل در شماره هاي آينده به خوانندگان گرامي ارائه خواهد شد.

18- اعيان الشيعه، ج 3، ص 488.

19- رجال برقي، ص 60.

20- رجال شيخ طوسي، ص 33.

21- تنقيح المقال، ج 3، ص 73/ معجم رجال الحديث، ج 23، ص 881.

22- اعلام النساء، ص 488/ ارجح المطالب، ص 337.

23- «رجع رسول الله(صلي الله عليه و آله) من حجة حتي نزل بغدير خم ثم قام خطيبا بالهاجرة فقال: ايها الناس [من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و اخذل من خذله و انصر من نصره] ينابيع المودة، ص 40/ اعلام النساء، ص 489. روايت غديري فاخته را در الغدير، ج 1، ص 18 و احقاق الحق، ج 2، ص 463 ببينيد.

24- عايشه در سال 57 در مدينه درگذشت و در بقيع دفن شد. (اعلام خصال صدوق، ص 315)

25- الغدير، ج 1، ص 48/ احقاق الحق، ج 2، ص 460.

26- الغدير، ج 1، ص 58. منصور بن حسين آبي معروف به ابوسعد صاحب كتاب نثرالدرر متوفي قرن پنجم كتابي به نام حديث الغدير نوشته و بنا به گفته مناقب ابن شهرآشوب اين كتاب راويان حديث غدير را بر حسب حروف الفبا برشمرده است. «غدير در آينه كتاب، ص 79»

27- الميزان في تفسير القرآن، ص 59.

28- روايت فوق را حافظ بزرگ ابوموسي مديني در كتاب خود آورده است. او مي گويد: اين حديث سلسله دار است. زيرا هر يك از فاطمه ها از عمه خود روايت كرده اند و اين روايت پنج خواهر برادر است كه هر يك از ديگري نقل كرده اند. رك: اسني المطالب في مناقب علي بن ابي طالب »، شمس الدين ابوالخير الجزري، ص 32؛ احقاق الحق، ج 21، ص 26 و27؛ بحارالانوار، ج 36، ص 353؛ عوالم، ج 11، ص 444؛ اثبات الهدي، ج 2، ص 553 و ج 3، ص 127؛ اعلام النساء المؤمنات، ص 578 و مسند فاطمه معصومه(سلام الله عليها)، سيد علي رضا سيد كباري، ص 56 (چاپ نشده).

29- ابواسحاق سعد بن ابي وقاص در سال 54 - 58 و عايشه بنت سعد در سال 117 وفات يافتند. نسايي روايت وي را نقل كرده است. به خصائص نسايي، ص 3 مراجعه شود.

30- التقريب، ابن حجر، ص 473.

31- الغدير، ج 1، ص 38- 41/ خصائص نسائي، ص 18 و 25. عايشه بنت سعد احاديث ديگري راجع به فضايل اميرمؤمنان دارد؛ به اسني المطالب، ص 52 و ملحقات احقاق الحق، ص 189 و 190 رجوع كنيد.

32- الغدير، ج 1، ص 38 - 41.

33- دارميه حجونيه از زنان فاضل، خردمند و فصيح بود. او استدلالي قوي داشت و در خط ولايت استوار بود. روايت او را ابن عبدربه در عقد الفريد از سهل بن ابي سهل تميمي از پدرش نقل كرده است.(عقد الفريد، ج 1، ص 352/ بلاغات النساء، ص 72)

34- متن كامل مباحثه دارميه حجونيه را در كتب ذيل بخوانيد: بلاغات النساء، ص 72/ العقد الفريد، ج 1، ص 162/ صبح الاعشي، ج 1، ص 259/ الغدير، ج 1، ص 209/ اعلام النساء المؤمنات، ص 333/ اعيان الشيعه، ج 6، ص 364.

35- رياض العلماء، ج 5، ص 704. او فاضل، عالم، مدقق و آگاه به اخبار و آثار بود.

36- اين متن در حلية المتقين، بخش مناظرات حسنيه، ذكر شده است. در باره موضوع مناظره حسنيه اختلاف است. سيد محسن امين در اعيان الشيعه، ذيل كلمه «حسنيه » مي گويد: اين [مناظره] از اختراعات ابوالفتوح رازي است. مرحوم خوانساري در روضات الجنات اين مناظره را ذكر كرده است و شيخ آقابزرگ در ذريعه مي نويسد: الحسنيه: رسالة في الامامة تنسب الي مؤلفها و هو بعض الجواري من بنات الشيعة فيها مناظراتها مع علماء المخالفين في عصر هارون الرشيد. (الذريعه، ج 7، ص 200، رقم 89/ نقل از اعلام النساء، ص 300 تا 301). براي تحقيق بيشتر در باره شخصيت حسنيه به تنقيح المقال، ج 3، ص 247/ رياض العلماء، ج 5، ص 407/ روضات الجنات، ج 1، ص 153/ الذريعة، ج 7، ص 200 و ج 4، ص 97 و ج 25، ص 296 و ج 5، ص 105 و 145 و 161/ من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 75. معجم رجال الحديث، ج 23، ص 187 رجوع كنيد. خلاصه اي از مطالب كتب فوق در اعلام النساء ص 300 تا 302 آمده است.

37- الغدير، ج 1، ص 70.

38- پيام غدير، عذرا انصاري، ايشان روايت را از تاريخ دمشق، باب تاريخي علي بن ابي طالب (عليه السلام) ص 51 نقل نموده اند.

39- رجال برقي، ص 60/ معجم رجال الحديث، ج 23، ص 197، رقم 15659.

40- تهذيب التهذيب، ج 12، ص 470.

41- اعيان الشيعة، ج 8، ص 39 - ملحقات احقاق الحق، ص 262

42- همان، ص 54.

ماهنامه كوثر، ش 2


Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها