2024 April 18 - پنج شنبه 30 فروردين 1403
جلوه ای از سجایای اخلاقی – رفتاری حضرت امام سجاد (سلام الله علیه)
کد مطلب: ١٣٩٨٥ تاریخ انتشار: ٠٦ اسفند ١٣٩٩ - ١٦:٥٨ تعداد بازدید: 3135
سخنراني ها » فضائل اهل بیت
جلوه ای از سجایای اخلاقی – رفتاری حضرت امام سجاد (سلام الله علیه)

ویژه برنامه مصباح الهدی 99/12/28

لینک دانلود ویدئو

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 99/12/28



موضوع: جلوه ای از سجایای اخلاقی – رفتاری حضرت امام سجاد (سلام الله علیه)

ویژه برنامه مصباح الهدی

فهرست مطالب این برنامه:

خاصیت عجیب صلوات بر محمد و آل محمد (علیهم السلام)

حمله وحشیانه به تراث شیعه و معجزه اهلبیت (علیهم السلام) در حفظ مکتب!

پنجاه میلیون تومان جایزه برای کسی که بتواند این آقا را برای مناظره بیاورد!!

حکایت جالب «ابو مسروق» و راهنمایی خاص امام صادق (سلام الله علیه)

اهتمام ویژه امام زین العابدین نسبت به آموزش دین و پاسخگوئی به شبهات!

جلوه ای از حلم و بردباری امام سجاد (سلام الله علیه) در منابع معتبر اهل سنت!

تماس بینندگان برنامه

استدلال زیبای یک بیننده در کفویت قرآن و اهلبیت (علیهم السلام)

محمدبن عبدالوهاب: ما تکفیر مسلمانان را از آیات قرآن یاد گرفتیم!!

مجری:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

یک بار دیگر گلبن امید گهر داد

دریای کرامت به بشر باز گهر داد

عشق آمد و با زمزمهٔ شوق و مسرت

تا کوی مدینه به همه بال سفر داد

جبرئیل به آواز جلی گفت: بیایید

که امشب به حسین بن علی دوست پسر داد

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».

امشب شام ولادت حضرت ابوالفضل العباس و شب میلاد سید الساجدین حضرت امام زین العابدین (علیه آلاف التحیة و الثناء) را خدمت همه شما تبریک عرض می‌کنم. ان شاءالله که این شب فرخنده بر همه شما محنا باد.

همانطور که مطلع هستید، در این ایام فرخنده و لیالی شیرین، ویژه برنامه زیبای «مصباح الهدی» را تقدیم نگاه‌های گرم شما می‌کنیم.

ان شاءالله که توانسته باشیم رضایت حضرات معصومین را جلب کنیم و ان شاءالله قلب حضرت صدیقه کبری از تمامی شیعیان مسرور باشد.

به همین مناسبت ما این افتخار را داریم در آخرین شب این ویژه برنامه، مهمان حضرت استاد آیت الله دکتر حسینی قزوینی باشیم.

ابتدا محضرشان سلام و عرض ادبی داشته باشیم، سپس وارد متن و جریان اصلی برنامه شویم و از محضرشان بیشتر بهره ببریم. سلام عرض می‌کنم و این مناسبت را تبریک می گویم.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ بنده هم خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی و دوست داشتنی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند و ما را مهمان کانون گرم و باصفای خانواده خودشان قرار دادند، خالصانه‌ترین سلامم را همراه با آرزوی موفقیت روزافزون تقدیم می‌کنم.

میلاد حضرت زین العابدین امام سجاد را به پیشگاه مقدس مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و همه علاقه مندان به اهلبیت عصمت و طهارت و شما بینندگان گرامی تبریک و تهنیت عرض می‌کنم.

خدا را به آبروی امام زین العابدین سوگند می‌دهم عیدی ما را فرج موفور السرور مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم قرار بدهد، ان شاءالله.

خاصیت عجیب صلوات بر محمد و آل محمد (علیهم السلام)

ما طبق روال برنامه قبل از آغاز سخن یادی از حضرت صدیقه طاهره می‌کنیم تا خودمان و شبکه و بینندگان عزیزمان و دین و دنیا و آخرت را بیمه حضرت زهرای مرضیه کنیم، باشد که گوشه چشمی به همه ما داشته باشند. حضرت فاطمه زهرا فرمودند:

«مَنْ سَلَّمَ عَلَیهِ أَوْ عَلَی ثَلَاثَةَ أَیامٍ أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ»

هرکسی بر پدرم یا بر من سه روز صلوات و درود بفرستد، خداوند بهشت را بر او واجب می‌کند.

«قُلْتُ لَهَا فِی حَیاتِهِ وَ حَیاتِک»

راوی می‌پرسد: سلام و درود شما در زمان حیاتتان باشد؟

«قَالَتْ نَعَمْ وَ بَعْدَ مَوْتِنَا»

حضرت فرمودند: بله؛ در زمان حیات و بعد از وفات ما.

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 43، ص 185، ح 17

حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به صراحت فرمودند: اگر بعد از وفات ما کسی سه روز بر ما صلوات بفرستد، خداوند عالم بهشت را بر او واجب می‌کند.

به تعبیر یکی از مراجع و بزرگان اگر ما بخواهیم تمام دعاها را در یک کپسول قرار بدهیم، این کپسول صلوات نام دارد.

ما در روایت داریم تمام کسانی که اهل نماز هستند، اهل تهجد هستند، اهل روزه هستند، اهل حج هستند و زکات می‌دهند همگی فردای قیامت پشیمان هستند.

کسی که اهل نماز بود، وقتی پاداش نماز خواندن را می‌بیند پشیمان است که چرا کم نماز خوانده است. کسانی هم که اهل زکات و صدقه و انفاق بودند، وقتی آثار اعمالشان را می‌بینند تأسف می‌خورند که چرا این کار را کم کرده‌اند.

در مقابل افراد وقتی نوبت به آثار صلوات می‌رسد، خداوند به قدری برایشان نعمت و برکت عنایت کرده است که دیگر جا ندارد آرزو کنند که ‌ای کاش بیشتر صلوات می‌فرستادند.

بنابراین من از عزیزان تقاضا دارم تلاش کنند وقتی پشت فرمان هستند یا به جایی می‌روند در میان راه، صلوات از لب‌هایشان نیفتد.

اگر استغفار می‌خواهید، اگر روزی می‌خواهید، اگر دنیا و آخرت می‌خواهید، اگر مقام می‌خواهید، اگر رفع گرفتاری یا هر چیزی می‌خواهید در صلوات بر محمد و آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) خوابیده است.

کسانی که آرزوی دیدن جمال نورانی مولایشان حضرت بقیة الله الأعظم را دارند، بدانند که نزدیک‌ترین راه صلوات هست و بس! ان شاءالله امیدواریم خداوند عالم ذکر صلوات را از لب‌های ما نگیرد.

مجری:

«اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم».

خیلی ممنون، تشکر می‌کنیم. اگر بخواهیم صلواتی تلفیقی بگوییم، عرضه می‌داریم: «اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها و سرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک».

حضرت استاد الحمدلله ما این توفیق را داریم هم شب‌هایی که ویژه برنامه هست و هم شب‌هایی که برنامه «حبل المتین» پخش می‌شود، نسبت به صاحب لیالی و ایام از محضر حضرتعالی بهره مند می‌شویم.

حال با توجه به همین مناسبت می‌خواهیم نسبت به حضرت سید الساجدین مباحث ابتدایی را مطرح کنیم. اگر لطف کنید کارنامه مختصری از حضرت زین العابدین در رابطه با ولادت و ایام امامت و خلفای معاصر حضرت بیان بفرمایید متشکریم.

حمله وحشیانه به تراث شیعه و معجزه اهلبیت (علیهم السلام) در حفظ مکتب!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا الله

در میان ائمه اطهار (علیهم السلام) ما نسبت به امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) حرف زیاد می‌زنیم و نسبت به امام حسین (علیه السلام) مطالب زیادی می گوییم به این خاطر که دو ماه محرم و صفر فرصت داریم.

منبری‌های ما نسبت به حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) هم تا حدودی مطالب زیادی مطرح می‌کنند، اما نسبت به سایر ائمه اطهار خیلی زیاد سرمایه گذاری علمی نمی‌کنیم.

بنده به شخصه وحشت دارم اگر فردای قیامت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) از ما بازخواست کند. بنده هیچ عذری ندارم، غیر از اینکه بگویم: یا فاطمة الزهراء! تو بزرگ و بزرگوار هستی. از بزرگان جز عفو و بخشش انتظاری دیگری نیست.

بنابراین ما قدری باید تلاش کنیم و به مناسبت‌هایی چندین جلسه در رابطه با زندگانی ائمه اطهار (علیهم السلام) و درس‌های اخلاقی که نسبت به ائمه اطهار داریم صحبت کنیم. به عنوان مثال زندگانی امام صادق (علیه السلام) بسیار پر فراز و نشیب بود.

در رابطه با امام سجاد (علیه السلام) همه ما می دانیم که شب پنجم ماه شعبان المعظم به دنیا آمدند. در رابطه با شهادت آن بزرگوار هنوز بزرگان ما به قطعیت نرسیدند که تاریخ دقیق شهادت آن بزرگوار کدام قول است.

طبق آنچه «مرحوم کلینی» در کتاب «کافی» جلد اول صفحه 466 دارد، ولادت امام سجاد را قاطعانه پنجم شعبان المعظم ذکر کرده‌اند. در خصوص سال ولادت آن بزرگوار هنوز اختلاف نظر وجود دارد.

در رابطه با شهادت امام سجاد (علیهم السلام) بعضی افراد بر این عقیده هستند که سال 94 هجری بوده است. به عنوان مثال «مرحوم شیخ طوسی» در کتاب «مصباح المتهجد» صفحه 787 می‌نویسد: شهادت امام سجاد سال 94 هجری بوده است.

«مرحوم کفعمی» در کتاب «مصباح» صفحه 675 می‌گوید: شهادت امام سجاد سال 94 هجری بوده است.

در مقابل «مرحوم کلینی» قاطعانه از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند که شهادت امام سجاد سال 95 هجری بوده است.

این‌ها مشکلاتی است که ما داریم. آقایان تصور نکنند که بین شیعه در این زمینه اختلاف وجود دارد. معاندین و دشمنان تراث و آثار شیعه را محو کردند. بنده در فرصتی مناسب جنایاتی که بر شیعه در قرن چهارم و پنجم گذشت را بیان خواهم کرد.

«شیخ مفید» متوفای 415 هجری کتابخانه بزرگی داشت. دشمنان کتابخانه ایشان را آتش زدند و به خاکستر مبدل کردند. در نتیجه تمامی آنچه «شیخ مفید» از کتبی که در زمان معصومین نوشته شده بود جمع کرده بود، همگی در آتش سوخت.

در آخر کتاب «وسائل الشیعه» فایده دوازدهم یا چهارهم نقل شده است که در زمان ائمه اطهار شش هزار و ششصد کتاب توسط اصحاب نوشته شده بود. حال اگر کسی پنجاه مورد از این کتاب‌ها را به من نشان دهد، من پنجاه میلیون جایزه به او می‌دهم.

«مرحوم سید مرتضی» متوفای 435 هجری شاگرد «شیخ مفید» شروع به جمع آوری کتب شیعیان و علما کرد و کتابخانه بزرگی تشکیل داد. دشمنان بازهم هجوم بردند و کتابخانه «سید مرتضی» را هم آتش زدند.

بعد از ایشان «شیخ طوسی» متوفای 460 هجری آمد. این علما همگی در یک قرن بودند. «شیخ طوسی» هم تمام تلاش خود را به کار برد و برای جمع آوری کتاب به مسافرت‌های متعددی رفت و در نتیجه کتابخانه بزرگی تشکیل داد.

بعضی افراد نقل کرده‌اند که ایشان در کتابخانه خود نزدیک به هفده هزار جلد کتاب جمع آوری کرد. بازهم دشمنان در سال 450 هجری در بغداد به کتابخانه ایشان هجوم بردند و تمامی کتاب‌ها را آتش زدند.

یکی از بزرگان اهل سنت می‌گوید: اگر فشاری که در تاریخ بر شیعه وارد آمد بر هریک از مذاهب ما می‌آمد، منقرض شده بود و از بین رفته بود به طوری که اسم و آثاری هم از آن باقی نمانده بود.

بعد از آن بزرگان ما نظیر پسر «شیخ طوسی» و «مرحوم سلار» و «ابو الصلاح حلبی» و «محقق حلی» و شاگرد بزرگوارشان «علامه حلی» و «فخر المحققین» آمدند.

این بزرگان تلاش‌های زیادی کردند و کتاب‌هایی که باقی مانده بود را از گوشه و کنار و حتی روستاها جمع آوری کردند و علی رغم وجود هزار و یک مشکل آنها را به دست ما برسانند.

بنابراین اگر ما می‌بینیم بعضی اختلافاتی در این قضایا هست، به خاطر این است که این بلاها را بر سر تراث شیعه آوردند.

همانطور که در کربلا خیمه‌های امام حسین را آتش زدند تا آثار نبوت از بین برود، نسبت به کتب شیعه هم این چنین جنایت کردند تا آثار اهلبیت از بین برود. وقتی خداوند عالم اراده کرد تا نور اهلبیت فراگیر و جهانشمول شود، این اقدامات به جایی نخواهد رسید.

(یرِیدُونَ لِیطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کرِهَ الْکافِرُون)

آن‌ها می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولی خدا نور خود را کامل می‌کند هر چند کافران خوش نداشته باشند!

سوره صف (61): آیه 8

این معجزه اهلبیت است که ما الآن با تراثی مواجه هستیم که هیچکدام از اهل سنت این تراث را ندارند. این‌ها جز معجزه اهلبیت (علیهم السلام) چیز دیگری نیست. «شعبی» می‌گوید:

«ما أقول فی حق امری‌ء کتمت مناقبه أولیاؤه خوفا و أعداؤه حسدا ثمّ ظهر من بین الکتمانین ما ملأ الخافقین»

دوستان امیرالمؤمنین از ترس و دشمنان حضرت از روی حسد فضائل آن بزرگوار را نقل نکردند، اما فضائل علی بن أبی طالب شرق و غرب عالم را فراگرفته است.

سفینة البحار، نویسنده: قمی، عباس، ج 2، ص 721، باب کلام الخلیل فی علی علیه السّلام

این چیزی نیست جز اراده الله و اراده اهلبیت (علیهم السلام).

مجری:

همان کسی که؛

(إِنَّا أَعْطَیناک الْکوْثَر)

ما به تو کوثر (خیر و برکت فراوان) عطا کردیم.

سوره کوثر (108): آیه 1

را می‌فرماید همانطور که تمامی اعداء جمع شدند و نتوانستند این نور را خاموش کنند، طبیعتاً این تراث را هم نگه داشتند.

پنجاه میلیون تومان جایزه برای کسی که بتواند این آقا را برای مناظره بیاورد!!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

جزاکم الله خیرا. الحق و الانصاف ما معنای (إِنَّا أَعْطَیناک الْکوْثَر) را بعد از هزار و چهارصد سال می‌بینیم. به قدری فرهنگ شیعه فرهنگ قوی است که مخالفین ما جرئت مناظره ندارند.

ما بارها گفتیم و الآن هم به شبکه‌های وهابی عرض می‌کنم هرکدام از شخصیت‌های علمی آنها حاضر به مناظره هستند، ما با آنها مناظره می‌کنیم.

بنده چند روز قبل کلیپی از «عقیل بی عقل» دیدم که می‌گفت: "در ایران شیعه‌ها تنها پنج درصد هستند و در حد برادران مسیحی ما هستند." حال مسیحیان برادران این آقا شدند!!

ایشان ادعا می‌کند در ایران تنها پنج درصد شیعه وجود دارد و نود و پنج درصد سنی هستند. ما نمی‌دانیم این افراد خودشان را مسخره می‌کنند یا بینندگانشان را مسخره می‌کنند. اگر برای خودتان ارزش قائل نیستید، برای مخاطبتان احترام قائل شوید.

بنده رسماً اعلام می‌کنم و قبلاً هم بارها گفتم در میان افراد حاضر در «شبکه کلمه» کسی که کمتر از همه هتاکی کرده است، آقای خدمتی است.

بنده برای مناظره شبکه به شبکه آمادگی دارم. هرکسی ایشان را آماده کند، یکی از دوستان ما حاضر است پنجاه میلیون تومان به او جایزه بدهد.

اگر آقای «خدمتی» برای مناظره بیاید، دوست ما پنجاه میلیون تومان جایزه می‌دهد و ما هم جایزه کمتری خواهیم داد. ما حاضریم به این افراد رشوه بدهیم تا برای مناظره بیایند، اما چرا نمی‌آیند؟!

از وهابی‌ها تاکنون «دلیمی»، «دمشقیه»، «عثمان الخمیس» آمدند در حالی که شکست خوردند و پا به فرار گذاشتند.

وهابی‌ها همین چند هفته قبل آقایی را آوردند که اصلاً معلوم نیست سواد دارد یا ندارد و ادعا می‌کردند که او با سیصد نفر مناظره کرده است. ایشان آمد و یک سری چرندیاتی بیان کرد، دوستان ما هم به او جواب دادند و او هم دُمش را روی کولش گذاشت فرار کرد!

اگر واقعاً حرف برای گفتن دارید، برای مناظره حاضر شوید. وقتی مردم حرف‌های شما را می‌شنوند، گمان می‌کنند که شاید حرف‌های شما درست باشد. وقتی حرف‌های ما را می‌شنوند، گمان می‌کنند که شاید حرف‌های ما درست باشد.

بهترین راه این است که مناظره شبکه به شبکه داشته باشیم. امروز عصر رسانه و فضای مجازی است. بیایید با هم مناظره کنیم، شما حرفتان را بزنید و ما هم حرفمان را بزنیم.

ما انتظار نداریم شما حرف‌های ما را قبول کنید، زیرا بر این عقیده هستیم که کار شما از این قضایا گذشته است. حداقل مخاطبین شما روشن شوند و بفهمند قضایا از چه قرار است و مسئله اصلی چیست.

این‌ها یک سری برنامه‌هایی است که واقعاً غیر از این به نظر من چیز دیگری نیست. ما بارها گفتیم و بازهم عرض می‌کنیم که هرکسی آماده باشد ما حاضر به مناظره هستیم. از این بهتر بیان کنیم؟!

با وجود مشکلات مالی که امروز در جامعه وجود دارد، گمان می‌کنم پنجاه میلیون تومان پول کمی نباشد.

گرچه این پول خیلی زیاد نیست، اما هرکسی این آقا را آماده کند ما همین جا شماره حساب او را می‌گیریم و جلوی مردم این پول را به حسابش واریز می‌کنیم. مردم باید ببینند که ما داریم راست می گوییم.

مجری:

حاج آقا قطعاً این از بزرگواری شماست. بینندگانی که با اصول و آداب مناظره آشنا هستند، می‌دانند که ما هم خودمان بارها و بارها این افراد را به مناسبت‌های گوناگون دعوت کردیم. شیوه مناظرات طوری است که کارشناس با کارشناس مناظره می‌کند.

به عنوان مثال آقای «خدمتی» ادعا دارند که مدیر «شبکه کلمه» هستند و باید با مدیر «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» مناظره کنند.

حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی به عنوان مشرف اعلی در اینجا حضور دارند، طبیعتاً از تواضع ایشان هست زمانی که چنین درخواستی را می‌کنند و بازهم از فلاکت آن افراد است که در مقابل قرار گرفته است اگر این نوع دعوت‌ها را بدون جواب بگذارند.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

بنده خیلی رُک بگویم ما خاک زیر پای نوکران و خادمان رسول گرامی اسلام هم نمی‌شویم. وقتی پیغمبر اکرم با آن مقام می‌فرمایند:

(وَ إِنَّا أَوْ إِیاکمْ لَعَلی هُدی أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِین)

و ما یا شما بر (طریق) هدایت یا در ضلالت آشکاری هستیم.

سوره سبأ (34): آیه 24

حکایت جالب «ابو مسروق» و راهنمایی خاص امام صادق (سلام الله علیه)

من احساس می‌کنم تکلیف و وظیفه برای ماست. مردم باید در خصوص افرادی که حاضر به مناظره نیستند، باید مطلبی را بدانند. «ابو مسروق» خدمت امام صادق (علیه السلام) می‌رسد و عرضه می‌دارند:

«إِنَّا نُکلِّمُ النَّاسَ فَنَحْتَجُّ عَلَیهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ فَیقُولُونَ نَزَلَتْ فِی أُمَرَاءِ السَّرَایا»

زمانی که با اهل سنت مناظره می‌کنم و برای حقانیت اهل بیت به آیه (أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ) استدلال می‌کنم، می گویند این آیه در رابطه با امراء است.

«فَنَحْتَجُّ عَلَیهِمْ بِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَی آخِرِ الْآیةِ فَیقُولُونَ نَزَلَتْ فِی الْمُؤْمِنِینَ»

زمانی که به آیه (إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ) استدلال می‌کنم، می‌گویند این آیه در مورد مؤمنین است.

«وَ نَحْتَجُّ عَلَیهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی فَیقُولُونَ نَزَلَتْ فِی قُرْبَی الْمُسْلِمِینَ»

زمانی که آیه (قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی) را می‌آورم، می‌گویند در رابطه با بستگان پیغمبر اکرم است.

«قَال فَلَمْ أَدَعْ شَیئاً مِمَّا حَضَرَنِی ذِکرُهُ مِنْ هَذِهِ وَ شِبْهِهِ إِلَّا ذَکرْتُهُ»

هرچه از آیات حقانیت اهل بیت را ذکر می‌کنم، این افراد آن را توجیح می‌کنند.

«فَقَالَ لِی إِذَا کانَ ذَلِک فَادْعُهُمْ إِلَی الْمُبَاهَلَةِ»

امام صادق فرمود: وقتی اینگونه است این افراد را به مباهله دعوت کن.

«ابومسروق» می‌گوید: بعد از اینکه با اینها مناظره می‌کردم و در مناظره عاجز و ناتوان می‌ماندند، آن‌ها را به مباهله دعوت می‌کردم.

«فَوَ اللَّهِ مَا وَجَدْتُ خَلْقاً یجِیبُنِی إِلَیه»

به خدا قسم یک نفرشان حاضر نشد برای مباهله بیاید.

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 513، ح 1

این روایت صددرصد معتبر است. این قضیه طبیعی است.

اهتمام ویژه امام زین العابدین نسبت به آموزش دین و پاسخگوئی به شبهات!

مجری:

حاج آقا حال که به اینجا رسیدیم، حیفم می‌آید مطلبی را بیان نکنم. هرچند بحث اصلی زندگی نامه امام سجاد بود، اما اگر همین جا بخواهیم موضوع بحث را به جریان امام زین العابدین متصل کنیم می‌خواهیم ببینیم آیا ایشان هم در باب مناظره فرمایشاتی دارند؟!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

سؤال بسیار زیبایی پرسیدید. خداوند به شما جزای خیر عنایت کند. بنده گمان می‌کنم این مطلب را روح الأمین بر زبان حضرتعالی جاری کرد.

در کتاب «تفسیر امام حسن عسکری» روایتی از قول امام سجاد (علیه السلام) نقل شده است. البته روایت بسیار مفصل است. در روایت آمده است حضرت به یکی از اصحاب فرمودند:

«صَدِیقٌ کلَّمَا رَآک أَعْطَاک بَدْرَةَ دَنَانِیرَ، أَوْ صَدِیقٌ کلَّمَا رَآک بَصَّرَک بِمَصِیدَةٍ مِنْ مَصَائِدِ الشَّیاطِینِ وَ عَرَّفَک مَا تُبْطِلُ بِهِ کیدَهُمْ، وَ تَخْرِقُ [بِهِ] شَبَکتَهُمْ، وَ تَقْطَعُ حَبَائِلَهُم»

امام سجاد به مردی فرمودند: کدام یک از این دو را بیشتر دوست داری: دوستی که هربار تو را ببیند کیسه‌ای از طلا به تو بدهد یا دوستی که هربار تو را ببیند تو را با دامی از دام‌های شیطان آشنا سازد و یاد دهد چگونه کید آنها را باطل کنی و کمندشان را پاره کنی؟

حضرت در ادامه سؤالی مطرح می‌کنند و می‌فرمایند:

«فَأَیهُمَا أَحَبُّ إِلَیک:

کدام یک را بیشتر دوست داری:

«اسْتِنْقَاذُک أَسِیراً مِسْکیناً مِنْ أَیدِی الْکافِرِینَ»

نجات دادن مسلمان درمانده‌ای که در دست کفار اسیر شده است.

مشخص است مسلمانی که در دست کفار اسیر باشد، چه بلاهایی بر سر او می‌آورند. این شخص دیگر نه می‌تواند نماز بخواند و نه می‌تواند روزه بگیرد. اصلاً او هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد.

«أَوْ اسْتِنْقَاذُک أَسِیراً مِسْکیناً مِنْ أَیدِی النَّاصِبِینَ»

یا نجات دادن مسلمان درمانده‌ای که در دست نواصب اسیر شده است.

«قَالَ: یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، سَلِ اللَّهَ أَنْ یوَفِّقَنِی لِلصَّوَابِ فِی الْجَوَابِ»

راوی عرضه داشت: یابن رسول الله! از خداوند بخواه تا من جواب درستی بدهم.

این شخص خود نمی‌توانست جواب درست را بگوید، زیرا واقعاً سخت است. مسلمانی در دست کافر اسیر است. تصور این قضیه هم برای ما امکان پذیر نیست، حال معلوم نیست خود این شخص چه حالی دارد.

مجری:

یکی از مسلم‌ترین مسلمات هر مسلمانی این است که حفظ جان مسلم واجب است.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

بله. اصلاً حفظ جانش هم نباشد، ملاحظه کنید اگر بخواهد «یا الله» بگوید یا وضو بگیرد و نماز بخواند با مشکل مواجه می‌شود. چه بسا اصلاً این شخص را نابود کنند.

راوی در جواب معطل مانده بود که آیا این شخص را از چنگال کفار نجات دهد یا مسلمانی را نجات دهد که در جایی گرفتار شبهات شده است.

«قَالَ ع: اللَّهُمَّ وَفِّقْه»

امام سجاد فرمود: خدایا به او چنین توفیقی را بده.

«قَالَ: بَلِ اسْتِنْقَاذِی الْمِسْکینَ الْأَسِیرَ منید النَّاصِبِ»

راوی گفت: نجات دادن آن اسیر درمانده در دست ناصبی.

«فَإِنَّهُ تَوْفِیرُ الْجَنَّةِ عَلَیهِ، وَ إِنْقَاذُهُ مِنَ النَّارِ، وَ ذَلِک تَوْفِیرُ الرَّوْحِ عَلَیهِ فِی الدُّنْیا، وَ دَفْعُ الظُّلْمِ عَنْهُ فیها»

زیرا در این کار ارزانی داشتن بهشت بر او و نجاتش از آتش جهنم است و آن یکی ارزانی داشتن راحتی در دنیا و دفع ظلم از او در دنیاست.

«وَ اللَّهُ یعَوِّضُ هَذَا الْمَظْلُومَ بِأَضْعَافِ مَا لَحِقَهُ مِنَ الظُّلْمِ، وَ ینْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِ بِمَا هُوَ عَادِلٌ بِحُکمِهِ»

و خداوند برای این مظلوم چند برابر ظلمی که از آن ظالم به او رسیده را در قیامت جبران خواهد کرد و از آن ظالم با عدل خویش انتقام خواهد گرفت.

«قَالَ ع: وُفِّقْتَ لِلَّهِ أَبُوک! أَخَذْتَهُ مِنْ جَوْفِ صَدْرِی- لَمْ تَجْزِمْ مِمَّا قَالَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص حَرْفاً وَاحِدا»

امام سجاد فرمود: خداوند نهایت توفیق را به تو داد! این را از ته دل من گرفتی، مطلبی که حتی یک حرف آن با آنچه رسول الله فرموده مو نمی‌زند.

التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسکری علیه السلام، نویسنده: حسن بن علی، امام یازدهم علیه السلام، محقق / مصحح: مدرسه امام مهدی علیه السلام، ص 348، ح 232

این تعبیر بسیار زیباست!

مجری:

این شخص در دو راهی مانده است تا با نجات دادن مسلمان درمانده در دست نواصب یک زندگی جاودانه را برای او تضمین کند یا با نجات دادن مسلمان درمانده در دست کفار یک زندگی زودگذر و موقت را برای او تضمین کند.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

روایت دیگری هم از قول امام حسن عسکری (علیه السلام) نقل شده است که بسیار زیباست. بنده هرگاه این روایت را می‌خوانم لذت می‌برم. حضرت می‌فرمایند:

«إِنَّ رَجُلًا جَاءَ إِلَی عَلِی بْنِ الْحُسَینِ بِرَجُلٍ یزْعُمُ أَنَّهُ قَاتِلُ أَبِیهِ»

مردی خدمت امام سجاد رسید و عرضه داشت: یابن رسول الله! گمان می‌کنم این شخص پدرم را به قتل رسانده است.

«فَاعْتَرَفَ فَأَوْجَبَ عَلَیهِ الْقِصَاصَ وَ سَأَلَهُ أَنْ یعْفُوَ عَنْهُ لِیعْظِمَ اللَّهُ ثَوَابَهُ»

امام زین العابدین از متهم حقیقت را پرسید و آن مرد هم اعتراف به قتل نمود. امام ابتدا حکم به قصاص داد، اما از فرزند مقتول درخواست بخشش نمود تا خداوند پاداش بزرگی به او دهد.

«فَکأَنَّ نَفْسَهُ لَمْ تَطِبْ بِذَلِک»

ظاهراً فرزند مقتول به عفو راضی نبود.

«فَقَالَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ لِلْمُدَّعِی الدَّمَ الَّذِی هُوَ الْوَلِی الْمُسْتَحِقُّ لِلْقِصَاصِ إِنْ کنْتَ تَذْکرُ لِهَذَا الرَّجُلِ عَلَیک فَضْلًا فَهَبْ لَهُ هَذِهِ الْجِنَایةَ وَ اغْفِرْ لَهُ هَذَا الذَّنْبَ»

امام سجاد فرمود: اگر به یاد می‌آوری که این مرد بر تو حقی دارد، پس به جهت آن حق این جنایت را بر وی ببخش و به خاطر این گناه از خدا برایش طلب بخشش کن.

«قَالَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَهُ عَلَی حَقٌّ وَ لَکنْ لَمْ یبْلُغْ بِهِ أَنْ أَعْفُوَ لَهُ عَنْ قَتْلِ وَالِدِی»

مرد گفت: ای فرزند رسول خدا! او بر من حق دارد، اما آن قدر نیست که به خاطر آن او را عفو نمایم و از خون پدرم بگذرم.

«قَالَ فَتُرِیدُ مَا ذَا؟»

امام سجاد فرمود: می‌خواهی چکار کنی؟

«قَالَ أُرِیدُ الْقَوَدَ فَإِنْ أَرَادَ لِحَقِّهِ عَلَی أَنْ أُصَالِحَهُ عَلَی الدِّیةِ صَالَحْتُهُ وَ عَفَوْتُ عَنْهُ»

مرد گفت: می‌خواهم او را قصاص کنم، اما اگر شما می‌خواهید که من به همان حق اندک او با وی مصالحه بر دیه کنم و از قصاصش بگذرم من نیز او را عفو می‌کنم.

«قَالَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ع فَمَا حَقُّهُ عَلَیک؟»

امام سجاد فرمود: حق او بر گردن تو چیست؟

«قَالَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَقَّنَنِی تَوْحِیدَ اللَّهِ وَ نُبُوَّةَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِمَامَةَ عَلِی وَ الْأَئِمَّةِ ع»

مرد گفت: او یگانگی خدا و نبوت پیامبرش و امامت علی بن أبی طالب و ائمه معصومین را به من آموخت.

«فَقَالَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ فَهَذَا لَا یفِی بِدَمِ أَبِیک»

امام سجاد فرمود: آیا به نظرت این کفایت از خون پدرت نمی‌کند؟!

«بَلَی وَ اللَّهِ هَذَا یفِی بِدِمَاءِ أَهْلِ الْأَرْضِ کلِّهِمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ سِوَی الْأَنْبِیاءِ وَ الْأَئِمَّةِ إِنْ قُتِلُوا فَإِنَّهُ لَا یفِی بِدِمَائِهِمْ شَی‌ءٌ»

به خدا قسم که این تعلیم به خون بهای تمام مردم زمین از اولین تا آخرین غیر از انبیاء مرسل اگر کشته شوند می‌ارزد، اما به خون بهای انبیاء مرسلین و ائمه معصومین کفایت نمی‌کند.

الإحتجاج علی أهل اللجاج، نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 319، باب احتجاجه ع فی أشیاء شتی من علوم الدین

وقتی انسان این مسائل را مطرح می‌کند به این معنا که کسانی که واقعاً انسان را با مذهب اهلبیت آشنا می‌کنند و شبهات ذهن انسان را برطرف می‌کنند، نزد اهلبیت (علیهم السلام) ارزشی دارد که انسان اصلاً نمی‌تواند آن را تصور کند.

بنابراین بحث پاسخگویی به شبهات یکی از اساسی‌ترین کارهایی است که ائمه اطهار (علیهم السلام) در طول زندگی خود به آن اهتمام می‌ورزیدند.

ائمه اطهار نیروهای غدر تربیت می‌کردند به طوری که در بعضی موارد می‌دیدند که بهترین نیرویشان نیست، خودشان برای پاسخگویی به شبهات اقدام می‌کردند.

ان شاءالله اگر خداوند به ما توفیق داد در فرصتی مناسب ما چندین جلسه در رابطه با پاسخگویی به شبهات از دیدگاه ائمه اطهار بیان خواهیم کرد.

امام سجاد (علیه السلام) می‌فرماید: اگر کسی که قاتل تمام مردم باشد حق آشنا کردن به مذهب شیعه یا پاسخ به شبهات در گردن شما داشته باشد، قابل بخشش هست.

ملاحظه کنید امام صادق (علیه السلام) چهار هزار شاگرد داشتند، اما از این میان تنها به وجود «هشام بن حکم» افتخار می‌کند و می‌فرماید:

«مِثْلُک فَلْیکلِّمِ النَّاسَ فَاتَّقِ الزَّلَّةَ وَ الشَّفَاعَةُ مِنْ وَرَائِهَا إِنْ شَاءَ اللَّه»

مانند تویی باید با مردم بحث کند. از لغزش بپرهیز که شفاعت ما پشت سر توست.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 171، ح 4

همچنین در مورد امام باقر (علیه السلام) آمده است:

«أن أبا جعفر علیه السلام کان یباهی بالطیار»

رجال العلامة الحلی، نویسنده: علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، محقق / مصحح: بحرالعلوم، محمدصادق، ص 150، باب 64 محمد الطیار

خیلی مهم است که امام معصوم به وجود «محمد طیار» افتخار می‌کند!! افتخار حضرت از این جهت بود که «طیار» در بحث و مناظره با مخالفین ائمه اطهار خود را به اوج خطر می‌انداخت.

این مباحث باید در فرصتی مناسب مورد بحث قرار گیرد. حضرتعالی این بحث را در خصوص امام سجاد مطرح کردید و باعث شد ما این مطالب را مطرح کنید.

حال که اسم «هشام بن حکم» آمد، لازم می دانم مطلبی در این زمینه بیان کنم. یکی از مطالبی که بزرگان ما در رابطه با «هشام بن حکم» آورده‌اند، تعبیر بسیار عجیبی است.

در جلسه‌ای که «هشام بن حکم» با یکی از مخالفین مناظره می‌کند، «هارون الرشید» پشت پرده می‌آید و شاهد مناظره آنهاست. داستان این مناظره بسیار مفصل است و دوستان تنها به حرف «هارون الرشید» نسبت به «هشام بن حکم» دقت کنند.

بنده شاید پنجاه بار این مناظره را مطالعه کردم، اما بازهم آن را مطالعه می‌کنم و هر بار از خواندن آن لذت می‌برم. این مناظره یکی از مناظرات تاریخی در این چهارده قرن بوده است.

«هشام بن حکم» بدون اینکه به آیات و روایات استدلال کند، آنچنان حقانیت امیرالمؤمنین را اثبات می‌کند که «هارون الرشید» در خصوص او می‌گوید:

«فَوَ اللَّهِ لَلِسَانُ هَذَا أَبْلَغُ فِی قُلُوبِ النَّاسِ مِنْ مِائَةِ أَلْفِ سَیف»

به خدا سوگند زبان او در قلب مردم از صد هزار شمشیر برنده‌تر است.

کمال الدین و تمام النعمة، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 368، ح 5

دوستان عزیز! ما امروز به افرادی امثال «هشام بن حکم» و «مؤمن الطاق» و «قیس بن ماصر» نیاز داریم.

لازم به ذکر است که «قیس بن ماصر» در بحث و مناظره شاگرد امام سجاد (علیه السلام) بود. ایشان واقعاً هرجایی در حوزه مناظره وارد شد، طوفان به پا کرد!

ما امروزه به افرادی امثال «محمد طیار» نیاز داریم که حضرت صاحب الزمان (ارواحنا فداه) به وجود او افتخار کنند.

به تعبیر مقام معظم رهبری فضای مجازی به قتلگاه جوانان تبدیل شده است. ایشان در صحبت‌های چند روز قبل خود فرمودند: ما در فضای مجازی نیاز به افسران جنگ نرم نیاز داریم تا فرصت را از مخالفین بگیرند.

طرح روایت و خواندن روضه هم خوب است و ما منکر آن نیستیم، اما آنچه امروز برای ائمه اطهار (علیهم السلام) و مراجع عظام تقلید و مقام معظم رهبری مهم است افسران ارشد فضای مجازی است تا به شبهات پاسخ دهند.

ما همین امروز جلسه‌ای در حضور اساتید بزرگوار مشهد داشتیم. بنده در این جلسه عرض کردم ما امروز در هر شهر و استان به چندین استاد فرهیخته و توانمند در حوزه پاسخگویی به شبهات نیاز داریم.

ما نیاز داریم عزیزان ما در فضای مجازی و رسانه‌ها وارد شوند و عرصه را بر مخالفین تنگ کنند. مخالفین حرفی برای گفتن ندارند، اما به جهت اینکه میدان را خالی می‌بینند سروصدایی به راه می‌اندازند.

وقتی این افراد احساس کنند کسی در برابر آنها وجود دارد، به دنبال راه فرار می‌گردند. صحبت‌های ما «الکلام یجر الکلام» شد. شاید هم نظر امام سجاد این بود که ما این مباحث را مطرح کنیم. اگر سؤال دیگری هست، ما در خدمت شما هستیم.

مجری:

سلامت باشید، بزرگوارید. بسیار زیبا و متقن در رابطه با حضرت سید الساجدین فرمودید و در ضمن آن به زیبایی و با بیانات شیرین مطالبی فرمودید.

ما فهمیدیم امنیت جانی که داریم بسیار مهم است، اما اگر بخواهیم اهلبیتی به آن نگاه کنیم با استفاده از کلام امام سجاد فهمیدیم که امنیت عقیدتی و دفاع از باورهایی که یک شیعه باید به آن معتقد باشد بسیار بالاتر از چیزی است که جان او به او بسته است.

یک فاصله بگیریم و بعد از آن از کلام شیوای حضرت استاد بیشتر استفاده کنیم. میان برنامه‌ای می‌بینیم و برمی گردیم.

عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».

تا اینجای برنامه الحمدلله بسیار از محضر حضرت استاد بهره مند شدیم و راجع به حضرت سید الساجدین زین العابدین شنیدیم و چیزهایی که شاید بسیاری مواقع نسبت به آن غافل بودیم.

ما بسیاری از مواقع نام حضرت را به این عنوان می‌شناختیم که امام سجاد شخصیتی بودند که دوران زیادی از زندگی‌شان را صرفاً در سختی گذراندند که قطعاً باید به آن سختی اشاره شود.

چیزی که در ذهن بسیاری از مردم هست، فعالیت علمی یا شاگرد پروری امام سجاد است. الحمدلله دیدیم که چه تأکیدات و سخنان نابی که باید برای تک تک شیعیان سرلوحه و سرمشق قرار بگیرد را از حضرت سید الساجدین شنیدیم.

حال می‌خواهیم به همان نظری برگردیم که بسیاری از ما از آن یاد می‌کنیم و حضرت زین العابدین را به حلم و صبر و بردباری می‌شناسیم.

ما می‌خواهیم راجع به این حلم، صبر و بردباری بیشتر بشنویم. ان شاءالله از محضر استاد استفاده می‌کنیم و گوش می‌دهیم تا ببینیم چه فرمایشاتی دارند.

جلوه ای از حلم و بردباری امام سجاد (سلام الله علیه) در منابع معتبر اهل سنت!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

در رابطه با امام سجاد (علیه السلام) قبل از اینکه به سؤال حضرتعالی پاسخ بدهم، به نکته‌ای اشاره کنم. ما باید درسی از مکتب امام سجاد بگیریم و تلاش کنیم شب‌های میلاد، تنها با برگزاری جشن و مولودی خوانی نگذرد.

امروز با وجود مشکلات مالی که جامعه ما گرفتار آن هستند، الحمدلله دوستان کمیته امداد هم حضور دارند. امروز که بنده ملاحظه می‌کردم، دوستان کمیته امداد در استان سیستان و بلوچستان شش هزار منزل برای افراد مستمند می‌سازند.

بعضی افراد چشم دیدن این اقدامات را ندارند و تنها زبان اعتراض دارند که بگویند دولت برای ما چکار کرده است. ائمه جماعات در نمازهای جمعه این اقدامات را بازگو کنند تا مردم باخبر شوند.

یکی از کارهای مهمی که امام سجاد می‌کردند، این بود که خانواده‌های مستمند و بی سرپرست را شناسایی می‌کردند و شب‌ها بدون آنکه کسی حضرت را بشناسد شخصاً آذوقه و خواروبار در خانه آنها تحویل می‌دادند و کسی حضرت را نمی‌شناخت.

ما در روایات داریم بعد از اینکه امام سجاد از دنیا رفتند، این افراد تازه فهمیدند آقایی که چندین سال برای آنها خواروبار و آذوقه می‌داد امام زین العابدین بود.

«شیبة بن نعامة» می‌گوید: حضرت صفر تا صد زندگی صد خانواده را تأمین می‌کردند. این رفتار ائمه اطهار باید برای ما الگو باشد تا امروز با توجه به مشکلات مالی مردم از امام سجاد درس بگیریم.

مجری:

این نوع خصوصیات حضرت کمتر ذکر می‌شود.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

بله. نقل شده است بعد از وفات آن بزرگوار وقتی حضرت را غسل می‌دادند، دیدند در کتف مبارکشان جای زخم است. اطرافیان تعجب کردند که این زخم جای چیست.

زمانی که از امام باقر سؤال کردند، حضرت فرمود: پدرم شخصاً شبانه خواروبار و آذوقه را می‌بست و با طناب بر دوششان می‌گرفت و به خانواده‌ها می‌داد. این زخم جای طنابی است که حضرت به وسیله آن آذوقه را در خانه‌ها می‌بردند.

دوستان عزیز! کسانی که دستتان به دهانتان می‌رسد و امکانات مالی دارید، از این اقدامات الگو بگیرید. ما تنها زباناً نگوییم که امام سجاد را دوست داریم، بلکه عملاً هم از محضر امام سجاد درس بگیریم و امام سجادی زندگی کنیم.

ائمه اطهار همگی دارای این خصوصیات و کرامات بودند، اما امام سجاد در این خصوصیت همانند جد بزرگوارشان امیرالمؤمنین بودند و یکی از دغدغه‌هایشان این بود که به خانواده‌های مستمند رسیدگی کنند.

«من لا معاش له لا معاد له»

کسی که زندگی ندارد، معاد ندارد.

أعیان الشیعة، نویسنده: السید محسن الأمین، ج 4، ص 216، باب بعض ما یؤثر عنه من الکلمات القصار

چنین شخصی وقتی اهل و عیالش از گرسنگی رنج می‌کشند، ایمانشان را از دست می‌دهند. امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در نامه‌ای به «عثمان بن حنیف» می‌نویسند:

«أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِی بِأَنْ یقَالَ هَذَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَا أُشَارِکهُمْ فِی مَکارِهِ الدَّهْرِ»

آیا راضی می‌شوی که به من «امیرالمؤمنین» بگویند، اما در مشکلات مردم سهیم نباشم؟!

«أَبِیتَ مِبْطَاناً وَ حَوْلِی بُطُونٌ غَرْثَی وَ أَکبَادٌ حَرَّی»

یا شب با شکم انباشته از غذا سر بر بالین نهم در حالی که در اطرافم شکم‌هایی گرسنه و جگرهایی تشنه باشد؟!

نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 418، نامه 45

امروز زمان امتحان است و فردای قیامت امیرالمؤمنین میزان است. آیا من و شما در این زمینه چه اقدامی کردیم؟! اگر خدای نکرده یک خانواده به خاطر مسائل مالی به انحراف عقیدتی کشیده شوند، همه ما مسئول هستیم.

حضرت زین العابدین (علیه السلام) سرشار از حلم و بردباری بودند. گاهی اوقات اگر کسی به ما توهین کند، ما تلاش می‌کنیم توهین او را با پنجاه توهین پاسخ بدهیم. به طوری که اگر فردا از ما عذرخواهی هم کنند، حاضر به پذیرش عذرخواهی او نیستیم.

این اخلاق، اخلاق اهلبیتی نیست. بنده در این زمینه مطالبی از کتب شیعه نمی‌آورم. در کتاب «تهذیب الکمال» اثر «مزی» متوفای 744 هجری مطلبی در این زمینه نقل شده است. «مزی» که یکی از استوانه‌های علمی اهل سنت است، در جلد 20 می‌نویسد:

«کان علی بن الحسین خارجا من المسجد، فلقیه رجل فسبه»

زمانی که امام سجاد از مسجد بیرون آمد، مردی آمد و هرچه از دهانش بیرون آمد به امام سجاد ناسزا گفت.

«فثار إلیه العُبَید والموالی»

تعدادی از دوستان و اطرافیان حضرت قصد کردند به او حمله کنند.

«فقال علی بن الحسین: مهلا عن الرجل، ثم أقبل علیه»

امام سجاد فرمود: کاری با این مرد نداشته باشید.

«فقال: ما ستر الله عنک من أمرنا أکثر»

حضرت فرمود: من گمان می‌کنم خیلی با جایگاه ما آشنا نیستید که اینطور هتاکی می‌کنید.

«ألک حاجة نعینک علیها؟»

آیا مشکلی داری تا مشکل تو را برطرف کنم؟

«فاستحیی الرجل ورجع إلی نفسه»

مرد عرب سرش را پایین انداخت و خجالت کشید.

«قال: فألقی علیه خمیصة کانت علیه وأمر له بألف درهم»

امام سجاد کیف پولی که هزار درهم در آن بود را بیرون آوردند و به او دادند و فرمود: این پول را برای زندگی خود خرج کن.

«قال: وکان الرجل بعد ذلک یقول: أشهد أنک من أولاد المرسلین»

نقل شده است این مرد عرب بعد از آن قضیه هرگاه امام سجاد را می‌دید، می‌گفت: شهادت می‌دهم تو از نسل پیامبران هستی.

تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 20، ص 397، ح 4049

«ابن کثیر دمشقی سلفی» شاگرد «ابن تیمیه» در کتاب «البدایة و النهایة» جلد 9 هم همین تعبیر را می‌آورد و می‌نویسد:

«وخرج یوما من المسجد فسبه رجل فانتدب الناس إلیه فقال دعوه ثم أقبل علیه فقال ما ستره الله عنک من عیوبنا أکثر ألک حاجة نعینک علیها فاستحیا الرجل فألقی إلیه خمیصة کانت علیه وأمر له بألف درهم فکان الرجل بعد ذلک إذا رآه یقول إنک من أولاد الأنبیاء»

البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 9، ص 105، باب علی بن الحسین

جالب اینجاست که در ادامه می‌نویسد: امام سجاد با «حسن مثنی» که یکی از منسوبینشان بود، سر یک مسائلی مناقشه کردند و «حسن» به حضرت جسارت کرد. امام سجاد ساکت ماند و زمانی که شب شد، در خانه پسرعمویش رفت و گفت:

«یا ابن عم إن کنت صادقا یغفر الله لی وإن کنت کاذبا یغفر الله لک»

ای پسرعمو! اگر نسبت‌هایی که امروز به من دادی در من هست خدا مرا ببخشد و اگر این نسبت‌ها دروغ بود خداوند تو را ببخشد.

«والسلام علیک»

امام سجاد اینها را گفتند و برگشتند.

البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 9، ص 105، باب علی بن الحسین

زمانی که «حسن مثنی» نحوه برخورد امام سجاد را دید، خودش خجالت کشید و برای عذرخواهی خدمت حضرت آمد. ما از اینطور قضایا الی ماشاءالله داریم. «مزی» قضیه را بسیار مفصل نقل می‌کند.

مجری:

جالب اینجاست که در بسیاری مواقع ما ترجمان حلم و بردباری را به این معنا می دانیم که می گوییم: شخصی به ما توهین کند و ما سکوت کنیم و چیزی نگوییم. حال این روایت برای ما معنا می‌کند که به چه معنا باید حلم را تفسیر و تبیین کنیم.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

ملاحظه کنید در کتاب «تهذیب الکمال» جلد 20 تعبیری آمده که خیلی عجیب است. ایشان نقل می‌کند که «حسن بن حسن» به همراه دوستانش خدمت امام سجاد آمدند.

«فما ترک أمرا إلا قاله له»

هیچ ناسزایی نبود که به امام سجاد نثار نکند.

«قال: وعلی ساکت»

امام سجاد هم ساکت نشسته بودند.

«فانصرف حسن، فلما کان اللیل أتاه فی منزله، فقرع علیه بابه، فخرج إلیه»

در ادامه آمده است:

«فقال له علی: یا أخی إن کنت صادقا فیما قلت لی، فغفر الله لی وإن کنت کاذبا فغفر الله لک السلام علیکم»

ای پسرعمو! اگر نسبت‌هایی که امروز به من دادی در من هست خدا مرا ببخشد و اگر این نسبت‌ها دروغ بود خداوند تو را ببخشد. حضرت خداحافظی کردند و برگشتند.

«فاتبعه حسن فلحقه فالتزمه من خلفه وبکی حتی رثی له»

حسن مثنی به دنبال امام سجاد آمد و به قدری گریه کرد که همانند ماتم زده‌ها شده بود.

«ثم قال: لا جرم لا نحدث فی أمر تکرهه»

امام سجاد فرمود:

«وأنت فی حل مما قلت لی»

نسبت به توهین‌هایی که به من کردی، تو را حلال کردم.

تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 20، ص 397، ح 4049

دوستان عزیز! ما باید قدری دقت کنیم. فردای قیامت اگر کسی در حق ما بدی کرده است را به خاطر ما به جهنم ببرند، بهشت برای ما نوش جان می‌شود؟!

بنده می‌خواستم سؤال بسیار ساده‌ای از بینندگان عزیز بپرسم. فرض می‌کنیم کسی در حق شما ظلم کرده و شما را اذیت کرده است. خداوند شما را به بهشت می‌برد و او را به جهنم می‌برد.

آیا زمانی که از نعمت‌های بهشتی استفاده می‌کنید، عذاب وجدان نمی‌گیرید؟! آیا با خود نمی‌گویید که من از نعمت‌های بهشتی استفاده می‌کنم و فلانی در جهنم شکنجه می‌شود؟!

آیا این عذاب وجدان نیست؟! آیا خوشمان می‌آید خداوند عالم به خاطر ما بنده دیگری را پای حساب نگهدارد؟!

ما باید قدری دقت کنیم و از اهلبیت یاد بگیریم. اگر یک نفر ظالم است و از ظلمش دست برنمی دارد، دستور داده شده که در این صورت نفرین کنیم. آن بحث جدایی است و باید بخواهیم که خداوند عالم ظلم ظالم را از ما دفع کند.

این دنیا فانی است، اما اگر فلان شخص در حق من ظلم کرده است من هم در حق دیگران ظلم کردم.

ما در روایت داریم بنده‌ای را پای حساب می‌آورند. خداوند عالم می‌فرماید: اگر از فلان بنده من بگذری، من هم از تو می‌گذرم. اگر از آن بنده من نگذری، من هم از تو نخواهم گذشت.

مجری:

خیلی زیباست. حضرت زین العابدین به «ابو حمزه ثمالی» آموزش می‌دهند که خداوند را اینگونه یاد کن:

«وَ مِنْ عُقُوبَاتِ الْمَعَاصِی جَنَّبْتَنِی حَتَّی کأَنَّک اسْتَحْییتَنِی»

زاد المعاد- مفتاح الجنان، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: اعلمی، علاءالدین، ص 97، الفصل الخامس فی أعمال لیالی و أیام شهر رمضان المبارک

وقتی ما تصور می‌کنیم که امام سجاد با خداوند خود اینگونه راز و نیاز می‌کند، دقیقاً همین رابطه را در اینجا می‌بینیم.

زمانی که باید منتظر یک جرم و عقوبت باشیم، می‌بینیم که امام سجاد به جای آنکه آن عقوبت را انجام بدهند دقیقاً انگار آن فرد حیا کرده است و امام سجاد اینگونه به استقبال این فرد می‌روند.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

بنده عرض کردم زندگی این بزرگواران همگی درس است. ما در پاسخگویی به شبهات باید از امام سجاد درس بگیریم و زندگی ما زندگی زین العابدینی و علوی و امام صادقی باشد.

ما در رسیدگی به فقرا و حلم و بردباری و بخشش دیگران هم باید از حضرت درس بگیریم. حضرت تعبیری دارند و می‌فرمایند:

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیک مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِی فَلَمْ أَنْصُرْهُ، وَ مِنْ مَعْرُوفٍ أُسْدِی إِلَی فَلَمْ أَشْکرْهُ، وَ مِنْ مُسِی‌ءٍ اعْتَذَرَ إِلَی فَلَمْ أَعْذِرْه»

الصحیفة السجادیة، نویسنده: علی بن الحسین، امام چهارم علیه السلام، ص 166، باب 38

امام سجاد نپذیرفتن عذر شخص را گناه می‌شمارند. ما در خدمت حضرتعالی هستیم.

مجری:

بسیار خوب، خیلی زیبا فرمودید. الحمدلله به برکت اسوه دعا و اسوه اطاعت و اسوه طاعت حضرت سید الساجدین زین العابدین حضرت علی بن الحسین (علیه آلاف التحیة و الثناء) مباحث ما بسیار باصفا و با معنویت شد.

در بخش آخر برنامه، سؤالات شما را مطرح می‌کنیم یا اگر با برنامه تماس گرفتید، بتوانیم صدایتان را بشنویم. یک فاصله بگیریم، برمی گردیم و سؤالات شما بینندگان عزیز را مطرح می‌کنیم.

عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».

بازهم این لیالی فرخنده و این شب‌های پرسرور و پرشادی را بر همه شما تبریک عرض می‌کنیم. ان شاءالله که بتوانیم با صاحب این ایام محشور شویم و مشمول شفاعت آن بزرگواران قرار بگیریم.

تماس بینندگان برنامه:

بدون فوت وقت به سراغ تماس‌های شما بینندگان برویم. جناب آقای بازیار از یاسوج پشت خط هستند. آقای بازیار در خدمت شما هستیم، بفرمایید:

بیننده (آقای بازیار از یاسوج – شیعه):

بسم الله الرحمن الرحیم. با عرض سلام و تبریک به مناسبت اعیاد شعبانیه و عید امشب. به جهت اینکه فرصت کم هست، بنده می‌خواهم خیلی سریع دو مطلب را بیان کنم.

استدلال زیبای یک بیننده در کفویت قرآن و اهلبیت (علیهم السلام)

مطلب اول اینکه می‌خواهم اثبات کنم که حدیث ثقلین که حدیث بسیار محکمی هست، مطابق کامل قرآن کریم هست. مطلب دوم مطلب کوتاهی است که بعد از آن عرض خواهم کرد.

در حدیث ثقلین یکی از مطالب بسیار مهمی که از قول پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بیان می‌شود، این است که ماترک و ارث پیغمبر اکرم دو چیز هست؛ قرآن کریم و اهلبیت. این دو ارث برای هدایت امت و همتا هستند.

وقتی که دو شیء همتا باشند، باید صفات و ویژگی‌های مشترکی داشته باشند. حال در قرآن کریم ما نگاه می‌کنیم تا ببینیم ویژگی قرآن کریم چیست و ویژگی اهلبیت (علیهم السلام) چیست.

ما می‌خواهیم این مشابهت را ببینیم، سپس ببینیم که حدیث ثقلین دقیقاً مطابق قرآن کریم است. سوره مبارکه عبس از آیه 11 به بعد خداوند در مورد قرآن کریم اینطور می‌فرمایند:

(کلاَّ إِنَّها تَذْکرَةٌ)

هرگز چنین مکن، این (قرآن) یک تذکر و یاد آوری است.

(فَمَنْ شاءَ ذَکرَهُ)

و هر کس بخواهد از آن پند می‌گیرد.

(فِی صُحُفٍ مُکرَّمَةٍ)

در الواح پرارزشی ثبت است.

(مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ)

الواحی والا قدر و پاکیزه.

سوره عبس (80): آیات 11 – 14

(مَرْفُوعَةٍ) و (مُطَهَّرَةٍ) دو ویژگی بسیار مهم است، به این معنا که قرآن کریم هم مرفوع است و هم مطهر است. (مَرْفُوعَةٍ) به معنای رفیع المقام است، همچنانکه در سوره مبارکه زخرف هم این را توضیح داده و می‌فرماید:

(وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکتابِ لَدَینا لَعَلِی حَکیم)

و آن در کتاب اصلی (لوح محفوظ) نزد ما است که بلند پایه و حکمت آموز است.

سوره زخرف (43): آیه 4

نکته دوم این است که قرآن کریم از هرگونه خطا و اشتباه پاک است، زیرا وحی الهی است. حال ما می‌خواهیم ببینیم این دو ویژگی مطابق با قرآن کریم در اهلبیت (علیهم السلام) وجود دارد یا خیر. همه ما می دانیم سوره مبارکه احزاب آیه 33 صراحت دارد:

(إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرا)

خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.

سوره احزاب (33): آیه 33

بنابراین بحث مطهر بودن اهلبیت در این آیه آمده است. بنابراین این صفت اول که مطابق با قرآن کریم که مطهر است، این هم مطهر است و این مشابهت اول است.

مشابهت دوم این است که می‌خواهیم رفیع المقام بودن اهلبیت را ببینیم که در کجا آمده است. قرآن کریم در آیه 40 از سوره مبارکه توبه به صراحت می‌فرماید:

(وَ کلِمَةُ اللَّهِ هِی الْعُلْیا)

و سخن خدا (و آئین او) بالا (و پیروز) است.

سوره توبه (9): آیه 40

یکی از تفاسیر بسیار مهم (کلِمَةُ اللَّهِ) این است که (کلِمَةُ اللَّهِ) به پیغمبر اکرم برمی گردد. این قضیه بسیار مهم است، زیرا در آیه 171 از سوره مبارکه نساء ما دلیل داریم. قرآن کریم می‌فرماید:

(إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کلِمَتُهُ أَلْقاها إِلی مَرْیم)

مسیح عیسی بن مریم فقط فرستاده خدا و کلمه (و مخلوق) او است، که او را به مریم القا نمود.

سوره نساء (4): آیه 171

قرآن کریم حضرت عیسی را به عنوان (کلِمَتُهُ) یعنی کلمه پروردگار معرفی می‌کند. پیغمبر اکرم از همه انبیاء الهی بالاتر است، زیرا قرآن کریم می‌فرماید:

(تِلْک الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْض)

بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم.

سوره بقره (2): آیه 253

پیغمبر اکرم از همه انبیاء الهی بالاتر است. بنابراین بالتبع و بنحو احسن و اکمل کلمه الهی است.

نحو اتم و اکمل آن این است که قرآن کریم در آیه 171 عبارت (کلِمَتُهُ) و در آیه 40 از سوره مبارکه توبه عبارت (کلِمَةُ اللَّهِ) را آورده است. در اینجا دیگر ضمیر نیامده و تنها اسم (الله) را می‌آورد. بنابراین پیغمبر اکرم در مقام رفیع و (کلِمَةُ اللَّهِ) است.

(وَ کلِمَةُ اللَّهِ هِی الْعُلْیا)

به این معنا که پیغمبر اکرم بالاست و مقامش رفیع و دینش شکست ناپذیر است.

(هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ وَ لَوْ کرِهَ الْمُشْرِکون)

او کسی است که رسولش را با هدایت و آئین حق فرستاد تا او را بر همه آئین‌ها غالب گرداند هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.

سوره توبه (9): آیه 33

بنابراین پیغمبر اکرم و به تبع آن امیرالمؤمنین که نفس پیغمبر اکرم هستند و اهلبیت رفیع المقام هستند. قرآن کریم در سوره مبارکه انشراح هم می‌فرماید:

(وَ رَفَعْنا لَک ذِکرَک)

و آوازه تو را بلند کردیم.

سوره شرح (94): آیه 4

بنابراین صفت دوم هم اثبات شد. طبق این آیات الهی اهلبیت (علیهم السلام) هم مطهر هستند و هم رفیع المقام هستند و قرآن کریم هم (مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ) است. بنابراین اینها همتا هستند.

مطلب دوم که خیلی کوتاه آن را عرض می‌کنم، این است که وقتی ما داریم پیغمبر اکرم و اهلبیت (کلِمَةُ اللَّهِ) و عالم به تمام اسماء هستند در سوره مبارکه اعراف آیه 180 داریم:

(وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها)

و برای خدا نامهای نیکی است خدا را با آن بخوانید.

سوره اعراف (7): آیه 180

قرآن کریم «فادعوها» نفرموده است به این معنا که آنها را عبادت کنید، بلکه کلمه (فَادْعُوهُ بِها) آورده‌اند به این معنا که آنها را واسطه کنید. وقتی پیغمبر اکرم و ائمه اطهار (کلِمَةُ اللَّهِ) هستند، این همان اسماء الله است.

بحث توسل در اینجا خیلی زیبا اثبات می‌شود، به این معنا که شما در خانه ائمه اطهار بروید و به واسطه آنها خدا را عبادت کنید نه اینکه آنها را عبادت کنید. با تشکر از برنامه خوبتان، تبریک مجدد، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

مجری:

احسنتم، جناب آقای بازیار از شما تشکر می‌کنیم که الحمدلله مثل همیشه هم منظم و منطقی بیان کردید و در نهایت هم به نتایج بسیار زیبایی رسیدید. آقا محمد از شهرکرد پشت خط هستند. آقا محمد در خدمت شما هستیم، بفرمایید:

بیننده (آقا محمد از شهرکرد – شیعه):

عرض سلام خدمت شما و حضرت آیت الله قزوینی.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده:

عرض تبریک به مناسبت میلاد سید الساجدین و زین العابدین حضرت علی بن الحسین (علیه الصلاة و السلام) به تمام شیعیان جهان. بنده می‌خواستم سه سؤال بپرسم. آیا وقت هست؟

مجری:

در خدمت شما هستیم، بفرمایید. اگر مختصر بفرمایید ممنون می‌شویم تا بتوانیم پاسخگو باشیم.

بیننده:

بنده قریب به صد سؤال پیدا کردم و ان شاءالله در شب‌های مختلف در برنامه‌های شما آنها را مطرح می‌کنم.

سؤال اول این است که برنامه قبل از «استاد یزدانی» در رابطه با ایمان ابوبکر و عمر بن خطاب پرسیدم. چرا ابوبکر و عمر در ابتدا ایمان آوردند؟! این افراد که ابتدا ایمان آوردند، چطور ممکن است بعداً مرتد شوند؟! «استاد یزدانی» مرا به برنامه شما ارجاع دادند.

سؤال دوم بنده در رابطه با فاصله زمانی بین حضرت عیسی (علیه السلام) و نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است. طبق آیه 19 از سوره مبارکه مائده در این میان پیامبری مبعوث نشد.

همانطور که مسلم است، در روایات متواتر و صحیح وارد شده است که زمین هیچگاه از حجت الهی خالی نمی‌شود. در این چند سال که بین حضرت عیسی و پیغمبر اکرم فاصله افتاد، پیامبری مبعوث نشد. آیا می‌توان گفت زمین از حجت خدا خالی بود؟!

سؤال سوم در رابطه با دو دختر پیغمبر اکرم که اهل سنت ادعا می‌کنند نبی گرامی اسلام این دو دختر را به عقد «عثمان بن عفان» درآورده است.

آیا این قضیه درست است و این دو دختر دختران پیغمبر اکرم بودند؟! اهل سنت ادعا می‌کنند که پیغمبر اکرم نه یکبار بلکه دو بار دخترانش را به ازدواج عثمان درآورده است. تشکر می‌کنم اگر به این سه سؤال پاسخ بدهید.

مجری:

سلامت باشید. آقا محمد از تماستان تشکر می‌کنیم که از شهرکرد با برنامه خودتان تماس گرفتید.

عزیزان اتاق فرمان لطف کنند تماس‌های دیگر را نگهدارند. ما به این سؤالات پاسخ بدهیم و اگر فرصتی باقی بود به مابقی سؤالات شما عزیزان هم خواهیم رسید.

حضرت استاد نسبت به صحبت‌های آقای بازیار اگر نکته‌ای هست بفرمایید والا به سراغ سؤالات آقا محمد برویم.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

بنده نسبت به فرمایش آقای بازیار می‌خواهم نکته‌ای را اضافه کنم. ایشان ابتدای امر را خوب وارد شدند، اما در آخر نسبت به اسماء حسنی توضیحاتشان کامل نبود.

در کتاب «کافی» جلد اول صفحه 144 روایت صحیحی آمده است که ذیل آیه شریفه (وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها) می‌فرماید:

«نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی»

به خدا سوگند اسماء حسنای الهی ما هستیم.

«الَّتِی لَا یقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا»

خداوند عالم جز با معرفت ما هیچ عملی را نمی‌پذیرد.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 144، ح 4

این‌ها همه نکاتی است که ما باید به آن دقت کنیم. فرمایش ایشان خیلی زیبا بود. جمع بندی ایشان، استدلال و کنار گذاشتن مطالب ایشان خیلی خوب بود.

مجری:

اگر این مصداق را هم اضافه کنیم، دیگر کار تمام است.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

کنار هم گذاشتن آیات توسط ایشان خیلی زیبا بود، اما اگر روایاتی که در منابع شیعه و اهل سنت آمده است را به این مطالب اضافه کنیم و کاملاً مستدل و مستند کنیم قطعاً تأثیرگذاری آن خیلی بیشتر است.

محمدبن عبدالوهاب: ما تکفیر مسلمانان را از آیات قرآن یاد گرفتیم!!

مجری:

حال سؤال آقا محمد را مطرح کنیم. ایشان در جلسه پیش هم با برنامه «کلمه طیبه» تماس گرفتند و سؤالشان این بود که اگر ما فی الضمیر ابوبکر و عمر ایمان حقیقی نبود، چه نیازی داشتند در آن زمانی که اسلام رشد نکرده بود ایمان بیاورند؟!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

برادر بزرگوارم اولاً خلیفه دوم تا سال نهم و دهم اصلاً مسلمان نبود. ایشان تا آن زمان اسلام نیاورده بود و مسلمانان را هم اذیت می‌کرد. او خواهر و شوهر خواهرش که مسلمان شده بودند را کتک زد که ما کاری با این مسائل نداریم.

ابوبکر هم بعد از پنجاه نفر مسلمان شد و ما این عبارات را قبلاً هم گفتیم. ما کاری با اینها نداریم. سؤال ایشان این بود که چطور شد این افراد بعد از اسلام بازهم مرتد شدند؟!

ما کاری با تمامی مسلمانان که بعد از اسلام و ایمان راه ارتداد را گرفتند، نداریم. ما حدود سی نفر از صحابه پیغمبر اکرم داریم که در کتب اهل سنت نسبت به آنها کلمه «ارتدوا» آمده است. این تعداد از صحابه مرتد شدند و از اسلام بیرون رفتند.

جالب این است که «محمد بن عبدالوهاب» کتابی به نام «کشف الشبهات» دارد. بنده به آقایان وهابی که دائماً سنگ صحابه را به سینه می‌زنند، سفارش می‌کنم کتاب «کشف الشبهات» اثر «محمد بن عبدالوهاب» را ملاحظه کنند.

در این کتاب صفحه 42 آیه 74 از سوره مبارکه توبه را می‌آورد که در رابطه با مسلمانان است و می‌نویسد:

(یحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کلِمَةَ الْکفْرِ وَ کفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِم)

به خدا سوگند می‌خورند که (سخنان زننده در غیاب پیامبر) نگفته‌اند، در حالی که قطعاً سخنان کفر آمیز گفته‌اند، و پس از اسلام کافر شده‌اند

سوره توبه (9): آیه 74

این افراد به خداوند در آنچه گفته‌اند، سوگند می‌خورند. بنده در این رابطه تمام تفاسیر اهل سنت را مستدل دارم، اما الآن فرصت بیان آن نیست.

این قول صحابه است و متعلق به یهودیان و مسیحیان و رافضی‌ها نیست. شیعیان در زمان پیغمبر اکرم رافضی بودند. «محمد بن عبدالوهاب» می‌نویسد:

«أما سمعت الله کفرهم بکلمة مع کونهم فی زمن رسول الله - صلی الله علیه وسلم - ویجاهدون معه ویصلون ویزکون ویحجون ویوحدون»

آیا نمی‌شنوی خداوند عالم مسلمانان را تکفیر کرده است با کلمه‌ای که در زمان پیغمبر اکرم گفتند، علی رغم اینکه در رکاب پیغمبر اکرم جهاد می‌کردند و نماز می‌خواندند و زکات می‌دادند و حج می‌رفتند و موحد بودند؟!

آیه 65 و 66 از این بدتر است و می‌فرماید:

(قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آیاتِهِ وَ رَسُولِهِ کنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ لا تَعْتَذِرُوا قَدْ کفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمانِکم)

بگو آیا خدا، و آیات او، و پیامبرش را مسخره می‌کنید. (بگو) عذر خواهی نکنید (که بیهوده است، چرا که) شما پس از ایمان آوردن کافر شدید.

سوره توبه (9): آیات 65 و 66

این آقا می‌پرسد که مگر ممکن است کسی ایمان بیاورد و بعد کافر شود؟! آیات قرآن کریم صحت این قضیه را تأیید می‌کند. «محمد بن عبدالوهاب» در ادامه می‌نویسد:

«فهؤلاء الذین صرح الله فیهم أنهم کفروا بعد إیمانهم وهم مع رسول الله - صلی الله علیه وسلم - فی غزوة تبوک قالوا کلمة ذکروا أنهم قالوها علی وجه المزح، فتأمل هذه الشبهة وهی قولهم تکفرون من المسلمین أناسا یشهدون أن (لا إله إلا الله) ویصلون ویصومون»

كشف الشبهات، اسم المؤلف: محمد بن عبد الوهاب، دار النشر: مطابع الرياض - الرياض، الطبعة: الأولى، تحقيق: ناصر بن عبد الله الطريم، سعود بن محمد البشر ، عبد الكريم اللاحم، ج 1، ص 174

«محمد بن عبدالوهاب» مفصل می‌گوید: اگر ما مسلمانان را تکفیر می‌کنیم، آن را از آیه قرآن کریم گرفتیم. وقتی ما می گوییم غیر از ما همه کافر هستند، فرموده قرآن کریم هست.

مجری:

احسنتم، بسیار خوب. اگر شود خیلی سریع بین فاصله زمانی میان حضرت عیسی و حضرت پیغمبر اکرم توضیحاتی بیان کنید.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

برادر بزرگوارم! اوصیاء حضرت عیسی در میان مردم حضور داشتند. ما روایاتی داریم مبنی بر اینکه حضرت ابوطالب از اوصیاء پیامبران گذشته نظیر حضرت عیسی یا حضرت ابراهیم بودند.

اوصیاء پیامبران الهی در روی زمین بودند و مردم را هدایت می‌کردند. درست است پیغمبر نبود، اما حجت الهی در روی زمین حضور داشت.

«وَ أَهْلَهُ قَائِمِینَ مَقَامَ الْحُجَّةِ وَ لَوْ لَا ذَلِک لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا»

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 57، ص 213، ح 23

مجری:

بسیارخوب، خیلی تشکر می‌کنیم. یک سؤال باقی ماند که ان شاءالله در جلسه بعد آن را مطرح خواهیم کرد. حاج آقا از محضرتان تشکر می‌کنیم، بسیار استفاده کردیم و بهره مند شدیم.

همچنین از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند تشکر می‌کنم. ان شاءالله در این لیالی شعبانیه ما را در مناجات‌ها و ادعیه و طاعات خودتان بی نصیب نگذارید. همه ما ملتمس دعا هستیم. تا دیدار آینده خدانگهدار

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته



مطالب مرتبط:
حضرت امام سجاد (سلام الله علیه) الگوی نمونه امامت
Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها