2024 April 19 - جمعه 31 فروردين 1403
چرا شيعيان در اذان و اقامه خود جمله «اشهد ان علي ولي الله » را ميگويند؟
کد مطلب: ٥١٧٥ تاریخ انتشار: ١٥ ارديبهشت ١٣٨٧ تعداد بازدید: 53672
پرسش و پاسخ » عقائد شيعه
چرا شيعيان در اذان و اقامه خود جمله «اشهد ان علي ولي الله » را ميگويند؟

سؤال كننده : Bamboo

پاسخ:

بسياري از شيعيان اين عبارت را در هنگام اذان ، بر زبان مي آورند ، در ابتدا بايد گفت كه اجماع شيعيان بر استحباب اين شهادت است ؛ اما در مورد علت استحباب آن اختلاف دارند :

نظر علماي شيعه در مورد استحباب شهادت ثالثه «أشهد أن عليا ولي الله»:

در اين زمينه دو نظر موجود است :

1- عده اي آن را جزء مستحب مي دانند ؛ يعني مانند قنوت كه جزئي از نماز بوده و مستحب است .

2- عده اي نيز آن را مستحب مي دانند ؛ اما بدون قصد جزئيت ؛ يعني مستحبي است كه جزو اجزاي اذان نيست ؛ مانند صلوات در هنگام بردن يا شنيدن نام گرامي رسول اسلام صلي الله عليه وآله وسلم كه استحباب صلوات فرستادن ، بعد از شنيدن نام ايشان مخصوص به غير اذان نيست ؛ يعني حتي در اذان هم اگر كسي نام ايشان را بر زبان آورد مستحب است بعد از آن صلوات بفرستد ؛ وكسي در اين زمينه اشكال نگرفته است .

در مورد شهادت ثالثه نيز همين مطلب جاري است ؛ زيرا در روايات شيعه چنين آمده است كه هر زمان شخصي شهادت به وحدانيت خدا و نبوت پيغمبر گرامي اسلام داد ، بلافاصله بعد از آن شهادت به ولايت امير مومنان نيز بدهد .

صاحب جواهر مي گويد:

« الا انه لا بأس بذكر ذلك لا علي سبيل الجزئية عملاً بالخبر المزبور ولا يقدح مثله في الموالاة و الترتيب، بل هي كالصلاة علي محمد عند سماع اسمه... بل لو لا تسالم الأصحاب لأمكن دعوي الجزئية بناء علي صلاحيّه العموم لمشروعية الخصوصية. و الامر سهل.»

جواهر الكلام 9: 87.

« ولي اشكالي ندارد ذكر شهادت سوم نه به عنوان جزئيت، بلحاظ عمل كردن به روايت احتجاج و اين معني شهادت سوم ضرري به موالات و ترتيب اذان و اقامه نمي زند، بلكه همانند صلوات بر محمد است به هنگام شنيدن اسم ايشان در اذان و بلكه اگر اتفاق و تسالم اصحاب و فقهاء بر عدم جزئيت نبود جا داشت ادعاي جزئيت آنرا مي كرديم، بنابراينكه عمومات صلاحيت دارند خصوصيت براي عبادت تشريع كنند.

و اگر كسي در فتواي عده اي از علما ديده شود كه حكم به تحريم آن كرده اند ، مقصود حكم به تحريم به نحو جزئيت بوده است ؛ يعني آن را نبايد به قصد جزء اذان گفت . اما اصل گفتن آن بدون اين قصد ، اشكالي ندارد .

روايات بر جواز شهادت ثالثه :

روايت اول :

روي القاسم بن معاوية قال : قلت لأبي عبد الله ( عليه السلام ) : هؤلاء - أي السنة - يروون حديثا في أنه لما أسري برسول الله رأي علي العرش مكتوبا : لا إله إلا الله محمد رسول الله أبو بكر الصديق ، فقال ( عليه السلام ) : سبحان الله ، غيّروا كل شئ حتي هذا ؟ قلت : نعم ، قال ( عليه السلام ) : إن الله عز وجل لما خلق العرش كتب عليه : لا إله إلا الله محمد رسول الله علي أمير المؤمنين ، ولما خلق الله عز وجل الماء كتب في مجراه : لا إله إلا الله محمد رسول الله علي أمير المؤمنين ، ولما خلق الله عز وجل الكرسي كتب علي قوائمه : لا إله إلا الله محمد رسول الله علي أمير المؤمنين ، وهكذا لما خلق الله عز وجل اللوح ، ولما خلق الله عز وجل جبرئيل ، ولما خلق الله عز وجل الأرضين - إلي قضايا أخري ، فقال في الأخير : قال ( عليه السلام ) : ولما خلق الله عز وجل القمر كتب عليه : لا إله إلا الله محمد رسول الله علي أمير المؤمنين ، وهو السواد الذي ترونه في القمر ، فإذا قال أحدكم : لا إله إلا الله محمد رسول الله ، فليقل : علي أمير المؤمنين.

الاحتجاج : 158

از امام جعفر صادق عليه السلام چنين روايت شده است كه :

به حضرت عرض نمودم : ايشان ( سنيان ) روايتي نقل مي كنند كه وقتي رسول خدا به آسمان برده شد ، بر روي عرش نوشته اي ديد كه : لا اله الا الله محمد رسول الله ، ابو بكر صديق!!!

پس حضرت فرمودند : سبحان الله ؛ همه چيز را تغيير دادند ؛ حتي اين را ؟ گفتم : آري ؛ پس فرمودند : خداوند وقتي عرش را آفريد بر روي آن نوشت : لا اله الا الله محمد رسول الله علي امير المومنين ؛ و وقتي آب را آفريد در محل حركت آن نوشت : لا اله الا الله محمد رسو الله علي امير المومنين ؛ و وقتي خداوند كرسي را آفريد بر پايه هاي آن نوشت : لا اله الا الله محمد رسول الله علي امير المومنين ؛ و وقتي خداوند لوح را آفريد نيز چنين كرد ؛ و وقتي جبريل را آفريد ؛ و وقتي زمين ها را آفريد ؛ و ... پس در انتها فرمودند : ووقيت خداوند ماه را آفريد بر روي آن نوشت : لا اله الا الله محمد رسول الله علي امير المومنين ؛ و اين همان سياهي است كه در ماه مي بينيد ؛ پس هر زمان كه يكي از شما گفت : لا اله الا الله محمد رسول الله ، پس بايد بگويد :علي ولي الله

و همانطور كه در بحث بالا گذشت ، اين روايت مربوط به زمان يا مكان خاصي نيست و شامل اذان نيز مي گردد .

تاييد اين مضمون در روايات اهل سنت :

در روايات اهل سنت ، رواياتي را مي بينيم كه اين مضمون را تاييد مي نمايد :

روايت اول :

عن ابي الحمراء عن رسول الله (ص) قال: لمّا اسري بي الي السماء إذا علي العرش مكتوب لا إله إلاّ الله ، محمد رسول الله ايّدته بعلي .

الدر المنثور سيوطي ج 4 ص 153، الخصائص الكبري السيوطي ج 1 ص 7، الشفاء قاضي عياض ص 138، المناقب ابن المغازلي ص 39، الرياض النضرة في مناقب العشرة المبشّرة ج 2 ص 227، درر السمطين ص120.

از ابي حمراء از رسول خدا ( ص) روايت شده است كه فرمودند : وقتي كه من به آسمان برده شدم بر عرش نوشته شده بود كه خدايي جز خداي يگانه نيست ؛ محمد فرستاده اوست ؛ او را با علي پشتيباني نمودم .

روايت دوم :

عن ابن مسعود عن رسول الله (ص) قال: أتاني ملك فقال:يا محمّد واسأل من ارسلنا من قبلك من رسلنا علي ما بعثوا . قلت:علي ما بعثوا ؟ قال:علي ولايتك وولاية علي بن ابي طالب.

معرفة علوم الحديث حاكم النيسابوري ص96 .

از ابن مسعود - در ذيل آيه 45 سوره زخرف - از رسول خدا ( ص ) روايت شده است كه فرمود : اي محمد از فرستادگان قبل از خودت بپرس كه به چه شرطي فرستاده شده اند ؟ پرسيدم به چه شرطي فرستاده شده اند ؟ پاسخ داد : بر ولايت تو و ولايت علي بن ابي طالب

روايت سوم :

عن حذيفة عن رسول الله (ص) قال: لو علم الناس متي سمّي علي أمير المؤمنين ما انكروا فضله ، سمّي أمير المؤمنين وآدم بين الروح والجسد ، قال الله تعالي: وإذ أخذ ربّك من بني آدم من ظهورهم ذريّتهم واشهدهم علي انفسهم الست بربّكم قالت الملائكة بلي فقال: أنا ربّكم محمد نبيّكم علي أميركم.

فردوس الاخبار ديلمي ج 3 ص 399 .

از حذيفه از رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) روايت شده است كه فرمودند : اگر مردم مي دانستند چه زماني علي را به اميري مومنان انتخاب كردند ، برتري او را انكار نمي كردند ؛ او زماني امير مومنان شد كه آدم بين روح و جسد بود ( هنوز روح در بدن او وارد نشده بود ) خداوند مي فرمايد : « و هنگامي كه پروردگارت از فرزندان آدم از پشت هاي ايشان نسل ايشان را بيرون آورد و ايشان را شاهد بر خويش گرفت كه آيا من پروردگار شما نيستم ؟

گفتند : چرا ؛ پس فرمود : من پروردگار شمايم ؛ محمد پيامبر شما و علي امير شما .

روايت دوم :

روايتي است كه آن را سيد نعمت الله جزايري از استاد خويش مرحوم مجلسي مرفوعا از رسول خدا نقل مي كند كه فرمودند :

عن رسول الله (ص) قال: يا علي اني طلبت من الله ان يذكرك في كل مورد يذكرني فأجابني واستجاب لي .

از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم روايت شده است كه فرمودند : من از خدا خواسته ام كه در هر جايي كه من را ذكر مي كند تو را نيز ذكر نمايد ؛ پس درخواست من را قبول كرده و مورد اجابت قرار داد .

طبق اين روايت در هر جايي كه رسول خدا ذكر مي شود ( كه اذان نيز از جمله آن هاست ) امير مومنان نيز ذكر خواهد شد .

شاهد بر اين روايت در كتب اهل سنت :

از جمله شواهد اين روايت ، روايتي است كه اهل سنت در مورد امير مومنان نقل مي كنند كه رسول خدا به ايشان فرمودند :

ما سئلت ربّي شيئا في صلاتي إلاّ اعطاني وما سألت لنفسي شيئا إلاّ سألت لك .

مجمع الزوائد ج 9 ص 110، كنز العمّال ج 13 ص 113، الرياض النضرة ج 2 ص 213 .

از پروردگار خويش در نمازم هيچ چيز نخواستم ، مگر آنكه آن را به من داد ؛ و براي خويش چيزي نخواستم مگر آنكه آن را براي تو نيز خواستم .

و قطعا در اين زمينه روايات ديگري نيز موجود بوده كه به دست ما نرسيده است ؛ مرحوم علامه مجلسي مي فرمايند :

وأقول : لا يبعد كون الشهادة بالولاية من الأجزاء المستحبة للأذان ، لشهادة الشيخ والعلامة والشهيد وغيرهم بورود الأخبار بها .

بحار الانوار ج 84 ص 111 .

و مي گويم : بعيد نيست كه شهادت به ولايت از اجزاي مستحب اذان باشد ؛ زيرا شيخ ( طوسي ) و علامه ( حلي ) و شهيد و غير ايشان ، شهادت داده اند كه رواياتي در اين زمينه آمده است .

بنا بر اين شهادت ثالثه نزد بيشتر علماي ما مكمل شهادت به رسالت رسول گرامي اسلام است و خود نيز مستحب ؛ اگر چه جزو اجزاي اذان به شمار نمي رود .

حضرت آيت الله العظمي سيستاني نيز در منهاج الصالحين ج 1 ص 191 به اين مطلب اشاره فرموده اند .

شهادت ثالثه از چه زماني شروع شده و آيا جداي از روايات عامه روايت خاصي نيز دارد ؟

ابوذر در اذان شهادت به ولايت مي داد :

در اين زمينه مراغي مصري از علماي اهل سنت در كتاب خويش السلافة في امر الخلافة دو روايت از جناب صحابي عظيم الشان ابو ذر غفاري و نيز صحابي گرانمرتبه سلمان فارسي نقل مي كند :

روايت اول در مورد ابوذر:

أخرج أن رجلا دخل علي رسول الله (صلي الله عليه واله وسلم) وقال : يا رسول الله إنّ أبا ذر يذكر في الأذان بعد الشهادة بالرسالة الشهادة بالولاية لعلي عليه السلام .

قال رسول اللّه (صلي الله عليه وآله وسلم ) كذلك ، أو نسيتم قولي في غدير خم : من كنت مولاه فعلي مولاه ) ؟ .

السلافة في أمر الخلافة، ص 32.

شخصي به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آمده و گفت : اي رسول خدا ؛ ابو ذر در اذان بعد از شهادت به رسالت شهادت به ولايت علي مي دهد ؛ رسول خدا فرمودند : همين است ؛ آيا كلام من را در روز غدير خم فراموش كرديد كه « هركس كه من مولاي اويم پس علي مولاي اوست »؟

روايت دوم در مورد سلمان :

دخل رجل علي رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم ، فقال : يا رسول الله ! إني سمعت أمرا لم أسمع قبل ذلك ، فقال صلي الله عليه واله وسلم : ما هو ؟ قال : سلمان قد يشهد في أذانه بعد الشهادة بالرسالة ، الشهادة بالولاية لعلي (عليه السلام) ، قال (صلي الله عليه وآله وسلم ): سمعت خيرا.

السلافة في أمر الخلافة، ص 32.

شخصي به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آمده و گفت : اي رسول خدا ،چيزي را شنيدم كه تا كنون نشنيده بودم ، رسول خدا فرمودند : آن چه چيزي است ؟

پاسخ داد : سلمان در اذان خويش بعد از شهادت به رسالت ، شهادت به ولايت علي عليه السلام مي دهد ؛ پس حضرت فرمودند : چيز نيكويي را شنيده اي !!

بنا بر اين نمي توان و نبايد گفتن شهادت ثالثه را جزو بدعت هاي در اذان دانست .

براي تكميل بحث ، بحث بدعت هاي در اذان را نيز ضميمه مطلب بالا مي نماييم :

بدعت ها در اذان :

الصلاة خير من النوم:

1- الصلاة خير من النوم از بدعتهاي حضرت خليفه ثاني عمر بن خطاب بوده و در زمان پيامبر اكرم اين جمله در اذان وجود نداشته. چنانچه ابن حزم ظاهري، و امام مالك و قرطبي تصريح دارند:

الف ) امام مالك مي گويد:

اِن المؤذن جاء الي عمربن الخطاب يؤذنه لصلاة الصبح فوجده نائماً فقال: الصلاة خير من النوم فأمره أن يجعلها في نداء الصبح.

هنگاميكه مؤذن نزد عمر آمد تا فرا رسيدن وقت نماز صبح را به او اعلام كند عمر را ديد كه به خواب فرو رفته فرياد برآورد: الصلاة خير من النوم، پس عمر به او دستور داد تا از اين پس اين عبارت را در اذان صبح قرار دهند.

الموطّا 1: 72

ب) ابن حزم مي گويد:

الصلاة خير من النوم، ولا نقول بهذا ايضا لأنه لم يأت عن رسول اللّه - صلي اللَّه عليه و سلّم .

الصلاة خير من النوم ؛ ما آن را قبول نداريم ؛ زيرا از رسول خدا نيامده است

المحلي 3: 161

2- السلام عليك ايها الامير:

احناف به پيروي از امام ابو يوسف در فصول اذان و قبل از حي علي الصلاة جايز مي دانند جمله اي را اضافه كرده و خطاب به خليفه وقت بگويند: السلام عليك ايها الامير و رحمة الله و بركاته -

الف) سرخسي مي گويد:

قد روي عن ابي يوسف رحمة الله انه قال: لابأس بأن يخصّ الأمير بالتثويب فيأتي بابه فيقول: السلام عليك ايها الامير و رحمة الله و بركاته حي علي الصلاة مرتين حي علي الفلاح مرتين الصلاة يرحمك اللّه

از ابو يوسف روايت شده است كه گفت : اشكالي ندارد كه تنها مخصوص حاكم تثويب كند (او را به نماز دعوت كند) پس به در خانه او آمده و بگويد :"السلام عليك ايها الامير ورحمة الله وبركاته" و سپس دوبار حي علي الصلاة و دو باز حي علي الفلاح و سپس " الصلاة يرحمك الله"

المبسوط 1: 131

ب) حلبي مي گويد:

«عن أبي يوسف: لا أري بأساً أن يقول المؤذن السلام عليك أيها الامير و رحمة الله و بركاته حي علي الصلاة، حي علي الفلاح، الصلاة برحمك الله.» لاشتغال الأمراء بمصالح المسلمين، اي و لهذا كان مؤذن عمر بن عبدالعزيز - رضي الله عنه - يفعله.

از ابو يوسف نقل شده است كه گفت : اشكالي نمي بينم در اينكه موذن بگويد : السلام عليك ايها الامير ورحمة الله وبركاته حي علي الصلاة حي علي الفلاح الصلاة يرحمك الله .

زيرا حاكمان مشغول مصالح مسلمانان هستند و به همين دليل موذن عمر بن عبد العزيز چنين مي كرده است .

السيرة الحلبية 3: 304

مصادر ذيل نيز در اين زمينه مشاهده شود:

الهداية في شرح البداية 1: 42 الجامع الصغير 1: 38- تاريخ مدينة دمشق، ج 60: 40 - شرح الزرقاني 1: 215 - تنوير الحوالك ج 1، ص 71 - الذخيره 2: 47 - مواهب الجليل 1: 431، الطبقات الكبري 5: 334 و 359.

3- حذف «حي علي خير العمل» از اذان:

الف) صاحب اضواء البيان مي گويد :

كه ابن عمر در اذان خود آن را مي گفته است نيز علي بن الحسين مي گفته اين همان اذان اوليه(بدون تغيير) است .بلال نيز گاهي اينچنين اذان مي گفته است.

اضواء البيان ج8 ص 156

ب) بيهقي در سنن كبراي خود مي گويد :

1842 أخبرنا أبو عبد الله الحافظ وأ بو سعيد بن أبي عمرو قالا ثنا أبو العباس محمد بن يعقوب ثنا يحيي بن أبي طالب ثنا عبد الوهاب بن عطاء ثنا مالك بن أنس عن نافع قال كان بن عمر يكبر في النداء ثلاثا ويشهد ثلاثا وكان أحيانا إذا قال حي علي الفلاح قال علي أثرها حي علي خير العمل ورواه عبد الله بن عمر عن نافع قال كان بن عمر ربما زاد في أذانه حي علي خير العمل ورواه الليث بن سعد عن نافع

ابن عمر در اذان خود سه بار الله اكبر مي گفت و سه بارشهادت مي داد ، وگاهي اوقات نيز وقتي حي علي الفلاح را مي گفت ، در پشت سر آن مي گفت : حي علي خير العمل ....

ابن عمر گاهي در اذانش حي علي خير العمل را زياد مي كرد .

1843 كما أخبرنا أبو عبد الله الحافظ أنا أبو بكر بن إسحاق ثنا بشر بن موسي ثنا موسي بن داود ثنا الليث بن سعد عن نافع قال كان بن عمر لا يؤذن في سفره وكان يقول حي علي الفلاح وأحيانا يقول حي علي خير العمل ورواه محمد بن سيرين عن بن عمر أنه كان يقول ذلك في أذانه وكذلك رواه نسير بن ذعلوق عن بن عمر وقال في السفر وروي ذلك عن أبي أمامة

ابن عمر در سفر اذان نمي گفت و در اذان خود مي گفت : حي علي الفلاح و گاهي در پشت سر آن مي گفت : حي علي خير العمل

1844 وأخبرنا محمد بن عبد الله الحافظ أنا أبو بكر بن إسحاق ثنا بشر بن موسي ثنا موسي بن داود ثنا حاتم بن إسماعيل عن جعفر بن محمد عن أبيه أن علي بن الحسين كان يقول في أذانه إذا قال حي علي الفلاح قال حي علي خير العمل ويقول هو الأذان الأول

از علي بن الحسين (امام سجاد) نقل شده است كه در اذان خود وقتي به حي علي الفلاح مي رسيد مي گفت : حي علي خير العمل و مي گفت اين اذان اول است (اذان قبل از تحريف)

سنن البيهقي الكبري ج1/ص424

ج) ابن ابي شيبه مي گويد :

من كان يقول في أذانه حي علي خير العمل :

2239 حدثنا أبو بكر قال نا حاتم بن إسماعيل عن جعفر عن أبيه ومسلم بن أبي مريم أن علي بن حسين كان يؤذن فإذا بلغ حي علي الفلاح قال حي علي خير العمل ويقول هو الأذان الأول

2240 حدثنا أبو خالد عن بن عجلان عن نافع عن بن عمر أنه كان يقول في أذانه الصلاة خير من النوم وربما قال حي علي خير العمل

2241 حدثنا أبو أسامة قال نا عبيد الله عن نافع قال كان بن عمر زاد في أذانه حي علي خير العمل

كساني كه در اذان خود حي علي خير العمل مي گفته اند :

...علي بن الحسين اذان مي گفت ، پس وقتي كه به حي علي الفلاح رسيد گفت : حي علي خير العمل و فرمود كه اين اذان اول است .

... ابن عمر در اذان خود مي گفت الصلاة خير من النوم و گاهي مي گفت حي علي خير العمل

...ابن عمر در اذان خود حي علي خير العمل را زياد مي كرد .

مصنف ابن أبي شيبة ج1/ص195

د) عبد الرزاق صنعاني مي گويد :

1797 عبد الرزاق عن بن جريج عن نافع عن بن عمر أنه كان يقيم الصلاة في السفر يقولها مرتين أو ثلاثا يقول حي علي الصلاة حي علي الصلاة حي علي خير العمل

ابن عمر هنگامي كه در سفر نماز مي خواند آن را دو يا سه بار مي گفت ؛ مي گفت : حي علي الصلاة حي علي الصلاة حي علي خير العمل

مصنف عبد الرزاق ج1/ص464:

هـ) متقي هندي در كنز العمال مي گويد :

23174 - عن بلال كان بلال يؤذن بالصبح فيقول حي علي خير العمل

بلال اذان صبح را مي گفت ، پس در آن مي گفت : حي علي خير العمل

كنز العمال ج8/ص161

و) ابن حجر در لسان الميزان مي گويد :

زعم أنه سمع بن هارون عن الحماني عن أبي بكر بن عياش عن عبد العزيز بن رفيع عن أبي محذورة رضي الله عنه قال كنت غلاما فقال لي النبي صلي الله عليه وسلم اجعل في آخر أذانك حي علي خير العمل وهذا حدثنا به جماعة عن الحضرمي عن يحيي الحماني

ابي محذوره گفته است : جوان بودم كه رسول خدا صلي الله عليه [وآله] و سلم فرمودند در آخر اذانت حي علي خير العمل بگو

لسان الميزان ج1/ص268

جالب اينكه مولف لسان الميزان بعد از نقل اين مطلب مي گويد وي بخاطر نقل اين روايت ضعيف است!!! يعني چون اين حرف مخالف مذهبشان است راوي آن را دروغگو مي پندارد با اينكه باقي علماي اهل سنت وي را تاييد كرده اند.

و) زيلعي مي گويد :

ما جاء في حي علي خير العمل أخرجه البيهقي عن عبد الله بن محمد بن عمار وعمار وعمر ابني أبي سعد بن عمر بن سعد عن آبائهم عن أجدادهم عن بلال أنه كان ينادي بالصبح فيقول حي علي خير العمل فأمره النبي صلي الله عليه وسلم أن يجعل مكانها الصلاة خير من النوم وترك حي علي خير العمل انتهي قال البيهقي لم يثبت هذا اللفظ عن النبي صلي الله عليه وسلم فيما علم بلالا وأبا محذورة ونحن نكره الزيادة فيه والله اعلم قال في الإمام ورجاله يحتاج إلي كشف أحوالهم انتهي واخرج البيهقي أيضا عن عبد الوهاب بن عطاء ثنا مالك بن أنس عن نافع قال كان بن عمر أحيانا إذا قال حي علي الفلاح قال علي أثرها حي علي خير العمل ثم أخرجه عن الليث بن سعد عن نافع عن بن عمر نحوه قال ورواه عبيد الله بن عمر عن نافع ان بن عمر ربما زاد في اذانه حي علي خير العمل

آنچه كه در مورد حي علي خير العمل آمده است :

بيهقي از ... نقل كرده است كه بلال اذان صبح را مي گفت پي مي فرمود حي علي خير العمل ؛ پس رسول خدا به او دستور دادند كه به جاي آن الصلاة خير من النوم را قرار دهد و آن را رها كند .

بيهقي گفته است كه اين متن با اين الفاظ - در مورد چيزهايي كه به بلال و ابا محذوره ياد دادند ( كه حي علي خير العمل را بردار و جاي آن الصلاة خير من النوم بگذار)- از رسول خدا نرسيده است ولي ما زياده را در اذان مكروه مي دانيم ( لذا حي علي خير العمل نمي گوييم)...ابن عمر گاهي اوقات وقتي مي گفت حي علي الفلاح به دنبال آن مي گفت حي علي خير العمل ... ابن عمر گاهي در اذان خود حي علي خير العمل مي گفت .

نصب الراية ج1/ص290

جالب توجه آن است زيلعي گفته است روايت صحيح نداريم كه رسول خدا به بلال گفته باشند الصلاة خير من النوم و تنها داريم كه بلال در اذان خود حي علي خير العمل مي گفت. ولي مي گويد ما زياد كردن ( حي علي خير العمل ) را در اذان مكروه مي دانيم!!!

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
41 | امين آغا | Iran - Ahvaz | ١٦:٠٦ - ٠٤ خرداد ١٣٩٠ |
جناب مهران_شماره29
اگه خيلي زورت مياد
شما هم در اذانت بگو اشهد ان ابوبكر ولي اللم
همان ابوبكري كه وليد جنايتكار را قصاص نكرد
شماهم بگو اشهد ان عمرا ولي الله
همان عمري كه كلام خدا را نقض ميكنه
.....
اصلا به ما مربوط نيست شما در اذانتان چه مي گي به شما هم مربوط نيست ما در اذانمان چي ميگيم اگه هم خيلي ادعاي نهي از منكرت ميشه برو جلوي آينه حداقل به تعداد 1،200،000×1400 نفرسال امر ونهي كن ،كچل ار طبيب بودي سر خود دوا نمودي ،اول برو مذهب سرتاپا ضد ونقيضت رو اصلاح كن بعدش نوبت اذون ما....
42 | حسن جباري | Iran - Tehran | ١٠:١٦ - ٠٢ ارديبهشت ١٣٩١ |
ازکوزه همان تراودکه دراوست. تفاوت انسان باسايرمخلوقات که آن رااشرف مخلوقات ساخته است درعقل وشعوراوست.وعقل وشعورحکم ميکند انسان باشخصيت اول نظرات خودراقبل ازاينکه برزبان جاري سازد باعقل ومنطق سنجيده باشدحرفي نزند که بعدا به تقلاافتاده يا پشيمان شود. آيامنطق وفحاشي باهم سازگاري دارند .فحاشي کارکسي استکه حرف منطقي وعلمي ارائه نميدهد وياشعورش دراين حداست. لذامباحثه باشخص کوتاه فکروفحاش آب درهاون کوبيدن است. آقاياني که مولي رادرجمله من کنت مولاه فهذاعلي مولاه دوست تفسيرميکنند تاواژه امام رامينينندياميشنوند بايدباتعبيرلغوي خوددريابند که امام معاني ديگري چون پيشنماز ورهبر معني ميدهدچون شيعيان جزامام دوازدهم که ازشروجود دشمنان اهل بيت ص بنابمصلحت الهي دردوران غيبت به سرميبرند بقيه رانايب امام ميدانند .ومحمدص راختم پيغمبران وامام غايب خودراآخرين امام ازشجره محمدص ميدانندولاغير. درثاني اگرمسلمانان غيرشيعي معناي فرمايش حضرت رسول اکرم انامدينه العلم وعلي بابها را مي فهميدند وعلي ع رادرک ميکردند.به اين فرهنگ فحاشي آراسته نميشدند واز علوم علي ع درتمام زمينه برخوردارميشدند ومسلمانان نه تنها درفقه درتمام علوم سرآمددنياشده واکنون ابرقدرت جهان ميشدند.ليکن کسانيکه هرگزايشان رادرک نکردند نه تنها مقام ولايت فضيلت انساني و اخلاقيات رانيزدفن کردند. امروزمشکل ما ذکر نام علي ع دراذان واقامه که خودشيعه نيز آن را واجب ندانسته وزينت وثواب ميداند ياخيرالنوم وغيره نيست چون تاثيري درنفي واجبات ندارد بلکه فهم وشعورماست که مارا دست آويزدشمنان اسلام قرارداده است. بحث برسراين است بريدمطالعه کنيد علم وتقواي خلفاي راشدين چه قدرباهم تفاَوت داشته وآيا خلفاي ثلاثه هنگام بازماندن درجواب مردم مسلمان ويهوديان و....اگرعلي ع نبود قدرت جوابگويي ديني وحقوقي دربرابرآنهارادشتندياخير. نکته ديگراينکه محمدص هيچکس حتي علي ع رابه خاطر تعلقات شخصي دوست نميداشت بلکه به تقوا ديانت علم وفضيلت اونظرداشت چون خليفه اي که سئوال جواب راازخودنداشته باشد جزشکستن ابهت اسلام دين را بخطرميانداخت.آيانظرکل جهان اسلا م +خلفاي سه گانه که عاري ازاشکال نيستند درموردعلي ع موتقتراست يانبي اکرم که به قدرت ومعرفت الهي متصل است.
43 | سارا | Germany - Frankfurt am Main | ١٩:٥٧ - ٢٦ شهریور ١٣٩١ |
ممنون
1 |سید|Iran - Tehran |١٦:١٩ - ١٣ اسفند ١٣٩٥ |
0
 
0
فراز های مستحب در اذان
44 | حسين روح بخش | Iran - Golestān | ٢٢:٤٢ - ٠٥ دي ١٣٩١ |
ضمن عرض سلام و خداي قوتتان دهد؛ازاين که فرصتي را فراهم مي آوريدتا آناني که به دنبال ارتقا اطلاعات ديني شان در چارچوبي منطقي و فرصتي برابر جهت نقد و بررسي هستندازخوان نعمت گسترده شده در حدبضاعت بهره گيرند؛خداي تبارک و تعالي اجرتان دهد.خواستم پيشنهاد کنم کارگروهي را تشکيل دهيدکه با حضور حاضر خود در اجتماع تشکيکات مطروحه در ضديت با دين را شناسايي کرده و به عنوان سوال يا مسله روز مطرح کنندتا با درج نظرات از يک طرف با مباني نظري اين تحليل ها آشنا شده و ازطرف ديگرآسيب شناسي کرده وبا استعانت از مباني غني اسلام به آنها پاسخ دهندتا امکان رخنه تفکرات غيرديني با لعاب تجدد و دموکراسي ديني در جامعه مسلمين فراهم نگردد.باز هم ممنونم
45 | مسلمان | Iran - Tehran | ٠٦:٤٩ - ١٦ مرداد ١٣٩٢ |
بي ترديد اهل سنت بر دين خدا هستند اما آيا صادقانه عمل مي كنند؟ چگونه است كه آنان فتواي دو مجتهد را رها مي كنند كه اولي برترين در تمام عالم است و رسول خداست كه حي علي خير العمل مي گفت و ديگري به قول ايشان خليفه چهارم است كه ايشان هم حي علي خير العمل مي گفتند و فتواي عمرو را عمل مي كنند؟ اگر اولويت با سنت پيامبر باشد واضح است كه پيامبر حي علي خير العمل مي گقته اند و اگر آخرين اصلاح و جديدترين فتوا مد نظر باشد جديدترين فتوا و آخرين آن در بين خلفا قول خليفه چهارم است كه ايشان هم حي علي خير العمل را صحيح دانسته و تأكيد نموده اند و انحرافت عمرو را اصلاح نموده اند. براستي اينان آيا با خود صادق هستند. خوب بينديشند و به خود پاسخ دهند. عقل و وجدان سليم ايشان چه مي گويد. آخرين فتوا يا سنت پيامبر را در نظر داشته باشيم هردو يك نتيجه را در بر خواهد داشت «اصلاح انحرافات عمرو در دين خدا»
46 | يزدان | Iran - Īlām | ٢٠:٥٢ - ٢٢ مرداد ١٣٩٢ |
فقط يه چيز در مورد ولايت حضرت علي (ع) و اون اينکه ...................فقط آيه ولايت کافيه بذاي هرکسي که شبه داره.چون هم اهل سنت اون داستان رو نقل کرده اند هم تشيع...................
47 | امير بلوري | Iran - Malāyer | ١٧:٠١ - ٢٧ آبان ١٣٩٢ |
اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريک له و اشهد ان محمدا رسول الله صلي الله عليه و اله و شاهد ان عليا و ابناء المعصومين جميعا حجج الله و سلام الله علي سيدتنا فاطمه الزهراء سلام الله عليها
48 | چمن علي شيرزاد | Afghanistan - Tukzār | ٢١:٤٦ - ٠٦ آذر ١٣٩٢ |
بسم تعالي
من خودم شيعه و پيرو حضرت علي (ع) هستم اما تا هنوز دليل واقعي اين را نيافتم که چرا شيعيان در هنگام نماز مهر ميگذارند آيا گذاشتنش واجب است , اگر نگذاريم گناه مي شود تا هنوز پاسخ قانع کننده اين سوءال را از کسي دريافت نکرده ام
متشکرم

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

از نظر شيعه، سجده کردن بر مهر لزومى ندارد، بلکه طبق سنت پيامبر صلي الله عليه و آله بر خاک، سنگ، چوب و هر چيزى که از زمين است، غير از معدنيات و خوردنى ها و نوشيدنى ها و پوشيدنى ها، بر هر چيز ديگر مي‌‌‌‌‌‌‌‌توان سجده کرد. بنابرين اگر کسى در بيابان نماز مي‌‌‌‌‌‌‌‌خواند،مي تواند هنگام سجده پيشانى را بر خاک بگذارد، و نمازش درست است.

جهت اطلاع بيشتر دراين خصوص به اين آدرس رجوع کنيد


اما اينکه امروزه چرا شيعيان بر مهر سجده مي کنند بخاطر اين است که چون سجده بر خاک در مساجد و در خانه ها با مشکلاتى همراه است، خاک را به صورت مهر در آورده که راحت تر باشد و مشکلى از نظر نظافت نداشته باشد توضيح بيشتر اينکه در زمان پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم ، کف‌ تمام‌ خانه‌هاي‌ مردم‌ و کف‌ مساجد فرش‌ نبود، بلکه‌ کف‌ آنها خاک‌ يا حداکثر حصير بود پس‌ نيازي‌ به‌ گذاشتن‌ چيزي‌ بر روي‌ زمين‌ براي‌ سجده‌ نبود و بر همان‌ خاک‌ يا سنگ‌ و يا حصير کف‌ اتاق، سجده‌ مي‌نمودند و اگر کف‌تمام‌ اتاق فرش‌ بود و يا اطمينان‌ به‌ پاکي‌ زمين‌ نداشتند، مقداري‌ خاک‌ را دردستمالي‌ قرار مي‌دادند و آن‌ را پهن‌ و بر روي‌ آن‌ سجده‌ مي‌کردند. همچنان‌که‌ در روايات‌ شيعه‌ آمده‌ است‌، امام‌ صادق عليه السلام قدري‌ از خاک‌ کربلا را دردستمالي‌ قرار داده‌ بودند و هنگام‌ نماز آن‌ را پهن‌ کرده‌ و بر آن‌ خاک‌ سجده‌مي‌نمودند.با گذشت‌ زمان‌، فرش‌ نمودن‌ کف‌ اطاق ها و مساجد با فرش‌ها زياد شد و از سويي‌ به همراه‌ داشتن‌ خاک‌ به‌ خاطر ريختن‌ و يا خاکي‌ شدن‌ لباس‌ها، قدري‌ مشکل‌ بود بخاطر همين برخي از مسلمانان مقداري‌ خاک‌ پاک‌ را گل‌ کرده‌ و سپس‌ خشک‌ نمودند تا همراه‌ داشتن‌ آن‌ آسانتر باشد و اين کار رايج‌ پيدا کرد بين فارسي‌زبانان‌ به «مهر» نام گذاري شد و دربين عرب زبانان به «تربت‌» نام گذاري شد

همچنين از آنجا که سجده بر تربت حضرت امام حسين عليه السلام داراي فضيلت است لذا اين تربت را به صورت مهر و قابل حمل در آوردند .امام صادق(ع) فرمود: «السجود على طين قبر الحسين (ع) ينوّر إلى الارضين السبعه و من کانت معه سبحه من طين قبر الحسين (ع) کتب مسبّحاً و ان لم يسبح بها؛ سجده بر خاک قبر امام حسين، زمين را تا هفت طبقه نورانى مي‌کند. هر کس تسبيحى از گِل قبر حسين همراه داشته باشد، همواره تسبيح گو محسوب مي‌‌شود، گر چه مشغول به ذکر نباشد».وسائل الشيعه، ج5 ص 365،مؤسسه آل البيت،1409ق

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
49 | سيدهادي هاشمي | Iran - Tehran | ١٠:٢٨ - ١٢ دي ١٣٩٢ |
اختلافات تاريخي و فقهي اجتناب ناپذيرند کسي که هدفش خدا باشد به حقيقت ميرسد براي رضاي خدا براي وحدت بکوشيم که در اين زمان بيش از هرچيز ديگري بدان نياز داريم
50 | مصطفي صالحي | | ٠١:٢٨ - ٢٥ بهمن ١٣٩٢ |
سلام
اولا : از شما بابت جواب به اين سوال تشکر مي کنم.
ثانيا":اي کاش در جواب دادن دقت بيشتري مي کرديد چون بعضي اشکالات نحوي همچون اشهد أن علي (عليا) ولي الله از شما که کارشناس هستيد؛ بعيد است.
ثالثا" : جواب اين سوال با کمال احترام به نويسنده ، خيلي ضعيف است. چون رواياتي که ذکر کرده يا منبع ذکر نکرده (همچون روايت سيد نعمت الله جزائري) و يا رواياتي که شهادت ثالثه را ثابت نمي کند.
رابعا": ما شيعيان که به وحياني بودن اذان معتقديم آيا دليلي ذکر کرديد؟ خير
من که شيعه هستم قانع نشدم
ما به شيخ مفيد و صدوق و غيره احترام مي گذاريم ولي اگر چون آنها گفتند که بايد اين شهادت اضافه شود ما بايد اضافه کنيم، فرق ما با وهابيت که کلام ابن تيميه ناصبي را بدون چون و چرا قبول مي کنند ، چيست؟

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي؛ شهادت ثالثه جزو اذان نيست و اگر با نيت جزئيت گفته شود باعث بطلان عمل مي شود. اما اينكه مراجع بر گفته علماي قبلي يا بر اجماع آنها استدلال مي كنند بخاطر اين است كه ممكن است به دست آنها روايتي رسيده باشد كه به ما نرسيده باشد چون آنها به زمان ائمه عليهم السلام نزديك تر بوده اند و برخي از روايات در طول زمان بواسطه آتش سوزي و ... از بين رفته اند.

در مورد شهادت ثالثه در مقاله «شهادت ثالثه در اذان» به تفصيل بحث شده است مراجعه نماييد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
51 | هادي | Iran - Gorgan | ١٩:٠٤ - ٢٧ فروردين ١٣٩٣ |
سلام از مطالبي که کذاشته بوديد واقعا استفاده کردم اجرتون با امام زمان (عج)
52 | امين | United Kingdom - Gosport | ٠١:٤٧ - ٠٤ ارديبهشت ١٣٩٣ |
سلام ببخشيد ايااشهد ان ولي الله جزء شهادتين هست،يعني پيامبربه کفارهنگام مسلمان شدن اين جمله روبيان ميکردند؟

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

اولا:براي مسلمان شدن، شهادت به خداوند و پيامبر (ص) کفايت مي کند لذا پيامبر نيز همين کار را مي کردند هرچند پيامبر (ص) از آغاز دعوت نبوت خود، بحث ولايت و جانشني حضرت علي عليه السلام را در بين قريش که در بين آنها کفار و مشرکين نيز بودند بيان کرده است همچناکه حديث دار در اين خصوص مشهور است و در روايات فراوان نيز در کنار شهادت به رسالت پيامبر (ص) شهادت به ولايت حضرت علي عليه السلام نيز ذکر شده است

أنبأني الشيخ الحافظ شهردار بن شيرويه بن شهر دارا الديلمي إجازة قال: أنبأنا أحمد بن خلف حدثنا الحاكم أبو عبد الله محمد بن عبد الله البيع حدثنا محمد بن المظفر حدثنا عبد الله بن محمد بن غزوان حدثنا علي بن جابر حدثنا محمد بن خالد الحافظ بن عبد الله حدثنا محمد بن الفضيل حدثنا محمد بن سوقة عن إبراهيم عن الأسود عن عبد الله بن مسعود قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): " أتاني ملك فقال: يا محمد * (واسأل من أرسلنا من قبلك من رسلنا) * قال: قلت على ما بعثوا قال: على ولايتك وولاية علي بن أبي طالب "(1). الحديث الثاني: أبو نعيم المحدث الأصفهاني في (حلية الأولياء) في تفسير قوله تعالى: * (واسأل من أرسلنا من قبلك من رسلنا) * ليلة أسري به جمع الله بينه وبين الأنبياء قال: سلهم يا محمد على ماذا بعثتم؟ قالوا: بعثنا على شهادة إلا إله إلا الله والإقرار بنبوتك والولاية لعلي (عليه السلام.فرائد السمطين (ج1 / ص81) ح62

اما اينکه چرا پيامبر صلي الله عليه و آله در کنار شهادت به خود، براي حضرت علي (ع) اقرار نمي گرفتند، علت آن در آيه تبليغ بيان شده است والله يعصمک من الناس وقتي پيامبر (ص) در اواخر عمر خود از بيعت گرفتن حضرت علي (ص) آشکارا ترس اين را داشتند که شايد برخي قبول نکنند و از دين خارج شود، چطور انتظار هست که حضرت در ابتداء مسلمان شدن کسي، به ولايت حضرت علي (ع) نيز اعتراف بگيرند؟!

ثانيا: اگر واقعا کسي به نبوت پيامبر صلي الله عليه و آله اعتراف کند، در حقيقت به همه آنچه که پيامبر مي آورد نيز اعتراف دارد از جمله اينها ولايت حضرت علي (ع) است که پيامبر بارها به آن اشاره کرده است و اگر آن شخص واقعا مسلمان باشد به ولايت حضرت علي نيز اقرار کرده است

اما اينکه شهادتين جزء نماز هست يا نه گفته شد که شهادتين جزء اذان نيست توضيح بيشتر در مقاله داده شده است

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
53 | م حسين | Iran - Tehran | ١٠:٠٨ - ٢١ خرداد ١٣٩٣ |
با سلام
دو تا سوال دارم
1- آيا گفتن عبارت "نماز بهتر از خواب است" (الصلاه خير من النوم) در اذان اهل تسنن واجب است؟
2- چرا فقط در اذان صبح گفته ميشود؟
لطفا با استفاده از منابع معتبر اهل تسنن پاسخ بدهيد

پاسخ:


با سلام

دوست گرامي

در اين که آيا گفتن الصلاة خير من النوم مستحب است و يا مکروه، بين علماي اهل سنت اختلاف است همچنانکه در بداية المجتهد چنين آمده است: واختلفوا في قول المؤذن في صلاة الصبح الصلاة خير من النوم هل يقال فيها أم لا فذهب الجمهور إلى أنه يقال ذلك فيها وقال آخرون إنه لا يقال لأنه ليس من الأذان المسنون.درگفتن اين عبارت در اذان اختلاف است که جمهور معتقدند گفته مي شود ولي برخي گفته اند چون سنت نبوده گفته نمي شود

بداية المجتهد ج 1 ص 77 محمد بن أحمد بن محمد بن رشد القرطبي أبو الوليد الوفاة: 595 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت

در جاي ديگر آمده است که مستحب است :ويقول في آذان الصبح الصلاة خير من النوم مرتين) وهذا مستحب في صلاة الصبح خاصة . الشرح الكبير لابن قدامة ج 1 ص 399 ابن قدامة المقدسي ، عبد الرحمن بن محمد (المتوفى : 682هـ) الوفاة: 682 ، دار النشر :

البته شافعي در دوران جدي آن را چون زمان پيامبر (ص) نبوده مکروه دانست است: قال الشافعي : في القديم يزيد في أذان الصبح التثويب وهو الصلاة خير من النوم مرتين ورواه عن بلال مؤذن النبي وعن علي رضي الله عنه وكرهه في الجديد لأن أبا محذورة لم يحكه عن النبي.لحاوي الكبير في فقه مذهب الإمام الشافعي وهو شرح مختصر المزني ،ج 2 ص 55، اسم المؤلف: علي بن محمد بن حبيب الماوردي البصري الشافعي الوفاة: 450 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - لبنان - 1419 هـ -1999 م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : الشيخ علي محمد معوض - الشيخ عادل أحمد عبد الموجود

اما اينکه چرا در نماز صبح مي گويند؛ زيرا اضافه کردن اين جمله توسط عمر در اذان هنگام نماز صبح بوده است. مالک مى گويد: «اِن المؤذن جاء الى عمربن الخطاب يؤذنه لصلاه الصبح فوجده نائماً فقال: الصلاه خير من النوم فأمره أن يجعلها في نداء الصبح»هنگاميکه مؤذن نزد عمر آمد تا فرا رسيدن وقت نماز صبح را به او اعلام کند عمر را ديد که به خواب فرو رفته فرياد برآورد: «الصلاه خير من النوم»، پس عمر به او دستور داد تا از اين پس اين عبارت را در اذان صبح قرار دهند.

موطأ الإمام مالك ج 1 ص 72، اسم المؤلف: مالك بن أنس أبو عبدالله الأصبحي الوفاة: 179 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - مصر - - ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي

لازم به يادآوري است که برخي از علماي اهل سنت چون اين را بدعت دانسته اند که در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله نبوده است بر نمي تابند:ابن حزم گويد: الصلاة خير من النوم، ولا نقول بهذا ايضا لأنه لم يأت عن رسول اللّه - صلي اللَّه عليه و سلّم .

الصلاة خير من النوم ؛ ما آن را قبول نداريم ؛ زيرا از رسول خدا نيامده است « المحلي 3: 161»

زيعلي نيز گويد: قال البيهقي لم يثبت هذا اللفظ عن النبي صلى الله عليه وسلم فيما علم بلالا وأبا محذورة ونحن نكره الزيادة فيه والله اعلم. نصب الراية ج1/ص290

جهت اطلاع بيشتر به قسمت فقه مقارن سايت بحث اذان و اين آدرس رجوع کنيد:


موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات


1 |علی آقا|Iran - Gorgan |١٠:٤٩ - ٠١ شهریور ١٣٩٦ |
0
 
0
54 | م حسين | Iran - Tehran | ١٥:٠١ - ٢١ خرداد ١٣٩٣ |
با سلام و تشکر از پاسخي که ارايه فرموديد.
نتيجه اي که بنده از پاسخ گرفتم اين است که در هيچ جا نيامده است که گفتن الصلاة خير من النوم جزيي از اذان اهل تسنن است و واجب است. اختلاف بين مستحب و مکروه بودن آن است. درست است؟

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

طبق اعتراف علماي اهل سنت،جمله «الصلاه خير من النوم» در زمان عمر ابداع شده است همچنانکه شوکاني گويد: وَذَهَبَتْ الْعِتْرَةُ وَالشَّافِعِيُّ فِي أَحَدِ قَوْلَيْهِ إلَى أَنَّ التَّثْوِيبَ بِدْعَةٌ، قَالَ فِي الْبَحْرِ: أَحْدَثَهُ عُمَرُ، فَقَالَ ابْنُهُ: هَذِهِ بِدْعَةٌ وَعَنْ عَلِيٍّ - عَلَيْهِ السَّلَامُ - حِينَ سَمِعَهُ: لَا تَزِيدُوا فِي الْأَذَانِ مَا لَيْسَ مِنْهُ.

نيل الأوطار ج 2 ص46،المؤلف: محمد بن علي بن محمد بن عبد الله الشوكاني اليمني (المتوفى: 1250هـ)،تحقيق: عصام الدين الصبابطي،الناشر: دار الحديث، مصر،الطبعة: الأولى، 1413هـ - 1993م)

روايات آنها در اين خصوص ناظر بر اين است که در زمان عمر چنين چيزي اختراع شد

در خصوص ديدگاه علماي اهل سنت چند مورد را قبلا ذکر کرديم جهت اطلاع بيشتر به قسمت فقه مقارن مراجع کنيد

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
55 | محمد امين | | ٢٤:٣٣ - ٠٦ شهریور ١٣٩٣ |
سلام ممنونم ک جواب دوستان را ميديد و ممنونم ک همچين شبهاتيرو بر طرف ميکنيد آجرک الله .من ي سوال داشتم.قد قامت الصلاه هيچوقت جزو اصل اذان نبوده چگونه وارد شده؟

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي؛ «قد قامت الصلاه» جزو اذان نبوده و نيست. اين قسمت در اقامه وجود دارد و در اين مورد بين اهل سنت و شيعه اختلافي نيست.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
56 | فریبا | | ٢١:٥٠ - ٢٦ بهمن ١٣٩٤ |
مدح علی و آل علی بر زبان ماست
اصلا زبان برای همین در دهان ماست
خداییش حضرت چیکار کردن که اینهمه دشمن دارن؟
لعنت بر دشمنانشون...
57 | سید | | ١٦:١٤ - ١٣ اسفند ١٣٩٥ |
فراز های مستحب اذان کدام اند

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
در خصوص مستحبات اذان و اقامه‌ چنین آمده است
و آن چند امر است:
اول: آن كه اذان را در اول وقت بگويد.
دوم: آن كه اذان را بلند بگويد.
سيم: آن كه مؤذن در وقت اذان و اقامه، رو به قبله باشد.
چهارم: آن كه با طهارت باشد.
پنجم: آن كه ايستاده باشد.
ششم: آن كه در اثناى اذان و اقامه سخن نگويد.
هفتم: آن كه اذان را به تأنّى و اقامه را به سرعت گويد.
هشتم: آن كه بر آخر هر فصلى وقف كند، يعنى در آخر هر فصلى اندكى سكوت كند.
نهم: آن كه در وقت نام بردن حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله مؤذن و هر كه نام آن حضرت را بشنود، صلوات بفرستد.
و بعضى بر هر كه نام آن حضرت را بشنود، فرستادن صلوات را واجب مى‌دانند؛ خواه در اذان و خواه در غير آن. و اين قول، خالى از قوت نيست.
دهم: آن كه در اذان اظهار كند الف را در لفظ «اللّه» و ها را در لفظ «اللّه» و «اله» و «اشهد»، بلكه هر الف و هايى كه در فصول اذان است [را] اظهار كند، بلكه حركت همزه و هايى كه در آن است نيز اظهار كند و ظاهر آن است كه اين حكم، شامل اقامه نيز باشد و اگر چه در اخبار و كلام اصحاب تخصيص به اذان داده شده.
يازدهم: آن كه در وقت اذان، دو انگشت خود را در گوش خود كند.
دوازدهم: آن كه در ميان اذان و اقامه فاصله دهد به دو ركعت نماز يا به نشستن يا به گفتن «سبحان اللّه» يا «الحمد للّه» يا به يك سجده يا به يك تكلّم كردن.
و در حديثى ضعيف كراهت تكلّم در ما بين اذان و اقامه رسيده، ليكن در حديثى موثق استحباب آن رسيده و اين اقوى است، هم چنان كه مشهور است.
تحفه رضويه، ص: 352‌
و بعضى استحباب سكته يا خطوه، يعنى گام گذاشتن [را] نيز گفته‌اند، ليكن سكته مخصوص ما بين اذان و اقامه نماز مغرب است، هم چنان كه از بعضى اخبار رسيده. و اما گام گذاشتن دليلى ندارد، مگر اين كه در حديثى ضعيف، استحباب آن از براى كسى كه منفرد نماز كند وارد شده.
و بعضى گفته‌اند: افضل در اذان و اقامۀ نماز مغرب آن است كه در ما بين آن‌ها به سكته يا خطوه، فاصله واقع بشود.
و بعضى گفته‌اند: بايد همين به سكته، فاصله واقع شود نه به نشستن و ساير امور مذكوره. و اين خلاف مدلول اخبار است. و حق آن است كه فاصله به نشستن و غير آن از امور مذكوره جايز است و اگر چه به سكته نيز جايز است.
سيزدهم: آن كه اگر فصل به سجده يا نشستن كند، در اثناى آن بعضى از ادعيۀ مأثوره بخواند مانند:
«اللهمّ اجعل قلبي بارّا و رزقي دارّا و اجعل لي عند رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله قرارا و مستقرّا».
و مؤذن بلد كه اذان اعلامى مى‌گويد، سنّت است كه عادل باشد و عارف به اوقات نماز باشد و خوش آواز باشد و عارف به مسائل اذان باشد و در وقت اذان گفتن بر جاى بلند بايستد.
نراقى، مولى محمد مهدى بن ابى ذر، تحفه رضويه، تحفه رضويه؛ ص: 350
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
58 | رحمت الله محمودی | Afghanistan - Kandahar | ٠٧:٠٧ - ٠٦ آذر ١٣٩٦ |
سلام محترم الحق که اطلاعات مهم منتشرمی کندازتمام دست اندرکاران این وبسایت نهایت سپاس وقدردانی راداریم
59 | محمد | | ١٢:٢٧ - ١٥ اسفند ١٣٩٦ |
سلام.
اشهدان علیا ولی الله واجب میباشد.آیه الیوم اکملت لکم دینکم واتمت علیکم نعمتی.......سوره مایده آیه3.درروزغدیرنازل شد
دین اونروزبامعرفی علی ع کامل شدمسلما اذان هم بانامش کامل شد.همانجاسلمان واباذربلندشدن اذان گفتن واشهدان علیاولی الله وحجت الله گفتن.خلیفه دوم گفت یارسول الله اینها دراذانشان یه چیزهایی میگن فرمودن اینها درست میگن.
مردم اونزمان بغض علی ع روداشتن.روایت داریم ارتدالناس بعدنبی الا ثلاثه نفر....بعدنبی مردم مرتدشدن الا سه یاچهاریاپنج نفر.بحارجلد34 صفحه 274.
اینهمه روایت درفضیلت علی ع هست که افشای ولایت میکنه.
بااینحال بازهم همسروفرزندش روکشتن طناب گردنش انداختن وای به اینکه پیامبربیشترازش تعریف میکرد.آخه هروقت پیامبر ازعلی ع تعریف میکرد بهش میگفتن مجنون.
اگرخواستید روایات زیادی هست بایند بهتون میگم.
علی ع فرمودن انا الاذان..منم اذان.علل الشرایع ج2 ص 442.
یاعلی.
اصلا همین یاعلی گفتن رو درمعراج آخر پیامبرهنگام خداحافظی باخداگفتن.نمیتونه به خدابگه خداحافظ.گفت یاعلی خداهم گفت یامحمد،یاعلی.
یاعلی.
60 | m | Iran - Tehran | ١٢:٤١ - ١٥ اسفند ١٣٩٦ |
سلام.اشهدان علیا ولی الله وحجت الله واجب میباشد.
مایده ایه 3.دین درغدیرکامل شد.حتمااذان هم کامل شده.
به نظرات علمای قدیم مثل آقای خویی وقمی بزرگ و..مراجعه کنید.
 [1] [2]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها