2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
چرا پيامبر اسلام (ص) با عايشه و حفصه ازدواج كردند ؟
کد مطلب: ٥١٢٤ تاریخ انتشار: ٠٣ بهمن ١٣٨٨ تعداد بازدید: 212479
پرسش و پاسخ » نبوت
چرا پيامبر اسلام (ص) با عايشه و حفصه ازدواج كردند ؟

سؤال كننده : يداله تبرائي

پاسخ :

در مورد اين ازدواج پاسخ هاي فراوان داده شده است :

پاسخ نقضي و اجمالي :

در ابتدا مي توان پاسخي نقضي داد كه :

رسول خدا طبق نظر اهل سنت علم غيب ندارد :

طبق نظر اهل سنت پيغمبر علم غيب ندارد و ازدواج و يا دوستي وي با كسي نمي تواند دليل بر صحت عقايد و رفتار وي باشد .

علت همان علت ازدواج حضرت نوح و لوط با همسرانشان بوده است :

حتي اگر بگويند رسول خدا وي را مي شناخته و با وي ازدواج كرده است ، علت ازدواج را همان علت ازدواج حضرت نوح و حضرت لوط با همسرانشان مي دانيم . با اينكه در قرآن كريم آمده است كه همسر ِ حضرت نوح و نيز همسر حضرت لوط ، همراه و همنظر با دشمنان ايشان بوده اند .

پاسخ تفصيلي :

علت امتحان رسول خدا صلي الله عليه وآله و مردم بوده است :

در شعر زيباي حافظ مي خوانيم :

من كه ملول گشتمي از نفس فرشتگان قيل ومقال عالمي مي كشم از براي تو

رسول گرامي اسلام در نهايت توجه به عالم بالا و مقام اقدس الهي بوده اند ؛ و حتي به قول شاعر نفس فرشتگان و هم صحبتي با ايشان براي رسول گرامي اسلام سخت بوده است ؛ زيرا نوعي اشتغال به غير خداست .

اما خداوند هر كسي را به نوبه خود آزمايش مي كند و براي آزمايش رسول خدا از ايشان خواست كه با عايشه ازدواج كند و با اين دستور ، در خانه وي كسي را قرار داد كه مي توانست مايه آزمايش ايشان باشد ؛ زيرا امتحان مردان بزرگ بايد به بزرگي خود ايشان باشد .

اما چون اين آزمايش مي توانست سبب اشتباه برخي ، در مورد شخصيت واقعي همسران رسول گرامي اسلام باشد ، خداوند هم در قرآن با بيان برخي اشكالات و اشتباهات همسران رسول خدا و همسران پيغمبران گذشته ، راه هدايت را براي مردم باز گذاشته است .

به عنوان مثال در سوره تحريم آيه ده همسر حضرت نوح و همسر حضرت لوط را به عنوان دو نمونه براي كفار معرفي مي نمايد كه با وجود حضور در خانه پيغمبران الهي ، باز گمراه شدند .

و در همين سوره در آيه 4 در مورد دو تن از همسران رسول خدا مي فرمايد :

إِنْ تَتُوبَا إِلَي اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ

سوره تحريم آيه 4

اگر ( شما دو همسر رسول خدا) به درگاه خدا توبه كنيد ، دل هاي شما به سوي او ميل پيدا كرده است ، اما اگر عليه او بر يكديگر كمك كنيد در حقيقت خدا خود سرپرست اوست و جبرئيل و صالح مومنان (نيز ياور اويند) و گذشته از اين فرشتگان نيز پشتيبان او خواهند بود .

و نيز در مي بينيم كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در در مورد ِ آينده ي برخي از همسران خويش سخناني فرموده اند كه مي تواند ملاك تشخيص حق از باطل در موارد نياز باشد . به عنوان نمونه مي توان به روايتي كه بخاري آن را نقل كرده است اشاره نمود كه گفته است :

رسول خدا به خانه عايشه اشاره فرمودند و سه بار گفتند : فتنه ( آزمايش ) در اينجاست ؛ فتنه در اينجاست ، فتنه در اينجاست .

2873 - حَدَّثَنَا مُوسَي بْنُ إِسْمَاعِيلَ حَدَّثَنَا جُوَيْرِيَةُ عَنْ نَافِعٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ قَامَ النَّبِيُّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ خَطِيبًا فَأَشَارَ نَحْوَ مَسْكَنِ عَائِشَةَ فَقَالَ هُنَا الْفِتْنَةُ ثَلَاثًا مِنْ حَيْثُ يَطْلُعُ قَرْنُ الشَّيْطَانِ

صحيح بخاري كتاب فرض الخمس باب ما جاء في بيوت ازواج النبي صلي الله عليه وسلم

رسول خدا به سخن ايستادند ، پس به سمت خانه عائشه اشاره كردند و سه بار فرمودند اينجاست فتنه ؛ همان جايي كه امت شيطان ظهور مي كنند .

علت ازدواج حضرت با ايشان سياسي بوده است :

يكي از اهداف ازدواجهاي پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) جهت سياسي - تبليغي بود ؛ يعني با ازدواج موقعيتش در بين قبايل مستحكم گردد و بر نفوذ سياسي و اجتماعيش افزوده شود و از اين راه براي رشد و گسترش اسلام استفاده نمايد.

حضرت به خاطر دست يابي بر موقعيتهاي بهتر اجتماعي و سياسي ، در تبليغ دين خدا و استحكام آن و پيوند با قبايل بزرگ عرب و جلوگيري از كارشكني هاي آنان و حفظ سياست داخلي و ايجاد زمينه مساعد براي مسلمان شدن قبايل عرب ، به برخي ازدواج ها رو آورد .

در راستاي اين اهداف پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) با زنان ذيل ازدواج كردند :

عايشه دختر ابوبكر از قبيله «تيم».

حفصه دختر عمر از قبيله بزرگ «عدي».

ام حبيبه دختر ابوسفيان از قبيله نامدار بني اميه.

ام سلمه از قبيله بني مخزوم .

سوده از قبيله بني اسد.

ميمونه از قبيله بني هلال.

صفيه از بني اسرائيل .

ازدواج مهمترين پيوند و ميثاق اجتماعي است، به ويژه در آن فرهنگ تأثير بسياري از خود به جا ميگذارد.

در آن محيطي كه جنگ و خونريزي و غارتگري رواج داشت، بلكه به تعبير "ابن خلدون" جنگ و خونريزي و غارتگري جزو خصلت ثانوي آنان شده بود، ( مقدمه ابن خلدون (ترجمه)، ج 1، ص 286) بهترين عامل بازدارنده از جنگها و عامل وحدت و اُلفت ، پيوند زناشويي بود.

از اين روي، پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) با قبايل بزرگ قريش ، به ويژه با قبايلي كه بيش از ديگران با پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) دشمن بودند ، مانند بني اميه و بني اسرائيل ، ازدواج نمود . اما با قبايل انصار كه از سوي آنان هيچ خطري احساس نميشد و آنان نسبت به پيامبر(ص) دشمني نداشتند، ازدواج نكرد.

گيورگيو ، نويسنده مسيحي مي نويسد:

محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) ام حبيبه را به ازدواج خود درآورد تا بدين ترتيب داماد ابوسفيان شود و از دشمني قريش نسبت به خود بكاهد. در نتيجه پيامبر با خاندان بني اميه و هند زن ابوسفيان وساير دشمنان خونين خود خويشاوند شد و ام حبيبه عامل بسيار مؤثري براي تبليغ اسلام در خانواده هاي مكه شد.

محمد پيامبري كه از نو بايد شناخت، ص 207.

در بعضي از تواريخ مي خوانيم كه پيامبر با زنان متعددي ازدواج كرد و جز مراسم عقد انجام نشد، و هرگز آميزش با آنها نكرد، حتي در مواردي تنها به خواستگاري بعضي از زنان قبائل قناعت كرد.

و آنها به همينقدر خوشحال بودند و مباهات مي كردند كه زني از قبيله آنان به نام همسر پيامبر (صلي اللّه عليه و آله و سلّم ) ناميده شده ، و اين افتخار براي آنها حاصل گشته است ، و به اين ترتيب رابطه و پيوند اجتماعي آنها با پيامبر (صلي اللّه عليه و آله و سلّم ) محكمتر، و در دفاع از او مصممتر مي شدند.

ام سلمه از طايفه بني مخزوم - طايفه ابوجهل و خالد بن وليد - بود، وقتي كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) وي را به همسري خويش درآورد ، خالد بن وليد موضعگيري شديد خود را در برابر مسلمانان مورد تجديد نظر قرار داده و پس از مدتي نه چندان طولاني اسلام آورد.

پس از ازدواج رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) با جويريه و صفيه هيچگونه تحركي را از سوي بني نضير و بني مصطلق در برابر آنحضرت مشاهده نمي كنيم . از سوي ديگر، مشاهده مي كنيم كه جويريه از جهت بركت آفريني براي قوم و قبيله اش يك زن نمونه شناخته مي شود، و صحابه رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) يكصد خانوار از اسيران قوم و قبيله وي را بخاطر ازدواج پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) با او آزاد مي كنند و مي گويند: اينان خويشاوندان رسول خدايند! و پرواضح است كه چنين منت گذاري بر يك طائفه و قبيله از سوي مسلمانان چه تاثير بسزايي در عمق جان آنان داشته است.

بنابراين ، ازدواج پيامبر با عايشه و حفصه ، نه به خاطر نبودن زني بهتر در آن جامعه و بلكه به خاطر مصالح مهمي بوده است كه جز با ازدواج پيامبر با آن دو تحقق نمي يافته است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقيقاتي وليعصر عج الله تعالي فرجه الشريف



Share
41 | راه علـي سعادت | | ١٢:٠٠ - ٠٥ مهر ١٣٨٨ |
به کوري دوچشم مهران ودراودستش
فقط حيــدر اميرالمومنين است وبس.
42 | مالك اشتر | | ١٢:٠٠ - ٠٨ مهر ١٣٨٨ |
سلام و درود خدا بر آن مردي كه در هنگام نماز به سائل دستگيري كرد. يا علي. يا امام الدين. مولا الموحدين . مولا المتقين. اسد الله. عين الله. وجه الله. يد الله. سر الله. نور الله. حيدر كرار. قالع كفار. شير دادار. يل خيبر شكن. قاعد الغر المحجلين. امير المومنين . علي ابن ابي طالب عليه السلام. صلوات الله و سلامه عليه (قدس الله سره العزيز و رضي الله تعالي عنه) علي صديق . علي فاروق. و لعنت خدا بر مهراااااااااااااااااااااااااااااااااااان وهابي كه عاشق ابو بكره. يا حيدر كرار.
43 | سعيد حسيني | | ١٢:٠٠ - ٠٨ مهر ١٣٨٨ |
سلام عليکم م ه ر ا ن سلام و درود خدا بر شاه اسماعيل صفوي که زبان شما اهل بدعت را بخوبي ميدانست و هميشه جوابهايش در خور شماها و رهبران خائن و حيله گرتان بود. من به ايراني بودنم و اينکه چنين پادشاهي بنام شاه اسماعيل صفوي در سالهاي پيشين در همين ايران زندگي ميکرده مفتخرم. راستي م ه ر ا ن تو به چه چيزي افتخار ميکني؟؟ به خلفاي خائن و حيله گر خود؟؟ به عقايد وهابيت؟؟ به وحشيگريهاتون که زبانزد خاص و عام شده؟؟ به بي سوادي خودت؟؟ به عدم تقواي خود و همکيشانت؟؟ به بوي عقيده ات؟؟ به . . . . . خلفاي خود که در صحيحين خودتون آمده؟؟
44 | مجيد م علي | | ١٢:٠٠ - ٠٩ مهر ١٣٨٨ |
با سلام
جناب كميل چرا كه نه مگر نميبيني كه فصلي كار ميكنه يعني وقت زراعت و درو از اين اقا خبري نيست .
خوبيش اينه كه الحمد الله با اينكه وهابيه و كشاورز يعني احتمالاً در يكي از دهات ساكن است با اين همه هم به اينترنت دسترسي داره هم ازاده ميتونه ازشون استفاده كنه. ولي با اين همه كفران نعمت ميكنه.
اما برادر عزيز جناب اقاي سعيد حسيني :
ايشان كشته مرده پسر شكارچي مخصوص دربار "عبدالله بن جدعان " هستش و ميگويند وقتي او در نخجيرگاه مخصوص بود هيچ پرنده اي جرات پرواز نداشت .

يا علي
45 | كلب آستان اهل تبري،انشاءالله | | ١٢:٠٠ - ١٨ آبان ١٣٨٨ |
سلام دمتون گرم كه تو اين بازار دين فروشي تبري را كه به اعتقاد ما داشتن آن براي خلاصي از آتش قهر خدا لازم است از دست نداده ايد. امشب داشتم طبقات الكبراي ابن سعد سني رو ميخوندم ديدم از قول خليفه دومشون نوشته: براي من فرقي نميكنه من كسي رو به عقد خود در آورم يا كسي من را! ؟؟
46 | عمر | | ١٢:٠٠ - ١٧ آذر ١٣٨٨ |
آقاي هخامنشي بي خبر از هركجا تو دين ديگري داري توي مذاهب ديگران دخالت بي جا نكن لطفا؟؟؟؟؟؟؟؟؟ از خدا بترسيد
47 | عمر | | ١٢:٠٠ - ١٧ آذر ١٣٨٨ |
آقاي هخامنشي بي خبر از هركجا تو دين ديگري داري توي مذاهب ديگران دخالت بي جا نكن لطفا؟؟؟؟؟؟؟؟؟
48 | عمر | | ١٢:٠٠ - ١٧ آذر ١٣٨٨ |
سلام خواستم به شماره 45بگم كه خداوند لعنت كند تورا كه همش دروغ واراجيف سرهم ميكنيد هيچكدام از قولها و حديثهاي شما اعتبار و ارزشي ندارد كه ياران وفادار وپاك رسول الله (ص) را لكه دار كنيد خداوند انشاءالله شما را با ابولولو مجوسي و ابن ملجم مرادي كه از شيعيان بود محشور كند وما را با عمر و عثمان و ابوبكرو علي(رضي الله تعالي اجمعين حشر كند به اميد آن روز وخداوند همه شما را هدايت كند هرچند هركسي لياقت هدايت را ندارد)
49 | سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) | | ١٢:٠٠ - ١٨ آذر ١٣٨٨ |
سلام

جناب شيطان پرست عمري
نگارنده ي کامنتهاي 46 و 47 و 48

اولا خداوند در قرآن مي فرمايد ما هر کسي را که بخواهيم هدايت ميکنيم و لازم نيست که جنابعالي در کار خدا دخالت کنيد هر چند که شماها بدعتگذاري را از عنصري بنام عمر که جزو رهبران عقديتي شماست به ارث بده ايد و دائمآ در حال بدعتگذاري در دين هستيد.

ثانيا حضور تو در اين سايت شيعي خود بيانگر عدم اعتماد به عقيده ات مي باشد وگرنه مجبور نيستي بياي توي اين سايت و از لعن بر شيطان ناراحت بشي و اراجيف سر هم کني.

ثالثآ من خودم کتاب طبقات الکبري را خو اندم چرا کتمان ميکني؟؟؟؟؟
وقتي مطلبي در کتب خودتان ، صحيحين و ديگر کتابهايتان موجود است چرا سعي ميکنيد به دروغ روي آوريد؟؟؟؟

دو خليفه از شما عمر و عثمان بخاطر بي عدالتي هايشان توسط مردم به قتل رسيدند

صرف نظر از اينکه کيفيت قتلشان و علت آن چه بوده است به ما بفرمائيد

بدنبال قتل اين دو خليفه زمين و زمان را بهم ندوختيد؟؟؟؟؟
پيراهن عثمان و . . . .

يازده امام معصوم ما شيعيان توسط خلفاي خائن و حيله گر و گناهکارتان با توجه به عقيده شما سني ها به شهادت رسيده اند.
حال چگونه انتظار داريد ما بنشينيم و شاهد فتاواي مفتکي هاي احمقتان باشيم که حکم به قتل شيعه ميدهند؟؟؟؟!!!!!!

اگر شما انتظار داريد ما شهادت 11 امام معصوم خود را فراموش کنيم کور خوانده ايد.

ما هرگز جنايات خلفاي شما را فراموش نميکنيم و همواره از خداوند ميخواهيم تا کمکمان کند تا ريشه ظلم و جور جنايت و خيانت را بر کنيم.

از زماني که عمر به دست ابولولو کشته شد تا حال او را مجوسي و کافر ميدانيد
ما هم قاتلان اهل بيت ع را کافر و بي دين و خائن و حيله گر ميدانيم

يک جوک جديد هم گفتي که خيلي خنده دار بود و آن اين است که نوشتي ابن ملجم مرادي که از خوارج بود را شيعه ميداني که اين نکته هدف تو را با

توجه به توسل به دروغگوئي بر ملا ميکند:

1- عدم سواد و اطلاعات ديني
2-سعي در ايجاد شبهه

بايد بداني که حناي شما براي ما رنگي ندارد

دلم جز ذکر يامولا ندارد - - - - لبم جز ذکر يا زهرا س ندارد

سخن از هفته ي وحدت نگوئيد - - - - که سني در دل ما جا ندارد

عمر ملعون و محکوم است زيرا - - - - رضايتنامه از زهرا س ندارد

واقعا عقل شما را بايد ستود که توسل به دروغ شيطاني را قبول مکينيد ولي توسل به پاکترين انسانها و امامان بر حق را رد ميکنيد

يا علي
50 | رضانور | | ١٢:٠٠ - ٠٥ بهمن ١٣٨٨ |
اولا كه دركجاي حديث آمده آنها مومن نبودند؟شما ازكجا از ضمير راوي اطلاع پيدا كرديد؟نكنه شما علم غيب ميدانيد؟چرا امام علي كار بيهوده اي انجام داد(بااينكه ميدانست آنها مومن نيستند و عادل نيستند وشرايطي را كه شيعه براي امامت در نماز قايل است را آنها دارا نبودند چرا علي پشت آنها نماز خواند؟آيا امام علي نعوذ بالله منافق ودورو بود؟يا در آن موقع ها هم هفته وحدت وجود داشت؟درضمن ممنون ميشوم حديثي كه مبني بر فرادا نماز خواندن امام علي پشت سر خلفا هست (صلي علي ورائهم لنفسه)را آدرس بفرماييد.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- خود عمر اعتراف كرده است كه اميرمومنان و عباس ، او و ابوبكر را «كاذب آثم ، غادر و خائن» مي‌دانسته‌اند ! همچنين در اخبار المدينة و مصنف ابن ابي شيبه ، صفت «فاجرا» را نيز نقل مي‌كند ! حال اين صفات را با آنچه كه در صحيح بخاري در باب علامة المنافق آمده است مقايسه كنيد:
33 حدثنا سُلَيْمَانُ أبو الرَّبِيعِ قال حدثنا إِسْمَاعِيلُ بن جَعْفَرٍ قال حدثنا نَافِعُ بن مَالِكِ بن أبي عَامِرٍ أبو سُهَيْلٍ عن أبيه عن أبي هُرَيْرَةَ عن النبي صلى الله عليه وسلم قال آيَةُ الْمُنَافِقِ ثَلَاثٌ إذا حَدَّثَ كَذَبَ وإذا وَعَدَ أَخْلَفَ وإذا أؤتمن خَانَ
34 حدثنا قَبِيصَةُ بن عُقْبَةَ قال حدثنا سُفْيَانُ عن الْأَعْمَشِ عن عبد اللَّهِ بن مُرَّةَ عن مَسْرُوقٍ عن عبد اللَّهِ بن عَمْرٍو أَنَّ النبي صلى الله عليه وسلم قال أَرْبَعٌ من كُنَّ فيه كان مُنَافِقًا خَالِصًا وَمَنْ كانت فيه خَصْلَةٌ مِنْهُنَّ كانت فيه خَصْلَةٌ من النِّفَاقِ حتى يَدَعَهَا إذا أؤتمن خَانَ وإذا حَدَّثَ كَذَبَ وإذا عَاهَدَ غَدَرَ وإذا خَاصَمَ فَجَرَ تَابَعَهُ شُعْبَةُ عن الْأَعْمَشِ
صحيح البخاري ج 1 ص 21 ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا
يعني تمامي صفات منافق در روايت دوم را (كه به نظر شما اگر در كسي باشد ، او منافق كامل است) در مورد ابوبكر و عمر تطبيق مي‌كرده‌اند !
2- علت نماز خواندن پشت سر آنها هم ، تنها حفظ وحدت مسلمانان بود !(ظاهرا شما گمان كرده‌ايد كه وحدت فقط مربوط به هفته وحدت است!)‌ مگر شما در قرآن نديده‌ايد كه هارون پيامبر با گوساله‌پرستان مخالفت نكرد تا وحدت امت موسي حفظ شود !
3- در مورد فرادا نماز خواندن حضرت :
فقال أمير المؤمنين عليه السلام : قولي لها : إن الله يحول بينهم وبين ما يريدون . ثم قام وتهيأ للصلاة ، وحضر المسجد ، وصلى لنفسه خلف أبي بكر
بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 29 ص 132
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
51 | هادي عباسيپور | | ١٢:٠٠ - ٠٥ بهمن ١٣٨٨ |
سلام عليكم چند دقيقه اي از خواندن كامنت ها لذت بردم در باره مهران بايد بگويم كه تيشان مثلي كه هرگز در مساجد شيعيان حضور نيافته است چون هي حرف از ينكه بوي جوراب زبانزد خاص و عام است اين خاص كه مشخصا اهل سنت اند اما عام چه كساني اند؟ نميدانم برايت چه واژه اي انتخاب كنم كه سزازوار شخصيت تو باشد من كه اهل افغانستان هستم گاهي از روي ناچاري در مسير راه به مساجد شما رفته ام تا نماز بخوانم از من بپرس كه مساجد چه كسي بو ميدهد بوي نجاست دوستان كمي تامل كنند تا من در باره مساجد و ببخشيد بدعت ! در افغانستان بنويسم (البته ايران قبل از انقلاب و حني روستاهاي سني فعلا فرقي با افغانستان ندارد)اگرچه در يران از بركت انقلاب اسلامي سني ها كمي بهداشت را رعايت ميكنند. مساجد اهل سنت اكثرا دستشويي ندارد بلكه نماز گزاران بايد هر كسي در يك گوشه اي بنشند و خود را تخليه كند (توصيه ميكنم مخصوصا در شب مواظب باشيد و جلوي پايتان را نگاه كنيد ) مرحله دوم مرحله كلوخ مالي است سني ها خوب ميفهمند چه ميگويم ! يك تيكه كلوخ برداشته و به مقعد خويش ميمالند سپس دست در شلوار با يك عدد كلوخ پنجاه قدم عمل مستحبي انجام ميدهند. بعد براي استنجا يا همان طهارت با آب به جايگاه مخصوص كه بصورت ديوار هاي كوتاه يك متر در يك متر ساخته شده است ميروند و نجاست هاي خشكيده خود را نم ميدهند و مرطوب ميكنند سپس وضو گرفته و به مسجد ميروند جالب اين جاست كه با اين همه كثافت كاري ‘ به شيعه اشكال ميكنند .هيچ وقت يادم نميرود كه در كابل در يكي از پاساژ هاي معروف پارچه فروشي من با آفتابه اي آب منتظر بودم تا نوبتم برسد يك پيره مرد سني كه مشحص بود مولوي هست چنان چپ چپ به من و آفتابه در دست من نگاه ميكرد كه انگار خليفه را كشته باشم آخرش طاقت نياورد وبا غر و لند گفت اين رافضي ها چقدر كثيف و نجس هستند آب به مستراح ميبرند . اما درون مساجد : بوي گند نجاست نم كشيده از ملا امام گرفته تا ماموم و خادم دماغ انسان را مي آزارد و آدم نميداند كه نماز بخواند يا دماغ خود را بگيرد. در اين مساجد جايي براي زنها نيست حتي مساجد بزرگ مانند مسجد پل خشتي كابل كه بزرگترين و موثر ترين مسجد است. چون نه جايي براي زنها دارد و نه براي زنان جايز است كه به اين مساجد بروند چون مردان در اطراف مسجد پنجاه قدم مستحبي انجام ميدهند(دست درون شلوار كلوح مالي ميكنند) من كه در افغانستان به اينها اولاده كلوخ ميگويم . شايد جناب مهران بخواهد مساجد عربستان را مثال بزند ! عربستان نيز از اين قاعده مسنثني نيست شما در ايام حج اگر به عربستان هم برويد در گوشه وكنار خيابان ها با وجود اين همه توالت عمومي كثافت كاري هاي اولاده كلوخ را خواهيد ديد اما در ايران بعضي مساجدتان به دليل تاثير پذيري از فرهنگ پاك شيعه و رقابت با ما دستشويي درست كرده ايد و الا شما كجا و بهداشت كجا چون شما پيروان همان خليفه اي هستيد كه دستش را در مقعد شتر فرو ميكرد و مي گفت كه من ازخدا ميترسم كه از من در باره تو سوال كند شايد بگويي اين فضيلت است پس بايد خليفه سگ را هم سنوگرافي كند تا مبادا از او سوال شود‘ خودش را چي ؟؟؟!! از كجا معلوم كه نكرده چون مقدمه شناخت جهان شناخت خود است ؟؟؟ نگي كه شيعيان دروغ ميگويند اينم آدرس كنز العمال - المتقي الهندي - ج 9 - پاورقى ص 189 25630 عن سالم بن عبد الله أن عمر بن الخطاب كان يدخل يده في دبر البعير ويقول : إني خائف أن أسأل عما بك . ( ابن سعد ، كر ) . ديگر اينكه وقتي خليفه گوشت و يا چربي ميخورد دست را با كفشهايش تمييز ميكرد و ميگفت اين حوله عمر و آل عمر است . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . الطبقات الكبرى - محمد بن سعد - ج 3 - ص 318 قال أخبرنا معن بن عيسى عن مالك بن أنس عن زيد بن أسلم عن أبيه عن عمر مثل ذلك قال أخبرنا الفضل بن دكين أخبرنا سفيان بن عيينة عن عاصم بن عبيد الله بن عاصم أن عمر كان يمسح بنعليه ويقول إن مناديل آل عمر نعالهم قال أخبرنا سعيد بن منصور قال أخبرنا عبد العزيز بن محمد عن محمد بن يوسف عن السائب بن يزيد قال ربما تعشيت عند عمر بن الخطاب فيأكل الخبز واللحم ثم يمسح يده على قدمه ثم يقول هذا منديل عمر وآل عمر راستي يك نكته هم هديه خليفه اهل شراب هم بوده است اين هم آدرس الطبقات الكبرى - محمد بن سعد - ج 3 - ص 318 - 319 قال أخبرنا عفان بن مسلم قال أخبرنا حماد بن سلمة ووهيب بن خالد قالا أخبرنا حميد عن أنس قال كان أحب الطعام إلى عمر الثفل وأحب الشراب إليه النبيذ من نميدونم اين سني به چه چيز عمر دلخوش كرده اند؟؟؟؟؟ و جحدوا بها واستيقنتها انفسهم
52 | رضانور | | ١٢:٠٠ - ٠٥ بهمن ١٣٨٨ |
قد أنكح رسول الله صلى الله عليه وآله، وصلى على وراءهم بحارالانوارج100ص377 و مستدرك الوسايل ج14ص441و وسايل الشيعه ج8ص331 و قواعدالفقهيه ج26ص1 و

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
با اين روايت چه چيزي را مي‌خواهيد ثابت كنيد ؟
ازدواج رسول خدا (ص)‌با حفصه و عائشه را ؟ اين را كه ما قبول داريم ! به عكس روايت مي‌گويد آيا مي‌شود با مسلماناني كه مومن نيستند ، ارتباط داشت ؟ ازدواج كرد ؟ مي فرمايد آري رسول خدا با حفصه و عائشه ازدواج كرده است !
علي نيز پشت سر آنان نماز خوانده است ! (يعني با اينكه مي دانست آنان مومن نيستند چنين كرد !) و ما نيز همين مطلب را مي گوييم !
البته در مورد طريقه نماز خواندن پشت سر آنان در روايات ما تكمله‌اي نيز آمده است كه «صلي علي ورائهم لنفسه»!
يعني پشت سر آنان نماز مي‌خواند اما نيت فرادا مي‌كرد !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
53 | chris | | ١٢:٠٠ - ٠٦ بهمن ١٣٨٨ |
با عرض سلام بعضي از معاندين اشگال ميگيرند که پيغمبر نيازي به محکم کردن روابط خود با بني تيم از طريق زناشوئي نداشته چون ابو بکر، که از برزگان بني تيم بوده، يکي از صحابه نزديک پيغمبر بود. پس چه نيازي بود که از طريق زناشوئي، روابط با آن قبيله را محکمتر کند وقتي روابط در آن زمان خوب بوده؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اشكال سر اصل ادعا است ! كه ابوبكر بزرگ قبيله خويش بوده است ! (شاهد اين مطلب ، آن است كه در ماجراي توطئه ترور پيامبر كه از تمام سران قبايل دعوت به عمل آمد (و قطعا از بني تيم نيز بوده است) ابوبكر دعوت نشده است !
جداي از اينكه حتي بر فرض اينكه بزرگي او در قومش ثابت شود ، اما نظر او نظر تمام بزرگان قوم به حساب نمي‌آيد و عموما قريش در هر قبيله شوراي مشورتي داشتند !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
54 | علي رضا | | ١٢:٠٠ - ٠٧ بهمن ١٣٨٨ |
اين بلاگ بنده است مي توانيد در شبکه جهاني در برابر مخالفين عرب زبان از آن استفاده کنيد.
www.al-imamia.blogfa.com
55 | عليرضا | | ١٢:٠٠ - ٠٨ بهمن ١٣٨٨ |
با سلام واقعا خجالت بكشيد از حافظ جبري مسلك شعر مينويسي كتاب البدعه التحرف آخوند خراساني رو بخونيد
56 | momen abdullah | | ١٢:٠٠ - ١٣ بهمن ١٣٨٨ |
جناب ققنوس
خداوند عظيم و اعلي در قرآن مجيدش مي‌فرمايد:
«من يكسب خطيئةً أَو إِثماً ثم يرم به برِيئاً فقد احتمل بهتناً و إِثماً مبِيناً، و كسى كه خطا يا گناهى مرتكب شود سپس بيگناهى را متهم سازد بار بهتان و گناه آشكارى بر دوش گرفته است»

کدام يک از احاديث دروغ است؟
لطفا فقط يکي از احاديث دروغي را که ادعا مي‌کنيد ما مطرح کرده ايم معين کنيد.

در غير اينصورت از افتري به شدت پرهيز کنيد. افتري يکي از گناهان سنگين است که خداوند بارها آن را نکوهش کرده است:
«والَّذين يؤذون الْمؤمنِين والْمؤمنات بغيرِ ما اكتسبوا فقد احتملوا بهتاناً وإِثماً مبِيناً»

بازهم تکرار مي‌کنم:
>> کدام يک از احاديث دروغ است؟ <<<<<
لطفا مشخص کنيد.

يا علي
57 | مجيد م علي | | ١٢:٠٠ - ١٣ بهمن ١٣٨٨ |
با سلام
جناب ققنوس مسلماً ما هم از مسلمان بودن خود خرسنديم و هم از شيعه بودن خودمان وليكن از اين ناراحتيم كه چرا باقي مردم كافر , مشرك , و يا از مسيحيان و كليميان هستند و هنوز مسلمان نشده اند
از اين ناراحتيم كه چرا همه مسلمانان محمدي نيستند .
از اين ناراحتيم كه چرا به 73 فرقه تقسيم شده ايم كه فقط انهائي كه ""محمدي خالص اند"" فرقه ناجيه ميباشند باقي اهل نار .
از اين ناراحتيم كه خيلي از احاديث دروغ را بعنوان صحيح در جامعه پخش كردند .
از اين ناراحتيم كه ام المومنين را بروي شتر سرخ مو بنمايش گذاردند .
از اين ناراحتيم كه بر امام بر حق جانشين مسلم حضرت محمد خروج كردند و از عمل كردن به عهده شان كه همان بيعت با خليفه خدا " << كه همان خليفه رسول الله >> بر روي زمين ميباشد كوتاهي كردند .
از اين ناراحتيم وقتي كه زمين را سير ميكنيم بعد از 1400 سال هنوز خيلي كسان هستند كه به دين اسلام محمدي جاهلند , بسياري از جاهلان به حضرت محمد (ص ) و اسلام ناب محمد توهين ميكنند .
از اين ناراحتيم كه بسياري از مسلمانان كارگر و خادم غير مسلمين هستند.
از اين ناراحتيم كه بسياري از مسلمانان غير مومنند .
از اين ناراحتيم كه بسياري از مسلمانان دست به كشتار مسلمانان ديگر ميزنند .
و
و
و

ايا اين ناراحتي ها بدون مسبب هست ؟؟؟
پس لعنت خدا بر مسببين اينهمه ناراحتي ها براي مومنين و مسلمين .
پس لعنت خدا بر انكسانيكه حق خليفه بر حق امت اسلامي را ناديده گرفتند و بمثل بني اسرائيل كه با وجود حضرت هارون ( ع ) در بين خودشان و عهدي كه با موسي ( ع ) داشتند به پيروي از سامري به يك گوساله روي اوردند .
ما هم هر صحابي كه بر خليفه خدا بروي زمين خروج نكرده خيلي خيلي دوست داريم همانطور كه خداوند و رسولش ( ص ) انها را دوست دارند و از منافقين خصوصاً ان منافقين صدر اسلام متنفريم همانطور كه خداوند و رسولش ( ص ) از انها متنفرند .

يك حديث برايت ذكر ميكنم اگر توانستيد قدري روشن سازي بكنيد كه ايا اين حديث :
اولاً صحيحه يا نه ؟
ثانيا اگر صحيحه حق را به كي ميدي ؟
ايا حضرت نبي ( ص ) اينگونه اخلاق و رفتار ي داشتند؟

منتظر جوابتان هستم .

داستان افك بنا بر نقل از كتب اهل سنت بمانند :
صحيح بخارى ، كتاب التفسير تفسير سوره نور ، ج 6 ص 5 تا 9 ، حديث 1175. و ج 3 ص 154 تا 157 كتاب الشهادات ، حديث الافك. و ج 5 ص 56 تا 60 ، كتاب المغغازي باب غزوة بنى المصطلق من خزاعة وهي غزوة المريسيع ، باب حديث الافك. و ، ج 8 ، ص 163 ، كتاب الاعتصام بالکتاب و السنة ، باب قول الله تعالى وأمرهم شورى بينهم وشاورهم في الامر... ؛ صحيح مسلم ، ج 8 ، ص 116، كتاب التوبة ، باب في حديث الافك.
خلاصه حديث افك مطابق نقل صحاح ( كه راوى آن فقط عايشه مى باشد، ) چنين است :

... وقفل ودنونا من المدينة قافلين آذن ليلة بالرحيل فقمت حين آذنوا بالرحيل فمشيت حتى جاوزت الجيش ... وكان صفوان بن المعطل السلمي ثم الذكواني من وراء الجيش ... يقود بي الراحلة حتى اتينا الجيش ... وكان الذي تولى الإفك عبد الله بن أبي ابن سلول فقدمنا المدينة فاشتكيت حين قدمت شهرا والناس يفيضون في قول أصحاب الإفك لا اشعر بشئ من ذلك وهو يريبني في وجعى أني لا أعرف من رسول الله صلى الله عليه و سلم اللطف الذي كنت ارى منه حين أشتكي إنما يدخل علي رسول الله صلى الله عليه و سلم فيسلم ثم يقول : كيف تيكم ، ثم ينصرف ، فذاك الذي يريبني ولا أشعر بالشر . فخرجت معي ام مسطح . . . فقالت : تعس مسطح ، فقالت لها : بئس ما قلت أتسبين رجلا شهد بدرا . قالت : أي هنتاه او لم تسمعي ما قال ، قالت قلت : وما قال ؟ قالت : فأخبرتني بقول أهل الإفك فازددت مرضا على مرضي ، فلما رجعت إلى بيتي ودخل علي رسول الله صلى الله عليه وسلم تعنى سلم ثم قال : كيف تيكم ، فقلت أتأذن لي أن آتي ابوي ، قالت: وأنا حينئذ اريد ان استيقن من قبلهما. قالت فأذن لي رسول الله صلى الله عليه وسلم فجئت أبوي ، فقلت لامي : يا امتاه ما يتحدث الناس ؟ قالت : يا بنية هوني عليك ، فوالله لقلما كانت إمرأة وضيئة عند رجل يحبها ولا ضرائر إلا كثرن عليها ، قالت : فقلت : سبحان الله ولقد تحدث الناس بهذا ؟ قالت : فبكيت تلك الليلة حتى اصبحت لا يرقأ لي دمع ولا أكتحل بنوم ، حتى أصبحت أبكي فدعا رسول الله صلى الله عليه وسلم علي ابن أبي طالب واسامة بن زيد رضي الله عنهما حين استلبث الوحي يستأمرهما في فراق أهله . قالت : فأما اسامة بن زيد فأشار على رسول الله صلى الله عليه وسلم بالذي يعلم من برائة أهله وبالذي يعلم لهم في نفسه من الود ، فقال : يا رسول الله أهلك وما نعلم إلا خيرا ، واما علي بن أبي طالب ، فقال : يا رسول الله ، لم يضيق الله عليك والنساء سواها كثير وإن تسأل الجارية تصدقك ، قالت : فدعا رسول الله صلى الله عليه وسلم بريرة ، فقال : اي بريرة هل رأيت من شئ يريبك ؟ قالت بريرة : لا ، . . . قالت : فمكثت يومي ذلك لا يرقأ لي دمع ولا اكتحل بنوم ، قالت : فأصبح ابواي عندي وقد بكيت ليلتين ويوما لا اكتحل بنوم ولا يرقأ لي دمع يظنان أن البكاء فالق كبدي قالت : فبينما هما جالسان عندي ، . . . فبينا نحن على ذلك دخل علينا رسول الله صلى الله عليه وسلم فسلم ثم جلس . قالت : ولم يجلس عندي منذ قيل ما قيل قبلها وقد لبث شهرا لا يوحى إليه في شأني ، قالت فشهد رسول الله صلى الله عليه وسلم حين جلس ، ثم قال : أما بعد يا عايشة فأنه قد بلغني عنك كذا وكذا ، فإن كنت بريئة فسيبرئك الله ، وإن كنت الممت بذنب فاستغفري الله وتوبي إليه ، فإن العبد إذا اعترف بذنبه ثم تاب إلى الله تاب الله عليه . قالت : فلما قضى رسول الله صلى الله عليه وسلم مقالته قلص دمعي حتى ماأحس منه قطرة فقلت : لأبي أجب رسول الله صلى الله عليه وسلم فيما قال ، قال : والله ما أدري ما أقول لرسول الله صلى الله عليه وسلم ، فقلت لامي : أجيبي رسول الله صلى الله عليه وسلم قالت : ما أدري ما أقول لرسول الله صلى الله عليه وسلم ، قالت : فقلت : وأنا جارية حديثة السن لا أقرأ كثيرا من القرآن ، إني والله لقد علمت لقد سمعتم هذا الحديث حتى استقر في أنفسكم ، وصدقتم به ، فلئن قلت : لكم إني بريئة والله يعلم أني بريئة لا تصدقوني بذلك ولئن اعترفت لكم بأمر والله يعلم إني منه برئية لتصدقني ، والله ما أجد لكم مثلا إلا قول أبي يوسف قال « فصبر جميل والله المستعان على ما تصفون . . . » وأنزل الله « إن الذين جاؤا بالإفك عصبة منكم ».

عايشه مى گويد : در يكى از جنگها كه همراه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله و سلم بودم ، در بازگشت از كاروان عقب ماندم ،... سپس به همراهى صفوان به كاروان ملحق شدم ، ... و اين موجب شد تا عبد الله بن ابى سلول ما را به تهمتى بزرگ متهم كرد. وارد مدينه شديم مردم در پيرامون آن تهمت سخن مى گفتند، اما من غافل بودم . چون وارد مدينه شديم يك ماه در بستر بيمارى افتادم . پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم در اين يك ماه به من بى اعتناء بود ، اين بى اعتنائى مرا رنج مى داد . تنها گاه مى آمد ، سلام مى كرد ، و مى گفت : ( كيف تيكم ) جريانت چگونه است ؟ و بر مى گشت اين سخن پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم مرا بيشتر نگران مى كرد . اما نمى دانستم چه نسبت زشتى به من داده اند . شبى در مسير ، مادر مسطح گفت : هلاك باد مسطح ، گفتم : چه سخن بدى گفتى ، آيا مردى را كه در جنگ بدر شركت داشته دشنام مى دهى ؟ مادر مسطح گفت : آيا ساده و بى اهميت مى انگارى يا نشنيده اى ؟ گفتم : مگر چه گفته اند ؟ گفت : تهمت نارواى به تو را ، او براى من بازگو كرد ، با شنيدن اين خبر مرضم شدت يافت ، به خانه بازگشتم ، پيامبر صلى الله عليه (وآله) و سلم آمد ، آن كنايه هميشگى را تكرار كرد ( كيف تيكم ) چگونه است جريان تو ؟ اجازه گرفتم به خانه پدر و مادرم بروم ، اجازه داد ، رفتم و به مادرم گفتم : مردم چه مى گويند ؟ مادرم گفت : نگران مباش ، زنى را كه شوهرش او را دوست دارد ، هووهايش به او زياد تهمت مى زنند . شب تا صبح گريه كردم ، اشكم خشك نمى شد ، لحظه اى خواب نرفتم . صبح شد ، پيامبر صلى الله عليه (وآله) و سلم على بن ابى طالب و اسامة بن زيد را طلبيد ، تا در مورد طلاق من ، با آنان مشورت كند ، اسامة بن زيد ، بر اساس شناخت نسبت به خاندان پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم به منزه بودنشان و محبت به آنها ، گفت : يا رسول الله ! خانواده توست ، ما جز خوبى چيزى نمى دانيم ، اما على بن ابى طالب (عليه السلام) گفت : خدا بر تو تنگ نگرفته ، زن زياد است ،اگر از خادمه بپرسى راستش را مى گويد ، پيغمبر صلى الله عليه وآله و سلم بريره را طلب كرد و فرمود : آيا چيز مشكوكى ديده اى ؟ بريره گفت : نه آن روز تا شب ، و شب بعد تا به صبح گريه كردم و نخوابيدم و پدر و مادرم نزد من بودند ، دو شب و يك روز متصلا گريسته و نخوابيدم چنان كه نزديك بود جگرم از گريه منفجر گردد ، ما به اين حال بوديم كه پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم وارد شد . سلام كرد و نشست ، او از وقتى كه اين سخن درباره ء من گفته شده بود ، كنار من ننشسته بود ، و اين مطلب يك ماه به طول انجاميده بود . چون نشست فرمود : اى عايشه ! درباره ء تو چنين و چنان به من رسيده است ، اگر تو از آن منزهى ، خدا بر پاكى تو گواهى خواهد داد ، و اگر اين گناه را مرتكب شدى ، استغفار و توبه كن . چون بنده اگر به گناهش اعتراف كند ، سپس توبه نمايد ، خدا توبه‌اش را مى پذيرد . چون پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم چنين گفت : اشكم سيل وار جارى شد ، به پدرم گفتم : جواب پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم را بده ، گفت نمى دانم چه بگويم ، به مادرم گفتم : جواب بده ، گفت : نمى دانم چه بگويم ، من گفتم : دخترى كم سن و سالم ، چندان قرآن نمى دانم ، همين قدر مى دانم كه اين تهمت را شنيده‌ايد ، در نفس شما جاى گرفته ، آن را تصديق كرده‌ايد ، اگر بگويم : من مرتكب اين گناه نشده ام ( سودى ندارد ) شما باور نمى كنيد و مرا تصديق نخواهيد كرد ، اما اگر بگويم : من اين گناه را مرتكب شده ام ، و حال آنكه منزهم ، مرا تصديق مى كنيد . هيچ مثلى را براى شما نمى يابم جز كلام پدر يوسف كه گفت : (فصبر جميل والله المستعان على ما تصفون) .آنگاه آيات سوره ء نور : ( إن الذين جاؤا بالإفك عصبة منكم ) تا ده آيه نازل شد .




يا علي

58 | ققنوس | | ١٢:٠٠ - ١٣ بهمن ١٣٨٨ |
راستي من يک سوال دارم ايا شما مسلمانيد يازرد تشتي؟ اسلا از مسلمان بودنتان خورسنديد؟ شما اگر واقعا مسلمانيد از برکت عمراست . شما مطمئنيد اگر به جاي عمر علي خليفه ميشد ايران را فتح ميکرد. شما داريد اهل بيت پيامبر را شيطان ميدانيد . اگر واقعا راست ميگي ودم از شعر حا فظ ميزني چرا نميگي حا فظ گفته عمر بود را که اسلام کرد اشکار بياراست گيتي چو باغ بهار . (چرا در پاسخ ها تان از شاعران استفاده ميکنيد.اسلام را محمد پايه گذاري کرده و ما فقط احاديث صحيح پيامبر را قبول داريم ) ما شيعيان علي را دوست داريم چون پيرو کسي اند که خودش پيرو سنت رسول خداست يعني سني است و اگر پيرو سنت رسول خدا نيست پس از بدعت استفاده کرده که نکرده پس علي(ع) سني است و شيعيان واقعي پيرو پيامبرند نه کسي ديگر . روز قيامت معلوم ميشود کي راست گفته کي دروغ همين الان به شما پيش نهاد ميکنم توبه کنيد ودست از کار هاي شيطا نيتان بر داريد. در ضمن يکي از نشانه هايي که نشان ميدهد خداوند عمر را دوست داشته است اين است که او را از برکت گرو هي از مردم که به او ناسزا ميگو يند بهره مند ساخته است تا بدين وسيله گناه هاي صغيره که در دنيا انجام داده است پاک و گردن کساني که به او نا سزا ميگويند بيفتد (خوا هشا پاسخ من ر ا بدهيد واز احاديث دروغ استفاده نکنيد)
59 | ققنوس | | ١٢:٠٠ - ١٣ بهمن ١٣٨٨ |
و سيرو في الارض ونظر کيف کان عاقبه المکذبين.و در زمين سير کن و عاقبت دوروغ گو يان را ببين. پيامبر گرامي اسلام فرموده اند هر کس از من يک حديث دروغ بگويد جاي خود را در جهنم اماده کند.
60 | ققنوس | | ١٢:٠٠ - ١٣ بهمن ١٣٨٨ |
وقتي خداوند سراحتا در قران کريم بيان ميکند که همسران پيامبر مادران مو منانند شما چرا به همسران پيامبر که ما دران ما هستند تو هين ميکنيد در اين حالت يک راه وجود دارد اين که شما مومن نيستيد اگر مومن هستيد چرا به مادران تان توهين ميکنيد .
61 | مهب | | ١٢:٠٠ - ١٦ بهمن ١٣٨٨ |
من مهب هستم.
سلام . اي هم وطن ! اي کوروش!
خوشحالم از اين که لا اقل اگر دوست نيستيد حد اقل دشمن يا وطن فروش نيستيد.
دوست عزيز ما هم مشکلمان با اکثريت اعراب قديم و جديد همين است .
مگر شعار تو رفتار نيک و گفتار نيک و...نيست؟
کدام نيکي ها بالاتر از نيکي هاي علي و فرزندانش.
اگر هم نماز خوان باشي (سروده هاي گات) نماز به کدام سو بالاتر از محل تولد يکجاي اين نيکيها.
اگر به سوشينت اعتقاد داشته باشي کدام سوشينت بالاتر از مهدي فاطمه.
آري ما هم ازجنايات عمر در ايران و اروپا بيزاريم.
آري بخاطر همان پايه ي فکري است که فقط 13 (در جاي ديگري 17 ) يار عدالت از منطقه اي چند هزار نفري است (طالقان) .
آري ما هم تاريخ مان را دوست داريم. تاريخ تمام خوبي ها را دوست داريم.
اين تاريخ را دوست دايم چون در آن ننگ خيانت به بهترين انسانها به خاطر يک مشت سکه نيست.
خلاصه ما تمام انسانهاي نيک را از يک نسل مي دانيم.

اما تو اي دوست عزيز!
سعي کن عدالت را از همان کوروش به يادگار داشته باشي چون اگر هم کورش بود از پيروان راستين علي بود ونام اورا در کنار نام جنايت کاران جنگي و اخلاقي قرار نمي داد.
پيشنهاد مي کنم در کلاس اول انسانيت نماني وبه يادگيري الفباي خداشناسي قناعت نکني و به دانشگاه بانوي دو عالم پا بگذاري.

از سايت ولي عصر هم سپاسگزاري فراوان دارم و تقاضي دارم اين نظر را هم نمايش دهد.
62 | حقيقت جو | | ١٢:٠٠ - ١٧ بهمن ١٣٨٨ |
سلام عليکم مهب عزيز برادر ايراني من مشکل شما در واقع اعراب نيستند عزيز من بلکه تفکر يهود و عمل به آن تفکر است ايران عزيز ما تحت هجوم و وحشيگيري اعرابي قرار گرفت که بنام اسلام اما با تفکر يهودي عمل ميکردند و تفکرات يهودي را به نام اسلام به نمايش ميگذاشتند و دليل نفرت همگان از خلفا که مدعي آوردن اسلام به ايران بودند هم همين امر بود و هست. آنان که ادعا ميکنند که عمر با فتوحاتش اسلام را به ايران آورده است در واقع به اسلام که دين الهي و کاملي است توهين ميکنند بايد حساب قوميت را از تفکرات و دينشان جدا سازيم براي ما فرقي نميکند که طرف عرب ، اذري زبان، کرد و يا هر زباني داشته باشد در واقع مهم تفکر آنان است و اين تفکر است که انسانها را تغيير ميدهد باز هم ميگويم تاريخ گواهي ميدهد که عمر نه تنها اسلام را به ايران نياورد بلکه با وحشيگريهاي خود مردم را از اسلام دور کرد و گرنه قاعدتا بايد همه ايرانيان سني شده و سني هم مي ماندند اجبار در اسلام جايگاه ندارد، اسلامي که با شمشير بيايد با شمشير هم ميرود تمام کساني که به اجبار شمشير عمر مسلمان شده بودند بعد از مدتي بر عليه حاکمان سني مذهب قيام کردند و آنان را شکست دادند. دقيقا مثل زماني که مردم در مدينه از ظلم و ستم عثمان به تنگ آمده بودند. خدانگهدار
63 | فرهاد صفرخواه | | ١٢:٠٠ - ١٨ بهمن ١٣٨٨ |
موسى بن عمر عن عثمان بن عيسى عن خالد بن نجيح قال قلت لأبي عبد الله ع جعلت فداك سمى رسول الله ص أبا بكر الصديق قال نعم قال فكيف قال حين كان معه في الغار قال رسول الله ص إني لأرى سفينة جعفر بن أبي طالب تضطرب في البحر ضالة قال يا رسول الله و إنك لتراها قال نعم قال فتقدر أن ترينيها قال ادن مني قال فدنا منه فمسح على عينيه ثم قال انظر فنظر أبو بكر فرأى السفينة و هي تضطرب في البحر ثم نظر إلى قصور أهل المدينة فقال في نفسه الآن صدقت أنك ساحر فقال رسول الله الصديق أنت بحارالأنوار 19 71 باب 6- الهجرة و مباديها و مبيت علي احاديث فراواني با اين مضمون وجود دارد که حضرت ابوبکر رضي الله عنه پيامبر را ساحر و جادوگر مي داند ولي پيامبر به او صديق مي گويد. چرا؟

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

اين روايات از كنايه است ! در واقع معني ضد آن مراد است ! و يكي از كنايه‌هاي بسيار رايج است ! مثلا به شخص ترسو مي‌گويند تو ديگر خيلي شجاع هستي !و...

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

64 | مهب | | ١٢:٠٠ - ١٩ بهمن ١٣٨٨ |
سلام اي هموطن . اي مجيد م علي
دوست عزيز ابتدا لازم است هر گونه نژاد پرستي را منفور دانسته وچون بر خلاف نص صريح قرآن است غير قابل دفاع بدانيم.
شما فرموديد: "اگر بقول خودت عرب قبل از اسلام (0 ) بوده فوقش ايراني قبل از اسلام ( 00 ) بودند."
حال اين سوال پيش مي آيد که آيا اديان آسماني با بقيه ي اديان در ظاهر و باطن تفاوتي نداشته اند؟
درست است که تمام اديان در جزئيات دچار انحرافاتي به مرور زمان ميشوند اما عرب جاهلي کوته خرد کجا و يکتاپرستي زرتشتيان کجا؟
در زماني که اعراب به کشتن دخترانشان افتخار مي کردند ايرانيان کردار نيک وپندار نيک را سر لوحه ي خود کرده بودند.
پس از ارزش يکساني برخوردار نبودند.(0=00)
بر کسي پوشيده نيست که اسلام به تمام دنيا به واسطه ي پيشواياني چون پيامبر(ص)˛ علي(ع) و فاطمه(س) آبرو بخشيده است اما کم سعادتي زرتشتيان کجا و توحش اعراب کجا؟
اکثريت اعراب بعد از بعثت پيامبر(ص) از سيلي زدن به دختر او دفاع نموده و پشت عمرو معاويه ها نماز خواندند اما سرانجام زرتشتيان به تشيع گرويدند و خاک پاي فاطمه(س) را سرمه ي چشمانشان کردند.
مجيد م علي عزيز به نظر من گمراه ترين زرتشتي پس از اسلام بسيار با آبرو تر از عمر بظاهر مسلمان است.
اگر پادشاهان ايراني بنام زرتشتيت ظلمهاي بسيار نمودند کدام ظلم بالاتر از غصب خلافت علي(ع) که بنام اسلام صورت گرفت؟
درود خدابر پيامبر اسلام.



65 | حقيقت جو | | ١٢:٠٠ - ٢٠ بهمن ١٣٨٨ |
سلام عليکم دوستان عزيز و گرامي جناب مهب و جناب مجيد م علي بزرگوار از نظرات هر دو شما بزرگواران استفاده کردم بسيار خوب بود مطالب برادرم مهب عزيز بسيار ظريف و ريزبينانه است و جاي تشکر هم دارد اما يک نکته قابل ذکر است و آن نکته اين است در واقع برادرمام جناب مجيد م علي عزيز مطالبي که فرمودند در راستاي اسلام است نه اعراب من فکر ميکنم منظورايشان اين باشد که اسلام مختص عرب نيست بلکه اسلام ديني کامل و جهان شمول است که بقول ايشان خوب ميشد که همگان در همه جا مسلمان واقعي بودند که اگر چنين بود ديگر الان در اين سايت نياز به پاسخ دادن به شبهات و اين چيزها نبود از طرفي هم نظرات جناب مهب از اهميت خاصي برخودار است فکر ميکنم منظور جناب مهب اين است که ايرانيان هيچگاه با يکتا پرستي و در نهايت پذيرش اسلام واقعي مشکلي نداشته اند و بقول مهب عزيز قبل از اعراب جاهليت خود موحد بوده اند اما ايشان با بيان مطالب خود سعي دارند بفرمايند که کساني که به ايران بنام اسلام حمله کردند در واقع مسلمان نبودند هرچند که به اسم اسلام حمله کردند اما در واقع همان اعراب وحشي دوران جاهليت بوده اند و بزرگترين دليل بر اين مدعا به نظر من اين است که عليرغم توسل به زور در آن زمان بر اسلام اجباري ايرانيان که در نهايت مي بايست به اسلام اعراب (اسلام اهل سنت) مي انجاميد اما اکنون اکثريت ايرانيان راه حقيقي اسلام را در پيش گرفته و شيعه هستند. البته تاريخ خود بيانگر حقايق تا حدود زيادي مي باشد و نشاندهنده اعتراض گسترده اقوام ايراني به ظلم و ستم پادشاهان و حکام سني مذهب بر ايران بوده است تا جائيکه که باعث شد حکام سني مذهب را سرنگون کرده و مذهب شيعه (اسلام واقعي) را جايگزين کنند. وگرنه قاعدتآ همه بايد سني باقي مي ماندند و در غير اينصورت به همان مذهب قبلي خودشان که دين زرتشت بود بازميگشتند. اما ايرانيان فهيم و موحد کاملترين دين(اسلام) و برحق ترين مذهب(شيعه) را برگزيدند. خدانگهدار
66 | نظر آقاي نظري | | ١٢:٠٠ - ٢٣ بهمن ١٣٨٨ |
سلام هادي عباسپور کامنت 51 دمت گرم واقعا راست گفتي .من هم تو خدمت گروهبان بودم و 25 تا سرباز داشتم .اين ؟؟؟؟ وقتي تازه ميومدن تو دسته اولش هي ميرفتن از بيرون سنگ مياوردن و خودشونو تو توالت انمال مي کردن و حتي سنگ مي ريختن تو توالت و چاه مي گرفت با اينکه آب هم بود !!!. بعد که چند دفعه مجبورشون ميکرديم با دست چاهو باز کنن و نظافت کنن توالتو ، ديگه از اين غلطا نميکردن و يه اپسيلون !آدم ترمي شدن و ؟؟؟ رو ديگه فقط با آب ميشستن!
67 | عليرضا | | ١٢:٠٠ - ٢٦ بهمن ١٣٨٨ |
نماز بي ولايت بي نماز يست وضوي بي ولايت آب باز يست
*****الهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد و آخر تابع له علي ذالک*****
سلام و خسته نباشيد به همه بچه شيعه ها *ناز غيرتتون*

يا امير المومنين يا علي
68 | گم شدم | | ١٢:٠٠ - ٢٧ بهمن ١٣٨٨ |
سلام به شما افتخار مي کنم
69 | ناشناس | | ١٢:٠٠ - ٠١ اسفند ١٣٨٨ |
سلام لمن اتبع الهدي نمي دانم به شما جاهل بگويم يا منافق كسي كه ازواج مطهرات رسول اكرم ص را توهين كند هرگز مسلمان گفته نخواهد شد از اولين زني که متولد شده وتا اخرين زني که متولد شود ازواج مطهرات پاکترين وبهترين انها هستند که خداوند انها را شايسته رسول گرامي ديده است چرا نه که قران مجيد مي فرمايد: الخبيثت للخبيثين والخبيثون للخبيثت والطيبات للطيبين والطيبون للطيبت اولئك مبرءون مما يقولون لهم مغفرة ورزق كريم (زنان ناپاک براي مردان ناپاک هستند ومردان ناپاک براي زنان ناپاک هستند زنان پاکيزه براي مردان پاکيزه هستند و مردان پاکيزه براي زنان پاکيزه هستند وانها مبرا هستند از انچه مردم ميگويند براي انهاست بخشش و روزي نيکو ) اگر شما باور داريد پيامبر پاکترين انسانهاست طبق اين ايه زنان او بايد پاکترين زنان عالم باشند پاکي ظاهر وباطن تنها پاکي ظاهر ارزش ندارد شما کساني را توهين ميکنيد که خداوند از بالاي هفت اسمان پاکيزگي انها را بيان کرده است هنوز خود را مسلمان ميناميد بخدا شما بوي از اسلام نداريد زنان رسول الله را تشبيه به زنان حضرت نوح ولوط ميکني در دين وايين نوح ولوط شايد ازدواج با کافر ومشرک جايز بوده ولي در دين محمد ص چنين اجازه اي نيست مگوييد طبق مذهب اهلسنت رسول الله علم غيب نداشته اري رسول الله علم غيب نداشته ولي خداي محمد که علم غيب داشته مگر رسول الله ميتوانسته بدون حکم خدا کاري را انجام دهد پس چرا رسول خويش را با خبر نکرد بر ناپاکي ام المومنين عايشه رضي الله عنها وام المومنين حفصه رضي الله عنها مگر خداوند نگفته و ازواجه امهاتهم زنان پيامبر مادران شما مومنيين هستند العياذ بالله خدا ندانسته عايشه رض يک روز مرتد ميشود يا با حضرت علي ع ميجنگد چرا خداوند گفته زنان پيامبر را همچون مادرتان احترام بدهيد در باره مادر ميگويد حق نداريد به مادرتان يک اه هم بگوييد نه حضرت عايشه ونه حضرت علي قصد جنگ را داشتند او به حضرت علي سه پيشنهاد را داد قاتلان حضرت عثمان را مجازات کن اگر نمي تواني تحويل ما بده که مجازات کنيم اگر باز هم نمي تواني از انها دست بکش تا خود ما تکليف انها را روشن کنيم قاتلين حضرت عثمان که جان خود را در خطر ميديدند اين جنگ را براه انداختند خداوند خطاب به ازواج مطهرات مي گويد شما مانند هيچيک از زنان ديگر نيستي اگر تقوا را پيشه گيري يعني از تمام زنهاي عالم بهتر وبالا تر هستي انها ضرور تقوا راپيشه گرفتند که پيامبر با انها زندگي خود را گذرانيد در وقت بيماري خانه عايشه رض را از تمام خانهاي زنان خود اختيار کرد ودر انجا وفات يافت ودر انجا هم دفن شد اينها همه از نشان محبت پيامبر نسبت به ام المومنيين عايشه بود ازدواج پيامبر گفتي جنبه سياسي داشت تا محبت اقوام را بدست بياورد و اگر هم چنيين باشد در اقوام بني تميم و عدي تنها عايشه رض وحفصه نبودند زنان يا دختران ديگري غير عايشه رض وحفصه رض بودند کسي ديگر را رسول الله اختيار ميکرد از جهالت وحماقت شما بخدا پناه ميبرم از خداوند بترسيد اسباب گمراهي مردم نشويد که هرکس به سبب شما گمراه شود تا قيامت گناهان او بر دوش شما گذاشته خواهند شدقران کريم را باور نداريد دوروغهاي را که 1400 سال قبل منافق يهودي عبدالله ابن سبا بر عليه صحابه وازواج مطهرات شايعه کرد قبول ميکنيد از اين مزخرفات که مي نويسييد مردم را به نماز و روزه تشويق کنيد که خير دنياو اخرت شما وانهاست مي دانم که هرگز اين نوشتهايم را نشان نمي دهيد چونکه جواب انها پيش شما نيست چنانکه قبلا چندين بار هم نشان نداده اي وليکن بر رسولان بلاغ باشد وبس سلام خداوند برکسي باشد که راه هدايت را پيشه خود کرد

پاسخ:

با سلام
جناب ناشناس
1- فرموده‌ايد «ازواج مطهرات پاکترين وبهترين انها هستند که خداوند انها را شايسته رسول گرامي ديده است چرا نه که قران مجيد مي فرمايد: الخبيثت للخبيثين والخبيثون للخبيثت والطيبات للطيبين والطيبون للطيبت»
بهتر است نگاهي به تفاسير اهل سنت در مورد اين آيه مي‌كرديد ! آيا اين آيه مي‌گويد اگر زني ناپاك بود مرد او نيز ناپاك است ؟ يعني اگر زن شخصي را به عنوان زنا سنگسار كردند ، شوهر نيز به دستور قرآن بايد سنگسار شود چون «الخبيثات للخبيثون»!
طبق تفاسير اهل سنت مقصود از «خبيثات» در اين آيه ، زناني است كه مرتكب زنا شدند ، و اين آيه نيز نسخ شده است ! در ابتدا حكم اين بود كه اگر زن و مردي زنا كردند ، بايد به ازدواج هم در بيايند و حق ندارند با زنان و مرداني كه زنا نكرده‌اند ، ازدواج كنند ! و سپس اين حكم نسخ شد !
البته از كساني كه براي تفسير قرآن دستور رسول خدا (ص) را مراعات نمي‌كنند و جزو كساني هستند كه «فسر القرآن برأيه» بعيد نيست كه چنين اشتباهات فاحشي داشته باشند !
2- فرموده‌ايد «بخدا شما بوي از اسلام نداريد زنان رسول الله را تشبيه به زنان حضرت نوح ولوط ميکني در دين وايين نوح ولوط شايد ازدواج با کافر ومشرک جايز بوده ولي در دين محمد ص چنين اجازه اي نيست»!
ظاهرا ملاحظه نكرده‌ايد كه ما اين تشبيه را از كلام علماي اهل سنت و در تفسير سوره تحريم ذكر كرده‌ايم ! آنان نيز ادعا كرده‌اند كه ذكر زن نوح و لوط در قرآن براي اين بوده است كه خداوند اين دو زن را به زن نوح و لوط تشبيه كرده است ! يعني در واقع به نظر شما خداوند بويي از اسلام نبرده است !
3- فرموده‌ايد « مگوييد طبق مذهب اهلسنت رسول الله علم غيب نداشته اري رسول الله علم غيب نداشته ولي خداي محمد که علم غيب داشته مگر رسول الله ميتوانسته بدون حکم خدا کاري را انجام دهد پس چرا رسول خويش را با خبر نکرد بر ناپاکي ام المومنين عايشه رضي الله عنها وام المومنين حفصه رضي الله عنها»
چون اگر آنان را آگاه مي‌كرد ، در واقع رسول خدا را به علم غيب آگاه كرده بود ! و علم غيب در نظر اهل سنت مخصوص خداست و آن را به كسي نمي‌دهد !
4- فرموده‌ايد « مگر خداوند نگفته و ازواجه امهاتهم زنان پيامبر مادران شما مومنيين هستند»!
آيه قران مي‌گويد «وما كان استغفار إبراهيم لأبيه إلا عن موعدة وعدها إياه فلما تبين له أنه عدو لله تبرأ منه»!
وقتي شخصي بداند پدر يا مادرش دشمن خدا هستند ، بايد از آنان ابراز انزجار كند !
5- فرموده‌ايد « العياذ بالله خدا ندانسته عايشه رض يک روز مرتد ميشود يا با حضرت علي ع ميجنگد چرا خداوند گفته زنان پيامبر را همچون مادرتان احترام بدهيد در باره مادر ميگويد حق نداريد به مادرتان يک اه هم بگوييد»! تمام مطلب در اين است كه خداوند نفرموده آنان را مانند مادر احترام كنيد ! بلكه فرموده مانند مادر حق ازدواج با آنان را نداريد !
6- فرموده‌ايد «نه حضرت عايشه ونه حضرت علي قصد جنگ را داشتند»!
ظاهرا شما صحيح بخاري را قبول نداريد كه مي‌گويد در جنگ جمل ، همه مردان ، فرماندهي خويش را به يك زن سپرده بودند !
7- خودتان اين آيه را ذكر كرده‌ايد كه «شما مانند هيچيک از زنان ديگر نيستي اگر تقوا را پيشه گيري»!
يعني شرط برتري آنان بر ساير زنان ، تقوا است ، اما اگر تقوا پيشه نكردند چه ؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

70 | ناشناس | | ١٢:٠٠ - ٠٧ اسفند ١٣٨٨ |
با سلام دوست عزيز به نظر من ايه الخبثت للخبيثيين....... چنان واضح و روشن بيان فرموده كه نياز تفسير به راي كسي را ندارد براي مفهوم بيشتر يك مثال مختصري را بيان مي كنم مثلا يك نفر اروپاي غير مسلمان مي خواهد زن بگيرد ديگر دنبال يک دختر با حجاب با دين و با تقوا نمي گردد بلکه او دنبال يک دختر زيبا مي گردد اگر چه در خيابان نيمه برهنه راه برود يا سابقه ارتباط با مردان ديگر را داشته باشد اما اگر يک روحاني با دين وتقوا اگر بخواهد زن بگيرد ديگر دنبال با دين وبا تقوا و با حجاب ترين دختر را مي گيرد اگر دختر ناپاک وبي ديني را به او پيش نهاد کنند هرگز قبول نمي کند اگر چه ان دختر زيباترين دختر دنيا باشد اين از رسول اکرم بعيد به نظر ميرسد که ناشيانه ازدواج کند بدون از در نظر گرفتن دين وتقوا وپاک دامني دختري با او ازدواج کند . رسول الله مي فرمايد زن به سه خاطر نکاح کرده ميشود 1- بخاطر زيبايي اش 2- بخاطر مال يا نسبش 3- بخاطر تقوا ودين دار بودنش مي فرمايد از همه دختر با تقوا و دين دار را انتخاب نماييد چگونه رسول الله دستور مي دهد دختر باتقوا وديندار را اختيار کنيد وخود چنيين عمل نمي کند فرمودي طبق مذهب اهل سنت رسول الله علم غيب نداشته از کي راي اهلسنت براي شما محترم شده است يا شما هم از عقيده علم غيب دانستن رسول الله برگشته اي جزاکم الله الخير اما گفته اي خداوند علم غيب داشته ولي رسول اش را اگاه نکرده تا مردم نگويند رسول الله علم غيب داشته چطوري وقتي يک منافق براي چند لحظه پيش رسول الله مي ايد او را با خبر مکند مي فرمايد اذا جاءك المنافقون قالوانشهد انك لرسول الله ..... ولي زني که براي هميشه در زندگي رسول الله مي ايد او را از ماهيتش باخبر نمي کند اين هرگز پذيرفتني نيست. مثال اوردي که اگر منظور ايه اين باشد پس زني که سنگسار کرده شود شوهرش را هم سنگسار کنند نه هرگز چنيين نيست اما اگر زن کسي مستحق سنگسار باشد شوهر هم بفهمد باز هم از زن دفاع کند وحاضر باشد که با وي زندگي کند مردم به وي چه ميگوييند مردم نمي گويند نفرين بر چنيين مرد بي غيرت باشد که با چنين زن فاحشه زندگي ميکند. ايه و ازواجه امهاتهم .... يعني زنان پيامبر مادران شما مومنانند شما گفتي منظور خداوند اين نيست که انان را مانند مادر احترام کنييد منظور خداوند اين است که مانند مادر نکاح با انان جايز نيست هرگز چنيين نيست خداوند ازدواج با ازواج مطهرات را در ايه ديگري که مي فرمايد ولاان تنکحوا ازواجه...... نکاح با ازواج مطهرات را حرام کرده ديگر چه نياز بود که شرف مادريت را به انها بچسباند اما کسي که مادر کسي شد هم نکاح با او حرام است وهم احترام داشتن او بعنوان مادر برانکس فرض مي گردد. وايه اي که خداوند خطاب به ازواج مطهرات مي فرمايد شما مانند هيچيک از زنان ديگر نيستي اگر تقوا را پيشه گيري شما گفتي اگر تقوا پيشه نگرفتند چه اگر تقوا را پيشه نمي گرفتند هرگز رسول خدا حاضر نمي شد که با زن بي تقوا ناپاک زندگي کند چنانچه من هم حاضر نيستم و صد در صد شما هم حاضر نيستي حيا غيرت رسول اکرم از من تو مليونها باربيشتر بود . لطفا ترجمه سوره نور را بدون از تفسيرهاي مغرضانه خوب بخوانيد با دلي پاک وبدون از کينه وعداوت بيشتر از شخصيت ازواج مطهرات اگاه خواهي شد موفق باشيد

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
1- فرموده‌ايد «دوست عزيز به نظر من ايه الخبثت للخبيثيين....... چنان واضح و روشن بيان فرموده كه نياز تفسير به راي كسي را ندارد»!
ما نيز با نظر شما موافقيم و تفسير واضح آيه را بيان كرديم ! (البته نه آنچه شما ادعا مي‌كرديد!)
2- فرموده‌ايد «اگر يک روحاني با دين وتقوا اگر بخواهد زن بگيرد ديگر دنبال با دين وبا تقوا و با حجاب ترين دختر را مي گيرد اگر دختر ناپاک وبي ديني را به او پيش نهاد کنند هرگز قبول نمي کند»!
آيا اين سخن شما به صورت كلي درست است ؟ اگر درست باشد اهانتي بزرگ به انبياي الهي مانند نوح و لوط شده است !
3- فرموده‌ايد «فرمودي طبق مذهب اهل سنت رسول الله علم غيب نداشته از کي راي اهلسنت براي شما محترم شده است»
قاعده مناظره اين است كه وقتي با كسي بحث مي‌كنيد به ادله‌اي كه او قبول دارد استناد كنيد !
4- فرموده‌ايد «ولي زني که براي هميشه در زندگي رسول الله مي ايد او را از ماهيتش باخبر نمي کند اين هرگز پذيرفتني نيست»
چه كسي گفته است كه خداوند رسول خدا (ص) را از ماهيت همسرش آگاه نكرد ؟ آيا سوره تحريم آگاه سازي نبود ؟ آيا روايت رسول خدا (ص) در صحيح بخاري و اشاره ايشان به خانه عائشه و جمله معروف ايشان كه «ههنا الفتنة» از روي آگاهي نيست ؟!
5- فرموده‌ايد «مثال اوردي که اگر منظور ايه اين باشد پس زني که سنگسار کرده شود شوهرش را هم سنگسار کنند نه هرگز چنيين نيست اما اگر زن کسي مستحق سنگسار باشد شوهر هم بفهمد باز هم از زن دفاع کند وحاضر باشد که با وي زندگي کند مردم به وي چه ميگويند»!
لازمه استدلال شما به آيه «الخبيثات» اين است كه شخص چه آگاه باشد و چه نباشد ، وقتي با يك زن خبيث ازدواج كرد ، خبيث مي‌شود ! چه بعد از دانستن از او جدا شود ، و چه نشود ، چه ابراز انزجار بكند و چه نكند !
6- فرموده‌ايد « اما کسي که مادر کسي شد هم نکاح با او حرام است وهم احترام داشتن او بعنوان مادر برانکس فرض مي گردد» چرا نمي‌گوييد كسي كه مادر شد ، نگاه به او بدون حجاب نيز جايز است ؟ و تنها آنچه را مورد نياز شماست ثابت مي‌كنيد ؟!
7- فرموده‌ايد «اگر تقوا را پيشه نمي گرفتند هرگز رسول خدا حاضر نمي شد که با زن بي تقوا ناپاک زندگي کند»! ظاهرا همسر نوح و لوط را فراموش كرده‌ايد !
8- فرموده‌ايد «لطفا ترجمه سوره نور را بدون از تفسيرهاي مغرضانه خوب بخوانيد با دلي پاک وبدون از کينه وعداوت بيشتر از شخصيت ازواج مطهرات اگاه خواهي شد»
بهتر است بدانيد سوره نور تنها در مورد يكي از همسران آن حضرت (و به نظر محققين حضرت ماريه) است !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

71 | ش.ك | | ١٢:٠٠ - ١٨ اسفند ١٣٨٨ |
باسلام دوست شماره 15برايت بايد گفت در روزقيامت کوروش درطبقه هفتم جهنم است وتوهم درکنارش مازندگي دنيوي واخروي مان را مديون اعراب هستيم پيامبربراي بهترزيستن ما درين دنيا وبراي فلاح ورستگاريمان دراخرت زندگيشان رافدا کرد حال يک بيشعوري مثل اورا عرب بزچران ميگويد ان احمقي که تونامش را کوروش کبيرمينامي بجزاينکه تمام فکروذکرش پي عياشي وحرمسراهايش بوده ديگربرايت چکارکرده ؟توراخداوند به لعنتش گرفتارکند باکوروش کبيرت
72 | مجيد م علي | | ١٢:٠٠ - ١٩ اسفند ١٣٨٨ |
با سلام
جناب 69 مثل اينكه شما كشته مرده عربها هستي چه مشركش و چه مسلمانش . ولي اينكه تو كورش را در طبقه هفتم قرار دادي نه تنها دليل محكمي بر جهل علمي تو ميباشد بلكه حقد و كينه ات به ايرانيان " خصوصاً ان شعيانشان " بقدري هست كه مشركين , كفار و جاهلين عرب " قبل " از اسلام را به كورش هخامنشي كه بر اساس اثار بجا مانده به خداوند " اهور مزدا " معتقد بوده ترجيح ميدهي بدون انكه بداني نه تنها هنوز حضرت محمد ( ص ) متولد نشده بود بلكه تقريبا 500 سال قبل از تولد حضرت عيسي مسيح ( ع ) بوده .
در ضمن كسي از حرمسرا داشتن ايشان خبري نداده اما كساني بوده اند كه در همان مكه مكرمه دقيقاً چندسالي قبل از و حتي بعد از بعثت حضرت محمد ( ص ) در خانه هاي فساد مشغول تر و خشك كردن و تنظيف اين خانه ها بودند .

منزلة ××××××× الاجتماعية في مكّة

هل كان ××× من العرب الاحرار أم من الحبشيين العبيد ؟ ( 1 )
كان عبدالله بن جدعان أعظم وأغنى تاجر للعبيد والإماء في مكّة إذ له مائة مملوك .
وصاحب أكبر دار لتوليد وبيع الأطفال فكان يملك عشرات الإماء اللاتي يعرضهنّ على الرجال فيحملن منهم ثمّ يبيع الأطفال إلى آبائهم أو إلى الغرباء ( 2 ) ، وزعيم مؤسسة البغاء في المدينة كان زعيم المنافقين عبد الله بن أبي
( 1) مختصر تاريخ دمشق 5 / 254، المعارف 576، طبعة دار الكتب 1960.
(2 ) مختصر تاريخ دمشق، ابن منظور 5 / 254، المعارف، ابن قتيبة 576، طبعة دار الكتب 1960، مروج الذهب، المسعودي 2 / 286.

جناب احتمالاً × ش× ك كمي تعقل . چيزي را ميخواهي بگوئي قبلاً كمي فكر ببين باباي اون ×××××× مستحق جهنمه يا كورش كبير كه 1100 سال قبل از بعث حضرت محمد ( ص ) بازهم معتقد به خدا بود .

يا علي
73 | اخوي | | ١٢:٠٠ - ٢٧ اسفند ١٣٨٨ |
سلام خجالت نميکشيد که ميگوييد پيامبر گرامي را خداوند ميخواست آزمايش کند والا خننده دار است . ملت چه طور اين حرفهاي بي سر و تهرا باور ميکنند. آيا شما قبول داريد که پيامبر گرامي اسلام معصوم است يا نه؟ از اونجايي که خودت هم ميداني پيامبر گراميمان معصوم بودن حالا شما ميگوييد براي آزمايش ايشان بوده در صورتي که خودتان به معصوم بودن پيامبرمان به قول خودتان ايمان داريد!!! جواب عاقلانه تر نداشتيد! حالا که خودتان ايراد داريد چرا ميخواهيد ان را توجيح کنيد؟!!! چرا فقط براي مخالفت و دشمني با اهل سنت حتي مجبور ميشويد دروغ و توهين کنيد!!! شما يا به معصوميت پيامبر گراميان شک داريد يا به همسر پيامبر بودن حضرت عايشه و حفصه ؟!!! شما هر چي رو هم که واسطه کني جواب نداره . -------------------------------------------------------------- و اما شما هي به حضرت نوح و همسرش گير دادين و اونها رو مثال ميزنيد ! حالا يه نظر دارم شما پاسخ بديد: آقا پسران و نوه ها و غيره ي پيامبران معصوم بودند؟؟؟ چرا ميگوئيد که امامان ما معصوم هستند در صورتي که شما در تاريخ اسلام ديديد که حتي پسر نوح که پيامبري بزرگ بود در آخر با جاهليت ميميرد و به حرف پدرش گوش نميدهد حالا شما چه طور ائمه را معصوم ميداني؟؟؟ اينها که داماد و غيره پيامبر بودند چه طور معصومند آيا آنها پيامبرند که معصوم باشند ؟؟؟

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
1- فرموده‌ايد «خجالت نميکشيد که ميگوييد پيامبر گرامي را خداوند ميخواست آزمايش کند والا خننده دار است ... آيا شما قبول داريد که پيامبر گرامي اسلام معصوم است يا نه؟ از اونجايي که خودت هم ميداني پيامبر گراميمان معصوم بودن حالا شما ميگوييد براي آزمايش ايشان بوده در صورتي که خودتان به معصوم بودن پيامبرمان به قول خودتان ايمان داريد!!!»!
اگر آزمايش تنها براي سنجيدن ايمان بود و امتحان غير معصومين ، بود ، سخن شما صحيح بود ؛ اما آزمايش گاهي براي ترفيع درجه است !
جداي از اينكه ما عصمت اهل بيت را عصمت اختيار مي‌دانيم ! نه عصمتي كه اختيار از انان سلب شود ؛ يعني در آزمايش ها با وجود اختيار ، راه صحيح را انتخاب مي‌كنند !
2- فرموده‌ايد «آقا پسران و نوه ها و غيره ي پيامبران معصوم بودند؟؟؟... چرا ميگوئيد که امامان ما معصوم هستند در صورتي که شما در تاريخ اسلام ديديد که حتي پسر نوح که پيامبري بزرگ بود در آخر با جاهليت ميميرد و به حرف پدرش گوش نميدهد حالا شما چه طور ائمه را معصوم ميداني؟؟؟ اينها که داماد و غيره پيامبر بودند چه طور معصومند آيا آنها پيامبرند که معصوم باشند ؟؟؟»!
عدم عصمت پسر نوح چه ربطي به عصمت ائمه دارد ؟ ما براي عصمت ائمه دليل از قرآن و روايات داريم ، و براي عدم عصمت پسر نوح نيز دليل از قرآن و وروايات ! پسر بودن يا نبودن دخلي در عصمت و عدم آن ندارد !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

74 | سيد علي | | ١٢:٠٠ - ١٠ فروردين ١٣٨٩ |
سلام
حديثي که در مورد خانه ي عايشه ذکر کرديد:(هنا الفتنه ثلاثا)در نسخه اي از صحيح بخاري که نزد بنده هست شماره حديثش 3104 مي باشد.
صحيح البخاري،دارالکتب العلميه،الطبعه الرابعه،بيروت،2004
75 | مجيد م علي | | ١٢:٠٠ - ١٨ فروردين ١٣٨٩ |
با سلام
جناب علي 110
البته اگر حرف حديث صحيح با حديث صحيح هيچوقت باهم تعارض ندارند , و احياناً اگر دوتا حديث ديدي كه فكر كردي صحيح اند و باهم تعارض دارند دلايل ذيل را در نظر بگير :
يا هر دو حديث صحيح نيستند .
يا يك حديث صحيحه و ديگري غير صحيح .
پس اونيكه صحيح نيست بزن بديوار و اون صحيح را قبول كن .
مثل اين مسئله اي كه بالا ذكر كردي كه ازدواج ام كلثوم با عمر .
بگذارش كنار اين حديث :

صحيح البخارى - البخاري ج 5 ص 83 :
فأرسل (اي الامام علي ع) إلى أبى بكر ان ائتنا ولا يأتنا احد معك كراهية لمحضر عمر فقال عمر لا والله لا تدخل عليهم وحدك فقال أبو بكر وما عسيتهم ان يفعلوا بى والله لآتينهم فدخل عليه أبو بكر
.................................................. ..........
صحيح مسلم - مسلم النيسابوري ج 5 ص 154 :
ولم يكن بايع تلك الاشهر فارسل إلى ابى بكر ان أئتنا ولا يأتنا معك احد ( كراهية محضر عمر بن الخطاب ) فقال عمر لابي بكر والله لا تدخل عليهم وحدك
.................................................. .........
- صحيح ابن حبان - ابن حبان ج 11 ص 153 :
فارسل الى أبي بكر أن ائتنا ولا يأتنا معك أحد وكره علي أن يشهدهم عمر لما يعلم من شدة عمر عليهم فقال عمر لأبي بكر والله لا تدخل عليهم وحدك فقال أبو بكر وما عسى أن يفعلوا بي ........

پس معلوم ميشه كه اون اولي را بايد بزني بديوار و باور نكني .
ئر مورد ازدواج حضرت نبي ( ص ) در همين سايت بگردي جواب را پيدا ميكني
در مورد رجعت : http://www.tabatabaey.com/persian/pages.php?bank=articel&id=26

يا علي
76 | مسلم | | ١٢:٠٠ - ١٨ فروردين ١٣٨٩ |
من از مهران و ققنوس وعمر خواهش ميکنم انرزي خود را صرف اين شيعيعان ملعون نکنيد اينها دينشان بر اساس ناسزا گفتن بنا است در همه ي سايتهايشان ناسزا وفحش فراوان وهميشه آغاز کننده آن هستند بهجاي آنکه بروند اصل دين که همان توحيد است دبپردازند به جزئيات مي پردازند به نظر من از خامنه اي و مکارم گرفته تا موسسان اين سايت کافر و ملعون عندالله هستند
77 | علي 110 | | ١٢:٠٠ - ١٨ فروردين ١٣٨٩ |
با عرض سلام شما نوشته ايد در بعضى از تواريخ مى خوانيم كه پيامبر با زنان متعددى ازدواج كرد و جز مراسم عقد انجام نشد، و هرگز آميزش با آنها نكرد، حتى در مواردى تنها به خواستگارى بعضى از زنان قبائل قناعت كرد. اين يعني چه؟ در مورد اينکه شما در جواب به نظر من گفتيد که در مسايل علمي اگر دوچيز و يا حديث تعارض پيدا کنند آن حديث ساقط است ولي اعتقادي نمي شود ولي مثلا ازدواج ام کلثوم با عمر و... آيا اعتقادي است؟ در مورد رجعت مطلبي داريد؟ باتشکر - يا علي - التماس دعا

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
1- اين مطلب ثابت مي‌كند كه بسياري از ازدواج‌هاي پيامبر (ص)‌ سياسي بوده است ! (يكي از پاسخ‌هايي كه در مورد ازدواج پيامبر با حفصه و عائشه داده شده است)
2- بسياري از مطالب ، منجر به نتايج اعتقادي مي‌شود ، مثلا ماجراي ازدواج ام كلثوم ، مقدمه‌اي براي اعتقاد به خلافت عمر يا حضرت علي عليه السلام است !
3- در مورد رجعت مي‌توانيد به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1014
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

78 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | | ١٢:٠٠ - ١٩ فروردين ١٣٨٩ |
سلام

جناب نامسلم
نگارنده کامنت شماره76

شما ، مهران ، ققنوس و عمر بقول خودتان بهتر اسن انرژي خود را صرف ارجيف نکرده و آن را به بخش روحيه دهي فيزيکي به همکيشانتان در اماکن تمريني جهت عملياتهاي خرابکارنه انتقال دهيد.
راستي جناب نامسلم ايا توحيد هم در مراکز تمريني شما يافت ميشود؟؟؟!!!!
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=52
عجب توحيدي داريد شما اهل بدعت!!!!!!!!!!!!!
راست گفتي بهتر است انرژي خود را صرف ما شيعيان نکنيد و برويد همانجا
يا حق
79 | مجيد م علي | | ١٢:٠٠ - ٢٠ فروردين ١٣٨٩ |
با سلام جناب 76 مثليه كه ميگه كافر همه را به كيش خويش ميپندارد . البته اين را نگفتم كه خداي ناكرده شما را كافر و ملعون عند الله بنامم , معاذالله . ما شيعيان و محبان ياسين و ال ياسين محال است گوينده شهادتين را كافر بناميم .معاذالله . اما چونكه خودت را با منافقيني همچون عمر ققنوس و مهرن شريك كردي پس بايد يكي از منافقين باشي . و هرانچه كه خداوند و رسولش در مورد شما طلب كرده اند ما هم همان را ارزو ميكنيم نه يك حرف كمتر و يا يك حرف بيشتر . اما در قران كريم : سيماى منافق در قرآن منافق در عقيده وعمل، برخورد وگفتگو، عكس‏العمل‏هايى را از خود نشان مى‏دهد كه در اين سوره وسوره‏هاى؛ نساء، توبه، احزاب، محمّد و منافقان آمده است. آنچه در اينجا به مناسبت مى‏توان گفت، اين است كه منافقين در باطن ايمان ندارند؛ ولى خود را مصلح و عاقل مى‏پندارند. با همفكران خود خلوت مى‏كنند، نمازشان با كسالت و انفاقشان با كراهت است. نسبت به مؤمنان عيب‏جو و نسبت به پيامبرصلى الله عليه وآله موذى‏اند. از جبهه فرارى و نسبت به خدا غافل‏اند. افرادى ترسو، پرادعا، ياوه‏گو، رياكار، شايعه ساز و علاقمند به دوستى با كفارند. ملاك علاقه‏شان كاميابى و ملاك غضبشان، محروميّت است. نسبت به تعهّداتى كه با خدا دارند بى‏وفايند، نسبت به خيراتى كه به مؤمنان مى‏رسد، نگران؛ ولى نسبت به مشكلاتى كه براى مسلمانان پيش مى‏آيد، شادند. امر به منكر ونهى از معروف مى‏كنند! قرآن در برابر همه‏ى انحرافات فكرى وعملى مى‏فرمايد: «انّ المنافقين فى الدّرك الاسفل من النار» يا علي
80 | ف.ق | | ١٢:٠٠ - ٢٧ فروردين ١٣٨٩ |
باسلام خدمت مجيدم علي. بابا كارت خيلي درسته خوشم اومد خوب بلدي جواب بدي. من هميشه اين وبلاگ رو ميخونم اما امروز گفتم ازت تشكر كنم انشاالله با مولا و مقتدات امام علي (عليه السلم) مشهور بشي.انشالله به زودي زود آقامون امام مهدي ظهور كنن تا ثابت بشه به اين كوردلا كه حق فقط امام علي و شيعه هست ولاغير.موفق باشي علي يارت
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها