2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
«لیلة المبیت» فضیلتی بی نظیر در شأن امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
کد مطلب: ١٤٢٢٩ تاریخ انتشار: ١٥ مهر ١٤٠٠ - ١٨:٣٨ تعداد بازدید: 1684
ویژه ها » ویژه ها
«لیلة المبیت» فضیلتی بی نظیر در شأن امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

بسم الله الرحمن الرحیم

15/07/1400

موضوع: «لیلة المبیت» فضیلتی بی نظیر در شأن امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

برنامه حبل المتین

فهرست مطالب این برنامه:

توسل به حضرت زهرا (سلام الله علیها) با خاطره ای شنیدنی از دوران اسارت

نمازی مُجرّب برای رفع گرفتاریها و حل مشکلات

دستور ویژه ائمه اهلبیت (علیهم السلام) در نحوه تعامل با اهل سنت و مخالفین!

«لیلة المبیت» فضیلتی بی نظیر در شأن امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

افتخار و مباهات خداوند متعال به وجود امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

طوفان برادران «متولی» از قزوین، در تماس با برنامه

مجری:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه الکریم:

(وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد)

بعضی از مردم (با ایمان و فداکار، همچون علی ع در" لیلة المبیت" به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر ص)، جان خود را به خاطر خشنودی خدا می‌فروشند، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.

سوره بقره (2): آیه 207

السلام علیک یا أبا الحسن یا علی بن موسی أیها الرضا یابن رسول الله

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».

الحمدالله بازهم این توفیق را پیدا کردیم تا در شب جمعه در سید اللیالی به محضر همه شما گرامیان برنامه «حبل المتین» را تقدیم کنیم.

ان شاءالله امشب علاوه بر اینکه سیر اصلی بحث را پی خواهیم گرفت، به این مناسبت که شام شهادت حضرت علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیة و الثناء) هست مختصری از حضرت استاد جویا خواهیم شد تا نسبت به این مناسبت مطالبی را بفرمایند.

همچنین امشب، شب اول ماه ربیع الأول شب لیلة المبیت هست. ان شاءالله اگر عزیزان قصد دارند مختصری راجع به این مطلب هم بشنوند و استفاده کنند، از حضرت استاد تقاضا خواهیم کرد نسبت به این مطلب هم فرمایشاتی را بفرمایند.

ابتدائا مثل همیشه عرض سلام و ادبی خدمت حضرت استاد داشته باشیم و حسن مطلع بحث را از ایشان بطلبیم تا دل‌هایمان را فاطمی و زهرایی کنیم. خدمت حضرتعالی سلام عرض می‌کنم، در خدمتتان هستیم؛

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک حین تقوم السلام علیک حین تقعد السلام علیک حین ترکع و تسجد السلام علیک فی اللیل اذا یخشی و النهار اذا تجلی

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم و موفقیت همه عزیزان را از خداوند منّان خواهانم.

امیدوارم ان شاءالله ماه ربیع الأول ماه فرج حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) و رفع گرفتاری‌ها و قضای حوائج همه مؤمنین و مؤمنات قرار بگیرد.

توسل به حضرت زهرا (سلام الله علیها) با خاطره ای شنیدنی از دوران اسارت

ما معمولاً تلاش می‌کنیم مطلع عرایضمان را با نام حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز کنیم.

ما زنده به لطف و رحمت زهراییم

مأمور برای خدمت زهراییم

روزی که تمام خلق حیران باشند

ما منتظر شفاعت زهراییم

امروز یکی از دوستان پیامکی از قول آقای «سید علی اکبر ابوترابی» از دوران اسارت برای من فرستاده بودند که خیلی عجیب بود. بعد از نماز صبح که بنده این پیامک را خواندم، بسیار منقلب شدم و گفتم این پیامک را هم برای عزیزان نقل کنیم.

کسانی که تمام درها به رویشان بسته می‌شود، بدانند که کدام در هست که همیشه باز هست، شب و روز ندارد، مطیع و گنهکار نمی‌شناسد، روسیاه و روسفید نمی‌شناسد.

آقای «ابوترابی» که خداوند روحشان را شاد کند و یکی از دوستان بسیار صمیمی ما بودند، نقل کردند که در زمان اسارت در موصل در یکی از زندان‌های زیرزمینی بودیم و در آنجا هم گفتن اذان ممنوع بود.

یک روز جوان هفده سال بسیار ضعیف و لاغری اذان صبح را با صدای بلند گفت. مأموران بعثی آمدند و پرسیدند: چه خبر است؟!

یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر بخواهند این بنده خدا را برای شکنجه ببرند، با این بدن نحیف طاقت نمی‌آورد و شهید می‌شود. برگشت گفت: من بودم که اذان گفتم. مأموران گفتند: تو نبودی، کسی دیگر بود!

در این هنگام برادر اسدآبادی با صدای بلند شروع به اذان گفتن کرد تا مأمور بعثی فرار کرد. او با دو مأمور برگشت و او را با خود بردند.

ما حدود یک هفته خبردار نشدیم که چه اتفاقاتی افتاد، اما بعد از یکی دو هفته که ایشان برگشت گفت: مرا به زندان انفرادی شماره یک بردند که هوای گرمی داشت و هیچ روزنه‌ای به بیرون نداشت.

گاهی اوقات مأمور بعثی می‌آمد، آبی روی زمین می‌ریخت که بخار می‌کرد و نفس کشیدن را هم از ما می‌گرفت.

بعضی اوقات هم یک نان خمیر عراقی می‌دادند. من می‌دیدم که اگر این نان را بخورم، تشنگی غلبه می‌کند و طاقت نمی‌آورم. من نان را مزه مزه می‌کردم، مزه نان به حلقومم می‌رفت و تفاله را بیرون می‌انداختم.

طوری بود که احساس کردم طاقت مقاومت ندارم و دارم از تشنگی بی تاب می‌شوم. سرم را روی خاک گذاشتم و گفتم: "یا فاطمة الزهراء! من می‌خواهم امروز همانند امام حسین با لب عطشان شهید شوم و افتخار می‌کنم این شهادت همراه تشنگی من هست. به لطف و کرم خود این مرگ با عطش را به عنوان برگه سبزی از من قبول کن."

من تصمیم داشتم که اگر آبی هم آوردند، نخورم. در همین حال بودم که دیدم نگهبان پشت در آمد و مرا صدا زد تا بیایم و آب بگیرم، اما جواب ندادم. من متوجه شدم صدا و لحن او بسیار فرق کرده است.

او چند بار مرا صدا زد و من گوش ندادم. او یک مرتبه گفت: تو را به حضرت فاطمه زهرا سوگند می‌دهم این آب را بگیر.

معمولاً بعثی‌ها نه عقیده‌ای به حضرت فاطمه زهرا دارند و نه قسم می‌خورند. زمانی که اسم حضرت فاطمه زهرا آمد، منقلب شدم و گفتم: تا نگویی جریان چیست این آب را از تو نمی‌گیرم.

یک مرتبه دیدم قطرات اشک از چشمان مأمور بعثی جاری شد و گفت من در منزل بودم که دیدم مادرم از خواب بیدار شد، مرا با ناراحتی از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت: تو چکار کردی که مرا در مقابل حضرت فاطمه زهرا دختر رسول الله شرمنده کردی!

الآن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را در عالم رؤیا دیدم که به من فرمودند: به پسرت بگو دل اسیری که در بند است را به دست بیاور وگرنه همه شما را نفرین می‌کنم. بنابراین من تصمیم گرفتم و این آب را برای تو آوردم.

بعثی‌ها بعد از یکی دو روز مرا آزاد کردند و به همان بندی برگشتم که همه اسرا در آنجا بودند.

نمازی مُجرّب برای رفع گرفتاریها و حل مشکلات

دوستان عزیز اگر گرفتار هستید، بگویید: «یا مولاتی یا فاطمة أغیثینی». اگر حاجت دارید، بگویید: «یا مولاتی یا فاطمة أغیثینی». اگر خانه ندارید، بگویید: «یا مولاتی یا فاطمة أغیثینی». اگر فرزند ندارید، بگویید: «یا مولاتی یا فاطمة أغیثینی».

اگر می‌خواهید فردای قیامت به شفاعت اهلبیت برسید، دست به دامن حضرت فاطمه زهرا ببرید.

امام صادق و امام باقر و امام هادی (علیهم السلام) در شدائد به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) متوسل می‌شدند. حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) می‌فرماید:

«ولی فی ابنة رسول اللّه اسوة حسنة»

عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال(مستدرک سیدة النساء إلی الإمام الجواد، نویسنده: بحرانی اصفهانی، عبد الله بن نور الله، محقق / مصحح: موحد ابطحی اصفهانی، محمد باقر، ج 11، ص 8، پ 2

کسانی که اهل دل هستند، کسانی که ره یافته هستند، کسانی که دستشان به دامن ارباب رسیده است، می گویند: یکی از راه‌های تشرف به محضر حضرت ولی عصر و یکی از درهای ورودی شرفیاب به محضر حضرت صاحب الزمان توسل به حضرت زهراست.

من به همه عزیزان توصیه می‌کنم در آخرین ساعت روز جمعه که ساعت اجابت دعاست، نماز استغاثه به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را بخوانند.

حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) به یکی از کنیزها فرموده بودند که مراقب باش لحظه غروب آفتاب را به من خبر بده تا من دعا کنم، زیرا دعا در آن حالت به اجابت می‌رسد.

عزیزان اگر می‌توانند در این ساعت نماز استغاثه‌ای که «مرحوم شیخ عباس قمی» در کتاب «مفاتیح الجنان» آورده است که حوالی اعمال مسجد مقدس جمکران هست را بخوانند.

کیفیت این نماز دو رکعت است، به طوری که بعد از آن چهارصد و ده مرتبه ذکر « یا مولاتی یا فاطمة أغیثینی» گفته می‌شود. این نماز در حقیقت یکی از گنجینه‌های بهشتی است که خداوند عالم به امت رسول الله به ویژه شیعیان هدیه داده است.

بارها اتفاق افتاده است که وقتی در زندگی مشکلات حادی برایم پیش می‌آمد و این نماز را می‌خواندم، بلافاصله گشایش در زندگی‌ام ایجاد می‌شد.

بنده به همه توصیه می‌کنم توسل به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و دست به دامن حضرت زدن را فراموش نکنند.

یا مولاتی یا فاطمة أغیثینی

مجری:

یا مولاتی یا فاطمة أغیثینی

حضرت استاد بسیار از حضرتعالی تشکر می‌کنیم. مخصوصاً امشب که شام شهادت فرزندشان حضرت علی بن موسی الرضا هست، دل‌هایمان را زهرایی کردید.

مثل زهرا مادرش در اتفاق کوچه‌ها

رنگ رفتن شد کبود و رنگ آمد سرخ شد

سرخ بود و زرد بود و مرد کم کم شد کبود

گفت «یا زهرا» رضا و بعد از آن دم شد کبود

با نبی و با حسن، با «یا علی موسی الرضا»

پیش غم‌های صفر ماه محرم شد کبود

ان شاءالله که در این ایام شهادت بتوانیم با توسل به آن حضرات معصومین توجه و معرفت لازمه را به دست بیاوریم تا مشمول لطف و نظر رحمت آن عزیزان شویم.

حضرت استاد حال که در شام شهادت هم هستیم، اگر امکان دارد مختصری در این زمینه هم بفرمایید تا از محضرتان بهره مند شویم.

دستور ویژه ائمه اهلبیت (علیهم السلام) در نحوه تعامل با اهل سنت و مخالفین!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی

شب گذشته برادر عزیزم «دکتر ابوالقاسمی» مفصل در رابطه با حضرت امام رضا (علیه السلام) صحبت کردند و نظر اهل سنت و توسلاتی که اهل سنت نسبت به حضرت داشتند و حوائجی که اهل سنت از توسل به حضرت داشتند را مطرح کردند.

این مباحث، بسیار بحث‌های زیبا و جالبی بود. بنده امشب می‌خواهم نکته‌ای را از امام هشتم (علیه السلام) مطرح کنم تا از این ایام شهادت حضرت رضا درسی بگیریم و آن هم نحوه تعامل با دیگران و مخالفین هست.

یکی از مشکلاتی که امروز در جامعه داریم این است که درست است امروز شیعه در ایران در اکثریت است، اما در غالب کشورها در اقلیت است.

اگر شیعه در اکثریت هم باشد، باید رهنمود ائمه اطهار (علیهم السلام) برای تعامل با اهل سنت برای ما رهگشا باشد. باید ببینیم ائمه اطهار چه دستوراتی دارند و چه برخوردهایی داشتند.

آیا اینکه ما بالای منبر برویم یا در یک شبکه جهانی و فضای مجازی شروع به توهین و اهانت به مقدسات اهل سنت کنیم، راه درست و معقولی است؟! آیا ائمه اطهار (علیهم السلام) به این کار راضی هستند؟!

اصلاً این کار چه فایده‌ای دارد، جز اینکه تفرقه و عداوت میان شیعه و سنی ایجاد می‌کند و زمینه کشته شدن شیعه را فراهم می‌کند!!

بنده با یکی از آقایانی که نمی‌خواهم نام ببرم صحبت می‌کردم. خداوند آیت الله یزدی را بیامرزد. ایشان روزی زنگ زدند و ما خدمتشان رسیدیم.

ایشان فرمودند: تشیع انگلیسی در لندن بسیار جسارت و تفرقه افکنی می‌کنند. با توجه به حرف شنوی که از شما دارند، از بعضی آقایانی که روی آنها نفوذ دارند بخواهید بیانیه‌ای بدهند و آنها را محکوم کنند یا حداقل از آنها بخواهند دست از اهانت‌ها بردارند.

بنده به یکی از این بزرگواران زنگ زدم و ایشان به منزل ما آمدند. ما حدود یک ساعت و نیم با ایشان صحبت کردیم. بنده به ایشان گفتم: آیا فحش و ناسزایی که به خلفا یا عایشه می‌دهید، نتیجه دیگری جز کشته شدن شیعه هم دارد؟!

ایشان گفت: در هشت سال دفاع مقدس و جنگ بین ایران و عراق چقدر افراد کشته شدند؟! بنده گفتم: نزدیک به سیصد هزار نفر کشته شدند. ایشان گفت: چه اشکالی دارد اگر پنجاه هزار نفر هم به خاطر فحش به عایشه کشته شوند!؟

بنده دیدم اصلاً عقل این بنده خدا کلاً معطل است. ما یک ساعت و نیم زور زدیم، اما دیدیم که وقتی ما به آخر فصل می‌آییم می‌بینیم که ایشان از ابتدای فصل شروع می‌کنند.

مجری:

اصلاً از جمله ایشان مشخص بود که در چه درکی هستند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در قضیه دفاع مقدس عراق به ما حمله کرد و ما داریم از خاک و ناموس و کشور خود دفاع می‌کنیم. ما که نرفتیم به عراق حمله کنیم و آغازگر جنگ باشیم.

«مَنْ قُتِلَ دُونَ مَظْلِمَتِهِ فَهُوَ شَهِید»

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 5، ص 52، ح 1

علاوه بر این نظر تمامی مراجع عظام تقلید همین بود. حال اگر من بخواهم چندین مرتبه فحش دهم و یک شیعه را در معرض توهین و قتل قرار دهم، کدام مشکل را حل می‌کند؟!

اگر بحث‌های علمی دارید، بیایید و بحث علمی کنید. بیایید مباحث اهل سنت را نقد کنید و بگویید که شما معتقدید ابوبکر خلیفه اول است، اما به این دلایل ایشان خلیفه اول نیست. طرف مقابل هم یا جواب می‌دهد و یا جواب نمی‌دهد.

همچنین با دلایل محکم بگویید که امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب خلیفه اول هست. بحث‌های علمی خود را مطرح کنید، اما فحش و توهین و اهانت و ناسزا نه با منطق قرآن سازگار است و نه با منطق اهلبیت (علیهم السلام).

امام هشتم (علیه السلام) عبارت زیبایی دارند. کتاب «عیون أخبار الرضا» مجموعه احادیث حضرت امام رضا را جمع آوری کرده است. در جلد اول صفحه 307 از قول امام هشتم نقل شده است که حضرت فرمود:

«رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیا أَمْرَنَا»

خدا رحمت کند کسانی که امر ما را احیا می‌کنند.

«فَقُلْتُ لَهُ وَ کیفَ یحْیی أَمْرَکمْ»

عبدالسلام هروی عرضه داشت: چگونه معارف شما احیا می‌شود؟

«قَالَ یتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ یعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»

حضرت فرمود: علوم ما را یاد می‌گیرند و به مردم یاد می‌دهند، زیرا اگر مردم زیبایی‌های کلام ما را بدانند از ما تبعیت می‌کنند.

عیون أخبار الرضا علیه السلام، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 307، ح 69

زیبایی‌های کلام اهلبیت چیست؟! آیا فحش دادن، اهانت کردن و توهین کردن زیبایی‌های کلام اهلبیت است؟! زیبایی‌های کلام اهلبیت این است مسائل اعتقادی، مسائل احکام و مسائل اخلاقی ائمه اطهار را بیان کنیم. قرآن کریم به صراحت می‌فرماید:

(قُلْ هاتُوا بُرْهانَکمْ إِنْ کنْتُمْ صادِقِین)

بگو اگر راست می‌گوئید دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید.

سوره بقره (2): آیه 111

شما جلسات بحث و مناظره و کرسی آزاداندیشی بگذارید و بحث علمی کنید، اما بحث علمی توأم با دلیل و برهان و منطق و روش‌های عقلی!!

«مرحوم شیخ حر عاملی» هم در کتاب «وسائل الشیعه» همین عبارت را در جلد بیست و هفتم دارد و می‌نویسد:

«رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیا أَمْرَنَا قُلْتُ کیفَ یحْیی أَمْرَکمْ قَالَ یتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ یعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا الْحَدِیث»

وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 27، ص 92، ح 33297

ببینید چقدر زیباست!! روایت دیگری از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که بسیار روایت زیبایی است.

من از همه عزیزان مخصوصاً منبری‌ها و مداحان تقاضا می‌کنم و آنها را به فضیلت امشب که شب «لیلة المبیت» و شب نزول آیه شریفه:

(وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد)

هست، سوگند می‌دهم به این روایت خوب دقت کنند. در کتاب «وسائل الشیعه» جلد دوازدهم صفحه 8 نقل شده است که راوی می‌گوید: نزد امام صادق رسیدم و عرضه داشتم که وصیتی به من کنید.

حضرت فرمود: تقوا داشته باش، عبادت کن، سجده‌های طولانی داشته باش، امانتداری کن، حسن جوار داشته باش.

«صِلُوا عَشَائِرَکمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُم»

با اهل سنت که در گوشه و کنار هستند رابطه داشته باشید، بر جنازه آنها حاضر شوید، بیمار آنها را عیادت کنید و حقوق آنها را به جای آورید.

«وَ کونُوا لَنَا زَیناً وَ لَا تَکونُوا عَلَینَا شَیناً»

مایه افتخار ما باشید، نه مایه ننگ ما.

«حَبِّبُونَا إِلَی النَّاسِ وَ لَا تُبَغِّضُونَا إِلَیهِمْ»

کاری کنید که مردم ما را دوست داشته باشند، کاری نکنید که مردم بغض ما را در دل داشته باشند.

مجری:

چقدر دقیق! اتفاقاً ما الآن داشتیم راجع به ملاک‌ها و معیارها صحبت می‌کردیم. چه ملاکی روشن‌تر از این؟! معیار کاملاً واضح است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ببینید چقدر زیباست! ما در این زمینه روایت زیاد داریم. باید همین عبارت:

«حَبِّبُونَا إِلَی النَّاسِ»

برای ما ملاک باشد. حضرت به صراحت می‌فرمایند کاری کاری کنید که مردم ما را دوست داشته باشند و زمینه محبت ما را در قلب مردم فراهم کنید. کاری نکنید که بغض ما در دل مردم باشد.

وقتی می گویید که امام رضا فرمود: فلانی و فلانی را لعنت کن، طرف مقابل هم نسبت به امام رضا بدبین می‌شود و بغض امام رضا را در دل می‌گیرد.

«فَجُرُّوا إِلَینَا کلَّ مَوَدَّةٍ وَ ادْفَعُوا عَنَّا کلَّ شَرٍّ الْحَدِیث»

تمام محبت‌های مردم را به طرف ما جذب کنید و مطالب بدی که مردم از ما نقل می‌کنند را از ما دور کنید.

وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 12، ص 8، ح 15502

حضرت به صراحت می‌فرمایند که اگر بعضی افراد مطالب زشتی از ما نقل می‌کنند، بگویید که این مطالب از اهلبیت نیست.

خیلی جالب است! بازهم در کتاب «صفات الشیعة» اثر «مرحوم شیخ صدوق» جمله زیبایی آمده است. در اینجا هم آمده است که حضرت می‌فرمایند:

«حَبِّبُونَا إِلَی النَّاسِ وَ لَا تُبَغِّضُونَا إِلَیهِم»

کاری کنید که محبت ما در دل مردم جا بگیرد و زمینه بغض و کینه ما را در دل مردم فراهم نکنید.

صفات الشیعة، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ص 28، ح 39

قرآن کریم در سوره مبارکه انعام آیه 108 می‌فرماید:

(وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیرِ عِلْم)

(معبود) کسانی را که غیر خدا را می‌خوانند دشنام ندهید مبادا آنها (نیز) از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند.

سوره انعام (6): آیه 108

این منطق قرآن کریم است. دشمنان که عقل و شعور ندارند و نمی‌آیند به شخصی که او را فحش می‌دهد فحش دهد، بلکه به خدای من فحش می‌دهد. اگر من به کسی توهین کردم او به من توهین نمی‌کند، بلکه به مقدسات و ائمه من توهین می‌کند.

همانطور که ملاحظه می‌کنیم در شبکه‌های شیطانی وهابی، وقیح‌ترین تعابیر را نسبت به اهلبیت (علیهم السلام) بیان می‌کنند.

اگر مرد هستید در مقابل فلان عالم یا فلان مرجع که مطلبی دارد، با آن مرجع تسویه حساب کنید. چرا نسبت به ائمه اطهار (علیهم السلام) این چنین مطالبی مطرح می‌کنید!! این‌ها زیبنده شما نیست. بازهم در کتاب «کافی» با سند صحیح نقل شده است:

«رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً حَبَّبَنَا إِلَی النَّاسِ وَ لَمْ یبَغِّضْنَا إِلَیهِم»

خدا رحمت کند مردی که زمینه محبت ما را در میان مردم فراهم می‌کند و مایه دشمنی و بغض ما را در دل مردم فراهم نمی‌کند.

«أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ یرْوُونَ مَحَاسِنَ کلَامِنَا لَکانُوا بِهِ أَعَزَّ»

اگر مردم زیبایی‌های کلام ما را بشنوند مایه افتخارشان هست و عزیز می‌شوند.

حضرت به صراحت فرمودند که کلام ما عزت آور است. حضرت در ادامه می‌فرماید:

«وَ مَا اسْتَطَاعَ أَحَدٌ أَنْ یتَعَلَّقَ عَلَیهِمْ بِشَی‌ءٍ وَ لَکنْ أَحَدُهُمْ یسْمَعُ الْکلِمَةَ فَیحُطُّ إِلَیهَا عَشْرا»

شما یک جمله از امام صادق نقل می‌کنید و مخالفین ده جمله به آن اضافه می‌کنند و در میان مردم منتشر می‌کنند.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 8، ص 229، ح 293

این‌ها در حقیقت نکاتی است که ما باید از مکتب اهلبیت به ویژه فرمایشات امام هشتم (علیه السلام) در تعایش با دیگر برادرانمان و مسلمانان داشته باشیم.

مجری:

این نکته، نکته‌ای است که اتفاقاً همین امروز مبتلا به هست. ما می‌بینیم همان افرادی که خود را شیعه می‌نامند و اتفاقاً داعیه دار حفاظت از شیعه هستند، یک سری از آنها با نگاه تفریطی نگاه می‌کنند و می گویند ما نباید محاسن ائمه اطهار را بگوییم.

در این صورت همان «حَبِّبُونَا» هم ایجاد نمی‌شود. از طرف دیگر نگاه افراطی دارند و می‌بینیم که می گویند شما از خط قرمزها گذر کردید و می‌آیند علناً سب و لعن می‌کنند و ممکن است بسیاری از مطالبی که آن ملاک را ندارند را انجام می‌دهند.

این خود باعث می‌شود که بغض به اهلبیت ایجاد شود. این ملاک و معیار بسیار زیبا بود که الحمدلله فرمودید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، باید حد وسط رعایت شود. قرآن کریم می‌فرماید:

(وَ کذلِک جَعَلْناکمْ أُمَّةً وَسَطا)

همان گونه (که قبله شما یک قبله میانه است) شما را نیز امت میانه‌ای قرار دادیم.

سوره بقره (2): آیه 143

نه شما فحش بدهید و توهین کنید و نه در استدلال بر خلافت امیرالمؤمنین و نقض ادله آنها کوتاه بیایید.

ما باید یک خط وسطی داشته باشیم. یک نفر برای عقده دل باز کردن شروع به فحاشی و توهین کردن می‌کند و یک نفر هم تقریب را برخلاف نظر مراجع و امام خمینی و مقام معظم رهبری ملاک قرار می‌دهد و می‌گوید ما اصلاً نباید بحث خلافت را مطرح کنیم.

آقایی که چند روز پیش نامشان را بردیم، می‌گفت: اگر ما بخواهیم وحدت برقرار کنیم، باید از منصوص الخلافه بودن علی بن أبی طالب دست برداریم!!

اگر ما بگوییم علی منصوص الخلافه است و پیغمبر اکرم علی را برای خلافت نصب کرده است، اهل سنت از ما ناراحت می‌شوند و می گویند که شما معتقدید پیغمبر اکرم علی بن أبی طالب را برای خلافت معین کرد اما صحابه قبول نکردند و صحابه متهم می‌شوند!!

این حرف نه تنها حرف باطلی است، بلکه کاملاً حرف مزخرفی است. حضرتعالی «مجله نهج البلاغه» شماره 4 و 5 را ملاحظه کنید و جوابی هم که بنده به حول قوه الهی در شماره 6 دادم هم ملاحظه کنید.

ما در طول تاریخ هم از افراطی‌ها ضربه خوردیم و هم از تفریطی‌ها ضربه خوردیم. دوستان عزیز تلاش کنیم همیشه خط وسط را رعایت کنیم. این خط وسط مایه نجات و راحتی و زندگی مسالمت آمیز است.

ما اگر دنیایمان را هم دوست داشته باشیم، باید حد وسط را رعایت کنیم و این هیچ فرقی نمی‌کند.

آیت الله العظمی بهجت می‌فرمایند: اگر شما در عید الزهراء در قم و تهران و شیراز و اصفهان مجلسی بگیرید و به مقدسات اهل سنت توهین کنید، اما در آنطرف دنیا به این واسطه به یک شیعه توهین شود و خون از دماغ شیعه بیاید شما در آن شریک هستید.

مراجع ما چنین نظریاتی دارند. ما باید ببینیم مراجع و بزرگان و ائمه اطهار (علیهم السلام) چه برنامه‌ای داشتند و این برنامه‌ها را ادامه بدهیم.

ما نباید از دفاع از اهلبیت کوتاه بیاییم، حتی در نقض ادله مخالفین با منطق و دلیل کوتاه نیاییم. شبهاتی که مطرح کردند را با منطق پاسخ بدهیم، اما خدای ناکرده توهین و اهانت و فحاشی هم نکنیم. ما در خدمت حضرتعالی هستیم.

مجری:

بسیار خوب، بزرگوارید. الحمدلله چقدر وقتی انسان به محاسن کلام اهلبیت پی می‌برد، می‌بیند که در آن آن زندگی آنها به درد می‌خورند.

اگر محاسن کلام اهلبیت را سرلوحه زندگی خودمان قرار بدهیم قطعاً خواهیم توانست آنطور که خودشان خواستند زندگی کنیم و ان شاءالله ممات ما همان ممات محمدی باشد.

ما قصد داشتیم وارد مبحث اصلی شویم و نسبت به «لیلة المبیت» هم اگر فرصتی شود مطالبی از حضرت استاد کسب کنیم، اما قبل از ذکر این مطالب یادآوری کنم شماره‌هایی که زیرنویس شده در اختیار شما هست.

برای شما بینندگان عزیز چنین امکانی فراهم شده است که تماس بگیرید و اگر سؤال یا دغدغه خاصی دارید مطرح کنید و همین جا به صورت زنده پاسخ را از حضرت استاد بشنوید. یک فاصله کوتاه بگیریم، برمی گردیم و ان شاءالله در خدمتتان خواهیم بود.

عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». بازهم شام شهادت حضرت علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیة و الثناء) را خدمت همه شما بینندگان عزیز تسلیت عرض می‌کنم.

همانطور که در قسمت ابتدایی برنامه اشاره شد، حضرت استاد سخن گهربار حضرت علی بن موسی الرضا را بیان فرمودند و قرار شد این فرمایش را ملاک و معیار خودمان برای عمل به دعوت قرار بدهیم.

حال به سراغ مناسبت دیگری برویم. امشب، شب اول ربیع است. هجرت رسول گرامی اسلام در این شب آغاز شد و جریان لیلة المبیت و نزول آیه شریفه:

(وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد)

در این شب شکل گرفت. راجع به این مطلب بشنویم. بالاخره برنامه، برنامه امیرالمؤمنین است. برنامه، برنامه «حبل المتین» است و بسیار بجاست که به این مطلب هم پرداخته شود.

از حضرت استاد تقاضا می‌کنیم لطف بفرمایند و اگر امکان دارد مختصری هم نسبت به این جریان توضیح بدهند تا ان شاءالله بهره مند شویم.

«لیلة المبیت» فضیلتی بی نظیر در شأن امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

«لیلة المبیت» شب اول ماه ربیع الأول بوده است. اجازه بدهید بنده با مدارکی که آقایان اهل سنت آورده‌اند شروع کنم. بنده بر این مبنا به سراغ «تفسیر ابن کثیر دمشقی سلفی» شاگرد «ابن تیمیه» می‌روم.

البته در کتاب «تفسیر طبری» جلد یازدهم صفحه 134 در این خصوص مطالب مفصلی آورده است، اما بهتر این است که ما از قول «ابن کثیر دمشقی سلفی» مطلب نقل کنیم.

ایشان در کتاب «تفسیر» خود جلد دوم صفحه 303 نقل می‌کند که قریش هرکاری کردند رسول اکرم را از تبلیغ برای دین اسلام بازدارند نتوانستند.

قریش نزد حضرت ابوطالب (علیه السلام) جمع شدند و گفتند: اگر حضرت محمد زیباترین دختر عرب را بخواهد ما حاضریم برایش بگیریم، به شرط اینکه دست از ادعای رسالت بردارد.

حضرت محمد هرچقدر پول و ثروت می‌خواهد در اختیارش قرار می‌دهیم، به شرط آنکه دست از ادعای رسالت بردارد.

قریش هرچه که از دیدگاه خودشان باارزش بود را پیشنهاد دادند، اما رسول اکرم فرمود: اگر خورشید را در یک دستم و ماه را در دست دیگرم قرار دهید و بگویید دست از رسالت بردار، من دست بردار نیستم.

قریش در نهایت به این نتیجه رسیدند که حضرت را در جایی زندانی کنند و دست و پای مبارکشان را ببندند. قرآن کریم هم در این خصوص می‌فرماید:

(وَ إِذْ یمْکرُ بِک الَّذِینَ کفَرُوا لِیثْبِتُوک أَوْ یقْتُلُوک أَوْ یخْرِجُوک وَ یمْکرُونَ وَ یمْکرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیرُ الْماکرِین)

(به خاطر بیاور) هنگامی را که کافران نقشه می‌کشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند، و یا (از مکه) خارج سازند، آن‌ها چاره می‌اندیشیدند (و تدبیر می‌کردند) و خداوند هم تدبیر می‌کرد و خدا بهترین چاره‌جویان (و مدیران) است.

سوره انفال (8): آیه 30

در نهایت قریش به سرکردگی «ابوجهل» در رابطه با رسول گرامی اسلام تصمیمی گرفتند. بسیار جالب است که «ابن کثیر» می‌گوید:

«فقال أبو جهل لعنه الله»

ظاهراً این قسمت از دست ایشان در رفته است.

«فقال أبو جهل لعنه الله والله لأشیرن علیکم برأی ما أراکم تصرمونه بعد لا أری غیره»

ابوجهل (لعنه الله) گفت: من پیشنهادی می‌کنم، پیشنهاد مرا قبول کنید.

اطرافیان پرسیدند: پیشنهاد تو چیست؟ او گفت: ما قبیله‌های مختلفی هستیم. بیایید از هر قبیله یک غلام قدرتمند را بگیریم و به دست هرکدام یک شمشیر برّنده بدهیم. غلام‌ها دسته جمعی به رسول اکرم حمله کنند و او را به قتل برسانند.

«فاذا قتلوه تفرق دمه فی القبائل»

وقتی او را کشتند، دیه او در میان قبائل تقسیم می‌شود.

در این صورت بنی هاشم نمی‌توانند با این همه قبائل بجنگند و ما هم از دست حضرت محمد راحت می‌شویم. بنابراین این رأی، رأی مقبول قرار گرفتند و گفتند:

«هذا والله الرأی»

به خدا سوگند این رأی، رأی خوبی است.

«فأتی جبریل النبی فأمره أن لا یبیت فی مضجعه الذی کان یبیت فیه»

وقتی «شبکه کلمه» می‌خواست لیلة المبیت را زیر سؤال ببرد، گفت: علی بن أبی طالب از خردسالی در خانه پیغمبر اکرم بود و طبق معمول آن شب هم خانه حضرت خوابیده بود!!

اگر ما به این افراد احمق بگوییم، توهین به احمق‌هاست. ما نسبت به این افراد هیچ تعبیری نمی‌توانیم کنیم جز اینکه بگوییم: «علیهم من الله ما یستحقونه».

مردم می‌دانستند رسول اکرم هرشب کجا می‌خوابند. ناگفته نماند که در زمان سابق در و پنجره آنچنانی نبود. مردم می‌دانستند محل استراحت رسول اکرم کجاست یا محل استراحت علی بن أبی طالب کجاست.

«فأتی جبریل النبی فأمره أن لا یبیت فی مضجعه الذی کان یبیت فیه»

جبرئیل نازل شد و گفت: امشب در رختخوابی که هرشب می‌خوابیدی و همه می‌دانند اتاق و رختخواب شماست نخوابید.

جبرئیل به حضرت خبر داد که قریش به دنبال این هستند تا جمع شوند و دسته جمعی تو را به قتل برسانند.

«فدعا رسول الله علی بن أبی طالب فأمره أن یبیت علی فراشه»

رسول اکرم علی بن بی طالب را خواست و فرمود: امشب در اتاقی که من می‌خوابم برو و داخل رختخواب من بخواب.

تفسیر القرآن العظیم، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1401، ج 2، ص 303، باب الأنفال: (30) وإذ یمکر بک... ..

حضرت به صراحت دستور دادند که امشب داخل رختخواب و اتاقی که خود می‌خوابیدی نخواب، بلکه داخل اتاق و رختخواب من بخواب.

برفرض امیرالمؤمنین در خانه پیغمبر اکرم بودند و به خانه پدرشان هم برنگشته بودند، اتاقی برای خود داشتند.

ما ان شاءالله بعداً بحث خواهیم کرد که حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) تا چه سنینی در خانه پیغمبر اکرم بودند و بعد به خانه پدرشان برگشتند.

زمانی که حضرت به سن نوجوانی رسیدند، می‌توانستند هم مشکلات خود را حل کنند و هم مشکلات پدرشان را حل کنند.

حضرت ابوطالب در دوران کودکی فرزندان زیادی داشتند، به طوری که بستگان آنها را میان خود تقسیم کردند و هرکدام یکی از فرزندان حضرت ابوطالب را با خود بردند. رسول اکرم هم علی بن أبی طالب را برای بزرگ کردن با خود بردند.

در بعضی از روایات آمده است که علی بن أبی طالب فرمود: یا رسول الله! اگر من در رختخواب تو بخوابم و کشته شوم، شما سالم می‌مانید؟! رسول گرامی اسلام فرمود: بله، سالم می‌مانم. حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمود: سمعا و طاعتا!

کتاب «مسند أحمد بن حنبل» جلد اول همین تعبیر را نقل کرده است. ایشان ذیل آیه شریفه:

(وَ إِذْ یمْکرُ بِک الَّذِینَ کفَرُوا لِیثْبِتُوک أَوْ یقْتُلُوک أَوْ یخْرِجُوک وَ یمْکرُونَ وَ یمْکرُ اللَّهُ)

از قول «ابن عباس» نقل می کند و می نویسد:

«فَبَاتَ علی علی فِرَاشِ النبی تِلْک اللَّیلَةَ»

علی بن أبی طالب در اتاق و رختخواب پیغمبر اکرم خوابید.

«وَخَرَجَ النبی حتی لَحِقَ بِالغَارِ»

و پیغمبر اکرم خارج شدند و به سمت غار حرکت کردند.

«وَبَاتَ الْمُشْرِکونَ یحْرُسُونَ عَلِیا یحْسَبُونَهُ النبی»

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 1، ص 348، ح 3251

آقایان می گویند: در طول تاریخ آل سعود یک مرتبه در عربستان سعودی انتخابات صورت گرفته است و آن هم انتخاب یک جوان از هر قبیله بود تا رسول اکرم را به قتل برسانند!!

قبل و بعد از این ماجرا انتخاباتی در عربستان سعودی صورت نگرفته است. این اولین و آخرین انتخابات بوده است. حال این افراد با پررویی تمام انتخابات ایران را زیر سؤال می‌برند.

در انتخابات اخیر که اصلاً تفاوت میان رأی رئیس جمهور و دیگران اصلاً با همدیگر قابل مقایسه نبود، ادعا می‌کنند که انتخابات ایران همگی فرمایشی و سوری است.

آن‌ها همچنین ادعا می‌کنند که مسئولین در صف انتخابات ایران خوراکی پخش می‌کنند و مردم به این خاطر به انتخابات می‌آیند.

آن‌ها گاهی اوقات هم می گویند راهپیمایی‌هایی که برای بیست و دوم بهمن نشان می‌دهند، مربوط به این تاریخ نیست و برای تابستان است. «الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء»!!

بنابراین در ادامه روایت آمده است که وقتی صبح شد قریش برای کشتن رسول اکرم حمله کردند، در حالی که شب قبل هم مرتب سنگ می‌زدند. امیرالمؤمنین سنگ زدن‌ها را تحمل می‌کرد و راهی غیر از این هم نداشت.

یک مرتبه امیرالمؤمنین لحاف را کنار زد و قریش دیدند که علی بن أبی طالب در جای رسول الله است. آن‌ها پرسیدند: محمد کجاست؟! امیرالمؤمنین فرمود: مگر پیغمبر اکرم را به من تحویل داده بودید؟! حضرت از مکه بیرون رفتند.

قریش به جستجوی رسول اکرم پرداختند و در ادامه ماجرای غار پیش می‌آید که بسیار مفصل هست.

جالب اینجاست که «حاکم نیشابوری» در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد سوم صفحه 143 این روایت را می‌آورد و می‌گوید: پیغمبر اکرم به سمت غار حرکت کردند، ابوبکر هم به دنبال حضرت راه افتادند و علی بن أبی طالب در رختخواب حضرت خوابید.

ایشان در نهایت می‌نویسد که سند روایت صحیح است. آقای «ذهبی» هم در تلخیص می‌گوید: روایت صحیح است.

این روایت در چاپ‌های مختلف کتاب «مستدرک علی الصحیحین» آمده و همگی ذکر کرده‌اند که سند روایت صحیح است. ما چاپ‌های مختلف را آوردیم تا آقایان نگویند که ما مراجعه کردیم و این روایت در این چاپ نبود.

جالب اینجاست که در کتاب «أسد الغابة فی معرفة الصحابة» اثر «ابن اثیر جزری» هم این قضیه نقل شده است.

آقایان اهل سنت دو نفر به نام «ابن اثیر» دارند. یکی از آنها صاحب کتاب «جامع الأصول» است که متوفای 606 هجری است. «ابن اثیر» دیگر صاحب کتاب «أسد الغابة» و کتاب «الکامل» است که متوفای 630 هجری است.

آقایان دقت کنند این دو عالم تقریباً بیست و چهار سال با همدیگر در سال وفات اختلاف دارند. ما گاهی اوقات می‌بینیم بعضی افراد این دو نفر را با همدیگر اشتباه می‌گیرند.

«ابن اثیر» صاحب کتاب «أسد الغابة» هم قضایا را نقل می‌کند. جالب اینجاست که می‌نویسد خداوند عالم به جبرئیل و میکائیل وحی می‌کند و می‌فرماید:

«أَنی آخیت بینکما»

من بین هردو شما برادری ایجاد کردم.

«وجعلت عمر أَحدکما أطول من عمر الآخر»

و عمر یکی از شما را بیش از عمر دیگری قرار دادم.

«فأَیکما یؤثر صاحبه بالحیاة؟»

کدام یک از شما زندگی را برمی گزیند؟

به عنوان مثال قرار است جبرئیل ده هزار سال عمر کند و میکائیل یازده هزار سال عمر کند.

«فاختارا کلاهما الحیاة»

هردو گفتند که ما حیات و زندگی را انتخاب می‌کنیم.

«فأَوحی الله عز وجل إِلیهما: أفلا کنتما مثل علی بن أَبی طالب؟»

خداوند متعال به آنها وحی کرد: آیا شما مانند علی بن أبی طالب نیستید؟

«آخیت بینه وبین نبیی محمد»

من میان او و پیامبر خود محمد برادر برقرار کردم.

«فبات علی فراشه، یفدیه بنفسه، ویؤثره بالحیاة»

و علی در بستر محمد آرمید و خود را فدای او کرد و زندگی او را بر خود ترجیح داد.

حال آقایان وهابی ادعا می‌کنند که علی بن أبی طالب می‌دانستند که قضیه چیست. حضرت یا می‌دانست و یا نمی‌دانست. امر دست خداوند متعال است.

ائمه اطهار (علیهم السلام) مأمور به علم غیب نیستند و مکلف هستند به همان علم ظاهری عمل کنند.

رسول اکرم به امیرالمؤمنین فرمودند: اگر در جای من بخوابی، من سالم می‌مانم. امیرالمؤمنین هم می‌فرماید: من حاضرم جانم را فدای شما کنم.

افتخار و مباهات خداوند متعال به وجود امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

در ادامه روایت آمده است که خداوند متعال دستور می‌فرماید:

«اهبطا إِلی الأَرض فاحفظاه من عَدُوِّهِ»

به زمین فرود آیید و او را از شر دشمنانش حفظ کنید.

«فنزلا، فکان جبریل عند رأْس عَلِی، ومیکائیل عند رجلیه»

و آن دو فرود آمدند در حالی که جبرئیل کنار سر حضرت و میکائیل در کنار دو پای حضرت ایستادند.

«وجبریل ینادی: بَخٍ بَخٍ من مثلک یا ابن أَبی طالب یباهی الله عز وجل به الملائکة؟»

جبرئیل ندا می‌داد: به به، ای علی بن أبی طالب چه کسی همچون توست که خداوند عزوجل به وجود او بر فرشتگان ببالد؟

«فأَنزل الله عز وجل علی رسوله، وهو متوجه إِلی المدینة فی شأْن علی:»

خداوند عزوجل بر پیامبرش که در راه مدینه بود، این آیه را در شأن علی نازل فرمود:

«(وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَه ابتِغَاءَ مَرْضَات الله)»

بعضی از مردم (با ایمان و فداکار، همچون علی ع در" لیلة المبیت" به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر ص)، جان خود را به خاطر خشنودی خدا می‌فروشند.

أسد الغابة فی معرفة الصحابة، اسم المؤلف: عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد الجزری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عادل أحمد الرفاعی، ج 4، ص 113، باب فضائله رضی الله عنه

دقت داشته باشید این آیه قرآن کریم است!! از این بهتر و واضح‌تر؟! حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) با خداوند متعال معامله می‌کند. حضرت جان خود را برای سلامتی رسول گرامی اسلام فدا می‌کند و معامله‌ای می‌کند تا رضای خدا را به دست بیاورد.

جالب اینجاست که «فخر رازی» با آن همه مسائلی که دارد، این مطلب را نقل می‌کند. بنده به یاد دارم که ما خدمت آیت الله حسن زاده آملی تتلمذ می‌کردیم و قسمت الهیات «اشارات بوعلی» را می‌خواندیم.

ایشان استدلال می‌کردند که به نظر من «فخر رازی» شیعه است. ما خدمتشان عرض کردیم که ایشان نه تنها شیعه نیست، بلکه سنی بسیار متعصبی هم هست.

ملاحظه کنید ایشان نسبت به آیه غار حدود پانزده صفحه بر حقانیت ابوبکر استدلال می‌کند، حال آنکه این آیه به ضرر آقایان اهل سنت است. قرآن کریم در آیه غار می‌فرماید:

(فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلَیهِ وَ أَیدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها)

در این موقع خداوند سکینه (و آرامش) خود را بر او فرستاد و با لشکرهایی که مشاهده نمی‌کردید او را تقویت نمود.

ملاحظه کنید در این آیه شریفه «سکینته علیهما» نیامده است، حال آنکه خداوند متعال در ابتدای آیه شریفه می‌فرماید:

(إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کفَرُوا ثانِی اثْنَینِ إِذْ هُما فِی الْغارِ إِذْ یقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا)

اگر او را یاری نکنید خداوند (او را یاری خواهد کرد همانگونه که در مشکلترین ساعات او را تنها نگذارد) آن هنگام که کافران او را (از مکه) بیرون کردند در حالی که دومین نفر بود (و یک نفر همراه او بیش نبود) در آن هنگام که آن دو در غار بودند و او به همسفر خود می‌گفت غم مخور خدا با ماست!

سوره توبه (9): آیه 40

بعضی از مفسرین چنین تفسیر می‌کنند که پیغمبر اکرم که احتیاجی به سکینه نداشتند!! معلوم است که این مفسرین اصلاً قرآن نخواندند. خداوند عالم هم در سوره مبارکه توبه و هم در سوره مبارکه فتح آیه 26 می‌فرماید:

(ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها)

سپس خداوند «سکینه» خود را بر رسولش و بر مؤمنان نازل کرد، و لشکرهایی فرستاد که شما نمی‌دیدید و کافران را مجازات کرد.

سوره توبه (9): آیه 26

و:

(فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُؤْمِنِین)

و (در مقابل) خداوند آرامش و سکینه را بر رسول خود و مؤمنان نازل فرمود.

سوره فتح (48): آیه 26

خیلی عجیب است که این مفسرین ادعا می‌کنند پیغمبر اکرم احتیاجی به سکینه نداشت، اما ابوبکر کمی می‌ترسید!! حال سؤال اینجاست که آیا ضمیر (وَ أَیدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها) را هم می‌توانید به خلیفه اول برگردانید؟!

ما کاری با این مسائل نداریم. این افراد چیزی در ذهن خود درست کرده‌اند و هرچه برخلاف ذهنیاتشان باشد را به نوعی توجیه می‌کنند. به عنوان مثال «فخر رازی» در آیه شریفه:

(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکم)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و صاحبان امر را.

سوره نساء (4): آیه 59

می‌گوید شکی نیست که ما از این آیه استفاده می‌کنیم (أُولِی الْأَمْرِ) باید معصوم باشد، اما به جهت اینکه خلفای ثلاثه معصوم نبودند ما مجبوریم از آیه دست برداریم!!

خیلی عجیب است. انسان واقعاً نمی‌داند چه بگوید. حال اگر شترچران بیابان‌های ریاض این حرف را بزند، انسان از او گلایه نمی‌کند. «فخر رازی» واقعاً یکی از نخبه‌ها و ارکان اهل سنت است، اما چنین حرفی می زند.

البته «ابن بطال» هم در کتاب «شرح صحیح بخاری» حرفی بسیار بدتر از حرف «فخر رازی» دارد. ان شاءالله یک شب در فرصتی مناسب به حساب ایشان هم خواهیم رسید.

«فخر رازی» هم در کتاب «تفسیر» خود جلد پنجم صفحه 174 همین مسئله را می‌آورد و می‌نویسد که وقتی امیرالمؤمنین در رختخواب پیغمبر اکرم خوابید، جبرئیل ندا می‌کرد:

«بخ بخ من مثلک یا ابن أبی طالب یباهی الله بک الملائکة»

به به به توای فرزند ابوطالب! خداوند عالم به وجود تو به ملائکه افتخار می‌کند.

التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، اسم المؤلف: فخر الدین محمد بن عمر التمیمی الرازی الشافعی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1421 هـ - 2000 م، الطبعة: الأولی، ج 5، ص 174، باب البقرة: (207) ومن الناس من... ..

آقای «ثعلبی» هم در کتاب «الکشف و البیان» جلد دوم صفحه 126 همین تعبیر را دارد و می‌نویسد:

«وجبرئیل ینادی: بخ بخ من مثلک یا بن أبی طالب، فنادی الله عزّ وجلّ الملائکة وأنزل الله علی رسوله وهو متوجه إلی المدینة فی شأن علیج (ومن النّاس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله)»

الکشف والبیان (تفسیر الثعلبی)، اسم المؤلف: أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم الثعلبی النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت - لبنان - 1422 هـ-2002 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور، مراجعة وتدقیق الأستاذ نظیر الساعدی، ج 2، ص 126، باب البقرة: (207) ومن الناس من... ..

ما با این روایات چکار کنیم؟! آیا می‌خواهید فضیلت و مقامی بالاتر از این باشد؟! آیا جانشین پیغمبر اکرم بهتر از کسی می‌تواند باشد که حاضر شده است جان خود را فدای پیغمبر اکرم کند؟!

آیا جانشین رسول الله بهتر از کسی است که حاضر شده است با خداوند عالم معامله کند و جانش را فدای حضرت کند؟! آیا بهتر از علی بن أبی طالب کسی در میان صحابه دارید؟!

مجری:

در این میان تنها دغدغه و تنها سؤالی که امیرالمؤمنین می‌پرسند، این است که آیا به واسطه این کار جان شما در امان می‌ماند یا خیر!؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، این نکته بسیار ظریفی است. امیرالمؤمنین خطاب به رسول گرامی اسلام می‌فرمایند که اگر من در اینجا بمانم و کشته شوم، آیا شما سالم می‌مانید یا سالم نمی‌مانید؟!

حضرت می‌فرماید: بله من سالم می‌مانم. امیرالمؤمنین می‌فرمایند: من حاضرم جانم را فدای شما کنم.

ظاهراً امشب به بحث خودمان نرسیدیم، اما اینها مباحثی بود که فرصت دیگری برای طرح آنها پیدا نمی‌شد. لازم است که عزیزان ما این مباحث را بدانند.

این مسائل هم در ذهن عزیزان شیعه باشد که این‌ها واقعاً مایه افتخار است. همچنین لازم است این مسائل برای عزیزان اهل سنت تلنگر و تنبهی باشد تا بروند تحقیق و بررسی کنند.

دوستان عزیز ما بارها گفتیم که بحث آخرت بحث یک روز و دو روز و ده روز نیست، بلکه یک زندگی جاودانه و حیات همیشگی است. نیاییم به خاطر نهایت صد سال عمر دنیایی، زندگی جاودانه خود را به خطر بیندازیم. در این صورت تأسف هم هیچ فایده‌ای ندارد.

قبل از آنکه عزرائیل به سراغ ما بیاید و میان ما و این دنیا که محل عمل و توشه گرفتن و آخرت ساختن هست فاصله ایجاد کند، قدری دقت کنیم تا راه صحیح را از ناصحیح تشخیص دهیم.

ما بحثی داشتیم مبنی بر اینکه رسول گرامی اسلام فرمود: امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند. هفتاد و دو فرقه اهل هلاکت هستند و تنها یک فرقه اهل نجات هستند.

بیاییم تعصب‌های شیعی و سنی خود را کنار بگذاریم و ببینیم احادیث و روایاتی که مطرح شده است، نشانه‌های فرقه ناجیه را چه معین کرده است.

عزیزان اصلاً کاری به گفته ما نداشته باشید و ببینید کتاب‌های شیعه و اهل سنت در این زمینه چه مطالبی آورده‌اند. رسول اکرم می‌فرماید: امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شود. هفتاد و دو فرقه اهل هلاکت و یک فرقه اهل نجات هستند.

ببینید رسول اکرم برای فرقه ناجیه چه بیاناتی داشتند. خوشا به حال کسانی که بیدار شدند.

روزی مسئله‌ای برای «فخر رازی» حل شد در حالی که بعد از آن گریه می‌کرد. اطرافیان از ایشان پرسیدند که چرا گریه می‌کنی؟ مدت‌ها درگیر این مسئله بودی برای شما روشن شد و به این واسطه حق برای شما روشن شد، زیرا عقیده شما خلاف آن بود.

«فخر رازی» گفت: من به خاطر این گریه نمی‌کنم که این مسئله فقهی یا کلامی که برای من مجهول بود و عقیده‌ای برخلاف آن داشتم، خلاف آن برایم ثابت شد.

من برای این گریه می‌کنم که شاید دیگر عقاید من هم باطل هست، اما بطلانش برایم روشن نشده است. یک وقت عزرائیل به سراغ من بیاید و چشم باز کنم ببینم انبوهی از اعتقاداتم باطل بوده است، اما بطلانش برای من روشن نشده است.

مجری:

احسنتم، بسیار خوب. حضرت استاد الحمدلله در این جلسه هم بسیار از محضرتان استفاده کردیم.

الآن فرصت نیست، اما حتماً از حضرت استاد می‌خواستیم که نسبت به این آیه هم که می‌تواند یکی از ملاک‌ها و معیارهای تشخیص فرقه ناجیه باشد هم صحبت کنند. ما در آیات بعد هم می‌خوانیم:

(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیطانِ إِنَّهُ لَکمْ عَدُوٌّ مُبِین)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! همگی در صلح و آشتی در آیید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید، که او دشمن آشکار شماست!

سوره بقره (2): آیه 208

مابقی آن صحبت‌ها و آن نوع تسلیم‌های دیگر خطوات شیطان است و این نوع ایمان، ایمان راسخ هست. دوست داشتیم نسبت به این مطلب هم از حضرت استاد بشنویم، اما متأسفانه فرصت کافی نیست و عزیزان هم پشت خط هستند.

بازهم خدمتتان عرض کنم شماره‌هایی که زیرنویس شده است در اختیارتان هست. عزیزان می‌توانید تماس بگیرید، ما در خدمتتان خواهیم بود و صدای شما را خواهیم شنید.

همچنین می‌توانید پیامتان را به صورت متنی بفرستید. ان شاءالله اگر فرصتی شد پاسخگو خواهیم بود. یک فاصله بگیریم و ان شاءالله در خدمتتان خواهیم بود.

یا علی بن موسی الرضا

عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». الحمدلله این جلسه فرصتی شد تا به این مناسبات مختلف و متعددی که بود بپردازیم.

الحمدلله ما در ابتدای جلسه نسبت به فرمایش گهربار حضرت علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیة و الثناء) صحبت کردیم. فرمایشی که باید سرلوحه افرادی که داعیه دار دعوت به تشیع و داعیه دار پرچم داری اهلبیت هستند خدمت عزیزان تقدیم شد.

حتماً افرادی که در فضای مجازی فعال هستند یا خود را موظف می‌دانند تا بخواهند در اعتلای پرچم تشیع فعالیتی کنند، قسمت اول برنامه را مشاهده بفرمایند.

عزیزان هم می‌توانند تکرار برنامه را مشاهده کنند یا به آرشیو برنامه در سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» سر بزنند و فایل متنی مطالب را دریافت کنند. ملاک و معیاری که اهلبیت برای ما مشخص کردند، کاملاً نمایان و روشن خواهد شد.

ما بعد از آن هم نسبت به «لیلة المبیت» که امشب شب «لیلة المبیت» هست صحبت کردیم و حضرت استاد فرمایشاتی داشتند که کاملاً هم قابل استفاده و لذت بخش بود.

طوفان برادران «متولی» از قزوین، در تماس با برنامه

از این زمان به بعد به سراغ تماس‌های شما بینندگان عزیز برویم. جناب آقای متولی از قزوین پشت خط هستند. آقای متولی در خدمتتان هستیم، بفرمایید:

بیننده (آقای متولی از قزوین – شیعه):

اعوذ بالله من الشیطان اللعین الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة مولانا و مقتدانا أسد الله الغالب علی بن أبی طالب (علیه السلام) و الأئمة المعصومین (علیهم السلام)

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی و مجری محترم و بسیار خوب برنامه، آقای مرعشی.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله.

مجری:

سلامت باشید. آقای متولی خدمت شما عرض سلام داریم، خوشحالیم که صدای شما را می‌شنویم. در خدمتتان هستیم. ماشاءالله از رده سنی غنچه‌های ولایت فاصله گرفتید و بحمدلله یکی از مبلغین مکتب هم نامگذاری شوید.

بیننده:

ان شاءالله. اگر اجازه بفرمایید حسب امر حضرت استاد که فرمودند در رابطه با نقد خلفا و نقد خلافتشان همواره با ادب و استدلال با عزیزان اهل سنت صحبت کنید و اولاً به شبهات آنها پاسخ بدهید و دوما شبهاتشان را نقد کنید صحبت می‌کنم.

بنده امروز در این رابطه و در ادامه جلسات گذشته به همراه دو برادرم مزاحم شدیم و این جلسه قرار است بنده در رابطه با «عمر بن خطاب» صحبت کنم.

عزیزان اهل سنت مقایسه‌ای داشته باشند بین صحبت‌هایی که بنده می‌کنم و برادران عزیزم در رابطه با فضیلت امیرالمؤمنین صحبت می‌کنند.

عزیزان اهل سنت ببینند چه کسی شایسته خلافت بلافصل رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هست و به قول معروف کلاهشان را قاضی کنند.

در کتب عزیزان اهل سنت داریم که مخالفت خلیفه دوم با پیغمبر اکرم در جریان صلح حدیبیه که در کتاب «صحیح بخاری» جلد 3 صفحه 256 حدیث اول نقل شده است.

«عمر بن خطاب» در جریان صلح حدیبیه با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مخالفت می‌کنند و با جدل می‌پرسند که آیا تو واقعاً پیغمبر خدا نیستی؟!! حضرت فرمودند: بله. عمر بن خطاب پرسید: آیا ما بر حق و دشمنان بر باطل نیست؟! حضرت فرمودند: بله.

عمر بن خطاب گفت: چرا دین ما را به ذلت واداری؟! حضرت در جواب فرمود: من پیامبر خدا هستم و هرگز از خداوند نافرمانی نمی‌کنم و او یاور و ناصر من است.

عمر بن خطاب گفت: آیا تو به ما وعده نمی‌دادی که به خانه خدا می‌آییم و طواف می‌کنیم؟! حضرت فرمود: آری، اما آیا به تو گفتم که همین امسال می‌آییم؟! گفتم: خیر. حضرت فرمود: تو به خانه خدا می‌آیی و آنجا را طواف خواهی کرد.

سپس نزد ابوبکر آمدم و همان سؤالات را تکرار کردم. ابوبکر گفت: ای مرد او پیامبر خداست، پروردگارش را عصیان نمی‌کند و خداوند هم یاور اوست. پس از او اطاعت کن که به خدا سوگند او برحق است.

همچنین در جای دیگری از کتب اهل سنت در خصوص دو متعه ای که عمر بن خطاب حرام کرد صحبت شده است.

به عنوان مثال عمر بن خطاب متعه زنان و متعه حج را که در زمان پیغمبر اکرم و ابوبکر و حتی مدتی از خلافت خودش حلال بوده و به آن عمل می‌شد را تحریم کرد و برای متخلفین مقرر داشت که سنگسار شوند.

این مطلب در کتاب «صحیح بخاری» جلد 2 صفحه 569 آمده است. او در جمله معروف خود اینگونه اعلام نمود که این دو متعه در زمان رسول الله آزاد بودند، اما من مردم را از آنها نهی می‌کنم و کسی که آنها را انجام دهد عقاب می‌کنم.

«امام فخر رازی» در کتاب «التفسیر الکبیر» جلد 10 صفحه 50 ذیل تفسیر آیه 24 از سوره مبارکه نساء این مطلب را آورده‌ است.

جالب اینجاست که فردی از «عبدالله بن عمر» در مورد متعه حج سؤال می‌پرسد و او گفت که متعه حج حلال است. راوی می‌پرسد: اما پدرت از آن نهی کرده است.

فرزند عمر بن خطاب پاسخ داد که اگر مطلبی را پدرم نهی کند، اما پیغمبر اکرم آن را نپذیرد من فرمان پدرم را پیروی کنم یا فرمان پیغمبر اکرم را پیروی کنم؟!

آن مرد گفت که فرمان پیغمبر اکرم را پیروی کن!! این مطلب در کتاب «سنن ترمذی» جلد 6 صفحه 185 نقل شده است.

همچنین عمر بن خطاب شیوه ناعادلانه‌ای در تقسیم بیت المال داشته است. در زمان عمر بن خطاب بیت المال در میان مردم با تفاوت تقسیم شد.

ماحصل این اقدام آن بود که بعداً در میان مسلمانان اختلافات طبقاتی عجیبی و صحنه‌های خونین دهشتناکی را به وجود آورد. در زمان خلافت وی معاویه در رسومات سلطنتی و قیصری حکومت می‌کرد و خلیفه او را کسرای عرب می‌نامید و متعرضش نمی‌شد.

به عنوان نمونه می‌خوانیم که وقتی عمر بن خطاب شکایت می‌کند که معاویه لباس ابریشمی می‌پوشد و انگشتر طلا در دست دارد حال آنکه پیغمبر اکرم آن را بر مردان حرام کرده است، می گوید که وی را رها کنید که او کسرا و شاه عرب است.

این مطلب در کتاب «أسد الغابة» جلد 4 صفحه 386 و در کتاب «الاصابة فی تمییز الصحابة» جلد 3 صفحه 195 آمده است.

مجری:

الحمدلله آقای متولی بسیار مسلط هستند و شاید بتوان حساب کرد که ایشان یکی از شاگردان حضرت استاد هستند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، ایشان بسیار مسلط هستند.

بیننده:

ما به پای شاگردانِ شاگردان ایشان هم نمی‌رسیم. اگر امکان دارد بنده این مطلب را تمام کنم و تلفن را به برادر کوچکترم بدهم تا مطلبی راجع به فضیلت امیرالمؤمنین بیان کنند.

مجری:

سلامت باشید. فرصت ما بسیار کم است. اگر می‌خواهید گوشی را به اخوی بدهید در خدمت شما هستیم تا صدای ایشان را هم بشنویم.

بیننده:

می گویم کوتاه صحبت کنند، از بنده خدانگهدار.

مجری:

سلامت باشید، ان شاءالله موفق باشید. بسیار زیبا و متقن صحبت کردید و ان شاءالله همیشه در همین مسیر پایدار باشید. خدانگهدار

بیننده:

بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت استاد گرامی جناب آیت الله حسینی قزوینی و همچنین مجری عزیز آقای مرعشی.

مجری:

علیکم السلام و رحمة الله. در خدمت شما هستیم. آقای متولی شما اسم کوچکتان چیست؟

بیننده:

من محمد مهدی هستم.

مجری:

آقا محمد مهدی بفرمایید.

بیننده:

استدلال حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به لیلة المبیت در شورای شش نفره و دلالت لیلة المبیت بر افضلیت حضرت به دیگران!

«ابن حجر عسقلانی» در کتاب «تلخیص الحبیر» جلد سوم روایتی را بیان می‌کند که امیرالمؤمنین اولین مسئله‌ای که در شورای شش نفره مطرح کردند، ماجرای لیلة المبیت بود.

حضرت فرمودند: شما را به خدا سوگند آیا در میان صحابه غیر از من کسی بود که امانتدار پیغمبر اکرم باشد؟! مردم گفتند: به خدا سوگند خیر.

حضرت فرمودند: شما را به خدا سوگند در میان شما کسی قبل از من خدا را پرستیده است؟! مردم گفتند: به خدا سوگند خیر.

حضرت فرمودند: شما را به خدا سوگند آیا غیر از من کسی متصدی غسل رسول الله بوده است؟! مردم گفتند: به خدا سوگند خیر.

حضرت فرمود: شما را به خدا سوگند آیه مودت در حق کسی غیر از من نازل شده است؟! مردم گفتند: به خدا سوگند خیر.

حضرت فرمود: شما را به خدا سوگند آیا برای احدی از شما غیر از من آفتاب بعد از غروب کردن برگشت تا نمازم را ادا کنم؟! مردم گفتند: به خدا سوگند خیر.

حضرت فرمود: شما را به خدا سوگند آیا در میان شما غیر از من کسی است که در رکاب رسول الله شمشیر بزند و مشرکین را به هلاکت بیندازد؟ مردم گفتند: به خدا سوگند خیر.

حضرت فرمود: شما را به خدا سوگند آیا در شبی که پیغمبر اکرم از مکه به غار ثور رفتند، غیر من کسی در بستر پیغمبر اکرم خوابید تا جان خود را فدای رسول الله کند؟! مردم گفتند: به خدا سوگند خیر.

بسیار واضح و روشن است و اصلاً این قضیه چیزی نیست که ما بخواهیم مطلبی در این زمینه بیان کنیم. موارد بسیار زیادی در این زمینه وجود دارد و بنده به بعضی از این موارد اشاره می‌کنم تا قضیه برای عزیزان بیشتر روشن شود.

در ادامه حضرت می‌فرماید: شما را به خدا سوگند آیا در میان شما غیر از من کسی است که جانش را در کف بگذارد و فدای پیغمبر اکرم کند؟! مردم گفتند: به خدا سوگند خیر.

این روایت متعلق به عزیزان اهل سنت است و در کتاب «مسند احمد بن حنبل» جلد اول صفحه 301 گفته شده است که این روایت صحیح است.

مجری:

احسنتم، ماشاءالله آقا محمد مهدی عزیز. خیلی خوب بود که این روایت را به جریان لیلة المبیت رساندید. دست شما درد نکند.

بیننده:

برادر کوچکترم هم هست، اگر وقتی هست تلفن را به ایشان بدهم.

مجری:

سلامت باشید. آقا محمد مهدی مطالب ایشان را ان شاءالله برای شب دوشنبه بگذاریم.

بیننده:

خیلی ممنون و متشکرم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ماشاءالله همه برادران دنباله رو مکتب اهلبیت هستند.

مجری:

بله، الحمدلله خانوادگی اهل تحقیق و تتبع هستند. خدا حفظتان کند. از برادران متولی تشکر می‌کنیم که از قزوین همراه ما بودند. ان شاءالله تماس برادر دیگرتان را هم در برنامه‌های آتی خواهیم شنید.

دیگر بعید است که برسیم تلفن دیگری را وصل کنیم. برخی از عزیزان سؤال متنی داشتند. حال به دلیل اینکه کمتر وقت می‌گیرد، به این سؤالات بپردازیم.

پیامک‌های بینندگان برنامه:

آقای ابوحسن در پیامکی نوشتند: از حضرت استاد سؤال داشتم که آیا مباهات خداوند بر ملائکه با امیرالمؤمنین سندش صحیح است که خداوند عالم بر ملائکه با امیرالمؤمنین مباهات کرده است؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ما یک قاعده رجالی داریم و آن اینکه اگر یک روایتی را یکی از بزرگان نقل کند و برخلاف عقیده خودش هم باشد و نقدی نکند، این متلقات به قبول است. ما قاعده دیگری هم داریم مبنی بر اینکه تعدد طرق دلیل بر صحت روایت است.

ما عرض کردیم قضیه مباهات ملائکه در کتاب «أسد الغابة» اثر «ابن اثیر جزری» جلد چهارم صفحه 113 نقل شده است. «ابن اثیر» هم هیچ اشکال سندی و دلالی به این روایت نمی‌گیرد.

آقای «فخر رازی» امام المشککین هست و معمولاً وقتی بحثی را مطرح می‌کند شروع به نقد آن می‌کند. بحث، بحث بسیار مهمی است. در مقابل ایشان می‌گوید:

«وَالرِّوَايَةُ الثَّالِثَةُ: نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ بَاتَ عَلَى فِرَاشِ رَسُولِ اللَّهِ»

مفاتيح الغيب = التفسير الكبير؛ المؤلف: أبو عبد الله محمد بن عمر بن الحسن بن الحسين التيمي الرازي الملقب بفخر الدين الرازي خطيب الري (المتوفى: 606هـ)، الناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، الطبعة: الثالثة - 1420 ه؛ ج 5، ص 350

ایشان سپس قضیه مباهات ملائکه را مطرح می‌کند. همچنین در کتاب «تفسیر ثعلبی» هم مطلبی در این خصوص آمده است.

ما «ثعالبی» را قبول نداریم، اما «ثعلبی» را قبول داریم. ایشان متوفای 427 هجری است و تقریباً معاصر «شیخ مفید» و «سید مرتضی» و «شیخ طوسی» بوده است. ایشان هم مسئله را نقل می‌کند، اما هیچ اشکال دلالی و سندا به این روایت نمی‌گیرد.

از طرف دیگر ملاحظه کنید بعضی از وهابی‌ها وقتی دیدند که هیچ اشکال سندی و دلالی نمی‌توانند بگیرند، در چاپخانه‌ها جنایتی مرتکب شدند.

بنده به یاد دارم سال 1355 ماه رمضان در کرمانشاه منبر می‌رفتم. ما بعد از ماه مبارک رمضان با یکی از دوستانمان به سنندج رفتیم و از کتاب فروشی‌های آنجا بیش از صد و پنجاه جلد کتاب خریداری کردیم.

یکی از این کتاب‌ها، کتاب «أسد الغابة فی معرفة الصحابة» بود. ملاحظه کنید وهابی‌ها وقتی به این قسمت می‌رسند هیچ کاری نمی‌توانند بکنند و نستجیر بالله «فبات» را به «فبال» تبدیل کردند و می‌نویسند: «فبال علی فراشه»!!

«بات» به معنای خوابیدن است و «بال» به معنای ادرار کردن است. این افراد که هیچ کار دیگری نتوانستند بکنند، این جنایت را مرتکب شدند. این در حالی است که در ادامه روایت آمده است:

«فبات علی فراشه، یفدیه بنفسه، ویؤثره بالحیاة، اهبطا إِلی الأَرض فاحفظاه من عَدُوِّهِ»

أسد الغابة فی معرفة الصحابة، اسم المؤلف: عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد الجزری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عادل أحمد الرفاعی، ج 4، ص 113، باب فضائله رضی الله عنه

حال ما نمی‌دانیم که شما با ادرار کردن فدایی بزرگانتان شدن را ثابت می‌کنید یا خیر!! این دلیل بر این است که وهابی‌ها هیچ اشکال سندی و روایی نتوانستند به این روایت بگیرند و اگر بود ولو در حاشیه جایی به این روایت اشکال می‌کردند.

این افراد از سر بدبختی و بیچارگی کلمه «بات» را به «بال» تبدیل کردند. ما متن اصلی کتاب را خدمت عزیزان نشان دادیم که در آنجا آمده بود:

«فبات علی فراشه»

علی بن أبی طالب بیتوته کرد و در فراش پیغمبر اکرم خوابید.

«یفدیه بنفسه، ویؤثره بالحیاة»

وقتی این افراد دست به چنین کارهایی می‌زنند، دلیل بر این است که درمانده شده‌اند و کاری از دستشان بر نمی‌آید مگر اینکه تحریفاتی انجام بدهند.

محکمه عدل الهی تماشایی است!! علی رغم تمام زحمت‌هایی که قیامت دارد و مشکلاتی که عرصات محشر دارد، تحمل آن می‌ارزد که انسان محکمه عدل الهی را تماشا کند.

باید ببینیم آقایانی که در حق امیرالمؤمنین ظلم کردند و می‌کنند و خواهند کرد، چه پاسخی برای گفتن دارند.

مجری:

احسنتم. حاج آقا بسیار از محضرتان تشکر می‌کنیم. الحمدلله این جلسه هم توانستیم استفاده کنیم و بهره مند شویم.

همچنین تشکر می‌کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که در این شام آخر ماه صفر همراه برنامه بودید. ما را از دعای خیرتان بی نصیب نگذارید.

ان شاءالله در برنام های آتی به موضوع اصلی برنامه و آموزه‌های امامت و ولایت و درس‌هایی که از این مبحث آغاز کردیم بیشتر می‌پردازیم. در جلسات آینده همراه ما باشید. تا دیدار آینده خدانگهدار

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها