بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ: 98/05/08
موضوع: دفاع از حریم ولایت، از مصادیقِ مهمِ تقوا در عصر حاضر
(سخنرانی در امامزاده حمزه بن موسی الکاظم، کاشمر)
فهرست مطالب این سخنرانی:
خداوند برای هیچ گناهی به اندازه این گناه غضبناک نمی شود!!
تأثیرات مستقیم گناه در زندگی اجتماعی افراد
پیامی اخلاقی از حضرت آیةالله بهجت (ره)
یکی از بهترین و امیدوار کنندهترین آیات قرآن کریم
از مصادیقِ مهمِ بی تقوایی در عصر حاضر
دو معجزه مهم مدعی دروغین یمانی!
دعوت به مناظره برای اثبات کفر و ارتداد احمد بصری!!
گوشه ای از ادعاهای مدعی دروغین یمانی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا الله
خدا را بر تمام نعمتهایش به ویژه نعمت ولایت اهلبیت عصمت و طهارت سپاس میگوییم و خدا را شاکرم که به من توفیق داد امشب در کنار مضجع نورانی این امامزاده بزرگوار، فرزند امام هفتم و در جمع شما عزیزان و گرامیان حضور پیدا کنم.
من تلاش میکنم عرایضم را در چند بخش، خدمت شما بزرگواران تقدیم کنم. گرچه بحث به صورت پراکنده است، اما ما تلاش میکنیم از اینطور جلسات حداکثر بهرهبرداری و استفادهها را داشته باشیم.
موضوع اول که میخواستم به آن اشاره کنم که هم برای خودم موعظه است و هم برای همه عزیزان و بزرگواران موعظه است، این است که تمام حوادثی که در زندگی ما رخ میدهد اعم از خوب و بد یا خوشی و ناخوشی، همگی معلول اعمال، کردار و رفتار ماست.
آنچه برای ما از اتفاقات خوش میافتد، در اثر کارهای نیکی است که به توفیق الهی و با اختیار خودمان انجام دادهایم. همچنین اتفاق ناگواری که در زندگی ما میافتد، به خاطر کارهای نادرستی است که از ما سر زده است.
قرآن کریم در چهار آیه این مسئله را خیلی زیبا ترسیم میکند، هم در مسائل زندگی شخصی و هم در مسائل زندگی اجتماعی. از یک طرف ما میبینیم که قرآن کریم به صراحت میفرماید:
(وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِب)
و هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد.
سوره طلاق (65): آیات 2 و 3
اگر بخواهیم تقوا را خیلی عامیانه معنا کنیم، به معنای کسی است که واجبات را انجام میدهد و محرمات را ترک میکند. شخصی که دستورات الهی را در واجبات عملی میکند و محرمات الهی را ترک میکند.
می فرماید اگر در زندگی کسی، تقوا ملاک باشد و او تقوا محور باشد، ما در زندگی اش، خوشیها و نعمتهای خوب به او میدهیم و روزیهای خوبی که به ذهن او نمیرسد برای او مقدر و کرم میکنیم.
قرآن کریم از طرف دیگر میفرماید:
(وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکا)
و هر کس از یاد من رویگردان شود زندگی تنگ (و سختی) خواهد داشت.
سوره طه (20): آیه 124
کسانی که تقوا را کنار گذاشتند و نسبت به واجبات و محرمات خیلی تقیّد ندارند، ما در همین حیات دنیا آنها را دشواری میدهیم. ما برای این افراد در زندگی، مشکلات، مصیبت، بیماری، ناراحتی و اتفاق بد قرار میدهیم و این کارها نتیجه کار بدی است که او انجام داده است.
(وَ ما أَصابَکمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کسَبَتْ أَیدِیکم)
هر مصیبتی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام دادهاید.
به فرموده قرآن کریم اگر اتفاقات بدی نظیر بیماری فرزند، بیماری همسر، سوختن دست، تصادف، سردرد یا مشکلات مالی برای انسان میافتد به خاطر کارهای نادرستی است که از او سرزده است. خداوند عالم به بنده خود بدی نمیخواهد و برای بنده خود مهربان است.
(وَ یعْفُوا عَنْ کثِیر)
و بسیاری را نیز عفو میکند.
سوره شوری (42): آیه 30
خداوند برای هیچ گناهی به اندازه این گناه غضبناک نمی شود!!
قرآن کریم میفرماید: اگر اتفاق بدی برایت میافتد، در زندگیات مطالعه کن و ببین امروز یا دیروز یا روز قبل چه گناهی مرتکب شدی!؟ آیا سر فرزند داد زدی؟ آیا سر همسر خود فریاد زدی؟ آیا به شوهر خود جسارت کردی؟ در روایت وارد شده است:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیسَ یغْضَبُ لِشَیءٍ کغَضَبِهِ لِلنِّسَاءِ وَ الصِّبْیان»
خداوند عالم برای هیچ گناهی به اندازه آزار زنان و فرزندان غضبناک نمیشود.
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 6، ص 50، ح 8
زن و فرزند اسیر دست توست، ببین با اسیر چطور مدارا میکنی!؟ من در فروعات آن ورود پیدا نمیکنم که آیا ما اجازه داریم به همسر خود امر و نهی کنیم که به کارهای خانه رسیدگی کن یا غذا بپز و اگر انجام نداد فریاد بزنیم!؟
نسبت به فرزندان چقدر ولایت داریم؟ آیا حق داریم که اگر بازیگوشی کرد، سیلی به صورت او بزنیم؟ این مسائل، مسائلی است که شارع مقدس از همه آنها نهی فرموده است. طبق تأدیبی که ائمه اطهار و مراجع عظام تقلید معین کردند، همگی حساب و کتاب دارد.
بنابراین نتیجه این سه آیه این است که در زندگی خصوصی ما، اتفاقات خوب و بد میافتد که همگی معلول کارهای ماست.
هرچه کنی به خود کنی * گر همه نیک و بد کنی
تأثیرات مستقیم گناه در زندگی اجتماعی افراد
قرآن کریم در رابطه با زندگی اجتماعی ما میفرماید:
(وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض)
و اگر مردمی که در شهرها و آبادیها زندگی دارند ایمان بیاورند و تقوی پیشه کنند برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشائیم.
سوره اعراف (7): آیه 96
خداوند متعال میفرماید اگر جامعهای تقوا محور باشد، در آن جامعه گناه صورت نگیرد و معصیت اتفاق نیفتد، ما از آسمان درهای برکات خود را برای آن ملت و جامعه میگشائیم و از در و دیوار برای آن ملت رحمت میفرستیم و از زمین و زمان بر آن جامعه نعمت میبارانیم.
خداوند رحمان از طرف دیگر میفرماید:
(إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِم)
خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنها خود را تغییر دهند.
خداوند متعال میفرماید: اگر جامعهای تقوا محوری را کنار گذاشت، گناه و معصیت در آن جامعه رشد کرد و از خداوند و پیغمبر اکرم و اهلبیت فاصله گرفت ما نعمتهای داده خود را از آنها میگیریم و رحمتهای بخشیده خود را از آنها سلب میکنیم.
(إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِم)
سپس میفرماید:
(وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وال)
و هنگامی که خدا اراده سویی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند هیچ چیز مانع آن نخواهد شد، و جز خدا سرپرستی نخواهند داشت.
سوره رعد (13): آیه 11
اگر خداوند عالم بخواهد به ملتی عذاب بفرستد و آنها را گرفتار کند هیچکسی نمیتواند جلوی اراده خداوند عالم را بگیرد.
حال اجازه بدهید من روایاتی در این زمینه عرض کنم و پای سخنان اهلبیت بنشینیم. ان شاءالله همین الآن تصمیم بگیریم با خداوند و امام زمان خود عهد و پیمان ببندیم که تا آخر عمر گناهی از ما سر نزند.
پیامی اخلاقی از حضرت آیةالله بهجت (ره)
حضرت آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) میفرماید: در روایت که داریم؛
«تَفَکرُ سَاعَةٍ خَیرٌ مِنْ عِبَادَةِ سِتِّینَ سَنَة»
یک ساعت فکر کردن از شصت سال عبادت بالاتر است.
مجمع البحرین، نویسنده: طریحی، فخر الدین بن محمد، محقق / مصحح: حسینی اشکوری، احمد، ج 3، ص 444، باب فکر
ایشان میگوید: یکی از فکرهایی که از شصت سال بالاتر است، این است که انسان به عاقبت گناه و به عاقبت تقوا فکر کند و تصمیم جدی بگیرد تا آخر عمر گناه نکند. همین تصمیم او نزد خداوند متعال از هفتاد سال عبادت بالاتر است.
ما معصوم نیستیم و دائماً گناه میکنیم و توبه میشکنیم. «مرحوم کلینی» در کتاب «کافی» جلد 2 صفحه 435 روایتی را نقل میکند که بسیار روایت زیبایی است. بنده خیلی از این روایت لذت میبرم و همیشه این روایت برای من در زندگیام الگوست. امام باقر میفرماید:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحَی إِلَی دَاوُدَ ع أَنِ ائْتِ عَبْدِی دَانِیالَ فَقُلْ لَهُ إِنَّک عَصَیتَنِی فَغَفَرْتُ لَک وَ عَصَیتَنِی فَغَفَرْتُ لَک وَ عَصَیتَنِی فَغَفَرْتُ لَک فَإِنْ أَنْتَ عَصَیتَنِی الرَّابِعَةَ لَمْ أَغْفِرْ لَک »
خداوند عالم به داود وحی کرد که نزد بندهام دانیال برو و به او بگو شما تا سه بار گناه کردی و من آن را آمرزیدم و بخشیدم، اکنون اگر بار چهارم گناه کنی نخواهم آمرزید.
«فَأَتَاهُ دَاوُدُ ع فَقَالَ یا دَانِیالُ إِنَّنِی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیک وَ هُوَ یقُولُ لَک إِنَّک عَصَیتَنِی فَغَفَرْتُ لَک وَ عَصَیتَنِی فَغَفَرْتُ لَک وَ عَصَیتَنِی فَغَفَرْتُ لَک فَإِنْ أَنْتَ عَصَیتَنِی الرَّابِعَةَ لَمْ أَغْفِرْ لَک»
حضرت داود نزد دانیال آمد و به او فرمود: خداوند متعال امر کرد یک بار گناه کردی و من بخشیدم. دوبار گناه کردی و من بخشیدم. سه بار گناه کردی و من بخشیدم. اگر بار چهارم گناه کنی تو را نخواهم بخشید!
«فَقَالَ لَهُ دَانِیالُ قَدْ أَبْلَغْتَ یا نَبِی اللَّهِ»
دانیال جواب داد تو پیام خداوند را رسانیدی.
«فَلَمَّا کانَ فِی السَّحَرِ قَامَ دَانِیالُ فَنَاجَی رَبَّهُ فَقَالَ یا رَبِّ إِنَّ دَاوُدَ نَبِیک أَخْبَرَنِی عَنْک أَنَّنِی قَدْ عَصَیتُک فَغَفَرْتَ لِی وَ عَصَیتُک فَغَفَرْتَ لِی وَ عَصَیتُک فَغَفَرْتَ لِی وَ أَخْبَرَنِی عَنْک أَنَّنِی إِنْ عَصَیتُک الرَّابِعَةَ لَمْ تَغْفِرْ لِی»
هنگام سحر دانیال با خداوند مشغول مناجات شد و گفت: بار خدایا پیامبرت داود به من خبر داد که من معصیت کردم و تو هم مرا آمرزیدی. بار دوم گناه کردم و تو مرا آمرزیدی. بار سوم گناه کردم و تو مرا آمرزیدی. اگر بار چهارم گناه کنم مرا نخواهی آمرزید.
«فَوَ عِزَّتِک لَئِنْ لَمْ تَعْصِمْنِی لَأَعْصِینَّک ثُمَّ لَأَعْصِینَّک ثُمَّ لَأَعْصِینَّک»
سوگند به جلالت اگر مرا نگهنداری بار دیگر تو را معصیت خواهم کرد. بار دیگر هم معصیت خواهم کرد. بار دیگر هم معصیت خواهم کرد!!
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 435، ح 11
همه چیز دست خداوند است. همانطور که ما در دعای فرج میخوانیم:
«اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیة»
البلد الأمین و الدرع الحصین، نویسنده: کفعمی، ابراهیم بن علی عاملی، ص 349، باب دعاء آخر مروی عن المهدی ع أیضا
تا که از جانب معشوق نباشد کششی * کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
بنده هرچقدر بخواهد تلاش کند گناه مرتکب نشود، شیطان قویتر است. اگر قرار باشد به یک نفر فوق تخصص بدهند، شیطان است.
ما پنجاه سال، هفتاد سال است راه بندگی را یاد گرفتیم، اما شیطان از زمان خلقت حضرت آدم شیطنت را یاد گرفته است و به اندازه هرچه به ذهن من و شما میرسد تجربه دارد. به قول آیت الله مظاهری شیطان برای هرکسی مأموری دارد.
شیطانِ کشاورز هم کشاورز است و از تمام فوت و فن کشاورزی باخبر است. شیطانِ کشاورز میداند چطور از راه کشاورزی او را به گناه بکشاند. شیطانِ تاجر، تاجر است. شیطانِ کاسب، کاسب است. شیطانِ روحانی، روحانی است. شیطانِ مجتهد، مجتهد است.
شیاطین حتی از انبیاء الهی هم دست بردار نیستند، جز اینکه خداوند عالم انبیاء را حفظ میکند. حضرت یوسف قهرمان صدیق و قهرمان مبارزه با نفس است که میفرماید:
(إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی)
نفس (سرکش)، بسیار به بدیها امر میکند مگر آنچه را پروردگارم رحم کند.
سوره یوسف (12): آیه 53
حضرت میفرماید: خدایا اگر تو از دستم نگیری، من در لغزشگاهها میلغزم.
جایی که عقاب پر بریزد * از پشه لاغری چه خیزد!
یکی از بهترین و امیدوار کنندهترین آیات قرآن کریم
بنابراین ما باید تلاش کنیم؛
(فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُم)
بنابراین تا آنجا که در توان دارید تقوای الهی پیشه کنید، و گوش دهید و اطاعت نمائید.
سوره تغابن (64): آیه 16
در روایت داریم که این آیه، یکی از بهترین و امیدوار کنندهترین آیات قرآن کریم است. خداوند متعال میفرماید تقوا پیشه کنید، هر اندازه که میتوانید. هر اندازهای که توانایی دارید و تلاش میکنید، به طرف خداوند بیایید. چنانچه اگر قدری در لغزشها هم میرویم، باید از خداوند عالم و اهلبیت کمک بگیریم.
امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) تعبیری دارند که نکته ظریفی است. نکته این است که علت آنکه ما گناه و معصیت میکنیم، همگی به ضعف اعتقادی ما برمیگردد. ما هنوز باور نکردیم؛
(أَ لَمْ یعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یری)
آیا او نمیداند که خداوند همه اعمالش را میبیند؟!
سوره علق (96): آیه 14
ما با تمام وجود معتقد نشدیم که خداوند عالم ما را میبیند و ملائکه اعمال ما را ثبت میکند. امام میفرماید: اگر ما برای خداوند متعال به اندازه کودک خردسالی که کنار ما نشسته و دارد کارهای ما را می بیند عقیده داشته باشیم، کار ما درست است. شاید اگر یک کودک خردسال کنار ما نشسته باشد بعضی از کارهای خلاف و نادرست را انجام ندهیم، زیرا این کودک شاهد ماست.
ما برای خداوند متعال نه به اندازه خالق آسمان و زمین و خالق عرش و کرسی، بلکه به اندازه یک کودک خردسال که مراقب ماست، باید نسبت به خداوند متعال دقت کنیم.
یقین داشته باشیم ائمه اطهار ما را میبینند و شاهد اعمال ما هستند. الآن که بنده و جنابعالی نشستهایم، حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) تمام امور قلبی و باطنی ما را همانند کف دست خود میداند. حضرت بقیة الله الأعظم در توقیعی به «شیخ مفید» میفرماید:
«فَإِنَّا نُحِیطُ عِلْماً بِأَنْبَائِکمْ وَ لَا یعْزُبُ عَنَّا شَیءٌ مِنْ أَخْبَارِکم»
ما از همه خبرهای شما آگاهیم و چیزی از خبرهای شما از ما پنهان نیست.
الإحتجاج علی أهل اللجاج، نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 497، باب ذکر طرف مما خرج أیضا عن صاحب الزمان ع من المسائل
عزیزان حتی اگر گناه در ذهن ما هم بگذرد، حضرت ولی عصر باذن الله از آن هم باخبر است. نه تنها حضرت از گناهی که از ما سر بزند با خبر است، حتی اگر گناه از ذهن ما هم بگذرد باخبر است.
«احمد بن ابی نصر بزنطی» یکی از اصحاب ویژه امام رضا (علیه السلام) نقل میکند: خدمت امام رضا رفته بودیم و سؤالاتی داشتیم. دوستانم سؤالات خود را پرسیدند و رفتند، اما من سؤالات زیادی داشتم نزد حضرت ماندم.
شب از نیمه گذشته بود که میخواستم بروم، اما امام رضا فرمود: «احمد» امشب منزل ما بمان و همین جا استراحت کن. من هم که دنبال تعارف بودم، شب در منزل امام رضا ماندم.
حضرت به غلام خود دستور داد در اتاقی که هرشب من در آن میخوابم رختخواب خصوصی مرا پهن کن تا آقای «بزنطی» در آنجا بخوابد. او نقل میکند که من از خوشحالی بال درآورده بودم و با خود میپنداشتم در منزل و اتاق و رختخواب اختصاصی امام زمان خوابیدم!
در رختخواب بودم و در تاریکی از خوشحالی خوابم نمیبرد. یک مرتبه امام رضا در را زد و فرمود: آقای «بزنطی» خوابیدن در خانه امام در داخل رختخواب امام ملاک برتری نیست؛
(إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکم)
گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.
سوره حجرات (49): آیه 13
ارزشها به تقواست؛ هرکه تقوایش بالاتر است، ارزشش هم بالاتر است. گمان میکنم در این بخش عرایضم کافی باشد.
بعضی از عزیزان هستند که اگر بخواهیم بحثهای علمی کنیم شاید زیاد به حالشان سودی نداشته باشد، اما بحثهای اخلاقی هم برای خودم موعظه است و هم برای دیگران موعظه است.
از مصادیقِ مهمِ بی تقوایی در عصر حاضر
یکی از مصادیق بی تقوایی در عصر ما و یکی از مصادیق گناههای بزرگی که نابخشودنی است، بحث بیتوجهی به ساحت مقدس ائمه اطهار و عدم دفاع از حریم ولایت است.
دوستان عزیز! این مذهب به این سادگی به دست من و شما نرسیده است. این مذهب از لابهلای خون و شکنجه به دست من و شما رسیده است.
«عمارها» خون دادند تا این مذهب به دست ما رسیده است. «میثم تمارها» بالای دار رفتند تا این مذهب به دست ما رسیده است. اگر دست او را بریدند، او علی گفت. اگر پایش را قطع کردند، علی گفت. لحظات آخر عمر هم مرتب دم از امیرالمؤمنین میزد.
کسی که دست و پایش را ببرند، هنوز خون جریان دارد و مرتب خون فواره میزند. او بالای چوبه دار کوفه داد میزد: مردم من به قدری از امیرالمؤمنین مطلب شنیدم که سینهام مملو از علم علی است و تا قیامت از همه چیز خبر دارم. بیایید تا از گفتههای علی برایتان بگویم. «حجاج بن یوسف» دستور داد تا زبان او را هم قطع کنید. دوستان عزیز این مذهب به این شکل به دست ما رسیده است. «حجر بن عدیها» مظلومانه در بیابان قطعه قطعه شدند، اما دست از حمایت علی برنداشتند.
«رشید حجریها» شکنجه شدند و زجر داده شدند، مظلومانه و غریبانه جان دادند تا این مذهب به دست من و شما رسید. ما هم باید تلاش کنیم از این مذهب دفاع کنیم تا فردای قیامت نزد حضرت صدیقه طاهره اولین شهیده راه ولایت شرمنده نشویم.
امروز یکی از مظاهر تقوا که واجب است همگان به او قیام کنیم و هرگونه کوتاهی غضب خدا و حضرت صدیقه طاهره را به دنبال دارد، پاسخ به شبهاتی است که در میان ما مطرح است.
امروز شبهاتی در مدارس، دبیرستانها و دانشگاههای ما مطرح میکنند. به تعبیر مقام معظم رهبری فضای مجازی به قتلگاه جوانان تبدیل شده است.
پدر، مادر، برادر، عزیز روحانی! ما در برابر این شبهات مسئولیم. بر ما لازم است قدری نسبت به هجمهای که به صورت گسترده منعکس میشود، احساس تکلیف و وظیفه کنیم.
فرزندی که گوشی به دست او دادیم و از صبح تا غروب در کانالها و گروهها میگردد و هر روز یک مطلب نادرست، یک مطلب خلاف، یک مسئله خلاف عقیدتی را میبیند و اعتقاداتش متزلزل میشود. در نتیجه هرچه به این فرزند اصرار کنیم حاضر نیست نماز بخواند، حاضر نیست روزه بگیرد و حاضر نیست با شما به جلسات بیاید. من و شما در برابر کارهای فرزند خود مسئول هستیم.
امام سجاد (علیه السلام) میفرماید:
«وَ أَنَّک مَسْئُولٌ عَمَّا وُلِّیتَهُ»
وظیفه پدری تنها این نیست که او را به دنیا بیاورید و لباس و غذای او را تأمین کنید. شاید حیوانات هم در تأمین مسائل غذایی فرزندان خود از ما خیلی خیلی جلوتر هستند.
«وَ أَنَّک مَسْئُولٌ عَمَّا وُلِّیتَهُ مِنْ حُسْنِ الْأَدَب»
اولین وظیفه پدر و مادر یاد دادن ادب نیکو به فرزند است.
«وَ الدَّلَالَةِ عَلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»
من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 622، ح 3214
و یاد دادن مباحث اعتقادی و توحیدی به صورت استدلالی است. در دبیرستان یا دانشگاه از فرزند ما میپرسند خدا چند تاست؟ او میگوید: خدا واحد است، چرا؟ زیرا پدر و مادرم به من گفتند خدا واحد است.
ما دو روز قبل اصفهان بودیم. امام جمعه محترم جناب آقای «طباطبایی» در خصوص مسئله اعتقادات، داستان «علامه حلی» را نقل می کرد.
ایشان نقل میکرد: روزی «علامه حلی» که یکی از بزرگ مراجع عظام تقلید قرن ششم و هفتم بود، بیرون شهر رفته بود که دید کشاورزی مشغول بیل زدن است. «علامه حلی» جلو رفت، سلام کرد و از او پرسید: اصول دین چند تا است.
کشاورز گفت: اصول دین پنج تا است. توحید، نبوت، معاد، عدل، امامت. «علامه حلی» پرسید: توحید به چه معناست؟ کشاورز گفت: خدا یکی است. «علامه حلی» پرسید: اگر کسی گفت خدا دو نفر است، چکار میکنی؟ کشاورز گفت: با بیل سرش را میشکنم!!
آقای «طباطبایی» می گفت: اعتقادات ما بیلی است. اینکه استدلال کنیم، دلیل و برهان بیاوریم به اینکه چرا خدا یکی است یا شبهاتی که مطرح میکنند را پاسخ بدهیم نیست. هرکسی خلاف عقیده ما گفت، با بیل سرش را میشکنیم!
حال شخص داعشی هم ادعا میکند که شیعه و سنی کافر هستند. اگر از کفر خود دست برندارند، آنها را تکه تکه میکنیم. یهودی و اسرائیلی هم بر همین عقیده است. حال چه فرقی میان بچههای ما با یک یهودی وجود دارد که از پدر و مادر یهودی به دنیا آمده است؟
فرزند یهودی ادعا میکند پدر و مادرم یهودی بوده و من هم یهودی هستم. فرزندان اهل سنت ادعا میکنند پدر و مادر ما سنی بودند و ما هم سنی هستیم. فرزندان ما هم میگویند پدر و مادر ما شیعه بودند و ما هم شیعه هستیم.
بنابراین یکی از مسائلی که برای هر مسلمان در این عصر پرغوغا و متلاطمی که شبهه علیه اعتقادات فرزندان و جوانان ما از زمین و زمان میبارد، لازم است، آگاهی از این شبهات و هجمهها و پاسخگویی به آنهاست.
من همین جا که نشسته بودم، بعضی از دوستان سؤالاتی داشتند. البته جلساتی که برای عزیزان روحانیون و اساتید داشتم، این مسئله مرتب سؤال میشد که قضیه یمانی چیست؟ فرزندان ما در دبستان و دبیرستان میگویند که یمانی ظهور کرده است.
من در اینجا چند نکته را خدمت عزیزان عرض کنم تا بدانید که اصلاً یمانی چیست. ما شاید حدود 25 روایت داریم که فردی از نسل حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) قبل از قیام حضرت ولی عصر از یمن شهر صنعاء قیام میکند.
روز قیامِ «سید یمانی» مصادف با روز قیام «دجال» و «سفیانی» است. آنها در یک ماه، یک هفته و یک روز قیام میکنند. ائمه اطهار (علیهم السلام) که روز اول این مسائل و پیشگوییها را فرمودند، برای ما شاخصه نشان دادند. چنین نیست که هرکسی از خانواده خود قهر کند، خود را یمانی معرفی کند!!
ما حدود 25 روایت داریم که «یمانی» از شهر صنعاء ظهور میکند که یکی از فرزندان حضرت فاطمه زهراست. او در یک روز با «دجال» و «سفیانی» ظهور میکند، با «سفیانی» برخورد میکند و «سفیانی» هم در منطقه بیداء میان مدینه و مکه در زمین فرو میرود و رانشِ زمین آنها را در خود فرو میبرد.
بنابراین این ادعا که بعضی افراد به دروغ میگویند «سید یمانی» از بصره آمده و «احمد» نام دارد، همگی دروغ و خلاف روایات اهلبیت ماست. ما تابع اهلبیت (علیهم السلام) هستیم و آنچه اهلبیت برای ما معین کرده است را گوش میکنیم.
هر مقامی ادعا کند که من «سید یمانی» هستم و قیام کردم، به او میگوییم تو دروغ میگویی. به همان دلیلی که امام صادق میفرماید: «یمانی» در یک روز و یک هفته و یک ماه با «دجال» و «سفیانی» قیام میکنند. این مسائل کاملاً واضح و روشن است.
هرکسی ادعا کند که من «یمانی» هستم، مسخره بازیهایی است که درآوردند و دکانی است که باز کردند. آمریکا پشت سر این دکانهاست!!
دو معجزه مهم مدعی دروغین یمانی!
نکته دوم این است که «یمانی» ناشر فرهنگ اهلبیت و قرآن کریم است، اما «احمد الحسن» که مدعی است من «یمانی» هستم، برخلاف قرآن کریم و دستورات اهلبیت نظر میدهد لذا نه تنها «یمانی» نیست بلکه دجالی است که برای تشویش اذهان جوانان آمده است.
من بارها در شبکههای ماهوارهای، سایت ها یا جلسات اعلام کردم که حاضرم با ایشان مناظره کنم. مگر این شخص ادعا نمیکند من «سید یمانی» و فرزند امام زمان هستم؟ ما می پرسیم اگر فرزند امام زمان هستی، معجزهات چیست؟
اگر چنین باشد من یا این آقا هم ادعا میکنیم فرزند امام زمان هستیم. هرکسی میتواند ادعا کند که من فرزند امام زمان هستم، چه بسا افراد بسیاری هم در طول تاریخ ادعا کردند که ما فرزند امام زمان هستیم. هرکسی ادعا کند، باید دلیل و معجزهای بیاورد.
«یمانیها» ادعا میکنند که معجزه ما «خواب» است و فلان شب خواب میبینید. صد و بیست و چهار هزار پیغمبر آمدند و رفتند، شما را به حضرت فاطمه زهرا سوگند میدهم به من بگویید کدام یک از پیغمبران الهی خواب دیدن را معجزه خود قرار دادند؟
دوازده امام و چهارده معصوم داریم که هرکدام اصحابی داشتند. کدام یک از ائمه اطهار فرمودند ما حق و حجت خدا هستیم و معجزه ما خواب است!؟ کدام یک از ائمه اطهار فرمودند که شما فلان شب خواب میبینید که ما برحق هستیم! این مسخرهبازیها چیست؟
در حال حاضر از نظر علم روز هیپنوتیزم به مرحلهای رسیده است که یک مرتاض هندی که در هیپنوتیزم تخصص دارد، اراده میکند و اراده خود را از زبان شما بیرون میآورد و در وجود شما تصرف میکند. او اراده میکند و شما عین اراده او را به زبان میآورید و صحبت میکنید.
طرفداران «یمانی» ادعا میکنند که شما فلان شب خواب میبینید و اتفاقاً خواب هم میبیند. این قضیه اصلاً ارتباطی به مسائل دینی و مذهبی ندارد.
این اقدامات توسط مرتاضهای دینی حتی در کشورهای اروپایی یا آمریکایی توسط افرادی که در هیپنوتیزم یا خواب مصنوعی یا احضار ارواح تبحر دارند، انجام میشود. علم روز این مسائل را تثبیت کرده است.
«یمانیها» ادعا میکنند معجزه دیگر ما «استخاره» است. شما را به خدا و پیغمبر اکرم سوگند میدهم به این سؤال من پاسخ بدهید.
از میان صد و بیست و چهار هزار پیغمبری که آمدند و رفتند، هرکسی ادعای نبوت کرده معجزه آورده است. کدام یک از معجزههای انبیاء الهی این بود که است به شما بگوید به قرآن استخاره کنید که من حق هستم یا ناحق هستم؟
جالب اینجاست که وقتی افراد استخاره میکنند و جواب استخاره بد می آید و چنین معلوم میکند که یمانی باطل است، ادعا میکنند که شیطان در ذهن شما تصرف کرده که استخاره بد آمده است. دوباره استخاره کن ان شاءالله خوب میآید.
مرحوم آقای کافی میگفت: شخصی نزد من آمده بود و از من درخواست کرد که برایش استخاره کنم. من استخاره کردم و بد آمد. او درخواست کرد که بازهم استخاره کنم، استخاره کردم و بازهم بد آمد.
او بازهم درخواست کرد برای سومین بار استخاره کنم و من بازهم استخاره کردم و بد آمد. شخص گفته بود: شما بیکار هستید و من هم بیکارم. به قدری استخاره کنید که خوب بیاید تا من این کار را انجام دهم!
حال طرفداران «یمانی» ادعا میکنند دلیل اینکه استخاره کردید و بد آمد و آیات عذاب الهی آمد، به خاطر این است که فکرتان خراب بوده است. فکرتان را اصلاح کنید و بازهم استخاره کنید. اگر مرتب استخاره بد آمد، باید چند شب نماز و روزه را کنار بگذارید و مشغول استخاره گرفتن بشوید تا خوب بیاید.
دعوت به مناظره برای اثبات کفر و ارتداد احمد بصری!!
علاوه بر این، دوستان عزیز آنچه در رابطه با مدعیان یمانی مهم است، این است که آنها توان مناظره ندارند. شما همه جا اعلام کنید که اگر کسی هست، بنده همین جا آماده مناظره هستم.
طرفداران او همین جا بیایند یا با خود «یمانی» ارتباط بگیرند. بنده با سابقه بیش از سی سال مناظره با وهابیت، اهل حق یا کمونیستها، حاضر به مناظره هستم. شاید در ایران کمتر کسی سراغ داشته باشید که به اندازه من در مناظره تجربه داشته باشد.
بنده که در خاک عربستان بیش از دویست مناظره با وهابیت داشتم، حاضرم با این شخص مناظره کنم. بنده نه درباره برحق بودن این مدعی یمانی با او مناظره میکنم، بلکه مناظره میکنم که او کافر و مرتد است و اصلاً مسلمان نیست!!
بنده مناظره میکنم و اگر جواب نداد مباهله میکنم. مباهله یکی از معجزات اسلام است، به طوری که اگر با شرایط انجام شود طرفِ باطل فی المجلس نابود میشود.
در تاریخ، ما تجربههای زیادی داریم و ثبت شده است افرادی که باطل بودند وقتی برای مباهله آمدند، در همان مجلس نابود شدند و از بین رفتند.
ما به قدری برای دین خود ارزش قائل هستیم و به قدری عقیده خود را حق میدانیم، که حاضریم جان خود را در کف دست خود قرار بدهیم. بنده حاضرم اگر این شخص برحق است و من باطل هستم، مباهله کنیم تا من نابود شوم. چرا حاضر به مباهله نیستند؟
یکی از اصحاب امام باقر خدمت حضرت میرسد و عرضه میدارد: من با بعضی از آخوندهای بنی امیه بحث میکنم و آیه ولایت و آیه أولی الأمر و آیه ابلاغ و آیه اکمال را میآورم، اما آنها توجیه میکنند. بنده هر آیهای از قرآن میآورم آنها توجیه میکنند. حضرت فرمود:
«وَ بَاهِلُوهُمْ فِی عَلِی ع»
در مورد علی بن أبی طالب با آنها مباهله کن.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 10، ص 452، باب 26 نوادر الاحتجاجات و المناظرات من علمائنا فی زمن الغیبة
راوی میگوید: نزد آنها رفتم و گفتم شما ادعا میکنید که علی بن أبی طالب خلیفه چهارم است، اما بنده معتقدم که ایشان خلیفه اول است. بیایید با هم مباهله کنیم.
اگر علی بن أبی طالب خلیفه چهارم است خداوند عذاب بفرستد تا من نابود شوم، اما اگر خلیفه اول است عذاب بفرستد تا شما نابود شوید. او میگوید: به خدا سوگند یک نفر حاضر نشد با من مباهله کند!!
عقیده جایی است که انسان بتواند جان بر کف بگیرد و برای عقیده هدیه کند. ائمه اطهار میفرماید:
«فانّ الحیاة المعنویة للانسان عقیدة و جهاد»
منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، نویسنده: هاشمی خویی، میرزا حبیب الله، مترجم: حسن زاده آملی، حسن و کمرهای، محمد باقر، ج 21، ص 34، باب المعنی
عقیدهای که من حاضر نباشم به خاطر آن جانفشانی کنم، ارزش ندارد. لذا به همه طرفداران «یمانی» اعلام کنید که بنده آمادگی مناظره و مباهله دارم. ما بارها به «یمانی» و مبلغان آنها گفتم که در فضای مجازی حاضرم در کفر و ارتداد مدعی یمانی مناظره و مباهله کنم.
با وجود اینکه بنده فردا عازم شیراز و شهرهای دیگر هستم، اگر این افراد جلسه مناظره بگذارند در شهر شما یک هفته میمانم و با آنها مناظره میکنم. باید ثابت شود که این افراد دکان باز کردند و برای تشویش اذهان جوانان ما، دجال بازی میکنند.
گوشه ای از ادعاهای مدعی دروغین یمانی
این افراد بهرهای از دین نبردند. «احمد الحسن» به صراحت میگوید: وقتی حضرت یونس داخل شکم نهنگ رفت، از آنجا خداوند عالم او را به جهنم فرستاد و تا قیامِ قیامت در جهنم باقی ماند. این در حالی است که قرآن کریم میفرماید:
(وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ)
و ذا النون (یونس) را (به یاد آور)، در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت، و چنین میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت، (اما موقعی که در کام نهنگ فرو رفت) در آن ظلمتها (ی متراکم) فریاد زد خداوندا! جز تو معبودی نیست، منزهی تو، من از ستمکاران بودم.
(فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کذلِک نُنْجِی الْمُؤْمِنِین)
ما دعای او را به اجابت رساندیم، و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم، و همین گونه مؤمنان را نجات میدهیم.
سوره أنبیاء (21): آیات 87 و 88
خداوند متعال میفرماید: ما به خاطر ترک اولی حضرت یونس را چند روزی در شکم نهنگ نگهداشتیم.
(وَ ما أَصابَکمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کسَبَتْ أَیدِیکم)
خداوند متعال بعد از آن حضرت یونس را نجات داد. قرآن کریم برای ما الگو درست کرده است و میفرماید: ای کسانی که گناه کردید اگر همانند یونس استغفار کنید، ما شما را هم از گرفتاری نجات میدهیم.
(وَ کذلِک نُنْجِی الْمُؤْمِنِین)
خداوند متعال مؤمنین را همانند حضرت یونس از گرفتاری نجات میدهد. قرآن کریم در سوره مبارکه صافات میفرماید:
(وَ أَرْسَلْناهُ إِلی مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یزِیدُونَ)
و او را به سوی جمعیت یکصد هزار نفری، یا بیشتر، فرستادیم.
سوره صافات (37): آیه 147
خداوند متعال میفرماید: حضرت یونس را از شکم ماهی بیرون آوردیم و به سوی قومش فرستادیم. خداوند متعال حتی آمار قوم حضرت یونس را هم به ما داده و میفرماید: جمعیت صد هزار نفری منتظر بودند و یونس رفت تا آنها را هدایت کند و همگی ایمان آوردند.
حال این شخص ادعا میکند که تمامی این حرفها نادرست است. یونس از شکم ماهی بیرون نیامد و از آنجا داخل جهنم رفت و تا قیامِ قیامت داخل آتش جهنم است!!
اگر اتباع «احمد الحسن» این حرف را قبول ندارند، کتاب «المتشابهات» جلد 4 صفحه 104 را مطالعه کنند تا ببینند ما راست میگوییم یا دروغ میگوییم. اگر دروغ بود، اینجا اعلام کنند که آقای «قزوینی» به «یمانی» بهتان بسته است.
اگر راست بود، من در جلسات آقایان هم گفتم که ارتداد چه معنایی دارد؟ اگر کسی به یک پیغمبر بزرگواری مثل حضرت یونس نسبت جهنمی بودن بدهد، انکار قرآن نیست؟ قرآن کریم میفرماید:
(وَ إِنَّ یونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ)
و یونس از رسولان ما بود.
سوره صافات (37): آیه 139
حال این شخص ادعا میکند که قرآن کریم دروغ میگوید. ادعای او به معنای تکذیب قرآن است.
او همچنین ادعا میکند حضرت ابراهیم (علیه السلام) وقتی نور ائمه اطهار را در ملکوت دید، گرفتار بت پرستی شد و تصور کرد آفریننده حضرت ابراهیم نور علی بن أبی طالب است. این در حالی است که قرآن کریم میفرماید:
(وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفا)
و پیرو آئین خالص و پاک ابراهیم گردد.
سوره نساء (4): آیه 125
همو که به تعبیر «احمد الحسن» از شرک بیرون نیامده و نمیتواند تشخیص بدهد نور خالق است یا نور علی بن أبی طالب است؛ آیا این ابراهیم شایستگی دارد که مخاطب قرآن کریم قرار بگیرد؟! قرآن کریم همچنین خطاب به مسلمین میفرماید:
(فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفا)
بنا بر این از آئین ابراهیم پیروی کنید.
سوره آل عمران (3): آیه 95
آیا مراد قرآن کریم آئین شرک و بت پرستی است؟ بنده از عزیزان تقاضا دارم به این مسائل خوب دقت کنند. قرآن کریم در سوره احزاب آیه 40 به صراحت میفرماید:
(وَ لکنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیین)
با آمدن رسول گرامی اسلام پرونده نبوت برای همیشه بسته شد.
(ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکمْ وَ لکنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیینَ )
محمد پدر هیچیک از مردان شما نبود، ولی رسول خدا و خاتم و آخرین پیامبران است.
سوره احزاب (33): آیه 40
ایشان در کتاب «النبوة الخاتمة» صفحه 8 و 16 و 19 میگوید: هرکسی بگوید پیغمبر اکرم خاتم انبیاء بود، دروغ گفته است و حرف او خلاف احادیث است.
حال اگر احادیث بگوید پیغمبر اکرم خاتم انبیاء نیست و قرآن کریم بگوید خاتم انبیاء است، اگر ده هزار روایت هم باشد آن را به دیوار میکوبیم! امام صادق میفرماید: اگر روایتی از ما دیدید که مخالف قرآن کریم است، بدانید این روایت را دشمنان ما درست کردند و به دیوار بکوبید.
ایشان به صراحت میگوید: بعد از امام زمان دوازده مهدی میآید که من اولین آنها هستم. من هم مقام رسالت دارم و هم مقام نبوت دارم!!!
شما به کتاب «النبوة الخاتمة» صفحه 16 مراجعه کنید و ببینید که راست میگوییم یا دروغ میگوییم. اگر دروغ است، بیایید جلوی مردم بگویید که «قزوینی» این حرفها را به دروغ از یمانی نقل کرده است.
ما کتاب او را از اینترنت درمیآوریم و به دیوار میزنیم تا همگی ببینند که آیا راست است یا دروغ است. این افراد به نام مذهب و دین چه بساطی درآوردند؟!
ایشان در کتاب «المتشابهات» جلد 4 صفحه 26 حرفی میزند که من واقعاً خجالت میکشم آن را بیان کنم. من از حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) شرم دارم و خدا میداند خجالت میکشم.
او میگوید: اگر منیت و ظلمت در وجود علی بن أبی طالب نبود، علی همان محمد میشد. او به جای پیغمبر اکرم مینشست و لازم نبود که پیغمبر بیاید و علی بن أبی طالب آخرین پیغمبر میشد!!!
من تأسف میخورم که بعضی از این افراد چقدر آدمهای کودن و بیعقل هستند که با وجود این همه خرافات و کفریات، بازهم تابع او میشوند. البته بعضی افراد ناآگاه هستند که ما آنها را معذور میدانیم.
وقتی با بعضی افراد بحث میکنیم و کتابهای او را نشان میدهیم، نه تنها برگشتند بلکه شروع به لعن کردن و فحش دادن به یمانی کردند. البته ما فحش دادن را جایز نمیدانیم، زیرا قرآن کریم میفرماید:
(وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیرِ عِلْم)
(معبود) کسانی را که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید مبادا آنها (نیز) از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند.
سوره انعام (6): آیه 108
او همچنین در کتاب «المتشابهات» جلد 2 صفحه 30 نسبت به امام حسین مینویسد: در وجود امام حسین نوعی شرک وجود داشت!!
خاک بر سرت، دهان و قلمت بشکند!! آیا در وجود امام حسین شرک بود؟! او ادعا میکند تنها کسی که شرک ندارد، من هستم! عزیزان ببینید دشمنان با این بساط به جنگ اعتقادات ما آمدند. عرض کردم این مذهب به سادگی به دست ما نرسیده است.
بنده بازهم تکرار میکنم «عمارها» خون دادند، «حجر بن عدیها» مظلومانه شهید شدند، «میثمها» دست و پا و زبان دادند تا این مذهب به دست ما رسیده است. آنوقت یک سری اراذل و اوباش آمدند چنین مطالب خرافی مطرح میکنند تا جوانان ما را متزلزل کنند.
بنده از امام جمعه محترم، عزیزان دست اندرکار، دفتر تبلیغات اسلامی و سازمان تبلیغات خواهش میکنم و دست آنها را میبوسم که این مطالب را به صورت پلاکارد، جزوه یا پرده در شهر خودتان یا شهر نزدیک به خودتان تربت حیدریه که نزدیک آنهاست منتشر کنند.
عزیزان معلم این مطالب را به صورت مستند به شاگردان خود نشان بدهید، زیرا تمامی کتابهای او در اینترنت موجود است. این مطالب را به در و دیوار بزنید و اطلاع رسانی کنید. نگذارید فرزندان و جوانان ما فریب این دجالها را بخورند.
والله فردای قیامت من و شما مسئول هستیم و اگر کوتاهی کنیم، باید پاسخ حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و حضرت صاحب الزمان (ارواحنا فداه) را بدهیم.
شاید یکی از گناهان بزرگی که مایه گرفتاری دنیوی ما میشود، کوتاهی ما در امر دفاع از حریم ولایت است. ما امری مهمتر از امر ولایت نداریم.
«بُنِی الْإِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ عَلَی الصَّلَاةِ وَ الزَّکاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایةِ وَ لَمْ ینَادَ بِشَیءٍ کمَا نُودِی بِالْوَلَایةِ»
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 18، ح 3
در میان شرایع دین، امری با اهمیتتر از ولایت وجود ندارد. بنابراین من از همه عزیزان، برادران عزیز، خواهران گرامی، جوانان عزیز و فرهنگیان بزرگوار و مسئولین شهر تقاضا میکنم مقداری دقت کنند پیشگیری شود تا خدای نکرده جوانان ما آلوده نشوند.
البته این افراد «اول قارورة کسرت فی الإسلام» نیست. «یمانی» و «احمد الحسن» و افراد دیگری روی کار میآیند. در افغانستان افراد دیگری خود را آماده کردهاند. در عربستان سعودی منطقه شیعه نشین احساء و قطیف افراد دیگری ادعای یمانی میکنند.
آمریکا بیکار ننشسته و به دنبال این است تا عقاید جوانان ما را متزلزل کند و آنها را با ترفندهای مختلف از روحیه شهادت طلبی و قیام و ایثار کنار بزند.
من بیش از این مصدع عزیزان و بزرگواران نمیشوم، گرچه سخن زیاد دارم و عزیزان ما هم با توجه خاص به عرایض ناچیز بنده توجه میکنند. بنده به همین اندازه اکتفا می کنم. اگر توفیقی داشتیم و خدای عالم زیارت شما را نصیب ما کرد، بازهم در این زمینه با هم گفتگو خواهیم کرد.
اجازه بدهید توسل کوتاهی به حضرت صدیقه طاهره اولین شهیده راه ولایت داشته باشیم که باشد حضرت فاطمه زهرا برای ما نزد خداوند عالم برای بخشش گناهان ما و تبدیل سیئات ما به حسنات شفاعت کند و از خداوند بخواهد جوانان ما را از لغزشگاهها نجات دهد.
از حضرت صدیقه طاهره میخواهیم از خداوند عالم بخواهد فتنهها را از جامعه و جوانان ما دور کند. از حضرت فاطمه زهرا میخواهیم از خداوند بخواهد ما را در دنیا و آخرت از اهلبیت جدا نفرماید.
حضرت صدیقه طاهره اولین شهیده راه ولایت و اولین قربانی امامت و ولایت است. «مرحوم میرجهانی» دو عبارتی نسبت به حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) دارد که عبارت بسیار جانسوزی است.
«مرحوم سلیم بن قیس» مفصل آورده است که وقتی خانه حضرت فاطمه زهرا را آتش زدند، شعلههای آتش صورت حضرت زهرا را سوزاند. به او هم اکتفا نکردند وقتی چارچوب در آتش گرفت و تاب مقاومت نداشت، با لگد زدند و حضرت صدیقه طاهره بین در و دیوار قرار گرفت. نمیدانم چه اتفاقی افتاد، اما همینقدر فریاد حضرت صدیقه طاهره بلند شد و فرمود: «یا ابتاه، یا رسول الله»!
فریاد حضرت صدیقه طاهره در فضای مدینه طنین انداز شد، اما غیر از علی بن أبی طالب کسی این صدا را نشنید.
امیرالمؤمنین با عجله از اتاق بیرون آمد و دید حضرت زهرای مرضیه پشت در افتاده به طوری که پهلو شکسته و سینه مجروح است. امیرالمؤمنین دو جمله دارد که قلب انسان را به درد می آورد. حضرت فرمود:
«یا بنت رسول الله! یا لیتنی ضربت مکانک»
ای دختر رسول الله کاش به جای تو علی را کتک زده بودند.
ای کاش به جای تو پهلو و سینه علی شکسته بود! جمله دوم حضرت این بود که فرمود:
«لوددت أنک کنت مت قبل هذا»
ای کاش علی مرده بود و این منظره را مشاهده نکرده بود.
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، نویسنده: ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 16، ص 15
علی لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
نسئلک اللهم و ندعوک باسمک الأعظم الأجل الأکرم بحق فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها
در روایت وارد شده است که یکی از مراجع خدمت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) مشرف شد و عرضه داشت: بهترین دعایی که ما در قنوت بخوانیم، چیست؟ حضرت فرمود: بهترین دعا همین است که در قنوت بگویید:
«اللهم صل علی محمد و آل محمد اللهم انی اسئلک بحق فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها و سرّ المستودع فیها أن تصلی علی محمد و آل محمد و أن تفعل بی ما أنت أهله و لا تفعل بی ما أنا أهله»
خدایا به آبروی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هرچه سریعتر لباس فرج بر اندام ملکوتی فرزند زهرا حضرت حجة بن الحسن (ارواحنا فداه) بپوشان. خدایا ما را از یاران خاص و سربازان فداکارش قرار بده.
خدایا رفع گرفتاری از گرفتاران بنما. خدایا به عصمت حضرت فاطمه زهرا حوائج حاجت مندان به ویژه حوائج جمع ما برآورده نما. خدایا گرفتاریهای جمع ما را به دست توانای حضرت ولی عصر به احترام مادرش برطرف بگردان. خدایا انقلاب ما را به انقلاب جهانیاش متصل نما.
خدایا بر عزیزان ما که در مسیر دفاع از حریم ولایت تلاش میکنند بالأخص مقام معظم رهبری موفق و مؤید بدار. خدایا بر تمام مجاهدین ما که در سراسر عالم در جبهه حق در برابر باطل مجاهده میکنند بالأخص عزیزان ما در یمن نصرت و پیروزی نهایی نصیبت بگردان.
خدایا دشمنان ما که دشمنان دین تو هستند، اگر قابل هدایت نیستند محو و نابود و مضمحلشان بگردان. خدایا دعاهای ما را به اجابت برسان.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته