2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
امامت و ولايت - حدیث غدير (4)
کد مطلب: ٥٢٨٣ تاریخ انتشار: ١٨ مهر ١٣٩٢ تعداد بازدید: 4490
سخنراني ها » امیرالمؤمنین علیه السلام
امامت و ولايت - حدیث غدير (4)

دليل شیعه بر صحت حديث غدير، دلالت غدیربر امامت و خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام
برنامه امامت و ولايت 92/07/18

بسم الله الرحمن الرحيم

تاريخ : 92/07/18

مجري:

بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

بينندگان عزيز سلام و رحمت خداوند بر شما باد. موضوع بحثمان در مورد امامت و ولايت با تمركز بر موضوع غدير هست. خدمت استاد عزيزم سلام عرض مي كنم.

استاد حسيني قزويني:

بسم الله الرحمن الرحيم.

سلام عليكم و رحمةالله و بركاته. بنده هم خدمت همه بينندگان عزيز و گرامي خالصانه ترين سلامم را تقديم مي كنم.

هفته گذشته عرض كرديم كه اصل و اساس مسائل عملي ما نماز است اگر نماز قبول شود ديگر اعمال ما هم پذيرفته است و اگر نماز ما رد شود فرداي قيامت ديگر اعمال ما براي ما فائده نخواهد داشت. امام صادق فرمود شفاعت ما به كساني كه نماز را سبك بشمارند نمي رسد. تلاش بشود در نماز افزون بر رعايت واجبات و مبطلات نماز حضور قلب در نماز كه روح و قلب نماز است نيز رعايت شود. آن نماز است كه درباره اش فرموده اند:

إنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ

سوره عنكبوت، آيه 45

نماز مانع از تمام گناهان مي شود .

الصلاة معراج المؤمن.

مرآة العقول، ج12، ص331

نماز مايه پرواز و معراج مومن است.

و همچنين

الصلاة قربان كل تقيين.

كافي، ج3، ص265

نماز مايه تقرب هر بنده به خداي عالم است.

و نماز انسان را به جايي مي رساند كه خداي عالم مي فرمايد:

كنت سمعه الذي يسمع به وبصره الذي يبصر به

كافي، ج2، ص352

انسان به جايي مي رسد كه با چشم الهي نگاه مي كند و با گوش الهي مي شنود و با زبان الهي سخن مي گويد. يعني انسان به جايي مي رسد كه صبغةالله و رنگ الهي مي گيرد و اين در سايه حضور قلب در نماز است. براي اينكه ما در نمازمان حضور قلب داشته باشيم بايد ببينيم اولياي الهي چگونه نماز مي خواندند. در رابطه با نبي مكرم است كه وقتي نماز مي خواند صداي گريه آن بزرگوار همانند ديگ جوشان كه مي جوشد، سينه نازنين نبي مكرم از شدت گريه همانند جوشش ديگ صدا مي كرد. زهراي مرضيه وقتي به نماز مي ايستاد نفسهايش به شماره مي افتاد. اميرالمومنين سلام الله عليه وقتي به نماز مي ايستاد رنگش متغير مي شد. نماز اولياي الهي را در نظر بگيريم و احساس كنيم كه ما هم در برابر آن خدا ايستاده ايم كه نبي مكرم، اميرالمومنين ، صديقه طاهره و ديگر بزرگان مي ايستادند.

آنهايي كه حاجت دارند و گرفتار هستند و از خدا مي خواهند حاجتشان برآورده شود، تلاش كنند نماز با حضور قلب بخوانند. بجاي ختم صلوات و ختم زيارت عاشورا و امثال اين بهترين راه گرفتن حاجت از خداي عالم حضور قلب در نماز است. در روايت داريم هر كس با حضور قلب نماز بخواند، از طرف خداي عالم بعد از هر نماز يك حاجت قبول شده و يك دعاي مستجاب طلب دارد.

مجري:

خيلي متشكرم از شما حضرت استاد. بينندگان عزيز! در اين برنامه در كنار آن حقي كه مثل ساير برنامه ها براي بينندگان عزيز قائل هستيم كه مي توانند سوال مطرح بكنند و كارشناس محترم پاسخگو باشد، سوالي را هم كارشناس محترم برنامه مي پرسد تا استدلال ما و استنباط ما از مذهب خودمان را در زمينه هاي مختلف بسنجيم. در خدمت استاد بزرگوار هستيم.

استاد حسيني قزويني:

شيعيان عزير كه تماس مي گيرند به اين سوالها پاسخ دهند:

سوال اول: دليل شما بر صحت حديث غدير چيست؟ آيا مي توانيد مدرك معتبري از كتب اهل سنت ذكر كنيد؟

سوال دوم: چگونه حديث غدير بر امامت و خلافت حضرت علي عليه السلام دلالت مي كند؟ اين براي ما مهم است. حالا اگر سوال اول را هم عزيزان جواب ندادند. سوال دوم براي ما اساسي است.

سوال سوم: آيا علماي اهل سنت گواهي بر دلالت حديث غدير بر خلافت حضرت علي داده اند يا خير؟

عزيزان اهل سنت هم كه تماس مي گيرند به اين سوالها پاسخ دهند: پاسخ شما از استدلال شيعه و حديث غدير بر امامت حضرت علي عليه السلام چيست؟

آيا تبريك خليفه دوم به علي عليه السلام در غدير خم دلالت بر خلافت حضرت علي عليه السلام نمي كند؟

شما قضيه حديث غدير را در مقايسه با نماز خواندن جناب خليفه اول ابوبكر بجاي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم چگونه ارزيابي مي كنيد؟

همچنين ما سوال ديگري هم داريم و آن اينكه: آيا خود حضرت علي عليه السلام بر امامت خويش به حديث غدير استناد كرده اند؟ علت جاودانگي حديث غدير چيست؟ آيا انگيزه حديث غدير شكايات سپاه يمن بود؟

براي عزيزان اهل سنت: آيا كلمه مولا با توجه به موارد استعمال قرآني دلالت بر ولايت حضرت علي عليه السلام نمي كند؟ حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در غدير خم با جمله:

من كنت وليه فعلي وليه.

مسند احمد، ج5، ص350

اشاره به ولايت تامه حضرت علي عليه السلام كرده است؛ نظر شما چيست؟ اگر قضيه مشابه غدير خم براي خليفه اول اتفاق افتاده بود شما چه برداشتي مي كرديد؟

ما يك سفر 3 روزه به استان فارس داشتيم. در جمع حدود 200 نفر از طلاب سراسر استان فارس در شيراز در رابطه با غدير تحت عنوان سفيران غدير، بحثهايي داشتيم . انشاءالله در اين دهه امامت و ولايت بتوانند بحث غدير را در استان فارس،نهادينه و فرهنگي كنند.

-دوستان محبت كنند مانيتور من را به آنتن بدهند- من به صورت خيلي گذرا اين فايل را آماده كرده ام و ترجمه اي برايش گذاشته ام كه حتي يك بچه كلاس پنجم ابتدايي هم بتواند مطلب را درك كند. ما در اين فايل به 7 سوال جواب داده ايم. آيا علماي اهل سنت بر صحت حديث غدير شهادت داده اند؟ ما اينجا مواردي آورده ايم. ترمذي از علماي بزرگ اهل سنت به صحت حديث غدير گواهي داده است.

صحيح سنن الترمذي للألباني: ج5 ص633

الباني از علماي بزرگ وهابي حديث غدير را صحيح مي داند

سلسلة الأحاديث الصحيحة: ج4 ص331.

همچنين در ذيل همين عبارت جناب ابن كثير دمشقي از ذهبي نقل مي كند كه روايت صحيح است.

البداية والنهاية ، ج 5 ص 228.

ضياءالدين مقبلي مي گويد اگر حديث غدير صحيح نباشد اصلا ما در دين اسلام حديث صحيح نخواهيم داشت

الأبحاث المسدّدة ص122

و ذهبي مي گويد حديث متواتر است.

البداية والنهاية ، ج 5 ص 233

ابن تيميه مي گويد: اگر كسي منكر حديث متواتر باشد كافر است.

مجموع فتاوي، جلد 1 صفحه 109

چگونه حديث غدير بر امامت و خلافت حضرت علي عليه السلام دلالت مي كند؟ هم نوعي ولايت علي با ولايت خدا و پيامبر، نبي گرامي قبل از آنكه بفرمايد:

من كنت مولاه فعلي مولاه.

بگويد ولايت تامه الله بر بندگان را به رخ مردم كشيد و از مردم اعتراف گرفت:

أليس الله أولي بالمؤمنين؟

آيا خداوند عالم ولايت تامه بر تمامي مومنان ندارد؟

پاسخ دادند بله، بعد فرمود:

من كنت مولاه فعلي مولاه.

وقتي نبي مكرم ولايت تامه خدا را به رخ مردم مي كشد مشخص است كه مي خواهد بگويد ولايت علي هم از ولايةالله برگرفته شده است. الباني در سلسله الاحاديث الصحيحه جلد 4 صفحه 249 گفته است روايت صحيح است. ولايت علي همسان ولايت پيامبر، نبي گرامي قبل از آنكه ولايت علي را مطرح كند ولايت خودش را به رخ مردم مي كشد. همان آيه 6 سوره احزاب:

النبي أولي بالمؤمنين من انفسهم.

مي گويد:

ألستم تعلمون اني أولي بكل مؤمن من نفسه قالوا بلي قال فأخذ بيد علي فقال من كنت مولاه فعلي مولاه

مسند احمد، ج4، ص281

آيا نمي دانيد كه من ولايتم بر مومنين از خود مومنين بيشتر است؟ گفتند : بله! فرمود: هركس كه من مولاي او هستم علي مولاي اوست.

و مشابه اين عبارت:

من كنت وليه علي وليه.

مسند احمد، ج5، ص350

هم نقل كرده اند. حديث غدير با عبارتهاي مختلف بيان شده است.

اگر كسي بگويد مولا دلالت بر ولايت نمي كند نبي مكرم بعد از آنكه اعتراف گرفت از مسلمانان و از صحابه براي ولايت تامه خودش، فرمود:

ألست أولي بالمؤمنين من أنفسهم؟

آيا من ولايتم بر مومنين از خود مومنين بيشتر نيست؟

گفتند بله. فرمود:

من كنت وليه فإن عليا وليه.

هر كس من ولي امر او هستم علي هم ولي امر اوست.

اگر مولا دلالت بر ولايت نكند عبارت من كنت وليه قطعا دلالت بر ولايت مي كند. همانگونه كه جناب خليفه دوم وقتي مي خواهد خلافت ابوبكر و خلافت خودش را مطرح كند با كلمه «وليّ» آن را اثبات مي كند. در كتاب صحيح مسلم جلد 5 صفحه 152 حديث 4468 مي گويد :

لما توفي رسول الله قال ابوبكر أنا وليّ رسول الله.

نگفت:

أنا خليفة رسول الله. أنا حاكم بعد رسول الله.

بلكه گفت: من وليّ بعد از پيغمبر هستم.

وليّ در آنجا به چه معناست؟ من از عزيزان شيعه تقاضا دارم كه وقتي مي خواهند زنگ بزنند به آنجا اين عبارت را كه ما بارها گفته ايم خوب حفظ كنند يك عبارت را حفظ كردن چندان هزينه ندارد.

قال ابوبكر أنا وليّ رسول الله.

ابوبكر گفت من وليّ بعد از پيغمبر هستم.

اين آقايان كامپيوتر هم كه جلويشان است. اين را سرچ كنند ببينند آيا در صحيح مسلم است يا نه، يا حداقل شماره حديث را حفظ كنند. 4468، در صحيح مسلم، حالا اگر چه در صحيح مسلم آقايان بياورند مثل حديث زيد بن ارقم كه در صحيح مسلم به خدا قسم مي خورد مي گويد زنان پيغمبر جزء اهل بيت نيستند. همين جناب خدمتي گفت زيد بن ارقم اشتباه كرده است. معصوم كه نيست اين در صحيح بخاري آمده است در صحيح مسلم آمده است. بايد در جواب آقاي خدمتي گفت: مگر مسلم معصوم بوده؟ او هم اشتباه كرده است!

البته از اين آقايان بعيد نيست! گفته اند قرآن هم قابل نقد است حالا كه قرآن قابل نقد باشد از ديدگاه اين آقايان ديگر صحيح مسلم و زيد بن ارقم و امثال اين ديگر به طريق اولي اشتباه كرده اند! حالا من نمي دانم آيا آقايان خودشان هم اشتباه مي كنند يا نه! گفته هاي آنها عين عصمت است؟! يا مثل ابن تيميه لوح محفوظ را مي بينند؟! ابن قيم جوزيه مي گويد گاهي ابن تيميه از آينده خبر مي داد! مثل قضيه تاتار . قاطعانه مي گفت كه اتفاق مي افتد! گفتم آقاي ابن تيميه! آيا احتمال نمي دهيد اين گفتار دروغش ثابت بشود. گفت: نه! من آن لوح محفوظ را مي بينم! اين قضيه اي كه خبر مي دهم از آينده در آن لوح محفوظ به هيچ وجه تغيير پذير نيست! حالا اگر ابن تيميه بگويد عين توحيد است ولي اگر يك دفعه اميرالمومنين، ائمه عليهم السلام از آينده خبر بدهند حمله مي كنند كه شيعه معتقد به علم غيب است، شيعه كافر است، لامذهب است، بي دين است. قتلش هم واجب است!

حالا مردم بايد قضاوت كنند. در اين روايتي كه مسند بزار نقل مي كند و هيثمي هم مي گويد روايت صحيح است، نبي مكرم مي فرمايد:

من كنت وليه فإن عليا وليه.

المستدرك علي الصحيحين، ج2، ص130

هر كس من ولي او هستم علي هم ولي اوست. براي هر كس من ولي امر هستم علي هم ولي امر او است.

و همچنين پيغمبر فرمودند:

من كنت أولي من نفسه

هر كس من از او بر خود او ولايتم اولويت دارد علي ولي امر اوست.

معجم كبير، طبراني ج 5 ص 166.

تبريك جناب خليفه دوم به حضرت علي عليه السلام بخاطر ولايتش بر مسلمانها كه احمد بن حنبل، خطيب بغدادي و خيليها اين قضيه را نقل كرده اند.

تاريخ بغداد، ج8، ص284

سوال بعدي آيا علي به حديث غدير استدلال كرده است يا نه؟ ما از مسند احمد جلد 4 صفحه 370 آورده ايم كه اميرالمومنين به حديث غدير استدلال كرده است. فرقي نمي كند چه وقت استدلال كرده است در دوران خلفا يا در دوران خلافت خودش. اگر حديث غدير دلالت بر خلافت و بر امامت نمي كند اميرالمومنين چرا به آن استدلال كرده است؟

حالا ما انشاءالله در رابطه با اينكه چرا در زمان 3 خليفه بحث غدير به صورت گسترده مطرح نشد ، مطالبي را مفصّل عرض خواهيم كرد كه ادله متعددي دارد و بخشي از آنها را شايد همين امشب عرض كنم. اين را هم مفصل ما آورده ايم هم از مسند احمد كه در كوفه اميرالمومنين بر حديث غدير استدلال كرده و هم در قضيه جنگ جمل طلحه را مي خواند و مي گويد آيا از پيغمبر نشنيدي كه فرمود:

من كنت مولاه فعلي مولاه؟

طلحه تو را به خدا سوگند اگر شنيده اي به من جواب بده. گفت بله من شنيده ام. حضرت فرمود اگر شنيده اي

فلم تقاتلني.

المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص371

پس چرا به جنگ من آمده اي؟

مجري:

استاد من عذرخواهي مي كنم. ولي آيا واقعا شبكه كلمه اين روايات را مي بيند؟ نمي شنود؟ هنوز هم كه هنوز است اينها دارند مي گويند بياوريد كه كجا استناد كرده است؟! اگر شما الان سند اين روايت را هم بفرماييد كه آيا از ديدگاه اهل سنت صحيح است يا خير؟ من ممنون مي شوم از شما.

بله! الباني درباره همين حديثي كه اميرالمومنين استدلال كرده است مي گويد:

و إسناده صحيح علي شرط البخاري.

سلسلة الاحاديث الصحيحه، ج4، ص331

استدلال علي بر حديث غدير صحيح است و شرايط صحيح بخاري را دارد. ديگر از اين بهتر؟! و همچنين در رابطه با استدلال اميرالمومنين به حديث غدير در جنگ جمل هم حاكم نيشابوري در المستدرك جلد 3 صفحه 419، با سند معتبر نقل مي كند كه اميرالمومنين به حديث غدير استدلال كرده است. اگر حديث غدير دلالت بر خلافت و امامت نمي كند اميرالمومنين براي چه استدلال مي كند؟ براي چه طلحه را سوگند مي دهد؟ وقتي طلحه مي شنود چرا بلافاصله از سپاه عايشه فاصله مي گيرد و وقتي هم فاصله مي گيرد با تير مروان كشته مي شود. اين مسئله را آقاي ذهبي به صراحت در تاريخ الاسلام جلد 3 صفحه 486 نقل كرده است.

آيا علماي اهل سنت استدلال كرده اند يا نه؟ من در اينجا 2 نفر از بزرگان اهل سنت را آورده ام. اگر چه 8 نفر بودند. ابو حامد غزالي مي گويد:

فهذا تسليم و رضي و تحكيم ثم بعد هذا غلب الهوي لحب الرياسة.

سر العالمين، صفحه 21

(تبريكي كه خليفه دوم گفت) نشانگر اين است كه جناب عمر تسليم ولايت علي شد و به ولايت علي رضايت داد و حكم كرد و قاطعانه قبول كرد. بعد هوا و هوس بر وي غلبه كرد بخاطر حب رياست.

سبط ابن جوزي مي گويد :

و هذا نص صريح في إثبات إمامته.

تذكرة الخواص، ص38

حديث غدير نص صريح است در اثبات امامت اميرالمومنين .

شما ببينيد! آقاي يافعي در رابطه با غزالي مي گويد : فضيلتهاي آقاي غزالي فراتر از شمارش است و داراي كرامت بزرگ بوده. سيوطي مي گويد اگر بعد از پيغمبر بنا بود پيغمبري بيايد آقاي غزالي شايسته بوده است. يك چنين فردي مي گويد قضيه حديث غدير، قضيه قطعي است و تبريك خليفه دوم دلالت بر امامت علي دارد. در رابطه با سبط ابن جوزي هم ذهبي مي گويد:

كان إماما فقيها واعظا وحيدا ... صاحب قبول تام.

تاريخ الاسلام، ج48، ص184

امام ،فقيه، واعظ بي نظير و ... مورد قبول همه بوده.

علت ماندگاري حديث هم همان 2 تا آيه 67 و آيه 3 سوره مائده است كه قبلا مفصل گفته ايم. حالا در رابطه با انگيزه غدير كه آيا سپاه يمن بود يا نه هم ما مفصل جواب داديم كه اصلا شكايت سپاه يمن سال 8 هجري بود نه سال10 هجري، شكايت در مدينه صورت گرفته است و نه در غدير خم، و اين شكايت دليل توطئه صحابه بر ضد علي و خشم پيامبر است كه منافات با (عدالت) صحابه دارد و اثبات ولايت و امامت علي در اين شكايت است نه دوستي و آشتي.

و اينكه آيا كلمه مولا به معناي

اولي الأمر

است و ولي امر است؟ بخاري در صحيحش جلد 6 صفحه 57 حديث 4881 مي گويد كلمه مولا به معناي

أولي بكم

است. به معناي اولويت و ولايت است. زمخشري و آلوسي هم در تفسير سوره تحريم آيه 2 مي گويند :

و الله مولاكم

يعني

سيدكم و متولي أموركم.

الكشاف، ج4، ص126

خدا سيد و سرور شما و ولي امر شما است.

به شهادت آقاي بخاري ، آقاي زمخشري و آقاي آلوسي كلمه مولا به معناي اولويت و به معناي ولي امر در خود قرآن آمده است.

مجري:

خيلي ممنون از استاد بزرگوار. بينندگان عزيز از همينجا به شبكه كلمه مي گوييم تمام قوا و توان خودش را جمع كند و سختترين سوالات و مشكلترين ايرادات و بزرگترين شبهاتي را كه مي تواند نسبت به مذهب شيعه بخصوص حادثه غدير مطرح بكند، در اين 10 شب مطرح كند. ببينيم آيا مي تواند شبكه ولايت را زمينگير بكند يا نه؟ سخت ترين سوالاتشان مطرح بكنند چون اگر ما بگوييم تماس بگيريد مي دانيم كه انقدر مردانگي ندارند تماس بگيرند براي مناظره با شبكه ولايت ولي اين درخواست را داريم. اگر مي توانيد تماس بگيريد با شبكه ولايت.

آقاي هاشمي! آقاي حيدري! آقاي خدمتي! آقاي ترشابي! و بقيه كارشناسان شبكه كلمه! چرا تماس نمي گيريد؟!

شبكه كلمه در اين 10 روز سختترين سوالاتش را مطرح كند. ما انشاءالله به شبهاتي كه در همان روز مطرح شده است همان شب پاسخ مي دهيم.

تماس بينندگان

بيننده عزيز اول آقاي علي اكبر از تهران از شيعيان گرامي، سلام عليكم و رحمةالله

بيننده:

سلام عليكم و رحمةالله .

استاد حسيني قزويني:

جناب آقاي علي اكبر بزرگوار از اين 3 تا سوالي كه الان در مانيتور مي بينيد براي پاسخ به كداميك آمادگي داريد؟

بيننده:

بله. سوال اول كه فرموديد دليل شما بر صحت حديث غدير در نزد شيعيان چيست؛ اما من 30 نفر از علماي اهل سنت كه به صحت حديث غدير اعتراف كرده اند خدمتتان عرض كنم.

ابن حجر هيثمي در كتاب الصواعق صفحه 42 و 43، حاكم نيشابوري در كتاب مستدرك حاكم جلد 3 صفحه 109، -من خواهش مي كنم از اهل تسنن عزيزمان بروند به منابعي كه من مي گويم نگاهي بيندازند- حلبي در السيرة الحلبيه جلد 3 صفحه 274، ابن كثير در كتاب البدايه و النهايه جلد 5 صفحه 288، ترمذي در كتاب صحيح ترمذي جلد 2 صفحه 298، ابو جعفر طحاوي در كتاب مشكل الآثار جلد 2 صفحه 308، ابن عبدالبر قرطبي در كتاب الاستيعاب جلد 2 صفحه 373، سبط بن جوزي در كتاب تذكرة الخواص صفحه 18، ابو حامد غزالي در كتاب سرّ العالمين صفحه 21، ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه اش جلد 9 صفحه 166، حافظ گنجي شافعي در كتاب كفاية الطالب صفحه 64، حافظ نور الدين هيثمي در كتاب مجمع الزوائد جلد 9 صفحه 104،

استاد حسيني قزويني:

دست شما درد نكند.

جناب علي اكبر آقا! الحق و الانصاف امتياز شما عالي بود . فقط در تلفظ برخي عبارات و اسامي دقت بفرماييد كه اينها دنبال اشكالات لفظي هستند! هرچند خودشان كه آيه مي خوانند غلط مي خوانند . همين آقاي عريفي ما در يك كليپي ديديم كه در نماز تراويح در يك شب در چندين مورد آيه را غلط خواند!

اينها هيچ عيبي نيست ولي اگر ما يا كارشناسان ديگر يا بينندگان عزيز ما يك دفعه يك آيه را جلو و عقب بخوانند اينها (وهابيها) ديگر آسمان و زمين را به هم مي ريزند!

حالا اگر سوالي داريد سوالتان را مطرح بفرماييد ما در خدمت شما هستيم.

بيننده:

آيا در مورد سوال دوم اجازه هست پاسخ مختصري بدهم؟

استاد حسيني قزويني:

ايرادي ندارد. ولي خيلي مختصر باشد.

بيننده:

من براي اثبات اينكه كلمه مولا به معناي امامت است به 3 دليل استدلال مي كنم. يكي به صدر حديث

ألست أولي بكم من أنفسكم.

آيا من اولي به شما از خود شما بر نفستان نيستم؟

اين اولي به معني امامت است تعداد 64 نفر از علماي عامه نقل كرده اند اين را و قرينه اي هست بر جمله

من كنت مولاه فعلي مولاه.

كه مراد امامت است شكي در آن نيست. دوم: گرفتن شهادت از مردم در حديث ابن اثير است به سند صحيح كه نقل مي كند پيامبر فرمود: آيا شهادت مي دهيد كه جز خدا الهي نيست و محمد صلي الله عليه و آله و سلم رسول اوست؟ گفتند بله شهادت مي دهيم. در اين هنگام پيامبر مي گويند كه خدايا شاهد باش. سپس فرمود اي مردم خدا مولاي من و من مولاي مومنان هستم و من اولي به مومنين از خود آنها هستم پس هر كه من مولاي او هستم علي مولاي او است. اين قرار گرفتن ولايت در سياق شهادت به توحيد و رسالت در رديف مولويت است. دليل اين است كه در حديث ولايت در معناي امامت اولي به تصرف است در اين كه شكي نيست. اين مسئله در اسد الغابه جلد 6 صفحه 136، تاريخ دمشق جلد 12 صفحه 236، الصواعق المحرقه صفحه 43، نوادر الاصول جلد 1 صفحه 163 آمده است.

در مورد سومي هم دليل ما عمامه گذاشتن پيامبر بر سر مبارك آقا اميرالمومنين علي عليه السلام در روز غدير است كه در تاريخ آمده است. ابن قيم جوزي نقل مي كند مي گويد براي رسول خدا عمامه اي بود به نام سحاب كه بر سر علي عليه السلام قرار داد.

مجري:

خيلي متشكريم. انشاءالله شما با شبكه كلمه هم تماس بگيريد.

استاد حسيني قزويني:

جالب اين است كه آقايان مي گويند بحث «خطبه غدير»، ولي وقتي مي خواهند نقل كنند «حديث غدير» نقل مي كنند . حديث غدير شايد نيم سطر يا يك سطر باشد ولي خطبه يعني سخنراني، اگر نبي مكرم يك ربع هم سخنراني كرده باشد بخواهند پياده كنند 3 يا 4 صفحه مي شود . ولي متأسفانه در منابع اهل سنت من فقط جناب آقاي طبراني، متوفي 360 را ديدم كه خطبه را مفصل نقل مي كند . حدود يك صفحه وزيري . در آنجا مفصل مي گويد :

أليس تشهدون أن لا اله الا الله و أنّ محمدا عبده و رسوله و أن الجنة حق و النار حق.

معجم كبير طبراني ج ص 180 ؛ سيره حلبي ج 3 ص 336

نبي مكرّم از مردم اعتراف مي گيرد كه مگر شما به وحدانيت خدا شهادت نمي دهيد؟ به رسالت من شهادت نمي دهيد؟ به معاد شهادت نمي دهيد؟ اينجا سوال است كه مگر همين صحابه و مسلمانها از حج برنمي گردند؟ در حج مگر اولين شرط تلبيه نيست؟

لبيك اللهم لبيك لا شريك لك لبيك.

همينها مگر در طواف خانه خدا تلبيه نگفتند؟ مگر آنجا نماز نخواندند و عبادت نكردند؟ پيغمبر دارد از مردم اعتراف مي گيرد به 3 مسئله، توحيد، نبوت و معاد، مي خواهد اثبات كند اين مطلبي كه من مي خواهم درباره علي بگويم از قبيل نماز و روزه و زكات و حج نيست اين از قبيل توحيد و نبوت معاد است. همرديف اينها است. كنار گذاشتن ولايت علي در رديف كنار گذاشتن توحيد و نبوت است طبق نص صريح خطبه نبي مكرم در غدير خم كه در معجم كبير طبراني جلد 3 صفحه 180 و در سيره حلبيه در جلد 3 صفحه 336، آمده است.

مجري:

خيلي متشكريم. آقاي كريمي از شيعيان از قم. سلام عليكم و رحمةالله .

بيننده:

سلام عليكم و رحمةالله . من مي خواستم همان سوال اول را جواب بدهم. اگر ولايت در حديث غدير يعني دوستي آيا اصلا معني دارد كه رسول خدا 120 هزار نفر را در آن گرماي طاقت فرسا جمع كند بعد بگويد من حضرت علي را دوست دارم! ما مي توانيم اين دوست داشتن را در همه اركان زندگي حضرت رسول ببينيم. پس نشان دهنده اينست كه مي خواسته يك مسئله بالاتر و مهمتري را براي مردم بيان كند. اكمال دين، هفته گذشته كه اين دوستمان آمده بودند با حاج آقا بحث مي كردند آنهم بحث هاي خيلي حاشيه اي كه ما در واقع كشتار و مردار را داريم و اين چيزها را داريم الآن دين ما كامل شد كه حضرت آقا فرمودند ما اين دين را نمي خواهيم اين مذهب را نمي خواهيم.

واقعا هم حرف جالبي بود فرمايش جالبي بود. در عين حال تمام صحبت من حول اين مطلب است كه حضرت رسول اكرم روحي له الفداء آمد كه فقط بفرمايد تكميل دين با ولايت است. طبق فرمايش حاج آقا كه به قول معروف به هدف زدند، اعتراف از مردم به خاطر 3 ركن است. توحيد، نبوت، معاد، آقا رسول الله آمد يك امضا زدند زيرش كه ولايت هم حكم نبوت، توحيد و معاد دارد. در تكميل انسان كامل، وقتي كه قرار است يك چيزي تكميلش عنوان بشود اين تكميل و كامل شدن با امامت تكميل مي شود.

مسئله دوم وقتي كه قرار است يك چيزي مثل نماز كه در حدود 23 سال تقريبا تا آن روزهاي آخر عمر پيامبر، مردم دورادور يا از نزديك 23 سال نماز خواندن رسول الله را مي ديدند، زكات دادنش را مي ديدند، روزه ايشان را مي ديدند، حجشان را هم با آنها بجا آوردند. چه چيزي در حاشيه ماند؟ فقط ولايت مولا اميرالمومنين . چيزي بود كه آقا رسول الله با بيان خودشان عنوان كردند كه ولايت نباشد تمام اين چيزهايي كه ما در اين 23 سال انجام داده ايم بر باد فناست. همانطور كه خداوند فرمود: اعلام كن من حواسم به تو هست من هواي تو را دارم مراقب تو هستم. از علماي قبل هم مثلا ابن حجر هيثمي در الصواعق صفحه 42،43، حاكم نيشابوري، -به قول حاج آقا- طبراني در جلد 3 صفحه 180 و حلبي عالم قرن 11 در سيره حلبي جلد 3 صفحه 336 ، ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه جلد 9 صفحه 126 اين مطلب را بطور كامل عنوان كرده اند. اگر رسول خدا مي خواست بحث محبت را بگويد دليلي نداشت كه مردم را جمع كند كه من ايشان را دوست دارم!

يك مسئله ديگر كه در بعضي منابع آمده است:

من كنت مولاه فهذا علي مولاه

در اين كلمه هذا خيلي مطلب است. يعني اينكه اين كلمه مي تواند بعدها توسط معاندين تبديل به يك علي فرضي بشود.

مجري:

خيلي متشكريم. آقاي سليمي از سنندج از عزيزان اهل سنت، سلام عليكم و رحمةالله.

بيننده:

به نام خالق هستي و نيستي، بنده هم خدمت شما عرض سلام و ادب دارم.

مجري:

از لحاظ فقهي چه مذهبي هستيد؟

بيننده:

شافعي.

استاد حسيني قزويني:

جناب آقاي سليمي بزرگوار ما در منابع متعدد اهل سنت داريم كه در غدير خم بعد از آنكه نبي مكرم اميرالمومنين را معرفي كرد جناب خليفه دوم به حضرت علي تبريك گفت و اين هم با سند صحيح در كتابهاي عزيزان اهل سنت آمده است. آيا اين تبريك جناب خليفه دوم دليل بر اين نيست كه حديث غدير دلالت بر ولايت مي كند؟

بيننده:

به نظر من حالا در آن جلسه چه بوده؟ هر چه بوده. تبريك گفته است منظور اين است كه آنجا يك چيزي گفته شده است كه تبريك گفتند حالا چه بوده آن را نمي دانم.

استاد حسيني قزويني:

أصبحت اليوم وليّ كل مؤمن.

تاريخ بغداد، ج8، ص284

امروز تو ولي امر همه مومنين شدي.

بيننده:

ديگر تبريك گفته است. آن جلسه فقط همين بوده.

مجري:

پس اميرالمومنين اينجا جانشين معرفي شد ديگر؟

استاد حسيني قزويني:

اگر دوستان مانيتور من را يك لحظه محبت كنند تبريك جناب خليفه دوم به روايت احمد بن حنبل از براء بن عازب، سند هم صددرصد صحيح است. روايت خطيب بغدادي از ابو هريره، سند صحيح است. روايت ابن عساكر، ابن اثير، ابن كثير و گواهي آقاي ابوحامد غزالي كه من فقط از ابن اثير مي آورم. ابن اثير از عبدالرحمن بن ابي ليلا نقل مي كند كه علي ابن ابيطالب در رحبه مسجد مردم را قسم داد گفت: شما را به خدا سوگند در غدير هر چه شنيديد كه پيغمبر در حق من گفته بلند شويد بگوييد.

تعدادي از صحابه بلند شدند حتي 12 نفر از صحابه اي كه در جنگ بدر در ركاب نبيّ مكرم بودند -چون آنهايي كه در جنگ بدر بودند يك امتياز خيلي بيش از ديگران دارند- گفتند شهادت مي دهيم:

سمعنا رسول الله يقول يوم غدير خم: ألست أولي بالمؤمنين من أنفسهم.

اسد الغابه، ج4، ص28

آيا شما گواهي نمي دهيد بر اينكه من ولايتم به مومنين از همه بيشتر است.

بعد هم ولايت اميرالمومنين را مطرح كردند تا اينكه

فقال عمر بن الخطاب: يا ابن أبيطالب، أصبحت اليوم ولي كل مؤمن.

امروز تو ولي امر همه مومنين شده اي.

اينجا اين عبارت

ولي كل مؤمن.

از سوي جناب خليفه دوم، همان تعبيري است كه ايشان در رابطه با جناب ابوبكر دارند

لما توفي رسول الله قال ابوبكر أنا وليّ رسول الله.

صحيح مسلم، ج5، ص152

پيغمبر كه از دنيا رفت ابوبكر گفت من ولي امر بعد از پيغمبر هستم.

اين ديگر واضح و روشن است. آيا به نظر شما همين دليل بر انتخاب اميرالمومنين سلام الله عليه بر خلافت و امامت نيست؟

بيننده:

بله! دقيقا اين درست است صحيح است چون من در اين زمينه خيلي تخصص ندارم اگر اسنادي كه شما معرفي فرموديد صحيح باشد مي تواند دليل بر اين باشد. ولي آيا ممكن است كه در برنامه تان بيننده هم بتواند سوالي مطرح بكند يا نه؟

مجري:

پس به اينجا رسيدم آقاي سليمي عزيز! ما ممنون هستيم از انصاف شما كه مي فرماييد اگر چنين چيزي صحيح باشد اين دلالت بر خلافت و ولايت آقا اميرالمومنين دارد. همين حد انصاف كفايت مي كند . حالا شما اگر دوست داشتيد همين سوالي كه زيرنويس شده است از بزرگانتان و از علماي اهل سنت بپرسيد آيا اين سخن صحيح است يا نه؟ اگر ايرادي داشت اسنادي كه براي اين روايت ما به شما ارائه داديم حتما دوباره تماس بگيريد و انشاءالله در برنامه بعد ما شاهد اين باشيم كه اگر اين حديث اشكالات ايرادي داشت انشاءالله مطرح كنيد. حالا ما شنونده فرمايش شما هستيم اگر سوالي داريد مطرح بفرماييد.

بيننده:

خواهش مي كنم. سوالم اين است كه قرآن كلام خداست. وهابيون يا شبكه كلمه درباره توسل بحثهايي داشتند كه در قرآن آمده است نبايد به غير خدا توسل شود.

مجري:

مي توانيد بگوييد در كدام آيه است؟

بيننده:

نه متأسفانه!

استاد حسيني قزويني:

آقاي سليمي بزرگوار! لطفا نگاهي به آيات توسل كه روي صفحه تلويزيون است بفرماييد. سوره مائده آيه 35:

يا أيها الذين آمنوا اتقوا الله و ابتغوا إليه الوسيلة و جاهدوا في سبيله لعلكم تفلحون.

-سه چيز خدا از ما خواسته است- اي مومنين! تقوا داشته باشيد بين خودتان و خدا واسطه قرار بدهيد و سوم هم در راه خدا جهاد كنيد.

آيا اين دليل بر مشروعيت توسل نيست؟

شما در كتابهاي تفسيري خودتان يا ترجمه ها ببينيد كه

و ابتغوا إليه الوسيلة

را چه معنا كردند. خيلي راحت است! سوره مائده آيه 35، اما در سوره اسراء آيه 57، خطاب قرآن به كساني است كه بجاي خدا ملائكه و يا انبيا را مي پرستند. مي گويند حضرت عيسي خداي ما است. خداي عالم مي گويد:

اولئك الذين يدعون.

شما كه اين ملائكه را مي پرستيد. شما كه حضرت عيسي را مي پرستيد اينها

يبتغون إلي ربهم الوسيلة.

خود اينها وقتي مي خواهند پيش خداي عالم بروند دنبال واسطه مي گردند و متوسل مي شوند. مي خواهند ببينند كدام يك از اين واسطه ها به خدا نزديكتر است. اين آيه مي گويد پيامبران و ملائكه به انبياء متوسل مي شوند. برادر بزرگوارم! آيا قرآن از اين واضحتر بگويد؟! و همچنين در آيه 97 سوره يوسف، برادران حضرت يعقوب نزد پدرشان مي آيند و مي گويند:

يا أبانا استغفر لنا

اي پدر واسطه شو خداي عالم گناه ما را ببخشد.

شما بفرماييد چه فرقي است بين

يا أبانا استغفر لنا

و اينكه شيعه ها مي گويند

يا وجيها عندالله إشفع لنا عندالله.

چه تفاوتي است؟ شما اين را از علماي بزرگوار سوال بفرماييد و بعد به ما جواب بدهيد. اگر واقعا توسل شرك است زنده و مرده فرقي نمي كند . اگر واسطه قرار دادن يك پيغمبر دليل بر شرك باشد، بايد فرزندان حضرت يعقوب مشرك بشوند. حضرت يعقوب هم بايد مي گفت بچه هاي من! خدا مي گويد :

أدعوني أستجب لكم.

مرا بخوانيد من شما را اجابت كنم. من از رگ گردن به شما نزديكتر هستم اين توحيد الهي كه امروز با زمان حضرت يعقوب كه فرقي نكرده است. در آن زمان

أدعوني أستجب لكم.

ممنوع نبوده، كه بعد از آمدن پيغمبر جايز باشد. يا آن زمان خداي عالم نستجير بالله از رگ گردن به بنده ها نزديكتر نبوده ولي بعد از آمدن پيغمبر از رگ گردن نزديكتر شده باشد! عزيز من! قرآن به صراحت قضيه فرزندان حضرت يعقوب را نقل مي كند كه آمده اند به پدرشان متوسل شده اند و پدرشان هم گفت باشد! حالا كه به من متوسل شديد من از خدا براي شما طلب مغفرت مي كنم.

مجري:

نگفت شرك است.

استاد حسيني قزويني:

بله! نگفت كه شرك است. در سوره نساء آيه 64، قرآن خطاب به پيغمبر مي گويد آنها كه در حق خودشان ظلم كرده اند

جاءوك

بيايند پيش تو به تو متوسل بشوند.

نمي گويد

جاء اليه.

پيش من (خدا) بياييد.

پيش تو بيايند تو براي آنها استغفار كني خدا گناهانشان را مي بخشد.

در سوره اعراف آيه 134 مي گويد

يا موسي... لئن كشفت عنا الرجز.

اگر اين بلا را از ما برطرف كني.

آيا برطرف كردن بلا كار خدايي است و يا كار بندگي؟ اگر كار الهي است چرا از حضرت موسي مي خواهند؟ حضرت موسي نگفت آقا اين شرك است اين كفر است اين لامذهبي است. بلكه خداي عالم مي گويد اين توسلشان به حضرت موسي را قبول كرديم

كشفنا عنهم الرجز

بلا را از اينها برطرف كرديم.

اين آيات و ترجمه اش را هم عزيزان ببينند.

أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَي رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا

كساني را كه مي خوانند خودشان وسيله اي براي تقرب پروردگارشان مي جويند. وسيله اي هر چه نزديكتر و به رحمت او اميدوارند.

اين ديگر واضح و روشن است كه خدا در اينجا به صراحت مي فرمايد اگر كساني به پيامبر و ملائكه و غيره متوسل بشوند خدا توسل آنها را قبول مي كند . آقاي سليمي! آيا اين قضيه روشن شد يا نه؟

بيننده:

بله آنهايي كه شما فرموديد بجز آيه 35 سوره مائده بقيه اش زنده بودند. توسل كردند.

مجري:

يعني توسل جايز است و بعد مي رود سراغ بحث مرده و يا زنده كه آن هم بحثي دارد و ما جوابش را با آيات قرآن داريم. حالا سوالتان را مطرح بفرماييد.

بيننده:

بعضيها سوالي از من مي پرسند كه حقيقتا كم مي آورم و نمي توانم جواب بدهم و با بعضي دوستان هم كه مطرح كردم آنها هم جوابي به من ندادند. اين دوستاني كه در جامعه هستند از ما مي پرسند كه آيا شما مي توانيد براي ما ثابت كنيد كه قرآن از طرف خدا آمده است؟ دليلتان چيست؟ من حقيقتا نتوانستم جواب بدهم. آيا شما مي توانيد من را راهنمايي بكنيد كه من بتوانم جواب بدهم؟

استاد حسيني قزويني:

آقاي سليمي بزرگوار! اين شبهه را خود قرآن جواب داده است. آن زماني كه نبي مكرم آمده است تمام كفار قريش در برابر پيغمبر موضع گرفتند. حتي گفتند پيغمبر ساحر است پيغمبر جادوگر و دروغگو است. تمام اين برچسبها را زدند. تهديد به قتل كردند. تمام مسائل را آوردند ولي يك نفر اينها جرأت نكرد بگويد اين قرآن از طرف خود پيغمبر است و قرآن هم تحدي مي كند . مي گويد:

إن كنتم في ريب ممّا نزلنا علي عبدنا فأتوا بسورة من مثله و ادعوا شهدائكم من دون الله ان كنتم صادقين.

سوره بقره، آيه 23

اگر در شك هستيد كه اين قرآن از طرف غير خداست سوره اي مانند آن بياوريد.

بيننده:

آن دوستاني كه با من بحث مي كنند صحبتشان اين است كه عجيب و غريبي اين آيات چيست كه از دست هر كسي برنيايد؟ مثلا انسان خلق شده است خدا مي گويد من انسان را خلق كردم تو هم اگر مي تواني يك انسان خلق كن. اين قياس را براي من مي آورند. من نتوانستم جواب بدهم. اين آيات عجيب و غريب بودنش در چيست؟

استاد حسيني قزويني:

قرآن تحدّي كرده است. مي گويد آيا شما شك داريد كه اين قرآن مال خدا است يا نه؟ اگر كار بشري است شما هم بشر هستيد يك سوره و يك آيه مثل اين بياوريد. آيا مي توانيد بياوريد؟ از نظر فصاحت، از نظر بلاغت، از تمام جهات، آيات قرآن، آياتي است كه بشر از آوردن آن عاجز است. تمام كساني كه در عصر پيغمبر بودند -در عصر پيغمبر هم بحث ادبيات و فصاحت و بلاغت در اوج كمال خودش بوده است بطوريكه بعضي از شعرا و ادبا مطالب ادبيشان را مي نوشتند و از كعبه آويزان مي كردند- با آن توانمندي كه داشتند حتي يك نفرشان نتوانست يك آيه و يا يك سوره مثل قرآن بياورد. اگر اين آيات، آيات بشري بود پيغمبر توانست بياورد. ابوجهل هم يك بشر است او هم بايد مانند يك سوره قرآن را مي آورد. ابو لهب هم همچنين و ديگران هم مي توانستند بگويند ما هم مي توانيم. ولي يك نفر نتوانست يك سوره يا يك آيه مثل قرآن بياورد. يعني آيات قرآن آياتي است كه بشر از آوردن آن عاجز است. چه نبي مكرم چه دشمنان نبي مكرم، قرآن دارد اينجا تحدي مي كند.

آقاي سليمي عزيز شما ببينيد اين 2 آيه اي را همراه با ترجمه شان دقت كنيد. در انتهاي آيه 23 سوره بقره مي فرمايد:

و ادعوا شهداءكم من دون الله.

اي عربها! اگر مي توانيد يك سوره بياوريد.

نه شما؛ بلكه تمام كساني كه مي توانيد جمع كنيد در كره زمين، غير از خدا تمام بشر دست به دست هم بدهيد يك سوره مثل قرآن بياوريد.

و ادعوا شهداءكم من دون الله.

بعد مي فرمايد:

فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا.

سوره بقره، آيه 24

اگر الان انجام ندايد تا قيام قيامت هم شما نمي توانيد مثل اين قرآن را بياوريد.

خيلي تعبير زيبايي است.

آيه ديگر، آيه 38 سوره يونس است. اينجا هم مي فرمايد:

فأتوا بسورة مثله و ادعوا من استعطتم من دون الله إن كنتم صادقين.

شما يك سوره همانند قرآن بياوريد و بغير از خدا هر كه را كه مي توانيد به كمك خودتان بياوريد.

آيا اينها مي توانند مثل اين قرآن را بياورند؟ خيلي تعبير زيبايي است. مي فرمايد هركس را مي توانيد در كره زمين جمع كنيد دست به دست هم بدهيد يك سوره مثل اين قرآن را بياوريد. قرآن مي فرمايد:

و لن تفعلوا

كلمه لن نفي ابد مي كند . يعني هرگز شما نمي توانيد . و شما ببينيد الان 1400 سال است از تاريخ نزول قرآن گذشته است اين همه مخالفين، معاندين، مثل محمد علي باب و ديگران آمده اند و رفته اند. خواستند مثل قرآن بياورند ولي هيچ كدام نتوانستند حتي يك آيه مثل قرآن بياورند. نتوانستند بياورند كه بعد بگويند آقا ما اين آيه را آورديم از نظر فصاحت و بلاغت از نظر صرف و نحو همتاي قرآن است. در اين 1400 سال اين آيه مثل خورشيد مي درخشد. مي فرمايد:

لن تفعلوا

مسيحيها، يهوديها، كليميها، زردتشتيها، معاندين قرآن، در اين 14 قرن، نتوانستند و اگر 140 قرن هم بگذرد يك نفر نمي تواند مثل قرآن آيه و سوره بياورد.

بيننده:

بله.

استاد حسيني قزويني:

شما بزرگواري كنيد آقاي سليمي در برنامه اي كه بردار عزيزمان جناب آقاي ملكي دارند و برادرمان جناب آقاي دكتر رضايي دارند در بحث قرآني اين را مطرح كنيد آنها متخصص در اين قضيه هستند. قطعا جوابهاي متعدد و بيشتري خدمت شما تقديم خواهند كرد.

مجري:

آقاي سليمي عزيز! يكي از وجوه اعجاز قرآن همين است. اين همه ما با اين وهابيها و شبكه هاي وهابي اختلاف داريم به حدي كه حتي ما را تكفير هم مي كنند؛ با اين وجود همان قرآني كه در روي ميز كارشناسان وهابي است همان قرآن روي ميز ما هم هست. كلمه اي بين اين قرآنها تفاوت نيست. اما مثلا كتابي مثل انجيل ، چند انجيل وجود دارد: مرقس ، لوقا، يوحنا، برنابا، همه اين اناجيل هست و خودشان هم مي گويند كه اين اناجيل تحريف شده است و با هم تضاد هم دارد.

همين كه با همه اختلافاتمان با وهابيها، قرآني كه در دست ما و آنهاست، يكي است و اينها با يكديگر حتي در يك آيه با هم تفاوتي ندارد از وجوه اعجاز است.

بيننده:

بله.

مجري:

شما تا الان 20 دقيقه روي خط بوديد. آيا راحت صحبتهايتان را مطرح كرديد؟ مشكلي نبود؟

بيننده:

نه مشكلي نبود.

مجري:

به نظر شما اين شبكه كلمه يا ديگر شبكه هاي وهابي چرا اجازه نمي دهند شيعيان انقدر روي خط باشند و سوالاتشان را بپرسند؟ هر نظري داريد بفرماييد و بعد خداحافظي بفرماييد شما.

بيننده:

من خودم همين سوال را از آنها پرسيدم مثل آقاي الله ياري مثل آقاي كارشناس شبكه كلمه نمي دانم اسمش چه بود حرفم را قطع كردند چون منطق ندارند جواب بدهند. خوشبختانه شما با اين منطقتان، منطقي حرف مي زنيد قضاوت با بينندگان است ديگر. شما اجازه داديد من 20 دقيقه صحبت كردم.

مجري:

ممنون هستيم. عزيز بعدي باز هم عزيزان اهل سنت هستند. آقاي ياري از كرمانشاه سلام عليكم.

بيننده:

سلام عليكم. آقاي حسيني من زياد سواد ندارم من حديث غدير را به جان و دل قبول دارم.

مجري:

ما به شما فرصت مي دهيم . خيالتان راحت! اينجا شبكه ولايت است و شبكه هاي ديگر نيست. هر بحثي كه داشتيد انشاءالله مطرح مي كنيد. مي خواهيد يك مقدار طبق بحث حديث غدير پيش برويم؟

بيننده:

بله.

استاد حسيني قزويني:

جناب آقاي ياري عزيز! با اين بزرگواري كه داشتيد و گفتيد كه من حديث غدير را قبول دارم من از شما فقط يك سوال دارم. در منابع معتبر اهل سنت از جمله شرح مشكل الآثار جناب امام طحاوي كه از علماي طراز اول اهل سنت است نقل مي كند پيامبر اكرم در غدير خم دست علي را گرفت و فرمود:

يا أيها الناس ألستم تشهدون أن الله ربكم قالوا بلي قال ألستم تشهدون أن الله و رسوله أولي بكم من أنفسكم و أَنَّ اللَّهَ عز وجل وَرَسُولَهُ مَوْلَيَاكُمْ قالوا بَلَي

شرح مسكل الاثار، ج5، ص13

آيا گواهي نمي دهيد خدا پروردگار شما است؟ آيا گواهي نمي دهيد كه خدا و پيغمبر ولايتشان بر شما از خود شما بالاتر است؟

بيننده:

قبول دارم.

استاد حسيني قزويني:

بعد فرمود:

فمن كنت مولاه فإن هذا مولاه.

يا.

فإن عليّا مولاه.

در اينجا و در ذيلش هم مي گويد من 2 چيز در ميان شما گذاشتم و از ميان شما رفتم. يكي كتاب خدا و ديگر اهل بيتم. اگر به كتاب خدا و اهل بيت من تمسك كنيد.

لن تضلوا

هرگز گمراه نمي شويد.

اين روايت در مشكل الآثار طحاوي ، اسد الغابه ابن اثير جزري ، السنة ابن ابي عاصم ، مختصر قيام الليل ، ذرية الطاهره ، تاريخ دمشق، الاحاديث المختاره، البدايه و نهايه، مجمع الزوائد، المطالب العاليه ابن حجر آمده است.

جناب آقاي ياري عزيز! آيا اين دلالت بر ولايت و امامت نمي كند؟

بيننده:

بله دلالت مي كند صددرصد هم دلالت مي كند . من قبول دارم.

مجري:

مي شود بفرماييد مذهب فقهيتان چيست؟

استاد حسيني قزويني:

آقاي ياري! معمولا عزيزانمان در كردستان شافعي مذهب هستند. شما شافعي مذهب هستيد؟

بيننده:

بله! من توسل را قبول دارم. امامت اميرالمومنين را هم به جان و دل قبول دارم. خليفه بر حق هم است.

استاد حسيني قزويني:

جزاكم الله خيرا.

حالا اگر سوالي داريد ما در خدمت شما هستيم.

بيننده:

فقط مي گويم خدا طول عمر به همه شما بدهد من به راه راست هدايت شدم. من امير المومنين را از بچه ام بيشتر دوست دارم.

مجري:

زنده باشيد. جناب آقاي ياري! چند روز گذشته 2 بار ما در يكي از شبكه هاي وهابي معلوم الحال شاهد جسارت به آقا امام حسين و همچنين حضرت علي اصغر عليه السلام بوديم. شما به عنوان يك عزيز اهل سنت نظرتان در مورد اين آقايان چيست كه چنين جسارت وقيحانه اي مي كنند؟ جسارتي كه بنده واقعا جرأت نمي كنم بازگو كنم و كليپش هم كه گروه رصد گرفته بودند عنوانش را ديدم خدا شاهد است ديگر جرأت نكردم كيپ را نگاه بكنم شما چه سخني داريد با اين آقايان كه اينگونه وقيحانه به آقا ابا عبد الله الحسين جسارت مي كنند؟

بيننده:

آنها مسلمان نيستند.

مجري:

بله.

بيننده:

آنها مسلمان نيستند. ما خودمان مي دانيم اين وهابيها مسلمان نيستند. خدا شاهد است. چون دروغ مي گويند من خودم زنگ زدم به شبكه كلمه يك سوال از آنها كردم فوري تماس من را قطع كردند. خيلي زود قطع كردند. خدا شاهد است نگذاشت حرفم را بزنم. گفتم روز غدير حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم دست اميرالمومنين را برد بالا گفت:

من كنت مولاه فهذا علي مولاه.

سريع قطع كرد!

استاد حسيني قزويني:

عجب!

مجري:

حالا الان آزادانه بحثتان را مطرح كرديد مشكلي نبود در شبكه ولايت؟

بيننده:

هيچ مشكلي ندارم. خدا شاهد است كه من از جان و دل خليفه بر حق اميرالمومنين را قبول دارم.

مجري:

انشاءالله زنده باشيد. ممنون هستيم از شما، متشكريم آقاي ياري عزيز شما را به خداوند متعال مي سپاريم.

استاد حسيني قزويني:

ما تشكر مي كنيم .

مجري:

متشكريم. خانم فياضي از شيعيان گرامي از شهر دزفول سلام عليكم.

بيننده:

سلام عرض مي كنم.

استاد حسيني قزويني:

از اين 6 تا سوال كدامش را آمادگي داريد پاسخ دهيد؟

بيننده:

سوال دوم. معني مولا در حديث غدير هم همان اولي به نفس و اولي به اطاعت است اولي به معني سرپرست است كه معناي ولايت مطلقه شخصي بر انسان را مي رساند. علائم فراواني گواهي مي دهد كه مقصود از مولا همان معنايي است كه علما و دانشمندان به ولايت مطلقه تعبير مي كنند و قرآن مجيد درباره شخص پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد:

النبي أولي بالمؤمنين من أنفسهم.

سوره احزاب، آيه6

پيامبر نسبت به جان مومنان از خود آنها سزاوارتر است.

و كسي هم كه از خود انسان نسبت به او سزاوارتر باشد قطعا نسبت به مال هم سزاوارتر خواهد بود و لازمه برخورداري از چنين اولويتي ولايت مطلقه است كه اطاعت امر و نهي را به دنبال دارد. همچنين اميرمومنان در اشعار خودشان كه براي معاويه نوشته اند درباره حديث مي فرمايند:

أوجب لي ولايته عليكم رسول الله يوم غدير خم.

پيامبر خدا ولايت مرا بر شما در روز غدير واجب ساخته است و چه كسي هم بهتر از امام علي مي تواند حديث غدير خم را تفسير كند و خودش بفرمايد كه خدا در روز غدير خم ولايت مرا بر شما واجب ساخته است.

استاد حسيني قزويني:

اين را محمد بن طلحه شافعي از علماي اهل سنت در كتاب مطالب السئول، صفحه 62 آورده است:

و أوجب لي ولايته عليكم رسول الله يوم غدير خم.

آن ولايت تامه را نبي مكرم در غدير خم بر همه شما واجب كرده است.

خود اميرالمومنين سلام الله عليه با حديث غدير بر ولايت تامه خودش استدلال مي كند.

بيننده:

دليل ديگر اين است كه قرائني در متن حديث پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم وجود دارد كه نشان مي دهد مقصود از مولا اثبات اولويت بر جان و مال است. اين قرائن عبارت اند از: دليل اول: پيامبر پيش از اينكه پيام متن حديث را بفرمايد مي پرسند كه

ألست أولي بكم من أنفسكم.

يعني پيامبر اولي به نفس را بكار برده است يعني درباره اولويت خودشان نسبت به جان آنان اقرار گرفته اند. بعد بلافاصله مي فرمايند كه:

من كنت مولاه فهذا علي مولاه.

هدف از گفتن اين 2 جمله چه مي تواند باشد؟ جز اينكه مي خواهد همان مقامي كه خود پيامبر به نفس قرآن دارد در مورد حضرت علي اثبات بكند. در نتيجه معني اين حديث چنين خواهد بود. هر كس من نسبت به او اولي و سزاوارتر هستم علي نيز نسبت به او اولي است. و اگر مقصود پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم جز اين بود ديگر لزومي نداشت كه براي اولويت خودش از مردم اقرار بگيرد. همچنين دليل ديگري كه مي توانيم بياوريم اين است كه چه گواهي روشنتر از اينكه شيخين و گروه زيادي از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم قبل از اينكه پيامبر از منبر به پايين بيايند به حضرت علي تبريك مي گويند و موضوع تبريك تا نماز مغرب ادامه دارد.

و همچنين شيخين نخستين افرادي بودند كه به امام چنين تهنيتي گفتند كه:

يا بن أبيطالب أصبحت و امسيت مولي كلّ مؤمن و مؤمنه.

مسند احمد، ج4، ص281

حضرت علي عليه السلام چنين مقامي به دست آوردند كه شايسته چنين تبريكي هستند. آيا جز مقام امامت و پيامبري و رهبري امت كه بطور رسمي به آن ابلاغ نشده بود شايسته چنين تهنيتي است؟ دليل بعدي هم كه مي توانيم بياوريم اين است كه اگر مقصود همان دوستي علي بود ديگر لازم نبود كه اين مسئله در چنين هواي گرمي مطرح بشود. كاروان 100 هزار نفري را از رفتن باز بدارد و مردم را در آن هواي گرم روي ريگ و سنگهاي بيابان بنشاند و خطابه بخواند. مگر نه اينكه قرآن افراد با ايمان را برادر يكديگر مي داند و مي فرمايد:

إنما المؤمنون إخوه.

سوره حجرات، آيه10

افراد با ايمان برادر يكديگر هستند.

مگر قرآن در آيات زيادي افراد با ايمان را دوست يكديگر معرفي نكرده است؟ حضرت علي نيز عضو همان جامعه با ايمان بود ديگر چه نيازي بود كه مستقلا درباره دوستي و مودت حضرت علي سخن بگويند؟

استاد حسيني قزويني:

خدا جزاي خيرتان بدهد موفق و مويد باشيد . واقعا تشكر مي كنيم. خيلي زيبا و عالي بود ولي اگر ما بجاي اين كه 10 تا دليل بياوريم 2 تا يا 3 تا دليل بياوريم همراه با مدرك و با بررسي سندي بهتر است. چون به اين شكل كه شما مي گوييد اگر تشريف ببريد در اين شبكه هاي شيطاني وهابي مي گويند دليل اين كجا است؟ كدام كتاب است؟ آدرس مي دهيد. مي گويند: آيا اين صحيح است يا صحيح نيست؟ اگر بگوييد صحيح است مي گويند عبارت عربيش را بگوييد. خلاصه دنبال يك بهانه اي هستند كه به يك نوعي بپيچانند و عاقبت هم كه حرف آنها را جواب بدهيد قطع مي كنند!

بيننده:

ببخشيد من از محدثين و برخي ديگر چند تا سند دارم كه حديث غدير خم را ثبت كردند. با اجازه آنها را مي خوانم.

برخي از محدثين عبارتند از پيشواي مذهب شافعي در النهايه ، پيشواي مذهب حنبلي، احمد بن حنبل در مسند و مناقب، ابو عبدالله حنفي در البيان و التعريف و از مفسرين هم مي شود به آقاي طبري در تفسير خود، واحدي در اسباب النزول، قرطبي در تفسير خود، فخر رازي در تفسير كبير، جلال الدين سيوطي در تفسير خود و آلوسي بغدادي در تفسير خود، از متكلمين هم مي شود به قاضي ابوبكر باقلاني بصري در التمهيد، قاضي عبدالرحمان ايجي شافعي در المواقف و سيد شريف جرجاني در شرح المواقف و تفتازاني در شرح المقاصد اشاره كرد.

استاد حسيني قزويني:

احسنت، موفق و مويد باشيد خواهر عزيزم. انشاءالله اجرتان با صاحب ولايت آقا اميرالمومنين سلام الله عليه باشد.

مجري:

خيلي متشكرم از شما بينندگان عزيز كه باز هم با ما همراه بوديد.

اللهم عجل لوليك الفرج.

خدا نگهدار.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها