2024 March 19 - سه شنبه 29 اسفند 1402
آيا مسموم كردن امام حسن عليه السلام به دستور معاويه بود ؟
کد مطلب: ٥٠٧٧ تاریخ انتشار: ٢٢ شهریور ١٤٠٢ - ١٦:٠٠ تعداد بازدید: 29734
پرسش و پاسخ » امام حسن (ع)
آيا مسموم كردن امام حسن عليه السلام به دستور معاويه بود ؟

سؤال كننده: علي اكبر سليمي

پاسخ:

طبق روايات بسياري كه در كتاب هاي شيعه و سني وجود دارد، معاوية بن أبي سفيان سمّي را براي جعده دختر اشعث بن قيس، همان منافقي كه در تمام حوادث زمان اميرمؤمنان عليه السلام نقش اساسي داشت، فرستاد و به او وعده داد كه اگر امام حسن عليه السلام را به شهادت برساني، تو را به ازدواج پسرم يزيد درمي آورم. جعده نيز دستور معاويه را اجرا كرد و آن حضرت را در حالي كه روزه داشت و براي افطار به خانه آمده بود، با زهري كه معاويه فرستاده بود به شهادت رساند.

مقدمه:

قبل از ورود به اصل بحث و آوردن مدارك مطلب فوق، لازم است كه به صورت مختصر در باره جايگاه و مقام امام مجتبي عليه السلام و نيز حكم دشمني با آن حضرت را از ديدگاه رسول خدا بيان كنيم.

امام حسن (ع) محبوب خدا و رسول خدا (ص)

امام مجتبي عليه السلام سبط اكبر رسول خدا صلي الله عليه وآله، مقام و منزلت عظيمي در نزد پيام آور خدا داشت؛ به طوري كه آن حضرت نوه عزيزش را بر دوش مي گرفت و مي فرمود: خدايا من او را دوست دارم، تو نيز او را دوست داشته باش.

بخاري و مسلم در صحيحشان مي نويسد:

اخبرني عَدِيٌّ قال سمعت الْبَرَاءَ رضي الله عنه قال رأيت النبي صلي الله عليه وسلم وَالْحَسَنُ بن عَلِيٍّ علي عَاتِقِهِ يقول اللهم إني أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ.

براء مي گويد: رسول خدا (صلي الله عليه وآله) را ديدم در حالي كه حسن بن علي (عليهما السلام) روي دوشش بود و مي فرمود: خدايا من او را دوست دارم، پس تو نيز او را دوست داشته باش.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل ابوعبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج3، ص1370، ح3539، كتاب فضائل الصحابة، بَاب مَنَاقِبِ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ رضي الله عنهما، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987؛

النيسابوري، مسلم بن الحجاج ابوالحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج4، ص1883، ح2422، كِتَاب فَضَائِلِ الصَّحَابَةِ، بَاب فَضَائِلِ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ رضي الله عنهما، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

روايات مشابهي از اسامة بن زيد و ابوهريره نيز در همان ابواب بخاري و مسلم نقل شده است.

دشمني با امام حسن، دشمني با خدا و رسول خدا (ص)!

از طرف ديگر اهل سنت با سند صحيح نقل كرده اند كه دشمني با امام مجتبي عليه السلام، دشمني با رسول خدا صلي الله عليه وآله است. ابن حبان در صحيح خود مي نويسد:

حَدَّثَنَا مَالِكُ بْنُ إِِسْمَاعِيلَ عَنْ أَسْبَاطِ بْنِ نَصْرٍ عَنِ السُّدِّيِّ عَنْ صُبَيْحٍ مَوْلَي أُمِّ سَلَمَةَ عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ أَنّ النَّبِيَّ صلي الله عليه وسلم قَالَ لِفَاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ وسلم لِمَنْ سَالَمَكُمْ.

از زيد بن أرقم نقل شده است كه رسول خدا خطاب به فاطمه، حسن و حسين فرمود: من با كسي دشمني مي كنم كه با شما دشمني كند و با كسي سازش مي كنم كه با شما سازش كند.

التميمي البستي، محمد بن حبان بن أحمد ابوحاتم (متوفاي354 هـ)، صحيح ابن حبان بترتيب ابن بلبان، ج15، ص434، تحقيق: شعيب الأرنؤوط، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الثانية، 1414هـ ـ 1993م.

حاكم نيشابوري نيز در المستدرك مي نويسد:

أخبرنا أحمد بن جعفر القطيعي ثنا عبد الله بن أحمد بن حنبل حدثني أبي ثنا تليد بن سليمان ثنا أبو الجحاف عن أبي حازم عن أبي هريرة رضي الله عنه قال نظر النبي صلي الله عليه وسلم إلي علي وفاطمة والحسن والحسين فقال أنا حرب لمن حاربكم وسلم لمن سالمكم هذا حديث حسن من حديث أبي عبد الله أحمد بن حنبل عن تليد بن سليمان فإني لم أجد له رواية غيرها وله شاهد عن زيد بن أرقم.

از ابوهريره نقل شده است كه رسول خدا به علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام نگاه كرد و فرمود: من با كسي دشمني مي كنم كه با شما دشمني كند و با كسي سازش مي كنم كه با شما سازش كند.

الحاكم النيسابوري، محمد بن عبدالله ابوعبدالله (متوفاي 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص161، ح4713، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولي، 1411هـ - 1990م.

و شمس الدين ذهبي در سير أعلام النبلاء مي نويسد:

أحمد بن حنبل حدثنا تليد بن سليمان حدثنا أبو الجحاف عن أبي حازم عن أبي هريرة نظر النبي (ص) إلي علي وفاطمة والحسن والحسين فقال: أنا حرب لمن حاربكم سلم لمن سالمكم.

رواه الحاكم في المستدرك وفيه من طريق أبان بن تغلب عن أبي بشر عن أبي نضرة عن أبي سعيد قال رسول الله صلي الله عليه وسلم لا يبغضنا أهل البيت أحد إلا أدخله الله النار.

احمد بن حنبل به سند خود از ابوهريره نقل كرده است كه رسول خدا (ص) به علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام نگاه كرد و فرمود: من با كسي دشمني مي كنم كه با شما دشمني كند و با كسي سازش مي كنم كه با شما سازش كند.

اين روايت را حاكم در مستدرك خود نقل كرده و در اين كتاب حاكم از طريق أبان بن تغلب از أبي بشر... نقل شده است كه رسول خدا فرمود: كسي با ما اهل بيت عليهم السلام دشمني نمي كند؛ مگر اين كه خداوند او را داخل آتش جهنم خواهد كرد.

الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج2، ص123، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.

پس طبق روايات، دشمني و جنگ با اهل بيت عليهم السلام كه امام مجتبي عليه السلام نيز به تصريح روايات اهل سنت، قطعاً جزء آن ها است، جنگ و دشمني با رسول خدا صلي الله عليه وآله است.

بعد از اين مقدمه كوتاه به سراغ مداركي مي رويم كه ثابت مي كند قاتل اصلي امام مجتبي عليه السلام، معاوية بن أبي سفيان بوده و او بود كه براي جعده سمّ فرستاد و او را با وعده ازدواج با يزيد تحريك كرد تا فرزند رسول خدا صلي الله عليه وآله را مسموم نمايد.

فرستادن سم توسط معاويه در منابع اهل سنت:

متاسفانه، علماي اهل سنت، به خاطر حفظ آبروي خلفا، از نقل بسياري از جنايات آنها احتراز كرده اند و يا در صورت نقل مطلب در كتابي، دست به تحريف آن زده اند! يكي از مواردي كه مورد تحريف علماي اهل سنت قرار گرفته است، ماجراي مسموم شدن امام حسن مجتبي عليه السلام، به دستور معاويه است!

دستكاري حقائق، توسط دست هاي پاك!

به اقرار علماي اهل سنت، ابن سعد در الطبقات الكبري و طبري در تاريخ خويش مسموم شدن امام حسن مجتبي به دستور معاويه را نقل كرده اند، اما دست هاي امانت دار، اين مطلب را از اين دو كتاب حذف كرده اند!

نقل از الطبقات الكبري ابن سعد:

سبط ابن جوزي حنفي در باب سبب وفات امام مجتبي عليه السلام، بعد از ذكر گروهي از علماي اهل سنت كه اعتقاد به دستور معاويه براي مسموميت حسن بن علي عليهما السلام داشتند، مي نويسد:

قال علماء السير: منهم ابن عبد البر سمته زوجته جعدة بنت الأشعث بن قيس الكندي.

وقال السدي: دس اليها يزيد بن معاوية أن سمي الحسن وأتزوجك فسمته فلما مات ارسلت الي يزيد تسأله الوفاء بالوعد فقال أنا والله ما ارضاك للحسن افنرضاك لأنفسنا.

وقال الشعبي: إنما دس اليها معاوية فقال سمي الحسن وأزوجك يزيد وأعطيك مائة الف درهم فلما مات الحسن بعث الي معاوية تطلب انجاز الوعده فبعث اليها بالمال وقال: إني احب يزيد وأرجو حياته لولا ذلك لزوجتك اياه.

وقال الشعبي: ومصداق هذا القول أن الحسن كان يقول عند موته وقد بلغه ما صنع معاوية لقد عملت شربته وبلغ امنيته والله لا يفي بما وعد ولا يصدق فيما يقول.

وقد حكي جدي في كتاب الصفوة قال: ذكر يعقوب بن سفيان في تاريخ أن جعدة التي سمته وقال الشاعر في ذلك:

تغر فكم لك من سلوة تفرح عنك غليل الحزن

بموت النبي وقتل الوصي وقتل الحسين وسم الحسن

وقال ابن سعد في الطبقات: سمه معاوية مرارا لأنه كان يقدم عليه الشام هو وأخوه الحسين (ع).

علما تاريخ و از جمله ابن عبد البر گفته اند: جعده دختر اشعث بن قيس همسر امام مجتبي عليه السلام آن حضرت را مسموم كرد.

سدي گفته: يزيد معاويه مخفيانه به او پيام داد كه اگر حسن را مسموم كني، من با تو ازدواج خواهم كرد، پس جعده مسموش كرد، وقتي امام حسن از دنيا رفت، جعده كسي را پيش يزيد فرستاد تا به وعده اش وفا كند، يزيد در جواب گفت: سوگند به خدا ما از كاري كه با حسن كردي راضي نبوديم؛ آيا در حق خودمان به آن رضايت خواهيم داد؟

شعبي گفته: معاويه مخفيانه به او پيام داد و گفت: حسن را مسموم كن تا تو را به ازدواج يزيد درآورده و صد هزار درهم به تو بدهم. وقتي حسن از دنيا رفت، كسي را پيش معاويه فرستاد تا از او درخواست كند كه به وعده اش وفا نمايد، معاويه مال را براي او فرستاد و گفت: من يزيد را دوست دارم و اميد به زنده بودن او دارم، اگر اين مسأله نبود، من تو را به ازدواج او درمي آوردم.

شعبي گفته: دليل اين سخن اين است كه امام حسن عليه السلام در هنگام مرگ خودش در حالي كه از كار معاويه با خبر شده بود مي گفت: تو شربت او را ساختي و او به آرزويش رسيد، سوگند به خدا كه او به وعده اي كه داده است، وفا نخواهد كرد و به آن چه گفته عمل نخواهد كرد.

جدم (ابن جوزي حنبلي) در كتاب الصفوة گفته: يعقوب بن سفيان در تاريخش گفته: جعده همان كسي است كه امام حسن را مسموم كرد و شاعر در اين باره گفته:

(اي دنيا) فريب مي دهي! چه مقدار شيريني (كه مي تواني همه مردم را فريب بدهي)!

با وجود فشار اندوه، اما باز مردم را به خود شاد مي كني!

اندوهي كه به خاطر وفات رسول خدا و وصي او و شهادت حسين و مسموميت حسن بود!

و ابن سعد در طبقاتش گفته: معاويه چندين بار امام حسن عليه السلام را مسموم كرد؛ زيرا او و برادرش حسين به شام مي آمدند.

سبط بن الجوزي الحنفي، شمس الدين أبوالمظفر يوسف بن فرغلي بن عبد الله البغدادي (متوفاي654هـ)، تذكرة الخواص، ص191ـ 192، ناشر: مؤسسة أهل البيت ـ بيروت، 1401هـ ـ 1981م.

ترجمه سبط بن جوزي:

از آن جائي كه ممكن است برخي اشكال كنند و به گفته ابن جوزي اطمينان نكنند و يا ممكن است كه او را به شيعه بودن متهم كنند، ما شرح حال او را از زبان بزرگان اهل سنت نقل مي كنيم تا هيچ بهانه اي براي كسي باقي نماند.

شمس الدين ذهبي در باره او مي گويد:

يوسف بن قُزْغْلي بن عبد الله. الإمام، الواعظ، المؤرخ شمس الدين، أبو المظفر التركي، ثم البغدادي العوني الحنفي. سِبْط الإمام جمال الدين أبي الفرج ابن الجوزي ؛ نزيل دمشق. وُلِد سنة إحدي وثمانين وخمسمائة... وكان إماما، فقيها، واعظا، وحيدا في الوعظ، علاّمةً في التاريخ والسير، وافر الحرمة، محبباً إلي الناس... ودرّس بالشبلية مدة، وبالمدرسة البدرية التي قبالة الشبلية. وكان فاضلا عالما، ظريفا، منقطعا، منكرا، علي أرباب الدول ما هم عليه من المنكرات، متواضعا صاحب قبول تام.

يوسف بن فزعلي حنفي، پيشوا، فقيه،تاريخ دان و در سخنوري يگانه بود ، در تاريخ و سرگذشت، علامه و در نزد مردم بسيار قابل احترام و محبوب بود. مدتي در شبيله و مدرسه بدريه تدريس مي كرد، او فاضل، دانشمند و نكته سنج بود و با دولتمرداني كه كارهاي ناپسندي مي كردند، مخالفت مي كرد و همگان او را قبول داشتند.

الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج 48، ص 183، تحقيق: د. عمر عبد السلام تدمري، ناشر: دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولي، 1407هـ - 1987م.

نقل از تاريخ طبري:

همچنين سعدي خزرجي صراحت دارد كه طبري در تاريخش نقل كرده كه معاويه براي جعده سم فرستاد و او را تحريك كرد تا امام مجتبي را به شهادت برساند:

وفي تاريخ الطبري أن الحسن بن علي رضي الله عنهما مات مسموما في أيام معاوية وكان عند معاوية كما قيل دهاء فدس إلي جعدة بنت الأشعث بن قيس وكانت زوجة الحسن رضي الله عنه شربة وقال لها إن قتلت الحسن زوجتك بيزيد

فلما توفي الحسن بعثت إلي معاوية تطلب قوله فقال لها في الجواب أنا أضن بيزيد.

در تاريخ طبري آمده است كه حسن بن علي در زمان معاويه مسموم از دنيا رفت، معاويه كه با هوش و زيرك بود، مخفيانه براي جعده دختر اشعث كه همسرس امام حسن بود، شربتي فرستاد و به او گفت كه اگر حسن را بكشي، تو را به ازدواج يزيد درخواهم آورد.

هنگامي كه حسن از دنيا رفت، كسي را فرستاد كه معاويه به وعده اش عمل كند، معاويه در جواب گفت: من در مورد يزيد، بخل مي ورزم (او را به دست هركس نمي سپارم)

السعدي الخزرجي، موفق الدين أبي العباس أحمد بن القاسم بن خليفة بن يونس (متوفاي668هـ)، عيون الأنباء في طبقات الأطباء، ج1، ص174، تحقيق: الدكتور نزار رضا، ناشر: دار مكتبة الحياة - بيروت.

اما متأسفانه اين مطلب در چاپ هاي كنوني تاريخ طبري وجود ندارد و به دست امانت داران اهل سنت از تاريخ طبري حذف شده است!

ساير مدارك تحريف نشده!

قرطبي حنفي متوفاي 550هـ در كتاب التعريف بالأنساب مي نويسد:

ومات الحسن مسموما سمته زوجته بنت الأشعث الكندية دسه إليها معاوية.

حسن (ع) مسموم از دنيا رفت، همسرش دختر اشعث با دسيسه معاويه او را مسموم كرد.

القرطبي الحنفي، أحمد بن محمد بن إبراهيم الأشعري (متوفاي550هـ)، التعريف بالأنساب والتنويه بذوي الأحساب، ج1، ص3، طبق برنامه الجامع الكبير.

و در جاي ديگر مي نويسد:

قال: وقال أبو قتادة وأبو بكر بن حفص: سم الحسن ابن علي رضي الله عنهما: سمته امرأته جعدة بنت الأشعث بن قيس الكندي. قال: وقالت طائفة كان ذلك منها بتدسيس معاوية إليها وما بذل لها في ذلك، وكان لها ضرائر وأنه وعدها بخمسين ألف درهم، وأن يزوجها من يزيد، فلما فعلت وفي لها بالمال، وقال: حبنا ليزيد يمنعنا من الوفاء لك بالشرط الثاني.

أبوقتاده و أبوبكر بن حفص گفته اند: امام حسن بن علي (ع) به دست همسرش جعده دختر اشعث مسموم شد. طايفه اي گفته اند كه: اين قضيه با توطئه معاويه و براي به دست آوردن آنچه معاويه به او داد و نيز چون چند هوو نيز داشت، صورت گرفت. معاويه وعده داده بود كه پنجاه هزار درهم به او بدهد و او را به ازدواج يزيد درآورد، وقتي او اين كار را انجام داد، مالي را كه وعده كرده بود، به او داد و گفت: دوست داشتن يزيد مانع از آن مي شود كه شرط دوم را عملي كنم.

النويري، شهاب الدين أحمد بن عبد الوهاب (متوفاي733هـ)، نهاية الأرب في فنون الأدب،ج 20، ص201، تحقيق مفيد قمحية وجماعة، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي، 1424هـ - 2004م.

زمخشري، عالم مشهور و نحوي و مفسر نام آور اهل سنت در اين باره مي گويد:

جعل معاوية لجعدة بنت الأشعث امرأة الحسن مائة ألف حتي سمته، ومكث شهرين وإنه ليرفع من تحته كذا طستاً من دم. وكان يقول: سقيت السم مراراً ما أصابني فيها ما أصابني في هذه المرة، لقد لفظت كبدي فجعلت أقلبها بعود كان كان في يدي. وقد ورثته جعدة بأبيات منها:

يا جعد بكيه ولا تسأمي... بكاء حق ليس بالباطل

إنك لن ترخي علي مثله... سترك من حاف ولا ناعل

وخلف عليها رجل من قريش فأولدها غلاماً، فكان الصبيان يقولون له: يا ابن مسممة الأزواج.

معاويه صد هزار (دينار) به زن امام حسن عليه السلام، جعده دختر اشعث وعده داد تا ايشان را مسموم كرد، امام عليه السلام دو ماه بعد از آن زنده ماند؛ سم آن قدر اثر كرد كه طشت پر از خون از مقابلش برمي داشتند. امام حسن عليه السلام مي فرمود: چند بار پيش از اين به من سم داده اند؛ اما هيچ بار مثل اين دفعه سم اثر نكرده بود لخته هاي خوني كه از من خارج شده است آن را با چوبي كه در دست داشتم زيرو رو كردم، ديدم اين دفعه سم اثرش را كرده است.

جعده سپس با اين اشعار امام را مخاطب نمود وگفت:

اي جعده بر او گريه كن و ناراحت نباش كه گريه تو شايسته وحق است نه باطل ؛ همانا نمي تواني پرده و حفاظ خانه ات را بر مثل او كنار بزني!

جعده سپس با مردي از قريش ازدواج كرد و فرزندي پسر از وي به دنيا آورد كه بچه ها به وي مي گفتند: اي پسر زني كه شوهرش را مسموم كرده است

الزمخشري الخوارزمي، ابوالقاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفاي538هـ)، ربيع الأبرار، ج1، ص438، طبق برنامه المكتبة الشاملة و برنامه الجامع الكبير.

بلاذري در انساب الأشراف مي نويسد:

وقد قيل أن معاوية دس إلي جعدة بنت الأشعث بن قيس امرأة الحسن، وأرغبها حتي سمته وكانت شانئة له.

وقال الهيثم بن عدي: دس معاوية إلي ابنة سهيل بن عمرة امرأة الحسن مائة ألف دينار علي أن تسقيه شربة بعث بها إليها ففعلت.

گفته اند كه معاويه مخفيانه به جعدة دختر اشعث همسر امام حسين پيام فرستاد و او را تشويق كرد كه آن حضرت را مسموم نمايد، جعده از امام حسن خوشش نمي آمد.

هيثم بن عدي گفته: معاوية دسيسه كرد و به دختر سهيل بن عمرة همسر امام حسين عليه السلام صد هزار دينار وعده داد كه اگر امام حسن عليه السلام را مسموم كند، براي او بفرستد، او نيز اين كار را انجام داد.

البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر (متوفاي279هـ)، أنساب الأشراف، ج1، ص389، طبق برنامه الجامع الكبير.

احمد نكري حنفي در كتاب دستور العلماء مي نويسد:

وفي (حبيب السير) مكتوب أن مروان بن الحكم الذي كان حاكما للمدينة من قبل معاوية بن أبي سفيان قد أرسله معاوية ومعه منديل ملطخ بالسم وقال له أن عليه بأي تدبير يستطيعه أن يخدع جعده بنت الأشعث بن قيس زوجة الحسن حتي تقدم بعدها علي إزالة وجود الحسن من هذه الدنيا بواسطة هذا المنديل، وقل لها عني أنها إذا أرسلت الحسن إلي العالم الآخر وأتمت المهمة فإن لها خمسين ألف درهم وأنها ستكون زوجا ليزيد. فأسرع مروان بن الحكم إلي المدينة ليقوم بما قاله معاوية وسعي جاهدا إلي خداع جعدة التي كان لقبها (أسماء) التي انطلت عليها الحيلة ونفذت ما قاله معاوية ودست السم للإمام الحسن عليه السلام الذي سري في جسده فنقل إلي دار السلام.

در كتاب حبيب السير نوشته شده است كه مروان بن حكم از جانب معاويه حاكم مدينه بود، معاويه او را فرستاد و دستمالي را به سمّ آلوده كرد و به او گفت: به هر تدبيري كه مي تواني جعده دختر اشعث بن قيس همسر امام حسن را گول بزن تا او وجود امام حسن را از اين دنيا به وسيله اين دستمال بردارد و به او بگو كه اگر حسن را از اين جهان به جهان ديگر ببرد و اين كار مهم را انجام دهد، پنجاه هزار درهم به او مي دهم و به زودي همسر يزيد خواهد شد. مروان با سرعت به طرف مدينه حركت كرد تا دستور معاويه را انجام دهد و نيرنگ هاي بسياري به كار برد كه جعده كه لقب او «اسماء» بود را گول بزند و آن چه معاويه گفته بود به او بقبولاند و سم را مخفيانه به امام حسن بخوراند تا در بدن او سرايت كند؛ پس از آن امام حسن به ديار باقي شتافت.

الأحمد نكري، القاضي عبد النبي بن عبد الرسول الحنفي الهندي، دستور العلماء أو جامع العلوم في اصطلاحات الفنون، ج4، ص50، تحقيق: عرب عباراته الفارسية: حسن هاني فحص، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي، 1421هـ - 2000م.

شهاب الدين نويري در شرح شعري كه در باره اختلاف امام مجتبي عليه السلام سروده شده است مي نويسد:

وفي ابن هندٍ وفي ابن المصطفي حسنٍ أتت بمعضلة الألباب و الفكر

فبعضنا قائلٌ ما اغتاله أحدٌ وبعضنا ساكتٌ لم يؤت من حصر

ابن هند الذي أشار إليه هو معاوية بن أبي سفيان، أراد ما كان بينه وبين الحسن بن علي في أمر الخلافة. وأراد بالبيت الثاني ما وقع الاختلاف فيه من أن الحسن مات مسموماً وأن معاوية وعد زوجة الحسن جعدة بنت قيسٍ الكندي بمائة ألف درهمٍ ويزوجها لابنه يزيد إن قتلت الحسن، ففعلت وسمته. ولما مات الحسن وفي لها بالمال وقال: حب حياة يزيد منعني تزويجه منك.

در مورد فرزند هند (معاويه) و فرزند مصطفي، حسن، ضرب المثلي است ؛ كه عقل و فكر را دچار مشكل كرده است!

عده اي از ما اعتقاد دارند كه كسي او را ترور نكرد! عده اي نيز ساكتند و نظر قاطعي ابراز نمي كنند!

پسر هندي كه در اين جا به او اشاره شده، معاويه بن أبي سفيان است و منظور مسائلي است كه بين او و حسن بن علي در امر خلافت پيش آمد. و با بيت دوم قصد كرده كه اشاره كند به اختلاف موجود در اين مطلب كه حسن بن علي مسموم از دنيا رفت و معاويه همسر او جعده دختر قيس را وعده داد كه اگر حسن را بكشي، هزار درهم به او بدهد و او را به ازدواج فرزندش يزيد درآورد. جعده اين كار را انجام داد و امام حسن را مسموم كرد. وقتي امام حسن از دنيا رفت، به وعده مالي خود وفا كرد و گفت: دوست داشتن زندگي يزيد مانع از اين مي شود كه تو را به ازدواج او درآورم.

النويري، شهاب الدين أحمد بن عبد الوهاب (متوفاي733هـ)، نهاية الأرب في فنون الأدب،ج 5، ص193، تحقيق مفيد قمحية وجماعة، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي، 1424هـ - 2004م.

ابوالفرج اصفهاني، عالم مشهور و مقبول نزد اهل سنت در كتاب مقاتل الطالبين مي نويسد:

ودس معاوية إليه حين أراد أن يعهد إلي يزيد بعده، وإلي سعد بن أبي وقاص سماً فماتا منه في أيام متقاربة. وكان الذي تولي ذلك من الحسن زوجته " جعدة " بنت الأشعث بن قيس لمال بذله لها معاوية. وسنذكر الخبر في ذلك.

هنگامي كه معاويه قصد كرد كه براي خلافت بعد از خودش به نفع يزيد از مردم بيعت بگيرد، براي امام حسن و سعد بن أبي وقاص توطئه چيد و مخفيانه سم فرستاد، هر دوي آن ها به فاصله چند روز از دنيا رفتند. كسي كه مأموريت مسموم كردن امام حسن را به عهده داشت، همسرش جعده دختر اشعث بن قيس بود؛ به خاطر اموالي كه معاويه به او داده بود و به زودي داستان آن را نقل خواهم كرد.

الاصفهاني، مقاتل الطالبيين، اسم المؤلف: أبو الفرج علي بن الحسين (متوفاي356هـ)، مقاتل الطالبين، ج1، ص13، شرح حال حسن بن علي عليه السلام، طبق برنامه الجامع الكبير و مكتبة الشاملة.

و در ادامه اين روايت را نقل مي كند:

عن مغيرة، قال: أرسل معاوية إلي ابنة الأشعث إني مزوجك بيزيد ابني، علي أن تسمي الحسن بن علي، وبعث إليها بمائة ألف درهم، فقبلت وسمت الحسن، فسوغها المال ولم يزوجها منه، فخلف عليها رجل من آل طلحة فأولدها، فكان إذا وقع بينهم وبين بطون قريش كلام عيروهم، وقالوا: يا بني مسمة الأزواج.

از مغيره روايت شده است كه معاويه به جعده دختر اشعث پيام داد كه اگر حسن (عليه السلام) را مسموم كني تو را به همسري پسرم يزيد در مي آورم. جعده، همسر امام حسن (عليه السلام) بود. معاويه صد هزار درهم براي او فرستاد و او امام حسن (عليه السلام) را مسموم كرد، معاويه صد هزار درهم را به جعده تسليم كرد؛ ولي او را به همسري يزيد در نياورد. مردي از خاندان طلحه بعدها جعده را به همسري گرفت و از او داراي فرزند شد و هر گاه ميان آنان و ديگر خانواده هاي قريش بگو مگو در مي گرفت، فرزندان جعده را ملامت و سرزنش مي كردند و به آنان مي گفتند: شما پسران زني هستيد كه شوهرانشان را مسموم مي كرده اند.

الاصفهاني، مقاتل الطالبيين، اسم المؤلف: أبو الفرج علي بن الحسين (متوفاي356هـ)، مقاتل الطالبين، ج1، ص20، باب رجع الحديث الي خبر الحسن، طبق برنامه المكتبة الشاملة والجامع الكبير.

ابن أعثم شافعي در كتاب الفتوح مي نويسد:

سمعنا من الثقات أنه حين قرر معاوية بن أبي سفيان أن يجعل ولده يزيدا ولي عهده، مع علمه بأن هذا الأمر صعب المنال نظر لأن الصلح الذي أبرم بينه وبين الحسن بن علي كان من بين شروطه أن يترك معاوية أمر المسلمين شوري بينهم بعد وفاته. لذلك سعي في موت الحسن بكل جهده، وأرسل مروان بن الحكم (طريد النبي صلي الله عليه وآله وسلم) إلي المدينة وأعطاه منديلا مسموما وأمره بأن يوصله إلي زوجة الحسن جعدة بنت الأشعث بن قيس بما استطاع من الحيل لكي تجعل الحسن يستعمل ذلك المنديل المسموم بعد قضاء حاجته وأن يتعهد لها بمبلغ خمسين ألف درهم ويزوجها من ابنه. فذهب مروان تنفيذا لأمر معاوية واستفرغ جهده حتي خدع زوجة الحسن ونفذت المؤامرة وعلي إثر ذلك انتقل الحسن إلي دار السلام واغترت جعدة بمواعيد مروان وأقدمت علي تلك الجريمة الشنعاء.

از افراد مورد اعتماد شنيدم كه معاويه تصميم گرفت كه فرزندش يزيد را به ولايت عهدي خود بگمارد، با اين كه مي دانست اين كار نشدني است؛ چرا كه در صلح نامه اي كه بين او و حسن بن علي منعقد شده بود، يكي از شروط اين بود كه معاويه بعد ازمرگش خلافت مسلمانان به شوري واگذار كند؛ از اين رو تمام تلاش خود را براي كشتن امام حسن به كار برد، و مروان بن حكم ـ همان كسي كه پيامبر او را تبعيد كرد ـ را به مدينه فرستاد و به او دستمال مسمومي داد و امر كرد كه او را به همسر امام حسن جعدة دختر اشعث بن قيس برساند و هر چه نيرنگ دارد به كار ببرد كه حسن بن علي اين دستمال را بعد از قضاء حاجتش استفاده كند. و نيز به جعده قول دهد كه پنجاه هزار درهم به او بدهد و او را به ازدواج فرزندش درآورد.

مروان براي انجام دستور معاويه به مدينه رفت و تمام تلاش خود را براي گول زدن همسر امام حسن به كار برد، تلاش او به بار نشست و به همين دليل امام حسن به ديار باقي شتافت، و جعده گول وعده هاي مروان را خورد واين گناه زشت را مرتكب شد.

الكوفي، أبي محمد أحمد بن أعثم (متوفاي314هـ)، كتاب الفتوح، ج 4، ص 319، تحقيق: علي شيري (ماجستر في التاريخ الإسلامي)، ناشر: دار الأضواء للطباعة والنشر والتوزيع ـ بيروت، الطبعة: الأولي، 1411هـ

انصاري تلمستاني متوفاي 644هـ مي نويسد:

ومات الحسن، رضي الله عنه، مسموما يُقال إن امرأته " جَعْدة " بنت الأشعث بن قيس سمَّته. دَسَّ إليها معاوية أن تسمَّه فإذا مات أعطاها أربعين ألفا، وزوَّجها من يزيد فلما مات الحسن وفَّي لها بالمال وقال لها: حاجة هذا ما صنعت بابن فاطمة، فكيف تصنع بابن معاوية؟ فخسرت وما ربحت.

حسن (ع) مسموم از دنيا رفت. گفته اند كه همسرش جعده دختر اشعث بن قيس او را مسموم كرده است، معاويه مخفيانه براي او پيام فرستاد كه اگر مسموم نمايد و او از دنيا برود، چهل هزار درهم به او بدهد و او را به همسري يزيد درآورد. هنگامي كه حسين از دنيا رفت، مالي را كه وعده كرده بود، به داد و گفت: وقتي تو با فرزند فاطمه اين چنين كردي، با فرزند معاويه چه خواهي كرد؛ پس آن زن زيان كرد و سودي نبرد.

الانصاري التلمساني، محمد بن أبي بكر المعروف بالبري (متوفاي644هـ) الجوهرة في نسب النبي وأصحابه العشرة، ج1، ص282، طبق برنامه الجامع الكبير.

و ابن عبد البر قرطبي مي نويسد:

وقال قتادة وأبو بكر بن حفص سم الحسن بن علي سمته إمرأته جعدة بنت الأشعث بن قيس الكندي.

وقالت طائفة كان ذلك منها بتدسيس معاوية إليها وما بذل لها من ذلك وكان لها ضرائر والله أعلم.

قتاده و ابوبكر بن حفص گفته اند: حسن بن علي را جعده همسرش مسموم كرد وگروهي گفته اند: اين كار جعده به اشاره و توطئه معاويه و به خاطر چيزهايي كه معاويه به او داد و چند هوو نيز داشت، بوده است.

النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاي 463هـ)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج1، ص389، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولي، 1412هـ

و مسعودي شافعي تاريخ نويس معروف اهل سنت مي نويسد:

وذكر أن امرأته جَعْدة بنت الأشعث بن قيس الكندي سقته السم، وقد كان معاوية دسَّ إليها: إنك إن احتلْتِ في قتل الحسن وَجَّهت إليك بمائة ألف درهم، وزوَّجتك من يزيد، فكان ذلك الذي بعثها علي سَمّه، فلما مات وَفَي لها معاوية بالمال، وأرسل إليها: إنا - نحب حياة يزيد، ولولا ذلك لوفينا لك بتزويجه.

جعده دختر اشعث بن قيس كه همسر امام حسن عليه السلام بود آن حضرت را مسموم كرد، معاويه او را گول زد كه اگر بتواني امام حسن را مسموم كني، هزار درهم مي دهم و تو را به همسري يزيد درمي آورم همين وعده ها بود كه اورا بر اجراي توطئه ي معاويه تحريك كرد و وقتي اين كار را انجام داد، معاويه مال را به جعده داد؛ اما به او پيام داد كه من يزيد را دوست دارم و اگر اين نبود به وعده ام وفا مي كردم و تو را به ازدواج او درمي آوردم.

المسعودي، ابوالحسن علي بن الحسين بن علي (متوفاي346هـ) مروج الذهب، ج1، ص346، باب ذكر خلافة الحسن بن علي بن أبي طالب، طبق برنامه الجامع الكبير و برنامه المكتبة الشاملة.

و ابن أبي الحديد شافعي در شرح نهج البلاغه مي نويسد:

قال أبو الحسن المدائني: وكانت وفاته في سنة تسع وأربعين، وكان مرضه أربعين يوما، وكانت سنه سبعا وأربعين سنة، دس إليه معاوية سما علي يد جعدة بنت الأشعث ابن قيس زوجة الحسن، وقال لها: إن قتلتيه بالسم فلك مائة ألف، وأزوجك يزيد ابني. فلما مات وفي لها بالمال، ولم يزوجها من يزيد. قال: أخشي أن تصنع بابني كما صنعت بابن رسول الله صلي الله عليه وسلم.

ابو الحسن مدائني گويد: امام حسن در سال 49 هـ از دنيا رفت و چهل روز مريض بود، سن آن حضرت در هنگام وفات 47 سال بود. معاويه دسيسه كرد و به دست جعده دختر اشعث كه همسر امام بود، سمي فرستاد و به او گفت: اگر او را با سم بكشي، به تو صدهزار [درهم] خواهم داد و نيز تو را به همسري يزيد درمي آورم. وقتي امام حسن را به شهادت رساند، مال را به او داد؛ ولي او را به همسري يزيد درنياورد و به او گفت: مي ترسم همان كاري را كه با فرزند رسول خدا كردي، با فرزند من هم انجام دهي.

إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج16، ص7، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1418هـ - 1998م.

مطهر بن طاهر مقدسي در تاريخ خود مي نويسد:

وقال آخرون أن معاوية دس إلي جعدة بنت الأشعث بن قيس بأن تسم الحسن ويزوجها يزيد فسمته وقتلته فقال لها معاوية إن يزيد منا بمكان وكيف يصلح له من لا يصلح لابن رسول الله وعوضها منه مائة ألف درهم.

ديگران گفته اند كه معاويه مخفيانه به جعده دختر اشعث پيام داد كه اگر امام حسن را مسموم كند، او را به ازواج يزيد درآورد، پس امام حسن را مسموم كرد و به قتل رساند، معاويه به او گفت: يزيد در نزد ما جايگاهي دارد، چطور چيزي كه براي فرزند رسول خدا صلاحيت نداشت براي او صلاحيت خواهد داشت، در عوض كاري كه كرده بود به او صد هزار درهم داد.

المقدسي، مطهر بن طاهر (متوفاي507 هـ)، البدء والتاريخ، ج6، ص5، ناشر: مكتبة الثقافة الدينية - بورسعيد.

و أبوالفداء در تاريخش تلاش مي كند كه گناه معاويه را به گردن فرزندش يزيد بيندازد:

وتوفي الحسن من سم سقته زوجته جعدة بنت الأشعث، قيل فعلت ذلك بأمر معاوية، وقيل بأمر يزيد بن معاوية، ووعدها أنه يتزوجها إِن فعلت ذلك، فسقته السم وطالبت يزيد أن يتزوجها فأبي.

امام حسن عليه السلام با سمي كه همسرش جعده دختر اشعث داد، از دنيا رفت، برخي گفته اند: اين كار به دستور معاويه بوده، برخي گفته اند كه به دستور يزيد بوده و به او وعده داد كه اگر اين كار را انجام دهي با تو ازدواج مي كنم، پس او اين كار را انجام داد و از يزيد خواست كه با او ازدواج كند؛ ولي يزيد قبول نكرد.

أبو الفداء عماد الدين إسماعيل بن علي (متوفاي732هـ)، المختصر في أخبار البشر، ج1، ص127، طبق برنامه الجامع الكبير.

شمس الدين ذهبي به نقل از واقدي مي نويسد:

وقد سمعت بعض من يقول كان معاوية قد تلطف لبعض خدمه أن يسقيه سما.

از برخي شنيدم كه مي گفتند: معاويه به بعضي از نوكرانش اشاره كرد كه او را مسموم كند.

الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج3، ص274، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.

ابن الوردي نيز در تاريخش مي گويد:

وقيل إن زوجته جعدة بنت الأشعث سمته، قيل بأمر معاوية، وقيل بأمر يزيد أطمعها بالتزوج بها ولم يف.

برخي گفته اند كه همسر امام حسن جعده دختر اشعث او را مسموم كرد، برخي گفته اند اين كار به دستور معاويه بوده، برخي ديگر گفته اند كه به دستور يزيد بوده و او را به طمع انداخت كه با تو ازدواج خواهم كرد؛ ولي به اين وعده اش وفا نكرد.

ابن الوردي، زين الدين عمر بن مظفر (متوفاي749هـ)، تاريخ ابن الوردي، ج1، ص158، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان / بيروت، الطبعة: الأولي، 1417هـ - 1996م.

مدارك فرستادن سمّ توسط معاويه بيش از اين است كه مشاهده كرديد؛ اما ما به جهت اختصار به همين اندازه اكتفا مي كنيم.

خوشحالي معاويه از شهادت امام حسن عليه السلام:

بسياري از تاريخ نويسان اهل سنت نوشته اند كه وقتي خبر شهادت امام حسن عليه السلام به فرزند جگرخوار رسيد، سجده شكر بجاي آورد.

ابن سمعون بغدادي در أمالي، زمخشري در ربيع الأبرار، انصاري تلمستاني در الجوهرة في النسب و ابن خلكان در وفيات الأعيان، مي نويسند:

فلما بلغ معاوية موته سمع تكبيره من الخضراء، فكبرأهل الشام لذلك التكبير، فقالت فاختة بنت قريظة لمعاوية: أقر الله عينك ما الذي كبرت لأجله؟ فقال: مات الحسن، فقالت أ علي موت ابن فاطمة تكبر؟. فقال: والله ما كبرت شماتة بموته، ولكن استراح قلبي.

ودخل عليه ابن عباس رضي الله تعالي عنهما فقال له: يا ابن عباس هل تدري ما حدث في أهل بيتك؟ فقال: لا أدري ما حدث؟ إلا أني أراك مستبشرا وقد بلغني تكبيرك وسجودك فقال: مات الحسن فقال ابن عباس يرحم الله أبا محمد ثلاثا، والله يامعاوية لاتسد حفرته حفرتك، ولايزيد عمره في عمرك، ولئن كنا قد أصبنا بالحسن، فلقد أصبنا بإمام المتقين وخاتم النبيين، فجبر الله تلك الصدعة، وسكن تلك العبرة، وكان الله الخلف علينا من بعده.

زماني كه معاويه از وفات امام حسن با خبر شد، صداي تكبيرش از كاخ سبز شنيده شد، مردم شام به پيروي از او تكبير گفتند، فاخته دختر قريظه (همسر معاويه) به او گفت: چشمت روشن، به خاطر چه چيزي تكبير گفتي؟ معاويه گفت: حسن از دنيا رفت، فاخته گفت: آيا براي مردن فرزند فاطمه تكبير مي گوئي، معاويه گفت: به خدا قسم به خاطر شادماني در مرگ او تكبير نگفتم؛ ولي قلبم آسوده و راحت شد.

ابن عباس بر معاويه وارد شد، معاويه به او گفت: آيا از اتفاقي كه براي خانواده ات افتاده خبر داري؟ ابن عباس گفت: نمي دانم چه اتفاقي افتاده؛ ولي تو را شادمان و خندان مي بينم و خبر تكبير و سجده تو را شنيده ام. معاويه گفت: حسن از دنيا رفت. ابن عباس گفت: خد ابو محمد را رحمت كند ـ اين جمله را سه بار گفت ـ سوگند به خدا كه اي معاويه، بدن او قبر تو را نخواهد بست و كم شدن عمر او، بر عمر تو نخواهد افزود، اگر ما به امام حسن ملحق شويم، به پيشواي پرهيزگاران و انگشتر پيامبران ملحق شده ايم و خداوند اين دوري را جبران و اين اندوه را تسكين خواهد داد؛ و پس از آن خداوند براي ما جانشين انتخاب خواهد كرد.

ابن سمعون البغدادي، أبو الحسين محمد بن أحمد بن إسماعيل بن عنبس (متوفاي387هـ)، أمالي ابن سمعون، ج1، ص165، طبق برنامه الجامع الكبير؛

ربيع الأبرار، زمخشري، ج1، ص438، باب الموت ومايتصل به من ذكر القبر، طبق برنامه الجامع الكبير و المكتبة الشاملة؛

الانصاري التلمساني، محمد بن أبي بكر المعروف بالبري (متوفاي644هـ) الجوهرة في نسب النبي وأصحابه العشرة، ج1، ص282، طبق برنامه الجامع الكبير؛

إبن خلكان، ابوالعباس شمس الدين أحمد بن محمد بن أبي بكر (متوفاي681هـ)، وفيات الأعيان و انباء أبناء الزمان، ج2، ص66، تحقيق احسان عباس، ناشر: دار الثقافة - لبنان.

زمخشري، علاوه بر روايت گذشته، اين مطلب را نيز نقل كرده است:

لما بلغ معاوية موت الحسن بن علي رضي الله عنه، سجد معاوية وسجد من حوله شكراً. فدخل عليه ابن عباس فقال له: يا ابن عباس أمات أبو محمد ؟ قال: نعم، وبلغني سجودك، والله يا ابن آكلة الكبود لا يسدن جسدك إياه حفرتك، ولا يزيد انقضاء أجله في عمرك.

هنگامي كه خبر شهادت امام حسن به معاويه رسيد، او و كساني كه در اطراف او بودند، سجده شكر بجاي آوردند. آنگاه ابن عباس نزد معاويه آمد، معاويه به وي گفت: آيا امام حسن مرد ؟ گفت: آري، من شنيده ام سجده شكر بجاي آورده اي! اي پسر زن جگر خوار، به خدا قسم! بدن او را در قبر تو نخواهند نهاد، فرا رسيدن مرگ او موجب طول عمر تو نخواهد شد!.

ربيع الأبرار، زمخشري، ج1، ص431، باب الموت ومايتصل به من ذكر القبر، بر اساس برنامه المكتبة الشاملة.

احمد زكي صفوت در جمهرة خطب العرب مي نويسد:

لما بلغ معاوية نعي الحسن بن علي رضي الله عنه أظهر الفرح والسرور حتي سجد وسجد من كان معه فبلغ ذلك عبد الله بن عباس وكان بالشام يومئذ فدخل علي معاوية فلما جلس قال معاوية يا بن عباس هلك الحسن بن علي ولم يظهر حزنا فقال ابن عباس نعم هلك إنا لله وإنا إليه راجعون ترجيعا مكررا وقد بلغني الذي أظهرت من الفرح والسرور لوفاته أما والله ما سد جسده حفرتك ولا زاد نقصان أجله في عمرك ولقد مات وهو خير منك ولئن أصبنا به لقد أصبنا بمن كان خيرا منه جده رسول الله صلي الله عليه وسلم فجبر الله مصيبته وخلف علينا من بعده أحسن الخلافة.

زماني كه خبر وفات حسن بن علي عليهما السلام به معاويه رسيد، آشكار به شادي و پايكوبي پرداخت؛ تا جائي كه به سجده افتاد و كساني كه با او بودند نيز سجده كردند. اين خبر به عبد الله بن عباس رسيد كه در آن زمان در شام بود، پس بر معاويه وارد شد، زماني كه نشست معاويه به او گفت: اي پسر عباس، حسن بن علي به هلاكت رسيد؛ چرا غمگين نيستي؟ ابن عباس گفت: بلي از دنيا رفت، همه ما از خدائيم و به سوي او بازخواهيم گشت ـ مرتب اين جمله را تكرار مي كرد ـ شنيده ام كه به خاطر وفات او آشكارا به شادي و پايكوبي پرداخته اي، سوگند به خدا كه بدن او قبر تو را پر نخواهد كرد، كم بودن عمر او بر عمر تو نخواهد افزود، او در حالي از دنيا رفت كه از تو بهتر بود، اگر ما به او ملحق شويم، به شخصي بهتر از او و جدش رسول خدا ملحق شده ايم، پس خداوند مصيبت او را جبران خواهد كرد و پس از خوب جانشيناني خواهد فرستاد.

صفوت، أحمد زكي، جمهرة خطب العرب، ج2، ص99، ناشر: المكتبة العلمية - بيروت.

ابن قتيبه دينوري در كتاب الإمامة والسياسة مي نويسد:

فلما كانت سنة إحدي وخمسين، مرض الحسن بن علي مرضه الذي مات فيه، فكتب عامل المدينة إلي معاوية يخبره بشكاية الحسن، فكتب إليه معاوية: إن استطعت ألا يمضي يوم يمر بي إلا يأتيني فيه خبره فافعل، فلم يزل يكتب إليه بحاله حتي توفي.

فكتب إليه بذلك، فلما أتاه الخبر أظهر فرحا وسرورا، حتي سجد وسجد من كان معه، فبلغ ذلك عبد الله بن عباس، وكان بالشام يومئذ، فدخل علي معاوية، فلما جلس قال معاوية: يا بن عباس هلك الحسن بن علي، فقال ابن عباس: نعم هلك ( إنا لله وإنا إليه راجعون ) ترجيعا مكررا، وقد بلغني الذي أظهرت من الفرح والسرور لوفاته. أما والله ما سد جسده حفرتك، ولا زاد نقصان أجله في عمرك، ولقد مات وهو خير منك، ولئن أصبنا به لقد أصبنا بمن كان خيرا منه، جده رسول الله صلي الله عليه وسلم، فجبر الله مصيبته، وخلف علينا من بعده أحسن الخلافة.

ثم شهق ابن عباس وبكي، وبكي من حضر المجلس، وبكي معاوية، فما رأيت يوما أكثر باكيا من ذلك اليوم، فقال معاوية: بلغني أنه ترك بنين صغارا.

فقال ابن عباس: كلنا كان صغيرا فكبر. قال معاوية: كم أتي له من العمر ؟ فقال ابن عباس: أمر الحسن أعظم من أن يجهل أحد مولده. قال: فسكت معاوية يسيرا، ثم قال: يا بن العباس: أصبحت سيد قومك من بعده، فقال ابن عباس: أما ما أبقي الله أبا عبد الله الحسين فلا. قال معاوية: لله أبوك يا بن عباس، ما استنبأتك إلا وجدتك معدا.

هنگامي كه سال پنجاه و يك هجري شد، بيمار شد كه بر اثر همان بيماري از دنيا رفت، حاكم مدينه به معاويه نامه نوشت و او را وضعيت امام حسن با خبر ساخت، معاويه در جواب نوشت: اگر مي تواني هر روز اخبار او را براي من بفرست، پس از آن تا زماني كه امام حسن از دنيا رفت، احوال او را به معاويه مي رساند.

وقتي از دنيا رفت، حاكم مدينه اين خبر را به معاويه رساند، وقتي معاويه از اين قضيه با خبر شد، آشكارا به شادي و پايكوبي پرداخت؛ تا جائي كه به سجده افتاد و كساني كه با او بودند نيز سجده كردند. اين خبر به عبد الله بن عباس رسيد كه در آن زمان در شام بود، پس بر معاويه وارد شد، زماني كه نشست معاويه به او گفت: اي پسر عباس، حسن بن علي به هلاكت رسيد؛ چرا غمگين نيستي؟ ابن عباس گفت: بلي از دنيا رفت، همه ما از خدائيم و به سوي او بازخواهيم گشت ـ مرتب اين جمله را تكرار مي كرد ـ شنيده ام كه به خاطر وفات او آشكارا به شادي و پايكوبي پرداخته اي، سوگند به خدا كه بدن او قبر تو را پر نخواهد كرد، كم بودن عمر او بر عمر تو نخواهد افزود، او در حالي از دنيا رفت كه از تو بهتر بود، اگر ما به او ملحق شويم، به شخصي بهتر از او و جدش رسول خدا ملحق شده ايم، پس خداوند مصيبت او را جبران خواهد كرد و پس از خوب جانشيناني خواهد فرستاد.

سپس ابن عباس با صداي بلند گريه كرد و كساني كه در مجلس بودند نيز گريستند، معاويه نيز گريست، تا آن روز بيش از اين گريه ديده نشده بود، معاويه گفت: شنيده ام كه او كودكان خردسالي به جاي گذاشته است. ابن عباس گفت: همه ما كوچك بوديم و بزرگ شديم. معاويه گفت: او چند سال داشت؟ ابن عباس گفت: وضعيت امام حسن مشهورتر از آن است كه كسي تاريخ ولادتش را نداند، معاويه مدت كوتاهي ساكت شد سپس گفت: اي پسر عباس تو از امروز بزرگ قوم خود شدي، ابن عباس گفت: تا زماني كه خداوند أبا عبد الله الحسين زنده نگه داشته است، من بزرگ قوم نيستم! معاويه گفت: عجب پدري داشتي اي ابن عباس! هرگاه تو را امتحان كردم، تو را آماده ديدم!

الدينوري، ابومحمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، الإمامة والسياسة، ج1، ص142، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م.

ابن عبد ربه در العقد الفريد مي نويسد:

ولما بلغ معاويةَ موتُ الحسن بن علي خر ساجداً لله، ثم أرسل إلي ابن عباس، وكان معه في الشام، فعزاه وهو مُستبشر، وقال له: ابن كم سنة مات أبو محمد؟ فقال له: سنِه كان يُسمع في قُريش، فالعجب من أن يجهله مثلُك! قال: بلغني أنه ترك أطفالاً صغاراً. قال: كُل ما كان صغيراً يَكْبُر، وإن طِفْلَنَا لكَهْل، وإن صغيرَنا لكَبير. ثم قال: مالي أراك يا معاويةُ مُستبشراً بموت الحسن ابن علي ؟ فوالله لا ينْسأ في أجلك، ولا يَسُد حُفرتك، وما أقَل بقاءَك وبقاءَنا بعده.

هنگامي كه خبر شهادت حسن بن علي عليهما السلام به معاويه رسيد، سجده شكر بجاي آورد، سپس كسي را به دنبال ابن عباس فرستاد كه در همان زمان در شام حضور داشت. سپس به او تسليت گفت در حالي كه شادمان بود. به ابن عباس گفت: ابو محمد در چند سالگي از دنيا رفت ؟ ابن عباس گفت: سن او را تمامي قريش مي دانند، عجيب است كه فردي همانند تو از آن آگاهي ندارد. سپس معاويه گفت: شنيده ام كه فرزندان كوچكي بر جاي نهاده است ؟! ابن عباس گفت: هر كوچكي، بزرگ خواهد شد، كودكان ما ير و خردسالان ما نيز بزرگ خواهند شد.

سپس عبد الله بن عباس گفت: اي معاويه! چرا تو به خاطر شهادت حسن بن علي (عليهما السلام) خوشحال شده اي ؟ به خدا قسم مردن او اجل شما را به تأخير نخواهد انداخت و بدن او قبر تو را پر نخواهد كرد. چه قدر كم است ماندن من و تو بعد از امام حسن عليه السلام.

العقد الفريد، ابن عبد ربه الأندلسي، ج2، ص125، طبق برنامه المكتبة الشاملة.

حال در اين جا بار ديگر جملات رسول خدا صلي الله عليه وآله را در باره دشمني و جنگ با اهل بيت عليهم السلام يادآوري مي كنيم كه فرمود:

أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ وسلم لِمَنْ سَالَمَكُمْ.

و نيز فرمود:

لا يبغضنا أهل البيت أحد إلا أدخله الله النار.

حال سؤال ما از علما و دانشمندان اهل سنت اين است كه با توجه به آن چه رسول خدا صلي الله عليه وآله فرموده و نيز با توجه به مداركي كه گذشت، قضاوت شما در باره معاويه چگونه خواهد بود؟

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
41 | محمود | | ١١:٤٠ - ١٦ فروردين ١٣٩٦ |
من سوال دارم مگه امام حسن علم غیب نداشتند ژس چرا مسمومش کردند این است تناقض شیعه و عالمان شیعه سنی میشن مگه امام رضا علم غبی نداشتند ژس انگور سمی چرا خوردند و دیگر امام چرا از خودشان و خانوادشان نتوانستند دفاع کنند تناقض اندر تناقض مذهب ما شیعه

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
ائمه عليهم هرچند علم غيب داشتند، اما در اين امر مأمور به ظاهر بودند ائمه مانند ديگران وظيفه دارد از جان خود دفاع کند اما اين وظيفه در محدوده علم عادي است و شامل علم غيب نمي شود. و مکلف به عمل به علم غيب خود نيستند همان گونه که خداوند مي‌توانست پيامبران، امامان و اولياي الهي و رهروان راه حق را هميشه پيروز گرداند و کفر و کافران را مغلوب کند، ولي اين کار را جز در موارد استثنايي انجام نداد، چرا که سنت الهي بر اين است که جريان امور دنيوي به طور عادي و طبيعي پيش رود. در غير اين صورت دنيا بستر آزمايش براي بشر نخواهد شد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
42 | کیوان | | ١٣:٠٥ - ٠٤ شهریور ١٣٩٦ |
سلام. من شنیدم این نقل قول ها همه از نظر سندی اشکالاتی دارند ایا درسته؟؟؟ لطفا از نظر سندی هم بررسی کنید

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
در این خصوص آنقدر فراوان است که نیاز به سند ندارد
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
43 | کیوان | | ١٧:٥٠ - ٠٤ شهریور ١٣٩٦ |
سلام. روایاتی با این مضمون چند طریق دارند؟؟

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
اخبار در این خصوص در حد تواتر و برخی اسناد معتبر است همچنانکه طبرانی روایتی را نقل کرده و محقق کتاب حمدي السلفي سند را صحیح دانسته است
حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ الْحَضْرَمِيُّ قال ثنا محمد بن عبد اللَّهِ بن نُمَيْرٍ ثنا يحيى بن أبي بُكَيْرٍ ثنا شُعْبَةُ عن أبي بَكْرِ بن حَفْصٍ أَنّ سَعْدًا وَالْحَسَنَ بن عَلِيٍّ رضي اللَّهُ عنهما مَاتَا في زَمَنِ مُعَاوِيَةَ رضي اللَّهُ عنه فَيَرَوْنَ أَنَّهُ سَمَّهُ
المعجم الكبير ج 3 ص 71
إسناده إلى قائله صحيح
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
44 | رضایی | | ٢٣:٢٤ - ١٩ آبان ١٤٠٢ |
خواهش میکنم کمکم کنید اگر کسی رو سراغ دارید
 [1] [2]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها