2024 April 25 - پنج شنبه 06 ارديبهشت 1403
نحوه اسلام آوردن عمر بن خطاب در منابع اهل تسنن چگونه آمده است ؟
کد مطلب: ٥١٣٤ تاریخ انتشار: ٢١ آذر ١٣٨٨ تعداد بازدید: 129080
پرسش و پاسخ » اهل سنت
نحوه اسلام آوردن عمر بن خطاب در منابع اهل تسنن چگونه آمده است ؟

سؤال كننده : محمد علي رزمي

پاسخ :

زماني كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در مكه مبعوث شده و دين اسلام را در ميان مردم به صورت علني اعلام فرمود ، با مخالفت قريش و به ويژه سران آن ها روبرو شدند . از آن جاي كه سران قريش قدرت گرفتن دين اسلام را با منافع خود در تضاد مي ديدند ، در برابر رشد روز افزون دين مبين اسلام وحشت كرده و جنگ همه جانبه اي را آغاز كردند ؛ تا جايي كه هر كسي را كه مسلمان مي شد ؛ به ويژه اگر از بردگان و كنيزان بود ، به شدت مورد آزار و اذيت قرارمي دادند تا از دين اسلام دست بكشند .

نمونه بارز آن كشته شدن ياسر و همسرش سميه ، پدر و مادر عمار بود كه تحت شكنجه مشركان قريش به شهادت رسيدند.

ايمان آوردن عمر ، از ديدگاه اهل تسنن :

عمر بن الخطاب نيز كه از سران قريش به شمار مي آمد ، طبق شهادت بزرگان اهل سنت ، از كساني بود كه در برابر دين اسلام و پيامبر گرانقدر اسلام مقاومت شديدي مي كرد و هر كسي را كه مسلمان مي شد آزار و شكنجه قرار مي داد ؛ تا آن جا كه بسياري از مشركين از ترس وي اسلام نمي آوردند و يا اسلام خود را مخفي مي كردند و اگر اسلام آنان علني مي شد توسط عمر بن خطاب شكنجه مي شد . ما در اين جا فقط به دو مورد اكتفا مي كنيم .

اذيت و آزار مسلمانان توسط عمر :

ذهبي در تاريخ الإسلام و بسياري ديگر از بزرگان اهل سنت نوشته اند :

عن عبد العزيز بن عبد الله بن عامر بن ربيعة عن أمه ليلي قالت : كان عمر من أشد الناس علينا في إسلامنا فلما تهيأنا للخروج إلي الحبشة جاءني عمر وأنا علي بعير نريد أن نتوجه فقال : إلي أين يا أم عبد الله ؟ فقلت : قد آذيتمونا في ديننا فنذهب في أرض الله حيث لا نؤذي في عبادة الله فقال : صحبكم الله ثم ذهب فجاء زوجي عامر بن ربيعة فأخبرته بما رأيت من رقة عمر بن الخطاب فقال : ترجين أن يسلم ؟ قلت : نعم قال : فوالله لا يسلم حتي يسلم حمار الخطاب . يعني من شدته علي المسلمين .

عبد الله بن عامر بن ربيعه از مادرش ليلي نقل مي كند كه گفت : عمر از سختگير ترين مردمان در مورد اسلام آوردن ما بود ( مانع ما مي شد ) ؛ وقتي كه خواستيم به حبشه برويم عمر به نزد من آمد در حاليكه من بر شتري بودم و مي خواستم كه به راه بيفتم ؛ پس گفت : اي أم عبد الله به كجا مي روي ؟ پاسخ دادم : شما ما را به خاطر دينمان آزار داديد ؛ پس در زمين خدا به جايي مي رويم كه به خاطر بندگي خدا آزار نشويم ! پس گفت : خدا همراه شما باشد ؛ پس شوهرم عامر بن ربيعة به نزد من آمد و او را از آنچه كه ديده بودم يعني آرام شدن عمر ، با خبر كردم ؛ پس او به من گفت : آيا اميد داري كه اسلام بياورد ؟ پاسخ دادم : آري ؛ گفت : قسم به خدا او اسلام نمي آورد تا اينكه الاغ خطاب هم اسلام آورد ( يعني حتي اگر الاغ هم اسلام بياورد او اسلام نمي آورد ) از بس كه بر مسلمانان سخت گير بود .

تاريخ الإسلام ، ذهبي ، ج1 ، ص181 و الكامل في التاريخ ، ج2 ، ص 84 و البداية والنهاية ، ابن كثير ، ج 3 ، ص 100 و المستدرك ، الحاكم النيسابوري ، ج 4 ، ص 58 - 59 و السيرة النبوية ، ابن كثير ، ج 2 ، ص 32 - 33 و سيرة النبي (ص ) ، ابن هشام الحميري ، ج 1 ، ص 229 و ... .

نحوه اسلام آوردن عمر :

بسياري از علماي اهل سنت و از جمله ذهبي در تاريخ الاسلام ، محمد بن سعد در الطبقات الكبري و ابن عساكر در تاريخ دمشق ، اسلام آوردن عمر را اين گونه نقل كرده اند :

عن أنس بن مالك قال : خرج عمر رضي الله عنه متقلدا السيف فلقيه رجل من بني زهرة فقال له : أين تعمد يا عمر ؟ قال : أريد أن أقتل محمدا !

قال : وكيف تأمن في بني هاشم وبني زهرة وقد قتلت محمدا ؟

فقال : ما أراك إلا قد صبأت . قال : أفلا أدلك علي العجب إن ختنك وأختك قد صبآ وتركا دينك .

فمشي عمر فأتاهما وعندهما خباب فلما سمع بحس عمر تواري في البيت فدخل فقال : ما هذه الهينمة ؟ وكانوا يقرءون طه قالا : ما عدا حديثا تحدثناه بيننا قال : فلعلكما قد صبأتما ؟ فقال له ختنه : يا عمر إن كان الحق في غير دينك ؟ فوثب عليه فوطئه وطئا شديدا فجاءت أخته لتدفعه عن زوجها فنفحها نفحة بيده فدمي وجهها فقالت وهي غضبي : وإن كان الحق في غير دينك إني أشهد أن لا إله إلا الله وأن محمدا عبده ورسوله .

فقال عمر : أعطوني الكتاب الذي هو عندكم فأقراه وكان عمر يقرأ الكتاب فقالت أخته : إنك رجس وإنه لا يمسه إلا المطهرون فقم فاغتسل أو توضأ فقام فتوضأ ثم أخذ الكتاب فقرأ ( طه ) حتي انتهي إلي : * ( إنني أنا الله لا إله إلا أنا فاعبدني وأقم الصلاة لذكري ) *

فقال عمر : دلوني علي محمد فلما سمع خباب قول عمر خرج فقال : أبشر يا عمر فإني أرجو أن تكون دعوة رسول الله صلي الله عليه وسلم لك ليلة الخميس : اللهم أعز الإسلام بعمر بن الخطاب أو بعمرو بن هشام . وكان رسول الله صلي الله عليه وسلم في أصل الدار التي في أصل الصفا .

فانطلق عمر حتي أتي الدار وعلي بابها حمزة وطلحة وناس فقال حمزة : هذا عمر إن يرد الله به خيرا يسلم وإن يرد غير ذلك يكن قتله علينا هينا قال : والنبي صلي الله عليه وسلم داخل يوحي إليه فخرج حتي أتي عمر فأخذ بمجامع ثوبه وحمائل السيف فقال : ما أنت بمنته يا عمر حتي ينزل الله بك من الخزي والنكال ما أنزل بالوليد بن المغيرة ؟ فهذا عمر اللهم أعز الإسلام بعمر فقال عمر : أشهد أن لا إله إلا الله وأنك عبد الله ورسوله .

تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 1 ، ص 174 - 175 و تاريخ المدينة ، ابن شبة النميري ، ج 2 ، ص 657 - 659 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 44 ، ص 34 - 35 و الطبقات الكبري ، محمد بن سعد ، ج 3 ، ص 267 - 269 و... .

از انس بن مالك روايت شده است كه عمر در حاليكه شمشير به همراه داشت از خانه بيرون شد ؛ پس شخصي از بني زهره او را ديد وگفت : اي عمر ، قصد كجا داري؟

پاسخ داد : مي خواهم محمد را بكشم !!

گفت : اگر محمد را بكشي ، چگونه از بني هاشم وبني زهره در امان خواهي بود ؟

عمر پاسخ داد : به گمانم كه تو نيز دست از دين خود برداشته اي ( و مسلمان شده اي )

آن شخص گفت : آيا مي خواهي تو را بر چيزي شگفت ، راهنمايي كنم ؟ داماد تو و خواهرت نيز از دين خويش بيرون شده اند !!!

پس عمر به راه افتاده و به نزد ايشان رفت ؛ خباب نيز در آنجا بود و وقتي كه آمدن عمر را احساس كرد در خانه پنهان شد ؛ عمر گفت : اين سر و صداها چيست ؟ - ايشان سوره طاها را تلاوت مي كردند - پاسخ دادند : چيزي جز سخناني كه به هم مي گفتيم نبود ؛ عمر گفت : و شايد شما از دين بيرون شديد ؟

داماد عمر به او پاسخ داد : اي عمر ؛ اگر حق در غير دين تو باشد چه خواهي كرد ؟

عمر بر او جهيده و او را لگد كوب نمود ، پس خواهرش هم آمد تا از شوهرش دفاع كند اما عمر چنان با دست بر صورت او كوبيد كه صورت او خونين شد ؛ پس خواهرش در حال عصبانيت گفت : اگر حق در غير دين تو باشد پس من شهادت مي دهم كه خدايي جز خداي يگانه نيست و محمد بنده و فرستاده اوست .

پس عمر گفت : كتابي را كه در نزد شماست به من بدهيد - عمر خواندن مي دانست - پس خواهرش به او گفت : تو كثيف هستي و غير از پاكيزگان نبايد اين كتاب را لمس كنند ؛ برخيز و غسل بنما يا وضو بگير ؛ پس او وضو گرفت و كتاب را گرفته و خواند : طه ؛ تا به اين جا رسيد كه « انني انا الله لا اله الا انا فاعبدني وأقم الصلاة لذكري »

عمر گفت : من را به نزد محمد ببريد ؛ وقتي كه خباب كلام عمر را شنيد گفت : بشارت بادت اي عمر ؛ اميدوارم كه دعاي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در شب پنجشنبه كه گفتند : « خدايا اسلام را به وسيله عمر بن خطاب يا عمرو بن هشام عزيز بنما » در مورد تو مستجاب شده باشد ؛ و در اين هنگام رسول خدا در خانه خويش در پاي كوه صفا بودند .

پس عمر به راه افتاده و به در خانه رسول خدا رفت ؛ و حمزه و طلحه و عده اي نيز درب خانه حضرت بودند ؛ پس حمزه گفت : اين شخص عمر است كه اگر خدا در مورد او خير مقدر كرده باشد مسلمان مي شود ؛ و اگر غير اين را اراده كرده باشد كشتن او براي ما آسان است ؛ رسول خدا نيز در خانه بودند در حاليكه به ايشان وحي صورت مي گرفت ؛ پس از خانه بيرون آمدند و به كنار عمر رسيدند ، پس او دست به كمر بند و محل بستن شمشير برد ؛ پس حضرت فرمودند : اي عمر نمي خواهي بس كني ؟ تا اينكه خداوند همان ذلتي را كه بر وليد بن مغيره وارد كرد ، بر تو نيز فرود آورد ؟ اين شخص عمر است ، خدايا اسلام را با عمر عزيز بنما !!! پس عمر گفت : شهادت مي دهم كه خدايي جز خداي يگانه نيست و اينكه تو بنده و فرستاده خدايي .

عمر، با تضمين عاص بن وائل، اسلام را پذيرفت:

برخي ادعا مي كنند كه قبل از اسلام آوردن عمر، كسي جرأت نمي كرد در خانه كعبه علني نماز بخواند و مسلمانان مخفيانه به عبادت مي پرداختند، با اسلام آ وردن عمر مسلمانان شجاع شدند و ...

اين مسأله با روايتي كه در صحيح ترين كتاب اهل سنت بعد از قرآن نقل شده است، كاملا در تعارض است ؛ بلكه به شدت از مسلمان شدن مي ترسيد و از ترس اين كه توسط مشركان كشته نشود، در خانه خود مخفي شده بود؛ اما با تضميني كه عاص بن وائل به او داد، علنا اسلام را پذيرفت . محمد بن اسماعيل بخاري در صحيح خود مي نويسد:

حدثنا يحيي بن سُلَيْمَانَ قال حدثني بن وَهْبٍ قال حدثني عُمَرُ بن مُحَمَّدٍ قال فَأَخْبَرَنِي جَدِّي زَيْدُ بن عبد اللَّهِ بن عُمَرَ عن أبيه قال بَيْنَمَا هو في الدَّارِ خَائِفًا إِذْ جَاءَهُ الْعَاصِ بن وَائِلٍ السَّهْمِيُّ أبو عَمْرٍو عليه حُلَّةُ حِبَرَةٍ وَقَمِيصٌ مَكْفُوفٌ بِحَرِيرٍ وهو من بَنِي سَهْمٍ وَهُمْ حُلَفَاؤُنَا في الْجَاهِلِيَّةِ فقال له ما بَالُكَ قال زَعَمَ قَوْمُكَ أَنَّهُمْ سيقتلونني إن أَسْلَمْتُ قال لَا سَبِيلَ إِلَيْكَ بَعْدَ أَنْ قَالَهَا أَمِنْتُ فَخَرَجَ الْعَاصِ فَلَقِيَ الناس قد سأل بِهِمْ الْوَادِي فقال أَيْنَ تُرِيدُونَ فَقَالُوا نُرِيدُ هذا بن الْخَطَّابِ الذي صبأ قال لَا سَبِيلَ إليه فَكَرَّ الناس .

عبد اللّه بن عمر مي گويد: عمر ، در حالي كه ترسيده بود، در خانه مانده بود كه عاص بن وائل آمد و به او گفت: تو را چه مي شود؟ گفت: قوم تو مي گويند كه اگر اسلام بياورم مرا مي كشند. گفت: بعد از آنكه من تو را امان دادم كسي با تو كاري ندارد. عاص خارج شد مردم را ديد كه به سوئي مي روند گفت: كجا مي رويد؟ گفتند: اين پسر خطاب را كه اسلام آورده مي جوئيم گفت: كاري به او نداشته باشيد؛ پس مردم بازگشتند.

البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3 ص 1403، ح3651، بَاب إِسْلَامُ عُمَرَ بن الْخَطَّابِ رضي الله عنه ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

عاص بن وائل، همان كسي است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله را مسخره مي كرد كه خداوند در باره او اين آيه را نازل كرد:

إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئينَ. الحجر/95.

ما شرّ استهزاكنندگان را از تو دفع خواهيم كرد.

او همان كسي است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله را «ابتر» ناميد و خداوند در جواب او كوثر را به پيامبرش مرحمت فرمود و خود او را «ابتر» لقب داد:

إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَر. فَصَلّ ِ لِرَبِّكَ وَ انحَْرْ. إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتر.

آيا اگر واقعا، عمر آن قدر شجاع و دلاور بود كه اسلام آوردن او ضربه بزرگي به مشركان به شمار مي رفت و اسلام با ايمان آوردن او عزيز مي شد، چرا عاص بن وائل كه از سرسخت ترين دشمنان اسلام بود به او امان داد و مردم را از كشتن او منصرف كرد؟

يا اين مطالبي كه اهل سنت در باره اسلام آوردن عمر نقل مي كنند افسانه است، يا عاص بن وائل از اين كار هدفي داشته و عمر را به خاطر مسائل ديگر به اسلام آوردن تشويق كرده است.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | گل مكاني | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ٢١ ارديبهشت ١٣٨٧ |
عمر حتي يك لحظه هم به اسلام ايمان نياورد بلكه به دليل اخباري كه از پيشينيان شنيده بود تسليم شد تا بعدها از قدرت و شوكت اسلام براي رسيدن به اهداف خود استفاده كند.
شاهد اين ادعا هم توطئه ترور رسول اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) و اتهام نسبت هذيان به پيامبر در لحظات آخر عمر شريف ايشان و حمله به خانه يگانه دختر رسول كه جان پيمبر هستند.
2 | عبداللهي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢١ ارديبهشت ١٣٨٧ |
اگر فقط يک لحظه، و فقط يکبار، به اعتقاداتمان و به حقانيت آن شک کنيم، و بعد براي رسيدن به حقيقت قدري تتبع و کنکاش کنيم، خيلي آسان آن را بدست مي آوريم.
اهل سنت را عرض مي کنم. آنها که فسق و فجور و کفر خلفايشان اظهر من الشمس است ولي با پيروي کورکورانه از مفتيان و امامان غاصب خويش، در تاريکي خودساخته، بي پروا به سوي آتش دوزخ مي روند
فقط چند دقيقه فکر کنيد. ... نه اصلاً بيايد چند دقيقه همه با هم (چه سني و چه شيعه) به اين مطلب فکر کنيم که دنباله رو چه کساني هستيم. امامان ما براي آنکه ما را هدايت کنند واجد شرايطي که خدا در قرآن بيان کرده است هستند يا نه؟ کداميک پاک و معصوم بدنيا آمدند و پاک و معصوم از دنيا رفتند؟ کداميک با اعمال و گفتار و افکار خود رضايت خدا و پيامبر او را کسب کردند و کداميک خشم خدا و پيامبر را برانگيختند؟ کداميک شايسته پيروي هستند و با دنباله روي کداميک به بهشت و يا دوزخ خواهيم رفت؟
اگر براي زندگي ابدي خود در آن دنيا ارزش قائليم، بايد بترسيم از اين که نکند در انتخابمان اشتباه کرده باشيم!!! و اگر بترسيم حتماً در جستجوي حقيقت خواهيم رفت. و اگر به جستجوي حقيقت برويم، بايد از تمامي گفته ها و منابع موجود (چه موافق و چه مخالف) استفاده نموده و بعد با عقل و درايت خود به جمع بندي و حقيقت مطلب برسيم چرا که در اعتقادات جاي تقليد نيست. مبادا با تعصب و جانبداري، و يا عدم شهامت، خود را بيچاره و بدبخت نمائيم.
3 | عبداللهي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٤ ارديبهشت ١٣٨٧ |
چشمها را روي هم گذاشتن و فحش و دشنام دادن و ناسزاگويي خيلي آسان و براي عده اي لذت بخش است!!

اما خدا نکند مصداق آن عده باشيم که خدا در قرآن فرموده است که بر گوش و چشم و دلهايشان پرده اي قرار داده است که نه چيزي مي بينند و نه چيزي مي شنوند و نه چيزي مي فهمند!!

اگر نمي ترسيد - که به والله مي ترسيد- برويد و در کتابهاي مختلف تحقيق کنيد و ببينيد که حقيقت چيست و حق کيست. مگر به مذهب خودتان ايمان نداريد و به آن پايبند نيستيد؟ پس از چه مي ترسيد؟ براستي چرا شما و علمايتان از حقايق ترسان و گريزانيد؟!!!

تا به حال فکر کرده ايد که چرا ما شيعيان و علما و بزرگانمان کليه منابع سنيها را مطالعه و بررسي کرده ايم و لي شما با تفکرات قرون وسطايي خود از روبرو شدن با هر انديشه اي غير از آنچه که از کودکي با آن بزرگ شده ايد، پرهيز مي کنيد و وحشت داريد؟؟؟
4 | شيعه احمق | Iran - Shahrestān-e Bandar-e Māhshahr | ١٢:٠٠ - ٢٤ ارديبهشت ١٣٨٧ |
عليکسلام بر شما جايز نيست اي روافض احمق سايت پر متحوا شيعه احمق.
5 | روافض احمق | Iran - Shahrestān-e Bandar-e Māhshahr | ١٢:٠٠ - ٢٤ ارديبهشت ١٣٨٧ |
اي روافض زياد تحقيق نکنيد چون احمق هستيد
6 | سني كوچولو | Iran - Shahrestān-e Bandar-e Māhshahr | ١٢:٠٠ - ٢٤ ارديبهشت ١٣٨٧ |
يکي شيعه ها هاي احمق تو دنيا راست مي گن اين هم کشورشان همش دروغ و کلک و اون هم از امام زمانشون
قول مي شدهم اگر امام زمان به دنيا بيايد اولين کارش اين 10 % شيعه را ريشه کن مي کند تا اسلام واقعي بماند.
روافض احمق
7 | نادر | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٥ ارديبهشت ١٣٨٧ |
اين مطلب را مندر چند سايت ووبلاگ اهل سنت نوشته ام اما چونكه ديده اند نمي توانند جواب بدهند و يا شايد آن جواناني كه اهل مطالعه و تحقيق هستند شايد اين مطلب رابخوانند آن را باك كردند .
مطلب اين است در خانه اگر كس است...يك حرف بس است .
ماروايتي داريم كه هم سني وهم شيعه انرا نقل كرده اند..
قال رسول الله (ص):من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتتا الجاهليه...
هركس كه بميرد وامام زمانش را نشناسد مرده است به مرگ جاهليت..
نمي خواهم بگويم كه الآن امام زمان اهل سنت كيست؟ اين خود جاي بحث بسيار مفصلي دارد...
سوال من اين است كه حضرت فاطمه زهرا (س) دنيا را كه وداع گفتند امام زمانش كه بود_1- علي بن ابي طالب (ع)2-خليفه اول 3-نعوذ بالله امامي نداشتند ... .
اين درحالي است كه رسول الله ايشان را سيده ي نسا ئ بهشت ميداند ونمي تواند بدون امام باشد با باسخ دادن به اين سوال خيلي چيزهاي ديگر هم مشخص مي شود .
8 | مهدي ذ | Cambodia - Phnom Penh | ١٢:٠٠ - ٢٥ ارديبهشت ١٣٨٧ |
با سلام :
احمق آنكسي است كه با سر و يا پا از راه پائين تنه وارد فرج زنش شود
(حاشية الشرح الصغير على أقرب المسالك للصاوي / ج2 / ص 164 / ط مصر1392 ه / كذلك في حاشية الدسوقي على الشرح الكبير / ج1 / ص5 و حواشي الشرواني - دار الكتب العلمية / ج1 / ص 259 / كذلك في حاشية السجا - دار الفكر / فصل في موجبات الغسل ).

احمق آن قومي هستند كه سوسك و كرم خوردن را جايز مي دانند
(المغني لابن قدامة 11 / 65، رحمة الأمة في اختلاف الأئمة ، ص 251 .).

احمق آنكساني هستند كه مي گويند با خوردن شير گاو و گوسفند مي توان برادر و خواهر رضاعي شد
(المبسوط 30 / 297 ، 1 / 139 .).

احمق آن فرقه اي هستند كه ميگويند سگها و خوكها طاهر وپاك هستند و نيم خورده آنان نيز پاك است و مى شود با آن وضو گرفت و آن را نوشيد واگر پوزه آنان با غذا تماسّ پيدا كرد آن غذا حرام نيست و دستور به شستن ظرف غذا صرفاً از روى تعبّد است نه دليل شرعى.
(المغني لابن قدامة: 1 / 70). و...

هر چه گفتيم از منابع اهل سنت بود و اگر حماقتي در آن ديديد بدانيد كه خودتان به آن اعتقاد داريد .فحش و توهين وكلام غير مستدل كار انسان مسلمان و حلالزاده نيست.

قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين
9 | حسين قديري | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٥ ارديبهشت ١٣٨٧ |
اين بيجاره ها اگر کار ديگري غير از فحش دادن بلد بودند کارشان به جايي نمي رسيد که سالروز تشکيل رژيم جعلي و غير قانوني صهيونيستي را به اين دشمنان خدا ورسول با وقاحت تمام تبريک بگويند.
به واقع ديديم و ميبينيم مصاديق آيه شريفه
"ولن ترضي عنک اليهود ولن نصاري حتي تتبع ملتهم"
بيخود نيست که دشمنان اسلام از شما راضي و خوشنودند . لابد چو ن عاقليد شما را دوست دارند و ما هم چون بي عقليم از ما بيزارند.
عاقبت دوري از محمد و آل محمد صلي الله عليه وآله و داشتن محبت مخالفين و دشمنان اهل بيت عليهم السلام اگر غير از اين باشد مايه تعجب است.
10 | رافضي از قم | Iran - Īlām | ١٢:٠٠ - ٢٦ ارديبهشت ١٣٨٧ |
با سلام
اگر ميشود در باره اين جمله قدري بيشتر توضيح دهيد " عمومي و يا خصوصي براي بنده
احمق آنكسي است كه با سر و يا پا از راه پائين تنه وارد فرج زنش شود
اميدوارم از نوشتن اين گونه سخنان ابايي نداشته باشيد
خداوند يار و ياور نيکوکاران

پاسخ:
بسمه تعالى
بازديد کننده محترم رافضي از قم (هرچند بهتر بود با همان نام قبلي (طلبه اي از کردستان) نظر خود را ثبت مي کرديد)
اين مطلب را بازديد کننده ديگري تحت نام مهدي ذ مطرح کرده است وليکن ايشان هم در پايين مطلب خود آدرس موردنظر از کتب اهل سنت را ذکر کرده ولي جهت توضيحات تکميلي ايشان مي توانيد به دو لينک ذيل مراجعه نماييد.
ليست فتاواي شنيعه
http://www.vahhabi.com/main.htm?id=1&bankname=vahhabi_fatva
و مطلب مورد اشاره:
http://www.vahhabi.com/pages.php?bank=vahhabi_fatva&id=147
11 | م ر مغيث | Lebanon - Beirut | ١٢:٠٠ - ٢٧ ارديبهشت ١٣٨٧ |
عمر از ابتدا هم نور ايمان در دلش روشن نشده بود فرق ايمان او و علي (عليه السلام) در اين دو عبارت به روشني مشخص مي شود علي (عليه السلام) فرمود:
از زمانيكه حق را به من نشان دادند لحظه اي شك نكردم ؛ اما از عمر اين جمله نقل شده كه هنگاميكه پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) صلح حديبيه را با مشركان مكه امضا نمود عمر گفته بود:
هيچ وقت به اندازه ي زمان صلح حديبيه بر پيامبري پيامبر شك نكرده بودم.
پس معلوم مي شود كه ايشان هميشه در پيامبري پيامبر اكرم شك مي كرده هر چند در صلح حديبيه خيلي شديد شك نموده است
12 | حامد | Iran - Tabriz | ١٢:٠٠ - ٢٧ ارديبهشت ١٣٨٧ |
نحوه اسلام آوردن عمر بن خطاب در منابع اهل تسنن چگونه آمده است ؟
به نظر بنده اين جمله اشكال دارد و آن اينكه مگر اين آقاي عمر اسلام آورد؟
بابا ايشون در اون نقطه اوج ايمانش فرموده كه (العياذ بالله) پيامبر دارد هزيان مي گويد.
در آخرين لحظه عمرشم كه نوشيدني مورد علاقه اش رو خواست كه بنا به گفته همه اهل سنت و شيعه مشروبه و مست كننده.
خوب ديگه بسه بيشتر بگم ميگن دعوا راه نندازين.
13 | شيعه علي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٧ ارديبهشت ١٣٨٧ |
من تعجب مي کنم که چرا سنيها خودشان را ابوبکري يا عمري يا عثماني نناميدن و امدن اماماني براي خود انتخاب کردن که با پيامبر دويست سال فاصله زماني دارند نه از اصحاب هستند و نه از تابعين اصلا اکثرشان عجمي هستند مثل مالکي وحنفي شافعي حنبلي دحالي که درصحاحشان امده که پيامبر فرمود: خالفائ بعد از من 12 نفر خواهند بود که همه قريشي ودر بعضي دارد همه هاشمي هستندبراي نمونه متن روايات را ذکر مي کنم:
صحيح البخاري: في الجزء الرابع في كتاب الأحكام في باب جعله قبل باب إخراج الخصوم، وأهل الريب من البيوت بعد المعرفة (صفحة 175 طبعة مصر سنة 1355 هجري )، حدَّثني محمد بن المثنى حدثنا غندر حدثنا شعبة عن عبد الملك سمعت جابر بن سمرة قال: سمعت النبي (صلى الله عليه وآله) يقول: " يكون اثنا عشر أميراً فقال كلمة لم أسمعها فقال أبى: انه يقول:" كلهم من قريش ".
- صحيح الترمذي: ( صفحة 45 الجزء الثاني طبعة دهلى سنة 1342 هجري ) في باب ما جاء في الخلفاء حدثنا أبو كريب ناعمر بن عبيد عن سماك بن حرب عن جابر بن سمرة قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله) " يكون من بعدي اثنا عشر أميراً ثم تكلم بشيء لم أفهمه فسألت الذي يليني فقال: قال: كلهم من قريش (قال الترمذي) هذا حديث حسن صحيح، و قد روي من غير وجه جابر بن سمرة حدثنا أبو كريب ناعمر بن عبيد عن أبيه عن أبى بكر بن أبى موسى عن جابر بن سمرة عن النبي (صلى الله عليه وآله) مثل هذا الحديث .
صحيح مسلم: في كتاب الإمارة في باب الناس تبع لقريش والخلافة في قريش ( صفحة 191 الجزء 2 ق 1 طبعة مصر سنة 1348 هجري ) حدثنا قتيبة بن سعيد حدثنا جرير عن حسين عن جابر بن سمرة قال: قال: سمعت النبي يقول:- ح وحدثنا رفاعة بن الهيثم الواسطي، واللفظ له حدثنا خالد يعني ابن عبد الله الطحان عن حصين عن جابر بن سمرة قال: دخلت مع النبي فسمعته يقول: " ان هذا الأمر لا ينقضي حتى يمضى فيهم اثنا عشر خليفة ثم تكلم بكلام خفي عليَّ فقلت لأبي: ما قال ؟ قال: كلهم من قريش .
ينابيع المودة: ( صفحة 445 طبعة اسلامبول ) عن كتاب مودة القربى عن عبد الملك بن عمير عن جابر بن سمرة قال: كنت مع أبى عند النبي (صلى الله عليه وآله) فسمعته يقول: " بعدي اثني عشر خليفة ثم أخفى صوته فقلت لأبي ما الذي أخفى صوته ؟ قال: قال: " كلهم من بني هاشم " .
وقد جاء في ينابيع المودة للقندوزي الحنفي الباب (94) عن المناقب بسنده عن جابر بن عبد الله الأنصاري قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم): يا جابر إن أوصيائي وأئمة المسلمين من بعدي أولهم علي ثم الحسن ثم الحسين ثم علي بن الحسين ثم محمد بن علي المعروف بالباقر ستدركه يا جابر فإذا لقيته فأقرئه مني السلام ثم جعفر بن محمد ثم موسى بن جعفر ثم علي بن موسى ثم محمد بن علي ثم علي بن محمد ثم الحسن بن علي ثم القائم اسمه اسمي وكنيته كنيتي محمد بن الحسن بن علي " المهدي " ذلك الذي يفتح الله تبارك وتعالى على يديه مشارق الأرض ومغاربها
http://www.14masom.com/aqaeed/etarat/75/75.htm الأدلة على أن الأئمة، اثنى عشر، في صحاح اهل السنه
14 | حامد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٦ خرداد ١٣٨٧ |
سلام مگر شماها كي هستين كه دين و مذهب را تمسخر مي كنيد خدا ناظر و شاهده كه عمر چگونه بوده هست انهايي كه به حضرت عمر توهين مي كنند كافر هستند و خواهند بود اي مذهب فروشان بدانيد واگاه باشيد كه خداوند عذابي سخت به انهايي كه به صحابه توهين مي كنند مي فرستد

پاسخ:
جناب حامد ! بلي "خداوند عذابي سخت به انهايي كه به صحابه توهين مي كنند مي فرستد " و بيش از همه خداوند كسي را عذاب خواهد كرد كه نخستين بار به اصحاب رسول خدا صلي الله عليه ؤاله وسلم توهين كرد و اين مطلب را رواج داد و او كسي نيست جز معاوية بن أبي سفيان كه به امير المؤمنين عليه السلام ناسزاگويي مي‌كرد و به تمامي خطيبان نماز جمعه دستور داده بود كه امير المؤمنين عليه السلام را لعن كنند .
ما اين مطلب را پيش از اين بررسي كرده‌ايم ، لطفاً به اين آدرس مراجعه بفرماييد :
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=104
ما هيچ گاه به كسي توهين نمي‌كنيم ؛ بلكه طبق دستور مولايمان امير المؤمنين عليه السلام به جاي فحاشي به كسي ، اوصاف و كردار آن‌ها را بررسي و براي روشن شدن اذهان مردم بازگو مي‌كنيم . و در اين مقاله نيز با استناد به صحيح‌ترين روايات اهل سنت از صحيح‌ترين كتاب‌ اهل سنت بعد از قرآن ، نحوه اسلام ‌آوردن عمر را بررسي كرده‌ايم .
والسلام علي من اتبع الهدي
گروه پاسخ به شبهات
15 | عباس سالاري | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٠٧ خرداد ١٣٨٧ |
به نام خدا
با يکي از برادران اهل سنت صحبت مي کرديم که مي گفت به ما اجازه نمي دهند که با شما هم صحبت باشيم ؛ چون ميترسند شما مغز ما را به سوي خود بکشيد . الان که با هم صحبت مي کنيم اين حديثها من اولين بار دارم مي شنوم .
16 | اسماعيل | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٩ خرداد ١٣٨٧ |
باسلام
آنها خودشان را به خواب زدند و شخص خواب زده را هيچ وقت نميشود بيدار کرد .
به نظر بنده برادران اهل سنت تمام واقعيتها را ميدانند ولي جرات پذيرش حقيقت راندارند.
به اين دليل که پدران آنها و يا بزرگان آنها نميگذارن که زنده بمانند و آنها را با تکبير و ذکر خداوند سرميبرند . به همين راحتي پايان عمر .
يکي از دوستان بنده که اهل زاهدان بود قصد ازدواج با يک دخترشيعه را داشت ولي ان دختر به دوستم گفت اگر شيعه شدي با تو ازدواج ميکنم .
دوستم در جواب گفت خيلي دلم ميخواهد شيعه شوم و ميدانم که شيعه حقيقت است ولي جرات پذيرش ندارم ؛ چون پدرم و برادرانم و عمويم اگر بدانند مرا ميکشند... .
17 | هيچكس | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٠ خرداد ١٣٨٧ |
فعلا كه داريم حكومت شيعه رو ميبينيم پيروان اين مذهب رو ميبينيم نمونه هاش كشورهاي ايران سوريه وعراق ........... !!!
18 | محصل | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١١ خرداد ١٣٨٧ |
به نام خدا
ادب از که آموختي ، از بي ادبان!
اگر بدون دليل مطلبي را رد کني نشانه تعصب کورکورانه توست.
خدا قوت، به تمام کساني که براي زنده نگه داشتن راه فرزندان پيامبر زحمت مي کشند.
19 | حامد | Iran - Hamadan | ١٢:٠٠ - ١٨ خرداد ١٣٨٧ |
سلام علي من اتبع الهدي
از تلاش بي نظير شما متشكرم
حقايق هميشه براي اهل باطل تلخ بوده است
برادران اهل تسنن! بياييد اهل باطل نباشيم كه مرگ و ورود به محضر حضرت اله براي پاسخگويي بسيار نزديكتر از آنست كه مي انديشيم.
والسلام
20 | سيد عبدالخالق هاشمي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٠ خرداد ١٣٨٧ |
سلام
ائمه معصومين عليهيم السلام كشتي نجات هستند ، برادران اهل سنت بايد عينك تعصب و بد بيني را از جلو چشم بردارند وحقيقت را دريابند و بر دشمنان اهلبيت و نبوت لعنت بفرستند .
21 | سيد عبدالخالق هاشمي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢١ خرداد ١٣٨٧ |
سلام
ا’يمه معصومين عليهيم السلام كشتي نجات است
برادران اهل سنت بايد عينك تعصب و بد بيني را از جلو چشم بردارند وحقيقت را دريابند و بر دشمنان اهلبيت ونبوت لعنت بفرستند.
22 | يارعلي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٢ تير ١٣٨٧ |
از وبلاگ
جواب شبهات دانش آموزان
با اجازه مقاله را لينك به شما بزنم
23 | محمد | Iran - Ţāleb ābād | ١٢:٠٠ - ٠٥ تير ١٣٨٧ |
خدا قبول کنه
24 | بيژن | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ١٤ تير ١٣٨٧ |
با سلام
هر انساني چه شيعه و چه سني بايد اول از همه بنا را بر اين گذارد كه هر چه كه من ميدانم لزوما حق نيست و ممكن است من در اشتباه باشم
من شيعه و من سني نبايد به خاطر اينكه پدرم شيعه يا سني و يا هر دين ديگري دارد من نيز پيرو همان دين شوم
بايد بنا را بر تحقيق گذاشت بدون تعصب ديني
بايد ابتدا بنا را بر عقل گذاشت
بايد ياد گرفت كه هر كسي ممكن است در اشتباه باشد ولي مهم اين است كه بعد از دريافتن اشتباه خود چه ميكنيم ؟
نسبت به حق تعصب ميورزيم و در پي توجيه اشتباه خود بيشتر در آن فرو ميرويم ؟
و يا در پي جبران آن بر مياييم و راه درست را پيش ميگيريم ؟
من شيعه هستم.ولي شيعه نشدم براي اينكه پدرم شيعه بود بلكه تا حدي تحقيق كردم كه مطمين شدم شيعه بر حق است.
ولي هيچگاه از حقيقت فرار نميكنم.
فردا اگر من دريافتم كه اهل تسنن بر حق هستند و ما اشتباه ميكرديم با كمال ميل سني ميشوم و يا حتي اگر دريافتم كه مسيحيت يا يهوديت و يا هر دين ديگري بر حق است آن دين را بر ميگزينم
مهم اين است كه انسان هميشه در جست جوي حقيقت باشد و هيچگاه به يك حقيقت قانع نشود
چون ممكن اين حقيقت او را از رسيدن به حقيقت هاي بزرگتر باز دارد
بزرگترين حق و حقيقت خداست
به همه شما برادران و خواهران چه سني و چه شيعه توصيه ميكنم از خدا بخواهيد شما را هدايت كند
اگر هدايت يافته ايد در مسير راست تر و استوار تري قرار گيريد و اگر گمراه هستيد براه راست هدايت شويد . ان شا الله
25 | جوادراستگو | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢١ تير ١٣٨٧ |
حالا خودتون قضاوت كنيد.ايمان اوردن علي چطوري بود ايمان اوردن عمر چطور!!!!!!!!!!!!!
26 | محمود | Iran - Hamadan | ١٢:٠٠ - ٢٢ تير ١٣٨٧ |
در حال حاضر دو نمونه بارز از تربيت شدگان اهل سنت و شيعه را مي بينيم بن لادن و گروه القاعده از اهل سنت و شيخ حسن نصر الله و گروه حزب الله از شيعه
القاعده با ترورهاي كور در كل دنيا و به ويژه در دنياي اسلام زن ها و بچه ها را قتل عام مي كند و حزب الله تنها قدرتي است كه در مقابل هجوم صهيونيست ها مقابله مي كند.
آنكه هنوز قلب روشن و ديدگان باز دارد فقط با توجه و نگاه به اين دو گروه متوجه حقيقت مي شود.
27 | محمود | Iran - Hamadan | ١٢:٠٠ - ٢٢ تير ١٣٨٧ |
از برادران اهل سنت كه جناب عمر را به خوبي مي شناسند خواهشمنديم قدري راجه به نسب عمر و چگونگي تولد ايشان توضيح دهند. يا حد اقل براي آگاهي خودشان تحقيق كنند.
28 | پيمان موسوي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٨ تير ١٣٨٧ |
با سلام
اينكه بعضي از برادران اهل سنت با ديدن اين براهين خونشون به جوش مياد و فحش ميدن هم طبيعيه و هم اميدوار كننده !
طبيعيه چونكه هر كسي كه به عقيده اي سخت پابنده در لحظه’ مواجهه با نادرستيش عصبي ميشه... و اميدوار كننده است
چونكه نخست علامت شروع تلاطم در دل اين افراده كه شايد در صورت حق طلب بودن اونها راه نجات شون باشه ...و بعد لينكه
در مورد كساني كه جاهل و متعصب هستند نشانه ’ درستي وصحت مدعاي ماست كه اونها تحمل شنيدنش رو ندارن ...
در مورد دولتها و جوامع شيعه هم بايد گفت ما ادعا نداريم كه كه شيعيان همه درست كردارند بلكه ادعاي ما درستي اعتقادات
شيعه است و مگر نه اينكه اهل سنت هم اعمال همشون طبق عقيده و مرام اونها نيست و هميشه صالحين در جامعه كمتر از مردم جاهل يا گمراه هستند به اين دليل واضح كه هميشه جنس گرانبها كميابه ! زيرا شرايط حاصل شدنش سخته و كار همه نيست ...
بهتره كه همه تسليم حق باشيم برادران !! ...
يا حق تعالي ... وصل الله محمدا وآل محمد
29 | خادم خدا | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠١ مرداد ١٣٨٧ |
در مورد حضرت عمربن خطاب مي خواستم بگويم: مگر ميشودكسي كه هم پدر زن رسول اكرم(ص) است وهم داماد حضرت علي است.اينچنين كه بعضي از كور دلان مراجعه كننده به اين سايت اظهار مي كنند باشد,مسلما نمي توانيم اظهار كنيم كه از اين بزرگان بيشتر مي فهميم.

پاسخ:
دوست گرامي راجع به بحث پدر زن رسول اکرم (ص) دقت داشته باشيد که ابوسفيان نيز پدر زن پيامبر بودند آيا براي ايشان نيز شما فضيلتي قائل هستيد (پس اينگونه نيست که با چنين نسبتهاي به دنبال داشتن فضيلت براي افراد بگرديم)
در ضمن راجع به بحث داماد حضرت علي (ع) بودن نيز مي توانيد به مقاله کاملي که در اين زمينه ارائه شده مراجعه نماييد تا صحت و سقم موضوع برايتان روشن گردد.
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83
والسلام علي من التبع الهدي
معاونت اطلاع رساني
30 | محمد مهدي كيانپور | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٣ مرداد ١٣٨٧ |
سلام عليكم
برادران موسسه حضرت ولي عصر(عج الله تعالي و فرجه الشريف
ضمن عرض سلام و تشكر و سپاس از زحمات شما در نشان دادن چهره واقعي وهابيت خبيث و تلاش در را ستاي ترويج مكتب اهل بيت مي خواستم اين نكته را متذكر شوم كه ضرورت حفظ وحدت ميان مسلمانان بايد خط قرمز همه اين فعاليت ها باشد.
لطفا برادران اهل سنت كه تحت تا ثير جريانات سلفي و تكفيري نامسلمان مطالب سخيفي را به شيعه نسبت ميدهند نگاهي به منابع تاريخي و روايي اهل سنت مراجعه كنند
مرحوم علامه اميني (ره) بيست جلد كتاب الغدير نوشته است كه اكثريت منابع اين كتاب از منابع اهل سنت است .
تعداد سايت هاي اهل سنت در فضايل امير المومنين علي عليه السلام از تعداد سايت هاي شيعه بيشتر است. اما در پاسخ به آن برادر طلبه سني اهل كردستان كه مطلب سخيفي را مطرح كرده بود جاي تعجب است كه ايشان كه احتمالا از برادران شافعي هستند از ميزان نزديكي مذهب شافعي به شيعه بي اطلاع است و نمي داند شارح شافعي نهج البلاغه جناب ابن ابي الحديد در وصف حضرت علي عليه السلام چه اشعاري سروده است
متاسفانه طلاب اهل سنت فاقد سواد كافي هستند در حوزه مسايل فقهي براي ديدن غناي فقه شيعه و مقايسه آن با فقه اهل سنت كافيست به مطالب سخيفي كه فقه حنفي آمده است مانند مجاز بودن لواط و بعضي مطالب سخيف ديگر مراجعه كنيد.
ومن الله توفيق
31 | بنده خدا غلام علي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٤ مرداد ١٣٨٧ |
ابتدا لازم مي بينم كه در جواب اين سني هاي كوردل برايشان آرزوي همنشيني دائم وابدي با پيشواي روسياهشان عمر بن بني اسرائيل را داشته باشم الهي آمين.
و در ادامه خدمت برادران عزيز شيعه مولا از خوانده هايم عرض مي كنم كه عمر ?? از سران مشركان مكه بود كه از دشمنيهاي او با اسلام قبل از اسلام آوردن دروغينش همين بس كه يكبار در حين طواف پيامبر با سنگ قصد جان ايشان را مي كند كه البته اين توطئه ناكام مي ماند و بعد هم از روي دورانديشي و فرصت طلبي زبان زدش به اسلام روي مي آورد و البته نفرت او از علي بيش از هرچه بدليل قلع و قمع يهوديان پيمان شكن يثرب بدست حضرت ايشان است.
يا علي
32 | پيمان | Germany - Ottobrunn | ١٢:٠٠ - ١٥ مرداد ١٣٨٧ |
من نميدانم كه اين برادران اهل سنت چرا تا اين حد كور كورانه و از روي تعصب در مورد قضايا برخورد مي كنند؟
من از برادران اهل سنت ميخواهم فقط براي يك لحظه هم احتمال اشتباه بودن مسير شان را بدهند و بعد با ادله مسيرشان را انتخاب كنند؟
چه ايمان تقليدي در آخرت بدرد كسي نخواهد خورد.
و در اخير هم اين را بگويم كه حجت براي شما تمام است و در آخرت نميتوانيد بگوئيد نميدانستيم يا فلان پس از روي خيرخواهي عاجزانه از شما خواهشمندم اندكي از وقتتان را براي تحقيق در مورد مذهب خويش كنار بگذاريد. تا مصداق خاسرين نباشيد.
33 | سيدمحمدرضاحقيقت | Iran - Galleh Dār | ١٢:٠٠ - ٢١ شهریور ١٣٨٧ |
درود بر مناديان حق وحقيقت شماپيروان شيرخدا به شما خداقوت ميگويم
سني ها هم همانند مولايشان عمر خنگ واحمق وديرفهم هستندچون تودنيا هيچ چيزي نميدانند
34 | ميثم | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٩ شهریور ١٣٨٧ |
با سلام خدمت شما عزيزاني که وقت خويش راصرف کشف حقيقت واشاعه هرچه خوبيهاست ميکنيد بايد عرض کنم علي عليه السلام مولود کعبه وحق است وبرادران اهل تسنن نيز ميدانند وحتي در روز فوت درگذشتگانشان در گوششان ميگويند براستي حق با علي است
35 | ع | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٨ مهر ١٣٨٧ |
سلام عليكم
مقاله ي خوبي بود ولي اگر كه عمر به اين شكل اسلام آورد .اون حرفي كه خواهرش بهش ميگه كه ديشب پيامبر اين دعا رو راجع به تو كرد و و مجدد خود پيامبر اين رو به عمر ميگن و بعد عمر اسلام مياره آيا اين دعا رو ميشه پذيرفت ؟

پاسخ:
دوست گرامي سلام ! اهل سنت براي دفاع از آبروي خلفا ، دست به هر كاري مي&zwnjزنند . بي ترديد همه اين ها از دروغ&zwnjهايي است كه توسط بني اميه ساخته شده&zwnjاند .
36 | mmj | Iran - Galleh Dār | ١٢:٠٠ - ١١ مهر ١٣٨٧ |
اين سايت باعث تفرقه ميشود بهرحال عمربن خطاب هم کمک هاي زيادي به اسلام کرده اند يه روايت هم هست که عمر هنگام شنيدن قران مسلمان شد لحن قران را که شنيد . در ضمن عمر بن خطاب از پهلوانان عرب بود که با ميل خود و در سال پنجم بعثت مسلمان شد.. هرچند عمربن خطاب اشتباهاتي داشته است . علي از حق خود گذشت شما از حق علي نمي گذريد.. بسياري از احاديث شيعه در مذمت خلفاي راشدين جعلي است

پاسخ:
خوب بهتر است که شما هم روايت موردنظر خود را با سند ذکر کنيد تا خوانندگان بيشتر روشن شوند واز تفرقه جلوگيري شود!!!

دقت داشته باشيد که در اين پاسخ ما از منابع اهل سنت ذکر حديث و روايت کرده ايم !!!

در باب پهلوان بودن عمر نيز بهتر است کمي بيشتر در تاريخ دقت نماييد و بخصوص در منابع اهل سنت نيز به اين مقوله تحقيق نماييد.



ويا در باب شناخت بهتر جناب عمر بن خطاب و کليه موارد مربوطه بهتر است به مطالب موجود در لينک ذيل که از صحيح ترين کتب اهل سنت نقل قول شده نيز مراجعه نماييد:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=102



و اما راجع به بحث گذشت علي بن ابي طالب از حق خود و نظر حضرت علي (ع) راجع به خلفاء نيز به لينکهاي ذيل مراجعه نماييد:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1866

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=449

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=700

البته خوب است که تا حدي شما هم به اشتباهات جناب عمر بن خطاب پي برديد

و همچنين چه بهتر بود که جعلي بودن احاديث شيعه در باب مذمت خلفا را با ذکر سند عنوان مي کرديد



معاونت اطلاع رساني
37 | عاشق عل | Cambodia - Phnom Penh | ١٢:٠٠ - ٠٢ آبان ١٣٨٧ |
سلام.اميدوارم روز محشر هركس با مولاي خود محشور شود
38 | اسماعيل | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٩ آبان ١٣٨٧ |
سلام بر علي و اولاد علي وهر كه مهر علي را در سينه دارد
39 | ابوبكر | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٠ آبان ١٣٨٧ |
من خودم يك سني هستم وبه حماقت اهل تسنن معترفم
40 | همايون | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢١ آبان ١٣٨٧ |
به اميد روزي كه تمام سني هاي عالم به حقانيت علي (ع) پي ببرند وشيعه شوند وبر روي زمين حتي يك سني نماند والبته اين آرزو دست نيافتني نيست چون با ظهور مهدي (ع) محقق مي شود
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8] [9] [10] [11] [12] [13]  
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها