2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
نحوه اسلام آوردن عمر بن خطاب در منابع اهل تسنن چگونه آمده است ؟
کد مطلب: ٥١٣٤ تاریخ انتشار: ٢١ آذر ١٣٨٨ تعداد بازدید: 128968
پرسش و پاسخ » اهل سنت
نحوه اسلام آوردن عمر بن خطاب در منابع اهل تسنن چگونه آمده است ؟

سؤال كننده : محمد علي رزمي

پاسخ :

زماني كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در مكه مبعوث شده و دين اسلام را در ميان مردم به صورت علني اعلام فرمود ، با مخالفت قريش و به ويژه سران آن ها روبرو شدند . از آن جاي كه سران قريش قدرت گرفتن دين اسلام را با منافع خود در تضاد مي ديدند ، در برابر رشد روز افزون دين مبين اسلام وحشت كرده و جنگ همه جانبه اي را آغاز كردند ؛ تا جايي كه هر كسي را كه مسلمان مي شد ؛ به ويژه اگر از بردگان و كنيزان بود ، به شدت مورد آزار و اذيت قرارمي دادند تا از دين اسلام دست بكشند .

نمونه بارز آن كشته شدن ياسر و همسرش سميه ، پدر و مادر عمار بود كه تحت شكنجه مشركان قريش به شهادت رسيدند.

ايمان آوردن عمر ، از ديدگاه اهل تسنن :

عمر بن الخطاب نيز كه از سران قريش به شمار مي آمد ، طبق شهادت بزرگان اهل سنت ، از كساني بود كه در برابر دين اسلام و پيامبر گرانقدر اسلام مقاومت شديدي مي كرد و هر كسي را كه مسلمان مي شد آزار و شكنجه قرار مي داد ؛ تا آن جا كه بسياري از مشركين از ترس وي اسلام نمي آوردند و يا اسلام خود را مخفي مي كردند و اگر اسلام آنان علني مي شد توسط عمر بن خطاب شكنجه مي شد . ما در اين جا فقط به دو مورد اكتفا مي كنيم .

اذيت و آزار مسلمانان توسط عمر :

ذهبي در تاريخ الإسلام و بسياري ديگر از بزرگان اهل سنت نوشته اند :

عن عبد العزيز بن عبد الله بن عامر بن ربيعة عن أمه ليلي قالت : كان عمر من أشد الناس علينا في إسلامنا فلما تهيأنا للخروج إلي الحبشة جاءني عمر وأنا علي بعير نريد أن نتوجه فقال : إلي أين يا أم عبد الله ؟ فقلت : قد آذيتمونا في ديننا فنذهب في أرض الله حيث لا نؤذي في عبادة الله فقال : صحبكم الله ثم ذهب فجاء زوجي عامر بن ربيعة فأخبرته بما رأيت من رقة عمر بن الخطاب فقال : ترجين أن يسلم ؟ قلت : نعم قال : فوالله لا يسلم حتي يسلم حمار الخطاب . يعني من شدته علي المسلمين .

عبد الله بن عامر بن ربيعه از مادرش ليلي نقل مي كند كه گفت : عمر از سختگير ترين مردمان در مورد اسلام آوردن ما بود ( مانع ما مي شد ) ؛ وقتي كه خواستيم به حبشه برويم عمر به نزد من آمد در حاليكه من بر شتري بودم و مي خواستم كه به راه بيفتم ؛ پس گفت : اي أم عبد الله به كجا مي روي ؟ پاسخ دادم : شما ما را به خاطر دينمان آزار داديد ؛ پس در زمين خدا به جايي مي رويم كه به خاطر بندگي خدا آزار نشويم ! پس گفت : خدا همراه شما باشد ؛ پس شوهرم عامر بن ربيعة به نزد من آمد و او را از آنچه كه ديده بودم يعني آرام شدن عمر ، با خبر كردم ؛ پس او به من گفت : آيا اميد داري كه اسلام بياورد ؟ پاسخ دادم : آري ؛ گفت : قسم به خدا او اسلام نمي آورد تا اينكه الاغ خطاب هم اسلام آورد ( يعني حتي اگر الاغ هم اسلام بياورد او اسلام نمي آورد ) از بس كه بر مسلمانان سخت گير بود .

تاريخ الإسلام ، ذهبي ، ج1 ، ص181 و الكامل في التاريخ ، ج2 ، ص 84 و البداية والنهاية ، ابن كثير ، ج 3 ، ص 100 و المستدرك ، الحاكم النيسابوري ، ج 4 ، ص 58 - 59 و السيرة النبوية ، ابن كثير ، ج 2 ، ص 32 - 33 و سيرة النبي (ص ) ، ابن هشام الحميري ، ج 1 ، ص 229 و ... .

نحوه اسلام آوردن عمر :

بسياري از علماي اهل سنت و از جمله ذهبي در تاريخ الاسلام ، محمد بن سعد در الطبقات الكبري و ابن عساكر در تاريخ دمشق ، اسلام آوردن عمر را اين گونه نقل كرده اند :

عن أنس بن مالك قال : خرج عمر رضي الله عنه متقلدا السيف فلقيه رجل من بني زهرة فقال له : أين تعمد يا عمر ؟ قال : أريد أن أقتل محمدا !

قال : وكيف تأمن في بني هاشم وبني زهرة وقد قتلت محمدا ؟

فقال : ما أراك إلا قد صبأت . قال : أفلا أدلك علي العجب إن ختنك وأختك قد صبآ وتركا دينك .

فمشي عمر فأتاهما وعندهما خباب فلما سمع بحس عمر تواري في البيت فدخل فقال : ما هذه الهينمة ؟ وكانوا يقرءون طه قالا : ما عدا حديثا تحدثناه بيننا قال : فلعلكما قد صبأتما ؟ فقال له ختنه : يا عمر إن كان الحق في غير دينك ؟ فوثب عليه فوطئه وطئا شديدا فجاءت أخته لتدفعه عن زوجها فنفحها نفحة بيده فدمي وجهها فقالت وهي غضبي : وإن كان الحق في غير دينك إني أشهد أن لا إله إلا الله وأن محمدا عبده ورسوله .

فقال عمر : أعطوني الكتاب الذي هو عندكم فأقراه وكان عمر يقرأ الكتاب فقالت أخته : إنك رجس وإنه لا يمسه إلا المطهرون فقم فاغتسل أو توضأ فقام فتوضأ ثم أخذ الكتاب فقرأ ( طه ) حتي انتهي إلي : * ( إنني أنا الله لا إله إلا أنا فاعبدني وأقم الصلاة لذكري ) *

فقال عمر : دلوني علي محمد فلما سمع خباب قول عمر خرج فقال : أبشر يا عمر فإني أرجو أن تكون دعوة رسول الله صلي الله عليه وسلم لك ليلة الخميس : اللهم أعز الإسلام بعمر بن الخطاب أو بعمرو بن هشام . وكان رسول الله صلي الله عليه وسلم في أصل الدار التي في أصل الصفا .

فانطلق عمر حتي أتي الدار وعلي بابها حمزة وطلحة وناس فقال حمزة : هذا عمر إن يرد الله به خيرا يسلم وإن يرد غير ذلك يكن قتله علينا هينا قال : والنبي صلي الله عليه وسلم داخل يوحي إليه فخرج حتي أتي عمر فأخذ بمجامع ثوبه وحمائل السيف فقال : ما أنت بمنته يا عمر حتي ينزل الله بك من الخزي والنكال ما أنزل بالوليد بن المغيرة ؟ فهذا عمر اللهم أعز الإسلام بعمر فقال عمر : أشهد أن لا إله إلا الله وأنك عبد الله ورسوله .

تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 1 ، ص 174 - 175 و تاريخ المدينة ، ابن شبة النميري ، ج 2 ، ص 657 - 659 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 44 ، ص 34 - 35 و الطبقات الكبري ، محمد بن سعد ، ج 3 ، ص 267 - 269 و... .

از انس بن مالك روايت شده است كه عمر در حاليكه شمشير به همراه داشت از خانه بيرون شد ؛ پس شخصي از بني زهره او را ديد وگفت : اي عمر ، قصد كجا داري؟

پاسخ داد : مي خواهم محمد را بكشم !!

گفت : اگر محمد را بكشي ، چگونه از بني هاشم وبني زهره در امان خواهي بود ؟

عمر پاسخ داد : به گمانم كه تو نيز دست از دين خود برداشته اي ( و مسلمان شده اي )

آن شخص گفت : آيا مي خواهي تو را بر چيزي شگفت ، راهنمايي كنم ؟ داماد تو و خواهرت نيز از دين خويش بيرون شده اند !!!

پس عمر به راه افتاده و به نزد ايشان رفت ؛ خباب نيز در آنجا بود و وقتي كه آمدن عمر را احساس كرد در خانه پنهان شد ؛ عمر گفت : اين سر و صداها چيست ؟ - ايشان سوره طاها را تلاوت مي كردند - پاسخ دادند : چيزي جز سخناني كه به هم مي گفتيم نبود ؛ عمر گفت : و شايد شما از دين بيرون شديد ؟

داماد عمر به او پاسخ داد : اي عمر ؛ اگر حق در غير دين تو باشد چه خواهي كرد ؟

عمر بر او جهيده و او را لگد كوب نمود ، پس خواهرش هم آمد تا از شوهرش دفاع كند اما عمر چنان با دست بر صورت او كوبيد كه صورت او خونين شد ؛ پس خواهرش در حال عصبانيت گفت : اگر حق در غير دين تو باشد پس من شهادت مي دهم كه خدايي جز خداي يگانه نيست و محمد بنده و فرستاده اوست .

پس عمر گفت : كتابي را كه در نزد شماست به من بدهيد - عمر خواندن مي دانست - پس خواهرش به او گفت : تو كثيف هستي و غير از پاكيزگان نبايد اين كتاب را لمس كنند ؛ برخيز و غسل بنما يا وضو بگير ؛ پس او وضو گرفت و كتاب را گرفته و خواند : طه ؛ تا به اين جا رسيد كه « انني انا الله لا اله الا انا فاعبدني وأقم الصلاة لذكري »

عمر گفت : من را به نزد محمد ببريد ؛ وقتي كه خباب كلام عمر را شنيد گفت : بشارت بادت اي عمر ؛ اميدوارم كه دعاي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در شب پنجشنبه كه گفتند : « خدايا اسلام را به وسيله عمر بن خطاب يا عمرو بن هشام عزيز بنما » در مورد تو مستجاب شده باشد ؛ و در اين هنگام رسول خدا در خانه خويش در پاي كوه صفا بودند .

پس عمر به راه افتاده و به در خانه رسول خدا رفت ؛ و حمزه و طلحه و عده اي نيز درب خانه حضرت بودند ؛ پس حمزه گفت : اين شخص عمر است كه اگر خدا در مورد او خير مقدر كرده باشد مسلمان مي شود ؛ و اگر غير اين را اراده كرده باشد كشتن او براي ما آسان است ؛ رسول خدا نيز در خانه بودند در حاليكه به ايشان وحي صورت مي گرفت ؛ پس از خانه بيرون آمدند و به كنار عمر رسيدند ، پس او دست به كمر بند و محل بستن شمشير برد ؛ پس حضرت فرمودند : اي عمر نمي خواهي بس كني ؟ تا اينكه خداوند همان ذلتي را كه بر وليد بن مغيره وارد كرد ، بر تو نيز فرود آورد ؟ اين شخص عمر است ، خدايا اسلام را با عمر عزيز بنما !!! پس عمر گفت : شهادت مي دهم كه خدايي جز خداي يگانه نيست و اينكه تو بنده و فرستاده خدايي .

عمر، با تضمين عاص بن وائل، اسلام را پذيرفت:

برخي ادعا مي كنند كه قبل از اسلام آوردن عمر، كسي جرأت نمي كرد در خانه كعبه علني نماز بخواند و مسلمانان مخفيانه به عبادت مي پرداختند، با اسلام آ وردن عمر مسلمانان شجاع شدند و ...

اين مسأله با روايتي كه در صحيح ترين كتاب اهل سنت بعد از قرآن نقل شده است، كاملا در تعارض است ؛ بلكه به شدت از مسلمان شدن مي ترسيد و از ترس اين كه توسط مشركان كشته نشود، در خانه خود مخفي شده بود؛ اما با تضميني كه عاص بن وائل به او داد، علنا اسلام را پذيرفت . محمد بن اسماعيل بخاري در صحيح خود مي نويسد:

حدثنا يحيي بن سُلَيْمَانَ قال حدثني بن وَهْبٍ قال حدثني عُمَرُ بن مُحَمَّدٍ قال فَأَخْبَرَنِي جَدِّي زَيْدُ بن عبد اللَّهِ بن عُمَرَ عن أبيه قال بَيْنَمَا هو في الدَّارِ خَائِفًا إِذْ جَاءَهُ الْعَاصِ بن وَائِلٍ السَّهْمِيُّ أبو عَمْرٍو عليه حُلَّةُ حِبَرَةٍ وَقَمِيصٌ مَكْفُوفٌ بِحَرِيرٍ وهو من بَنِي سَهْمٍ وَهُمْ حُلَفَاؤُنَا في الْجَاهِلِيَّةِ فقال له ما بَالُكَ قال زَعَمَ قَوْمُكَ أَنَّهُمْ سيقتلونني إن أَسْلَمْتُ قال لَا سَبِيلَ إِلَيْكَ بَعْدَ أَنْ قَالَهَا أَمِنْتُ فَخَرَجَ الْعَاصِ فَلَقِيَ الناس قد سأل بِهِمْ الْوَادِي فقال أَيْنَ تُرِيدُونَ فَقَالُوا نُرِيدُ هذا بن الْخَطَّابِ الذي صبأ قال لَا سَبِيلَ إليه فَكَرَّ الناس .

عبد اللّه بن عمر مي گويد: عمر ، در حالي كه ترسيده بود، در خانه مانده بود كه عاص بن وائل آمد و به او گفت: تو را چه مي شود؟ گفت: قوم تو مي گويند كه اگر اسلام بياورم مرا مي كشند. گفت: بعد از آنكه من تو را امان دادم كسي با تو كاري ندارد. عاص خارج شد مردم را ديد كه به سوئي مي روند گفت: كجا مي رويد؟ گفتند: اين پسر خطاب را كه اسلام آورده مي جوئيم گفت: كاري به او نداشته باشيد؛ پس مردم بازگشتند.

البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3 ص 1403، ح3651، بَاب إِسْلَامُ عُمَرَ بن الْخَطَّابِ رضي الله عنه ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

عاص بن وائل، همان كسي است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله را مسخره مي كرد كه خداوند در باره او اين آيه را نازل كرد:

إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئينَ. الحجر/95.

ما شرّ استهزاكنندگان را از تو دفع خواهيم كرد.

او همان كسي است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله را «ابتر» ناميد و خداوند در جواب او كوثر را به پيامبرش مرحمت فرمود و خود او را «ابتر» لقب داد:

إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَر. فَصَلّ ِ لِرَبِّكَ وَ انحَْرْ. إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتر.

آيا اگر واقعا، عمر آن قدر شجاع و دلاور بود كه اسلام آوردن او ضربه بزرگي به مشركان به شمار مي رفت و اسلام با ايمان آوردن او عزيز مي شد، چرا عاص بن وائل كه از سرسخت ترين دشمنان اسلام بود به او امان داد و مردم را از كشتن او منصرف كرد؟

يا اين مطالبي كه اهل سنت در باره اسلام آوردن عمر نقل مي كنند افسانه است، يا عاص بن وائل از اين كار هدفي داشته و عمر را به خاطر مسائل ديگر به اسلام آوردن تشويق كرده است.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
161 | عقيل العزيز | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٤ اسفند ١٣٨٨ |
الله اکبر............. الله اکبر ............... الله اکبر........................... زنده باااااااااااااااااااااااااد وزارت اطلاعات. زنده بااااااااااااااااااار سربازان بي ادعاي امام زمان (عج). زنده باد سربازان گمنام امام زمان(عج). ريگي را دستگير کردند. قلب ما را شاد کردند. امشب شب عيد فاطميون است.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! شب امامت امام زمان است. روز دستگيري عبد المالک ريگي (لعنت الله عليه) توسط سپاه اسلام. و سربازان اسلام است. شاد باشيد. قلب ما شاد شد. يا حيدر کرار...
162 | شيعه زاده | Iran - Markaz | ١٢:٠٠ - ١٠ اسفند ١٣٨٨ |
راستش من هميشه فکرميکردم بين شيعه وسني اختلافي نيست واگرهست کاراجانب مستکبره تااينکه رفتم حج انجاسنيهاي عزيز به صراحت من وهمکيشانم رامرتد مشرک ومبدع خواندند بايک برادرسني مصري صحبت کردم منراواجب القتل خواند وحتي گفت کفارازشمابهترند رفتم تحقيق کردم ديدم بين ماوانها اختلاف خيلي زياداست فقط نتيجه گرفتم عيسي بدين خودموسي به دين خود بيخيال وحدت يرادران سني لطف کنيد شيعيان رانکشيد يالااقل زائر امام حسين راکمتربکشيد ممنونم.
163 | مريم | Iran - Isfahan | ١٢:٠٠ - ١٦ اسفند ١٣٨٨ |
عمر و ابو بكر هر چقدر هم كه در راه اسلام كوشا بوده باشند و هرچقدر هم كه كرامت داشته باشند و از صحابه رسول خدا (ص)باشند ولي بزرگترين اشتباه تاريخ را مرتكب شدند و خداوند از هركسي به اندازه خودش انتظاردارد و بدانيد كه از صحابه انتظارش بسيار بالاست چون اينان همراه رسول الله (ص) بودندو چنين اشتباهي از ايشان براي بدست آوردن جاه و مقام غير قابل بخشش است اين عمر كه خود اعتراف ميكند اگر مشورت علي(ع) نبود نابود ميشدم در واقع اعتراف مي كند كه علي ازمن آگاه تراست عاقلتر است كه اگر مشورت اونبود من نابود ميشدم پس چرا وقتي ميديد او ارجحتر است مسلط تراست براي منافع اسلام و مسلمين كنار نرفت وحكومت را به صاحب اصليش كه پيامبر معرفي كرده بودند بر نگرداند واي چه خودخواه بودند اين خلفا و چه صبري داشت علي (ع) كه بخاطر مصلحت اسلام سكوت كرد وحتي براي منافع حكومت اسلامي با اين خلفا همكاري نيز ميكردند ومن الان كه دارم اين متن را مينويسم عصباني هستم از حقكشي خلفا وغمگينم بخاطر مظلوميت علي (ع) آيا مي شود ناراحتي حضرت زهرا سلام الله را تالحظه مرگشان از عمر و ابوبكر پنهان كرد به خدا هرگز نمي توان آن لحظه اي كه اين دو بخانه حضرت زهرا سلام الله آمدند براي گفتگو و حضرت رو برگرداندند و پشت ديوار رفتند و گفتند آيا شنيده ايد از پدرم كه فرمودند هركه فاطمه را خشمگين كند مرا خشمگين كرده و آن دو گفتند آري حضرت فرمودند من از دست شما خشمگينم كه ابوبكر گريان با عمر رفتند فاطمه ميدانست كه لايق اصلي براي حكومت علي (ع)است نه بخاطر اينكه شوهر اوست بخاطر اينكه بهترين است و باعث تقويت نهال جوان اسلام ميشود آري فاطمه مي ترسيد از آينده و از آنچه بر سر اسلام آمد خداوند همه مسلمين را به راه راست هدايت كند كه در هر لحظه بهترين را انتخاب كنند و بر نفس خود علي گونه غلبه كنند من با توهين به هيچ فردي موافق نيستم ولي واقع نگرم و هميشه سعي مي كنم با مطالعه و تحقيق به حقايق برسم
164 | بنده ي خدا | Iran - Sanandaj | ١٢:٠٠ - ١٩ اسفند ١٣٨٨ |
خداوند در ايات متعدد ي در قران بيان فرموده كه من از تمام مهاجرين وانصار راضي گشته ام ودر ايات متعددي به وضوح به اين مطلب اشاره ميكندكه تمام اصحاب جايگاه والايي دارند حالا اگر كسي بنا به منافع خود قادر به پذيرش اينها نيست بايد مسلمانان اگاه چه شيعه وچه سني انرا از مسلمانان ندانند . وقطعا كساني واقعا طالب حق باشند خودشان به وضو ح همه چيز را درك ميكنند . به اميد روزي كه يك حكومت اسلامي واقعي در جهان برقرار بشه.وبه نظر من با اين وضعي كه امروزه در كشور ما برقرار است اصلا اسم اسلام را هم نبريم بيشتر به نفع اسلام است.

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

در هيچ آيه‌اي از آيات قرآن رضايت خداوند از تمام مهاجر و انصار نيامده است ! اگر چنين آيه‌اي پيدا كرده‌ايد بهتر است براي خوانندگان ذكر كنيد ! (در واقع وجود چنين آيه‌اي تناقض در قرآن است زيرا در قرآن بسياري از صحابه را توبيخ كرده است ! گروهي را به صفت منافق متصف ساخته و برخي را نيز به صفت فاسق و رضايت از همه آنان ،‌نتيجه اش رضايت از گروهي از آنان كه منافق و فاسق بوده‌اند است!)

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

165 | يك وهابي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٩ اسفند ١٣٨٨ |
مريم خانم مگر هر كه عالم تر بود لزواما" عامل تر هم هست ؟! آن هم در امر خطير خلافت ! علي هم خليفه شد 4 سال و اندي (والله اعلم )حكومت بر امت مسلمان را بر عهده گرفتند ولي اوضاع را بدتر از قبل به آشوب كشاندند .... نظرات عمر را در اين آدرس بخوانيد http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=70
166 | طه | Iran - Sanandaj | ١٢:٠٠ - ٢٠ اسفند ١٣٨٨ |
سلام
واقعا از خوندن حرفاتون متاثر شدم. اي مسلمونا آيا ميدونيد ما فقط در 20درصد مسايل فقهي اون هم بيشتر در مستحبات با هم اختلاف داريم؟ چرا نيمه رو به پر ليوانو نمي بينيم و بااين حرفا و گاهي تعصبات بيجا وفراموشي سخنان امام ورهبري دل دشمنامون رو شاد مي كنيم. و به دشمنان اسلام در رسيدن به هدفاشون نا خواسته ياري ميرسونيم.
مگر نه اينكه رهبري فرمودند:نگذاريد دشمن از بي بصيرتي ما استفاده كند و خود را جاي دوست جلوه دهد.
آيا بهتر نيست بجاي استفاده از آيات قرآن به منظور كنايه و ... به آن عمل كنيم. ((واعتصموا بحبل الله و لا تفرقوا))
موفق باشيد.
167 | wahhabi | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢١ اسفند ١٣٨٨ |
ساام جناب يک وهابي. اگر چنين که تو ميگويي باشد . خب آره. خلافت عمر خوب هم هست. اما ميداني چرا گفتم خوب؟! براي اينکه الآن بايد با شما مثل زمان عمر رفتار شود. يعني زنهايتان را به اسيري ببريم. کتکشان بزنيم. مالتان را غارت کنيم. حسابي کنيز خانگي(ميفهمي که) شان کنيم؟! ها ..... چطوره....؟ هر جوري که دلمان ميخواهد حکم به ناروا بدهيم. هر جوري که در آن لحظه حال داريم با شما رفتار کنيم. و .... هر بدعتي که خواستيم و هر شرکي که خواستيم را وارد دين کنيم.؟ ها..... اينطوري خوبه مگه نه وهابي جان؟ اگر با شما چنين که گفتم و راه خليفه ي دوم است رفتار شود که انقدر بلبل زباني نميکنيد ديگر........ غفر الله لنا و لکم. يا الله جل جلاله.
168 | سعد الله | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢١ اسفند ١٣٨٨ |
بسم الله البر. برادر من جناب طه. حبل الله همان اهل بيت( عليهم السلام جميعا ) هستند. و بدان بنده ي خدا هيچ وقت کساني که پهلوي حبل الله را ميشکنند و کساني که دوستدار قاتلان همان حبل الله که شما ازش دم ميزني هستند . و ماها که حبل الله را همان اهل بيت(عليهم السلام جميعا) ميدانيم هيچ وقت نميتوانيم با هم از اين حبل الله بالا رويم و به الله جل جلاله برسيم. در ثاني فرموديد: يا بهتر نيست بجاي استفاده از آيات قرآن به منظور كنايه و ... به آن عمل كنيم. بله برادر من من هم دوستدار وحدتم. اما نه آن وحدتي که در آن غدير و در سوخته به فراموشي سپرده شود. معاذ الله. معاذ الله. ميخوام 100000 سال چنين وحدتي که در آن غدير و در سوخته و پهلوي شکسته فراموش شود نباشد. در جواب حرفتان هم بايد بگويم که : يا بهتر نيست بجاي استفاده از آيات قرآن به منظور كنايه و ... به آن عمل كنيم. برادر من مگر قرآن تنها حرف رسول الله بود.؟! قرآن و عترت (اهل بيت) نه قرآن تنها. از کي تا حالا ياد آوري از شکسته شدن پهلوي حضرت زهرا(سلام الله عليها) شده تعصبات بيجا؟ اگر منظورتان چنين بوده بايد به شما بگويم وجود خود شما بيجاست!!!!!! که دفاع از اهل بيت را بيجا ميداني و خواستار به فراموشي سپرده شدن دستان بسته ي علي و .... هستي. از برادران گرداننده ي سايت هم ميخواهم که نظر بنده را علني کنند.........! يا فاطمه ي زهرا. بي بيه پهلو شکسته(سلام الله عليها).
169 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | Japan - Chiyoda | ١٢:٠٠ - ٢٢ اسفند ١٣٨٨ |
سلام بر دوستان گرامي جناب يک وهابي قبل از هر چيزي بايد بدانيد که اين رويات از کتب اهل سنت است و در واقع ادعاي علماي اهل سنت را مبني بر مسلمان شدن عمر آنهم با آن کيفيت کذائي بيان ميکند اما اگر راستش را بخواهيد عمر در واقع مسلمان نشده بود که الان علماي اهل سنت بخواهند تسليم وي را ثابت نمايند چنانچه عمر بعد از آتش زدن درب خانه ي حضرت زهرا س و به شهادت رساندن دختر پيامبر ص طي نامه اي به معاويه که بنام هبل عزي لات و منات شروع کرده است وي را بشارت ميدهد از خبري که ظاهرا خيلي هم به آن خبر افتخار ميکرده است و آن خبري پيزي نبود جز به آتش کشيدن درب خانه علي ع و به شهادت رساندن همسر مکرم و دخت بزرگوار حضرت رسول اکرم ص. بهتر است بدانيد عمر بعد از نوشتن آن خبر معاويه را از حقيقتي آگاه ميکند که براي من عادي و طبيعي است نوشته عمر را بخوانيد: اي معاويه بدان من و ابوبکر هيچگاه مسلمان نشديم و در واقع تظاهر به اسلام داشتيم و هنوز که هنوز است با اينکه محمد از دنيا رفته است هنوز از سحر بني هاشم در امان نيستيم. خوانندگان گرامي خود قضاون کنيد چنين فردي که خود اقرار به کفر و بيت پرستي خود ميکند چگونه ميتواند مسلمان باشد. جناي وهابي شما اول ثابت کنيد او مسلمان بوده است و بعد از حق نداشته و غاصبانه اش دفاع کنيد.
170 | مريم | Iran - Isfahan | ١٢:٠٠ - ٢٤ اسفند ١٣٨٨ |
در پاسخ به يک وهابي:علي (ع) زماني حکومت را به دست گرفتند که ديگر خودشان هم مايل به خلافت نبودند اسلام واقعي زمان پيامبر، توسط خلفا بخصوص عثمان دستخوش تغييراتي شده بود که حضور علي (ع) بعد از 25 سال در حالي که عدالت علي را سختگيري ميدانستند چقدر مي توانست موءثر باشد؟ حتي برادر ايشان هم از حضرت دلگير شده وبه سمت معاويه متمايل شد چه برسد به ديگران،علي (ع) زماني به خلافت رسيد که ديگر کمتر گوشي توان شنيدن حقايق را داشت وفهم حقايق ناب به ضرر خيلي ها بود که ديگر خودتان بهتر مي دانيد چه برسر اين بزرگمرد تاريخ آوردند و چه سنگها که بر سر راهش انداختند (خدا لعنت کند ظلم را)حکومت علي بعد از رحلت پيامبر حداقل نتيجه اي که مي توانست داشته باشداين بود که الان اسلام يکپارچه، متحد ،قدرتمندوعاري ازاين همه فرقه ي شيعه و سني بود که اينگونه بخواهيم خودمان را به خودمان ثابت کنيم شما خودتان را به ما وما خودمان را به شما
اگر بعد از رحلت پيامبر حضرت علي (ع)به جاي ابوبکر خلافت را به دست مي گرفتند مطمئن باشيد که نهال اسلام ناب تنومند تر ميشد والان اين همه اختلاف بين امت محمد (ص) معني نداشت خدا لعنت کند باعث وباني اين اختلافات را وما را از رهروان واقعي محمد (ص) قرار دهد انشاءالله
171 | يك وهابي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٥ اسفند ١٣٨٨ |
در پاسخ خانم مريم: بهتر است بدانيد علي فقط روزهاي اول مايل به خلافت نبودند اما بعد از مدتي با تمام توان به خلافت تكيه زدند نامه نگاريهايشان ، عزل تمام فرمانداران (به سبك امروزه غربي ها) ، انتصاب هاي جديد، سازماندهي سپاه و لشكر و تجهيز آنها ، تصميم به جنگ ... براي به اطاعت واداشتن اميري چون معاويه و يا كشتار اصحاب و مومنان همراه ام المومنين عائشه و سركوب مخالفان خود و آنهائي كه از سپاهش جدا شدند حتي تعقيب و گريز آنها ...و اين چه نسبتي با آنچه بيان كرديد دارد ؟ يعني چه نسبتي با عدالت علي و سختگيري علي بر عدالت دارد ؟ و يا چه ارتباطي با تغييرات بوجود آمده در اسلام ( زمان خلافت عثمان) دارد؟ كجا اثري از عدالت يا اثري از اصلاح آن تغييرات در اسلام ميبينيد ؟؟ علي متاسفانه خليفه اي خودراي كه خير انديشي و مصلحت انديشي هيچ صحابه اي را نپذيرفت و هر چه بر سرش آمد و هر آنچه بر سر اصحاب پيامبر و مومنان آورد نتيجه عملكرد نسنجيده و غفلت هاي خودش بود نه تنها دست از خلافت برنداشت و آن را به اهلش واگذار نكرد بلكه به مصلحت انديشي ام المومنين عائشه كه در قرآن كريم به عنوان زوجه پيامبر اولي بر مومنان است و يكي از تكاليف الهي ايشان و ساير امهات المومنين خير انديشي در امور مومنين مسلمان است اهميتي قائل نشد و بي اعتناء به كلام الله و شاني كه ازواج پيامبر دارند به طرف ايشان و اصحاب و مومنان همراهش لشكر كشيد ... علي را با اعمال و تصميم هايش و جنگ هايش در زمان خلافتش بشناسيم نه با تعريف روايت هاي شيعي يا مثلا سني ، علي در چهار سال حكومت مشي خود را بخوبي نمايانده است ايشان از قدرتش استفاده نادرست كرد قدرت را در جنگ و سركوب و ارعاب خلاصه كرد كه نتيجه اي عكس از آن گرفت و اما حداقلش اين بود كه علي اوضاع را به همان منوال زمان خلافت عثمان نگهداري كند نه اينكه بدتر از آن زمان اوضاع را رقم بزند ، آشوب و اختلاف را با ارعاب و جنگ و كشتار پايان نميدهند همانطور كه آتش را با آتش خاموش نميكنند ديگر بماند نبودن گوش براي شنيدن حقايق ، اصلاحات در دين اسلام كه اينها بعد از هزيمت سپاهيانش برايش اتفاق افتاد زماني كه ديگر از او اطاعت نميكردند خلاف نظرش عمل ميكردند اصلاح نميشدند و خطبه ها از وي در نهج البلاغه ثبت است كه آدم از خواندنش ناراحت و به جاي علي شرمزده ميشود كه واقعا علي ابن ابيطالب به كجا رسيده است ...! حال علي كه خود باني و باعث فرقه گرائي حتي در ميان سپاهيان خود است چگونه ميتوانست به قول شما اسلام يکپارچه، متحد ،قدرتمندو عاري از فرقه را رهبري كند ؟؟ با دعاي موفقيت

پاسخ:

با سلام

جناب وهابي!

1- برخي علماي اهل سنت گفته‌اند «لعنة الله على كل اجماع خرج منه علي بن أبي طالب» ! چه رسد به جايي كه اجماع در مقابل آن حضرت نباشد ! هر گروهي كه در مقابل اميرمومنان علي عليه السلام باشد ، به نظر اين عالم اهل سنت ملعون است !

2- برخي علماي اهل سنت ، ابن تيميه را منافق مي‌دانند ، زيرا ادعا كرده است كارهاي علي در راه خلافت بود ! و تلاش براي تنقيص حضرت علي كرده بود !

مراقب باشيد سخنان شما تنقيص اميرمومنان نباشد !

3- مقصود شما از اوضاع به منوال زمان عثمان چه بود ؟ اينكه خراج يك شهر را كامل به داماد خويش بدهد ؟

يا اينكه غنيمت يك جنگ را به بستگانش بدهد؟

يا اينكه عمار و... را زير كتك بگيرد ؟

يا اينكه صحابه به علي حمله كرده او را تكه تكه كنند ؟(همانطور كه با خليفه سوم عثمان كردند)

منظور شما اين است كه اگر كداميك از موارد فوق انجام مي‌شد ، حكومت اسلامي بدون مشكل پيشرفت مي‌كرد ؟

گروه پاسخ به شبهات

172 | كميل(سعدالله بخواند) | Iran - Tabriz | ١٢:٠٠ - ٢٦ اسفند ١٣٨٨ |
آفرين به اين درايتت خيلي عالي بود حبل الله رو خوب اومدي.موفق باشي. وحدتم حدي داره
173 | محسن | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٦ اسفند ١٣٨٨ |
يك وهابي بخوان: 1- معاويه با رد حكم خليفه زمانش طبق اعتقاد سني ها مرتد شد. اعتقاد شيعه هم كه روشن است كه او را ملعون بن ملعون ميداند. حالا جنابعالي او را امير مي خواني؟ همينقدر براي اينكه بداني كه بر هيچ منطقي نيستي برايت كافيست. لعنت خداوند و ملائكه و مومنان بر تو و تمام نواصب بيش باد.
174 | سعد الله | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٧ اسفند ١٣٨٨ |
بسم الله القاصم الجبارين....

يا منتقم آل محمد.(ص).

برادر عزيز و گرامي جناب (( کميل)) ممنون که بنده ي حقير و سراپا تقصير را مورد لطف و مرحمت خويش قرار داديد.

اما من نظر واقعي و قلبي خود را بيان کردم طبق آيات و روايات. آخر چرا بايد در مورد وحدت اين آيه را به کار برد: *وعتصموا به حبل الله جميعا*.

مگر همين ها نبودند که پهلوي حبل الله را شکستند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!

پس ديگر چه حبل اللهي و چه وحدتي؟!؟!؟!!

مگر نه اينکه حبل الله اهل بيت و مخصوصا ساحت مقدس حضرت فاطمه ي زهرا(سلام الله عليها) است و بس؟!

پس ديگر چه وعتصموا با اينان؟

خب حالا ما به حبل الله به خاطر ارادتمان و تبري کردن از دشمنان همين حبل الله چنگ زديم.

شما بفرماييد: آيا کساني که دشمن حبل الله و دوست قاتل و شکننده ي پهلوي حبل الله هستند هم ميتوانند از اين راه چنگ بزنند و به الله برسند.

محااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااال ممکن است. کلا...... کلا........ کلا........!!!!!!!!

در آخر هم يک شعر که مضمون يک روايت از معصوم (ع) است تقديم شما ميکنم.

آن که بگويد که تبري ضرر است _________________ او را نه ز دين و نه ز ايمان خبر است

فرزند علي(ع) اگر تبري نکند _____________________ از نسل علي(ع) نيييييييست. ز نسل عمر(ل) است.


بر جمال نوراني يوسف زهرا(س). حضرت بقيه الله. حجه ابن الحسن مهدي .ارواحنا له الفداه. که مشاهده کننده ي اعمال ما شيعيان در دوران کوتاه غيبتش هست صلوات ................!
175 | يك وهابي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٨ اسفند ١٣٨٨ |
عليك السلام جناب پاسخگوي شبهات: با اسم پر معناي "يك وهابي "آمدم و بعدا با اسامي ديگري هم ميايم و ... و بعد كه در جواب سوالهايتان: اوضاع به منوال زمان عثمان رضي الله عنه به معناي پرهيزي كه عثمان از جنگ و مسلمان كشي، از تفرقه ميان اصحاب و اصحاب كشي و از مسلط كردن منافقان و مرتدان بر گرده امت مدينه و ساير قريه هاي مسلمان داشت تا به آنجا كه در اين راه بدست منافقان مرتد مفسده كار جان باخت و اين شجاعت تنها از انصار الله ياران يك پيامبر برميايد و مصلحت انديشي هاي دنيوي براي حفظ جان و كشته و به قول شما تكه تكه نشدن و حكم خدا را به تعويق انداختن و كابينه دلبخواه خود را تشكيل دادن و شور و مشورت نكردن در مورد معزول شدگان و منصوب گشته ها با ويژگي هاي يك صحابه سازگار نيست حال بماند كه علي پسر عموي خود عبيدالله ابن عباس را امير يمن كرد و پسران خود حسن و حسين را سخنگو و مشاور و فرمانده ساخت .....بحث سر بستگان و غير بستگان نيست گاهي كسان يك امير مي توانند بسيار شايسته باشند بحث ما بر سر عدم اهليت علي براي خلافت است .حال اگر يك عالم اهل سنت بلكه هر عالم اهل سنت بخواهد من نوعي را به خاطر اين بيان صحيح كه از قرآن و يا تاريخ اسلام دارم لعن كند يا منافق بنامد بنده در عوض به آنها سلام و درود ميفرستم .....

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
1- فرموده‌ايد «تا به آنجا كه در اين راه بدست منافقان مرتد مفسده كار جان باخت»!
نگفته‌ايد كه آيا قبول داريد قاتلين عثمان و مسببين قتل او از صحابه بودند يا خير ؟
2- فرموده‌ايد «حال بماند كه علي پسر عموي خود عبيدالله ابن عباس را امير يمن كرد و پسران خود حسن و حسين را سخنگو و مشاور و فرمانده ساخت»!
آيا شما عبيد الله بن عباس و حسن و حسين را با مروان قياس مي كنيد ؟
سروران جوانان اهل بهشت ، با كسي كه رسول خدا او و پدرش را لعنت كرده است يكي است ؟!
كساني كه اميرمومنان آنها را نصب كرد (چه از بستگان و چه غير بستگان) همگي شايسته آن كار بودند (حتي به صورت موقت) اما كساني كه عثمان نصب كرد چه ؟!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

176 | حباب | Iran - Isfahan | ١٢:٠٠ - ٠٥ فروردين ١٣٨٩ |
مي دونم که خيلي تواناست ولي اميدي به کمکش به خودم ندارم
177 | مريم | Iran - Isfahan | ١٢:٠٠ - ٠٧ فروردين ١٣٨٩ |
در پاسخ به يک وهابي
با تبريک سال نو به تمام مسلمانان و آرزوي سال خوش براي تمام بندگان خدا
خداوند مي فرمايد پيامبر حرفي از روي هوي و هوس نمي زند بلکه هرچه ميگويد از جانب خداست بنابراين وقتي پيامبر در روز عيد غدير خم دست حضرت علي (ع) را بالا مي برند و مي گويند هرکس من مولاي اويم اين علي مولاي اوست وحتي براي اينکه شبهه اي پيش نيايد حرف اشاره (اين) را بکار ميبرند ،حديث غدير هم که به تکرار در کتب اهل سنت آمده است حال با توجه به گفته باري تعالي مي توان گفت پيامبر با وجودي که به قول شما علي (ع) اينقدر پر اشتباه بودند را به عنوان ولي خود انتخاب ميکنند؟(غير ممکن است)وصيت پيامبر (ص) که عمل نشد و ابوبکر در سقيفه با تعداد محدودي انتخاب شده و خليفه شد بعد هم که عمر بنا بر وصيت خليفه اول به خلافت رسيد عثمان نيز در يک هيئت 4نفره انتخاب شده وبه خلافت رسيد اما اولين حکومت دموکراسي جهان حکومت حضرت علي (ع)بود زيرا که انبوه مردم با پافشاري از علي (ع) خواستند که حکومت رابپذيرندفکر نمي کنيد از حکومت خلفاي پيشين به تنگ آمده بودند ؟ويا مي توان گفت علي(ع) را خوب مي شناختندکه با رأي اکثريت به حکومت وادار کردندو اولين حکومت دموکراسي واقعي تشکيل شد وقتي ايشان به خلافت رسيدند همان کاري را کردند که وظيفه ديني واسلاميشان بود و خدا از ايشان انتظار داشت در مورد اينکه فرموديد اختلافات چه ربطي به عدالت ايشان داشت؟ بايد بدانيد در همه دورانهاي تاريخ هميشه نزاع برسر 3 مزيت قدرت،ثروت و احترام بوده و هست احترام که در متن 2مزيت اولي است حضرت ثروت را به گونه اي که اسلام مقرر کرده بود در جامعه از نو تقسيم کردند سعي کردندقدرت راهم از قدرت پرستان بگيرند و به کساني بدهند که به قدرت به عنوان يک وظيفه اسلامي مي نگرند اين بود که دودسته نا راضي در اجتماع ايجاد شد دسته اول کساني بودند که در زمان خلفاي پيشين به نوايي رسيده بودند و حضرت دستشان را کوتاه کرد ودسته دوم که اميد وار بودند بخاطر قرابت با علي (ع) به قدرت و ثروتي برسندکه اينطور نشد اما در مورد ام الموءمنين عائشه من نمي توانم بگويم ايشان بدون اشتباه بودند زيرا که تاريخ اين را مي گويد ايشان به عنوان همسر دوم پيامبر صاحب فرزندي نشدند علاوه بر اينکه مادر بودن نياز هر زني است اينکه خاندان نبوت از فرزندان حضرت زهرا (س) بودند شايد براي ايشان قابل تحمل نبوده واين اشتباهات ناشي از اين احساس زنانه مي تواند باشد نه مصلحت انديشي.پيامبر فرمودند يا علي مثل تو مثل مسيح ابن مريم است کساني در مورد مسيح غلو کردند و اورا پسر خدا دانستند و کساني او را انکار کردند در مورد تونيز 2دسته گمراه ميشوند دسته اي که تورا در حد خدايي بالا مي برند و دسته اي که حقيقت بزرگي تو را انکار مي کنند در حالي که علي (ع) بعد از پيامبر دومين بنده صالح پروردگار در تاريخ اسلام است و هرکسي با درک وفهم خود در مورد علي مي تواند سخن بگويد زيرا که فهم و درک علي بسيار بالا بود علي (ع) نگاهي عميق داشتند که فهم آن براي هر کسي ميسر نيست هر کسي با فهم خود علي را شناخته است و اگر علي را بشناسيم پرده ها از جلوي چشمانمان کنار ميرود و بي شک به خدا ميرسيم زيرا که علي خدا را شناخته بود از دامان علي بزرگمرداني مثل محمد ابن ابوبکر ،ابولفضل و سيد الشهدا امام حسين (ع) تربيت يافتند واز دامان معاويه يزيد ملعون که چه بي شرمانه خاندان نبي خدا را تشنه لب قتل عام کرد آنوقت چگونه اسم معاويه را به عنوان امير مصلحت انديش ميتوان برد؟ تاريخ خود بهترين قضاوتها را ميکند و معاويه را به عنوان فردي مکار و دنيا پرست معرفي کرده است وحتي علماي اهل تسنن هم حکومتهاي بعد از حسن ابن علي (ع) را غير اسلامي مي دانند خداوند به ما درک و فهمي عميق عطا کند که بتوانيم حقايق را درک کنيم زيرا که صحابه پيامبر نيز از نظر فهم و درک در يک مرتبه نبودند و از اين نظر علي (ع) بر همه صحابه برتري داشتند در کار علي اشتباهي نبود و اگر اشتباهي ميبينيم ناشي از فهم مااست که هنوز به آن درجه از کمالات نرسيده ايم که بتوانيم درک درستي پيدا کنيم و اگر مي بينيد شيعيان هم پر از اشتباه هستند ناشي از اين است که سر سوزني علي را نشناخته اند و فقط يک محبت ظاهري دارند که اگر کسي علي را بشناسد بي شک به اوج کمالات انساني رسيده و عاشقانه خدا را مي پرستد زيرا که علي عاشق خدا بود شما هم به دور از تعصبات ،بيشتر مطالعه و فکر کنيد انشألله به حقيقت برسيد
178 | يك وهابي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٨ فروردين ١٣٨٩ |
سلام عليكم آيات اول سوره نجم در مورد وحي قرآن ميفرمايد و ارتباطي با ديگر سخنان پيامبر ندارد وحي كلام پروردگار است نه كلام پيامبر . اما اينكه پيامبر در مسائل عمومي و خصوصي به ايشان در حين خواب يا بيداري هدايتي ارشادي بشارتي يا انذاري يا امدادي رسانده باشند در آن باز با مراجعه به قرآن و سرگذشت پيامبران و موقعيت و شان و درجه والاي هر پيامبري قابل قبول ميباشد در رابطه با واقعه غدير دو گونه روايت هست و دو ماجرا و كلمه مولا هم مورد اختلاف هست و معاني شخصي و حكومتي دارد كه با توجه به ماجرائي كه اهل سنت قبول دارند معناي شخصي آن به ذهن ميايد و آن ماجرائي كه شيعه قبول دارد معناي حكومتي آن مورد نظرشان است در اينجا ما بايد براي درك و دريافت آن با تمام قرآن آشنا باشيم و در كنارش همچون اسوه مان محمد مصطفي پيرو هوي و هوس نباشيم و ببينيم كداميك از اين ماجرا يا سخنان نقل شده از پيامبر را قرآن تائيد ميكند و كداميك را تائيد نميكند يك وقت ديديم هيچكدام را قرآن تائيد نميفرمايد بنابراين اصرار ما بر روايت ها و نقل هايي از پيامبر يا اصحاب و اولياء عين پافشاري بر هواي خودمان است و اين به درجاتي ما را از خدا و كلامش و ايمان دور ميكند . در مورد انتخاب علي پيش از او عثمان فرصت نكرد ترتيب شورا را بدهد و بطوركلي اين فرصت از مابقي اصحاب و مومنان از مهاجر و انصار بدليل آشوب مرتدين و منافقين گرفته شد و علي در اين ميان با اصرار انتخاب شد و حتي خود او كسي ديگر را پيشنهاد نداد و يا خود شورائي براي انتخاب بهتر تشكيل نداد و اين از قسمت هاي جالب اين سرگذشت است حالا شما آن را نسبت ميدهيد به راي انبوهي از مردم كه از خلفاي قبلي به تنگ آمده بودند اما اينطور نيست چون اولا اين انبوه مردم تماما از اصحاب و مومنان نبودند بلكه انبوهي از مرتدين و منافقين مدينه و شهرهاي دور و بر همچون مصر و بصره و كوفه هم بودند كه در مدينه ارعاب و وحشت بپا كرده و بر جان و مال مردم مومن مسلط شده بودند ثانيا هول و عجله و اصرار اصحاب براي خاموش كردن فتنه بود و ايجاد امنيت در مدينه نه آنطور كه شما ميگوئيد اصرار و عجله براي تقسيم عادلانه ثروت و قدرت چون تا زماني كه امنيتي نباشد انجام چنين اموري غير ممكن است . علي بعد از انتخاب شدن كدام ثروت يا قدرتي را عادلانه تقسيم كرد ؟ چنين چيزي در تاريخ ثبت نيست بلكه تاريخ خلافتش با جنگيدن و اختلاف و تفرقه و عدم اطاعت بسياري از همراهانش شروع و پايان ميپذيرد . در باره ام المومنين عائشه كه ميگوئيد بدون اشتباه نبوده اند نوشته ايد: ايشان به عنوان همسر دوم پيامبر صاحب فرزندي نشدند علاوه بر اينکه مادر بودن نياز هر زني است . در جواب شما ميگويم مگر همسر اول بودن چه امتيازي بر همسر دوم و آخر بودن كه اختياري نيستند دارد ؟و مادر گشتن و صاحب فرزند شدن چه امتيازهايي دارد؟! و بعد اينكه همه نيازهاي طبيعي و فطري را تامين كردن چه امتيازي دارد كه كافران در اين راه هميشه پيشقدم بوده و از همه جلوتر هستند ؟!اين حرف شما براي بعضي خانم هاي خانه داري كه در محيط بسته روزگار گذرانده اند ميتواند جالب و بحث برانگيز باشد و من از اين بابت تعجب ميكنم كه شما همسران پيامبر را به ترتيب اول تا آخر بودن امتياز داده ايد و بچه دار شدن را كه امري طبيعي است ملاك برتري و اولويت گرفته ايد ؟. اگر ما هم بخواهيم با اين ملاك ها و درجه بندي هاي شما كار كنيم پس ميتوانيم بگوئيم ام المومنين عائشه بر پاك ماندن و طهارت خود بر همسران ديگر پيامبر سبقت گرفته است . مابقي نوشته هاي شما غلو در باره علي ابن ابيطالب است .

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
1- فرموده‌ايد «آيات اول سوره نجم در مورد وحي قرآن ميفرمايد و ارتباطي با ديگر سخنان پيامبر ندارد وحي كلام پروردگار است نه كلام پيامبر»!
ظاهرا آيه را نديده‌ايد ! خداوند مي‌فرمايد تمام سخنان پيامبر وحي است ! يعني پيامبر هيچ سخني را جز با ارتباط با خدا نمي گويد !در اين زمينه مي‌توانيد به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/lib/layn/layn6.htm#_Toc244138069
جداي از اين ، اين سخن شما به اين معني است كه هيچ يك از فضائل ابوبكر و عمر و... كه در لسان رسول خدا (ص) آمده است ، قابل قبول نيست ! چون ممكن است پيامبر از خود چيزي گفته باشد و اشتباه كرده باشد !
2- فرموده‌ايد «در رابطه با واقعه غدير دو گونه روايت هست و دو ماجرا و كلمه مولا هم مورد اختلاف هست و معاني شخصي و حكومتي دارد كه با توجه به ماجرائي كه اهل سنت قبول دارند معناي شخصي آن به ذهن ميايد و آن ماجرائي كه شيعه قبول دارد معناي حكومتي آن مورد نظرشان است»!
كداميك از دو ماجرا صحيح است ؟ آنچه شيعه ذكر مي‌كند يا آنچه اهل سنت نقل مي‌كنند ؟
بهتر است به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=130
3- فرموده‌ايد «در مورد انتخاب علي ... حالا شما آن را نسبت ميدهيد به راي انبوهي از مردم كه از خلفاي قبلي به تنگ آمده بودند اما اينطور نيست چون اولا اين انبوه مردم تماما از اصحاب و مومنان نبودند بلكه انبوهي از مرتدين و منافقين مدينه و شهرهاي دور و بر همچون مصر و بصره و كوفه هم بودند كه در مدينه ارعاب و وحشت بپا كرده و بر جان و مال مردم مومن مسلط شده بودند»!
بهتر است به آدرس ذيل مراجعه كنيد تا ببينيد كه عاملين اصلي كشتن عثمان چه كساني بودند :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=144
4- فرموده‌ايد « علي بعد از انتخاب شدن كدام ثروت يا قدرتي را عادلانه تقسيم كرد ؟ چنين چيزي در تاريخ ثبت نيست بلكه تاريخ خلافتش با جنگيدن و اختلاف و تفرقه و عدم اطاعت بسياري از همراهانش شروع و پايان ميپذيرد »!
ا. شما با اين سخن ، عدم عدالت حضرت علي را ادعا كرديد ، و اين طبق روايات اهل سنت مساوي است با نفاق !
ب. آيا روايات فراوان اهل سنت را در مورد نحوه تقسيم بيت المال در زمان حضرت علي عليه السلام (به اين صورت كه تا تمام صدقات را بين مردم تقسيم نمي‌كرد ، آرام نمي‌گرفت) نديده‌ايد ؟
5- فرموده‌ايد «در باره ام المومنين عائشه كه ميگوئيد بدون اشتباه نبوده اند نوشته ايد: ايشان به عنوان همسر دوم پيامبر صاحب فرزندي نشدند علاوه بر اينکه مادر بودن نياز هر زني است . در جواب شما ميگويم مگر همسر اول بودن چه امتيازي بر همسر دوم و آخر بودن كه اختياري نيستند دارد ؟و مادر گشتن و صاحب فرزند شدن چه امتيازهايي دارد؟!
!!!
اگر امتيازي نداشت ، پيامبر خود به فرزند دار شدن خديجه و... افتخار نمي‌كردند !
حدثني عُمَرُ بن مُحَمَّدِ بن حَسَنٍ حدثنا أبي حدثنا حَفْصٌ عن هِشَامٍ عن أبيه عن عَائِشَةَ رضي الله عنها قالت ما غِرْتُ على أَحَدٍ من نِسَاءِ النبي صلى الله عليه وسلم ما غِرْتُ على خَدِيجَةَ وما رَأَيْتُهَا وَلَكِنْ كان النبي صلى الله عليه وسلم يُكْثِرُ ذِكْرَهَا وَرُبَّمَا ذَبَحَ الشَّاةَ ثُمَّ يُقَطِّعُهَا أَعْضَاءً ثُمَّ يَبْعَثُهَا في صَدَائِقِ خَدِيجَةَ فَرُبَّمَا قلت له كَأَنَّهُ لم يَكُنْ في الدُّنْيَا امْرَأَةٌ إلا خَدِيجَةُ فيقول إِنَّهَا كانت وَكَانَتْ وكان لي منها وَلَدٌ
صحيح البخاري ج 3 ص 1389 ش 3607
6- فرموده‌ايد «مابقي نوشته هاي شما غلو در باره علي ابن ابيطالب است»!
بهتر بود دليلي براي ادعاي خويش مطرح مي‌كرديد !
گروه پاسخ به شبهات

179 | يك وهابي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٥ فروردين ١٣٨٩ |
خانم مريم خير منظور اين بود كه جداي از وحي كه كلام الله است و بر زبان پيامبر هم جاري ميشود ديگر سخنان پيامبر وحي نيست ولي پيامبر خلاف قرآن حرف نمي زند يعني مابقي سخنان ايشان يا دعوت است يا ابلاغ است يا تبيين آيات است يا مثال زدن هاست يا پند و اندرز حكيمانه است و از اين قبيل و تمام اين گروه سخنان مايه از قرآن دارد و از عقلي كه خداوند به آن سفارش فرموده يك عقلي كه در همه انسانها هست بويژه اگر كه صاحب عقل اول مومن و اول عامل به قرآن باشد.... البته پيامبر در زندگيشان مثلا با كسان خود يا اصحاب و مومنان مزاح هم كرده اند آيا درست است كسي بگويد اين مزاح و شوخي هم وحي است بنا به آيات اول سوره نجم؟؟ و در مورد بالا بردن دست اولا در قرآن توصيفي از اولياء الله شده كه كه در ابلاغ دين خدا نه ميترسند نه محزون ميشوند و پيامبر كه از اولياء الله است در روايت غدير ميتوانستند بدون ترس بفرمايند علي پس از من جانشين باشد مسلمانان( اهل سنت) هم هيچوقت نميتوانند به اينكه پيامبر در هنگام مريضي قبل از وفات خود به ابوبكر دستور فرمودند امام جماعت باشد دليلي براي خلافت ابوبكر باشد اگر بگوئيد پيامبر اشره وار فرموده براي علي ضمن اينكه اين قول براي ابوبكر هم باقي ميماند آنگاه اين اشره پيامبر شبهه اي ميشد ميان همه مسلمانان كه آيا واقعا منظورش معرفي براي خلافت است ؟ آيا منظورش فرماندهي سپاه مسلمانان است و بسياري گمانهاي ديگر ....و امت دچار اختلاف ميشدند همچنين اشاره پيامبر خود نوعي رد آيه شورا است كه پروردگار به آن امر فرموده چون پيامبر در اينجا آزادي انتخاب و حق انتخاب امت را محدود ميكرد و در پايان هر انتخابي آنهائي كه تصور ميكردند راي پيامبر را انتخاب كرده اند بر آنهائي كه راي پيامبر را انتخاب نكرده بودند سخت گيري مي كردند و براي خود اولويت بيشتري و حق بيشتري قائل ميشدند و بر بقيه ظلم و اجحاف روا ميداشتند و اين يعني پي ريزي يك اختلاف و تفرقه و فتنه بزرگ ... در مورد امهات المومنين و در كل پيامبر اصحاب و اولياء الله صبر كردن يك امتياز ويژه دارد بهتر است قصص انبياء را بخوانيد . مولود كعبه بودن و آن شكافش كه ديگر الان شده جك .در مورد كرم الله وجهه هم خوب است بدانيد كه علي ابن ابيطالب بدليل فقر شديد مالي به اين صفت موصوف شده بود يعني خداوند چهره اش را كريمانه داشت يعني حاضر نبود فقر خود را بيان كند و نزد مردم دست سوال باز كند چون از درون خود كريم بود.
180 | مريم | Iran - Isfahan | ١٢:٠٠ - ١٥ فروردين ١٣٨٩ |
در پاسخ به يک وهابي
منظور شما اين است که پيامبر ممکن است سخني گفته باشند که قرآن آن را تأييد نکند ولي اقدام عايشه همسر ايشان بدون اشکال بوده و بخاطر مصلحت انديشي است؟شک نکنيد که در اشتباه هستيدودر مورد غدير هم اگر فکر کنيم معني شخصي هم داشته باز اين دليل بزرگي و کرامت حضرت علي (ع) در مقايسه با ساير صحابه است اگر اينطور نبود چرا دست ابوبکر يا عمر را بالانبردند؟چرا علي؟
معناي حکومت دموکراسي يعني حکومت مردمي ومردم يک سرزمين ويا سرزمينهاي ديگر که تحت فرمان يک حکمران زندگي ميکنند حق رأي و انتخاب دارند حالا باهر دين و اعتقادي مانند مسلمان ،مسيحي ،يهودي همه حق انتخاب دارند وانتخاب محدوديت ندارد و حکومت حضرت علي (ع) اولين حکومت دموکراسي جهان است به اين لحاظ که براي اولين بار حاکم از طرف تعداد کثيري ازمردم انتخاب شد.
در اينکه خديجه همسر پيامبر چه خدمات ارزشمندي به اسلام کردند و پيامبر تا ايشان در قيد حيات بودند همسري اختيار نکردند و هميشه با احترام از ايشان ياد مي کردند هيچ بحثي نيست اما منظور من امتياز بندي نبود ، اگر نيازهاي طبيعي فردي تأمين گردد به يقين دليل امتياز آن فرد نيست اما اين يک بحث مفصل روان شناسي است وصبر افراد يکسان نيست و مطمئن باشيد اين حرف را از يک زن کم سواد محصور در خانه نشنيده ايد.
علي (ع) مولود کعبه است و شکاف کعبه خود گواهي ميدهد ،در مسجدالحرام بر روي ستونهايش اسامي خلفاي راشدين نوشته شده باعنوان ابوبکر رضي الله عنه ،عمر رضي الله عنه وعثمان رضي الله عنه (يعني خداوند از آنها راضي باشد)،علي کرم الله وجهه يعني خداوند سيماي اورا کرامت بخشد و اين نشان دهنده اين است که خود اهل سنت نيز به مقام والاي حضرت علي (ع) آگاهي کامل دارند و اين حرفهاي شما تعجب برانگيز ودور از انصاف است
بدانيد راه مستقيم رسيدن به رستگاري ، ولايت علي (ع) است انشاءالله همه ي مسلمانان هدايت شوند.
181 | يازهـرا(سلام الله عليها) | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ١٨ فروردين ١٣٨٩ |
عمر ??? است که اصلا بويي از اسلام نبرد . او منافقي از منافقين مدينه بود و بس . اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علي ذلک
182 | نيما | Iran - Urmia | ١٢:٠٠ - ٢١ فروردين ١٣٨٩ |
من به دنبال عقايد سني مي گشتم كه با اين سايت مواجه شدم بهتر است بگويم در اين سايت يك قضاوت يك طرفه وجود دارد من با افتخار مي گويم سني هستم و اطمينان دارم هيچ شيعه اي نمي تواند در بحث با يك سني شركت كند چون مي داند پيروز آن بحث سني است يكي از اشتباهات بزرگ شيعه ها در اين است كه دست مدد به سوي غير خدا دراز مي كنند و به جاي گفتن يا خدا كفر مي كنند و مي گويند يا علي حضرت علي فرد بزرگ و با ايماني بوده و در اين موضوع كسي شك ندارد اما ايشان نيز بنده ي خداوند بوده در نتيجه انسان نبايد دست ياري به سوي بنده ي خداوند دراز كند و اين عمل كفر مي باشد و بهتر است بگويم كه يك فرد سني تنها از خداوند طلب ياري مي جويد من هم عقايد شيعه و هم سني را مطالعه كرده ام و به اين نتيجه رسيده ام كه مذهب سني از شيعه كامل تر است من نمي گويم كه كور كورانه به مذهب سني روي آوريد مي گويم عقايد سني ها را نيز مطالعه نماييد بعد از آن به اختيار خود يكي را انتخاب كنيد من اطمينان دارم اگر شما عقايد سني ها را به طور كامل و درست مطالعه نماييد به يقين در مي يابيد مذهب سني كامل تر است

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
1- بهتر است سري به بخش مناظرات سايت بزنيد و براي اطمينان بيشتر فايل‌هاي صوتي مناظره را نيز دانلود كرده و گوش دهيد !
2- در مورد توسل ، بهتر است به آدرس ذيل مراجعه كنيد تا مشخص شود كه آيا شيعه اشتباه مي‌كند :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87
در صورتي كه پاسخي براي مطالب ارائه شده از كتب اهل سنت داشتيد ، بيان كنيد تا ساير دوستان اهل سنت را نيز از اين شبهات رهايي بخشيد !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

183 | م | Iran - Isfahan | ١٢:٠٠ - ٢٢ فروردين ١٣٨٩ |
شيعه واقعي و آگاه پا مي گذارد جاي پاي علي (ع) که همان جاي پاي پيغمبر است زيرا شيعه معتقد است بعد از پيامبر (ص) حضرت علي(ع) راه رستگاري را نشان مي دهند حالا چه کسي گفته شيعه بجاي خدا مي گويد علي ؟ شيعه از خدا طلب ياري ميکند زيرا خالق هستي پروردگار بي همتاست و تقدير تمام بندگان در دست خداوند يگانه است ولي خداوند بندگان صالحش را خيلي دوست دارد و حضرت علي هم يکي از بندگان صالحش است حالا اگر بگوييم خدايا من که روسياهم و شرمنده تو هستم البته تو بسيار مهرباني مرا بخاطر احترامي که براي پيامبرت يا حضرت علي قائل هستي ببخش و حاجت روا فرما اين کجايش کفر است ؟ شيعه مي گويد بنا بر حديث غدير كه پيامبر در آن موقع با وجود كسالت و گرماي هوا واجب دانستند همه را جمع كنند و با كمال جديت امر به ولايت حضرت علي (ع) بعد از خودكنند،حضرت علي (ع) مولاي ما است اين به سنت رسول الله نزديكتر است يا عقايدي كه كرامت علي (ع) را زير سوال مي برد؟ بعضي از متعصبين نمي توانند جواب درستي بدهند براي فرار از حقيقت مي گويند شيعه بجاي خدا مي گويد علي .در حالي كه ما شيعيان معتقديم اگر فردي مقام و قدرتي مانند خداوند براي بنده اي فرض كند آن فرد كافر و نجس است .و اگر هم كسي بگويد يا علي مگر شما متعصبين در درون ونيت او هستيد و از قلب او آگاهي داريد كه مي گوييد كافرند زيرا خداوند با نيت آدمها كار دارد وخداوند داناي آگاه است و نيازي به قضاوت آدمها ندارد شما متعصبين هم كاري به رابطه ما و خداي يگانه مهربانمان نداشته باشيد .
184 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ٢٢ فروردين ١٣٨٩ |
جناب نيما
از اينکه بر خلاف سخن و حکم و فرمان خداوند متعال سخني بگويي چه لذتي مي‌بري؟؟
«ان استنصروكم في الدين فعليكم النصر»
همان لذتي را که عمر در ديدارش از کاخهاي معاويه هند مادر مي‌برد؟
يا علي
185 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٤ فروردين ١٣٨٩ |
با سلام خانم مهرانه اين ايه در قران كريم امده : (و امسحوا برؤسكم و أرجلكم الى الكعبين) سورة المائدة6 ... شك نكنيد كه فهم ان براي مردم عادي مشكل باشد و هركس ميتواند با خواندن اين ايه و دين اجراي ان بوسبله شيعيان و اهل سنت بفهمد كي اين وضو را درست انجام ميدهد . اگر در فهم اين ايه ساده براي شما مشكله پس ايات ديگر چطور ؟؟؟ اگر در معني و تفسير اين ايه ساده تحريف كرده باشند پس در مورد ديگر ايات چي خواهشاً كمي تحقيق .خوبه يا علي
186 | مهرانه | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٤ فروردين ١٣٨٩ |
جدا شما تشيه خودتونو جزو مسلمانان حساب ميکنيد؟؟؟ وقتي اذان رو تحريف کرديد...معناي قرآن رو تحريف کرديد....وقتي در قرآن به صراحت گفت وضور که ميگيرير پاتونو بشوريد و دستتونو از انگشت تا آرنج آب بکشيد و شما سر باز زديد وقتي توي قرآن ميگه هيچکس حق توهين به همسران پيامبر رو نداره وگرنه حسابش با خداست...شما توهين کرديد وقتي توي تاريخ تشيع نبود تا زمان يکي از پلدشاهان ايران...شما دم از حقانيت زديد و بدتر از اينکه توي قرآن ميگه به حرف عالمان دين گوش دهيد و بهترين را انتخاب کنيد شما اينطور ترجمه ميکنيد که به حرف عالمان دين گوش کنيد که براي شما بهترين است...تا بلکه يه عده به اسم ولايت و مرجعيت حاکم دينتون بشن و شما چه ساده باور کرديد

پاسخ:

با سلام

خواهر گرامي

1- بهتر است ببينيد چه كسي «حي على خير العمل» را از اذان كم و «الصلاة خير من النوم» را به اذان نماز صبح اضافه كرد ! :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=652

2- آيا در قرآن به صراحت گفته است پاي خود را بشوييد ؟ آيا متن آيه قرآن اين نيست كه «وامسحوا برئوسكم وأرجلكم»! سر و پا ها خود را مسح كنيد ! (نه اينكه بشوييد!)

3- آنچه در قرآن در مورد شستن دست آمده است ،‌تنها تعيين مقدار است و نه جهت !:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=moqaren&id=1

4- كجاي قرآن گفته است كه هيچ كس حق توهين به همسران پيامبر را ندارد ؟! و اگر گفته است ، پس چرا صحابه (طبق مدارك اهل سنت) همسران رسول خدا (ص)‌را لعنت كرده‌اند ؟!:

http://www.valiasr-aj.com/lib/layn/layn5.htm#_Toc244137984

5- در مورد تاريخ تشيع ، بهتر است بدانيد طبق مدارك اهل سنت ، اولين مذهبي كه تحت اشراف پيامبر (ص) و در زمان خود حضرت درست شد ، مذهب تشيع بود (و يكي از بهترين شواهد آن روايت علي وشيعته هم الفائزون است)

بعد از خواندن اين ادله اگر سوال يا نقدي داشتيد ، بنويسيد ، تا ساير خوانندگان نيز استفاده كنند !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

187 | كميل | Iran - Tabriz | ١٢:٠٠ - ٢٥ فروردين ١٣٨٩ |
اگه خانم مهرانه - که شايد خواهر مهران يا خودش باشه - بخواد تو خونه کسي کار کنه و بهش بگن ديواراي اين خونه رو تا سقف بشور , اين خانم حتما از پايين شروع به شستن ميکنه تا سقف؟يعني واقعا به فکرش نميرسه که محدوده شستشو رو براش تعيين کردن نه جهتشو؟
اين خيلي بده که آدم دستشو از انگشت تا آرنج بشوره درحاليکه خدا فقط محدودشو تعيين کرده.
ميگي از کجا معلوم؟ از اونجايي که عقل ما مثل عقل عمر پيشرفته نيست که بتونيم خودمون تشخيص بديم. پس ازتقرير پيامبر استفاده ميکنيم اونطوري وضو ميگيريم که حضرت وضو گرفتن.
188 | يك وهابي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٦ فروردين ١٣٨٩ |
شيعيان پايشان را مسح ميكنند ؟!

ابدا"

آنها با چند قطره آبي كه از آرنج ها ميگيرند و به وسط فرق سر ميكشند فقط يك علامت از نوك شست پا به طرف بالا ميكشند و در اين علامتگذاري خيلي هم دقيق هستند .
مسح يعني اينكه تمام پا تا مچ آن تمام انگشت هاي پا و كف پا را تا قوزك با كف دو دست آب بكشند به اين معنا كه تماما خيس شود و آثار خاك يا آلودگي با كف دو دست از آن محل ها جدا شود.

189 | بي بي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٧ فروردين ١٣٨٩ |
به نام خدا
سلام


من با خوندن نحوه مسلمان شدن عمر بن خطاب متوجه نكات عجيبي شدم :

1- رفتار تند و عصبيت جناب عمر در زمان جاهليت , باعث شهيد شدن يا حداقل آسيب ديدن تعداد زيادي از مسلمين شد , و اين براي اونها آمرزش و جواز بهشت رو به همراه داشت كه لازمه به همين خاطر از جناب عمر قدر داني بنماييم .


2- اين اسناد نشون ميدن كه چطور يه نفر ميتونه خيلي آدم بدي باشه , و يه دفعه با خوندن چند تا آيه ((والبته اخباري كه از يهوديها داشته ))متوجه بشه كه اين دين به سرعت پيشرفت ميكنه و براي به دست آوردن آينده شغلي مناسب بايد از الان كارش رو شروع كنه .

3- خداوند در عزت دادن به دينش نياز به انسان دو پايي داره كه بسيار بد اخلاقه و شلاق دستش ميگيره و حتي به برادر و خواهر خودش هم رحم نداره.((تازه واسه پيغمبر خدا شمشير هم ميبنده))

4- جناب عمر با سابقه بي رحمي كه داره به همراه برادر به حقش ابوبكر صديق بعيد هستش كه به خانه علي بن ابي طالب (ع) حمله كرده باشن, خيرالنسا رو سيلي زده باشن , اموال مسلمين رو بالا كشيده باشن , ما ترك پيامبر(ص) رو به نفع خودشون مصادره كرده باشن و هزار كار ديگه .

5- اگر كه فكر كني اين خليفه نا حق بوده و منبر پيامبر رو بازور و لابي و اين جور برنامه ها غصب كرده باشه در اشتباه هستي , واقعا ممكنه يه كسي اين همه سجاياي اخلاقي داشته باشه ((ستمگري , دروغ بستن به پيامبر(ص) ,دستكاري دين و تغيير احكام , بدعت گذاري و ....))اونوقت بياد منبر پيامبر (ص) اشغال كنه .


6- اگر هم بدعتي در دين گذاشته باشه , خوب باز هم اشكالي نداره فقط خودشو تا قيامت مديون همه دنيا كرده و با اين حساب روز قيامت كه شيعه و سني و مسيحي و يهودي و ... بهش اعتقاد داريم مجبوره يه مقدار از بار گناهان مابرداره و با اين كار ما رو سبكتر كنه و خودش به اسفل السافلين بپيونده كه اگر اينجوري باشه باز هم لازم هست كه از جناب عمر قدرداني بشه .

نكات جالبتر قضيه وقتي خودشونو نشون ميدن كه شما در كنار سجاياي ايشون كاستيها و بد اخلاقيهاي (نعوذ بالله )سلمان و ابوذر (رحمت الله عليهما)
رو مطرح كنيد .

در پايان هم سلام بر بندگان خدا

190 | كميل(براي يك وهابي) | Iran - Tabriz | ١٢:٠٠ - ٠٢ ارديبهشت ١٣٨٩ |
يک وهابي ! مسح دقيق و درست رو تو و امثال تو نبايد تعيين کنن.ما طريقه صحيح وضو رو از پيامبرمون ياد گرفتيم.همون نشونه گذاري که ميگي وضوييه که خدا ازماوشما خواسته.حالا شما هي کله تونو ببرين تو دستشويي و گربه شور کنين.
191 | محمد | Germany - Berlin | ١٢:٠٠ - ٠٢ ارديبهشت ١٣٨٩ |
آقاي نيما شما يکي از عقايد اهل سنت را بيان کردي ديگه فکر نمي کنم احتياجي به مطالعه کتابهاي اهل سنت باشد . چون فهميديم چقدر با حقيقت کذايي نزديک است . آخه بابا کي گفته يا علي يعني کمک خواستن از غير خدا !؟ ما فقط علي و ديگر ائمه را واسطه قرار مي دهيم بخاطر اينکه عزيزان درگاه الهي هستند . و اگر شما مستقيم از خداکمک مي گيريد چرا خدا شما را در مبارزه با اسراييل کمک نکرد اما حزب الله شيعه که از ائمه کمک گرفت را خدا پيروز گردانيد ؟
192 | ع ع | United Arab Emirates - Abu Dhabi | ١٢:٠٠ - ٠٦ ارديبهشت ١٣٨٩ |
باسلام سوال عمر بن خطاب در چه سالي بدنيا آمدودرچه سالي به هلاکت رسيد؟ ام کلثوم در چه سالي بدنيا آمد؟

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

در اين زمينه در آدرس ذيل سخن گفته شده است :

http://www.valiasr-aj.com/lib/omekolsom/04.htm#09

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

193 | صدف رحماني | United States - Washington | ١٢:٠٠ - ٠٧ ارديبهشت ١٣٨٩ |
ازبرادران شيعه خواهش ميشوددست ازخصومت با بزرگان اسلام رابردارد.اگرعمرنبودشماازكجامسلمان بوديد؟كشورايران درزمان شاه اسماعيل صفوي به مذهب جديدشيعه تبديل شد وگرنه قبل ازان همه ايران سني بود.شماحق قضاوت درامور اسلامي رانداريدازبركت عمراست كه شمامسلمان هستيدوگرنه همه تان كافربوديد.

پاسخ:

با سلام

خواهر گرامي

بهتر است نگاهي به جناياتي كه در زمان فتح ايران ، توسط خلفاي اهل سنت صورت گرفته است ، بكنيد تا براي شما مشخص شود آيا واقعا براي گسترش اسلام به ايران حمله كردند ، يا براي گرفتن كنيز و غلام و...!

در واقع كساني كه اينچنين استدلالي براي شما كرده‌اند ، اعتقاد داشته‌اند كه اسلام نمي‌توانست به صورت فرهنگي پيشرفت كند و تنها راه پيشرفت اسلام در بلاد ديگر ، شمشير بوده است ! اما شيعيان اعتقاد دارند اگر عمر و ساير خلفا ، مرتكب چنين رفتاري نمي‌شدند ، ايرانيان خود با جان و دل اسلام را مي‌پذيرفتند و بعد از فتح دل‌ها ديگر احتياجي به فتح بلاد با شمشير نبود !
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=122

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

194 | رضا | Iran - Tabriz | ١٢:٠٠ - ٠٨ ارديبهشت ١٣٨٩ |
آخه مگه عمر ايمان آورده که براش تاريخ مشخص ميکنين؟!
195 | كميل | Iran - Tabriz | ١٢:٠٠ - ٠٨ ارديبهشت ١٣٨٩ |
اونايي که ميگن عمر اسلام رو آورده ايران نامه يزدگردو در اين باره مطالعه کنن
196 | م | Iran - Isfahan | ١٢:٠٠ - ٠٨ ارديبهشت ١٣٨٩ |
در اين سايت از سينه پر درد دختر پيامبر از خلفاي راشدين بنويسد از پسر غريب فاطمه از مهدي(ع)بنويسيد
197 | م | Iran - Isfahan | ١٢:٠٠ - ٠٨ ارديبهشت ١٣٨٩ |
به ما چه كه عمر چطوري مسلمان شد حالا هر طوري ميخواد شده باشه آنچه كه مهمه اينه كه شخصيت حضرت علي (ع) به همه نشان داده شود و توتئه سقيفه ثابت شود ما بايد وقتمان را بگذاريم روي اصل شيعه ما بايد وقتمان را بگذاريم روي امام زمان شناسي حالا برفرض كه عمر نفر چهارم بود كه مسلمان شد يا چهلم چه دردي ازما دوا ميكند در قرآن آمده اشتباهات شما اعمال خوبتان را ضايع مي كند ما با اصل سقيفه مشكل داريم درد شيعه حق كشي اهل بيت پيامبر است درد شيعه عدم شناخت علي است درد شيعه واقعي عدم شناخت صحيح شيعه است بجاي اين نظر خواهي درباره اسلام آوردن عمر و نحوه اسلام آوردن عمر درباره اصل ولايت علي (ع) و توطئه سقيفه نظر خواهي كنيد بگذاريد شناخت ها بالا برود اشتباهات باعث مي شود پيامبر خدا سالها در دل ماهي حبس شود حالا شما مي خواهيد ثابت كنيد مسلماني عمر اشكال داشته يا بدعت آورده اين حرفهاي پيش پا افتاده را رها كنيد تفاوت شيعه وسني را در نحوه وضو گرفتن و نماز خواندن پي گيري نكنيد چرا كه در عبادت هيچ ترتيب و آدابي مجوي اصل بندگي است .انچه كه مهم است زير پا گذاشتن اصل ها است پيامبر دو اصل گرانبها در بين ما گذاشت يكي كتاب و ديگري عترت در اين سايت علي را بشناسانيد درد سنه دختر
198 | بي بي | Iran - Tehran | ٠١:٥١ - ٢٧ ارديبهشت ١٣٨٩ |
به نام خدا

سلام

خوبه که داستان مسلمان شدن و روش و کردار ابو بکر و عثمان، و خلفاي عباسي و خلفاي اموي رو هم زحمت بکشيد روي سايت بزاريد تا بلکه
چش بعضي از آقايون اهل سنت باز بشه بفهمن که دنباله رو چه تيريپ آدمايي هستن .



و باز هم بيشتر زحمت بکشيد از اخلاق و مرام امامان شيعه (ع) يه مقدار بيشتر رو سايت بزاريد که آدمايي مثل من هم با ائمه شيعه (ع) بيشتر
آشنا بشن
199 | خادم علي(ع) | Iran - Mashhad | ١٨:٤٥ - ٢٨ ارديبهشت ١٣٨٩ |
من فقط به يک بيت شعر بسنده مي کنم واز دوستان ديگر هم خواهش مي کنم نظراتشان را بنويسند
نيست جايز خانه کفار را آتش زدن
نامسلمانان مسلمان بود زهرا يا نبود ؟
200 | آسمند | Iran - Tehran | ١٤:١٣ - ٣٠ ارديبهشت ١٣٨٩ |
خدا لعنت کند بندگاني را که چنين به اصحابان با وفاي رسول توهين کند.
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8] [9] [10] [11] [12] [13]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها