2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
آيا شفاعت خواستن از غير خداوند شرك است ؟
کد مطلب: ٥٢٥٣ تاریخ انتشار: ١٣ شهریور ١٣٨٦ تعداد بازدید: 64344
پرسش و پاسخ » خداشناسي
آيا شفاعت خواستن از غير خداوند شرك است ؟

سؤال كننده : سيد احمدرضا نصيحت كن

1 . توسل به چه معنا است ؟

2 . آيا شفاعت خواستن از غير خداوند شرك است ؟

لطفا با مدارك برايم بفرستيد به ويژه قرآن وعقلي

به اميد طلوع خورشيد خدا نگهدار .

پاسخ :

جواب سؤال اول :

توسل ، يعني واسطه قرار دادن ، انبياء ، امامان و صالحان به پيشگاه خداوند چنانچه خداوند، در قرآن كريم مي فرمايد :

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ . المائدة / 35 .

اي كساني كه ايمان آورده ايد ، از خدا بترسيد و براي تقرب به او وسيله اي بجوييد .

اين آيه به تمامي مؤمنين دستور مي دهد كه به هر وسيله اي كه سبب تقرب به خداوند مي شود تمسك بجويند ؛ بنابراين تقرب به خداوند بدون وسيله و واسطه امكان ندارد حضرت زهرا سلام الله عليه مي فرمايد :

وأحمد اللّه الذي بعظمته ونوره يبتغي مَن في السموات والأرض إليه الوسيلة ونحن وسيلته في خلقه .

تمام آن چه در آسمان و زمين هستند ، براي تقرب به خداوند به دنبال وسيله هستند و ما وسيله و واسطهء خداوند در ميان خلقش هستيم .

شرح نهج البلاغة ، ج 16 ، ص211 و السقيفة وفدك ، ص 101 و بلاغات النساء ، بغدادي ، ص 14.

و از عايشه در بارهء خوارج نقل شده است كه پيامبر فرمود :

هم شرّ الخلق والخليقة ، يقتلهم خير الخلق والخليقة ، وأقربهم عند اللّه وسيلة .

شرح نهج البلاغة ، ج2 ، ص267 از مسند احمد ؛ اما اين روايت را دستان امانت دار اهل سنت حذف كرده اند . و المناقب ، ابن المغازلي ، ص56 ، ح 79.

خوارج ، بدترين خلائق هستند ، آن ها را بهترين فرد از ميان خلائق كه نزديك ترين وسيله به خداوند هستند ، خواهد كشت .

مراد حضرت علي عليه السلام است .

و از أبي هريره در بارهء قصهء حضرت آدم نقل شده است :

يا آدم هؤلاء صفوتي... فإذا كان لك لي حاجة فبهؤلاء توسل، فقال النبي: نحن سفينة النجاة من تعلق بها نجا ومن حاد عنها هلك، فمن كان له إلي الله حاجة فليسألنا أهل البيت .

فرائد السمطين ، ج1 ، ص 36 ح 1 و المناقب للخوارزمي ، ص 318 ، ح 320 .

اي آدم ! اين ها ( اهل بيت ) برگزيدگان من هستند ... هر وقت حاجتي داشتي اينها را واسطه قرار بده . پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمودند : ما كشتي نجات هستيم ، هر كس سوار اين كشتي شد ، نجات خواهد يافت و هر كس سر پيچي كند ، هلاك مي شود ، هر كسي حاجتي به سوي خداوند دارد ، بايد ما اهل بيت را واسطه قرار دهد .

و سيوطي نقل مي كند كه حضرت آدم به درگاه خداوند چنين استغاثه مي كرد :

اللهمّ إنّي أسألك بحقّ محمد وآل محمد سبحانك لا إله إلا أنت، عملت سوءً، وظلمت نفسي فاغفر لي إنّك أنت الغفور الرحيم، فهؤلاء الكلمات التي تلقي آدم .

الدر المنثور ، ج1 ، ص 60.

بار خدايا ! از تو درخواست مي كنم به حق محمد و آل محمد كه تو پاك و منزهي و غير از تو خدايي نيست ، من كاري بدي كردم و به خود ظلم نمودم ؛ پس مرا ببخش كه تو بخشنده و مهربان هستي ... .

و همچنين آيات بسياري در قرآن كريم وجود دارد كه توسل به غير خداوند را مشروع مي داند ؛ از جمله :

يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ . يوسف / 97 .

گفتند: «اي پدر ! براي گناهان ما آمرزش خواه كه ما خطاكار بوديم »

در اين آيه خداوند داستان برادران حضرت يوسف عليه السلام را يادآوري مي كند كه آن ها بعد از پيشيماني از كردارشان به پيش حضرت يعقوب عليه السلام آمدند و از او كه پيامبر خدا بود درخواست كردند كه از خداوند براي آن ها طلب بخشش كند . حضرت يعقوب هم نگفت كه چرا خودتان مستقيماً سراغ خداوند نمي رويد و به من متوسل شده ايد ؛ بلكه به آن ها وعده داد كه از خداوند براي آن ها طلب بخشش خواهد كرد :

قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ . يوسف / 98 .

گفت : « به زودي از پروردگارم براي شما آمرزش مي خواهم ، كه او همانا آمرزنده مهربان است » .

همچنين خداوند در آيهء 64 سورهء نساء مي فرمايد :

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا .

و اگر آنان وقتي به خود ستم كرده بودند ، پيش تو مي آمدند و از خدا آمرزش مي خواستند و پيامبر [ نيز ] براي آنان طلب آمرزش مي كرد ، قطعاً خدا را توبه پذيرِ مهربان مي يافتند .

اين آيه نشان مي دهد كه بايد براي طلب بخشش از خداوند واسطه و وسيلهء آبروداري را پيدا كرد تا خداوند به خاطر او حاجات انسان را برآورده سازد .

جواب سؤال دوم :

شفاعت ، واسطه شدن ، انبياء ، امامان و صالحان ببن خدا و خلق در قيامت براي بخشيده شدن گناهاني است كه از مؤمنان سر زده است .

شفاعت در قيامت ، با شرائط و خصوصياتي كه در بارهء آن ذكر شده است ، از ضروريات تمامي مذاهب اسلامي و مورد اجماع تمامي علماي مسلمان است كه آيات بسياري در قرآن كريم آن را تأييد مي كند ؛ از جمله :

وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَي . الضحي / 5 .

و بزودي پروردگارت تو را عطاي خواهد داد ، تا خرسند گردي .

وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَي أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا . الإسراء / 79 .

و پاسي از شب را زنده بدار ، تا براي تو [ به منزله ] نافله اي باشد ، اميد كه پروردگارت تو را به مقامي ستوده برساند .

تمامي مفسران شيعه و سني بر اين مطلب اتفاق دارند كه مراد از «مقام محمود» همان مقام شفاعت است كه خداوند آن را به پيامبرش وعده داده است .

فخر رازي از علما و مفسرين بزرگ اهل سنت در اين باره مي گويد :

أجمعت الأمة علي أن لمحمد صلي الله عليه وسلم شفاعة في الآخرة وحمل علي ذلك قوله تعالي ( عسي أن يبعثك ربك مقاما محمودا ) وقوله تعالي ( ولسوف يعطيك ربك فترضي ) .

تفسير الرازي ، ج 3 ، ص 55 .

تمامي امت اسلامي بر اين مطلب اجماع دارند كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در قيامت حق شفاعت دارد و اين دو آيه « اميد كه پروردگارت تو را به مقامي ستوده برساند » و « و بزودي پروردگارت تو را عطاي خواهد داد ، تا خرسند گردي » را به همين معنا حمل كرده اند .

مرحوم شيخ مفيد رضوان الله تعالي عليه در اين باره مي فرمايد :

اتفقت الإمامية علي أن رسول الله ( صلي الله عليه وآله وسلم ) يشفع يوم القيامة لجماعة من مرتكبي الكبائر من أمته ، وأن أمير المؤمنين ( عليه السلام ) يشفع في أصحاب الذنوب من شيعته ، وأن أئمة آل محمد ( عليهم السلام ) كذلك ، وينجي الله بشفاعتهم كثيرا من الخاطئين .

أوائل المقالات في المذاهب والمختارات ، ص 29 تحقيق مهدي محقق .

اماميه بر اين مطلب اتفاق دارند كه رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در روز قيامت گروهي از كساني را كه گناهان كبيره انجام داده اند ، شفاعت مي كند . و نيز بر اين مطلب اتفاق دارند كه امير المؤمنين و بقيه ائمه گناهكاران را شفاعت مي كنند و با شفاعت آن ها خداوند بسياري از گناهكاران را نجات مي دهد .

و مرحوم علامهء مجلسي رحمت الله عليه نيز در اين باره مي فرمايد :

أما الشفاعة فاعلم أنه لا خلاف فيها بين المسلمين بأنها من ضروريات الدين وذلك بأن الرسول يشفع لأمته يوم القيامة ، بل للأمم الأخري ... .

بحار الأنوار ، ج 8 ، ص 29 - 63 .

تمامي مسلمين بر اين مطلب اتفاق دارند كه شفاعت از ضروريات دين است . و شفاعت ، يعني اين كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله نه تنها امت خود را ؛ بلكه امت هاي ديگر را نيز شفاعت خواهد كرد .

و نووي از شارحين صحيح مسلم به نقل از قاضي عياض بن موسي مي نويسد :

قال القاضي عياض رحمه الله مذهب أهل السنة جواز الشفاعة عقلا ووجوبها سمعا بصريح قوله تعالي (يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا ) وقوله (وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَي) وأمثالهما وبخبر الصادق صلي الله عليه وسلم وقد جاءت الآثار التي بلغت بمجموعها التواتر بصحة الشفاعة في الآخرة لمذنبي المؤمنين وأجمع السلف والخلف ومن بعدهم من أهل السنة عليها .

شرح مسلم - النووي - ج 3 - ص 35 .

قاضي عياض مي گويد : " مذهب اهل سنت بر اين است كه شفاعت عقلا جايز و شرعا واجب است ؛ به دليل اين كه خداوند به صراحت در آيهء قرآن فرموده است : " در آن روز ، شفاعت [ به كسي ] سود نبخشد ، مگر كسي را كه [ خداي] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آيد " و نيز گفتهء خداوند كه فرموده : " و جز براي كسي كه [ خدا ] رضايت دهد ، شفاعت نمي كنند " و امثال اين آيات . و همچنين به خاطر روايات پيامبر راستگو صلي الله عليه وآله وسلم مبني بر صحت شفاعت در آخرت براي گناهكاراني از مؤمنين كه مجموع اين روايات به حد تواتر مي رسد . تمامي علماي اهل سنت ؛ از گذشته تا كنون بر صحت شفاعت اجماع دارند .

و تاج الإسلام أبو بكر الكلاباذي ( ت 380 ه ) در اين باره مي گويد :

إن العلماء قد أجمعوا علي أن الإقرار بجملة ما ذكر الله سبحانه وجاءت به الروايات عن النبي ( صلي الله عليه وآله ) في الشفاعة واجب ، لقوله تعالي : (وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَي) ولقوله : (عَسَي أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا ) وقوله : (وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَي) . وقال النبي ( صلي الله عليه وآله ) : " شفاعتي لأهل الكبائر من أمتي " .

علما بر اين مطلب اجماع دارند كه اقرار به تمامي آن چه كه خدا و رسول او (صلي الله عليه وآله وسلم ) در بارهء شفاعت گفته اند ، واجب است . به دليل فرمودهء خداوند : " و بزودي پروردگارت تو را عطاي خواهد داد ، تا خرسند گردي » و فرمودهء خداوند : " اميد كه پروردگارت تو را به مقامي ستوده برساند " و نيز فرمودهء خداوند : " و جز براي كسي كه [ خدا ] رضايت دهد ، شفاعت نمي كنند " و همچنين سخن پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم ) كه فرمود : " من گناهكاراني از امتم را شفاعت مي كنم " .

لتعرف لمذهب أهل التصوف ، ص 54 _ 55 ، تحقيق د . عبد الحليم محمود ، شيخ الأزهر الأسبق .

و حتي ابن تيميه نيز شفاعت در قيامت را قبول دارد و در اين باره مي گويد :

للنبي (صلي الله عليه وآله ) في يوم القيامة ثلاث شفاعات... وأما الشفاعة الثالثة فيشفع في من استحق النار وهذه الشفاعة له (صلي الله عليه وآله) ولسائر النبيين والصديقين وغيرهم في من استحق النار أن لا يدخلها ويشفع في من دخلها .

براي پيامبر ( صلي الله عليه وآله وسلم ) در روز قيامت سه شفاعت است ... شفاعت سوم براي كساني است كه مستحق آتش هستند . شفاعت آن حضرت ، ساير انبياء ، صديقين و ديگران به اين است كه كسي كه سزاوار آتش است ، وارد آن نشود ، و نيز در مورد كسي كه داخل آتش شده شفاعت مي كند .

مجموعة الرسائل الكبري ، ج1 ، ص403_ 404 .

و محمد بن عبد الوهاب نيز در اين باره مي گويد :

وثبتت الشفاعة لنبينا محمد (صلي الله عليه وآله) يوم القيامة ولسائر الأنبياء والملائكة والأولياء والأطفال حسبما ورد ، ونسألها من المالك لها والآذن فيها بأن نقول : اللهم شفع نبينا محمدا فينا يوم القيامة أو اللهم شفع فينا عبادك الصالحين ، أو ملائكتك ، أو نحو ذلك مما يطلب من الله لا منهم ... إن الشفاعة حق في الآخرة ، ووجب علي كل مسلم الإيمان بشفاعته ... .

الهدية السنية ، الرسالة الثانية ، ص42 .

شفاعت براي پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) در روز قيامت و نيز براي ساير انبياء ، ملائكه ، اولياء و اطفال بنابر آن چه كه وارد شده است ، قطعي است . و ما درخواست مي كنيم از مالك و اجازهء دهندهء شفاعت به اين صورت كه مي گوييم :

و ما از خدواندي كه صاحب شفاعت مي باشد و اجازه شفاعت به دست اوست در خواست مي كنيم:

" بار خدايا ! پيامبر ما را در روز قيامت شفيع ما قرار بده " . يا اين كه مي گوييم : " بار خدايا ! صالحان و ملائكهء خود را شفيع ما قرار بده " و مانند اين سخنان كه از خداوند طلب مي كنيم نه از غير خدا . شفاعت در آخرت حق و واجب است بر هر مسلماني كه به آن ايمان داشته باشد ... .

اين نمونه هاي كوچكي بود از نظرات علماي شيعه و سني در اين باره كه به جهت اختصار به همين تعداد بسنده مي شود .

اما آن چه كه از بين تمامي فرقه هاي اسلامي ، تنها وهابي ها آن را قبول ندارند و به شدت با آن به مخالفت برخواسته و قائل به آن را مشرك مي دانند ، شفاعت در دنيا ؛ يعني همان توسل است ؛ كه ما اين مطلب را در پاسخ به سؤال اول بررسي و صحت آن را از ديدگاه قرآن ثابت كرديم .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | عباس سالاري | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ١٠ خرداد ١٣٨٧ |
بسمه تعالي
سلام عليکم خسته نباشيد
با دل و جان مي گويم که شفاعت خواستن از غير خدا شرک نيست همان طور از مدارک و اسنادي که پيشرو داريم در عمل هم براي ما ثابت شده که پيامبر را شفيع قرار دهيم ، حضرت امام علي ع را شفيع فرار دهيم ، حضرت فاطمه زهرا ع را شفيع قرار دهيم ، امام حسن ع را شفيع قرار دهيم ، امام حسين ع را شفيع قرار دهيم ، امامان معصوم و اولياء الله و ملائکه را هم مي توانيم شفيع قرار دهيم .
بعضي از اهل سنت هم در بعضي از کشور هاي اسلامي توسل پيدا مي کنند به جايي مي روند که مي گويند که اينها پيران واوليا الله هستند و به انها توسل مي جويند نذر مي کنند که آن پير حاجتش را براورده کند .
وقتي که سندي معتبر داريم و پيامبر و امام علي ع و امامان ديگر منع نکرده اند ديگران هيچ اعتباري ندارند
2 | ايوب | Iran - Tabriz | ١٢:٠٠ - ١٣ دي ١٣٨٧ |
من شيعه هستم خدا را شکر که عقايدم را با استفاده از سايت مشهور شما محکم کرده ام.متاسفانه هر چه سعي کردم تا به خودم بقبولانم که شفاعت و توسل شرک نيست نتوانستم. شما آياتي از قرآن مياوريد وآن را با تفسير نسبتا ضعيف ثابت ميکنيد که توسل شرک نيست، در حالي که عدم جواز توسل در بسياري از آيات قرآن با صراحت کامل روشن شده است
3 | عاشق علي | Austria - Vienna | ١٢:٠٠ - ٢٢ بهمن ١٣٨٧ |
آقا ايوب اين تفسير ها كه ضعيف نيست. حتما يه مشكلي هست كه نمي خوايد قبول كنيد. احتمالا با عرض معذرت روح شما مريض شده. همانطور كه بدن مريض ميلي به غذا نداره روح مريض هم ميلي به حقيقت نداره.
ريشه يابي كن ببين مشكل از چه چيزيست؟ العياذ بالله از گناه است؟ از چه چيزي ؟ خدايي نكردهاز لقمه ي حرامي نا آگاهانه البته .

اون چيزي كه من شنيدم و نتيجه اش رو هم ديدم اين است كه حداقل روزي ده مرتبه بگويد اهدنا الصراط المستقيم صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و الضالين.
يا دعاي مكارم الاخلاق را زياد بخوانيد خصوصا آن قسمت كه مي گويد : الهم بلغ بايماني اكمل الايمان . يا در قنوت بگويد : الهم ثبتنا علي دينك ما احييتنا و لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا وهب لنا من لندك رحمة انک انت الوهاب. از خدا و اهل بيت هم کمک بجوييد
4 | عاشق علي و پيامبر و صحابه كرام | Iran - Shiraz | ١٢:٠٠ - ٣٠ اسفند ١٣٨٧ |
شرک است چون که بت پرستان هم بتها رو واسطه قرار ميدادند اون بتها هم مشزکان از انسانهاي خوب اون دوران درست کرده بودند
5 | mj | Germany - Nuremberg | ١٢:٠٠ - ٠٣ فروردين ١٣٨٨ |
آقاي عاشق علي و پيامبر و صحابه کرام! اين قياس شما کاملا باطل و بي اساس است زيرا ما اهل بيت ع را در طول خداوند عزوجل واسطه قرار مي دهيم نه در عرض او اما بت ها و پرستش و واسطه قرار دادن آنهادر عرض خداوند عزوجل مي باشد چنانچه قران کريم آن را تعبير فرموده "من دون الله"
6 | امير | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٦ فروردين ١٣٨٨ |
دادگاهي كه سرتاپا عدالت است نيازي به شفاعت ندارد . مسلمانان با شنيدن اينكه كسي خواهد بود كه شفاعت ما را بكند ممكن است اميدوار و حريص در انجام گناه شوند

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اصل شفاعت را شيعه و سني قبول دارند و تنها در مورد فروعات آن با هم اختلاف دارند ؛ اهل سنت با سند صحيح از رسول خدا (ص) روايت كرده اند كه حضرت فرمودند : من اولين شافع و اولين مشفع هستم ؛ نيز از رسول خدا (ص)‌روايت كرده اند كه فرمودند من شفاعت خود را براي اهل كبائر امت خويش ذخيره كرده ام ؛ بنا بر اين ، اين اشكالي مشترك بين شيعه و سني است كه هر دو به آن پاسخ گفته اند . و پاسخ آن دقيقا عكس نظر شما است ؛ شفاعت به گنهكاران اميد بازگشت مي دهد ، و مي گويد بازگرد كه كسي در قبولي توبه ات ياور تو است .
مي توانيد جهت اطلاعات تفصيلي به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
7 | مهدي | | ١٢:٠٠ - ٠٦ فروردين ١٣٨٨ |
بنام خدا اگر قرآن را يكبار از اول تا آخر بخوانيد البته با معاني و مفاهيم آن به دقت توجه كنيد متوجه منظور حضرت حق از شرك و گمراهي مي شويد من در يك خانواده متعصب شيعه در اردبيل بدنيا آمده ام از سن چهارده سالگيم از قرآن شروع و از ساير كتاب هاي آسماني و زندگي شخصيت هاي بزرگ تاريخي تحقيقات زيادي كرده ام خداوند براي هر امتي رسولي از ميانشان انتخاب كرده تا راه و روش صحيح زندگي و احكام خود را بياموزد حال سزاوار است ما خود اين انسان ها را ستايش كنيم . نذر بدهيم گريه كنيم حاجت بطلبيم با نامشان دلهايمان آرام گيرد متاسفانه مردم شيعه دچار يك سري گمراهي ها ريشه اي هستند و بسياري از اعمال و رفتارشان هماننده با مشركان عرب قبل از اسلام مي باشد فكر مي كنيد انان خداي يگانه را نمي دانستند ( اگر از آنان بپرسي زمين و آسمان را چه كسي خلق كرده البته جواب دهند خداوند ) انان به يك خداي بزرگ در مواقع خطرناكتر رجوع مي كردند . خداوند مي فرمايد آنهايي كه در حاجات خويش بجز او مي خوانيد نه دفع ضرري از شما توانند كرد ونه خيري به شما توانند رساند. تنها تو را مي خوانيم وتنها از تو ياري مي جوييم.آيه 31 سوره 42 (سوره شوري) : و غير از خدا هيچ يار و ياوري براي شما وجود ندارد." آيه 18 سوره 13 (سوره رعد) : و هيچ کمک کننده‌اي غير از خدا براي آنها وجود ندارد." آيه 18 سوره 72 (سوره جن) " کسي را در کنار خدا به کمک نخوانيد " آيه 73 سوره 22 (سوره حج) کساني را که غير از خدا به کمک ميخوانيد هرگز مگسي را خلق نميکنند، سوره احقاف آيه 5 : " کيست گمراه ‌تر از کسي که غير خدا را به کمک ميخواند" آيه 102 سوره 18 (سوره کهف) : آيا افراد بي‌ايمان خيال کردند که ميتوانند بجاي من، بندگان مرا اولياء خود بگيرند؟ آيه 78 سوره 22 (سوره حج) ( فقط) به خدا توسل جوئيد، او مولاي شماست، چه مولاي خوبي و ياور شايسته اي." اين را مقايسه کنيد با گفتن جملاتي مانند يا مولا علي .... يا مولا حسين آيه 16 سوره 50 (سوره ق) ما از رگ گردن به او نزديکتريم." ( براي آنها که بين خدا واسطه قرار مي دهند ) آيه 72 سوره 5 (سوره مائده) هرکس شريکي براي خدا قائل باشد، خدا بهشت را بر او حرام کرده و جايش جهنم است. آيه 14 سوره 13 (سوره رعد) کسانيکه غير او را به کمک ميخوانند، ذره‌اي از دعاهايشان را اجابت نميکنند. کار آنها شبيه کسي است که کف دستش را باز و بسوي آب دراز کند که آب را بدهانش برساند، در صورتيکه آب بدهانش نميرسد. آيه 186 سوره 2 (سوره بقره) دعاي دعا کننده را وقتي مرا به کمک بخواند اجابت ميکنم. آيه 22 سوره 72 (سوره جن) "بگو من فقط خداوندم را ميخوانم و هيچکس را شريک او نميسازم. آيه 20 سوره 16 (سوره نحل) کساني را که غير از خدا به کمک ميخوانند چيزي خلق نمي ‌کنند و خودشان هم خلق شده‌اند آيه هاي 194 و 195 سوره هفتم (سوره اعراف) كساني را که غير از خدا به کمک ميخوانيد، بندگاني مثل شما هستند. اگر راست ميگوئيد آنها را بخوانيد تا دعاي شما را اجابت کنند. آيه 48 سوره چهارم (سوره نساء) "خدا شرک بخودش را نمي بخشد و غير از آنرا براي کسيکه بخواهد ميبخشد.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
شما كه يك بار با نام مهدي و بار ديگر با نام امير وارد سايت ما شده ايد !!! و تنها مي خواهيد چنين القا كنيد كه حق با اهل سنت است ، و ايميل صحيح نيز نمي دهيد تا پاسخ خود را دريافت كنيد ؛ بهتر بود به درستي معني توسل و شفاعت را (نزد شيعه) مي فهميديد تا بعد چنين اشكالاتي بكنيد ؛ زيرا شفاعت و توسلي را كه شيعه مي گويد ، در قرآن نيز آمده است و صحابه و تابعين و بزرگان اهل سنت نيز آن را قبول داشته اند ؛ مگر نه اينكه فرزندان يعقوب از پدر خويش درخواست استغفار كردند ؟ مگر نه اينكه خداوند در قرآن دستور داده است كه به نزد رسول خدا (ص) رفته از ايشان طلب استغفار كنيم ؟
آيا اين ها جز توسل است ؟
مي توانيد جهت اطلاعات تكميلي در مورد توسل و شفاعت به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
1 |علیپور|The Netherlands - Naaldwijk |١٣:٣٤ - ٠١ تير ١٣٩٦ |
0
 
0
با سلام خدمت گروه پاسخ به شبهات، اگر در قرآن آمده که فرزندان یعقوب از پدر خویش طلب استغفار کرده به خاطر این است که در حق پدر بدی کرده بودند و نوعی حق الناس است، مانند اینکه من در حق پدر و مادرم بدی کرده باشم از آنها میخواهم که مرا ببخشند و از خدا نیز بخواهند که مرا بیامورزد (چون حق الناس است.) و این پاسخ شما ارتباطی به شفاعت ندارد.
پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
اولا: مگر حق الناس و یا اذیت پدر و مادر، گناه نیست؟!!! مگر خدا نگفته است پدر و مادر را اذیت کنید خوب آیا تمرد از دستور خدا گناه نیست!!فرزندان حضرت یعقوب حق الناس را هم ضایع کرده بودند، و ضایع کردن حق الناس هم نیاز به بخشش پدر دارد و هم نیاز به استغفار از خدا
ثانیا: فرزندان یعقوب نبی گفتند «پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، كه ما خطاكار بوديم!» با دقت در آیه مشخص میشود که درخواست استغفار برادران از پدر فقط به جهت تضییع حق الناس نبوده است
سوف استغفر لکم ربی، به زودی از پروردگارم برایتان طلب آمرزش می‌کنم)و نفرمودند که(سوف استغفرکم:به زودی شما را می‌بخشم)
بنابراین آیه دارد از آمرزش خدا بحث می کند لذا آیه توسل را ثابت می کند
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
2 |علیپور|The Netherlands - Naaldwijk |١٢:٠٣ - ٢٤ تير ١٣٩٦ |
0
 
1
با سلام و احترام خدمت گروه پاسخ به شبهات، اولا با دقت در آیه متوجه می شویم که از حضرت یعقوب (ع) به سبب خطایی که در "حق حضرت یعقوب" کرده بودند از آن حضرت خواسته شده است که از خداوند برایشان طلب آمرزش کند و در آیه فرزندان حضرت یعقوب نخواسته اند که به سبب قرب و مقامی که در نزد پروردگار دارند واسطه شود و برایشان استغفار کند اگر گفته شما در مورد توسل صحیح بود فرزندان به پدر می گفتند که ای پدر (ای پیامبر خدا) به سبب مقام و قربی که در نزد پروردگار داری، واسطه شو و ما را در نزد پروردگار شفاعت کن. همان گونه که شما فرمودید اذیت کردن پدر و مادر هم حق الناس است و هم گناه در نزد پروردگار، ولی پرودگار مهربان است و اگر کسی را که در حقش ظلم کرده ایم را خشنود کنیم و از ایشان بخواهیم که از خداوند بخواهد که ما را به سبب این ظلم ببخشد، او نیز عفو میکند، چون کسی که در حقش ظلم شده بخشیده و از خدا خواسته که ظالم را نیز ببخشد. از این آیه چنین برداشت می شود که اگر در حق کسی بدی کردیم باید اولا به خطای خود در نزد مظلوم اعتراف کرده و عذر خواهی کنیم ثانیا از مظلوم بخواهیم که از پروردگار بخواهد که ما را مجازات نکند و ما را عفو کند.( چون ظلم در حق مظلوم شده و خود مظلوم میخواهد که خداوند ما را عفو کند و خداوند رحمان نیز ما را می بخشد) اگر فرموده شما در مورد توسل درست است چرا فرزندان حضرت یعقوب به مقبره حضرت ابراهیم (ع) که از پیامبران اولولعزم است یا دیگر صالحان هم عصر خود مراجعه نکرده اند ؟؟؟ و به حضرت ابرهیم توسل نکرده اند و از ایشان نخواسته اند که واسطه شود؟ با احترام و تشکر
پاسخ:
با سلام
گناه فرزندان یعقوب یا حق الله است که باید از خدا طلب بخشش کنند و یا حق الناس است که باید از آن کسی که به او ظلم کردند طلب بخشش کنند.
به فرض که بپذیریم که گناه فرزندان یعقوب هم حق الله بوده است و هم حق الناس بوده است، آن ها باید پیش از حضرت یعقوب می آمدند و از او درخواست بخشش می کردند؛ به خاطر حق الناسی که مرتکب شده بودند؛ در حالی که خواسته فرزندان یعقوب این نیست که ای پدر ما را ببخش؛ پس نسبت به حق الناس هیچ بخششی نخواستند.
پس می ماند حق الله که به قول شما طلب شفاعت شرک است؛ پس باید مستقیم از خدا می خواستند که خدایا ما را ببخش و نباید پیش یعقوب می آمد و یا اگر پیش یعقوب آمدند، یعقوب باید آن ها را عتاب می کرد که مگر خدا به شما نزدیک تر نیست؛ چرا مستقیم از خدا نمی خواهید؛ ولی یعقوب چنین کاری نمی کند؛ بلکه می فرماید: برای شما از خداوند طلب بخشش می کنم.
این نشان می دهد درخواست فرزندان یعقوب این است که پدر که پیامبر خدا است و صد در صد کسی که پیامبر است از غیر پیامبر مقرب تر است. برای آن ها شفاعت کند تا خدا گناه آن ها را ببخشد.
به این کار فرزندان یعقوب که پیش پدر می روند و از او درخواست می کنند توسل می گویند و به کاری که یعقوب برای فرزندان خود می کند شفاعت می گویند.
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
8 | روحي | | ١٢:٠٠ - ٠٨ تير ١٣٨٨ |
چرا فقط پيامبر(ص)مي تواند امت خود را شفاعت كند و از بين 124000 پيامبر تنها او مي تواند وديگر پيامبران نمي توانند

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
تمامي پيامبران و مومنين صالح مي‌توانند شفاعت كنند ؛ آنچه كه در روايات آمده است ، انبياي ديگر مشغول پاسخگويي به پرونده اعمال خويش‌اند و سپس شفاعت مي‌كنند ؛ اما پيامبر ما (ص) در همان ابتدا به شفاعت مي‌پردازد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
9 | روژين رئيسي فرد | | ١٢:٠٠ - ٠٦ ارديبهشت ١٣٨٩ |
سلام وخسته نباشيد اگر امكان داره درباره شفاعت به جاي استفاده از روايات و قول انساني آيه اي از قران بياوريد ممنون مي شم و بعد آيه 52-54 سوره كهف را كه خداوند مي فرمايد :و [ ياد كن ] روزى را كه [ خدا به مشركان ]مي گويد : كسانى كه مي پنداشتيد شريكان من هستند ، صدا بزنيد [ تا شما را از عذاب نجات دهند ] پس آنان را صدا مي زنند ، ولى پاسخشان را نمي دهند و ميان آنان و معبودهايشان هلاكت گاهى قرار مي دهيم [كه هر نوع رابطه اى را بين آنان ناممكن خواهد ساخت . ](52) مي رمان ، آتش را مي بينند ويقين مي كنند كه در آن خواهند افتاد و راه بازگشتى از آن نمي يابند .(53) بى ترديد در اين قرآن از هر گونه مثلى براى مردم بيان كرديم [ ولى مردم به انكار آنها برخاستند ] ; و انسان از هر چيزى [ با اصرار بر يك اعتقاد بى پايه ] برخوردش [ خصمانه تر و ] ستيزه جو تر است .(54) را به فرمايشات خود در قبال شفاعت تعميم دهيد. پيشاپيش از بذل توجه شما سپاسگزارم

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
در مورد شفاعت و توسل ، با استفاده از آيات قرآن در آدرس ذيل به صورت مفصل پاسخ داده شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87
آيه‌اي را كه به آن اشاره كرده‌ايد ، صريحا در مورد عبادت غير خدا سخن مي‌گويد و نه توسل مشروع به غير خدا !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

10 | ×!,.؟:" | | ١٢:٠٠ - ٠٨ ارديبهشت ١٣٨٩ |
توجه شما رو جلب ميکنم به جواب گروه پاسخ به شبهات شماره 6 جناب مهدي!
چه جالب!
11 | فريد | | ١٢:٠٠ - ٢٦ ارديبهشت ١٣٨٩ |
سلام عليكم
وقتي ديده مي شود كه مردم به راحتي مي گويند : فلان امام . فلاني را كه بيمار بود شفا داد آيا اين شرك نيست ؟ اگر نيست پس چرا مي گوييد هوالشافي ؟؟؟ مردم بدانيد كه همه كاره دنيا خداست. قادر متعال فقط او را بخوانيد و اينقدر دنبال دليل و برهان براي گرايشهاي خودتان نباشيد.
پاي استدلاليون چوبين بود پاي چوبين سخت بي تمكين بود
فريد از قم
والسلام
12 | momen abdullah | | ٢٣:٣١ - ٢٦ ارديبهشت ١٣٨٩ |
جناب فربد از رياض
عليکم السلام
«مردم به راحتي مي گويند : فلان امام . فلاني را كه بيمار بود شفا داد»
چه مردم نيک سيرت و مومني هستند آن مردم!!! چرا که آيه قرآن را تکرار مي‌کنند: «وتبري الاكمه والابرص باذني».
شما که نمي‌خواهيد بفرماييد که قرآن،نعوذبالله،«مشرک» است؟؟
************
راستي جناب فربد از رياض
مگر در قرآن کريم نمي‌خوانيد که مومنين از خدا مي‌خواهند که «واجعلنا للمتقين اماما».
مگر در قرآن کريم نمي‌خوانيد که مستضعفين از خداوند مي‌خواهند که «ربنا أَخرِجنا من هذه القرية الظالم أَهلها و اجعل لنا من لدنك وليّا»
پس به نص صريح قرآن کريم اين خداوند است که «جعل امام» و «جعل ولي الله» مي‌کند.
حال چرا شما «جعل» امام را به ابوبکر نسبت مي‌دهيد؟؟؟
مگر ابوبکر اتمي را خلق کرده بود که شما او را شريک خداوند در جعل خليفة الله مي‌دانيد؟؟
آيا براستي ابوبکر قدرت و علم آن را داشت که «ولي الله»‌را انتخاب کند؟؟؟

يا علي
13 | قل هو الله احد | Iran - Tehran | ٢٠:٠٢ - ٢٧ ارديبهشت ١٣٨٩ |
با سلام

صحيحش اين است:

علي ابن الحسين معروف به " سجاد " كه در تاريخ آمده مردي مريض احوال بودند در دعاي پانزدهم صحيفه سجاديه كه منسوب به وي است ضمن اينكه بر بيماري اش خدا را سپاس ميگويد چون آن را كفاره گناهان قبلي اش ميداند از پروردگار طلب تندرستي و سلامتي ميكند.

14 | حقيقت جو | Iran - Tabriz | ١٦:٤٦ - ٢٩ ارديبهشت ١٣٨٩ |
من يک شيعه اهل تبريز هستم.
من با تفکر روي آيات قرآن و با تحقيقات متوجه شدم که توسل به غير خدا شرک است و من متاسفانه تا به اين سن که رسيده ام از روي
ناآگاهي به خدا مشرک بوده ام .از خدا مي خواهم که از سر تقصيراتم بگذرد و مرا ببخشد.
از آقاي مهدي (6) هم تشکر ميکنم که با آوردن آيات قرآني متعدد ثابت کردند که توسل به غير خدا شرک است.
اميدوارم خداوند همه را به راه راست هدايت فرمايد.ان شاءالله
15 | ... | | ١٤:٣٦ - ٣٠ ارديبهشت ١٣٨٩ |
جناب حقيقت جو چي شد كه حقيقت رو جستي و به ضلالت رسيدي؟ حالا ديدي اگه بدون توسل پيش بري و تكروي كني به جايي نميرسي جز گمراهي؟!
اينهمه عالم شيعه و عده اي عالم سني تحقيق كردن و عمرشونو در اين راه سپري كردن اين نتيجه رو گرفتن كه توسل جزء اركان اسلام واقعيه.حالا تو با ديدين پيام يك سني دهاتي بيسواد گمراه شدي؟ پس معلوم شد كه از اولش سني بودي.فيلم بازي نكن.من خودم هنرپيشم
16 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ٢٤:٤٦ - ٣٠ ارديبهشت ١٣٨٩ |
جناب دشمن حقيقت جو
شما يک عمري هستيد از تل آويو.
اگر توسل به غير خدا شرک است پس چرا عمر اينهمه به قنفذ توسل مي‌کرد؟؟

يا علي
17 | كميل(رض) | Iran - Tabriz | ١١:١٢ - ٣١ ارديبهشت ١٣٨٩ |
حقيقت جو ورود شما را به مذهب جديد اهالي بدعت تبريك ميگم.بهتره با يه سخن زيبا از جناب بخاري ! مولاي جديدت عمر بن خطاب رو بهتر بشناسي.بالاخره بايد با بزرگان دين جديدت آشنا بشي. ----------------- بخاري در صحيح خود چاپ هند مي گويد: کان سيدنا عمر مأبونا ًو يتداوي بماء الرجال ??? ---------------- حيدر كجا فراري جنگ احد كجا
18 | momen abdullah | | ١٨:٢٩ - ٣١ ارديبهشت ١٣٨٩ |
جناب عمر (نويسنده کامنت 18)
بنده قبل از آنکه در مورد توسل آيه‌اي ذکر کنم، توجه شما را به اين آيه‌ جلب مي‌کنم:
«ان الله لا يهدي من هو كاذب كفار»
بر اساس اين آيه نوراني بنده اکيدا به شما توصيه مي‌کنم که از دروغ گويي و پيروي از عمر و کذاب بودن دست برداريد و از خداوند متعال شرم و حيا کنيد.
*******************
متاسفانه شما چون صنمتان عمر به دروغگويي و داستان پردازي و زندگي در اوهام و خيالات، عادت پيدا کرده‌ايد. متاسفانه قلب شما چون قلب عايشه به باطل تمايل پيدا کرده است و دروغ بخشي از زندگي شما شده است.
«من يک شيعه اهل تبريز هستم»
«دوستان من هميشه يك شيعه بوده ام و همواره خواهم بود»
«اثبات حرفتان كه مي گوييد توسل به مردگان شرك نيست»
*********
جناب عمر
دروغ مي‌گوييد. ما هيچ گاه ادعا نکرديم که به «مردگان» توسل مي‌جوييم.
چون عمر دروغ مي‌گوييد. ما هيچ گاه در پي اثبات توسل به مردگان نبوديم.
چون عايشه دروغ مي‌گوييد. ما هيچ گاه جواز توسل به مردگان نداديم که بخواهيم آن را اثبات کنيم.
لطفا کمي، فقط کمي مطالعه فرماييد و از سرنوشت شوم عايشه و عمر پند گيريد، و از دروغ گويي و افترا و کاذب بودن به شدت پرهيز کنيد. اين را بدانيد که دروغ گو، دشمن خداوند متعال است.
************
جناب عمر
شما دروغ مي‌گوييد. چرا که دروغ شنيديد و دروغ تربيت شده‌ايد و دروغ خوانده‌ايد.
هم شما دروغ مي‌گوييد و هم صنمتان عمر به شما دروغ گفت.
>>>>> حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) و امامان هدي (عليهم السلام) زنده هستند <<<
«ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»
«ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»
«ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»
اينها سخنان خداوند متعال است که شما با پيروي از عمر بر عليه و در تضاد با آنها سخن مي‌گوييد.
لطفا از پيروي از عمر دست برداريد و دروغ نگوييد.

يا علي
19 | كميل | Iran - Tabriz | ٢١:٥٤ - ٣١ ارديبهشت ١٣٨٩ |
جناب حقيقت جو اينكه پيامبر ما(ص) سفارش كرده اند ثقلين را از هم جدا نكنيم يعني اين. اگر قرآن را بدون مبيّنش ترجمه كنيم به نتايج غلط اندر غلط خواهيم رسيد.
خدا خودش به پيامبر فرموده (لتبيّن للناس).. قرآن رو نازل كردم تا براي مردم روشن كني (تفسير كني.. توضيح بدي... ماارادالله رو از آيات به مردم بيان كني..)
آياتي كه جناب مهدي نوشتن فقط ظاهر قرآنه.بايد ببينيد ائمه (ع) در تفسيرشون چي فرمودن.
---------------
درضمن فرموديد((((( من با تفکر روي آيات قرآن و با تحقيقات متوجه شدم که توسل به غير خدا شرک است و من متاسفانه تا به اين سن که رسيده ام از روي ناآگاهي به خدا مشرک بوده ام .از خدا مي خواهم که از سر تقصيراتم بگذرد و مرا ببخشد)))) اگه تفكرتون هنوزم اينه بايد بگم اين كلامتون ((( من هميشه يك شيعه بوده ام و همواره خواهم بود))) اشتباهه.اين دوتا حرفي كه فرمودين باهم تناقض داره.
---------------
پس تكليف خودتونو با خودتون روشن كنين.كسي كه اعتقاد داره توسل شركه شيعه نيييييييست.
20 | حقيقت جو | Iran - Tabriz | ٢٤:١٢ - ٣١ ارديبهشت ١٣٨٩ |
با سلام و تشكر از بذل توجه دوستاني كه به نظر من انتقاد وارد نمودند. دوستان من هميشه يك شيعه بوده ام و همواره خواهم بود.
نتيجه گيريهاي من از روي معاني مستقيم دهها آيه قراني كه دوست عزيزمان آقاي مهدي (6) هم به چند تا از آنها اشاره كرده اند هستند.
من تمام آيات قراني را با معني انها خوانده ام و از بين تمام ايات قران حتي يك ايه هم نيافتم كه در ان توسل به مردگان وجود داشته باشد. ولي برعكس ايات بسيار زيادي ازجمله اياتي كه دوستان (شماره (6)) به ان اشاره كرده اند را ديدم كه در انها توسل به غير خدا به وضوح شرك محسوب شده است.
در ضمن بنده هم مانند تمامي مسلمانان اعتقاد به شفاعت تمامي پيامبران و از جمله پيامبر گرامي اسلام در جهان اخرت را دارم. و همچنين اعتقاد به توسل به پيامبران و افراد برگزيده از جانب خدا زماني كه در قيد حيات باشند را دارم و نه بعد از مرگ ايشان.
حال از شما خواهش مي كنم كه براي اثبات حرفتان كه مي گوييد توسل به مردگان شرك نيست چند ايه قراني و نه روايات بياوريد.
21 | momen abdullah | | ١٩:٤٢ - ٠١ خرداد ١٣٨٩ |
جناب عمر (شماره 21)
تفکر سالم چه تفکري است؟؟ تکفري است که بر «پايه» تضاد و تعارض داخلي بنا نشده باشد. قرآن کريم به شيوه هاي مختلفي با اين بيماري فکري و عقيدتي خطرناک مبارزه کرده است:
«ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه»
متاسفانه وقتي شما عقيده خود را بر «پايه» يک تضاد و تعارض منطقي به نام حب همزمان حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) و معاويه هند مادر بنا نهاده ايد، بايد چنين جملات متناقض و متضادي نيز از شما سرچشمه بگيرد:
1))) «در انها توسل به غير خدا به وضوح شرك محسوب شده است»
2))) «اين چنين نتيجه گرفتيد كه توسل به غير خدا مجاز است»
3))) «و همچنين اعتقاد به توسل به پيامبران و افراد برگزيده از جانب خدا زماني كه در قيد حيات باشند را دارم»
>>>> بالاخره شما توسل به غير خدا را شرک مي‌دانيد يا نه؟؟؟ <<<<<<
*******************
جناب عمر
اولياء و امامان ما (عليه السلام) «من دون الله» نيستند!!! اين اولياء و امامان شما هستند که «من دون الله» هستند!! چگونه؟؟
1))) خداوند در قرآن کريم مي‌فرمايد:
«ما لكم من دونه من ولي ولا شفيع»
«وما لكم من دون الله من ولي ولا نصير»
پس به نص صريح قرآن «من دون الله» هيچ «ولي» و «شفيع» و «نصير» واقعي وجود ندارد.
2))) حال به اين آيات توجه فرماييد:
«و لا يشفعون الا لمن ارتضي و هم من خشيته مشفقون»
«ما من شفيع الا من بعد اذنه»
«من ذا الذي يشفع عنده الا باذنه»
**********
چگونه شد؟؟ از يک سو خداوند متعال مي‌فرمايد که هيچ شفيعي «من دون الله» نيست، و از سوي ديگر مي‌فرماييد که «شفعايي» هستند که بعد از «اذن» خداوند شفاعت مي‌کنند؟
اگر به يک ديد عمري به اين آيات بنگريم تضاد دروني و تعارض داخلي و تناقض آشکار خواهيم ديد.
ولي اگر تضادي عقلي به نام حب همزمان حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) و معاويه هند مادر را از خود دور کنيم، انشاالله، خواهيم ديد که اين آيات هيچ تضادي با هم ندارند:
>>>>>> چرا که آن شفيعاني که به اذن خداوند متعال شفعاعت مي‌کنند و «من ارتضي» هستند،
«من دون الله» نيستند!!!! <<<<<<<<<<<
***********
جناب عمر
حضرت رسول اکرم(صلي الله عليه و آله) و امامان هدي (عليه السلام) «اولياء من دون الله» نيستند که شامل اين آيه «و الذين اتخذوا من دونه اولياء» باشند!!!!
همان خداوندي که مي‌فرمايد: «وما لكم من دون الله من ولي»
در جاي ديگري مي‌فرمايد: «انما وليكم الله ورسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه ويوتون الزكاه وهم راكعون»
>>>> پس ولي که از جانب الله متعال باشد، «ولي» و «اولياء» «من دون الله» نيست!!! <<<<
************
به همين ترتيب در مورد «نصير»
1)) «وما لكم من دون الله من ولي ولا نصير»
2)) «...وان استنصروكم في الدين فعليكم النصر...»
*************
جناب عمر
خداوند در يک آيه مي‌فرمايد:
1)) «اوليك الذين يدعون يبتغون الي ربهم الوسيله ايهم اقرب و يرجون رحمته و يخافون عذابه ان عذاب ربك كان محذورا»
و سپس در آيه ديگر مي‌فرمايد:
2)) «يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله وابتغوا اليه الوسيله وجاهدوا في سبيله لعلكم تفلحون»
دقيقا مانند موارد بالا اگر شما از مذهب تضاد و تناقض دروني و تعارض داخلي عمر تبعيت مي‌کنيد، اينجا نيز به تضاد خواهيد رسيد. ولي اگر شما به دين بر حق اسلام تشيع در آييد و از تضاد داخلي عقلي پرهيز کنيد تفاوت «وسيله» اي که «من دون الله» است و «وسيله» که «من عند الله» است را متوجه خواهيد شد.
جناب عمر
ما دوگونه «شفيع» و «ولي» و «وسيله» و «نصير» داريم:
1))) «من دون الله»
2))) «من الله» و «من عند الله»
شفيع قرار دادن و اتخاذ ولي و توسل و طلب نصرت و ياري کردن از نوع اول «شرک» است و کفر.
شفيع قرار دادن و اتخاذ ولي و توسل و طلب نصرت و ياري کردن از نوع دوم «توحيد» است و ايمان به الله متعال.
*********************
حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) و امامان هدي(عليه السلام) نيز به نص صريح قرآن
«ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»
«احياء» و «عند ربهم يرزقون» هستند.
البته اين موارد بارها و بارها در اين سايت نوراني تکرار شده است ولي خوب ، «کذب» و «تعصب» و «تجاهل» بخشي از مذهب شما مريدان عمر است.
*************
جناب عمر
خداوند عظيم و اعلي در قرآن کريم مي‌فرمايد:
1))) «و إِذ قال ربّك للملاءكة إِني جاعل في الْأَرضِ خليفةً قالُوا أَتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء و نحن نسبح بِحمدك و نقدِّس لك قال إِني أَعلم ما لا تعلمون»
2))) «يا داود إِنّا جعلناك خليفة في الأرضِ فاحكم بين النّاسِ بالحقِّ و لا تَتَّبِعِ الْهوي فيضلَّك عن سبيلِ الله إن الذين يضلُّون عن سبيلِ الله لهم عذابٌ شديدٌ بما نسوا يوم الحساب»
3))) «و جعلناهم أَءِمَّةً يهدون بِأَمرِنا و أَوحينا إِليهِم فعل الخيرات و إِقام الصَّلوة و إيتاء الزَّكاة و كانوا لنا عابدين»
4))) «و جعلنا منهم أَءِمَّةً يهدون بِأَمرِنا لمّا صبروا و كانوا بِآياتنا يوقنون»

پس به نص صريح قرآن کريم، الله متعال «جاعل» و قرار دهند «خليفة الله» و «امام» در زمين و در بين مردم است.
از لحاظ عقلي هم واضح است که فقط «الله» مي‌تواند خليفه خود را انتخاب و جعل کند.
**********
حال شما مريدان عمر به کدامين دليل ابوبکر را شريک خداوند و حتي بالاتر از او در جعل «امام» و «خليفة الله» مي‌دانيد؟؟؟

يا علي
22 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | | ٢١:١٢ - ٠١ خرداد ١٣٨٩ |
سلام

جناب حقيقت جو

خوب ميدانيد که شما آن حقيقت جو که در سايت نظر ميدهد نيستيد!!
و در واقع به خليفه دومتان اقتدا کرده و نام ايشان را غصب کرده ايد
به هر حال بهتر بود در صورت حقيقت جو بودن نام خود را نام ديگر يا اينکه مثلا ((حقيقت جو2)) معرفي ميکرديد که در ابتداي کارتان به عمر اقتدا نکرده باشيد .
سئوالي از شما دارم
آيا کسي که پيامبر خدا را متهم به هزيان گفتن ميکند مسلمان است؟؟!!
کسي که نص صريح کلام الله را رد ميکند و از دستور پيامبر تمرد ميکند و هزاران بدعت مرتکب ميشود اصلا مسلمان نيست چه رسد به آنکه مشرک باشد!!!
لطفا اول شرک را بفهميد
بديهي که اگر معناي شرک را بفهميد به حقيقت خواهيد رسيد ، البته در صورت قابليت و حقيقت جوي واقعي بودن
يا حق
23 | حقيقت جو | | ٢٤:٤٦ - ٠١ خرداد ١٣٨٩ |
با عرض سلام و تشكر دوباره از دوستان عزيز كه به نظر من انتقادي دوباره وارد نمودند.
ولي دوستان عزيز انتقادي كه به نظر بنده وارد نموديد اگر به من حق دهيد جواب سوال من نبوده است. برداشت من از صحبتهاي شما اينگونه است كه نتوانستيد ايه قراني كه نه كلام يك شخص بلكه سخن خداوند متعال است براي اثبات سخن خود بياوريد. دوست عزيز جناب مومن عبدالله (شماره 19) شما تفسير شخصي خود از ايه مباركه 169 سوره ال عمران را دليل اثبات سخن خود قرار داديد. شما با تفسير شخصي از اين ايه اين چنين نتيجه گرفتيد كه توسل به غير خدا مجاز است. شما با دهها ايه قراني كه بصورت مستقيم و بدون نياز به تفسير توسل به غير خدا را علنا انكار مي كند چه مي كنيد؟
جناب مومن عبدلله (شماره 19) اجازه دهيد بنده ايه مباركه اي كه شما تنها اخر ان را براي ما اورديد به صورت كامل بياورم:
ايه 3 سوره الزمر :
الا لله الدين الخالص و الذين اتخذوا من دونه اولياء ما نعبد هم الا ليقربونا ال الله زلفي ان الله يحکم بينهم في ما هم فيه يختلفون ان الله لا يهدي من هو کاذبٌ کفار
(اي بندگان) آگاه شويد که دين خالص (بي هيچ شرک و ريا) براي خداست و انانکه غير خدا را به دوستي گرفتند (گفتند) ما انان را نمي پرستيم مگر براي انکه ما را به درگاه خدا مقرب گردانند و خدا البته (اين عذر نپذيرد) و ميان آنها در آنچه با حق خلاف کنند حکم خواهد کرد که خدا هرگز آن کس را که بسيار کافر نعمت و دروغگو است هدايت نخواهد کرد.
كه خود اين ايه دليل قراني ديگري براي رد توسل به غير خدا مي باشد.
بقيه دوستان متاسفانه به اصل موضوع نپرداخته و هيچ ايه قراني نياوردند.
بنده بار ديگر تاكيد مي كنم كه من هم مانند تمامي مسلمانان اعتقاد به شفاعت تمامي پيامبران و از جمله پيامبر گرامي اسلام در جهان اخرت را دارم. و همچنين اعتقاد به توسل به پيامبران و افراد برگزيده از جانب خدا زماني كه در قيد حيات باشند را دارم و نه بعد از مرگ ايشان
24 | نسيم | Italy - Rome | ١٣:١٣ - ٠٢ خرداد ١٣٨٩ |
با سلام. من يك شيعه ساكن در پاريس هستم. وب سايت شما را اتفاقي ديدم و با كمال شرمندگي از برخورد كساني كه خود را شيعه مي نامند بسيار ناراحت شدم. يك انسان واقعي هيچ گاه به ديگران دشنام نمي دهد. اگر دليل قاطعي در رد يا قبول مسائل داريد دليل بياوريد، اگر نداريد دشنام چرا مي دهيد. دشنام دادن شما به عمر يا بقيه، ما حصلش اين است كه بعضي از افراد غير شيعه كه همچون شما متعصب جاهل هستند به جناب اميرالمومنين علي (ع) يا امامان كه افراد برگزيده خدا هستند دشنام دهند. چنانچه خودم در جوار مسجد پيغمبر اين موضوع را به عينه ديدم. تنها نتيجه كارهاي شما اين است. لطفا در برخوردهايتان بردبارتر باشيد.
25 | حقيقت جو | Iran - Tabriz | ٢٢:٠٥ - ٠٢ خرداد ١٣٨٩ |
با عرض سلام و با تشكر مجدد چه از كساني كه بر طبق مسلك و شيوه اماممان حضرت علي (ع) با رعايت ادب و چه كساني كه بر خلاف مسلك ان حضرت با عدم رعايت ادب از نظر بنده انتقاد نمودند. و اما.... و اما باز هم هيچ يك از دوستان هيچ ايه قراني كه توسل به غير خدا (به غير از پيامبران و افراد برگزيده از جانب خدا زماني كه در قيد حيات باشند) را براي ما اثبات كند نتوانستند بياورند. در عوض اياتي در مورد موضوعي كه هيچ اختلافي در مورد ان نداريم اورده شد: يعني شفاعت. به عبارت ديگر اعتقاد به شفاعت تمامي پيامبران و از جمله پيامبر گرامي اسلام در جهان اخرت. جناب نظر دهنده شماره (22) شما در نظر خود اياتي چند از شفاعت اورديد كه ما اختلاف نظري در اين مورد نداريم. در ادامه نظر خود با تفسير شخصي به اين نتيجه رسيديد كه "اوليا الهي" "من دون الله" نمي باشند. از حرف شما اينطور برداشت مي شود كه با تفسير شخصي به اين نتيجه رسيده ايد كه "اوليا الهي" همان "الله" مي باشند! نعوذ بالله از اين تفاسيري كه ما را به چه نتايجي كه نمي رساند!!... كاش اماممان حضرت علي (ع) در پيش ما بودند... هر چند باز اين ايات متاسفانه ارتباطي به "توسل به غير خدا" نداشتند. باز در قسمت بعدي نظر خود در دو ايه مباركه 35 سوره المائده و 57 سوره بني اسرائيل (اسرا) با تفسير شخصي خود از كلمه "الوسيله" به اين نتيجه رسيديد كه اين كلمه به "شخص" اشاره مي كند. در حاليكه بسياري از علما معتقدند كه منظور از آن ايمان و تقوي و عمل صالح و ... مي باشد. علاوه بر اينكه پيامبران و پيشوايان نيز اگر موافق باشيد خود جز "يا ايها الذين امنوا" مي باشند. يعني خود ايشان مورد خطاب اين ايه شريف هستند. در ادامه نظر خود مطالب و آيات شريفه اي آورديد كه متاسفانه ارتباطي به بحث ما يعني اثبات توسل از طريق ايات قراني نداشتند برعكس آيات فراواني كه به صورت مستقيم توسل به غير خدا را (به غير از پيامبران و افراد برگزيده از جانب خدا زماني كه در قيد حيات باشند) غير مجاز مي داند. بنده در ادامه ي اين سوال و جواب فايده اي نمي بينم چرا كه آيات قراني در مورد توسل به غير خدا اورده نمي شود و يا ايات شريف با موضوع نامرتبط به بحث توسل اورده مي شود. من نيز مانند همه محتاج هدايت خداوند متعال مي باشم و سعادت همگان را از درگاه خداوند بخشنده و بخشاينده مي خواهم. به درود

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

براي اينكه مساله شما حل شود ، مي‌خواهيم به صورت صريح با شما سخن بگوييم ! آيا اشكال وهابيت مرده بودن پيامبران و ائمه است ، يا واسطه قرار دادن غير خدا ؟! و به چه دليلي شيعه را كافر معرفي مي‌كنند ؟

بهتر است به صورت منطقي و علمي به اين سوالات پاسخ دهيد ، تا مشخص شود آيا در قرآن دليلي براي جواز توسل وجود دارد يا خير !

اگر بگوييد مشكل اين است كه غير خدا را واسطه قرار داده‌اند( كه صريح كلام وهابيون چنين است) چه فرقي بين واسطه قرار دادن مرده و زنده است ! در هر صورت نبايد بين خدا و بنده واسطه‌اي باشد ، چه پيامبر مرده و چه پيامبر زنده ! پس چگونه فرزندان يعقوب پدر خويش را واسطه بين خود و خدا قرار دادند ؟!

اگر بگويند مشكل مرده بودن پيامبران است ، وگرنه واسطه قرار دادن ديگران اشكالي ندارد ، مي‌گوييم اين كه سبب تكفير نمي‌شود ! حد اكثر شما مي‌گوييد مردگان نمي‌شنوند و شيعه مي‌گويد مي‌شنوند ! آيا اين فرق سبب تكفير مي‌شود ؟! البته در اين زمينه نيز حق با شيعه است ، و به صراحت بسياري از آيات و روايات كلام شيعه را تاييد مي‌كند !

حال با اين بيان ، آيا جوابي كه دوستان به شما از آيات قرآن دادند كفايت مي‌كند يا خير ؟!

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

26 | momen abdullah | | ١٢:٤٢ - ٠٣ خرداد ١٣٨٩ |
سرکار خانم نسيم
علت و معلول احتياج به زمان دارد. حداقل علت و معلول هايي که در اين دنيا مي‌بينيم احتياج به زمان دارد: علت -- طي زماني --> معلول
آيا ما 1400 سال قبل زنده بوديم آنهنگام که حضرت ابوطالب (عليه السلام) را با دادن گرسنگي شهيد کردند؟؟
آيا ما 1400 سال قبل زنده بوديم آنهنگام که حضرت حمزه سيد الشهدا(رحمة الله عليها) را شهيد کردند؟
آيا ما 1400 سال قبل زنده بوديم آنهنگام که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) را شهيد مي‌کردند؟
آيا ما 1400 سال قبل زنده بوديم آنهنگام که اين ها امامان هدي (عليه السلام) را يک به يک شهيد مي‌کردند؟؟
====> پس از لحاظ عقلي ممکن نيست که اعمال ما سبب جنايات و خباثات اين قوم شده باشد.
شما ادعا مي‌کنيد که بيان حقايق عمر از کتب صحيح خودشان باعث شده است که مريدان عمر به ساخت مقدس حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) و ديگر امامان هدي (عليهم السلام) توهين کنند.
مگر اهل بيت (عليهم السلام) فرزندان رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) نيستند؟؟؟
آيا ممکن است کسي که براستي دوستدار نبي اکرم (صلي الله عليه و آله) باشد، فرزندان او را نعوذبالله توهين کند؟؟؟
مگر به نقل از کتب صحيح خودشان، نبي اکرم (صلي الله عليه و آله) نفرمودند که « علي مني و انا من علي»؟؟؟
نه. سرکار خانم نسيم. نه!!
اشتباه نفرماييد. اينها با محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) دشمن هستند. اين لينک را بنگريد:
ar.wikipedia.org/wiki/تصنيف:جاهليون
>>>>>>>>>> آيا توهين و فحاشي اين قوم لعين و ملعون به حضرت عبدالمطلب (عليه السلام)، به دليل سخنان و روشنگري هاي ما بر عليه عمر است؟؟؟ <<<<<<<
چرا اين قوم حضرت عبدالمطلب (عليه السلام) را با بي شرمي جاهل مي‌خوانند (نعوذبالله)؟؟ چرا نام شريف او را کنار نام نجاساتي چون ابوجهل و خطاب و أبو عامر الفاسق و ... مي‌آورند؟؟؟
چون ما در باره عمر روشنگري مي‌کنيم؟؟؟؟
**********
حال تو از پاريس ما را «متعصب جاهل» «چون آنها» مي‌نامي؟؟؟؟؟
ما «جاهل» هستيم؟؟؟؟ ما جاهل هستيم يا آنها که با حضرت عبدالمطلب (عليه السلام) عناد دارند؟؟؟
http://ibn-jebreen.com/book.php?cat=7&book=215&toc=8500&page=7413&subid=32344
بخوان!!! بخوان!!! اگر عربي بلد هستي بخوان!!!! چه نوشته است؟؟؟
«فلقناه الحجة الشيطانية التي هي تقليد الآباء والأجداد وقالا له: أترغب عن ملة عبد المطلب ؟! والدك، والدك الذي رباك، والذي كان سيدا مطاعا في قومه، أترغب عن ملته وتكون على ملة لا تدري ما هي، وتنتقد أباك وتعترض على ديانته بجعلك الإله إلها واحدا ونبذك للآلهة الكثيرة التي يعبدها أبوك وأجدادك؟!
النبي صلى الله عليه وسلم أخذ يكرر عليه، ويكرران أيضا أبو جهل وابن أبي أمية حتى خُتم له بخاتمة سيئة، كان آخر ما قال: هو على ملة عبد المطلب يعني: تمسك بها وأبى وامتنع أن يقول: لا إله إلا الله»
************
حضرت عبدالمطلب (عليه السلام) را نعوذبالله جاهل و بت پرست چون مشرکين مي‌خوانند چون ما بعد از 1400 سال از جنايات عمر انتقاد مي‌کنيم؟؟؟؟
يعني عمر چنين براي اينها اهميت دارد که براي او حاضر هستند به پدر و مادر و عمو و پدربزرگ و فرزندان شريف و پاک حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) زشت ترين و کريه ترين دشنام ها را دهند؟؟؟؟
اين عمر چه است که چنين براي اينها اهميت دارد که براي رضاي او چنين جنايتي مي‌کنند؟؟؟
**************
ميليونها شيعه عراق و افغانستان و پاکستان و يمن را زنده زنده در آتش سوزاندند.
نسل شيعيان را از بسياري از بلاد برداشتند. شنيع ترين توهين ها را به اهل تشيع مي‌کنند ( کافي است در اينترنت کلمه قرآني متعه را سرچ کنيد).
بعد ما چون آنها «جاهل» و «متعصب» هستيم؟؟؟؟؟
************
مثل اينکه شما متوجه خطر بالفعل و عظيمي که نسل بشر را از جانب اينها تهديد مي‌کند نيستيد؟؟؟
شما مثل اينکه فکر مي‌کنيد ما با فضانورد آمريکايي و کارگر چيني و دانشمند روس و يا حتي يهودي طرف هستيم؟؟؟؟
ما با «ابوجهل» طرف هستيم خانم!!! ما با «عمروبن عبدود» طرف هستيم!!! ما با «عمر بن خطاب» طرف هستيم!!!!
اينها کمر به قتل ما بسته اند و حال که ما از خودمان بعد از اين ميليونها جنايتي که فقط در ظرف سي سال گذشته مرتکب شده اند دفاع مي‌کنيم شده ايم: متعصب و جاهل؟؟؟؟
********
جاهل تويي که به جاي حمايت از تشيع در برابر سفاکان عمري،حامي مردک مارکسيست و خائن هستي!!!
جاهل تويي که به جاي حمايت از تشيع در برابر درندگان عمري، حامي مارکسيستي هستي که در نتيجه سياستهاي خائنانه او بازار هزار ساله تبريز و شيراز راکد شده است و دوبي عمري نشين و مرکز فسق و فجور آباد شده است!!!!
مسئول اين وضعيت اسفبار شيعيان سراسر جهان کيست؟؟؟
سرگرد هامفر ملعون و لعين موسس وهابيت ( که به نظر بنده اينها همه نصف ماجرا است، هامفر حلقه پنجاهم از زنجير کعب الاحبار و عمر و ابن تيميه بوده است. زنجيري که يک سويش فريسيس ها و سوي ديگرش لورنتس عربستان بوده است)، وقتي که به خاورميانه مي‌آيد مي‌گويد:نصف مسلمين شيعيان هستند!!!!
تمام وجود او و اربابانش از مراجع نجف مي‌ترسيد و مي‌لرزيد!! اکثريت مقلدين ايشان در هندوستان بودند!!!
حال چه شده است؟؟؟؟ کجا هستند شيعيان؟؟؟؟ هزاره ها را قتل عام کردند!!! شيعيان حجاز را قتل عام کردند!!!‌شيعيان آناتولي را قتل عام کردند!!!! شيعيان هندوستان را قتل عام کردند!!!!
مگر در کشمير ما چه تعداد سني داشتيم؟؟؟
*************
هر چه جنگ زرگري با آمريکا دارند در سرزمين شيعيان به راه مي‌اندازند:
آره. ما باور کرديم که با آمريکا مي‌جنگند!!!! در افغانستان مثلا با آمريکا مي‌جنگند!!! شيعيان عراق را نسل کشي مي‌کنند اسمش را مي‌گذارند جنگ با آمريکا!!!!
جاهل تويي که چشمانت را بر روي نه 30 سال، نه 200 سال، بلکه 1400 سال نسل کشي شيعيان توسط ديو سه سري به نام ابوبکريسم و عمريسم و عثمانيسم بسته اي!!!!
نسل کشي که با کشتار شيعيان توسط ابوبکر به بهانه ندادن خراج شروع شد و با بمب گذاري هاي هتفگي در عراق و پاکستان ادامه دارد!!!!
يا علي
27 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | Japan - Chiyoda | ٢١:٤٨ - ٠٣ خرداد ١٣٨٩ |
سلام

دوستاني که مشاجرات بين شيعه و سني را نقد ميکنند
چرا در سايتهاي اهل سنت نميروند و از توهينها و ناسزاهاي و گفتار رکيک آنها انتقاد و اعتراض نميکنند؟؟!!!!!
چرا اعمال اهل بدعت که مخالف اسلام و در واقع مخالف انسانيت است (مانند کشتن 7 شيعه = بهشت رفتن) و امثال اين خزعبلات را نقد نميکنند و تا يک شيعه در صدد جواب به سني بر مي آيد سريعآ پيکان نقد بسوي ما قرار ميگيرد.
بخدا که اين انصاف نيست و وقتي انصاف نباشد همين ميشود که مي بينيم:
صدام ميشود سيد الشهداء زمان ما
واقعا براي اهل بدعت متاسفم
يا حق
28 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | Japan - Chiyoda | ٢١:٥٩ - ٠٣ خرداد ١٣٨٩ |
سلام

جناب نسيم

سکوت هر مسلمان
خيانت است به قرآن

اگر سکوت مسلمانان در صدر اسلام بعد از شهادت پيامبر اکرم ( صلي الله عليه و آله و سلم ) نبود
مولاي حضرت علي (عليه السلام) هرگز خانه نشين نميشد و امامان هدي يکي پس از ديگري توسط اهل سنت به شهادت نمرسيدند!!!!
اري جناب نسيم بيان حقايق تاريخ براي روشن شدن حقيقت و شناخت حق از باطل نه تنها توهين نيست بلکه نص صريح قران است
ايا ملاک شمل قران نيست؟؟؟!!!
يا حق
29 | momen abdullah | | ٠٥:٣٥ - ٠٤ خرداد ١٣٨٩ |
جناب صاحب کامنت شماره 25
شما مي‌توانيد هر برداشتي که دلتان مي‌خواهد از آيات قرآن داشته باشيد ولي خواهشا آن را به ما نسبت ندهيد!!!!
الحمد الله بنده بسيار واضح و روشن نوشتم که منظور از «من دون الله» چيست!!!
**********
آيا شما از اين آيه نوراني:
«مثل الذين اتخذوا من دون الله اولياء كمثل العنكبوت اتخذت بيتا»
چنين برداشت مي‌کنيد که «اتخاذ اولياء» فقط و فقط صرف به ذات مقدس الله متعال است؟؟؟؟
آيا چنين برداشت مي‌کنيد که «غير از» ذات مقدس الله هيچ «اولياء» ديگري نبايد اتخاذ شود؟؟
در اين صورت با اين آيه مبارکه چه مي‌کنيد؟؟
«والمومنون والمومنات بعضهم اولياء بعض»؟؟؟؟
*********
هدف بنده از ذکر اين آيات و آيات نصر و شفاعت دقيقا باز کردن چشم شما به همين مساله است!!!
شما چگونه به راحتي «من دون» را به معناي صرف مطلق مي‌دانيد؟؟؟؟
«حتي اذا بلغ مطلع الشمس وجدها تطلع علي قوم لم نجعل لهم من دونها سترا»
آيا اين آيه اين معني را مي‌دهد که «شمس» ستر است؟؟؟؟!!!
************
چگونه است که شما قبول مي‌کنيد که ديگر پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) شفيع «من دون الله» نيستند، ولي قبول نمي‌کنيد که ايشان وسيله «من دون الله» نيز نيستند!!!
مگر خداوند در قرآن کريم نمي‌فرمايد:
«ام اتخذوا من دون الله شفعاء»
پس چرا شما به شفعائي مانند حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) اعتقاد داريد؟؟؟؟
اگر شما بين «ام اتخذوا من دون الله شفعاء» و «و لا يشفعون الا لمن ارتضي و هم من خشيته مشفقون» تناقضي نبينيد، پس به همان طريق بين:
«اوليك الذين يدعون يبتغون الي ربهم الوسيله ايهم اقرب و يرجون رحمته و يخافون عذابه ان عذاب ربك كان محذورا»
و
«يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله وابتغوا اليه الوسيله وجاهدوا في سبيله لعلكم تفلحون»
نيز نبايد تناقضي ببينيد.
*************
پرستش «شفيعان الهي»، «من دون الله» است ولي «شفاعت» آنها «من دون الله» نيست!!!
به همين ترتيب پرستش «اولياء الهي»، «من دون الله» است ولي «ولايت» اولياء‌ الهي «من دون الله» نيست!!!
به عبارت ديگر «صفت معبود» براي «اولياء الهي» و يا «شفعاي الهي»، «من دون الله» است!!!!
اما «صفت شفيع و ولي» براي «شفعا و اولياء الهي»، «من دون الله» نيست!!!!
چرا که آنها به «اذن الله» شفاعت مي‌کند و به «اذن الله» ولايت مي‌کنند!!!!
شفاعت آنها شفاعت الله است و ولايت آنها ولايت الله!!!!
**************
در هر صورت ما نيز با شما موافق هستيم:
«به غير از پيامبران و افراد برگزيده از جانب خدا زماني كه در قيد حيات باشند»
و پاسخ ما نيز از همان ابتدا اين بوده است:
«ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»

يا علي
30 | مريم | | ٢١:٥٧ - ٠٨ خرداد ١٣٨٩ |
من به دنبال جواب سوالم به اين سايت وارد شدم و از چيزي كه ديدم كاملا شرمنده شدم.
شما همه برادر و خواهر و هم كيش يكديگريد. دين خدا و پيامبر خدا يكي است... اسلام
چرا جدال چرا توهين چرا كينه... فقط بياد بياوريد زماني را كه حضرت رسول (ص) دست انصار و مهاجرين را در دست يكديگر قرار داد و پيمان وحدت را ايجاد كرد چرا كه از جدايي و كينه ميان مسلمانان متحد پيشگيري كند.
بترسيد از قهر خداوند تبارك و تعالي و كاري نكنيد كه در پيشگاه پيامبر خدا شرمنده شويد.
اميد كه خداوند همه ما را رحمت كند و به اميد اتحاد مسلمانان جهان..

31 | مجيد م علي | | ١٥:٤٢ - ٠٩ خرداد ١٣٨٩ |
با سلام خواهر محترم خانم مريم . اگر جواب ندهيم پرو ميشوند , و شايد فكر كنند حق با انهاست . اگر جواب بدهيم مطمئن باشيد محترم تر از طرف مقابل خواهيم بود . ان شاء الله دوباره تشريف بياوريد يا علي
32 | عبدالله | Iran - Markaz | ١٦:١٩ - ٠٩ خرداد ١٣٨٩ |
... ربّ أعوذ بك من همزات الشياطين(المؤمنون97)

11 نام و نام خانوادگي: فريد - تاريخ: 26 ارديبهشت 89
پرسيدي: "مردم به راحتي مي گويند : فلان امام . فلاني را كه بيمار بود شفا داد آيا اين شرك نيست ؟ اگر نيست پس چرا مي گوييد هوالشافي ؟"
جواب: أوّلاً: إدعاي شفادهي از غيرخدا مسموع نيست زيرا ما معتقديم "هوالشافي" و إتفاقاً بهمين دليلست كه بر تذكر اين أصل در كليه مراكز، دفاتر و أموري كه با طبّ سروكار دارند، تأكيد ميشود تا جواب چون توئي را پيشاپيش داده باشيم.
ثانياً: إنصاف هم خوب چيزي است؛ وقتي خودت إقرار كردي "مي گوييد هوالشافي" ديگر جائي براي تهمتِ شرك باقي نميماند؛ زيرا مگر تو معتقد به "هوالشافي" نيستي؟ كه بر گوينده اش خرده ميگيري! اگر نيستي، تو از ما به تهمتِ شرك نزديكتري؛ و اگر هستي، كه تهمتِ شرك به ما، 1بام و 2هواست؛ زيرا براي ما بَد ولي براي تو خوبست؟!
ثالثاً: اگر تهمتِ شرك به كسيكه ميگويد "هوالشافي" بچسبد پس به غير او هم ميچسبد[و اين يعني همه مشركند!] زيرا يا آن غير، هم معتقد است "هوالشافي" كه با متّهَم يكي ميشود، و يا آن غير، به "هوالشافي" قائل نيست، كه در اينصورت خودش به إتهام مطروحه اش نزديكتر از متّهَم است! پس صريحاً جواب بده: بالأخره تو معتقد به "هوالشافي" هستي/نيستي؟
رابعاً: خودِ قضاوت، در باره حقّانيّتِ مذهب، از روي إصطلاحات عاميانه، اگر با حسن ظنّ بنگري، نشانه عامّي بودن، و اگر به منشاء إنتشار آن دقّت شود، نشانگر عامّة فريبي است؛ چون بديهي است، وقتي در عرفِ رايج، از كسي درباره بيماري بپرسي، اگر طرف بگويد: برو پيش فلاني، دستش شفاست! منظورش اينستكه فلاني در أمر معالجه و توصيه هاي داروئي چنان دقتي بخرج ميدهد كه نهايتاً به شفاي از خدا خواسته، منتهي ميگردد؛ كه اگر كسي به اينهم رضايت ندهد، خودش نبايستي به هيچ طبيبي مراجعه و به هيچ معالجه اي إقدام كند! در حاليكه إلقاء كنندگان چنين شبهاتي، پاشنه مطبّ ها را سابيده اند.
خامساً: مريض، از خدا شفا را ميطلبد يا نحوه يا وسيله شفا را؟ اگر شفا را -ولو با دهها واسطه/وسيله، از خدا طلب كند، از هرجا و در هر مطبّ و از هركس و مرجعي، بدستش برسد، بايد آنرا از سوي همان خدا دانسته و شكر خدا را بجا آورد؛ ولي اگر شفا را از خدا نخواسته، إقدام به معالجه نمايد، گرچه نسبت به تنها فعّال لما يشاء كه فقط "هوالشافي"، ظلم كرده ولي بااينهمه اگر بلطفِ إلهي، شفا يافت، نميتواند منشاء إلهي آنرا منكر شود.
سادساً: مهم نيست كه وسيله/واسطه اين لطف كيست/چيست؟ بلكه مهمّ اينستكه غيرخدا، گرچه دخيل است ولي دخيلي است كه خودش بي نياز از لطفِ خدا نيست، نه اينكه كاره اي نيست! و چون كاره اي نيست توسّل به او شرك باشد!
سابعاً: آيا منكر توسّل، اين گستاخي را نسبت به طبيبي عادي كه بنده كوچكِ خداست روا ميدارد كه به او بگويد: كاره اي نيستي؟ [گرچه واقعاً همينطور است] تا نسبت به بندگان برگزيده خداي متعال، روا بدارد؟
ثامناً: اينكه مي بيني، بيماراني در حرم إمامي دخيل بسته اند، اينها همانهائي هستند كه پس از مراجعه به أطباء حاذق، چون از سوي آنها جواب ردّ شنيده اند، به اين أعتاب مقدسة پناه آورده اند، تا تسليم يأس از رحمت خداي متعال نشوند كه بقول أميرالمؤمنين[عليه السلام] خودش، بزرگترين گناهست؛ چون تمرّد از فرمان خداي متعالست كه فرمود:
1-"...لاتقنطوا مِن رّحمة الله..."(الزّمر53)
2-"...و لاتيئسوا مِن رّوح الله إنّه لاييئس مِن رّوح الله إلاّ القوم الكافرون"(يوسف87)
3-"...و مَن يّقنط مِن رّحمة ربّه إلاّ الضّالّون"(الحجر56)
تاسعاً: آنرا كه باب الحوائج دانسته و قلباً و جسماً به حرَمش دخيل ميبنديم، خودش پيشتر/بيشتر از ما به حرم إلهي دخيل بسته! چرا برق-گرفتگي كه نشانه كوچكي از قدرتهاي خداي متعال است با چند واسطه ممكن است؟ ولي فيض-گرفتگي با واسطه ممكن نيست؟! چرا آهنربا، قدرتِ جذب دارد ولي أشرف مخلوقات ندارد؟ آيا در اينصورت أشرف خواندنش مضحك نيست؟
عاشراً: نفي توسّل نه از لحاظ نظري ممكنست، ونه از لحاظ عملي؛ چون با حقايق و واقعيتها، جور در نمي آيد؛ مثلاً اگر بنده بخواهم براي هدايت به رئيس مذهبت مراجعه كنم، خواهم ديد، بيواسطه نميشود، به إذن دخولِ رئيس دفترش نياز دارم! حتي اگر زرنگي كرده بگوئي رئيسِ مذهبم، رئيس دفتر ندارد و آزادي كه هرگاه خواستي خدمتش برسي! نميتواني واسطه بودنت را حدأقلّ براي معرفي او به من، منكر شوي.
آخر اينكه:
1-إنكار توسّل ناشي از قياس به نفسي است كه حكايت از إقرار به عجز قائلش ميكند.
2- إنكار توسّل چه نفعي برايت داشته؟ جز محروميّت از فيضي إلهي؟ -ولو محتمل و با واسطه-؟
3-حقير، كسي نيستم ولي نصيحت ميكنم گولِ كسيكه مانع از يافتن راهِ نجاتي -ولو إحتمالي- ميشود، نخور! چون عاقل، حتي از كمترين إحتمالِ نجات هم غافل نميشود؛ كافري از إمام جعفرالصادق[عليه السلام] پرسيد: چقدر خودتان را بزحمت انداخته، براي خدا كه وجود ندارد، عبادت ميكنيد؟! إمام فرمود: اين دنيا فاني ولي سراي آخرت، أبدي است؛ اگر معلوم شد خدا نبوده است، ضرري نخواهيم كرد، چون اين سختيها ديگر گذشته و بعد از آن راحتي است؛ و اگر معلوم شد خدا بوده است، روسياه نخواهيم شد چون دستخالي نبوده و قبلاً عبادتش كرده ايم؛ ليكن، واي بر تو اگر معلوم شود خدا بوده است و تو دستخالي او را ملاقات كني!
4-كعبة سنگي است كه ره گم نشود، وگرنه بدونِ خدا سنگي بيش نيست! مگر مفتي ات بسوي كعبة نماز نميخواند؟ اگر آري، با حسابِ خودش به سنگي تعظيم و كرنش كرده كه ظاهر عملش با كرنش بت پرست دربرابر صنم فرقي ندارد؛ اگر بگويد: فرق دارد، ما هم معتقد به آن فرقيم.
5-خداي سبحان مخلوقي بنام آدم آفريد كه كلّ ملائكة را به سجود دربرابر او فرمان داد، آيا -العياذبالله- خداي متعال، أمر به شرك فرمود! شيطان كه رانده گشت بجز از يك خطا نكرد * خود را براي سجده به آدم رضا نكرد، با اينحساب، موحّد راستين فقط شيطان بود!
6-أصلاً چه كسي إصرار/دعوت كرده كه منكر توسّل، متوسّل شود؟ 100سال نشود!

و أعوذ بك ربّ أن يحضرون(المؤمنون98)
33 | عقيل العزيز | | ٢٣:١٢ - ٠٩ خرداد ١٣٨٩ |
بسم الله القهار

‏(( اللهم إني أعوذ بك من الهم والحزن وأعوذ بك من ‏ ‏ العجز ‏ ‏ والكسل وأعوذ بك من الجبن والبخل ))

سلام خواهر محترمه خانم ((مريم)).
در تتمه ي گفتار برادرمان خواستم تا مطالبي را برايتان بازگو کنم.

شما بزرگوار فرموديد: شما همه برادر و خواهر و هم كيش يكديگريد. دين خدا و پيامبر خدا يكي است.خدا و پيامبر خدا يكي است... اسلام

خواهر گرامي ! همان طور که نص سريح قرآن حکيم دلالت ميکد و تاکيد ميکند بر اين مطلب مهم که:

بسم الله الرحمن الرحيم

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ >حجرات آيه ي﴿10﴾

صدق الله العلي العظيم.

پس نميتوان گفت که ما همه خواهر و برادر و هم کيش يک ديگريم.
بله. 100 البته که دين خدا و پيامبر خدا يكي است. اما اگر واقعا کساني که داعيه دار ايمان به الله و پيامبر هستند در وادي قلب هم اين چنين بودند و قلبا ايمان به الله تبارک و تعالي را مي آوردند کلام شما صدق ميکرد. و صدق نميکند زيرا غير از اين است. و نص سريح قرآن حکيم دلالت بر اين کلام دارد.

بسم الله الرحمن الرحيم

قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿14﴾

همان سوره آيه ي 14

خوب مومنه ي محترمه پس ديگر جاي گله گذاري شما گرامي نميماند.

بنده نخواستم تمامي کلماتتان را خط به خط اين چنين کامپايل کنم. اما در خانه اگر کس است يک حرف بس است. و اين کاملا نص سريح قرآن بود نه چيز ديگري که بتوان ايراد گرفت که اين در کتب شما شيعيان است و ....

في امان الله.
34 | نور | Iran - Shahrestān-e Bandar-e Māhshahr | ١٤:٠٠ - ٠٥ شهریور ١٣٨٩ |
من با نظر آقاي حقيقت جو موافق هستم.

دوستان كتاب اول همه ما مسلمانان قرآن است. اگر در ايات قران تفكر كنيم به حقيقت مي رسيم.

1) شفاعت خواستن تنها از امام زمان (عج) كه زنده هستند جايز و صحيح است. و در غير اينصورت شرك است .
2) ما نبايد در دنيا به دنبال طلب شفاعت باشم , انبيا’ و اوايا’ خودشان در روز قيامت از ما شفاعت مي كنند.
3) متوسل شدن به افراد مرده و قبور ما را از ياد خداوند غافل مي كند.
4) وقتي قدرت خداوند مانند دريا است آيا عاقلانه است كه ما از رودي و نهري كوچك كمك بخواهيم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

35 | پوريا مهدوي | | ١٣:٣٤ - ٠٩ شهریور ١٣٨٩ |
آقاي momen abdullah ! چرا موقع جواب دادن، آنقدر حرص مي‌خوري؟ به خدا برا قلبت ضرر داره! به جاي اين كارا، جواب‌هاي منطقي به صحبت دوستان بده تا براي ما ره‌گذران هم مفيد به فايده باشد و إن شاء الله موجب هدايتي گردد.
36 | momen abdullah | | ٠٦:٤٦ - ١١ شهریور ١٣٨٩ |
جناب پوريا مهدوي! همانگونه که خداوند در حمله مغول به ايران حکمتي قرار داد، در حمله عمري و بهايي به ايران نيز حکمتي است. فقط بايد نصيرالدين طوسي بود تا از اين حمله نهايت استفاده را برد. صنمي که مغول آورد در ايران، به سادگي نابود شد. ولي اين صنم پيش از حمله مغول بود که 600 سال ايران را خرد مي‌کرد. يا علي
37 | يكتا موحدي | | ١٩:٣٧ - ٢٢ شهریور ١٣٨٩ |
به نظر من هر بحثي بايد منطقي و به دور از توهين باشد. بهترين راه براي توسل اين است كه خدا را به آبروي ائمه و انبيا قسم دهيم. مخاطب ما در هر دعايي بايد خداوند باشد و بايد ارتباط قلبي با خدا برقرار گردد. توحيد مهم‌ترين ركن دين است. مطمئنا انبيا و اوليا هم خواهان رعايت مباني توحيدي هستند.
38 | عبداله بنده خدا | | ٠٤:٠٢ - ٠٩ مهر ١٣٨٩ |
ضمن عرض سلام وخسته نباشي به تمامي عزيزان با عرض معضرت خدمت عزيزان عرض کنم که روايتي داريم که يک يهودي به بچه ها پول ميداد که هروقت پيامبر از اينجا خواست رد شود يا عبور کند حضرت را سنگ باران کنند وبقيه جريان را عزيزان خوب ميداند پس چرا پيامبر وقتي متوجه شدند که ان مرد مريض شده اند به عيادت او رفت ماهم بايد مثل پيامبر رفتار کنيم ما چه بخواهيم و چه نخواهيم يک دين داريم و باهم برادر هستيم فقط در مذهبمان اختلاف داريم اگر ديديم که طرف مقابل در صحبتهايش فحاشي ميکند بنظر شما ما هم بايد همينکار را بکنيم بصرف اينکه پرو نشوند يا اينکه چه توهينهاي که در سايتهايش به ما نمي کنند و تا ما يه حرفي ميزينم همه به ما خرده ميگرند يا اينکه طرف به ما بگه جاهلي ما عوض يکدفعه ده دفعه به او بگويم جاهل خودت هستي اگر بخواهيد اينطور رفتار کني شما با اون هيچ فرقي از لحاظ ادب و نزاکت نداري آيا سنت پيامبر و امامان ما اينچنين بود اگر شما امامان وپيامبر عظيم الشان را الگو خود قرار دادي که اينگونه برخورد واستفاده از اين ادبيات بايد از شما بدور باشد من که از دو طرف چنين چيزي نديده ام و دوم اينکه از شما مپرسند ما جائي نديده ايم که به مرده کسي توسل جسته باشه بابا اينو تو قبول داري اون بابا قبول نداره ميگه اون به ادم زنده توسل جستن اگر سند داري ارائه بده بقيه اش را به قضاوت عموم ( اون از تو توسل به آدم مرده ميخواد بهش آيه قران نشون بده از کتاب خودشن براش دليل بيارنه همش فقط يه نسخه داري اونم ولاتحسبن الذين قتلو في سبيل الله را مياوري ) خيلي مودبانه با متنات مثل نبي اکرم و امامان عليه السلام عيب ما اين است که فقط حرف ميزنيم بقيه اديان کپي برداري ميکند واجرا ميکنند شماها بعنوان شعيان آل محمد (ص ) و علي ابن ابي طالب (ع) بايستي سلول ومنش آنها سرلوحه کار و رفتار وبيان خود قرار دهيد ميگوند شخصي آمد درحضور عده اي به يکي از امامان توهين کرد و رفت درست بخاطر ندارم امام سجاد بود يا امام صادق (ع) ايشان براي پاسخگويي در راه که ميرفتند باتفاق آن عده مستمر آيه کاظمين غيض را تلاوت ميفرمودند تا اينکه به شخص مورد رسيدن وچنان با لطافت با ايشان صحبت کردند که طرف از کرده خود پشيمان شد وجذب آن امام همام شد چرا ما نبايد اينطور باشيم تا طرف را بطرف خود جذب کنيم نه اينکه دفاعه بيش از جاذبه مان باشد در آخر خداوند منان پيامبر عظيم الشان را براي ابلاغ رسالتش به پيامبري مبعوث نمودن و در اخر پيامبر به آنهايي که ايمان نياوردند فرمودند لکم دينکم ولي دين شما هم از پيامبر مطابعت کن قانع شد شد نشد لکم دينکم ولي دين حال بخاطر اينکه چون ما شيعه حضرت علي هستم حکم مرگ مارا صادر ميکند چه افتخاري بالاتر از اين که در راه ولي خدا و وصي وجانشين پيامبر خدا جان به جان آفرين تسليم کنيم خداوند جليل يارونگهدارهمتان الهم الرزقني شفاعت الحسين يوم ورود براي تمامي مسلمان جهان آمين يا رب العالمين
39 | مجتبي | | ٠٣:١٦ - ١٣ تير ١٣٩٠ |
چرا الکي وقتتون رو تلف مي کنيد؟؟؟
اولا : پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم ) فرمودند : هرکس قبر من را زيارت کند او را در آخرت شفاعت خواهم کرد. اين حديث پيامبر هم شبحه ي زيارت و هم شفاعت را از بين مي برد.
دوما: شما اگه شک داريد به يکي از مکان هاي زيارتي که تو کشور ما خدا رو شکر زياد هستند سر بزنيد و از خادمان آن جا در باره ي کساني که شفا گرفته اند سئوال کنيد. و حتي بعضي از اين مکان ها که مجهز به دوربين هم هستند ( حرم امام رضا (عليه السلام)) و فيلم شفا گرفتن بعضي از اين مريضا رو دارن. البته بعضي هاشون هم توي يک دفتر ثبت مي کنن. و يا بريد به برخي از اين بيمارستان ها سر بزنيد که مريض لاعلاج به خاطر يک زيارت عاشورا و يا نذر براي ائمه شفا گرفته و با..... از اين جور چيزا دور و برتون زياده بايد چشماتون بينا باشه تا خدا بهتون نشون بده.
سوما: ما شيعيان اعتقاد به شفاعت و توسل به ائمه و علماي مخلص و باتقواي دينمان داريم ، و از اين راه يا به جواب رسيده ايم و يا ديده ايم که ديگران به جواب رسيده اند. شما ها مي توانيد به ائمه ( البته اگه قبولشون داشته باشيد ) توسل نجوييد و .....

يا علي
40 | عليرضا | | ٢٢:٢٠ - ١٥ تير ١٣٩٠ |
با سلام آيات قرآن در مورد شفاعت: 1)خداوند در آيات 43و44سوره زمر مي فرمايد:آيا غير از خدا شفيعاني گرفته ايد؟بگو آيا اگر مالك چيزي نباشند و درك وشعوري نداشته باشند.بگو شفاعت همه اش از آن خداست كه حاكميت آسمانها و زمين از آن اوست و همه شما به سوي او باز گردانده مي شويد. 2)آيه51سوره انعام:براي آنها جز او ولي وشفيعي نيست. 3)آيه 4 سوره سجده:هيچ ولي و شفيعي جز او براي شما نيست. آيا متذكر نمي شوييد؟ 4)آبه70سوره انعام:وبه آنها تذكر بده تا كسي گرفتار دست آورد خود نشود-كه جز خدا نه وليي است ونه شفيعي. آيات ذكر شده صراحتا مي گويد شفاعت همه اش براي خداست.ولي برخي آيات قرآن برخي آيات ديگر را تفسير مي كند.آيات مذكور زير نيز كه مي آيد هيچگونه منافاتي با آيات بالا ندارد. 1)آيه 255سوره بقره:كيست كه نزد او جز به اذن او شفاعت كند. 2)آيه 3سوره يونس:هيچ شفيعي نيست مگر به اذن خدا 3)آيه 109سوره طه:در آن روز شفاعت سودي نبخشد مگر كسي كه خداوند رحمان به او اجازه داده و گفتارش را بپذيرد. 4)آيه 23سوره سبا:و شفاعت سودي نبخشد مگر از كسي كه خدا به او اجازه داده است. 5)آيه 87سوره مريم:مالك شفاعت نيستند-مگر كساني كه نزد خداي رحمان عهد وپيماني دارند. 6)آيه 28سوره انبيا:و شفاعت نمي كنند مگر براي آنكس كه خدا راضي باشد. نتيجه:پس در اين صفت خداوند, هم صحيح است كه گفته شود:شفيع تنها خداست و بس -و هم صحيح است كساني را كه خداوند اين صفت را به آنها بخشيده شفيع ناميد. فكر نكنم در ك آن چيز سختي باشد. با تشكر

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

خوب آيات ديگري كه شفاعت را براي انبيا ثابت مي‌كند چه ؟! «ولا يشفعون الا لمن ارتضي» «الا باذنه» و...شما ظاهرا حتي عقيده اهل سنت را نيز نمي دانيد كه اجماع بر شفاعت رسول خدا (ص) دارندو منكر شفاعت را جزو خوارج مي‌دانند ! البته شايد بگوييد شيعه گفته است كه رسول خدا و انبيا بدون اذن خداوند شفاعت مي‌كنند! كه چنين سخني كذب و بهتان به شيعه است و ما از اين جهت با اهل سنت هيچ فرقي نداريم ؛ تنها مساله با وهابيون است كه مي‌گويند درست است رسول خدا (ص) شفيع است ، اما شما نبايد از ايشان چيزي بخواهيد ! ولي ما و ساير اهل سنت طبق رواياتي كه داريم ، شفاعت خواستن از آن حضرت را جايز مي دانيم ، و اين مطلبي كه شما آورده‌ايد ربطي به اين بحث ندارد !

لطفاكمي در مورد اصل بحث و صورت مساله دقت بيشتر كنيد !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

  بعدی [1] [2]  
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب