2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
نظر اهل بيت عليهم السّلام راجع به روزه گرفتن در روز عاشورا چيست؟
کد مطلب: ٤٩١٨ تاریخ انتشار: ٣١ تير ١٤٠٢ - ٠٧:٠٠ تعداد بازدید: 46190
پرسش و پاسخ » عقائد شيعه
نظر اهل بيت عليهم السّلام راجع به روزه گرفتن در روز عاشورا چيست؟

توضيح سؤال:

يكي از موضوعاتي كه در رابطه با عاشوراي حسيني از ناحيه وهابيت مطرح بوده است قضيه روزه گرفتن روز عاشورا به پيروي از سيره بني اميه به شكرانه شهادت حضرت سيد الشهداء و ياران آن حضرت و اظهار سرور و خوشحالي در آن روز بوده است.

همان گونه كه امام صادق عليه السّلام در روايتي مي فرمايد:

إن آل أمية عليهم لعنة الله ومن أعانهم علي قتل الحسين من أهل الشام، نذروا نذرا إن قتل الحسين عليه السلام وسلم من خرج إلي الحسين عليه السلام وصارت الخلافة في آل أبي سفيان، أن يتخذوا ذلك اليوم عيدا لهم، وأن يصوموا فيه شكرا.

بني اميه لعنه اللَّه عليهم و آن افرادي از اهل شام كه آنان را در كشتن حسين اعانت نمودند نذر كردند اگر حسين كشته شود... و مقام خلافت نصيب آل ابو سفيان شود روز عاشورا را براي خود عيد قرار دهند و آن روز را براي شكرگزاري روزه بگيرند.؛ امالي شيخ طوسي، ص 667، رقم 1397 / 4.

ما در آغاز نظريه بزرگان وهابيت و برخي از علماي اهل سنت را ذكر نموده وآن گاه به نقد آن خواهيم پرداخت.

ترغيب به روزه عاشوراء به خاطر تقارن اين روز با روز هجرت پيامبر به مكه

شيخ عبدالعزيز بن عبدالله آل شيخ، مفتي كلّ و رئيس هيئت علماي بزرگ عربستان و رئيس مركز تحقيقات علمي و فتاواي عربستان با صدور بيانيه اي و با توجيهي كه در متن آمده مسلمانان را به روزه گرفتن در روز عاشوراء ترغيب مي نمايد:

الرياض وكالة الأنباء السعودية: وجّه سماحة الشيخ عبد العزيز بن عبد الله آل الشيخ مفتي عام المملكة رئيس هيئة كبار العلماء وإدارة البحوث العلمية والإفتاء، الكلمة التالية في الترغيب في صوم يوم عاشوراء: الحمد لله والصلاة والسلام علي رسول الله، وعلي آله وأصحابه ومن اهتدي بهداه..؛ اما بعد: فقد ثبت عن النبي أنه كان يصوم يوم عاشوراء، ويرغب الناس في صيامه، لأنه يوم نجي الله فيه موسي وقومه، وأهلك فيه فرعون وقومه، فيستحب لكل مسلم ومسلمة صيام هذا اليوم شكرا لله عز وجل! وهو اليوم العاشر من المحرم.ويستحب أن يصوم قبله يوما أو بعده يوما... ونظرا إلي أن يوم الاثنين هو اليوم الأول من محرم هذا العام 1422 هـ لأن الأصل هو كمال ذي الحجة، فإن الأفضل للمؤمن في هذا العام أن يصوم يومي الثلاثاء والأربعاء التاسع والعاشر من محرم، أو يومي الأربعاء والخميس العاشر والحادي عشر من محرم. وأسال الله أن يوفقنا وجميع المسلمين لما يرضيه وأن يجعلنا جميعا من المسارعين إلي كل خير. إنه جواد كريم. وصلي الله علي نبينا محمد وآله وصحبه...

مفتي عام المملكة العربية السعودية ورئيس هيئة كبار العلماء وإدارة البحوث العلمية والإفتاء عبد العزيز بن عبد الله بن محمد آل الشيخ

خبرگزاري عربستان سعودي در بيانيه اي از سوي عبد العزيز بن عبد الله بن محمد آل الشيخ اعلام كرد:

...؛ اما بعد؛ از پيامبر روايت شده كه آن حضرت، روز عاشوراء را روزه گرفته و مردم را نيز به روز گرفتن در اين روز تشويق و ترغيب مي نمودند؛ چرا كه عاشوراء روزي است كه خداوند، موسي و قومش را نجات بخشيد و فرعون و قومش را هلاك ساخت. از اين رو بر هر زن و مرد مسلماني مستحب است كه روز دهم از ماه محرم را به پاس شكر گزاري از خداوند روزه بدارد و بهتر است كه روز قبل و بعد آن را نيز روزه بدارد... و با توجه به اين كه امسال كه سال 1422 هـ ق است و ماه ذيحجه كامل مي باشد روز دوشنبه، اوّل محرم مي باشد، پس بهتر آن است كه امسال دو روز دهم و يازدهم محرم را روزه بدارند...

الانتصار، عاملي، ج 9، ص 302.

گفتار ابو خالد در سايت حوزه علميه اهل سنت زاهدان

در مقاله اي كه در سايت رسمي حوزه علميه اهل سنت زاهدان (سني آنلاين)، به قلم يكي از علماي اهل سنت به نام ابو خالد اين چنين ذكر شده است:

با توجه به جايگاه روز عاشورا، در مورد روزه آن، در سنت پيامبر اكرم صلي اللّه عليه وسلم تأكيد بسيار شده است و آن حضرت صلي اللّه عليه وسلم امت را تشويق به روزه گرفتن در اين روز نموده اند. روايتي از حضرت عبد الله بن عباس رضي اللّه عنه در بخاري نقل شده كه مي فرمايد: رسول اللّه صلي اللّه عليه وسلم به مدينه تشريف آوردند، يهوديان را ديدند كه در روز عاشورا روزه مي گيرند، آن حضرت صلي اللّه عليه وسلم فرمودند: [فلسفه] اين كار چيست؟ [يهوديان] گفتند: اين روز مباركي است، در اين روز خداوند متعال بني اسرائيل را از دشمنشان نجات داد و حضرت موسي عليه السلام اين روز را روزه مي گرفت. آن حضرت صلي اللّه عليه وسلم فرمودند: من از شما به موسي سزاوارتر - نزديك تر- هستم. لذا آن حضرت صلي اللّه عليه وسلم آن روز را روزه گرفتند و دستور به روزه آن روز دادند.

روايت ديگري نيز از ابن عباس رضي الله عنه نقل شده است كه پيامبر اكرم صلي اللّه عليه وسلم فرمودند: صوموا يوم عاشورا و خالفوا فيه اليهود، صوموا قبله يوماً و بعده يوماً. روز عاشورا روزه بگيريد و با يهوديان مخالفت كنيد - به اين صورت كه - يك روز قبل و يك روز بعد از آن را نيز روزه بگيريد. صحيح مسلم، ش، 1162

پاسخ:

در باره حكم روزه گرفتن در روز عاشورا اختلاف نظر وجود دارد. بعضي قائلند: روزه روز عاشورا تا قبل از وجوب روزه ماه مبارك رمضان واجب بوده؛ اما بعد از وجوب ماه رمضان روزه عاشوراء نسخ گرديده است؛ و نسبت به بعد از نسخ روزه عاشوراء بعضي قائلند: بعد از نسخ روزه عاشوراء، استحباب آن باقي است و بعضي قائل به كراهت آن هستند. و بعضي ديگر قائلند: روزه آن به اختيار واگذار شده تا هر كس بخواهد روزه بدارد.

اين موضوع را در سه بخش بررسي مي كنيم:

بخش اول: روايات اهل بيت عليهم السّلام در نهي از روزه عاشوراء.

بخش دوم: اقوال علماي شيعه در اين مسئله.

بخش سوم: روزه روز عاشوراء نزد اهل سنت و علماي آن.

بخش اول:

روايات اهل بيت عليهم السلام در نهي از روزه عاشوراء

روزه ماه رمضان ناسخ روزه عاشوراء:

در كتب و منابع شيعه روايات متعددي وجود دارد كه نشان دهنده اين مطلب است كه با واجب شدن روزه ماه رمضان ديگر روزه اين روز از وجوب خارج گرديده و ترك روزه آن سزاوارتر است.

جهت تبيين بيشتر اين مطلب و جايگاه روزه عاشوراء از منظر امامان معصوم شيعه به چند روايت از ائمه معصومين عليهم السّلام اشاره مي كنيم و طالبان تفصيل را به كتب روايي ارجاع مي دهيم:

محمد بن مسلم و زراره بن أعين از أبا جعفر؛ امام باقر عليه السلام درباره صوم روز عاشوراء سئوال مي كنند حضرت در پاسخ مي فرمايد:

كان صومه قبل شهر رمضان، فلما نزل شهر رمضان ترك.

قبل از وجوب روزه ماه رمضان روزه آن واجب بود؛ اما با نازل شدن وجوب اين ماه، روزه عاشوراء ترك گرديد.

من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 85، ح 1800.

در روايتي ديگر راوي مي گويد: از امام باقر عليه السلام در باره صوم روز عاشوراء سئوال نمودم؛ حضرت فرمودند:

صوم متروك بنزول شهر رمضان، والمتروك بدعة.

روزه اي است كه با وجوب روزه ماه رمضان ترك گرديد و روزه گرفتن در روزه متروك بدعت محسوب مي گردد.

كافي، ج 4، ص 146، باب صوم عاشوراء و عرفه، حديث 4.

روزه عاشوراء سنت بني اميه به خاطر شهادت امام حسين %:

در روايتي ديگر شخصي از امام صادق عليه السلام راجع به روزه گرفتن در روز عاشوراء سئوال مي كند حضرت مي فرمايد:

ذاك يوم قتل فيه الحسين عليه السلام، فإن كنت شامتا فصم. ثم قال: إن آل أمية عليهم لعنة الله ومن أعانهم علي قتل الحسين من أهل الشام، نذروا نذرا إن قتل الحسين عليه السلام وسلم من خرج إلي الحسين عليه السلام وصارت الخلافة في آل أبي سفيان، أن يتخذوا ذلك اليوم عيدا لهم، وأن يصوموا فيه شكرا، ويفرحون أولادهم، فصارت في آل أبي سفيان سنّة إلي اليوم في الناس، واقتدي بهم الناس جميعا، فلذلك يصومونه ويدخلون علي عيالاتهم وأهاليهم الفرح ذلك اليوم. ثم قال: إن الصوم لا يكون للمصيبة، ولا يكون إلا شكرا للسلامة، وإن الحسين عليه السلام أصيب، فإن كنت ممن أصبت به فلا تصم، وإن كنت شامتا ممن سرك سلامة بني أمية فصم شكرا لله تعالي.

روز عاشورا روز شهادت امام حسين است. اگر مي خواهي به حسين شماتت كني (از بلايي كه به آنها وارد شده اظهار خشنودي كني) در روز عاشورا روزه بگير. بني اميه لعنه اللَّه عليهم و آن افرادي از اهل شام كه آنان را در كشتن حسين اعانت نمودند نذر كردند: اگر حسين كشته شود و اشخاصي كه از آنان بر حسين عليه السلام خروج كرده اند سالم بمانند و مقام خلافت نصيب آل ابو سفيان شود روز عاشورا را براي خود عيد قرار دهند و آن روز را براي شكرگزاري روزه بگيرند. لذا اين موضوع تا امروز بين مردم سنت و معمول شد و مردم عموما به آنان اقتدا كردند. آري به اين علت است كه روز عاشورا را روزه مي گيرند و در اين روز اهل و عيال خود را مسرور مي كنند. سپس حضرت فرمود: آري! روزه اين روز براي مصيبت نيست. چون فقط براي سپاس از جهت سلامتي بني اميه است. حسين عليه السلام در اين روز مصيبت ديده است، اگر تو هم مصيبت زده هستي اين روز را روزه نگير و اگر از كساني هستي كه قصد شماتت اهل بيت را داشته و سلامت بني اميّه تو را خشنود كرده اين روز را روزه بدار.

امالي شيخ طوسي، ص 667، رقم 1397 / 4.

آتش جهنم؛ بهره روزه داري عاشوراء:

در روايتي ديگر زيد نرسي از زراره اين گونه نقل مي كند:

عن زيد النرسي قال: سمعت عبيد بن زرارة يسأل أبا عبد الله عليه السلام عن صوم يوم عاشورا فقال: من صامه كان حظه من صيام ذلك اليوم حظ ابن مرجانة وآل زياد. قال: قلت: وما كان حظهم من ذلك اليوم؟ قال: النار أعاذنا الله من النار ومن عمل يقرب من النار.

زيد نرسي مي گويد: از عبيد بن زراره شنيدم كه از أبا عبد الله عليه السلام راجع به روزه عاشورا سؤال نمود. حضرت فرمود: كسي كه اين روز را روزه بدارد حظ و نصيبش از اين روز همان خواهد بود كه ابن مرجانه و آل زياد از اين روز بردند. مي گويد: گفتم حظ و نصيب آنان در اين روز چه بود؟ فرمود: آتش جهنم! و به خدا پناه مي بريم از عملي كه نتيجه آن آتش باشد!

الكافي، ج 4، ص147، شماره 6 ـ تهذيب، ج4، ص301، شماره912 ـ الإستبصار، ج2، ص135، شماره 443.

پاداش روزه داري عاشورا غضب خداوند:

محمد بن يعقوب عن الحسين بن علي الهاشمي عن محمد بن الحسين عن محمد بن سنان (عن أبان عن عبد الملك) قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن صوم تاسوعاء وعاشوراء من شهر المحرم؟ فقال:... ما هو يوم صوم. وما هو إلا يوم حزن ومصيبة دخلت علي أهل السماء وأهل الأرض وجميع المؤمنين. ويوم فرح وسرور لابن مرجانة وآل زياد وأهل الشام. غضب الله عليهم وعلي ذرياتهم...

از أبا عبد الله؛ امام صادق عليه السلام در باره روزه گرفتن تاسوعاء و عاشوراي از ماه محرم سؤال نمودم؟ حضرت فرمود:... اين روز ها براي روزه گرفتن نيست، چون اين روز ها روز حزن و مصيبت أهل آسمان ها و أهل زمين و همه مؤمنين است و روز فرح و سرور ابن مرجانه و آل زياد و أهل شام است، كه غضب خدا بر آنان و ذريه آنان باد...

وسائل الشيعه (آل البيت)، شيخ حر عاملي، ج 10، ص 460.ح 13847.

و بسياري از روايات ديگر كه در اين مجال به همين مقدار بسنده مي كنيم.

بخش دوم:

اقوال علماي شيعه

در باره روزه عاشوراء ميان علماي شيعه اقوال متعددي است:

بعضي از علماي شيعه در صوم روز عاشوراء حكم به حرمت داده اند مانند:

مرحوم خوانساري در جامع المدارك:

وجزم بعض متأخري المتأخرين بالحرمة ترجيحا للنصوص الناهية وحملا لما دل علي الاستحباب علي التقية. والظاهر أن هذا أقرب

بعضي از متأخرين از متأخرين علماي شيعه، روايات نهي در روزه عاشوراء را ترجيح داده و احاديث استحباب روزه اين روز را حمل بر تقيه نموده و در نتيجه جزم به حرمت نموده اند، و ظاهر اين است كه اين نظر اقرب است.

جامع المدارك، مرحوم خوانساري، ج 2، ص 226.

و يا مرحوم محدث بحراني در حدائق:

وبالجملة فإن دلالة هذه الأخبار علي التحريم مطلقا أظهر ظاهر.

بالجمله اين كه دلالت اين أخبار (صوم يوم عاشوراء) بر تحريم به طور مطلق، أظهر از ظاهر است.

الحدائق الناضره، محقق بحراني، ج 13، ص 376.

و يا مرحوم نراقي در مستند الشيعه:

فالحق: حرمة صومه من هذه الجهة. فإنه بدعة عند آل محمد متروكة

نظر صحيح: حرمت روزه اين روز است، چون روزه اين روز نزد آل محمد بدعتي متروك محسوب مي شود.

مستند الشيعه، محقق نراقي، ج 10، ص 493.

اگرچه اكثريت موجود از متأخرين مانند: سيد يزدي صاحب عروه و مرحوم بروجردي و حكيم و امام خميني و غالب شارحان عروه الوثقي، و يا موجودين در زمان حاضر جانب كراهت را اختيار نموده اند.( العروه الوثقي، سيد يزدي، ج 3، ص 657) و گروه اندكي نيز روزه گرفتن به نيّت حزن و اندوه و نه به نيت تبرك جستن به شكلي كه بني اميّه كردند را تا عصر روز عاشوراء و سپس افطار كردن قبل از غروب را (ترجيحاً با تربت سيدالشهداء عليه السّلام) مستحب دانسته و اين را، راه جمع بين اخبار ناهيه و اخبار وارده در استحباب صوم عاشوراء دانسته اند، مانند آن چه كه شيخ در استبصار (استبصار، شيخ طوسي، ج2، ص 136) با استفاده از روايت زير انجام داده است:

عبد الله بن سنان عن الصادق عليه السلام قال: دخلت عليه يوم عاشورا فألفيته كاسف اللون ظاهر الحزن و دموعه تنحدر كاللؤلؤ المتساقط، فقلت: يا ابن رسول الله مم بكاؤك لا أبكي الله عينيك فقال لي: أو في غفلة أنت؛ اما علمت أن الحسين عليه السلام أصيب في مثل هذا اليوم فقلت: يا سيدي فما قولك في صومه قال لي: صمه من غير تبييت وأفطره من غير تشميت ولا تجعل صوم يوم كملا وليكن إفطارك بعد صلاة العصر بساعة علي شربة من ماء فإنه في ذلك الوقت من ذلك اليوم تجلت الهيجاء عن آل رسول الله صلي الله عليه وآله وانكشفت الملحمة عنهم

عبد الله بن سنان از امام صادق عليه السلام روايت مي كند: روز عاشورا به محضر آن حضرت مشرف شدم و آن حضرت را با رنگي تيره و گرفته و حزني كه در چهره ظاهر بود و اشكي كه هم چون دانه هاي لؤلؤ از چشمان مبارك جاري بود مشاهده نمودم، عرض كردم: يا ابن رسول الله! خداوند چشمانتان را نگرياند گريه شما به خاطر چيست؟ حضرت فرمودند: آيا غافلي و نمي داني كه حسين عليه السلام در مثل امروزي به مصائب مبتلا شده است؟ عرض كردم: اي سيد و آقاي من! نظرتان در باره روزه گرفتن در اين روز چيست؟ حضرت فرمودند: اين روز را روزه بدار؛ اما بدون اين كه آن را به پايان برساني أفطار كن و بدون آن كه از آن انتظار رحمت داشته باشي و آن را صوم كامل قرار نده و بعد از ساعتي از نماز عصر گذشته با جرعه اي از آب آن را افطار كن...

مصباح المتهجد، شيخ طوسي، ص 547.

لذا، فقهاي شيعه با الهام از روايات اهل بيت عليهم السّلام چون اين روز را روز حزن و اندوه و اقامه عزا در مصيبت حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام مي دانند از هرگونه عملي كه منافات با اقامه عزا در اين روز داشته باشد به شدت نهي فرموده اند و مؤمنين را توصيه فرموده اند تا در اين روز دست از كار هاي روز مرّه كشيده و اين روز را روز مصيبت و حزن و بكاء خود قرار دهند. از باب نمونه امام رضا عليه السلام در روايتي مي فرمايند:

من كان يوم عاشوراء يوم مصيبته وحزنه وبكائه يجعل الله عز وجل يوم القيامة يوم فرحه وسروره وقرت بنا في الجنان عينه.

كسي كه روز عاشوراء روز مصيبت و حزن و اندوه و گريه او باشد خداوند روز قيامت را روز شادي و سرور او قرار داده و چشمانش را در بهشت به ما روشن خواهد فرمود.

علل الشرائع، شيخ صدوق، ج 1، ص 227.

در روايت فوق از آن جا كه امام عليه السّلام روز عاشوراء را روز مصيبت و حزن و اندوه و گريه مي داند، لذا هر گونه عملي كه در آن ذره اي شائبه شادي و يا فرح و سرور و يا اشتغال به امور دنيايي كه غفلت از مصائب امام حسين عليه السّلام را به دنبال داشته باشد را خلاف خواست خدا و اهل بيت دانسته اند.

بخش سوم:

روزه روز عاشوراء نزد اهل سنت و علماي آن

تناقضات شديد در روايات روزه عاشوراء در منابع اهل سنت

با مراجعه به صحاح اهل سنت به مجموعه اي از روايات متناقض پيرامون صوم روز عاشوراء مواجه مي شويم كه در بسياري از موارد جمع بين آن ها غير ممكن مي باشد.

روزه داري پيامبر و قريش قبل از اسلام درعاشوراء

از جمله رواياتي كه در صحيح بخاري آمده و باعث فتواي برخي از علماي اهل سنت به استحباب صوم روز عاشوراء شده روايت زير است:

عَنْ عَائِشَةَ رضي الله عنها قَالَتْ: كَانَ يَوْمُ عَاشُورَاءَ تَصُومُهُ قُرَيْشٌ فِي الْجَاهِلِيَّةِ، وَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وسلم يَصُومُهُ، فَلَمَّا قَدِمَ الْمَدِينَةَ صَامَهُ، وَأَمَرَ بِصِيَامِهِ، فَلَمَّا فُرِضَ رَمَضَانُ تَرَكَ يَوْمَ عَاشُورَاءَ، فَمَنْ شَاءَ صَامَهُ، وَمَنْ شَاءَ تَرَكَهُ.

عايشه مي گويد: روز عاشوراء را قريش در جاهليت روزه مي گرفت، و رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم نيز اين روز را روزه مي داشت، و زماني كه حضرت به مدينه آمد هم چنان اين روز را روزه مي داشت و ديگران را نيز امر به روزه مي نمود، تا اين كه روزه ماه رمضان واجب گرديد؛ كه از آن به بعد حضرت روزه روز عاشوراء را ترك نمود و دستور داد هر كس مي خواهد اين روز را روزه بدارد و هر كس نمي خواهد روزه نگيرد.

صحيح البخاري، ج 2، ص 250، ح 2002، كتاب الصوم، ب 69. باب صِيَامِ يَوْمِ عَاشُورَاءَ.

اولا: اين روايت به خاطر وجود «هشام بن عروه» در سلسله سند آن اشكال و مناقشة سندي دارد؛ زيرا ابن قطّان در باره او گفته: «أنّه اختلط و تغيّر»، (او تغيير كرد و مطالب نادرست و صحيح را مخلوط نمود) و ذهبي در باره او مي گويد: «أنّه نسي بعض محفوظه أو وهم»، (او بعضي محفوظاتش را فراموش مي كرد و يا در آن ها شك مي كرد) و يا از ابن خرّاش در باره او آمده است كه: «كان مالك لا يرضاه نقم عليه حديثه لأهل العراق»، (مالك از وي رضايت نداشت و از احاديث او كه براي اهل عراق نقل مي كرد انتقاد مي كرد). ميزان الاعتدال، ج 4، ص 301.

و ثانيا: اين روايت با رواياتي كه در زير مي آيد تناقض دارد:

بي اطلاعي پيامبر و قريش از روزه عاشوراء تا زمان هجرت

از جمله روايات ديگري كه در صحيح بخاري آمده و با روايت فوق تضاد و تناقض كامل دارد اين روايت مي باشد:

حَدَّثَنَا أَبُو مَعْمَرٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَارِثِ حَدَّثَنَا أَيُّوبُ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ - رضي الله عنهما - قَالَ قَدِمَ النَّبِيُّ - صلي الله عليه وسلم - الْمَدِينَةَ. فَرَأَي الْيَهُودَ تَصُومُ يَوْمَ عَاشُورَاءَ. فَقَالَ «مَا هَذَا». قَالُوا هَذَا يَوْمٌ صَالِحٌ. هَذَا يَوْمٌ نَجَّي اللَّهُ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ عَدُوِّهِمْ. فَصَامَهُ مُوسَي. قَالَ «فَأَنَا أَحَقُّ بِمُوسَي مِنْكُمْ». فَصَامَهُ وَأَمَرَ بِصِيَامِهِ.

نبي اكرم صلي الله عليه وآله وسلم به مدينه آمد و يهود را ديد كه روز عاشوراء را روزه گرفته اند، فرمود: اين كار براي چيست؟ گفتند: اين روزي فرخنده اي است كه در آن بني إسرائيل را خداوند از دست دشمنانش نجات بخشيده است؛ لذا موسي و پيروانش اين روز را روزه مي دارند. حضرت فرمود: من براي تبعيت از موسي أحق و سزوارتر هستم از اين رو حضرت اين روز را روزه گرفت و نيز امر فرمود تا اين روز را روزه بگيرند.

صحيح بخاري، ج 2، ص 251، شماره حديث 2004.

روايت اول مي گويد: رسول خدا صلي الله عليه وآله و قريش از زمان جاهليت اين روز را روزه مي گرفتند و بعد از اسلام نيز تا سيزده سال كه در مكه بودند روزه گرفتن در اين روز هم چنان به قوّه خود باقي بود و بعد از هجرت به مدينه روزه ماه رمضان تشريع شد و از آن به بعد بود كه روزه روز عاشورا به اختيار خود واگذار شد تا هر كس مي خواهد روزه بدارد و هر كس نمي خواهد روزه نگيرد.

اما روايت دوم مي گويد: رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم زماني كه به مدينه هجرت نمود نه تنها اين روز را روزه نمي گرفت چون؛ حتي از روزه اين روز خبر هم نداشت و وقتي يهود را مشاهده نمود كه اين روز را روزه مي گيرند با تعجب از علت اين كار سؤال نمود و پاسخ شنيد كه يهود به خاطر خرسندي از نجات حضرت موسي، اين روز را روزه مي گيرند؛ از اين جهت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم فرمود: اگر اين چنين است من به علت نجات خود از دست كفار مكه خود را سزوارتر از موسي براي روزه گرفتن اين روز مي دانم. و از آن به بعد بود كه حضرت نه تنها اين روز را خود روزه مي گرفتند،؛ بلكه ديگران را نيز امر به روزه گرفتن مي نمودند.

ترك روزه عاشورا با وجوب رمضان

به روايتي ديگر كه بخاري در صحيح خود آورده و با روايات فوق تناقض دارد توجه كنيد:

عَنِ ابْنِ عُمَرَ رضي الله عنهما قَالَ: صَامَ النَّبِيُّ صلي الله عليه وسلم عَاشُورَاءَ، وَأَمَرَ بِصِيَامِهِ، فَلَمَّا فُرِضَ رَمَضَانُ تُرِكَ. وَكَانَ عَبْدُ اللَّهِ لاَ يَصُومُهُ، إِلاَّ أَنْ يُوَافِقَ صَوْمَهُ.

رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم روز عاشوراء را روزه مي گرفت و ديگران را نيز امر به روزه اين روز مي نمودند تا اين كه ماه رمضان واجب گرديد از آن به بعد ديگر روزه اين روز ترك گرديد و عبد الله بن عمر نيز اين روز را روزه نمي گرفت مگر زماني كه عاشورا به روزي مي افتاد كه عادتاً آن روز را روزه مي گرفت (مثلا روز جمعه).

صحيح البخاري، ج 2، ص 226، ح 1892،كتاب الصوم، باب وُجُوبِ صَوْمِ رَمَضَانَ.

پس اين روايت موافق با روايت دوم در روزه روز عاشوراء قبل از وجوب ماه رمضان و مخالف با آن در اجباري و يا اختياري بودن روزه عاشوراء است.

عمل نكردن پيامبر به حكمي كه خود امر فرموده

مشكل ديگر اين روايات مطلبي است كه طبق روايت هيثمي در مجمع الزوائد به وجود مي آيد:

هيثمي در مجمع الزوائد از ابو سعيد خدري روايت مي كند:

ان رسول الله صلي الله عليه وسلم أمر بصوم عاشوراء وكان لا يصومه.

رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم به روزه عاشوراء امر مي فرمود و حال آن كه خود اين روز را روزه نمي گرفت.

مجمع الزوائد، هيثمي، ج 3، ص 186.

يعني: به گفته اين روايت هيثمي، اشكال بيّن و آشكار در روايت صوم روز عاشوراء اين است كه چگونه ممكن است رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم به كاري نيك امر كند در حالي كه خود اهل انجام آن نباشد؟!

موافقت پيامبر با آئين اهل كتاب!!!

در روايتي ديگر كه در صحيح بخاري آمده و كاملاً در تضاد با روايات فوق است رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم را در اموري كه دستور از خداوند نداشته است تابع و مطيع آيين يهود و يا غيره دانسته است!!!

بخاري در صحيح خود از ابن عباس اين گونه آورده است:

وَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وسلم يُحِبُّ مُوَافَقَةَ أَهْلِ الْكِتَابِ فِيمَا لَمْ يُؤْمَرْ فِيهِ بِشَيْ ءٍ....

رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم دوست مي داشت تا در اموري كه از سوي خداوند امري برايش صادر نشده از اهل كتاب (يهود و نصارا) تبعيت كند...

صحيح البخاري، ج 4، ص 269، ح 3558، كتاب المناقب، ب 23، باب صِفَه النَّبِيِّ صلي الله عليه وسلم

و نيز ابن حجر عسقلاني عالم بزرگ اهل سنت مي گويد:

و قد كان (ص) يحبّ موافقة أهل الكتاب فيما لم يؤمر فيه بشي ء و لا سيّما إذا كان فيما يخالف فيه أهل الأوثان.

رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم در آن مواردي كه امري برايش وجود نداشت موافقت با أهل كتاب را دوست مي داشت. مخصوصاً اگر در آن كار مخالفت با بت پرستان وجود مي داشت.

فتح الباري، ابن حجر، ج 4، ص 213.

زين الدين بن رجب بن عبد الرحمن حنبلي كه متوفاي سال 795 هـ ق است، در كتاب خود بعد از آن كه روزه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم را به چهار حالت تقسيم مي كند مي گويد:

الحالة الثانية انّ النبي (ص) لمّا قدم المدينة و رأي صيام أهل الكتاب له وتعظيمهم له وكان يحبّ موافقتهم! فيما لم يؤمر به صامه، وأمر النّاس بصيامه، وأكّد الأمر بصيامه و الحثّ عليه حتي كانوا يصوِّمونه أطفالهم.

حالت دوم اين است كه نبي اكرم صلّي الله عليه و آله وسلّم وقتي كه به مدينه هجرت نمود و روزه أهل كتاب و بزرگداشت آن ها بر اين روز را مشاهده نمود و نيز دوست مي داشت كه با آن ها در اين كار موافقت كند! از اين رو كاري را كه در آن از سوي خداوند امر نداشت را انجام داد و آن روز (عاشوراء) را روزه گرفت و نيز مردم را نيز به روزه گرفتن آن روز امر فرمود. و تا حدي بر اين كار اصرار و پافشاري ورزيد كه دستور داد كه كودكان و اطفال را نيز به روزه گرفتن اين روز وادار كنند.

لطائف المعارف، ص 102.

در قسمت بعد اين مطلب را بررسي مي كنيم تا مشخص گردد آيا رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم در احكام الهي آيا موافقت با يهود و يا نصارا را دوست مي داشت؟

آيا پيامبر تبعيت از يهود را دوست مي داشت؟!!

جاي بس شگفتي است كه گفته شود رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم به خاطر تبعيت از يهود روزه روز عاشوراء را امر نموده است!!

بعضي از علماي شيعه و سني بر اين عقيده هستند كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم؛ حتي قبل از بعثت نيز در عبادات خود تابع اديان ديگر نبوده و از آيين يهود و نصارا تبعيت نمي كرده است در اين خصوص به مطالب زير توجه نماييد:

فخر رازي از علماي بزرگ اهل سنت مي گويد:

... الاحتمال الثاني وهو حقيقة المسألة فيدل علي بطلانه وجوه:

الأول: لو كان متعبدا بشرع أحد لوجب أن يرجع في أحكام الحوادث إلي شرعه وأن لا يتوقف إلي نزول الوحي لكنه لم يفعل ذلك لوجهين:

الأول: أنه لو فعل لأشتهر. والثاني: أن عمر رضي الله عنه طالع ورقة من التوراة فغضب رسول الله عليه الصلاة والسلام وقال لو كان موسي حيا لما وسعه إلا اتباعي ولما لم يكن كذلك علمنا أنه لم يكن متعبدا بشرع أحد الحجة الثانية: أنه عليه السلام لو كان متعبدا بشرع من قبله لوجب علي علماء الأعصار أن يرجعوا في الوقائع إلي شرع من قبله ضرورة أن التأسي به واجب وحيث لم يفعلوا ذلك البتة علمنا بطلان ذلك.

الحجة الثالثة: أنه عليه الصلاة والسلام صوب معاذا في حكمه باجتهاد نفسه إذا عدم حكم الحادثة في الكتاب والسنة ولو كان متعبدا بحكم التوراة كما تعبد بحكم الكتاب لم يكن له العمل باجتهاد نفسه حتي ينظر في التوراة والإنجيل.

... و اما در رابطه با احتمال دوّم كه حقيقت مساله هم همين است وجوهي براي بطلان آن وجود دارد:

اوّل: اگر آن حضرت قبل از بعثت به شريعت كسي (حضرت موسي و يا حضرت عيسي) متعبّد مي بود لازم بود در حوادث و اتفاقاتي كه بعد از بعثت برايش پيش مي آمد به احكام شريعت قبل خود مراجعه نمايد و منتظر نزول وحي نماند؛ اما آن حضرت اين كار را نمي كرد به دو دليل:

اوّل: چون اگر چنين كرده بود حتماً مشهور مي گشت.

دوّم: عمر برگي از تورات را مطالعه كرد و به همين دليل رسول خدا صلي الله عليه [و آله] و سلّم غضبناك شد و فرمود: اگر موسي زنده مي بود چاره اي جز تبعيّت از من نمي داشت و زماني كه ما اين مورد را مي بينيم به يقين مي فهميم كه آن حضرت به شرايع قبل متعبّد نبوده است.

دليل دوّم: اگر آن حضرت متعبّد به شرايع ديگر مي بود لازم بود بر علماي اعصار كه در وقايع و حوادث به شريعت قبل خود مراجعه كنند چرا كه تاسّي و مراجعه بر آنان واجب است و زماني كه مي بينيم چنين مراجعه اي صورت نگرفته به بطلان اين نظر يقين پيدا مي كنيم.

دليل سوّم: آن حضرت « معاذ» را در حكمي كه در كتاب و سنّت نيافته بود و از پيش خود اجتهاد كرده بود تاييد نمود و اگر بنا مي بود كه آن حضرت به حكم تورات متعبّد مي بود نمي توانست بدون مراجعه به تورات و انجيل اجتهاد به نفس كند.

المحصول. فخر رازي ( 606 هـ ). ج 3. ص 263

و يا ابوالحسين بصري مي گويد:

... أن نبينا (ص) لم يكن متعبدا قبل النبوة ولا بعدها بشريعة من تقدم لا هو ولا أمته...

... پيامبر ما و امّت او هيچ يك از شرايع و اديان ديگر را عبادت نكرده است...

المعتمد، ابو الحسين بصري، ص 336.

ابن عابدين در حاشيه رد المحتار مي گويد:

هل كان قبل البعثة متعبدا بشرع أحد؟ أن المختار عندنا عدمه وهو قول الجمهور

در رابطه با عبادت پيامبر عليه الصلاه و السلام به شريعتي ديگر قبل از اسلام... در ابتداي كتاب صلاه گفته شد كه نظر مختار ما عدم عبادت آن حضرت طبق شريعت ديگر است و نظر جمهور علماء هم همين است.

حاشية رد المحتار. ابن عابدين. ج 1. ص 97.

ثانياً: روايات متعددي در منابع اهل سنّت حكايت از آن دارد كه رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم ديگران را از تبعيت يهود منع مي نمود.

از رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم روايت نموده اند:

ليس منا من تشبه بغيرنا لا تشبهوا باليهود ولا بالنصاري.

از ما نيست كسي كه به غير ما از يهود و نصارا تشبّه نمايد.

سنن ترمذي، ج 4، ص 159

در روايتي ديگر از رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم آورده اند:

لا تشبهوا باليهود و النصاري.

با يهود و نصارا مشابهت نداشته باشيد.

فتح الباري، ابن حجر، ج 11، ص 12.

و يا اين روايت از پيامبر كه فرمود:

قال رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم صلوا في نعالكم وخالفوا اليهود.

با كفش هايتان نماز بخوانيد تا با يهود مخالفت ورزيده باشيد.

المعجم الكبير، ج 7، ص 290، ح 7165 - البدايه والنهايه، ابن كثير، ج 2، ص 172 ـ المستدرك علي الصحيحين، ج 1، ص 260.

حال با توجه به اين دسته از روايات كه در منابع اهل سنت ذكر شده چگونه مي توان پيامبر را در صوم روز عاشورا تابع يهود دانست.

اشكالات روايات روزه در عاشوراء

در رواياتي كه اهل سنت در فلسفه و حكمت روزه عاشورا نقل كرده اند اشكالات متعددي به چشم مي خورد كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:

روزه روز عاشوراء به خاطر مخالفت با يهود:

از سوي ديگر دسته اي از روايات دقيقا مخالف با رواياتي كه پيامبر را در روزه گرفتن روز عاشوراء تابع يهود مي دانست وارد شده و بر اين مضمون دلالت دارد كه رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم به خاطر مخالفت با يهود اين روز را روزه مي گرفتند كه در اين صورت تناقضات در روايات روزه عاشوراء شديد تر مي شود:

عن النبي صلي الله عليه وآله وسلم: صوموا عاشوراء وخالفوا فيه اليهود.

عاشوراء را روزه بگيريد و با يهود در اين كار مخالفت كنيد.

مجمع الزوائد، هيثمي، ج 3، ص 188ـ السنن الكبري، ج 4، ص 475.

عدم مطابقت روز عاشورا با روزه يهود

با مراجعه به تاريخ و اقوال محققان به دست مي آيد كه مدار تغيير سال نزد يهود سال قمري نبوده تا بخواهد در بين آنان اين گونه سنت شده باشد كه همه ساله روزي كه مطابق با روز عاشوراء مي شود روزه بگيرند تا پبامبر اكرم بخواهد در مخالفت و يا متابعت با يهود (بر اساس اختلاف رواياتي كه در بالا ذكر شد) روزه عاشورا را مورد امر و يا نهي قرار دهد.

زيرا روزه يهود در روز دهم از ماه تشرين الاول كه مطابق با آبان ماه شمسي و اكتبر ميلادي است بوده، كه آن را روز كيپور «kipur » يعني: روز «كافر» و يا «كفّاره» ناميده اند، و آن روزي است كه إسرائيليون با لوح دوم از دين خود آشنا شدند.

پس با توجه به مطلب فوق اين كه گفته شود: سنت يهود اين بوده است كه همه ساله در روز عاشوراء از ماه محرم روزه مي داشته است غير قابل توجيه است. اضافه بر آن، روز ورود رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم به مدينه در هجرت از مكه روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول بوده است و نه در ماه محرم (تاريخ طبري، ج 2، ص 3 - الكامل في التاريخ، ج 2، ص 518 - فتح الباري، ج 4، ص 289) حال با اين تفاصيل چگونه ممكن است روز ورود رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم با روز سنّت يهود در روزه گرفتن هم زمان شده باشد و مردم را به خاطر نجات خود از كفار مكه امر به روزه اين روز نموده باشد؟!

بنا بر اين سال يهود بر اساس سال شمسي است، يعني: تقريباً هر 36 سال يك بار روز عاشورا با روزي كه مورد نظر يهود براي روزه گرفتن است مقارن مي گردد. پس روزه گرفتن در روزي به نام عاشوراء و در ماهي به نام محرم كه بر اساس آن همه سال بخواهند در سال روز نجات موسي از چنگال فرعون آن روز را روزه بگيرند و تبديل به سنت يهود شود از امور غريب است.

تفاوت روزه يهود با روزه اسلام:

اشكال اساسي ديگر به روايات روزه عاشورا تفاوت موقعيت زماني روزه يهود با روزه مسلمانان متفاوت است كه به جاي صبح تا غروب، از غروب آفتاب تا غروب آفتاب روز ديگر است؛ همان گونه كه دكتر جواد علي آورده است:

و يقصدون بصوم اليهود يوم عاشوراء ما يقال له: «يوم الكفّارة» و هو يوم صوم و انقطاع و يقع قبل عيد المظال بخمسة أيّام أي في يوم عشرة تشري و هو يوم الكبور «kipur»، و يكون الصوم فيه من غروب الشمس إلي غروبها في اليوم التالي، و له حرمة كحرمة السبت، و فيه يدخل الكاهن الأعظم قدس الأقداس لأداء الفروض الدينيّة المفروضة في ذلك اليوم.

و مقصود از روزه يهود در روز عاشوراء آن روزي است كه به آن: «روز كفّاره» گفته مي شود و آن روزي است كه در آن روزه گرفته و به عنوان روز انقطاع از آن ياد كرده و پنج روز قبل از عيد مظال در ده روز اول ماه تشرين مي باشد كه به آن روز «kipur»، (كيپور) گفته مي شود و روزه در آن از غروب خورشيد امروز تا غروب روز بعد است، و براي آن حرمتي هم چون حرمت روز شنبه قائلند، و در اين روز، كاهن أعظم براي أداء فرائض ديني وارد قدس الأقداس مي شود.

المفصّل في تاريخ العرب، ج6، ص 339 چاپ دارالملايين - كتاب المقدس، ج 2، ص 2660.

به اين قسمت از متن فوق توجه نماييد:

... يوم الكبور «kipur»، و يكون الصوم فيه من غروب الشمس إلي غروبها في اليوم التالي...

... روز «kipur»، (كيپور) گفته مي شود و روزه در آن از غروب خورشيد امروز تا غروب روز بعد است...

سقّاف كه از خبرگان اين فن است مي گويد:

في واقعنا الحاضر لانجد أيّ يهوديّ يصوم في العاشر من محرّم أو يعدّه عيداً، و لم يوجد في السجلاّت التاريخيّة ما يشير إلي انّهم صاموا في العاشر من محرّم أو عدوّه عيداً، بل اليهود يصومون يوم العاشر من شهر تشرين و هو الشهر الأوّل من سنتهم في تقويمهم و تاريخهم إلاّ انّهم لا يسمّونه يوم عاشوراء، بل يوم أو عيد كيپور.

در زمان ما هيچ شخص يهودي يافت نمي شود كه روز دهم محرم را كه عيد آنان محسوب شود روزه بگيرد، و در مطالب ثبت شده تاريخي نيز چيزي كه دلالت بر اين موضوع نمايد يافت نشد، چون يهود روز دهم از ماه تشرين كه أوّلين ماه از سال آن هاست را روزه مي گيرند كه اين را روز عاشوراء نمي نامند، چون روز و يا عيد كيپور مي نامند.

مجلّه الهادي در 7 جلد، ج 2، ص 37.

نتيجه پژوهش:

با توجه به روايات متعددي كه از منابع شيعه و سني در نقد روزه روز عاشوراء بيان شد، هر گونه اعتماد به صدور اين روايت از ناحيه رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم را سلب نموده و اين احتمال را تقويت مي كند كه اين روايات از ساخته ها و جعليات خاندان بني اميه است كه خود پديد آورنده واقعه كربلاء بودند و به اين نحو خواسته اند با كم رنگ نمودن اهميت روز عاشوراء در جامعه اسلامي اذهان را به امور ديگر متوجه سازند تا شايد به اين شكل هم شده ذره اي از لكه ننگي كه تا ابد براي خود ايجاد نموده اند را كم كنند.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | عبدالامير | | ١٢:٠٠ - ٢٣ دي ١٣٨٧ |
يا هو
سلام بر حسين و يارانش خسته نباشيد و خسته نشويد
ولي يک سايت در برابر هزاران دروغ گو کمه اگر ميشد صدا و سيما بيدار ميشد بجاي سال ننه و خونه و آشپزخونه اينهارو ميزاشت چه خوب بود. زهي به ناداني
2 | سيد ابطحي | | ١٢:٠٠ - ٢٣ دي ١٣٨٧ |
اجر شما با خداوند که پاسخ متقني داده ايد البته اگر عناد تعصب نداشته باشند
1 |رضایی رافضی||١٢:٣٣ - ٠٢ خرداد ١٤٠٢ |
0
 
0
دقیقا
3 | جواد | | ١٢:٠٠ - ٢٨ دي ١٣٨٧ |
سلام لطفا به شبهاتي كه در سايت http://www.islamichouse.com مطرح ميشود جواب دهيد واينكه :ببينيد كه اهل سنت يه سايت در پيتشان به چند زبان ارائه شده اما ما يه سايت پاسخ به شبهات دوزبانه هم نداريم حداقل به زبان عربي مطالب را ارائه دهيد.ممنون
4 | مياوقي | | ١٢:٠٠ - ٢٩ دي ١٣٨٧ |
آيا ميتوان اعتقاد و برداشتهاي يك نويسنده را به اصل يك مذهب ارتباط داده و نتيجه گيري كرد اگر واقعا اينگونه باشد بطور مثال شيخيه در عراق را ميتوان به کل مذهب شيعه ارتباط داده و نتيجه گيري کرد ؟

پاسخ:
با سلام
سخنان شما در صورتي درست است که نويسنده يکي از افراد عادي باشد ، اما اگر اين نويسنده خود رهبر يک تفکر باشد ، ديگر کلام شما درست نيست ؛ کلمات بزرگاني مانند جامي و ابن عربي و ... که خود از بزرگان علماي اهل سنت به شمار مي روند را نمي توان با نظر گروهي از علماي ناشناس قياس کرد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
5 | مياوقي | | ١٢:٠٠ - ٢٩ دي ١٣٨٧ |
با سلام از مطالب ارائه شده و آموزه هاي ديني مطالب ذيل قابل حصول است : 1- روزه فقط در چندروزي که در شرع اسلام ذکر شده است حرام است مثل عيد قربان و ... 2- همانگونه که نماز در بعضي اوقات خواندنش مکروه است روزه نيز در برخي روزها مي تواندگرفتنش مکروه باشد . 3- اگر بخاطر اينکه بني اميه اين روز را روزه گرفته اند ماروزه نگيريم پس ازآنجائيکه آنها بسيار نماز ميخواندند بايستي ما نمازمان راهم ترک کنيم ! 4- وهابيت که در بين اهل سنت به تندروي معروف هستند به هيچ وجه نه تنها با امام حسين (روحنافداه) مخالف نيستند و از شهادتش خوشحال نيستند بلکه بعنوان امام و نورديده پيامبر (ص) ايشان را قبول و باور دارند . 5- خداوند اعمال انسانها را با نيتهايشان مي سنجد لذا فکر نميکنم کسي باشد که براي شادي شهادت امام حسين در اين روز روزه بگيرد لذا بهتر است از حساس کردن مردم نسبت به مسائلي که حتي عقل يک انسان بيسواد هم آن را قبول ندارد بپرهيزيم .(يزيد و قاتلان امام حسين و يارانش در تمامي فرق و مذاهب اسلامي چه شيعه و چه سني ، مورد نفرت قرار گرفته اند و در اين هيچ ترديدي براي هيچ مسلماني وجود ندارد )

پاسخ:
با سلام
مي توانيد در مورد نظر علماي اهل سنت (از جمله وهابيت) در مورد شهادت امام حسين به کتاب پرمحتواي جناب آيت الله ميلاني به نام «ناگفته هابي از حقايق عاشورا» مراجعه نماييد تا بدانيد آيا واقعا همه علماي اهل سنت کشتن امام حسين عليه السلام را محکوم مي کنند !!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
6 | آرش | | ١٢:٠٠ - ١٠ بهمن ١٣٨٧ |
( نامة ششم نهج البلاغه) يعني:«گروهي كه با ابوبكر و عمر و عثمان بيعت كردند بهمان طريق با من بيعت كردند، پس كسي كه شاهد بوده نبايد ديگري را اختيار كند و كسي كه غايب بوده نبايد منتخب آنها را رد كند، و جز اين نيست كه شوري از مهاجرين و انصار است، بنابر اين اگر آنها بر مردي اتفاق كردند و او را امام ناميدند اين كار موجب رضاي خداست، پس كسي كه بسبب طعن و بدعت از امر ايشان بيرون رفت او را بر ميگردانند، اگر از برگشت خودداري نمود با او مي جنگند كه غير راه مؤمنان را پيروي كرده است». اين نامه علاوه بر نهج البلاغه در يكي از كتب معتبر و قديم شيعه نير ديده ميشود كه آن‹وقعة صفين› تأليف نصر بن مزاحم السفري متوفي 412 هجري قمري است كه اخيراً در ايران تجديد چاپ شده است كه در صفحة 29 آن همين نامه آمده، مفاد نامة مزبور با قرآن كريم نيز مي سازد، كه در سورة شريفة توبه ميفرمايد: (وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيم )التوبة:100 يعني:«و پيشي گيرندگان نخستين از مهاجرين و انصار و كسانيكه بوسيلة نيكوكاري از ايشان پيروي كردند خدا از همة آنان راضي شده و آنها نيز از خدا خشنودند و براي ايشان باغستانهايي مهيّا فرموده كه نهرها از زير درختان آنها روان است و هميشه در آنجا خواهند ماند و اين رستگاري بزرگي است». چنانكه ملاحظه ميشود در اين آية كريمه صريحاً به پيشي گيرندگان مهاجر و انصار وعدة بهشت داده است، و نيز در بارة امور آنها فرموده است: (وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ) الشورى:38 يعني:«وكارشان را بمشورت يكديگرانجام دهند». يعني به گفته حضرت علي (ع) راي مردم مشروعيت و رضاي خدا را در بردارد ؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در مورد خطبه امير مومنان در سايت در آدرس ذيل پاسخ داده شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=449

در مورد آيه والسابقون نيز مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه کنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=121

در مورد آيه «وأمرهم شوري بينهم» بهتر بود نگاهي به ترجمه خودتان مي انداختيد ، کارهاي خودشان را با مشورت انجام دهند ، اما بحث تعيين خليفه پيامبر و امام کار مردم نيست ، بلکه کار خداوند است ، و در اختيار مردم نيست تا بتوانند در آن مشورت کنند .
در اين زمينه مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه نماييد : (در اين آدرس پاسخ به صورت اجمالي داده شده است ؛ پاسخ تفصيلي نيز آماده شده و ان شاء الله به زودي بر روي سايت قرار خواهد گرفت)
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=3164
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
7 | آرش | | ١٢:٠٠ - ١٠ بهمن ١٣٨٧ |
لازم است بدانيم كه از جمله وسائل شرك نماز در مساجدي است كه در آنها قبر است، و نماز در آن مساجد باطل است، چنانكه رسول الله (ص) مى فرمايد: ((لعن الله اليهود والنصارى اتخذوا قبور أنبيائهم مساجد)). [بخاري ومسلم از حديث عائشة]. خدا لعنت كند يهود و نصاري كه قبرهاي پيامبران خود را به مساجد تبديل كرده اند. در مورد قبر پيامبر(ص) و قرار گرفتن آن در مسجـد هيچ حجت و برهاني نيست، چون در خانه اش دفن شده است، و خانه اش مسجد نيست، زيرا وفاتش در خانه بوده، و هر پيامبري در همانجا كه وفات يافته دفن مى شود، چنانكه در حديث صحيح وارد شده است، و همچنين ابوبكر و عمر رضي الله عنهما نيز در حجرة ام المؤمنين عائشه رضي الله عنها با پيامبر (ص) دفن شده اند. پس بايستي متوجه اين شبهه كه بعضي از افراد آنرا ايجاد كرده اند باشيم. پاسخ دهيد

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
با وجود اينکه برداشت شما از روايت مذکور صحيح نمي باشد (زيرا مقصود روايت آن است که ايشان بر خود قبر انبيا سجده مي کردند ؛ در روايت آمده است که خود قبر را سجده گاه قرار داده بودند ؛ نه اينکه بر روي قبر آنها مسجدي بنا کردند) در قرآن کريم آمده است که بر روي قبر اصحاب کهف قبري ساختند ؛ و خداوند در قرآن هيچگونه ايرادي به کار ايشان نمي گيرد ؛ شما که داعيه قرآن قرآن داريد بهتر است در ابتدا نگاهي به آيات قران بياندازيد .
فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا
سوره كهف آيه 21
جداي از اين مطلب علماي شما نماز خواندن در قبرستان را جايز ولي مکروه مي دانند ؛ در اين زمينه به نظر مالک بن انس اشاره مي کنيم :
قلت لابن القاسم هل كان مالك يوسع أن يصلي الرجل وبين يديه قبر يكون سترة له قال كان مالك لا يرى بأسا بالصلاة في المقابر وهو إذا صلى في المقبرة كانت القبور أمامه وخلفه وعن يمينه وعن يساره
قال وقال مالك لا بأس بالصلاة في المقابر قال وبلغني أن بعض أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم كانوا يصلون في المقبرة
المدونة الكبرى ج1 ص90 باب الصلاة في المواضع التي تجوز فيها الصلاة
همچنين علماي شما گفته اند نماز در کنار قبور انبيا و قبور صالحين تنها زماني اشکال دارد که به جاي قبله فرض شوند و نماز به سمت آنها خوانده شود ؛ اما اگر نماز در کنار قبور انبيا و صالحين براي تبرک به قبر آنها باشد اشکالي ندارد ؛ زيرا اگر بخواهند اشکال بگيرند بايد بگويند نماز در مسجد الحرام صحيح نيست ، زيرا قبر اسماعيل و هفتاد نفر از انبياي الهي در آنجا است !!!:
قال البيضاوي لما كانت اليهود يسجدون لقبور الأنبياء تعظيما لشأنهم ويجعلونها قبلة ويتوجهون في الصلاة نحوها فاتخذوها أوثانا لعنهم الله ومنع المسلمين عن مثل ذلك ونهاهم عنه أما من اتخذ مسجدا بجوار صالح أو صلى في مقبرته وقصد به الاستظهار بروحه ووصول أثر من آثار عبادته إليه لا التعظيم له والتوجه فلا حرج عليه ألا ترى أن مدفن إسماعيل في المسجد الحرام عند الحطيم ثم إن ذلك المسجد أفضل مكان يتحرى المصلي بصلاته والنهي عن الصلاة في المقابر مختص بالمنبوشة لما فيها من النجاسة انتهى
شرح الزرقاني ج4 ص290 ما جاء في إجلاء اليهود
براي اطلاع بيشتر مراجعه كنيد به:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=123
دو نکته اي ديگر را نيز بايد متذکر شويم:
1- اگر مي خواهيد پاسخي دريافت کنيد بايد ايميل خود را درست وارد نماييد .
2- اين قسمت براي نظرات است و نه پاسخ به شبهات ؛ براي پاسخ به شبهات سوالات خود را در بخش طرح پرسش مطرح نماييد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات


8 | بابك | | ١٢:٠٠ - ١٩ بهمن ١٣٨٧ |
تو يك يهودي مسلمان نما هستي كه كارت كاشتن كينه بين مسلمانان است. شيعه و سني در اسلام معنايي ندارند. تمام اين كتبي كه شما نام برده ايد مال يهوديان و دشمنان اسلام مي باشند كه با لباس مسلماني اين چرت و پرتها را نوشته اند. ما نيازي به اين كتابها و داستانهاي تاريخ اسلام نداريم براي ما قران كافيست...
9 | نرگس منتظري | | ١٢:٠٠ - ٢١ بهمن ١٣٨٧ |
اقاي بابك شما كه خيلي مسلماني و برايتان قران مجيد كافيست ومي فرماييد شيعه و سني در اسلام معنايي ندارد پس چه كسي فتوا به قتل وريختن خون شيعيان براي ورود به بهشت داده است؟در كجاي قران مجيد خداوند فرمود هاند خون هشت انسان بي گناه را بر زمين جاري كنيد تا به بهشت وارد شويد ؟به نظر مي رسد استناد شما به يهو دياني كه بيشتر عمر خود را در دشمني اسلام سپري كرده اند و تاكتيك دشمني خود را نسبت به اسلام عوض كردند و به ظاهر مسلمان شدند تا با جعل حديث ضر به به اسلام بزنند بيشتر است .باور نداريد؟شبكه هاي وهابيون عربستان را نگاه كنيد .ايا اقاي بابك محترم اين دروغ ها را به ما مي گوييد يا مي خواهيداز حقيقت فرار كنيد ودر واقع خود را فريب مي دهيد؟براي اين دروغ ها و تهمت ها يي كه به شيعيان مي زنيد روز قيامت چه پاسخي به خداوند خواهيد داد؟قبول داريد كه روز قيامت در قران مجيد امده است
يا باز معتقد هستيد شيعه از خود جعل كرده است ؟براي شما كه فكر مي كنيد خيلي مسلمانيد ارزوي سلامتي وقرب با قران مجيد دارم .

10 | علي | | ١٢:٠٠ - ٢٣ بهمن ١٣٨٧ |
شما گفتيد که بني اميه براي شکرانه ي کشتن امام حسين روزه گرفتند آيا روزه دليل غم است يا دليل شادي همان طور که ميدانيم روزه گرفتن در روزهاي شادي مانند عيد فطر قربان و... حرام است پس نتيجه ميگيريم که روزه دليل شادي نيست بلکه دليل غم است به علاوه اين کاربراي عزاداري امام حسين بسيارمعقول تراست تا اينکه درخيابان ها با دف ودهل وزنجيرزني و سينه زني به خيابان ها بريزيم شما يک حديث بياوريد که پيامبر زنجير زني يا سينه زني ميکرد البته با سند صحيح وازکتب صحاح مسلم وبخاري درضمن ما چرا بايد قبر پرستي کنيم وازمردگان طلب حاجت کنيم اليس الله بکاف من عبده آيا خدا براي بنده اش کافي نيست لطفا نگوييد که پسران يعقوب ازاوطلب آمرزش کردند زيرا اولا او زنده بود ثانيا آن ها طلب بخشش گناهان ازجانب خدا به وسيله ي يک پيامبر زنده کردند نه ماشين وزمين وپول و... من يک شيعه هستم که تصميم گرفته ام تغيير مذهب دهم

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اينكه بني اميه از كشتن امام حسين عليه السلام خوشحال شدند ، از مسلمات تاريخي است .
در مورد روزه دو نكته بايد مورد توجه قرار گيرد :
1- روزه شكرانه نعمت هاي الهي است و به همين سبب وقتي به بزرگان دين نعمتي داده مي شد ، در شكر آن روزه مي گرفتند .
جداي از روايات شيعه ، اهل سنت نيز در اين زمينه روايات فراوان و تصريحات بسيار دارند ؛ جالب اينجاست كه اهل سنت حتي در صحيح بخاري براي روزه روز عاشورا ،‌عبارت شكر را به كار برده اند :
3216 ... عن بن عَبَّاسٍ رضي الله عنهما أَنَّ النبي صلى الله عليه وسلم لَمَّا قَدِمَ الْمَدِينَةَ وَجَدَهُمْ يَصُومُونَ يَوْمًا يَعْنِي عَاشُورَاءَ فَقَالُوا هذا يَوْمٌ عَظِيمٌ وهو يَوْمٌ نَجَّى الله فيه مُوسَى وَأَغْرَقَ آلَ فِرْعَوْنَ فَصَامَ مُوسَى شُكْرًا لِلَّهِ فقال أنا أَوْلَى بِمُوسَى منهم فَصَامَهُ وَأَمَرَ بِصِيَامِهِ
صحيح البخاري ج 3 ص 1244، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا
از ابن عباس روايت شده است كه وقتي پيامبر به مدينه امدند ديدند كه يهوديان روز عاشورا را روزه مي گيرند ؛‌ايشان گفتند كه اين روز ، روز بزرگي است ؛ روزي است كه خداوند موسي را نجات داد و آل فرعون را غرق كرد ؛ موسي به همين جهت براي شكر خداوند روزه گرفت ؛ پيامبر فرمودند من سزاوار تر از موسي هستم كه روزه بگيرم ؛ به همين سبب آن روز را روزه گرفته و دستور به روزه آن روز دادند .
نيز علماي اهل سنت و شيعه اصل علت وجوب روزه را شكر نعمت مطرح كرده اند ، كه ما به نقل كلام علماي اهل سنت بسنده مي كنيم :
ووجب الصوم شكرا لنعمة اقتضاء الشهوات والاستمتاع بها مدة فيعرف بما يقاسي من مرارة الجوع وشدة الظمأ في الهواجر قدر ما يتناول من صنوف الأطعمة الشهية والأشربة الباردة
كشف الأسرار عن أصول فخر الإسلام البزدوي ج 2 ص 519 ، اسم المؤلف: علاء الدين عبد العزيز بن أحمد البخاري الوفاة: 730هـ. ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م. ، تحقيق : عبد الله محمود محمد عمر

2- روزه به خلاف ادعاي شما دلالت بر اندوه و غم نمي كند ،‌ زيرا اگر روزه با اصل شادي منافات داشت ،‌ بايد روزه گرفتن در روز جمعه يا مكروه مي شد و يا حرام اما مستحب است . با اينكه شيعه و سني جمعه را روز عيد امت پيامبر (ص) مي‌دانند .
و به عكس ادعاي شما هيچ يك از علماي اهل سنت نمي گويند كه ما روز عاشورا را به خاطر اندوه حسين بن علي روزه مي گيريم !!! (زيرا اين خود يك نوع عزاداري است) بلكه مواردي مانند موارد ذكر شده در روايت بالا را ، علت براي روزه گرفتن مطرح مي‌كنند .

3- در روز عيد فطر (كه بعد از يك ماه روزه است)‌ و عيد قربان (كه بعد از نه روز روزه مستحب موكد براي غير حاجيان و چند روز عبادت سخت براي حاجيان) ، خداوند مي خواهد به بندگاني كه او را اطاعت كرده اند نعمت افطار و قرباني دهد (همانطور كه مستحب است وقتي يك مومن مي خواهد به شما نعمت دهد ، روزه را بشكنيد و افطار كنيد وقتي خداوند مي خواهد به شما نعمت دهد ،‌بايد روزه را بشكنيد و افطار كنيد) ؛ به همين سبب نام اين دو روز را عيد فطر (شكستن روزه و خوردن)‌و عيد قرباني (كه طبق آيه قرآن مستحب است از قرباني تناول شود)‌ نامگذاري كرده است ،‌ و چون روزه با اصل مقصود اين دو روز منافات دارد ، در اين دو روز از روزه گرفتن نهي شده است .

4- فرموده ايد روزه گرفتن براي عزاي شخصي بسيار معقول تر است از سينه زني و ... (جدا از اينكه ثابت شد روزه براي شكر گذاري است و روزه گرفتن در روز عاشورا معناي آن خوشحالي از اتفاقات اين روز است !!!) بايد بگوييم كه وقتي پيامبر (ص)‌از دنيا رفتند ، همسران ايشان و ساير صحابه نه تنها روزه نگرفته بلكه زنان پيامبر براي ايشان سينه زني كردند (همانطور كه در مسند احمد از كتب معروف اهل سنت با سند صحيح آمده است)
26391 ... سمعت عَائِشَةَ تَقُولُ مَاتَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم ... ثُمَّ وَضَعْتُ رَأْسَهُ على وِسَادَةٍ وَقُمْتُ أَلْتَدِمُ مع النِّسَاءِ واضرب وجهي
مسند أحمد بن حنبل ج 6 ص 274 ، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - مصر
از عائشه شنيدم كه مي گويد : پيامبر (ص) از دنيا رفتند ... سپس سر ايشان را بر روي بالشتي نهاده به همراه ساير زنان پيامبر سينه زني كرده و به صورت زدم .

4- در مورد قبر پرستي و طلب حاجت از مردگان :
الف)‌ نه ما مردگان را مي پرستيم و نه پيامبر و ائمه مانند ساير مردگان به شمار مي آيند .
خداوند در قرآن شهدا را زنده معرفي كرده است و پيامبر و همه ائمه شهيد هستند (جداي از تصريح علماي اهل سنت به زنده بودن پيامبران در قبورشان)‌ ؛ بنا بر اين حاجت خواستن از ايشان حاجت خواستن از يك مرده نيست .
ب)‌ علماي بزرگ اهل سنت از جمله امام شافعي از قبور ائمه شيعه طلب حاجت مي كرده اند :
وكان الشافعي يقول قبر موسى الكاظم الترياق المجرب .
شافعي مي گفت : قبر موساى كاظم نوشداروي مجرب است .
ابن سمعون ، أبو الحسن محمد بن أحمد بن إسماعيل بن عنبس البغدادي ، أمالي ابن سمعون ، ج 1 ، ص125 .
ج)‌ اگر حاجت خواستن از غير خداوند شرك باشد ، فرقي بين مرده و زنده نيست ؛‌ بلكه مشكل در طلب حاجت از مردگان تنها اين خواهد بود كه ايشان نمي شنوند ؛ اما در هر صورت چه زنده و چه مرده غير خدا است و طلب حاجت از او منافات با «اياك نستعين» دارد .
د)‌علماي اهل سنت ذيل آيه 64 سوره نساء طلب حاجت از پيامبر را بعد از رحلت ايشان مطرح كرده اند .
«وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا»
ه) خود شما هر روز در نماز مي گوييد «السلام عليك ايها النبي» سلام بر تو اي پيامبر ؛ اگر ايشان نمي شنيد بايد مي گفتيد «السلام علي النبي»‌ سلام بر پيامبر ؛ و ايشان را مخاطب قرار نمي داديد .
مي توانيد در اين زمينه به آدرس ذيل مراجعه نماييد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=761

5- وقتي حاجت خواستن از پيامبران جايز شد چه ماشين و پول طلب كند و چه بخشش گناهان ؛ خداوند در قرآن ، دادن نعمات را به خود و پيامبر منسوب مي كند :
وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ
سوره توبه آيه 74
بنا بر اين طلب مال و ساير نعمات از پيامبر ، همانند طلب بخشش است . و اينگونه اشكالات نيز ، اشكالات اهل سنت نيست ؛ بلكه اشكالات گروهي از بي خبران تابعين ابن تيميه است كه علماي مذاهب اربعه اهل سنت به خاطر اينگونه فتاواي وي ، دستور حبس و تبعيد او را صادر كردند !!!

6- اينكه فرموده ايد من يك شيعه هستم و مي خواهم تغيير مذهب دهم :
اگر منظور شما اين است كه پاسخ شما داده شود و اين مطلب را از سر درد فرموده ايد ، كه پاسخ شما داده شد .
اما اگر مي خواهيد بگوييد كه من ديگر شيعه را قبول ندارم و مي خواهم سني شوم ، ما مانع شما نمي شويم ؛ هركس بايد با تحقيق دين خود را انتخاب كند (ولي مي دانيم شما هنوز تحقيق نكرده ايد)
اگر مي خواهيد ديگران را تشويق به سني شدن كنيد ، اين سخنان فايده اي ندارد ؛ زيرا شيعيان از اينگونه دروغ ها بسيار شنيده اند كه مثلا مرتضي رادمهر شيعه بود و سني شد و ... و اصلا اين مطلب براي ايشان اهميتي ندارد (اگر چه در سايت پاسخ اين مطلب را داده ايم) اما براي شيعه اعتقاد از روي دليل مهم است و شيعه شدن يك سني و يا سني شدن يك شيعه براي ايشان مهم نيست .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
11 | علي | | ١٢:٠٠ - ٢٧ بهمن ١٣٨٧ |
روزه نزد اهل سنت درروز جمعه مکروه است ميتوانيد به کتب فقهي آنها مانند منهاج الطالبين مراجعه کنيد درمورد روايتي که از مسند احمد نقل کرديد: شما اگربه جمله ي فمن سفهي وحداثه سني که درهمين حديث قبل ازجمله فوق ازعايشه روايت شده است (وشما بجاي آن سه نقطه گذاشته ايد) دقت ميکرديد معلوم ميشد که حتي خود عايشه که بنا به همين روايت اقدام به سينه زني و...کرده عمل خود را نتيجه ي کم خردي وکم سني خود ميداند ونبايد حديث را تقطيع وبريده از هم نقل کرد

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
بهتر بود كمي در روايت دقت مي كرديد ،‌عائشه به خاطر سينه زدن ناراحت نيست ؛ (چون اين كار ، كاري است كه ساير زنان پيامبر كه از او مسن تر و آگاه تر بودند نيز انجام دادند) بلكه براي اين ناراحت است كه مي گويد من به جاي اينكه سر رسول خدا (ص) را روي دامن خود نگاه دارم ، آن را بر روي بالشت نهاده و سينه زني كرده ام !!! (كه البته ما اصل اين ماجرا را نيز قبول نداريم و مي گوييم رسول خدا -ص- در دامن امير مومنان جان به جان آفرين تسليم كرده اند)‌و حتي اگر به فرض عائشه از اين كار ابراز پشيماني كرده باشد ،‌ساير زنان پيامبر چنين نكرده اند .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
12 | امير(شيعه) | | ١٢:٠٠ - ٣٠ بهمن ١٣٨٧ |
سلام
جواب جناب جواد سياد
وقتي آيه 23 سوره شوري براي مسلمان آمده كه با دوست‏ داشتن اهل بيت (ع) تنها پاداش رسالت پيامبر(ص)بدهيد .
حالا شما از خودتان آيه نازل مي كنيد => اجراي دستور خداوند = فراموش كردن خداوند
شيعه حتي در كشورهاي اروپايي در روز عاشورا هنگام اذان عزاداري را قطع و نماز مي خوانند
اين كه شيعه در روز عاشورا خدا رو هم فراموش مي كند تفكرات پوسيده امثال شماست
13 | جواد سياد | | ١٢:٠٠ - ٣٠ بهمن ١٣٨٧ |
چند گفتار از حقيقت تلخ چرا حكومت ايران شيعه انتخاب شده است؟ براي اينكه از اتحاد بين كشور هاي اسلامي جلو گيري كند و بين انها اختلاف بياندازد. كافران اسوده بخوابيد كه ما مسلمانان در درون جنگ شيعه و سني بربا كرده ايم. يعني بربا كرده ايد. حسين خونش را ريخت كه برچم سرخي در دستهاي ما باشد تا بر سينه دشمن بكوبيم. حال ما برچم سياه به دست گرفته و بر سينه خود مي كوبيم. در دين افراط و تفريط ممنوع است. ما در عزاداري روز عاشورا افراط مي كنيم كه به جز نام حسين و علي حتي خدا رو هم فراموش مي كنيم. مطمئنم حسين نيز از كار ما نفرت دارد.
14 | منصور | | ١٢:٠٠ - ٠٤ اسفند ١٣٨٧ |
سلام جمعيت اهل تشيع در جهانژ؟ 10درصد يا 100ميليون است اما اهل تسنن 90درصد يا بيش از 400 ميليون است حالا شيعه كه 10درصد است حقانيت را دارد باشه شما بخوابيد راحت باشيد شما بر حق هستيد واما اهل تسنن كه 90درصد مسلمانان را دارا ميباشد از شهيد شدن امام حسين روزه ميگيرد خوشحال است به خودش عذاب ميدهد چون امام حسين شهيد شده و در غمش شريك است نه بخاطر خوشحالي تا حالا كدام احمق به خاطر خوشحال شدن روزه ميگيرد كسي كه خوشحال ميشود جشن ميگيرد نه روزه مثل 22 بهمن و ... باتشكر

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
خيلي مسلمانان را كم تصور كرده ايد ؛ ظاهرا آمار شما براي 100 سال پيش است !!!
طبق آخرين آمار تعداد مسلمانان حدود يك و نيم ميليارد نفر است ؛ در مورد آمار شيعه نيز چنين اشكالي در آمار شما مشهود است .
اما در مورد اكثريت و اقليت ، لابد به نظر شما چون اكثريت مردم جهان بودايي هستند ، پس بودايي ها بر حق اند !!!
نيز فرموده ايد كدام احمقي به خاطر خوشحال شدن روزه مي گيرد !!! بهتر بود نگاهي به ساير نظرات و آنچه از صحيح بخاري نقل كرده ايم مي انداختيد كه مي گويد روز عاشورا را به خاطر شكر نعمت هاي الهي روزه بگيريد !!!
3216 ... عن بن عَبَّاسٍ رضي الله عنهما أَنَّ النبي صلى الله عليه وسلم لَمَّا قَدِمَ الْمَدِينَةَ وَجَدَهُمْ يَصُومُونَ يَوْمًا يَعْنِي عَاشُورَاءَ فَقَالُوا هذا يَوْمٌ عَظِيمٌ وهو يَوْمٌ نَجَّى الله فيه مُوسَى وَأَغْرَقَ آلَ فِرْعَوْنَ فَصَامَ مُوسَى شُكْرًا لِلَّهِ فقال أنا أَوْلَى بِمُوسَى منهم فَصَامَهُ وَأَمَرَ بِصِيَامِهِ
صحيح البخاري ج 3 ص 1244، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا
از ابن عباس روايت شده است كه وقتي پيامبر به مدينه امدند ديدند كه يهوديان روز عاشورا را روزه مي گيرند ؛‌ايشان گفتند كه اين روز ، روز بزرگي است ؛ روزي است كه خداوند موسي را نجات داد و آل فرعون را غرق كرد ؛ موسي به همين جهت براي شكر خداوند روزه گرفت ؛ پيامبر فرمودند من سزاوار تر از موسي هستم كه روزه بگيرم ؛ به همين سبب آن روز را روزه گرفته و دستور به روزه آن روز دادند
ظاهرا حضرت موسي از كشته شدن فرعون و لشكريان او ناراحت شده است كه آن روز را روزه مي گرفته است !!!
نيز علماي اهل سنت و شيعه اصل علت وجوب روزه را شكر نعمت مطرح كرده اند ، كه ما به نقل كلام علماي اهل سنت بسنده مي كنيم
ووجب الصوم شكرا لنعمة اقتضاء الشهوات والاستمتاع بها مدة فيعرف بما يقاسي من مرارة الجوع وشدة الظمأ في الهواجر قدر ما يتناول من صنوف الأطعمة الشهية والأشربة الباردة
كشف الأسرار عن أصول فخر الإسلام البزدوي ج 2 ص 519 ، اسم المؤلف: علاء الدين عبد العزيز بن أحمد البخاري الوفاة: 730هـ. ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م. ، تحقيق : عبد الله محمود محمد عمر
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
15 | نجيب الله ابراهيمي | | ١٢:٠٠ - ٠٥ اسفند ١٣٨٧ |
ميخواهم از شما عزيزان بپرسم كه ما شيعيان چرا براي حضرت محمد ص به آن اندازه كه براي اهل بيت عليهم السلام عزاداري ميكنيم نمي كنيم؟ خيلي ممنون ميشم اگه جوابم رابدهيد. با تشكر فراوان از حاج اقاي قزويني و كارمندان شبكه سلام و طراحان سايت ولي عصر.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
جداي از اين پاسخ كه ارزش امام حسين عليه السلام از آن جهت است كه پاره تن پيامبر است و زنده كننده دين آن حضرت و اگر قيام و جانبازي و فداكاري آن حضرت نبود معلوم نبود كه آثاري از اسلام در دنيا باقي بماند و لذا رسول اكرم (ص) فرمود: (حسين مني و أنا من حسين) حسين از من است و من از حسينم يعني بقاي دين من مرهون فداكاري حسين است.
و از اين جهت هر گونه عزاداري براي امام حسين عليه السلام در حقيقت ياد آور فداكاري امام حسين و احياي دين توسط آن بزرگوار مي باشد و درسي است كه اگر چنان كه در هر مقطعي از تاريخ دشمنان اسلام همانند بني اميه تصميم به نابودي دين گرفتند وظيفه مردم همانند امام حسين عليه السلام قيام و احياي دين است.
و از طرف ديگر مصيبت امام حسين (ع) قلب مقدس پيامبر گرامي (ص) را به درد آورد و آن حضرت بارها در مصيبت امام حسين گريه كرد و هرگونه عزاداري براي امام حسين (ع) و ائمه عليهم السلايم در حقيقت هم تبعيت از پيامبر اكرم و هم مايه خوشنودي قلب آن حضرت است.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
16 | عبدالله | | ١٢:٠٠ - ٠٦ اسفند ١٣٨٧ |
برادران اهل سنت ما بايد تناقضات ومشكلات منابع مذهبي خودشان حل فرمايند و الا مذهب اهل بيت عصمت وطهارت (عليهم السلام )لاياتيه الباطل مذهب منطق و استدلال و مهر و صفا است... عزيزان اهل سنت كمي تعصب و... كنار نهاده وبا مدد عقل سليم و رسول باطني تحقيق وپژهش فرمايندهمچون آقاي جمال البنا . باشد كه خداوند سبحان راه گشائي فر مايد من جاهد فينا لنهدينهم سبلنا. خطاب به دستاندر كاران سايت: شكر الله سعيكم و جزاكم الله عن الاسلام و اهله خير الجزا
17 | مؤيد جزايري | | ١٢:٠٠ - ٠٦ دي ١٣٨٨ |
با سلام در خصوص اين موضوع به اين مطالب برخورد كردم كه يك سني در جواب به يك شيعي كه درسئوال (مصادر شما از روزه عاشورا چيست ؟) مطرح كرد كه امدوارم با رحابت صدر همانگونه كه هستيد و مستدلا پاسخ فرماييد با تشكر دلائل روزه عاشورا از كتب شيعه عن جعفر عن أبيه عليهما السلام أنه قال: [[صيام يوم عاشوراء كفارة سنة]] [ تهذيب الأحكام (4/300)، الاستبصار (2/134)، جامع أحاديث الشيعة (9/475)، الحدائق الناضرة (13/371)، صيام عاشوراء (ص 112)، الوافي (7/13)، وسائل الشيعة (7/337)]. وعن الصادق رحمه الله قال: [[من أمكنه صوم المحرم فإنه يعصم صاحبه من كل سيئة]][وسائل الشيعة (7/347)، الحدائق الناضرة (13/377)، جامع أحاديث الشيعة (9/474)]. وعن النبي صلى الله عليه وآله وسلم قال: {إن أفضل الصلاة بعد الصلاة الفريضة الصلاة في جوف الليل، وإن أفضل الصيام من بعد شهر رمضان صوم شهر الله الذي يدعونه المحرم}[نفس المصادر السابقة]. عن علي عليه السلام قال: {{صوموا يوم عاشوراء التاسع والعاشر احتياطاً، فإنه كفارة السنة التي قبله، وإن لم يعلم به أحدكم حتى يأكل فليتم صومه}}[مستدرك الوسائل (1/594)، جامع أحاديث الشيعة (9/475)]. وعن ابن عباس رضي الله عنهما قال: {{إذا رأيت هلال المحرم فاعدد، فإذا أصبحت من تاسعه فأصبح صائماً قلت ( أي الراوي ):كذلك كان يصوم محمد صلى الله عليه وآله؟ قال: نعم}}[إقبال الأعمال (ص 554)، وسائل الشيعة (7/347)، مستدرك الوسائل (1/594)، جامع أحاديث الشيعة (9/475)]. وتأمل أن روايات صوم عاشوراء جاءت من طرق الشيعة بأسانيد معتبرة، في حين جاءت الروايات الناهية عن صومه بأسانيد ضعيفة، وقد اعترف بهذا الشيخ الحاج السيد محمد رضا الحسيني الحائري في كتابه: نجاة الأمة في إقامة العزاء على الحسين والأئمة. [صفحة (145، 146، 148) طبع قم إيران (1413هـ)]. أما الروايات التي تنسب ابتداع صيام هذا اليوم إلى بني أمية فلا يخفى عليك أنها تضعف لمخالفتها لهذه الروايات الصحيحة.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- روايت «صيام عاشوراء كفارة سنة»
ا. در اين روايت ، جعفر بن محمد بن عبيد الله (يا عبد الله) آمده است كه هيچ توثيق و تضعيفي ندارد و مجهول است . بنا بر اين اين روايت از درجه اعتبار ساقط است .
ب. علمايي كه اين روايت را نقل كرده‌اند خود روايات مربوط به كراهت روزه روز عاشورا را نيز بلافاصله نقل كرده و طريقه جمع بين آن دو را نيز بر فرض قبول اين روايت چنين گفته‌اند كه مقصود از روزه ، امساك است (همان كه در مفاتيح نيز امده است) و نه روزه مصطلح ؛ همانطور كه در بعضي روايات نيز به اين اشاره شده و فرموده‌اند حتي اگر چيزي خورده بودي و بعد متوجه شدي آن روز عاشورا است ،‌ديگر چيزي نخور ! (آيا اين مي‌شود روزه ؟!)
مرحوم شيخ طوسي در يك باب ، بعد از نقل اين روايت ، و نيز روايات مربوط به كراهت روزه روز عاشورا مي فرمايند :
فالوجه في هذه الأحاديث ان من صام يوم عاشورا على طريق الحزن بمصاب رسول الله صلى الله عليه وآله والجزع لما حل بعترته فقد أصاب ، ومن صامه على ما يعتقد فيه مخالفونا من الفضل في صومه والتبرك به والاعتقاد لبركته وسعادته فقد أثم واخطا .
وجه در اين روايات اين است كه كسي كه روز عاشورا را به روش حزن براي رسول خدا (ص) و بي‌تابي براي آنچه به خاندانش رسيده است بگيرد ، راه درست را رفته است ، و هركس آن را به روشي كه مخالفين اهل بيت مي‌گيرند كه روزه اين روز را با فضيلت دانسته و به آن تبرك مي‌كنند و اعتقاد به بركت و سعادت آن دارند ، اشتباه كرده و گناه نموده است .
2- روايت نقل شده از امام صادق عليه السلام «من امكنه صوم المحرم فانه يعصم صاحبه من كل سيئه»!
ا. اين روايت مرفوعه است و سند ندارد ! بنا بر اين از جهت سندي اعتبار ندارد .
ب. اين روايت ، شبيه رواياتي است كه دلالت بر روزه در ماه‌هاي حرام دارد ، و از انها روز عاشورا استثنا شده است ، همانطور كه روزه روز عيد قربان نيز از روزه در ماه ذي الحجة استثنا شده است ؛ آيا كسي مي‌تواند بگويد روزه روز عيد قربان چون در ماه حرام است ، مستحب است ؟!
3- روايت سوم «ان افضل الصلاة ...» اين نيز مانند روايت قبل است .
4- روايت «صوموا يوم عاشورا»
اين روايت در كتاب جعفريات نقل شده است كه چندين اشكال دارد و مهمترين اشكال اين كتاب نداشتن سند صحيح براي خود كتاب است ! يعني كتاب موجود در دست ما مشخص نيست كه از چه طريقي به دست ما و علماي ما رسيده است ! و انتساب كتاب موجود به مولف ثابت نيست .
5- روايت «اذا رايت هلال محرم ...»
اين روايت نيز دو اشكال عمده دارد :
ا. اشكال سندي ماند روايات قبل ؛ چون اين روايت سند ندارد و مرسل است !
ب. مقصود روايت ، روزه روز تاسوعا است و نه عاشورا ! مي‌گويد روز نهم محرم روزه بگير ! اما به خاطر اينكه شبهه‌افكنان ، دليل درستي در دست ندارند ، حتي به اين روايت نيز تمسك مي‌كنند تا نظر خود را ثابت نمايند !
در پايان نيز جمله‌اي نقل كرده است كه مقصود از آن مشخص نيست ! «وتامل ان روايات صوم عاشوراء ...
كه معلوم نيست منبع و مدرك آن چيست ؟! سپس آدرس به كتاب سيد محمد رضا حسيني حائري داده است !كه معلوم نيست ايشان چه گفته‌اند و آيا سخن او در مقابل روايات صحيحه در منع از روزه عاشورا ، (بر فرض صحت انتساب اين نظر به او) ارزشي نيز دارد ؟!
جهت اطلاعات بيشتر به كتاب «صوم عاشوراء بين السنة النبوية والبدعة الاموية» حضرت استاد نجم الدين طبسي مراجعه نماييد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
18 | بشير انور | | ١٣:٢٠ - ١٥ تير ١٣٨٩ |
باسلام به همه مسلمانان جهان براي شما شيعه ها اصلا دليل كفته نميشود در بالا خودي شما يان ميكويد كي بعد از امدني ماه مبارك رمضان روزه ماه محرم باطل شد ما كي ميكويم كسي به خاطري خوشي شهادت حضرتي حسين يا حسن روزه نميكيرد باز شما حديثي صحي البخاري را نقل ميكنيد روزه ماه محرم را به خاطري شكوري الهي روزه بكيرد هميشه شما شيعه ها دوشمني با سني ها دارد به خاطري جي به خاطري اينكي حضرتي علي خليفه اول بايد ميشدند ويا شهادت حضرتي حسن وحضرتي حسين در باره خليفه شدن حضرتي علي شما حق اينرا نداريد بعد از 1400 سال يا زياد تر و يا كمتر از اين ابرازي نظر كنيد وان هم جي ابرازي نظري بدي كي تومت وتوعين به صحابه هاي بيغمبر ص هر يك از صحابي را كي شما توعين ميكنيد دوست هاي صميمي بيغمبر ص بودند از همه ان هاشما با خبر هستيد باز هم از واقيعت جشم بوشي ميكنيد حضرتي ابو بكرصديق جي وفاداري هاي كي دراسلام نكردندوقتي كي كفاري قريش در تعقيبي حضرتي محمد ص بودندحضرتي ابو بكر با حضرتي محمد ص به غاري حرا بينهان شدند در بيني غاري حرا غارهاي كوجكي بود وقتي حضرتي ابو بكر ديدند فكر كردند كي مبادا مار يا كزدمي به حضرتي محمد ص اسيبي نرساند با باي خودي شان دهني غار را بينهان كردند جند بار هم مار وكزدم باي حضرتي ابوبكر را نيش زد حضرتي ابو بكر ارام تحمل كردن جرا كي سري مباركي حضرتي محمد ص در بغلي حضرتي ابو بكر بود حضرتي عمر همجنان جي فدا كاري هاي كي در اسلام نكردندحضرتي عثمان همجنان تمامي ثروتي خودرا در راه اسلام خرج كردند وشمايان اين سه صحابي جليقدررا توعين ميكنيد توعين به صحابه حكمي كفررا دارد ان ها ريس جمهور فعلي ايران نيست كي بكويد در انتخابات تقلوب كرد ان ها صحابه هاي عزيزي بيغمبربودند دوم درباره شهادتي حضرتي حسن وحضرتي حسين ما شهادتي ايشانرا كي به دستي يزيد به شهادت رسدند محكوم ميكنم اما هيجوقت به او لنعت نميكويم جرا كي بدري او صحابي خوبي حضرتي محمد ص بودند فيصلي انرا خداوند در قيامت خودش ميكند حاجت به ما وشما نيست كي فيصله كنيم واينكي حضرتي بي بي عايشه زني دوست داشتني حضرتي محمدص بودند اينرا شما هم ميدانيد باز هم در مورودي حضرتي بي بي عايشه توعين ودورغ بافي ميكنيد از خدا بيترسيد
19 | بشير انوري | | ١٤:٤٥ - ١٥ تير ١٣٨٩ |
سلام عليكم جرا شما شيعه ها اينقدر با سني ها دوشمني داريد علتي ان جيست صرف به خاطري كي حضرتي علي بايد خليفه اولي اسلام ميشد اينقدر به صحابه هاي ديكر توعين وتومت ميبنديد ايا واقعا انرا نمدانيد كي توعين وتومت به صحابي بيغمبر حكمي ان كفربه خداوندج است ان ها مثلي ريس جمهوري فعلي ايران نبودند كي در انتخابات تقلب كرده باشند وبعدا هر سخني ناسزا به حق ان بكويد ان ها صحابه هاي عزيزي بيغمبر بودند باري تني بيغمبرص بودند حضرتي ابوبكري صديق كي تخلوصي ايشان بود جي خدماتي كي در راه اسلام نكردند دران وقت كي كفاري قريش در تعقيبي بيغمبري خداوندج بود دران غار حضرتي ابوبكر هم با ايشان بودنند دران غاري حرا خانه هاي كژدم وخانه هاي مار بود حضرتي ابوبكر از ترسي اينكي مبادا كژدم يا ماري به حضرتي محمداسيبي نرساند با باي خودي شان دهني غار هارا بند كردنندوجند بار هم كژدم هم نيش زدبر باي حضرتي ابوبكرازاينكي سري مباركي حضرتي محمد ص در بفلي حضرتي ابوبكر بود ارام ماندندكي مبادا حضرتي محمدص از خواب شان بيدار شوند حضرتي عثمان هو همجنان تمامي داراي خودرا در راه اسلام خرج كردنند جمع كردني تمامي قراني شريف جور كردن ان به مثلي يك كتاب اين همه از خدماتي حضرتي عثمان به اسلام است حضرتي عمر همجنان در راه اسلام جي فدا كاري هاي كي نكردنند توعين به صحابه كفر به خداوندج است اكر واقعا به روزي قيامت ايمان دارد از كفتني كلمات نادورست ودورغ كي باعثي كفربه خداوندج ميشود دوري كنيد اكراينقدر دوشمني را شما بايهود ومسحيت كنيد جيقدر خوب ميشود مسحيت ويهودرا بيبينيد كي جيقدر به خاطري نابودي اسلام كوشيش ميكنند ايا خبر داريد كي مسحيت به خاطري كي يك مسمان اسلام را ترك جي قدر بول خرج ميكند امروز ها صدها مسمان جي سني جي شيعه به ديني مسحيت رفتند در باميان افغانيستان تا به حال هزاران نفر اسلام را ترك كرده به ديني مسحيت رفتند
20 | مسعود تارثبوت | | ٢٣:٥٠ - ٢٤ تير ١٣٨٩ |
ميخواستم به برادر گرامي اقاي بشير انوري خاطر نشان کنم اختلاف شيعه و سني در ترتيب خلافت امير مومنان حضرت علي عليه السلام نيست . عشق به علي عليه السلام و آل مطهرش در پوست و گوشت و خون ماست . به شما توصيه ميکنم دست از تعصب و کينه ورزي برداريد . بسياري از علماي بزرگ اهل سنت از شاگردان امامان معصوم عليه السلام بخصوص امام جعفر صادق عليه السلام بودند . اگر به حديث غدير ايمان داري اگر به حديث منزلت ايمان داري اگر به حديث ثقلين ايمان داري اگر به قران کريم ايمان داري هرگز در حقانيت مذهب شيعه شک نخواهي کرد . ان شاء الله شما هم روزي جزوء افراد هدايت شده باشيد.

تا صورت پيوند جهان بود، علي بود تا نقش زمين بود و زمان بود، علي بود



شاهي که ولي بود و وصي بود، علي بود سلطان سخا و کرم و جود، علي بود



هم آدم و شيث و هم الياس هم صالح پيغمبر و داوود، علي بود



هم موسي و هم عيسي و هم خضر و هم ايوب هم يوسف و هم يونس و هم هود، علي بود



مسجود ملائک که شد آدم، ز علي شد آدم چو يکي قبله مسجود، علي بود



هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن هم عابد و هم معبد و معبود، علي بود



آن لحمک لحمي بشنو تا که بداني آن يار که او نقش نبي بود، علي بود



موسي و عصا و يد بيضا و نبوت در مصر به فرعون که بنمود، علي بود



چندان که در آفاق نظر کردم و ديدم ازروي يقين در همه موجود، علي بود



آن شاه سر افراز که اندر شب معراج با احمد مختار يکي بود، علي بود



آن کاشف قرآن که خدا در همه قرآن کردش صفت عصمت و بستود، علي بود



" ولاية علي بن ابي طالب حصني فمن دخل حصني امن من عذابي "
21 | امين حاجي زاده | | ٠٦:٢٧ - ٠٢ آذر ١٣٩١ |
دست شما طلا است ايدکم الله استفاده کرديم خصوصا در تعارض روايات در موريد عدم مطابقت روز عاشورا با روزه يهود و تفاوت روزه يهود با روزه اسلام . براي من جاي سوال است که جرا وهابيها با رسيدن روز عاشورا پافيشاري مکنند که حتمان اين روز روزه کرفته شود مکر انها روزهاي مستحبيه ديکر ندارند ؟ تا حالا نه شنيدم که يک مفتي اعلان کند که فلان روز روزه کرفتن مستحب است جري حساسيت نشان مي دهند به روز عاشورا !؟ حالا شيعيان نه کفتند که روزه اين روز حرام است تا شما احياي سنت کنيد به گمان خود. و يک سوال اين که ايا کساني از علماي اهل سنت هستند که روزه روز عاشورا را مستحب ندونند ؟
22 | محمد ابراهيمي | | ١١:٣٣ - ٠٤ آذر ١٣٩١ |
سلام به همه خواننده گان اين سايت!
به جواب آقاي بشير انوري بايد بگويم اينکه حضرت محمد (ص) بعد از برگشت از مراسم حج درمنطقه بنام غديرخم حضرت علي(ع) را به حيث خليفه مسلمين انتخاب کرد و ازجمله کساني که به حضرت علي تبريک گفتند حضرت ابوبکر و عمر بودند...! اما بعداز وفات حضرت پيامبر اکرم آنان وصيت پيامبر را ناديده گرفتند و بخاطر گرفتن بيعت حضرت علي خانه دختر پيامبر يعني فاطمه زهرا را آتش زدند. و ازاين مسله که بگذريم ماهم مي پذيريم که ابوبکر، عمر و عثمان در راه اسلام خدماتي انجام دادند، اما ازاينکه آنان وصيت پيامبر را ناديده گرفتند و خانه دخترپيامبر را آتش زدند خدمات آنان به اسلام نميتواند ظلم که آنان به پيامبر و خانواده اش انجام دادند و گناهاني را که مرتکب شده اند ازبين ببرد...! اينکه گفتيدکه ابوبکر را درغار حرا مار و گژدم گزيد بخاطراين بود که ابوبکر با دل پاک با پيامبر همراه و هم سفر نشد بلکه بخاطر اين بود که بعد ازوفات پيام مردم فکر کنند که او (ابوبکر) هم سفر و صحابه نزديک پيامبر بوده است بايد به او بيعت کنند، هم سفر پيامبر شد. يعني هم سفري ابوبکر با پيامبر بخاطر مال و منال دنيا و مقام و منسب بوده است و گرنه حتي حيوانات درنده و وحشي به صحابه واقعي پيامبر آسيب نمي رسانند. و اينکه گفتيد هزارها تن از شيعيان در ولايت باميان به دين مسحيت رفته اند يک دروغ بسيار بزرگ است و با اين کارت گناه بزرگي را مرتکب شده اي... من خودم از ولايت باميان افغانستان هستم. مردم اين ولايت بسيار ديندار متقي و پرهيزگار هستند. شما شايد اشاره به قضيه اي کنيد که يک سال قبل در رسانه هاي افغانستان نشرشد. قضيه ازاين قرار بود که چند تن از افغان ها بخاطر پذيرش در کشورهاي مانند استراليا و ديگر کشورها چنين وانمود کرده بودند که گويا آنان مسيحي شده اند و جان شان در افغانستان درخطر است، اين فقط و فقط بخاطر پذيرش کيز يا پرونده شان بود. البته آنان ازباميان نه بلکه از ولايات ديگر افغانستان بودند و درميان آنان سني مذهب نيز شامل بودند. يکي از آن افراد را که خودم ميشناسم فعلا در استراليا هست، وي مسلمان هست و هميشه نماز و روزه و ديگر مسايل ديني را به خوبي انجام ميدهد. شما نبايد بخاطر عمل يک شخص يک قوم و يا يک مذهب را ملامت کنيد زيرا عبادت و نيايش يک عمل شخصي ميباشد و هرکس ميتواند به هرچيزي عقيده داشته باشد. چند سال قبل يک شخص سني مذهب در افغانستان بنام (عبدالرحمن) علانا به دين مسيحيت گراييد و محکمه افغانستان حکم مرگ وي را صادرکرد و بعد دولت ايتاليا به وي ويزه پناهنده گي داد. همه مردم شاهد اين قضيه ميباشد چون اين شخص در محکمه درحضور تمامي رسانه ها گفت که وي قرآن کريم را قبول ندارد...! حالابخاطر عمل اين شخص اخلاقا ما بخود اين اجازه را نمي دهيم که بگوييم هزاران تاجيک يا پشتون و يا هزار ها سني در افغانستان به دين مسيحيت رفته اند...! از شماهم خواهيش ميکنم که چنين قضاوت هاي غيرمنطقي نکنيد!!! اصلا شيعه بودن من به تو چه ضرر ميرساند و يا سني بودن و يا نبودن تو به من چه فايده ويا ضرري دارد؟؟! هيچ! پس هرکس مسول اعمال خودش ميباشد و بايد محطاط باشد. تبعيض بيجا و بي احترامي به يک ديگر در اسلام جايز نيست. پس بايد همه باهم چي شيعه و چي سني دست به دست هم داده و درمقابل دشمنان اسلام مقابله کنيم!
وسلام
محمد ابراهيمي، ولايت باميان افغانستان
23 | مسلم | | ٢٤:٤٦ - ٠٤ آذر ١٣٩١ |
در پاسخ به آقاي بشير انور بايد گفت که خداوند در قران ميفرمايد:
"...إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا..."
1. ابوبکر چنان ترسيده بود که حتي وقتي که کنار پيامبر اعظم خدا در غار کوچک حرا بود هنوز ترسيده بود.
2. خداوند خود پيامبرش را از شر جن و انس و حيوانات مختلف محافظت ميکند و نيازي به کمک کسي ندارد!
3. پر واضح است که اگر کسي را مار يا عقرب بگزد خصوصا مار و عقرب مناطق خشکي مثل عربستان آن فرد جان سالم به در نخواهد برد حال اگر چنديدن عقرب و مار او را بگزد که مرگ او حتمي است. در نظر بگيريد که آن فرد قصد هجرت به شهر ديگري را هم دارد که روزها بايد در راه باشد. از طرف ديگر پيامبر در غار ذکر شده (که غار ثور نام دارد و با غار حرا متفاوت است) مدت ها پيش از بعثت به سر ميبرده (تفسير الميزان) و هيچ مار و عقربي هم به ايشان کاري نداشته اند. با توجه به مطالب گفته شده سخن آن برادر سني که ميگويد ابوبکر را مارها و عقرب ها در غار گزيدند و بعد او و پيامبر (ص) به راه خود ادامه دادند افسانه اي بيش نيست.
4. آيه بالا فرموده "فَأَنزَلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا" يعني خداوند سکينه خود را بر پيامبر فرستاد و او را با جنودي کمک کرد. با توجه به اين که در ابتداي آيه خداوند ميفرمايد "اذ هما في الغار" که معني مي دهد هم ابوبکر و هم پيامبر (ص) در غار بودند و بعد ميفرمايد "فَأَنزَلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ" به روشني ميتوان فهميد که خداوند سکينه و ياري خود را تنها به پيامبر و نه به ابوبکر فرستاد و اگر کسي فکر کند که آن ضماير به ابوبکر بر ميگردد همانا گفته است که خدا سکينه و ياري خود را به ابوبکر و نه به پيامبر خود فرستاد که گفتن چنين سخني کفر و ظلم عظيمي است چون هيچ کس بالاتر از پيامبر (ص) نيست. با توجه به آيه صريح بالا خدا آرامش و ياري خود را به ابوبکر نفرستاد بلکه به رسول الله (ص) فرستاد.
ممکن است کسي بگويد که خدا سکينه را به ابوبکر نازل کرد و پيامبر نيازي به سکينه نداشت بايد گفت که به دلايل زير اين نظر کاملا رد ميشود (ترجمة الميزان ج : 9ص :377):
اول اينكه ، با آيه "ثم انزل الله سكينته علي رسوله و علي المؤمنين" كه مربوط به داستان جنگ حنين است نمي‏سازد ، زيرا مي‏بينيم كه صريحا مي‏فرمايد خداوند سكينت خود را "بر آنجناب و بر مؤمنين" نازل كرد و اگر آنجناب در آن روز سكينت داشت حاجتي بر سكينت مجدد نبود .
و اگر بگوئي ممكن است در آن روز اضطراب جديدي بر آنجناب دست داده باشد ، بخلاف داستان غار ، در جواب مي‏گوئيم اين قول بي دليل است ، براي اينكه آيه مربوط به جنگ حنين اضطراب و اندوه و هيچ چيز ديگري را از آنجناب نقل نمي‏كند ، تنها و تنها متعرض فرار مؤمنين است . علاوه بر اينكه ، اين حرف خود دليل بر بطلان اصل دعوي است ، زيرا اگر رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) دائما داراي سكينتي از پروردگار خود بود ، ديگر معني نداشت در جنگ حنين مضطرب شود ، تا در نتيجه سكينت مجددي بر او نازل گردد .
5. اگر آن برادر سني اعتقاد دارد که يزيد به ناحق امام حسين فرزند اميرالمومنين علي (ع) و نوه خاتم الانبيا و المرسلين (ص) بود که ايشان نوه هاي خود را روي شانه هاي خود سوار ميکردند و پيامبر (ص) فرمودند "حسين از من است و من از حسينم" حتما بايد قاتلين حسين (ع) را لعنت کند چرا که قاتل کسي که "حسين مني و انا من حسين" درباره او گفته شده در جهنم است. لعنت کردن ظالمين از سنت هاي خداست چرا که حتي خدا هم ظالمين را لعنت ميکند آنجا که در قران ميفرمايد:
"الا لعنه الله على الظالمين"
"الا لعنه الله على القوم الظالمين"
حتي رسول الله در قضيه مباهله به حکم صريح قران به مسيحياني که بحث منطقي را قبول نميکردند فرمود که بياييد مباهله کنيم (سوره آل عمران آيه 61) "فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ" پس ايشان فرمودند مباهله کنيم پس لعنت خدا را بر دروغ گويان قرار دهيم.
خداوند در سوره توبه از مشرکان برائت ميجويد و بر مسلمين واجب مي شود که در ايام حج فرياد برائت از مشرکين سر دهند. پس با اين مدارک قراني لعنت کردن يزيد و معاويه ظالم از ديد قران کاملا تاييد شده است
6. حکام ظالم مسلط بر کشورهاي مسلمان براي محکم کردن پادشاهي خود مردم ساده لوح را فريب ميدهند و حتي از جعل حديث که عذابش جهنم است ترسي ندارند. آنها ميگويند هر کس به شما حکومت کرد شما فقط اطاعت کنيد حتي اگر يزيد شراب خوار ميمون باز که صدها زن رقاصه و خواننده داشت و روابط نامشروع و هوسراني هاي يزيد با آنها از بديهيات تاريخ است و شيعه و سني نقل کرده اند باشد. مردم ساده لوح هم باور ميکنند و اين کار آن ها موجب تقويت حکومت هاي فاسد ميشود و به اين ترتيب آن مردم مشمول جهنم ميشوند. خداوند حال چنين مردمي را اين گونه ميفرمايد (سوره سبا آيه 31-33) "مستضعفان به مستکبران مى‏گويند: اگر شما نبوديد ما مؤمن بوديم! (اما) مستکبران به مستضعفان پاسخ مى‏دهند: آيا ما شما را از هدايت بازداشتيم بعد از آن که به سراغ شما آمد (و آن را به خوبى دريافتيد) بلکه شما خود مجرم بوديد! مستضعفان به مستکبران مى‏گويند وسوسه‏هاى فريبکارانه شما در شب و روز (مايه گمراهى ما شد) هنگامى که به ما دستور مى‏داديد که به خداوند کافر شويم و شريکهايى براى او قرار دهيم. آنها هنگامى که عذاب (الهى) را مى‏بينند ندامت خود را کتمان مى‏کنند (مبادا بيشتر رسوا شوند) و ما غل و زنجير در گردن کافران مى‏نهيم. آيا جز آنچه عمل مى‏کردند به آنها جزا داده مى‏شود؟"
حال اي برادر خود حساب کار خود را بکن که آيا جهنم ارزش مخالفت و پيروي نکردن از قران و رسول و اولوالامر (اهل بيت) را دارد يا همچنان پيرو حکام ظالم بايد بود تا روزي که عذاب الهي را ببينند.
و صل الله علي محمد و آله الطاهرين
24 | عالم مقدس ملكوت | | ١٦:١٣ - ٠٥ آذر ١٣٩١ |
اگر علت استحباب روزه عاشورا بدليل نجات بني اسرائيل از فرعون لعنت الله عليه هست پس کراهت ان هم به خاطر شهادت سبط النبي الخاتم صلي الله عليه و سلم هست ... حال بايد از جناب شيخ عبدالعزيز بن عبدالله آل شيخ و جناب ابو خالد پرسيد ايا شما پيرو دين موسي هستيد که به خاطر مسئله اي در ان دين استحباب در اين روز حمل کرديد يا پيرو نبي خاتم هستيد که در اين روز سبطش را با اون طرز فجيع و دلخراش کشتند و اهل البيت او را به اسارت بردند در حالي که رسول الله در حق حسين فرمود : حسين مني و انا من حسين ؟؟؟ براستي برايم جالب است گويي اصلا ايشان وقايع اسلامي را در نظر ندارند و يا اصلا کساني به نام اهل البيت را نمي شناسند و به مقامات ايشان واقف نيستند و يا نعوذ بالله ايشان را بر خطا ميبينند که پيروزي بني اسرائيل را سبب استحباب روز عاشورا ميدانند ولي واقعه عاشورا را دليل بر کراهت اين روز نميدانند الا لعنت الله علي القوم الظالمين !
25 | يدالله صفري | | ١٦:٣٩ - ٠٩ آذر ١٣٩١ |
برادارني که از کلامشان معلوم است سني هستند طوري سخن گفته اند که گويا حضرت علي (ع) نسبتي با شيعه دارد و ابوبکر دشمن شيعه است. ولي بايد آنها بدانند هردوي آنها عرب بودند ولي درد شيعه درد دين است که چرا غدير خم فراموش شد و چرا کسي را که خداوند امام کرده بود خانه نشين کردند و غير امام را امام نمودند. اگر واقعا پيامبر اسلام براي خود جانشين انتخاب نکردند چرا ابوبکر عمر را جانشين خود نمودند آيا ابوبکر از پيامبر اسلام به اسلام و مردم دلسوزتر بود ؟!!!!!
26 | شيعه | | ٢٠:٥٢ - ١٤ آذر ١٣٩١ |
مشکلات اهل سنت ريشه در توحيد آنها دارد.اهل سنت توحيد را اشتباه فهميده اند.و ريشه خيلي از شبهات آنها در عدم درک صحيح آنها از توحيد است.
27 | محدثه | | ١٠:٠٦ - ٢٣ آذر ١٣٩١ |
با توجه به مطلب زير موضوع رو به اين صورت تغيير دادم « نظر اهل بيت عليهم السّلام درباره روزه گرفتن در روز عاشورا چيست؟ » و استفاده کردم. واژه ي "راجع به" کلمه اي عربي است که از ريشه "رجع" به معني "بازگشت، مراجعه، رجوع و ..." است و حال آنکه کابرد آن براي مفهوم ديگري به کار مي رود. به همين سبب، شاسيته و بجاست که به جاي اين واژه از واژه هاي "راجب، پيرامون، درباره ي و ..." بهره ببريم، همگان!

پاسخ:
باسلام
باتشكر از دقت و توجه شما، كلمه «راجب» در فارسي وجود ندارد و در مورد كلمه «راجع» هم هر چند در حقيقت چنين معنايي در عربي داشته ولي در فارسي پس از انتقال به معناي پيرامون بكار رفته است لذا اشتباه نمي باشد ولي به هر حال پيشنهاد جنابعالي به اطلاع بخش مربوطه خواهد رسيد. و در صورت تاييد اصلاح خواهد شد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
28 | مهدي شكيبايي | | ٢٢:٠٥ - ٢٩ دي ١٣٩١ |
بسم الله الرحمن الرحيم سلام .به نظر بنده اهل سنت به صورت ريشه اي مشکل دارند . ببينيد فقط بحث امامت يست .ديدگاهشان به صورت ريشه اي اشتباه است .اينها با برداشت ناصحيح از قران که به دليل دوري از مفسران حقيقي قران بوده به اينجا رسيده اند .مثلا با يکي از اينها صحبت مي کرم در مورد ديدن خدا .خوب طرف درس خوانده است .اما اينقدر نمي فهمد که جسمي را مي تواني ببيني که نور به ان بخورد و بر گردد به چشم ما .يا مثلا بايد در جايي قرار داشته باشد .ببينيد مشکل اينها ريشه اي است . حال اين درد را چه کسي به جانشان اندخته ؟ يکي بحخاري و مسلم و جاعلان بني اميه و صحاح سته کلا دوم امثال ابن تيميه و محمد بن عبدالوهاب (که خدا هر دو را با پسر هنده ملعونه محشور نمايد ). سوم راس اينها ابو بکر و عمر که اگر اين دو ملعون ان روز در سقيفه جنايت بزرگ تاريخ را انجام نمي دادند معلوم نبود که اصلا نيازي باشد که مثل امروزي ما بنشينيم نياز داشته باشيم در مورد روزه روز عاشورا صحبت بکنيم يا نه .ببينيد اين دو جنايتي کردند که همين امروز هم گرفتاري ها و گمراهي ها ميليون ها انسان را ول نمي کند . شبکه قران سعودي را اگر ما.هو.اره داريد ببينيد .نمازخواندشان در بيت الله الحرام را ببينيد فاصله بين صفوف را بببينيد .زير و روي نمازشان ايراد دارد . خدا لعنت کند اول و دوم کسي را که ظلم کردند بر محمد و ال محمد(ص). خدا بر عذاب ان دو ملعون غاصب خلافت بيفزايد .
29 | مصطفي | | ٢٣:٤٨ - ١٠ بهمن ١٣٩١ |
در مورد آقاي منصور - تاريخ: 04 اسفند 87 که ميگويد اهل سنت تعداشان بيشتر از شيعيان است بايد يک نکته ديگر عرض کنم که اگر حقانيت به تعداد بيشتر است و شما ميگوييد که اهل سنت بر فرض 5 برابر شيعه است و ما بر حقيم پس اگر ملاک زياد بودن است پس طبق آمار مسيحيان 33 در صد هستند و مسلمانان 28 در صد پس شما که ملاکتون بيشتر بودن است پس بروييد مسيحي شوييد چون مسيحيان بيشتر هستند و طبق نظر شما بر حقند اما دليل شيعيان از احاديث معروفي که پيامبر (ص) در شان امام علي (ع) فرمودند يكى از رواياتى كه عصمت مطلق اميرمؤمنان عليه السلام و برترى بى‌چون و چراى آن حضرت را بر تمام اصحاب و بلكه بر تمام امت ثابت مى‌كند، روايت مشهور «علي مع الحق والحق مع علي» است. سوره مائده آيه 55 : انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوه و يوتون الزكوه و هم راكعون. "ترجمه - همانا ولى شما خداوند است و فرستاده او و كسانى كه ايمان آورده و نماز را به پا داشته و زكوه خويش را در حال ركوع مى پردازند." ابو اسحاق ثعلبى در تفسيرش ذيل آيه باسنادش از ابى ذر غفارى روايت نموده است كه گويد: روزى نماز ظهر را با پيامبر اكرم خواندم، سائلى از مردم درخواست حاجتى كرد و كسى او را پاسخى نداد و بوى توجهى ننمود، سائل دستهاى خود را بسوى آسمان بلند كرده و گفت: خداوندا شاهد باش من در مسجد پيغمبر تو محمد از مردم چيزى خواستم و كسى به من توجهى نكرد در اين هنگام على "رضى الله عنه" نماز ميخواند و در حال ركوع بود با آخرين انگشت دست راست خويش كه انگشترى گرانبها در آن بود بسوى سائل اشاره فرمود و او هم به نزديك على آمد و انگشتر را از انگشت اوبيرون آورد و رسول اكرم شاهد اين منظره بود. در اين هنگام پيامبر اكرم چشم خود را بسوى آسمان گشود و عرض كرد: خداوندا برادرم موسى از تو درخواست كرد و گفت: رب اشرح لى صدرى، و يسرلى امرى، و احلل عقده من لسانى، يفقهوا قولى، و اجعل لى وزيرا من اهلى هارون اخى، اشدد به ازرى و اشركه فى امرى. "آيات 25 تا 32 از سوره طه" ترجمه: پروردگارا سينه ام را گشاده فرما، كار مرا برايم آسان گردان، گره از زبانم بگشاى تا سخنم را بفهمند، و براى من برادرم هارون را كه از خاندان من است وزيرم گردان. پشت مرا با او محكم ساز و او را در كار من شريك گردان. خدايا تو درجواب موسى حاجتش را برآورده و به او فرمودى:سنشد عضدك باخيك و نجعل لكما سلطانافلا يصلون اليكما. "بزودى بازويت را بسبب برادرت محكم مى سازيم و قرار مى دهيم براى شما دو نفر برترى و تسلط را، در نتيجه دست رسى بشما پيدا نخواهند كرد". اللهم و انى محمد نبيك و صفيك اللهم و اشرح لى صدرى و يسرلى امرى و اجعل لى وزيرا من اهلى عليا اشدد به ظهرى. "خداوندا و همانا من محمد پيامبر و برگزيده توهستم پروردگارا سينه مرا نيز گشاده فرما و كارم را آسانى بخش و پشتيبانى از افراد خانواده من براى من انتخاب فرما، على را براى اين كار قرار بده و بسبب او پشت مرا محكم ساز. ابوذر رضى الله عنه گويد هنوز دعاى آنحضرت پايان نيافته بود كه جبرئيل از جانب پروردگار نازل شد و عرض كرد: اى محمد، بخوان اين آيه را: انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا... تا آخر آيه اين روايت و اين شان نزول را درباره امير المومنين على "ع" عده بسيارى از پيشوايان تفسير و حديث در نوشته هاى خود با دقت و مواظبت در اسنادش ذكر كرده اند از آن جمله عبارتند از: 1- طبرى در تفسير ج 2 ص 165 از طريق ابن عباس، وعتبه بن ابى حكيم، و مجاهد. 2- واحدى در اسباب النزول ص 147 از دو طريق و بدو سند. 3- فخر رازى در تفسير كبير جلد سوم ص 431 از عطا از عبدالله بن سلام و ابن عباس 4- الخازن در تفسيرش ج 1 ص 496. 5- ابو البركات در تفسيرش جلد يكم صفحه 496 6- نيشابورى در تفسيرش جلد يكم صفحه 496 7- ابن صباغ مالكى در " فصول المهمه " ص 123 حديث ثعلبى را ذكر كرده است. 8- ابن طلحه شافعى در " مالب السوول " ص 31 حديث ابى ذر را آورده است. 9- سبط ابن الجوزى در " التذكره " ص 9 از تفسير ثعلبى از سدى و عتبه و غالب بن عبدالله روايت كرده است. 10- الكنجى الشافعى در " الكفايه " ص 16 به اسنادش از انس و درص 122 از ابن عباس از طريق و سند حافظ العراقين و خوارزمى و ابن عساكر از ابى نعيم و قاضى ابى المعالى. 12- خوارزمى در " مناقب " ص 188 بدو طريق و دو سند. 13- حمويى در " فرائد " در باب چهاردهم از طريق و سند واحدى نقل كرده است و در باب سى و نهم از انس، و از ابن عباس بسند و طريق ديگرى، در باب چهلم از ابن عباس و عمار ياسر. 14- قاضى عضد ايجى در " المواقف " جلد سوم ص 276. 15- محب الدين طبرى در " الرياض " جلد دوم ص 227 از عبدالله بن سلام از طريق واحدى و ابى الفرج و فضايلى، و هم چنين در صفحه 2.6 همين كتابش و نيز در كتاب " الذخاير " ص 1.2از طريق واقدى و ابن جوزى. 16 - ابن كثير شامى در تفسيرش جلد دوم ص 71 در يك سند از امير المومنين نقل كرده و در سند ديگر از ابن ابى حاتم از سلمه بن كهيل، و ازابن جرير الطبرى باسنادش از مجاهد و سدى، و از حافظ ابن مردويه باسنادش از سفيان ثورى از ابن عباس و از طريق كلبى از ابن عباس روايت كرده و آنگاه گويد: اينها سلسله سندى است كه هيچگونه اشكال و خدشه اى بر آنها وراد نمى شود، و از حافظ ابن مردويه چنين بود كه با لفظ امير المومنين سند را ذكر كرده بود و عمار و ابى رافع را نيز آورده بود. 17 - و نيز ابن كثير در كتاب " البدايه و النهايه " جلد هفتم ص357 از طبرانى باسنادش از امير المومنين، و از طريق ابن عساكر از سلمه بن كهيل. 18 - حافظ سيوطى در كتاب " جمع الجوامع " چنانكه در كتاب الكنزش آورده است ص 391 جلد ششم از طريق خطيب در كتاب " المتفق " از ابن عباس و در ص 4.5 همان كتاب از طريق ابى الشيخ و ابن مردويه از امير المومنين "ع". 19- ابن حجر در " الصواعق " ص 25. 20- شبلنجى در " نور الابصار ص 77 حديث ابى ذر را كه از قول ثعالبى نقل شده آورده است. 21- آلوسى در " روح المعانى " جلد دوم ص.329 اين بود نمونه از گفتار مفسران بزرگ اسلامى البته افراد ديگرى نيز اين روايت و اين شان نزول را ذكر كرده اند. حسان بن ثابت آن شاعر معروف دستگاه رسول خدا اين جريان را به شعر در آورد. و اکثر اين منابع از منابع اهل سنت هستند پس يک سوال از برادران اهل سنت چرا وقتي حق با امام علي (ع) است و پيامبر هم بر روي آن در بسياري از روايات نقل کرده اند و شيعيان از سخن و دستور پيامبر پيروي ميکنند و حالا از شما يک سوال دارم برادر سني چرا شما به سخن و دستوري که پيامبر داده عمل نميکنيد؟
30 | مصطفي | | ٢٣:٥٨ - ١٠ بهمن ١٣٩١ |
شيعيان،بهترين امت در كتاب در المنثور - چاپ مركز الهجر للبحوث و الدراسات العربية و الاسلامية - جلد ۱۵ - صفحه ۵۷۷ - تفسير سوره بينة آيه ۷ ترجمه متون مشخص شده : ابن عساكر از جابر بن عبد الله روايت مي كند كه گفت : نزد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بوديم سپس پيامبر به علي بن ابي طالب عليه السلام فرمودند : قسم به كسي كه جانم در دست اوست ، همانا علي بن ابي طالب و شيعيانش برندگان روز قيامت هستند.ابن عدي و ابن عساكر از ابي سعد مرفوع روايت مي كند كه گفت : علي عليه السلام بهترين امت است. ابن مردوية از ابن عباس روايت مي كند كه گفت : زمانيكه آيه ( ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البرية ) نازل شد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به حضرت علي ( ع ) فرمودند : شما و شيعيان شما در روز قيامت بزرگترين راضي ها مي باشيد. منابع بيشتر : تاريخ مدينة دمشق - جلد ۴۲ - صفحه ۳۷۱ - ناشر : دار الفكر ، بيروت لبنان نتيجه : ۱ ـ از اين احاديث ثابت شد كه نام شيعه و نام اين مذهب در قرآن موجود مي باشد. ۲ ـ از اين احاديث و اين آيه ثابت شد كه امام علي و شيعيانشان از اهل بهشت هستند و با پيامبر در كنار حوض كوثر مي نشينند. ۳ ـ از اين احاديث ثابت شد كه تنها شيعيان حضرت علي ( ع ) اهل بهشت مي باشند و مذاهب بايد به فکر چاره باشند. انا الشجره و فاطمه فرعها و على... خطيب خوارزمى و ابن شهر آشوب و اربلى اشعار زير را به يكى از مسيحيان نسبت داده اند: " امير المومنين على را عزمى راسخ است و جز او ديگرى را در خلافت طمع كردن روا نيست " " او داراى نسبى برتر، و اسلامى اقدم، و فضائلى است كه مسلمانان اجماع كرده اند: " " به اينكه على از تمام مردم بعد از پيغمبر برتر، با ورع تر و شجاعتر است ". "من هر گاه به ملتى غير از ملت خود گرايم بى ترديد مسلمان شيعى خواهد بود ". استاد عماد الدين طبرى اشعار ذيل را به ابى يعقوب مسيحى نسبت داده است: آفرين بر درختى كه در بهشت برين روئيده هيچ درختى با آن برابر نمي كند. مصطفى ريشه، فاطمه شاخه، آنگاه على آقاى انسانها لقاح آن درخت اند. و آن دو هاشمى، دو سبط پيغمبر، ميوه آن و شيعيان پيچيده به اطراف آنند. اين مضمون گفتار پيغمبر است كه راويان احاديث به سند عالى نقل كرده اند. من به دوستى آنها آرزو دارم فردا نجات يابم و با گروه برتر محشور شوم. اين مرد مسيحى در اشعار خود اشاره به حديثى كرده كه حافظان احاديث از پيغمبر اكرم " ص " نقل كرده اند كه فرمود: انا الشجره و فاطمه فرعها و على لقاحها و حسن و حسين ثمرتها و شيعتنا ورقها و اصل الشجره فى جنه عدن و سائر ذلك فى سائر الجنه " من مانند درختى هستم كه فاطمه شاخه آن، على پيوند آن، حسن و حسين ميوه آن، شيعيان ما برگهاى آنند، ريشه درخت در بهشت " عدن " و بقيه اش در ديگر جاهاى بهشت است ". اين عين تعبير حديث در كتابهاى اهل سنت است، اما نزد علماى ما تعبير روايات چنين است: " خلق الناس من اشجار شتى و خلقت انا و على بن ابى طالب من شجره واحده فما قولكم فى شجره انا اصلها، و فاطمه فرعها، و على لقاحها و الحسن و الحسين ثمارها و شيعتنا اوراقها فمن تعلق بغصن من اغصانها ساقته الى الجنه و من تركها هوى فى النار ". يكى از مسيحيان متاخر كه على " ع " را مدح گفته اند عبد المسيح انطاكى مصرى در قصيده علوى مبارك است در 5595 بيت از جمله در صفحه 547 در اين باره گويد: مرتضى را بعد از پيامبر بعقيده اهل يقين مقامى بى نهايت بلند است.
31 | مصطفي | | ٢٣:٤٦ - ١٣ بهمن ١٣٩١ |
در جواب نظر 19 آقاي بشير افسانه همراهي ابوبکر در غار اگر قبول کنيم که ابوبکر در غار ثور به همراه رسول الله بود موضوع ديگري مطرح است :نويسنده کتاب النور و البرهان باب « قم فأنذر» و « فاصدع بما تؤمر»شيخ ابوهاشم بن صباغ است ، در حال حاضر اين کتاب در دسترس نيست ؛ ولي مرحوم سيد بن طاووس در کتاب ( الطرائف ، ص 410) اين مطلب را از اين کتاب نقل مي کند .ايشان مي‌ فرمايد :ومن طريف الروايات في أن النبي ( صلي الله عليه وآله وسلم ) ما صحب أبا بكر إلى الغار خوفا منه أن يدل الكفار عليه ما ذكره أبو هاشم بن الصباغ في كتاب النور والبرهان فقال في باب ما أنزل الله تعالى على نبيه " ص " قم فأنذر "وقوله تعالى " فاصدع بما تؤمر " وما ضمن رسول الله صلى الله عليه وآله لمن أجابه وصدقه ، رفع الحديث عن محمد بن إسحاق قال : قال حسان : قدمت مكة معتمرا وأناس من قريش يقذفون أصحاب رسول الله " ص " فقال ما هذا لفظه : فأمر رسول الله عليا عليه السلام فنام على فراشه ، وخشي ابن أبي قحافة أن يدل القوم عليه فأخذه معه ومضى إلى الغار .(الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف - السيد ابن طاووس - ص 410) از دسته رواياتي که دلالت مي کند پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از ترس اين که ابوبکر جاي را به کفار نشان ندهد او را با خود به غار بردند روايتي است که شيخ ابوهاشم بن صباغ در کتاب النور و البرهان باب : ما أنزل الله علي نبيه ذيل آيه « قم فأنذر» و آيه « فاصدع بما تؤمر» وباب« ما ضمن رسول الله (صلى الله عليه وآله) لمن أجابه وصدقه » مي آورد : حسان مي گويد براي انجام حج عمرة به مکه آمدم ديدم مردمي‌ از قريش به اصحاب رسول خدا فحش مي دادند.... پس اينگونه مي گويد : رسول خدا به علي عليه السلام (درشب ليلة المبيت) امر نمود ( که درجاي ايشان بخوابد) علي عليه السلام نيز اجابت نمود ولي از ابن ابي قحافة ( کنيه ابوبکر) ترسيد که مبادا جاي ايشان را به کساني که دنبال پيامبر بودند نشان دهد به همين خاطر او را با خود به غار بردند . نکته ديگرکه شايسته است توجه بفرمائيد اين است که نظير همين مطلب در کتب ديگر اهل سنت که در حال حاضر موجود مي باشد يافت مي شود.ابوجعفر اسکافي استاد ابن ابي الحديد در جواب جاحظ که قائل است ابوبکر در راه رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم از همه صحابه سختي‌ بيشتري را تحمل کرد مي گويد :ثم يقال له ما بالك أهملت أمر مبيت علي عليه السلام على الفراش بمكة ليلة الهجرة هل نسيته أم تناسيته فإنها المحنة العظيمة والفضيلة الشريفة التي متى امتحنها الناظر ، وأجال فكره فيها ، رأى تحتها فضائل متفرقة ومناقب متغايرة ، وذلك أنه لما استقر الخبر عند المشركين أن رسول الله صلى الله عليه وآله مجمع على الخروج من بينهم للهجرة إلى غيرهم قصدوا إلى معاجلته ، وتعاقدوا على أن يبيتوه في فراشه ، وان يضربوه بأسياف كثيرة ، بيد كل صاحب قبيلة من قريش سيف منها ، ليضيع دمه بين الشعوب ، ويتفرق بين القبائل ، ولا يطلب بنو هاشم بدمه قبيلة واحدة بعينها من بطون قريش ، وتحالفوا على تلك الليلة ، واجتمعوا عليها ، فلما علم رسول الله صلى الله عليه وآله ذلك من أمرهم ، دعا أوثق الناس عنده ، أمثلهم في نفسه ، وأبذلهم في ذات الاله لمهجته ، وأسرعهم أجابه إلى طاعته ، فقال له إن قريشا قد تحالفت على أن تبيتني هذه الليلة ، فامض إلى فراشي ، ونم في مضجعي ، والتف في بردى الحضرمي ليروا انى لم اخرج ، وإني خارج إن شاء الله . فمنعه أولا من التحرز وإعمال الحيلة ، وصده عن الاستظهار لنفسه بنوع من أنواع المكايد والجهات التي يحتاط بها الناس لنفوسهم ، والجاه إلى أن يعرض نفسه لظبات السيوف الشحيذة من أيدي أرباب الحنق والغيظة ، فأجاب إلى ذلك سامعا مطيعا طيبة بها نفسه ، ونام على فراشه صابرا محتسبا ، واقيا له بمهجته ، ينتظر القتل ، ولا نعلم فوق بذل النفس درجه يلتمسها صابر ، ولا يبلغها طالب ، ( والجود بالنفس أقصى غاية الجود ) ، ولولا أن رسول الله صلى الله عليه وآله علم أنه أهل لذلك ، لما أهله ، ولو كان عنده نقص في صبره أو في شجاعته أو في مناصحته لابن عمه ، واختير لذلك ، لكان من اختاره صلى الله عليه وآله منقوضا في رأيه ، مضرا في اختياره ، ولا يجوز أن يقول هذا أحد من أهل الاسلام ، وكلهم مجمعون على أن الرسول صلى الله عليه وآله عمل الصواب ، وأحسن في الاختيار . ثم في ذلك - إذا تأمله المتأمل - وجوه من الفضل :منها انه وإن كان عنده في موضع الثقة ، فإنه غير مأمون عليه الا يضبط السر فيفسد التدبير بافشائه تلك الليلة إلى من يلقيه إلى الأعداء .ومنها انه وإن كان ضابطا للسر وثقه عند من اختاره ، فغير مأمون عليه الجبن عند مفاجأة المكروه ، ومباشرة الأهوال ، فيفر من الفراش ، فيفطن لموضع الحيلة ، ويطلب رسول الله صلى الله عليه وآله فيظفر به .ومنها انه وإن كان ضابطا للسر ، شجاعا نجدا ، فلعله غير محتمل للمبيت على الفراش ، لان هذا أمر خارج عن الشجاعة إن كان قد قامه مقام المكتوف الممنوع ، بل هو أشد مشقة من المكتوف الممنوع ، لان المكتوف الممنوع يعلم من نفسه انه لاسبيل له إلى الهرب ، وهذا يجد السبيل إلى الهرب والى الدفع عن نفسه، ولا يهرب ولا يدافع . ومنها انه وإن كان ثقة عنده ، ضابطا للسر ، شجاعا محتملا للمبيت على الفراش ، فإنه غير مأمون أن يذهب صبره عند العقوبة الواقعة ، والعذاب النازل بساحته ، حتى يبوح بما عنده ، ويصير إلى الاقرار بما يعلمه ، وهو انه اخذ طريق كذا فيطلب فيؤخذ ، فلهذا قال علماء المسلمين إن فضيلة علي عليه السلام تلك الليلة لا نعلم أحدا من البشر نال مثلها .(شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ج 13 ص 259 و عثمانيات جاحظ ص 321) تو را چه شده است که داستان خوابيدن علي عليه السلام را در جاي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در شب ليلة‌ المبيت ذکر نکرده اي آيا آن را فراموش کرده اي يا خودت را به فراموشي زده اي ؟!پس بدرستيکه اين کار تحمل سختي و پايداري‌ بزرگي است كه هر زمان شخصي خود را به جاي وي گذارد و فکرش را متوجه آن کند مي بيند در آن فضيلت هاي بسيار ومنقبتهاي مختلفي موجود است .وقضيه از اين قرار است که وقتي به مشرکين خبر رسيد که رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم قصد خروج براي هجرت به سوي غير ايشان ( اهل مدينه) دارند خواستند براي اينکار چاره اي انديشيند ، پس پيمان بستند که شب هنگام در کنار بستر وي جمع شوند واو را با شمشير هاي بسيار بزنند ، در دست افرادي از قبيله هاي مختلف قريش شمشيري از آن شمشير ها باشد تا خون وي بين گروههاي مختلف تقسيم شود وبني هاشم نتوانند خون وي را از قبيله اي خاص طلب کنند . و براي آن شب قسم خوردند و در آن شب با هم جمع شدند .پس وقتي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از اين ماجرا با خبر شدند ، کسي را فرا خواندند که از همه بيشتربه وي اطمينان داشتند (علي عليه السلام) و کسي که خود را بيشتر ازهمه براي رسول خدا صلي الله عليه وآله در معرض خطر مي گذاشت و کسي را که از همه بيشتر در راه خدا فداکاري مي کرد وکسي که سريعتر از همه از وي اطاعت مي کرد . پس به وي گفت که قريشيان هم پيمان شده اند که امشب بر سر من بريزند . پس به خوابگاه من برو و در جاي من بخواب و روپوش من را بر روي خود بينداز تا ايشان گمان کنند من بيرون نرفته ام ، و من با اذن خدا بيرون خواهم رفت .پس اولا علي را ازاينکه حيله اي به کار برد تا جانش را حفظ کند منع کرد ( چون بايد به حالت عادي درجاي رسول خدا مي خوابيد) واو را مجبور کرد که جان خود را در معرض ضربات شمشير هاي صاحبان کينه و خشم قرار دهد . پس او اين مطلب را پذيرفت در حاليکه رضاي خاطر به آن داشت و در جاي رسول خدا خوابيد در حاليکه به خاطر خدا صبر مي کرد و با دادن جان خود جان رسول خدا را حفظ مي نمود و انتظار کشته شدن را مي کشيد. ما برتر از مقام بذل جان مقامي نمي شناسيم که آرزوي آن را بکنيم . (و بذل جان بالاترين بخشش هاست) .و اگر رسول خدا نمي دانست و علم نداشت که وي صلاحيت اين کار را دارد وي را انتخاب نمي کرد و اگردراو اندکي کمبود صبر يا شجاعت يا خير خواهي براي رسول خدا وجود داشت وبا اين وجود براي اين کار انتخاب مي شد رسول خدا کسي را انتخاب کرده بودند که انتخاب درستي نبود ، و حق گفتن چنين مطلبي را هيچ فردي از امت ندارد و همه اجماع دارند که رسول خدا صلي الله عليه و آله عمل درست را انجام داده اند . اگر کسي در اين مطلب نظر کند چند جهت برتري براي علي (نسبت به ابو بکر) مي بيند : زيرا ابو بکر حتي اگر ( ازجهت ظاهري) مورد اطمينان رسول خدا بود اما پيامبراکرم به رازداري وي اطمينان نداشتند چون ممکن بود ابوبکر راز هجرت رسول خدا را در آن شب فاش کند و دشمنان به حضرت دست پيدا کنند در نتيجه تمام نقشه هاي رسول خدا نقش بر آب مي شد . حتي اگر ابو بکر نزد رسول خدا از جهت رازداري مورد اطمينان بود اما رسول خدا از نترسيدن وي در هنگام مقابله با سختي اطمينان نداشتند پس شايد از خوابگاه رسول خدا فرار نموده متوجه محل نقشه رسول خدا شده دنبال رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم برود ؛ پس کفار ايشان را پيدا کنند. حتي اگر ابو بکر حافظ سر رسول خدا بود وشجاع اما شايد توانايي خوابيدن در جايگاه رسول خدا را نداشت . چون تحمل آن حالت جداي از بحث شجاعت است . زيرا بايد شجاع را در حالت دست بسته ممنوع از مقابله قرار دهي(يعني شجاع جرات دفاع از خود را دارد اما در اينجا نمي توانداز خود دفاع کند) .بلکه اين امر سخت تر از شخص دست بسته است . زيرا شخص دست بسته مي داند که راه فراري ندارد اما اين شخص هم مي تواند فرار کند و هم مي تواند از خود دفاع نمايد(اما چنين کاري نمي نمايد). حتي اگر او شخص رازدار وشجاعي بود و مي توانست در جاي رسول خدا بخوابد و فرار هم نکند اما رسول خدا از بعد آن اطمينان نداشتند که اگر وي را زنده گرفته وشکنجه کنند اقرار به آنچه که مي داند نکند و مسير رسول خدا را به کفار نشان ندهد پس ايشان به دنبال رسول خدا رفته ايشان را پيدا کنند.به همين دليل است که علماي مسلمين گفته اند کسي را نمي شناسيم که به فضيلت علي در آن شب رسيده باشد . ابوبکر و غار ثور حدثنا عفان قال ، حدثنا حفص قال ، حدثنا ابن جريج ، عن نافع ، عن ابن عمر رضي الله عنهما قال : رأيت سالما مولى أبي حذيفة يؤم المهاجرين في مسجد قباء،فيهم أبو بكروعمر رضوان الله عليهما .[1] ابن عمر مي گويد ديدم سالم آزاد شده حذيفه راکه امامت مي کرد درمسجد قباودرميان مهاجرين ابوبکر وعمر هم بودند. راستي اگر جناب ابوبكرجزء مهاجرين اولين باشند چگونه مي شود يار غار هم باشد ؟ نكند مي گوييد ايشان داراي طي الارض بوده وبراي تنهايي پيامبر دلش سوخته وآمده است تاپيامبر تنها نباشد ؟ درآيه نظر کنند کساني که ابوبکر را يار غار مي دانند ثاني اثنين يعني چه ؟ اگر ابوبکر با پيامبر بوده با دليل راه مي شوند سه نفر خدا در قرآن فقط حرف دو نفر زده دليل راه کجا رفت بلکه همان دليل راه است که مي ترسد و رسول خدا مي فرمايد لا تحزن ... وهمان گونه که تاريخ شاهد است ودر کتب اهل سنت مشهود است ابوبکر جزء مهاجرين اولين به مدينه است . ين مطلب فضيلتي جعلي است که دست تحريف گران آن را ساخته و پرداخته اند .
32 | مصطفي | | ١٢:٠٦ - ١٤ بهمن ١٣٩١ |
يار غار: ابن بكر يا ابوبکر؟+سند آيا صحيح است كه مى گويند يار غار حضرت پيامبرـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ ابن بكر ـ عبداللّه بن بكر بن اريقط ـ همان راهنما و دليل پيامبر ـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ بوده و نه ابوبكر. البداية و النهاية 3: 176. و اين تشابه و تقارب إسمى سبب شده كه آنرا ابوبكر بخوانيم. چون اولاً: حضرت ابوبكر در هيچ كجا به اين فضيلت اعتراف نكرده است، در حاليكه در روز سقيفه به كمتر از آن اشاره كرد. «نحن عشيرة رسول اللّه و اوسط العرب أنسابا و ليست قبيلة من قبائل العرب الا و لقريش فيها ولادة».البداية و النهاية 6: 2 5 ثانياً: به گفته عسقلانى، از تابعين كسانى بودند كه منكر ارتباط داشتن آية غار با ابوبكر بودند; همانند ابوجعفر مؤمن طاق. لسان الميزان 5: 115 ثالثاً: حضرت عائشه تصريح دارد كه هرگز آيه اى در حق ما نازل نشده است. صحيح بخارى 6: 42 ـ تاريخ ابن الاثير 3: 199 ـ البداية و النهاية 8: 96 ـ الاغاني 16: 9 «لم ينزل اللّه فينا شيئاً من القرآن». رابعاً: معروف است كه ابوبكر در مدينه به استقبال پيامبرـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ آمد و اين بدان معناست كه ابوبكرهمراه پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ نبوده است. خامساً: وجود حديث صحيح دال بر اينكه به هنگام هجرت به غار، حضرت تنها بود. البداية و النهاية 6: 2 5 سادساً: آن قيافه شناس فقط آثار و جاى پاى پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ را ديد و هرگز سخن از ابوبكر به ميان نياورد فتوح البلدان 1: 64 و از يحيى بن معين تشكيك در آن فهميده مى شود. تهذيب الكمال 29: 26 سابعاً: طبق روايت بخارى و ديگران، ابوبكر جزء اولين گروه از مهاجرين بوده و قبل از پيامبر ـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ وارد مدينه شده و در نماز جماعت گروه اول از مهاجرين شركت مى كرد. صحيح بخارى 1: 128، كتاب الاذان ج 4 ص 24 ، كتاب الاحكام باب إستقضاء الموالي و استعمالهم، سننالبيهقى 3: 89، فتح البارى 13: 179 ج 7: 261 و 3 7 سند http://www.sonnat.net/upload/article/D725E1F0.E1EF.4A4C/namaye.png?rnd=
33 | شمس الدين جليليان | | ٢٢:٢٥ - ٢٧ فروردين ١٣٩٢ |
آقاي بشير انور كامنت 18 اولا غلط هاي املايي فاحش و مكرر را اصلاح فرماييد . ثانيا اگر ابوبكر يار غار هم باشد كه طبق بعضي روايات صحاح مشكوك است افتخاري براي ايشان نيست چون به نص صريح آيه ي غار ايشان ترسو بوده اند و حاكم ترسو پشيزي نمي ارزد و شجاع آن كسي است كه در همان شب در بستر پيامبر و در معرض هجوم كفار قبايل قرار داشت و در شان ايشان آيه نازل گرديد ...
34 | شهاب يگانه | | ١٧:٤٨ - ١٠ ارديبهشت ١٣٩٢ |
سلام عليکم: الف) : ابي‌عبدالله از پدرش علي روايت كرده كه فرمود: «روز عاشورا را روزه بگيريد، روز نهم و دهم؛ چرا كه اين روزه كفاره‌ي گناهان يك سال است». (تهذيب الاحكام (4/299)، استبصار (2/134)). ب) از ابو حسن روايت شده كه فرمود: «پيامبر  در روز عاشورا روزه مي‌گرفت». (تهذيب الاحكام 4/29 ج) جعفر از پدرش  روايت كرده كه فرمود: «روزه‌ي عاشورا كفاره‌ي يك سال مي‌باشد». (تهذيب الأحكام 4/300) د) از صادق روايت شده كه مي‌فرمايد: «كسي كه بتواند ماه محرم روزه بگيرد، از هر زشتي و بدي دور مي‌شود». (وسائل الشيعة 7/347) ه)از پيامبر r روايت شده كه فرمود: «برترين نماز بعد از نمازهاي واجب، نماز شب مي‌باشد و برترين روزه بعد از روزه‌ي رمضان، روزه‌ي ماه محرم است». (جامع أحاديث شيعه 9/474). و) امام علي مي‌فرمايد: «در عاشورا، روزهاي نهم و دهم براي احتياط روزه بگيريد كه آن كفاره‌ي يك سال مي‌باشد و اگر كسي ندانسته چيزي بخورد و بقيه‌ي رزوه‌اش را تمام بكند قبول است». (مستدرك الوسائل 1/594) ز) از عباس رضي الله عنه روايت شده كه فرمود: «اگر هلال محرم را ديديد روزها را بشماريد تا به روز نهم مي‌رسد، بعد روزه بگيريد. پرسيدند آيا پيامبر چنين روزه مي‌گرفت؟ گفت: بله». (إقبال الأعمال ص: 554، وسائل الشيعة 7/347) ح) از رضي‌الدين ابو قاسم علي بن موسي بن جعفر بن طاووس روايت شده كه گفت: «روايات بسياري در مورد تشويق و دعوت به روزه گرفتن در محرم آمده است». (اقبال الاعمال ص: 558) ط) نوري طبرسي از جعفر بن محمد روايت كرده كه مي‌فرمايد: «كشتي نوح  در روز عاشورا بر خشكي قرار گرفت و نوح به انسان و جن كه همراه او بودند گفت: روزه بگيرند، همچنين عاشورا روزي است كه خداوند توبه‌ي آدم را قبول كرد و او را بخشيد». (مستدرك الوسائل 1/594) خب؟ چي داري بگي ؟؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
روايت اول را مرحوم مجلسى ضعيف دانسته است . ملاذ الاخيار ج 7 ص 115 . مجلسي اول نيز در كتاب روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه‏ در باره اين روايت گويد: آن چرا كه شيخ از مسعدة بن صدقه و ديگران، رواياتى نقل كرده است، حمل بر تقيّه يا روزه‌اى كه به بخاطر ناراحتى از حادثۀ اين روز يا بر امساك‌ از خوردن و آشاميدن تا عصر بدون اينكه نيّت روزه كند، حمل مى‌گردد
روايت دوم را محقق قمي و ديگران حمل بر تقيه كرده اند. غنائم الايام ج7 ص76
روايت سوم نيز مجهول است همچنانكه مجلسي گفته است . ملاذ الاخيار ج7 ص 116 همچنين اين روايت در وسائل الشيعه ذيل باب «بَابُ اسْتِحْبَابِ صَوْمِ يَوْمِ التَّاسِعِ وَ الْعَاشِرِ مِنَ الْمُحَرَّمِ حُزْناً وَ قِرَاءَةِ الْإِخْلَاصِ يَوْمَ الْعَاشِرِ أَلْفَ مَرَّةٍ وَ الْإِفْطَارِ بَعْدَ الْعَصْرِ بِسَاعَة» آمده است كه مقصود امساك كردن از خوردن و آشاميدن بخاطر حزن و اندوه در روز عاشوراء است و افطار بعد از عصر است . وسائل الشيعه ج 10 ص 457
هرچند در روايت چهارم و پنجم و هفتم و هشتم به طور مطلق گفته است كه ماه محرم را روزه بگيريد ولي در مقابل، روايات فراواني وجود دارد كه از روزه روز عاشوراء منع كرده اند كه اين روايات، احاديث مطلق را تخصيص مي زند . از امام رضا ـ عليه السلام ـحديثي در اين مورد نقل شده كه مضمونش چنين است: «اين روز، روزي است كه بني اميه در آن روز، روزه مي گيرند و در اين روز اسلام و مسلمين عزادار شدند، پس در اين روز، روزه نگيريد. هر كس در اين روز، روزه بگيرد، همچون آل اميه، آتش جهنم نصيبش خواهد شد. وسائل الشيعة ج 10 ص 460 همچنين امام صادق عليه السلام فرمودند: حسين عليه السلام در اين روز مصيبت ديده ‏است، اگر تو هم (سوال كنند) مصيبت زده هستي اين روز را روزه نگير و اگر از کساني هستي که قصد شماتت اهل بيت را داشته و سلامت بني اميّه تو را خشنود کرده اين روز را روزه بداره. امالي شيخ طوسي، ص 667، رقم‏1397 / 4
اما روايت ششم كه از حضرت علي عليه السلام نقل كرديد، اين روايت را صاحب مستدرك از كتاب جعفريات نقل كرده است كه در اين كتاب سخنانى وجود دارد كه صاحب جواهر آن را تضعيف نموده و و از اينكه آن سخنان از اصول مشهوره باشد، نفى نموده است . جواهر الكلام 21: 397
اما روايت آخري اولا: هيچ دلالتى مبنى بر مشروعيت روزه عاشورا در شريعت، ندارد ثانيا: اصل اين روايت در دعائم الاسلام است كه مستدرك الوسائل نيز از او نقل كرده است و لازم به يادآوري است كه مؤلف كتاب دعائم الاسلام از علماء اماميّه- نيست بلكه شافعى مذهب هست كه ذهبى او را توثيق نموده، لذا، نزد اهل سنّت داراى اعتبار مى‌باشد
بنابراين رواياتي كه درباره جواز روزه روز عاشوراء از منابع شيعه ذكر كرديد، يا سند آنها مشكل دارد و يا ربطي به روزه عاشوراء ندارد او همچنين اينكه در مقابل، روايات فراواني وجود دارد كه دلالت بر منع روزه گرفتن در عاشوراء مي كنند كه فقهاى شيعه با تمسك به اين روايات فتوا به کراهت روزه در روز عاشورا داده‏اند و عده اي نيز حتي روزه اين روز را حرام دانسته آند
حتي در منابع اهل سنت نيز درباره روزه روز عاشورا تناقض وجود دارد يک روايت مي گويد روزه روز عاشورا بود تا اينکه حکم وجوب روزه ماه مبارک رمضان آمد و روزه روز عاشورا برداشته شد و يک جا نيز مي گويند تا زمان هجرت پيامبر اثري از روزه عاشورا نبود و بعد از هجرت پيامبر از يهوديان ياد گرفت
اين دو روايات در صحيح بخاري چنين آمده است:
روايت اول :
حَدَّثَنَا أَبُو مَعْمَرٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَارِثِ حَدَّثَنَا أَيُّوبُ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ – رضى الله عنهما – قَالَ قَدِمَ النَّبِىُّ – صلى الله عليه وسلم – الْمَدِينَةَ. فَرَأَى الْيَهُودَ تَصُومُ يَوْمَ عَاشُورَاءَ. فَقَالَ «مَا هَذَا،». قَالُوا هَذَا يَوْمٌ صَالِحٌ. هَذَا يَوْمٌ نَجَّى اللَّهُ بَنِى إِسْرَائِيلَ مِنْ عَدُوِّهِمْ. فَصَامَهُ مُوسَى. قَالَ «فَأَنَا أَحَقُّ بِمُوسَى مِنْکُمْ». فَصَامَهُ وَأَمَرَ بِصِيَامِهِ .صحيح البخاري ج 2 ص 704 ح 190
نبي اکرم صلى الله عليه وآله وسلم به مدينه آمد و يهود را ديد که روز عاشوراء را روزه گرفته‌اند، فرمود: اين کار براي چيست؟ گفتند: اين روزي فرخنده‌اي‌ است که در آن بني إسرائيل را خداوند از دست دشمنانش نجات بخشيده است؛ لذا موسي و پيروانش اين روز را روزه مي‌دارند. حضرت فرمود: من براي تبعيت از موسي أحق و سزوارتر هستم از اين رو حضرت اين روز را روزه گرفت و نيز امر فرمود تا اين روز را روزه بگيرند.
روايت دوم :
عَنْ عَائِشَةَ رضى الله عنها قَالَتْ: کَانَ يَوْمُ عَاشُورَاءَ تَصُومُهُ قُرَيْشٌ فِي الْجَاهِلِيَّةِ، وَکَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يَصُومُهُ، فَلَمَّا قَدِمَ الْمَدِينَةَ صَامَهُ، وَأَمَرَ بِصِيَامِهِ، فَلَمَّا فُرِضَ رَمَضَانُ تَرَکَ يَوْمَ عَاشُورَاءَ، فَمَنْ شَاءَ صَامَهُ، وَمَنْ شَاءَ تَرَکَهُ. صحيح بخاري، ج 3، ص1393، ح 361
عايشه مي‌گويد: روز عاشوراء را قريش در جاهليت روزه مي‌گرفت، و رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم نيز اين روز را روزه مي‌داشت، و زماني که حضرت به مدينه آمد همچنان اين روز را روزه مي‌داشت و ديگران را نيز امر به روزه مي‌نمود، تا اين‌که روزه ماه رمضان واجب گرديد؛ که از آن به بعد حضرت روزه روز عاشوراء را ترک نمود و دستور داد هر کس مي‌خواهد اين روز را روزه بدارد و هر کس نمي‌خواهد روزه نگيرد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
35 | شهاب يگانه | | ٢٤:١٢ - ١١ ارديبهشت ١٣٩٢ |
سلام عليکم : ممنونم "گروه پاسخ به شبهات"!!!!!!! من تا اينجا فهميدم که شما چون احاديثتون طبقه بندي درستي از نظر سندشناسي و طبقه بندي نداره، هرجا گير ميکنين ميگين که حديث ضعيفه!! و اگر حديثي صحيح باشد و نتونين انکارش کنين ميگين بر اساس تقيه بوده است!!!! خسته نباشين
36 | dariushkaviani | | ٢٠:٢٢ - ٠٤ آبان ١٣٩٢ |
باعرض سلام خدمت تمامي شيعيان واهل سنت ومسيحيان وشيعياني که نماز نميخواننداين حقير به ياري خداوند متعال.ثابت خواهم نمود که 12امام معصوم وامامت علي ابن ابيطالب بر حق است. سوال بنده اين است آيا کسي جز خداوند متعال ميتواندخبر از شخصي که دين شيعه را قبول کند.در هرکجاي اين سرزمين که باشد متوجه بشود که کسي در فلان کشور شيعه شده وآن شخص متوجه شود .که شما به دين موبين اسلام مشرف شديد...بله تنها خداوند بي همتا ومقربين هستن که ميتوانند به انسانهاي که راه حقيقت را گم کرده اند کمک کنند.اين حقير بعنوان يک بنده کوچک به ياري خداوند ميتوانم به شما کمک کنم هر انساني ميخواهد راه حقيقت را پيدا کند.با يک زنگ زدن وراهنمايي اين حقير راه حقيقت را پيدا خواهد کرد..نحوه ي پزيرفتن دين اسلام وشيعه شدن اين است شما زنگ بزنيد وبدرگاه خداوند منان از هر ديني که هستيد توبه کنيدودين مسلماني وشيعه شدن را از درگاه خداوند بخواهيد بنده به ياري ايزد منان متوجه خواهم شد وبه شما پيام ميدهم که خداوند توبه شمارا پزيرفته است .وخداوند از شما راضي خواهد شد..کساني که مايلند پيام بدهند....
37 | dariushkaviani | | ٢٠:٤٩ - ٠٤ آبان ١٣٩٢ |
قسم به خداوند منان که نام مبارک حضرت محمد)( ص )علي ابن ابيطالب فاطمه زهرا امام حسن وامام حسين.در پايه هاي عرش برين نوشته شده است.
38 | dariushkaviani | | ٢٠:٥٤ - ٠٤ آبان ١٣٩٢ |
قابل توجه تمامي شيعيان عزيزو گرامي .بعد از هر نماز سلام وصلوات بر 4فرشته مقرب خداوند بازکر نام بفرستيد..حتما حتما حتما..
39 | علي | | ١٠:٠٠ - ٢٨ آبان ١٣٩٢ |
با سلام خدمت همه مسلمانان عزيز برادران و خواهران عزيز لطفا بدانيد همه ما مسلمان و برادريم و بياييد به هم احترام بذاريم و براي هم دعا کنيم و مطمئن باشيد اگه هرکسي با نيت حق پرستي به دين خودش عمل کنه قطعا راه رستگاري را پيدا خواهد کرد و سعي کنيد تعصب به خرج ندهيد و همديگر را بيشتر درک کنيد مانند زماني که يکي از اعضاي خانواده شما نظر مخالف شما را دارد و شما براي توجيهش تلاش مي کنيد. همه موفق باشيد علي از ايلام
40 | خالد | | ١٠:٢٠ - ١٤ آذر ١٣٩٢ |
سلام.روزه تنها عبادتي هست که مخفيست و اگر کسي يکسال کامل را روزه بگيرد هم مشخص نميشود که روزه هست يا نه.
حالا چرا ما بايد بگوييم که اءمه تقيه کرده اند؟!!!سوال دوم هم اينکه از کجا مشخص ميشود که اءمه از روي تقيه اين حرف رو زدن؟

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي

1. تقيه در روزه گرفتن نيست بلکه در حکم به استحباب روزه گرفتن ممکن است تقيه شده باشد.

2. تقيه در صدور روايت از قرائني مانند وجود روايات متواتر و يا مستفيض و يا رواياتي با سندهاي قوي بر خلاف يک روايت يا وجود آيه در تاييد يک روايت در صورتي که روايت ديگر مطابق عقيده اهل سنت باشد فهميده مي شود. گاهي هم امام از مورد صدور تقيه اي يک روايت، بعداً خبر مي دهد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
  بعدی [1] [2]  
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها