2024 March 19 - سه شنبه 29 اسفند 1402
حديث غدير و شكايت جيش يمن
کد مطلب: ٥٢٩٧ تاریخ انتشار: ٢٦ آبان ١٣٩٠ تعداد بازدید: 5319
حبل المتین » عمومی
حديث غدير و شكايت جيش يمن

نقد شبهه رفع کدورت جیش یمن علت واقعه غدیر
حبل المتين 90/08/26


بسم الله الرحمن الرحيم

تاريخ: 90/08/26

استاد حسيني قزويني:

طبق روال گذشته بيان مي كنيم كه هدف ما بازگو كردن يك سري حقايق هم براي عزيزان شيعه و هم عزيزان اهل سنت است. ما هر گونه اهانت و جسارت به مقدسات اهل سنت را گناهي بزرگ و نابخشودني مي دانيم و اگر بعضي ها نقل مطالب از كتب اهل سنت را اهانت تلقي كنند، پس اولين اهانت كننده خود علماي اهل سنت هستند كه قطعا عزيزان اهل سنت چنين عقيده و ادعايي را ندارند. در خدمت جناب آقاي محسني بزرگوار هستم.

مجري:

حضرت استاد هندوستان تشريف برده بودند و ما بايد در اين دهه ولايت يك برنامه تبليغي و مطالب خوبي مي داشتيم ولي متأسفانه اين فرصت براي ما فراهم نشد و عزيزان ميزبان در هندوستان قدرتشان بيش تر بود و آن طور كه من شنيدم برنامه خيلي مفصّلي داشتند. ان شاء الله لطف كنيد چند دقيقه اي براي بينندگان عزي زمان گزارش سفر را بدهيد و بعد ان شاء الله وارد بحث بشويم.

استاد حسيني قزويني:

ما خودمان در ايران قول داده بوديم. تهران، اصفهان، قزوين، بجنورد، مشهد، دعوت كرده بودند ولي ديگر دوستان آنجا اصرار داشتند كه وهابيت جديدا فعاليت هاي خيلي گسترده اي را شروع كرده است به طوريكه خود آقاي سديس را فرستاده اند آنجا 3 روز در ايالت هاي مختلف -به قول خودشان مي گفتند- طوفان به پا كرده بود. ولي نه تنها طوفاني نبود بلكه خودش گرفتار گرد و غبار شده بود. ما در دهلي كه پايتخت هندوستان است جلسات متعددي داشتيم هم براي عموم مردم هم آقايان روحانيون. جلسه اي بسيار خوب و عالي بود كه مي گفتند چنين جلسه اي تا به حال در هند برگزار نشده بود و بعد به بعضي از ايالت هاي ديگر رفتيم.

آنجا مركز علمي هند و 7 حوزه علميه بود كه هم براي برادران و هم خواهران طلبه صحبت هايي داشتيم.

الحمد الله برنامه هاي خوبي بود.

يكي از برنامه هاي جالبي كه در آنجا داشتيم، زيارت قبر مرحوم مير حامد حسين هندي بود، در كنار قبر ايشان در مظلوميت اهل بيت و امير المومنين خيلي گريه كردم.

كتاب عبقات الانوار يكي از بزرگ ترين و مفصّل ترين كتاب ها در اثبات ولايت امير المومنين در 20 جلد است حتي الغدير علامه اميني هم بر گرفته از عبقات مير حامد حسين است كه از شخصيت هاي برجسته شيعه است و تاكنون وهابيون 1 صفحه هم جواب بر عبقات نداشته اند.

واقعا براي من يك معنويتي داشت.

اگر بنا باشد من 2 نفر را بخواهم دعا كنم، يكي از آن ها مرحوم مير حامد است، اين بزرگواران بودند كه زمين را هموار كردند كه ما مانور مي دهيم.

ما به مركز علمي ندوة العلما آقايان اهل سنت رفتيم كه هزاران طلبه دارد، آنجا هم جلسات دوستانه اي را با اساتيدشان داشتيم چون آخرين روز ما بود و غروب به دهلي برمي گشتيم حدود 2 ساعت بيشتر وقت نبود، از بخش هاي مختلف ديدن كرديم و خيلي استقبال خوبي داشتند و خيلي گرم و با محبت با ما برخورد كردند و اصرار داشتند كه جلسات ادامه داشته باشد؛ زيرا كم پيش مي آيد كه روزي 5 هزار طلبه در يكجا جمع باشند.

البته افرادي به آنجا رفته بودند و شيطنت هايي هم كرده بودند كه در ايران اجازه نمي دهند ما مسجد بسازيم و در ايران نمي گذارند اهل سنت به حج بروند، ما گفتيم همين امسال نزديك 40 كاروان از اهل سنت رفتند و 100 روحاني كاروان از اهل سنت بوده است و الان ما در داخل كشور براي اهل سنت به ازاي هر100 نفر يك مسجد داريم و حال آن كه براي شيعيان به ازاي هر 1100 نفر يك مسجد داريم.

من نمي خواهم نام ببرم ولي تقاضا داريم از اين شيطنت ها نكنند و اگر چنين كاري كنند، قطعا افرادي كه مانند من به آنجا مي روند و مستند حرف مي زنند، رسوايشان مي كنند.

براي آن ها خيلي جالب بود كه ما مستند صحبت مي كرديم.

ما دست پر رفتيم و برنامه هاي خوبي داشتيم.

مردم هند با اين نعره هايي كه مي كشند، اين نعره هاي حيدري خيلي جالب بود و براي من خيلي تازگي داشت و تا به حال اين چنين قضايايي را نديده بودم.

هر چند سفر ما يك هفته بيشتر نبود ولي خيلي با بركت بود.

بنا شد ان شاء الله با همراهي بعضي از دوستان و اساتيد به هندوستان برويم و قصد داريم برنامه هايي مانند كارگاه ولايت و غدير و آشنايي با شبهات و روش پاسخ را كه در خدمت شما داشتيم، به حول و قوه الهي براي 300 يا 400 نفر از اساتيد حوزه هاي علميه شيعه نيز داشته باشيم.

هند تقريبا 1 ميليارد و 130 يا 140 ميليون نفر جمعيت دارد كه 200 ميليون نفرشان مسلمان هستند و از اين 200 ميليون مسلمان، 40 ميليون شيعه هستند، يعني بيش از نصف جمعيت ايران.

مجري:

يكي از مباحثي كه اين روزها شبكه هاي وهابي خيلي مطرح مي كنند و بر آن سماجت دارند، بحث شكايت سپاه يمن است و ادّعا مي كنند كه قضيه غدير به خاطر اين بود كه پيغمبر مي خواست به مردم نسبت به دوستي امير المومنين تذكر دهد، اين كه گفته اند:

من كنت مولاه فهذا عليّ مولاه.

فضائل الصحابه، ج2، ص572

به خاطر آن قضيه بوده كه مردم و آن كساني كه با امير المومنين بودند آن ها از حضرت علي شكايت كردند و حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله هم فرمود:

لا تشكوا عليا فوالله إنه لأخشن في ذات الله و في سبيل الله .

الكامل في التاريخ، ج2، ص301

اين شبهه بسيار مهمي است.

مي خواستم كه حضرت عالي لطف كنيد جريان غدير و شكايت سپاه يمن را براي ما و بينندگان عزيزمان بطور مفصّل بيان بفرماييد.

استاد حسيني قزويني:

من قبل از اين كه به سوال جناب آقاي محسني اشاره كنم يك مقدمه كوتاهي را در رابطه با امامت امير المومنين سلام الله عليه عرض كنم.

در رابطه با ولايت حضرت علي عليه السلام در قرآن آيه ولايت، آيه اكمال، آيه ابلاغ، آيه مباهله، آيه تطهير، آيه انذار نازل شده است كه هر كدامش مطالب اساسي و مهمي دارد كه در ذيل هر يك از اين آيات ده ها روايت با سند هاي صحيح صادر شده است و اين آقاياني كه مدعي هستند مثلا آيه غار در مورد ابوبكر نازل شده است، اسمي از ابوبكر در آيه غار نيست.

آيه 11 سوره نور كه مدعي هستند در حق عايشه نازل شده است، در آن هم اسمي از عايشه نيامده است، به كمك روايات مي گويند اين آيات در حق اين ها نازل شده است.

در سوره نحل آيه 44 هم به همين مسئله اشاره دارد:

و أنزلنا عليك الذكر لتبيّن للناس ما نزل عليهم.

پيغمبر ما اين قرآن را نازل كرديم تا براي مردم بيان كني آن چه را كه نازل شده است.

اگر واقعا قرآن عموم فهم بود، احتياجي به تبيين پيغمبر نبود.

اينجا هم نگفته است كه

يتلو عليهم.

يا

تتلو عليهم.

مي گويد:

لتبيّن

نمي گويد:

لتتلو

اگر واقعا بنا است ما به كمك روايات، مضمون آيه را بفهميم، در ذيل تك تك اين آيات، روايات اساسي است و همچنين در رابطه با ولايت امام علي عليه السلام در سنّت، حديث ولايت، حديث منزلت، حديث ثقلين، حديث خلافت، حديث غدير، حديث امامت و حديث وصايت بيان شده است كه ما اين ها را به صورت پاورپوينت در آورده ايم.

در رابطه با قضيه غدير حرف زياد داريم: غدير در صحيح مسلم، غدير به روايت ترمذي، غدير به روايت ابن ماجه، علماي اهل سنت و صحت حديث غدير، علماي اهل سنت و تواتر حديث غدير كه مرحوم مير حامد حسين و همچنين علامه اميني 63 نفر از علماي بزرگ اهل سنت را نام برده اند درحالي كه علم به صحت روايت غدير و تواترش داشته اند.

يكي از مواردي كه بايد روي آن كار شود همين بحث غدير و شبهه شكايت جيش يمن است.

در اين رابطه وقتي ما مي گوييم: كارشناسان وهابي بي سواد هستند و بي سوادي خود را به نمايش مي گذارند، آقايان بدشان مي آيد.

مي گوييم آقايان جاهل هستند، بدشان مي آيد، مي گوييم: حداقل برويد مطالعه كنيد و بعد بياييد حرف بزنيد.

همان طوري كه عزيزان ملاحظه مي كنند، چند بحث است مثل مسافرت حضرت علي به يمن براي دعوت به اسلام، مسافرت حضرت علي به يمن براي قضاوت، مسافرت حضرت علي به يمن براي اخذ زكات.

در مسافرت حضرت علي براي قضاوت شبهه و مشكلي نداشتيم ولي در مسافرت حضرت علي به يمن براي دعوت اسلام مشكلاتي بوده كه اين ها را به حول و قوه الهي يكي پس از ديگري عرض خواهيم كرد.

عبارتي از ابن كثير دمشقي است كه متوفي 774 هجري يعني قرن 8 هجري است. بعد از اين رواياتي را نقل مي كند و بين شكايت بريده و قضيه لباسي كه از تن سپاه يمن در آورد قاطي كرده و مي گويد:

والمقصود أن عليا لما كثر فيه القيل والقال من ذلك الجيش بسبب منعه إياهم استعمال إبل الصدقة واسترجاعه منهم الحلل التي أطلقها لهم نائبه وعلي معذور فيما فعل

السيرة النبويه، ج4، ص206

يعني داستانش اين بوده كه امير المومنين سلام الله عليه كه براي جمع آوري زكات و بيت المال به امر نبي گرامي به يمن رفته بودند نامه پيغمبر به ايشان مي رسد كه در مراسم حج حضور داشته باشيد. امير المومنين در راه مدينه بودند كه با رسيدن نامه حضرت، عازم مكه مكرمه شدند چون قافله به كندي حركت مي كرد يك فردي را به عنوان نائب سپاهشان گذاشتند و خودشان به سرعت خدمت نبي مكرم در مكه آمدند و نبي مكرم به آن حضرت فرمودند: برو با اصحابت بيا. وقتي حضرت علي آمدند ديدند كه اصحاب يك سري لباس هايي كه مال بيت المال بوده را پوشيده اند؛ شتر هايي كه مال بيت المال بوده سوار شده اند.

امير المومنين فرمودند: اين ها همه از بيت المال است شما حق استفاده نداريد اين ها بايد برگردد به فرمان پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله تقسيم شود هر چه هست اختيار كار با نبي مكرم است.

پيامبر از اين كه قيل و قالي در رابطه با اين قضيه شد و مردم اعتراضي داشتند مي فرمايد:

علي معذور فيما فعل...

السيرة النبويه، ج4، ص206

علي نسبت به كار سخت گيري كه نسبت به سپاه كرده است عذرش پذيرفته است.

بعد جالب اين است كه ايشان مي گويد:

و الله أعلم.

السيرة النبويه، ج4، ص206

ابن كثير براي اين مطلب هيچ دليلي ندارد و فقط بافته است.

چند نفر احمق هم در قرن 21 همين بافته هاي ابن كثير را بيان مي كنند.

بعد مي گويد پيغمبر اكرم وقتي از حج فارغ شد آمد در غدير خم:

قام في الناس خطيبا فبرأ ساحة علي

السيرة النبويه، ج4، ص206

خطبه اي خواند و ساحت علي بن ابي طالب را مبرا كرد.

اي مردم اگر علي سخت گيري كرده است كار بدي نكرده است (تو راست مي گويي؟! واقعا اين طوري است؟! ما مي گوييم بر دروغگو و بر جد و اجداد دروغگو لعنت).

آقاي ابن كثير، چرا حرف بي دليل مي زني؟

مي گويد:

فبرأ ساحة علي.

كارشناسان شبكه هاي وهابي يك روايت براي ما بياورند كه در خطبه غدير پيغمبر اكرم در رابطه با ساحت علي فرموده باشد كه سخت گيري علي عليه السلام در اين قضيه اشكالي ندارد.

و رفع من قدره و نبّه علي فضله. ليزيل ما وقر في نفوس كثير من الناس

السيرة النبويه، ج4، ص206

قدر و منزلت علي را بالا برد.

اين هم باز از همان بافته ها و افسانه هاي آقاي ابن كثير دمشقي است. ببينيد آدم بايد حرفي بزند كه يك سند و مدركي داشته باشد.

و الله أعلم.

السيرة النبويه، ج4، ص206

اين ها نيست جز نفاق با حضرت علي، جز نفاقي كه در درون سينه اين ها است كه نبي مكرّم خبر دادند:

ضغائن في صدور اقوام لا يبدونها لك من بعدي.

مسند ابي يعلي، ج1، ص426

يك بافته هايي درست كرده است، اگر واقعا اين قضيه بود وقتي كسي دعوايي را حل مي كند، در ارتباط با دعوا نيم دقيقه صحبت مي كند، براي ما يك روايت ضعيف، مرسل، مرفوع، حتي روايت جعلي بياورند يا اين آقايان يك روايتي بسازند كه بگويد پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله در غدير خم فرمودند: اي مردم شنيده ام يك عده از علي عليه السلام شكايت دارند، او آدم خوبي است كسي حق شكايت از علي عليه السلام را ندارد، علي اگر چنين كاري كرده است معذور بوده است.

براي ما يك روايت جعلي بياورند.

چقدر شما عناد داريد؟

نمي دانم علي بن ابي طالب چه هيزم تري به شما فروخته است؟

شما چه عداوتي با امير المومنين داريد؟

جالب اين است در سايت سني نيوز كه همان فتنه نيوز است، يك مقاله اي نوشته اند كه حضرت علي پس از ورود به يمن غنائم جنگي را تقسيم نمود و يك زن زيبا را براي خود به غنيمت گرفت و با او هم بستر شد، اين كار ايشان و بعضي از علل ديگر حالا علل چه است، موجب ناراحتي و اعتراض و شكايت سپاهيان اعزام شده به يمن گرديد. و دامنه اعتراضات هر روز بيش تر مي شد. به همين علت رسول اكرم در محل غدير خم پس از استراحت و نماز ظهر كه لشكريان باز گشته از يمن معترضان به امام علي در ميان آنان بودند طي بياناتي كه متن كامل و مقبول آن موجود نيست! -ببينيد اين جز عداوت چيز ديگري است؟ متن مقبول آن در دسترس نيست. 63 نفر ادعاي صحت و تواتر كرده اند- دوستي علي عليه السلام را سفارش نمود و لشكريان معترض را از دشمني و مخالفت با حضرت علي رضي الله عنه بر حذر داشته است. بعد مي گويد پيامبر فرموده است: مردم با علي عليه السلام دشمن نشويد با علي عليه السلام مخالفت نكنيد.

امروز عصر اطلاعات است عصر رسانه است اگر يك روزي مي توانستيد با اين بافته ها تعدادي را اغفال كنيد و فريب بدهيد ديگر آن روز و آن دوران فريب دادن ها گذشت دوران اغفال كردن ها گذشت. برادران عزيزم! دوراني كه بياييد بافته هاي خودتان را به صورت حقائق تاريخي براي مردم بيان كنيد ديگر سپري شد. بعد مي گويد بنابراين بر خلاف آنچه كه شيعيان ادعا مي كنند مخاطب حضرت رسول الله در غدير خم فقط لشكريان بر گشته از يمن بودند!

مجري:

يك قرائت جديد است.

استاد حسيني قزويني:

يك قرائت جديدي است يعني پيغمبر اكرم فقط نسبت به لشكريان برگشته از يمن يك صحبتي داشته، اين ها چه قدر بودند؟ 30 نفر؟ 40 نفر؟ 100 نفر؟ 500 نفر؟ پيغمبر به خاطر اين 500 نفر 124 هزار يا 100 هزار نفر يا 90 هزار نفر را معطل كرده است كه بيايد اين ها را بگويد! اين در حقيقت اصل قضيه اي است كه من هم از ابن كثير قرن 8 وهم از سايت فتنه نيوز از قرن 15 هجري نقل كردم كه بينندگان يك مقداري در حال و هوا باشند تا بوسيله پاسخ و تحليلي كه خواهيم داشت قضيه روشن و واضح بشود.

مجري:

بخاطر اينكه براي بينندگان عزيز مان بيشتر واضح بشود من اين سوال را دو باره از حضرت عالي بپرسم. وقتي حضرت امير عليه السلام برگشتند به سپاهشان و آن غنائمي كه سپاهيان گرفته بودند و غير مجاز برده بودند استفاده بكنند و حضرت برگرداند براي اين هم ناراحت شدند به محض اين كه برگشتند چه قضيه اي اتفاق افتاد اين را توضيح بدهيد كه حضرت خطبه اي خواندند.

استاد حسيني قزويني:

ما نبايد آن قضيه را با اين قضيه اشتباه كنيم. من ابتدا عرض كردم حضرت امير 3 مسافرت به يمن داشته، يك مسافرت براي فتح يمن و براي دعوت به اسلام، يك مسافرت براي قضاوت و يك مسافرت براي جمع آوري بيت المال، اين آقايان همه را قاطي كرده اند.

قضيه كنيز كه حضرت آن كنيز را گرفت و مورد حسادت خالد بن وليد واقع گشت، مربوط به مسافرت اول است. قضيه اي كه ابن كثير آورده است كه سپاهيان اموالي از بيت المال را تصرف كرده بودند اين مربوط به مسافرت سوم امير المومنين است. ان شاء الله به حول و قوه الهي ما تك تك اين ها را بررسي مي كنيم كه ببينيم واقعا حقيقت چه است.

مجري:

حاج آقا اين شبهه اي كه آقاي ابن كثير گفته بودند، تحليلتان در مورد اين شبهه چه است؟

استاد حسيني قزويني:

بله. ببينيد در رابطه با اين تحليل 5 تا نكته را عرض مي كنم جواب اول و تحليل اول ما: مسافرت حضرت علي عليه السلام سال هشتم هجري بود و ارتباطي به سال دهم ندارد. جواب دوم هم اينكه شكايت از علي عليه السلام در مدينه صورت گرفته است و اين آقايان كارشناسان وهابي نمي توانند اين ها را درك كنند چون نه سواد و نه فرصت مطالعه را دارند.

چون اگر بخواهند مطالعه كنند نمي توانند روزي 7-8 ساعت برنامه زنده داشته باشند و در اين صورت حتي به خوابشان هم نمي رسند!

جواب سوم اينكه در اينجا به ضرر آقايان است زيرا توطئه صحابه را بر ضد حضرت علي تثبيت مي كند. جواب چهارم اينكه پيغمبر اكرم از اين شكات رسما اعلام خشم و انزجار مي كند. پاسخ پنجم هم اينكه اين قضيه بر ولايت علي بن ابي طالب كاملا دلالت دارد. در مورد مسئله اي كه عرض كردم زيني دحلان كه مفتي مكه مكرمه هم هست، مي گويد در تاريخ آمده كه رفتن علي بن ابي طالب سال 10 هجري بوده و حال آنكه

لم يكن سنة عشر.

سال 10 نبوده.

إنما كان سنة عشر بعثه إلي بني مذحج، و أما بعثه إلي همدان فكان سنة ثمان بعد فتح مكة.

السيرة النبويه، زيني دحلان، ج2، ص371

اين كه قضيه همدان و كنيز و امثال اين را دارند آقايان مطرح مي كنند اين مربوط به سال 8 هجري است. اصلا ارتباطي به سال 10 هجري ندارد.

نكته دوم اين كه شكايت از علي در مدينه صورت گرفته است. اين آقايان عبارتي را از بعضي كتاب هاي خودشان مي آورند يك بخشي را معنا مي كنند يك بخشي مانند

ألست أولي بكم من أنفسكم.

المعجم الكبير، ج5، ص195

را آقاي هاشمي و كار شناسشان فاكتور مي گيرند. چون اگر اين را بخواهند معنا بكنند تار و پود تمام بافته هايشان به هم مي ريزد. اين شكايت در قضيه سفر اول و قضيه بريده است و اصلا در مدينه است. ارتباطي با مكه ندارد.

مجري:

در مسجد النبي شكايت كردند.

استاد حسيني قزويني:

اين عبارتي كه از بريده است:

فقال اغتنمها فأخبر النبي صلي الله عليه و سلم بما صنع فقدمت المدينة، و دخلت المسجد.

المعجم الاوسط، ج6، ص162

بريده مي گويد وارد مدينه شدم

و رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم في منزله و ناس من أصحابه علي بابه.

المعجم الاوسط، ج6، ص162

اصلا اين قضيه بريده مربوط به يمن است كه خالد در آنجا 4 ماه مانده بود ولي هيچ كاري نتوانسته بود بكند بر خلاف آنچه كه آقايان وهابي ها مي گويند كه خالد چنين و چنان كرده! اين ها همه حرف هاي دروغي است كه هيچ واقعيتي ندارد و تاريخ هم كاملا حرف هاي اين آقايان را تكذيب مي كند. زمان ي كه امير المومنين علي عليه السلام به يمن مي رسد براحتي يمن را فتح مي كند. خالد، بريده را به مدينه مي فرستد كه بخاطر به غنيمت گرفتن آن كنيز از امام علي عليه السلام شكايت كند. اين كاملا نشان مي دهد كه قضيه هيچگونه ارتباطي به مكه و حجه الوداع ندارد، بلكه مربوط به مدينه است.

تمام اين قضايا، قضيه خالد، قضيه بريده، قضيه بيرون آمدن ابوبكر از منزل پيغمبر، تحريك عمر و غيره تمامي اين ها مربوط به مدينه منوره است به هيچ وجه با مسئله غدير و 18 ذي الحجه ارتباطي ندارد كه اين آقايان مرتبط مي كنند.

مجري:

حضرت استاد! از يك طرف آقايان وهابي ها مخصوصا ابن كثير اين افسانه را بافته اند و قائل به شكايت و اختلاف بين حضرت علي و صحابه شده اند و از طرف ديگر مبناي اعتقادي اهل سنت اين است كه صحابه اصلا با هم اختلافي نداشتند اين شيعيان هستند كه دارند اين مباحث را مطرح مي كنند! خواستم اين را بگويم ما نمي فهميم، از اين طرف مي گويند كه صحابه اختلافي نداشتند از آن طرف هم مي گويند به خاطر جنگ و دعوايي بوده كه با علي عليه السلام بوده! در اينباره برايمان توضيح بدهيد.

استاد حسيني قزويني:

در همين رابطه اگر دقت كنيد ذهبي در تاريخ اسلام جلد 3، صفحه 630 نشان مي دهد كه واقعا صحابه با امير المومنين چقدر دوست و رفيق بودند! اين آقايان در مدينه نشسته اند كنار زن و بچه شان. حضرت علي رفته در يمن و آنجا را فتح كرده است. آنجا خودش را در معرض خطر دشمن قرار داده، اين آقايان اينجا دارند توطئه مي كنند!

بريده مي گويد:

دخلت المسجد و رسول الله صلي الله عليه و سلم في منزله و ناس من أصحابه علي بابه.

المعجم الاوسط، ج6، ص162

وارد مسجد پيغمبر شدم پيغمبر هم در حجره خودش بوده تعدادي از صحابه هم دم در بودند.

اين را آقايان داشته باشند. تعدادي از صحابه نه تعدادي از منافقين! نه يهودي ها! و نه مسيحي ها!

فقالوا: ما الخبر يا بريدة؟ فقلت: خير، فتح الله علي المسلمين فقالوا: ما أقدمك؟ قال: جارية أخذها عليّ من الخمس، فجئت لأخبر النبي قالوا: فأخبره فإنه يسقطه من عين رسول الله.

صحابه گفتند: بريده! چه خبر ؟ در يمن الحمد الله فتح نصيب مسلمين شده است. چرا تو زودتر آمدي ؟ علي عليه السلام كنيزي را از خمس به تصرف آورد، آمده ام از او نزد پيغمبر شكايت كنم! برو حتما به پيغمبر بگو! اين باعث مي شود كه علي عليه السلام از چشم پيغمبر بيفتد!

المعجم الاوسط، ج6، ص162

مجري:

اين ها كه در يمن همراهش نبودند بلكه در مدينه بودند.

استاد حسيني قزويني:

بله در مدينه بودند در كمال ناز و نعمت در كنار زن و بچه شان بودند. حضرت علي آنجا رفته است و با تلاش و جان فشاني خودش را در معرض شمشير و خطر قرار داده است. مي گويد: بله علي يك كنيزي از خمس برداشته است آمده ايم به پيغمبر شكايت كنيم. و جالب اينجا است كه اين صحابه مي گويند: بگو! بگو! اين باعث مي شود كه از چشم پيغمبر بيفتد! ببينيد اين چه است؟ آيا اين صفاي صحابه را نشان مي دهد؟! رابطه دوستي شان را با امير المومنين نشان مي دهد؟!

و همچنين در روايت ديگري كه ابن اثير نقل مي كند آمده است كه:

فأصاب جارية، فأنكروا عليه، فتعاقد أربعة من أصحاب النبي صلي الله عليه و آله و سلم.

اسد الغابة، ج4، ص116

4 نفر از صحابه هم پيمان شدند عليه علي بن ابي طالب عليه السلام.

و در روايت ابن ابي شيبه آمده است:

فتعاقد أربعة من أصحاب رسول الله إذا لقينا النبي أخيرناه بما صنع علي.

المصنف ، ابن ابي شيبه، ج 7، ص 504

به پيغمبر برسيم خبر خواهيم داد كه علي بن ابي طالب چه كار هايي كرده است.

آيا اين دليل بر روابط دوستانه بين امير المومنين و صحابه است؟ يا نه اين ها دلالت مي كند بر اين كه اختلاف داشتند؟ حتي اين عبارت:

تعاقد أربعة من أصحاب رسول الله.

المصنف ، ابن ابي شيبه، ج 7، ص 504

مربوط به يمن است و آن عبارت:

ناس من أصحابه

المعجم الاوسط، ج6، ص162

مربوط به آقاياني است كه در مدينه بودند. اين هايي كه به يمن رفتند ،4 ماه در آنجا بودند ، هيچ كاري هم نتوانستند بكنند ولي امير المومنين به محض اين كه رسيد، يمن را فتح كرد. آن هم فتح بدون خون ريزي، بدون كشتار. به جاي اين كه بگويند دست مريزاد، دستت درد نكند، بيايند پيش پيغمبر تشكر كنند، اعتراض مي كنند كه يا رسول الله ! علي عليه السلام چنين و چنان كرد! بله ما مي رويم از علي بن ابي طالب عليه السلام شكايت مي كنيم. و جالب اين است كه ذهبي مي گويد:

فأصاب علي جارية. فتعاقد أربعة من أصحاب رسول الله.

تاريخ الاسلام، ج3، ص630

تا آن جايي كه مي گويد پيغمبر فرمود:

ما تريدون من علي عليّ منّي و أنا منه و هو وليّ كلّ مؤمن بعدي.

از جان علي عليه السلام چه مي خواهيد علي عليه السلام از من است من هم از علي عليه السلام هستم. علي عليه السلام وليّ تمام مومنين بعد از من است.

تاريخ الاسلام، ج3، ص631

در رابطه با كلمه «وليّ» مفصّل صحبت خواهم كرد.

مجري:

اين جا مولا نگفته است «وليّ» گفته است.

استاد حسيني قزويني:

بله گفته است:

وليّ كلّ مؤمن بعدي

تاريخ الاسلام، ج3، ص631

بعد جالب اينكه

أخرجه أحمد في المسند و ا لترمذي و حسنه و النسائي.

تاريخ الاسلام، ج3، ص631

ترمذي هم اين روايت را حسن دانسته است.

اين قضيه كاملا واضح و روشن است ولي اين آقايان به شكل ديگري بيان مي كنند و حرف هايي نادرست به آقا امير المومنين سلام الله عليه نسبت مي دهند كه ما واقعا نمي دانيم چرا چنين مي كنند! ذهبي در كتاب تاريخ اسلام ج 3 ص 630، مي گويد پيغمبر اكرم اين طور فرموده، حالا آقايان آن شب مي گفتند: اين روايت صحيح نيست! اين روايت نادرست است! آيا تو بهتر مي فهمي كه يك الفبا سواد نداري يا ذهبي كه از استوانه هاي علمي اهل سنت است و شهادت مي دهد بر صحت روايت و هيچ نقدي هم ندارد و مي گويد آقاي ترمذي هم اين روايت را صحيح و حسَن دانسته است.

مجري:

حضرت استاد! اين سوال در رابطه با اختلاف صحابه بود كه حضرت عالي هم فرموديد پس چقدر اين ها نسبت به امير المومنين كينه داشتند كه مباحث را چنين مطرح مي كردند! حالا از اين طرف وقتي حضرت رسول صلي الله عليه و آله بيرون مي آيند، آنقدر عصباني مي شوند كه مي فرمايند:

ما تريدون من علي.

المصنف ، ابن ابي شيبه، ج 7، ص 504

چه مي خواهيد از علي.

و حتي دارد در بعضي از روايت ها كه صورتشان خيلي قرمز و غضبناك مي شوند. آمدند و با عصبانيت صحبت كردند. آيا غضبناك شدن پيغمبر اين آقايان صحابه را زير سوال نمي برد؟!

استاد حسيني قزويني:

نكته زيبايي است. بريده مي گويد:

والغضب في وجهه.

السنن الكبري، نسائي، ج5، ص133

وقتي ما آمديم از علي شكايت كرديم آثار غضب در سيماي نبيّ مكرّم صلي الله عليه و آله بود.

از سوي ديگر بريده مي گويد:

فخرج مغضبا.

المعجم الاوسط، ج6، ص162

پيغمبر از حجره اش بيرون آمد.

گفتيم آمده ايم پيش پيغمبر از علي شكايت كنيم اين ها گفتند برو بگو تا علي عليه السلام از چشم پيغمبر بيفتد. پيامبر گفتگوي ما را درباره علي بن ابي طالب عليه السلام شنيد.

فخرج مغضبا قال: ما بال أقوام ينتقصون عليا من ينتقص عليا تنقصني من فارق عليا فقد فارقني.

المعجم الاوسط، ج6، ص162

پيغمبر در حال غضب از حجره اش بيرون آمد اين افراد چه مرضي دارند كه از علي عليه السلام تنقيص و بد گويي مي كنند؟! هر كس از علي عليه السلام بد گويي كند از من بد گويي كرده است.هر كس از علي عليه السلام جدا بشود از من جدا شده است.

ابن ابي شيبه مي گويد:

فأقبل إليه رسول الله يعرف الغضب في وجهه.

المصنف، ابن ابي شيبه، ج7، ص504

پيغمبر به طرف بريده رفت در حالي كه غضب و خشم در سيماي آقا رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم پيدا بود.

همان طور كه حضرت عالي سوال كرديد ما هم در اينجا آورده ايم مبناي آقايان اهل سنت بر عدالت صحابه است و سنّت صحابه را در حد سنّت پيغمبر مي دانند. آيا اينكه پيغمبر عصباني شده است، غضبناك شده است، آثار خشم در سيماي پيغمبر است و در سوره احزاب آيه 57 مي فرمايد:

إن الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الآخرة.

سوال مي كنيم آيا اين كار آقايان، اين كار بريده، اذيت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله هست يا نه؟- به قول يكي از بزرگان مي گفت كاش نام صحابه را روشن مي كردند اين 4 تا صحابه اي كه پيمان بستند عليه حضرت علي عليه السلام تلاش كنند چه كساني بودند؟ كاش مي دانستيم اسمشان چه است- اين ها آيا واقعا پيغمبر را اذيت كردند يا نكردند؟ اگر پيغمبر را اذيت نكردند پس خشم و غضب پيغمبر كار لغوي بوده اگر اذيت كرده اند آيه 57 احزاب چه مي گويد؟ و اضافه بر اين كه پيغمبر فرمود:

من فارق عليّاً فقد فارقني.

اين آقايان به ما بگويند بعد از نبي گرامي كه 25 سال حضرت علي عليه السلام خانه نشين شده خود امير المومنين مي گويد.

فصبرت و في العين قذي و في الحلق شجي أري تراثي نهبا.

علل الشرائع، ج1، ص151

خار در چشمم استخوان در گلويم صبر كردم.

آيا اين

فارق علياً

و

فارقة علي

هست يا نه اين عين دوستي و وصل علي عليه السلام است؟ ! در جنگ جمل و صفين و نهروان صحابه بودند، يهود و نصارا كه نبودند! آمدند در برابر امير المومنين ايستاند 30 هزار نفر -بنا به نقل يعقوبي- در جمل 110 هزار نفر در صفين و غيره كشته شدند اين صف آرايي در برابر علي عليه السلام آيا از مصاديق

من فارق علياً فقد فارقني

نيست؟ اميدواريم اهل سنت بتوانند به سوال ما جواب قانع كننده اي بدهند.

تماس بينندگان

مجري:

خيلي ممنون هستيم از شما بينندگان عزيز كه تا اين لحظه بحث را پيگيري كرديد ان شاء الله در اين بخش پاياني هم شما عزيزان پيگير باشيد و با ما همراه باشيد. اگر ارتباط بدهيد.

اولين تلفن جناب آقاي رجبي سلام عرض مي كنم شب شما بخير باشد.

بيننده:

سلام عليكم اولا: لطفا معناي به شرط صحيحين كه در مستدرك است را بيان كنيد ثانيا: در برنامه ديشب شبكه كلمه مباحثي را داشتند مي گفتند كه معناي وليّ و مولا به معناي دوستي است به معناي سرپرست نيست. بعد يك آيه را آوردند و به اصطلاح مي خواستند بگويند كه زن هاي پيامبر مادران شما هستند. ابتداي آيه در مورد اين بود كه پيامبر سزاوارتر است به نفس شما و سرپرستي شما، در اين قسمت هيچ چيز نگفتند ولي ادامه آيه

و أزواجه أمّهاتهم

سوره احزاب، آيه 6

را خيلي مانور دادند.

بيننده:

سلام عليكم.

هفته گذشته من زنگ زدم بعد يك سوالي پرسيدم ولي متأسفانه آن جوابي كه من مي خواستم نشنيدم. اتفاقا همان سوال هفته گذشته را مي خواهم تكرار كنم و از اين لحاظ واقعا من مي خواهم به يقين برسم. در رابطه با جانشيني پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم مي خواهم كه اين واقعيت را از قرآن بگيريم يك آيه صريح مي خواهيم يك آيه اي كه صراحتا مانند پيامبران كه چطور نبوتشان را ثابت كردند اين ثابت بشود كه بعد از پيغمبر مثلا حضرت علي يا هر كسي جانشين است. فرقي نمي كند براي ما، ما مشكلي با كسي نداريم ما مي خواهيم از قرآن ثابت شود كه فلاني بعد از پيامبر جانشين بوده و اسمش در قرآن آمده باشد. نمي خواهم بگوييد شأن نزول فلان آيه در رابطه با فلان شخص است. چند تا آيه است كه شما مي گوييد اين آيه ها در رابطه با حضرت علي است. من مي خواهم آيه اي واضح باشد مثل آياتي كه در رابطه با پيامبران، در رابطه با آخرت يا در رابطه با توحيد است و خداوند واضح اعلام كرده است اين ها وجود دارد. ولي متأسفانه در رابطه با امامت بعد از پيغمبر هيچ آيه اي نيست.

مجري:

شما آيه اي مي خواهيد مثلا لفظ علي عليه السلام در آن باشد با صراحت؟ ولي اين نيست. ولي آياتي مثل آيات غدير، آيه تبليغ و آيه ولايت هست كه شأن نزولشان حتي طبق نظر اهل سنت درباره امير المومنين است شما اين ها را قبول نداريد؟

بيننده:

اين آيه ها صراحت ندارد اين ها ما را به شك مي اندازد.

مجري:

يعني مفسران اهل سنت را هم قبول نداريد؟

بيننده:

چه گفته اند؟ آن ها گفته اند در رابطه با حضرت علي است؟

مجري:

بله. ما حالا اين آدرس ها را به شما مي دهيم شما خودتان برويد قضاوت بكنيد. اگر اين طور باشد كه شما مي فرماييد ما در مورد نماز كجاي قرآن داريم كه 2 ركعت نماز بخوانيد؟ ما از مفسرين فهميده ايم. كجاي قرآن گفته است كه مثلا ما نماز مغرب را بايد 3 ركعت بخوانيم؟

بيننده:

آقاي محسني! مگر نماز فروع دين نيست؟

مجري:

بله.

بيننده:

براي امامت.

مجري:

كليات در قرآن است جزئيات در قرآن نيست.

استاد حسيني قزويني:

آقاي بزرگوار اجازه بدهيد. اولا اينكه ما امامت را از اصول مذهب مي دانيم و نه از اصول دين . بارها گفته ايم آيت الله العظمي خوئي و امام راحل، صراحت دارند بر اينكه:

الإمامة من اصول المذهب لا الدين.

كتاب الطهاره، امام خميني، ج3، ص437 ؛ صراط النجاة، آية الله خويي، ج5، ص279

و ثانيا در رابطه با آيه شريفه:

إنما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يوتون الزكاة و هم راكعون

سوره مائده، آيه 55

تفسير آلوسي كه تقريبا وهابي و ضد شيعه است ج 6 ص 167، 168 مي گويد غالب اخباريين و معظم محدثين قائلند كه در حق علي عليه السلام نازل شده است. ولي شما عالم خودتان را قبول نداريد! يا همين آقاي آلوسي در روح المعاني ج 6 ص 193، از ابن مردويه نقل مي كند كه عبد الله بن مسعود گفته است كه ما آيه 67 سوره مائده را زمان پيغمبر اين طور مي خوانديم:

بلغ ما أنزل إليك من ربك أن عليا وليّ المؤمنين.

پيغمبر به مردم برسان علي ولي مومنين است.

حالا من توضيح مي دهم «وليّ» معنايش چه است. اين آقايان حالا يا بي سواد هستند در معناي «وليّ» شك مي كنند يا عناد دارند كه من احتمال مي دهم عناد دارند وگر نه آن قدر هم بي سواد نيستند. چون خود عمر بن الخطاب مي گويد وقتي پيغمبر از دنيا رفت

قال أبو بكر أنا وليّ رسول الله.

صحيح مسلم، ج3، ص1378

نگفت:

والي من قبل رسول الله.

از كلمه «وليّ» استفاده كرد. وقتي ابو بكر از دنيا رفت عمر مي گويد.

أنا وليّ رسول الله و وليّ أبي بكر.

مسند ابي يعلي، ج1، ص16 ؛ صحيح البخاري، ج4، ص1480

مجري:

خيلي ممنون آقا رضا سوال تان را ان شاء الله مفصّل جواب مي دهيم. متشكريم درود بر شما،

(بيننده و تماس بعدي): آقاي طالب زاده از هلند.

بيننده:

در يكي از اين نماز هاي جمعه اين جا يك آقايي رفته بود بالاي منبر -از آن هايي كه ريششان تا نافشان مي رسد و مانند باد بزن كبابي است!- فقط تمركز كرده بودند به فضائل عثمان بن عفّان. يكي از فضائلي كه ايشان نقل كرد اين بود كه گفت پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله با وضع بسيار ناهنجاري نزد عايشه بود. ابو بكر آمد سوال كرد بعد عمر آمد سوال كرد پيغمبر هم در وضعش تغييري نداد كه مثلا خودش را مرتب كند ولي براي عثمان خودش را مرتب كرد و اجازه داد كه عثمان بيايد و عثمان هم كه كار تمام شد، رفت. پرسيدند يا رسول الله چرا وقتي ابو بكر و عمر آمدند خودت را درست نكردي ولي عثمان كه آمد خودت را پوشاندي؟ پيغمبر اكرم فرمود: من چطور از كسي كه ملائكه از او شرم دارند شرم نداشته باشم! حالا سوال من اين است: وقتي ملائكه الرحمن تحت فرمان مطلق الهي كار مي كنند.

مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ

سوره تحريم، آيه 6

آيا ملائكه بر خلاف فرمان خدا عثمان را اذيت كردند كه حضرت از آن خجالت كشيدند يا اين كه خدا به ملائكه دستور داده است عثمان را اذيت بكنند. اين سوال بنده است.

مجري:

بله خيلي ممنون.

(بيننده بعدي): جناب آقاي حسيني.

بيننده:

چند وقت پيش جناب حجت الاسلام يزداني گفتند كه ما افتخار مي كنيم كه رافضي باشيم به اين معني كه دين ابو بكر و عمر و عثمان و عايشه را رد مي كنيم. آيا حضرت علي بن ابي طالب ديني غير از دين ابوبكر و عمر و عثمان و عايشه داشته اند؟ و اگر داشته اند چرا در رساي ابو بكر صديق علي ابن ابي طالب مي فرمايد.

كنت حلف رسول الله صلي الله عليه و سلم و أنسه و ثقته و موضع سرّه كنت اول القوم اسلاما و اخلصهم ايمانا و أشدهم يقينا.

استاد حسيني قزويني:

آقاي حسيني ! حضرتعالي بعضي وقت ها تماس مي گيريد و متني را از روي كتابي مي خوانيد آيا جز اين است كه هم وقت شبكه را مي گيريد و هم وقت بينندگان را؟!

حضرتعالي سوال تان را مطرح بفرماييد. اين عبارت هايي كه مي فرماييد اين ها همه روايات ضعيف و جعلي است كه بني اميه ساخته اند. من يك سوال از شما بپرسم. آقاي حسيني بزرگوار! شما فرموديد آيا علي غير از دين ابو بكر و عمر داشت؟ -البته ما با فرمايش آقاي يزداني كاري نداريم ، من در هند كه بودم حرف آقاي يزداني را از اول تا آخر به دقت خواندم ايشان روايتي را كه شبكه كلمه آورده بود داشت معنا مي كرد - شما مي فرماييد علي دين ابو بكر و عمر را داشت. من از شما اگر چنين سوالي بكنم بنده نه ، يك سني سوال كند در صحيح مسلم روايت شده است كه خود خليفه دوم مي گويد:

فقال أبو بَكْرٍ قال رسول اللَّهِ ما نُورَثُ ما تركنا صَدقه فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا ... ثُمَّ تُوُفِّيَ أبو بَكْرٍ وأنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ وَ وَلِيُّ أبي بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا.

صحيح مسلم، ج3، ص1378

علي! تو رأيت اين بود، كه ابو بكر و من هم گنه كار و هم دروغ گو و هم خائن هستيم و هم حيله گر هستيم.

اين ديگر از صحيح مسلم است. شما مي فرماييد علي دين ابوبكر و عمر را داشت؟ عزيز من، ما بناي اهانت نداريم ولي ديگر حضرت علي را اينقدر پايين نياور!

بيننده:

نه در صحيح بخاري و نه در صحيح مسلم بلكه اگر الان عمر بن الخطاب و علي بن ابي طالب عليه السلام زنده بشوند چنين مطلبي را بنويسند مي گويم آن هم كذب و دروغ محض است! اين ها ياوران حق رسول الله بودند و در راه اسلام و توحيد جهاد كردند.

مجري:

پس شما نمي خواهيد مباحث علمي را بشنويد! شما خودتان يك سري اعتقادات داريد مي خواهيد پايبند آن ها باشيد. ممنون هستيم. خيلي متشكر. دوستان عزيز ما مباحث مان علمي است وقتي اين آقا مي گويد حتي اگر امير المومنين حضرت علي يا عمر زنده بشوند اين ها خودشان هم جلوي من حرف بزنند من قبول نمي كنم! آيا با اين شخص مي شود بحث كرد؟!

استاد حسيني قزويني:

جالب اين است كه با يكي از اين آقايان بحثي كرديم گفت: هم علي حق بود هم معاويه! معاويه هم اجتهاد كرده بود. گفتم آقا فرض كن الان جنگ صفين باشد علي در يك طرف و معاويه در يك طرف باشد تو كدام طرف را مي گيري؟ گفت مي روم طرف علي عليه السلام . گفتم حضرت علي مي گويد معاويه را بكش. چه كار مي كني؟ يك مقدار ماند و گفت نمي دانم. گفتم علي بگويد واجب است كشتن معاويه. گفت مي روم مي كشم. گفتم معاويه مومن را مي كشي يا معاويه كافر را مي كشي؟ اگر مومن است معاويه را مي كشي؟ قرآن مي گويد:

وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا.

سوره نساء، آيه 93

هركس مؤمني را عمدا بكشد جزايش جهنم است.

و اگر مومن نيست و او را مي كشي، همان حرف شيعه است ديگر! آيا مگر غير از اين است؟! چون جوابي نداشت شروع كرد به فحاشي !

مجري:

حاج آقا همين حديث صحيح مسلم كه گفتيد، كافي بود.

استاد حسيني قزويني:

يك دفعه هم ايشان آمد نزديك يك صفحه مطلبي را خواند فلان جا در رساي ابو بكر اين را گفت و در رساي عمر آن را گفت. اين ها عزيز من از دروغ هايي است كه بني اميه ساخته اند و جعل كرده اند. در اين مورد يك روايت صحيح بياوريد به ما نشان بدهيد. يك روايت مرسل به ما نشان بدهيد كه امير المومنين چنين بوده كه شما مي گوييد. قبل از اين كه برنامه شبكه كلمه يا شبكه نور عليه شيعه نسبت به حضرت ولي عصر اهانت كند ما كار خودمان را انجام مي داديم اصلا كاري به خيلي مباحث اختلافي نداشتيم. بعد ديديم اين ها دارند پُرروگري مي كنند آمده اند در زمين شيعه شروع كرده اند عليه شيعه چرنديات بافتن، ما مجبور شديم يك سري كليپي ساختيم به مردم واگذار كرديم.

اين ها كه نمي آيند مناظره جرأت ندارند نمي آيند. مي گويند صلاح نيست. چشم! صلاح و مصلحت خويش خسروان دانند. ولي ما كليپ ها را پخش مي كنيم. آن روز آقاي يزداني آمد يك كليپي را پخش كرد ديگري داشت تحريف مي كرد عبارت كتاب بحار را نادرست مي گفت روايت ضعيف را داشت به عنوان يك امر مسلّم قالب مي كرد آقاي يزداني هم آمد در رابطه با اين روايت صحبت كرد كه چون بني اسرائيل دين فرعون و ديگران را رفض كرده بودند، به آنها رافضي گفتند. اين آقايان وقتي مي آيند روايت را مطرح مي كنند عليه شيعه استفاده مي كنند ما ساكت بنشينيم؟!

اگر چنين خيالي داريد اين را يقين داشته باشيد ديگر گذشت آن زماني كه شيعه در انزوا باشد و دشمنان حضرت علي عليه السلام هر غلطي بكنند هر جنايتي بكنند هر چرندياتي ببافند ما فقط نظاره گر باشيم. ما در برابر جسارت هايي كه بر امير المومنين مي كنند با حول و قوه الهي با امداد غيبي با عنايت آقا ولي عصر ارواحنا فداه مثل شير مي ايستيم اين ها را رسوا و مفتضح مي كنيم قضاوت را هم به عهده بينندگان عزيز واگذار مي كنيم. ما به هيچ وجه خودمان هم قضاوت نمي كنيم. حالا اين آقايان بزنند تا بزنيم.

مجري:

بله. خيلي ممنون هستيم. تلفن بعدي. سلام شب شما به خير.

بيننده:

سلام عليكم.

آقاي قزويني پيغمبر اسلام هيچ وقت به كسي توهين نمي كرد خودتان هم مي دانيد كه اين ها چه مرضي دارند اين توهين است ديگر!

مجري:

سوال تان را بفرماييد.

بيننده:

من مي خواهم حرف بزنم شايد سوال نداشته باشم. شما نه فقط به ابو بكر و عمر و عثمان لعنت مي فرستيد شما انقدر جرأت كرده ايد كه به زن پيامبر هم لعنت مي فرستيد به زن پيغمبر.

مجري:

شما اينجا از ما لعن شنيده ايد؟

استاد حسيني قزويني:

اجازه بدهيد حرف ايشان تمام بشود.

بيننده:

اجازه بدهيد من حرف دارم. من يك ساعت است كه پشت خط ايستاده ام. آيا پيامبر به زن خودش لعنت مي فرستد؟ آيا حضرت علي به زن پيامبر لعنت فرستاد كه شما لعنت مي فرستيد؟ آقاي قزويني چرا مي خواهيد اهل سنت را متهم كنيد كه حضرت علي را دوست ندارند؟ هر 4 خلفاي راشدين سرور ما هستند من تا فرداي قيامت قسم مي خورم -نه فقط من تمام اهل سنت- از طرف تمام اهل سنت قسم مي خورم كه حضرت علي سرور ما هستند. حضرت علي كه شيعه نبود ايشان هم از اهل سنت بودند. به خدا قسم مي خورم اين آيات كه رديف كرديد هيچ كدام در باره حضرت علي نيست. آقاي قزويني پشتِ سر هم مي گوييد بر پدر دروغ گو لعنت! آيا اين اخلاق حضرت علي بود به كسي لعنت مي فرستاد؟ جواب آقاي حسيني را هم نداديد به خاطر همين هم قطع كرديد. به خدا جواب آقاي حسيني را نداشتيد.

استاد حسيني قزويني:

تمام شد صحبت تان خواهرم؟ ممنون. اين كه مي فرماييد اهل سنت علي را دوست دارند ما هم بار ها گفته ايم اهل سنت حضرت علي را دوست دارند با حضرت علي عنادي ندارند، مشكلي ندارند، ولي ما اين شبكه ها را اهل سنت نمي دانيم اين ها را مخالف اهل سنت مي دانيم. اين ها دارند شبانه روز اهل سنت را تكفير مي كنند ما اين همه مطالب آورديم. ابن تيميه، محمد بن عبد الوهاب و اين شبكه ها عقيده دارند كه هر گونه توسل به پيغمبر، توسل به ائمه شرك است ! شما يك نفر از اهل سنت به من نشان بدهيد كه بيايد بگويد من توسل به پيغمبر را حرام مي دانم. ما ديگر از كتاب ابن قدامه مقدسي آورديم ايشان مي گويد يكي از مستحبات، زيارت قبر پيغمبر صلي الله عليه و آله و توسل به ايشان است. از كتاب المجموع نووي از شافعي ها آورديم. از المبسوط سرخسي از حنفي ها آورديم از امام مالك آورديم كدام يك از شما اين ها را قبول داريد؟ اهل سنت اين ها هستند. اهل سنت دانشگاه الازهر مصر است. اهل سنت آقاي دكتر احمد طيّب است كه مي گويد اين ها (وهابّيها) خوارج عصر ما هستند. خواهر عزيز من در رابطه با بحث لعن ديگر ما مفصّل گفته ايم. پيغمبر اكرم چه قدر افرادي را لعن كرده است. امير المومنين قنوت مي گرفتند معاويه را لعن مي كردند. هم آقاي يزداني هم آقاي ابوالقاسمي مفصّل مطرح كرده اند كه كتاب موسوعه اطراف الحديث ج 7، ماده (ل ع ن) حدود 300 روايت آورده است.

لعن رسول الله فلان و فلان.

موسوعه اطراف الحديث، ج1، ص234530 (آدرس از موسوعه تك جلدي است)

من علاقمندم كه دوستان اهل سنت يا همين آقايان وهابي ها بيايند حرف بزنند ولي فردي مثل آقاي حسيني شروع مي كند به خواندن يك متن عربي! بعد ما بخواهيم ترجمه كنيم نيم ساعت هم بايد ترجمه كنيم اين را ! 2 دقيقه وقت داريد سوال تان را طرح كنيد، اگر مي خواهيد بحث بكنيد قبلا وقت معيّن كنيد.

مجري:

حاج آقا اين هم از حريّت شبكه ما است كه مثل خانم هاشمي يا آقاي حسيني كه مي آيند اين جا با اين كه مشخص است چقدر مخالفت دارند ولي وصل مي كنيم.

استاد حسيني قزويني:

از زاهدان يا كردستان مي آيند راحت 10 دقيقه صحبت مي كنند.

مجري:

يك نفر كه شناخته شده باشد براي يكي از اين شبكه هاي وهابي يك نفر مثل آقاي زارعي كه مشخص باشد اجازه ارتباط نمي دهند. اين هم از حريّت شبكه ما.

استاد حسيني قزويني:

گفتند يك ساعت پشت خط بودند ولي من گمان نمي كنم يك ساعت باشد چون دوستان ما تلفن ها را مي گيرند زنگ مي زنند چه داخل و چه خارج باشد. خواهرم ! ما حرفي نداريم قبلا هماهنگي كنند بيايند ما 10 دقيقه به ايشان وقت مي دهيم ولي بيايند در 10 دقيقه صحبت كنند فحش هم مي دهند بدهند ما هيچ حرفي نداريم. فحش هم بدهند. خواهر عزيز! ما ديگر از روز اولي كه خانه حضرت زهرا مورد هجوم قرار گرفت به اين اهانت ها عادت كرديم.

امير المومنين را كشان كشان بردند مسجد عادت كرديم. محسن بين در و ديوار سقط شد عادت كرده ايم. زن و بچه امام حسين را اسير كردند هزاران طعنه زدند ما عادت كرديم. هزار تا هم فحش به ما بدهيد -البته شما كه فحش نمي دهيد شما خانم محترمي هستيد -آنهايي هم كه فحش به ما بدهند يك فحش از ما نخواهند شنيد. هزار تا تهديد بكنند يك تهديد از ما متوجه اين ها نيست. شيعه در طول اين 15 قرن قرباني اين تهديد ها بوده، قرباني اين اهانت ها بوده، هر قدر به ما فحش بدهيد ما خاك و غبار حرم حضرت علي نمي شويم امير المومنين را بالاي بيش از 70 هزار منبر 80 سال فحش دادند چه شد؟ بني اميه هم رفتند امير المومنين هم رفت. فقط ما خواهشي كه داريم از اين خواهر هاي عزيز كه زنگ مي زنند اهل سنت را با وهابي ها يكسان ندانند. ايشان مي گويد اهل سنت مي گويند علي سرور ما است. يكي از علماي طراز اول دهلي داستاني را براي من نقل مي كرد و مي گفت:

دولت هند يك زمين 2-3 هكتاري را به مسلمان ها داده بود و شيعه ها تصاحب كرده بودند. آقايان سني ها در دادگاه شكايت كرده بودند كه اين زمين بايد به ما برسد و از من خواستند براي قضاوت بروم. رفتم و يك نماينده از طرف سني ها و يك نماينده هم از طرف شيعه ها آمد. نماينده سني ها گفت اين زمين مال ما است اين ها نبايد تصرف كنند. گفتم چرا؟ گفت اين زمين وقف شده است براي عزاداري امام حسين عليه السلام. ما سني ها روز عاشورا 3 دسته عزاداري داريم؛ 3 دسته هزاران نفره و شيعه ها 1 دسته عزاداري براي امام حسين عليه السلام دارند. شما قضاوت كن ما سني ها كه 3 دسته عزاداري داريم 3 برابر شيعه ها عزاداري مي كنيم اين زمين بايد به ما برسد يا به شيعه ها ؟! من تعجّب كردم ! از يكي از شيعه ها كه كنار من بود پرسيدم راست مي گويد؟ گفت راست مي گويد. تعداد عزاداران آقايان اهل سنت براي امام حسين از شيعه ها بيشتر است. گفتم اگر اين طوري است حق با شما است. اين زمين مال آقايان سني ها است.

ما اين عزاداريها را از آقايان اهل سنت مي بينيم. ما امسال ان شاء الله برنامه داريم اگر بتوانيم محرم عزاداري هاي اهل سنت را هم داخل كشور و هم خارج كشور پخش كنيم تا مردم بدانند اين وهابي ها كه چرنديات دارند مي بافند شروع مي كنند اهانت كردن به عزاداري ها. عزاداران را تكفير و ترور مي كنند، به محض عزاداري اين ها را مستحق هر كاري مي دانند. اين ها يك مقداري روشن بشود و واضح بشود براي مردم تا بدانند وهابيها چه كساني هستند.

اين فتاواي آقايان وهابيها است عليه عزاداري.

ما اين ها را مسلمان نمي دانيم چه رسد كه اين ها را اهل سنت بدانيم. يقين دارم اهل سنت از اين طور افراد بيزار و مبرّا هستند. ما از اين قضايا زياد داريم.

مجري:

خيلي ممنون هستيم حاج آقا، همكاران عزيزم لطف بكنند ارتباط بعدي را به ما بدهند. سلام جناب آقاي انصاري از رشت.

بيننده:

سوال اولي كه پاسخ آقايي كه از كرج تماس گرفته بودند در مورد اسم آقا امير المومنين در قرآن گفتند اشاره صريح بكنيد كه من آيه 50 سوره مريم را از حاج آقا مي خواهم يك توضيحي بدهند كه آيت الله كوراني هم تصريح كردند كه اين اشاره دارد به حضرت علي عليه السلام،

سوال دوم اين كه شبهاتي كه مطرح مي كنند آقايان وهابي در مورد نماز خواندن حضرت علي هزار ركعت در شب كه مي گويند محدوديت زماني دارد مي خواستم بدانم اسنادش صحيح است يا خير؟ اين را حاج آقا يك توضيحي بفرمايند.

مجري:

بله متشكريم جناب آقاي انصاري. خيلي متشكر.

بيننده:

سلام عليكم ببخشيد در حادثه غدير چقدر از صحابه آن جا تشريف داشتند كه پيامبر خطبه غدير را خواندند؟ بعد از اين كه پيامبر از دنيا رفتند صحابه مگر كجا بودند كه بگويند كه حضرت علي حق بوده يا مثلا جانشين پيامبر بوده. اين ها چرا كاري نكردند ؟ شما مي گوييد بعد از وفات پيامبر همه صحابه اكثرا مرتد شدند مگر اين صحابه در دانشگاه اسلام به استادي پيامبر اعظم تحصيل نكردند؟ پس اگر شما مي گوييد اشكالي بوده و اكثرا مرتد شده اند پس استادشان اشكال داشته است؟! مي خواستم حاج آقا به ما توضيح بدهند كه ما با پيامبري كه نتوانسته اند حداقل 4 تا صحابه تحويل اسلام بدهند چه كنيم؟ اين پيامبر را چطور قبول بكنيم؟

مجري:

خيلي ممنون و متشكر. سلام.

بيننده:

سلام. من چند تا سوال دارم خيلي سريع مي پرسم كه وقت ديگران را نگيريم.

يكي اين كه آقايان مدعي هستند كه نبي گرامي دست بسته نماز مي خواندند و گاهي وقت هم دست به سينه مي خواندند. اين را از احمد حنبل نقل كرده اند و صحيح بخاري. ديگر اينكه گفتند شيعه ها مدعي هستند كه حضرت جبرئيل كه بر پيامبر نازل مي شده اول وحيش را به حضرت زهرا تقديم مي كرده كه اگر حضرت زهرا سلام الله عليها مي گفتند درست است خدمت پيغمبر مي رفتند! وهابي ها گفته اند كه اين ادعاي شيعه است.

سوال ديگر اين است كه مي گفتند هيچ يك از اصحاب و تابعين در قتل حضرت سيد الشهدا دخالت نداشته اند و در كربلا نبوده اند!

مسئله ديگري هم كه آن شب مطرح مي كردند يك جسارت خيلي بدي بود مي گفتند كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمودند كه خدايا من را با عمر و ابو بكر داخل و با عمر و ابو بكر خارج بكن! از حاج آقاي قزويني ضمن عرض پوزش خواستم كه جواب بفرمايند.

مجري:

خيلي متشكريم. دوست عزيزمان از شيراز. سلام شب شما به خير.

بيننده:

سلام عليكم خدمت آقاي محسني و آقاي دكتر قزويني. من 2 تا سوال داشتم خدمت شما. يك اين كه اهل سنت يا وهابيت نظر خودشان را نسبت به خاندان معاويه و بني اميه مشخص كنند. يكي هم اينكه آيا آن انتخاباتي كه به قول اهل سنت يا وهابي ها مردم و صحابه انجام دادند در زمان امير المومنين علي بن ابي طالب كه 3 تا خليفه را معيّن كردند به گفته خودشان آيا اين ها در امتداد هم بوده يا نه؟ اگر امير المومنين در امتداد آن ها بوده چرا آن 3 خليفه قبلي هيچ كدام با معاويه به خاطر بني اميه هيچ مشكلي نداشتند اما به محض اينكه امير المومنين به خلافت مي رسد تمام مشكلات شروع مي شود؟ ديگر اينكه آيا از نظر اهل سنت يا همان وهابيت بعد از شهادت امير المومنين كه آن ها خليفه چهارم حساب مي كنند زعامت جامعه شان با كه بوده آن ها همه شيعه ها را مسخره مي كنند كه امام زمان تان رفته در چاه و ترسيده است ! اگر جامعه وهابيت يك زعيم درست داشت -حالا آن ها مضلّ هستند- آيا به اين جا مي رسيدند؟ يك مشت راويان حديث كه حالا يا دروغ يا راست اين ها هر طور كه روايت كرده اند اگر مثل جامعه شيعه كه به امام زمان و ائمه ما عليهم السلام استناد مي كنند و همه كساني كه پيروان اين ها هستند به راه راست هدايت شده اند اگر جامعه اهل سنت يك زعيم درست داشت آيا كارشان به اينجا مي رسيد؟ اينها به ناچار بعد از اين 3 خليفه هر كار خواستند كردند و به امير المومنين رسيدند آيا امير المومنين كه ما امام اول مي دانيم در امتداد 3 خليفه قبلي عمل كرده است يا نه؟ لطفا آقاي دكتر قزويني به ما جواب بدهد.

مجري:

حضرت استاد! آقاي رجبي سوال كردند شرط صحيحين يعني چه كه آقاي حاكم در مستدركشان مي گويند؟

استاد حسيني قزويني:

البته اين را ما در جلسات قبل هم توضيح داده ايم . آقايان مراجعه بكنند به مقدمه فتح الباري في شرح صحيح البخاري ص 7، در مقدمه صفرش مفصل توضيح داده است كه مراد از شرط صحيح بخاري اين است كه تمام راويان يك روايت از ثقه عدل ضابط برسد تا به خود صحابي، صحابي هم از پيغمبر اكرم. ولي آقاي مسلم مُعنعَن را كافي مي داند ولو اين كه بين دو راوي اتصالي هم نباشد ، هيچ اشكالي ايجاد نمي كند. همين اندازه محرز شود كه اين راوي ثقه است كافي است. آقاي دكتر عجاج خطيب از اساتيد برجسته الازهر است كتابي دارد به نام اصول الحديث علومه و مصطلحه آنجا ايشان كاملا اين قضايا را مطرح مي كند مي گويد شرط آقاي بخاري اين است كه تمام راويان يك روايت از يك عدل ضابط از مثل خودش برسد به صحابي بدون اينكه روايت، شاذ و معلول باشد يا بيماري هاي رجالي داشته باشد. بعد ايشان مي گويد:

واختلف الإمام مسلم عن الإمام البخاري في أنّ حكم الإسناد المعنعن بالإتصال و رأي أنّ المعاصره تكفي لقبول الروايه و إن لم يثبت إجتماع الراوي و المروي عنه.

گرچه اين ها اصلا با هم هيچ اجتماعي و ملاقاتي نداشته باشند مسلم مي گويد همين اندازه كه اين 2 راوي با هم معاصر باشند كفايت مي كند.

اين حرف هايي است كه مي گويند.

مجري:

شبكه كلمه كه معني وليّ و مولا را به همين معني دوستي گرفته اند لطف كنيد پاسخ بفرماييد.

استاد حسيني قزويني:

البته اين را من ان شاء الله در يكي از جلسات آينده مفصّل صحبت مي كنم ولي چون اين ها آورده اند شايد بيننده هايي داشته باشيم كه هفته آينده نباشند، توضيح مي دهم. استعمال كلمه «وليّ» در خلافت و ولايت: عمر مي گويد:

لمّا توفّي رسول الله صلي الله عليه و آله قال أبو بكر: أنا وليّ رسول الله.

صحيح مسلم ، ج5، ص152

أنا وليّ رسول الله.

نمي گويد:

أنا خليفة رسول الله.

و خود آقاي ابو بكر مي گويد:

و فقد ولّيتكم.

من ولي شما شده ام.

تاريخ الطبري، ص237 ـ 238، ابن كثير دمشقي سلفي

نمي گويد والي شما شده ام. ابن كثير هم مي گويد روايت صحيح است. همچنين ابوبكر هنگام از دنيا رفتن مي گويد:

أن قد ولّيت عليكم خيركم

الثقات، ابن حبان، ج2، ص193

من عمر را ولي شما قرار داده ام. نمي گويد

جعلت عمر عليكم واليا.

عمر بن الخطاب مي گويد اگر من درك كرده بودم سال مولا ابي حذيفه را،

لولّيته و استخلفته.

تفسير البحر المحيط، ج4، ص314

اين كلمه استخلفته آمده. عطف نشان مي دهد كه مراد از ولّيته يعني خلافت است. عثمان مي گويد:

و قد ولّيت أمركم فأستعين الله.

انساب الاشراف، ج5، ص511

و همچنين عايشه مي گويد:

لما ولّي أبو بكر.

الباني هم در مورد اين روايت مي گويد:

هذا صحيح علي شرط الشيخين.

إرواء الغليل ج 8 ص 232

پس بنابراين كلمه «وليّ» در زبان آقاي ابو بكر، عمر، عثمان، عايشه، معاويه، عبد الملك مروان و غيره اصطلاحا در معناي خلافت، ولايت، امامت و رياست عامه استعمال شده است.

مجري:

يكي از بينندگان گفتند كه در شبكه كلمه آقاي مجري گفته است كه وقتي به عبارت

أولي بالمومنين من أنفسهم.

سوره احزاب ، آيه 6

برخورده اين را خيلي راحت گذرانده و اصلا معنا نكرده است شما هم اشاره فرموديد. اين ها از همان كارهايي است كه دوستان ديگرشان نيز در تاريخ مي كردند كه ولايت امير المومنين عليه السلام را پنهان بكنند. جناب آقاي رضا از كرج در رابطه با جانشيني از صريح قرآن، مي خواستند كه حضرت عالي يك اشاره مختصري بفرماييد.

استاد حسيني قزويني:

اجازه بدهيد من ان شاء الله در يك جلسه در اين مورد كه چرا نام حضرت علي در قرآن نيامده توضيح بدهم. البته من سال گذشته ايام غدير در يكي از مساجد بزرگ تهران سخنراني مفصّلي داشتم و جمعيت زيادي هم بود كه 1 ساعت من صحبت كردم در رابطه با اينكه چرا نام حضرت علي در قرآن نيامده است؟ 7 يا 8 جواب دادم. چون اگر الان بخواهم بگويم ممكن است ناقص بماند ان شاء الله قول مي دهيم به بينندگان عزيز در بحث خلافت 8 تا دليل را بازگو كنيم.

وقتي كه در قضيه حديث قرطاس به پيغمبر اكرم نسبت هذيان مي دهند؛ امير المومنيني كه از روز اول شمشير به دستش است و سران قريش ، سران عدي و سران ديگر را به خاك مذلّت انداخته ، قطعا تاب و تحمل اين را نداشته اند. مگر پيغمبر مي خواست در نامه چه بنويسد؟ اين را بارها گفته ايم در خود شرح صحيح بخاري، شرح صحيح مسلم آقايان دارند كه پيغمبر مي خواست نام خلفا را معيّن كند. مي گويند پيغمبر هذيان گفته است! به قول يكي از مراجع اگر جبرئيل نام علي عليه السلام را آورده بود هم مي گفتند جبرئيل هذيان گفته! حتما مريض بوده يا كسالت داشته! حالش درست نبوده و آن روز اشتباهي اين آيه را گفته است! مثل قضيه غرانيق درست مي كردند.

مجري:

بله. آقاي ولي پور كه گفتند آنها قهرمان و علي پهلوان مي گويند در شبكه و آقاي حسيني هم كه گفتند آيا امام علي ديني غير از دين ابو بكر و عمر و عثمان و عايشه داشتند؟ خيلي عجيب است اين سوال! واقعا براي ما باعث تأسف است كه مسائل مسلم تاريخ را هم قبول نمي كنند. جناب آقاي انصاري گفتند كه آيه 50 سوره مريم، اين چه است؟

استاد حسيني قزويني:

و جعلنا لهم لسان صدق عليّا

سوره مريم، آيه 50

كه مراد از اين علي حضرت امير سلام الله عليه است.

مجري:

بعضي مي گويند -آقاي كوراني هم همين نظر را دارند- علي نمي تواند صفت براي لسان باشد. مثلا لسان مي تواند فصيح يا قوي باشد، ولي لسان علي نداريم.

استاد حسيني قزويني:

اين ها را از همان آقايان بشنوند. ما چنين چيزي را نمي گوييم.

مجري:

آقاي كوراني در اين رابطه كتابي دارند. گفته اند كه اين خواندن نماز هزار ركعت نماز در شب آيا سندش صحيح است يا نه؟

استاد حسيني قزويني:

سندش را بنده بررسي نكرده ام ولي براي امير المومنين سلام الله عليه هيچ چيزي بعيد نبود. همانطور كه اين آقايان درباره بعضي از صحابه و تابعين قائلند كه در يك شب يك بار يا 3 بار ختم قرآن داشتند و امثال اين. ما هم تا به حال نگفته ايم حضرت علي هزار ركعت نماز مي خوانده، هر وقت گفتيم بيايند از ما سوال كنند.

مجري:

بله آن دوست عزيزمان كه از زاهدان زنگ زده بود كه درحادثه غدير چند نفر بودند كه حضرت خطبه خواندند چند نفر بودند حاج آقا؟

استاد حسيني قزويني:

ببينيد برادر بزرگوار!

حفظت شيئا و نسيت الاشياء.

شما مي گوييد پيغمبري كه نتواند تعدادي صحابه تربيت كند آن پيغمبر به چه درد ما مي خورد و ما در نبوت اين پيغمبر شك داريم! يك حرفي عاقلانه بزن! از اين حرف شما بوي كفر و شرك مي آيد. شما برويد سوره عنكبوت آيه 14 را ملاحظه كنيد. در رابطه با حضرت نوح دارد:

و لقد أرسلنا نوحا إلي قومه فلبث فيهم ألف سنة إلا خمسين عاما فأخذهم الطوفان و هم ظالمون.

950 سال حضرت نوح تبليغ كرد.

در سوره هود آيه 40 مي گويد:

ما آمن معه إلا قليل.

جز تعداد اندكي ايمان نياوردند.

پس نستجير بالله بگو حضرت نوح موفق نبوده در طول عمرش بايد موفقيت بيايد از اين آقايان ياد بگيرد. آيا اينجا نسبت به حضرت نوح شما مي توانيد جسارت كنيد؟ در 950 سال جز تعداد اندكي نبوده، اين صريح فرمايش قرآن است. شما برو سوره هود آيه 40 را بخوان ببين كه چه است. از آن طرف شما مي گوييد اين صحابه كجا رفته بودند؟ بله صحابه از ترس آقاي عمر بن الخطاب نتوانستند حرف بزنند. صحيح بخاري ج 4 ص 195 ح 3669، خود عايشه مي گويد.

لقد خوف عمر الناس.

عمر در ميان مردم ايجاد ترس كرد.

و إن فيهم لنفاقا.

در ميان آن ها نفاق بوده.

بفرماييد! به ما چه؟ اگر خوب يا بد است در كتابهاي خودتان نقل شده است. از عايشه هم نقل شده و كتاب هم صحيح بخاري است كتاب هاي رده دوم يا سوم نيست. حديث 3669، مي گويد عمر ايجاد وحشت كرد و در ميان صحابه منافقين بودند. از آن طرف شما مي گوييد صحابه مرتد شده اند جز 4 نفر يا 5 نفر، بارها هم گفته ايم در البدايه و النهايه ج 6 ص 336، خود عايشه مي گويد:

لما قبض رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم ارتدت العرب قاطبه.

تمام عرب مرتد شد.

حداقل در روايات ما 4 نفر يا 5 نفر را استثنا كرده اند. كتاب صحيح بخاري از پيغمبر اكرم نقل مي كند فرداي قيامت صحابه را جهنم مي برند

فلا أراه يخلص منهم إلي مثل همل النعم.

صحيح البخاري، ج7، ص208، 209

جز تعداد اندكي از صحابه از آتش جهنم نجات پيدا نمي كنند.

شما وقتي اين ها را فهميديد براي ما روشن كنيد كه صحابه چه كار كردند؟ چه شد؟ چرا صحيح بخاري چنين توهيني به صحابه كرده است؟ آيا اين توهين به پيغمبر نيست؟ عايشه كه مي گويد.

ارتدت العرب قاطبه

توهين به پيغمبر نيست؟ برادر عزيزم يك جمله اي را شما از يك جايي ياد مي گيري ولي پسوند جمله را فراموش مي كني.

مجري:

حاج آقا سوال كردند كه آقايان مدعي هستند كه حضرت رسول صلي الله عليه و آله در نماز دست بسته نماز مي خواندند.

استاد حسيني قزويني:

من اين بحث را مفصل آورده ام كه پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم اينگونه نبوده كه بخواهد در نمازش دست بسته باشد. اين را ما بار ها هم گفته ايم خدمت دوستان كه ابن قدامه مقدسي در كتاب المغني ج 1 ص 502، ابن حزم در المحلّي ج 4 ص 91، سنن ابن ماجه ج 1 ص 280، آورده اند كه 10 نفر از صحابه نشسته بودند، آقاي ابو حميد ساعدي مي آيد مي گويد پيغمبر اين طوري نماز مي خوانده، ابو حميد ساعدي از صحابه پيغمبر، در جمع 10 نفر از صحابه نماز پيامبر را بدون اينكه دست به سينه بگذارد نقل مي كند. فقهاي شما هم فتوا دادند به اين اگر پيغمبر دستش را بسته بود نقل مي كرد. اينجا نماز رسمي پيغمبر را نقل مي كنند.

مجري:

گفتند شبكه هاي وهابي مي گويند كه شيعيان مدعي هستند كه اول جبرئيل به حضرت زهرا نازل مي شده و بعد مي رفته سراغ پيغمبر آيا اين صحت دارد يا نه؟

استاد حسيني قزويني:

اگر يك شيعه نقل كرده باشد ما اين شيعه را شيعه نمي دانيم. مسلمان هم نمي دانيم و مرتد مي دانيم. اگر بگويد كه جبرئيل مي آمده به حضرت زهرا خبر مي داده صحيح است ولي اگر بگويد در وحي ابتدا بر حضرت زهرا نازل مي شده و سپس با اجازه حضرت زهرا بر حضرت رسول صلي الله عليه و آله وحي مي كرده است ، اين ها دروغ مي گويند اين هم همان كارشناس محترم جناب آقاي سجودي بايد بگويد كه اينها در چه حالي بودند و چه خوردند كه چنين مطالبي را دارند بيان مي كنند! خانم هاشمي نبايد بگويد شما داريد توهين مي كنيد آن وقتي كه اينها فحش مي دهند و به علماي شيعه اهانت مي كنند، آنجا توهين نيست؟ آقاي هاشمي اهانت مي كند و مي گويد تمام علماي شيعه قائل به تحريف هستند اين افتراي روشن در روز روشن! شما بفرماييد شيخ مفيد كجا قائل به تحريف قرآن بوده؟ شيخ صدوق كجا قائل بوده؟ طبرسي كجا قائل به تحريف قرآن است؟ اين همه افترا مي زنند. خواهرم! ما دوست داريم صداي شما در اينجا پخش بشود حتي اگر وقت بگيريد تا 5 دقيقه هم ما به شما وقت مي دهيم بياييد صحبت بكنيد ولي صحبتي بكنيد كه هم بينندگان شبكه ولايت استفاده كنند و هم براي ما قابل ارزيابي باشد.

مجري:

آقاياني كه ادعا كرده اند هيچ يك از اصحاب و تابعين در قتل امام حسين نبودند و دخالت نداشتند. اين را چطور ارزيابي مي كنيد؟

استاد حسيني قزويني:

اگر مي گويند نيستند بيايند ثابت كنند اگر تابعين نبودند خير القرون كه بود

خير القرون قرني.

فتح الباري، ج7، ص5

حضرت امام حسين را قرن هفتم يا هشتم كشتند يا همان قرن اول كشتند؟ و جناب آيت الله ميلاني كتابي دارد بازخواني جديد عاشورا- يك چنين كتابي است- ايشان در آن جا اسامي صحابه اي كه در قتل امام حسين شركت كردند را مفصّل آورده است. در زيارت عاشورا مي خوانيم.

فلعن الله أمه أسس أساس الظلم و الجور عليكم أهل البيت.

مصباح المتهجد، ص774

مجري:

بله. اين دوست آخري مان هم كه سوال كردند آقايان اهل سنت نظر خودشان را نسبت به معاويه و بني اميه مطرح بكنند كه نظر شان چه است؟ و گفتند كه آيا علي عليه السلام در امتداد 3 تا خليفه بوده يا نه؟ اگر بوده چرا پس قبلي ها با بني اميه مشكل نداشتند فقط حضرت علي مشكل پيدا كرد؟

استاد حسيني قزويني:

اگر سوالي است كه بايد اهل سنت براي اين پاسخ آماده باشند، آقايان اهل سنت بايد جواب بدهند ما كه نبايد پاسخ بدهيم.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها