2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
پاسخ به شبهات غدير 02
کد مطلب: ٥٦٦٧ تاریخ انتشار: ٢٤ آبان ١٣٨٦ تعداد بازدید: 7810
سخنراني ها » امیرالمؤمنین علیه السلام
پاسخ به شبهات غدير 02

پاسخ به شبهه نبود امیرالمؤمنین در غدیرخم
پاسخ به شبهات 86/08/24

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 86/08/24

استاد حسيني قزويني

از جديدترين شبهات وهابيت كه در اين دو سه ماه اخير، به ويژه در عربستان سعودي بين زائرين ايراني انجام شد، جزوه اي بود كه با پرينت زيبا و قشنگ و با تيراژ بيش از صد هزار، آن را چاپ كردند و هر زائر ايراني كه وارد مدينه مي شد، به ويژه جوانان، در اختيار او قرار مي دادند. امسال كتاب هاي متعددي بين زائرين شيعه منتشر كردند كه مملو از اهانت به شيعه و مقدسات شيعه بود و عقائد شيعه را زير سوال برده بود و بعضي را جواب دادند و بعضي هم ماند. حتي برخي از طلبه هايي كه براي عمره رفته بودند و مباني اعتقادي درستي نداشتند و دوره اي نديده بودند، تبليغات وهابيت بر روي آنها تأثير منفي گذاشته بود. شكي نيست كه تبليغات، تأثير خود را مي گذارد. تبليغات معاويه آن چنان تأثير گذاشت كه وقتي خبر شهادت امير المؤمنين (عليه السلام) به جامعه رسيد كه ايشان در مسجد شهيد شده، مردم گفتند حضرت علي (عليه السلام) كه نماز نمي خواند، چرا به مسجد رفته بود؟

آنچه كه تكليف و وظيفه ما در برابر تبليغات و تهاجم هست، اين است كه هم خودمان پاسخ هايي را داشته باشيم و هم خانواده ها و دوستان خودمان و طلبه ها يا شاگرد هاي خودمان را با اين شبهات آشنا كنيم و پاسخ هاي محكمي را براي اين شبهات در اختيار آنان قرار دهيم.

در اين جزوه، چند مسئله را مورد بحث قرار داده اند كه يكي از آنها، بحث غدير است. چون غدير نزديك است، من اين بحث را انتخاب كردم كه به پيشواز غدير برويم و شبهاتي كه پيرامون غدير است را مطرح كنيم تا ببينيم اينها در رابطه با غدير، چه تلاش هاي ناجوانمردانه و مذبوحانه اي دارند.

عزيزان مي دانند كه بحث غدير، يك بحث عادي نيست. نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در طول 23 سال در مناسبت هاي مختلف از جانشيني و خلافت و امامت امير المؤمنين (عليه السلام) سخن گفته است. از اولين جلسه اعلام نبوت خودش و حديث الدار كه در همان جلسه فرمود:

هذا أخي و وصيي و خليفتي من بعدي.

تا برسد به جنگ خندق و احزاب و تمام مناسبت هاي مختلف و حديث طير و نزول آيه تطهير و مباهله و قضيه صدقه دادن به فقير در حال ركوع و ... ؛ يك يا دو مورد نيست.

با يكي از وهابي ها بحث داشتيم كه او درباره حديث غدير شك داشت و گفت كه اگر نظر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اين بود كه حضرت علي (عليه السلام) را به عنوان خليفه نصب كند، بايد مي فرمود:

من كنت نبيه فعلي إمامه.

آن وقت ما اشكال نمي كرديم. گفتم: اگر ما 10 روايت بياوريم كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرموده باشد:

علي إمام المتقين، إمام البررة.

قبول مي كني؟ گفت: بياوريد. سپس گفت: نه، اين امام، يعني امام جماعت و پيش نماز و ... . پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بايد بفرمايد: حضرت علي (عليه السلام) خليفه من است. گفتم: 10 حديث صحيح السند مي آورم كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرموده است: حضرت علي (عليه السلام) خليفه من است. گفت: منظور از آن اين بود كه خليفه و جانشين من در خانواده من است. بايد بفرمايد: حضرت علي (عليه السلام) وصي من است. گفتم: من 50 روايت صحيح مي آورم كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرموده است: حضرت علي (عليه السلام) وصي من است. شما چه مي خواهيد؟ بگويد تا من هم همان را بياورم. عاقبت شروع كرد به فحاشي كردن. شما هر عبارتي را كه بخواهيد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) درباره امير المؤمنين (عليه السلام) نگفته باشد، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرموده است.

معمولا واژه هايي وارد فرهنگ لغت مي شود كه فرهنگ براي مردم شده باشد. مادامي كه يك لغت، جزء فرهنگ عمومي مردم نشده باشد، وارد كتاب هاي لغت نمي شود. شما كلمه وصي را در كتاب هاي لغت اهل سنت ببينيد. در كتاب تاج العروس زبيدي و صحاح اللغة جوهري و لسان العرب ابن منظور، يكي از القاب حضرت علي (عليه السلام) كه در زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به آن شهرت داشت، الوصي بوده است. آيا از اين روشن تر و واضح تر؟! اگر آنها خودشان را به تغافل زده اند و تمام اين مسائل را توجيه مي كنند، به ما چه؟ اين لقب وصي از كجا آمده است؟ آيا ائمه (عليهم السلام) گذاشته اند يا ملائكه يا يهوديان يا مسيحيان؟ يا اينكه اين كلمه، برگرفته از روايات متعددي بود كه توسط نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) استعمال مي شد.

با اين تلاش هايي كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در غدير خم داشت، يك دفعه آيه نازل مي شود:

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ

سوره مائده/آيه67

آنچه كه مأمور بودي حضرت علي (عليه السلام) را در يك مجمع عمومي به عنوان خليفه و جانشين معرفي كني، معرفي كن و اگر معرفي نكني، رسالت تو ناتمام است.

لذا مي بينيم كه در يك مجمع بزرگ و بي نظير آن روز ـ كه ابن حجر هيثمي مي گويد حدأقل 90 هزار نفر تخمين زده شده و حدأكثر 124 هزار نفر بودند ـ در 3 شبانه روز در برابر گرماي سوزان، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مردم را نگه داشته و مي گويد كه من در آينده اي نزديك، نداي پروردگار را لبيك خواهم گفت و نزد او خواهم رفت و در ميان مردم، حضرت علي (عليه السلام) را تاج گذاري كرد و مردم بيعت كردند و پيشاپيش مردم، ابوبكر و عمر به حضرت علي (عليه السلام) تبريك گفتند:

بخ بخ لك يا بن أبي طالب! أصبحت مولاي و مولي كل مؤمن و مؤمنة.

علامه اميني (ره) از 62 كتاب از كتاب هاي اهل سنت، اين مطلب را آورده است. بر فرض كه 50 كتاب، غير معتبر و ضعيف هستند، ولي 12 كتاب معتبر هستند.

اين، اولين سفري بود كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) تمام همسران خودش را به سفر برد؛ ولي در ساير سفرها، عايشه مي گويد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بين همسران خود، قرعه مي انداخت.

در روز سوم، در يك خيمه اي، يك ظرف آب بود كه حضرت علي (عليه السلام) دست خود را داخل آب قرار داده بود و زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و ساير زنان، دست خود را به عنوان بيعت، داخل آب كردند. آيا از اين واضح تر و روشن تر؟!

اما دشمنان به دنبال اين بودند كه تمام زحمات پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را به نوعي هدر دهند. فخر رازي مي گويد:

حضرت علي (عليه السلام) در حجة الوداع نبوده است و اين قضيه را شيعيان ساخته اند. حضرت علي (عليه السلام) در يمن بود.

ما، در سال گذشته اين را بحث كرديم كه شايد حدود 12 نفر از شخصيت هاي برجسته اهل سنت مانند هيثمي، مي گويند:

اشتباه مي كنند كساني كه مي گويند حضرت علي (عليه السلام) در حجة الوداع نبوده است. حضرت علي (عليه السلام) از يمن آمد و وقتي قرباني هايي كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در منا ذبح فرمودند، حضرت علي (عليه السلام) با خودش از يمن آورده بود.

صحيح بخاري و صحيح مسلم و سنن ابن ماجه و سنن ابي داود هم اين مطلب را گفته اند.

گاهي مي گويند كه روايت صحيح نيست. آقاي مُقبلي مي گويد:

اگر بنا باشد حديث غدير صحيح نباشد، پس ما در اسلام يك حديث صحيح هم نداريم.

در اين جزوه اي كه در دست ماست، براي بي اثر كردن غدير، نهايت تلاش شده است كه شبهه اي را مطرح كنند و در اختيار جوانان ما قرار دهند. مي گويند:

مي دانيد قضيه حديث غدير چيست؟ حضرت علي (عليه السلام) به يمن رفته بود براي جمع آوري بيت المال. تعدادي از لشكريان، در بيت المال تصرف كردند و حضرت علي (عليه السلام) عصباني و ناراحت شد كه چرا در بيت المال تصرف كرديد و شترها را سوار شديد و لباس ها را به تن كرده ايد؟ اينها بايد برود به مدينه و داخل بيت المال قرار گيرد و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) تقسيم كند و اگر سهمي براي شما بود، شما مجاز هستيد كه در سهم خودتان تصرف كنيد. اين براي عموم مسلمانان است. اين سخت گيري امير المؤمنين (عليه السلام) باعث شد كه وقتي سپاه يمن خدمت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آمدند، از حضرت علي (عليه السلام) شكايت كردند. براي اينكه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اين ناراحتي و كدورتي را كه نسبت به حضرت علي (عليه السلام) داشتند را از دل سپاه يمن بيرون كند، آمد در غدير خم فرمود:

من كنت مولاه، فعلي مولاه.

علي، آدم خوبي است و هر كس كه مرا دوست دارد، علي را هم دوست داشته باشد.

قضيه حديث غدير، يك قضيه شخصي بود و براي از بين بردن كدورت ها از دل صحابه بود.

من، قطعه اي از اين جزوه را مي خوانم و بعد شروع مي كنم به جواب دادن:

ماجراي غدير خم و رابطه آن با اصل امامت

پيامبر (صلي الله عليه و سلم)، سپاهي را به فرماندهي خالد بن وليد به يمن فرستاد و غنائم زيادي به دست آوردند. پيامبر (صلي الله عليه و سلم) علي بن ابي طالب را فرستاد تا سخنان او را اجراء كنند و اموال را تقسيم نمايند. او از اين كار فارغ شد در حالي كه خسته به نظر مي رسيد. بُريْده مي گويد: يا ابا الحسن! اين چيست؟ گفت: اين جاريه اي است كه جزء اسراء بود و در تقسيم، به اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه و سلم) و بعد به خانواده علي رسيد. خالد بن وليد در نامه اي، ماجرا را براي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) نوشت. علي از يمن خارج شد. همراهان از او خواستند تا شتران خود را استراحت بدهند و بر شتراني كه به غنيمت گرفته شده، سوار شوند. علي آنان را منع كرد و جانشيني براي خود تعيين كرد و خودش زودتر رفت تا به مراسم حجة الوداع برسد. جانشين علي به هر يك از همراهانش، لباسي از كتان داد و به آنان اجازه داد بر شتران به غتيمت گرفته شده، سوار شوند. علي رضي الله عنه بعد از فارغ شدن از حج، نزد آنان بازگشت و لباس و شتران را از افراد گرفت و بر نائبش خشمگين شد و او را بر كارش سرزنش كرد و گلايه و شكايت در ميان آنان زياد شد و با علي به مخالفت پرداختند و هنگام رسيدن به پيامبر (صلي الله عليه و سلم)، شكايت خود را از رفتار علي اعلام كردند. به اين ترتيب ميان همراهان پيامبر (صلي الله عليه و سلم)، بحث علي و شاكيانش آشكار شد و سخن عليه علي نزد پيامبر (صلي الله عليه و سلم) افزايش يافت. بريده مي گويد: وقتي من به پيامبر (صلي الله عليه و سلم) رسيدم، از كار علي انتقاد كردم و اشكالات او را گفتم تا ديدم كه چهره پيامبر (صلي الله و سلم) تغيير كرد و فرمود: آيا من از خود مؤمنين نسبت به آنان أولي نيستم (ألست أولي بالمؤمنين من أنفسهم)؟ گفتند: بله. فرمود: من كنت مولاه فعلي مولاه. بعد پيامبر (صلي الله عليه و سلم) در ميان مردم بلند شد و فرمود: اي مردم! از علي شكايت نكنيد. قسم به خدا! او با تقواتر از آن است كه از او شكايت شود.

مي گويند تمام داستان غدير كه اين همه سر و صدا مي كنند، همين است. در ادامه جزوه، روي اصل امامت بحث مي كند:

شيعه معتقد است امامت جزء اصول دين است و كار شيعه، كاملا اشتباه است و بر همين محور، نظر داده اند كه غير از شيعه، همه نجس هستند و كافر هستند. اگر امامت جزء اصول دين است، چرا ما يك آيه در قرآن درباره امامت نداريم، با اينكه در رابطه با روزه و نماز و زنا و دروغ، آيه آمده است. پس اثبات اصول بدون آيات محكم، امكان پذير نيست. اثبات امامت نيازمند نصّ قرآن است. آيه اكمال دين و ولايت، نه صريحا و نه اشارتا ارتباطي با امامت ندارد، چه رسد به امامت علي رضي الله عنه و ساير امامان ديگر كه مردم جز شناخت آنها، راه ديگري ندارند.

اين نشان مي دهد كه نويسنده اين مقاله، از الفباي تاريخ بي خبر است. اگر ايشان يك بار كتاب تاريخ طبري را مي خواند، اين طور حرف هاي گزاف نمي زد. در ابتداي مقاله آمده است قضيه بريده را به قضيه غنائم جنگي و قضيه خطبه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در مورد حضرت علي (عليه السلام) را به هم مخلوط كرده است. عرض خواهيم كرد كه هر كدام از اينها يك دنياي ديگري براي خودش دارد. جالب اين است كه دوباره در خط پاياني مقاله مي نويسد:

دلالت روايت غدير

اگر به ابتداي روايت توجه كنيد، معلوم مي شود كه بين علي و سپاهش به علت آن كنيز و جلوگيري از تقسيم غنيمت و در آوردن لباس غنائم از تن آنها، اختلاف ايجاد شد. بعد از بازگشت كه دوباره به پيامبر (صلي الله عليه و سلم) رسيدند، شكايت و انتقاد از علي زياد شد و در ميان مردم، بحث او انتشار يافت تا آنجا كه پيامبر (صلي الله عليه و سلم) ضروري دانست در مكان غدير خم با وجود هواي گرم پياده شود و با بياناتش علي را تبرئه نمايد. پس اصلا صحبت از بيعت با كسي از دور و نزديك براي خلافت مطرح نبود. شيعه كه به حديث غدير استناد مي كند، سبب و علت آن را كنار گذاشته است كه مردم از حضرت علي (عليه السلام) به خاطر دو كار شكايت كردند: يكي نكاح با كنيز و دوم، بيرون كردن لباس بيت المال از تن همراهان و پس گرفتن شتران بيت المال از سپاهيان.

وقتي حضرت علي (عليه السلام) غنائم جنگي را تقسيم كرد، يكي از كنيزان را خودش برداشت. حتي آمده است كه حضرت علي (عليه السلام) بر او تصرف كرد و از منزل بيرون آمد در حاليكه قطرات غسل از سر مباركش مي ريخت و اين كار بر سپاهيان گران آمد و پيش پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آمدند شكايت كردند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: من كنت مولاه فعلي مولاه.

انگيزه دوم هم اين بود كه سپاهيان در بيت المال تصرف كردند و بر شتران سوار شدند و و لباس بيت المال را پوشيدند و حضرت علي (عليه السلام) لباس ها را از تن آنها بيرون آورد و شتران را از آنها گرفت و اين كار بر سپاه يمن گران آمد و آمدند خدمت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و از حضرت علي (عليه السلام) شكايت كردند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در غدير خم بلند شد و گفت: من كنت مولاه فعلي مولاه.

جواب اين شبهات

بايد روي چند محور كار شود:

1. سابقه اين شبهه. اين شبهه اي كه آقايان وهابيت با تيراژ چند صد هزار تايي چاپ مي كنند و در اختيار جوانان ايراني قرار مي دهند، آيا سابقه اي داشته است يا فقط امسال كشف كرده اند؟

2. امير المؤمنين (عليه السلام) چند سفر به يمن داشت؟

3. قضيه نكاح امير المؤمنين (عليه السلام) با كنيز و سخت گيري بر سپاه يمن.

4. شكايت بريده كه از ناحيه خالد بن وليد مي آيد از حضرت علي (عليه السلام) شكايت مي كند و شكايت سپاه صحابه هم بايد روشن شود.

5. اين شكايت در كجا بوده است؟ آيا در مدينه بوده است يا در مكه؟

6. شاكيان حضرت علي (عليه السلام) چه كساني بودند؟ سپاه؟ بريده؟ ابو سعيد خدري؟ يا ديگر صحابه؟

7. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) خطبه خواند و گفت از حضرت علي (عليه السلام) شكايت نكنيد. او با تقواتر از آن است كه از او شكايت كنيد. آيا اين خطبه براي غدير خم است يا براي مكه مكرمه؟

8. آيا اين شكايت قبل از مراسم حج بوده است يا بعد از مراسم حج؟

سابقه شبهه

اين شبهه را حدود 3 سال قبل، يكي از روزنامه هاي اهل سنت شرق كشور به نام نداي اسلام قبل از عيد غدير، با امكانات جمهوري اسلامي و با مجوز وزارت ارشاد چاپ كرد كه انگيزه حديث غدير، شكايت مردم يمن بوده و شيعه در اشتباه است كه مي گويد حديث غدير براي معرفي امامت امير المؤمنين (عليه السلام) بوده است.

وقتي تاريخ را ورق مي زنيم و به عقب بر مي گرديم، مي بينيم كه قبل از اينها، دهلوي ـ متوفاي 1239 هجري و از شخصيت هاي برجسته وهابيت ـ در كتاب التحفة الإثنا عشرية اين شبهه را مطرح كرده است. ابن حجر هيثمي ـ متوفاي 974 هجري ـ در كتاب الصوائق المحرقة اين شبهه را مطرح كرده است. ابن كثير دمشقي ـ متوفاي 774 هجري - اين شبهه را مطرح كرده است. آقاي بيهقي ـ متوفاي 458 هجري ـ صاحب كتاب دلائل النبوة، اين شبهه را مطرح كرده است. جديدا هم يكي از وهابيون عربستان سعودي به نام دكتر ناصر القفاري در كتاب اصول مذهب الشيعة الإثنا عشرية اين شبهه را مطرح كرده است. قبل از بيهقي، بنده نديده ام. احتمال مي دهم كه شايد قاضي عبد الجبار معتزلي ـ متوفاي 433 هجري ـ در كتاب المغني مطرح كرده باشد. چون وهابيون هر چه دارند از شبهات ضد شيعي، عيال كنار سفره قاضي عبد الجبار هستند. او، بزرگ ترين مغز متفكر إلقاء شبهه عليه شيعه بوده است. اگر ما تمام شبهاتي كه وهابيت امروز مطرح مي كنند، شايد 75٪ آن به قاضي عبد الجبار برگردد. از طرفي هم پاسخ هايي كه بزرگان شيعه مي دهند، چه معاصرين و علامه اميني (ره) صاحب الغدير و ميرحامد حسين (ره) صاحب عبقات الأنوار و مرحوم قاضي نور الله شوشتري صاحب إحقاق الحق و قبل از او علامه حلي (ره) و قبل از شيخ طوسي (ره)، همه برمي گردد به سيد مرتضي علم الهدي (ره) ـ متوفاي 435 هجري ـ صاحب كتاب الشافي في الإمامة. يعني رأس پاسخ گويي به شبهات در شيعه، به سيد مرتضي (ره) برمي گردد. اگر كارهاي حوزوي دست بنده بود، كتاب الشافي في الإمامة سيد مرتضي (ره) را جزء كتب درسي قرار مي دادم و نمره قبولي را هم بالاتر از 18 قرار مي دادم. گر چه عبارات عربي اش سنگين است و مانند كفايه است.

اما در مورد پاسخ، بنده بيش از 200 ساعت روي اين شبهه كار كرده ام. چون چند بار در بحث ها و مناظرات گرفتار شدم و ديدم با مطالعه در الغدير و كتب ديگر، نمي توان به اين شبهه جواب داد. بعضي از محققين عراقي كه با ما كار مي كنند، شايد آنها هم بيش از 250 ساعت كار روي اين شبهه كرده اند و نتيجه اش يك مقاله 10 صفحه اي شده است.

اولا:

آنچه كه در تاريخ ثبت است، امير المؤمنين (عليه السلام) 3 مرتبه به امر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به يمن رفته است. يك سفر به عنوان دعوت اهل يمن به اسلام بوده است كه يا مسلمان شويد يا جزيه بدهيد يا جنگ كنيم. خود صحيح مسلم هم اين را در جاي جاي كتابش آورده كه امير المؤمنين (عليه السلام) به دستور پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به يمن رفت براي دعوت اهل يمن به اسلام.

سفر دوم امير المؤمنين (عليه السلام) به يمن، براي قضاوت بود. حضرت علي (عليه السلام) عرض كرد كه يا رسول الله! من جوان هستم و تجربه قضائي ندارم. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم دست بر سينه حضرت علي (عليه السلام) گذاشت و دعا كرد و بعد از دعاي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، هيچ مسئله اي نبود كه براي حضرت علي (عليه السلام) لا ينحلّ باشد.

سفر سوم امير المؤمنين (عليه السلام) براي جمع آوري بيت المال بود.

ما توانستيم اين 3 سفر را در كتب تاريخي و با سند پيدا كنيم. شايد براي هر كدام از اينها، 20 سند از كتب تاريخي اهل سنت داشته باشيم و با كتب شيعه كاري نداريم. در سفر اول و سفر سوم، از امير المؤمنين (عليه السلام) شكايت شده است و در سفر دوم كه براي قضاوت رفته است، حتي در يك روايت ضعيف و مرسل هم از امير المؤمنين (عليه السلام) شكايت نشده است.

ثانيا:

در سفر اول، محرك براي شكايت، خالد بن وليد است. او به امر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به يمن رفت و حدود 6 ماه مردم يمن را به اسلام دعوت كرد و مردم هم به او جواب ندادند و او نتوانست كاري انجام دهد. بعد از او امير المؤمنين (عليه السلام) رفت و فرماندهي لشكر بر عهده او بود و در يك مدت كوتاهي با جنگي مختصر، ضرب شستي به يمني ها نشان داد و روي بعضي ها را كم كرد و مردم يمن ايمان آوردند، به ويژه قبيله هَمْدان كه از كساني بودند كه وقتي آمدن حضرت علي (عليه السلام) را شنيدند، فوج فوج وارد دين اسلام شدند. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وقتي خبر اسلام آوردن قبيله همْدان را شنيد، فرمود: السلام علي همْدان. اين قبيله از همان زمان، جزء ارادتمندان امير المؤمنين (عليه السلام) بودند.

در قضيه اول، خالد بن وليد نامه نوشت خدمت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و به دست بُريْده از صحابي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) داد تا به مدينه بيايد. بريده مي گويد:

و أخذ عليّ جارية من الخمس.

كنيزي از خمس غنائم جنگي، نصيب علي شد.

داستانش در تاريخ طبري و تاريخ ابن أثير و سيره ابن هشام آمده است كه امير المؤمنين (عليه السلام) اين غنائم را براي قبائل تقسيم كرد و چند كنيز نصيب آل أبي طالب افتاد و وقتي تقسيم كرد، يك كنيز زيبائي نصيب خودش شد.

البته اين مطالب را اهل سنت نقل مي كنند و ما زير با هم چنين قضيه اي نمي رويم. چون ما معتقديم مادامي كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) زنده بودند، روايات متعدد داريم:

حرم الله النساء علي علي ما دامت فاطمة حية.

مادامي كه فاطمه در قيد حيات بود، تمام زنان عالم بر علي حرام بود.

مناقب آل أبي طالب لإبن شهر آشوب، ج3، ص110 ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج43، ص16 ـ بشارة المصطفي لمحمد بن علي الطبري، ص381 ـ تهذيب الأحكام للشيخ الطوسي، ج7، ص475

ولي اينها مي گويند كه امير المؤمنين (عليه السلام) اين كنيز زيبا را براي خود برداشت و او را تصرف كرد و غسل كرد و در حالي كه قطرات غسل از سر مباركش مي ريخت، جلوي مردم آمد. اين كار، براي خالد بن وليد، گران آمد و بريده را احضار كرد و نامه اي به او داد كه مي روي پيش پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و اين قضايا را به او بگو كه حضرت علي (عليه السلام) اين چنين كاري كرده است؟ بريده مي گويد:

و دخلت المسجد و رسول الله صلي الله عليه و سلم في منزله و ناس من أصحابه علي بابه، فقالوا: ما الخبر يا بريدة؟ فقلت: خيرا، فتح الله علي المسلمين، فقالوا: ما أقدمك؟ قلت: جارية أخذها علي من الخمس، فجئت لأخبر النبي صلي الله عليه و سلم، فقالوا: فأخبر النبي صلي الله عليه و سلم، فإنه يسقط من عين النبي صلي الله عليه و سلم و رسول الله صلي الله عليه و سلم يسمع الكلام، فخرج مغضبا، ... .

وارد مسجد رسول الله (صلي الله عليه و سلم) شدم و رسول الله (صلي الله عليه و سلم) داخل منزلش بود و تعدادي از صحابه، جلوي مسجد ايستاده بودند و گفتند: بريده! از يمن چه خبري داري؟ گفتم: خبر خوشي دارم و خداوند پيروزي و فتح را نصيب مسلمانان كرده است. گفتند: تو براي چه آمده اي؟ گفتم: علي، يك كنيزي را از غنائم گرفته و تصرف كرده و آمده ام به رسول الله (صلي الله عليه و سلم) خبر دهم. گفتند: برو خبر بده تا علي از چشم رسول الله (صلي الله عليه و سلم) بيفتد. رسول الله (صلي الله عليه و سلم) اين كلام اينها را شنيد و با عصبانيت از منزل خارج شد ... .

المعجم الأوسط للطبراني، ج6، ص163 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج18، ص128 ـ المستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص110 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص128

خب، اين شكايت چه ربطي دارد به حديث غدير؟ اين نشان دهنده بي سوادي اين آقايان است. حديث غدير براي ذي الحجه سال 10 هجري است و اين قضيه براي حدود 10 ماه قبل از حجة الوداع است. آيا اين بي انصافي و بي وجداني نيست كه آسمان و ريسمان را به هم پيوند بزنيم تا بتوانيم عقائد شيعه و امامت و خلافت امير المؤمنين (عليه السلام) را زير سوال ببريم؟

اين روايت، دلالت مي كند بر توطئه صحابه بر ضد حضرت علي (عليه السلام). شما كه مي فرماييد تمام صحابه، عادل هستند و هر كس نسبت به آنها جسارت كند، زنديق است، اين قضيه دلالت مي كند بر توطئه و سعايت صحابه عليه حضرت علي (عليه السلام). آيا از ديدگاه شما، سعايت، مخلّ به عدالت نيست؟! اگر يك مسلمان همين روايت را ملاك قرار دهد و پشت سر برادر ديني سعايت كند تا انساني را از چشم انسان ديگر بياندازد و استناد به عمل صحابه بكند، آيا شما قبول مي كنيد؟ اگر كسي برود نزد داماد شما و سعايت كند و زندگي دامادتان را بر هم بزند و استناد كند به عمل صحابه، آيا شما اين را مي پذيريد؟ يا نه، به اين نتيجه مي رسيد كه يك شعري را گفته ايد كه در قافيه آن گير كرده ايد؟

ثالثا:

قضيه شكايت بريده و شكايت بعضي از افراد، باعث غضب پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شد. احمد بن حنبل ـ كه در مسند خود مي گويد:

هر حديث صحيحي را كه توانستم، در اين كتاب آورده ام و اگر روايتي در مسند من نبود، بدانيد كه اين روايت صحيح نيست.

ـ از قول بُرِيْده مي گويد:

فلما أتيت النبي صلي الله عليه و سلم، دفعت الكتاب، فقرئ عليه، فرأيت الغضب في وجه رسول الله صلي الله عليه و سلم، ... .

نزد پيامبر (صلي الله عليه و سلم) آمدم و نامه خالد را با ايشان دادم. آثار غضب و خشم را در سيماي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) مشاهده كردم.

مسند احمد، ج5، ص356 ـ مسند احمد، چاپ قاهره، با شرح احمد زيْن، ج16، ص486 - تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص190 - مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص127 - السنن الكبري للنسائي، ج5، ص133

در بعضي از روايات آمده است:

خرج رسول الله من حجرته و الغضب يعرف من وجهه.

عصبانيت در چهره پيامبر (صلي الله عليه و سلم) ديده مي شد.

در جايي آمده است:

و رسول الله صلي الله عليه و سلم يسمع الكلام، فخرج مغضبا، فقال: ما بال أقوام ينتقصون عليا؟ من تنقص عليا فقد تنقصني و من فارق عليا فقد فارقني.

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و سلم) حرف هاي ما را شنيد و با حالت عصباني از منزلش خارج شد و فرمود: چرا اين همه از علي بدگويي مي كنند؟ هر كس از علي بدگويي كند، از من بدگويي كرده است و هر كس از علي جدا شود، از من جدا شده است.

المعجم الأوسط للطبراني، ج6، ص163 - مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص128

حاكم نيشابوري مي گويد:

فأقبل عليه رسول الله صلي الله عليه و آله و الغضب في وجهه، فقال: ما تريدون من علي؟ إن عليا مني و أنا منه و ولي كل مؤمن.

غضب در چهره رسول الله (صلي الله عليه و سلم) نمايان بود و فرمود: از جان علي چه مي خواهيد؟ علي از من است و من هم از علي هستم.

المستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص111

اين كارها باعث شد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) عصباني شود. آيه قرآن مي فرمايد:

إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآَخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا

سوره احزاب/آيه57

شما آمديد ابرو را درست كنيد، ولي زديد چشم را كور كرديد. پس اين صحابه اي كه شما اين همه با طمطراق مي گوييد كه چنين و چنان هستند، اينها باعث شدند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) عصباني و غضبناك و متأذي شد. كسي كه زمينه ايذاء پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را فراهم كند، گرفتار لعنت خداوند خواهد شد؛ هم در دنيا و هم در آخرت. اين را به ما جواب بدهيد. شما مي گوييد كه قضيه حديث غدير، شكايت بريده و صحابه بوده است، شكايت صحابه، تمام تار و پود و مباني اعتقادي شما را به هم مي ريزد!

رابعا:

اگر از همه اينها صرف نظر كنيم، از همه اينها بالاتر، قضيه شكايت بريده، باعث شد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بفرمايد:

من كنت مولاه فعلي مولاه.

آيا ما در اين طور موارد، أخذ به سبب مي كنيم يا مسبّب؟ در مباني فقهي، ما به هيچ وجهي در قضاياي خارجيه به سبب نگاه نمي كنيم. اگر كسي با بچه اش آمد در مسجد و آن بچه مسجد را نجس كرد، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد كه سريعا مسجد را آب بكشيد و نبايد يك لحظه هم مسجد نجس باشد، ديگر كاري با آن شخص كه بچه را به مسجد آورده است، نداريم. ما از اينجا يك حكم شرعي را استنباط مي كنيم كه اگر مسجد متنجس شود، بايد در همان لحظه، طاهر شود. ملاك، أخذ مسبّب است. در اينجا، آقايان آمده اند نزد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شكايت كردند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

إن عليا مني و أنا منه و ولي كل مؤمن بعدي.

مسند احمد، ج4، ص438

آيا از اين بهتر و روشن تر و واضح تر؟! عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد. اينها آمدند از حضرت علي (عليه السلام) شكايت كردند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم اين جمله را فرمود. حاكم نيشابوري هم مي گويد:

هذا حديث صحيح علي شرط مسلم.

اين حديث، طبق شرايط صحيح مسلم، صحيح است.

المستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص111

جالب اينكه آقاي ذهبي كه متهم به نصب (و ناصبي) است و تلاش مي كند روايات در فضائل حضرت علي (عليه السلام) را به نوعي قلع و قمع كند، در كتاب تاريخ الإسلام وقتي به اين روايت مي رسد، مي گويد:

أخرجه أحمد في المسند و الترمذي و حسنه و النسائي.

اين روايت را احمد در مسند و ترمذي در صحيح خود آورده و روايت را تصحيح كرده و نسائي هم در خصائص خود آورده است.

تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص603

پس ثبت ولاية علي بن ابي طالب (عليه السلام).

اين همه آقايان زور زدند كه بگويند قضيه حديث غدير، براي شكايت بريده بوده است، ما در اينجا 4 جواب داديم:

1. ماجراي بريده، حدود يك سال قبل از حجة الوداع بود و در مدينه بوده است، نه در منطقه غدير خم.

2. اين كار، نشان داد كه صحابه، عليه حضرت علي (عليه السلام) سعايت و توطئه كردند و اين كار با عدالت صحابه نمي سازد.

3. اين كار آقاي بريده، موجب غضبناك شدن و ايذاء پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شد كه نتيجه سنگيني دارد و خداوند در دنيا و آخرت، ايذاء كنندگان را لعنت مي كند.

4. اين قضيه باعث شد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بفرمايد:

علي ولي كل مؤمن بعدي و من تنقص عليا فقد تنقصني و من فارق عليا فقد فارقني.

علي، ولي تمام مؤمنين، بعد از من است. هر كس از علي بدگويي كند، از من بدگويي كرده است و هر كس از علي جدا شود، از من جدا شده است.

و اين، خط بطلان بر صحابه است و خط بطلان بر تمام كساني است كه جنگ خانمان سوز جمل را به راه انداختند و بيش از 30 هزار انسان بي گناه را به خاك و خون كشيدند. خط بطلان بر كساني است كه 18 ماه جنگ صفين را به راه انداختند و 110 هزار كشته از طرفين، نتيجه آن شد. خط بطلان بر كساني بود كه آتش جنگ نهروان را شعله ور كردند و 4 هزار انسان در آن جنگ كشته شدند.

از شما سوال مي كنيم:

شما كه امروز در كتاب هاي فقهي و اصولي و تاريخي و تفسيري خود از ابوهريره و كعب الأحبار يهودي، هزاران روايت داريد، ولي از حضرت علي (عليه السلام) روايتي نداريد. موطأ مالك كه يكي از صحاح سته شماست، منصور دوانيقي به مالك ـ رئيس مالكي ها ـ مي گويد:

كتابي بنويس به شرطي كه در آن، يك روايت هم از علي نياورده باشي.

اگر از صفحه اول تا آخر را بخوانيد، يك روايت هم از حضرت علي (عليه السلام) پيدا نمي كنيد؟

آيا اين مصداق اين روايت نيست؟:

من فارق عليا فقد فارقني.

هر كس از علي جدا شود، از من جدا شده است.

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



Share
1 | مينا نفيسي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٨ مهر ١٣٨٧ |
سلام
جواب ها بسيار راهگشا و مستند بود . در عين حال قرار بود جواب كامل شبهه در سخنراني هاي بعد روي سايت قرار گيرد كه متاسفانه چنين نشد.
2 | الياس صمدي | Iran - Mashhad | ١٢:٠٠ - ١٩ آذر ١٣٨٧ |
سخناني ارزشمند در مورد عيد غدير از ائمه مي خواستم

پاسخ:
در بخش يادداشت:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=notepad&id=6

در بخش پرسش و پاسخ:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=3480

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=3501

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=3402

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=3401

در بخش سخنراني ها:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=86

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=95

و همچنين در ساير سايت هاي اينترنتي نيز نسبت به اين مقوله بحث و صحبت بسيار شده است که با کمي جستجو به موارد مناسب مي توانيد دسترسي يابيد من جمله لينک هاي ذيل:

«چرا شيعه « غدير » را مهم مي داند»

http://ghadirekhom.com/modules/smartsection/item.php?itemid=95

و يا خطابه غدير

http://www.missagh.org/ghadir/khotbeh_ghadir.htm

و بحث اسناد غدير

http://www.missagh.org/ghadir/Sources.htm

موفق و مؤيد باشيد

معاونت اطلاع رساني

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)
3 | علي (رض) | Iran - Bahārestān | ١٢:٠٠ - ٢٣ شهریور ١٣٨٨ |
با سلام آيا در کتب لغت اهل سنت معناي متبادر از کلمه ي مولا اولا به تصرف است ؟ لطفا با ذکر منبع

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در ادرس ذيل به صورت مفصل پاسخ شما از كتب اهل سنت داده شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=130
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
4 | زینب | Iran - Tabriz | ١٢:٢٦ - ٢١ اسفند ١٣٩٦ |
سلام
شبهات وارده به خطبه غدیر میخواستم همراه با منبع
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها