2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
چرا حضرت علي (ع) نام سه فرزند خود را عمر ، ابوبكر و عثمان گذاشت؟
کد مطلب: ٥١٣٧ تاریخ انتشار: ١٣ تير ١٣٩٤ تعداد بازدید: 616077
پرسش و پاسخ » امام علي (ع)
چرا حضرت علي (ع) نام سه فرزند خود را عمر ، ابوبكر و عثمان گذاشت؟

طرح شبهه:

شيعيان ادعا مي كنند كه خليفه اول و دوم به خانه فاطمه (رضي الله عنها) حمله كرده اند؛ در حالي كه همه مي دانيم علي رضي الله عنه چند تن از فرزندان خود را به نام هاي خلفا ـ همان هايي كه ادعا مي شود قاتل فاطمه بوده اند ـ نام گذاري كرده است. اين نشان مي دهد كه خلفا از اين تهمت ها بري هستند. آيا كسي نام فرزندانش را از نام قاتل زنش مي گذارد؟

نقد و بررسي:

پاسخ اجمالي:

نام گذاري به نام ابوبكر:

اولاً: اگر قرار بود كه امير مؤمنان عليه السلام نام فرزندش را ابوبكر بگذارد، از نام اصلي او (عبد الكعبه، عتيق، عبد الله و... با اختلافي كه وجود دارد) انتخاب مي كرد نه از كنيه او؛

ثانيا: ابوبكر كنيه فرزند علي عليه السلام بوده و انتخاب كنيه براي افراد در انحصار پدر فرزند نمي باشد؛ بلكه خود شخص با توجه به وقايعي كه در زندگي اش اتفاق مي افتاد كنيه اش را انتخاب مي كرد.

ثالثاً: بنا بر قولي، نام اين فرزند را امير مؤمنان عليه السلام، عبد اللّه گذارد كه در كربلا سنّش 25 سال بوده است.

ابو الفرج اصفهاني مي نويسد:

قتل عبد الله بن علي بن أبي طالب، وهو ابن خمس وعشرين سنة ولا عقب له.

عبد الله بن علي 25 ساله بود كه در كربلا به شهادت رسيد.

الاصفهاني، أبو الفرج علي بن الحسين (متوفاي356)، مقاتل الطالبيين، ج 1، ص 22.

بنا براين سال ولادت عبد الله در اوائل خلافت حضرت علي عليه السلام بوده كه حضرت در آن دوره تندترين انتقاد ها را از خلفاي پيشين داشته است.

نام گذاري به نام عمر:

اولاً: يكي از عادات عمر تغيير نام افراد بود و بر اساس اظهار مورخان شخص عمر اين نام را بر او گذازد و به اين نام نيز معروف شد.

بلاذري در انساب الأشراف مي نويسد:

وكان عمر بن الخطاب سمّي عمر بن عليّ بإسمه.

عمر بن خطاب، فرزند علي را از نام خويش، «عمر» نام گذاري كرد.

البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر (متوفاي279هـ)، أنساب الأشراف، ج 1، ص 297.

ذهبي در سير اعلام النبلاء مي نويسد:

ومولده في أيام عمر. فعمر سماه باسمه.

در زمان عمر متولد شد و عمر، نام خودش را براي وي انتخاب كرد.

الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 4، ص 134، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.

عمر بن الخطاب، اسم افراد ديگري را نيز در تاريخ تغيير داده است كه ما فقط به سه مورد اشاره مي كنيم:

1. إبراهيم بن الحارث بـ عبد الرحمن.

عبد الرحمن بن الحارث.... كان أبوه سماه إبراهيم فغيّر عمر اسمه.

پدرش اسم او را ابراهيم گذاشته بود؛ ولي عمر آن را تغيير داد و عبد الرحمن گذاشت.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852هـ)، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 5، ص 29، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولي، 1412 - 1992.

2. الأجدع أبي مسروق بـ عبد الرحمن.

الأجدع بن مالك بن أمية الهمداني الوادعي... فسماه عمر عبد الرحمن.

عمر بن الخطاب، اسم اجدع بن مالك را تغيير داد و عبد الرحمن گذاشت.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852هـ)، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 1، ص 186، رقم: 425، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولي، 1412 - 1992.

4 ثعلبة بن سعد بـ معلي:

وكان إسم المعلي ثعلبة، فسماه عمر بن الخطاب المعلي.

نام معلي، ثعلبه كه عمر آن را تغيير داد و معلي گذاشت.

الصحاري العوتبي، أبو المنذر سلمة بن مسلم بن إبراهيم (متوفاي: 511هـ)، الأنساب، ج 1، ص 250.

ثانياً: ابن حجر در كتاب الاصابة، باب «ذكر من اسمه عمر»، بيست و يك نفر از صحابه را نام مي برد كه اسمشان عمر بوده است.

1. عمر بن الحكم السلمي؛ 2. عمر بن الحكم البهزي؛ 3 . عمر بن سعد ابوكبشة الأنماري؛ 4. عمر بن سعيد بن مالك؛ 5. عمر بن سفيان بن عبد الأسد؛ 6. عمر بن ابوسلمة بن عبد الأسد؛ 7. عمر بن عكرمة بن ابوجهل؛ 8. عمر بن عمرو الليثي؛ 9. عمر بن عمير بن عدي؛ 10. عمر بن عمير غير منسوب؛ 11. عمر بن عوف النخعي؛ 12. عمر بن لاحق؛ 13. عمر بن مالك؛ 14. عمر بن معاوية الغاضري؛ 15. عمر بن وهب الثقفي؛ 16. عمر بن يزيد الكعبي؛ 17. عمر الأسلمي؛ 18. عمر الجمعي؛ 19. عمر الخثعمي؛ 20. عمر اليماني. 21. عمر بن الخطاب.

العسقلاني، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل الشافعي، الإصابة في تمييز الصحابة، ج4، ص587 ـ 597، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولي، 1412 - 1992.

آيا اين نام گذاري ها همه به خاطر علاقه به خليفه دوم بوده؟!.

نام گذاري به نام عثمان:

اولاً: نام گذاري به عثمان، نه به جهت همنامي با خليفه سوم و يا علاقه به او است؛ بلكه همانگونه كه امام عليه السلام فرموده، به خاطر علاقه به عثمان بن مظعون اين نام را انتخاب كرده است.

إنّما سمّيته بإسم أخي عثمان بن مظعون.

فرزندم را به نام برادرم عثمان بن مظعون ناميدم.

الاصفهاني، أبو الفرج علي بن الحسين (متوفاي356)، مقاتل الطالبيين، ج 1، ص 23.

ثانياً: ابن حجر عسقلاني بيست و شش نفر از صحابه را ذكر مي كند كه نامشان عثمان بوده است، آيا مي شود گفت: همه اين نام گذاري ها چه پيش و چه پس از خليفه سوم به خاطر او بوده است

1. عثمان بن ابوجهم الأسلمي؛ 2. عثمان بن حكيم بن ابوالأوقص؛ 3. عثمان بن حميد بن زهير بن الحارث؛ 4. عثمان بن حنيف بالمهملة؛ 5. عثمان بن ربيعة بن أهبان؛ 6. عثمان بن ربيعة الثقفي؛ 7. عثمان بن سعيد بن أحمر؛ 8. عثمان بن شماس بن الشريد؛ 9. عثمان بن طلحة بن ابوطلحة؛ 10. عثمان بن ابوالعاص؛ 11. عثمان بن عامر بن عمرو؛ 12. عثمان بن عامر بن معتب؛ 13. عثمان بن عبد غنم؛ 14. عثمان بن عبيد الله بن عثمان؛ 15. عثمان بن عثمان بن الشريد؛ 16. عثمان بن عثمان الثقفي؛ 17. عثمان بن عمرو بن رفاعة؛ 18. عثمان بن عمرو الأنصاري؛ 19. عثمان بن عمرو بن الجموح؛ 20. عثمان بن قيس بن ابوالعاص؛ 21. عثمان بن مظعون؛ 22. عثمان بن معاذ بن عثمان؛ 23. عثمان بن نوفل زعم؛ 24 . عثمان بن وهب المخزومي؛ 25. عثمان الجهني؛ 26. عثمان بن عفان.

العسقلاني، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل الشافعي، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 4، ص 447 ـ 463، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولي، 1412 - 1992.

پاسخ هاي تفصيلي

1. هيج اسمي (غير از نام هاي خداوند باري تعالي) انحصاري نيست كه مختص يك نفر باشد؛ بلكه گاهي يك اسم براي افراد زيادي انتخاب مي شد كه با همان نام هم شناخته مي شدند و هيچ محدوديتي در اين زمينه در بين اقوام و ملل وجود نداشته است؛ بنابراين، نام هايي از قبيل ابوبكر و عمر و عثمان از نام هاي مرسومي بوده است كه بسياري از مردم زمان پيامبر و ياران واصحاب آن حضرت، و نيز ياران و دوستان و اصحاب امامان شيعه به همين نامها معروف و مشهور بوده اند، مانند:

أبوبكر حضرمي، ابوبكر بن ابوسمّاك، ابوبكر عياش و ابوبكر بن محمد از اصحاب امام باقر و صادق عليهما السلام.

عمر بن عبد اللّه ثقفي، عمر بن قيس، عمر بن معمر از اصحاب امام باقر عليه السلام. و عمر بن أبان، عمر بن أبان كلبي، عمر بن ابوحفص، عمر بن ابوشعبة! عمر بن اذينة، عمر بن براء، عمر بن حفص، عمر بن حنظلة، عمر بن سلمة و... از اصحاب امام صادق عليه السلام.

عثمان اعمي بصري، عثمان جبلة و عثمان بن زياد از اصحاب امام باقر عليه السلام، و عثمان اصبهاني، عثمان بن يزيد، عثمان نوا، از اصحاب امام صادق عليه السلام.

2. شكي نيست كه شيعيان از يزيد بن معاويه و اعمال زشت او تنفر شديدي داشته و دارند؛ ولي در عين حال مي بينيم كه در بين شيعيان و اصحاب ائمه عليهم السلام كساني بوده اند كه نام شان يزيد بوده است؛ مانند:

يزيد بن حاتم از اصحاب امام سجاد عليه السلام. يزيد بن عبد الملك، يزيد صائغ، يزيد كناسي از اصحاب امام باقر عليه السلام؛ يزيد الشعر، يزيد بن خليفة، يزيد بن خليل، يزيد بن عمر بن طلحة، يزيد بن فرقد، يزيد مولي حكم از اصحاب امام صادق عليه السلام.

حتي يكي از اصحاب امام صادق عليه السلام، نامش شمر بن يزيد بوده است.

الأردبيلي الغروي، محمد بن علي (متوفاي1101هـ)، جامع الرواة وإزاحة الاشتباهات عن الطرق والاسناد، ج 1 ص 402، ناشر: مكتبة المحمدي.

آيا اين نام گذاري ها مي تواند دليل بر محبوبيت يزيد بن معاويه نزد ائمّه و شيعيان آنان باشد؟

3. نامگذاري فرزندان روي علاقه پدر و مادر به افراد و شخصيت ها صورت نمي گرفت و گر نه بايد همه مسلمانان، نام فرزندان خود را به نام رسول اكرم صلي الله عليه وآله نامگذاري مي كردند.

اگر نامگذاري به خاطر ابراز محبت به شخصيت ها بود، چرا خليفه دوم به سراسر ممالك اسلامي بخشنامه كرد كه كسي حق ندارد فرزندش را به نام رسول خدا صلي الله عليه وآله نامگذاري كند؟

ابن بطال و ابن حجر در شرحشان بر صحيح بخاري مي نويسند:

كتب عمر إلي أهل الكوفة الا تسموا أحدًا باسم نبي.

إبن بطال البكري القرطبي، أبو الحسن علي بن خلف بن عبد الملك (متوفاي449هـ)، شرح صحيح البخاري، ج 9، ص 344، تحقيق: أبو تميم ياسر بن إبراهيم، ناشر: مكتبة الرشد - السعودية / الرياض، الطبعة: الثانية، 1423هـ - 2003م.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 10، ص 572، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.

عيني در عمدة القاري مي نويسد:

وكان عمر رضي الله تعالي عنه كتب إلي أهل الكوفة لا تسموا أحدا باسم نبي وأمر جماعة بالمدينة بتغيير أسماء أبنائهم المسمين بمحمد حتي ذكر له جماعة من الصحابة أنه أذن لهم في ذلك فتركهم.

العيني، بدر الدين محمود بن أحمد (متوفاي 855هـ)، عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج 15، ص 39، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

4. نام يكي از صحابه «عمر بن ابوسلمة قرشي» است كه پسر خوانده رسول اكرم صلي الله عليه وآله از امّ سلمه بوده است، از كجا اين نام گذاري به خاطر علاقه حضرت امير عليه السلام به اين پسر خوانده پيامبر گرامي صلي الله عليه وآله نبوده است؟

5. بنا به نقل شيخ مفيد نام يكي از فرزندان امام مجتبي عليه السلام عمرو بوده است، آيا مي شود گفت: كه اين نامگذاري به خاطر همنامي با اسم عمرو بن عبدود و يا عمرو بن هشام (ابوجهل) بوده است؟

الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبد الله العكبري، البغدادي (متوفاي413 هـ)، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج 2، ص 20، باب ذكر ولد الحسن بن علي عليهما ، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لتحقيق التراث، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1414هـ - 1993 م.

6. با توجه به آن چه كه در صحيح مسلم از قول عمر بن خطاب آمده است، نظر حضرت امير عليه السلام نسبت به ابوبكر و عمر اين بود كه آنان دروغگو، گنهكار، فريبكار و خائن بوده اند، وي خطاب به علي عليه السلام و عباس مي گويد:

فَلَمَّا تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ -صلي الله عليه وسلم- قَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلي الله عليه وسلم- فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَكَ مِنَ ابْنِ أَخِيكَ وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلي الله عليه وسلم- « مَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ ». فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّيَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلي الله عليه وسلم- وَوَلِيُّ أَبِي بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا.

پس از وفات رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) ابوبكر گفت: من جانشين رسول خدا هستم، شما دو نفر (عباس و علي ) آمديد و تو اي عباس ميراث برادر زاده ات را درخواست كردي و تو اي علي ميراث فاطمه دختر پيامبر را.

ابوبكر گفت: رسول خدا فرموده است: ما چيزي به ارث نمي گذاريم، آن چه مي ماند صدقه است و شما او را دروغگو، گناه كار، حيله گر و خيانت كار معرفي كرديد و حال آن كه خدا مي داند كه ابوبكر راستگو، دين دار و پيرو حق بود.

پس از مرگ ابوبكر، من جانشين پيامبر و ابوبكر شدم و باز شما دو نفر مرا خائن، دروغگو حيله گر و گناهكار خوانديد.

النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 3، ص 1378، ح 1757، كِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّيَرِ، بَاب حُكْمِ الْفَيْءِ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

و در روايتي كه در صحيح بخاري وجود دارد، امير مؤمنان عليه السلام، ابوبكر را «استبدادگر» مي داند:

وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالْأَمْرِ وَكُنَّا نَرَي لِقَرَابَتِنَا من رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم نَصِيبًا.

تو به زور بر ما مسلط شدي، و ما بخاطر نزديك بودن به رسول اكرم (ص) خود را سزاوار تر به خلافت مي ديديم.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق: د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407هـ - 1987م.

و در روايت ديگري خود شيخين نقل كرده اند كه امير مؤمنان عليه السلام حتي دوست نداشت، چهر عمر را ببيند:

فَأَرْسَلَ إلي أبي بَكْرٍ أَنْ ائْتِنَا ولا يَأْتِنَا أَحَدٌ مَعَكَ كَرَاهِيَةً لِمَحْضَرِ عُمَرَ.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق: د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407هـ - 1987م.

آيا با توجه به اين موضعگيري هاي تند امير مؤمنان عليه السلام در برابر خلفا، مي شود ادعا كرد كه حضرت به خاطر علاقه به خلفاء اسم فرزندان خود را همنام آنان قرار داده است؟

7. اهل سنت ادعا مي كنند كه اين نامگذاري ها همگي به خاطر روابط خوب امام علي عليه السلام باخلفا بوده است. اگر چنين است، چرا خلفاء نام حسن وحسين را كه فرزندان رسول خدا صلي الله عليه وآله نيز بوده اند، براي فرزندان خويش انتخاب نكرده اند؟

آيا دوستي مي تواند يك طرفه باشد؟

نتيجه:

نامگذاري فرزندان امير مؤمنان عليه السلام به نام هاي خلفا، خدمتي به حُسن روابط ميان امير مؤمنان و خلفا نمي كند و از آن نمي توان براي انكار شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها استفاده كرد.

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
121 | سعيد حسيني | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٢ مهر ١٣٨٨ |
سلام عليکم
جا,الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا
بردار عزيز جناب عبد الرحمن عثمان ال عارف خوش آمديد
يا علي
122 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ٢٤ مهر ١٣٨٨ |
عبد الرحمن عثمان ال عارف
با عرض سلام
در بيابان گر به شوق کعبه خواهي زد قدم - سرزنشها گر کند خار مغيلان غم مخور
اي دلم سيل فنا بنياد هستي برکند - چون تورا نوح است کشتيبان ز طوفان غم مخور
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد ناپديد - هيچ راهي نيست که نباشد انرا پايان غم مخور
يوسف گمگشته باز ايد به کنعان غم مخور - کلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور

به ما گويند که چرا امامتان ادعاي علم غيب کرده است. گويم آن را که ادعاي غيب نکند چرا امامش دانم؟؟
به ما گويند چرا از امامتان مدد جوييد؟ گويم آن که ما را مدد نکند چرا امامش نامم؟؟؟
به ما گويند چرا امامتان را معصوم دانيد؟ گويم او را که معصوم نيست چرا ماءموم باشم؟؟؟
به ما گويند چرا امامتان را برتر از انبياء دانيد؟ گويم او را که برتر از انبياء نيست چرا خليفه آنها دانم؟؟
به ما گويند چرا فاطمه(س) را شهيد دانيد؟ گويم مگر سرنوشت سرور زنان جز شهادت بايد باشد؟

به ما گويند که چرا به امام پنهان از ديده ها ايمان داري؟ گويم مگر چشمان ما را تاب تحمل نور خدا است که من امام آشکار از خدا خواهم؟

جناب عثمان به جمع مستان و غلامان علي (عليه السلام) خوش آمديد.
123 | ابو مسلم | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٦ مهر ١٣٨٨ |
سلام عليکم جميعا.
و بخصوص به خدمت برادر عزيز تر از جانم. جناب ( عبد الرحمن عثمان ال عارف ) بزرگوار.!

خدا را 1000000000 بار شاکرم که فردي از مسلمانان. مسلمان واقعي شد و مومن شد.!
خداوند متعال ياري و مددت کند جناب برادر عثمان.
باورت نميشود که چقدر خوشحالم.!
و به اين مساله فکر ميکنم که : آري هر که حلال زاده باشد و نطفه وطينت پاک داشته باشد البته از اصحاب يمين است!
برادرم جناب عثمان.!
بنده را عفو کنيد از اينکه قبلا که شما در مذهب اهل بدعت بوديد کمي تند برخورد کردم.
اما گمان ميکنم حالا دليل آن تندي را فهميده باشيد. که از سر چه تندي ميکردم؟!!!!!!!!!!!!!!!
آخر حال که مسلمان واقعي و موحد شديد ميفهميد که از چه ميسوختم.
از مظلوميت اهل بيت .
باز هم از درگاه ايزد منان براي شما عافيت اين دنيا و آن دنيا را مسالت ميکنم.
دست علي به همراهت برادر. مومن خدا. بسيار خرسندم کردي.
در همين روزها چندي از برادران ديگرمان هم موحد شدند و دست از فرقه ي اهل سنت ( اهل بدعت) کشيده اند و به اسلام ناب محمدي رويي آورده اند.
مومن خدا براي ما هم دعا کن.
ان شا الله در اين راهي که قدم برداشته اي خدا و اهل بيت يار و ياورت باشند .

يا حيدر کرار.
124 | سلام بر موحدين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٧ مهر ١٣٨٨ |
جناب آل عارف

سلام عليكم

اولا ثابت كنيد قوم عرب مسلمان شبه جزيره با توجه به آيه مرتد شده اند تا بعد بتوانيد اثبات كنيد آن قوم كه خدا خواهد آورد شيعه لبنان يا ايران باشند ؟ هرچند قرآن تاويل گران آيات قرآن را كساني مي داند كه در قلبشان زيغ يا ناراستي هست ؟ اميدوارم شما زياد پيش نرفته باشيد


بعد كه حزب اله لبنان با همكاري غزه اي ها براي فلسطيني ها چكار كردند ؟ آيا اسرائيل نابود شد ؟ يهودي ها فرار كردند ؟ فلسطيني ها حاكم بر آن سرزمين شدند؟ غزه به استقلال رسيد ؟ ....
يا اينكه خانه ها ويران شدند ؟ كشته ها انباشته شدند ؟ معلولان خانه نشين شدند ؟ خانواده ها داغدار شدند ؟ مدارس تعطيل شدند ؟ و......

مسلمان بودن هميشه ايجاد حق نمي كند . جنگ فلسطين و اسرائيل بر سر دين نيست ؛ پيشترها بر سر ملك و سرزمين بوده بلكه جنگ غزه به تحريك حزب اله لبنان با اسرائيل بر سر قدرت است . در قدرت هم حق با آن كسي است كه قولا و عملا در مسير حق است حال مسلمان باشد يا يهودي يا بت پرست يا هرچي .... مسلماني كه حق يك يهودي يا هر غير مسلماني را بگيرد بايد آن را از حلقومش بيرون كشيد و آن را در كف دست آن يهودي و غير مسلمان قرار داد بايد بتوانيد بيشتر تحقيق و بررسي و تجزيه و تحليل كنيد كنارش بايد مجهز به آيات قرآن باشيد آن هم بصورتي كه تسليم محض باشيد دين اسلام همين است حتي اگر كسي يا كساني خوش ندارند .
در پناه حق




125 | عبد الرحمن كريم زهي | Iran - Qazvin | ١٢:٠٠ - ٢٧ مهر ١٣٨٨ |
السلام علي من تبع الهدي والسلام عليك ايها المومن الرشيد الزكي ورحمه الله وبركاته:مي دانستم ايمان داشتم تجربه داشتم هر كس بدون تعصب در مورد فرقه ناجيه (مذهب پاك اهلبيت) تحقيق كند به هدايت متصل مي شود خداوند را هزاران مرتبه شكر برادر عزيزم ال عارف بنده كه روز بعد از رويت مطالب شما روزه شكر گرفتم .واينك از صميم قلب مي گويم: جانم فدايت .فداي جانت فداي فكرت فداي رشادتت فداي مولايت امير المومنين.تو اينك از اب پاكتر واز گل زيبا تري تو الان مورد لطف بقيه الله الاعظمي همه ما را دعا كن.همان گونه كه ادب حر ابن يزيد رياحي در مواجه با سرور جوانان بهشت واهلبيت عصمت موجب نجاتش شد برادر من تمام نوشته هاي تور در اين مدت خواندم وپرينت برداشتم ادب شما به اهلبيت خصوصا حضرت صديقه طاهره وامام حسين (عليهما السلام)موجب هدايت شما شد. انشا الله همه ما از شفاعتشان بهرمند شويم.منتظر مهران هم هستيم انشاالله با دوري ازتعصب با مطالعه بيشتر به حقيقت برسند.
126 | علي .عارفي | Iran - Qazvin | ١٢:٠٠ - ٢٧ مهر ١٣٨٨ |
سلام:درود خداوند بر همه راه يافتگان راه حقيقت درود خداوند بر مولود پاک برادر ارجمند عبد الرحمن ال عارف .بله مي شود از پس پردها اگر خداوند لطف کند حق را ديد.خوش امديد به جمع مومنين .خوش امدي خوشم امد از امدنت صد جان گرامي فداي هر قدمت . امروز پاک پاک ومورد عنايت ويژه خداوند سبحان واهلبيت عصمت همه ما را دعا کن.
127 | عبد الرحمن عثمان ال عارف | Iran - Qazvin | ١٢:٠٠ - ٢٨ مهر ١٣٨٨ |
سلام علي الياسين وسلام عليکم ورحمه الله: ابتدائ از ابراز محبت همه عزيزان به اين حقير متشکرم اين لطف الهي به بنده بود ازخدابخواهيد من را در اين مسير حق استوار بدارد (ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا وهب لنا من لدنک الرحمه انک انت الوهاب.ربنا لا تاخذنا ان نسينا او اخطئنا) از روشنگري همه برادران سايت ولي عصر خصوصا حضرت ايه الله قزويني تشکر مي کنم اجرکم علي الله. واما خطاب من به اين برادران عزيزم که التماس دعا گفته اند:السابقون السابقون اولئک المقربون....امابعد: دوست نداشتم در اين زمان با ارزش وقتم را براي بيان اين مسائل مي گذاشتم.شايد يکي از راهاي جبران مافات پا در رکاب شدن ما شد. انتظار نداشتم به اين زودي مورد تهاجم برادران اهل بدعت واقع شوم.اماچه کنم خودتان خواستيد. بدانيد بنده به تمام زير وبم اين مذاهب جعليتان اگاهم.به صلاحتان نبود وارد معرکه شدن.!!!!!! اما ادعا هاي شما وپاسخ بنده:با عرض تاسف باورکردني نيست که يک فردي ادعاي مسلمان بودن را دارد اين گونه مطالبي بنويسد.اگر مطالب شما را روبروي محمد ابن عبدالوهاب هم مي گذاشتيم احتمال نمي داد اين مطالب را يک مدعي مسلمان بودن نوشته بلکه مطمئن مي شد که کار يک يهودي صهيونيست است.... اما مطالب شما: 1/ثابت کنيد قوم عرب شبه جزيره بعد از پيامبر مرتد شدند2 .ثابت کنيد ان قوم که قران کريم بشارت امدنشان را داده است ايرانيان هستند. 3/حزب الله لبنان چه کردند؟(ايا اسرائيل نابود شد؟يهوديها فرار کردند؟ فلسطينيها حاکم شدند؟غزه به استقلال رسيد؟يا اينکه خانه ها ويران شد؟ 4/ مسلمان بودن ايجاد حق نمي کند 5/جنگ اسرائيل وفلسطين بر سر دين نيست 6/جنگ غزه به تحريک حزب الله بود 7/حق با کسي هست که قولا وعملا در مسير حق است حال مسلمان باشد يا يهودي 8/مسلماني که حق يک يهودي را بگيرد بايد ان را از حلقومش بيرون کشيدوان را درکف دست يهودي قرار داد 9 /بايد بيشتر تحقيق کنيد بايد مجهز به ايات قران باشيد. دين اسلام همين است حتي اگر کسي خوشش نيايد. اما جوابهاي بنده به ترتيب ج س1(لما توفي النبي صلي الله عليه وسلم واستخلف ابوبکر وکفر من کفر من العرب)بعد از وفات پيامبر وبه خلافت رسيدن ابوبکر وبعد از انکه تعداد زيادي از عرب مرتد شدند...(سقيم بخاري ج8 ص 140 حديث6924) -(لما قبض رسول الله ارتدت العرب قاطبه واشرات النفاق)بعد از قبض روح شدن رسول خدا همه عرب کلا وبه تمامه مرتد شدند ونفاق به اوج خودش رسيد.(حاکم در مستدرک الصحيحين ج3ص260 قرطبيدر تفسيرش ج2ص395-بيهقي درسنن کبري ج8ص177-شوکاني در نيل الاوطار و...)-(لما مات النبي کفر الناس الا خمسه)بعد از رحلت رسول خدا تمام مردم عرب مرتد شدندجز پنج نفر(ابن کثير درالبدايه والنهايه ج6ص91-0ذهبي در تهذيب الکمال ج21ص557-مزي درتهذيب التهذيب ج8ص9)و........ ج س2/( يا ايها الذين امنوا من يرتد منکم عن دينه فسوف ياتي الله بقوم يحبحم .....مائده ايه54 )ان قوم ايرانيانند.از پيامبر رحمت سوال شد ان قوم کياينددر اين ايه؟پيابر دست بر شانه سلمان فارسي زد وفرمود:(هذا وذووه ثم قال:لوکان الدين بالثريا لتناوله رجال من ابنائ فارس)منظور اين شخص وقوم او هستند انگاه فرموداگر دين خدا در ثريا باشد مرداني از فرزندان فارس به ان مي رسند(تفاسير:در المنثور جلال الدين سيوطي ج6ص215-البيضاوي ج2ص132-کشاف ج1ص646-تفسير کبير فخر رازي ج12ص9و....)اما ايه بعد(واخرين منهم لما يلحقوبهم وهو العزيز الحکيم)سوره جمعه ايه3او پيامبر است بر گروهي که هنوز به ان ملحق نشده اند.ابو هريره روايت مي کند که ما نزد رسول خدا بوديم که سوره جمعه نازل شد شروع به تلاوت کردند وقتي رسيدند به واخرين منهم لما يلحقوا بهم مردي سئوال کرد:يا رسول الله اينها چه کساني هستند؟حضرت پاسخ ندادند تا اينکه سه بار سوال کرد.ابوهريره مي گويد:سلمان هم در ميان ما بود.حضرت رسول اکرم دست مبارک خويش را بر شانه سلمان گذاشت وفرمود:اگر ايمان در ثريا باشد حتما مرداني ازاينان به ان مي رسند.(موضوعات بخاري)صحيح بخاري ج6ص189-سقيم مسلم(صحيح مسلم)ج4صص1973 و2546-بدعات تر مزي(سنن ترمزي)ج56ص413و414-فتح الباري ج8ص492-کشاف زمخشري ج4ص530-تفسير مراغي ج28ص194-تفسير طبري ج28ص62-در المنثور ج6ص215-ابن کثير ج7ص7و................ايه بعد:(ها انتم هو لائ تدعون لتنفقوا في سبيل الله فمنکم من يبخل ومن يبخل فانما يبخل عن نفسه والله غني وانتم الفقرائ وان تتولوا يستبدل قوما غيرکم ثم لا يکون امثالکم)سوره مبارکه محمد ص ايه38.اگاه باشيد!شما اشخاصي هستيد که دعوت مي شويد تا در راه خدا انفاق کنيد.برخي از شما بخل مي ورزند.هر کس بخل بورزد به خود بخل ورزيده وخداوند بي نياز است وشما همه نيازمنديد.وهر گاه سر پيچي کنيد خداوند گروه ديگري را بجاي شما مي اورد پس انها مثل شما نخواهند بود. قرطبي از مفسران نامدار اهل بدعت قرن ششم مي نويسد:هنگامي که اين ايه نازل شد رسول خدا ص فرمودند:اين ايه نزد من از همه دنيا محبوبتر است(تفسير قرطبي ج7ص259)منظور از جمله مبارکه يستبدل قوما غيرکم ايرانيان هستند.(محمد ابن جرير طبري تفسير طبري ج26ص86-تفسيرابن کثير الدمشقي ج6ص194و....)در حديث امده است هنگامي که رسول خدا اين ايه را تلاوت مي کردند حاضران(صحابه)عرض کردند:اي رسول خدا اگر ما اعراض کنيمکساني را که خداوند جانشين ما مي کند وانان مانند ما نخواهند بود کيايند؟ رسول خدا دست بر ران سلمان فارسي زد وفرمود:طائفه اين مرد هستند.سپس فرمود:اگر دين خدا اويزه ستاره ثريا باشد حتمان مرداني از فارس به ان خواهند رسيد.(کنز العمال متقي هندي ج12ص90-ابو نعيم اصفهاني ج1ص4و...)ايه بعد:(ان يشا يذهبکم ايها الناس ويات باخرين وکان الله علي ذلک قديرا)نسا ايه مبارکه133اي مردماگر خدا بخواهد شما را از بين مي برد وافراد ديگري را به جاي شما مي نشاند وخدا بر اين کار تواناست. زمخشري در تفسير کشاف مي گويد:وقتي اين ايه نازل شد پيامبر دست خود را به پشت سلمان زد وفرمود:ان جمعيت قوم اين مرد هستند يعني مردم فارس.ج1ص574-ايه بعد:(فان يکفر بها هولا فقد وکلنا بها قوما ليسوبها بکافرين)انعام ايه89اگر اينها کفر بورزند کسان ديگر رانگهبان ان مي سازيم که به ان کافر نيستند.منظور از اين قوم ايرانيان هستند زمخشري تفسير کشاف ج2ص43و....... ج س3 حزب الله لبنان چه کردند؟!!!دشمن مستي را زمين گير کردند وشکست دادند که به مدت شش روز تما کشورهاي عربي را شکست داده بود ومي گفت ارتش من شکست ناپذير است وبه هر جا حمله کنم در مدت کوتاهي انجا را خواهم گرفت-حزب الله هيبت کفر را درهم شکست.چه کرد؟؟؟!!!خوابي يا بيدار تمام دنيا اقرار کردند وخود اسرائيل اقرار کرد که ما شکست خورديم همين غيرت بود که مردم غزه را نيز در مقابل اسرائيل شکست نا پذير کرد.---ايا اسرائيل نابود شد ؟عجب سئوال احمقانه اي مگر در جنگ بدر کفر وشرک ريشکن شد وحال انکه قران از ان به پيروزي ونصرت تعبير مي کند.---مگر بعد از جنگ بدر ويا بعض ديگر از جنگهاي پيامبر همه کفار تمام شدند وپيامبر حاکم شد يا بعد از سختيهاي فراوان وجنگهاي متعدد وسالها بعد اسلام بر منطقه حجاز حاکم شد.--خانه ها ويران شد...مگر در جنگهاي صدر اسلام عزيزاني همچون حمزه سيد الشهدائ وجعفر طيار ووووووو از دست نرفتند ايا خانه ها مهمترند يا جانها حتما پيامبر را هم ملامت مي کنيد البته جناب عمر هم گاها چنين مي کرد. ج س 4/البته وقت من با ارزش تر از اين است جواب اين اراجيف را بدهم که اين عبارات ازدهن يک مسلمان صادر نمي شود مثل:مسلمان بودن ايجاد حق نمي کند وحال انکه اسلام به دلالت روايات زياد ومتفق عليه ايجاد حق مي کند--جنگ اسرائيل جنگ دين است نه زمين زيرا اولا يهوديها مهاجرند در اينجا صاحب زميني نيستند واز ان سو پيامبر فرمد حب وطن من الايمان اين روايت را مسلم وبخاري هم نقل کرده اند پس مردم فلسطين دفاي از وطن را دفاي از دين مي دانند نه مثل ملا زاده شما وطن ودينش را به امريکا ويهود مي فروشد.-جنگ فلسطين براي نجات مسجد الاقصي است همان مسجدي که خداوند مي فرمايد سبحان الذي اسرائ بعبده من المسجد الحرام الي المسجد الاقصي... همان مسجدي که حتي تشدد رحال را حتي اهل بدعت بر ان جايز وباعث ثواب مي دانند. ج س5جنگ غزه به دنبال محاصره مردم غزه ومرگ ومير بچه هاي بي گناه به علت عدم وجود دارو بود که محاصره از يک طرف اسائيل يهود واز طرف ديگر الازهر مصر با بستن گذرگاه رفع باعث شهادت وگرسنگي مردم غزه شده بود همان علماي بي دين وغيرت شما.نه ديگران.. .ج س6تا حال نمي دانستيم که اسرائيل جنايت کار در مسير حق قولا وعملا است البته خود اسرائيلي ها هم قبول ندارند اگر صحيونيستها بدانند که چه طرفدار مومن ونابي دارند قطا از ذوق دستت را مي بوسند.تو مسلماني؟؟؟!!!! هيهات. اگر اين سلام است واي... ج س 8تا بحال که گفته مسلمين فلسطين رفته اند کشور اسرائيل را غصب کرده اند تا اينکه تو بخواهيد اين حق را از گلوي فلسطينيان در اوري تا ريخ نخواندي يا ماهيت يهودي اهل بدعت را نشان مي دهي؟؟؟البته دومي درست است متشکرم که بنده را سفارش به تلاوت قران وتفکر کردي اي کاش تو هم چنين مي کردي قطا هدايت مي شدي.....تذکر به برادران عزيزم شيعيان راستين محمد ص وخاندان پاک او.خدامي داند بعد از بيانات زشت اين جاهل ايمان من به حقيقت تشيع به نهايت رسيد.البته مطالب زياد داشتم مناسب اين مقام نيست قصد دارم به اميد حق کتاب مفصلي بنويسم به عنوان سنت چيست وبدعت گذار کيست؟ دعايم کنيد موفق شوم وگذشته سياه خود را جبران کنم.والسلام.. در ضمن بعضي خواسته بودند من نامم را عوض کنم اين را نمي پذيرم زيرا از مولي الموحدين علي ع سئوال شد چرا نا پسرت را عثمان گذاشته ايد؟ حضرت فرمودند به دليل علاقه ام به برادرم عثمان ابن مظعون.عثمان ابن مظعون برادر رضايي پيامبر بوده زيرا از حليمه سعديه شير خورده بود .البته حق داريد حساس باشيد زيرا بعضي از جنايت کاران تاريخ نامهاي زيبا را خراب کرده اند. موفق باشيد.
128 | عبد الجبار | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٨ مهر ١٣٨٨ |
سلام عليکم جميعا.
و سلاااااااااااااااااااااااااام بر برادر عزيزم . برادر بلوچ . جناب آقاي (( عبد الرحمن کريم زهي))
سلام ملائکه بر شما جوينده ي راه حق و ادامه دهنده ي سنت رسول الله. و پيرو واقعي وصي و ولي او در امت.
برادر ارجمند عبد الرحمن. من مطمئن هستم که شما از ديار سيستان و بلوچستان هستيد.
ونيز ميدانم شيعه بودن در آنجا چقدر دشوار است.
و اينکه هر لحظه شما به شهادت نزديکيد.
خواستم ملتمسانه . استدعا و خواهش کنم از شما که بنده ي حقير سروپا تقصير را هم از دعاي خيرتان محروم نفرماييد.
زيرا من معتقدم که : کسي که اينگونه شيعه شده باشد . حتما الله تعالي نظر خاصي به ايشان کرده است. و به قول معروف نظر کرده است.

برادر بلوچ عزيز !
شما در روز قيامت براي ديگر بلوچان حجتيد.!
که زماني که از آنان سوال شود چرا راه حق را در پيش نگرفتيد و مذهب اهل بدعت را رها نکرديد.؟
ميگويند ما نديديم کسي را که چنين کند.
آنوقت شما يکي از همان حجت ها در روز سوال و جواب ميشويد.
خداوند خيرت بدهد مومن.!
ان شا الله با حضرت بابا شجاع الدين. مولانا فيروز ابولولو محشور شوي...!!!

يا سيف الله.

يا سر الله.
يا يد الله.

يا وجه الله.

يا علي ابن ابي طالب.(ع)
129 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٠١ آبان ١٣٨٨ |
با سلام
با عرض تبريك به برادر عزيز جناب اقاي عبد الرحمن عثمان ال عارف.
نظراخر شما بسيار زيبا و قوي بود دلم را شاد كرديد , بحق مولا علي دلتان هميشه شاد باشد .

يا علي
130 | كاظم خالدي | Iran - Bushehr | ١٢:٠٠ - ٠٦ آبان ١٣٨٨ |
حافظ سعدي مولانا عمرخيام نظامي راغب جامي و... قربون صدقشون ميريد مثلاحضرت حافظ مولانا و...مگراهل سنت نبودندپس حق نداريد به ناموس بلكه بالاترازناموس آنها لعن و...بگيد حتما اگرآنها بودندحتماراضي نمي شدند به خودشون حضرت وعليه الرحمه بگيدوبه آنهانفرين ولعن و...بگيدواقع بين باشيد.
131 | سلام | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ١٤ آبان ١٣٨٨ |
سلام ايا رسول اكرم (ص)درباره صحابه كه بر اساس نظرات شما مرتد شده اند ودين اسلام تغير خواهند داد خدواند بوسيله جبريل به رسول اكرم خبر ي نميداد كه اينها باعث ظللم و اهل بيت واز بين بردان دين خواهند شد خداوند عزوجل كه علم ازلي دارد وبر هم جيز دانا است

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله به خوبي از جريانات بعد از خودش با خبر بودند .به همين خاطر فرمودند كه بعد از امت ، امتم به هفتاد و سه فرقه تقسيم مي‌شوند كه از اين ميان فقط يك فرقه ، اهل نجات و بقيه اهل آتش هستند . سپس آن حضرت معيارهاي اين فرقه ناجيه را با احاديث ثقلين ، سفينه ، خلفائي اثني عشر و ... مشخص كردند .
رسول خدا به خوبي از جنگ‌هاي بعد از خودش با خبر بودند ، به همين خاطر به عائشه دستور دادند كه مبادا به جنگ اميرمؤمنان عليه السلام برود ، به همسران خود فرمود به زودي سگان منطقه حوأب به طرف يكي از همسران من پارس خواهند و به عائشه گفت كه مبادا تو آن زن باشي .
به اميرمؤمنان عليه السلام دستور داد كه با قاسطين ، مارقين و ناكثين بجنگند و ...
خود آن حضرت از ارتداد اصحاب با روايت متواتر حوض كه حتي بخاري و مسلم نيز آن را نقل كرده‌اند ، خبر داده بود.

موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
132 | سلام | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ١٧ آبان ١٣٨٨ |
سلام كروه باسخ به شبهات با اين جوابي كه شماداديد درباره اينكه رسول اكرم (ص) ميدانست كه صحابه مرتد خواهند شد ناعوذبالله انها به عنوان يار وياور خود قبول ميكرد كه دو تا از زنان ان حضرت رسول (ًًص) ام المومنين عائشه دختر ابوبكر (رض) وحفصة دختر حضرت عمر (رض) بودند اما اينكه امت اسلام هفتاد وسه تقسيم ميشوند درست است وجطوري كه حضرت ابوبكر(رض) در بيماري رسول اكرم(ص) دستور داد كه ابوبكر مردم را در مسجد نبي بيش نماز بود و خود حضرت علي (رض( بشت سر ابوبكر رض نماز ميخواند يكمي انصاف داشته باشيد

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
خود پيامبر در روايات متواتر از ارتداد اصحاب خود سخن گفته است . اين روايات را شيعه و سني در صحيح‌ترين كتاب‌هاي خود نقل كرده‌اند ؛ از جمله روايت معروف حوض :
حدثني إِبْرَاهِيمُ بن الْمُنْذِرِ الْحِزَامِيُّ حدثنا محمد بن فُلَيْحٍ حدثنا أبي قال حدثني هِلَالُ عن عَطَاءِ بن يَسَارٍ عن أبي هُرَيْرَةَ عن النبي صلى الله عليه وسلم قال بَيْنَا أنا نائم إذا زُمْرَةٌ حتى إذا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ من بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فقال هَلُمَّ فقلت أَيْنَ قال إلى النَّارِ والله قلت وما شَأْنُهُمْ قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ على أَدْبَارِهِمْ القهقري ثُمَّ إذا زُمْرَةٌ حتى إذا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ من بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فقال هَلُمَّ قلت أَيْنَ قال إلى النَّارِ والله قلت ما شَأْنُهُمْ قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ على أَدْبَارِهِمْ القهقري فلا أُرَاهُ يَخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل ابوعبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 5 ص 2407 ، ح6215 ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم (در مورد قيامت ) نقل شده است که فرمودند : در اين هنگام که من ايستاده ام ، عده اي ( را مي آورند) وقتي ايشان را مي شناسم شخصي بين من و ايشان آمده پس مي گويد بياييد . پس مي گويم به کجا؟پس مي گويد قسم به خداوند به سوي آتش . مي گويم ايشان را چه شده است؟ مي گويد ايشام بعد از تو به سوي گذشتگانشان به عقب باز گشتند .پس نمي بينم از ايشان کسي نجات يابد مگر مانند شتراني که رها شده اند ( بسيار کم).
___________________
در باره عائشه به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=96

وضعيت حفصه نيز كه مشخص است . اگر او آن طور كه شما مي‌گوييد بود ، چرا رسول خدا او را طلاق داد :
ابوداود در سنن خود مي‌نويسد:
2283 حدثنا سَهْلُ بن مُحَمَّدِ بن الزُّبَيْرِ الْعَسْكَرِيُّ ثنا يحيى بن زَكَرِيَّا بن أبي زَائِدَةَ عن صَالِحِ بن صَالِحٍ عن سَلَمَةَ بن كُهَيْلٍ عن سَعِيدِ بن جُبَيْرٍ عن بن عَبَّاسٍ عن عُمَرَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم طَلَّقَ حَفْصَةَ ثُمَّ رَاجَعَهَا.
ابن عباس از عمر نقل كرده كه رسول خدا حفصه را طلاق داد و دو باره با او ازدواج كرد.
السجستاني الأزدي، سليمان بن الأشعث ابوداوود (متوفاي 275هـ)، سنن أبي داوود، ج 2 ، ص 285 ، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: دار الفكر.
اين دو زن همان هاي هستند كه عليه رسول خدا تباني كردند . به اتفاق مفسرين هنگامى كه حفصه دختر عمر، سرّى را كه رسول خدا صلى الله عليه وآله به او گفته و از وى خواست كه به ديگران نگويد؛ اما او راز پيامبر را با عايشه در ميان گذاشت و سپس هر دو تصميم گرفتند رسول خدا را اذيت كنند، خداوند آن دو را اين گونه تهديد كرده و دستور مى‌دهد كه از كار ناپسندشان توبه كنند:
إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَإِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَجِبْريلُ وَصالِحُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهيرٌ. التحريم / 4.
اگر شما (همسران پيامبر) از كار خود توبه كنيد (به نفع شماست؛ زيرا) دلهايتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد، (كارى از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان پس از آنان پشتيبان اويند.
شيعه و سنى اتفاق دارند كه مقصود از آن دو زن حفصه و عائشه است؛ همانگونه كه بخارى نوشته است:
عَنْ عُبَيْدِ بْنِ حُنَيْن، أَنَّهُ سَمِعَ ابْنَ عَبَّاس رضى الله عنهما يُحَدِّثُ أَنَّهُ قَالَ مَكَثْتُ سَنَةً أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ عَنْ آيَة، فَمَا أَسْتَطِيعُ أَنْ أَسْأَلَهُ هَيْبَةً لَهُ. حَتَّى خَرَجَ حَاجًّا فَخَرَجْتُ مَعَهُ فَلَمَّا رَجَعْتُ وَكُنَّا بِبَعْضِ الطَّرِيقِ عَدَلَ إِلَى الأَرَاكِ لِحَاجَة لَهُ قَالَ: فَوَقَفْتُ لَهُ حَتَّى فَرَغَ سِرْتُ مَعَهُ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَنِ اللَّتَانِ تَظَاهَرَتَا عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم مِنْ أَزْوَاجِهِ فَقَالَ تِلْكَ حَفْصَةُ وَعَائِشَةُ. قَالَ فَقُلْتُ وَاللَّهِ إِنْ كُنْتُ لأُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْ هَذَا مُنْذُ سَنَة، فَمَا أَسْتَطِيعُ هَيْبَةً لَكَ.
ابن عباس مى‌گويد: يك سال منتظر ماندم تا شايد بتوانم از عمر در باره يك آيه قرآن چيزى بپرسم؛ ولى نتوانستم؛ چون ترس از عمر اجازه نمى‌داد.
تا اينكه قصد سفر حج كرد، من نيز با او همراه شدم، هنگام بازگشت، در ميان راه براى قضاى حاجت بطرف محل پر درختى رفت، من ايستادم تا او فارغ شد، به او ملحق شدم و گفتم:‌ اى امير مؤمنان! آن دو زنى كه از بين زنان رسول خدا براى مقابله با آن حضرت پشت به پشت هم دادند (هم پيمان شدند) چه كسانى بودند؟ عمر گفت:‌ آن دو حفصه و عائشه هستند.
گفتم: قسم به خدا يك سال است كه مى‌خواستم اين سؤال را از تو بپرسم؛ اما ترس از تو اجازه نمى‌داد.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1866، ح4629، كتاب التفسير، بَاب تَبْتَغِي مرضات أَزْوَاجِكَ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 هـ – 1987م
___________________
در باره نماز ابوبكر به جاي رسول خدا به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=3608
___________________
اميرمؤمنان عليه السلام هيچگاه پشت سر خلفاي سه گانه نماز نخواند است . براي اطلاع بيشتر به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1320

چگونه اميرمؤمنان عليه السلام پشت سر اين افراد نماز مي‌خواند در حالي كه آنان را دروغگو ، خائن ، گناهكار و فريب‌كار مي‌داند ؛ چنانچه مسلم نيشابوري در صحيح خود به نقل از عمر مي‌نويسد:
فَلَمَّا تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَكَ مِنَ ابْنِ أَخِيكَ وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- « مَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ ». فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّىَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- وَوَلِىُّ أَبِى بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِى كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا .
پس از وفات رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) ابوبكر گفت : من جانشين رسول خدا هستم ،‌ شما دو نفر (عباس و علي ) آمديد و تو اي عباس ميراث برادر زاده‌ات را درخواست كردي و تو اي علي ميراث فاطمه دختر پيامبر را .
ابوبكر گفت : رسول خدا فرموده است : ما چيزي به ارث نمي‌گذاريم ، آن‌چه مي‌ماند صدقه است و شما او را دروغگو ، گناه‌كار ، حيله‌گر و خيانت‌كار معرفي كرديد و حال آن كه خدا مي داند كه ابوبكر راستگو ،‌ دين دار و پيرو حق بود .
پس از مرگ ابوبكر ،‌ من جانشين پيامبر و ابوبكر شدم و باز شما دو نفر مرا خائن ، دروغگو حيله گر و گناهكار خوانديد .
النيسابوري ، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ) ، صحيح مسلم ، ج 3 ، ص 1378 ، ح 1757 ، كِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّيَرِ، بَاب حُكْمِ الْفَيْءِ ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي ، ناشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت .

والسلام علي من اتبع الهدي
گروه پاسخ به شبهات
133 | سلام | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ١٩ آبان ١٣٨٨ |
سلام خسته نباشيد ما همه شيعه حضرت محمد (ص) يعني بيروي راستين او وهمجنين حضرت علي رض وباقي اهل بيت وصحابه بيغمبر ص وكتاب وعترت وكتاب وسنت هستيم و خداوند درباره صحابه بيغمبر ميفرماند بخصوص از مهاجرين وانصار ايه از قران السابقون الاولون من المهاجرين والانصار والذين اتبعوهم باحسن رضي الله عنهم و رضوا عنه واعد لهم جنات تجري تحتها انهار خالدين فيها ابدا ذلك فوزا عظيم يعني انهاي كه سبقت به ايمان كرفتند واز اولين مسلمانهاو مومنين كه انها حضرت ابوبكر رض و حضرت علي رض و از زنها ام المومنين حضرت خديجه رض وانهاي كه از اموال خود قوم خويش را از مكه ترك و به مدينه مهاجرت كردند كه از حضرت عمر فاروق رض و حضرت عثمان رض وحضرت علي رض شير خدا مادرش او را حيدره ناميد وهمجنين حضرت ابوبكر رض و كسانيكه از انها به بيروي كنند خداوند عزوجل بهشتي هاي مهيا كرده واز در انها رودخانهاي جاري هستد براي هميشه و ان بيروزي بزركيست اين كواهي كتاب خداوند عزوجل و ازدواج حضرت عمر از دختر حضرت علي رض ام كلثوم كه در تاريخ يعقوبي كه خودش شعيه هستند واين كواهي اهل بيت (عترت) ولي خود ما مسلمانان مواظب خودمان باشيم كه دشمنان به نقطه ضعفمان همين يكي را دشمان وديكري را دوست وهم جنين حضرت جعفر صادق رض بدر بزركش حضرت ابوبكر رض كه فراوة بنت قاسم محمد بن ابوبكر رض و از عترت بيغمبر ص وهمجنين انصار كه اهل مدينه كه بيغمبري ص را ياري دادند واما انهاي كه شما فرموديد كه در حديث بيغمبر ص در حوض كوثر بيغمبر ص ميكويد اصحابي اصحابي و انها از حوض كوثر دور ميشوند انها كه بعد از بيغمبر ص مرتد شدند انها هستند كه حضرت ابوبكر رض وبا ياري حضرت علي رض برا عليه انها جنك كردند كه كفتند ديكر زكات را قبول نداريم وزكات نمي بردازيم كه از قوم بني حنيفه بودند

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ في‏ جَوْفِه‏.
خداوند براى هيچ كس دو دل در درونش نيافريده‏.
و اين يعني اين كه نمي‌توان هم يك فرد و هم دشمن او را دوست داشت ؛ بنابراين امكان ندارد كه هم اميرمؤمنان و هم دشمنان او را كه همان ابوبكر،‌ عمر، عثمان، عائشه و ... باشد را همزمان دوست داشت .
در باره آيه السابقون الأولون به آدرس ذيل مراجعه فرماييد . اين آيه هرگز شامل ابوبكر،‌ عمر، عثمان و ... نمي‌شود :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=121

ام كلثومي كه عمر با او ازدواج كرده ، دختر ابوبكر بوده نه دختر اميرمؤمنان عليه السلام ، براي اطلاع بيشتر به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83

در باره روايت امام صادق عليه السلام (ولدني ابوبكر مرتين) به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=574

كساني كه ابوبكر با آن‌ها به بهانه ندادن زكات جنگيد ، مرتد نشده بودند؛ بلكه مي‌گفتند كه ما زكات را به ابوبكر نمي‌دهيم ؛ از جمله مالك بن نويره در همان شبي كه توسط خالد كشته شد‌، پشت سر خالد نماز خواند ؛ اما مي‌گفت من در زمان رسول خدا كارگزار و نماينده حضرت در ميان قبيله‌ام بودم و طبق دستور آن حضرت زكات را در ميان فقراي قوم خودم تقسيم مي‌كردم ، حالا هم مي‌خواهم به همان روش عمل كنم ؛ ولي خالد كه از زن زيباي مالك خوشش آمده بود ، او را كشت و در همان شب با زن او زنا كرد . براي اطلاع بيشتر به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1984

والسلام علي من اتبع الهدي
گروه پاسخ به شبهات
134 | سلام | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ١٩ آبان ١٣٨٨ |
سلام خسته نباشيد خدواند عزوجل زنهاي بيغمبر را ام المومنين وصف ميكند النبي الاولي من المومنين بانفسهم و ازاوجه امهاتهم يعني رسول اكرم (ص) برتر از مومنين وزنهايش مادر مومنين است ولي شما ميكويد كه قران ميكويد فقد صغت قلوبكما ايا قران متناقض مفرمايد كه اين به حفظ الله عزوجل محوفظ است رسول اكرم (ص) رفته بودند نزد يكي از همسراشان وعسل خورده بودند وان هم زينب بنت جحش بود وقتيكه به منزل بركشتدند همسرانش از او سوال كردند كه كجا بودايد و جه خوردايد وبخاطر اينكه طبيعت زن است كه نسبت به زنهاي ديكر غيرت نشان ميدهد و خداوند به بيغمبر در قران مي فر مايد حرام نكن ان جيزي كه براي شما حلال است براي رضاي بودن همسرانت و صغت قلوبكما يعني قلبيهايشان ما يل به غيرت است نه بمعني كفر ناعوذ بالله و هيجوقت اياتهايش متناقض نيست يكبار انها را مادر مومنين خطاب ميكند وبار ديكر نا عوذبالله به كفر ولي شما متاسفم اينقدر شبهات عرض ميكنيد و خودتان محب اهل بيت ميدانيد كه زنهاي بيغمبر از اهل بيت او هستند و اهل بيت بيغمبر فقط 12 نبستند بلكه حتي اهل بيت حضرت علي (رض) هم از 12 بيشتر هستند كه فرزندان حضرت حسن (رض) را به عنوان امام قبول نداريد وفقط امامان را فقط از فرزندان امام حسين (رض) قبول داريد ايا متناقض قول شما نيست كه ميكويد ما دوستدار اهل بيت بيغمبر يم بلكه اهل بيت بيغمبر ص ال عباس ال جعفر و ال عقيل وال علي هستند وهمه اين بزركان را دوست داريم دوست اين بزركان نشانه ايمان ما هست ودشمني به اينها نشانه منافقت هست واز خداوند اميد هدايت باي خودم وشما ارزو ميكنم وهم جنين خداوند در قران ميفر مايد اولئك مبروؤن مما يقولون يعني اينكه زنهاي بيغمر مبرا از شك شبهات هستند

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
«ام المؤمنين» به اين معنا نيست كه آن‌ها از هر نوع گناه و ظلم معصوم هستند ، ام المؤمنين يعني اين كه ازدواج كردن با آن‌ها بعد از پيامبر حرام است و آن‌ها از اين جهت همانند مادرانتان هستند .
تنها شيعه نيست كه مي‌گويد : آيه «صغت قلوبكما» در باره عائشه و حفصه نازل شده است ؛ بلكه شيعه و سني در اين باره اتفاق دارند ،‌ براي اطلاع بيشتر به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=121

اهل بيت پيامبر فقط پنج نفر (+ ائمه اهل بيت عليهم السلام) است و هرگز شامل همسران پيامبر نمي‌شود . اين مطلب با هفتاد روايتي كه فقط در كتاب‌هاي اهل سنت وارد شده است ، قابل اثبات است ، براي اطلاع بيشتر به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=7661

والسلام علي من اتبع الهدي
گروه پاسخ به شبهات
135 | سعيد حسيني | Japan - Chiyoda | ١٢:٠٠ - ٢٠ آبان ١٣٨٨ |
سلام عليکم
از جواب صريح و روشن گروه محترم پاسخ به شبهات نسبت به جناب سلام بي نهايت سپاسگذارم
و از طرح سئوال جناب مومن عبدالله نيز متشکرم
بنده هم از جناب سلام سئوالي دارم.
کتاب ينابيع الموده از کتب اهل سنت صفحه 194 از ابن عباس نقل ميکند
وقتي آيه مبارکه ( قل لا اسئلکم اجراالا المودة في القربي ) نازل شد
از رسول خدا ص سئوال کردند:
اي رسول خدا افرادي که دوستي آنها بر ما واجب شده است چه کساني هستند؟
حضرت در جواب فرمودند:
علي ع فاطمه س و فرزندان اين دو
براستي خداوند اجر رسالت مرا بر شما مودت و دوستي اهل البيت من قرار داده است و من روز قيامت از اين محبت و دوستي از شما سئوال خواهم کرد.
طبق اين حديث و احاديث ديگر از منابع خودتان اهل بيت پيامبر چه کساني محسوب ميشوند؟؟؟؟
بگذار به چند حديث ديگر از منابع خودتان رجوع کنيم
فکر ميکنم (ابوهريره) را بخوبي بشناسيد
بيشترين حديثها از ايشان نقل شده است و از منابع خود شما اهل سنت است
احقاق الحق جلد 9 صفحه 409
ينابيع الموده صفحه 271
از ابوهريره از ابن عباس نقل ميکند:
هيچ بنده اي در روز قيامت از جاي خود حرکت نميکند مگر اينکه از چهار مسئله از وي سئوال شود. و آن چهار اين است:
1- عمرش را در چه راههائي گذرانده است؟
2-بدنش را در چه راههائي فرسوده ساخته است؟
3-ثروتش را از کجا بدست آورده در چه راههائي خرج کرده است؟
4-دوستي و محبت اهل بيت ع در وي بوده است؟

در مورد ارتباط سه خلفاي راشدين با يهوديان به ظاهر مسلمان شده بهتر است به اين آيه از قرآن کريم دقت کنيم.
آيه 51 از سوره مبارکه مائده
اي اهل ايمان يهود و نصاري را به دوستي مگيريد و هر کسي از مومنان با آنان دوستي کند از آنها خواهد بود و همانا خداوند ستمکاران را هدايت نخواهد کرد.
بنابراين طبق احاديث موجود در کتب خودتان خلفايتان دوستي با اهل ابيت ع را کنار گذاشته و بر عليه آيات صريح قرآن دوستي با يهود را برگزيدند تا جائيکه منابع حديث خلفا را يهوديان تشکيل ميدادند.
طبق آيه فوق خلفاي شما ستمکار و غير قابل هدايت بودند چون ذات حقتعالي وعده داده اند که آنان را هدايت نخواهند کرد.
همانطور که حضرت علي ع هم فرمودند که آن خلفا خائن و حيله گر بودند ( نقل از صحيح بخاري )
در مورد شيعيان حضرت رسول هم که نوشته بوديد بهتر است به اين مطلب از کتب خودتان دقت کنيد:
کتاب (لماذا اخترت مذهب الشيعه) صفحه 273
اول کسي که نام شيعه بر پيروان علي ع نهاد شخص رسول خدا ص بودند
در اينجا ميشود فهميد که حضرت علي ع توسط حضرت رسول اکرم ص به ثبات رساننده شيعه معرفي ميشود.
ابن خلدون در مقدمه اش ميگويد :
شيعه در لغت به معني رفيق و پيرو است.
ابن حجر عسقلاني در صواعق محرقه از ابن عباس نقل ميکند:
وقتي آيه ( ان الذين امنوا و عملوالصالحات اولدک هم خير البريه )
معني آيه مبارکه ( و آنانکه به خداوند يکتا ايمان آوردند و نيکو کار شدند،آنها به حقيقت بهرتين اهل عالمند )
رسول خدا ص فرمودند اينان بهترين خلق خدا و شيعيان تو هستند
جناب سلام
هر چند ميدانم شما بخوبي به مطالب موجود در کتب خودتان واقف هستيد
اما با توجه به وقوفتان به مطالب از طرح مطالب ابتدائي از طرف شما تعجب ميکنم
به هر حال اميدوارم هر چه زدوتر شميم هدايت و روشن شدن زواياي تاريک تاريخ پنهان و مظلوميت اهل البيت ع در شما ببينم
والسلام علي عبادالله الصالحين
يا علي مدد
136 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ٢٠ آبان ١٣٨٨ |
جناب سلام ادعا کرده ايد که قوم بني حنيفه گفتند که «ديكر زكات را قبول نداريم». لطفا سند خود را نشان دهيد. مگرنه قرص لوادوپا مصرف کنيد تا بيش از دکمه هاي کيبورد کامپيوتر شما بي جهت فشار داده نشود. يا علي
137 | سيد حفيظ رهسپار از افغانستان | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢١ آبان ١٣٨٨ |
با سلام و خسته نباشيد.
صرف نظر از مباحثه و مجادله مذهبي، من ميخواهم يک جمله به عزيزان و نور چشمانم (شيعيان موحد) بگويم. برادران، چرا در همه وقت و همه جا از سني ها به عنوان برادر ياد ميکنيد و آنانرا برادر خطاب ميکنيد؟ مگر با آنها برادر هستيد؟ اگر برادر هستيد که ديگر مشکلي باقي نميماند با همديگر دعوا کنيد.
برادران و خواهران، توجه داشته باشيد که برادران و خواهران تان فقط مومنين و مومنات و پيروان خط ولايت هستند نه کمر بسته ها به کمرنگ نمودن ولايت.
پس خواهش بنده اين است که آنها را سني ها خطاب کنيد و يا اگر ميخواهيد احترام آنانرا نگهداريد، آقايان و خانمها بهترين واژه براي خطاب کردن است، زيرا اين واژه را ميتوانيم براي يک نا مومني مثل يهود و نصاري و هندو و بودايي و برهمني به کار ببريم. مثلا ميگوييم آقاي شيمون پرز و يا خانم هيلاري کلينتون و... کساني که هيچگاه برادر يا خواهر شما نيستند.
عزيزان، به غير از خواهر و برادر اصلي آدم، فقط آناني که در عقيده با شما شريک هستند را ميشود برادر و خواهر گفت نه اهود اولمرت يا ابوبکر و عمر و عثمان را.
يا علي
138 | سلام | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢١ آبان ١٣٨٨ |
سلام خسته نباشيد مثلا اكر يك غير مسلمان ميخواهد مسلمان شود و از شما شعيه سوال كند من ميخواهيم مسلمان وشعيه شوم به اينكه شمااعتقاد داريد كه يارانش مرتد وكافر شدند وهمسرانش همجنين كافر اين سؤال بيش نمايد كه بيغمبر ص موافق نشد كه در طول 23 دعوتش به نظر شما يارانش وهمسرانش را خوب تربيت كند و انها را بشناسد واعتقاد ديكر شما كه ميكويد كه قران تحريف شده بواسطه صحابه بيغمبر ص بخاطر اينكه صحابه قران جمع اوري و كاتبان وحي الهي بودند و دليل بر تحريف قران كتاب بنام فصل خطاب في اثبات تحريف كه اقاي نوري طبرسي نويسنده ان هست و دران يكي سوره اي بنام ولايت بوده و انرا صحابه از قران حذف كردند خداوند عزوجل حافظ اين قران تا روز قيامت هستند و به نص قران انا نحن نزلنا ذكر وانا له لحافظون يعني ما اين قران را تنزيل كرديم وما از انرا حفظ ميكنيم و اكر شما ميكويد كه ما اين اعتقاد تحريف را نداريم ايا شما از اين اقاي نوري طبرسي تبرئه شديد كه يكي از علماي بر جسته شما هست ايا طعن در دين اسلام نيست ايا اين طعن در رسول اكرم ص نيست لطفا نظرات بنده فقير خدا را جواب و در سايت محترم خود ت بكذريد واكر بنده خدا ي نكرده اكر اشتباهي كردايم به لطفو مهرباني خودتان مرا تذكر دهيد

پاسخ:
با سلام
جناب سلام
اگر يك كافر از شما سؤال كند كه چرا خداوندي را بپرستم كه خداي شما هزاران سال است كه نتوانسته بندگان خود را كه خودش خلق كرده هدايت كند؟ بعد از هزار و چهار صد سال ، هنوز چهارم پنجم مردم دنيا كافر هستند ، خداي كه اين قدر (نعوذ بالله) ضعيف باشد و نتواند بندگانش را هدايت كند ، قابل پرستش نيست .
شما چه پاسخي به او خواهي داد؟ هر پاسخي شما داديد ، ما نيز همان را در باره ارتداد صحابه و دو نفر از همسران رسول خدا صلي الله عليه وآله خواهيم داد .
اگر نوري طبرسي يك كتاب در باره تحريف قرآن نگاشته است ، شما دو كتاب نوشته‌ايد . اگر در كتاب‌هاي شيعه ده روايت در باره تحريف قرآن آمده باشد ، در صحيح‌ترين كتاب‌هاي شما ده برابر آن آمده است . براي اطلاع بيشتر به آدرس هاي ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=99

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=96

والسلام علي من اتبع الهدي
گروه پاسخ به شبهات
139 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ٢٣ آبان ١٣٨٨ |
جناب سلام
تاکنون چندين سوال کرده ايد و پاسخ گرفته اي. ما هم چند سوال کرده ايم ولي هيچ گونه پاسخي نگرفته ايم.
گفته ايد:
«شمااعتقاد داريد كه يارانش مرتد وكافر شدند وهمسرانش همجنين كافر اين سؤال بيش نمايد كه بيغمبر ص موافق نشد كه در طول 23 دعوتش به نظر شما يارانش وهمسرانش را خوب تربيت كند و انها را بشناسد»
اولا ما چنين اعتقاداتي نداريم. ولي بازهم يک سوال از شما:
معمولا انسان بيشترين تلاشش را برا تربيت چه کسي مي‌گذارد؟
فرزندش.
بهترين معلم تاريخ نيز وجود مبارک محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) بودند.
چرا شما اعتقاد داريد که ايشان نتواسته تنها دخترشان، حضرت فاطمه الزهرا سلام الله عليها، را به خوبي تربيت کنند؟؟؟؟

يا علي
140 | سعيد حسيني | Japan - Chiyoda | ١٢:٠٠ - ٢٣ آبان ١٣٨٨ |
سلام عليکم
جناب هادي
ضمن تشکر
از گروه محترم پاسخ به شبهات و برادر عزيز جناب مومن عبدالله
خدمت شما عرض ميکنم
در اين آيه:
لِلفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فى سبِيلِ اللَّهِ لا يَستَطِيعُونَ ضرْباً فى الاَرْضِ يحْسبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَهُمْ لا يَسئَلُونَ النَّاس إِلْحَافاً وَ مَا تُنفِقُوا مِنْ خَيرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ(بقره دويست و هفتادوسه)
(ل) از نوع لام تآکيد است
در ادبيات عرب هر گاه ضمير مقدم بر جمله شود در واقع خبر از حتمي بودن آن ميدهد
هر گاه عرب بخواهد به حتمي بودن فعلي تآکيد کند از لام تآکيد استفاده ميکند.
بهتر بود کمي بيشتر دقت ميکرديد
و آيات را به نفع خود تفسير نفرمائيد
يا علي مدد
141 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ٢٣ آبان ١٣٨٨ |
جناب هادي برخلاف شما که ادعا کرده ايد که يک مهمان گذري هستيد بنده مدتي است که تقريبا هر روز شاگردي اين وب سايت نوراني را مي‌کنم. در اين مدت علاوه بر علومي که سرور بنده آيت الله قزويني(دام ظله) بر ما مي‌تابانند بنده با مطالعه نظرات محبين عايشه به حقايقي چند دست يافته ام: اول آنکه محبين عايشه تقريبا در تمام موارد به جاي پاسخ به مطالب روشني که در يک صفحه است ناگهان نظراتي کاملا غير مرتبط را بيان مي‌کنند. دوما محبين عايشه در وضعيت بسيار وخيم و عاجزانه اي در مقام پاسخ به براهين صادقه اين وب سايت قرار دارند. سوما محبين عايشه علاقه عجيبي به چرخاندن مواضع قرآن و سانسور مطالب قرآن دارند!!!! چهارما محبين عايشه به شدت علاقمند به وارونه جلوه دادن معني کلمه «الذين» دارند. جناب هادي آيا کساني که به گدايي مشغول هستند فقير نيستند؟ مگر خدواند نفرموده است: «لِلفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فى سبِيلِ اللَّهِ لا يَستَطِيعُونَ ضرْباً فى الاَرْضِ يحْسبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَهُمْ لا يَسئَلُونَ النَّاس إِلْحَافاً وَ مَا تُنفِقُوا مِنْ خَيرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ(بقره دويست و هفتادوسه) آنگونه که شما قرآن کريم را مورد استفاده قرار مي‌دهيد اين آيه اعلان مي‌کند که تمام فقرا داراي صفات زير هستند: اول) فقر خود را پنهان مي‌کنند دوم) گدايي نمي‌کنند سوم)مردمان ديگر آنها را غني مي‌پندارند ولي آيا براستي تمامي فقرا اينگونه هستند؟ پس اينهمه گدا در خيابان چه کساني هستند؟؟ تفسير صحيح و مطابق عقل اين است که بگوييم که اينجا کلمه «الذين» اشاره به گروه خاصي از فقرا است با صفاتي که بعد از آن ذکر شده است. دقيقا همانند تفسير آيه نوراني: «لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَرِهِمْ وَ أَمْوَلِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضلاً مِّنَ اللَّهِ وَ رِضوَناً وَ يَنصرُونَ اللَّهَ وَ رَسولَهُ أُولَئك هُمُ الصدِقُون» جناب هادي دروغ مي‌گوييد. شما دروغ مي‌گوييد و بايد از خداوند طلب بخشش و غفران کنيد: اولا اين آيه در مورد فقرا مهاجرين است نه همه مهاجرين. پس اين دروغ اول شما «الله از مهاجرين با عنوان صادقين ياد کرد» دوما در اين جمله خود يک «ي» «ياي نکره» را بامقصودي شيطاني حذف کرده ايد: «.. توصيف مهاجرين[ي] را...» ترجمه صحيح اين است: «در آيه 8 پروردگار توصيف فقرايي از مهاجريني را مينمايد که ... » سوما همين عمل شيطاني را در اين جمله نيز تکرار کرديد: «..پروردگار از انصار ياد ميکند ..» که صحيح آن اين است : «..پروردگار از انصاري ياد ميکند ..» کلا سعي غيرعقلاني شما براي بسط اين صفات به تمام مهاجرين و انصار يک عمل کاملا بيهوده و متضاد با قرآن و احاديث و روايات است. ********************************* بگذاريد خلاصه شعبده شما محبين عايشه را بگويم: اول) ابتدا تمامي صحابه و مهاجرين و انصار را صادق و بهشتي و رستگار و ... معرفي مي‌کنيد. دوم) سپس کودتاچي ها و حاميان کودتا را صحابه و مهاجر و انصار اعلان مي‌کنيد سوم) و سپس دوست داشتن و حمايت از کودتاچي ها را واجب و عملي قرآني مي‌دانيد چهارم) و بعد هرکسي را که مخالف کودتاچي ها و حاميان آنها باشد را دشمن تمام صحابه و مهاجرين و انصار و قرآن مي‌خوانيد جناب هادي محب عايشه اين شعبده شما را يک نام و فقط يک نام متلاشي و نابود مي‌کند. دقيقا همانند عصاي موسي(عليه السلام) که دهها شعبده را در يک آن نابود کرد. >>>>>>>>>> «ابوذر» <<<<<<<<< مگر ابوذر مهاجر نبود؟ مگر ابوذر صحابي نبود؟ مگر ابوذر يار نبي اکرم(صلي الله عليه و آله) نبود؟ مگر ابوذر مجاهد نبود؟ پس چرا دشمني با او؟؟؟؟؟ چرا عداوت و کينه و مخالفت با او؟؟؟؟؟ چرا نفي او؟؟ چرا حذف او؟؟؟ چرا ناديده گرفتن او؟؟؟؟ سلام خداوند بر ابوذر صديق و راستگو و دشمن سه کودتاچي. بنگر آيه خدا را: «مَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلى رَسولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَللَّهِ وَ لِلرَّسولِ» چرا سه کودتاچي برخلاف اين آيه عمل کردند؟؟؟؟ عليا ولي الله عليا حجة الله عليا وصي رسول الله
142 | هادي | Iran - Bandar Abbas | ١٢:٠٠ - ٢٣ آبان ١٣٨٨ |
سلام بر همگي .مهماني هستم که بصورت اتفاقي وارد سايت شما شدم و نظرات همه دوستان را مطالعه کردم. آرزوي هدايت براي خودم و همه شما را دارم . خواستم براي همه آزاد انديشان 3 آيه از سوره مبارکه حشر را جهت يادآوري و تدبر بياورم و از سايت شما خداحافظي کنم. خداوند در اين سوره مسلمانان را به 3 گروه تقسيم نمود: آيه 8: للفقرا المهاجرين الذين اخرجوا من ديارهم و اموالهم يبتغون فضلا من الله و رضوانا و ينصرون الله و رسوله اولئک هم الصادقون آيه 9 : والذين تبوؤوا الدار والايمان من قبلهم يحبون من هاجر اليهم و لا يجدون في صدورهم حاجه مما اوتوا و يؤثرون علي انفسهم و لو کان بهم خصاصه و من يوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون آيه 10 : والذين جاءوا من بعدهم يقولون ربنا اغفر لنا و لاخواننا الذين سبقونا بالايمان و لا تجعل في قلوبنا غلا للذين آمنوا ربنا انک رؤوف رحيم در آيه 8 پروردگار توصيف مهاجرين را مينمايد که براي رضايت الله و نصرت خدا و رسول، خانه و کاشانه و اموال و حتي زن و فرزند و تمام دارايي هاي خود را رها کردند . اگر دوستان توجه نمايند اين کار آساني نيست که کسي همه چيز خود را رها کند مگر اينکه به صدق گفتار رسول الله ايمان داشته باشد به همين دليل الله از مهاجرين با عنوان صادقين ياد کرد (رضوان الله عليهم اجمعين) . در آيه 9 پروردگار از انصار ياد ميکند که خانه و کاشانه خود را براي پذيرايي از مهاجرين آماده کردند و آنان را گرامي داشتند و مهاجرين را بر خود مقدم شمردند و ايثار را به حدي رساندند که الله از آنان با عنوان رستگاران نام برد (رضوان الله عليهم اجمعين) . در آيه 10 پروردگار گروه سومي را معرفي ميکند که بعد از مهاجرين و انصار مي آيند -تا قيام قيامت - و آنها کساني هستند که ميگويند:" پروردگارا ما را بيامرز و برادران ما را که در ايمان از ما سبقت گرفتند (من جمله مهاجرين و انصار) را نيز بيامرز و در قلبهاي ما نسبت به آنها کينه و کدورتي قرار مده که همانا تو رئوف و مهرباني. دوستان دقت کنيد که 2 گروه اول يعني مهاجرين و انصار که آمدند و رفتند و ما اين توفيق را نداشتيم که جزو آنان باشيم و در رکاب رسول الله و يارانش همانند انها جانفشاني کنيم و ابرقدرتهاي آن زمان يعني ايران و روم را فتح کنيم و همه چيزمان را در راه الله فدا نماييم . پس لا اقل تلاش کنيم که جزو گروه سوم حداقل قرار گيريم که نسبت به همه برادران ايماني خود دعاي مغفرت کنيم و از خدواند سبحان بخواهيم که کينه و کدورتي نسبت به هيچکدام آز آنها در قلب ما قرار ندهد و همواره در مورد ياران و اصحاب و اهل بيت و همسران رسول الله (ص) احترام و ادب و انصاف را انشاالله رعايت نماييم و از بدگويي و لعن و اهانت به بزرگان خود بپرهيزيم. اينکه تصور کنيم همه ياران پيامبر بعد از رحلت آن بزرگوار مرتد شده اند و مستحق لعن و نفرين نه با عقل جور در مي آيد و نه با واقعيت هاي تاريخي. تمام تلاش رسول الله (ص) طي 23 فقط ساختن و تربيت ياراني بوده تا بتوانند بعد از او دينش را جهاني سازند. امروز در هر کجاي اين کره خاکي که صداي اذان به گوش ميرسد مرهون تلاش و مجاهدت رسول الله و مرداني است که همراه و هم رکاب او بودند و خداوند از آنها در جاي جاي قرآن به بزرگواري ياد کرده : " محمد رسول الله و الذين معه اشداء علي الکفار رحماء بينهم ... "لقد رضي الله عن المومنين اذ يبايعونک تحت الشجره ... "السابقون الاولون من المهاجربن و الانصار والذين اتبعوهم باحسان رضي الله عنهم و رضوا عنه ... و در پايان توصيه اي به خود و همه دوستان: "ادع الي سبيل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتي هي احسن" حکمت، موعظه نيکو و مجادله نيکوتر در دعوت به سوي الله فراموش نشود. خداحافظ يک مهمان عبوري

پاسخ:
دوست عزيز !
آيا خداوند در اين آيات تمامي كساني را كه هجرت كرده‌اند ، ستايش مي‌كند يا كساني را كه به خاطر جلب رضايت خداوند (يبتغون فضلا من الله و رضوانا و ينصرون الله و رسوله) هجرت كردند؟ بين اين دو مطلب تفاوت اساسي وجود دارد . در ميان همين مهاجران كساني بودند كه بعدا از قاتلين جناب عثمان شدند ، به خانه عثمان ريختند، به همسر او جسارت كرده و دست‌درازي كردند و خود عثمان را آن چنان كه مي‌دانيد كشتند ، آيا خداوند آن‌ها را نيز ستايش كرده است؟
همچينين آيا خداوند تمام انصار را ستايش مي‌كند يا آن‌هايي كه واقعا به خاطر خداوند از مهاجرين پذيرائي كردند؟ در ميان انصار كساني همچون عبد الله بن أبي نيز وجود داشت كه از مهاجرين پذيرائي كرد ، آيا خداوند او و همفكران او را كه كم هم نبودند، ستايش كرده است؟ در ميان قاتلين عثمان چندين نفر از سران انصار بودند،‌ آيا خداوند آن‌ها را نيز ستايش كرده است؟ چطور مي‌شود كه خداوند هم عثمان را ستايش كرده باشد و هم قاتلان و اهانت كنندگان به همسر او را ؟!!!

در باره فتوحات خلفا و گشترس اسلام توسط آن‌ها به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=708

در باره آيه «السابقون الأولون» به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=121

در باره آيه «محمد رسول الله والذين ...» به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=128

در باره آيه بيعت رضوان به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=129

اميدوارم كه با دقت و مطالعه دقيق آيات قرآن ، از تفسير به رأي بي نياز شويد .

موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
143 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ٢٤ آبان ١٣٨٨ |
جناب سلام چگونه شما ادعا مي‌کنيد که باور داريد پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) يگانه دخترشان حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) را به نيکوترين وجه تربيت کرده است و در عين حال از دشمنان ايشان حمايت و تبعيت مي‌کنيد؟؟؟؟ براستي شما علت عدم رضايت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) از ابوبکر و عمر را در چه مي‌دانيد؟ آيا جز اين است که شما باور داريد که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) در يکي از مهمترين امور ديني اشتباه کرده اند؟؟؟ چگونه ممکن است شخصي بهترين تربيت قرآني را داشته باشد و بعد مخالف خليفه حاکم باشد؟ يا تربيت ايشان نقصي دارد و يا خليفه غاصب است. چگونه شما حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) را داراي تربيت الهي مي‌دانيد و در عين حال از غاصبين فدک متعلق به ايشان حمايت مي‌کنيد؟ چگونه شما حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) را داراي تربيت نبوي مي‌دانيد و در عين حال از غاصبين ولايت از شوي ايشان حمايت مي‌کنيد؟ چگونه شما حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) را داراي تربيت عالي مي‌دانيد و در عين حال از قاتل فرزند ايشان حمايت مي‌کنيد؟ عجب!! شما حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) را سيدة النسا عالمين مي‌دانيد ولي حب قاتل ايشان را داريد؟؟؟؟؟؟ ******************* شما گفته ايد که «الان حجت خدا كه همان اخرين كتاب خدا هست» و بعدهم القاء کرده ايد که ما دشمن حجت خدا هستيم. ما دشمن قرآن هستيم يا شما که آيات ولايت اميرالمومنين علي عليه السلام را ناديده مي‌گيريد؟؟؟ ماهم معتقد هستيم که قرآن خداوند حجت است. ولي برخلاف شما که کاغذ و جوهر و حروف الفباي قرآن را حجت مي‌دانيد ما معتقد هستيم که معاني و اشارات و احکام و وعده ها و علوم در قرآن حجت است. نوشته اي براي آنکه حجت شود بايد حاوي معني باشد. براستي معنا گر قرآن کيست؟ کلام براي آنکه حجت شود بايد به امري باطني و يا ظاهري اشاره داشته باشد. دانايان به اشارات قرآن چه کساني هستند؟ حکم براي آنکه حجت شود بايد مجري حکمي داشته باشد. اجرا کنند احکام قرآن کيست؟ علم براي آنکه حجت شود بايد دانا به علمي داشته باشد. عالم به علوم قرآن کيست؟ سخن براي آنکه حجت شود بايد سخن شناسي داشته باشد. زبان شناس قرآن کيست؟ جناب سلام مگر خداوند از قرآن به «قصص الحق» ياد نکرده است؟ آيا قصص الحق جز براي اهل حق است؟ اين اهل حق کيستند؟ مگر خداوند از قرآن به «مفصل» ياد نکرده است؟ چه کساني توان فصل حق و باطل را دارند؟ مگر خداوند از قرآن به «مکنون» ياد نکرده است؟ سر خدا بر چه کسي آشکار است؟ مگر خداوند از قرآن به «مبين» ياد نکرده است؟ پس چرا اينهه اختلاف در معني و تفسير؟ چه کسي حقايق قرآن براي او مبين است؟ جناب سلام قرآن حجت است. ولي آنچه حجت است شکل و شمايل حروف و خطوط قرآن نيست. حقيقت قرآن حجت است. معنا قرآن حجت است. علم قرآن حجت است. اسرار قرآن حجت است. احکام قرآن حجت است. اشارات قرآن حجت است. آيا ابوبکر و عمر و عثمان و معاويه و يزيد و منصور و مامون و متوکل و سلاطين سلجوقي و خلفاي عثماني و سلاطين آل سعود آگاه به آن امور بودند و هستند؟؟؟؟ عليا ولي الله عليا حجة الله عليا وصي رسول الله
144 | سعيد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٤ آبان ١٣٨٨ |
من سوالات وجوابها راخواندم بدون تعصب عرض ميكنم - زيرا هرخواننده اي به راحتي مي فهمد - اعتقادات اهل تسنن كه در قالب شبهات مطرح شده اكثرا يا غيرعقلي بوده يا ادعاي بدون مدرك درحالي كه جوابها عقلي و با مدرك معتبر يعني قران كريم ومنابع خوداهل تسنن مي باشد0
145 | سلام | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٤ آبان ١٣٨٨ |
سلام خسته نباشيد خداوند هيج وقت به بندكاشان ظلم نمي كند و اينكه كافر هستند اينكه خداوند مي فرمايند ما كنا معذبين حتي نبعث رسولا يعني ما هيج كسي را درا اخرت عذاب نمي دهيم حتي بيغمبران براي انها مبعوث بكنيم و خداوند براي بشريت 124000 بيغمبر فرستاده است رسلا مبشرين ومنذرين لئلا يكون لله علي الناس حجة بعد الرسل و حجت خداوند بر بندكاشان فراستادن بيغمبران و كتابهاي اسماني هست ولي بيغمبر ص به يارانش وعده بهشت داده و حديث عشره مبشرين بالجنه كه شما انها را مرتد ميشمارنيد نه در اينجا خداوند به كسي ظلم كرده است و و ان ربك ليس ظلام للعبيد ودر ايه ديكر ماظلمنهم وكانوا انفسهم يظلمون يعني به ايشان ظلم نكرديم ولكن خودشان به خودشان ظلم كرده اند بس كافر بودن ايشان ظلمي است كه به خودشان كرده اند و الان حجت خدا كه همان اخرين كتاب خدا هست براي ايشان قائم است ولي اين اخرين كتاب خداوند كه قران است قبول نمي كنند و درباره صحابه السابقون الاولوون من المهاجرين والانصار و لقد رضي الله عن المومنين اذا يباعونك تحت الشجره محمد رسول الله و الذين معه اشد علي كفار رحماء بينهم كه درباره صحابه نازل شده

پاسخ:
با سلام
جناب سلام
حديث عشره مبشره ، صرف نظر از سند ضعيف آن با عقل سالم سازگاري ندارد .
عقل سليم هر انساني نمي‌تواند قبول كند كه حق در مقابل حق بايستد و نيز نمي‌تواند قبول كند كه وقتي دو طرف با هم ديگر جنگ مي‌كنند، هر دو بر حق باشند. هم قاتل بر حق باشد و هم مقتول. هم طلحه و زبير بر حق باشند ، هم اميرمؤمنان عليه السلام . هم عثمان بر حق باشد و هم قاتلان او .
چگونه حديث عشره مبشره صحيح است و حال آن‌كه متضمن اضداد است، و اين به معناي تضاد در دين و بطلان دين است؛ چون اجتماع ضدين از محالات عقلي است؛ زيرا كه خط مشي ابوبكر با عمر فرق مي‌كرد و گاهي يكديگر را نفي مي‌كردند، خط مشي عثمان با هر دو فرق مي‌كرد، و خط مشي حضرت علي (عليه السلام) با هر سه فرق داشت و اصلا ارزشي براي سنت شيخين قائل نبود، و به همين دليل در روز شوري شرط پيروي از سيره شيخين را نپذيرفت.
براي اطلاع بيشتر در اين زمينه به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1312

خط مشي و روش عبد الرحمن بن عوف با عثمان كاملا منتاقض و متضاد بود،‌ و تا آخر عمر با او قهر كرده و در اين حال فوت شد. خط مشي و روش حضرت علي (عليه السلام) با طلحه و زبير فرق مي‌كرد و لذا ريختن خونشان را مباح مي‌دانست و آن‌ها نيز جنگ با حضرت علي (عليه السلام) را جايز و قتل او را مباح مي‌دانستند.
حال اين سؤال پيش مي‌آيد كه آيا ممكن است همه اين روش‌هاي منتاقض امضا شده رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و پذيرفته شده آئين اسلام باشد؟! پذيرش همۀ اين روش‌ها از جانب اسلام، تعبد به متضادين است؛ بنابراين صدور چنين حديثي از پيامبر اسلام محال است.

در باره آيه السابقون الأولون به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=121

در باره آيه محمد رسول الله ... به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=128

در باره آيه بيعت رضوان به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=129

اين آيات هيچ ارتباطي به خلفاي شما ندارد .

والسلام علي من اتبع الهدي
گروه پاسخ به شبهات
146 | سلام | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٤ آبان ١٣٨٨ |
سلام خسته نباشيد جناب مؤمن عبدالله شما فقط اين بخش سؤال بنده را در سايت كذشته ايد وماباقي نظرات بنده را نكذاشتيد جرا شما كه ادعا ميكند كه بر حق هستيد حتي جرات نداريد كه نظرات بنده فقير الله را عرض كنيد و هيج وقت به خودم اجازه نمي دم كه كسي را تحقير كنم وبه كسي توهين كنم هر انسان ازاد كه هر دين و عقيده داشتيه باشيه لااكره في دين قد تبين رشد من الغي خداوند عزوجل به رسول اكرم مي فرمايند انك لن تهدي من احببت الله يهدي من يشاء ينعي توي رسول اكرم ص نمي تواني كسي راكه دوست داشته باشي هدايت كني ولكن خداوند هر كسي را بخواهد هدايت ميكند بخا طر اينكه قلبهاي بدست خداوند عزوجل است حضرت علي رض سيدا شباب اهل الجنة حسن رض وحسين را وهم اين باكان و صالحانرا وهمه ال و صحابه را تا قيامت دوست داريم و حضرت فاطمه رض كه سيدة النساء العالمين است لطفا لازم نيست كه شما كه بنوسيد رسول اكرم ص تنها دخترش را نتوانسته خوب تربيت كند و در شان هيج مسلماني نيست كه اين حرفها را بزند و بنده زبانم لال باشد اكر جنين حرفهاي بزنم ولي من از شما سؤال كردم ايا رسول اكرم ص در ظرف 23 دعوتش ياران و همسرانش كه در نظر شما كافر و مرتد هستند خوب تربيت كند كه خداوند زنهايش را ام المومنين و يارانش بخوبي ذكر كرده است دلهايتان را از كينه و حقد باك كنيد خدواند عزوجل ميفر مي فرمايند يوم لاينفع مال و لا بنون الا من اتي الله بقلب سليم ينعي روزي نه مال ونه فرزندي مكر قلب سالمت كه دور از كينه و حقد باشيد و بجز يزيد ملعون وعبيد الله بن زياد ابن مر جانه وشمر ابي جوشان وهمه انهاي كه همكاري كردند به قتل امام حسين رض و اهل بيتش لعنت خدا وملائكه اها و تمام انفس خلايق بر اين ملعونين باد تا روز قيامت

پاسخ:
با سلام
جناب سلام!
ما هيچ يك از نظرات شما را سانسور نكرده‌ايم و اتفاقا خيلي دوست داريم كه تمام مطالب شما را بلا استثناء علني كنيم . حرف‌هاي تكراري شما بارها پيش از توسط همفكران تو مطرح و جواب داده شده است .
قرار نيست كه پيامبر با معجزه تمام ياران خود و تمام همسران خود را تربيت كند . اگر اين معادله شما درست باشد ، عين همين اشكال در باره خداوند نيز پيش مي‌آيد كه چرا خداوند بعد از هزاران سال نتوانسته بندگان خود را تربيت كند و هميشه كافران بيش از مؤمنان بوده‌اند؟ هم اكنون نيز بيش از چهار پنجم تمام افراد عالم كافر هستند . آيا خداوند قدرت ندارد كه آن‌ها را هدايت كند ؟ يا هدايت افراد بشر بستگي به خود آن‌ها دارد ؟
بديهي است كه نه خداوند و نه رسول او با معجزه بندگان خدا را هدايت نمي‌كند ؛ بلكه هدايت افراد بشر بستگي كامل و تام به اراده و اختيار آن‌ها دارد .

ما هيچ گاه نگفته‌ايم كه همسران رسول خدا مرتد شده‌اند . اين تهمتي است كه شما به شيعيان زده‌ايد . ما فقط به يكي از همسران آن حضرت اشكال مي‌گيريم كه چرا عليه خليفه رسول خدا قيام كرد و باعث شد كه بيش از بيست هزار نفر از مسلمانان كشته شوند؟ اين مطلب واقعيتي است غير قابل انكار .
اصلا چرا يزيد را لعن كرده‌ايد؟ دليل لعن او توسط شما چيست ؟ اگر او با حسين بن علي عليه السلام جنگيده ، پدرش معاويه نيز با پدر امام حسين عليهما السلام جنگيده است ، چرا او را لعن نمي‌كنيد ؟ چرا عائشه، طلحه ، زبير و ... را كه عليه خليفه بر حق رسول خدا (از ديد شيعه و سني) قيام كردند و بيش از بيست هزار نفر را كشتند، لعن نمي‌كنيد ؟ دليل شما براي اين تبعيض چيست؟

والسلام علي من اتبع الهدي
گروه پاسخ به شبهات
147 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٥ آبان ١٣٨٨ |
با سلام جناب سلام اينكه شما فرموديد ....كه اما اينكه امت اسلام هفتاد وسه تقسيم ميشوند درست است ... بايد از شما تشكر كنم اجازه بدهيد اين حديث را بطور كامل بشكافيم با اجازه . « قالَ رَسُول اللَّه صلي الله عليه و آله وسلم سَتُفترق اُمّتي ثَلاث و سبعين فرقة ، واحدة منها ناجية و ثنتان و سبعون في النار » ؛ شيخ طوسي رحمه الله در الرسائل العشر ، ص 12، و محمد بن حسن بن مطهر الحلّي در ايضاح الفوائد ، ج 1 ، ص 8 و شيخ حر عاملي در وسائل الشيعه ، ج 18 ، ص 31 ، وعلامه مجلسي در بحار الانوار ، ج 36 ، ص 336 ، ح 198 و حاكم نيشابوري در المستدرك ، ج 4 ، ص 30 ، وابن حزم در محلي ، ج 1 ، ص 62 و ج11 ، ص103 ، و طبراني در المعجم الكبير ، ج18، ص51، و هيثمي در مجمع الزوائد ، ج1، ص430 ص448، ومتقي هندي در كنز العمال ، ج1، ص 209 - 212 و . . . امت من به هفتاد وسه فرقه تقسيم مى شوند ، كه يك فرقه اهل نجاتند و هفتاد و دو فرقه در آتشند . » ببين از اين هفتاد و سه فقط يك فرقه نجات پيدا ميكند . حالا برگرديم بريم ببينيم اين اختلاف از چه وقتي شروع شد . خلافت جناب ابوبكر چند ساعتي بعد از فوت حضرت نبي ( ص ) شروع شد , افرادي با اين خلافت مخالفت كردند مهمترين انها فاطمه زهرا ( ص ) و حضرت علي ( ص ) بودند , پس اينجا دوتا فرقه داريم كسانيكه موافق بودند و كسانيكه مخالف بودند . ما اينجا فقط راجع به حضرت فاطمه صحبت ميكنيم : همه علما بر اين اعتقادند كه حضرت فاطمه الزهرا با ابوبكر بيعت نكردند . 1 : فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ. فاطمه دختر رسول خدا از ابوبكر ناراحت و از وى روى گردان شد و اين ناراحتى ادامه داشت تا از دنيا رفت. البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3،‌ ص 1126، ح2926، باب فَرْضِ الْخُمُسِ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987. 2_ فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ على أبي بَكْرٍ في ذلك فَهَجَرَتْهُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى تُوُفِّيَتْ فاطمه بر ابوبكر غضب كرد وبا وى سخن نگفت تا ازدنيا رفت. البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987. فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى مَاتَتْ. پس فاطمه از ابوبكر كناره گيرى كرد وبا وى سخن نگفت تا از دنيا رفت. در كتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبى (ص) لا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ حديث 6346 مى‌نويسد: البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 6، ص 2474، ح6346، كتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبي (ص) لا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987. حدثنا أبو الوليد حدثنا ابن عيينة عن عمر و ابن دينار عن ابن أبى مليكة عن المِسْوَر بن مَخْرَمَة أنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم قال: «فاطمة بَضْعَة منّى فمن أغضبها أغضبني». صحيح البخارى 4/210، (ص 710، ح 3714)، كتاب فضائل الصحابة، ب 12 ـ باب مَنَاقِبُ قَرَابَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليهوسلم . و4/219، (ص 717، ح 3767) كتاب فضائل الصحابة، ب 29 ـ باب مَنَاقِبُ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ . همان طور كه گفتم يكي فرقه ناجيه و اون يكي در اتش حالا كداميك از اين دو فرقه ناجيه ميباشد و كداميك داخل جهنم ؟ به اميد اينكه كمي بهتر مطالعه بكنيد و اون فرقه ناجيه پيدا كنيد . يا علي
148 | عبد الرحمن عثمان ال عارف | Iran - Qazvin | ١٢:٠٠ - ٢٥ آبان ١٣٨٨ |
سلام عليكم و رحمه الله: جواب هاي شما برادران ارجمند به جناب اقاي سلام و ديگران بسيار مستدل و عالي بود از همه شما تشكر مي كنم . اما چند تذكر : 1 . اگر ممكن است (هر چند كه تكرار مكررات مي شود اما ارزشش را دارد) جوابها را به طور خلاصه بيان كنيد و واگذار به آدرسهاي ديگر نكنيد؛ چون بعضا حوصله و يا وقت رجوع را ندارند و شبه ها باقي مي مانند . و شايد براي تازه واردها ايجاد مشكل كند 2. به اين آقايان بگوييد كه پيامبر ص تعداد9 + حضرت خديجه س زن داشتند اگر به يكي و يا دو نفر از انها اشكال داريم معني آن اين نيست كه ما به تمام زنان پيامبر ص نظر منفي داريم.و همچنين صحابه ما به ايمان تعدادي از انها اعتقاد داريم . بايد توجه كنيد كه اين يك مغالطه است و انحراف افكار. 3. از واژه اهل سنت استفاده نشود بلكه بهتر است واژه عامه بكار برده شود. خدا نگهدار

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
از تذكرات بجاي شما بسيار ممنونيم .

موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
149 | سلام | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٥ آبان ١٣٨٨ |
سلام خسته نباشيد نظر بنده را كه درباره امامت و خلافت وديكر نظر درباره استناد بيراهن حضرت يوسف ع بود نكذاشتيد اين دليل ضعف شما است اكر درباره كتابها واحاديث كه در كتابهاي شما هست ادم براسي كند مثلا درباره حضرت عمر رض با ام كلثوم دختر حضرت علي رض كه شما مي كويد كه دختر ابوبكر رض كه در تاريخ يعقوبي كه خودش شعيه است ودر كتاب كافي درباره اين از حضرت امام جعفر سؤال ميشود وميكويد ذلك فرج اغتصبناه يكمي خجالت بكشيد كه اينطوري درباره دختر حضرت علي رض به اينصورت روايت ميكنيد

پاسخ:
با سلام
جناب سلام
ما بدون استثناء تمام نظرات شما را علني كرده و جواب داده‌ايم . احتمالا در هنگام ارسال نظر دقت نكرده‌ايد و در سايت ديگر نظر داده‌ايد . در باره ازدواج ام كلثوم با عمر به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83

ما در اين مقاله به صورت مفصل به تمام شبهات موجود پيرامون اين ازدواج پاسخ داد‌ه‌ايم .
يعقوبي شيعه است !!! دليل اين مطلب چيست؟

والسلام علي من اتبع الهدي
گروه پاسخ به شبهات
150 | سلام | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٧ آبان ١٣٨٨ |
سلام خسته نباشبد برداران عزيز شما كه نظر ميدهيد ممنوم ولي درباره اينكه مي كويد كه اختلافتي و جنكهاي در بين اينها شده است مثلا درباره جنك جمل ولي بايد امانت را رعا يت كرد مايلفظ من قولا الا لديه رقيب عتيد يعني هيج صحبتي از ما در نمي ايد الا در نزد ملائكه ثبت ميشود اولا صحابه بيغمبر و حضرت ام المومنين عائشه رض معصوم نبودند و ثانيا طلحه و زبير در مدينه با حضرت علي رض بيعت كردند جطور بان بيعت مي كنند و بر عليه اش مي جنكنند ولي جنك با انهاي بود كه خوارج بودند كه از كوفه و بصره و مصر بر عليه خليفه مسلمانان حضرت عثمان رض قيام كرده بودند وان را در خانه اش به مظلومان بشهادت رسنندند كه حضرت علي رض حضرت حسن وحسين رض به خدمت حضرت عثمان رض فرستاده بودند و بعد از اين شهر مدينه محاصره شورياشان بود وانوقت ايام حج بود وصحابه و ديكر مردم به حج رفته بودند كه اندكي از اولاد صحابه در مدينه بودند ولي خود حضرت عثمان رض دستور دادند كه هيج كس بخاطر من نجنكد و مي فرمودند ايا بهشت و جهنم بدست اينها هست و بعد حضر ت علي رض خليفه مسلمان شد و در مدينه بودند ولي حضرت طلحه و زبير بعد از بيعت به حضرت علي رض ر اهي مكه شدنند وبا حضرت عا ئشه رض درباره قصاص قاتلان حضرت عثمان مشورت كردند و با نيروي 6000 نفري به طرف بصره حركت كردند كه سران خوارجي كه معروف بودند بجنكند ولي حضرت علي رض در مدينه بودند جطور بود كه شما كفتيد كه بر عليه حضرت علي رض جنك كردن بلكه اشتباه در اينجا بود كه با حضرت علي رض قبل از اينكه حركت بكنند مشورت نكردند ولي حضرت علي رض ميخواست قصاص خون حضرت عثمان را بكيرد ولي نظرش اين بود كه حكومت مستحكم و سبس قصاص خون حضرت عثمان را بكيرد ولي حضرت طلحه و زبير در اين كار عجله كردند واينها حضرت عائشه رض وادار كردند كه توي ام المومنين در نزد مردم قدر داري ومردم اكر شما همراه ما باشيد مردم به ياري ما خواهند امد ولي وقتيكه به منطقه ماء حوب رسيدند سكها راشيدند وحضرت عائشه رض فرمودند حديثي بيغمر ص شنده ام وقتي صداي سكها را ميشنويد بر كرديد و حضرت مي خواست بر كردد ولي باز بش كفتند با وجود شما مردم ما را ياري خواهند كرد تا اينكه به بصره رسيدند كه با بعضي از سران خوارج جنكيدند و والي بصره به مدينه كه در انجا حضرت علي رض بودند نامه فرستاد كه جنين اتفاقي در بصره راه افتاده و حضرت علي رض بطرف كوفه سبس بصره رفتند و در قعقاع بن عمرو فرستادند به سوي طلحه و زبير و عائشه و انها اجتماع كردند و تصميم كرفتند كه با همديكر خوارج كه قاتلان حضرت عثمان شناسي و دستكير كنند ولي از اينكه بين حضرت علي رض و طلحه و زبير و حضرت عائشه در اجتماع كذشته اين خبر بين خوارج منتشرد وشد واين خوارج در بين ارتشيان دو طرف بودند كه قبل از اينكه خورشيد بيرون ايد به طرف لشكريان طلحه و زبير حمله وار شدند و حضرت طلحه و زبير و تعجب كردند كه جطوري ما همديكر متفق شديم كه با همديكر خوارج را دستكير وا محكمه كنيم ولي بر عكس شد و حضرت علي در بين انها امد و فرياد جنك را خاموش كنيد كه بعد از جنك حضرت علي رض در بين كشته شدكان رفت و اظهار تاسف كرد وميكفت يا ليت قبل از 20سال مرده بودم و خون مسلمانان و ياران بيغمر را نديده بودم و خود حضرت علي رض حضرت عائشه فرستاد و به اش ميكفت يا مادرم تو زن بيغمبر هست در دنيا و اخرت ومثل شما نمي كفت اين خارجي است
151 | سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) | Japan - Chiyoda | ١٢:٠٠ - ٢٨ آبان ١٣٨٨ |
سلام عليکم

برادر محترم جناب سلام

ما نيز مانند حضرتعالي معتقديم که صحابه معصوم نبودند و اينکه احتمال خطا در آنان باشد را امري ممکن ميدانيم در واقع دليل و علت خطاهاي صادره از سوي آنان را جانشيني غير معصوم (غصب خلافت بر حق معصوم ع) بجاي امام معصوم ع که منتخب ذات حقتعالي است ميدانيم.
خطاهاي صحابه در واقع بخاطر عدم عصمت بوده است که هنوز که هنوز است جامعه اسلامي گريبانگير مشکلات حاصله از آن خطاهاست.
و دليل اينکه ما طبق آيات قرآن و احاديث و روايات متعدد موجود از پيامبر اکرم ص اعتقاد بر خلافت معصوم ع داريم اين است که خلافت مختص معصوم ع است و او هيچوقت دچار خطا و لعزش نميشود و به همين دليل خداوند تبارک و تعالي خليفه مسلمين را از ميان معصومين ع انتخاب ميکند نه غيره.
آخر با چه زباني بگويم که خداوند خودش خليفه خودش را انتخاب ميکند نه مردم.
همانطور که پيغمبر انتخاب ميکند ميتواند خليفه هم انتخاب کند و هيچوقت اين امر را بدست غير معصوم نمي سپارد.
اين مطلب را حتي کودکان خردسال هم ميپذيرند.

در مورد طلحه و زبير سئوالي کرده ايد که در نوع خود جالب است هر چند که بارها اين سئوال را حتي در مورد خلفاي شما از اهل سنت سئوال کرده ايم و جوابي هم نشنيده ايم.
نوشته ايد چطور ممکن است طلحه و زبير در مدينه با حضرت علي ع بيعت کنند و بعد با آن حضرت بجنگند؟؟؟
در واقع اين سئوال خود ما از شماست هر چند که بخاطر طرح اين سئوال بنده خود شخصا از شما تشکر ميکنم اما واقعا چرا آن دو نفر طلحه و زبير با توجه به بيعتشان با حضرت علي ع به بهانه حج از او دور شدند و با مشورت عايشه و بهانه واهي مجازات قاتلان عثمان به جنگ با علي ع پرداختند؟؟؟
آيا مگر در زمان خلافت علي ع خلفاي ديگري بنام عايشه و يا طلحه و يا زبير هم بودند که ما زا وجود آنان بي خبريم!!!!!
عملکرد عايشه و طلحه و زبير شبيه همان خلفاي قبلي بود که در غدير خم با حضرت علي ع بيعت کردند اما هنوز کفن پيغمبر ص خشک نشده بود که آن فاجعه ها را به بار آوردند.
در واقع طلحه و زبير عايشه هم با روش خلفا عمل کردند.
با اندکي بررسي و مطالعه تاريخ ميشود به حقيقت رسيد.
بر ميگرديم به زمان خلافت ابوبکر
لابد همه شما عملکرد خالد را در حکومت ابوبکر ميدانيد چون در کتب خودتان موجود است، مخصوصا کاري خالد با مالک کرد و اورا کشت و همان روز با زن مالک زنا کرد.
آيا عايشه آن روز در ميان مسلمانان نبود؟؟؟
چرا به پدرش که خليفه بود اعتراض نکرد؟؟؟
در ضمن در زمان خلفاي شما صحابه جليل القدري مانند ابوذر غفاري ، عمار ، مالک اشتر و . . . بودند
مثلا همين جناب ابوذر ع که پيامبر اکرم ص او را صادق ناميد و از رستگاران بود مدام به خلفاي شما اعتراض ميکرد و خلافت آنان را مشروع نميدانست تا جائيکه که او را تبعيد کردند و در آنجا به شهادت رسيد.
چگونه است در زمان خلافت 3 خليفه اول اعتراض کسي را قبول نداريد و حتي او را تبعيد و به شهادت ميرسانند
اما در زمان خلافت بر حق حضرت علي ع اعتراض عايشه و طلحه و زبير را مشروع ميدانيد؟؟؟!!!!!!

جناب سلام
در مورد قتل عثمان بهتر بود بيشتر مطالعه و دقت ميکرديد چرا که اعمال و رفتار خود آنان باعث شورش مردم گرديد و البته افرادي مانند معاويه، طلحه، زبير با همکاري عايشه که عطش خلافت داشتند از اين شورش بهره مي بردند و ذي نفع بودند
چه بسا طراحي و اجراي شورش توسط خودشان بود اما بعد خد به بهانه خونخواهي عثمان به ايجاد فتنه اي ديگر روي آورده با داستان پيراهن عثمان بر عليه خليفه بر حق خدا حضرت علي ع اقدام کردندو با او به جنگ پرداختند.
حضور حسنين براي جلوگيري از قتل عثمان بدوستور حضرت علي ع براي اين بود که از باب شدن رسم خليفه کشي در اسلام جلوگيري شود که البته اين امر محقق نشده و خود حضرت علي ع نيز شهيد فتنه خليفه کشي توسط خوارج گرديدند.
در مورد عايشه صرف نظر از اينکه دستور صريح قرآن بر همسران پيامبر ص مبني بر در خانه ماندن و بيرون نرفتن بايد بگويم عايشه چطور خودسرانه با توجه به وجود خليفه بر حق خدا حضرت علي ع تصميم گرفتند قاتلان عثمان را مجازات کنند؟؟؟؟!!!!!
آيا اين همان عايشه نيست که در زمان خلافت عثمان بارها به او توهين کرده و او را پير خرفت و مرتد خطاب کرده بود و مکرر ميگفت او مرتد شده او را بکشيد؟؟؟!!!!!
اکنون چه شده اي به خونخواهي به قول خودش خليفه اي پير و مرتد آمده است؟؟؟!!!!!!!!!!!!
آيا به نظر شما يکي از متهمين يا حداقل مظنون به قتل همين عايشه نيست؟؟؟!!!!!!!!
آيا طلحه و زبير از مخالفان از مخالفان عثمان نبودند؟؟؟؟!!!!!!!
چطور ممکن است آنان به خونخواهي عثماني که خود دشمن او و مظنون به قتل اويند لشکرکشي کنند؟؟؟!!!!!!
اگر عايشه چنين قصدي داشت بايد با خليفه برحق مسلمين حضرت علي ع مشورت ميکرد.
اگر او قصد مجارات قاتلان عثمان را داشت بايد خود و معاويه و طلحه و زبير را محاکمه ميکرد که متهمين رديف اول و عاملين قتل عثمان آنان بودند.
مگر کتابهاي خودتان را نميخوانيد؟؟؟؟
مگر به صحيحن استناد نميکنيد؟؟؟؟
لطفا از داستانسرائي و اوهام دوري کنيد
جالبتر اين است که خودتان ميگوئيد عايشه صداي سگها را شنيد و از آن نشانه بياد حديث پيامبر ص افتاد و تصميم به بازگشت گرفت اما طلحه و زبير اعتنائي به حديث پيامبر ص نکردند و به کار خود ادامه دادند.
ايا اين موضوع خود مخالفت آشکار با پيامبر خدا و در نهايت خداوند تبارک و تعالي نيست؟؟؟؟
حتما در صحيحين خوانده اي که امير المومنين حضرت علي ع فرمود من در جمل چشم فتنه را کور کردم
منظور حضرت از فتنه آيا همان لشکر کشي عايشه و طلحه و زبير نبوده است؟؟؟؟
در ضمن خوارجي که از آنان ياد کرده ايد در آن سال هنوز ظهور نکرده بودند و در واقع بعد از جنگ صفين و موضوع حکميت بين علي ع و معاويه که با ساده لوحي ايوموسي اشعري و نيرنگهاي عمروعاص به معاويه واگذار شد ظهور کردند که جنگ نهروان را بپا کردند و حضرت با آنان نيز جنگيدند و آنان را شکست دادند.

جناب سلام
ما از اين مطالب شما و تکرار شبهات پاسخ داده شده هيچوقت خسته نميشويم.
الحمدلله منطق و فقه شيعه بسيار مستند ، محکم و قوي با تکيه بر علم ، تعقل و تفکر الهي پاسخ تمام شبهات را هميشه داده است.
از شما تشکر ميکنم که لااقل چند ورق از صحيح بخاري و تاريخ طبري را خوانده ايد انشاءالله سعي کنيد تمام مطالب خودتان را بخوانيد.
چرا که اين اولين قدم حضرتعالي در راه رسيدن به حقيقت است.
مطلب بعدي اينکه همه ما بايد سعي کنيم رضايت خالق را بدست بياوريم ، نه رضايتکساني که در طريق، تعقل، تدين و مشروعيت آنها مشکوک هستيم.
واسلام علي عبادالله الصالحين
ان الباطل کان زهوقا
يا علي مدد
152 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ٢٨ آبان ١٣٨٨ |
حناب سلام
«وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِه عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولآءِكَ كانَ عَنْهُ مَسْءُولًا»

جناب سلام
«ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ»
هر چقدر تلاش مي‌کنيد که جرم و جنايت عايشه را کمرنگ جلوه دهيد، مردمان بيشتر و بيشتر به ابعاد جنايات او پي مي‌برند.
همين نظر شما خود اعتراف بزرگي به جرم سنگين عايشه است.

اول اعلان مي‌کنيد که او معصوم نبود.
شمر(لعنة الله عليه) هم معصوم نبود. متوکل عباسي هم معصوم نبود. تيمور هم معصوم نبود.
از چه زماني عدم معصوميت دليلي شده است بر هر جنايتي و خيانتي؟
اگر او معصوم نبود پس چرا از خليفه معصوم خدا اطاعت نکرد؟
>>>> اصلا خود شما بهتر به عمق جنايت او آگاه هستيد که سخن خود را با نفي معصوميت از او آغاز مي‌کنيد تا بلکه بار گناه او را بکاهيد <<<<

دوما شما حتي سعي مي‌کنيد که حتي طلحه و زبير را بي گناه جلوه دهيد:
«ثانيا طلحه و زبير در مدينه با حضرت علي رض بيعت كردند جطور بان بيعت مي كنند و بر عليه اش مي جنكنند»
همانگونه که ده ها نفر با رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) بيعت کردند و بعد ها بيعت شکستند.
>>>>>آيا آنها معصوم بودند که بيعت خود را نشکانند؟؟؟‌<<<<<

سوم به دروغ شاخدار ديگري متوسل مي‌شويد:
«وانوقت ايام حج بود وصحابه و ديكر مردم به حج رفته بودند كه اندكي از اولاد صحابه در مدينه بودند»
تاريخ هلاکت عثمان بعد از نيمه محرم بود.
اين همه صحابه طي تواريخ در شهر حضور داشتند!!!!
از جمله قاتلين عثمان طلحه و زبير.

چهارم
«و با نيروي 6000 نفري به طرف بصره حركت كردند كه سران خوارجي كه معروف بودند بجنكند »
«بلكه اشتباه در اينجا بود كه با حضرت علي رض قبل از اينكه حركت بكنند مشورت نكردند »

خيلي ببخشيد. در کجاي دنيا و در کدام حکومت يک عده به هوس خود و بدون اجازه حاکم مي‌روند تا کسي را مجازات کنند؟؟؟؟
مگر جامعه حاکم نداشت؟ مگر دولت مرکزي وجود نداشت؟ مگر خودشان با حضرت علي (عليه السلام) بيعت نکرده بودند؟
حتي خود شما به اشتباه بودن آن اقرار داريد. منتهي آن را از همان دسته اشتباهاتي مي‌دانيد که عمر و خالد و معاويه و يزيد و ... مرتکب شدند.
اجتهاد کردند و به خطا رفتند!!!!

پنجم
«كه توي ام المومنين در نزد مردم قدر داري ومردم اكر شما همراه ما باشيد مردم به ياري ما خواهند امد»
عجب!!!
پس اينها چنان از همراهي مردم ناميد بودند که حاضر شدند عملي برخلاف شرع و نص صريح قرآن انجام دهند تا مردم را همراه خود کنند!!!!
عجب!!! مگر قصد شان خونخواهي خليفه محبوب مردم نبود!!!!

ششم
«والي بصره به مدينه كه در انجا حضرت علي رض بودند نامه فرستاد »
خوب پس اين ياغيان همچنان به خليفه بر حق خدا وقعي نمي‌نهادند. چرا در اين مدت طولاني خودشان به حضرت علي (عليه السلام) نامه ننوشتند؟؟؟

هفتم
«واين خوارج در بين ارتشيان دو طرف بودند»
چطور شد!!! چطور شد!!!! مگر نگفتي که عايشه براي جنگ با خوارج راه افتاد؟؟؟ بعد او در لشکر خود خارجي داشت؟؟؟؟؟

هشتم
«ولي بر عكس شد»
عجي. مجي . لا ترجي!!!!
>>>>>>>>>>>>>>>>> اين جمله جناب سلام. نقطه اوج داستان سرايي او است <<<<<<
برعکس شد!!!
يک مشت بچه داشتند با کبريت بازي مي‌کردند ناگهان «بر عكس شد» و به جاي روزنامه خانه آنها آتش گرفت!!!!
يا مشتي خردسال دنبال پيشي راه افتاند ناگهان «بر عكس شد» و پيشي به صورتشان چنگ زد!!!
چه وقايع عجيب و مغيرالعقولي در صدر اسلام روي داده است و ما بي‌خبر بوديم تا آنگاه که قوه تخيل جناب سلام ما را بيدار کرد!!!!!
*********************************
جناب سلام.
نه مدرکي داري. نه پايه اساس عقلي و منطقي داري. نه حتي حديثي داري.
به مشتي سخنان بي‌پايه و من‌درآوردي استناد کرده ايد تا فقط و فقط شوش و خروج عايشه بر خليفه بر حق و قانوني و انتخاب شده زمان خود را موجه جلوه دهي.
«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَري عَلَي اللّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآياتِه إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظّالِمُونَ»

عليا ولي الله
عليا حجة الله
عليا وصي رسول الله
153 | سلام | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٩ آبان ١٣٨٨ |
سلام درباره خلافت و امامت مزعومي كه از طرف خلفاء غضب شده و بر اساسش هم صحابه و مسلمانان اهل سنت را كافر مي بنداريد كه بنده قبلا اين مطلب را بيان كردم ولي متاسفانه اين مطب را شما در سايت خود درج نكرديد شما مي كويد كه امامت يك منصب الهي ومثل نبوت هست و خداوند عزوجل حضرت علي را وصي و جانشين بيغمر ص بوده است وان طبق حديث غدير خم كه در صحاح اهل سنت هم هست ما مي كويم اين درباره مشكلي كه بين حضرت علي رض و انهاي كه همراه حضرت علي رض از يمن به طرف مكه در موسم حج كه خود حضرت رسول اكرم ص حضرت علي براي جمع اوري زكات و خمس از غنائم جنكي به سوي يمن مامور كرده بود و حضرت علي بعد از جمع اوري بركشتند ومردمي كه در بين مكه ومدينه در جاي بنام خم به حضرت علي رض كفتند كه از خمس غنائم واز زكات اموال جمع اوري شده به ما بدهيد و حضرت علي فرمودند كه اين اموال به بيت المال مسلمين تسليم ميشود سبس از انجا به شما تقسيم ميشود ولي مردم در غدير خم نزد رسول اكرم ص كفتند كه حضرت علي رض از اين اموال كه از زكات و خمس غنائم جمع اوري شده حق ما را نداده و انها را تسليم بيت المال مسلمين كرده و رسول اكرم ص در جواب به انها كفت حضرت علي به حق بوده است و كه اين اموال از انجا به شما توزيع خواهد شد ودر اينجا رسول اكرم ص مي فرمايند كه هركسي حضرت علي را دوست دارد مرا دوست دارد و حضرت علي رض مولي همه ما هست واين حديث غدير خم درباره دوست و محبت كه رسول اكرم ص به حضرت علي داشتند و ما همجنين حضر ت علي رض را دوست داريم تا قيامت و اكر نه اين منصب الهي بود طبق نظر شما جطوري حضرت علي رض كه به معصوم بودند طبق نظر شما جطوري با سه خلفاي كه در نظر شما مرتد و غاضب كافرند بيعت كرد و جطوري حضرت علي در نهج البلا غه در يكي از خطبه هايش مي فرمايند دعوني و التمسوا غيري انا لكم وزيرا خير اكون اميرا ايا حضرت علي ع اكر معتقد بودند كه اين يك منصب الهي اين حرف را مزداند وهم جنين در خطبه ديكر در نهج البلاغه كه نامه به معاويه فرستاده بود همان طور كه مهاجرين و انصار به خلفاي قبل از من بيعت كرده بودند و انتخاب كردند در ان رضا الله هست و در سوره ال عمران كه الله مي فرمايد قل اللهم مالك الملك توتي الملك من تشاءو تنزع الملك ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء بيدك الخير و انك علي كل شي قدير يعني بكو خداوند مالك تمام دنيا هستي است و حكومت و براي هر كسي بخواهد ميدهد و از هركسي بخواهد حكومت وملك مي كيرد و عزت ميدهد وذلت ميده همه خير بر دست او است و او بر همه جيز قادر است ايا اكر اين منصب الهي بود الله قادر نبود كه حضرت علي رض كه از طرف خود الله انتخاب شده خليفه مسلمانان شود اين حرفهاي كه شما ادعاء ميكنيد متناقض ايه صريح قران است و همجنين كه خداوند حضرت موسي را در كاخ فرعون از كودكي برورش و بر عليه فرعون قيام كرد كه اين نشانكر قدرت الله است كه موسي را نجات داد و الله قدرتمند حضرت ابراهيم ع از اتش نجات داد
154 | سلام | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٩ آبان ١٣٨٨ |
سلام خسته نباشيد شما كه مي كويد طلحه وزبير باعث قتل حضرت عثمان شدند بس جرا بطرف بصره رفتند تا بر عليه شورشيان بجنكند اكر مقصودشان بر قول شما جنك با حضرت علي بود حضرت علي در انوقت در مدينه بودند مي كويد كه خوارج در بين لشكريان دو طرف نبودند بايد مشخص كرد لشكريان طلحة وزبير وقت به بصره رسيدند عده اي از مردم به كمك انها بيوستند و همجنين از لشكريان حضرت علي كه از كوفه امده بودند از كجا مشخص بود كه دربين اينها خوارج نبودند اكر حضرت علي مي خواست به اينها بجكند جرا با طلحه و زبير وقعقاع بن عمرو اجتماع كردند در مورد دستكيري شورياشيان كه باعث قتل حضرت عثمان شدند كه حضرت عثمان كه رسول اكرم ص انرا به ذي نورين ملقب كرده بدند كه دو دختر رسول اكرم ص ازدواج كرده بود كه دختر اوليش فوت ميكنند وبه دختر دوميش او ازدواج ميكند ولي شما مي كويد دختر رسول اكرم ص فقط حضرت فاطمه زهرا بود كه قران صراحتا خاطب به رسول اكرم ص مي كويد قل لازواجك وبناتك ونساء المومنين 0000000اين بكو به همسرانت و بصورت جمع به دخترهايت وزنهاي مومنين ولي اينكه مي كويد حضرت عائشه كفته به كشيد اين بير خرف اين از دروغ بزركي كه شما درست كرده ايد دنباله راه عبدالله سباء هستيد كه يكي از يهوديان يمن بود كه به ظاهر مسلمان بود كه با تهماتهاي واهي مردم كوفه وبصره و عده اي از مصر بر عليه خليفه مسلمانان حضرت عثمان شوراند و شما ادامه كر راه ان هستيد و نمي خواهيد اين فتنه ها بخوابد و مي خواهيد بيشتر شعله ورش بكنيد و تاريخ عبدالله بن سباء را زنده كنيد كه با اين نوايا خبيثتان تاريخ فتنه را زنده كنيد و اكر فتنهاي كه در بين حضرت علي رض و حضرت معاويه رض بوده و تمام شده و شما مي خواهيد ان را زنده كنيد ومي خواهيد بر تاريخ قاضي باشيد كه بعد از مسئله تحكيم كه بين حضرت علي رض و معاويه رض كه انرا اهل حل وعقد انجام دادند وحضرت معاويه به والي شام منصوب شد كه در زمان خلافت حضرت علي رض بود جطور شد كه خود حضرت او را بعد ازجنك صفين عزل نكرد و بعد از ان حضرت امام حسن ع كه در زمان خودش حكم را به معاويه تنازل داد كه در نظر شما حضرت معاويه كافر است و ايا عصمتي كه به حضرت حسن ع داده ايد اين جطور معصوم امور مسلمين و حكومت را به كسي كه در نظر شما كافر است تسليم كرده است و خودتان مي كويد كه ما محب اهل بيت هستيم و حضرت حسن در كتابيهايتان به مذل مومنين مي ناميد و در مسئله جنك صفين حضرت علي رض بر حق بود بل اينكه خداوند عزوجل در قران ميفرمايد و ان طائفتان من المومنين اقتتلوا فاصلحوا بينهما اولا خداوند انها در اين مي كويد اكر دوتا طائفه مومنين جنك اتفاق بيفتد در بين اينها صلح ايجاد كنيد و نمي كويد اين فتنه را شعل ورتر كنيد و با اينكه ما مي كويم كه حق با حضرت علي رض بود و خداوند در ايه ديكري مي كويد لاتزر وازرة وزر اخري هيج كسي كناه ديكري راز بر دوش نمي كيرد ودر ايه ديكري تلك امة قدخلت لها ما كسبت و عليها ما اكتسبت ولا تسئلون عما كانوا يعملون يعني ان امت كذشته كه جيزي كسب كرده بر انها ست ان جيزي كه كسبه كرده اند وشما در اين مورد شما را سؤال نمي كنند و در مورد اينكه ايا شما راضي هستيد به انهاي كه حرمت شهر رسول اكرم ص هتك كردند و خليفه مسلمانان را كشتند كه خود حضرت علي به ان بيعت كرده بود ولي من نمي دانم منظور شما در باره اين جيه است و ايا در توبه براي ما و ديكر ان باز نيست در مقابل انهاي كه خدماتي به اسلام كرده اند و در اين خواهر حضرت معاويه ام حبيبه كه يكي از همسر ان رسول اكرم هست كه رسول اكرم ص حضرت معاويه را به خال مومنين ناميد و يكي از كاتبان وحي بود ولي براي شما مي كويم كه هيج كس نه صحابه ونه اهل بيت معصوم بودند بللكه بيامران خدا معصوم بودند به تبليغ رسالت خدا به مردم
155 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ٣٠ آبان ١٣٨٨ |
جناب سلام
طبق عادت هميشگي شما، مشتي دروغ را به ما نسبت مي‌دهيد و در عين حال حقايق تاريخي کتب خود را نيز قبول نمي‌کنيد.
************
علت خروج طلحه و زبير به سمت بصره اول نامه معاويه به آنها بود که آنها را ترغيب به اشغال بصره کرده بود و دوم تشويق عبد الله بن عامر، فرماندار بصره در زمان عثمان، بود.
طلحه و زبير در مکه ساز و برگ جمع کردند و سپس بصره را اشغال کردند.
از لحاظ نظامي هم کاملا هويدا و روشن است که طلحه و زبير بايد ابتدا در جايي تجمع مي‌کردند و خود را داراي پشتوانه مي‌کردند. چرا که اگر مستقيما به مدينه حمله مي‌کردند خطر حمله از پشت به آنها وجود داشت.
**************
در مورد افسانه و لقب «ذي النورين» به اينجا مراجعه کنيد:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1837
*************
بنده در حيرت هستم از وارون جلوه دادن تاريخ از جانب شما!!!
«جرا با طلحه و زبير وقعقاع بن عمرو اجتماع كردند در مورد دستكيري شورياشيان »!!!!

«على عليه السلام با سپاهيان خود از ذيقار حركت و تا محلى بنام زاويه كه در چند كيلومترى بصره بود پيش رفت و در آنجا اردو زد و چون آن بزرگوار هميشه صلح و آشتى را بر جنگ و خونريزى ترجيح ميداد از همان محل نامه‏اى بطلحه و زبير فرستاد و آنها را نصيحت نمود و علاوه بر مكتوب ارسالى چند نفر من جمله قعقاع بن عمرو را نيز براى مذاكره با اصحاب جمل بسوى بصره فرستاد تا آنها را با پند و اندرز از وخامت عاقبت اين كار بر حذر دارند ولى مخالفين كه خود را در اين جنگ غالب و پيروز مى‏پنداشتند از قبول هرگونه پندى خود دارى نمودند زيرا عايشه از مخالفت ابوموسى با على عليه السلام در كوفه آگاه شده بود و تصور ميكرد كه از مردم كوفه كسى آنحضرت را يارى نخواهد نمود»
http://emamali.net/Date/jamal.htm
*************
«ولي شما مي كويد دختر رسول اكرم ص فقط حضرت فاطمه زهرا بود»
«إِذْ قالَ لِأَبيهِ وَ قَوْمِه ما هذِهِ التَّماثيلُ الَّتي أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ»
اينجا قرآن واژه «اب» را براي ابراهيم (عليه السلام) استفاده کرده است. در صورتيکه ابراهيم (عليه السلام) پدرش را از دست داده بود.
دختران ديگري که قرآن به آن اشاره کرده در واقع دختر خوانده ها پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) بودند.
راستي نگاهي هم به آيه اي شما خيلي علاقه به پنهان کردن آن داري بيانداز:
«فَمَنْ حاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ و نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَي الْكاذِبينَ »
مگر پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) پسري داشتند؟
*************
«حضرت عائشه كفته به كشيد اين بير خرف اين از دروغ بزركي كه شما درست كرده ايد »
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=144
جناب سلام. لطفا بخوان. از خواندن ضرر نمي‌بيني.
*************
«دنباله راه عبدالله سباء هستيد كه يكي از يهوديان يمن بود»
خودتي.
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=140
*************
«حضرت حسن در كتابيهايتان به مذل مومنين مي ناميد»
دروغ مي‌گي. ما چنين چيزي نمي‌گوييم. اگر معني سند را بلد هستي سند بيار. مگرنه چرند نگو.
*************
در زمينه صلح امام حسن (عليه السلام) به جاي اينکه از خودت داستان بسازي اينجا را بخوان
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=820
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=notepad&id=24
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1297
***********
در زمينه کاتب وحي بودن معاويه اينجا را بخوان:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1309
**********
در زمينه سخنان جبري گونه ات اينجا را بخوان:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=5905
*********
ادعا کرده اي:
«و مسلمانان اهل سنت را كافر مي بنداريد »
جوابت اينجا است:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6340
*********
در مورد غدير خم اينجا را بخوان:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=86
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=130
*********
در مورد استدلال شما به نهج البلاغ اينجا جواب مفصلي انتظار شما را مي‌کشد:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=138
*********
استناد کرده ايد به:
«دعوني و التمسوا غيري انا لكم وزيرا خير اكون اميرا »
براي جوابت اينجا را بخوان:
http://www.balaghah.net/nahj-htm/far/id/library/bazgasht/kh0006.htm
ولي بهترين جواب را حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) به شما داده اند. فقط کافي است تمام جمله ايشان را کامل بخوانيد:
«رهايم كنيد و غير مرا بخواهيد، زيرا ما با حادثه اى روبرو هستيم كه آن را چهره ها و رنگهاست،
حادثه اى كه دلها بر آن استوار، و عقلها بر آن پايدار نمى ماند. آفاق حقيقت را ابر سياه گرفته،
و راه مستقيم دگرگون و ناشناخته شده است. بدانيد اگر خواسته شما را پاسخ دهم بر اساس آنچه خود مى دانم با شما رفتار مى كنم، و به گفتار هيچ گوينده و سرزنش هيچ سرزنش كننده اى توجه نمى كنم. و اگر رهايم كنيد مانند يكى از شما خواهم بود، و شايد شنواتر و فرمانبردارتر از شما براى كسى باشم كه حكومت خود را به او مى سپاريد. و من براى شما به وزارت بنشينم بهتر از قيام به امارت است»

جناب سلام
آيا پيامبر ماموريت به هدايت همه مردم نداشتند؟ آيا ايشان فرستاده از جانب خدا براي تمام مردم نبودند؟ پس چرا خداوند به ايشان مي‌فرمايد که بگويد:
«لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ»؟؟؟
عجب!! مگر ايشان وظيفه جهاني کردن دين اسلام را نداشتند؟ پس چرا اينجا به کفار مي‌گويد که در دين خودشان باشند؟؟؟؟
جواب اين است که هم نبوت حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) هم ولايت حضرت امير المومنين (عليه السلام) براي جهاني شدن شرايطي مي‌خواست و بايد از سوي مردم پذيرش مي‌شد.
*******************
«اين حرفهاي كه شما ادعاء ميكنيد متناقض ايه صريح قران است »

و اما جناب سلام
ميان سخنانت اين آخري ديگر واقعا خلاف عقل و قرآن و سنت بود.

آخر جناب سلام. مگر خداوند نفرمود که امروز دين را کامل کرده ام؟ پس چرا هنوز اينهمه کاستي در اسلام مي‌بينيم؟
آيا نغوذ بالله خداوند ناتوان است؟
مگر خداوند قوم يهود را قوم منتخب نکرد؟ پس چرا يهود نافرماني کردند و عذاب شدند؟
مگر خداوند صد و بيست و چهار هزار پيامبر را روانه نکرد؟ پس چرا اينهمه کفار داريم؟

لطفا از سخنان جبريون خود داري بفرماييد.
***************
در ضمن اگر خيلي علاقه داريد آتش فتنه ها بخوابد به قرآن عمل کنيد:
«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَميعًا وَ لا تَفَرَّقُوا »

عليا ولي الله
عليا ححة الله
عليا وصي رسول الله
156 | momen abdullah | Malaysia - Klang | ١٢:٠٠ - ٠٤ آذر ١٣٨٨ |
جناب حامد
اگر وحدت چيز خوبي است پس چرا معاويه با حضرت علي عليه السلام وحدت نکرد؟
157 | حامد | Iran - Bushehr | ١٢:٠٠ - ٠٤ آذر ١٣٨٨ |
شما فقط بلديد بگوييد دروغ مي گوييد مثل تيجاني مرتد كه چندين بار دروغ مي گويد بعد بازهم مي گويد شما دروغ مي گوييد .شما به قران عمل كنيد ما كه عمل مي كنيم وحدت يعني باهم بودن چرا عيدقربان كه بايد يكي باشد حجاج درمكه منتظر عيدهستند شما برعكس آن عمل مي كنيد اين يعني وحدت.وحدت يعني فيلتر شدن سايت هاي اهل سنت وفيلتر نشدن سايت هاي شيعه كه درعنوان آن لعنت و....وجوددارد.
158 | عبد الرحمن عثمان ال عارف | Iran - Qazvin | ١٢:٠٠ - ٠٥ آذر ١٣٨٨ |
سلام:جاي بسي تاسف است كه اين گونه اشكالات ابكي مطرح مي شود جناب اقاي خام د اگر كمي مطالعه مي كرديد اين حرف نپخته را نمي زديد تا خامي خود را نشان دهيد تعدد افق در فقه اسلامي اعم از فقه حقه اماميه وفقه عامه تقريبا مسئله اي پذيرفته شده است اكثريت علماي اسلام اعم از شيعه وعامه تفاوت افق را پذيرفته اند واز نظر علمي تجربي(علم نجوم)هم ثابت شده است كه افق بلادهايي كه بر روي خط شرق وغرب هستند با هم تفاوت دارد زيرا ان كشورهايي كه به غرب متمايل اند زودتر از كشورهاي شرقي ماه را در افق مي بينند چون ماه شب اول در انتهاي افق ديده مي شود واين تفاوت افق گاهي حتي ممكن است سه روز باشد مثلا كشور مراكش كه در غرب كشورهاي اسلامي قرار دارد در روز چهارشنبه ماه را روئيت كردند كشورهاي شرق افريقا در روز پنج شنبهء كشور عربستان در روز جمعه ايران عزيز وسربلند در روز شنبه افغانستان مظلوم به دست طالبان وامريكا در روز يك شنبه والي...واين تاخيير افق يك امر طبيعي وجغرافيايي است ربطي به وحدت ندارد .اين حرف شما مثل اين مي ماند كه بگوييد براي اينكه وحدت باشد همه بايد ساعت 5صبح به وقت عربستان نماز صبح بخوانند اين ساعت در بعضي از كشورهاي شرقي شايد 2ساعت از طلوع خورشيد گذشته باشد ودر بعضي از كشورهاي غربي مثل قاره امريكا نصف شب است.حال خود قضاوت كن وبه حرف خودت بخند تقريبا همه استدلالهاي جنابعالي از اين قسم اند.نعم بعضي از علما كه نادرند قائل به افق ام القرائ شده اند كه فساد قول انها ازبيانات بنده اشكار گرديد موفق باشيد در رسيدن به حق
159 | سلام | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٠٧ آذر ١٣٨٨ |
سلام خسته نباشيد روايت از عالم شيعه كليني در كتاب روضة من الكافي للكليني ص 101 و در بحار الانوار (ج30/241)و (رجال الكشي ص241) روايت است روي شيخ اسلام علماء الشيعه الكليني بسنده عن امام الشيعه المعصوم جعفر الصادق رحمه الله أن امراة سألته عن ابي بكر و عمر : اتتولاهما و تحبهما : (فقال لها : توليهما قالت :فاقول لربي اذا لقيته انك امرتني بولايتهما ؟ قال : نعم) يعني روايت از كليني در كتابش مذكور از امام جعفر صادق رض يك زني درباره ابوبكرو عمر رض سؤال كرد ايا شما ابوبكر و عمر را دوست داريد و ولايت اينها را قبول داري سبس به زنه كفت ولايت اينها را قبول كن سبس زنه كفت مي كويم به بروردكارم تو به من دستور دادي به ولايت اينها امام جعفر رح كفت بله اين هم يك كواهي از كتابيهاي علمايتان كه از امام جعفر صادق رض روايت كرده اند روايت ديكري در كتاب (الانتفاضات الشيعيه) لهاشم الحسيني(ص497) بل واخبر زيد بن علي بن الحسين بن ابي طالب رض اصحابه : انه لم يسمع احدا من ابائه يتبرأ من ابي بكر و عمر خبر از زيد فرزند علي بن حسين بن ابي طالب و يارانش او نشنيده ازهيج احدي و نه از ابا و اجدادش كه از عمر و ابوبكر تبراء شوند اين كواهي امام زيد رض و در كتابيهاي علمايتان ودر روايت ديكر و در كتاب (مروج الذهب )للمسعودي (ج3/220)و (روضات الجنات ) للخوانساري (ج1/324) و في (الصوارم المهرقة) للوششتري(ص242) قال رحمه الله : انا اتبرا ممن يتبرا منهما و البراة من ابي بكر وعمر براة من علي فقالوا له : اذن نرفضك فقال : اذهبوا فانتم الرافضة حضرت زيد رض من تبراميشوم از كسانيكه از ابوبكر و عمر تبرائه وبيزار ميشوند و برائت از ابوبكر و عمر برائت از حضرت علي رض هست و سبس به انها كفت برويد كه شما رافضي هستيد اين كواهي ال بيت بيغمبر ص به صحابه رض بدانيد كه دشمنان اسلام از قيام اولين روز اسلام تا به قيامت اين توطئه مي را مي جيند و اسلام را به نام اسلام تيشه به ريشه مي زنند و كوشا در وحدت امت باشيد بلكه اين سايت شما خدمت اسلام و مسلمين باشد نه تفرقه در بين مسلمين
160 | حامد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٠ آذر ١٣٨٨ |
جناب ال عارف اشكالات آبكي! تقويم رو نگاه كن يك روز اختلافه ....بعدش هم چرا ايرانياني كه عربستان هستند عيدشان با ايران است.مگر نمي گويي افق يكي نيست بي خودي بهانه افق نياريد ...عيدفطر باهم بود چرا عيدقربان نه؟ چرا مدارس ازهمين دو هفته قبل براي عيد غدير!!!ا.........برنامه ريزي مي كنند عيد قربان چي.معلومه ديگه هيچي.....
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8] [9] [10] [11] [12] [13] [14] [15] [16] [17] [18] [19] [20] [21] [22] [23] [24]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب