2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
حمله پليس ديني سعودي به دارالقرآن زنانه شيعيان
کد مطلب: ١٤٠٣ تاریخ انتشار: ٢٦ ارديبهشت ١٣٩٢ تعداد بازدید: 3478
اخبار » عمومي
حمله پليس ديني سعودي به دارالقرآن زنانه شيعيان

آنان پس از حمله، ضمن پلمپ كردن اين دو مركز، همه اسناد و پرونده هاي افراد ثبت نام كرده در اين دو مركز و نيز كاركنان آن را با خود به محل نامعلومي بردند.
به گزارش شيعه آنلاين، اخبار رسيده از مناطق شيعه نشين در عربستان سعودي حاكي از آن است كه نيروهاي پليس ديني معروف به "هيئت امر به معروف و نهي از منكر" با حمله به دو مركز ديني زنانه وابسته به شيعيان، آنها را پلمپ كردند.

گفته مي شود اين نيروهاي پليس ديني با حمله به مهد كودك و دارالقرآن "الحوراء" در استان قطيف ، به بهانه نداشتن مجوز رسمي فعاليت از وزارت آموزش و پرورش، هر دو مركز را پلمپ كردند.

شاهدان عيني خبر دادند: نيروهاي "هيئت امر به معروف و نهي از منكر" با همراهي تعدادي خودروي پليس و يك تيم از نيروهاي پليس زنانه، ساعت 10 صبح روز گذشته به مهد كودك و دارالقرآن زنانه "الحوراء" حمله كردند.

اين شاهدان همچنين افزودند: آنان پس از حمله، ضمن پلمپ كردن اين دو مركز، همه اسناد و پرونده هاي افراد ثبت نام كرده در اين دو مركز و نيز كاركنان آن را با خود به محل نامعلومي بردند. ساعاتي بعد كه كاركنان اين دو مركز آزاد شدند، مشخص شد كه آنان را براي بازجويي به مقر پليس ديني برده بودند. اسناد و پرونده ها هم به كاركنان پس داده نشد.


Share
1 | saman | Germany - Nuremberg | ٢٤:١٤ - ٢٧ ارديبهشت ١٣٩٢ |
من شنيده بودم که حمله به زن ها اول بار توسط يکه نفر تو صدر اسلام اونم خليفه دوم بوده نميدونستم هنوزم اين کار احمقانه رواج داره
2 | ركسانا | Kazakhstan - Astana | ١٤:٢٧ - ٢٨ ارديبهشت ١٣٩٢ |
شنيده هايتان اشتباه است جناب سامان. از کي شنيديد؟
3 | مجتبي خدادوست | Iran - Tabriz | ١٩:٠٧ - ٢٨ ارديبهشت ١٣٩٢ |
تعصب به دين و مذهب حق، ستودني و زيباست و تعصب به فرقه ساختگي افراد رياست طلب و درباري واقعا زشته و پر از حسرت.
حنفيان و مالکيان و حنبليان و شافعيان هميشه نگران اين هستند که بجاي تبعيت از اهل بيت عليهم السلام از افراد ديگر تبعيت مي کنند در حاليکه پيامبر صلي الله عليه و آله فرموده تا از قرآن و اهل بيت تبعيت مي کنيد به گمراهي نمي افتيد.
خود ابوحنيفه و مالک و احمد بن حنبل و شافعي وظيفه اطاعت از اهل بيت عليهم السلام را داشتند اما چه شيرين شد شهرت پرستي در نظر پست اينها. فتواي مخالف امام معصوم مي دادند در حاليکه امام را درک مي کردند. لعنت خدا بر آنها
اين فرقه هاي ساختگي به عبارت ما اهل بيت را دوست داريم اکتفا مي کنند در حاليکه دوست داشتن بدون تبعيت هيچ ارزشي ندارد. ضمنا اين فرقه ها دشمنان اهل بيت را بيشتر از آنها دوست دارند. چه دنياي وحشتناکي شيطان براي آنها ساخته.
الحمدلله که ما گوش به فرمان خدا و پيامبر خدا هستيم.
4 | علي اديب | Iran - Behbahan | ١٣:٥٣ - ٢٩ ارديبهشت ١٣٩٢ |
منظور جناب سلمان حمله ي عمر به خانه ي مولا علي بود...و يا تعرض و هجوم ناشرمانه ي او به ام کلثوم
5 | مجيد م علي | Iran - Khorramshahr | ١٧:١٧ - ٢٩ ارديبهشت ١٣٩٢ |
الله اکبر با سلام جناب رکسانا بالاخره يک حرامزاده در صدر اسلام اين عمل شنيئع رو باب کرد .... پس بايد بگويم جناب سامان اسمشو نبر فقط لعنتش کن که همچون شخصي ارزش نام بردن نداره اميدوارم جناب رکسانا اين حرامزاده رو هم بمثل من لعنت بکند . ان شاء الله لبيک يا علي
6 | ركسانا | Kazakhstan - Astana | ١٨:٥٨ - ٢٩ ارديبهشت ١٣٩٢ |
سلام خدمت شما جناب سامان. گريستن عکس العمل طبيعي هرانساني است دربرابر مصائب اما گريستن به هرشيوه اي شايسته نيست خصوصا براي زنان. شما خود نيز در عزاداري هايتان از خليفه ي دوم حضرت عمر(رض) پيروي مي کنيد والبته ازشرع اسلام. زيرا به زنانتان اجازه نمي دهيد در عزاداري ها صداي خود را بلند کنند وفرياد بزنند . همچنانکه در ايام محرم ديده نشده است هيئت هايي از زنان در خيابان ها پياده روي کرده گريبان چاک کنند و فرياد براورند. ايا غير از اين است؟ اگر زني در اين عزاداري ها تبرج کند ودر ميان مردان بانگ براورد حتي اگر براي امام حسين(ع) هم باشد قطعا با او برخورد خواهيد نمود.
7 | ركسانا | | ١٩:٠٤ - ٢٩ ارديبهشت ١٣٩٢ |
اقاي مجيد م علي.سلام. من در انتظار اخبار خوب هستم ان شاالله.
8 | مجيد م علي | United States - Fremont | ٢١:١١ - ٢٩ ارديبهشت ١٣٩٢ |
الله اكبر با سلام جناب ركسانا از خودتون مايه بگذار ... حميرا بنت عتيق ( همون عايشه خودتون يا سرخو ( حميرا ) در قاموس من ) در مرگ پدرش عتيق ( عبد الكعبه ) ابن اب قحافه ) چنان عزاداري كرد كه ابن شمله با ان شلاق معروفش بجان عزاداران افتاد ...... شما اينها را بگيد سنگينتريد ...مدرك خواستيد بهتون بدم لبيك يا علي
9 | saman | Germany - Nuremberg | ٢٤:٥٤ - ٢٩ ارديبهشت ١٣٩٢ |
سلام خدمت خانم رکسانا اگه ميشه متن پايين رو بخون متوجه ميشي البته خيلي موارد ديگه هست ولي واسه شما همين کافيه زماني که زينب دختر رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از دنيا رفت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند خداوند او را به سلف خير و نيکوي ما ( يعني ) عثمان بن مظعون ملحق نمود . وقتي پيامبر خدا اين عبارت را فرمودند زنان بر مصيبت وفات زينب گريستند ، در اين هنگام عمر با تازيانه‌اي که در دستش بود در حضور رسول خدا شروع به زدن زنان کرد که با برخورد تند پيامبر رحمت مواجه شد ، حضرت تازيانه را از او گرفتند و فرمودند آرام باش تورا با اين زنها چکار ؛ بگذار گريه کنند ، و اي زنان شما هم از ناله هاي شيطاني ( ناله هايي که با گناه و اعتراض به خداوند همراه است ) بر حذر باشيد ... ( تا آنجا که ابن عباس مي گويد ) رسول خدا صلي الله عليه (و آله) و سلم کنار قبر زينب نشستند و فاطمه زهرا ( سلام الله عليها ) در کنار پدر بزرگوارش بر مصيبت خواهرش زينب مي گريست و پيامبر رحمت اشک‌هاي دردانه هستي را با لباس مبارکش پاک مي نمود . مسند أحمد 1 ص 237 ، 335 ، مستدرك الحاكم 3 ص 191 وصححه وقال الذهبي في تلخيص المستدرك : سنده صالح ، مسند أبي داود الطيالسي ص 351 ، الاستيعاب في ترجمة عثمان بن مظعون ج 2 ص 482 ، مجمع الزوائد 3 ص 17 . وأخرج البيهقي في السنن الكبرى 4 ص 70 _«اشعث بن قيس مى‏گويد: شبى مهمان عمر بودم. چون دل شب شد برخاست و رفت زنش را زد. من بين آنها حائل شدم و چون به رختخوابش برگشت گفت: اى اشعث! چيزى كه من از رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏سلم شنيدم به ياد داشته باش: 1 - از مرد پرسيده نمى ‏شود كه چرا زنش را زد. 2 - نخواب مگر آنكه نماز وتر را خوانده باشى و سومى را فراموش كردم. (صحيح بخارى، ج 8 ص 18، كتاب الادب، باب قول اللّه تعالى: «يا ايها الذين آمنوا لا يسخر قوم من قوم....؛ سنن ابن ماجة،ج1، ح 1983 و 1985) اين ادرسم برو بد نيست ببيني http://www.omar-sonnat.com/tag/%D8%B9%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%86-%D8%AE%D8%B7%D8%A7%D8%A8-%DA%A9%D8%AA%DA%A9-%D8%B2%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86/
10 | مجتبي خدادوست | Iran - Tabriz | ١٠:٣٣ - ٣٠ ارديبهشت ١٣٩٢ |
جناب رکسانا (مربوط به رديف 7) هيچ خانمي از شيعيان محترم براي عزاداري امام حسين عليه السلام تبرج نمي کند و وقتي اين عبارت به گوش ما مي خورد ياد خروج عايشه با تبرج در جنگ جمل مي افتيم: وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى (الاحزاب: 33) (يعني بنشيند در خانه‌هايتان و مانند زمان جاهليت که زينت خود را نمايان مي‌کردند بيرون نياييد). ضمنا اگر خانمهاي شيعه رعايت دين را مي کنند از پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت ايشان تبعيت کرده اند نه از موجود معلوم الحال و منافقي مثل عمر خائن و مکار و دروغگو و فاسق در اعتقاد ما شيعيان عمر (ع. ل.) کوچکترين رابطه اي با خدا و دين خدا ندارد بلکه عامل تمام مشکلات اسلام نوپا مي باشد. خدايا لعنت مخصوص مرا را به او برسان و عذاب دائمي او را شديدتر گردان. آمين يا رب العالمين
11 | saman | | ١٣:٢٣ - ٣٠ ارديبهشت ١٣٩٢ |
سلام ميگم به همه خانم رکسانا شما دوتا بحث رو با هم مخلوط کردين فعلا مورد بحث ما کتک زدن زنان اونهم در حضور شخص رسوالله بوده نه عزاداري اگه خواستي راجب اونم بحث ميکنيم اگه خواستين ايميلم رو ميزارم اما شما بايد به من جواب بدين چرا عمر در حضور پيامبر زنان رو کتک ميزد آيا اگه قرار بر کتک زدن باشه خود پيامبر نسبت به اين کار اولي تر نيست من منتظر جواب هستم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟عمر اگه کتک زن بود جنگ احد فرار نمي کرد موارد زيادي در مورد کتک زدن زنان به دست عمر هست که من خلاصه کردم در ضمن پيامبر در مورد ناله هاي شيطاني يعني ناله با شکوه از خدا مخالفت کرده نه خود گريه و عزاداري در مورد فقه ما در مورد عزاداري زنان بله شما درست ميگين گريبان چاک زدن رو حتي مراجع قبوال ندارن در حضور نامحرم اما زنان مثل مردان در روز عاشورا بيرون ميان و سينه ميزنن و گريه ميگنن و بعضي مراجع گريه بلند زنان راب فقط براي امام حسين عليه السلام در مواردي که حتي نامحرم صداشونو بشنوه بي اشکال دونستن شما اگه عزاداري کربلا رو ببينيد ميبيند که زنان چه عزاداري ميکنن
12 | محمد7 | Iran - Tabriz | ٢٣:٥١ - ٠١ خرداد ١٣٩٢ |
نصيحتي برادرانه ازمن
وقت خود هدر ندهيد و با رکسانا مناظره نکنيد نه تنها حرف هايش مستند نيست بلکه چرنديات زيادي ميگويد!اينگونه افراد ابوجهل هاي زمان هستند
13 | جاويد | | ١٣:٠٥ - ٠٢ خرداد ١٣٩٢ |
دوستانم ،چرا با دلايل منطقي رکسانا را نيز متقاعد نکنيم .اون که مقصر نيست چون تو مزهب ديگري بزرگ شده، بايدراهها و منابعي را به او معرفي کنيم خدا را چهديدي شايد شد يه شيعه واقعي
14 | ركسانا | Kazakhstan - Astana | ١٢:٤٤ - ٠٣ خرداد ١٣٩٢ |
اقاي مجتبي خدادوست---- مهم اين نيست که شما از عمرفاروق پيروي مي کنيد يانه مهم اين است که روش شما وروش حضرت عمر يکي است وشما حق نداريد کاري را که خود انجام مي دهيد نيکو بدانيد وهمين کار اگر از ديگران سرزدان را نکوهش کنيد. اول به اعمال خود بنگريد سپس ديگران را نقد کنيد. حضرت عايشه ي صديقه(س) تبرج نکرده است چون تبرج به معني بيرون امدن وخودرا نمايان کردن به قصد خودنمايي است وخداوند اينگونه خروج زنان را در ايه ي 33 الاحزاب منع کرده است ونه خروج براي احقاق حق. حضرت عايشه براي روشن شدن موضوع شهادت عثمان ذي النورين از خانه خارج شد ونه براي تبرج. همچنانکه ام سلمه در ميان مردان به سخنراني ودفاع از حضرت علي(ع) پرداخت وحضرت زينب(س) بعد از واقعه ي کربلا سخنراني نمود شما چرا اينها را تبرج نمي دانيد ؟؟ چون هيچيک از اين اعمال عايشه ام سلمه وزينب به قصد خودنمايي نبوده بلکه به منظور دفاع از حقي بوده است که رضايت خدا بران قراردارد و اين کار مرد وزن نمي شناسد. اقاي سامان---اگر حضرت عمر(رض) در حضور پيامبر زنان را کتک زده باشد وپيامبر به اين عمل اعتراضي نکرده باشند پس يقين بدانيد يا کتک زدن زنان توسط عمر(رض) دروغي بيش نيست ويا اين کار مورد تاييد حضرت رسول بوده است. چطور ممکن است رسول الله(ص) ناظر بر عملي خلاف رضاي حق بوده و از ان نهي نکرده باشد؟؟؟من به شما پاسخ دادم.درصورت تمايل ميتوانيد ايميل بگذاريد. اقاي مجيد م علي----- فرياد وفغان وگريبان چاک زدن براي مرده حرام است اين کار از هرکه سربزند بخصوص زنان بايد نهي شود. همواره چشم اميد به لطف حق دارم ومنتظر اخبار خوب هستم ان شاالله. جناب محمد7---سخن شما درصورتي ميتواند صحيح باشد که به خود دربحثها زحمت داده باشيد ونتيجه نگرفته باشيد من از شما بحثي نديده ام.
15 | مجتبي خدادوست | | ١٩:٢٦ - ٠٦ خرداد ١٣٩٢ |
سلام اولا عايشه ابدا صديقه نيست و اين صفات عالي يعني صديق و صديقه مختص امام علي عليه السلام و حضرت زهرا سلام الله عليها مي باشد. ابوبکر کذاب لقب صديق را دزديد و شما لقب صديقه رو که به زور به زن شورشي و قاتل مسلمانان نسبت مي دهيد. در کتب شما اين عبارات هست که عايشه گفته آيات رجم و رضاع کبير نزد وي بوده و بزغاله خورده، آيا اين حرف راست هست يا دروغ؟! شايد معني صديقه براي شما مشخص نيست! عثمان به هلاکت رسيد و اصلا در راه خدا کار مثبتي انجام نداد که عبارت شهادت برايش معني داشته باشد چون جنازه ???? بدون تشييع، سه روز در قبرستان يهود ماند که صحابه انداخته بودنش آنجا و امام علي عليه السلام هيچ دستوري راجع به دفنش صادر نفرمودند که حتي بعنوان يک مسلمان دفن شود. ضمنا ذوالنورين امام علي عليه السلام مي باشد که صاحب دو نور مطهر يعني امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام مي باشد. چه زشت است لقب دزدي، در حالي که کسي کثيف ترين موجود هستي باشد و لقب پاکترين آفريده خدا را بدزدد. اما تبرج عايشه قاتل، با آيه قرآن که دقيقا مصداقش عايشه هست ثابت مي شود (و اين آيه اين اقدام دختر ابوبکر کذاب را با شرايط خروجش بر امام عليه السلام توصيف و پيشگويي کرده است) اما سخنراني با ارزش حضرت زينب سلام الله عليها در مقابل شاميان تربيت شده توسط معاويه کثيف، و سخنراني حضرت زهرا سلام الله عليها براي احقاق حقش در مورد فدک در مقابل ابوبکر کذاب دفاع از حق بوده در حاليکه خروج عايشه بر عليه حق بوده، نه احقاق حق؛ و باعث شد اسلام تضعيف شود و تعداد زيادي از اطرافيان امام عليه السلام شهيد شود ضمنا بهترين صفتي که براي عمر مي شود داد همان صفاتي هست که اميرالمومنين عليه السلام فرموده و در کتب شما موجود هست و شما هرگز نمي توانيد اين حديث را انکار کنيد: كاذباً آثماً غادراً خائناً يعني دروغگو و گناهکار و حيله گر و خائن-صحيح مسلم، ج 4، ص 28، كتاب الجهاد و السير، باب 15 حكم الفئ، حديث 49. شخصيت عمر قبل اسلام: شرک و بت پرستي با اينکه خدا و وحدانيتش توسط انبياء قبلي اثبات شده بود و دائم الخمر بودن اوايل دعوت پيامبر به اسلام: مردم را از مسلمان شدن به زور شمشير و بددهني دور مي کرد و براي اثبات حماقت کاملش شمشير بدست براي قصد جان نبي اکرم صلي الله عليه وآله حرکت کرد بعد از پيروز شدن اسلام: اعتراض به پيامبر دفعات متعدد، فرار از جنگها، و اثبات بي عرضگيش وقتي بعنوان فرمانده با کفار مواجه شد و شکست خورد و فرار کرد. در هنگام از دنيا رفتن پيامبر نسبت زشتي به ساحت مقدس ايشان داد و کفر خودش را به همه چشمهاي بينا آشکار کرد بعد از پيامبر با اينکه در غدير با اميرش بيعت کرده بود سقيفه تشکيل داد و حکومت الهي را از جاي خودش حرکت داد و کساني مثل شما را عاقبت به شر کرد در هنگام خلافت غاصبانه اش دائم اعتراف به جهلش مي کرد يعني مجبور ميشد چون بيچاره مي شد وقتي سوال مي کردند در آخر عمر ???? هم شوراي شش نفره تشکيل داد تا عثمان ???? بحکومت برسد بهتره ياد بگيري فاروق هم صفت امام علي عليه السلام مي باشد که پيامبر صلي الله عليه و آله در حقش فرموده اند.
16 | ركسانا | | ١٤:٥٨ - ٠٧ خرداد ١٣٩٢ |
اقاي خدادوست----من بر اعتقادات شما کاملا واقفم وهمه ي بايدها ونبايد ها ي تفکرات شما را حتي بهتر از خودتان بررسي کرده ومي دانم. از جمله اينکه شما معتقديدبه اينکه نه تنها تمامي صفات خوب خلفا واصحاب مختص حضرت علي است بلکه تمامي صفات الله متعال نيز که در قران امده هم مختص حضرت علي است . نعوذباالله شما نه تنها اصحاب را دزد صفتهاي علي(ع) مي دانيد بلکه کم مانده است بگوييد خدا هم همه ي صفات خود را از علي گرفته است. هرچند در مذهب علي اللهي ها هرچه هست علي است و خدا همان علي است(نعوذ بک يا الله). شما بهتر است فرمان خودرا به هرطرف که گويندگان علي خداست ميروند کج نکنيد وبرگرديد به صراط مستقيم وشيعه ي حقيقي باشيد. ما حضرت علي را تنها به عنوان يکي از اصحاب رسول خدا مي شناسيم ولاغير. در مدت نزديک به پنج سال خلافت حضرت علي(ع) چه نتيجه اي از خلافت ايشان حاصل شده است مي خواهم نظر شما را نيز به تحقيقي که در اين باره نموده ام اضافه نمايم. ايا ان شخصي که شما به عنوان قادر وقاهر وواحد واحد از هر نظر مي دانيد(يعني همان حضرت علي) توانسته است درمدت خلافت خود تمامي وظايفش را به درستي انجام داده وچيزي براي شما باقي نگذارد تا اکنون ناچار به تحمل سختي ودفاع از او بعد يک هزاره ونيم باشيد؟ يا شما اکنون نه تنها در حال دفاع از خود هستيد بلکه ناچاريد از او هم دفاع کنيد؟ کاري که مسئوليتش به حق در يد قدرت لايتناهي اوبود ونه شما.
17 | فرناز | | ١٢:٠١ - ٠٨ خرداد ١٣٩٢ |
به ركسانا: من از شما يك سئوال دارم. مي شه لطفا" معني عبارت "رجل يحجر " رو بفرماييد؟ من شما رو راهنمايي مي كنم. يعني مرد هذيان و چرت و پرت مي گه. مي دونيد اين جملات از دهان چه كسي خارج شده؟ حضرت رسول الله (صلي الله عليه اله و سلم) در روزهاي آخر زندگي خود در جمع اصحاب مي فرمايند براي من قلم و دوات بياوريد. در اين هنگام آقاي عمر اين جمله رو بر زبان جاري مي كند. نظر شما در خصوص فردي كه صريحا" به رسول الله (ص) توهين كرده چيه؟؟؟؟؟؟؟
18 | ركسانا | | ١٤:٢٨ - ٠٨ خرداد ١٣٩٢ |
خانم فرناز-----اين عبارات را نديده ايد بلکه ان را شنيده ايد چون املاي ان اشتباه است چه برسد به معنايش. لطفا برويد وان را از کتب معتبر کامل ببينيد.جمله ي موجود در کتب معتبر ان است:"""هجر رسول الله""" که برگردان ان به فارسي ميشود:: رسول الله رفته است----رسول الله از ميان ما رفته است--- رسول الله وفات يافته است----- در بعضي کتب شما که چند سال پيش اعراب مسيحي انها را نوشته اند کلمه ي رسول الله را به کلمه ي رجل تغيير داده اند غافل از اينکه اسناد اوليه هنوز موجود است واين کلمه رسول الله است ونه رجل. فارسي زبانان نابلد هم" هجر" را به معني هذيان معني مي کنند که اگر به اعراب بگوييد اين ترجمه را به ما مي خندند. پس شد چي؟"" رسول الله از ميان مارفته است"" در اين عبارت هيچگونه توهيني وجود ندارد. حالااين سخن را که گفته است؟ اصحابي که در روز وفات پيامبر دور او جمع بودند. کتب معتبررابخوانيد نوشته است اصحابي که روز وفات پيامبر دور او جمع شده بودند چنين گفته اند. همان اعراب مسيحي حاشيه ي خليج فارس کلمه ي اصحاب را در بعضي کتب تغيير داده ونام عمر(رض)راجايگزين کردند. باز هم غافل از اينکه والله خيرالماکرين. اسناد اوليه هنوز موجود است واين کلمه اصحاب است ونه عمر(رض).اصحاب اطراف پيامبر در روز وفاتش چه کساني بودند؟ الله اعلم. از کجا معلوم در ميان اين اصحاب علي(ع) نبوده باشد مي گوييد نه. پس در واپسين لحظات عمر پيامبر حضرت علي کجا بوده است؟ کارمهم تري از وفات پيامبر پيش امده بود؟؟ مطمئن باشيد که حضرت علي نيز در ميان اصحاب بوده واين جمله را شنيده است ودر اين جمله هيچگونه اهانتي مشاهده نميشود اگر اهانت است چرا حضرت علي سکوت کرده است؟؟ اصلا چرا حضرت علي همه جا سکوت مي کند گويا هيچ مسئوليتي را نپنمي پذيرد. پاسخ دهيد.
19 | فاطمه املشي | | ١٤:٥٤ - ٠٨ خرداد ١٣٩٢ |
بسمه تعالي
نه خانم رکسانا ما چنين نظري در مورد خداي متعال نداريم ما خداي جمال رو مي پرستيم که امام حسين عليه السلام رو خلق کرد که حادثه اي کربلا رو توسط او خلق کنه که تو و من معني عشق به خدا رو بفهميم و وقتي به عظمت و جمال اين حادثه نگاه مي کني دلت متأثر مي شه ( البته اگر مرضي در دلت بناشه) و ميگي الله اکبر ،
20 | مجتبي خدادوست | | ١١:٢٠ - ٠٩ خرداد ١٣٩٢ |
رکسانا خداي شما با ابوهريره مرده اما جالبه که هنوز اصرار داريد زنده هست. خدايي که بزرگانتان براي شما ترسيم کرده اند حرکت مي کند، تعجب مي کند، دست و پا دارد، نمي داند جهنم چقدر ظرفيت دارد و مي آيد پايش را مي گذارد تا ظرفيت آن بيشتر شود. ساق پايش را براي بهشتيان نشان مي دهد تا خودش را براي مخلوقاتش ثابت کند و بهشتيان نيز يادشان مي افتد که همان خداي قبلي هست ، موهايش مجعد هست و پيامبر او را مي بيند. هر اهانتي که کفار به نبي اکرم صلي الله عليه و آله مي کنند نسخه اي از آن در کتب بي ارزش شما هم وجود دارد و اتفاقا اينها زمينه ساز آن اهانتها هستند شما که در تشخيص خدا و پيامبر خدا مشکل داريد چطور به خودتان اجازه مي دهيد در مورد حجت خدا يا خليفه خدا که هيچ انساني توان درکشان را ندارد اظهار نظر کنيد؟ اما خدايي که مي پرستيم توسط برگزيدگان خودش براي ما شناخته شده است و ما بحمدالله مصون از شرک و توهم در مورد الله تعالي هستيم امام علي عليه السلام طبق نص قرآن عظيم مطهر از هر رجسي هست و هيچ ذهني اين جسارت را نمي کند به محضر ايشان کوچکترين ذهنيت بدي داشته باشد مگر اينکه در تولد مشکلي داشته باشد. «ما» روشمان را با ايشان تطبيق مي کنيم و ايشان را الگو قرار مي دهيم چون صراط مستقيم خدا هستند. مردمي که امام عليه السلام بر آنها حکومت کردند وارث حکومت عمري بودند و ظرفيت اجراي کامل دين نبوي را نداشتند. عايشه و معاويه و طلحه و زبير نمونه اي از اين مردم هستند و مي بينيد که باعث تشنج در امر حکومت مي شدند ائمه اطهار عليهم السلام بندگان عزيز خدا هستند و هيچ کس با آنها برابري نمي کند. فرازي از دعاي شريف ندبه: بنفسي انت من عقيد عز لا يسامي اي آقاي من، جانم به فدايت! تو از دانه هاي سلسله عزتي که هيچ عزتي به پايه آن نمي رسد!
21 | ركسانا | | ١٠:١١ - ١٠ خرداد ١٣٩٢ |
جناب خدادوست----شما ابوهريره را مي شناسيد؟ لطفا زندگي او را درچند خط براي من خلاصه کنيد وبنويسيد تامطمئن شوم اورا مي شناسيد.انچه راهم که درمورد خداي اهل سنت نوشته ايد کاملا نشان مي دهد که شما حتي يک بار هم قران را مطالعه نکرده ايد.اين ايات را ازقران کريم بشنويد: """"يَوْمَ يُكْشَفُ عَن سَاقٍ وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ --------روزى كه ساق اشکارشود شود و به سجده فرا خوانده شوند و در خود توانايى نيابند .سوريه ي القلم ايه ي 42-------- """"""نَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا""""""""-------در حقيقت كسانى كه با تو بيعت مى‏كنند جز اين نيست كه با خدا بيعت مى‏كنند دست‏خدا بالاى دستهاى آنان است پس هر كه پيمان‏شكنى كند تنها به زيان خود پيمان مى‏شكند و هر كه بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند به زودى خدا پاداشى بزرگ به او مى‏بخشد."""""" سوره ي الفتح ايه ي 10 حالا بفرماييد معني" يد" و"ساق" در اين ايات چيست؟؟
22 | مجيد م علي | Iran - Tehran | ١٤:٠٠ - ١١ خرداد ١٣٩٢ |
الله اکبر با سلام در جواب جناب رکسانا ..... ابوهريره .... کسي نميداند پدرش کيست يا مادرش ... در استينش بچه گربه ائي داشت براي همينه که بهش ميگن ابوهرير .. از جيبش احاديث زيادي بيروي مي اورد ... از عمر ابن حطاب هم زياد کتک خورد . حديثي ازش مييارم خوب بخوانيد . عن سعيد أن عائشة قالت لأبى هريرة أكثرت الحديث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم يا أبا هريرة قال إنى والله ما كانت تشغلنى عنه المكحلة والخضاب ولكن أرى ذلك شغلك عما استكثرت من حديثى عائشه به ابو هريره گفت : زيادي از رسول خدا روايت مي کني !!!ابو هريره پاسخ داد : سرمه و خضاب ( و در بعضي روايات روغن و آينه ) من را از روايت شنيدن باز نداشت ، اما چنين به نظر مي رسد که تو را باز داشته است ، زيرا روايات من را زياد مي داني!!! المستدرك على الصحيحين ج3 ص582 ش6160 البداية والنهاية ج8 ص108 - تاريخ مدينة دمشق ج67 ص353 - سير أعلام النبلاء ج2 ص604 - الإصابة في تمييز الصحابة ج7 ص440- المعرفة والتاريخ ج1 ص262 - اما در مورد خداتون يک خورد در مورد انگشتانش توضيح بده روشنتر بشيم ... عکسي ازش داري ؟؟ لبيک يا علي
23 | مجتبي خدادوست | | ٠٨:٤٩ - ١٣ خرداد ١٣٩٢ |
با تشکر از برادر بزرگوار آقاي «مجيد م علي» خانم رکسانا در مورد ابوهريره يهودي و دورو و کذاب که دشمن اهل بيت عليهم السلام مي باشد مي توانيد در همين سايت مطالب لازم را مطالعه کنيد. لطفا بجاي ادعا بر اينکه همه مطالب سايت را از حفظ هستيد لااقل اين مطلب را يکبار تا آخر بخوانيد. ابوهريره از ريشه کساني هست که در توراتهاي ساختگي نوشته اند: روزي حضرت يعقوب با خدا کشتي گرفت و آخر سر خدا ازش شکست خورد! و شايد اين ابوهريره شما تاسف مي خورد که نتوانسته تا آن حد جلو رود اما خوب، تا حدي اراجيفش را بين کساني که از اهل خدا يعني اهل بيت مطهر دورند نشر داده است. خدا لعنتش کند به آيه اي که اشاره کرديد دقت کنيد: اين آيه (سوره قلم آيه 42) مربوط به بندگان خداست نه خدا به خاطر بياوريد روزى را كه از شدت ترس و وحشت ساقها برهنه مي ‏شود، و آنها را دعوت به سجده مي ‏كنند اما قادر بر آن نيستند" (يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ) جمله" يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ" (ساقها برهنه مي ‏شود) به گفته جمعى از مفسرين كنايه از شدت هول و وحشت و وخامت كار است، زيرا در ميان عرب معمول بوده هنگامى كه در برابر كار مشكلى قرار مي ‏گرفت دامن را به كمر مى‏زد و ساق پاها برهنه مي ‏كرد، لذا مي ‏خوانيم هنگامى كه از" ابن عباس" مفسر معروف از تفسير اين آيه سؤال كردند گفت: هر گاه چيزى از قرآن بر شما مخفى شد به تعبيرات عرب در اشعار مراجعه كنيد، آيا نشنيده‏ ايد كه شاعر مي ‏گويد: و قامت الحرب بنا على ساق: «جنگ ما را بر ساق پا نگهداشت» كنايه از شدت بحران جنگ است. بعضى نيز گفته‏ اند «ساق» به معنى اصل و اساس چيزى است، مانند ساقه درخت، بنا بر اين «يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ» يعنى در آن روز ريشه هاى هر چيز آشكار مي ‏شود. چنانکه مشاهده مي کنيد اين آيه ربطي به ساق پاي! خدا ندارد در مورد آيه بعدي يدالله و تعابير ديگري هم وجود دارد که کنايه از قدرت خدا دارند و براي درک معني بيان شده اند چون خود قرآن تجسم در مورد خدا را بطور مطلق رد کرده است: لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ : سوره انعام آيه 103 - ديدگان او را نمي بينند و ... لَيْسَ کَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ : سوره شوري آيه 11 - هيچ چيز مانند او نيست (يعني اگر شما هر چيزي را مي توانيد ببينيد يا تصور کنيد بدانيد که خدا آن نيست) لن تراني : سوره اعراف : 143 - هرگز مرا نخواهي ديد. هرگز يعني نه در دنيا و نه در آخرت سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ سوره صافات آيه 180 - پاک و منزه است پروردگار تو که خدايي مقتدر و بي‌همتاست و از توصيف خلق مبرّاست از لحاظ عقلي هم اگر خدا جسم باشد دو حالت پيش مي آيد: يکي اينکه خدا به اعضايش نياز دارد چون بدون نياز، وجود اعضاء بي معني هست. در اين صورت خدا صمد و بي نياز نيست. مورد ديگر اينکه در اين صورت خدا محدود هست چون وقتي جايي هست ديگر نمي تواند در بقيه مکانها باشد و اين خاصيت عالم ماده است. در صورت جسم بودن خدا، وقتي باور داريم که خدا از رگ گردن به ما نزديکتر هست اولا بايد قابل لمس باشد و ثانيا همه مخلوقات عالم هم بايد درکش کنند؛ و اين براي يک جسم محال هست که در يک آن واحد در همه عالم و هستي حاضر باشد. شما بهتر است خدا را از زبان قرآن کريم و پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت مطهرش بشناسيد نه از کساني که نظر شخصي خود را بر آيات قرآن حمل مي کنند. حديثي از کتب شما در مورد خداي شما و ابوبکر شما: خدا خطاب به پيامبرش: اي محمد من از ابوبکر راضيم ببين او هم از من راضي هست؟ در اين حديث شيطاني دو چيز محال وجود دارد: يکي اينکه خدا از ابوبکر راضي هست! ديگر اينکه خدا نمي داند ابوبکر از او راضي هست يا نه! مگر نخوانده ايد که خدا عليم بذات الصدور هست؟ فضيلت تراشي براي ابوبکر به چه قيمت؟ اما همه عالم مي دانند که افعال خدا همه خير هست و خداوند قهار نيازي به رضايت بندگانش ندارد «لله الاسماء الحسني» و بر فرض کسي از خدا راضي نباشد علاوه بر اينکه او خود در قضاوت به خداوند رحيم دچار اشتباه شده است آيا قدرتي بر خدا دارد تا عدم رضايتش را معني کنيم؟ سبحان الله عما يشرکون
24 | خسته | | ١٥:٢٨ - ١٥ خرداد ١٣٩٢ |
شما که عمر و ابوبکر رو خوب مي شناسيد از نسبش برامون بگو رکسانا خانوم
امام ما کسي است که در ايه مباهله نفس پيغمبر است و در رکوع زکات ميده
البته امام شما سرعتش معروف بوده يعني جز سريعترين افراد در فرار از جنگ ها ، جز سريعترين افراد در غصب حکومت و ... و اين فضيلتي است انکار نشدني ان شاا... با خليفه اول و دومتون محشور بشيد
25 | ركسانا | Kazakhstan - Astana | ١٦:١٤ - ٢٢ خرداد ١٣٩٢ |
بله سرعت بزرگان ما هم در اسلام اوردن وهم در فتوحات در مقابل انچه شما تصور مي کنيد مافوق تصور بوده .از فتوحات عمر فاروق فتح فلسطين وازادي بيت المقدس برايتان بايد بس باشد که دودستي ان را تقديم به صهيونيستها نموده ايد. لطفا شما فتوحاتتان را برايمان بازگو کنيد از امام علي ويا ساير امامان اهل تشيع. مي خواهيم مانيز به فتوحات شما افتخار کنيم. حداقل يک بنايي را نام ببريد که ايشان بنا کرده باشند وما دل خوش کنيم.
26 | مجيد م علي | United States - Kansas City | ١٣:٣١ - ٢٣ خرداد ١٣٩٢ |
الله اکبر با سلام جناب رکسانا نمي دانستم جناب فارق اينکارها را کرده بود اين سرعت عمل فارغ خان شما منو يادچنگيز مغولي يا تيمور لنگ انداخت ..... شايد از معاصر ها بگم بهتر باشه .. ياد هيتلر و جورج بوش ( پسر کي ؟؟؟ ) افتادم ... اما مجموع اين سرعتها يکطرف سرعت فرارش به کوه احد رو هنوز نتوانسم با کسي غير از عثمان و ابوبکر مقايسه کنم ... شما محال است به فتوحات امامان شيعه افتخار کنيد ... چرا که عذاب ميکشيد خصوصاٌ اگه از خيبر بگيم که صد در صد اتش ميگيريد ؟؟ يا جهاد ايشان که به امر حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم با عباد الجمل سرخ مو به رهبري حميرا ( سرخ پوست ) که جاي خود دارد ... از جنگ حضرت علي با خوارج بگم يا از حضور ياران دلاور نوه ايشان حجت السلام حسن نصر الله در جنگ بر عليه خوارج زمان ..... لبيک يا صديق الاکبر لبيک يا فاروغ الاعظم لبيک يا ذوالنورين لبيک يا علي
27 | فاطمه املشي | Iran - Shiraz | ١٣:٥٩ - ٢٣ خرداد ١٣٩٢ |
بسمه تعالي
اميرالمؤمنين علي عليه السلام و امامان بعد او همچون پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله وسلم فاتح قلوب مسلمين هستند ، همچنانکه مي بيني بعد از چهارده قرن در عزاي حسين بن علي عليه السلام مسلمين چنان ندبه و عزاداري مي کنند که در مرگ خويشانشان نمي کنند، اينکه بعد از چهارده قرن ما در عزاي آنها عزاداري مي کنيم و اعياد ايشان را جشن مي گيريم گواه دلدادگي ماست
با مدعي نگوييم اسرار عشق و مستي / تا بيخبر بميرد در رنج خود پرستي
28 | ابواسحاق مصطفي | | ١٢:١٠ - ٢٤ خرداد ١٣٩٢ |
بنام خدا با سلام جناب رکسانا ميخواي در مورد امام شيعيان بگم به چشم عمر شما رو هم باهاش ميگم. 1- در غزوه احد امام علي (ع) همراه پيامبر (ص) جنگيدند ولي عمر به اعتراف خودش مثل بز کوهي از کوه بالا ميرفت و از جنگ فرار ميکرد. 2- در غزوه خندق اصلا نامي از عمر نيست واقعا عمر کجا بود؟ ولي امام علي (ع) چنان کاري کرد چشمان بيناي امروزي مانند شما کورند آنرا ببيند 3- غزوه خيبر روز اول ابوبکر دست از پا دارازتر برگشت در روز دوم عمر روي ابوبکر رو سفيد کرد اما پيامبر (ص) فرمودند : فردا پرچم را به دست کسي ميدهم که هم خدا و رسولش او را دوست دارند هم او خدا و رسولش را دوست دارد و ..... فردا پرچم را به دستان مولاي متقيان داد و فاتح بزرگ خيبر لقب گرفت. 4- غزوه حنين رو هم ميخواي خودت برو تحقيق کن ببين عمر چه افتضاحي به بار داد ولي بازهم امام علي (ع) جور اين بز کوهي رو کشيد. 5- ديگه در بازگشت از تبوک رو نميگم ولي نشونيش در کتاب المحلي ابن حزم اندلسي موجود است البته خواسته سندش رو دستکاري کنه ولي بخاري و مسلم قبلا دست ابن حزم رو بسته بودند واي چه کار زشتي مي خواستند بکنند و .... فکر کنم بسه ولي عمر که سنگش رو به سينه ميزني بر خلاف نظر شما رو داشت تا جايي که عمر ميگه: اگر علي نبود پرچم اسلام بر افراشته نميشد اگر علي نبود عمر هلاک مي شد اگر علي نبود ..... اگر علي نبود .... و ...... عمر جونتون حتما مست بوده اين حرفها رو زده. راستي چرا در جنگ با کفار عمر مثل بز کوهي فرار ميکرد نه يکبار نه دوبار بلکه چندين بار به راستي آيات 15 و 16 سوره انفال رو خونديد؟ اگه نخوندي برو يه بار با دقت بخون. اما اين جنگهايي که ميگي عمر ميکرد بيشتر چهره وحشتناک از مسلمانها نشون داد چون دين مبين اسلام براي شناخت خودش اصلا لازم به شمشير نبود در ضمن قرآن صراحت داره ( لا اکراه في دين ) پس عمر براي دين نميجنگيد بلکه بر عکس براي دنيا بود که ميجنگيد وگرنه در غزوات پيامبر (ص) مثل بز کوهي فرار نميکرد. به به عمر در غزوات چقدر دلش به حال اسلام مي سوخت و با فرار کردن از جنگها جبران ميکرد.
29 | مرتضي ياري | | ١٣:٢٢ - ٣٠ خرداد ١٣٩٢ |
رکسانا مطمئنا کساني مثل شما طالب جواب منطقي نيستند اما ما عادت به ارائه استدلال داريم اراده خدا در مورد حجتهاي خود مثل تصور شما نيست. ان شاء الله بعد از اينکه رجعت اتفاق افتاد حکومت ائمه را مشاهده مي کنيم و زمين از دست اراذل و اوباش پاک مي شود. خدا براي آزمايش مردم و ايجاد امکان براي بروز ظلم ستمگران حکومت ظاهري ائمه را تا ظهور امام زمان عليه السلام به تاخير انداخته است. در واقع دليل اصلي تاخير در ظهور اين است که همه خلائق ببينند بجز حجتهاي خدا هيچ کس نمي تواند عدالت واقعي را اجرا کند و هر کس ادعا کند دروغگويي بيش نيست. لعنت بر کسي که ريشه اش ناپاک بود و باعث شد حکومت خدا از اصلاب پاک به اراذل و اوباش کثيف منتقل شود. عذابش شديد
30 | ركسانا | Kazakhstan - Astana | ١٥:٤٠ - ٣٠ خرداد ١٣٩٢ |
جناب ابو اسحاق-----در اين که حضرت علي(ع) شمشيرزن ماهري بوده است شکي نيست جنگ با بني قريظه که بسيار معروف است در اين جنگ حضرت علي به تنهايي سر 900 تن از مردان بني قريظه را از تن جداکرد.کاري که از کمتر کسي برمي امد.درجنگ صفين حضرت علي ومريدانش بيست هزار کشته از مسلمانان گرفتند اگر شما جنگيدن وشمشيرزدن عمرفاروق را خراب کردن چهره ي اسلام بدانيد که علي(ع) به ادعاي خودتان بي شمار جنگ انجام داده وبي شمار کشته ازطرف مقابل گرفته است چرا کار علي جهاد است اما کار خلفا ظلم وتجاوز؟؟؟مسئله شمارش تعداد مقتولين نيست. مسئله اين است که کسي که خليفه ي اول يا دوم يا سوم يا چهارم شده است در زمان تصدي اين مقام چه خدماتي به جهان اسلام ومسلمانان عرضه داشته است؟ ايا هيچيک از حکام اسلامي توانسته اند به اندازه ي فاروق اعظم سرزمينهاي اسلامي را ازاد کرده ومسجد بنا کنند؟ ويا به اندازه ي عثمان ذي النورين در جهت کتابت قران کريم وترويج وانتشار دين اسلام قدم بردارند؟؟ ويا همچون صديق اکبر ابوبکر ميان مسلمانان اتحاد ايجاد کرده وسنت پيامبررا در همان زمان کوتاه خلافت اجرا نمايند؟؟؟ خير.
31 | علي | Iran - Qom | ٢١:٠٩ - ٣٠ خرداد ١٣٩٢ |
رکسانا تند نرو باهم بريم چه شيعه باشي چه سني بايد بداني عمر خطاب و ابوبکر کذاب و عثمان طماع درحد خاک پاي حضرت علي هم نيستن اين جنايات که عمر ملعون در کشور گشاهي هايش داشت برو در کتب معتبره خودتون بخون چه جنايات هايي کردند چقدر از مردم بي گناه را کشتند خواستي با منابع برات ميزارم در ضمن عمر (ابنه اي)شروع کننده تجاوزات بود ولي جنگ ها بر حضرت علي تحميل شد لطفا القاب حضرت علي ع را براي بقيه به کار نبر که خودتم به بزرگانتان تو هين ميکني
32 | مجيد م علي | | ١٣:٠٩ - ٣١ خرداد ١٣٩٢ |
الله اکبر با سلام جناب رکسانا خيلي الکي خوشي يکي از اين مهارت ابن خطاب چه وقتي که کافر بود يا در وقتي که بحساب مسلمان شده بود و قبل از رحلت حضرت نبي اکرم صلوات الله عليه را ميتواني ذکر کني ؟؟؟ شايد بگي ميترسد که مهارت خودشو نشون بده کفار چشمش بزند ؟؟؟ شايد حالا اينو ول کن يکي از اين مهارتهاشو بعد از رحلت حضرت رسول اکرم صلوات الله عليه را نام ببر ؟؟؟ حالا ديديم که ايشون نه براي درست کردن چهره اسلام شمشير زده نه براي خراب کردن اسلام . اما تا دلت بخواد براي خراب کردن اسلام حرف ياوه زده چه قبل از بحساب اسلام اوردنش و نه بعد از ان و قبل از رحلت حضرت نبي اکرم صلي الله عليه و اله يا حتي بعد از رحلت حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم . حتي حاضرم به حق حضرت علي عليه السلام قسم بخورم که عمر يک قدم براي حفظ اسلام بر نداشت ... انجه او گفت و انجام داد براي خودش و حضرتش جناب کعب الحبار يهودي بود . در ضمن اين را بدان که تمامي جنگهاي که حضرت علي عليه السلام روحي فدا انجام داد به دستور مستقيم حضرت محمد صلي الله عليه و اله وسلم بوده چه قبل از رحلت حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و اله و سلم و چه بعد از رحلت ايشان ... اصلاٌ هر حرفي و هر قدمي که ايشان برداشت براي رضاي الله سبحان تعالي و حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم بود .. حالا تو اعمال حضرت علي عليه السلم و صلوات را ميخواهي با ان افرادي که حضرت رسول اکرم اعتقاد داشت انها دروغگو، گنهكار، فريبكار و خائن هستند قياس ميکني ؟؟؟ اول اين ايه کريمه را بخوان : هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ( 9 الزمر ) حالا اين را بدان که نه تنها در علم بلکه در شهامت, حلم و بردباري و و و اصلا حضرت علي عليه السلام را نمي توان با احدي غير از رسول اکرم صلوات الله عليه و بعدش با ائمه اطهار مقايسه کرد چه برسد به کساني که همچه بز کوهي از کوه بالا ميرفتند .. در زمان اون دروغگو، گنهكار، فريبكار و خائن چه تعداد از مسلمانان کشته شدند ؟؟؟ به چه دليل .؟؟؟ جناب رکسانا خيلي خيلي الکي خوشي لبيک يا صديق الاکبر علي ابن ابي طالب لبيک يا فاروغ الاعظم علي ابن ابي طالب لبيک يا ذوالنورين علي ابن ابي طالب لبيک يا علي
33 | علي اكبر | Iran - Tabriz | ١٨:٠٤ - ٣١ خرداد ١٣٩٢ |
رکسانا اگر ابوبکر کذاب و عمر دائم الخمر و عثمان بدبخت اقدام به انحراف مسير نمي کردند جهان اسلام شاهد حکومت جهاني مي شد. اما روش اميرالمومنين عليه السلام با تاسي از قرآن کريم آباداني قلوب انسانها بود نه رواج فرقه مسخره عمريه که باعث تحقير اسلام مي شود. در شوراي که براي انتخاب خليفه سوم تشکيل شد بعد از راي گيري چون راي حضرت علي با عثمان مساوي شد عبدالرحمن به حضرت علي گفت با تو بيعت مي کنم اگر اين شروط را بپذيري(عمل به قران پيروي از را و روش پيامبر و پيروي از راه و روش خلفاي قبل) علي ابن ابي طالب تمام شرايط را پذيرفت به جز پيروي از راه و روش خلفاي پيشين پس عبدالرحمن همين حرف را به عثمان گفت عثمان تمام شرايط را پذيرفت و خليفه مسلمين شد. اين نمايانگر اين حقيقت است که راه دو خليفه قبل با قران و راه پيامبر همخواني نداشت اگر همخواني داشت نيازي نبود عبد الرحمن پيروي از خلفا را جزء شروط بيان کند يا علي ابن ابيطالب از پذيرفتن ان خود داري کند. در اين ميان عثمان نيز با پذيرفتن شروطي که با هم در تضاد بودند راه دو خليفه قبل را در پيش گرفت امورات مربوط به دوران خلافت امام علي عليه السلام به نقل از منابع ديگر ۱ ـ خدمات علمي و فرهنگي: ساخت اولين مدرسه اسلامي در «صفه» كه در آن تدريس هم مي‌كرد. (حضرت علي(ع) در زمان حكومتش از سوي دانشگاه جندي‌شاپور براي تدريس ادبيات، طب و علوم ديگر به (خوزستان) دعوت شد اما به‌دليل وقوع جنگ، اجابت اين دعوت ميسر نشد) انجام معالجات پزشكي و درمان بيماري‌هاي جذام و امراض داخلي و همين‌طور آموزش طريقه ضد عفوني كردن. تدوين قرآن و اعراب گذاري آن. بنيان‌گذاري علم تجويد قرآن به‌منظور نيكو خواندن، نيكو فهميدن و نيكو فهماندن كتاب آسماني اسلام. بنيان‌گذاري علم نحو براي درست خواندن قرآن و اسناد ديني براي غير عرب زبانان. آموزش ستاره‌شناسي و جهت‌يابي در شب (در اولين مرحله در مسير سپاه اميرلمؤمنين(ع) در جنگ صفين در راه «جلولا» و نهاوند براي لشكريان آموزش داده شد.) براي اولين‌بار استفاده از روشنايي جيوه براي كار كردن در شب (كه اولين‌بار براي ساخت كشتي در شب مورد استفاده قرار گرفت.) تدريس زبان‌هاي خارجي ـ پارسي ساساني و سرياني ـ و آموزش خط پهلوي. تدريس فلز شناسي. آموزش مديريت (هركس را كه براي اداره قسمتي از كارهاي حكومتي و دولتي به مأموريتي مي‌فرستاد مي‌بايستي قبلاً دوره آموزشي مديريت را گذرانده باشد. اين مدرسه در مدينه قرار داشت) طرح روش تدريس. ترجمه كتب علمي (كتاب «قراباذين»، اثر دانشمندان ايراني دانشگاه جندي‌شاپور، را حضرت از زبان پارسي به عربي ترجمه كرد و راه ترجمه كتب غير عربي براي عرب زبانان گشوده شد) شناخت تاريخ ملل ديگر(تاريخ ايران) 2 ـ خدمات اجتماعي: تشكيل اولين بانك اسلامي بدون ربا حسابداري دقيق مالي و ايجاد منظم‌ترين وزارت دارايي ( در «بيت‌المال مسلمين» در زمان حكومت علي(ع) هر روز بيلان كار حاضر بود و همه مستمري‌بگيران پرونده مخصوص داشتند) شهرسازي ( در حومه شهر مدينه شهري تازه ساخته شد) تأسيس آسياب آبي (بسياري از مردم تا قبل از آن نان نخورده بودند) ساخت حمام. احداث جاده شوسه ( بين مكه و جده) تهيه سايبان (براي استراحت فقرا) تأسيس چاپارخانه ( بين مدينه و مركز جنگ كه براي آن 400 شتر به‌كار گرفته شدند) طرح رفع اختلاف طبقاتي در جامعه. اولويت انجام امور افراد به ترتيب مراجعه؛ چه افراد عادي و چه شخصيت‌هاي حكومتي و سفراي خارجي. رسيدگي به معيشت غير مسلمانان در حوزه حكومت اسلامي. ساخت «سيل بر» سازماندهي نظام قضايي؛ خود بر قاضي‌القضات نظارت مي‌كرد و قاضي‌القضات حاكم بر ساير قضات بود. تشكيل حوزه‌هاي قضايي مشخص. سازماندهي بررسي كار قضات. برقراري مستمري براي قضات. برقراري كلاس آموزش قضات. سركشي به قضات. استوار ساختن اصول محاكمات حقوقي و جزايي. برشمردن مشخصات «شاهد» حل مشكلات پيچيده قضايي (داوري‌هاي عجيب امام) برقراري مستمري براي فرزندان و خانواده شهدا. 3 ـ خدمات اقتصادي: ;ساخت بندر (بندر جده در عربستان و اسكله آن) تغيير بذر (بذر گندم را از ايران آورد و در مدينه و طائف كاشت و توسعه داد) حفر قنات. كارهاي عمراني. نظارت ساختماني. بنا كردن نخلستان‌هاي بي‌شمار. تأسيس تعاوني و بانك كشاورزي. پر كردن خزانه مسلمين (اگر در زمان حكومت امام، بيت‌المال بين مسلمانان تقسيم مي‌شد به هر نفر 50 هزار دينار زر سرخ مي‌رسيد) ۴ـ خدمات امنيتي، دفاعي و سياسي: برقراري رسم كشيك. ساخت اولين كارخانه كشتي‌سازي در منطقه. ارائه فن رهبري ميدان‌هاي نبرد از راه دور. مطرح كردن قاعده حكومت (در نامه به مالك اشتر) طرح اصول اداري مملكت. صحرا شناسي (براي امور سوق‌الجيشي) تعيين پايگاه حكومتي بر اساس اصول علمي ( انتقال مركز حكومت از مدينه به كوفه و تبيين علل علمي آن توسط امام) تبيين قاعده نظام و سپاهي‌گري. تهيه پاسگاه جنگي، تشكيل شوراي جنگي و طرح جنگ اردويي. ساخت خندق و ساخت منجنيق سه‌طبقه. ساخت دژ جنگي. طرح خراب كردن سد دشمن به‌وسيله كشتي جنگي. فن قلعه‌گيري. اجراي سيستم دايره‌اي يا مربع شكل براي دفاع. ( اين شيوه‌ها را ابتدا رسول اكرم(ص) آموزش دادند) تأسيس نيروي دريايي و توسعه آن. گزارش نويسي جنگي. پل سازي براي عبور لشكر از رودخانه. سنگ‌چين سازي براي پيش‌گيري از تيرهاي دشمن (سنگر سازي) برگرفته از كتاب «علي معيار كمال» اثر مرحوم دكتر رجبعلي مظلومي به نقل از كتاب «خداوند علم و شمشير» نوشته رودلف ژايگر آلماني
34 | ابواسحاق مصطفي | | ٢٣:٤٣ - ٠١ تير ١٣٩٢ |
بنام خدا با سلام اول از جواب برادر مجيد م علي متشکرم. دوم جناب رکسانا خودت ميگي در زمان پيامبر (ص) و به دستور پيامبر (ص) اينکار رو ميکردند و اين نشان دهنده ي اطاعت بي چون و چراي امام علي (ع) از دستورات خداوند و رسولش دارد ولي همين جناب عمر چرا مثل بز کوهي از کوه بالا ميرفت؟ چرا براي پيشرفت اسلام در زمان پيامبر (ص) نمي جنگيد و فرار رو بر قرار ترجيح ميداد؟ چرا؟ به اميد ظهور يگانه منجي عالم بشريت حضرت بقيه الله اعظم امام مهدي (عج)
35 | ركسانا | | ١٠:٣٢ - ٠٦ تير ١٣٩٢ |
جناب ابو اسحاق---همانطور که عرض کردم وظيفه ي همه ي ايمان اورندگان به دين اسلام قتال نبوده. اين کار از برخي بهتر برمي امده مثلا حضرت علي(ع) صحابه اي بود که جنگاور بوده ودرهمه ي نبردها حضورداشته است هميشه ايشان براي اجراي حکم قصاص اماده بودند درصورتيکه حضرت ابوبکر صديق(رضي الله عليه) صحابه اي بوده که هميشه در کنار پيامبر نقش يارنزديک ومعاون ايشان را داشته اند . هرچند اين اصحاب بزرگوار در اکثر جنگها شرکت کرده اند اما حضرت علي هميشه در خط مقدم به عنوان سرباز حضورداشته وحضرت ابوبکردر کنار رسول الله(ص) به عنوان مشاور وفرمانده. اقاي علي اکبر------ميشود بفرماييد خلفاي ثلاله ي راشد(ابوبکروعمر وعثمان) چگونه اسلام را منحرف کرده اند؟؟کمترين کاري که عمرفاروق در حق من وشماي ايراني انجام داده است ان است که به ما ياد داد بخوانيم وبنويسيم. اين خطي که من وشما با ان مي نويسيم وبه وسيله ي ان ارتباط برقرار کرده ايم با ورود عمرفاروق به ايرانيان هديه داده شد. ما ملتي بوديم چندين هزار ساله با فرهنگ وتمدني که تنها انحصار ان دردست شاهان ميترايي بود. مردم ايران تا پيش از ورود اسلام خطي براي نوشتن نداشتند و اصلا سواد خواندن ونوشتن نداشتندواقعا تاسف بار نيست؟؟؟ کتيبه هايي هم که شاهان بي دين حاکم برسرزمين ايران براي نشان دادن شکوه وجلال قدرت خود برديواره ها مي نوشتند همه دست خط يونانيان بودبرويد تاريخ را نگاه کنيد شاهان ايراني براي نوشتن کتيبه از يونانيان استفاده مي کردند. شما کتاب يا کتيبه اي سراغ داريد که پيش از اسلام در ايران نوشته شده باشد با همين خطي که ما با ان مي نويسيم ؟ ويا چيزي که نشان دهد که تنها يک ايراني پيش از اسلام سواد داشته باشد؟؟؟ اصلا پيدا نمي شود. پس از انکه ايرانيان با اسلام وخط وزبان اشنا شدند بزرگان زيادي در اين مملکت بوجود امدند خوارزمي وطوسي ونيشابوري وخيام وسعدي و فردوسي ورازي و............................ اما متاسفانه مغولان اين پيشرفت چشمگير را از ما گرفتند بزرگانمان را کشتند کتابهايمان را سوزاندند وبرايمان فرقه ساختند وما را به اين روزي انداختند که شاهديم. حال البته نمي دانم اين کارهايي که ازخليفه ي چهارم حضرت علي نوشته ايد با استفاده از کدام منبع معتبر تاريخي است با توجه به اينکه حضرت علي کمتر از پنج سال خلافت کرده اند وتمام طول اين پنج سال درگير جنگ داخلي بوده اند که به کشته شدن خودشان هم منجر شد چگونه فرصت اين همه خدمات را داشته اند؟؟

پاسخ:
باسلام
كاربر گرامي؛ هرچند نظر شما در جواب دوستان است ولي به قدري گذافه گويي كرده ايد كه نمي توان آن را بي جواب گذاشت تا خود دوستان جواب دهند.
در مورد سوال اول خود لطف بفرماييد يك مشاوره مستند از ابوبكر نقل كنيد؟ مگر تاريخ جنگ احد و حنين را نخوانده ايد كه همه فرار كردند و افراد انگشت شماري نزد رسول الله صلي الله عليه و آله ماندند؟ چرا نامي از ابوبكر و عمر در بين بازماندگان نيست؟ بلكه با اعتراف خودشان آنها جزو فراريان بوده اند؟ اين مشاوران عزيز! يا ترسوهاي واقعي كجا بودند؟ شايد مشاوره بر فرار دادند و رسول الله مشاوره آنها را نپذيرفته لذا ايشان را رها كرده و خود به كوه پناه برده اند؟!!! حضرت علي عليه السلام مي فرمايد رسول الله صلي الله عليه و آله از همه ما به دشمن نزديك تر و از همه شجاع تر بود. پيامبر صلي الله عليه و آله مي جنگد اما ابوبكر كه مشاور است نمي جنگد؟!!! شايد نعوذ بالله او فرمانده و رسول الله صلي الله عليه و آله سرباز بوده اند؟!!!
اعتراف ابوبكر به فرار در جنگ احد:
بسيارى از بزرگان اهل سنت به نقل از عائشه نوشته‌اند: «كان أبو بكر رضي الله عنه إذا ذكر يوم أحد بكى ثم قال ... كنت أول من فاء يوم أحد فرأيت رجلا يقاتل مع رسول الله صلى الله عليه وسلم دونه... .»
عائشه مى‌گويد: ابوبكر هر گاه ياد روز اُحُد مى‌افتاد،‌ گريه مى‌كرد و مى‌گفت: نخستين كسى كه در آن روز (پس از فرار) بازگشت، من بودم، رسول خدا را ديدم كه با يكى از كفار مى‌جنگيد... .
(مسند أبي داود الطيالسي(متوفاي204هـ)، ج 1، ص 3، ناشر: دار المعرفة - بيروت.)
(فضائل الصحابة أحمد بن حنبل (متوفاي241هـ)، ، ج 1، ص 222، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ – 1983م.)
(حلية الأولياء وطبقات الأصفياء الأصبهاني (متوفاي430هـ)، ، ج 1، ص 87، ناشر: دار الكتاب العربي - بيروت، الطبعة: الرابعة، 1405هـ.)
(تهذيب الكمال المزي(متوفاي742هـ)، ، ج 13، ص 417، تحقيق: د. بشار عواد معروف،مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1400هـ – 1980م.)
(تاريخ الإسلام الذهبي (متوفاي748هـ)، ج 2، ص 191، تحقيق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م.)
(الوافي بالوفيات الصفدي (متوفاي764هـ)، ، ج 16، ص 273، تحقيق أحمد الأرناؤوط وتركي مصطفى، ناشر: دار إحياء التراث - بيروت - 1420هـ- 2000م.)
(البداية والنهاية ابن كثير (متوفاي774هـ)، ، ج 4، ص 29، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.)

اعتراف عمر بن الخطاب به فرار در جنگ احد:
خليفه دوم در زمان خلافتش، خطبه‌اى خوانده و در اين خطبه اعتراف كرده است كه يكى از فرار كنندگان از جنگ بوده است.
محمد بن جرير طبرى در تفسيرش مى‌نويسد: «خَطَبَ عُمَرُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ، فَقَرَأَ آلَ عِمْرَانَ، فَلَمَّا انْتَهَى إِلى قَوْلِهِ: «إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ»، قَالَ: لَمَّا كَانَ يَوْمُ أُحُدٍ هَزَمْنَاهُمْ فَفَرَرْتُ حَتَّى صَعِدْتُ الْجَبَلَ، فَلَقَدْ رَأَيْتُنِي أَنْزُو كَأَنَّنِي أَرْوَى، وَالنَّاسُ يَقُولُونَ: قُتِلَ مُحَمَّدٌ، فَقُلْتُ: لاَ أَجِدُ أَحَدَاً يَقُولُ قُتِلَ مُحَمَّدٌ إِلاَّ قَتَلْتُهُ، حَتَّى اجْتَمَعْنَا عَلى الْجَبَلِ، فَنَزَلَتْ: ) إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ.»
عمر در روز جمعه هنگام خطبه خواندن، سوره آل عمران را مى‌خواند تا رسيد به اين آيه: «آنان كه روز برخورد دو لشكر به شما پشت كرده و گريختند » سپس گفت: روز اُحُد پس از آن كه شكست خورديم، من فرار كردم و از كوه بالا مى‌رفتم به طورى كه احساس كردم كه همانند بزكوهى پرش و خيزش دارم و به شدت تشنه شده بودم، شنيدم مردى مى‌گفت: محمد كشته شد، ‌‌گفتم: هر كس بگويد محمد كشته شد، او را مى‌كشم، به كوه پناه آورده و همه بالاى كوه جمع شديم، در اين هنگام بود كه اين آيه نازل شد.
(الطبري، محمد بن جرير، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج 4، ص 144، ناشر: دار الفكر، بيروت – 1405هـ)
(الأندلسي، المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز، ج 1، ص 529، تحقيق: عبد السلام عبد الشافي محمد، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان، الطبعة: الاولى، 1413هـ- 1993م)
(السيوطي، الحافظ جلال الدين، جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)، ج 14، ص 529 و....)

فرار سه روزه عثمان در جنگ احد:
«ومنهم [المنهزمين] أيضا عثمان انهزم مع رجلين من الأنصار يقال لهما سعد وعقبة، انهزموا حتى بلغوا موضعا بعيدا ثم رجعوا بعد ثلاثة أيام.»
عثمان با دو نفر از انصار به نام‌هاى سعد و عقبه گريختند تا به يك جاى دورى رسيدند و پس از سه روز بازگشتند.
(فخر الدين الرازي الشافعي (متوفاي604هـ)، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج 9، ص 42، دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ - 2000م.)
و بسيارى از بزرگان اهل سنت نوشته‌اند كه عثمان بن عفان به همراه سه نفر ديگر گريختند و از ترس تا سه روز نتوانستند به مدينه برگردند:
«فر عثمان بن عفان وعقبة بن عثمان وسعد بن عثمان رجلان من الأنصار حتى بلغوا الجلعب جبل بناحية المدينة مما يلي الأعوص فأقاموا به ثلاثا ثم رجعوا إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال لهم لقد ذهبتم فيها عريضة.»
عثمان بن عفان، عقبة بن عثمان و سعد بن عثمان (دو نفر از انصار) آن قدر گريختند كه به كوه جلعب (كوهى در اطراف مدينه از طرف اعوض) رسيدند و سه روز در آن جا ماندند و سپس بازگشتند. رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم به آن‌ها فرمود: به چه سر زمين دورى رفته بوديد! »
(الطبري، محمد بن جرير (متوفاي 310هـ)، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج 4، ص 145، ناشر: دار الفكر، بيروت – 1405هـ)
(الطبري، محمد بن جرير (متوفاي 310هـ)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 69، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت.)
(الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ)، أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج 4، ص 63، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م)
(القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ) السيرة النبوية، ج 3، ص 55)
(ابن حجر العسقلاني الشافعي(متوفاي852هـ) المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية، ج 17، ص 347، د. سعد بن ناصر بن عبد العزيز الشتري، ناشر: دار العاصمة/ دار الغيث، الطبعة: الأولى، السعودية - 1419هـ .)
براي اطلاعات بيشتر به اين آدرس پيوند شويد: http://www.valiasr-aj.com/lib/mohammd/01.htm
اما در مورد سخن دوم شما:
ايران بلحاظ تمدن و خط و كتابت و تشكيل حكومت جزو متقدمترين كشورهاي جهان است.
در دوران اسلامي خداي نامه با عنوان‌هايي مانند سيرالملوک يا سير ملوک الفرس و غيره به عربي ترجمه شده‌است. از روايت‌هاي حمزه اصفهاني و ابن نديم و مقدمهٔ قديم شاهنامه و غيره به وجود ۹ ترجمه و اقتباس از خداي نامه به عربي پي مي بريم. از قديم‌ترين مترجمان معروف اين کتاب ابن مقفع است. ترجمه‌هاي خداي نامه مأخذ عمدهٔ تاريخ نويسان دورهٔ اسلامي، مانند طبري و مسعودي و ابن قتيبه و بلاذري و حمزه اصفهاني و ثعالبي و ديگران قرار گرفت. (تفضلي، احمد، و به کوشش آموزگار، ژاله. تاريخ ادبيات ايران پيش از اسلام. تهران: انتشارات سخن،۱۳۷۶)
ابن خلدون در فصل «العلوم العقلية و اصنافها» (از مقدمه تاريخش) گويد: وقتي کشور ايران فتح شد کتب بسياري در آن سرزمين به دست تازيان افتاد. سعد بن ابي وقاص بن عمر بن الخطاب در خصوص آن کتب نامه نوشت و در ترجمه کردن آنها براي مسلمانان خصت خواست. عمر بدو نوشت که آن کتابها را در آب افکند.
اينها همه حاكي از اين است كه خط و سواد و علم و تمدن در ميان ايرانيان بوده و حال آنكه مساله «اميت» و بي سوادي عرب جاهلي مطلبي است که خود قرآن هم آن را تاييد کرده است.
در اين مورد مي توانيد براي اطلاعات بيشتر به كتاب «خدمات متقابل اسلام و ايران» از شهيد مطهري مراجعه كنيد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
36 | علي اكبر | | ١٤:٤٥ - ١٠ تير ١٣٩٢ |
وقتي پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم از دنيا رفتند کسي که براي سرپرستي اسلام در نظر گرفته شده بود امام علي عليه السلام بود اما ابوبکر و عمر اين مسير را منحرف کردند. بنابه فرمايش اميرالمومنين عليه السلام در اين دوران براي حکومت اسلام دو مادر پيدا شد که يکي مادر واقعي (امام علي عليه السلام) و ديگري مادر غير واقعي (غاصبين بي شرم). اما در اثر جهالت مردم، ابوبکر و عمر با توسل بر زور و حقه هاي زشت، خود را حاکم دنياي اسلام معرفي کردند و مردم هم مثل مردم دوران حضرت موسي عليه السلام که حضرت هارون عليه السلام را تنها گذاشتند و گوساله پرست شدند تن به حکومت مسخره اراذل و اوباشي که عمر اصلي خود را در بت پرستي و شرک گذرانده بودند، دادند. همانطور که عرض شد امام عليه السلام سنت غاصبين را نپذيرفت و عثمان دنياپرست آن را پذيرفت مطابق نقشه اي که عمر کشيده بود. در مورد خدمات اسلام: پيامبر گرامي خود بر تحصيل علم دستور فرمودند و اين اقدام از زمان ايشان شروع شد. چنانکه گفته شد امام خود بهتر مي دانست چطور اسلام و علم را به دنيا نشر دهد؛ مطمئن باشيد بدون عيب و نقص اين کار را مي کرد چون انتخاب خدا نقص ندارد برخلاف انتخاب مردم. هر کس اعم از نفرات سپاه و بقيه در اين مدت (حکومت غاصبانه ابوبکر و عمر و عثمان) بدون اجازه امام علي عليه السلام اقدامي کرده حتي به نيت اسلام ابدا پذيرفته نيست. ولو کل جمعيت جهان هم باشد. معيار تاييد اميرالمومنين عليه السلام هست و بس. آنها بايد مثل سلمان فارسي رحمت الله عليه عمل مي کردند. وقتي غاصب دوم حکومت مدائن را به او پيشنهاد داد از اميرالمومنين عليه السلام اجازه گرفت. امام اجازه فرمود چون خيلي تلاش ميکرد از آسيب دائم الخمر به اسلام جلوگيري کند. و اگر اجازه نمي فرمود سلمان نمي پذيرفت.
37 | مهسا | | ٢٣:٥٦ - ١٧ تير ١٣٩٢ |
با تشکر از آقاي علي اکبر از متني که نوشتيد _ 33_
38 | ابواسحاق مصطفي | | ١٠:٤٨ - ٢٣ شهریور ١٣٩٢ |
بنام خدا
با سلام
خانم رکسانا
از کجا اين حرفها رو آوردي؟ بر اساس کدوم منبع؟
شما حتي قرآن را هم باز نکرده ايد و اگر باز ميکرديد و کمي تفکر ميکرديد ديگر اين حرف را نميزديد؟
هر چند گروه پاسخ به شبهات جواب ادعاهاي شما را کامل داده اند. اما لازم ديدم که يه جوابي هم از من در مورد ادعاي دومتان بشنويد.
===========
سوره جمعه آيه 3
وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
و [نيز بر جماعتهايى] ديگر از ايشان كه هنوز به آنها نپيوسته‏اند و اوست ارجمند سنجيده‏ كار
اما شان نزول آيه چيست؟
درتفسير قمي در ذيل آيه (و اخرين منهم لما يلحقوا بهم ) فرموده : كسانى كه بعد از اهل مكّه داخل در اسلام شدند.
و در مـجـمـع البـيان مى گويد: روايت شده كه پيغمبر اين آيه را قرائت مى كرد، شخصى پـرسـيـد: ايـنـهـا چـه كـسـانـى هـسـتـنـد كـه بـعـد از مـا اسـلام مـى آورنـد. رسـول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) دست بر شانه سلمان گذاشت، و فرمود: اگر ايمان در ثريا باشد مردانى از نژاد اين مرد آن را به دست مى آورند.
ايـن روايـت را سـيـوطـى هـم در الدر المـنـثـور از تـعـدادى از كـتـب حـديـث نقل كرده كه از آن جمله است صحيح بخارى، و مسلم و ترمذى، و نسائى كه همگى از ابى هـريـره از رسـول خـدا (صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم) آن را نـقـل كـرده انـد. و در روايـت نـامـبـردگان آمده : دست خود را بر سر سلمان فارسى نهاد، و فـرمـود: بـه آن خـدايـى كـه جانم به دست او است اگر علم در ثريا باشد مردانى از اين نژاد به آن دست مى يابند.
و نـيـز از سـعـيـد بـن مـنصور و ابن مردويه از قيس بن سعد بن عباده روايت شده كه گفت : رسـول خـدا (صـلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: اگر ايمان در ثريا باشد مردانى از اهل فارس آن را به دست مى آورند.
تفسير الميزان ذيل آيه
==============
مي بينيم که حتي قرآن و روايات ادعاي شما را پوچ و بي اساس جلوه مي دهد که قرآن براي ما حجت مي باشد نه حرفهاي انسانهايي امثال شما
هر شش نفر صاحبان صحاح سته همگي ايراني بودند.
هر سه نفر صاحبان کتب اربعه شيعه هر سه ايراني بودند.
از سه نفري که قوائد زبان عربي را کشف کردند دو نفر آن ايراني بودند.
======
خانم رکسانا هم قران و هم روايات و هم تاريخ دروغگو بودن شما را اثبات مي کند؟ بهتر نبود اول کمي تحقيق ميکرديد بعد ادعاي پوچي ميکرديد؟
به اميد ظهور يگانه منجي عالم بشريت.
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها