2024 April 18 - پنج شنبه 30 فروردين 1403
مفتيان وهابيت و تكفير شيعه ، نظر علماي شيعه درباره اهل سنت
کد مطلب: ٥٤٢٥ تاریخ انتشار: ١١ اسفند ١٣٩٠ تعداد بازدید: 4441
حبل المتین » عمومی
مفتيان وهابيت و تكفير شيعه ، نظر علماي شيعه درباره اهل سنت

وهابیت بزرگترین مانع وحدت جامعه اسلامی - دیدگاه شیعه درمورد اهل سنت
حبل المتين 90/12/11

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 11 / 12 / 90

مجري:

با اهداء درود و صلوات بر محمد و آل محمد (ص) و سلام خدمت شما بيننده گان عزيز، ممنونيم كه بين اين همه برنامه، اين برنامه را انتحاب كرده ايد و ما را مهمان گرم خانواده هاي خودتان قرار داديد و اين حكايت از عرق مذهبي شما مي كند.

برنامه اي كه تقديم مي شود برنامه حبل المتين است كه به صورت زنده تقديم مي كنيم.

اين برنامه قصدش اين است كه لايه هاي پنهان تاريخ اسلام را مورد بررسي قرار بدهد و عمده مطالب كه تقديم شما مي شود از كتب اهل سنت مي باشد تا دوستان راحت تر بتوانند مورد بررسي قرار بدهند و قضاوت را نيز بر عهده دوستان مي گذاريم.

الحمد الله عصر، عصر رسانه است و دوستان مي توانند به راحتي به منابع دسترسي پيدا كنند و اگر مي خواهيد حجت بر شما عزيزان تمام شود، بايد برويد، خودتان تحقيق كنيد و آنچه عقل تان به آن حكم مي كند عمل كنيد؛ تا ان شاء الله مصاب بوده و مورد رضايت حق واقع شويد و اميدوارم كه از اين برنامه استفاده كنيد.

تذكري كه هميشه خدمت عزيزان مي دهيم اين است كه مباحث، علمي است؛ لذا ممكن است اين مباحث با تندي مطرح بشود، ممكن است براي بعضي از دوستان ناگوار باشد و به هر صورت، در مباحث علمي حقايق بايد مطرح بشود؛ اما اين نبايد باعث نزاع و درگير شود؛ چون مباحث علمي است، بايد از هيجان و درگيري و تكفير و بي ادبي نسبت به يكديگر دوري كرد.

ان شاء الله بتوانيم بر نامه علمي خوبي ارائه كنيم كه ممكن است در چنين بر نامه دو طرف با هم بحث كنند؛ اما از نزاع و درگيري پرهيز مي كنند و ان شاء الله تا پايان برنامه همراه ما خواهيد بود و از برنامه استفاده خواهيد كرد.

در خدمت كارشناس استاد آيت الله دكتر قزويني هستيم و خدمت ايشان عرض سلام و ادب مي كنيم.

استاد قزويني:

بنده خدمت تمام بيننده گان عزيز و گرامي كه در اين كره خاكي، ما را مهمان خانواده گرم و با صفاي خودشان كرده اند، سلام و عرض ادب دارم و موفقيت همه عزيزان را از خداوند منان خواستارم و از همه عزيزان خالصانه ملتمس دعا هستم كه در مظان اجابت دعا ما را از دعاي خويش فراموش نكنيد؛ چون اگر موفقيتي براي ما است به خاطر دعا خير شما عزيزان و بزرگوارن مي باشد.

همانطور كه عزيز ما اشاره كردند، هدف ما از اين برنامه ها اهانت به مذهب خاص و پيروان آن نيست؛ به ويژه ما اهانت به مقدسات اهل سنت را گناه نابخشودني مي دانيم، به فرموده آيت الله سيستاني كه فرمود:

لا تقول اخواننا اهل السنة و بله قولو انفسنا اهل السنة

نگوييد برادران اهل سنت؛ بلكه بگوييد عزيزان ا هل سنت.

آن ها كه نسبت اين سخن را به آيت الله سيستاني دورغ مي دانند، وجودشان دورغ است و جز دورغ گفتن چيزي بلد نيستند و كافي است به سايت ايشان مراجعه كنند و اين حرف را به مناسبت اولين نشست ميان علماء شيعه و سني بيان كردند و در چند جا از سايت معظم له موجود مي باشد كه ما يك دفعه از سايت ايشان اين مطلب به بيننده گان نشان داديم.

ما پيرو ائمة هدي هستيم و توصيه مراجع عظام هم نصب العين ما مي باشد و منت بر اهل سنت هم نداريم و اين را وظيفه خود مي دانيم و اگر اين طور نباشد خلاف اصول ما مي باشد و اگر احياناً مطالبي كه بيان مي شود اهانت به حساب آيد، بنده از طرف خودم و تمام كارشناسان عزيز شبكه ولايت پيشاپيش پوزش مي طلبم.

ما مدعي عصمت نيستيم و اشتباه كرديم و مي كنيم؛ اما تعمدي در كار نيست و اين را در طي اين دو سال به اثبات رسانده ايم و بارها گفتيم: اگر شيعيان توهين كنند، تلفن شان قطع خواهد شد و سؤال شان هر قدر هم مهم باشد جواب داده نمي شود و از عزيزان اهل سنت نيز مي خواهيم،ادب يك مسلمان را در گفتگو با يك شيعه داشته باشند؛ هر چند اكثر اهل سنت خيلي با ادب و با نزاكت صحبت مي كنند.
مجري:

امروز مصادف با ميلاد امام حسن عسكري (عليه السلام) بود و خدمت مولاي مان امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) عرض تبريك داريم و دعا مي كنيم كه خداوند فرج آن حضرت را هرچه نزديك تر قرار بدهد.

مباحث ما در رابطه با وحدت و موانع آن بود كه در طي چند جلسه بيان شد و سعي مي كنيم كه در چند جلسه ديگر به اتمام برسانيم.

سؤالي كه بنده از خدمت شما دارم اين است كه: يكي از مفتي هاي مزدور وهابي فتوا داده است كه شيعيان اهل سنت را نجس مي دانند و نماز خواندن پشت سر آنها را جايز نمي داند؛ لذا از شما خواهش مي كنم كه ابتدا در مورد نماز خواندن پشت سر اين ها توضيح بدهيد و سپس در مورد نجاست كه اين ها گفته اند بحث كنيم.

استاد قزويني:

همانطوريكه در هفته هاي گذشته نكاتي را در رابطه با موانع وحدت تقديم كرديم و گفتيم كه وهابيت، امروز بزرگ ترين عامل تفرقه ميان امت اسلامي هستند و تمام تلاش شان اين است كه وحدت ميان شيعه و سني ايجاد نشود؛ چون وحدت به ضرر وهابيت مي باشد و جايي براي مانور وهابيت باقي نمي ماند و حقايق روشن مي شود و همه مسلمان ها در يك صف در مقابل كفر و استكبار جهاني كه وهابيت يك بازوي آنها به حساب مي آيد مي ايستند.

ما در گذشته ثابت كرديم و در آينده نيز به اثبات مي رسانيم كه پيداش وهابيت براي تثبيت كفر جهاني در ميان مسلمانها بوده است.

به بهانه هاي واهي، حكم به تكفير مسلمانها مي دهند تا از اين مسير هم به مال برسند و هم به رياست دست پيدا كنند و هم بتوانند دل ارباب خود را (كفر جهاني) به دست بياورند؛ لذا هم به ميخ مي زنند و هم به نعل و گاهي خود را نماينده اهل سنت معرفي مي كنند و وقتي اهل سنت در شبكه ولايت اعلام مي كنند كه اين ها نماينده ما نيستند، مي گويند: چه وقت ما خود را نماينده اهل سنت معرفي كرديم.

ما به اين ها مي گوييم، بيايند و بگويند كه ما پيرو ابن تيميه و محمد بن عبد الوهاب هستيم و اين دو، همه كاره ما هستند؛ حتي خداي ما و پيامبر ما اين دو مي باشند؛ ديگر آن وقت ما با اين ها هيچ دعوايي نداريم.

براي اثبات اين كه اين ها پيرو اين دو هستند، بايد گفت: در يك برنامه، يك نفر مي آيد و به ابو بكر و عمر توهين و جسارت مي كنند، اينها هيچ عكس العملي از خودشان نشان نمي دهند؛ اما بلا فاصله شخص ديگري به ابن تيميه توهين و جسارت مي كند زمين زمان را به هم مي بافند كه چرا به ابن تيميه توهين مي كنيد.

ما از اهل سنت مي خواهيم ببنند كه اين ها چه جور موجوداتي هستند كه اگر به پيامبر (صلي الله عليه وآله) توهين شد، اشكال ندارد؛ اما به ابن تيميه و عبد الوهاب نبايد توهين شود؛ لذا يكي از مفتيان مزدور عربستان سعودي به نام شيخ عبدالله بن جبرين كه دو سال قبل رفت جايي كه بايد مي رفت؛ تا جوابگوي اعمالش باشد و از خدا مي خواهيم آن گونه كه شايسته است با او رفتار كند. او مي گويد: با چهار دليل شيعه را كافر مي دانيم:

تكفيرهم لاهل السنة، فهم لايصلون معكم و من صلي خلف سني اعاد صلاته.

شيعيان اهل سنت را كافر مي دانند و نماز پشت سري آنها نمي خوانند و اگر نماز هم بخوانند، نمازشان را دو باره مي خوانند.

ما از اين ها سؤال مي كنيم شما كه پشت سر گوينده لااله الا الله و لو اين كه افسق فاسقين باشد؛ مانند حاج بن يوسف سقفي بي دين نماز خواندن را جايز مي دانيد؛ چون شما نه عدالت و نه اسلام را در امام جماعت شرط نمي دانيد، چطور پشت سر شيعه نماز نمي خوانيد؟

بل يعتقدون نجاسة الواحد منا.

شيعه معتقد به نجاست تمام اهل سنت هستند.

فمتي صافحناهم غسلو ايديهم بعدنا .

اگر شيعيان با ما دست بدهند دست شان را آب مي كشند.

ما به عزيزان اهل سنت مي گويم: شما كه با اهل تشيع در يك جا زندگي مي كنيد و با آنها در ارتباط هستيد آيا تا حالا چنين چيزي از اهل تشيع ديده ايد؟

خودتان قضاوت كنيد آيا اين حرف ها از جمله چرنديات، اباطيل و اكاذيب است و يا خير؟

ومن كفر المسلمين فهو اولي بالكفر، فنحن نكفرهم كما كفرونا.

كسي كه مسلمانان را كافر بداند، خودش اولي است به كفر؛ لذا ما شيعيان را كافر مي دانيم؛ چون آنها ما را كافر مي دانند.

من گمان نمي كنم كه اين ها مفتكي فتواء بدهند؛ بلكه من معتقدم كه دلارها زيادي وارد خانه هاي اين ها شده اند.

اما در رابطه به اين كه آيا شيعه اقتداء به اهل سنت را جايز مي داند يا خير، بنده سخني زيادي دارم كه سر فرصت بيان خواهيم كرد.

عزيزان به اين روايت كه سند صحيح هم دارد توجه كنند؛ اما از بي سوادها كه معلوم مي شود نه تنها از الفباي رجال خبر ندارند؛ بلكه از الفباي نساء را هم خبر ندارند و بهتر است مانند زن ها پشت ديوار ويرانه هاي سقيفه پنهان شوند و به مناظره نيايند.

اين روايت را ابن عمير كه از اصحاب اجماع است از حماد و او از حلبي نقل مي كند و روايت كاملاً صحيح السند مي باشد، امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد:

قال الصادق عليه السّلام : «من صلي معهم في الصف الأول، كان كمن صلي خلف رسول الله صلي الله عليه وآله في الصف الأول».

البيان ( ط.ج ) - الشهيد الأول، ص243

كسي كه پشت سر اهل سنت در صف اول نماز بخواند؛ مثل كسي است كه پشت سر رسول خدا (صلي اله عليه و آله) نماز مي خواند؛ يعني: نماز خواندن در صف اول، آن هم دست باز، به خوبي نشان مي دهد كه پشت امام جماعت سني نماز مي خواند و اين كاملاً متمايز هست.

در روايت ديگري باز هم با سند صحيح از امام صادق (عليه السلام )آمده است:

محمد عن البرقي عن جعفر بن المثني الخطيب عن إسحاق بن عمار قال : قال لي أبو عبد اللَّه عليه السّلام يا إسحاق أتصلي معهم في المسجد قلت : نعم ؛ قال « صل معهم فإن المصلي معهم في الصف الأول كالشاهر سيفه في سبيل اللَّه.

الوافي - الفيض الكاشاني، ج 8، ص 1217

اي اسحاق آيا نماز مي خواني، گفتم: بله آقا، حضرت فرمود: هركسي با اهل سنت در صف اول نماز بخواند؛ مثل كسي است كه شمشير گرفته در راه خدا جهاد مي كند.

باز هم در روايت ديگر آمده است كه امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد:

حمد بن أبي عبد الله البرقي في ( المحاسن ) عن ابن محبوب ،عن عبد الله بن سنان قال : سمعت أبا عبد الله ( عليه السلام ) يقول : أوصيكم بتقوي الله عز وجل ، ولا تحملوا الناس علي أكتافكم فتذلوا ، إن الله تبارك وتعالي يقول في كتابه : ( وقولوا للناس حسنا ) ثم قال : عودوا مرضاهم ، واشهدوا جنائزهم ، واشهدوا لهم وعليهم ، وصلوا معهم في مساجدهم، الحديث .

وسائل الشيعة ( آل البيت ) - الحر العاملي، ج 8، ص 301

به عيادت مريض هاي اهل سنت برويد و بر جنازه آن ها حاضر شويد و به ضرد و نفع آنها شهادت بدهيد و با آن ها در مساجد شان نماز بخوانيد.

شما ببينيد درباره اهل سنت در عبارت امام را حل (ره) چه آمده است:

بل في كثير من الأخبار الحث علي الصلاة معهم والاقتداء بهم في صلاتهم والاعتداد بها.

در بسياري از اخبار ما سفارش شده است كه با اهل سنت نماز بخوانيد و در نماز به آن ها اقتدا كنيد و به همان نماز اعتنا و توجه كنيد و آن را مورد قبول بدانيد.

سپس امام (ره) روايت ذيل را مي آورد.

كصحيحة حماد بن عثمان عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) أنه قال : من صلي معهم في الصف الأول كان كمن صلي خلف رسول الله ( صلي الله عليه وآله ) في الصف الأول.

الخلل في الصلاة - السيد الخميني، ص 8

در جاي ديگر مي گويد:

مع أن الصلاة معهم كانت في العصر الأول إلي زمان الغيبة مبتلي بها للأئمة ( عليه السلام ) وأصحابهم ولم يمكن لهم التخلف عن جماعاتهم ومع ذلك كانوا يعتدون بها.

در عصر اول و از زمان اميرالمؤمنين (عليه السلام) و تا زمان امام حسن عسكري (عليه السلام) نماز خواندن پشت سر اهل سنت يك امر مبتلا به بوده است و براي شيعيان امكان تخلف از اين كه پشت سر اهل سنت نماز بخواند، نبوده است و همين نماز را مورد، اعتنا و قبول قرار مي دادند.

كما أنهم كانوا يحجون معهم طوال أكثر من مأتي سنة وكان أمر الحج في الوقوفين بيد الأمراء ولم يرد أنهم ( عليهم السلام ) أو أصحابهم تخلفوا عنهم في ذلك أو ذهبوا سرا إلي الموقفين.

در طول حدودي دويست سال با اين ها حج انجام مي دادند و با آنها در وقوفين حضور داشتند و هيچ روايتي نداريم كه معصومين (علهيم السلام) و اصحابش از اين كار تخلف كنند؛ مثلاً امروز را كه سني ها عرفه مي داند شيعيان بگويند اين روز عرفه نيست.

كما يفعله جهال الشيعة

همانطور كه جهلاء شيعه اين كار انجام مي دهند، مانند سفري كه ما به مكه داشتيم، تعدادي اندك از ايراني ها آن روزكه ما به مني رفته بوديم اين ها به عرفه رفته بودند. امام راحل (ره) در مورد اين ها مي گويد: اين ها از جهال امت مي باشند.

فلا شبهة في صحة كما ما يؤتي به تقية.

الخلل في الصلاة - السيد الخميني، ص 10

ايشان در ادامه مي گويد: كه هيچ شك و شبهه نيست كه چنين حج و نمازي كه با اهل سنت صورت مي گيرد، صحيح مي باشد.

حضرت آيت الله خوئي نيز در اين زمينه مي فرمايد:

بل قد ورد في بعض الروايات ما لا تقبل المناقشة في دلالته علي الإجزاء ،

در بعضي از روايات غير قابل مناقشه آمده است، نمازي كه پشت سر سني خوانده مي شود مجزي است و نياز به اعاده ندارد، سپس ايشان روايت ذيل را مي آورد:

وهذا كما دلّ علي أن من صلَّي معهم في الصف الأوّل كان كمن صلَّي خلف رسول الله ( صلَّي الله عليه وآله )

در ادامه ايشان جمله اي زيبايي را بيان مي كند كه مي فرمايد:

أفيحتمل عدم كون الصلاة خلف رسول الله ( صلَّي الله عليه وآله وسلم ) مجزئة عن المأمور به الأوّلي .

كسي اين احتمال را مي دهد كه نماز پشت سر رسول خدا (صلي الله عليه وآله) نياز به اعاده داشته باشد و مكفي نباشد.

وفي بعض آخر إن المصلي معهم في الصف الأوّل كالشاهر سيفه في السبيل الله.

در بعضي از روايات آمده است، كسي كه در صف اول پشت سر اهل سنت نماز بخواند؛ مثل كسي است كه در راه خدا جهاد مي كند.

وفي جملة من الروايات الأمر بالصلاة معهم في مساجدهم والحث علي الصلاة في عشائرهم ، وفي بعضها الصلاة في عشائركم.

شرح العروة الوثقي - الطهارة ( موسوعة الإمام الخوئي ) - تقرير بحث السيد الخوئي للغروي - ج 5 ص 258

در ادامه مي فرمايد: در جمله اي از روايات آمده است كه معصومين (عليهم السلام) امر مي كنند به نماز خواندن با اهل سنت در مساجد شان؛ حتي پشت سر عشايرشان كه در بيابان ها زندگي مي كنند، مي توان نماز خواند.

اين خلاصه اي از نظرات بزر گان ما بود كه تقديم شما شد.

همچنين صاحب جواهر كه از فقهاي بنام شيعه است در كتاب مجمع الرسائل (ص353) مي فرمايد: شركت كردن نماز جماعت اهل تسنن مستحب مؤكد است.

حضرت آيت الله مكارم شيرازي كه از فقهاي بنام ما است كه در داخل كشور مقلدين معتنابه دارد، صراحتاً در كتاب قواعد الفقيه مي فرمايد:

حكم الصلاة التي يؤتي خلف المخالف والمعاند في المذهب تحبيبا وحفظا للوحدة لا اشكال ولا كلام في جواز الصلاة خلف المخالف في المذهب عند الخوف وجواز الاعتداد بها ،

نماز خواندن پشت سر اهل سنت هيچ اشكالي ندارد.

ايشان در ادامه مي فرمايد:

ظاهر طائفة كثيرة من الاخبار رجحان ذلك والندب اليه مؤكدا ،

القواعد الفقهية - الشيخ ناصر مكارم الشيرازي، ج 1، ص 451

ظاهر اكثر اخبار اين است كه نماز خواندن پشت سر اهل سنت نه تنها اشكال ندارد؛ بلكه مستحب مؤكد نيز مي باشد.

همچنين حضرت آيت الله صافي گلپايگاني در مجمع مسائلش ج1،ص247 باز همين فتوا را داده اند و همچنين اگر به سايت رهبري مرا جعه كنند، مي بينند كه ايشان سي، چهل مورد فتواء داده اند كه نماز جماعت پشت سر اهل سنت براي حفظ وحدت اسلام جايز و كاملاً صحيح مي باشد و نيازي به اعاده ندارد و از غيبت كردن اهل سنت هم بايد پرهيز شود.

اجوبةالماسائل شرعيه، مسائله 599 و 600 .

اين نمونه اي از نظرات معصومين (عليهم السلام) و نظرات فقهاء اعم از گذشته و معاصر بود كه خدمت شما تقديم شد.

مجري:

اميدوارم عزيزان اهل سنت به اين مطالبي كه بيان شد توجه كنند و از آن ها استفاده ببرند.

حاج آقا! به بخش دوم سؤال، جواب داديد و ما خواهش مي كنيم به بخش اول سؤال كه مربوط بود به اين كه آيا فقهاي ما فتوا به نجاست اهل سنت مي دهند يا نه، لطف كنيد، جواب بدهيد.

استاد قزيني:

در رابطه با اين سؤال، مطلب خيلي فراوان است؛ اما از باب ما لا يدرك كله لا تترك كله بنده چند مورد از فتواهاي مراجع را نشان مي دهدم كه نگويند چشم بندي مي كنند.

اين كتاب مجمع الفائدة والبرهان مال مرحوم مقدس اردبيلي مي باشد كه در جلد 7 صفحة 448 مي فرمايد:

بالفرق بين المخالف والمشرك، وعدم اتحاد الحكم فيهما ، مثل عدم نجاسة المخالف ، ولهذا قيل بغسلهم وتكفينهم ودفنهم في مقابر المسلمين والصلاةعليهم بخلاف المشركين .

مجمع الفائدة - المحقق الأردبيلي، ج 7، ص 448

بين مخالف و مشرك فرق وجود، دارد؛ چون مخالف نجس نيست و مي توان آن ها را غسل داد، كفن كرد، در مقابر مسلمين دفنش كرد و نماز بر جنازه آن ها خواند، به خلاف مشركين كه نمي شود با آن هاچنين كرد.

باز مقدس از زبان علامه حلي كه از فقهاي بنام مي باشد، نقل مي كند كه مي فرمايد:

والمصنف رحمه الله قال في المنتهي : قد وقع الاتفاق بين العلماء كافة علي طهارة المسلم

اتفاق بين علماء شيعه اين است كه هر گوينده لا اله الا الله پاك است.

مجمع الفائدة - المحقق الأردبيلي، ج1، ص 312

شهيد ثاني نيز مي فرمايد: از عبد الله سنان در روايت صحيحي آمده است كه از امام سؤال كردم مسلماني كه از دواج با او صحيح است، چه كساني مي باشد؟ امام فرمود: تمام گوينده گان لا اله الا الله مي باشند و سپس مرحوم شهيد ثاني گويد:

هو اصح ما في الباب سنداً و اظهر دلالة.

مسالك الأفهام - الشهيد الثاني، ج 7، ص 400

اين صحيح ترين روايت از لحاظ سند و دلالت در مورد طهارت اهل سنت است.

صاحب جواهر كه از فقهاي بنام مي باشد و حوزه هاي علميه بر مبناي فقه ايشان دور مي زند، مي فرمايد:

اما النباء علي كفر المخالف، وهو معلوم الفساد ، للأخبار المعتبرة المنجبرة بعمل الأصحاب وبالسيرة القاطعة الدالة علي تحقق الاسلام بالشهادتين ،

سخن اين ها كه اهل سنت را كافر مي دانند، قطعاً معلوم الفساد است؛ چون اخبار معتبره كه عمل و سيره قطعي اصحاب آن را تأييد مي كند، دلالت دارند كه اسلام با گفتن شهادتين محقق مي شود.

وأنه الذي عليه جماعة الناس ، وبه تحقن الدماء وتنكح النساء وتحل المواريث وغير ذلك ،

جواهر الكلام - الشيخ الجواهري، ج 4، ص 83

اين مطلبي است كه جماعتي از مردم بر آن است به مجرد گفتن شهادتين، خون شخص محفوظ و محترم است و مي شود با او از دواج كرد و مي تواند ارث ببرد.

باز ايشان درجاي ديگر مي فرمايد:

ضرورة معلومية عدم كفر المخالفين علي وجه تجري عليهم أحكامهم الدنيوية ، للسيرة القطعية والأدلة السمعية والعسر والحرج وغير ذلك.

جواهر الكلام - الشيخ الجواهري، ج 30، ص 97

ضرورت دارد بر اين كه ما قائل به كفر اهل سنت نيستيم؛ تا احكام كفر را كه يكي از آن ها نجاست است بار كنيم.

همچنين مرحوم شيخ انصاري كه از فقهاي به نام و يكي از استوانه هاي شيعه مي باشد، مي فرمايد:

المشهور الطهارة مخالف اهل الحق عدا فرقة آتية منهم .

مشهور بين فقها اين است كه آقايان اهل سنت پاك هستند، به جز فرقه هايي مثل نواصب و غلات كه ما آن ها را نجس مي دانيم.

ايشان در ادامه مي فرمايد: از زمان معصومين (عليهم السلام) شيعه با اهل سنت هرگونه معاشرت داشته و دارند و حتي مي فرمايد:

كان اهل البيت واحد بعضهم مؤمن و بعضهم مخالف.

كتاب الطهارة شيخ الأنصاري ج2، ص351

در يك خانه ممكن است يكي از اهل خانه مؤمن باشد و يكي از اهل خانه سني باشد كه الان نيز اين گونه مي باشد.

در اين زمينه ايشان عبارت مفصلي دارند كه عزيزان مي توانند به كتاب ايشان مراجعه كنند.

همچنين مرحوم آيت الله حكيم صراحتاً در اين زمينه مي فرمايد:

لا دليل علي نجاسة كل ناصب ، إذ الأدلة المتقدمة علي نجاسة الناصب منحصرة بالاجماع والنص ،

مستمسك العروة - السيد محسن الحكيم، ج1، ص 391

دليلي بر نجاست تمام نواصب وجو د ندارد؛ چون نواصب دو دسته هستند:

1- كساني از روي ناداني و بي توجهي به معصومين (عليهم السلام) فحش و ناسزا مي گويند.

2- كساني كه دشمني با اهل بيت (عليهم السلام) را دين خودشان قرار مي دهند؛ و مي گويند خدا گفته است كه بايد به معصومين (عليهم السلام) فحش و ناسزا گفت؛ لذا ما اين ها را نجس مي دانيم، نه دسته اول را .

امام راحل (ره) هم در كتاب طهارتش مي فرمايد:

فما وردت في أنهم كفار لا يراد به الحقيقة بلا إشكال ، لأنه مع مخالفته للأخبار المستفيضة بل المتواترة التي مرت جملة منها واضح البطلان ،

اين كه به اهل سنت كافر اطلاق شده است، به خاطر اين است كه، اين ها حقيقت ولايت را پوشانده اند؛ چون كفر؛ يعني: پوشاندن چيزي.

منظور از اين ها كفار حقيقي نيست و مراد از اين كفر در مقابل ايمان نيست؛ چون اين ها حقيقت ولايت اهل بيت (عليهم السلام) را پوشانده اند؛ چون اگر مراد كفر حقيقي باشد با بسياري از روايت مستفيضه و متواتر، مخالفت مي كند كه بعضي از آنها گذشت.

ضرورة معاشرة أهل الحق معهم أنواع العشرة من لدن عصر الأئمة عليهم السلام إلي الحال من غير نكير ، ومن غيرشائبة تقية .

كتاب الطهارة ( ط.ق ) - السيد الخميني - ج 3 ص 323

از ضروريات است كه أئمه (عليهم السلام) ، علماء شيعه و خود شيعيان از عصر معصومين (عليهم السلام )؛ تا زمان حاضر با اهل سنت مراوده و معاشرت داشته اند، بدون هيچگونه انكاري كه از طرف أئمه (ع ) و علماء شيعه صورت گرفته باشد و يا شائبه تقيه در ميان باشد.

و در ادامه امام (ره) مي فرمايد:

فالإمامة من أُصول المذهب ، لا الدين .

كتاب الطهارة ( ط.ج ) - السيد الخميني، ج 3، ص 437

امامت از اصول مذهب مي باشد نه از اصول دين.

همچنين در جاي ديگر ايشان بيان مي دارد:

فإن المنساق من الروايات أنالشهادتين تمام حقيقة الاسلام ،

كتاب الطهارة ( ط.ق ) - السيد الخميني، ج 3، ص 635

آنچه از روايت به دست مي آيد اين است كه شهادتين تمام حقيقت اسلام است.

به جا است كه به اين آقاي حيدري بي سواد گفته شود كه اين است كلام امام (ره)، نه آنچه شما روي آنتن مي بريد كه هم باعث بي آبروي خودت، هم باعث بي آبروي وهابي ها و شبكه كلمه مي شود.

انسان وقتي ده دقيقه به اين آقا نگاه كند، مي بيند كه عناد و مرض از تمام وجودش مي بارد و اصلاً مسلط بر اعصابش نيست؛ لذا همين طور چرنديات و مزخرفات سرهم مي كند.

وتمام الموضع لترتب الآثار الظاهرة علي مظهرها.

اگر كسي شهادتين گفت تمام آثار اسلام بر او بار مي شود؛ يعني هم مي شود با ازدواج كرد، هم از ذبح شده هايش استفاده كرد و هم پاك است و اين مطا لب را به خوبي مي شود از كتب امام (ره) استفاده كرد.

و در جاي ديگر مي فرمايد:

بل يمكن دعوي الاجماع او الضرورة بعدم نجاستهم.

كتاب الطهارة - السيد الخميني، ج 3، ص 317

ممكن است ما ادعاي اجماع و ضرورت كنيم كه اهل سنت نجس نيست.

اين عبارات حضرت امام (ره) است كه ديديد و به آقاي حيدري و هاشمي بايد گفت انسان ابتدا تمام عبارات يك فقيه را مي بيند بعد حرف مي زند و قضاوت مي كند انسان نبايد لا تقربو صلاة را بگيرد و انتم سكاري را رها كند.

اين حرفهاي شما مي رساند كه شما دنبال اختلاف هستيد؛ چون نتيجه وحدت و تقريب بين شيعه و سني باعث مي شود كه شما به زباله دان تاريخ بي افتيد؛ بنابراين همواره تلاش مي كنيد كه وحدت بين شيعه و سني را زير سؤال بيريد.

همچنين مرحوم آيت الله خوئي مي فرمايد:

الولاية بمعني الخلافة من ضروريات المذهب لا من ضروريات الدين.

شرح العروة الوثقي - الطهارة ( موسوعة الإمام الخوئي ) - تقرير بحث السيد الخوئي للغروي، ج 3 ، ص 83

ولايت به معني خلافت از ضروريات مذهب است و دين.

و همچنين در جاي ديگر مي فرمايد:

إن أهل الخلاف منكرون لما ثبت بالضرورة من الدين وهو ولاية أمير المؤمنين - ع - حيث بينها لهم النبي - ص- وأمرهم بقبولها ومتابعتها وهم منكرون لولايته - ع - وقد مر أن انكار لضروري يستلزم الكفر والنجاسة .

ايشان نقد مي كند كساني را كه مي گويند: اهل سنت كافر است؛ چون منكر ولايت علي (عليه السلام) كه يكي از ضروريات دين مي باشد، هستند، در ادامه مي گويد:

وهذا الوجه وجيه بالإضافة إلي من علم بذلك وأنكره ،

كسي كه از كتاب و سنت استفاده كند كه ولايت علي (عليه السلام) از ضروريات مي باشد اگر منكر شود، كافر مي شود، فرق نمي كند چه شيعه و چه سني باشد.

ولا يتم بالإضافة إلي جميع أهل الخلاف

نسبت به جميع اهل سنت چنين چيزي درست نيست كه همه كافر مي باشند.

لأن الضروري من الولاية إنما هي الولاية بمعني الحب والولاء

حب اهل بيت (عليهم السلام) از ضروريات دين مي باشد و اگر كسي منكر اين دوستي باشد كافر مي شود.

و هم غير المنكرين لها .

آقايان اهل سنت منكر حب اهل بيت (عليهم السلام) نيستند.

بل قد يظهرون حبهم لأهل البيت عليهم السلام .

كتاب الطهارة - السيد الخوئي، ج 2، ص 83

بلكه اهل سنت همواره محبت شان را نسبت به اهل بيت (عليهم السلام) اظهار مي كنند.

اين مطالبي كه بيان شد فرمايشات آيت الله خوئي بود كه در مورد اهل سنت تقديم شما شد.

بازهم حضرت آيت الله خوئي در كتاب الطهارتش مي فرمايد:

مضافا إلي السيرة القطعية الجارية علي طهارة أهل الخلاف

سيره قطعيه و جاري اين است كه اهل سنت طاهر مي باشند.

حيث إن المتشرعين في زمان الأئمة - ع - وكذلك الأئمة بأنفسهم كانوا يشترون منهم اللحم ويرون حلية ذبائحهم ويباشرونهم وبالجملة كانوا يعاملون معهم معاملة الطهارة

كتاب الطهارة - السيد الخوئي ، ج 2، ص 85

ائمه (عليهم السلام) و متشرعه در زمان أئمه (عليهم السلام) از بازار اهل سنت گوشت مي خريدند و نظر شان اين بود كه ذبيحه آنها پاك مي باشد.

در جاي ديگر نيز ايشان مي فرمايد:

فالمعروف المشهور بين المسلمين طهارة أهل الخلاف وغيرهم من الفرق المخالفة للشيعةالاثني عشرية.

كتاب الطهارة - السيد الخوئي - ج 2 ص 83

معروف بين مسلمين اين است كه اهل سنت و ساير فرق مخالف شيعه، پاك مي باشد.

تا جايي كه ايشان مي فرمايد: بعضي ها براي نجاست اهل سنت به عبارتي تمسك جسته اند كه اين عبارت مردود مي باشد و قابل تمسك نيست؛ ولي اين كارشناسان شبكه هاي وهابي مخصوصاً اين ورشكسته سياسي و پناهنده به كفر مي آيد؛ عبارت آيت الله خوئي را تقطع مي كنند؛ تا آن مرض قلبي اش را به نمايش بگذارد، همچنان كليپي كه از ايشان گرفته شده اين موضوع را به خوبي نشان مي دهد.

پخش كليپ حيدري

ببينيد آقاي خوئي در كتاب طهارة جلد2 ، صفحه34 چه مي گويد:

وما يمكن أن يستدل به علي نجاسة المخالفين وجوه ثلاثة : " الأول " :

ما ورد في الروايات الكثيرة البالغة حد الاستفاضة من أن المخالف لهم - ع -كافر .

اخبار مستفيض كه همان تواتر مي باشد دلالت دارد بر اين كه مخالف ائمه (عليهم السلام) كافر است

و همچنان مي گويد:

وتدلو عليه الاخبار المتواترة في كفر منكر الولاية.

هركسي منكر ولايت باشد، كافر است.

آقاي هاشمي، آيا اين ها با اين عبارت وحدت اسلامي را مي خواهند؟

اين عبارت ديگر از شيخ گمنام نيست.

استاد قزويني:

من از دوستان عزيز تقاضا مي كنم، همان صفحه كه اين آقا گفت را نگاه كنيد تا ببيند كه اينها؛ چطور دست منافقين زمان پيامبر (صلي الله عليه وآله) را از پشت بسته است و چقدر مريض و بي چاره هستند.

حضرت آيت الله خوئي در همان صفحه كه اين آقا مي گويد مي فرمايد:

وما يمكن أن يستدل به علي نجاسة المخالفين وجوه ثلاثة : " الأول " : ما ورد في الروايات الكثيرة البالغة حد الاستفاضة.

آنچه كه ممكن است استدلال شود بر نجاست مخالفين، سه وجه است: اول روايات كه در حدي استفاضه مي رسد.

اين آقا به قدري بي چاره است كه كه فرق استفاضه با متواتر را نمي داند و با اين حال مي آيد مي گويد: من براي مراجع، علم رجال مي گذارم، در واقع حال اين چنين شخص مثل يك ديوانه است كه از تيمارستان فرار كند و بيايد، به دانشگاه بگويد: من مي خواهم براي اساتيد دانشگاه كلاس بگذارم.

ما به اين آقا بايد بگوييم: زمين تا آسمان فرق است بين روايت مستفيض و متواتر و اين را مستخدم شبكه ما آقاي بصراوي كه اصالتاً عراقي است اگر از ايشان سؤال كنيد، براي شما توضيح مي دهد؛ چطور تو كه ادعاي استادي مي كني، نمي داني؟.

كتابي كه ما در علم رجال داريم و در حوزه تدريس مي شود، دوستان ما براي اين آقا فرستاده اند؛ اما ظاهراً به خاطر اشتباه بودن آدرس به دست شان نرسيده است.

روايت متواتر با مستفيض كاملاً فرق مي كند و ادعايي مبني بر عدم، كاملاً نادرست و غلط مي باشد كه دليل بر جهل اين آقا است اگر نگويم: دليل بر بيماري آقا است.

اين كه مي گويد: روايت مستفيض داريم بر كفر اهل سنت، جناب آقا مي آيد اين ها را نقل مي كند و سپس مي آيد اين مطالب را رد مي كند و نسبت به بعضي از بزرگان؛ مثل صاحب حدائق كاملاً تندي مي كند كه انسان تعجب مي كند و در ادامه مي فرمايد:

والأخبار الواردة بهذا المضمون وإن كانت من الكثرة بمكان إلا أنه لا دلالة لها علي نجاسة المخالفين.

اين روايات به هيچ وجه دلالت بر نجاست اهل سنت نمي كند.

انسان مي ماند چه بگويد.

آقايان بيننده گان شبكه نفاق، مردم و آقايان اهل سنت! شما بيايد قضاوت كنيد.

آقاي خوئي مي آيد مطلب را نقل مي كند و سپس آنرا رد مي كند؛ چون مي فرمايد:

إذ المراد فيها بالكفر ليس هو الكفرفي مقابل الاسلام وإنما هو في مقابل الايمان

كفر كه در اينجا بيان مي شود در مقابل اسلام نيست؛ بلكه در مقابل ايمان مي باشد و ولايت علي (عليه السلام) را پوشانده است نه اينكه در مقابل توحيد باشد.

كما أشرنا إليه سابقا أو أنه بمعني الكفر الباطني وذلك لما ورد في غير واحد من الروايات ( * 2 ) من أن المناط في الاسلام وحقن الدماء والتوارث وجواز النكاح إنما هو شهادة أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسوله وهي التي عليها أكثر الناس.

ملاك و مناط در اسلام، حفظ خون، ارث بردن و جواز نكاح و ازدواج تنها شهادتين مي باشد كه اكثر مردم چه شيعه وسني آن را مي گويند.

وعليه فلا يعتبر في الاسلام غير الشهادتين.

كتاب الطهارة - السيد الخوئي، ج2، ص84

در اسلام غير از شهادتين هيچ مطلب ديگري مطرح نيست.

بينندگان عزيز قضاوت كنيد، تمام عبارات ايشان از اين قبيل است و ما اصلاً دوست نداريم حرفها، قيافه و كليپ اين آقا، فضاي بر نامه حبل المتين را آلوده كند و وقتي انسان به اين آقا نگاه مي كند فكر مي كند كه همان عبد الله ابي زنده شده است و براي نابودي اسلام و المسلمين طرح و نقشه مي كشد.

بنده نمي خواستم در مورد اين ها چيزي بگويم؛ اما ذهبي در نامه اش به ابن تيميه كاملاً و ضعيت اين ها را مشخص و روشن كرده است.

ذهبي در باره ابن تيميه مي گويد:

يا خيبة من اتبعك فإنه معرض للزندقة والانحلال لا سيما إذا كان قليل العلم والدين

اي بي چاره! پيروان تو همه كافر و ذنديق هستند، مخصوصاً آن ها كه علم و دين شان كم است.

مثل همين آقاي كه اين مطالب را مي گويد ما به جاي قليل علم و... مي گويم: فاقد العلم والدين.

فهل معظم أتباعك الا قعيد مربوط خفيف العقل

اي ابن تيميه آّيا عمده پيروان تو، افراد عقب مانده، گوشه گير و سبك عقل نيستند؟

آقايان بيايند اين عبارت ذهبي را با پيروانش در عصر حاضر تطبيق كنند، ما كه از پيروان او در عصرش خبر نداشتيم .

أو عامي كذاب بليد الذهن أو غريب واجم قوي المكر.

پيروان تو افرادي عوام و دورغگو و كودن مي باشند، يا افراد مكار، فرومايه و خشك ظاهر هستند .

أو ناشف صالح عديم الفهم ، فإن لم تصدقني ففتشهم وزنهم بالعدل ،

پيروان تو افرادي ظاهر صلاح و نفهم هستند و اگر حرفي بنده را قبول نداري در مورد آن ها تفتيش و تفحص كن و آن ها را با عدل بسنج.

فإذا كان هذا حالك عندي وأنا الشفوق المحب الواد فكيف حالك عند أعدائك . وأعداؤك - والله - فيهم صلحاء وعقلاء وفضلاء كما أن أولياءك فيهم فجرة وكذبة وجهلة وبطلة وعور وبقر

السيف الصقيل رد ابن زفيل - السبكي، ص 220

وقتي حال تو در نزد من كه دوست و مشفق تو هستم اين گونه باشد؛ پس چگونه هست حال تو در نزد دشمنانت و به خدا قسم در ميان دشمنانت افراد صالح، عاقل و فاضل وجود دارد؛ همچنان كه در ميان دوستان تو افراد فاجر، دورغگو، نادان، باطل، حيله گر و گاو وجود دارد.

اين حرف هاي كسي است كه معاصر ابن تيميه مي باشد و در مورد مطالب آقاي ذهبي چيزي نمي توانيم جز اين كه بگويم: دست مريزاد و واقعاً خوب به هدف زدي و درست حال طرفداران ابن تيميه را بيان كرديد و ما در طي اين هفت، هشت ماه اين مطالب را در باره طرفداران ابن تيميه عملاً ثابت كرديم كه نمونه اش همين كليپ بود كه پخش شد.

ما ديگر چيزي درباره اين ها نمي گوييم اگر اين مطالب راست باشد، مال ذهبي است كه حتماً راست است و اگر دورغ است باز هم مال ذهبي مي باشد.

اگر اين مطالبي كه بيان شد، درباره اين ها درست نبود اين گونه در باره آيت الله خوئي كه اكثر مراجع شاگرد ايشان هستند، قضاوت نمي كرد و حتي اين گونه قضاوت از كساني كه در جنگل آمازون زندگي مي كند سر نمي زند.

به نظر بنده ايشان آشپزخانه منزلش را كه بچه هايش در اطرافش بازي مي كند و چند نفر محدودي بيشتر صدايش را نمي شوند با يك شبكه جهاني اشتباه گرفته است.

مجري:

حاج آقا مطالب را كاملاً روشن و واضح بيان كرد و دست اين ها را رو كرد.

ما در طول اين چهارده قرن كه با اهل سنت زندگي كرديم و با آن ها همواره در حال داد و ستد و حشر و نشر بوديم، أئمه (عليه السلام) و مراجع به هيچ وجه حكم به نجاست اهل سنت نداده است و اگر در روايات از كلمه كفر استفاده شده استT مراد كفر در مقابل اسلام حقيقي نبوده است؛ بلكه مراد از كفر در مقابل ايمان بوده كه سبب نجاست نمي شود و اين را بنده در تتمه صحبت حاج آقا عرض كنم كه ما همواره حساب وهابيت و نواصب را از اهل سنت جدا دانسته و مي دانيم؛ همچنان كه اهل سنت زنگ مي زنند ما اين را عنوان مي كنيم.

بيننده: آقاي محمود از مشهد

با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت شما و آقاي قزويني بنده چند تا سؤال از محضر حاج آقا داشتم.

بنده مي خواستم بدانم وقتي كتاب بخاري و مسلم از ابو بكر و عمر ايراد مي گيرد آيا اين دليل بر صداقت اين كتب است و يا حماقت شان؟

بنده سؤال در مورد شيعه بودن خودم داشتم، واقعه غدير را قبول دارم؛ ولي مي گويم ترتيب انتخاب خلفاء درست مي باشد؛ به دليل اين كه حاج آقا در اين زمينه تخصص دارند و خيلي ها در حوزه هستند كه شيراني هستند در رشته خودشان؛ ولي مي آيند براي رهبري كسي را انتخاب مي كنند كه شايد هيچ يك از اين علم ها كه اين ها بلد هستند را ندارد.

يك سؤال كه براي بنده پش آمده اين است كه وقتي يك ايراد از كتاب اهل تشيع گرفته مي شود؛ چرا مي گويند: اهل سنت هم در كتاب شان چنين ايرادي دارد و بر عكس وقتي از اهل سنت چنين سؤال مي شود آن ها هم مي گويند اهل تشيع هم در كتاب هايشان چنين ايرادي را دارد آيا اين توجيه كردن نيست؟

به نظر بنده يك مسئله جالبي كه اتفاق افتاد اين بود كه يك نفر زنگ زد كه آقاي قزويني با ملازاده مناظره كند. ايشان فرمود: كه ملا زاده بايد با آن كسي كه در شبكه اهل بيت (عليه السلام) است مناظره كند نه با بنده كه به نظره بنده خيلي جالب بود.

سؤال ديگري كه داشتم اين است يزيد كه امام حسين (عليه السلام) را شهيد كرد و آيا در اسلام قتل نفس موجب كفر است و يا خير؟

عرض ديگري ندارم از بر نامه خوب شما متشكرم.

بيننده: آقا فرهاد از تهران از اهل سنت

سلام عرض مي كنم خدمت شما و آقاي قزويني و تشكر مي كنم از صحبت هاي بسيار خوبي كه از أئمه (عليهم السلام ) و مراجع رحمت الله عليهم نقل فرمودند و اميدوارم كه همين طور ادامه بدهد و يك نقد هم را دارم كه ايشان چند وقت پيش مي گفت: حضرت عمر در نماز شپش كشتند، آيا اين حرف هاي زيبايي كه امروز زديد خوب است يا آن حرف كه در مورد عمر بيان كرديد؟ مي خواستم نظريه خودت را در مورد وهابيت بيان كنم، امام سجاد رضي الله عنه مي فرمايد:

من توجه بحاجته إلي أحدمن خلقك أو جعله سبب نجحها دونك، فقد تعرض للحرمان.

هركسي روي حاجت به احدي مخلوق كند و غير خدا را سبب حاجت قرار بدهد، البته خود را در معرض نااميدي قرار داده و اين كار سبب حرمان است.

مي خواستم حاج آقا نظرش را در اين مورد بيان كند و جواب بنده را بدهد، تشكر مي كنم.

مجري:

شما قائل به توسل نستيد؟

بيننده:

بنده قائل به توسل هستم در صورتي كه آن شخص زنده باشد همچنان كه حضرت عمر متوسل شد به عباس عموي پيامبر (صلي الله عليه و آله) كه باران نازل شود و همان لحظه باران نازل مي شود.

مجري:

بنابراين، شما توسل را در بخش اول؛ يعني: زنده بودن كسي به آن توسل مي جويم قبول دارديد در اينجا سؤال پيش مي آيد و آن اين كه آيا رسول خدا (صلي الله عليه وآله) مرده است و اگر اين طور است پس چرا ما در نماز مي گويم:

السلام عليك ايها النبي و رحمة الله و بركاته .

بيننده:

خوب بعضي ها مي گويند السلام علي النبي و كاري به وهابيت هم نداريم.

مجري:

از فقهاي چهار گانه اهل سنت هيچ كدام قائل به گفتن «السلام علي النبي» نيستند، جز وهابيت جديد و ممنون از اينكه شما كاري به وهابيت نداريد و با اين همه ادب احترام صحبت مي كنيد.

استاد قزويني:

آقاي محسني اجازه بدهيد بنده همين جا جواب اين دو تا سؤال را كه مطرح شد بيان بكنم.

نسبت به آن فرمايش كه برادرمان، عباراتي كه بخاري و مسلم در مورد اين دو (ابوبكر و عمر) دارد حكايت از چه مي كند؟ به نظر ما يك مقدار توهين آميز بود.

من از شما مي خواهم كه اين تعابير را بكار نبريد؛ بلكه بگوييد كه آيا دليل بر صداقت شان است و يا چيزي ديگر و بنده در اين مورد هيچ صحبتي ندارم و از شما مي خواهم آن را از دوستان مان در برنامه كلمه طيبه سؤال فرماييد.

نمونه اش در كتاب مسلم آورده اند:

فلمّا توفّي رسول اللّه صلي اللّه عليه وسلم ، قال أبو بكر: أنا ولي رسول اللّه ، ... فقال أبو بكر: قال رسول اللّه صلي الله عليه وسلم : نحن معاشر الأنبياء لا نورث، ما تركناه فهو صدقة، فرأيتماه كاذباً آثماً غادراً خائناً ،... ثمّ توفّي أبو بكر فقلت: أنا وليّ رسول اللّه صلي اللّه عليه وسلم و ولي أبي بكر، فرأيتماني كاذباً آثماً غادراً خائناً .

صحيح مسلم ، ج 5، ص 152، كتاب الجهاد باب 15 حكم الفئ حديث 49، فتح الباري، ج 6 ، ص 144.

آقاي بخاري همين قضيه را در صحيح شان در جلد6، صفحه191، حديث 5358، مي آورد؛ اما كلمات

كاذباً آثماً غادراً خائناً و كذا و كذا وكذا.

را حذف مي كند.

ما در اين رابطه قضاوت را به عهده بيننده گان مي گذاريم.

اما در رابطه با اين عزيز كه مي گويد: در صحيفه سجاديه بحث حرمان آمده است ما مي گويم:

من توجه بحاجته إلي أحدمن خلقك أو جعله سبب نجحها دونك، فقد تعرض للحرمان ،

الصحيفة السجادية الكاملة - الإمام زين العابدين ( ع ) - ص 72

كسي به خاطر حاجتي به در خانه بنده خدا برود و او را به جاي خدا قرار بدهد، به تحقيق خودش را در معرض محروم شدن قرار داده است.

ولي شما ببينيد امام سجاد (عليه السلام) در همين صحيفه در جاي ديگر چه مي فرمايد:

رب صل علي أطائب أهل بيته الذين اخترتهم لأمرك ،وجعلتهم خزنة علمك ، وحفظة دينك ، وخلفاءك في أرضك ، وحججك علي عبادك ، وطهرتهم من الرجس والدنس تطهيرا بإرادتك ، وجعلتهم الوسيلة إليك ، والمسلك إلي جنتك.

الصحيفة السجادية الكاملة - الإمام زين العابدين ( ع )، ص 254

خدايا بر اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه وآله) كه آن ها را براي امر خودت اختياركردي و قرار دادي آن ها را وسيله به سوي خودت و... درود بفرست.

باز هم حضرت در جاي ديگر همين صحيفه مي فرمايد:

وأتوجه إليك ، وأتوسل إليك ، وأستشفع إليك بنبيك نبي الرحمة محمد صلي الله عليه وآله تسليما وبأمير المؤمنين علي بن أبي طالب ، وفاطمة الزهراء ، والحسن والحسين عبديك وأمينيك ، وحجتيك علي الخلق أجمعين .وعلي بن الحسين زين العابدين ، ونور الزاهدين ، ووارث علم النبيين والمرسلين ، وإمام الخاشعين ، وولي المؤمنين ، والقائم فيخلقك أجمعين .

الصحيفة السجادية ( ابطحي ) - الإمام زين العابدين ( ع )، ص 89

خدايا من متوسل و شفاعت مي جويم به نبي تو كه نبي رحمت است و به علي (عليه السلام) و به فاطمه و....

اما در رابطه اين كه پيامبران زنده است و يا خير ؟ ما جواب داديم كه در نزد قاطبه اهل سنت پيامبران زنده هستند؛ هچنان كه در صحيح مسلم آمده است كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) مي فرمايد: من ديدم حضرت موسي (عليه السلام) در قبرش نماز مي خواند، مرده كه نماز نمي خواند.

بيننده: آقاي اويسي از كرمانشاه (اهل سنت)

با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرانقدر حضرت آيت الله قزويني و شما مجري محترم، بنده به عنوان كسي كه شبكه ولايت را رصد مي كند، مي خواستم چند نكته را متذكر شوم.

نكته اول: بنده به عنوان يك سني مذهب شافعي اعلام مي كنم كه آئين وهابيت به هيچ وجه شباهت با اهل سنت نداشته و ندارد.

سيد بزرگوار به جد و عمامه شما كه منسوب است به پيامبر (صلي الله عليه وآله) و به تمام مقدسات اديان ديگر قسم كه مجسمه بودا و بت، بت پرستان هندي مي ارزد به آئين وهابيت.

چهره منحوس وهابيت آبرويي براي اسلام و اهل سنت و جماعت نگذاشته است،.

بيننده گان محترم، شبكه هاي وهابي كارشان تفرقه گرايي و دفاع از نواصب است.

بنده به قرآن كه بر قلب پيامبر (صلي اله عليه وآله) نازل شد قسم مي خورم كه از اهل سنت مي باشم و هيچ انگيزه براي كذب و افتراء ندارم و اعلام مي كنم كه واعجبا گربه زاهد شده است.

وهابيت كه در تاريخ ثابت كرده است كه سايه اهل بيت را با تير مي زند؛ حالا چه شده است كه حامي اهل بيت شده است؟

بنده اعلام مي كنم اين يك تاكتيك و ترفند است براي به انحراف كشيدن شيعه و سني.

نكته بعدي اين است اين ملا زاده از روزي كه از مادرش افتاده است چيزي به جز اهانت و فحاشي ياد نگرفته است و فرق اين آقا با يك دلقك سيرك در چيست كه يك شب عمامه سياه و يك شب عمامه سفيد و سبز مي زند و يك وقت كروات مي زند و يك وقت هم كت و شلوار تنش مي كند و كاري اين مرتيكه به جايي رسيده است كه به ساحت بزرگان ما مثل خميني كبير اهانت مي كند.

بنده سني هستم و تعصب نسبت به عمر، ابو بكر و عثمان دارم؛ اما اعلام مي كنم كه ما كه هرچي در اين سرزمين داريم مديون خميني هستيم.

امثال ملازاده، حيدري و هاشم زهي اگر قبل از انقلاب به اروپا مي رفتند آن ها را به عنوان يك حيوان به مسلمين و اين ها نگاه مي كردند و خميني به ما عزت و شرف داد.

استاد قزويني:

آقاي اويسي شما حرف هاي ما را مي زنيد؛ لذا با شبكه هاي وهابي تماس بگيرد؛ تا نگويند كه شيعه هستيد و خودتان را زياد ناراحت نكنيد؛ چون بعضي ها يتشكل به اشكال مختلفه حتي كلب و الخنزير در مي آيند.

اين حرف آقاي اويسي تنها و اولين حرف نيست؛ بلكه بزرگان اهل سنت؛ مثل امام سبكي و ابن حجر هيثمي خيلي تندتر از حرف هاي ايشان درباره وهابيت حرف زده اند و علماء بزرگ اردن؛ مثل آقاي سقاف مي گويد: وهابيت پيروي امام ضال و مضل هستند و شبهه نيست كه ابن تيميه منافق، گمراه و گمراه گر است و يا دكتر احمد طيب كه رئيس الازهر و چشم اهل سنت به ايشان دوخته شده است مي گويد: اين ها خوارج عصر ما هستند؛ لذا آقاي اويسي همان عبارت ابن حجرهيثمي و دكتر احمد طيب و... را بيان كرده است نه اينكه شق القمر كرد باشد.

بيننده: آقا فرهاد از قزوين

بنده عرض سلام و شب بخير دارم و ان شاء الله در پناه خداوند هميشه موفق باشيد.

مي خواستم خدمت حاج آقا بگويم كه چرا ما به دورغ اين قدر سعي در تطهير اين اهل سنت كه مي خواهند به راه با طل شان ادامه بدهند داريم و اگر همه اهل سنت وهابي نيستند؛ پس چرا اين مراد زهي كه به قول شما وهابي نيست و چند مدت قبل در شبكه ولايت آمده بود حرف هاي حيدري را كه در شبكه ضاله كلمه مي گويد نفي و رد نمي كند؛ چرا بيانيه و اطلاعيه در قبال ترور مولوي سربازي ندادند، به نظر بنده اين ها به خاطر تقيه يك سري حرف هايي مي زنند.

سؤال اصلي بنده اين است كه دين مگر براي رستگاري ما نيامده است و ما بايد چگونه از آن استفاده كنيم و بحث هايي مثل توسل، شفاعت و مسائل فروع كه مطرح مي شود، مشكل اساسي ما نيست؛ بلكه بزرگ ترين و اساسي ترين مشكل ما با اهل سنت در مورد برداشت ما از آيه اطعيو الله والرسول و اولي الامر منكم مي باشد، اين ها مي گويد: مراد از اولي الامر فرماندهان مي باشد؛ مگر مي شود خداوند بگويد كه شما از هركسي اطاعت كنيد رستگار مي شويد و اين ها اگر كمي منطقي فكر كنند كار درست مي شود.

استاد قزويني:

البته نظر شان در مورد مولوي مراد زهي به نظر من وارد نيست؛ چون ايشان روش هاي كه شبكه هاي وهابي دارند را كاملاً رد مي كنند.

بيش از سي چهل تن از مولوي هاي تراز اول سيستان و بلوچستان ترورهايي كه در سيستان و بلوچستان واقع شده اند، به ويژه قضيه حوزه خواهران شاه جمال را محكوم كردند و كار عبد المالك ريگي را ضد ديني و ضد قرآني دانسته اند و سر فرصت فرمايشات مولوي عبد الحميد و مولوي مفتي قاسم محمد كه محكوم كردند اين ها را پخش خواهيم كرد.

ما يك مشكل با وهابيت داريم كه بحث ترور و تكفير مي باشد و يك مشكل فكري و علمي با اهل سنت داريم.

ما نمي گويم كه هيچ مشكل با اهل سنت نداريم؛ بلكه تفكر يك عزيز سني با شيعه متفاوت است و مشكلي كه با اهل سنت داريم با گفتگوي علماء بايد حل شود و اگر لازم شد كه يك مناظره علمي در شبكه باشد، ما استقبال مي كنيم و در آينده مقدمات اين كار دارد فراهم مي كنيم.

بيننده: آقا محمد از كرمان (اهل سنت)

بنده عرض سلام و خسته نباشيد دارم خدمت شما و يك سؤال داشتم از محضر شما كه مي خواستم بپرسم.

ما در حمد نماز مي گويم اياك نعبد و اياك نستعين؛ پس چطور به حرم امام رضا (عليه السلام ) مي روند و مي گويند: امام رضا (عليه السلام ) شفا مي دهد و در گوشه كنار ايران بارگاه به اسم ابو الفضل درست مي كنيم.

استاد قزويني:

بنده از خدمت شما سؤال مي كنم لطفاً جواب بدهيد، ما در آيات متعدد داريم مثلاً

وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَي الْخَاشِعِينَ (/البقره 45 ) (كمك بجوييد به نماز و روزه )

آيا با «اياك نعبد و اياك نستعين» منافات ندارد؟

بيننده:

ندارد؛ چون پرستش فقط مال خداوند است و مي خواستم بدانم شما قائل به زيارتگاهي كه در ايران است و به دورش طواف مي كنيد و مگر طواف مخصوص خانه خدا نيست و قتي به حرم امام رضا (عليه السلام) مي روند سجده مي كند.

آيا چرخيدن دور مقبره طواف محسوب مي شود يا خير؟

استاد قزويني:

شما خودتان ديديد كه عالمي در حرم امام رضا (عليه السلام) سجده كند؟

اين ها مي افتند مي بوسند نه سجده، بوسيدن چه اشكالي دارد؟

چرخيدن دور ضريح ولي خدا، هيچ اشكالي ندارد، از طرفي كسي دور ضريح امام رضا (عليه السلام) طواف نمي كند و اگر اين طور هست؛ پس اهل سنت كه به حرم پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) مي روند، همه طواف مي كنند.

بيننده: صميمي از كرج

خدمت شما آقاي محسني و آيت الله قزويني سيد بزرگوار عرض سلام دارم و تشكر مي كنم از بر نامه بسيار خوب امشب شما كه با بيانات رهبري و امام راحل (ره) ما را عطر آگين ساختيد.

بنده كامل متوجه نشدم آيا ريگي وهابي بود؟

عرض ديگري ندارم و از خداوند مي خواهم كه به آبروي مادرتان به همه ما آبرو بدهند.

استاد قزويني:

بله عبد المالك ريگي از سركرده هاي وهابي بوده است.

بيننده: آقا هاشم از تربت جام (اهل سنت)

با سلام و خدمت شما بنده مي خواستم با سند بدانم، قرآن خالق است يا مخلوق؟

ما با دانشجويان بحث داشتيم كه اين حديث را امام حنبل گفته است.

استاد قزويني:

به فرموده امام رضا (عليه السلام) قرآن نه خالق است و نه مخلوق؛ بلكه كلام خداوند مي باشد.

قضيه خلق قرآن مفصل است كه باعث شد ده ها نفر از علماء را به خاطرش شكنجه كنند و خود احمد حنبل و ابو حنيفه در اين رابطه مصيبت هايي ديدند و اين قضيه را حكومت ها درست كرد بودند؛ تا علماء را به جان هم بيندازند و از سياست هاي حكومت بني عباس لعنت الله عليهم بود تا علماء اهل سنت را از مسائل حكومتي دور نگهدارند.

بيننده: سركار خانم سالم زاده

بر نامه نور، الله ياري، و صفا اين ها اسمي اسلام دارند؛ اما بر عليه اسلام صحبت مي كنند و چهره اسلام را به سياهي كشانده اند و به اهل سنت زنگ مي زنند و با آن ها مناظره مي كنند.

استاد قزويني:

خداوند به شما جزاي خير بدهد و مرحبا به ناصرنا.

بيننده: آقاي اشجع از اصفهان

سلام عرض مي كنم خدمت جناب عالي و دكتر قزويني.

بنده زنگ زدم تا به اين اهل تسنن يك مطلب بگويم كه شما برود سر قبر قادر گيلاني و ابو حنفيه كه اهل سنت چگونه در آنجا خودشان را به خاك مي مالند و به شال حضرت قدس قسم مي خورند و اين ها را رها كرديد و زيارت أئمه (عليهم السلام) براي شما پيراهن عثمان شده است.

چرا تير در چشم خودتان را نمي بيند؛ اما مو در چشم مردم پيدا مي كنيد.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها