2024 April 25 - پنج شنبه 06 ارديبهشت 1403
مطالبه فدك توسط حضرت زهرا (س)
کد مطلب: ٥٣٨٥ تاریخ انتشار: ٠٧ ارديبهشت ١٣٩١ تعداد بازدید: 6237
حبل المتین » عمومی
مطالبه فدك توسط حضرت زهرا (س)

جایگاه حضرت زهرا - مطالبه فدک توسط حضرت و امتناع ابوبکر از بازگرداندن
حبل المتين 91/02/07

بسم الله الرحمن الرحيم

تاريخ: 07 / 02 / 91

مجري :

بعد از مطالبه صريح حضرت زهرا سلام الله عليها برخورد أبوبكر با اين قضيه چگونه بوده است ؟

استاد قزويني :

در رابطه با قضيه فدك همان طور كه عزيزمان اشاره كردند ما هم در حبل المتين گذشته و هم در قضاوت با شما مداركي مستند و صحيح از منابع أهل سنّت نقل كرديم كه فدك ملك شخصي پيغمبر اكرم بود و پيغمبر او را به زهرا سلام الله عليها بخشيدند و زهرا سلام الله عليها هم آن را از خليفه اول مطالبه كرد ولي ايشان گفت :

نحن معاشر الأنبياء لا نورث ما تركناه صدقة

اگر فرصتي شود در رابطه با اين روايت هم صحبت مي كنم ، بعيد مي دانم برسيم كه آيا اصلاً اين روايت مي تواند صحيح باشد يا نه ؟ با روح قرآن هم خواني دارد يا ضديت دارد . اصلاً با يك روايت مي شود قرآن را تخصيص داد يا نه ؟

خود بزرگان أهل سنّت اينجا به چالش افتادند و هر كدام يك سخني گفتند و ديگران او را رد كردند ، اگر دوستان به سايت ولي عصر مراجعه كنند ما در آنجا يك مقاله مفصلي داريم حدود 50 -60 صفحه كه گمان كنم حق مطلب اداء شده است .

واما اينكه بعد از مطالبه فدك جناب خليفه چه گفتند من چند متني را از منابع أهل سنّت خيلي فشرده و خلاصه عرض مي كنم و بعد به سؤالات اساسي كه جناب آقاي محسني مي خواهند بپرسند و بعد هم دوستان عزيز بيننده اگر محور سؤال ها همين قضيه باشد به نظرم خيلي بهتر خواهد بود :

جناب بلاذري ، احمد بن يحيي بن جابر است از اعيان قرن 3 هجري ، متوفي 279 هجري است ؛ يعني در حقيقت معاصر با جناب بخاري و مسلم بود و همچنين معاصر بود با إبن ماجه قزويني و أبي داوود سجستاني ، ايشان در كتاب فتوح البلدان ج 1 ص 44 كه در آنجا دارد كه :

ان فاطمة رضي الله عنها قالت لأبي بكرالصديق رضي الله عنه

أعطني فدك

حضرت زهرا سلام الله عليها به أبوبكر گفت فدك را به من بده

فقد جعلها رسول الله صلي الله عليه وسلم لي

پيغمبر فدك را ملك من قرار داده

فسألها البينة

أبوبكر گفت فاطمه اگر پيغمبر به تو داده ، شاهد هم داري يا نداري ؟

فتوح البلدان - أحمد بن يحيي بن جابر ( البلاذري ) - ج 1- ص 35

جناب ياقوت حموي در معجم البلدان خود در ج 4 ص 238 ايشان هم در آنجا دارد كه :

قالت فاطمة رضي الله عنها : إن رسول الله ، صلي الله عليه وسلم ، نحلنيها

فاطمه به أبوبكر گفت كه پيغمبر اين را به من نحله كرده و بذل كرده

فقال أبو بكر رضي الله عنه : أريد لذلك شهودا

من براي اين شاهد مي خواهم . اگر پيغمبر اين را به تو بذل و نحله كرده شاهد بياور

معجم البلدان- ج 4- ص 238

من به همين مورد با توجه به مطالبي هم كه از صحيح بخاري نقل كرديم در جلسه گذشته كه خود حضرت زهرا سلام الله عليها مي آيد از أبوبكر مطالبه مي كند فدك را كه أبوبكر مي گويد پيامبر صلي الله عليه و آله فرموده :

لا نورث

بسنده مي كنم ، اصلاً بحث فدك و ارث نيست بلكه بحث بذل پيغمبر به زهراي مرضيه است .

مجري :

حاج آقا در لابه لاي صحبت هاي شما يك سؤال ديگر هم به وجود آمد و اون اينكه وقتي حضرت درخواست كردند كه فدك را به من بده و خليفه اول گفتند كه شاهد بياور ، أبوبكر از كسي شاهد مي خواهد كه تنها يادگار پيامبر صلي الله عليه و آله است و بعد اينكه عبارات مختلفي در كتب أهل سنّت است كه :

قال رسول اللَّهِ فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ

مسند أحمد بن حنبل- ج 3- ص 180

خوب آيا اينها با هم مخالفت ندارد كه أبوبكر به كسي كه تا اين حد شناخته شده است بگويد شاهد بياور كه پيغمبر اين را داده است .

استاد قزويني :

بينندگان عزيز من اصلاً به عنوان يك بيننده سني نه به عنوان شيعه مي خواهم مطرح كنم .

ببينيد خود جناب مسلم در صحيحش ج 7 ص 130 حديث 6414 در رابطه با نزول آيه تطهير و از خود عايشه هم نقل مي كند كه پيغمبر اون عبا را بر روي اميرالمؤمنين عليه السلام و حضرت زهرا سلام الله عليها و امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام كشيد و فرمود :

إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا

سوره احزاب- آيه 33

از اين آقايان كارشناسان جاهل و بي خبر يا معاند و مخالف كه شعار مي دهند كه چرا شما مي گوييد آيه تطهير و آيات تطهير نمي گوييد ؟ والله من نمي دانم انسان اين درد را به كجا ببرد ؟ باشد بر اين نفاقتان كه انشاالله در محكمه عدل الهي خصيم شما حضرت زهرا سلام الله عليها خواهد بود ، اين صحيح مسلم است و از آيه 28 ، 29 ، 30 ، 31 ، 32 فقط اين آيه را آورده . پيغمبر اكرم عبا را كشيد روي آنها و فرمود :

إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا

نه آيه 31 ، 32 را خواند و نه آيه 34 را ، شما اعتراضتان به شخص پيغمبر است و اين نهايت وقاحت و بي حيايي شما را مي رساند و بيش از اين فكر نمي كنم باشد .

اينكه مي گوييد شيعه ها چرا فقط اين آيه را مي خوانند ؟ خوب پيامبر صلي الله عليه و آله هم همين را خوانده . ما نزديك به 70 روايت از منابع أهل سنّت داريم كه اين مطلب در حق آيه 33 فقط است و نه 32 نه 31 نه 34 بلكه در حق اين اهل بيت و اين 4 نفر نازل شده است .

شما يك روايت از عايشه بياوريد ، از حفصه بياوريد كه بگويند كه اين آيه در حق ما هم نازل شده .

ما اين را مطرح مي كنيم كه رسول اعظم در حق حضرت زهرا سلام الله عليها آيه تطهير مي خواند يعني :

إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا

حالا إذهاب رجس به هر معني كه بگيريد شما ، إراده را به هر معني بگيريد ، تطهير را به هر معني بگيريد ، حداقل صداقت حضرت زهرا سلام الله عليها ثابت است يا نه ؟ وثاقت حضرت زهرا سلام الله عليها ثابت است يا نه ؟ شما اگر همچين عبارتي در رابطه با يك راوي داشته باشيد اون راوي را ثقه مي دانيد يا نه ؟

خود ألباني هم مي آيد مي گويد كه اين روايتي كه اين قضيه در حق اين 4 نفر نازل شده صحيح است و جالب اين است كه خود جناب ترمذي مي گويد :

وهو أحسن شئ روي في هذا الباب

سنن ترمذي- ج 5- ص 361

بهترين چيزي كه در حق اهل بيت نازل شده همين روايتي است كه تخصيص داده آيه تطهير را به اين 4 نفر و نه به غير اينها . روايت هم از ام سلمه است و نگفته كه اين آيه در حق من هم نازل شده و من هم رفتم زير عباء .

جناب مسلم به صراحت نقل مي كند براينكه اين آيه تطهير شامل ديگر زنان پيغمبر نمي شود . خوب آقايان بگويند كه صحيح مسلم اشتباه كرده است .

زيد بن أرقم كه صحابي است و معصوم نبوده آقا گويا آسمان تركيده و فقط كارشناسان شبكه نفاق به عنوان معصوم از آسمان به زمين آمدند ، مسلم مطلبي را بگويد گير مي كنند مي گويند معصوم نبوده اشتباه كرده ، زيد بن أرقم اشتباه كرده ، علماي شيعه اشتباه كردند و اگر از علماي أهل سنّت هم بياوريم مي گويند كه اشتباه كردند .

مجري :

خود زنان پيغمبر هم ادعا نكردند .

استاد قزويني :

علي ايّ حالٍ اين مشكل اينجاست كه اين آقايان هر كجا كه گير مي كنند يك برچسب مي زنند كه ايشان اشتباه كردند معصوم كه نبوده ، آقا شما معصومي ؟ شما راست مي گويي ؟ از كجا معلوم شما دروغ نمي گويي ؟ حداقل در طول اين 1 سال بيش از 300 - 400 تا از دروغ هاي شما را ما بر ملاء كرديم ، يعني حداقل اگر در رابطه به يك نفر 2 مورد دروغ ثابت شود از درجه اعتبار ساقط مي شود و حرف او بي اعتبار است ولي شما ماشاالله سنگ پاي قزوين را هم گفتيد زكّي و از رو هم نمي رويد ، نمي دانم چكار بايد كرد كه انشاالله اون لبه تيز شمشير فرزند اميرالمؤمنين عليه السلام قمر بني هاشم بايد تكليف شما را روشن كند ، و فردا هم انشاالله حضرت ولي عصر(ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) ظهور كند خواهيد ديد كه با شما منافقين ، معاندين ، دشمنان اهل بيت ، نواصب و به تعبير شيخ الأزهر خوارج عصر چه خواهد كرد ، اين يك نكته .

نكته دوم آيه مباهله ، پيغمبر مي خواهد با نصاراي نجران براي اثبات نبوتش و براي حقانيت رسالتش به مباهله برود

قل تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ

سوره آل عمران- آيه 61

شما بفرماييد ( و نسائنا و نسائكم) چه كسي را برده ؟ عايشه نبود ، ام سلمه نبود ، حفصه نبود ، همسر عثمان يا ام كلثوم نبود ، چرا فقط حضرت زهرا سلام الله عليها انتخاب شد براي اين كار ؟ اين را خود آقاي مسلم نقل مي كند و جزو كتب درجه 3 و 4 هم نيست .

مراجعه بفرماييد و ببينيد آيا اين قضيه درست است يا نه ؟ وقتي آيه :

قل تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ

دَعَا رسول اللَّهِ عَلِيًّا وَفَاطِمَةَ وَحَسَنًا وَحُسَيْنًا فقال اللهم هَؤُلَاءِ أَهْلِي

صحيح مسلم- ج 4- ص 1871

اين 4 نفر بود . زهراي مرضيه براي اثبات نبوت پيامبر صلي الله عليه و آله رفته ، كار كوچكي نيست ، براي اثبات حقانيت رسالت نبي مكرم رفته ، خود إبن كثير دمشقي هم در تفسيرش ج 1 ص 379 مي گويد :

كه مراد از نسائنا فاطمه است

حاكم نيشابوري هم گفته :

صحيح علي شرط مسلم

اين عبارت آقاي إبن كثير است و من اصلاً سراغ حاكم هم نمي روم .

پس اين عمل جناب خليفه مخالف قرآن است مخالف سنت است ، شما ببينيد و مراجعه كنيد كتب روايي را ، اصلاً من مي خواهم به نام سني مطرح كنم . در كتابهاي روايي ما أهل سنّت :

روايت هم از عايشه است كه مي گويد :

ما رايت أفضل من فاطمه غير أبيها

من أفضل از فاطمه غير از پيغمبر در عمرم نديدم

بعد آقاي هيثمي مي گويد :

رواه الطبراني في الأوسط وأبو يعلي إلا أنها قالت ما رأيت أحدا قط أصدق من فاطمة ورجالهما رجال الصحيح

من هرگز صادق تر و راستگوتر از فاطمه نديدم

المعجم الأوسط- ج 3- ص 137 برمبناي الجامع الكبير

مجمع الزوائد- ج 9- ص 201

إبن حجر مي گويد : اين روايت صحيح است

علي شرط الشيخين

شرط صحيح بخاري و مسلم هم هست .

كتاب الإصابة- ج 8- ص 264

روايت هم از عايشه است كه مي گويد :

ما رأيت أحدا قط أصدق من فاطمة

من هرگز فردي راستگو تر از زهرا سلام الله عليها نديدم ، خوب اگر اين طوري لالايي بلديم پس چرا خوابمان نمي برد ؟ آيا با اين عبارتي كه خود عايشه دارد كه صادق تر از زهرا سلام الله عليها نديدم اون وقت از اين فرد بيّنه بخواهد ؟ آيا اين خلاف نيست ؟ يا در جاي ديگر باز عايشه مي گويد :

ما رأيت أحدا من خلق الله أشبه برسول الله صلي الله عليه وآله دينا ولا جلسة ولا مشية من فاطمة

المعجم الأوسط - الطبراني - ج 4- ص 242

از نظر دين و ديانت من شبيه تر از زهرا سلام الله عليها به پيغمبر نديدم

يا در صحيح بخاري كه پيغمبر مي گويد :

أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قال فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي

صحيح بخاري- ج 3- ص 1361

فاطمه پاره تن من است

خوب آقا شما بفرماييد در حق رقيّه ، امّ كلثوم ، زن عثمان گفته ؟ يا در حق زينب زن أبي العاص گفته ؟ در حق ابراهيم پسرش گفته ؟ طيّب و طاهر گفته ؟ قاسم گفته ؟ در حق كدام گفته ؟ آيا اين كه پيغمبر مي گويد :

فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي

فاطمه پاره تن من است ، نمي خواهد شعار بدهد بلكه مي خواهد يك حقيقتي را براي مردم اثبات كند .

جالب اين است كه آقاي آلوسي وهّابي متوفي 1270 در كتاب روح المعاني يك تعبير زيبايي دارد و مي گويد :

آنچه كه من عقيده دارم اين است كه فاطمه زهرا سلام الله عليها أفضل زنان گذشته و آينده است .

أن فاطمة البتول أفضل النساء المتقدمات والمتأخرات من حيث إنها بضعة رسول الله صلي الله عليه وسلم

به خاطر اينكه پاره تن پيامبر صلي الله عليه و آله است

بل ومن حيثيات أخر أيضاً

و از حيث هاي ديگر هم .

بعد جالب اين است كه مي گويد :

و هذا سائغ علي القول بنبوة مريم أيضاً

تفسير الآلوسي - الآلوسي - ج 3- ص 155

مي گويد حتي اگر ما معتقد باشيم حضرت مريم پيغمبر بوده اختلاف است ميان أهل سنّت كه مريم پيغمبر بوده يا نه ؟ ما كاري نداريم . مي گويد اگر معتقد باشم كه حضرت مريم پيغمبر هم بوده باز هم پاره تن پيغمبر بودن زهرا سلام الله عليها دليل بر أفضليت زهراي مرضيه بر حضرت مريم است . چرا ؟

عبارت را نگاه كنيد كه يك عبارت حماسي دارد من اين را 2 - 3 بار تكرار مي كنم ، متاسفانه فرصت نكردم اينها را پاور پوينت كنم من چون در اين 2 - 3 روز سرمان شلوغ بود و جلساتي داشتيم در تهران دانشگاه علوم پزشكي و واقعا اگر 1 روز به مسافرت مي رويم تا 3 -4 روز تركش ها و تبعات مسافرت است و به خاطر اين ديسك كمر و ...

جمله زيبايي دارد آلوسي ، من از بينندگان عزيز و حتي برادران أهل سنّت و طلبه ها فضلا اساتيد تقاضا دارم كه اگر قلم دستشان است اين عبارت را بنويسند ، اين عبارت :

يليق ان يكتب بالنور علي خدود الحور

اين بايد با نور بر گونه هاي حوريان بهشتي نوشته شود

با طلا بايد نوشته شود و كلمه حقي است كه اززبان آلوسي در آمده كه مي گويد :

إذ البضعية من روح الوجود وسيد كل موجود لا أراها تقابل بشئ ؟

پاره تن روح هستي و سيد كائنات با هيچ چيز برابري نمي كند

ببينيد چقدر زيباست

وأين الثريا من يد المتناول ؟

كو دستاني كه به ستاره ثريا برسد ؟

زهرا سلام الله عليها همانند ستاره ثريا و دستهاي بشري از رسيدن به آنجا عاجز است

روح المعاني- ج 3- ص 155

خوب شما ببينيد أبوبكر از اين بزرگوار كه آلوسي در مورد او اين چنين مي گويد بيّنه مي خواهد ، از او شاهد مي خواهد ، اين نكته سوم .

نكته چهارم :

عمل أبوبكر با عمل سيره پيامبر صلي الله عليه و آله هم مخالف است ، عبدالله عمر مي گويد : اول ماه رمضان بنا بود باشد نمي دانستيم آيا آخر شعبان است يا اول رمضان ، من رفتم پيش پيغمبر شهادت دادم كه يا رسول الله من ماه را ديدم :

فصام و أمر الناس بصيامه

پيغمبر هم خودشان روزه گرفت و هم به مسلمانان دستور داد روزه بگيريد

صحيح إبن حبان- ج 8- ص 231

خوب پيغمبر اكرم به گفتار يك نفر به نام عبدالله عمر يك امر عبادي مسلّم مثل روزه را تثبيت كرد . آيا تقاضاي فدك به اندازه يك روزه ماه رمضان نيست كه با گفتن يك نفر مسأله تثبيت شود ؟

وهمين قضيه را جناب نسائي در سنن خود ج 4 ص 132 از يك اعرابي قبول مي كند و جالب اينجاست آقاي خزيمة ذو الشهادتين مراجعه كنيد به كتب تاريخي و روايي ، مثل العصابه إبن حجر ، الاستيعاب إبن عبد البر ، اسد الغابه إبن أثير ، ببينند كه قضيه اينكه آقاي خزيمة بن ثابت را ذوالشهادتين خواندند يعني صاحب دو شهادت چيست .

يك فرد يهودي آمد نزد رسول الله كه يا رسول الله شما به من بدهكاري چرا بدهي خود را نمي دهي ؟

پيامبر صلي الله عليه و آله گفت من بدهي را دادم ، مرد گفت شاهد شما كيست ؟ پيغمبر اكرم نگاه كرد به صحابه كه آيا كسي شهادت مي دهد ، آقاي خزيمة بن ثابت برگشت گفت : بله يا رسول الله من شهادت مي دهم كه شما بدهي خود را به اين يهودي پرداخت كرده ايد . گفت :

كيف تشهد بذلك وأنت لم تحضرنا ولم تعلم ذلك

با اينكه نمي داني و در پرداخت بدهي حاضر نبودي چطور داري شهادت مي دهي ؟

ببيننيد عبارت اين آقا به پيامبر صلي الله عليه و آله چه است : گفت :

فقال يا رسول الله نحن نصدقك في الوحي من السماء

ما تو را بر وحي آسماني تصديق مي كنيم ، شما وقتي مي گوييد خداوند اين چنين گفته مي گوييم درست است ،

فلا نصدقك في قضاء دين يهودي

چگونه براي پرداخت يك وام تو را تصديق نكنيم و شهادت به صداقت شما ندهيم ؟ ما بر امر وحي تو را صادق مي دانيم و هر چه مي گويي مي گوييم سمعاً و طاعتاً ، ولي براي پرداخت يك مقدار پول به يك يهودي تو را تصديق نكنيم ؟

فأنفذ شهادته وسماه ذا الشهادتين

پيغمبر اكرم شهادتش را پذيرفت و او را به عنوان ذو الشهادتين قبول كرد

آقايان مراجعه كنند كتب متعدد اين قضيه را نقل كرده است :

الوافي بالوفيات- ج 13- ص 192

الإصابه ترجمه آقاي خزيمة بن ثابت

إبن عبدالبر در الاستيعاب

همه آقايان نقل كردند ، من گمانم اين قضيه به قدري قطعي است در كتب فقهي و اصولي به عنوان يك برنامه آمده ، من يك سؤالي دارم و اميدوارم عزيزان أهل سنّت كه مي خواهند امشب تماس بگيرند يك جوابي به اين سؤال هم بدهند ، ما از اين آقايان و كارشناسان منافق انتظار جواب دادن نداريم و جوابشان هم ارزش ندارد چون به قدري دروغ گفتند كه از اعتبار خارج شدند .

آقاي بخاري در صحيح خود روايتي آورده است و اين روايت هم قابل انكار نيست چرا كه أصح الكتب بعد القرآن است ، مي گويد وقتي كه اموال بيت المال از بحرين آمد أبوبكر دستور داد جار بكشند و فرياد كنند كه هركس از پيغمبر طلب دارد يا پيامبر صلي الله عليه و آله به او وعده دارد بيايد وعده اش را من بپردازم .

من كان له عند النبي صلي الله عليه وسلم عدة أو دين فليأتنا

جابر بن عبدالله انصاري مي گويد من رفتم و گفتم كه پيامبر صلي الله عليه و آله به من قول داده بود اگر اموالي از بحرين بيايد به تو پرداخت مي كنم

فحثا لي حثية

آقاي أبوبكر يك بخشي از اين بيت المال را به من داد ، ظاهر قضيه اين است كه طلا يا نقره اي آمده بود از اموال نقدي

فعددتها فإذا هي خمسمائة

آن را شمردم 500 دينار شد

وقال خذ مثليها

نه تنها اين 500 دينار بلكه دو برابرش را هم بگير شما ، يعني اگر پيغمبر به تو 500 دينار قول داده بود من به تو 1000 دينار مي دهم

صحيح بخاري- ج 3- ص 58- حديث 4383

ما سؤال مي كنيم : جابر مي آيد و مي گويد پيامبر صلي الله عليه و آله به من همچين وعده اي داده پس چرا أبوبكر نگفته است كه شاهد و بيّنه بياور، نه تنها 500 دينار 2 برابر هم داد مگر بيت المال نيست ؟

آيا زهراي مرضيه پاره تن رسول الله ارزشش از جابر كمتر است ؟ من تقاضا دارم از دوستان كه شروح بخاري را بروند و ببينند ، غوغاست در آنجا غوغا ، يعني اوج مظلوميت زهرا سلام الله عليها همين جا مشخص است .

جناب إبن حجر عسقلاني در شرح صحيح بخاري مي گويد :

وفيه قبول خبر الواحد العدل من الصحابة ولو جر ذلك نفعا لنفسه

اين روايت دلالت مي كند كه خبر واحد عادل سخنش قبول است ، يعني اگر يك صحابه بيايد ادعا بكند ادعايش قبول است

ولو جر ذلك نفعا لنفسه

و لو اينكه اين ادعا يك منفعتي هم به طرف خود بكشاند ، مي گويد اگر صحابه يك ادعايي كرد و ادعاي مالي هم بود و به نفع خودش هم بود اين ادعا قبول است چرا ؟

لان أبا بكر لم يلتمس من جابر شاهدا علي صحة دعواه

فتح الباري - إبن حجر - ج 4- ص 389

به اين خاطر كه آقاي أبوبكر از جابر شاهدي براي ادعاي خود نخواسته است .

يك بام و دو هوا يعني چه ؟

آقاي كرماني شرحي دارد بر بخاري آقايان خوب دقت كنند ، از امام طحاوي نقل مي كند ، امام طحاوي هم مورد قبول تمام مذاهب أهل سنّت حتي وهّابي ها است :

و اما تصديق أبي بكر جابرا في دعوي

اينكه أبوبكر ادعاي جابر را پذيرفت در اينجا و پول به جابر داد

فلقوله صلي الله عليه و آله و سلم من كذب علي متعمدا فليتبوأ مقعده من النار

براي اينكه پيامبراكرم فرموده بود هركسي به من دروغ بگويد جايگاهش در جهنم آماده است

مسند أحمد - الإمام أحمد بن حنبل - ج 2- ص 413

فهو وعيد

و اين وعده آتش جهنم است و هركس دروغ به پيغمبر ببندد يعني اگر پيامبر صلي الله عليه و آله وعده نداده است و بگويد وعده داده است

ولا يظنّ بأن مثله يقدم عليه

گمان نمي رود هرگز كه جابر به پيامبر صلي الله عليه و آله دروغ بگويد

شرح الكرماني علي البخاري - ج10 - ص 125

يعني جابر

ولا يظن ان يقدم عليه

ولي فاطمه

يظن ؟

آيا اين درد نيست ؟ اين مصيبت نيست ؟ جناب آقاي كرماني تو كه اين طور لالايي بلدي چرا خوابت نمي آيد ؟ در رابطه با قضيه حضرت زهرا سلام الله عليها كه مي آيد و مي گويد پيامبر صلي الله عليه و آله به من بخشيده يعني :

يظن بانّ فاطمة تكذب علي رسول الله

دروغ مي گويد حضرت زهرا سلام الله عليها ؟ ولي جابر دروغ نمي گويد ؟

آقاي عيني مي گويد : اينكه أبوبكر از جابر شاهد نخواست اين به خاطر اين است كه خداي عالم در حق صحابه گفته است :

كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ

شما بهترين امّت هستيد

سوره آل عمران - آيه 110

بعد مي گويد :

فمثل جابر إن لم يكن من خير أمّة فمن يكون؟

عمدة القاري - ج 12 - ص 121

اگر جابر صحابي از خير امّت نباشد چه كسي مي خواهد خير امّت باشد ؟ آقاي عيني فرداي قيامت در محكمه عدل الهي چه جوابي داري ؟ اگر از تو سؤال كنند كه گفتيد جابر اگر خير امّت نباشد كه مي تواند باشد ولي نسبت به حضرت زهرا سلام الله عليها ، نه لازم نيست ، اگر كسي نسبت به حضرت زهرا سلام الله عليها بگويد خير امّت نيست اشكالي ندارد . خيلي عجيب است ، من اينها را مي گويم و مي سوزم و قلبم آتش مي گيرد ، مي گويد اگر جابر خير امّت نباشد مصداق آيه 110 آل عمران نباشد چه كسي مي تواند باشد ؟ ولي حضرت زهرا سلام الله عليها آمد گفت :

أعطني فدك ، فقد جعلها رسول الله صلي الله عليه وسلم لي . فسألها البينة

فتوح البلدان- ج 1- ص 35

و بعد أبوبكر از حضرت زهرا سلام الله عليها شاهد مي خواهد آيا حضرت زهرا سلام الله عليها خير امّت نبود ؟ بعد مي گويد پيغمبر فرمود :

فلقوله صلي الله عليه و آله و سلم من كذب علي متعمدا فليتبوأ مقعده من النار

فلا يظن ذلك لمسلم

يك مسلمان گمان نمي رود كه ادعاي دروغ به پيغمبر ببنندد و قول دروغ از او نقل كند

فضلا عن صحابي

تا چه رسد يك صحابي مثل جابر ، خوب پس حضرت زهرا سلام الله عليها يك مسلمان هم نبود كه أبوبكر از او بيّنه خواسته است آقاي عيني ؟

فلا يظن ذلك لمسلم

به مسلماني انسان گمان نمي برد كه بيايد و به پيغمبر دروغ ببندد مثلا پيغمبر فدك را داده است و أبوبكر غصب كرده بعد زهراي مرضيه آمده گفته پيامبر صلي الله عليه و آله به من فدك را داده است

فضلا عن صحابي

عمدة القاري - ج 6 - ص 12 و 120

اينها درد هايي بود كه ما مطرح كرديم و اميدواريم عزيزان أهل سنّت يك تلنگري به ذهنشان بخورد و از خواب بيدار شوند اين حضراتي كه برنامه خيانت در گزارش هاي تاريخ را پخش مي كنند اي كاش اين مطالب را هم مطرح كنند ، يا رويشان نمي شود مطرح كنند ، ببيند چه طوري ماست مالي مي كنند . حداقل اين را مطرح كنند و جواب بدهند ، از دوستان عزيز كه زنگ مي زنند به جاي فحاشي و حرف هاي نادرست گفتن و خودشان را بي آبرو كردن اينها را سؤال كنند كه يك همچين قضيه اي در كتب ما هست جواب شما چيست ؟ فلاني اين را سؤال كرده .

يا از قول من هم سؤال نكنيد چون كه از عكس من هم مي ترسند و حتي از اسم ما هم فردا بترسند ، حداقل بگويند يك انساني سؤال كرده كه اين قضايا هست و طبق اين روايات أبوبكر از حضرت زهرا سلام الله عليها شاهد خواسته است و از طرف ديگر أبوبكر از آقاي جابر شاهد نخواسته است . شارحين صحيح بخاري هم اين چنين گفتند .

مجري :

خيلي ممنون حاج آقا دردي به درد هاي ما اضافه كرديد و اين چنين كه شما فرموديد بايد مصيبت حضرت علي را كه در اين شب ها بيشتر هم مي شود ببينيم كه چگونه است و فقط بايد در وصف اين بزرگوار گفت :

صبر در مقابل تو زانو زده گفت : يا رب اين چه كوهي است

حالا ما هم بايد بگوييم يا اميرالمؤمنين عليه السلام چقدر طاقت ؟ چقدر غم ؟

سؤال بعد اين است كه چه كساني آمدند و شهادت دادند كه فدك براي حضرت زهرا سلام الله عليها است؟

استاد قزويني :

باز هم اينجا دردي بر دردها افزوده مي شود و يك سوز ديگري بر دل هاي شيعه و حتي من معتقدم أهل سنّتي كه نسبت به اهل بيت و مخصوصا نسبت به حضرت زهرا سلام الله عليها ارادت دارند گمان نمي كنم در آنها هم تحمل باشد ، اين را يكي از بزرگان أهل سنّت به نام بلاذري و ديگران آوردند :

قالت فاطمه لأبي بكر ان رسول الله جعل لي فدك

زهراي مرضيه به أبوبكر گفت پيغمبر فدك را ملك من كرده است

فاعطني اياه

به من بده فدك را

فشهد لها علي بن أبيطالب

علي آمد شهادت داد

فسألها شاهداً آخر

گفت : علي يك نفر است يك شاهد ديگر هم بياور

واقعا بايد گفت مظلوميت اهل بيت از در و ديوار اين جان هستي مي بارد

فتوح البلدان بلاذري - ج 1 - ص 44

الخراج و صنايع الكتابي قدامة بن جعفر از اعيان قرن 4 هجري متوفي 337 هجري مراجه بفرماييد - ج 1 - ص 259

جناب حموي در معجم البلدان - ج 4 - ص 239

از طرف ديگر ام ايمن و رباح صحابه پيامبر صلي الله عليه و آله آمدند و شهادت دادند ، فاطمه آمد

ان فاطمه قالت لأبي بكر اعطني فدك فقد جعلها رسول الله لي فسالها البيّنه

از زهرا سلام الله عليها شاهد خواست

فجائت بأم أيمن و رباح مولي النبي

ام ايمن آمد و رباح غلام پيامبر صلي الله عليه و آله كه بعداً عرض خواهيم كرد كه ام ايمن خيلي جايگاه ويژه اي دارد و جزو كساني است كه در خانه پيامبر صلي الله عليه و آله بوده و دايه فرزندان پيامبر صلي الله عليه و آله بوده

فشهدا لها بذلك

آمدند شهادت دادند ، علي كه قبلا شهادت داد بعد آمد رباح كه صحابي پيامبر صلي الله عليه و آله است شهادت داد ، ام ايمن شهادت داد ، أبوبكر گفت كه :

قد علمت يا بنت رسول الله إن هذا الأمر لا تجوز فيه إلا شهادة رجل وامرأتين

خودت مي داني كه يا بايد 2 تا مرد بيايد شهادت بدهد يا يك مرد و 2 زن

فتوح البلدان - ج 1 - ص 44

معجم البلدان - ج 4 - ص 270

وفاء الوفاء باخبار المصطفي - ج 3 - ص 995

فخر رازي در تفسير كبيرش - ج 29 - ص 284

تاريخ المدينه المنوره - ج 1 - ص 199

إبن حجر هيثمي در الصواعق المحرقه چاپ جديد بيروت - ج 1 - ص 157

سرخسي از علما و فقهاي بزرگ احناف در ميبسوطش - ج 12 - ص 30

علي شهادت داد ، ام ايمن شهادت داد ، رباح شهادت داد

عضدالدين إيجي در المواقف - ج 3 - ص 608

سيد جرجاني در شرح مواقف - ج 8 - ص 356

إبن حجر هيثمي در الصواعق المحرقة - ج 1 - ص 93

آقاي حلبي در سيره حلبيه اش - ج 3 - ص 488

اين قضيه را آورده اند كه حضرت علي بن أبي طالب شهادت داد ، حضرت حسن عليه السلام شهادت داد و حضرت حسين عليه السلام هم شهادت داد ، علي به اين خاطر كه شوهر توست قبول نمي كنيم ، حسن و حسين عليهم السلام هم فرزندان تو هستند قبول نمي كنيم

خدايا آدم چكار كند ؟ شهادت علي بايد رد شود ؟ شهادت حسنين عليهم السلام كه خود شما آورديد كه :

الحسن والحسين سيدا شباب أهل الجنة وأبوهما خير منهما

المستدرك علي الصحيحين - ج 3 - ص 182

است بايد رد شود ؟ حسن و حسين عليهم السلام در آيه تطهير و مباهله هستند ، آيا اينها بايد رد شوند ؟ مگر درباره علي بن أبيطالب پيغمبر نفرمود :

علي مع الحق و الحق مع علي و لن يفترقا حتي يرد علي الحوض

علي با حق است و حق با علي

تاريخ بغداد - ج 14 - ص 322

آقاي هيثمي هم مي گويد اين روايت صحيح است

مجمع الزوائد - ج 7 - ص 235

يا به قول شما :

علي مع القرآن و القرآن مع علي

خوب اين را هم كه آقاي حاكم نيشابوري به صراحت مي گويد :

هذا حديث صحيح

مستدرك حاكم نيشابوري - ج 3 - ص 124

آيا رد شهادت علي ، رد شهادت حسن و حسين عليهم السلام ، رد شهادت رباح صحابه پيامبر صلي الله عليه و آله ، رد شهادت ام ايمن كه پيغمبر اكرم شهادت داد كه ام ايمن اهل بهشت است .

من فقط يك جمله اي از فاطمه زهرا سلام الله عليها در خطبه فدكيه را بگويم و بعد در خدمت بينندگان عزيز باشم .

بيش از اين چيزي بلد نيستيم بگوييم :

حضرت زهرا سلام الله عليها در پايان خطبه اش در مسجد خطاب به أبوبكر و مهاجرين و انصار گفت : باشد در جلوي چشم شما مهاجرين و انصار حق من زهرا سلام الله عليها را نابود كردند و يك نفر از شما از من حمايت نكرد ، أبوبكر فرزندان تو اگر بميرند از تو ارث مي برند ولي فرزندان پيامبر صلي الله عليه و آله نبايد ارث ببرند ؟ آيا من و پيامبر صلي الله عليه و آله از 2 ملت هستيم ؟ پيامبر صلي الله عليه و آله مسلمان است و من يهودي هستم ؟ مرتد شدم كه نمي توانم ارث ببرم ؟ بعد فرمود :

فنعم الحكم الله ، والزعيم محمد ، والموعد القيامة ، وعند الساعة يخسر المبطلون

شرح نهج البلاغة - ج 16 - ص 124

جناب أبوبكر وعده گاه ما قيامت ، داور خداوند ، رهبري محكمه هم به عهده پيامبر صلي الله عليه و آله است ، بهترين داور در اين قضيه خداست ، قاضي هم پيامبر اكرم و وعده ما قيامت ، اونجاست كه باطل سرايان خسارت خواهند ديد .

در خدمت بينندگان عزيز هستيم .

بيننده : دهقان از يزد

حاج آقاي قزويني من يه مطلبي را دارم ، من هم يك بار زنگ زدم به شبكه كلمه ولي جواب ندادند ، يك سؤال از آقاي سجودي كردم در مورد ماجراي سقيفه و اون شورايي كه اتفاق افتاد چه كساني بودند و چه كساني راي دادند به خلافت أبوبكر.

آقاي سجودي گفت كه يك انقلابي كردند و تا آخرش هم رفتند ، باز دوباره زنگ زدم كه جواب بدهم؛ ولي وصل نكردند انقلاب زماني است كه مردم در يك شرايط بدي بوده باشند و از آن سير شده باشند آيا زمان پيامبر صلي الله عليه و آله شرايط بد بوده است ؟ كه خلفا بيايند و انقلاب كنند .

حالا من مي خواهم در رابطه با فدك بپرسم اونها كه وصل نمي كنند حداقل از شبكه شما صداي ما را بشنوند ، اگر فدك حق فاطمه زهرا سلام الله عليها نبود؛ پس چرا خليفه اول اون را به فاطمه پس داد و عمر بن خطاب نامه را پاره كرد ؟ اگر واقعا حق فاطمه نبود، چرا هي مي دادند و پس مي گرفتند ؟ اين سؤال من است . زنده باشيد .

بيننده : ميري از چابهار (أهل سنّت)

سه تا سؤال داشتم مي خواستم كه جوابش را بدهيد من از زبان خود آيت الله قزويني شنيدم كه مي گفتند كه حضرت عمر حضرت علي را تهديد كرده است كه اگر دخترت را به من ندهي مي روم 2 تا شاهد دروغين مي آورم و دستور مي دهم كه دستت را قطع كنند بعد به حضرت عباس واگذار مي كند . سؤال من اين است كه چطور شده است كه حضرت عمر قاتل باشد اين همه درگيري و نزاع با خاندان حضرت علي داشته است چطور رويش شده كه اين درخواست را بكند ؟ و اينكه حضرت علي چطور دخترش را به همچين شخصي مي دهد ؟ اين براي من سؤال است .

مسأله دوم اينكه : اين شبكه شما شبكه اي است كه صاحب او يك آيت الله است و مجري او هم حجة الاسلام است من اين انتظار را دارم كه كساني كه به اين شبكه مي آيند ما بدانيم كه اين آقا كيست و كارش چه است من خوب نيست كه اسمش را بگويم ولي فقط اين را مي گويم كه اين آقاي لاشاري در شأن اين شبكه كه نيست هيچ در شان خود من هم نيست ، فقط از او اين سؤال را كنيد كه اين ماشين پرايد را از كجا آورده و چه كسي به او داده ؟

استاد قزويني :

ايشان آمد خودش را معرفي كرد كه من فلان منطقه هستم ، استاد مدرسه هستم ، چند تا كتاب تاليف كردم

بيننده :

به پاس احترام به اين شبكه و مسلمانان چه تشيع و چه اهل تسنن خدا شاهده من هيچ گونه حساسيتي ندارم به هيچ عنوان كاري هم ندارم چرا كه در عقل من نمي گنجد و اطلاعات و سوادش را ندارم .

استاد قزويني :

شما قطعاً كه قرآن مي خوانيد ؟

بيننده :

قرآن را زمان نوجواني 2-3 جزء را خواندم چرا دروغ بگم .

استاد قزويني:

يعني ترجمه قرآن را كه مي توانيد بخوانيد ؟

بيننده :

بله ترجمه اش را مي توانم و سواد دارم

استاد قزويني:

سوره هود آيه 78 برداريد ببينيد كه حضرت لوط پيامبر است و به كفار كه رذل ترين اخلاق بشريت را داشتند يعني ببخشيد همجنس باز بودند مي گويد :

يَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ

به جاي اينكه برويد دنبال همجنس بازي من حاضرم دخترانم را به عقد شما در بياورم

نمي دانم پيام من را گرفتيد يا نه ؟

شما مي آييد و قداست و عصمت حضرت علي و همه چيز را زير سؤال مي برد

بيننده :

حاج آقا در جامعه اي كه الان من و شما داريم زندگي مي كنيم حالا چه تشيع و چه تسنن اگر همچين مسائلي پيش بيايد چه جوابي مي دهيم ؟

استاد قزويني:

پيغمبر اكرم دخترش زينب را به ازدواج إبن ابي العاص كافر در آورد و اين آقا در جنگ بدر جزء اسراي بدر هم بوده ، آيا اشكال بر پيامبر صلي الله عليه و آله است ؟ دختر ديگرش رقيه را عروس أبولهب كرد يعني به عتبة بن أبولهب تزويج كرد ، ام كلثوم را به عتيبة بن أبولهب تزويج كرد و هر 2 كافر بودند كه البته بعد از اينكه طلاق دادند به عقد عثمان در آورد . ببينيد اين قضايا واضح است . بنده خودم در يكي از شهرهايي كه بودم نقل مي كردند حتي به قطع كه يك نفر آدم شروري بود در منطقه و سنش هم حدود 40 -45 بود و من حتي به منزلش هم رفتم ، ايشان مي آيد به يك بنده خدايي كه دختر 14 ساله داشته مي گويد كه بايد دخترت را به من بدهي و اگر به من دختر ندهي شب مي آيم و گردنت را مي زنم و سرت را مي برم ، اين بنده خدا هم از ترس دختر داد و الان هم 4-5 تا بچه دارد ، اين چيزي است كه من به چشم خودم ديدم در منطقه قزوين .

بيننده :

سؤال من همين بود دست شما درد نكند حاج آقا

بيننده : صحرايي از اسلامشهر

حاج آقاي قزويني به شما 2 تا مثال مي توان زد يكي مالك أشتر زمان و يكي هم أبوذر زمان

استاد قزويني:

خيلي ممنون ما اگر بنا باشد يك سرباز دست و پا چلفتي امام زمان باشيم و به گفته اميرالمؤمنين عليه السلام اگر قبولمان بكنند كلاه خود را به عرش مي اندازيم

بيننده :

ما كه چهره شما را مي بينيم روحيه مان زنده مي شود

استاد قزويني:

خيلي ممنون

بيننده :

عرضي داشتم خدمت شما كه جدا اين شبكه هاي وهّابيت را من پيگيري مي كنم حقيقتي كه امروز دارد اتفاق مي افتد اينها كتمان مي كنند يعني دروغگويي اينها در اين زمان رسانه و اينكه حقيقت را كتمان مي كنند .

سؤال بعد هم اينكه چند روز قبل يه بحثي شنيدم كه گفتند پرونده كربلا را به 124 هزار پيامبر و حتي به خود پيامبر صلي الله عليه و آله ما ، به حضرت علي پيشنهاد دادند و هيچ كس قبول نكرد ولي به امام حسين پيشنهاد دادند و ايشان قبول كردند با شرايطي كه در اين ماجرا شراكت داشته باشد ، با توجه به اينكه من رد كردم كه شايد اين روايت كاذبي باشد .

استاد قزويني :

در كتاب جناب آقاي شيخ جعفرشوشتري اين مطالب را آورده و بنده هم در پاورقي در اين تحقيق جديدش يك اشاره اي داشتم و اينها مادامي كه يك سند صحيح نداشته باشد ما نمي توانيم مطرح كنيم ، اينها به صورت حماسي و روضه خواني شايد بخورد ولي در يك شبكه اي كه ما مدعي هستيم و شعار مي دهيم كه حرفمان منطقي و مستدل و مستند است و هر روايتي را كه از كتب شيعه و سني مي آوريم تلاش مي كنيم كه روايت هاي صحيح بياوريم يا مستفيض حداقل ، ولذا بيان كردن اين مطالب را در رسانه هاي جهاني بنده صلاح نمي دانم .

بيننده :

اتفاقا من با توجه به اينكه داشتيم بحث مي كرديم من گفتم شايد نويسنده خطايي كرده باشد

استاد قزويني :

احسنت . بايد قداست انبيا و پيامبر بايد حفظ شود چرا كه امام حسين عليه السلام هر چه كه دارد از پيامبر صلي الله عليه و آله دارد ، امام حسين عليه السلام منهاي پيامبر صلي الله عليه و آله هيچي نيست ، علي منهاي پيامبر صلي الله عليه و آله هيچي نيست ، زهراي منهاي پيامبر صلي الله عليه و آله هيچي نيست ، يعني تمامي اينها هرچه دارند از وجود مقدس نبي مكرم دارند ، اميرالمؤمنيني كه أفضل از امام حسين است مي گويد :

انا عبد من عبيد محمد

من يك بنده اي از بندگان رسول اكرم هستم

الكافي - الشيخ الكليني - ج 1 - ص 90

ولذا فرض بگيريم ما بخواهيم امام حسن و امام حسين عليهم السلام را بالا ببريم ، زهراي مرضيه را بالا ببريم ، اميرالمؤمنين عليه السلام را بايد لحاظ كنيم اون طبقه بندي ها و اون مراحل كمالاتي كه است اينها را ما لحاظ بكنيم و بعد بياييم در رابطه با فضائل بزرگان سخن بگوييم . متشكرم از آقاي صحرايي كه باعث شد من يك نكته مهم و ظريف را بيان كردم .

مجري :

دوستاني كه از خارج از كشور مي خواهند تماس بگيرند شماره مخصوص كه براي آنان هست را تماس بگيرند و همچنين كساني كه مي خواهند از زبان انگليسي استفاده كنند هم مي توانند از قسمت تنظيمات زبان دستگاه ، زبان را انگليسي كنند .

استاد قزويني :

واقعا دوستان از خارج از كشور خيلي گلايه مي كنند كه مي گويند ما هر وقت مي خواهيم تماس بگيريم تا بياييم اين كدها را بگيريم بينندگان ايراني كليه خط ها را اشغال كردند و لذا ما با اينكه خيلي زحمت هم بود و به اين خاطر كه در اين منطقه ما كافه هاي مخابرات اصلاً جا ندارد و ما به صورت راديويي از منطقه ديگر خطي را انتقال داديم به اين طرف مخصوص برادران عزيز و بزرگوار و خواهران گرامي خارج از كشور كه شماره اش 7841023 الي 24 است .

بيننده : ياسا از آلمان

اتفاقا من مي خواستم كه خدمت شما عرض كنم كه من خيلي راحت توانستم اين شماره شما را بگيرم در دفعه دوم و با برخورد خوب كارمندان آنجا مواجه شدم و خيلي راحت دارم با شما صحبت مي كنم . من معلم قرآن ، عربي ، رياضي و انگليسي هستم و در آلمان تدريس مي كنم در شهري چسپيده به دورتموند ، و اين شبكه شما و شبكه هاي ديگر شيعه واقعا نعمتي است براي ما چرا كه در شهر ما متاسفانه شيعه نيست و از صحبت هاي شما كه در واقع براي ما مانند يك دانشگاه مي ماند استفاده مي كنيم و تحصيل مي كنيم دراين دانشگاه و هم به ما اميد و دل گرمي مي دهد و اين دردي كه همه ما شيعيان در دل داريم اين را يك مقدار تخفيف مي دهد و من مي خواستم خدمت جناب آقاي قزويني عرض كنم كه ايشان فرمودند چه بايد بكنيم ما ؟

من بايد در جواب ايشان بگويم كه ما بايد صبر كنيم همان روشي كه اهل بيت پيش گرفتند ما هم بايد پيش بگيريم و بايد صبر كنيم و چاره ديگري نيست و انشاالله خداوند اين قدرت را به ما بدهد كه بتوانيم در برابر اين مصيبت هاي بزرگ صبر كنيم و بيشتر دعا كنيم و انشاالله خداوند هرچه زودتر تعجيل در فرج آقا امام زمان عنايت كند .

خيلي ممنون بازم تشكر مي كنم .

استاد قزويني :

همان طور كه پيامبر صلي الله عليه و آله به آل ياسر گفت :

صبرا آل ياسر فان موعدكم الجنة

المجموع - النووي - ج 1- ص 285

ولي خوب صبر كردن يك چيز است برادر بزرگوار و اينكه ما امروز بايد از حق مسلم اهل بيت دفاع كنيم و صداي مظلوميت اهل بيت را به گوش مردم در جاي جاي جهان برسانيم اين رسالت ما است امروز و هركسي در هر كجاي دنيا هست ، حتي اگر پيش زن و بچه اش است اگر از حقايق و مظلوميت اهل بيت نگويد فرداي قيامت قطعاً مسئول است ، با اين هجمه هاي گسترده اي كه امروز نسبت به مباني شيعه است و فرهنگ اهل بيت را دارند زير سؤال مي برند مسئوليتي بسيار سنگين داريم چون دشمنان مي خواهند فرهنگ اهل بيت از صحنه تاريخ حذف شود و اين ناله ها و فرياد هاي عزيزان شيعه است كه مي تواند اين فرهنگ را در جامعه بيمه كند و به گوش نسل هاي آينده برساند .

بيننده : محمدي از سنندج ( أهل سنّت )

آقاي دكتر يك خواهش از شما دارم كه تو را به مقدساتي كه مي پرستيد حديث صحيح مسلم و بخاري كه در مورد اين است كه :

كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا

صحيح مسلم - ج 3 - ص 1378

اين حديث را كامل براي بينندگان خود بخوانيد ، در اين حديث كلا در مورد قضيه فدك و اينكه پيغمبر ارث مي گذارد يا نه ، و قضيه اينكه حضرت علي و حضرت عباس گواهي مي دهند كه پيامبر صلي الله عليه و آله ارث مي گذارد يا نمي گذارد . اين حديث را يك خواهش دارم كاملا و كلا بخوانيد . و كلا معلوم مي شود كه قضيه فدك چه بوده و قضيه اينكه پامبر ارث مي گذارد يا نه كاملا براي همه روشن مي شود .

استاد قزويني :

خوب شما بگوييد كدام قسمتش را بخوانيم چرا كه روايت 4 - 5 صفحه است ، و اگر ما بخواهيم از اول تا آخر بخوانيم نيم ساعت طول مي كشد .

بيننده :

حالا در اين برنامه نشد در برنامه بعد بخوانيد و يك برنامه اي را اختصاص بدهيد به همين كه اين حديث را كلا با تمام راويانش را بگوييد كه مورد ثقه اند يا نه و حديث صحيح است يا نه .

استاد قزويني :

اينكه بخواهيم بگوييم حديث صحيح است يا نه اين روايت در صحيح مسلم آمده است و اين روايت ديگر سند نمي خواهد .

بيننده :

خوب سند هيچ ، ولي اگر روايت را كامل بخوانيد قضيه فدك و قضيه اينكه حضرت علي و عباس گواهي مي دهند كه اين روايت كه أبوبكر از پيامبر صلي الله عليه و آله گفته است كه ما ارث نمي گذاريم كاملا روشن مي شود .

استاد قزويني :

والله ما اين را چندين بار خوانديم و آقايان گفتند كه چرا قسمت قبل از (آثما غادرا) را كه عباس مي آيد و مي گويد :

اقض بيني و بين هذا الغادر

اين را چرا نمي خوانيد ؟ گفتم اگر هم همچين چيزي هم بخوانيم به ضرر شماست ، چون دراين روايت عباس به اميرالمؤمنين عليه السلام كه خليفه چهارم است نسبت (آثما غادراً) مي دهد و اضافه قول عباس حجت نيست ، ولي اميرالمؤمنيني كه جناب عمر مي گويد :

فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا

مي گويد رأي علي اين بود كه آقاي أبوبكر در اينكه گفته پيغمبر ارث نمي گذارد دروغ مي گويد ، گناه كار است ، حيله گر است .

بيننده :

من كاري به (كاذبا آثما خائنا) ندارم ، بقيه سؤال هايي كه ازشون مي پرسد در مورد ارث و ميراثي كه حضرت فاطمه ادعا مي كنند ، در مورد اين مگر سؤالاتي نمي كند ؟

استاد قزويني :

اين روايت در مورد حضرت زهرا سلام الله عليها چيزي ندارد .

بيننده :

نه نه نه ، اگر كل حديث را بخوانيد كه حضرت عمر از حضرت علي و عباس اين سؤالات را مي پرسد و اين حديث ها را هم مي پرسد و آنها جواب هايي مي دهند . من منظورم از اين حديث كلمه (غادرا) نيست ، منظورم اون سؤالاتي است كه حضرت عمر از حضرت علي و عباس مي پرسد ، من مي خواستم كه اين حديث را كامل بخوانيد به خاطر سؤالات عمر .

استاد قزويني:

اگر شما مي دانيد عبارتش را بخوانيد تا ما هم استفاده كنيم .

بيننده :

من والله نه كتاب جلوي رويم هست و نه اينكه دسترسي به كتاب داشته باشم .

استاد قزويني :

چشم ما انشاالله سر يك فرصتي 15-10 سطر قبل از آثما كاذبا و 15 - 10 سطر بعد از آن را مي خوانيم

بيننده :

نه نه كل حديث را

استاد قزويني :

حديث حدود 8-7 صفحه است .

بيننده :

نه احتمالا 2 يا 3 صفحه است .

استاد قزويني :

خوب 2 صفحه صحيح بخاري كم نيست

بيننده :

الان حداقل خلاصه اش را كه مي توانيد بدون اينكه اون قسمت حذف شود يك خلاصه اي را براي بينندگان بخوانيد كه سؤالاتي كه از آنها مي پرسند و جوابهايي كه حضرت علي و عباس داده اند . و از نظر راوي و سند هم مشكلي ندارد چرا كه در معتبر ترين كتب أهل سنّت است . فقط از اين نظر كه اين سؤالات را كه از آنها پرسيدند آنها چه جوابي دادند مهم است و در اين روايت بحث فدك و روايت پيامبر صلي الله عليه و آله مشخص مي شود .

بيننده : نظري از ايتاليا

خدا را شكر الحمدلله كه شيعه هستم نسل در نسل ، بر منكرش هم لعنت ، حاج آقا خدمت شما عرضي داشتم :

در روايت است كه پيامبراكرم فرموده است كه : از ما نيست مسلماني كه همسايه اش شب گرسنه بخواند

استاد قزويني :

من أصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم

هداية الأمة إلي أحكام الأئمة ( ع ) - الحر العاملي - ج 5 - ص 601

علل الشرايع ( فارسي ) - الشيخ الصدوق ( مترجم : مسترحمي ) - ص 131

بيننده :

حاج آقا نكته اي را مي خواستم بگويم اينكه در خبر ها آمده است كه شيعيان افغاني را مورد اذيت و آزار قرار مي دهند برادران ايراني ما ، حاج آقا درست است كه اين برادران ما غريب هستند ، مي گويند كه در مازندران افغاني ها را راه نمي دهند و بيرون مي كنند و در اصفهان يك پاركي است و در روز 13 فروردين اجازه ندادند كه در آن تفريح كنند ، حاج آقا آيا اين كار درست است از لحاظ شرعي ؟

استاد قزويني :

ببينيد الان ما حداقل 1ميليون و 500هزار مهاجر افغاني در ايران داريم و فقط در استان خراسان ما 450 هزار مهاجر افغاني است . در اسلام و شيعه مرز نداريم ، ايران ، افغانستان ، پاكستان ، اروپا و آمريكا و آسيا معني ندارد اصلاً و ابداً ، ولي شما اين را هم در نظر داشته باشيد كه الان در خود ايران آمار كساني كه بيكار هستند و آمار كساني كه زير فقر شديد دارند زندگي مي كنند و طرف ديگر هم عزيزان افغاني كه تشريف مي آورند اينجا و انتظار دارند بر اينكه در رابطه با اشتغال و امثال اين حكومت ايراني ها را كنار بزند و اون ها را مقدم بدارد و اگر اين انتظار باشد ، من به نظرم انتظار بجايي نيست .

بيننده :

حاج آقا من عذر مي خواهم حرف شما را قطع مي كنم ، يه همچين چيزي نيست . الان برادران ايراني ما هستند كه يارانه مي گيرند

استاد قزويني :

نه نه اصلاً تحقير كاملا محكوم است و ما رسماً اينجا عرض مي كنيم كه هر ايراني بخواهد به برادر افغاني يا به برادر هندي يا به برادر پاكستاني بخواهد با نظر حقارت نگاه كند از دين بيرون مي رود و فردا از شفاعت پيامبر صلي الله عليه و آل محروم خواهد شد ، اصلاً به طور كلي تحقير كردن ديگران خداي عالم در دنيا مكافاتش مي كند و مي گويد :

هركس برادر ديني اش را تحقير بكند خدا او را مفتضح مي كند و لو در درون خانه اش هم باشد .

بيننده : اميري از زاهدان

من 3 - 2 تا گلايه دارم از حاج آقا دارم ، و اون اينكه آيا ايشان مي توانند يك كشور اسلامي را تكفير كنند ؟ و به يك كشور اسلامي لقب كفر بدهند .

استاد قزويني :

نه كشور اسلامي را هيچ كس حق ندارد كشور كفر خطاب كند .

بيننده :

متاسفانه يك ماه قبل گفتيد كه فلاني در كشور كفر نشسته است و من گمان كردم كه شما به ملا زاده اي گفتيد كه در لندن است ولي بعد متوجه شدم كه مورد خطاب شما آقاي حيدري است كه در عربستان زندگي مي كند و شما گفتيد كه ايشان در كشور كفر نشسته است و من جا خوردم .

استاد قزويني :

نه نه اصلاً و ابدا و اگر همچين تعبيري از من صورت گرفته است و من گفته باشم همين جا عذر مي خواهم ، پوزش مي طلبم و استغفار مي كنم .

بيننده :

چند وقت قبل هم خطاب به آقاي سجودي گفتيد كه ايشان مست كرده است و نشأ شده است و بعد به خلفاي راشدين هم توهين كرديد شما .

استاد قزويني :

مثلا چه اهانتي اين را بفرماييد شما ؟

بيننده :

اينكه آقاي سجودي مست كرده و نشأ كرده اند و همين طوري شراب را مي خورد اما جناب خليفه آب هم قاطي مي كرده است ولي اين آقا آب قاطي نكرده است ، بالاخره نبايد در يك شبكه جهاني همچين تعبيراتي را به خليفه اسلام بيان كرد .

استاد قزويني :

من متوجه شدم چه مي گوييد شما ، در منابع معتبر أهل سنّت و آقايان هم خودشان نقل كردند كه جناب خليفه نبيذي كه نووي مي گويد كه همان شراب است را مي خورده و جريان اين است كه يك شخصي آمد و از كوزه خليفه از اين شراب خورد و خليفه به او حدّ زد بعد به خليفه اعتراض كردند كه چرا شما به ايشان حد شراب مي زنيد ؟ گفت براي اينكه ايشان آمد و مست شد و من به خاطر اينكه شراب خورده او را حدّ نزدم بلكه به اين خاطر حدّ زدم كه ايشان مست شده اند

شما قطعاً اهل مطالعه هستيد مراجعه كنيد به كتاب آقاي إبن ابي شيبة استاد آقاي بخاري :

تعبيرش اين است كه فردي آمد از همان ظرفي كه جناب خليفه دوم نبيذ گذاشته بود در آن

فشرب منها فسكر

از همان ظرف آقاي خليفه خورد و مست شد

فضربه عمر الحد

عمر به او حد زد

فقال له : إنما شربت من قربتك

آقاي عمر من از همان كوزه يا مشك تو خوردم

فقال له عمر : إنما جلدناك لسكرك .

من اگر تو را شلاق زدم نه به خاطر اينكه نبيذ خوردي بلكه به اين خاطر كه مست كرده اي

المصنف - ج 6 - ص 502

و آقايان ديگر هم اين قضايا را نقل كرده اند و اين اگر بد است خوب آقايان چرا نقل كرده اند؟ و اگر خوب است چرا به ما اعتراض مي كنيد ؟ ما هم در بسته گفتيم و بنا نبود كه اين قضايا را باز كنيم و شما ما را مجبور كرديد كه عين روايت را براي دوستان بيننده نشان دهيم . و ما براي خلفاي أهل سنّت و مقدسات أهل سنّت احترام قائليم و اهانت به مقدسات اينها را گناه نا بخشودني مي دانيم ولي اينكه از كتابهاي خودشان بخواهيم نقل كنيم ما اين را اهانت نمي دانيم .

بيننده : خانم صفايي از تهران

من به كرّات با شبكه كلمه تماس مي گيرم ولي يا تلفن را رد مي كنند و يا بعد از 50-40 دقيقه پشت خط نگه داشتن قطع مي كنند و يا اگر هم وصل كنند اجازه سخن گفتن به آن گونه اي كه مي خواهيم حرف دلمان را بيان كنيم اجازه نمي دهند و من امشب پيام خودم را به وسيله شبكه شبكه جاني ولايت به گوش دست اندركاران و كارشناسان شبكه كلمه در چند نكته ابلاغ مي كنم :

بسم الله الرحمن الرحيم

جناب آقاي هاشمي شما همواره از تقليد مراجع عظام به عنوان يك كار نادرست و خلاف شرع و ميمون صفت تعبير مي كنيد بفرماييد كه غير از شما وهّابيان نظر آقايان و علماي أهل سنّت در رابطه با تقليد چيست ؟ آيا حنفي ها از أبوحنيفه كه 1300 سال است از دنيا رفته تقليد نمي كنند ؟ و شافعي ها از محمد بن ادريس شافعي و مالكي ها از مالك تقليد نمي كنند ؟ اصلاً بفرماييد كه چرا به حنفي ها حنفي و به مالكي ها مالكي و به شافعي ها شافعي مي گويند ؟ شايد هم نظر شما اين است كه اگر يك سني از عالم خود تقليد كند عين سنت است و اگر شيعه از عالم خود تقليد كند عين بدعت است ؟ اين يك بام و دو هوا تا كي ؟ آيا احساس نمي كنيد كه امروز عصر رسانه است ؟ اين چنين حربه ها ديگر تأثيري ندارد كه هيچ ، بلكه تأثير معكوس دارد ، يعني با شنيدن اين همه حمله شما به موضوع تقليد ، قطعاً شيعيان در تقليد خود از علما پا بر جا تر مي شوند ، همان طوري كه حضرت آيت الله مكارم هم فرمودند كه از روزي كه شبكه هاي وهّابي عليه خمس حمله مي كنند مردم به ما بيشتر از گذشته وجوهات شرعي مي دهند .

مطلب دوم :

شب گذشته آقاي فرهاد از قزوين گفتند كه شيعيان مي خواهند در مسجد سني ها انفجار انجام دهند و به گردن أهل سنّت بياندازند البته از آقاي فرهاد كه خود بارها اعتراف كرده و خريّت خود را ثابت كرده و جز فحش و اهانت به علماي شيعه كار ديگري بلد نيست سخن عجيبي نيست ، ولي آنچه كه مهم است ترتيب اثر شما به سخنان ياوه اين فرد جاي تعجب بود و همچنين سخن جناب آقاي خدمتي كه جاي شگفت بود ، جناب آقاي هاشمي و خدمتي اين همه انفجار ها و انتحارها و كشتار شيعيان در ايران و افغانستان و عراق و پاكستان صورت گرفته است و به دنبال آن القاعده و طالبان و سپاه صحابه رسماً مسئوليت اين انفجار ها را به عهده مي گيرند توجيه و پاسخ شما چيست ؟

مطلب سوم :

شب گذشته خانمي به اسم زينب كه فدايي و سينه چاك آقاي ملازاده است و از قزوين تماس گرفته بود و در رابطه با حرم 4 انبيا در قزوين سخناني را بيان داشت و گفت اينها يهودي بودند و از حضرت آية الله حسيني قزويني حقيقت امر را پرسيد ، براي پاسخ به اين سؤالات نيازي نيست از شخصيتي مانند آيت الله قزويني سؤال كنند ، من ديشب چندين بار تماس گرفتم و اگر تلفن من را وصل مي كرديد من پاسخشان را مي دادم ، خانم زينب اگر مقداري به خود زحمت مي داديد و به اينترنت سري مي زديد كاملا پاسخ خود را مي يافتيد كه اين 4 تن از پيامبران بني اسرائيل كه در شهر قزوين مدفون هستند در زمان اصحاب كهف مي زيستند و زمان مرگشان با هم متفاوت بوده ولي يارانشان بعد از دفن اولين پيامبر صلي الله عليه و آله در اين مكان بقيه را هم در همان جا دفن كردند و در شرح حال آنان گفته شده كه اينها پيامبراني بودند كه مژده ميلاد مسيح را از اورشليم به سوي شرق آوردند و من از جناب خدمتي در تعجبم كه به مجرد شنيدن سخن خانم زينب فرمودند كه اين 4 نفر يهودي هستند و مردم قزوين به زيارت اين يهودي ها مي روند ، اولا جناب خدمتي چگونه با تلفن يك نفر شما به يقين رسيديد كه يك همچين قضيه اي در قزوين وجود دارد ؟ و ثانياً فرموديد كه اينها يهودي هستند ، مگر قبل از دين اسلام و قبل از ولادت حضرت مسيح دين يهود دين رسمي و الهي نبود ؟ جنابعالي چگونه اين چنين بي مهابا بازدن برچسب يهودي اين 4 پيامبر صلي الله عليه و آله را زير سؤال برديد ؟

مطلب چهارم :

جناب آقاي خدمتي حضرت عالي با توجه به تماس يكي از بينندگان در رابطه با فتواي امام اعظم أبوحنيفه مبني بر ازدواج با محارم با تندي فرموديد : كه اين فتوي افتراء و تهمت است و گفتيد كه هيچ مدركي در اين مورد نيست ، آيا احتمال نداديد بعد از چندين بار مطالبي را كه بيان فرموديد و در شبكه ولايت خلاف آن ثابت شد و اگر خلاف اين هم ثابت شود براي شخصيت جنابعالي درست نيست ؟ مگر إبن حزم اندلسي كه از فقهاي مشهور أهل سنّت در رابطه با ازدواج با خواهر دختر رضاعي در كتاب المحلي نيامده كه مي نويسد :

وقال أبو حنيفة : لا حد عليه في ذلك كله ولا حد علي من تزوج أمه التي ولدته وإبنته وأخته وجدته وعمته وخالته وبنت أخيه وبنت أخته عالما بقرابتهن منه عالما بتحريمهن عليه ووطئهن كلهن فالولد لاحق به والمهر واجب لهن عليه وليس عليه الا التعزير دون الأربعين فقط

المحلي - ج 11 - ص 253

اگر كسي با مادري كه او را به دنيا آورده و نيز با دختر خواهر ، مادر بزرگ ، عمه ، خاله ، دختر برادر و دختر خواهر خود ازدواج كند؛ در حالي كه مي داند آنها با وي نسبت دارند و نيز مي داند كه اين ازدواج حرام است و در عين حال با آنها نزديكي كند فرزندي كه به دنيا مي آيد به پدرش ملحق مي شود و مهري كه تعيين شده واجب است كه داده شود و فقط شخصي كه اين عمل را انجام داده با كمتر از 40 ضربه شلاق تعزير مي شود.

و همچنين إبن قدامه مقدسي در كتاب المغني ج 9 ص 80 از قول أبو حنيفه نقل مي كند كه ازدواج با محارم حد ندارد و همچنين ماوردي شافعي در كتابش مي نويسد :

قال أبو حنيفة : لو استأجر امرأة ليزني بها أو يستخدمها فوطئها فلا حد علي واحد منهما

الحاوي الكبير في مذهب الامام الشافعي - ج 13 - ص 217

أبوحنيفه گفته است كه اگر كسي زني را اجاره كند كه با او زنا كند يا زني را براي كار در منزل يا محل كار با او نزديكي كند هيچ كدام از آنان حد زده نمي شوند .

جناب آقاي خدمتي در رابطه با زير سؤال بردن شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها گفتند كه شهيد غسل ندارد پس چرا حضرت زهرا سلام الله عليها غسل كرد و يا چرا بعد از شهادت او را غسل دادند ؟

جناب آقاي خدمتي اولاً شهيدي غسل ندارد كه در جبهه جنگ به شهادت رسيده باشد ولي اگر در جبهه مجروح شود و بعد به شهادت برسد غسل او واجب است ، و ثانياً غسل شهادت براي كسي كه در جبهه جنگ هم شهيد مي شود هم مستحب است و ثالثاً غسل كردن حضرت زهرا سلام الله عليها قبل از شهادت خود چه اشكالي دارد ؟ من نمي دانم چگونه جناب عالي سخن مي گوييد و بعد به چالش مي افتيد .

در پايان از جناب آقاي خدمتي و ديگر كارشناسان شبكه كه بارها براي حرمت توسل به سخن حضرت علي در نهج البلاغة كه استناد كرديد كه حضرت فرمودند :

إن أفضل ما توسل به المتوسلون إلي الله سبحانه الإيمان به وبرسوله والجهاد في سبيله

نهج البلاغة - خطب الإمام علي ( ع ) - ج 1 - ص 215

آيا أفضليت چيزي دليل بر حرمت غير أفضل مي كند ؟ اگر اين چنين باشد طبق روايت صحيح بخاري ج 1 ص256 حديث 731 برمبناي جامع الكبير :

أفضل الصَّلَاةِ صَلَاةُ الْمَرْءِ في بَيْتِهِ إلا الْمَكْتُوبَةَ

نماز أفضل يك انسان است نمازي كه در منزل خود مي خواند

بنابراين نمازهاي انساني كه در غير خانه مي خواند بايد باطل باشد .

باز طبق صحيح بخاري ج 2 ص 553 حديث 2784 برمبناي جامع الكبير:

أفضل الْجِهَادِ حَجٌّ مَبْرُورٌ

بهترين جهاد حج مبرور است

بنابراين جهاد و جنگيدن در راه خدا بايد حرام باشد ، از همه مهم تر طبق گفته جناب خليفه دوم در رابطه با نماز تراويح گفتند كه :

والَّتِي يَنامُونَ أفضل مِنَ الَّتِي يَقُومُونَ

عمدة القاري - ج 11 - ص 125

يعني آنهايي كه در شب هاي ماه رمضان اول شب مي خوابند و نماز تراويح را آخر شب مي خوانند أفضل است

پس بنابراين تمام نماز هاي تراويح أهل سنّت كه اول شب مي خواندند باطل است .

ومن تشكر مي كنم از شبكه جهاني ولايت كه اين وقت را در اختيار من قرار دادند ، سپاسگذارم .

استاد قزويني :

ايشان 3-2 هفته يك بار مي آيند روي خط و تلافي همه اين چند هفته را در مي آورند ، ايشان و خانم اسلامي هربار كه مي آيند تلافي مي كنند .

من در مورد اين نكته آخري كه خانم صفايي مطرح كردند ، اينها هرشب اين بحث را دارند كه اميرالمؤمنين عليه السلام در خطبه 110 نهج البلاغه فرموده :

إن أفضل ما توسل به المتوسلون إلي الله سبحانه الإيمان به وبرسوله والجهاد في سبيله

خوب علي گفته كه بهترين توسل ايمان به خدا است و جهاد در راه خدا ، از همان عقيده وهّابي ها است توسل به عمل صالح ، يك نكته را كه خواهرم اشاره كردند و من نمي دانم كه اين آقايان آيا از ادبيات عرب سر در مي آورند يا نه؟ اصلاً كلمه أفضل دلالت نمي كند كه غير او باطل باشد ، بله أفضل توسل ايمان به خدا و جهاد در راه خداست كه انسان بتواند خود را به يك مرحله اي برساند كه با خداي عالم به نزديكي برسد ، بله اگر بنا باشد كه أفضل بودن دليل بر بطلان ديگري باشد خيلي از كارهاي أهل سنّت باطل مي شود ، باز من نكته ديگري را اضافه كنم بر سخنان خانم صفايي ، باز در بخاري ج 3 ص 1025 برمبناي جامع الكبير از پيامبر صلي الله عليه و آله اكرم سؤال مي كنند كه :

يا رَسُولَ اللَّهِ أَيُّ الْعَمَلِ أفضل

كدام يك از عمل ها أفضل است

فرمود :

الصَّلَاةُ علي مِيقَاتِهَا

نماز در وقتش

خوب اين يعني اينكه ديگر عمل ها همه باطل ؟ سؤال كردند :

قلت ثُمَّ أَيٌّ

بعد از اين كدام عمل أفضل است ؟

قال ثُمَّ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ

بعد از او هم احترام به والدين

قلت ثُمَّ أَيٌّ

بعد از اون كدام أفضل است ؟

قال الْجِهَادُ في سَبِيلِ اللَّهِ

ببينيد پيامبراكرم صلي الله عليه و آله مي گويد أفضل نماز اول وقت و بعد أفضل احترام به پدر و مادر و دوباره أفضل جهاد در راه خداست ، پس اين كلمه أفضل دلالت نمي كند كه غير أفضل بدعت است و باطل است ولي اين آقايان هرشب و غالب اوقات كه ته كيسه شان چيزي نمي ماند به خطبه 110 نهج البلاغه استناد مي كند .

*******

خدايا تو را قسمت مي دهيم به آبروي زهراي مرضيه فرج مولاي ما بقية الله الاعظم نزديك نموده و ما را از ياران ويژه آن بزرگوار قرار بده .

اللهم عجل لوليك الفرج.


Share
1 | رضایی رافضی | Germany - Falkenstein | ٢١:٣٦ - ١١ مهر ١٤٠٢ |
تا قیامت از غصه مظلومیت اهل بیت بسوزیم و گریه کنیم،کم هست.قسم میخورم
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها