ابرمرد عالم خلقت و خلیفه بلافصل رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) یعنی مولانا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در اولین شب قدر ماه مبارک رمضان سال چهل هجری و در محراب عبادت مسجد مقدس کوفه، توسط شقیترین انسان نمای هستی، مضروب و مجروح شدند و در سحرگاه دومین شب قدر به دیدار معبود خود شتافتند.
مظلومیت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) مظلومیتی است که علمای شیعه و اهل سنت بارها به آن اذعان کرده اند. مظلومیتی که اگر ریشه آن را جستجو کنیم به عدم علم و معرفت بعضی از مسلمانان به جایگاه والای خاندان رسالت منتهی می شود؛ مظلومیتی که بارها امیرالمؤمنین (علیهالسلام) از آن در جمع عام و خاص دم زدند و یاد کردند.
به عنوان نمونه، بخاری محدث مشهور اهل سنت در کتاب خود با بیان مظلومیت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) از زبان حضرت مینویسد: «قیس بن عباده از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نقل میکند که حضرت فرمودند: فردای قیامت در محکمه عدل الهی، من اولین مظلومی هستم که کسانی که در مورد من ظلم کردند، مورد محاکمه قرار خواهند گرفت. قیس بن عباده در ادامه میگوید: این آیه در شأن امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نازل شده «هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ [حج/19] این دو گروه (مؤمن و کافر) مخالف و دشمن یکدیگرند که در (دین) خدای خود باهم به جدال برخاستند».»[1]
مسلمانان چندین بار از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) درباره مظلومیت امیرالمومنین (علیهالسلام) سخن ها شنیده بودند. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) از کینه های سربستهای که در دل بعضی از مسلمانان و منافقین نسبت به وصی بر حق و برادر و جانشین خود داشتند، خبرهایی به مردم داده بودند. مظلومیت امیرالمومنین (علیهالسلام) نه تنها در زمان خلافتشان هویدا و مکشوف شد، بلکه این مظلومیت در زمان حیات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نیز وجود داشته است.
محدثین اهل سنت در منابع معتبر روایی خود به دفعات سخنان رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) درباره غربت و مظلومیت مولا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را بیان و ثبت و ضبط کرده اند.
به عنوان نمونه طبرانی عالم مشهور اهل سنت در کتابش مینویسد: «ابن عباس میگوید: روزی با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و حضرت علی (علیه السلام) در اطراف مدینه، از کنار باغی عبور میکردیم. امیرالمومنین (علیهالسلام) به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) عرض کردند، این باغ، چه باغ نیکویی است! در این هنگام رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به امیرالمومنین (علیهالسلام) فرمودند: علی جان! باغی که در بهشت برای تو مهیا شده، نیکوتر از این باغ است. سپس حضرت دستانشان را بر سر و محاسن امیرالمومنین (علیهالسلام) نهادند و گریستند. تا آنجا که قطرات اشک رسول خدا (صلیاللهعلیهواله) عیان شد. به حضرت عرض شد: به چه دلیل و چرا گریان شدید؟! خاتم الانبیاء(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: درباره علی (علیهالسلام) در دل بعضی از این مردم کینههایی میبینم که بعد از من، آن کینهها را بروز میدهند.»[2]
اما خبر شهادت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) از جمله خبرهای ناگواری است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در زمان حیات خود بیان فرموده بودند. آنکه اشقی الاشقیاء با شمشیر زهرآلودش خانه خدا را به خون خدا آغشته میکند و کسی را به شهادت میرساند که یار و مدافع و جانشین و وصی برترین بندگان و فرستاده از جانب خدای متعال بود.
ابن عساکر عالم سرشناس اهل سنت در کتاب خود، روایت مظلومیت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را از کلام رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نگاشته است؛ مظلومیت و غربتی که بارها پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) برایش گریه کردند و مردم را به آن آگاه کردند.
ابن عساکر از عایشه همسر رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) نقل کرده که او میگوید: «روزی پیامبر خدا(صلیاللهعلیهوآله) حضرت علی (علیهالسلام) را در بغل گرفته و ایشان را بوسیدند و دو مرتبه فرمودند: پدرم فدای آن باد که تنها و غریب به شهادت میرسد.»[3]
طبرانی در کتاب مجمع الکبیر خود، به نحوه و زمان شهادت امیرالمؤمنین )علیهالسلام) از زبان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) اشاره می کند و می نویسد: «جابر یکی از اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نقل کرده که حضرت به امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: تو در زمانی که جانشین من و خلیفه بر امت هستی، شهید میشوی و محاسنت به خون سرت خضاب میشود.»[4]
سلام بر کسی که با شهادتش، مظلومیت تفسیر شد و کودکان یتیم کوفه دوباره یتیم شدند و جبرئیل امین ناله کنان در مصیبت از دست دادنش فریاد زد: «سوگند به خدا که ارکان هدایت درهم شکست و ستارههای دانش نبوت، تاریک و نشانههای پرهیزکاری برطرف گردید و عروه الوثقای الهی گسیخته شد. پسر عموی رسول خدا (صلیاللهعلیهواله) شهید شد؛ سید الاوصیاء، علی مرتضی )سلاماللهعلیه) به شهادت رسید. علی (علیهالسلام) را شقی ترین اشقیاء، به شهادت رسانید.»[5]
پینوشت:
[1]. البخاری، صحیح البخاری، ج5، ص75، ح3965، دار طوق النجاة، الطبعة الأولى، 1422هـ ق. «حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الرَّقَاشِیُّ، حَدَّثَنَا مُعْتَمِرٌ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبِی یَقُولُ: حَدَّثَنَا أَبُو مِجْلَزٍ، عَنْ قَیْسِ بْنِ عُبَادٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، أَنَّهُ قَالَ: «أَنَا أَوَّلُ مَنْ یَجْثُو بَیْنَ یَدَیِ الرَّحْمَنِ لِلْخُصُومَةِ یَوْمَ القِیَامَةِ» وَقَالَ قَیْسُ بْنُ عُبَادٍ: وَفِیهِمْ أُنْزِلَتْ: {هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ [الحج: 19] »
[2]. المعجم الکبیر، أبو القاسم الطبرانی، ج11، ص73، ح11084، مکتبة الزهراء – الموصل، الطبعة الثانیة، 1404 هـ ق. «حدثنا الْحَسَنُ بن علویة الْقَطَّانُ ثنا أَحْمَدُ بن مُحَمَّدٍ السُّکَّرِیُّ ثنا مُوسَى بن أبی سُلَیْمٍ الْبَصْرِیُّ ثنا مِنْدَلٌ ثنا الأَعْمَشُ عن مُجَاهِدٍ عَنِ بن عَبَّاسٍ رَضِی اللَّهُ عنهما قال خَرَجْتُ أنا وَالنَّبِیُّ صلى اللَّهُ علیه وسلم وَعَلِیٌّ رَضِی اللَّهُ عنه فی حشانِ الْمَدِینَةِ فَمَرَرْنَا بِحَدِیقَةٍ فقال عَلِیٌّ رَضِی اللَّهُ عنه ما أَحْسَنَ هذه الْحَدِیقَةَ یا رَسُولَ اللَّهِ فقال حَدِیقَتُکَ فی الْجَنَّةِ أَحْسَنُ منها ثُمَّ أَوْمَأَ بیده إلى رَأْسِهِ وَلِحْیَتِهِ ثُمَّ بَکَى حتى عَلا بُکَاؤُهُ قِیلَ ما یُبْکِیکَ قال ضَغَائِنُ فی صُدُورِ قَوْمٍ لا یُبْدونها لک حتى یَفْقِدُونی.»
[3]. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج 42، ص549، دار الفکر – بیروت، 1995 م. «أخبرنا أبو المظفر بن أبی القاسم أنا أبو سعد أنا أبو عمرو أنا أبو یعلى نا سوید بن سعید نا محمد بن عبد الرحیم بن شروس الیمانی عن ابن میثا عن أبیه عن عائشة قالت رأیت النبی صلى الله علیه وسلم التزم علیا وقبله ویقول بأبی الوحید الشهید بأبی الوحید الشهید .»
[4]. المعجم الکبیر، أبو القاسم الطبرانی، ج2، ص247، ح2038، مکتبة الزهراء – الموصل، الطبعة الثانیة، 1404 هـ ق. «حدثنا محمد بن الْعَبَّاسِ بن الأَخْرَمِ الأَصْبَهَانِیُّ ثنا عَبَّادُ بن یَعْقُوبَ ثنا عَلِیُّ بن هَاشِمٍ ثنا نَاصِحٌ عن سِمَاکٍ عن جَابِرٍ رضی اللَّهُ عنه قال قال رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ علیه وسلم لِعَلِیٍّ رضی اللَّهُ عنه إِنَّکَ امْرُؤٌ مُسْتَخْلَفٌ وَإِنَّکَ مَقْتُولٌ وَهَذِهِ مَخْضُوبَةٌ من هذه لِحْیَتُهُ من رَأْسِهِ.»
[5]. علامه مجلسى، ج42، ص282، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ دوم، 1403 هـ ق. «تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى وَ انْطَمَسَتْ وَ اللَّهِ نُجُومُ السَّمَاءِ وَ أَعْلَامُ التُّقَى وَ انْفَصَمَتْ وَ اللَّهِ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى قُتِلَ ابْنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى قُتِلَ الْوَصِیُّ الْمُجْتَبَى قُتِلَ عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى قُتِلَ وَ اللَّهِ سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ قَتَلَهُ أَشْقَى الْأَشْقِیَاء .»